#استاد_احدی: اگر دایره یقین ما وسیع بود، یعنی یقین دارم به وجود احکام در همۀ امارات و اجماعات و شهرات، انوقت بینه امد یا جمعی از فقها امده اند فقط به روایات کتب اربعه عمل کرده اند ان علم اجمالی کبیر منحل می شود بواسطۀ این علم اجمالی صغیر چون نسبت به اجزا و شرائطی که در روایات کتب اربعه امده به تفصیل یقین دارم اما نسبت به روایاتی که اجزا و شرائط را بیان می کنند لکن این روایات در کتب غیر معتبره ما امده شک دارم ان علم اجمالی کبیر بواسطۀ یقین تفصیلی و شک بدوی منحل می شود یقین تفصیلی ما به روایات کتب اربعه هست که معتمد فقهاست شک بدوی ما به روایات غیر کتب معتبره و معتمده است بله اگر نسبت به روایات کتب معتبره علم تفصیلی نبود، حق با شیخ بود مرحوم فاضل تونی شارح وافیه می گوید سید صدر علم اجمالی را مقید کرد به ان روایاتی که در کتب معتمده باشد و مضافا براین فقهای بزرگ ما به این کتاب عمل کرده باشند اما به ان کتب عمل نکردند و اعراض کردند پس علم تفصیلی به کتب اربعه پیدا شده و نسبت به روایات غیر کتب اربعه علم اجمالی پیدا می شود که این علم اجمالی صغیر است و اثری ندارد چون این علم اجمالی صغیر همراه با شک بدوی است در هریک از روایات کتب غیر معتبر شک می کنم که هروله جزء سعی هست یا نه؟ در حالی که در کتب اربعه هروله را جزء سعی ندانست لذا احتیاط وجهی ندارد لذا در هردو جا قائل به انحلال علم اجمالی هستیم.
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_اصول_شنبه_97/11/6
#جلسه_67
#حجیت_خبر_واحد_استدلال_به_ادله_عقلیه
@ostadahadi
#دلیل_دوم_عقلی: از صاحب وافیه : شیخ در رسائل و اخوند در کفایه این بیان را نقل فرمودند ماعلم اجمالی داریم به وجود ضروریات در دین مبین اسلام مثل نماز و روزه و حج و ...از سوی دیگر می دانیم که اجزا و شرائط این واجبات ضروری در روایاتی است که در کتب معتبره امده است کتبی که شیعیان و علمای امامیه به این کتب اعتماد می کنند اگرما برای تعیین اجزا و شرایط به روایات وارده در این کتابها عمل نکنیم لازم می اید که با ضروریات دین ما مخالفت کند مثلا حجی انجام دهیم که فاقد برخی از اجزا وشرائط است یا نمازی بخوانیم که تام الاجزاء والشرائط نیست در حالی که می دانیم فقهای ما به این روایات عمل می کردند پس برماهم واجب است که در تعیین اجزا وشرایط به این روایات درکتب معتمده عمل کنیم نتیجه اش حجیت خبرثقه در این کتب خواهد بود
#مرحوم_شیخ: در رسائل اشکالی وارد کردند که اخوند هم در کفایه نقل کردند وان اینکه: این علم اجمالی نباید محدود به روایات کتب معتمده باشد یعنی فقط به روایاتی که مشایخ ثلاثه در کتب اربعه ذکر کرده اند بلکه دائره علم اجمالی باید شامل تمامی کتب شود هرکتابی که احتمال می دهیم دارای خبرثقه ای است که اشاره به بعضی از اجزا و شرائط می کند برای ما قابل اعتبار و استناد است چه جماعتی به این روایت عمل کرده باشند یا عمل نکرده باشند معیار،عمل نیست بلکه معیار، وجود اجزا و شرائط در پاره ای از این روایات است لذا علم اجمالی دامنه اش وسیع می شود هر روایتی در هر کتابی که باشد اگر ثقه بود باید عمل شود و حجت است ما در این بخش باید به دو نکته توجه کنیم
1- توضیح نظر شیخ است که اقا ضیاهم پذیرفته.
2- که مهمتراست این است که چرا علم اجمالی کبیر را مرحوم شیخ منحل نکرد در حالی که در بحث امارات ایشان علم اجمالی را منحل کرد.
اما نکته1/ دو چیز در بیان شیخ باید توجه شود: یکی وجوب عمل به کلیۀ روایاتی که در کتب شیعیان وجود دارد و بیانگ اجزا و شرائط است لذا محدود به کتب اربعه نمی شود معلوم بالاجمال ما دراین کتابها در میان این روایات گم شده است هرروایتی از هرکتاب شیعه چه کتاب معتبر و چه غیر معتبر دست بگذاریم احتمال می دهیم که گم شده ما دراینجاست مثلا ایا در سعی بین صفا و مروه هروله جزء سعی است یا شرط سعی است احتمال می دهیم که جزئیت یا شرطیت را امام بیان کرده و در این کتب گم شده معلوم بالاجمال ما جمیع روایات در تمامی این کتابها اعم از بحار وسائل الشیعه و ... می باشد لذا باید احتیاط کرد و حاجیان در سعی صفا و مروه هروله را ترک نکنند.
