eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
112 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/1 @ostadahadi اخرین آیه ای که برای اثبات حجیت خبر واحد استفاده کرده اند آیه 61 سوره مبارکه توبه معروف به آیه اذن است «وَ مِنهْمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبىِ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيرْ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمُ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» این است که خداوند پیامبرش را بخاطر تصدیق خدا و مومنین می ستاید لابد قول مومنین حجت است چراکه ستودن پیامبربخاطر تصدیق مومنان ملازمه با حجیت قول مومنان دارد پس آیه دلالت بر حجیت کل خبر مومن دارد اگرچه مفید علم نباشد این برداشت قرائن داخلی و خارجی دارد . اما : این است که تصدیق مومنین را در کنار تصدیق خدا قرار داد به فرموده مرحوم شیخ انصاری تصدیق کلام خداوند واجب است از اقتران تصدیق مومنین در کنار تصدیق خداوند به دست می اید که تصدیق مومن هم واجب است وجوب تصدیق قول مومن به معنای این است که به قول مومن ترتیب اثر بدهید و قول او را قبول کنید (فرائد ج 1 ص 291) اما دو چیز است: 1- یکی روایت حسنه ابراهیم بن هاشم نقل می کند فرزند امام صادق جناب اسماعیل دنانیری داشت سرمآیه اش را به مردی که از شام تجارت می کرد داد که برایش تجارت کند امام فرمود که مگر نشنیدی ایشان شارب الخمر است اسماعیل گفت چرا از مومنین شنیده بودم امام فرمود که یومن بالله و یومن للمومنین(آیه مورد بحث) یعنی برشما تکلیف است که به قول مومنین ترتیب اثر دهید نباید پولت را به ایشان می دادی. پس این روایت هم قول مومنین را حجت می داند 2- اگرمنظور آیه این است که تصدیق مومن در صورتی است که مفید علم باشد لازمه اش این است که خود تصدیق مومنین حسنی ندارد بلکه علم به یک شیئی حسن دارد و خداوند نفس تصدیق را مدح نمی کند بلکه علم را مدح می کند در حالی که خداوند متعال تصدیق قول مومنین را می ستاید واین قرینه می شود براینکه قول مومن چه علم بیاورد یا نیاورد خداوند دوست دارد که به قول ایشان اهمیت و ترتیب اثر بدهید . : 1. آیه در مقام ستایش پیامبرص از باب اینکه پیامبر اذن است، می باشد اذن یعنی کسی که زود به یقین می رسد اما آیه در صدد بیان قبول قول مومنان نیست یعنی نمی گوید به کلیه اقوال مومنین ترتیب اثر دهید برای اثبات حجیت خبر واحد مانیاز داریم به اینکه آیه در مقام قبول قول غیر تعبدا باشد یعنی ولو اینکه قول مومن برای شما علم نیاورد بازهم قبول کنید و ترتیب اثر دهید در حالی که آیه در صدد بیان اذن است یعنی پیغمبر ص از حرف مومنین زود به علم می رسد ولی آیه ترتیب اثر می دهد؟ حرفی از این جهت نزد در تایید فرمایش مرحوم شیخ می گویم کلمه خیر لکم می رساند که اذن بودن پیغمبر به نفع مومنان است نه به نفع خودش مثلا اگر مومنی را دستگیر کردند که ایشان شارب الخمر است شاهدی بر شرب خمر او ندارند از این مومن می پرسند که شما شرب خمر کردید می گوید نه پیغمبر به حرف این مومن گوش می دهد این گوش دادن به نفع مومنین است چون اگر گوش ندهد و بخواهد به علم غیب عمل کند باید اجرای حد کند و اجرای حد به ضرر مومنین است که منافات با خیرلکم بودن دارد. 2. مراد از تصدیق مومنان چیست؟ مراد این است که اثاری که از این خبرمی خیزد که به نفع جمیع مومنان است و اسیبی به دیگران نمی زند ان اثار را براین خبر بارکن لذا مراد از تصدیق مومنین این نیست که تمامی اثار خبر را بارکن چون اگرمراد آیه این باشد لازم میاید اثاری که به ضررمومنین است مترتب براین خبر شود انچه در باب حجیت خبرمطلوب است این است که کلیه اثار خبر را ترتیب اثر دهید ولی انچه ازآیه به دست می اید این است اثاری که به نفع جمیع مومنان است ترتیب اثر بده : أ‌- منافقی نزد پیامبر نمامی کرد پیامبر نه اورا تکذیب کرد و نه به حرف او ترتیب اثرداد چون می خواست به آیه یومن بالمومنین عمل کند حال اگر ترتیب اثر می داد به ضرر مومنین می شد. ب‌- امام موسی (ع) به فضیل فرمود یا ابا محمد کذّب سمعک و بصرک عن اخیک . فان شهد عندک خمسون قساما انه قال قولا و قال لم اقله فصدّقه و کذبهم . فضیل گوشت و چشمت را نسبت به براد مومن تکذیب کن اگر 50 نفر شهادت دادند که فلانی فلان حرف را زده اما خودش گفت نه او را تصدیق کن و ان 50 نفر را تکذیب کن. پس مراد از تصدیق تصدیقی است که به نفع مومنین باشد. (شارب الخمردر فقه به منزله سفیه است نباید به او پولی داد ) 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/8 @ostadahadi بحث ما در روایاتی است دلالت بر حجیت خبر ثقه میکند کلیه انظار فقها و علمای اصول مطرح شد. عده ای قائل به تواتر لفظی و معنوی نبودند ولی تواتر اجمالی را قبول کردند مثل مرحوم آخوند و عده ای منکر هر سه تواتر حتی اجمالی اند. به از دو نظر میتوان روایات را دلیل بر حجیت خبر واحد گرفت: 1-راه اول همان راه مرحوم آخوند بود که قائل به تواتر اجمالی بود یعنی از 200 روایت در باب تعارض خبرین و سایر ابواب که طوائف اربعه بودند یقین به صدور روایتی پیدا میکنیم که خبر ثقه را حجت میداند و ااین روایت صحیح اعلائی است. یعنی امامیِ عادلِ ثقه و مجمع علیها است. آنهایی که منکر این نظرند سؤالاتی دارند: أ‌-یکی از سوالها این است که در صحیحه اعلائی حجیت کلیه خبر ثقه را اثبات نکرد بلکه ان خبری که راویش شیعه 12 امامی باشد چون کلمه عنا دارد یعنی از ما یا شیعتنا دارد لذا ثقه اهل سنت و سایر ثقات را شامل نمیشود درحالیکه مدعای ما حجیت مطلق ثقه است؟ این است که از نظر صغری حق با شماست نام العمری را می‌برد یا زراره یا یونس بن عبدالرحمن که شیعه اند لکن کبری عام است مثلا میفرماید فأنهما ثقتان المؤمنان یعنی دو چیز در راوی باید باشد: ثقه باشد و ایمن از دروغ و افترا و اشتباه و غلط باشد. این کبری کلی است نظیر این است مولا به عبدش میگوید أکرم زیدا فإنه عالم که صغری جزئی است اما کبری کلی است (لانه عالم) ما می‌توانیم از این کبرای کلی اکرام هر عالمی را اثبات کنیم. ب‌-این است که اخبار و روایات گزارش از موضوعات میدهند نه احکام شرعیه مثلا شیخ طوسی از مفید و مفید از کلینی و کلینی از صفار خبر میدهد . خبر ثقه در موضوعات حجت نیست یا اگر حجت باشد بحث ما در احکام شرعیه است و روایات مزبور اشاره دارد به اینکه اگر روات از سوی ما حکم شرعی را نقل کردند بر شما واجب است اطاعت کنید در حالیکه کلینی که حکم شرعی نگفت بلکه گفت صفار برایم نقل کردم نگفت که امام صادق (ع) فرمود نماز جمعه واجب است. : موضوعات دو قسم است : 1)موضوعاتی که در طریق حکم شرعی واقع میشود. 