eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
111 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
خارج اصول. ظن. انسداد جلسه85.mp3
6.43M
خارج اصول...جلسه85...سه شنبه ۷ اسفند....سد ذرایع
خارج فقه نجاست. کافر. جلسه83.mp3
4.99M
خارج فقه...سه شنبه 7 بهمن....جلسه83....نجاست خمر
خارج اصول. ظن. انسداد جلسه86.mp3
7.15M
خارج اصول...ظن مطلق....چهارشنبه 8 اسفند....جلسه86....گفتار صحابه از نظر اهل سنت و نقد استاد...
خارج فقه نجاست...خمر جلسه84.mp3
5.17M
خارج فقه...چهارشنبه 8 اسفند...جلسه84...نجاست خمر....
دوستان توجه داشته باشند دروس استاد روز بعد از کلاس ساعت 6 و نیم تا 7 صبح بارگذاری می شود انشاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود زیبای گام دوم انقلاب کاری از آستان مقدس رضوی..مشهدالرضا علیه السلام. تغییر سرود ملی ایران
خارج فقه نجاست...خمر جلسه85.mp3
6.34M
خارج فقه جلسه 85 شنبه 11 اسفند نجاست خمر
خارج اصول. عرف جلسه87.mp3
6.83M
خارج اصول شنبه 11 بهمن جلسه87...عرف
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/1 @ostadahadi سید در عروه می نویسد که از میان صوفیه برخی قائل به وحدت وجودند اگراینها ملتزم به احام اسلام باشند یعنی نماز بخوانند و روزه بگیرند و ... اقوی برعدم نجاست این عده است ولی اگر ملتزم به احکام اسلام نباشند بلکه نسبت به احکام اسلام عقائدی دارند که لازمه اش مفاسد است دراین صورت از حکم به عدم نجاست استثنا شده اند مثلا اگر کسی 3روز پشت سرهم روزبگیردوافطارنکندوسحری نخورد دیگردرماه رمضان لازم نیست روزه بگیرد دربارۀ وحدت وجود مرحوم خویی 4 دسته می کند و یک قسم را حکم به کفرو نجاست می دهد اما 3تای دیگر را از کفرو نجاست منزه می کند دسته1/ کسانی اند که وحدت وجود را به معنی حقیقت وجود می گیرند تعددواختلاف را مراتب وجود می دانند یعنی وجود خدارا فوق التمام می دانند وبعدازخدا اعلی مراتب وجود را مبادی عالیه می دانند مثل وجود ملائکه و انبیاء و عقول دهگانه اما وجود ممکن را به وجود ناقص و ضعیف تعبیرمیکنند لازمۀ این نظریه کثرت وجود و موجود است لذا این نظریه موجب کفرنیست و عامل نجاست نیست می گوید: بل هو مذهب اکثرالفلاسفه بل مما اعتقده المسلمون و اهل الکتاب و مطابق لظواهرالایات و الادعیه این نظریه اکثرفلاسفه و مسلمین و اهل کتاب هم همین را گویند و مطابق ظاهر ایات و روایات است بعد مثال می زند به انت الخالق و انا المخلوق و . ..البته اسمش را توحید عامی می گذارند دسته2/ عده ای که به وحدت وجود و موجود قائل اند هم وجود و هم موجود یکی هستند تمامی تکثرات اعتباری اند غیرازوجود خدا وجودی نیست وجود ممکنات وجود اعتباری اند ملاصدرا در اسفار ج 1 ص 71می نویسد که: این نظریۀ برخی از جاهلین متصوفه است بعض الجهلة من المتصوفین و گویند لیس فی جبّتی سوالله غیراز خدا در لباس ما نیست وجود ما اعتباری است و ما خودمان خودمان را وجود فرض کردیم در حالی که وجود و موجود یکی است و ان هم خداست تعبیرمی کنند از این نظریه به توحید خاص الخاص. مرحوم خوئی: این گروه کافرند چون مستلزم انکار واجب و نبی مکرم می شوند اما انکار واجب این است که بین خالق و مخلوق و بین رب و مربوب وحدت قائل اند و اما انکار نبی مکرم این است که بین پیامبرو ابوجهل وحدت قائل اند در حالی که پیامبر قابل قیاس با هیچ موجودی نیست اینها گرفتار نظریۀ سخیف شده اند لذا ناچاریم حکم به نجاست انها دهیم دسته3/ حقیقتا وجود یکی است و کثرت ندارد کثرت براثر انتساب ماهیات به جاعل است انسان و درخت و ...ماهیات منتسبۀ به خدایند در اثر اضافۀ اشراقی به خدا وجود پیدا کردند مثل لابن (شیرفروش) و تامر(خرمافروش) اند دراینجا یک نسبت خالی است درخارج وجودی به نام شیرفروش نداریم هرچه هست همان اقاست او ذاتی نیست که ثبت له شیرفروشی پس شیرفروشی حقیقتی نیست که ان زید هم یک حقیقتی باشد و انوقت ان شیرفروش که حقیقت است براو اضافه و ضمیمه شده باشد نه خیر اینگونه نیست بلکه شیرفروش وجودش انتسابی است جهان هم همینطوراست و فقط منتسب به خداست و در اثر انتسابش به خداوند متعال وجود پیدا کرده است مرحوم خوئی: این عده محکوم به کفرونجاست نیستند چون قائل به انتساب ماهیات