#حضرت_زهرا سلام الله علیها
ای گل که ز چشم روزگار افتادی
با ضرب لگد ز شاخسار افتادی
من دست خدایم و تویی بازویم
بازوی علی! چرا ز کار افتادی
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
جز غم كسي به خانه ی ما سر نمی زند
اينجا كه مرغ شوق دگر پر نمی زند
در شهر خود غريبم و با درد آشنا
در خانه غريب كسی در نمی زند
من بضعه ی پيمبر و يک تن از اين همه
دَم از سفارشات پيمبر نمی زند
جز من كه بر دفاع علی سينه ام شكست
حرفی كسی ز غربت حيدر نمی زند
آتش زدند خانه ی ما را كه هيچ كس
آتش به آشيان كبوتر نمی زند
در پشت در شهادت من شد شروع و حال
غير از اجل به گرد سرم پر نمی زند
می زد مرا مغيره و يک تن به او نگفت
زن را كسی مقابل شوهر نمی زند
بيش از همه به حالت زينب دلم بسوخت
مادر كسی برابر دختر نمی زند
كرديم امتحان "مويد" كه هيچ گاه
جز آستان ما، در ديگر نمی زند
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
از داغ تو من تمامْ دردم زهرا
ای کاش به خانه بر نگردم زهرا
کردی تو نود زخمِ مرا چاره ولی
یک زخم تو را چاره نکردم زهرا
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
بسم الله
#خاطره
نقل خاطره توسط حاج آقای سادات
_ پانزدهم فروردین ۱۳۹۶
در صحن امیر المومنین علیه السلام
استاد موید را ملاقات کردم.
این دو بیت از سروده های خود را یادگاری فرمودند:
صد شکر که ما اهل تولا هستیم
اندر دو جهان مطیع مولا هستیم
ای هر دو ملک به شانه ام بنویسید
ما دشمن دشمنان زهرا هستیم
#شادی_روحشان_صلوات
@ostad_moayed
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
بیمارم و به سر زده سودای مرگ را
دارم به هر نماز تمنای مرگ را
لب بست از ترنّم آمین، که زینبم
در گریهام شنید تقاضای مرگ را
من میزنم نفس نفس از درد و بشنوم
در هر نفس صدای قدم های مرگ را
سیلی و تازیانه و ضرب لگد، زدند
بر دفتر حیات من امضای مرگ را
سخت است دوری تو برایم ولی علی
خواهم به درد خویش مداوای مرگ را
عشق تو زنده داشت مرا ورنه بارها
کردم در آن میانه تماشای مرگ را
یارب به حق فاطمه در کام شیعیان
شیرین نما تو تلخی غم های مرگ را
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
8.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاعر اهل البیت مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
حرم امیر المومنین سال ۱۴۰۰
#رباعی
از داغ تو من به خویشتن می پیچم
این نسخه ی دردی است که من می پیچم
تو دست مرا ز بند وا کردی لیک
من دست تو در بند کفن می پیچم
@ostad_moayed
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
امشب که نبی سپاس سرمد گوید
بر کودک یک روزه خوش آمد گوید
تبریک به هم، ولادت زهرا را
احمد به علی، علی به احمد گوید
این فخر بُود بس که خدا هم تبریک
بر مهدی و بر آل محمد گوید
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
باز دل شکسته ام نوای ديگر آورد
پرده بهتری زند سرود خوش تر آورد
لئالی کلام را ز طبع من برآورد
مگر ثنای فاطمه دخت پيمبر آورد
که آگه از مقام او کسی بجز اله نيست
نسيمِ درک و عقل را در اين حريم راه نيست
ماه جمادی آيد و ز خُرمی خبر دهد
جمادْ را نديده کَس، گل آورد ثمر دهد
به بيستمين صباح آن اميد بر بشر دهد
به زندگانی بشر تجلیِ دگر دهد
در اين خجسته صبح دم داده خدای ذوالعَطا
به يا و سين و طا و ها، کوثر و قدر و هل اتی'
خديجه ای ز درد و غم به جان رسيده غم مخور
خديجه ای ز دشمنان طعنه شنيده غم مخور
خديجه گر قبيله ات از تو بريده غم مخور
خداست يار و مونست ز هر پديده غم مخور
لطف خداست ياورت محمد است همسرت
بهتر از اين چه می شود که فاطمه است دخترت
