سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_اصول__دوشنبه_97/11/29
#جلسه_80
#ظن_مطلق_جبران_ضعف_سند_ظن_غیر_معتبر
@ostadahadi
بحث ما این بود که ایا ظن غیرمعتبرجابرضعف سند هست یا نه؟ مرحوم اخوند فرمودند که اگر ظن غیرمعتبر روایت ضعیف را مندرج کند تحت ادلۀ حجیت خبر در ان صورت حکم به جابر بودن می کنیم والا فلا
اشکال استاد احدی: از یک طرف ایات ناهیه مارا از عمل به خبر ضعیف نهی می کند چون عمل به ظن غیرمعتبر حرام است از سوی دیگر خود ظن غیرمعتبرمثل شهرت و اولویت ظنیه و استغراق و ...هم منهی عنه هستند اجازۀ عمل به اینها را به ما نداده اند چطور می شود که انضمام ظن غیر معتبر به ظن غیر معتبرموجب شود ادلۀ حجیت خبر، اورا حجت کند؟ این امکان ندارد. یعنی دوتا لا حجت وقتی ضمیمه شوند حجت می شود؟! معلوم است که نه.
مبنای مرحوم نائینی: 3امر را مطرح می کند
1- امر اول؛ توثیقات رجالی: در اینجا ما بحثی نمی کنیم چون مربوط به رجال است.
2- امر دوم؛ وهو العمده: شهرت 3قسم است روائی و عملی و فتوائی. شهرت روائی و عملی را موجب جبر سند و دلالت حدیث می داند ولی شهرت فتوائی را جابر ضعف سند نمی داند
اما شهرت روائی: دلیلش این است که این روایت را چند نفر از بزرگان فقها نقل کرده انداین خبر ضعیف را صدوق و طوسی و مفید و ابن ابی عقیل عمانی و ...نقل کرده اند خود این نقل قدما بخاطراینکه نزدیک به عصر ائمه عهم اند قرینه می شود براینکه این روایت ضعیف از امام معصوم صادر شده است
واما شهرت عملی مربوط به استناد است یعنی قدما این خبرضعیف را مستندخودشان قراردادندواستناد، قوی تر از نقل است لذا کاشف از صدورحدیث می شود
ان قلت: روش قدما هرگز استناد به روایات ضعیف نبوده است بلکه روش متاخرین استناد به روایات ضعیف بوده است منظور ایشان از متاخرین علامه و محقق است
قلت: اگرقدما برخلاف اصل وقاعده فتوا دهند ولی در مورد ان فتواخبرضعیفی باشد از یک طرف این فتوا مطابق با قاعده نیست از سوی دیگر موافق با روایت ضعیف است نفس همین کشف می کند که قدما استناد به خبر ضعیف دارند چون اگر خبر ضعیف در دست نبود هرگز مخالف اصل و قاعده فتوا نمی دادند
3- امر سوم؛ اعراض قدما موجب وهن سند می شود چون اعراض قدما کشف می کند که یا این روایت از امام صادر نشده بود و یا اگر صادر شده بود جهت صدورش فرق می کرد مثلا برای تقیه صادر شده است لذا با وجود اعراض قدما ادلۀ حجیت خبراین حدیث را شامل نمی شود (خلاصه شهرت روائی و عملی باعث می شود که روایت ضعیف دلالتش قوی شود و اعراض موجب وهن می شود )
استاد: چند ابهام و مشکل هست
1) شما فرمودید که قدما این حدیث ضعیف را نقل کرده اند واین نقل قرینه بر صدور حدیث می شود ما می گویم که شاید نقل این حدیث از باب ضبط و حفظ احادیث باشد چون قدما تلاش می کردند که آثار اهل بیت مندرس نشود و از بین نرود روایات ضعیف و قوی را نقل می کردند و املا می کردند نظیر کاری که مجلسی در بحارالانوار کرده است.
2) ملاک وثوق، شخصی است نه نوعی: شاید ان قرینه اگر نزد ما باشد برای شخص ما وثوق پیدا نشود چون وثوق قدما، انهم چند نفرمثل کلینی وطوسی و ..دلیل نمی شود که ماهم به صدور ان روایت ضعیف وثوق پیدا کنیم
3) ایا حجیت نزد انها، حجیت نزد ماست؟ هرگز. چون ما نمی دانیم که انها به چه جهت اعتماد به روایت می کنند لذا حجیت انها حجیت ما محسوب نمی شود شاهدش این است که در مقدمۀ کافی کلینی نوشت که تمامی روایات ما در این کتاب صحیح السند است در حالی که الان در قرن اخیر بسیاری از فقها روایات ضعیف از کتاب کلینی استخراج کرده اند. پس معلوم می شود که حجیت انها با حجیت ما متفاوت است. مثلا ممکن است ایشان به ابن ولید اعتماد کند در حالی که کشّی به ایشان اعتماد نمی کند و ...
البته امام راحل مبنایش این است که : در الرسائل ج 2 ص 70 می فرماید شهرت فتوائی جابر ضعف سند است و ان حدیث خذبمااشتهر علیه فانه مجمع علیه را می فرماید منظورش شهرت فتوائیه است و اعراض قدما را هم موجب وهن حدیث می داند البته این را در کتاب البیع ج 3 ص 595 می فرماید. ذیل حدیث عروه بارقی امده و انرا رد می کند چون قدما از ان اعراض کرده اند و همین اعراض باعث ضعف ان می شود.
