لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاکید رهبری بر عدم تبعیض
2. اگر این اصول نافیه را جاری کنید لازمه اش مخالفت قطعیه است و خروج از دین لازم می اید
3. علم اجمالی به وجود واجبات و محرمات دارید و علم اجمالی منجز تکلیف است پس حق نداریم اصل برائت جاری کنیم یا استصحاب عدم جاری کنیم بلکه باید امتثال کنیم.
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_اصول_چهار_شنبه_97/11/10
#جلسه_71
#انسداد_علمی_ _
@ostadahadi
در دو مقام باید بحث شود
1- دربارۀ تمامیت و عدم تمامیت مقدمات انسداد است
2- دربارۀ نتیجۀ مقدمات انسداد است که ایا مطلق ظنون را حجت می کند یا نه؟
اما مقام اول: تک تک مقدمات بررسی می شود. علم اجمالی به وجود احکام در تمامی اطراف شبهات دارید
مرحوم اخوند و خوئی: این مقدمه را بدیهی می دانند به لحاظ اینکه ما مثل بهائم ازاد نیستیم و قطعا مکلف به یک سلسله تکالیفیم یان علم اجمالی منجز تکلیف است ولی باید دو چیز را در نظر بگیریم:
1) یکی: اینکه عمل به این علم اجمالی موجب عسرو حرج نشود و دیگری:
2) اینکه موجب اختلال نظام نشود . به عقیدۀ ما هیچکدام دراینجا پیش نمی اید چون علم اجمالی کبیر به علم اجمالی صغیر و شک بدوی منحل می شود تکلیف ما و وظیفۀ ما منحصر به محدودۀ علم اجمالی صغیر می شود احتیاط در این اطراف موجب عسرو حرج نیست عمل به علم اجمالی موجب اختلال نظام زندگی نیست چون علم اجمالی ما دیگر علم اجمالی کبیر نیست مثل اخوند، دائرۀ علم اجمالی را روایات کتب معتمده می گرفت و مثل مرحوم شیخ، دائرۀ علم اجمالی را روایات صادره در کتب شیعه می گرفت. در هرصورت وقتی علم اجمالی دارم به وجود احکام در این روایات قطعا به موهومات و مشکوکات وتمامی اطراف شبهه عمل نمی کنم بلکه فقط به احکامی که در این روایات امده باشد عمل می کنم لذا ان دو محذور لازم نمی اید نه عسرو حرج و نه اختلال نظام چون دائره اش را تنگ کردم.
مقدمه2/ باب علم و علمی به کثیری از احکام منسد است. ما نسبت به انسداد باب علم قبول داریم ولی انسداد باب علمی را قبول نداریم اما انسداد باب علم در زمان ما بخاطر سه جهت است:
اولا بسیاری از روایات سند قطعی ندارند مثلا متواتر نیستند لا اقل به حد تواتر یعنی استفاضه هم نرسیده اند ثانیا دلالت این روایات ضعیف است مثل دلالت روایات حرمت بیع عذره که بعظا متعارض هم هست لا باس ببیع العذره و دیگری گوید بیع العذره ثمن السحت یا مثل روایات موسیقی . ثالثا جهت قطعی هم نداریم یعنی ممکن است که فلان روایت بخاطر تقیه نازل شده باشد یا فلان روایت بخاطر اینکه مخالف با اهل سنت شود صادر شده است و . .. پس باب علم را منسد می دانم اما انسداد باب علمی را قبول نداریم چون انسداد باب علمی منوط به 4 چیز است
1- عدم حجیت روایات کتب معتبره : اگر برای ما ثابت شود که روایات کتب اربعه حجت نیست دراینجا حکم به انسداد علمی می کنیم یعنی دلیل اعتبار بر حجیت ظن خاص نداریم. این وجه یا بخاطر عدم وثاقت راوی است یا بخاطر اعراض مشهور است یعنی مشهور به روایات کتب معتبره عمل نکرده اند و اعراض کردند در حالی که ثابت شد راویان حدیث ثقه اند و مشهور به روایات کتب امامیه اعراض نکرد مگر در چند مورد خاص پس این انسداد قبول نیست .
