eitaa logo
🌹استاد قرائتی🌹
5.5هزار دنبال‌کننده
518 عکس
356 ویدیو
2 فایل
به نام خدا 🌷 🌸 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـــَرَج 🌸 سخنان ناب و دلنشین حاج آقا قرائتی این کانال توسط هواداران استاد اداره میشود تبلیغ و تبادل 👇 https://eitaa.com/joinchat/3364880736C07c4483883
مشاهده در ایتا
دانلود
💖 نقش خنده در کلاس 💖 ✍ عقیده ى من این است که خنده در کلاس درس، مثل قهوه خانه در مسیر سفر مى باشد. اگر شخصى مردم را سوار ماشین کند و ده ساعت پشت سر هم در ماشین بمانند، خسته مى شوند. وقتى بعد از ده ساعت، پیاده شدند باید ده ساعت هم استراحت کنند. اما اگر هر 100 کیلومترى مثلاً در قهوه خانه ای پیاده شوند و آبى به سر و رویشان بزنند و یک چایى بنوشند، بدون خستگى به مقصد مىرسند. ما نیز به خاطر این که خسته نشوید یک جمله شیرین مى گوییم. این جمله، جذابیت به وجود مى آورد و کلاس مورد توجه عموم قرار مى گیرد. 📚 کتاب خنده و گریه در آثار استاد ___________________ 💟 @gharaati1👈
❣شانس چیست؟ شانس همان کار مثبتی هست، که تو در طبیعت انجام دادی و طبیعت به تو، یک کار خوب یا یک انرژی ‌مثبت بدهکار است و باید به تو، یک سود بدهد یا یک انرژی مثبت برساند. ❣چند راه بازگشت انرژی: از نظر سنتی: تو نیکی میکن و در دجله انداز، که ایزد در بیابانت دهد باز از نظر قرآن: هر کس ذره‌ای بدی و خوبی کند به او بازمیگردد از نظر بودا: قانون 'کارما' یعنی هر چیزی کار ماست و به ما بر میگردد. از نظر متافیزیک: انرژی در طبیعت از بین نمیرود. وقتی انرژی‌ای رها میکنی حالتش عوض میشود و بر میگردد... 👤 دکتر الهی قمشه‌‌ای 💟 @gharaati1👈
: 🍃اگر انسان می خواهد فکر کند که این دنیا آخرش چیست، بهترین راه این است که به گذشته فکر کند. به این فکر کند که عمری که کرده است، در این مدت چه شده است؟ باقی عمرش هم همین خواهد بود دیگر! چرا غفلت می کنیم و غافلیم؟ چرا فکر مردن نیستیم. ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این چند روزه دریابی گاهی خودمان را نصیحت کنیم. به خود بگوییم که رفقای ما همه مرده اند، آنها که از ما قوی تر و پول دارتر بودند مردند، پس ما هم می میریم. راجع به گذشته ی خود فکر کنیم که چه کردیم؟ بقیه اش هم همان خواهد بود. دل خود را به دنیا خوش نکنیم. به خود بگوییم قدیم تر که ما جوان و قوی بودیم، این همه گرفتاری داشتیم، بقیه ی عمر که بدتر است. دل خود را به چه چیز خوش کنیم؟ 💟 @gharaati1👈
نکته های ناب👌 🌷«ورود سلیقه‌های شخصی به دین ممنوع‼️❗️» 🌷 🌟حجت الاسلام :🌟 ✍ما عبد هستیم، عبد به معنای تسلیم است. چیزی را که می‌خواهیم القاء کنیم، باید در اسلام آمده باشد. در خیلی از اعمال و رفتارها ما سلیقه‌ای عمل می‌کنیم. به مسجدی در یکی از شهرستان‌ها رفتم، دیدم مؤذن بعد از «اشهد ان علیاً ولی الله» می‌گوید: «اشهد انًّ فاطمة ولیة الله» گفتم: این را از کجا آورده‌ای؟ همه می‌دانیم که حضرت زهرا(س) ولی خدا و مادر یازده امام است. می‌دانیم حضرت زهرا(س) معصوم است. اما این دلیل نمی‌شود که به خاطر محبت چیزی به دین و دستورات اضافه کنیم. شخصی نزد امام دعا می‌خواند: «یا مقلب القلوب و الابصار...» امام گفت: «والابصار» که در دعا نبود، چرا اضافه کردی؟ سند اصلی ما قرآن است. امام رضا(علیه‌السلام) فرمود: مطلبی را که از من شنیدید، بپرسید که این مطلب از کجای قرآن است؟ 🌷➖➖➖➖🌺➖➖➖➖🌷 📝کانال استاد محسن قرائتی↙️↙️↙️ 💟 @gharaati1👈