ممکنه به خدایند درواقع قائل به تعدد جعل نیستند یک جعل است و این همه عالم و این همه جهان جاعل یک نفراست مجعول های عالم در اثر اضافۀ به جاعل پیدا شده لذا نظرانها نستلزم انکار خدا و نبی نمی شود لذا پاک هستند اشتباه اینها این است که اصالة الماهوی هستند وجود را اصیل نمی دانند اگر وجود را اصیل می دانستند باید نظریۀ اول را می پذیرفتند چون وجود ممکنات وجود رابطی است ماهیات، ربطی اند ربط، معنای حرفی است اما رابط، وجود غیری و وجود بالغیراست لذا دراین قسمت باید فکر می کردند که اینهمه جهان در حکم یک معنای حرفی باشد معنا ندارد قطعا این جهان موجود است و جودش هم غیری است و نمی شود در حد معنای حرفی لحاظ کرد دسته4/ وحدت وجود و موجود در عین کثرت: ازاین نظریه به توحید اخص الخواص تعبیرمی کنند منظورشان این است که این همه موجودات در جهان ظهورات یک وجودهستند شئونات یک ذات اند همۀ اینها دلالت بر یک ذات می کنند قائل به وحدت ظهوری اند وحدت وجود یعنی وحدت ظهوری وحدتِ تجلّی یعنی همۀ این عالم با این همه کثرتش یک تجلّی است چون نمی شود متجلی یکی باشد اما تجلی متعدد باشد نمی شود ظهورات متعدد باشد ولی ذات لایزال اهلی یکی نباشد لذا قائل به وحدت ظلی و ظهوری اند ص 71 گوید که خداوند این نظریه را به من اشراق کرد اقای خوئی گوید این نظریه اهل کشف و یقین است و قطعا مانعی ندارد و خدا کند ماهم به این مقام برسیم و فقط وحدت متجلی ببینیم 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/5 @ostadahadi یا مثل زیدیه و کیسانیّه و فطحیّه و اسماعیلیّه چیست؟ است: 1- مشهور: طهارت این فرقه ها هست. 2- سید مرتضی و شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق الناظره: قائل به نجاست هستند. نسبت می دهد به متقدمین فقها که انها هم قائل به نجاست بودند حدائق ج 5 ص 175 اما ادلۀ نجاست: مجموعا 3 دلیل بر نجاست فرق شیعه وارد شده است 1/ روایات: دو دسته اند یکی عام و یکی خاص. اما روایات عام: ثلاثة لا یکلّمهم الله یوم القیامة ولا یزکیهم، لهم عذاب الیم. شاهد ما اینجاست که فرمود من ادعی امامته من الله لیست له ومن جهد اماما امامته مِن الله و زعم ان لها فی الاسلام نصیبا 3دسته اند که خداوند با انها صحبت نمی کند و گرفتار عذاب الیم می شوند 1- کسانی که ادعای امامت کنند در حالی که نصی از طرف خدا بر امامتش نباشد 2- منکرین امامت برخی از ائمه اند در حالی که امامت انها از سوی خداست 3- مدعیان بهره های اخروی اند که گویند بهشت مال ماست.... وسائل ج 28 ص 343 ابواب حد مرتد حدیث40 اما روایات خاص: دربارۀ واقفیه امده است . اینها درامامت موسی بن جعفر توقف کردند. محمدبن مطهر عن الصادق ع انا الی الله بریئ منهم فلا ولا تعد مرضاهم ولا تشهد جنائزهم ولا تصل علی احد منهم مات ابدا سواء جحد اماما من الله تعالی او زاد اماما لیست امامته من الله تعالی . ادرس قبلی حدیث 34.امام صادق صراحتا اعلام می کند که من از واقفیه بیزارم اینها دوستان شما شیعیان نیستند به عیادت بیمارانشان نروید و بر جنازه انها حاضر نشوید و نماز میت بر انها نخوانید خواه منکر امامی بشوند یا امام دیگری اضافه کنند در رجال کشی ص 149 می گوید ان الزیدیة والواقفیة والنصاب بمنزلة واحد ایه 3 طائفه همگی یک قُماش اند شیخ بهائی در مشرق الشمسین دارد ان متقدمی اصحابنا کانوا یسمون تلک الفرق بالکلاب الکمنطوره قدمای اصحاب ما اینها را مثل سگی که باران براو بخورد می دانند یعنی هرچه باران برانها ببارد پاک نمی شوند به نظرما این روایات دلالت بر نجاست فرقه های شیعه ندارد به : دلالت روایت مربوط به حکم پس از مرگ است خداوند با انها سخن نمی گوید و عذاب الیم در انتظارشان است یا جنازه انها حاظر نشوید و امثال ان برای پس از مرگ است و ربطی به طهارت و نجاست این فرق ندارد : کفر، تارة در مقابل عدم اسلام است و اخری در مقابل عدم ایمان است اگر کفر به معنی عدم الاسلام باشد حکم به نجاست می شود ولی اگر به معنی عدم الایمان باشد حکم به نجاست نمی شود بلکه به منزلۀ خبث باطنی و نجاست باطنی است : مسلمان، کسی است که اقرار به شهادتین دارد لازمه شرعیه اقرار این است که هم مامون الدم الدم اند و هم قانون توارث را دارند و هم جواز نکاح دارند مرحوم