2- برخی از بزرگان مثل سید مرتضی انسداد باب علمی قائل است به اعتبار اینکه وثوق به راوی را کافی نمی داند بلکه وثوق به صدور روایت از معصوم را از راه قرائن قطعیه لازم می داند در حالی که قبلا بحث کردیم که روایات ما ثقه را کافی می داند مثلا امام صادق ع فرمودند یوسف بن عبدالرحمن ثقتی اخذ معالم دینی یا از امام رضا ع پرسیدند به شما دسترسی نداریم تکلیف ما چیست فرمود به زکریا ابن ادم مراجعه کنید فانه ثقة مامون . علاوه براینکه سیرۀ عقلائیه بر حجیت خبر ثقه است لذا انسداد باب علمی قبول نیست
3- سلسلۀ علم رجال را حجت ندانیم مثلا شیخ طوسی در الفهرست یا شیخ عباس قمی در جامع الرواة یا مرحوم کشی مثلا فلانی را توثیق کردند. ما این توثیقات را قبول نداریم چون علم رجال شناخت موضوعی است و توثیق یا خبر از موضوعات حجت نیست مثلا شیخ مفید بگوید زراره موثق است این خبر در موضوعات است و حجت نیست . در علم رجال ثابت شد که اِخبار عن حس حجت است انچه حجت نیست اِخبار عن حدس است و ما در وسائط خبر اشکال را کاملا جواب دادیم .
4- عدم حجیت ظواهرنسبت به مردم عصرما چون عده ای قائل اند که ظواهر قران برای مقصودین به افهام حجت است و برای ما که در ان عصر نبودیم حجت نیست لذا قائل به انسداد باب علمی هستیم چون ظواهر داخل در ظن خاص هستند.
این را هم قبول نداریم و این بحث گذشت. پس قائل به انسداد باب علمی نیستیم.
مقدمه3./ اهمال در احکام شرعیه جایز نیست پس برما واجب است که کلیۀ احکام شرعیه را امتثال کنیم گرچه یقین به ان حکم شرعی نداشته باشیم
مرحوم شیخ در رسائل ج 1 ص 388تا 396به این بحث پرداخت ایشان می فرماید دلیل این مقدمه 3 چیز است
1. اجماع قطعی بر عدم جواز اجرای اصل برائت یا استصحاب عدم. یعنی کسی حق ندارد در مواردی که شبهه وجوبیه است اصل برائت جاری کند یا شبهه تحریمیه است استصحاب عدم جاری کند چنین حقی ندارد بلکه اجماع بر امتثال است
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_اصول__شنبه_97/11/27
#جلسه_78
#ظن _مطلق_وجوب_شکر_منعم_وجوب_معرفت_خدا
@ostadahadi
دلیل دوم؛ بر وجوب معرفت خداوند و رسول خدا و اصول عقائد : قاعدۀ وجوب دفع ضرر محتمل است می دانیم که مبدأ این جهان خداست واحتمال می دهیم در ترک معرفت خدا و پیامبر و ائمه عهم ضرریعنی عقاب اخروی باشد هرکجا احتمال ضرر بدهیم عقا مستقلا حکم به وجوب دفع ضرر محتمل می کند پس تحصیل معرفت اصول عقائد واجب است گرچه وجوبش نفسی نیست بلکه وجوبش لاحتمال دفع ضرر محتمل است در عین حال برما واجب است به اصول عقائد معرفت پیدا کنیم و بیگانه و لاابالی نشویم
جواب ما این است که وجوب دفع ضرر محتمل از احکام عقلیه نیست بلکه از فطریات است و از جبلیات نفوس است هرذی شعوری گرچه از صاحبان عقل نباشد در فطرتش به صورت جبلی ثبت است که از ضرر فرار کند چنانکه در حیوانات مشاهده می کنیم پس فرار کردن از ضرر کی امر ذاتی است و در نفس هر حیوانی هست لذا حکم عقلی نیست بلکه یک قانون تکوینی است و با حیوان خلق می شود نظیراینکه کودک تازه متولد شده پستان مادر را می مکد. مکیدن در ذات کودک افریده شده و معلمی نمی خواهد . مرحوم محقق اصفهانی در نهایه الدرایه و بقیه به این بحث اشاره کرده اند
خلاصه اینکه: معرفت اصول عقائد وجوب غیری دارد نه وجوب نفسی چون خود معرفت شکر نیست بلکه معرفت مقدمه شکراست اما شکر، عمل به دستورات خداست اطاعت از واجبات و مخالفت محرمات الهی است. (رساله سطح 4 ایا وجوب شکر منعم می تواند دلیل معرفت خدا بشود یانه. قائلیم نه .)
