eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخیر مولایم🌻💫 🔶ظهور اول زیبائیست..... 🔸ظهور مژده عاشوراست 🖤 ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🌙
هر چقدر هم راهکار براي حل اين مشکل ارائه مي کردم فايده اي نداشت. چند هفته توي اين شرايط گير افتادم... شرايط سخت و وحشتناکي که هر ثانيه‌اش حس زندگي وسط جهنم رو داشت. وقتي برمي گشتم خونه تازه جنگ ديگه‌اي شروع مي شد. مثل مرده‌ها روي تخت مي افتادم؛ حتی حس اينکه انگشتم رو هم تکان بدم نداشتم. تمام فشارها و درگيري ها با من وارد خونه مي شد و بدتر از همه شيطان کوچک ترين لحظه اي رهام نمي کرد. در دو جبهه مي جنگيدم... درد و فشار عميقي تمام وجودم رو پر مي کرد! نبرد بر سر ايمانم و حفظ اون سخت تر و وحشتناک بود. يک لحظه غفلت يا اشتباه، ثمره و زحمت تمام اين سالها رو ازم مي گرفت. دنيا هم با تمام جلوه اش جلوي چشمم بالا و پايين مي رفت. مي سوختم و با چنگ و دندان، تا آخرين لحظه از ايمانم دفاع مي کردم... حدود ساعت 2 باهام تماس گرفتن و گفتن سريع خودم رو به جلسه برسونم... پشت در ايستادم. چند لحظه چشمهام رو بستم. بسم الله الرحمن الرحيم... خدايا به فضل و اميد تو... در رو باز کردم و رفتم تو... گوش تا گوش، کل سالن کنفرانس پر از آدم بود. جلسه دانشگاه و بيمارستان براي بررسي نهايي شرايط، رئيس تيم جراحي عمومي هم حضور داشت. پشت سر هم حرف مي زدن... يکي تندتر، يکي نرم تر، يکي فشار وارد مي کرد، يکي چراغ سبز نشون مي داد. همه شون با هم بهم حمله کرده بودن و هر کدوم، لشکري از شياطين به کمکش اومده بود وسوسه و فشار پشت وسوسه و فشار و هر لحظه شديدتر از قبل... پليس خوب و بد شده بودن و همه با يه هدف... يا بايد از اينجا بري يا بايد شرايط رو بپذیری من ساکت بودم؛ اما حس مي کردم به اندازه يه دونده ماراتن، تمام انرژيم رو از دست دادم... به پشتي صندلي تکيه دادم. - زينب! اين کربلاي توئه چي کار مي کني؟ کربلائی ميشي يا تسليم؟ چشم هام رو بستم. بي خيال جلسه و تمام آدم هاي اونجا... - خدايا! به اين بنده کوچيکت کمک کن. نذار جاي حق و باطل توي نظرم عوض بشه، نذار حق در چشم من، باطل و باطل در نظرم حق جلوه کنه. خدايا راضي‌ام به رضاي تو! با ديدن من توي اون حالت با اون چشم‌هاي بسته و غرق فکر همه شون ساکت شدن. سکوت کل سالن رو پر کرد. خدايا! به اميد تو، بسم الله الرحمن الرحيم... و خيلي آروم و شمرده شروع به صحبت کردم... - اين همه امکانات بهم داديد که دلم رو ببريد و اون رو مسخ کنيد... حالا هم بهم مي گيد يا بايد شرايط شما رو بپذيرم يا بايد برم... امروز آستين و قد لباسم کوتاه ميشه و يقه هفت، تنم مي کنيد، فردا مي گيد پوشيدن لباس تنگ و يقه باز چه اشکالي داره؟ چند روز بعد هم لابد مي خوايد حجاب سرم رو هم بردارم؟! چشم هام رو باز کردم... - هميشه همه چيز با رفتن روي اون پله اول شروع ميشه. سکوت عميقي کل سالن رو پر کرده بود. چند لحظه مکث کردم... - يادم نمياد براي اومدن به انگلستان و پذيرشم در اينجا به پاي کسي افتاده باشم و التماس کرده باشم! شما از روز اول ديديد من يه دختر مسلمان و محجبه ام و شما چنين آدمي رو دعوت کرديد... حالا هم اين مشکل شماست نه من، اگر نمي تونيد اين مشکل رو حل کنيد کسي که بايد تحت فشار و توبيخ قرار بگيره من نيستم. و از جا بلند شدم. همه خشک شون زده بود! يه عده مبهوت، يه عده عصباني! فقط اون وسط رئيس تيم جراحي عمومي خنده‌اش گرفته بود. به ساعتم نگاه کردم... - اين جلسه خيلي طولاني شده. حدودا نيم ساعت ديگه هم اذان ظهره، هر وقت به نتيجه رسيديد لطفا بهم خبر بديد؛ با کمال ميل برمي گردم ايران... نماينده دانشگاه، خيلي محکم صدام کرد... - دکتر حسيني واقعا علي رغم تمام اين امکانات که در اختيارتون قرار داديم با برگشت به ايران مشکلي نداريد و حاضريد از همه چيز صرف نظر کنيد؟ - اين چيزي بود که شما بايد همون روز اول بهش فکر مي کرديد. جمله اش تا تموم شد جوابش رو دادم... مي ترسيدم با کوچک ترين مکثي دوباره شيطان با همه فشارها و وسوسه‌هاش بهم حمله کنه. اين رو گفتم و از در سالن رفتم بيرون و در رو بستم. پاهام حس نداشت، از شدت فشار تپش قلبم رو توي شقيقه هام حس مي کردم. وضو گرفتم و ايستادم به نماز، با يه وجود خسته و شکسته! اصلا نمي فهميدم چرا پدرم اين همه راه، من رو فرستاد اينجا... خيلي چيزها ياد گرفته بودم؛ اما اگر مجبور مي شدم توي ايران، همه چيز رو از اول شروع کنم مثل اين بود که تمام اين مدت رو ريخته باشم دور. ‌♥️⃟•🌻↯↯
حالا اطلاعات علمي و سابقه کاري... چيزي بود که با خبر بودنش جاي تعجب زيادي نداشت، هر چي جلوتر ميرفتم حدس هام از شک به يقين نزديکتر ميشد؛ فقط يه چيز از ذهنم مي گذشت... - چرا بابا؟ چرا؟ توي دانشگاه و بخش، مرتب از سوي اساتيد و دانشجوها تشويق مي شدم و همچنان با قدرت پيش مي رفتم و براي کسب علم و تجربه تلاش مي کردم. بالاخره زمان حضور رسمي من، در اولين عمل فرارسيد... اون هم کنار يکي از بهترين جراح‌هاي بيمارستان. همه چيز فوق العاده به نظر مي رسيد... تا اينکه وارد رختکن اتاق عمل شدم... رختکن جدا بود؛ اما آستين لباس کوتاه بود، يقه هفت ورودي اتاق عمل هم براي شستن دستها و پوشيدن لباس اصلي يکي. چند لحظه توي ورودي ايستادم و به سالن و راهروهاي داخلي که در اتاق‌هاي عمل بهش باز مي شد نگاه کردم... حتي پرستار اتاق عمل و شخصي که لباس رو تن پزشک مي کرد، مرد بود... برگشتم داخل و نشستم روي صندلي رختکن... حضور شيطان و نزديک شدنش رو بهم حس مي کردم... - اونها که مسلمان نيستن. تو يه پزشکي، اين حرفها و فکرها چيه؟ براي چي ترديد کردي؟ حالا مگه چه اتفاقي ميافته! اگر بد بود که پدرت، تو رو به اينجا نمي فرستاد خواست خدا اين بوده که بياي اينجا... اگر خدا نمي خواست شرايط رو طور ديگه‌اي ترتيب ميداد، خدا که ميدونست تو يه پزشکي؛ ولي اگر الان نري توي اتاق عمل ميدوني چي ميشه؟ چه عواقبي در برداره؟ اين موقعيتی رو که پدر شهيدت برات مهيا کرده، سر يه چيز بي ارزش از دست نده. شيطان با همه قوا بهم حمله کرده بود. حس مي کردم دارم زير فشارش له ميشم! سرم رو پايين انداختم و صورتم رو گرفتم توی دستم... - بابا! تو يه مسلمان شهيد دختر مسلمان محجبه ات رو... من رو کجا فرستادي؟ آتش جنگ عظيمي که در وجودم شکل گرفته بود وحشتناک شعله مي کشيد. چشم هام رو بستم... - خدايا! توکل به خودت! يازهرا دستم رو بگير... از جا بلند شدم و رفتم بيرون. از تلفن بيرون اتاق عمل تماس گرفتم... پرستار از داخل گوشي رو برداشت... از جراح اصلي عذرخواهي کردم و گفتم شرايط براي ورود يه خانم مسلمان به اتاق عمل، مناسب نيست و... از ديد همه، اين يه حرکت مسخره و احمقانه بود؛ اما من آدمي نبودم که حتي براي يه هدف درست از راه غلط جلو برم؛ حتی اگر تمام دنيا در برابرم صف بکشن. مهم نبود به چه قيمتي... چيزهاي باارزش تري در قلب من وجود داشت. ماجرا بدجور بالا گرفته بود. همه چيز به بدترين شکل ممکن دست به دست هم داد تا من رو خرد و له کنه. دانشجوها سرزنشم مي کردن که يه موقعيت عالي رو از دست داده بودم، اساتيد و ارشدها نرفتن من رو يه اهانت به خودشون تلقي کردن و هر چه قدر توضيح ميدادم فايده‌اي نداشت. نميدونم نمي فهميدن يا نمي خواستن متوجه بشن... دانشگاه و بيمارستان هر دو من رو تحت فشار دادن که اينجا، جاي اين مسخره بازيها و تفکرات احمقانه نيست و بايد با شرايط کنار بيام و اونها رو قبول کنم. ‌♥️⃟•🌻↯↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اِلهى‏ عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک‏ الْمُشْتَکى‏، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ‏ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى‏ فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى‏ فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ‏ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى‏ اَدْرِکنى‏ اَدْرِکنى‏، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ. 💚💚💚💚💚 قرارِصبح‌مون…(:✨☘️ بخونیم‌دعآی‌فرج‌رآ؟🙂📿 -اِلٰهے‌عَظُمَ‌الْبَلٰٓآ،وَبَرِحَ‌الخَفٰآءُوَانْڪَشِفَ‌الْغِطٰٓآءٌ…!🌱 …!🌸🍃 😊 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 [♥️] هر زمان... (عج) رازمزمه‌کند... همزمان‌ (عج)‌ دست‌های مبارکشان رابه سوی‌آسمان‌بلندمی‌کنندو‌ برای‌آن ‌جوان‌ میفرمایند؛🤲 چه‌خوش‌سعادتندکسانی‌که‌ حداقل‌روزی‌یک‌بار را زمزمه می‌کنند...:)❤️ ♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️ 🍃🌸 @oshahid