امردوم این است که ایشان قائل است به اینکه چه فقهای ما به این کتاب روائی عمل کرده باشند یا نه در هرصورت معلوم بالاجمال ماست و باید احتیاط کرد
سرعدم انحلال علم اجمالی در اینجا چیست؟ اشاره به نکته دوم هست. چه سری دارد که ایشان قائل به انحلال علم اجمالی نیستند بلکه قائل به احتیاط هستند. سر عدم انحلال این است که اگر به بقیه روایات وارده در غیر کتب اربعه عمل نکنیم احتمال می دهیم که به ضروریات دینمان عمل نکرده ایم مثلا نماز تام الاجزاء والشرائط نخوانده ایم حج فاقد برخی از اجزا و شرائط انجام داده ایم . شیخ در امارات همین حرف را زده بود که اگر دایرۀ علم اجمالی به وجود احکام شرعیه در مجموعه روایات و اجماعات و شهرات باشد یقین داریم به اینکه اگربه این علم اجمالی عمل نکنیم امکان دارد برخی از احکام وارده در این امارات مطابق با واقع باشد و ما واقع را از دست دادیم لذا باید احتیاط کنیم مرحوم اقا ضیاء در انجا ایشان را مخالفت کرد و قائل به انحلال علم اجمالی است اما دراینجا ما مخالفت می کنیم (شیخ درهردو جا قائل به احتیاط است. )
موثقه عمارساباطی: عن ابی عبدالله ع قال سالته عن الرجل هل یتوضا من کوز او اناء غیره اذا شرب منه علی انه یهودیّ فقال نعم فقلت من ذلک الماء الذی یشرب منه قال نعم گفت اقا اگر یهودی از یک کوزه ای یا ظرفی اب بخورد ایا می توان از ان ظرف وضو گرفت فرمود بله گفتم از این کوزه اب می خورند فرمود بله اشکالی ندارد.
صحیحه ابراهیم ابن ابی محمود قال قلت للرضا ع الخیاط او القصار یکون یهودیا او نصرانیا و انت تعلم انه یبول و لا یتوضا وما تقول فی عمله قال لا باس می دانیم که خیاط است یا لباس شوی است یهودی است می دانم که بول می کند و خودش را نمی شوید چه حکمی می دهید؟ فرمود اشکالی ندارد. البته این روایت نجاست ذاتی را نمی رساند بلکه عرضی را می رساند چون فرمود یبول ولا یتوضا. این نجاست عرضی است نه ذاتی.
ابراهیم ابی محمود قلت للرضا ع الجاریة نصرانیه تخدمک و انت تعلم انها نصرانیه لا تتوضا ولا تغتسل من جنابظ قال لا باس تغسل یدیها جاریه ای داریم که نصرانی یا یهودی است که غسل و وضو ندارند امام فرمود مانعی ندارد فقط به او بگو دستانت را بشوی . یا اینکه تُغسل یداها اگر بخوانیم می شود که دستانش را می شوید. یعنی ذاتا پاک اند ممکن است بالعرض نجس شوند اما ذاتا پاک اند.
ایا از راه تعارض حل کنیم یا بینشان تعارضی نیست یا اینکه در دلالت روایت خدشه کنیم یا اینکه بین این روایات جمع کنیم؟ باید بررسی کنیم.
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_فقه_یکشنبه_97/11/7
#جلسه_66
#فصل_فی_النجاسة_نجاست_کافر
@ostadahadi
سوال امروز ما این است که ایا ایه 28 سوره مبارکه توبه که می فرماید انما المشرکون نجس شامل اهل کتاب هم می شود یا خیر؟
بسیاری از فقها قائل به تعمیم شدند منتهی به ضمیمۀ ایات 30 و 31 توبه. در ان ایه می فرماید یهود عزیر را ابن الله می دانند و نصاری هم مسیح ع را ابن الله می دانند پس انها هم مشرکند و نجس می باشند. درواقع صغرای بحث ما را ایه 30 و 31 توبه تشکیل می دهد.
صغری: ایه 30 و 31توبه این است که یهود و نصاری مشرکند
کبری : ایه 28 توبه بیان کرد که انما المشرکون نجس
نتیجه : نجاست ذاتیۀ اهل کتاب است.