2)موضوعاتی که در طریق حکم شرعی واقع نمیشود بلکه خودش حکم شرعی است. خمر که موضوع الخمر حرام است. حجیت ثقه مطلق است هردو را میگیرد هر موضوعاتی که در طریق حکم شرعی است و هم موضوعی که خود حکم شرعی است دلیل ما سیره متشرعه است . چون فقها قائل به علم رجالند علم رجال موضوعاتی را که در طریق حکم شرعی واقع میشود بیان میکند. لابد از نظر آنها خبر ثقه حجت است یعنی اگر مفید بگوید کلینی به من خبر داد به لحاظ اینکه مفید حجت است وظیفه داریم اورا تصدیق کنیم. 2-راه دوم که که مختص به برخی بزرگان است و ما () هم قبول داریم و آن اطمینان عقلائی است که از کلمه فإنه ثقة مأمون بدست می‌آید که اگر امام (ع) کلمه مأمون را آورد بخاطر این است که مأمون بودن اشخاص به این است که عقلا به ایشان اطمینان دارند و در مشکلات به ایشان مراجعه میکنند هرکسی که مرجعیت عام مردم را داشته باشد او ثقه مأمون است لذا هم در نظر مبارک امام هادی (ع) و هم امام عسکری (ع) که هر دو صحیحه اعلایی بود به همین مطلب اشاره کرد یعنی مأمون. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/15 @ostadahadi بحث ما در این است که علمای اصول سیرۀ عقلائیه را دلیل بر حجیت خبرواحد می دانند آیا آیات ناهیه عمل به غیر علم عمل به ظن، رادعیت نسبت به این سیره ندارد؟ مرحوم شیخ: فرمودند نه. مقتضی حجیت موجود است و مانع هم مفقود است. : اولا آیات ناهیۀ عمل به ظن رادع حجیت خبر ثقه نیست چون این آیات در خصوص اصول دین است و ربطی به فروع دین ندارد در حالی که بحث ما در فروعات و احکام شرعیه هست ثانیا بر فرض تسلیم این آیات، انصراف دارد به خصوص امارات غیر معتبره یعنی ظنونی که دلیل بر اعتبارش وجود ندارد یا لا اقل دلیل، مجمل است لذا حجیت سیرۀ عقلا توسط این آیات ردع نمی شود. اشکال مهمی مطرح می کنند به نام اشکال دور. بعد خودش سه جواب می دهد البته در حاشیه اورده نه در کفایه. : آیات ناهیۀ عمل به ظن می گوید خبر ثقه حجت نیست سیرۀ عقلائیه می گوید خبر ثقه حجت است بینشان دور لازم می اید چون رادعیت آیات ناهیه متوقف بر عدم وجود مخصصیت سیره است. یعنی اگر آیات ناهیه بخواهد حجیت خبر ثقه را بردارد متوقف بر این است که سیرۀ عقلا اورا تخصیص نزند چون سیرۀ عقلا بر حجیت خبر ثقه است. از آن طرف عدم مخصصیت سیره متوقف بر رادعیت آیات ناهیه است پس رادعیت، هم موقوف شد و هم موقوف علیه شد لذا توقف الشیئ علی نفسه لازم آمد و بطلان دور هم بخاطر همین است. : آیات ناهیه عمومش دو فرد دارد یکی اصول دین و یکی فروع دین. خبر ثقه هم در اصول دین و هم در فروع دین نهی شده است. از آن طرف سیرۀ عقلا در حجیت خبر ثقه در فروعات شرعیه است پس سیرۀ عقلا مخصص عموم آیات ناهیه می شود دراین صورت دور لازم می آید که حجیت عموم آیات ناهیه متوقف بر عدم وجود مخصص سیره است و عدم مخصص سیره متوقف بر رادعیت آیات است پس رادعیت متوقف بر رادعیت است و این دور است و باطل. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /11/6 @ostadahadi : از صاحب وافیه : شیخ در رسائل و اخوند در کفایه این بیان را نقل فرمودند ماعلم اجمالی داریم به وجود ضروریات در دین مبین اسلام مثل نماز و روزه و حج و ...