چند سوال
1/ ایا علم به اصول عقائد باید از روی استدلال و برهان باشد یا از روی اجتهاد باشد یا تقلید کافی است؟
جواب: معیاردر باب اصول عقائد علم و یقین است خواه از راه برهان به این علم برسید یا از راه اجتهاد یا از روی تقلید. معیار ان علم و یقین است. ایه سه سوره مبارکه بقره است خاصیت وجوب غیری معرفت این است که نفس یقین و علم واجب نیست بلکه معرفت از هر راهی به دست اید کافی است
دلیل دیگر ما برعدم وجوب معرفت از راه برهان و استدلال این است که تکلیف مالایطاق و عسرو حرج لازم می اید در صورتی که برعوام جامعه تحصیل استدلال را واجب کنند پس عوام جامعه اگر از راه تقلید به یقین و علم برسند کافی است ظن اعتباری ندارد چون ظن از نظرما معرفت نیست وامارات ظنیه قائم مقام علم نمی شوند لذا نفس علم و یقین عنصر اصلی وجوب معرفت اصول عقائد است. ما در بحث اصول عقائد جاهل قاصر نداریم چون هرکسی به اندازه خودش به مبدا و معاد اعتقاد دارد
2/ ایا جاهل قاصر در حق معرفت خدا صادق است؟
جواب: خیر. چون در فطرت تمامی انسانها معرفت توحیدی نهفته است بله، نسبت به امام یا پیامبر جاهل قاصروجود دارد کسانی هستند که نسبت به نبوت و امامت تقصیری ندارند و جهل انها جهل قصوری است اینها معذورند به شرط اینکه عناد نداشته باشند البته احکام فقهی مثل نجاست و عدم توارث و عدم جواز مناکحه برجاهل قاصرباقی است.
3/ ایا ظنون حاصله از راه تواریخ حجت است یا نه؟
جواب: سه صورت دارد
1- تاریخی که اثر شرعی دارد: وجوب یا حرمت یا مستحب را بیان می کند. در اینجا این تارخ حجت است در صورتی که اسناد تارخ معتبرباشد و ناقلش ثقه باشد. واگر انسدادی هستیم باید از راه مقدمات انسداد وارد شد
2- تاریخی که نقل وقایع و حوادث باشد: مثل حادثۀ کربلا و ... دراینجا هرمقدارظنی که به دست امد بطوری که احتمال خلاف را ملغی می کند حجت است اما اگر ظنی به دست اید که احتمال خلاف الغا نشود حجت نیست مثلا گفتند سیدالشهدا را به رو خواباندند و 12 ضربه زدند اینجا احتمال خلاف نمی رود لذا حجت است اما انچه مورد شک و تردید واقع می شود مثل انچه شهید مطهری و بقیه در برخی امور گفتند برای ما حجت نیست بحث کاشفیت نیست
3- تاریخ در اصول عقائد چه حکمی دارد؟ بسیاری از فقهای ما تاریخ در اصول عقائد را کافی نمی دانند مثلا در اثبات تجرد روح یا تجسم اعمال یا تناسخ و امثال انها تاریخ موثراست و مانعی ندارد اما در اثبات اصل وجود خدا و امامت و نبوت تاریخ موثرنیست پس در چگونگی توحید و امامت تاریخ موثراست تناسخ چگونه است و تجرد چگونه است و برزخ چگونه است اینها موثراست. مرحوم کاشف الغطاء در کشف الغطاء در ج1 اصول عقائد است ج 2و3 استدلالات فقهی است و ...به این بحث پرداخته است.