اشکالاتی براین استدلال وارد است:
1/ ایۀ 28 توبه در حق بت پرستان و وثنی ها می باشد چون شرک دو قسم است یکی شرک خاص که همان اوثان و اصنام است بت پرستان دو دسته بودند دسته ای بی جان را می پرستیدند که همان اصنام بودند اما دسته ای جانداران را می پرستیدند که به انها اوثان می گفتند. منتهی وثنی ها جبرئیل یا شیطان یا ملوک یا علمای خود را می پرستیدند ایه 28 توبه مال این دسته است.
قسم دوم مطلق الشرک است و دامنۀ وسیعی دارد که اگر مومنی در عبادت ریا کند مشرک است لذا در سورۀ یوسف ایه 106 می فرماید «وما یومن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون» اکثر مسلمین مشرکندو منظور شرک در عبادت است مثل ریا. قطعا ایه 28 توبه این قسم را شامل نمی شود و به معنای مطلق الشرک نیست و دامنه اش وسیع نیست.
اشکال2/ دربرخی از ایات قران اهل کتاب در مقابل مشرکان قرار گرفت بین اهل کتاب و مشرکین تفصیل و تقسیم داده شد علما می گویند تفصیل و تقسیم قاطع شرکت است پس اهل کتاب با مشرکین در حکم، یکسان نیستند. احکام شرعیه انها متفاوت است. چند نمونه از ایات:
سوره حج ایه 17: ان الذین امنوا والذین هادوا والصابئین و النصارا و المجوس والذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامه دراین ایه پیروان ادیان الهی را مقابل مشرکین قرار داد یهود و نصارا و مجوس را که در عبادتشان اتش را هم شریک می گیرند اینها را در مقابل الذین اشرکوا قرار داد
سوره بقره ایه 105 مایودالذین کفروا من اهل الکتاب ولا المشرکین ان ینزل علیکم من خیر من ربکم
اینجا هم فرمود ولا المشرکین هرجا سلب تکرار شود دلیل بر تفصیل و تقسیم است. می توانست لام را نیاورد لکن فرمود ولا المشرکون پس دلیل براین است که اینها دوتا هستند. چون حرف سلب تکرار شد.
سوره بینه : لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب والمشرکین منفکین حتی تاتیهم البینه در اینجا هم واو علامت تقسیم است چون کلمه منفکین هم دارد و دو تا کرد.
این اشکال قوی است و نمی توان شرک مطلق را روی اهل کتاب بیاوریم و نمی توان نجاست ذاتی اهل کتاب را ثابت کرد.
شاهد و موید از کشف الثام ج 1 ص 40 : می نویسد وعلی الجمله فلا خلاف عندنا فی نجاسة غیرالیهود والنصارا من اصناف الکفار کما فی المُعتبر و انما الخلاف یتحقق فیهم یعنی یهود و نصارا والایه 28 توبه منظور است نص علی نجاسة المشرکین منهم و من غیرهم ایشان هم می فرماید که انچه از این ایه استفاده می شود این است که اگر یهود و نصارا بگویند عزیر و مسیح ابن الله هستند ما هم حکم به نجاستشان می کنیم. از این ایه استفاده نمی کنیم که اهل کتاب نجس اند لکن یقینا می رساند که مشرکین نجس هستند از هر طایفه ای که باشند.
واما روایات
روایات دربارۀ نجاست و طهارت اهل کتاب دو دسته اند:
دستۀ1/ روایاتی اند که حکم به نجاست اهل کتاب می کنند از باب نمونه
موثقه سعیدالاعرج قال سالت ابا عبدالله ع عن سورالیهودی والنصرانی از امام صادق دربارۀ باقی مانده اب یا غذای یهودی و نصرانی پرسیدم امام فرمود فقال لا یعنی لا تاکل و لا تشرب. چرا نخورم؟ خود این نهی دلالت بر نجاست یهود و نصارا می کند اگر پاک بودند می توانستم بخورم.
صحیحه محمدبن مسلم: قال سالت ابا جعفر ع عن آنیة اهل الذمه و المجوس فقال لا تاکل فی انیتهم و لا من طعامهم الذین یطبخون ولا فی فی انیتهم یشربون فیه خمرامام فرمود در ظرف اینها غذا نخور غذایی که می پزند نخورید از ظرفی که شراب می خورند ننوشید.
موثقه ابی بصیر عن احدهما ع امام باقر و امام صادق فی مصافحة الیهود ایا می توانم به یهودی دست دهم و با او مصافحه کنم؟ امام فرمود این کار را نکن فان صافحک بیده فاغسل یدک اگر مصافحه کردی دستت را بشوی . این دلیل بر نجاست ذاتی است. قید به تر هم نزد.