کلینی در کافی جلد 2 ص 25 حدیث 1 و 5 روایت معتبره ای نقل می کند که همۀ فرق شیعه این سه حکم را دارند ان الاسلام ماظهر من قول او فعل و هو الذی علیه جماعة الناس من الفرق کلها و به.... لذا نمی توان گفت اینها نجس هستند. : سیرۀ قطعیۀ شرعیه دلیل بر طهارت انهاست چون ائمه عهم اصحاب ائمه با انها معامله می کردند و از ذبائح انها استفاده می کردند و با انها ازدواج می کردند ان قلت: اگر اسلام، اقرار به شهادتین است و طهارت بر پایۀ همین اقراربه شهادتین است پس چرا فرمودند بنی الاسلام علی خمس و دربارۀ ولایت فرمودند به مثل ولایت هیچیک از این ارکان مورد ندای الهی نیست مورد خطاب الهی نیست معلوم می شود ولایت قوی تر از نماز و حج و زکات و ...است قلت: حدیث لم یناد احد بشیئ بنا کما نودی بالولایة مربوط به قبولی اعمال است نه طهارت و نجاست یعنی نماز و حج و زکات و زمانی قبول می شوند که ایمان به ولایت ائمه عهم باشد لذا در زیارت جامعه کبیره فرمود من وحده قبلکم یا قبل عنک یعنی هر کسی که موحد واقعی باشد شمارا قبول می کند عکس نقیضش این می شود که هر کسی شمارا قبول نکند و ولایت شمارا نپذیرد موحد واقعی نیست یعنی ان درجات ایمان را ندارد و ان اعمال و عبادات بالارا ندارد نه اینکه ایشان توحید ندارد. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
مساله4/ اگر به کسی شک کنید که مسلمان است یا کافر قاعده طهارت جاری است و پاک است ولو اینکه سائر احکام را باو جاری نکنید مثل جواز نکاح و توارث و .. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/6 @ostadahadi حکم طهارت و نجاست فرق شیعه 3 دلیل از قائلین به نجاست نقل می کند که ما دلیل اول را ذکرکردیم: : روایاتی اند که مخالف شیعیان و ائمه عهم را ناصبی می خواند مثل روایت امام صادق ع فرمود لیس الناصب من نصب لنا اهل البیت ناصبی فقط انهائی نیستند که نصب مخالفت و عداوت برای اهل بیت و ائمه می کنند ولکن الناصب من نصب لکم ناصبی ان کسی است که برای شما شیعیان مخالفت و دشمنی راه می اندازد و هو یعلم انکم تتولونا و تبرئون عن اعدائنا در حالی که می دانند شما مارا دوست دارید و از دشمنان ما بیزاری می جوئید یا وقتی از امام هادی ع دربارۀ ناصبی پرسیدند ایا انهائی که به دنبال جبت و طاغوت اند کنایه از اولی و دومی و پیروانش که خلفا هستند و مقتد به امامتشان هستند امام فرمودند که هرکسی براین عقیده باشد ناصبی است منکان علی هذا فهو ناصب وقتی صغری ثابت شد که مخالفین ما ناصبی اند کبرای نجاست ناصبی و غلات براین صغری حمل می شود نتیجه اش این است که مخالفین ما نجس اند جواب ما این است که قبلا گفتیم ناصبی 6 قسم است کسانی که ائمه را لعن می کنندودستور به لعن می دادند. 2کسانی که نسبت گناه کبیره به ائمه می دهند 3/ کسانی که منکر فضائل ائمه هستند فقط این 3 قسم نجس اند 4 کسانی اند که قائل به برتری عمروابابکر بر علی ع هستند 5 منکرین امامت علی ع 6دشمنان شیعه این 3 قسم اخر حکم به نجاست نمی شود چون اقرار به شهادتین دارند و ائمه عهم حکم به توارث و جواز نکاح ومحقون الدم کردند که همگی از احکام مسلمین است لذا نمی توانیم دلالت روایت مخالف را بر نجاست بپذیریم. روایت امام هادی صرفا صغروی بحث کرد اما نجاست انها را مطرح نکرد. : نجاست مخالفین ما از باب این است که مستلزم انکار ضروری دین اند یعنی ولایت ع را منکر اند و انکار ضروری مستلزم کفرونجاست است جواب ما این است که اگر انکار ضروری مستلزم انکار پیامبراکرم ص شود موجب کفرونجاست است در حالی که مخالفین ما اظهار به محبت اهل بیت می کنند و منتهی خلافت و امامت را منکرند نه از باب انکار رسالت بلکه از باب عدم اثبات امامت ائمه عهم برای انهاست معتقدند که امامت علی ع و ائمه ثابت نشده لذا امامت از ضروریات مذهب است نه از ضروریات دین و از اصول دین. روایات توارث و جواز نکاح و ...تایید می کند که انها پاک اند و نجس نیستند ونیز روایاتی که فرق بین اسلام و ایمان را مطرح می کند انها را مسلمان میداند و شیعیان علی ع را مومن می داند .