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_اصول__یکشنبه_97/11/28
#جلسه_79
#ظن_مطلق_جبران_ضعف_سند_ظن_غیر_معتبر
@ostadahadi
درخاتمه دو امربیان شد
امر دوم از اموری که در خاتمه بخش دوم کفایه است لکن به ان توجه نشده است. وان اینکه:
ایا ظن غیر معتبر جبران ضعف سند یا ضعف دلالت می کند یا نه؟
مثلا شهرت فتوائی مطابق با روایت ضعیف السندی بود ایا جابر ضعف سند می شود یا نه؟
مناسب برای رساله سطح 4)
مرحوم اخوند درکفایه ظن غیر معتبر را دو قسم کرد :
1- قسم اول؛ ادلۀ خاصه بر بطلان این ظن و عدم اعتبارش داریم مثل قیاس دلیل داریم که ان الدین اذا قیس محقت. دین اگر قیاس شود نابود می شود یا مثل استحسان یا مرسلات اهل سنت.
2- قسم دوم؛ دلیلی برعدم اعتبار ظن غیر معتبر نداریم ولی دلیل بر اعتبارش هم نیست مثل شهرت فتوائی یا اولویت ظنیه یا استغراق لذا باید در دو مقام بحث کنیم :
مقام1/ جایی که دلیل بر اعتباریا عدم اعتبارش نیست: مثل شهرت فتوائی و اولویت ظنی و استغراق. مثلادرحدیث غیر معتبری امده که لا تبل تحت شجرة المثمره زیر درختی که میوه می دهد بول نکنید شهرت فتوائی هم برحرمت بول کنار درخت مثمره نیست بلکه بر کراهت است ایا این شهرت سند را به سمتی می برد که ما از نهی لا تبل کراهت را بفهمیم نه حرمت را؟
سوال: معیاردر جابر بودن چیست؟ ما دنبال معیاریم.
معیار اخوند: هرکجا ظن غیرمعتبر که موافق با حدیث ضعیف السند یا حدیث ضعیف الدلاله می باشد اگرکاری کند که ان حدیث تحت موضوع ادلۀ اعتبارو حجیت برود در آن صورت جابر سند یا جابر دلالت است. مثلا: امام صادق ع خبرثقه را حجتی می داند لذا می فرماید یونس بن عبدالرحمن ثقتی آخذوا عنه معالم دینی یعنی یونس نزد من ثقه است احکام دین را از ایشان بگیرید. اگر شهرت، که موافق با ان روایت ضعیف است کاری کند که ادلۀ حجیت خبرثقه این روایت را شامل شود پس این شهرت جابرضعف است. والا اگر نتواند این خبررا تحت ادلۀ حجیت ثقه ببرد جابر نیست از مجموع کلام ایشان در تحت این مبنا 6 صورت به دست می آید:
1. صدورروایت برای فقیه مفروغ عنه نیست ولی موضوع دلیل اعتبار، خبرمظنون الصدور است و راوی در سند روایت موثق نیست اما شهرت فتوائی موافق با مظنون خبراست پس خبرمظنون الصدور می شود موثوق الصدور می شود. لذا این خبر مندرج تحت دلیل اعتبار خواهد شد و ظن غیر معتبرجابر ضعف سند شد.
2. حال اگر فرض کردیدکه جمیع روات در سلسلۀ سند باید عادل باشند و دلیل اعتبار، مظنون الصدور را نمی گیرد بلکه راویان روایت باید عادل باشند در اینجا شهرت فتوائی نمی تواند جابر ضعف سند باشد چون موضوع دلیل اعتبار، خبرعادل است نه هر خبری.