دسته2/ روایاتی اند که حکم به طهارت اهل کتاب می دهند از باب نمونه
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_اصول_یکشنبه_97/11/7
#جلسه_68
#حجیت_ظن_مطلق_
@ostadahadi
فصل مستقلی داریم بنام حجیت ظن مطلق: به وجوهی بر حجیت ظن مطلق استدلا ل کردند قبل از بیان ادله لازم میدانیم محط نزول این بحث را مشخص کنیم عنصر محوری این بحث در جایی است که قطع به حکم نباشد. در آنجا ما میدانیم مثل حیوانات ازاد وبدون تکلیف نیستیم عمل به ظن مطلق میکنیم مثل عمل به قیاس عمل به اولویت ظنیه، عمل به اخبار ضعیف عمل به استحسانات. لذا در تعریف ظن مطلق گفته شد ان ظنی است که دلیل خاص بر اعتبارش وجود ندارد مثلا ظواهر الفاظ ظن خاص است.چون سیره عقلائیه بر حجیتش وجود دارد یا خبر ثقه ظن خاص است. چون ایات وروایات وسیره عقلائیه بر اعتبار خبر ثقه امده اما بر ظن مطلق هیچگونه دلیل معتبری نیامده نه ایه ونه روایتی .
از میان این وجوه ادله، عمده دو وجه است:
1) وجه اول این است که ظن به حکم شرعی مثل ظن به وجوب یا حرمت مستلزم ظن به ضرر است عقل مستقلا حکم به وجوب دفع ضرر میکند .پس از باب دفع ضرر واجب است حکم مظنون را عمل کنیم این استدلا ل مرکب از صغری وکبری است .
اما صغری: ظن به حکم شرعی مستلزم ظن به ضرر است.
اما کبری: دفع ضرر عقلا واجب است. این قیاس شکل اول منطق است مشکل ما بر روی هیئت قیاس نیست لذا باید درباره صغری وکبری تحقیق کنیم .تحقیق در کبری جایش اینجا نیست در مباحث الفاظ قبلا مفصل بحث شده در مباحث الفاظ است. ایا وجوب دفع ضرر محتمل وجوب شرعی است یا وجوب عقلی؟ اما اینجا بحث این است که آیا ظن به حکم شرعی مستلزم ظن به ضرر است یا نه؟ چون ملازمه نیازمند به برهان است اما برهان یا وجدانی است یا شرعی.
اما برهان وجدانی مثل این که میگوییم اتش مستلزم دود است .
اما برهان شرعی : نیازمند آیه و روایت است لذا ما تابع برهان هستیم . برای پیدا کردن ملازمه باید به دنبال معنای ضرر باشیم؛ ضرر سه معنا دارد:
أ- ضرربه معنای عقاب اخروی
ب- ضرر بمعنای مفسده دنیوی
ت- ضرربه معنای نقص وکمبودی
اما معنای اول یعنی ضرر به معنی عقوبت ایا ظن به حکم شرعی مستلزم ظن به عقاب کیفری است؟ یعنی اگر ظن پیدا کردم شرب توتون حرام است لازمه اش این است که اگر شرب کردم عقاب میشوم ؟ درشبهات حکمیه دو بحث است تاره قبل از فحص اخری بعد از فحص. اما بعد از فحص سه صورت دارد:
1- دلیل اعتبار برای عمل به ان ظن وجود دارد.
2- دلیل بر عدم اعتبار ظن وجود دارد.
3- نه دلیل بر اعتبار و نه بر عدم اعتبار پیدا نشده.
اما صورت اول اگر دلیل اعتبار برای ان ظن پیدا کنیم قطعا باید به این ظن عمل کنیم ولی بسیاری از فقها میگویند: این ظن به حکم شرعی مستلزم عققاب اخروی قطعا نیست؛ بلکه مستلزم احتمال عقاب است یعنی ملازمه بین ضرر اخروی وظن به حکم شرعی را قبول داریم اما صدرصد این ملازمه برای ما ثابت نیست 80 درصد برای ما ثابت است .لذا حتما نمیتوانیم بگوییم این ظن اگر مخالفت بشود عقاب دارد.
اما صورت دوم دلیل بر عدم اعتبار این ظن داریم مثل قیاس امام صادق (ع) فرمود ان الدین اذا قیست محقت. دراینجا ظن به حکم ملازمه با ضرراخروی ندارد .لذا اگر به قیاس عمل نکنیم کاری به ما ندارند پس عمل به قیاس نمیشود.
واما صورت سوم جای که اصلا ما نمیدانیم نسبت این ظن چه رفتاری کنیم مثل اولویت ظنیه یا نسبت به قیاس منصوص العله چکار کنم دراینجا ظن به حکم شرعی یا مناطات احکام نمیتوانیم به ظن عقاب اخروی برسیم چون ما فحص کردیم دلیل معتبری برای این حکم شرعی پیدا نکردیم احتیاط بر ما واجب نیست وما برائت عقلیه وشرعیه داریم .