🏴 وفات حضرت ام البنین علیها السلام تسلیت باد.🏴 💠 کیست و چرا به او این لقب را دادند❓ 💫 مادر حضرت ابوالفضل (ع) و همسر حضرت علی(ع) . 💫 ✍ این زن که نامش فاطمه است از قبیله بنی‌کلاب بود که پس از شهادت حضرت فاطمه)س) با امام علی (ع) ازدواج کرد و صاحب چهار پسر به نام‌های عباس،جعفر، عبدالله و عثمان شد. ام‌البنین به معنای مادر پسران است. تمامی پسران ام البنین در کربلا به شهادت رسیدند. در اواخر سال شصتم هجرى كه يزيد بر تخت خلافت نشست، ام البنين در شهر مدينه به رغم اينكه ساليان پايانى عمر پر بار خويش را مى گذرانيد و حدود شصت سالى از دوران حياتش سپرى مى شد، آماده انجام رسالتى مهم و تاريخى ـ ارزشى بود و اين رسالت: فرستادن پسران رشيد و جانباز خويش در ركاب امام زمانشان ـ حسين بن على علیه السلام ـ براى آفرينش حماسه كربلا بود. ام البنين در اين زمان به همراه فرزند ارشد خود ـ عباس علیه السلام ـ و عروس و نوه ی پسرى خويش ـ عبيداللّه ـ در مدينه زندگى مى كرد همواره منتظر واكنش و دستور امام زمان خود، نسبت به اين اتفاقات بود، پيوسته در جريان اخبار مدينه و واكنش امام قرار مى گرفت. هنگامى كه امام قصد مكه كرد، پسران خويش را جهت همراهى و محافظت كردن از امام حسين علیه السلام و اهل بيت او، به همراه ايشان به مكه فرستاد و خود چونان مردى، سرپرستى تنها عروس و نوه ی خود در مدينه را به اميد برگشتن امام و يارانش از مكه، به عهده گرفت. شايد اصلى ترين علت عدم همراهى ام البنين با امام حسين علیه السلام ، اين بود كه اين زن، تصور نمى كرد اين سفر آغاز سفرى موعود باشد كه امام و فرزندان او بايد به پيشواز آن بروند. ام البنين هرگز تصور اينكه اين سفر، براى اداى مسئوليتى توسط امام حسين علیه السلام باشد نمى نمود. دليل ديگر عدم همراهى ام البنين با كاروان شهادت كربلا، مشقت فراوان سفر براى او كه پيرزنى شصت و چند ساله بود، است. به علاوه از آنجا كه گرما طاقت فرسا بود، به سبب كهولت سن، قادر به همراهى با كاروانيان نبود. وى در مدينه چشم به راه بازگشت كاروان از سفر حج ماند و هرگز اطلاع نداشت كه اين سفر، آغاز سفر موعود خواهد بود. در عين حال اين شيرزن ولايتمدار، به رغم عدم همراهى با كاروان، به فرزندان خود توصيه كرده بود در همه حال، دست از يارى حسين علیه السلام برنداشته و پيوسته گوش به فرمان فرزند پيامبر و امام بر حق خود باشند. چنانکه تا بازگشت کاروان عاشورا، – از زمانى كه مدينه را به مقصد مكه ترك گفته بودند تا زمانى كه بازماندگان به مدينه بازگشتند، حدود سه ماه به طول انجاميد.