کافی ج2 ص 24 حدیث 1و4و5. : فخرالمحققین ولد علامه در کتاب ایضاح الفوائد ج 1 ص 27 از مرحوم سید مرتضی نقل می کند که سید مرتضی مخالفین اهل بیت را نجس می داند به دلیل ایات قران. مثل ایه 125 انعام کذلک یجعل الله الرجس علی الذین لا یومنون افرادی که ایمان ندارند پلیدند و نجس اند و مثل ایه 79 انعام که ومن یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه سید مرتضی گوید که معنای ایه این است که فمن لیس بمومن لیس بمسلم هرکسی که مومن نیست مسلمان هم نیست از نظرایشان ایمان و اسلام یکی است و فرقی ندارند و جداسازی نباید کرد لذا ناصبی ها مومن به اهل بیت یستند پس مسلمان هم نیستند و نجس اند . فخرالمحققین جواب می دهد که: لیس بجیّداینکه بگوئیم من لیس بمومن لیس بمسلم مخالف با ظاهر ایه شریفه است قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا ولکن قولوا اسلمنا منافقین گفتند که ما ایمان اوردیم ایه امد که نگوئید امنا بلکه بگوئید اسلمنا پس ایمان و اسلام فرق دارد و نباید گفت که هرکس مومن نیست مسلمان هم نیست باهم کاملا فرق دارند علاوه براینکه علی ع فرمودند انقدر برگردن مشرکین می زنم تا بگویند لا اله الا الله محمد رسول الله ولکن ادامه نداد که بگویند علی والله . در اخر می نویسد که ایمان خاص است و اسلام عام است عموم مسلمین مسلمان هستند ولی خواص از انها مومن اند و در قران هم می فرماید ورحمتی وسعت کل شیئ اول رحمت را عام می داند بعد خاص می داند که وساکتبها للذین یتقون. درپایان این مساله مرحوم سید می فرماید که: کسانی که از مخالفین ما هستند و نصب عداوت می کنند یا دشنام می دهند ائمه را انها مثل سائر نواصب اند یعنی نجس اند از نظرما نواصب اقسامی داشت 3 قسم ان نجس بود نه همه انها. واما الصاب از نظرما نجس اند و ریختن خونشان هم مباح است به دلیل روایت هشام بن سالم قال قلت لابی عیدالله ع ما تقول فی رجل صبّابة لعلی ع در حق مردی که به علی ع فحش میدهد چیست فرمود که حلال الدم والله به خدا قسم ریختن خونشان حلال است گرچه همه عامه از او برائت نجویند دلالت این حدیث بر نجاستش نیست بلکه براباحه قتلش هست ما نجاست را قبلا ثابت کردیم و گفتیم که لا اشکال فی نجاسظ الغلات و النواصب و الخوارج
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/7 _ _ @ostadahadi نهمین قسم نجاسات خمر است دربارۀ نجاست خمر فقهای ما دو دسته اند دسته1/ مشهور فقها و قدما : قائل به نجاست خمرند مثل سید مرتضی و شیخ بهائی دستۀ2/ قائل به طهارت خمرند ولی خوردنش را حرام می دانند مثل ابن بابویه و پسرش و ابن ابی عقیل عمانی و جماعی از متاخرین شیعه مهم این است که ادلۀ طرفین را ببینیم و چگونه می توانیم جمع و حل کنیم اول ادلۀ قائلین به نجاست خمر را بررسی می کنیم دلیل1/ ایه 90 مائده : انما الخمر والمیسر والازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون بسیاری از فقها مثل اقای خوئی جواب این ایه را دادند و فرمودند که رجس به معنی نجس نیست چون قماروالات قمارحرام است ولی نجس نیست اگرما رجس را به معنای نجس بگیریم لازمه اش این است که قماروالاتش نجس باشد چون در ادامۀ خمر امده در حالی که چنین نیست . رجس به معنای خباثت است به معنای الوده است به معنی خبیث است : خوب بود که فقهای ما به کتاب اصلی مراجعه می کردند مستدِل در این بحث مرحوم نراقی است که از این ایه بر نجاست خمر استدلال کرده اتفاقا از کلمۀ رجس استفاده نکرده بلکه از کلمۀ فاجتنبوه استفاده کرده است امربه اجتناب، مطلق است مطلقا اجتناب از خمر واجب شد اطلاق، مصادیق و افراد زیادی دارد مثل خبیث بودن چون خبیث وپلید و زشت است از ان اجتناب کنید ویکی هم چون نجس است از ان اجتناب کنید. پس امتناع مطلق لازمه اش نجاست شیئ است واما درکنارخمرمیسرو انصاب و ازلام امد و می دانیم که اینها نجس نیستند بلکه حرام اند حرمت این 3تا به روایات ثابت شده است به اجماع مسلمین ثابت شده است و دلیل دارد لذا از تحت وجوب اجتناب مطلق توسط دلیل معتبر این 3فرد خارج شده اند و مقید به حرمت شدند و حکم خاص حرام گرفت . مرحوم نراقی هم اینگونه استدلال کرد. مستند نراقی. ج 1 ص 191. واما دلیل 2/ بر نجاست خمر روایات صادره از معصومین عهم است . عناوین این روایات عبارتند از الف: برخی روایات امربه شستن ملاقی خمر می دهد مثلا اگر لباس شما خمری شد باید لباس را بشویید مثل صحیحۀ علی بن مهزیار . تهذیب الاحکام ج 1 ص 281. ب: برخی ازروایات به ما امر می کند که اگر قطره ای خون داخل دیگ ابی بیفتد ان اب را دور بریزید مثل روایت زکیابن آدم سالت ابالاحسن ع وسائل ج 2 حدیث 8 ص 1056و .... ج: روایاتی که ما را از نماز خواندن در لباسی که به این لباس خمر اصابت کرده است نهی فرموده و حتی امر به اعاده نماز داده است مث موثقه عمار عن ابی عبدالله ع ...