واما قبل الفحص یعنی قبل از آنکه به کتب اربعه اجماعات شهرتها مراجعه کنم ظن به حکم شرعی پیدا کردم ایا مستلزم ظن به عقاب است ؟ دراین جا هم ملازمه فهمیده نمیشود برای این که ملازمه در صورتی است که تکلیف برای ما منجز شود در حالی که در ظن به حکم جای که دلیل اعتبار نداریم چنین ظنی بر من تکلیف را منجز نمی کند. لذا مخالفت این ظن مستلزم عقاب نیست لذا این ملازمه را در حد احتمال میپذیرند.
اما معنای دوم این است که ضرر به معنای مفسده باشد صغرای قیاس این است که .ظن به حکم شرعی مستلزم ظن به مفسده است.
کبرای قیاس این است که دفع مفسده عقلا واجب است .این صغری بنا بر مسلک عدلیه است نه بنا بر مسلک اشاعره. اما عدلیه مثل امامیه مثل معتزله این تبعیت را قبول دارند. لذا این صغری باید مبنایی بحث شود. بر مبنای امامیه این دلیل تام است این ملازمه درست است یا نه ؟
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
#متن_فقه_چهارشنبه_97/11/3 #جلسه_64_فصل_فی_النجاسة_نجاست_کافر @ostadahadi
قرینۀ4/ در زیارت ابی عبدالله ع امده است اشهد انک کنت نورا فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها . منظور از انجاس در زمان جاهلیت نجاست درونی است یعنی ابا و اجداد و مادران شما به هیچ وجه مشرک نبودند در دروان جاهلیت همگی بت پرست و افتاب پرست و ...بودند اما خاندان شما خدای واحد را می پرستیدند این عبارت قرینه می شود براینکه نجاست در زمان نزول قران کلمۀ نجس در ان زمان اطلاق بر نجس اصطلاحی نداشت بلکه به نجاست باطنی یعنی شرک داشت لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها یعنی لم تشرک باشراک الجاهلیة شما گرفتار شرک های جاهلی نبودید . محط شرک، نفس است نه جسم لذا باید در جسم بحث کنیم نه در نفس.
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
#متن_فقه_چهارشنبه_97/11/3 #جلسه_64_فصل_فی_النجاسة_نجاست_کافر @ostadahadi
#خارج_فقه_چهارشنبه_97/11/3
#جلسه_64
#فصل_فی_النجاسة_نجاست_کافر
@ostadahadi
بحث ما پیرامون نجاست کافر است. کافر اقسامی دارد برخی از کفار اهل کتاب نیستند اینها بر 3 دسته اند
1/ خدا را قبول دارند ولی در عبادت مشرک اند مثل مجوس. آتش پرست هستند برای اتش عبادت می کنند
2/ خدا را قبول دارند ولی گرفتار شرک در افعال هستند برخی از بتها یا برخی از اشیای جهان را می پرستند به عنوان اینکه در امور جهان دخالت دارند مثل شیطان پرست یا خورشید پرست
3/ مشکر در ذات اند می گویند که ذات خدا یکی نیست خداوند ذاتا متعدد است در اصطلاح فلاسفه اینها وثنی هستند
دمقابل اینها کفار کتابی اند مثل یهود که عزیر را ابن الله می خوانند یا مصل مسیحیت که قائل به تثلیث اند 3 خدائی اند
دربارۀ نجاست هریک از اینها بحث است مرحوم سید مرتضی و شیخ طوسی و ابن زهره و وحید بهبهانی تمامی اقسام کافر را نجس می دانند وبین کفار کتابی و غیر کتابی تفصیل قائل نیستند حتی وحید بهبهانی می نویسد شعار شیعه نجاست کافر است وابن زهره دعوای اجماع مرکب کرد یعنی هرکسی که می گوید کافر نجسا تس فرقی بین اقسام کفار نمی گذارد مرحوم محقق خراسانی یعنی صاحب کفایه ایشان هم قائل به نجاست کافر است الکافر بای سبب من اسبابه نجس هر سببی که باشد چه در ذات یا فعل باشد او نجس است
در مقابل این قول برخی از قدمای شیعه و کثیری از متاخرین مخصوصا معاصرین حکم به نجاست کافر نمی کنند از میان قدما ابن ابی عقیل عمانی وابن جنید اسکافی صریحا می گویند نیم خورده یهودی و نصرانی نجس نیست و مرحوم مفید و شیخ طوسی و محقق کاشانی در برخی از فتاوا تمایل به طهارت کفار اهل کتاب دارند چون می نویسند اگر ظرفی را یهودی غذا بخورد نیازی به شستن ندارد فقط حکم به کراهت می کنند مکروه است در ظرفی که یهود و نصارا و مجوس غذا می خورند از ان ظرف غذا بخورید
اما علمای اهل سنت قریب به اتفاقشان قائل به طهارت کفارند عدۀ اندکی از انها حکم به نجاست کفار می کنند مثل ابن حزم و فخر رازی .