- و پس از ورود بشير بن جذلم به مدينه، به عنوان پيك امام سجاد علیه السلام ، ام البنين جهت كسب اخبار كاروان و حوادث بر آنها به همراه تنها يادگار عباس، نزد بشير رفت كه در حال انتشار خبر كاروان عاشورا و سرانجام آن بود. در هنگام آمدنِ اين پيرزن به سمت بشير، جمعيت زياد زنان و مردان كوفه، با مشاهده او، به احترام از جلويش كنار رفته، بشير تا نگاهش به اين زن بلندبالا، با قامت رشيد افتاد، از اطرافيان خود پرسيد: اين زن كيست كه مردم مدينه اينقدر به او احترام مى گذارند؟! جواب دادند: ام البنين كلابى ـ همسر على علیه السلام و مادر عباس ـ است. بشير تا ام البنين را شناخت، وى را مخاطب قرار داده، با حالت محزون و گرفته گفت: ام البنين! خبر دارى عباس و پسرانت را در كربلا شهيد كردند؟ آن بانوى فداكار پس از شنيدن خبر شهادت فرزندان شجاع خود، بدون ذره اى منقلب شدن، همچون كوهى استوار، از بشير جوياى حال امام حسين علیه السلام گرديد و گفت: جان من و تمام فرزندانم فداى پسر فاطمه سلام الله علیها، از حال امام و مقتدايم چه خبر دارى؟ ام البنين كه حتى پس از شنيدن خبر شهادت تمامى فرزندان خود، به عشق سلامتى امام تا آن لحظه خم به ابرو نياورده بود، وقتى خبر شهادتِ حسين علیه السلام را به همراه ديگر فرزندان خود شنيد، در حالى كه زانوان او زير اين بار گرانبها خم مى شد، رويش را به طرف مردان و زنان مدينه برگرداند و با حالت غمگينانه اى، آنان را خطاب كرده گفت: مردم مدينه! پس از شهادت امامم و تمامى پسران رشيدم، از شما مى خواهم از اين به بعد مرا ام البنين نخوانيد؛ چرا كه ام البنين يعنى مادر پسران رشيد؛ ولى پس از شهادت فرزندم حسين علیه السلام و ديگر پسران رشيدم، هيچ پسرى براى من باقى نمانده است. (1) 📚(اسلامى، فاطمه ـ خدايى، سيدعلى اكبر/ مقاله ام البنين، اسوه مادران و همسران شهيد، مجله پیام زن، شهریور 1385، شماره 174، ص 32، با اندکی تلخیص) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📝کانال استاد محسن قرائتی↙️↙️ 💟 @gharaati1👈
📜خیلی این متن هر گذشته ای دارد! هر آیــــــــــنده ای! پس نکن..! میدانم اگر: قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد تابه من ثابت کند در تاریکی همـه‌ی ما شبیه یکدیگر یم.. 👌 میبرم به خدا از عیبی که امــروز در خــــود می بینم و دیـــروز دیگـــران را به خاطـــــر هــمان عـیب مـــلامت کرده‌ام..! 🔻 باشــیم در سـرزنش و قـــضاوت کردن دیگـــران وقتی نه از او خبر داریم نه از خــــــــودمان! 💟 @gharaati1👈
🔹🔸 خواندن این مطلب خالی از لطف نیست ‼️ استاد 💠 ماجراى طلبه شدن حاج آقا قرائتی 💠 ⭕️ خدا اموات را رحمت كند. من با پدرم دعوا داشتم. من مى خواستم به دبيرستان بروم. اما پدرم مى گفت: بايد آخوند شوى. آن زمان آخوند خيلى كمياب بود. سى و دو سال پيش مردم به پدرم مى گفتند: تو كه آخوند نيستى. تو بازارى هستى. بچه ات را دنبال كاسبى بفرست. آخوندى چيست؟ آن زمان آخوند شدن خيلى مشكل بود. آن زمان خيلى فقر وجود داشت. خلاصه ما با پدرمان دعوا كرديم. گفتم: من نمى خواهم آخوند شوم. مى خواهم به دبيرستان بروم. پدرم خسته شد. عاجز شد. گفت: برو هر كارى مى خواهى بكن. به دبيرستان رفتم. با بچه هاى دبيرستانى حرفمان شد. ما شكايت بچه ها را به رئيس دبيرستان كرديم. رئيس دبيرستان هم آمد و به بچه ها تشر زد. بچه ها گفتند: بايد حال قرائتى را بگيريم. گفتند: اگر او را بزنيم، دوباره از ما شكايت مى كند. ⭕️روز آخر مدرسه ها كه مدرسه تعطيل مى شود، حالش را مى گيريم. من مى خواستم آن روز به مدرسه نروم. اما گفتم: آنها فكر مى كنند كه من از آنها ترسيده ام. باور نمى كردم كه حالا بعد از چند ماه يادشان باشد. روز آخر دبيرستان شانزده نفر از اين بچه هاى دبيرستانى ريختند و من را كتك زدند. به قدرى سر و صورت من را سياه كردند كه ديگر طاقت نداشتم. يادم است كه وقتى مى خواستم به خانه بروم، بلند شدم و بر زمين افتادم. دستم را به ديوار گرفتم و به خانه رفتم. شب پدر من به خانه آمد و گفت: چه شده است؟ گفتم: من مى خواهم طلبه شوم. چه كتك خوبى بود. 👈 به هرحال آدم گاهى اوقات نمى داند كه چه چيز به صلاحش است. گاهى در يك جايى شكست مى خورد. بعد هم مى بيند كه خوب شد كه شكست خورد. ما نمى دانيم كه خيرمان در چيست. از خدا خير بخواهيد. مأيوس نشويد. اگر يك دعا مستجاب نشد، به يه كارى نرسيديد، مايوس نشويد. اين داروينى كه شما فكر مى كنيد نابغه است، در دو رشته شكست خورد. هم در رشته پزشكى شكست خورد و هم در علوم مسيحيت شكست خورد. در آخر به رشته علوم طبيعى رفت و داروين شد... 📚 بخشی از برنامه درسهایی از قرآن سال74 - امید و یأس 🌸 🌺 🌸 به ڪانال استاد محسن قرائتی قرائتی بپیوندید↙️↙️ 💟 @gharaati1👈
به خاطر حرف مردم زندگیت را خراب نکن.... این مردم اگر پیامبر هم بودن هزار ایراد از کار خدا می گرفتن... شما که جای خود دارید...! استاد الهی قمشه ای 💟 @Gharaati1👈
⭕️فوری⭕️ 👈 کانال حاج آقا در ایتا افتتاح شد!!! 📚 نکته های ناب، خنده حلال، تصویرهای منتشر نشده و... 🌹همگی در این کانال ♻️ @gharaati1👈 ✋پیشنهاد میکنم همه عزیزان عضو بشند 👇🏻👇👇 http://eitaa.com/joinchat/819462160Cf939127299 ⚠️ از دستش ندید که حیفه👆
🌹استاد قرائتی🌹
⭕️فوری⭕️ 👈 کانال حاج آقا #قرائتی در ایتا افتتاح شد!!! 📚 نکته های ناب، خنده حلال، تصویرهای منتشر
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت همراهان گرامے ڪانال استاد قرائتی لطفا با ارسال پست بالا براے آشنایان و گروه‌هایے که عضو هستید، ڪانال خودتان را تبلیغ ڪنید و بہ دوستان خود معرفے ڪنید. «اجرڪم عنداللہ»
🔔 ⚠️ گفت: خدایااگرسرنوشت مرانوشته ای چرادعا کنم⁉️ خداگفت: شایددرسرنوشتت نوشته ام "هرچه دعاکند" امام حسین ع: أعجَزالنّاس مَن عَجَزَعَنِ الدُّعاء عاجزترین مردم،ناتوان ازدعاست 👉🏻 @Gharaati1🌹
💠 بى سواد حكیم‌ 💠 ❇️ حجت الاسلام : ✍ یكى از دوستان روحانى مى‌گفت: با اتوبوس در حال مسافرت بودم، افكار گوناگون به من هجوم آورده بود، با حالتى خاص این شعر را زمزمه كردم: «الهى جسم و جانم خسته گشته *** درِ رحمت به رویم بسته گشته» فرد به ظاهر بى‌سوادى كه در كنارم نشسته بود رو كرد به من و گفت: جسم وجانت خسته گشته برو بخواب، ضمناً درِ رحمت خدا هم بر كسى بسته نگشته. از حرف خود خجالت كشیدم. ___________ 🌸 🌸 🌸 به کانال ایتا استاد محسن قرائتی بپیوندید...↙️↙️ 💟 @gharaati1👈 ↪️http://eitaa.com/joinchat/819462160Cf939127299