‏‏‏‏‏‏‏🖤🥀👌😍 باسلام داریم یه ختم قرآن میزاریم هر صبح یه صفحه میزاریم هر کس دوست داره بخونه و همراهی کنه زیاد وقت نمیبره ثوابشو هدیه میکنیم به روح حضرت زهرا س و برای سلامتی و ظهور آقا صاحب الزمان عج ،وشادی روح شهدا و سردار دلها ،رفع گرفتاریها و بلایا و بیماریها و آمرزش اموات اگه هیچ وقت وقت نکردین الان بهترین فرصته که قرآن را ولو یکبار ختم کنیم یه یا علی بگو ⇦⇦ @oshahid
🌷 جز خـدا کیسـت 🌸 که ‌در سایـه ‌مهـرش ‌باشیـم 🌷 رحمـت ‌اوسـت که ‌🌸 ‌پیوسته ‌پنـاه ‌مـن ‌و توسـت 🌷 با توکل به اسم اعظمـت یالله 🌸 آغـاز می‌کنیـم روزمـان را 🌷 بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ 🌸 الهـی بـه امیـد تــو سـ🌸ـلام روزتون پراز خیر و برکت امروز پنجشنبه ☀️ ۴ شهریور ١۴٠٠ ه. ش 🌙 ١٧ محرم ١۴۴٣ ه.ق 🌲 ٢٦ آگوست ٢٠٢١ ميلادى در این صبح زیبا🌷 صمیمےترین سلامهاو درودها تقدیم شما مهربانان امید که طلوع امروز🌷 آغازخوشےهایتان باشد🌷 وشادی و برکت و آرامش🌷 مهمان‌همیشگی خانه‌هایتان🌷 صبحتون بخیر ونیکی عزیزان
🍃🌹❤️ 🌹 پنج شنبه ۴ شهریور ماه ❤️خود را معطر میکنیم به 🌹عطر دل نشین صلوات ❤️بر حضرت محمد ص 🌹و آل محمد(ص) 🌹اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ ❤️وَّ آلِ محمد 🌹وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹در پناه حضرت محمد(ص) ❤️و خاندان پاکش از غروب روز پنجشنبه صلوات برای روز جمعه ثبت و ضبط میشه تعجیل در امر فرج صلوات 🌺بر میم محمد و ✨جمالش صلوات 🌺بر عین علی و ✨ذوالفقارش صلوات 🌺بر دسته گل ✨شاخه طوبی زهرا 🌺قائم به محمد وكمالش صلوات 🌹اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹
به اشک‌های آن پدر که بی پسر شده بیا به گریه‌ های دختری که بی پدر شده بیا به آن شهید پاره‌تن که بی‌کفن رها شده به نـالـه هـای مادرانِ خونجگـر شده بیا 💚اللهم عجل لولیک الفرج 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ با عشق حسین هر ڪه سر و ڪار ندارد خشڪیده نهالیست ، پـر و بـال ندارد ما غرق گناهیم و ز آتش نهراسیم آتش بہ‌ محبان ڪار ندارد 💚 💔 🦋 ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ ايݩ جــاده بہ تَہِ قَــرار...وقتـے برسـ😍ــد تالحظه ے انتظار وقتی برســـد☺️ يــ۱ـکباردگـــرمعجزه راخواهـے ديــ🤨ــد آن دســ✋ـت به ذوالفقار.. وقتی بــرسـ☺️ـد 🖤 ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🖤🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ نوای سردار حاج صادق آهنگران بسیار جذاب وعالی و دلنشین وگرم وباحال وباصفا ! 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ حرف همه ی شهدا پیروی و اطاعت از رهبری✌️ 📕🥀❤️😍❤️🌹📕 ✨❤️🥀❤️📕 🌸꙱❥ ♥️⃟🖇📕❤️🥀