مهم در اینجا بررسی ادلۀ نجاست کفار است.ادله، ایات و روایات و اجماع و عقل است
اما ایات: 28 / توبه: یا ایها الذین امنوا انما المشرکون نَجَس فلا یقربوا المسجدالحرام
تقریب استدلال: کلمۀ نجس به معنای نجاست اصطلاحی است نجاست اصطلاحی همان نجاست شانی است چیزی که شرعا نجس است باید از ان چیز اجتناب کرد در ان روز حال متشرعه و حال متدینین انس به مفهوم نجاست داشت لذا کلمۀ نجس براساس همان ارتکاز ذهن متدینین به معنای نجاست شرعیه است . مشرکون عام است و شامل اهل کتاب هم می شود چون در ایۀ 30 و 31 سورۀ توبه اهل کتاب را مشرک می داند چون در اخر می فرماید که اولا اهل کتاب شبیه کفار عقیده دارند و ثانیا قائل به ارباب غیر از وجود مقدس خدا هستند لذا می گوید سبحانه عما یشرکون یعنی هردو عقیده مردود است خداوند هرگز شریک ندارد قالت الیهود عزیر ابن الله و قالت النصارا المسیح ابن الله ذلک قولهم بافواههم یضاهئون قول اللذین کفروا اتخذوا اهبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله. سبحانه عما یشرکون. پس به حسب ظهور آیه جمیع کفار چه اهل کتاب چه غیر اهل کتاب نجس اند .
اشکالاتی بر دلالت اه وارد شده که اگر قابل رفع باشد باید حکم به نجاست دهیم و اگر نتوانستیم رفع کنیم باید حکم به پاکی اهل کتاب دهیم
اشکال1/ منظور از نَجَس نجاست ظاهریه شرعیه اصطلاحی بین فقها نیست بلکه منظور از نجس خباثت روحی و معنوی است چون شرک عقیده است عقیده، ان است که با روح و جان مشرک گره می خورد پس روح و جان مشرک نجس شد یعنی گرفتار پلیدی شد روح مشرک پلید است . چند قرینه برای اثبات مدعای خود می اورند
قرینۀ1/ اگر مشرک نجس باشد لازمه اش این است که در ادامۀ ایۀ فلایقربوا المسجد الحرام می امد که اگر مشرک وارد مسجدالحرام شد مسجد را بشوئید چون ملاقی نجس نجس است و ما قائل به سرایت نجس هستیم از اینکه امر به شستن نکرد دلیل براین است که منظور از نجس نجاست شرعیه نیست.
قرینۀ2/ در کتاب لغت نجاست را به دوقسم تقسیم کردند یکی نجاست محسوس مثل بول و غائت و خون و ...ویکی نجاستی که محسوس نیست ولی وصف و حالت مشرک است لغوی می نویسد انما المشرکون نجس قسم دوم است نه قسم اول شرک یک پلیدی درونی است. المفردات واژه نجس یا کتاب لسان العرب و مجمع البحرین همین مطلب را اورده اند.
قرینۀ3/ نَجَس مصدر است حمل مصدر بر ذات جایز نیست مثلا زید عدل گفته نمی شود اما زید عادل گفته می شود لذا فقها ما مثل شهید در لمعه می فرمای باید اینجا تاویل ببریم که المشرکون ذو نَجَس مشرک صاحب نجاست است یعنی باطنی پلید دارد روح پلیدی دارد.
#توجه
#فایل_متن_جلسه_65 فقه و متن #جلسه_64 فقه جامانده بود که در آخر اضافه شده است.
لطفا #فقه_جلسه_64_و_65_و _66 و #اصول_جلسه 66 و 67 و 68 را بررسی فرمایید چنانچه اشتباهی رخ داده بود جناب زمانی یا حقیر (سعید دینی) را مطلع سازید. سپاسگذارم.
خارج فقه نجاسات کافر جلسه66.mp3
5.99M
خارج فقه. نجاست کافر. جلسه66
خارج اصول ظن مطلق جلسه68.mp3
6.63M
خارج اصول. ظن مطلق. جلسه68
#توضیح_ذلک: احکام عقلیه بر ملاک حسن و قبح می باشد مثلا عقل حسَن است و حکم به وجوب عقلی عدالت می کند و ظلم قبیح است و حکم به حرمت عقلی ظلم می کند. هرجا در هر کاری و در هر تصمیماتی و هر قانونی به یکی از ایندو ملاک برسد، حکم عقلی پیاده می شود مثلا اگر قاضی رایی صادر کند که از روی عدالت نباشد قاضی مرتکب حرام شده است چون رایش زیر مجموعه ظلم است و قبیح است. استاد حوزه هم بدون مطالعه درس دهد از مقوله ظلم است و قبیح است و نقص است.