3. اگر دلالت روایتی ضعیف بود ظن غیر معتبرنمی تواند جابر ضعف دلالت شود چون موضوع دلیل اعتبار، حجیت ظهور است و شهرت فتوائی ظهور درست نمی کند چون ظهور قالبیت لفظ برای معنای عرفی است و ظن خارجی قالبیت نمی سازد
4. اگرسندتمام باشد مثلا اسناد روایت ثقه است ولی شهرت فتوائی برخلاف حدیث است دراینجا موجب وهن سند نمی شود چون این خبر، از اول تحت دلیل اعتبار بود مثلا روایت یونس بن عبدالرحمن به ما رسید و امام صادق او را تایید کرد تایید امام صادق اطلاق دارد یعنی چه ظن غیرمعتبر بر خلافش باشد یا نباشد عمل به خبر یونس کنید
5. اگردلالت حدیث تام بود و ظن غیرمعتبربرخلاف دلالت حدیث بود، بازهم موجب وهن حدیث نمی شود چون موضوع دلیل حجیت، ظهورات است و ظهور،قالبیت عرفیه لفظ برای معناست و شهرت فتوائی یا ظن غیرمعتبرنمی تواند قالبیت عرفیه را ساقط کند و بردارد
6. تعارض خبرین: اگر شهرت فتوائی با یکی از این دو خبر موافق بود و با دیگری مخالف بود مبنای اخوند این است که مرجحات، تمیز حجت از لا حجت است مبنای شیخ این است که مرجحات یکی از دو حجت را بر حجت دیگر، برتری می دهد ولی ممیزیت نیست بلکه صرفا برتری است در هردو صورت اگر ظن غیر معتبر، موافق با یکی از دو روایت باشد باعث مرجحیت یا ممیزیت نمی شود مگر اینکه ان روایت را تحت ادلۀ اعتبار ببرد در ان صورت مقدم داشته می شود.
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_اصول__دوشنبه_97/11/29
#جلسه_80
#ظن_مطلق_جبران_ضعف_سند_ظن_غیر_معتبر
@ostadahadi
بحث ما این بود که ایا ظن غیرمعتبرجابرضعف سند هست یا نه؟ مرحوم اخوند فرمودند که اگر ظن غیرمعتبر روایت ضعیف را مندرج کند تحت ادلۀ حجیت خبر در ان صورت حکم به جابر بودن می کنیم والا فلا
اشکال استاد احدی: از یک طرف ایات ناهیه مارا از عمل به خبر ضعیف نهی می کند چون عمل به ظن غیرمعتبر حرام است از سوی دیگر خود ظن غیرمعتبرمثل شهرت و اولویت ظنیه و استغراق و ...هم منهی عنه هستند اجازۀ عمل به اینها را به ما نداده اند چطور می شود که انضمام ظن غیر معتبر به ظن غیر معتبرموجب شود ادلۀ حجیت خبر، اورا حجت کند؟ این امکان ندارد. یعنی دوتا لا حجت وقتی ضمیمه شوند حجت می شود؟! معلوم است که نه.
مبنای مرحوم نائینی: 3امر را مطرح می کند
1- امر اول؛ توثیقات رجالی: در اینجا ما بحثی نمی کنیم چون مربوط به رجال است.