خديجه ای که از خدا فاطمه را گرفته ای
چه کرده ای که اين مقام را فرا گرفته ای
ز هست و نيستت چو دل بهر خدا گرفته ای
هزار ها برابر از خدا جزا گرفته ای
خديجه! ديده روشن از فروغ نور ديده ات
باد مبارک از خدا مَقدم نو رسيده ات
دايره ی وجود را مرکز و محور آمده
محيط لطف و جود را جوهر و گوهر آمده
ولیّ ممکنات را مَحرم و همسر آمده
رسول کائنات را دختر و مادر آمده
چه دختري که هستیِ جهان بُود ز هست او
رسول حق به امر حق بوسه زند به دست او
فاطمه ای که عقلِ ما ماتِ عبادتش بُود
نقش به چِهرِ دوستان مُهر ارادتش بُود
همسری علی نهايت سعادتش بُود
ليله ی قدر اوليا شامِ ولادتش بُود
ثبت شد از ولادتش بقاي نسل احمدی
يافت بقا ز نسل او شريعت محمدی
فاطمه ای که حق بر او عَرضِ سلام می کند
ادای ذکر نامِ او به احترام می کند
کسی که پيش پای او پدر قيام می کند
بر درِ خانه اش سلام، صبح و شام می کند
شرف ببين که خانه اش بُرده سَبَق ز طور هم
حيا ببين که پوشد او چهره ی خود ز کور هم
فکر کسي نمی رسد به ساحت جلال او
جلال حق جلال او جمال حق جمال او
تربيت سلاله اش نمونه ی کمال او
سلام حق به او و باب و مام و زوج و آل او
که هستی تمام ماسوا بُود ز هستشان
نظام ملک خويش را داده خدا به دستشان
فاطمه ای تو بازگو فلسفه حيات را
ساخته جِدّ و جَهدِ تو سفينة النجات را
زنده نگاه داشتی و آتوُ الزّکو'ة را
حَیّ علی الفلاح را حَی علی الصلاة را
مزرعه عفاف را ز اشک آب داده ای
به بانوان ز شرم خود درس حجاب داده ای
ای که خدای بی مَثل به کوثرت مثال زد
دم از جلال و قدر تو قادر ذوالجلال زد
نبي ز مُهر بِضعَتي به سينه ات مدال زد
حلقه به باب خانه ات دست علی و آل زد
يافته است پرورش خون خدا ز شير تو
شير خدا به مرتبت، نظير تو بشير تو
به حُسن تو که می کند جلوه گر آفتاب را
به اشک تو که بِشکند قيمت دُرّ ناب را
به کوی تو که از دلم ربوده صبر و تاب را
عرض سلام کرده و منتظرم جواب را
دريغ از جواب ما به خاطر خدا مکن
دست توسل مرا ز دامنت جدا مکن
فاطمه ای زلطف تو قعودِ ما قيامِ ما
دوستيت قبولیِ صلو'ة ما صيام ما
نام تو و حسين تو سرودِ ما کلامِ ما
نثار قبر مخفيت درود ما سلام ما
به یادِ درد و داغ ها که بُد گواهِ صبر تو
هنوز گریه می کند علی کنار قبر تو
تویی که از وجود تو، مدح کند خدای تو
تویی که فیض وحی را تازه کند صدای تو
تویی که گفت مصطفی، جان پدر فدای تو
منم غلام و چاکر و سلاله و گدای تو
نام تو بر لبم بُود مِهر تو مذهبم بُود
"مؤیدم" که بر درت چهار منصبم بود
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#رباعی
#ولادت
#مدح
در محفلِ عاشقان بخوان مهدی را
تبریک بگو از دل و جان مهدی را
در سجده پس از ولادتش دخت نبی
می گفت که یارب برسان مهدی را
.....
امشب که نبی خنده به لب ها دارد
دامان خدیجه عطر زهرا دارد
می بوید و می بوسدش و از همه بیش
بوسیدن دست او تماشا دارد
.....
جبریل به عرش، نقش کوثر زده است
طوبی گل تسبیح به پیکر زده است
از خانه ی کوچک محمد امشب
خورشید زمین و آسمان سر زده است
.....
امشب که خدیجه روی خندان دارد
از عالم قدس، چهار مهمان دارد
زهراست به دامنش وَ یا در دل شب
خورشید درون خانه پنهان دارد
.....
امشب همه آیات جلی سجده کنند
بر درگه لطف ازلی سجده کنند
از بعد ولادتش به شکرانه ی دوست
زهرا و محمد و علی سجده کنند
.....
هر دل پیِ دل سِتان خود می گردد
هر كس پیِ هم زبان خود مي گردد
روزی كه كند پدر فرار از پسرش
زهرا پیِ دوستان خود می گردد
.....
ای آنکه خدایت ز هواداران است
نازل به جهانْ فیض تو چون باران است
یا فاطمه مِهر تو بوَد روح نماز
مهر تو شفاعت گنهکاران است
.....