وسائل ج2 ص 1056 حدیث7 د: روایاتی که ما را نهی می کند از نوشیدن اب در کاسۀ اهل کتاب و مجوس که در ان کاسه شراب می خورند . لا تاکلوا فی آنیتهم التی یشربون فیه الخمر .. وسائل ج 16 ص 475 حدیث3 باب54 ح: روایاتی که صحیحا حکم به نجاست خمر می کند مثل روایت ابی بصیر قال ابو عبدالله ع .....ما یبل المیل ینجس حُبّا (ظرف کوچک)من ماء اگر به اندازه سرسوزنی خمر به ظرف اب بخورد ان اب را نجس می کند یقولها ثلاثه این عبارت را 3بار تکرار کرد. وسائل ج 17 ص 275 ح 2. دلیل بر طهارت خمر 1/ روایات: یا صحیح السند اند یا موثقه اند تقریبا اینها محتوای انها و عناوینشان به دو عنوان است عنوان1/ اگر خمر به لباس شما اصابت کند اشکالی ندارد. موثقۀ ابن بکیرقال سال رجل اباعبدالله ع و انا عنده عن المسکر والنبیذ یصیب الثوب قال لا باس. وسائل ج 2 حدیث 11 ص 1057 عنوان2/ نماز خواندن در لباس آلوده به خمر مانعی ندارد مثل صحیحۀ علی بن رهاب یا مثل روایت حسین ابن اب سالم قال قلت لابی عبدالله ان اصاب ثوبی شیئا من الخمر ...لباس من به شراب برخورد ایا قبل از شستن می توانم نماز بخوانم فرمود لا باس ..لباس که دیگر مست نمی شود (معلوم می شود که سائل ظرفیت لازم را نداشت پس این روایت را نمی توان دلیل بر طهارت گرفت. ) 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/8 _ _ @ostadahadi ایا خمر نجس است یا پاک؟ 2دسته روایات ذکر شد یک دسته بر نجاست و یک دسته بر طهارت دلالت داشتند . چگونه حل کنیم راه حل مرحوم نراقی در مستند الشیعه ج 1 ص 193: ایشان از طریق مرجحات عامه اقدام کرده مثل موافقت حدیث با کتاب ایشان اخبار نجاست را ترجیح می دهد بر اخبار طهارت بخاطراینکه اخبار نجاست مطابق با کتاب الهی است . انمالاخمر والمیسر والانصاب و الازلام رجس فاجتنبوه بعد می فرماید این مرجح اقوی المرجحات منصوصه است برای حل تعارض. اشکال ما این است که این راه حل در صورتی پذیرفته است که مشهور فقها اعراض نکرده باشند در حالی که مشهور واکثر فقها از رجس نجاست را نمی فهمند بلکه پلیدی را فهمیده اند ماهم در اصول اعراض اصحاب را مهم دانستیم راه حل2/ شیخ طوسی در استبصار ج 1 ص 190 هم از مرجحات عامه استفاده کرد (و ان مخالفت روایات نجاست خمربا مذهب اکثر عامه و اهل سنت است چرا که اهل سنت فتوا به طهارت دادند ) مثلا یکی از قضات اهل سنت معاصر با امام صادق ع بود فتوای به طهارت خمر داده بود درهمان عصر امام صادق فتوابه نجاست خمر داد یا مثل داود که فتوا به طهارت خمر داده و امام باقرع که معاصر ایشان بود فتوا به نجاست دادند استاد: این راه حل شیخ طوسی را اکثر فقها رد کردند یکی در بدایة المجتهد ج 1 ص 76 در تحقیقی از فتاوای اهل سنت گوید اکثر اهل سنت حکم به نجاست خمر دادند فقط برخی از محدثین انها حکم به طهارت دادند دراین صورت فتوای به نجاست حکم کلی اهل سنت نیست . راه حل3/ مرحوم محقق حاج اقا رضا همدانی در مصباح الفقیه گوید که روایات طهارت حمل بر تقیه می شود برخی با شنیدن این حرف محقق همدانی نظرایشان را توجیه کردند و گفتند منظورایشان از تقیه این است اکثر ملوک اسلامی و بیشتر سرمایه داران اهل شرب خمر بودند ائمه عهم برای حفظ جان خودشان حکم به طهارت دادند لذا این تقیه، آن تقیۀ اصطلاحی نیست چون در اینجا فقهای اهل سنت هم قائل به نجاست خمرند نه طهارت خمر. لذا روایات طهارت نمی تواند از باب تقیه صادر شده باشد به نظرما: ائمه عهم اگر بخواهند بخاطراینکه ملوک و اکابر مملکت شراب بخورند تقیه کنند و فتوای به نجاست شراب ندهند اولا خلاف قانون تقیه است چون قانون تقیه نسبت به فتاوا و احکام اهل سنت است ثانیا لازمۀ این تقیه اعانۀ براثم است و مشمول ایۀ لا تعاونوا علی الاثم والعدوان می شوند در حالی که ائمۀ ما معصوم اند و گناه نمی کنند لذا این تقیه نیست. تقیه برای عمل کسی نیست بلکه برای فتواست. بلکه تقیه ان جائی است که جمعی از اهل سنت مثلا فتوا به تکتف دادند شما هم وقت اقتدا به اهل سنت تکتف کنید یا مثل گذاشتن مهر که از باب تقیه مهر نگذارید و .... 