تنها به چاه باید از این درد گریه کرد این درد را که قاتل او روزه دار بود💔..

ماجرایِ تیغ زهرآلود را باور نکن .. پهلوانِ بدر را یک میخ کوچك کشته است ..💔

از خون فرق مولامون محراب کوفه پُرِ خونِ تو سجده کشته شد اون که گفتن نماز نمی خونه (:

هزار جان گرامی که به ما چه ؛ ولی همین یه جونِ ناگرامِ ناقابلِ سبک‌وزن رو اگه قبولش کنن ؛ فدایِ نامِ علی-ع !(:

سرش شکسته ولی عاشقانه می‌خندد .. نمانده فاصله‌ای تا وصالِ زهرایش 💔 ..

فقط این میون .. کسی که باید .. با اینها بمونه علمدارمِ :)

شیعه‌هایِ مرتضی‌علی-ع نگران نباشید .. درسته مادر نیست .. درسته پدر هم زخمی شده .. امّا هنوز تاسوعا نرسیده .. هنوز عبّاس-ع هست .. هوایِ زینب-س و داره :)💔..

«دعایِ روز بیستم ماهِ مبارك 🌼.»

قال امیرالمؤمنین علی -علیه‌السلام- : هرکس نماز صبح را برپا دارد ؛ و پس از نماز ، درجایش بنشیند و سوره توحید را یازده مرتبه قبل از طلوع خورشید قرائت فرماید ؛ آن روز مرتکب گناه نمی‌شود هرچند شیطان به سوی او طمع کندد. [ثواب العمال|ص٣٤١]

می‌گفت ؛ تنها عملی که در آخرت از من پذیرفته شده بود ؛ نگه‌داشتنِ درب بانك با پا برایِ خانمی بود :) .. -تجربه‌گرِ‌زندگی‌پس‌از‌زندگی✨

پس از این جهان تاریک و تاریک‌تر میشود .. #عاقبت‌دنیای‌بی‌علی‌ع:)

-💔!

به عاشقانِ علی'ع بگویید به دیدارِ فاطمه‌اَش میرود ..(:

هروقت کسی خبرِ کربلاء رفتنش و بهم میده .. من ؟ فقط بغض و بغض و بغض💔..

-✨!

امشب نمیتونم هیچی بگم ..💔 امشب خیلی سنگینه .. خیلی .. فقط دعا کنیم همو همین :) التماس دعایِ فراوان ..💔

-✨!!

تمام شد

یتیم شدیم ..

و اینک جبرئیل ندا داد : اینك شما و وحشت دنیایِ بی‌علی'ع .

«دعایِ روز بیست‌ و یکم ماهِ مبارك 🌼.»

قال امیرالمؤمنین علی -علیه‌السلام- : هرکس نماز صبح را برپا دارد ؛ و پس از نماز ، درجایش بنشیند و سوره توحید را یازده مرتبه قبل از طلوع خورشید قرائت فرماید ؛ آن روز مرتکب گناه نمی‌شود هرچند شیطان به سوی او طمع کندد. [ثواب العمال|ص٣٤١]

-💔!

می روی با فرقِ خونین پیشِ بازویِ کبود شهرِ بی زهرا'س که مولا ! قابلِ ماندن نبود ..

صورتش را پوشاند .. و کیسه‌ای نان را بر دوش گذاشت .. اشك از چشمانَش جاری می‌شد .. می‌دانست امشب ؛ بابا به آرزویَش رسیده و حالا در کنارِ مادر است .. امّا این چیزی از داغِ دلش کم نمی‌کند .. وارد خرابه شد .. کودکی که پدرش در خیبر کُشته شده بود .. به سویش دوید و گفت : امشب دیر آمدی ! مژده بده ! علی را کشتند .. حسن‌بن‌علی'ع تکّه‌ای نان جو از کیسه درآورد و زیرِ لب فرمود : خدایش رحمت کند :)

_آقا شما پدر منو ندیدید؟ +پدرت کیه پسرم؟ _اونکه هرشب برامون غذا میاورد و باهامون بازی میکرد. +پسرم اون دیگر نمیاید _نه او باید بیاید خبر خوشی برایش دارم +چه خبری؟! _خبر مرگ علی میدونم خوشحال میشه هر شب من و مادرم و او نفرینش میکردیم ... +او نفرین میکرد؟؟؟ _آری ! میگفت خدایا مرگ علی را برسان ...💔 پ.ن:بمیریم برا مظلومیّتت باباعلی'ع💔(:

راحت بخواب کوفه که از بینِ نخل‌ها .. دیگر صدای نالهٔ حیدر نمیرسد 💔

حسن'ع گفت به حسین'ع : پاسخ مردم و اطعام یتیمان‌ با من تو فقط دور‌ و بَرِ زینب باش ..💔