از سوی دیگر می دانیم که اجزا و شرائط این واجبات ضروری در روایاتی است که در کتب معتبره امده است کتبی که شیعیان و علمای امامیه به این کتب اعتماد می کنند اگرما برای تعیین اجزا و شرایط به روایات وارده در این کتابها عمل نکنیم لازم می اید که با ضروریات دین ما مخالفت کند مثلا حجی انجام دهیم که فاقد برخی از اجزا وشرائط است یا نمازی بخوانیم که تام الاجزاء والشرائط نیست در حالی که می دانیم فقهای ما به این روایات عمل می کردند پس برماهم واجب است که در تعیین اجزا وشرایط به این روایات درکتب معتمده عمل کنیم نتیجه اش حجیت خبرثقه در این کتب خواهد بود : در رسائل اشکالی وارد کردند که اخوند هم در کفایه نقل کردند وان اینکه: این علم اجمالی نباید محدود به روایات کتب معتمده باشد یعنی فقط به روایاتی که مشایخ ثلاثه در کتب اربعه ذکر کرده اند بلکه دائره علم اجمالی باید شامل تمامی کتب شود هرکتابی که احتمال می دهیم دارای خبرثقه ای است که اشاره به بعضی از اجزا و شرائط می کند برای ما قابل اعتبار و استناد است چه جماعتی به این روایت عمل کرده باشند یا عمل نکرده باشند معیار،عمل نیست بلکه معیار، وجود اجزا و شرائط در پاره ای از این روایات است لذا علم اجمالی دامنه اش وسیع می شود هر روایتی در هر کتابی که باشد اگر ثقه بود باید عمل شود و حجت است ما در این بخش باید به دو نکته توجه کنیم 1- توضیح نظر شیخ است که اقا ضیاهم پذیرفته. 2- که مهمتراست این است که چرا علم اجمالی کبیر را مرحوم شیخ منحل نکرد در حالی که در بحث امارات ایشان علم اجمالی را منحل کرد. اما نکته1/ دو چیز در بیان شیخ باید توجه شود: یکی وجوب عمل به کلیۀ روایاتی که در کتب شیعیان وجود دارد و بیانگ اجزا و شرائط است لذا محدود به کتب اربعه نمی شود معلوم بالاجمال ما دراین کتابها در میان این روایات گم شده است هرروایتی از هرکتاب شیعه چه کتاب معتبر و چه غیر معتبر دست بگذاریم احتمال می دهیم که گم شده ما دراینجاست مثلا ایا در سعی بین صفا و مروه هروله جزء سعی است یا شرط سعی است احتمال می دهیم که جزئیت یا شرطیت را امام بیان کرده و در این کتب گم شده معلوم بالاجمال ما جمیع روایات در تمامی این کتابها اعم از بحار وسائل الشیعه و ... می باشد لذا باید احتیاط کرد و حاجیان در سعی صفا و مروه هروله را ترک نکنند. امردوم این است که ایشان قائل است به اینکه چه فقهای ما به این کتاب روائی عمل کرده باشند یا نه در هرصورت معلوم بالاجمال ماست و باید احتیاط کرد سرعدم انحلال علم اجمالی در اینجا چیست؟ اشاره به نکته دوم هست. چه سری دارد که ایشان قائل به انحلال علم اجمالی نیستند بلکه قائل به احتیاط هستند. سر عدم انحلال این است که اگر به بقیه روایات وارده در غیر کتب اربعه عمل نکنیم احتمال می دهیم که به ضروریات دینمان عمل نکرده ایم مثلا نماز تام الاجزاء والشرائط نخوانده ایم حج فاقد برخی از اجزا و شرائط انجام داده ایم . شیخ در امارات همین حرف را زده بود که اگر دایرۀ علم اجمالی به وجود احکام شرعیه در مجموعه روایات و اجماعات و شهرات باشد یقین داریم به اینکه اگربه این علم اجمالی عمل نکنیم امکان دارد برخی از احکام وارده در این امارات مطابق با واقع باشد و ما واقع را از دست دادیم لذا باید احتیاط کنیم مرحوم اقا ضیاء در انجا ایشان را مخالفت کرد و قائل به انحلال علم اجمالی است اما دراینجا ما مخالفت می کنیم (شیخ درهردو جا قائل به احتیاط است. )