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/1 _مطلق_جبران_ضعف_سند_ظن_غیر_معتبر @ostadahadi که از متون فقها مرحوم محقق در کتاب معتبردر مساله خبر افراط و تفریط شده است اما افراط : عده ای از علما گویند مابه هر خبری که منسوب به امام ع باشد عمل می کنیم حتی اگر راوی خبر سنی باشد. اما تفریط: عده ای دیگر از فقهای ما کل اخبار آحاد را رد کرده اند چون مفید ظن اند و مشمول آیات ناهیه عمل به ظن است درحالی که ما به روایاتی برخورد می کنیم که راوی ان مورد جرح و طعن واقع شده ولی مشتمل برقرائنی است که اطمینان به صدور روایت پیدا می کنیم و موجب وثوق به صدور روایت می شود مورد هشتم؛ شهیداول: نزد قدما عمل به خبرثقه یا صحیح نبوده چون مدارعمل به خبرثقه نزد انها فقط ثقه بودن نیست ویا منحصر به صحیح بودن نیست دائرۀ عمل به خبر نزد قدما منحصر به ثقه ی صحیح نبوده است بلکه اوسع از این مطالب بوده است مثلا به روایاتی که مندرج در حاشیۀ شرائع ابن بابویه بود عمل می کردند چون معیارشان قطع به ورود روایت از معصوم است وقطع به روایت یا به نقل متواتر است یا به ضم قرائن است اتفاقا صاحب معالم هم سخن پدرش را در معالم نقل می کند که پدرمن نگاهش به روایت بسیار نگاه وسیعی بود تنگ نظر نبود. فقط نمی گفت ثقه یا صحیح. مجموعۀ قرائن برای اثبات صدور: 10 قرینه ارائه شده است 1- موافقت روایت ضعیف از نظر مضمون ومحتوا با روایات موثقه یا صحیحه . مثلا لاضررولا ضرار فی الاسلام مرسله است ولی با موثقۀ زراره و ابی عُبیده حذاء موافق است لذا برای ما اطمینان به صدور این حدیث پیدا می شود. 2- وجود راوی از اصحاب اجماع: یعنی اگریکی از اصحاب اجماع ازمردضعیفی روایتی را نقل کند قرینه بر صدور روایت می شود مثل علی بن حمزۀ بطائنی غالبا از موسی بن جعفر ع نقل روایت می کند ولی ایشان ضعیف است اما ابن ابی عمیر که از اصحاب اجماع است روایت ایشان را نقل می کند خودش دلیل براین می شود که این روایت از ائمه صادر شده است یا اساسا مشایخ ثلاثه هم از ایشان نقل می کنند (از امام صادق ع پرسیدند که حواریون عیسی بالاتراند یا حواریون شما اهل بیت؟ حضرت فرمودند: حواریون ما بالاتراند چراکه حواریون عیسی شکنجه نشدند اما حواریون ما شکنجه شدند و به پای ما ایستادند بحارج 14) 3- کثرت نقل راویان از خبر ضعیف یکی دیگر از قرائن محسوب می شود مثلا صفار در بصائر الدرجات ، کلینی در کافی مفید در امالی مثلا قاعده لا ضرر را نقل کرده اند و ماجرای رجل انصاری که درختی داشت را نقل کرده اند 4- کثرت روایت در یک موضوع مثلا در قتل ابی عبدالله ع کیفیت شهادت ایشان که از قفا بریدند خیلی روایت وارد شده است یا دربارۀ زدن اطفال یا در بحث حجاب و . . . 5- کثیرالروایه بودن (در مکتب ما نه اهل سنت ): مثلا حکم ابن مسکین مردی ضعیف است ولی کثیرالروایه است و روایات مقبوله هم دارد و امثال ابن ابی عمیر از ایشان نقل می کنند و کثیرالکتاب هم هست (فرق بین اصول و مصنفات چیست؟ مصنفات یعنی حفظ حدیث حتی در یک نوشته شده نگذارید احادیث مندرس شوند) 6- ادعای اجماع علمای متقدم نسبت به وثاقت راوی 7- مدح رجالیون 8- سعی مستنبط برای جمع اوری قرائن و دقت در نقل 9- گفتن رحمت الله علیه یا رضی الله عنه در برخی از نقل های روائی مثلا صدوق گوید فلانی رضی الله عنه یا ...البته این به تنهایی کافی نیست لکن یک قرینه هست. 10- متون روائی: مثل حدیث لوح جابرابن عبدالله انصاری. در سند حدیث لوح شخصی به اسم بکربن حبیب است نه تنها توثیق ندارد بلکه تضعیف هم شده ولی همه این حدیث را قبول کرده اند . در این حدیث پیامبر به جابر نشان داد که اسم 12امام در این لوح امده است و به همه نگو بلکه به افراد خاص بگو در اولین دیدارش با امام باقر هم ان حضرت روایت را از حفظ خواند و جابر سینه امام را بوسید و گفت حقا که شما معدن علم هستید. ( مثلا جاحظ در باره جهاد سخنرانی کرد بعد ابن ابی الحدید گوید که هرگز این سخنان قابل مقایسه با سخنان علی ع دربارۀ جهاد نیست ) {مرحوم شهید مدنی امام جمعه تبریز در حالات ایشان امده که ساواک خیلی از دست او اسیر بود فردی فقیه بود او را بیش از 10 جا تبعید کردند و هر شهری که می رفت انقلاب برپا می کرد حتی اورا بین اهل سنت فرستادند اهل سنت هم مرید او شدند ایشان در مسجدشیخ طوسی نجف وقتی عالم ان شهر حضور نداشت ایشان نماز را اقامه می کرد چنین شخصیتی ایا مصداق ارحم خلفائی نمی شود؟ این ارحم خلفائی 3 مولفه دارد1/ حب دنیا نداشته باشد 2/ اکثر شب بیدار است و به عبادت مشغول است3/ جامع معقول و منقول است . علمای ما اینگونه هستند لذا مصداق ارحم خلفائی هستند و نائب امام زمان هستند.}