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_فقه_چهار_شنبه_97/12/1
#جلسه_80
#فصل_فی_النجاسة_بررسی_نجاست_برخی_طوایف_
@ostadahadi
سید در عروه می نویسد که از میان صوفیه برخی قائل به وحدت وجودند اگراینها ملتزم به احام اسلام باشند یعنی نماز بخوانند و روزه بگیرند و ... اقوی برعدم نجاست این عده است ولی اگر ملتزم به احکام اسلام نباشند بلکه نسبت به احکام اسلام عقائدی دارند که لازمه اش مفاسد است دراین صورت از حکم به عدم نجاست استثنا شده اند مثلا اگر کسی 3روز پشت سرهم روزبگیردوافطارنکندوسحری نخورد دیگردرماه رمضان لازم نیست روزه بگیرد دربارۀ وحدت وجود مرحوم خویی 4 دسته می کند و یک قسم را حکم به کفرو نجاست می دهد اما 3تای دیگر را از کفرو نجاست منزه می کند
دسته1/ کسانی اند که وحدت وجود را به معنی حقیقت وجود می گیرند تعددواختلاف را مراتب وجود می دانند یعنی وجود خدارا فوق التمام می دانند وبعدازخدا اعلی مراتب وجود را مبادی عالیه می دانند مثل وجود ملائکه و انبیاء و عقول دهگانه اما وجود ممکن را به وجود ناقص و ضعیف تعبیرمیکنند لازمۀ این نظریه کثرت وجود و موجود است لذا این نظریه موجب کفرنیست و عامل نجاست نیست می گوید: بل هو مذهب اکثرالفلاسفه بل مما اعتقده المسلمون و اهل الکتاب و مطابق لظواهرالایات و الادعیه این نظریه اکثرفلاسفه و مسلمین و اهل کتاب هم همین را گویند و مطابق ظاهر ایات و روایات است بعد مثال می زند به انت الخالق و انا المخلوق و . ..البته اسمش را توحید عامی می گذارند
دسته2/ عده ای که به وحدت وجود و موجود قائل اند هم وجود و هم موجود یکی هستند تمامی تکثرات اعتباری اند غیرازوجود خدا وجودی نیست وجود ممکنات وجود اعتباری اند
ملاصدرا در اسفار ج 1 ص 71می نویسد که: این نظریۀ برخی از جاهلین متصوفه است بعض الجهلة من المتصوفین و گویند لیس فی جبّتی سوالله غیراز خدا در لباس ما نیست وجود ما اعتباری است و ما خودمان خودمان را وجود فرض کردیم در حالی که وجود و موجود یکی است و ان هم خداست تعبیرمی کنند از این نظریه به توحید خاص الخاص.
مرحوم خوئی: این گروه کافرند چون مستلزم انکار واجب و نبی مکرم می شوند اما انکار واجب این است که بین خالق و مخلوق و بین رب و مربوب وحدت قائل اند و اما انکار نبی مکرم این است که بین پیامبرو ابوجهل وحدت قائل اند در حالی که پیامبر قابل قیاس با هیچ موجودی نیست اینها گرفتار نظریۀ سخیف شده اند لذا ناچاریم حکم به نجاست انها دهیم
دسته3/ حقیقتا وجود یکی است و کثرت ندارد کثرت براثر انتساب ماهیات به جاعل است انسان و درخت و ...ماهیات منتسبۀ به خدایند در اثر اضافۀ اشراقی به خدا وجود پیدا کردند مثل لابن (شیرفروش) و تامر(خرمافروش) اند دراینجا یک نسبت خالی است درخارج وجودی به نام شیرفروش نداریم هرچه هست همان اقاست او ذاتی نیست که ثبت له شیرفروشی پس شیرفروشی حقیقتی نیست که ان زید هم یک حقیقتی باشد و انوقت ان شیرفروش که حقیقت است براو اضافه و ضمیمه شده باشد نه خیر اینگونه نیست بلکه شیرفروش وجودش انتسابی است جهان هم همینطوراست و فقط منتسب به خداست و در اثر انتسابش به خداوند متعال وجود پیدا کرده است
مرحوم خوئی: این عده محکوم به کفرونجاست نیستند چون قائل به انتساب ماهیات ممکنه به خدایند درواقع قائل به تعدد جعل نیستند یک جعل است و این همه عالم و این همه جهان جاعل یک نفراست مجعول های عالم در اثر اضافۀ به جاعل پیدا شده لذا نظرانها نستلزم انکار خدا و نبی نمی شود لذا پاک هستند
اشتباه اینها این است که اصالة الماهوی هستند وجود را اصیل نمی دانند اگر وجود را اصیل می دانستند باید نظریۀ اول را می پذیرفتند چون وجود ممکنات وجود رابطی است ماهیات، ربطی اند ربط، معنای حرفی است اما رابط، وجود غیری و وجود بالغیراست لذا دراین قسمت باید فکر می کردند که اینهمه جهان در حکم یک معنای حرفی باشد معنا ندارد قطعا این جهان موجود است و جودش هم غیری است و نمی شود در حد معنای حرفی لحاظ کرد
دسته4/ وحدت وجود و موجود در عین کثرت: ازاین نظریه به توحید اخص الخواص تعبیرمی کنند
منظورشان این است که این همه موجودات در جهان ظهورات یک وجودهستند شئونات یک ذات اند همۀ اینها دلالت بر یک ذات می کنند قائل به وحدت ظهوری اند وحدت وجود یعنی وحدت ظهوری وحدتِ تجلّی یعنی همۀ این عالم با این همه کثرتش یک تجلّی است چون نمی شود متجلی یکی باشد اما تجلی متعدد باشد نمی شود ظهورات متعدد باشد ولی ذات لایزال اهلی یکی نباشد لذا قائل به وحدت ظلی و ظهوری اند ص 71 گوید که خداوند این نظریه را به من اشراق کرد
اقای خوئی گوید این نظریه اهل کشف و یقین است و قطعا مانعی ندارد و خدا کند ماهم به این مقام برسیم و فقط وحدت متجلی ببینیم
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