2- امر دوم؛ وهو العمده: شهرت 3قسم است روائی و عملی و فتوائی. شهرت روائی و عملی را موجب جبر سند و دلالت حدیث می داند ولی شهرت فتوائی را جابر ضعف سند نمی داند
اما شهرت روائی: دلیلش این است که این روایت را چند نفر از بزرگان فقها نقل کرده انداین خبر ضعیف را صدوق و طوسی و مفید و ابن ابی عقیل عمانی و ...نقل کرده اند خود این نقل قدما بخاطراینکه نزدیک به عصر ائمه عهم اند قرینه می شود براینکه این روایت ضعیف از امام معصوم صادر شده است
واما شهرت عملی مربوط به استناد است یعنی قدما این خبرضعیف را مستندخودشان قراردادندواستناد، قوی تر از نقل است لذا کاشف از صدورحدیث می شود
ان قلت: روش قدما هرگز استناد به روایات ضعیف نبوده است بلکه روش متاخرین استناد به روایات ضعیف بوده است منظور ایشان از متاخرین علامه و محقق است
قلت: اگرقدما برخلاف اصل وقاعده فتوا دهند ولی در مورد ان فتواخبرضعیفی باشد از یک طرف این فتوا مطابق با قاعده نیست از سوی دیگر موافق با روایت ضعیف است نفس همین کشف می کند که قدما استناد به خبر ضعیف دارند چون اگر خبر ضعیف در دست نبود هرگز مخالف اصل و قاعده فتوا نمی دادند
3- امر سوم؛ اعراض قدما موجب وهن سند می شود چون اعراض قدما کشف می کند که یا این روایت از امام صادر نشده بود و یا اگر صادر شده بود جهت صدورش فرق می کرد مثلا برای تقیه صادر شده است لذا با وجود اعراض قدما ادلۀ حجیت خبراین حدیث را شامل نمی شود (خلاصه شهرت روائی و عملی باعث می شود که روایت ضعیف دلالتش قوی شود و اعراض موجب وهن می شود )
استاد: چند ابهام و مشکل هست
1) شما فرمودید که قدما این حدیث ضعیف را نقل کرده اند واین نقل قرینه بر صدور حدیث می شود ما می گویم که شاید نقل این حدیث از باب ضبط و حفظ احادیث باشد چون قدما تلاش می کردند که آثار اهل بیت مندرس نشود و از بین نرود روایات ضعیف و قوی را نقل می کردند و املا می کردند نظیر کاری که مجلسی در بحارالانوار کرده است.
2) ملاک وثوق، شخصی است نه نوعی: شاید ان قرینه اگر نزد ما باشد برای شخص ما وثوق پیدا نشود چون وثوق قدما، انهم چند نفرمثل کلینی وطوسی و ..دلیل نمی شود که ماهم به صدور ان روایت ضعیف وثوق پیدا کنیم
3) ایا حجیت نزد انها، حجیت نزد ماست؟ هرگز. چون ما نمی دانیم که انها به چه جهت اعتماد به روایت می کنند لذا حجیت انها حجیت ما محسوب نمی شود شاهدش این است که در مقدمۀ کافی کلینی نوشت که تمامی روایات ما در این کتاب صحیح السند است در حالی که الان در قرن اخیر بسیاری از فقها روایات ضعیف از کتاب کلینی استخراج کرده اند. پس معلوم می شود که حجیت انها با حجیت ما متفاوت است. مثلا ممکن است ایشان به ابن ولید اعتماد کند در حالی که کشّی به ایشان اعتماد نمی کند و ...
البته امام راحل مبنایش این است که : در الرسائل ج 2 ص 70 می فرماید شهرت فتوائی جابر ضعف سند است و ان حدیث خذبمااشتهر علیه فانه مجمع علیه را می فرماید منظورش شهرت فتوائیه است و اعراض قدما را هم موجب وهن حدیث می داند البته این را در کتاب البیع ج 3 ص 595 می فرماید. ذیل حدیث عروه بارقی امده و انرا رد می کند چون قدما از ان اعراض کرده اند و همین اعراض باعث ضعف ان می شود.
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
ابن بابویه در من لایحضر گوید قال الشیخ علامه مجلسی می فرماید منظورابن بابویه از شیخ، خودابن بابویه است چون این لقب شیخ را امام زمان به ابن بابویه داد و می خواست واما بنعمة ربک فحدث را یاد اوری کند و می فرماید من وقتی این کتاب را خواستم شروع کنم 245عنوان کتاب داشتم بعد شروع کردم به نوشتم.