ابن بابویه در من لایحضر گوید قال الشیخ علامه مجلسی می فرماید منظورابن بابویه از شیخ، خودابن بابویه است چون این لقب شیخ را امام زمان به ابن بابویه داد و می خواست واما بنعمة ربک فحدث را یاد اوری کند و می فرماید من وقتی این کتاب را خواستم شروع کنم 245عنوان کتاب داشتم بعد شروع کردم به نوشتم. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/5 @ostadahadi آیا اعراض مشهور موجب وهن حدیث میشود یا نه؟ طبق مبنای استاد اعراض موهن نیست چون مستند ما در خبر واحد آیات و روایات بود نه سیره عقلا. اما علماییی که مستندشان سیره عقلائیه بود اعراض مشهور را موهن می دانند چون حجیت خبر نزد آنان بدلیل کاشفیت از واقع است و وقتی مشهور اعراض کردند شک در حجیتش می کنیم و کاشفیت در صورتی است که اسقاط احتمال خلاف کندلذا اعراض قدما موهن خبر است. اما دلالت: آیا عمل قدما به مدلول حدیث ضعیف جبران ضعف دلالت می کند؟ حق این است که ما در باب ظواهر ما تابع ظهوریم اگر عمل قدما ظاهر لفظ را مشخص کند حجت است والا نیست. س: آیا اعراض قدما از یک روایت ثقه موجب وهن دلالت میشود یا نه؟ به و بسیاری از فقها موجب وهن دلالت میشود چون مناط حجیت ظهور جائیست که ظن بر خلاف نباشد جون ما بدنبال مراد جدی مولا هستیم اگر قدما از یک حدیث اعراض کنند و دلالتش را مخدوش کنند شک در مراد جدی مولا پیدا میشود و حدیث کاشف از حکم واقعی نمیشود. در کتاب طهارت ج 3 هم در ص 38 و هم در ص 396 به این مسأله پرداخته مثلا روایت حسین علون و یا روایت سعید بن یسار را مخدوش و رد کرد پس اعراض قدما موهن دلالت حدیث میشود و دلالت حدیث اشکال پیدا میکند. : یکی از ظنون مطلق قیاس است علمای اهل سنت آنرا حجت میدانند اما شیعه آنرا باطل میدانند و در تعریف آن گفته اند تسری یک حکم از موضوعی به یک موضوع دیگر که مشابه ان است تسری یعنی سرایت دادن. : 1- گاهی تسری از روی اجتهاد به رأی است و دلیلی ندارد این اجتهاد از نظر ما قبول نیست چون اجتهاد استنباط احکام شرعیه از روی ادله تفصیلیه است. اجتهاد به رأی مورد قبول شافعی و حنبلی است. امام صادق (ع) از پدرانش فرمود( الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص58): عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرٌ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ عَلِيّاً ص قَالَ: مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلْقِيَاسِ لَمْ يَزَلْ دَهْرَهُ فِي الْتِبَاسٍ وَ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِالرَّأْيِ لَمْ يَزَلْ دَهْرَهُ فِي ارْتِمَاسٍ- قَالَ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِرَأْيِهِ فَقَدْ دَانَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ وَ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فَقَدْ ضَادَّ اللَّهَ حَيْثُ أَحَلَّ وَ حَرَّمَ فِيمَا لَا يَعْلَمُ «هر کس به رای خود دینداری کند در تمام عمرش در لجن غوطه ور است.» 2- قیاس مستنبط العلة ؛ قیاس برابری فرع و اصل در علت و حکم اند. خلفا در استنباط احکام به کتاب خدا و رسول پناه می بردند و اگر در مساله حکمی را نمی یافتند به شور می پرداختند لذا شورای استفتائات تشکیل دادند و هنوز هم ادامه دارد مثلا خون و بول و غائط در باطن نجس نیست اما بیرون بیاید نجس است حال اگر نجاستی در دستمالی پیچیده و در جیب باشد اهل سنت به قانون باطن میگویند نجس نیست. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/7 @ostadahadi : 3- : تسری علت حکم برای موضوع در موضوع دیگر مثل «لا تشرب الخمر لانه مسکر» در واقع معنای این نهی این است که المسکر حرام. مرحوم محقق حلی در مصباح الاصول و صاحب معالم و صاحب قوانین قائل به حجیت این قیاس اند. چون از این مورد داخل در قیاس نیست بلکه عمل به سنت است ائمۀ ما (علیهم السلام) یک عامی را مطرح کردند و فروعات متعددی از این عام برمی خیزد که به مصداق علینا القاء الاصول و علیکم التفریع برما لازم است قواعد کلی را تاسیس کنیم و برشما لازم است شاخه ها و فروعات این قواعد را تبیین کنید لا تشرب لاخمرلانه مسکر از همین قبیل است اما سید مرتضی در کتاب الذریعه به شیخ حر عاملی در کتاب فصول المهمه ج 1 ص 531باب 17 نوشت که عدم جوازالعمل بشیئ من انواع القیاس فی نفس الاحکام الشرعیه لابد دلیل ایشان امثال این روایت است که ان دین الله لا یصاب بالمقاییس دین خدا یعنی احکام الهی با قیاس به دست نمی اید همه انواع قیاس را شامل می شود چون مطلق است جواب ما این است که این اصلا قیاس نیست بلکه عمل به سنت است 4- : این قیاس دو تعبیردیگر هم دارد که به مفهوم موافقت یا فحوای خطاب بیان می شود این قیاس به این صورت است که از ضعیف به قوی و قوی تر می روند مثلا لا تقل لهما اف وقتی تعفیف حرام باشد به طریق اولا ضرب و شتم و اهانت به انها حرام است برخی از فقها و اصولیین این قسم را داخل در قیاس منصوص العله کرده اند ولی برخی دیگرگفته اند اگر اولویت ظنیه باشد حجت نیست ولی اگر اولویت قطعیه باشد حجت است مثل همین ایه لا تقل لهما اف این اولویت قطعیه است و ظنیه نیست اما مثال قیاس اولویت ظنیه: اهل سنت خیلی دارند . ابان ابن تغلب گرفتار قیاس ظنی شد به امام صادق عرض کرد اگر مردی یک انگشت زنش را قطع کند چه حکمی دارد؟ امام فرمود: 10شتر باید دیه دهد گفت اگر 2تا را قطع کرد چه؟ فرمود باید 20تا شتر دیه دهد و اگر 3تا را قطع کرد چه؟ فرمود 30تا و اگر 4تارا قطع کردچه؟ فرمود 20 شتر. تعجب کرد و گفت وقتی 3تا انگشت 30 تا شتر می شود پس باید به طریق اولی 4 انگشت 40 تا شتر شود چرا 20 تا فرمودید امام بلافاصله فرمود یا ابان اخذتنی بالقیاس. تو گرفتار قیاس شدی و ان السنة اذا قیست محق الدین . دین با قیاس نابود می شود شرع مقدس دیۀ زن را برابر دیه مرد نمی داند نصف دیۀ مرد را در نظر می گیرد 40 تا شتر دیه کامل مرد است لذا نصف ان که دیه زن است می شود 20 تا. در ادامه فرمود نماز مهمتر است یا روزه؟ گفت نماز فرمود پس چرا در ایام حیض روزه را باید بعدا قضا کند ولی نماز رانه؟ در حالی که به ظاهر باید گفت اگر روزه را باید قضا کند باید به طریق اولی نماز را هم قضا کند در حالی که اینگونه نیست. 5- استحسان: یکی دیگر از ظنون مطلق است. استحسان از ریشه حُسن به معنای پسندیدن است رجحانی که در ذهن مجتهد نقش می بندد بدون اینکه مستند به دلیل قرانی یاروائی باشد انرا استحسان گویند. قوانین ج2 ص 92 این تعریف امده. : دلیلی که در ذهن مجتهد پسندیده می اید ولی از توصیف ان عاجز باشد چراکه الفاظ و عبارات نمی تواند ان مورد پسندیده را نامگذاری کند المستصفی ج 1 ص 256. : گوید که من استحسن فقد شرّع هرکس چیزی را بپسندد او شرعی است. : ما رئاه المسلمون حسن فهو عندالله حسن. هرحکمی را مسلمان بپسندد خدا هم انرا می پسندد. در 4 نقد می کند: اولا استحسان دلیل اعتبار ندارد نه ایه و نه روایتی بر تایید ان نیامده ثانیا استحسان مفید ظن به حکم شرعی است و ظن مطلق حجت نیست ثالثا اجماع امت اسلام بر بطلان استحسان است رابعا روایات، مارا از عمل به ظن مطلق نهی می کند 6- ان است که شارع مقدس مصالحی وضع نکرده منتهی نه دلیل بر اعتبار و نه بر عدم اعتبارش داریم هرکجا مجتهد مصالح را به نفع مردم بداند حکم به واجب و هرکجا به ضررمردم بداند حکم به حرام می دهد مرسل یعنی رها یعنی نه دلیل بر اعتبار و نه دلیل بر عدم اعتبارش هست. مالک بن انس و احمدبن حنبل: مصالح مرسله را حجت شرعی و منبع شناخت احکام می دانند چند مثال: جمع اوری زکات با توسل به زور و جنگ. مثل جریان اخذ زکات از قبیله مالک بن نویره از سوی خالدبن ولید با کشتن مالک. یا مثل جهاد نکاحی که تکفیری ها قائل اند . یا تعطیل کردن برخی ازحدود الهی یا درباره استهلال گویند همین که امیر حاکم بگوید فردا عید است بس است لذا اینها دو دسته اند دسته ای مصالح مرسله را از سنت و دسته ای دیگر از ادلۀ عقلیه می دانند.