ღ‌ 🍃 ▪️نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت ▪️نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت ▪️هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید ▪️عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید ▪️بلند مرتبه شاهی ز صدر ِ زین افتاد ▪️اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد ◾«لا یوم کیومک یا اباعبدالله» هیچ روز و سرنوشتی مانند روز و سرنوشت تو نیست ای اباعبدالله.😭
جنـگ بر روی آغازش بود ... دشمن مــے خواهد چـــادر از سر زنانِ حسینے بردارد... اولین هستہ مقاومت تشڪیل مے شود ؛ بہ فـــرماندهے زینـب... 🏴 💎💙🦋📘⃟🦋💙💎📘 🌸꙱❥ 💙⃟🖇📘💎
"📘🌪" • • آرزوها؁دخترانھ ‌ام‌،بـا‌ اسلـحہ . . .☄ زیبا‌تࢪین‌آࢪزوے ‌دنیاسـت ♥️:)⁩ • اسلحه را هم ک کنار بگذارم چادرم اسلحه ام است 😍👌 ------------------------"📘🌪" • 🧡📙🌼🌼💫⃟✌️🧡🌼📙 🌸꙱❥ 🌼🧡🧡⃟🖇🌼 📙💫
202030_1388550398.mp3
4.06M
ساڪنم زیر پرچم تو میزنم سینھ با غم تو...🕊 برادرپویانفر🎙 👌
‍‌‌‍‍‌‍‌‍〖😍♥️💍〗 😍👌 " خـوشـبخـتی مـن " پـیـدا کـردنِ ❤️ از مـیـانِ ایـن هـمه ضمـیر بود🤤 📕🥀❤️😍❤️🌹📕 ✨❤️🥀❤️📕 🌸꙱❥ ♥️⃟🖇📕❤️🥀
📗⃟⃟⃟ ⃟📺 ‌‌ •. ‌‏چِشم‌آسمـونےتـو‌اَهل‌ࢪوضہ‌حُ‌ـسینہ تو؎دَست‌زَخمےتوپَࢪچَمہ‌پیـࢪخُمینہ...!シ •. •🌿• 🍏📗💚🍃🍃💚🍏📗🍏 🌸꙱❥ 📗💚⃟🖇💚🍏📗🍃
202030_47389349.mp3
8.47M
احساسی 🍃بگو از کرب و بلا عشق دلها چه خبر 🍃بگو از صحن و سرای اباالفضل چه خبر 🎤 👌بسیار دلنشین
⭕️هویج و مرغ روحانی!! 🔻هنوز بذر هویج هایی که رئیسی کاشته در نیومده؛ جوجه هاش هم هنوز مرغ نشده... ✅همچنان دستاوردهای روحانی تو بازاره بعد قیمت مرغ و هویج روحانی رو میخوان بندازن گردن رئیسی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 ایتیرمه/ رو گم نکن ▫️هر کیم ایتیره اصلینی اینسان اۏلا بیلمز . 🔸هرکس اصلش رو گم کنه نمی تونه انسان باشه . ▫️قارتال نه قدر آج قالا ترلان اۏلا بیلمز . 🔸لاشخور هرقدر گرسنه بماند نمی تونه بازشکاری باشه . ▫️اؤزگه دیلین اؤرگشسن اگر اؤز دیلین آتما . 🔸اگرزبان دیگری را یاد می گیری زبان خودت را کنار نیانداز . ▫️هر قؽرمؽزی داش دریا دا مرجان اۏلا بیلمز . 🔸هر سنگ سرخ در دریا نمی تونه مرجان باشه . ▫️اؤزگه دیلی سئل تک آخان اۏلسا دئنن آخسؽن . 🔸اگر زبان بیگانه مثل سیل درجریان است بگذار درجریان باشد . ▫️چایلار نه قدر داشسا دا عۇمان اۏلا بیلمز 🔸رودخانه ها هرقدر طغیان هم کند عمان نمی تونه باشه . ▫️چۏخ چۏخ چالؽشاق اؤز دیلیمیز چؽخمؽیا یاددان . 🔸باید بسیار تلاش کنیم تا زبان خودمان از یاد نره . ▫️اصلین ایتیرن والله اینسان اۏلا بیلمز . 🔸اون کسی که اصلشو گم بکنه به والله نمی تونه انسان باشه . ⬅️به همراه ترجمه ➡️ 🛑بزرگترین کانال آموزش زبان ترکی در ایتا🇮🇷 🔰eitaa.com/joinchat/1153368076Cc5ea3ca45d splus.ir/zabantourki سروش✔️