#نتیجه اینکه مطلقا دفع ضرر واجب نیست بلکه دفع ضرری واجب است که زیرمجموعه ظلم شود.
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_اصول_دوشنبه_97/11/8
#جلسه_69
#حجیت_ظن_مطلق_
@ostadahadi
#ضرر به سه معناست:
1- ضرربه معنای عقاب که ظن به حکم شرعی مستلزم ظن به ضرر هست یا نه
2- ضرربه معنای مفسده است:
صغری: ظن به حکم شرعی مستلزم ظن به مفسده است
کبری: دفع مفسده واجب است نتیجه: عمل به ظن مطلق از باب دفع مفسده واجب است
دو اشکال بر صغری و یک اشکال هم بر کبرای قیاس داریم
اما اشکال اول بر صغرای قیاس : این صغری فقط در محرمات جاری است اما در واجبات شرعیه جاری نیست یعنی اگر ظن به حرام پیدا کردی مستلزم ظن به مفسده است ولی اگر ظن به واجب پیدا کردی هرگز مستلزم ظن به مفسده نیست بلکه مستلزم تفویت مصلحت است اگر به واجبی عمل نشود مصلحت ان واجب را از دست دادیم اما دچار مفسدۀ دنیویه نمی شویم خیلی ها در این دنیا روزه و نماز نمی گیرند و دچار مفسده هم نمی شوند ولی مصلحت ان نماز و روزه را از دست دادند لذا باید بحث کنیم ایا جلب مصلحت واجب است یا نه و بحث تغییر می کند
فقها قائل اند به اینکه ما دلیلی بر وجوب جلب مصلحت نداریم بنابراین صغرای قیاس فقط منحصر به محرمات می شود و شامل سایر احکام خمسه نمی شود
واما محرمات: ظن به حکم مستلزم ظن به مفسده است مفسده دو قسم است: مفسدۀ نوعیّه و مفسده شخصیّه.
#مفسده_نوعیه: قبح فعلی دارد اما قبح فاعلی ندارد. چون ضرر به نوع انسان می رسد نه به خود فاعل مثلا فرض اگر یکی از شیعیان در منزلش جشن عمرکشان بگیرد و صدای ان جلسه به وهابیون برسد انها هم دستور قتل شیعه را می دهند انهم شیعیان مظلوم در بقیه کشورها انها که عمر کشان نگرفتند اینجا ضررنوعی است و ولی به فاعل ضرری نرسید حالا ایا می توان گفت ظن به حکم شرعی مستلزم ظن به مفسده است و شامل ضرر نوعی هم می شود مثلا سیگار نکشید که فضا را الوده می کند ایا ضرر نوعی است یا شخصی؟
اما #مفسده_شخصیه: در انجا حق با شماست عقل می گوید دفع ضرر شخصی واجب است کسی حق ندارد خودزنی کند حرام است اما وجوب دفع ضرر در صورتی است که ضرر احراز شود چه از روی علم چه از روی قرائن خارجی مثلا پزشک بگوید ضرر دارد مادامی که مفسده و ضرر احراز نشود شبهه موضوعیه است و قاعده قبح عقاب بلا بیان جاری است پس ما کلیت کبری را نمی توانیم بپذیریم
اشکال دوم ما بر علیه صغری دلیل داریم که ایه «لا تقف ما لیس لک به علم» است ما را از اتباع ظن نهی می کند و لازمه این نهی این است که مخالفت ظن مطلق، مفسده ندارد و اگر شک کنیم که ایا ظن مطلق حجت است یا نه استصحاب عدم حجیت ظن مطلق جاری است پس ظن به حکم شرعی اگر مستلزم ظن به مفسده باشد نیازمند به دلیل اعتبار است به چه دلیل این ظن حجت است؟ ما ایات ناهیه عمل به ظن داریم لذا نمی شود به هر ظنی عمل کرد.
ایا #دفع_مفسده_واجب است؟
اولا اطلاق ندارد . عقلا دفع هر مفسده ای واجب نیست چون برخی از موارد ارتکاب مفسده غرض عقلائی و غرض شرعی دارد مثل رفتن به جهاد لذا نمی توان گفت دفع هر مفسده ای واجب است یا مثل زکات بخشی از مال می رود یا مثل پول دادن برای نجات غریق. لذا نمی توان به کلی گفت همه جا دفع ضرر لازم است
ثانیا حکم عقل تعلیقی است نه تنجیزی یعنی دفع مفسده بدون شرط واجب نیست بلکه دفع مفسده مشروط به شرطی است که غرض عقلائی و شرعی نداشته باشد مثلا فصد رگ یا حجامت به ظاهر به بدن ضرر می زند لکن چون غرض عقلائی دارد اشکالی ندارد پس نمی توان گفت دفع مفسده در همه جا لازم است.