ای روی تو جلوه گاه سرمد زهرا
وی سینه ی تو بهشت احمد زهرا
عید تو بوَد، ببخش عیدی ما را
زان دست که بوسیده محمد، زهرا
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
چون خدا خلقت صدیقهی کبری میکرد
صورتِ عصمت خود را متجلا میکرد
تا علی آیت عُظمی نبوَد بی همتا
ذات حق خلقت صدیقهی کبری میکرد
ازدواج علی و فاطمه با آن برکات
چشمهای بود که پیوند دو دریا میکرد
رازی از اعظم اسماء و صفات خود را
با یکایک صفت فاطمه معنا میکرد
ذات زهرا، به اُمَم نیست کسی مانندش
نور زهرا ز رُسُل حل معما میکرد
مصحف او که امامان همه را در بَر بود
رازهاییست که روح القُدُس انشاء میکرد
فضهی خادمهاش مرتبهی مریم داشت
قنبر خانهی او کار مسیحا میکرد
در حضورش همه هستی به رکوع آمدهاند
فخر از سجدهی او حیّ تعالی میکرد
ز چه عالم نشود مجری فرمودهی او
کآنچه میخواست خدا، فاطمه اجرا میکرد
اول و خاتمهی هر سفری پیغمبر
عزم دیدار حرم خانهی زهرا میکرد
باز میشد درِ جنات خدا بر رویش
تا درِ خانه به روی پدرش وا میکرد
مرتضی چشم خدا بود و خدا را میدید
هر زمان بر رخ زهراش تماشا میکرد
::
گر نمیرفت برون حضرت حوا ز بهشت
اندر آن تا به ابد سیْر چو حورا میکرد
بیش از این قدر که از همسری آدم داشت
نیست معلوم دگر مرتبه پیدا میکرد
لیک از آن روز که جبریل امین در بر عرش
مدحت فاطمه تقریر به حوا میکرد
گندمی خورده و آمد به جهان چون در دل
خواهش مادری حضرت زهرا میکرد
ترک اولی اگر این فایده را در بر داشت
کاش آدم همه دم ترک ز اولی میکرد
توبهاش تا که نیآمیخت به نام زهرا
بود بی فایده هر چند خدایا میکرد
خوشترین لحظهی ایام "مؤید" آن بود
که مدیح علی و فاطمه انشاء میکرد
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#حضرت_ام_کلثوم سلام الله علیها
ای مرهم زخمِ دل و غمخوار پدر!
هم غمخور مادری و هم یار پدر
در لیلۀ قدرِ آخرِ عمرِ علی
شد مهر تو، سفرهدار افطار پدر
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed
#حضرت_ام_کلثوم سلام الله علیها
ای آینه دار پنج معصوم
در بحر عفاف دُرّ مکتوم
پرورده ی دامن ولایت
مظلومه ی خاندان مظلوم
قدر تو به ممکنات مجهول
مهر تو به کائنات معلوم
شیرازه ی شرع از تو محکم
منظومه ی عشق ازتو منظوم
تو زینب دومی علی را
نامند تو را به ''ام کلثوم''
آئینه ی آفتاب و ماهی
یا سیدتی به ما نگاهی
آن وقت که چارساله بودی
بر صورت ماه، هاله بودی
در خانه ی شیر حق به خوبی
معصوم تر از غزاله بودی
دیری نگذشت کز ستم ها
سرگرم به اشک و ناله بودی
از آن چه به خانه ی شما رفت
از داغ جگر چو لاله بودی
از قول و غزل فراتری تو
کی حد تو این مقاله بودی؟
آئینه ی آفتاب و ماهی
یا سیدتی به ما نگاهی
تو محنت بی شماره دیدی
غم، بیشتر از ستاره دیدی
مه پاره ی دشت کربلا را
در خاک، هزار پاره دیدی
هم بر دل پاره پاره از زهر
هم پیکر پاره پاره دیدی
پامال، تن عزیز خود را
از مرکب ده سواره دیدی
بر دست حسین، غرق در خون
قنداقه ی شیرخواره دیدی
آئینه ی آفتاب و ماهی
یا سیدتی به ما نگاهی
تو راز عجیب کربلایی
بانوی شکیبب کربلایی
هم راز شهید نینوایی
دم ساز غریب کربلایی
بر خرمن هستیِ ستم کار
سوزنده لهیب کربلایی
در آتش غم اگر بسوزی
باصبر، طبیب کربلایی
آن جا که خطابه کار ساز است
توفنده خطیب کربلایی
آئینه ی آفتاب و ماهی
یا سیدتی به ما نگاهی
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@ostad_moayed