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_اصول__چهارشنبه_97/12/1
#جلسه_82
#ظن_مطلق_جبران_ضعف_سند_ظن_غیر_معتبر
#نظر_فقها
@ostadahadi
مورد هفتم که از متون فقها مرحوم محقق در کتاب معتبردر مساله خبر افراط و تفریط شده است
اما افراط : عده ای از علما گویند مابه هر خبری که منسوب به امام ع باشد عمل می کنیم حتی اگر راوی خبر سنی باشد.
اما تفریط: عده ای دیگر از فقهای ما کل اخبار آحاد را رد کرده اند چون مفید ظن اند و مشمول آیات ناهیه عمل به ظن است درحالی که ما به روایاتی برخورد می کنیم که راوی ان مورد جرح و طعن واقع شده ولی مشتمل برقرائنی است که اطمینان به صدور روایت پیدا می کنیم و موجب وثوق به صدور روایت می شود
مورد هشتم؛ شهیداول: نزد قدما عمل به خبرثقه یا صحیح نبوده چون مدارعمل به خبرثقه نزد انها فقط ثقه بودن نیست ویا منحصر به صحیح بودن نیست دائرۀ عمل به خبر نزد قدما منحصر به ثقه ی صحیح نبوده است بلکه اوسع از این مطالب بوده است مثلا به روایاتی که مندرج در حاشیۀ شرائع ابن بابویه بود عمل می کردند چون معیارشان قطع به ورود روایت از معصوم است وقطع به روایت یا به نقل متواتر است یا به ضم قرائن است اتفاقا صاحب معالم هم سخن پدرش را در معالم نقل می کند که پدرمن نگاهش به روایت بسیار نگاه وسیعی بود تنگ نظر نبود. فقط نمی گفت ثقه یا صحیح.
مجموعۀ قرائن برای اثبات صدور: 10 قرینه ارائه شده است
1- موافقت روایت ضعیف از نظر مضمون ومحتوا با روایات موثقه یا صحیحه . مثلا لاضررولا ضرار فی الاسلام مرسله است ولی با موثقۀ زراره و ابی عُبیده حذاء موافق است لذا برای ما اطمینان به صدور این حدیث پیدا می شود.
2- وجود راوی از اصحاب اجماع: یعنی اگریکی از اصحاب اجماع ازمردضعیفی روایتی را نقل کند قرینه بر صدور روایت می شود مثل علی بن حمزۀ بطائنی غالبا از موسی بن جعفر ع نقل روایت می کند ولی ایشان ضعیف است اما ابن ابی عمیر که از اصحاب اجماع است روایت ایشان را نقل می کند خودش دلیل براین می شود که این روایت از ائمه صادر شده است یا اساسا مشایخ ثلاثه هم از ایشان نقل می کنند
(از امام صادق ع پرسیدند که حواریون عیسی بالاتراند یا حواریون شما اهل بیت؟ حضرت فرمودند: حواریون ما بالاتراند چراکه حواریون عیسی شکنجه نشدند اما حواریون ما شکنجه شدند و به پای ما ایستادند بحارج 14)
3- کثرت نقل راویان از خبر ضعیف یکی دیگر از قرائن محسوب می شود مثلا صفار در بصائر الدرجات ، کلینی در کافی مفید در امالی مثلا قاعده لا ضرر را نقل کرده اند و ماجرای رجل انصاری که درختی داشت را نقل کرده اند
4- کثرت روایت در یک موضوع مثلا در قتل ابی عبدالله ع کیفیت شهادت ایشان که از قفا بریدند خیلی روایت وارد شده است یا دربارۀ زدن اطفال یا در بحث حجاب و . . .