3- واما معنای سوم این است که ضرربه معنای نقص باشد مثلا ابروی مومنی را ببرد این نقص است. یا نقص مالی یا جانی . فعلا کاری به بحث اخروی نداریم. در اینجا صغری عوض می شود که ظن به حکم شرعی مستلزم ظن به نقص در مال یا عرض یا جان می شود
اشکال ما براین صغری این است که احکام شرعی تابع مصالح و مفاسد است و تابع منفعت و ضرر و سود و زیان نیست چون دیدگاه ما این است که زندگی بشر سه زندگی است دنیوی و برزخی و اخروی. سود و زیان مربوط به زندگی دنیوی است در قسمتی از احکام شرعیه ای که مربوط به زندگی دنیوی است قاعده لا ضرر جاری است چون قاعده لا ضرر جلو ضرر احکام را می گیرد مثلا وضو واجب است اما برای مریض ضرر دارد لا ضرر می گوید تیمم کند لذا جلو ضرر حکم را می گیرد عمده احکام شرعیه مال زندگی برزخی و اخروی است هرگز تابع منفعت و ضرر نیست چون زندگی برزخی و اخروی خالی از زندگی مادی است در انجا بغض و کینه و حسادت و .. نیست برخلاف اینجا که این امور هست و گاهی موجب زیان می شود
واما کبری که دفع ضرر مظنون واجب است این کبری مال عقاب است نه ضررهایی از قبیل نقص.
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
#متن_فقه_یکشنبه_97/11/7 #جلسه_66_فصل_فی_النجاسة_نجاست_کافر @ostadahadi
در فایل ورد#فقه_جلسه_66 آنجا که دارد در «صحیحه ابراهیم ابن ابی محمود قال قلت للرضا ع الخیاط او الغسال» در داخل گیومه عبارت «الخیاط او القصار » صحیح است.
خارج فقه نجاسات کافر جلسه67.mp3
6.29M
خارج فقه. نجاست کافر. اهل کتاب. جلسه67
خارج اصول ظن مطلق جلسه69.mp3
7.34M
خارج اصول. مطلق ظن. جلسه69
خارج فقه نجاسات کافر اهل کتاب جلسه68.mp3
6.36M
خارج فقه نجاسات کافر #اهل_کتاب. جلسه68
خارج اصول. ظن. انسداد جلسه70.mp3
5.91M
خارج اصول. #انسداد جلسه70
تو تهران یکی می گفت : خوش به حال مسافرکشان میدان آزادی که آزادانه فریاد می زنند :
💢 آزادی
💢 آزادی
💢 آزادی
💠 و عابران خسته می پرسیدند :
آزادی چند ؟؟
✅ من عابری را دیدم که از راننده سوال کرد : آزادی کجاست ؟؟
و راننده با لحن معنی داری گفت : رد کردی ؛ آزادی قبل از انقلاب بود.
و من به او گفتم :
💢 آری
⬅️ از "غرب" که به میدان آزادی نگاه کنی ، آزادی قبل از انقلاب است؛
ولی
✅ از میدان " امام حسین (ع) " که به آزادی نگاه کنی، می بینی آزادی درست بعد از انقلاب قرار دارد.
⬅️ پس بنگر در کدام سوء ایستاده ای،
🌳طرف امام حسین (علیه السلام)
🌳یا طرف غرب
چهل سالگی انقلاب مبارک🌹🌹
https://sapp.ir/186901
حوزه و مجلس.mp3
238.5K
نظر حضرت آیت الله احدی در مورد مجلس آینده: حوزه باید صد مجتهد برای مجلس آینده در نظر بگیرد تا بتوانند بر اساس مبانی اسلام قانون تصویب کنند تا مملکت اسلامی دچار چنین مشکلاتی سیاسی و اقتصادی نشود. مردم باید از مجتهدین پیروی کنند همانگونه علما در طول انقلاب و قبل از انقلاب با مردم بودند در قانونگذاری نیز قانونی تصویب می کنند که موجب سعادت دنیوی و اخروی شد. ایشان همچنین بیان فرمودند که رهبری در جهان کم نظیر است آمریکا دانشگاهیی تاسیس کرده تا بر نظرات رهبری کار کنند تا بتوانند برای مقابله با نظرات اقتصادی و...ایشان مقابله کنند.
قسمتی از کلام استاد👆👆👆
https://eitaa.com/ostadahadi
خارج فقه نجاسات کافر جلسه69.mp3
5.98M
خارج فقه. نجاسات. کافر. #مرتد_مجوس_زردشت. جلسه69