فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🎥🎥🎥
تأثیر استفاده از موبایل بر رفتارهای کودکان:
دوبرابر شدن مشکلات سلوک و بیشفعالی،
اختلالات سلوک مانند: مانند دزدی ، جنگ و دعوا، دروغ گویی
تأثیر محتوای مستهجن بر کودکان
تأثیر موبایل بر قسمت قدامی مغز
کاهش زمان سبز در مقابل زمانی که در صفحه نمایش صرف میشود
تأثیر آن بر افسردگی اضطراب استرس نشاط تاب آوری رضایت از زندگی دقت حافظه نمرات امتحانی
تأثیرات آن بر مغز
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@oshaghemahdy
4_6037407297167165669.mp3
4.43M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عج)
🍃برگرد انتظار دل هفت آسمان
🍃عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
🎤حاج #محمود_کریمی
👌بسیار دلنشین
💔 #جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@oshaghemahdy
مداحی آنلاین - آقای من از ما که گوییا به تو خیری نمیرسد - علی فانی.mp3
5.28M
⏯ #نماهنگ ویژه #امام_زمان(عج)
🍃آقای من از ما که گوییا به تو خیری نمیرسد
🍃پس خود به لب دعای فرج را زیاد کن
🎤 #علی_فانی
👌بسیار دلنشین
💔 #جمعه_های_دلتنگی
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌷 #جمعتون_امام_زمانی
🌷 #التماس_دعا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@oshaghemahdy
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶🌷 مهم ترین هدیه همسران بهمدیگه چیه؟
استاد پناهیان
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@oshaghemahdy
هدایت شده از راهی نو ، زندگی نو
✳️ مرکز مشاوره غیرحضوری راهی نو
✅ جمعی از مشاوران و روانشناسان حوزوی
🔷 تحت اشراف:
حجت الاسلام دکتر مهدی هادی
🔶 با مدیریت حجت الاسلام اکبر اکبری
(دانش آموخته مشاوره اسلامی)
✅ هزینه با تخفیف ویژه
☎️ شماره تماس 09906616115
https://eitaa.com/joinchat/3827892353C696fb82e85
باعضویت در👆کانال راهی نو از پنج درصد تخفیف خدمات بهره ببرید
✅خدا کفایت میکند
✨﷽✨
✍ آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند:
ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» میرفتیم.
وقت نماز شد.
مادرم کارواندار را صدا کرد و گفت:
کاروان را نگهدار میخواهم اول وقت نماز بخوانم.
کاروان دار گفت:
بیبی! دوساعت دیگر به فلان روستا میرسیم.
آنجا نگه میدارم تا نماز بخوانیم.
مادرم گفت : نه!
میخواهم اول وقت نماز بخوانم.
کارواندار گفت:
نه مادر . الان نگه نمیدارم.
مادرم گفت:نگهدار.
او گفت:
اگر پیاده شوید ، شما را میگذارم و میروم.
مادرم گفت : بگذار و برو.
من و مادرم پیاده شدیم .کاروان حرکت کرد . وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟
من هستم ومادرم ؛ دیگر کاروانی نیست ؛ شب دارد فرا میرسد وممکن است حیوانات حمله کنند؛
ولی مادرم با خیال راحت با کوزهی آبی که داشت ، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد ؛ *رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند؛*
لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر میشد؛
در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم.
دیدم یک دُرشکه خیلی مجلّل پشت سرمان میآید.
کنار جاده ایستاد و گفت: بیبی کجا میروی؟
مادرم گفت : گناباد.
او گفت:
ما هم به گناباد میرویم.بیا سوار شو.
یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر.
مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده.
به سورچی گفت:
من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم.
سورچی گفت:
خانم! فرماندار گناباد است.
بیا بالا ؛ ماندن شما اینجا خطر دارد؛ کسی نیست شما را ببرد.
مادرم گفت:
من پهلوی مرد نامحرم نمینشینم!
در دلم میگفتم مادر بلند شو برویم.
خدا برایمان درشکه فرستاده است؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح میگفت؛
آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست.
گفت: مادر بیا بالا ؛ اینجا دیگر کسی ننشسته است . مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم ورفتیم.
دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم.
👌 اگر انسان بنده ی خدا شد ، بيمه مىشود و خداوند امور اورا كفايت و كفالت مىكند.
«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶
@oshaghemahdy