5- کثیرالروایه بودن (در مکتب ما نه اهل سنت ): مثلا حکم ابن مسکین مردی ضعیف است ولی کثیرالروایه است و روایات مقبوله هم دارد و امثال ابن ابی عمیر از ایشان نقل می کنند و کثیرالکتاب هم هست (فرق بین اصول و مصنفات چیست؟ مصنفات یعنی حفظ حدیث حتی در یک نوشته شده نگذارید احادیث مندرس شوند)
6- ادعای اجماع علمای متقدم نسبت به وثاقت راوی
7- مدح رجالیون
8- سعی مستنبط برای جمع اوری قرائن و دقت در نقل
9- گفتن رحمت الله علیه یا رضی الله عنه در برخی از نقل های روائی مثلا صدوق گوید فلانی رضی الله عنه یا ...البته این به تنهایی کافی نیست لکن یک قرینه هست.
10- متون روائی: مثل حدیث لوح جابرابن عبدالله انصاری. در سند حدیث لوح شخصی به اسم بکربن حبیب است نه تنها توثیق ندارد بلکه تضعیف هم شده ولی همه این حدیث را قبول کرده اند . در این حدیث پیامبر به جابر نشان داد که اسم 12امام در این لوح امده است و به همه نگو بلکه به افراد خاص بگو در اولین دیدارش با امام باقر هم ان حضرت روایت را از حفظ خواند و جابر سینه امام را بوسید و گفت حقا که شما معدن علم هستید.
( مثلا جاحظ در باره جهاد سخنرانی کرد بعد ابن ابی الحدید گوید که هرگز این سخنان قابل مقایسه با سخنان علی ع دربارۀ جهاد نیست )
{مرحوم شهید مدنی امام جمعه تبریز در حالات ایشان امده که ساواک خیلی از دست او اسیر بود فردی فقیه بود او را بیش از 10 جا تبعید کردند و هر شهری که می رفت انقلاب برپا می کرد حتی اورا بین اهل سنت فرستادند اهل سنت هم مرید او شدند ایشان در مسجدشیخ طوسی نجف وقتی عالم ان شهر حضور نداشت ایشان نماز را اقامه می کرد چنین شخصیتی ایا مصداق ارحم خلفائی نمی شود؟ این ارحم خلفائی 3 مولفه دارد1/ حب دنیا نداشته باشد 2/ اکثر شب بیدار است و به عبادت مشغول است3/ جامع معقول و منقول است . علمای ما اینگونه هستند لذا مصداق ارحم خلفائی هستند و نائب امام زمان هستند.}
سلام علیکم به علت درگذشت مرحوم آیت الله مومن دروس شنبه تعطیل است.
شادی روحشان صلوات
توصیه عارف عصر آقای کمیلی.mp3
589.7K
توصیه عارف عصر آقای کمیلی به طلاب در دیدار با آیت الله احدی
خارج اصول. ظن. انسداد جلسه83.mp3
7.49M
خارج اصول. جلسه83. اقسام ظن. انواع قیاس...نقد فتاوای اهل سنت....یک شنبه 5 اسفند
خارج فقه نجاست. کافر. جلسه81.mp3
4.9M
خارج فقه. بحث نجاسات. یک شنبه 5 اسفند. فرقه های شیعه
هدایت شده از آتـش به اِخـتـیـاران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 به زودی تمام اروپا #مسلمان می شوند.
🖋️ آتش به اختیاران 🖋️
http://eitaa.com/joinchat/2984968192Cb7a3b61c06
خارج اصول. ظن. انسداد جلسه84.mp3
6.07M
خارج اصول..دوشنبه6 اسفند...بحث ظن مطلق...اقسام قیاس....جلسه84
خارج فقه نجاست. کافر. جلسه82.mp3
5.45M
خارج فقه...جلسه82...6 اسفند...بحث نجاست....مخالفین
🌸ما زنده به لطف و رحمت زهراییم
🌼مامور برای خدمت زهراییم
🌸روزی که تمام خلق حیران هستند
🌼ما منتظر شفاعت زهراییم
🙏🏼یا زهرا(س)
💐ولادت حضرت فاطمه (س) بر شما مبارك باد💐
خارج اصول. ظن. انسداد جلسه85.mp3
6.43M
خارج اصول...جلسه85...سه شنبه ۷ اسفند....سد ذرایع