eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
112 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
‌سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/2 @ostadahadi بحث دربارۀ تعارض روایات بود برخی روایات مطلقا میته را حرام می دانستند وبرخی جایز البته بصورت مشروط یعنی جایی که طهارت شرط نباشد : بین این دو دسته از روایات چه کاری انجام دهیم؟ تقریبا می توانیم به چهار راه وارد شویم 1- جمع عرفی کنیم : روایات مانعه مربوط به جائی است که طهارت شرط است لذا استفاده از میته را حرام کرد اما روایات مجوزه مال جایی است که طهارت شرط نیست لذا انتفای از میته را جایز دانست مثل اینکه روغن را برروشنایی استفاده کنند. 2- راه دوم؛ از مرحوم حائری : در شرح عروه به عنوان قاعده انصراف جاری فرمودند (ج 1 ص 432) فرمودند: منشأ انصراف ارتکازات عقلاست همانطوری که مرتکَز ذهن عقلا دربارۀ نجاست این است که اگر مرطوب باشد نجس کننده است لذا ملاقی مرطوب نجس می شود همچنین ارتکاز عقلا درباب حرمت بیع میته این است که منافع محلله نداشته باشد لذا اگر منافع محلله داشت بیع میته جایز است مثل جایی که طهارت شرط نیست می توان استفاده کرد. : انصراف درجایی است که اطلاقات ادله معارض نداشته باشد ولی وقتی که اطلاقات ادله معارض دارند انصراف معنا ندارد روایات مانعه با روایات مجوزه در بحث بیع میته معارض دارند نسبت بینشان عموم و خصوص من وجه است در مادۀ اجتماع تعارض می کنند مثلا فروش روغن میته برای استصباح جایز است یا نه؟ روایات مانعه جایز نمی دانند و روایات مجوزه جایز می دانند اینجا انصرافی صورت نمی گیرد و مشکلی را حل نمی کند. به عبارت دیگرتعارض دو قسم است: أ‌- تعارض غیر مستقر: مثل عام و خاص مطلق هرکجا نسبت بین دو دلیل عموم و خصوص مطلق بود تعارض بین دو دلیل غیر مستقر است یعنی دلیل خاص دلیل عام را تخصیص می زند از باب یقدَّم الخاص علی العام تعارض غیرمستقر می شود. ب‌- تعارض مستقَر: در عموم و خصوص من وجه است در اینجا قانون تخصیص جاری نمی شود لذا تعارض را مستقر می گویند در مانحن فیه تعارض مستقر است لذا باید به دنبال حل کردن مساله باشیم و نمی توانیم به سراغ انصراف برویم. 3- راه سوم؛ از مرحوم حکیم در مستمسک و برخی از شاگردان خوئی و ..: روایات مانعه نص اند روایات مجوزه ظاهرند نص بر ظاهر مقدم است لذا باید روایات مجوزه را تاویل ببریم و توجیه کنیم تاویلش این است جایی که شرط طهارت در انجا نشده استفاده از میته جایز است ودر غیر این مورد حرام است و نباید استفاده کرد 4- راه چهارم؛ روایات مانعه با مجوزه تعارض می کنند و هردو دسته تساقط می کنند لذا دلیل نمی ماند باید دنبال دلیل باشیم که در اینجا قاعده اصالة الحل جاری می شود . : قاعده حلیت قاعده اولیه است اما استفاده میته در جایی که طهارت شرط نیست حکم ثانوی است چگونه این قاعده را در حکم ثانوی جاری می کنید اگر ما در اصل بیع میته شک کنیم که ایا حلال است یا حرام اصل حلیت جاری است ولی اگر شک کنیم که ایا بیع میته در جائی که منافع محلله دارد و طهارت در انجا شرط نیست جایز است یا نه؟ در اینجا اصل حلیت جاری نمی شود چون حرمت بیع میته برای ما محرز است شکی در حرمت بیع میته نداریم الخامس: الدم. در اینجا دو بحث است: أ‌- خون حیواناتی که نفس سائله دارند یعنی جهنده اند. ب‌- حیواناتی اند که نفس سائله ندارند اما بحث اول؛ در این بحث صاحب عروه می نویسد کلیه حیواناتی که خون جهنده دارند چه انسان و چه غیر انسان چه کوچک و چه بزرگ و چه قلیل و چه زیاد نجس اند فقهای ما دراین قسمت بحثهای مختلفی دارند برخی بحث را از اینجا شروع کردند که اصل اولی در خون طهارت است مثل امام و اخوند همین را دارند لذا بحث کردند که ایا اصل اولی در خون طهارت است یا نجاست ثابت می کنند که اصل اولی در خون طهارت است الا ماخرج بالدلیل. بحث دوم؛ عده ای از فقها نجاست خون را از ضروریات مذهب گرفته اند و گفتند اصلا قابل بحث نیست لذا با نظریه قبلی کاملا منافات دارد حتی صاحب جواهر ادعای اجماع کل فقها و مسلمین بر نجاست خون کرده است یعنی در این زمینه نیازی به روایت و استدلال هم نیست این دسته از فقها بحث را عوض کردند و گفتند حال که نجاست خون ضروری است باید بحث کنیم که خون قلیل نجس است یا نه؟ مثلا سرسوزنی از خون نجس است یا نه یا دمل را پاره کرد و مقداری خون امد ایا نجس است یا نه؟ بحث سوم؛ در مقابل این دو دسته دسته سومی اند که اجماع و اتفاق مسلمین بر نجاست دم را قبول ندارند و حتی ایات و روایات را توجیه می کنند و اثبات نجاست دم را از اطلاقات ادله به دست نمی اورند بلکه به صورت مصادیق به دست می اورند بحث را مصداقی کرده اند خودش یک رساله مستقل می شود. مثلا خون انسان یا گوسفند تازمانی که در باطن است نجس نیست وقتی شکاف برداشت و بیرون امد نجس است. بحث چهارم؛ : نه از راه امام و نه صاحب جواهر و ....
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/16 @ostadahadi در مسألۀ یک از مسائل دم 3مطلب باید بررسی شود: 1) حکم علقه چیست؟ دربارۀ حکم علقه دو نظریه است: أ‌) عده ای از فقها قائل به نجاست علقه اند از حیوان باشد یا انسان فرقی ندارد. عمده دلیل انها دو چیز است: 1- اجماع: شیخ طوسی در کتاب خلاف این اجماع را نقل کرد و صاحب جواهر هم تایید کرده است چون می فرماید: لم یعرف من جزم بالطهاره. فقیهی که یقین به طهارت علقه پیدا کرده باشد پیدا نکردم پس معلوم می شود اجماع شیخ را پذیرفته. 2- علقه جزء خون است و از خون حیوا ن تشکیل می شود لذا ادلۀ نجاست دم شامل علقه می شود مرحوم علامه در کتاب معتبر به این دلیل اشاره کرده و فرموده است«بانها یعنی العلقه دم حیوان له نفس» علقه از خون حیوان جهنده تشکیل شده لذا به اعتبار اینکه از خون تشکیل شده ادلۀ نجاست دم شامل آن می شود شیخ طوسی در خلاف هم دارد که «بان ما دل علی نجاسة الدم دل علی نجاسة العلقه »هر دلیلی که دم را نجس می داند شامل علقه هم می شود پس اطلاق ادله شامل این می شود . سید هم در عروه قائل به نجاست علقه است از انسان باشد یا غیر انسان. ب‌) علقه را پاک می دانند چون؛ اولا: اصل در دم طهارت است و ادله نجاست دم اطلاق و عموم ندارد و شامل علقه نمی شود برای علقه دلیل خاص نیاز داریم که چنین دلیلی نداریم. ثانیا: ادلۀ نجاست دم آن دمی را شامل می شود که جزء حیوان باشد در حالی که علقه جزء حیوان نیست بلکه در وجود حیوان تکون می یابد از باب تکون مظروف در ظرف است. توضیح: مثل ظرفهای لابراتوار و آزمایشی که اسپرم را درون آن نگه می دارند تا علقه شود کار این ظرف فقط نگهداری و رساندن به رشد و تکون است لذا علقه جزء ظرف نیست . سوال: ادله دسته اول را چه می کنند؟ اما اجماع شیخ طوسی را مدرکی می دانند و مدرکش را اطلاقات ادلۀ نجاست دم می دانند و اجماع مدرکی حجت نیست و کاشف از رای معصوم نیست. واما دلیل دوم که علقه را برخاسته از اجزای خون گرفت را درست نمی دانند چون از نظر عرف علقه، خون نامیده نمی شود مثل کشف اللّثام که منع بعضهم الدخول فی اسم الدم عرفا . برخی فقهای ما فرمودند اصلا نمی توان به علقه خون گفت لذا قائل به طهارت علقه اند. : وهوالمختار العلقه مستحیلة من الدم طاهرة. صاحب حدائق هم طهارت را می پذیرد. ج 5 ص 52. أن الاقوی علی الطهاره. دلیل ما این است که اصل در دم را طهارت میدانیم و منکر اطلاقات ادلۀ نجاست دم هستیم لذا اطلاق ادله شامل علقه نمی شود. نیازمند یک دلیل معتبریم و چون دلیلی بر نجاست علقه نداریم قاعده طهارت جاری می کنیم. امام و اقای خوئی هم بر اساس همان مبنائی که پیش امدند همین مطلب را می پذیرند. 2) مطلب دوم: حکم علقۀ در تخم مرغ چگونه است؟ سید در عروه قائل به نجاست است. دلیلشان اطلاق ادلۀ نجاست دم است. ولی به نظر ما (استاد) حکم به طهارت می شود چون؛ اولا به علقه دم نمی گویند. ثانیا ادلۀ نجاست اطلاق ندارد و اصل در دم طهارت است. ثالثا علقۀ درون تخم دم حیوان نیست و نیزظرف تکوّن هم نیست لذا به طریق اولی این علقه نباید نجس باشد یعنی وقتی علقۀ حیوان نجس نیست پس علقۀ درون تخم به طریق اولی نجس نیست. 3) مطلب سوم: حکم خونی که در سفیدی یا زردی تخم مرغ است چه حکمی دارد؟ بیشتر علما قائل به تفصیل اند که اگر خون درون زردی تخم مرغ باشد و روی آن پوست نازکی باشد در این صورت کل تخم مرغ نجس نیست همان خون را بردارید و کنار گذارید و بقیه اش را استفاده کنید. سید در عروه همین فتوا را دارد اما اگر خون در سفیدی تخم مرغ باشد نجس است و باید دور انداخت. امام و اقای خوئی هم همین فتوا را دارند. نظر این فقها این است که اطلاق دم عرفا براین نقطۀ خون می شود لذا وقتی عرفا خون گفته شود باید از خون اجتناب کرد. : ولی به نظرما نقطۀ خون داخل تخم پاک است چون دم حیوان به آن گفته نمی شود باید نسبت بین دم و حیوان نسبت جزء و کل باشد یعنی این نقطۀ خون جزئی از حیوان باشد مثلا از عروق یا پوست حیوان برخیزد در حالی که این نقطۀ خون داخل تخم جزئی از حیوان نیست لذا پاک است و خوردن آن مانعی ندارد. البته خود اقای حکیم می فرماید عده ای بر اساس ذوق متشرعه می ترسند و از آن پرهیز می کنند. قالَ الاِمامُ الصّادِقِ عَلیهِ السّلامِ :شَرَفُ المُؤمِنِ صَلاةُ اللُیلِ. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/23 @ostadahadi اگر قطره خونی داخل دیگ آبگوشت بیفتد حکمش چیست؟ روایات دربارۀ آبگوشت این را پاک می دانند. چند توجیه دراین باره بیان شده: 1- : این مربوط به جایی است که آبگوشت کر بوده به این توجیه مخالف با تعلیل امام است چون امام علت طهارت آبگوشت را کریت نمی داند بلکه تبخ می داند براثر اینکه اتش ان خون را در درون آبگوشت مستهلک کرد حکم به طهارت می شود لذا حمل حدیث بر کریت خلاف تعلیل است 2- -دوم: روایات طهارت آبگوشت را حمل بر تقیه کنیم به درست نیست چون روایت اولی که سندش ضعیف بود حسن بن مبارک مجهول است و حسین بن مبارک هم مجهول است و محمدبن موسی ربعی هم که ملعون است قمی ها اورا لعن می کردند و می گفتند او غالی است وغلو می کند واما روایت دوم و سوم صحیح السنداند ولی با روایت دیگر متعارض نیست. حمل بر تقیه در صورتی است که روایت صحیح با روایت معتبر دیگری متعارض باشد در حالی که اینجا متعارض نیست . 3- -سوم: دم را حمل بر دم طاهر کنیم چنانکه اقای خوئی فرمود وفیه؛ در این روایات دم کنار خمر و نبیذ امده قطعا خوردن خمرالنبیذ حرام است پس سوال از جواز اکل نیست بلکه سوال از نجاست است ایا قطره خون یا شراب داخل آبگوشت بریزد این غذا را نجس می کند یا نه؟ امام دربارۀ خون فرمودند نه نجس نمی کند چون الدم تاکله النار نجاست دم را مردم می دانستند از نجاست دم سوال نشد بلکه از منجسیت این دم سوال شد لذا در روایت علی بن جعفر تصریح می کند که الف رتل ماء هزار سطل اب دراین دیگ بود معنایش این است که ایا این اب گوشت که اب مضاف است با یک قطره خون نجس می شود یا نه؟ 4- : از امام ره فرمودند این تعلیل خلاف ظاهر عرفی است چون در عرف اگر کل اب تبخیر شود استحاله نامیده می شود ولی آبگوشت که کل اب تبخیر نمی شود تا بگوئید استحاله شده است. : منظور از تاکله النار استهلاک و استحاله نیست بلکه منظور از اکل طبخ است یعنی این آبگوشت پخته شده واین پخته شدن را امام ع ملاک طهارت می داند چون پخته شدن کاملا بو و مزه و رنگ نجاست را می گیرد و جوهره وجودی خون را عوض می کند شاهدش این است که در صحیحه علی بن جعفر فرموده که اذا طُبخ فکل فلا باس پس امام مرادش از اکل اتش این است که ان را می پزد. 5- : اگر هم صحیحه حکم به طهارت آبگوشت کند سیرۀ متشرعه او را رد می کند و: چگونه سیرۀ متشرعه حلیت اکل این آبگوشت را رد می کند درحالی که بزرگانی مثل شیخ مفید و طوسی و سلار که نزدیک به عصر امام عسکری هستند حکم به طهارت دادند؟! 6- : خوئی: معارضه ایجاد کرده بین این دو روایت و روایت وضو و: تعارض وحدت موضوع می خواهد موضوع بحث ما دم مطبوخ است ولی موضوع اب وضو دم غیر مطبوخ است امام درانجائی که قطره خونی داخل اب وضو بیفتد اجتناب از این اب را واجب کرد چون مطبوخ نیست و استحاله نشده است اما دراینجا امام ع به اعتبار اینکه استحاله شده و این آبگوشت پخته شده امام ع حکم به طهارت کرد شاهد ما کلمه عن رجل رؤف هست یعنی خون دماغ شد وتقطر یک قطره از ان خون داخل ظرف ابش افتاد امام فرمود لا یعنی نمی توانی وضو بگیری. این که تعارض نشد . نسبت عموم من وجه درست کرد در حالی که اینگونه نیست : به نظرما به جای کلمه منجس خط بکشیم و بنویسیم بل لا یکون منجسا للصحاح روایات صحاح ای صحیحه ابن اعرج و علی بن جعفر. البته ریشه اش فقط تعبد است و ممکن است عقلا نپذیریم. مسألة 12): إذا غرز إبرة أو أدخل سكّيناً في بدنه أو بدن حيوان، فإن لم يعلم ملاقاته للدم في الباطن فطاهر، و إن علم ملاقاته لكنّه خرج نظيفاً فالأحوط الاجتناب عنه ؛ اگر سوزن در بدن انسان فرو کنند یا چاقو در بدن انسان یا حیوان فرو کنند نمی داند که ایا ملاقات با خون در درون بدن کرد یا نه؟ حکم به طهات این سوزن و چاقو می شود چون قاعده طهارت جاری است و استصحاب طهارت جاری است و اصل عدم ملاقات جاری است ولی اگر می داند این سوزن با خون در درون بدن ملاقات کرد ولی سرسوزن پاک است دراینجا احتیاط واجب اجتناب از این سوزن است به اینجا هم باید بنویسیم که فالاقوی الحکم بطهارته چون قبلا گفتیم مادامی که خون در باطن است نجس نیست وقتی از درون حیوان بیرون امد نجس است و چون سوزن الوده به خون نیست پاک است مگر اینکه سر سوزن الوده به خون باشد پس وجهی برای احتیاط نیست. الان در طب سوزنی معمولا جاهایی فرو می کنند که خون ندارد ایا لازم است فتوا دهیم که انها را بشویند وجهی ندارد. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /11/7 @ostadahadi سوال امروز ما این است که ایا ایه 28 سوره مبارکه توبه که می فرماید انما المشرکون نجس شامل اهل کتاب هم می شود یا خیر؟ بسیاری از فقها قائل به تعمیم شدند منتهی به ضمیمۀ ایات 30 و 31 توبه. در ان ایه می فرماید یهود عزیر را ابن الله می دانند و نصاری هم مسیح ع را ابن الله می دانند پس انها هم مشرکند و نجس می باشند. درواقع صغرای بحث ما را ایه 30 و 31 توبه تشکیل می دهد. صغری: ایه 30 و 31توبه این است که یهود و نصاری مشرکند کبری : ایه 28 توبه بیان کرد که انما المشرکون نجس نتیجه : نجاست ذاتیۀ اهل کتاب است. اشکالاتی براین استدلال وارد است: 1/ ایۀ 28 توبه در حق بت پرستان و وثنی ها می باشد چون شرک دو قسم است یکی شرک خاص که همان اوثان و اصنام است بت پرستان دو دسته بودند دسته ای بی جان را می پرستیدند که همان اصنام بودند اما دسته ای جانداران را می پرستیدند که به انها اوثان می گفتند. منتهی وثنی ها جبرئیل یا شیطان یا ملوک یا علمای خود را می پرستیدند ایه 28 توبه مال این دسته است. قسم دوم مطلق الشرک است و دامنۀ وسیعی دارد که اگر مومنی در عبادت ریا کند مشرک است لذا در سورۀ یوسف ایه 106 می فرماید «وما یومن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون» اکثر مسلمین مشرکندو منظور شرک در عبادت است مثل ریا. قطعا ایه 28 توبه این قسم را شامل نمی شود و به معنای مطلق الشرک نیست و دامنه اش وسیع نیست. اشکال2/ دربرخی از ایات قران اهل کتاب در مقابل مشرکان قرار گرفت بین اهل کتاب و مشرکین تفصیل و تقسیم داده شد علما می گویند تفصیل و تقسیم قاطع شرکت است پس اهل کتاب با مشرکین در حکم، یکسان نیستند. احکام شرعیه انها متفاوت است. چند نمونه از ایات: سوره حج ایه 17: ان الذین امنوا والذین هادوا والصابئین و النصارا و المجوس والذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامه دراین ایه پیروان ادیان الهی را مقابل مشرکین قرار داد یهود و نصارا و مجوس را که در عبادتشان اتش را هم شریک می گیرند اینها را در مقابل الذین اشرکوا قرار داد سوره بقره ایه 105 مایودالذین کفروا من اهل الکتاب ولا المشرکین ان ینزل علیکم من خیر من ربکم اینجا هم فرمود ولا المشرکین هرجا سلب تکرار شود دلیل بر تفصیل و تقسیم است. می توانست لام را نیاورد لکن فرمود ولا المشرکون پس دلیل براین است که اینها دوتا هستند. چون حرف سلب تکرار شد. سوره بینه : لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب والمشرکین منفکین حتی تاتیهم البینه در اینجا هم واو علامت تقسیم است چون کلمه منفکین هم دارد و دو تا کرد. این اشکال قوی است و نمی توان شرک مطلق را روی اهل کتاب بیاوریم و نمی توان نجاست ذاتی اهل کتاب را ثابت کرد. شاهد و موید از کشف الثام ج 1 ص 40 : می نویسد وعلی الجمله فلا خلاف عندنا فی نجاسة غیرالیهود والنصارا من اصناف الکفار کما فی المُعتبر و انما الخلاف یتحقق فیهم یعنی یهود و نصارا والایه 28 توبه منظور است نص علی نجاسة المشرکین منهم و من غیرهم ایشان هم می فرماید که انچه از این ایه استفاده می شود این است که اگر یهود و نصارا بگویند عزیر و مسیح ابن الله هستند ما هم حکم به نجاستشان می کنیم. از این ایه استفاده نمی کنیم که اهل کتاب نجس اند لکن یقینا می رساند که مشرکین نجس هستند از هر طایفه ای که باشند. واما روایات روایات دربارۀ نجاست و طهارت اهل کتاب دو دسته اند: دستۀ1/ روایاتی اند که حکم به نجاست اهل کتاب می کنند از باب نمونه موثقه سعیدالاعرج قال سالت ابا عبدالله ع عن سورالیهودی والنصرانی از امام صادق دربارۀ باقی مانده اب یا غذای یهودی و نصرانی پرسیدم امام فرمود فقال لا یعنی لا تاکل و لا تشرب. چرا نخورم؟ خود این نهی دلالت بر نجاست یهود و نصارا می کند اگر پاک بودند می توانستم بخورم. صحیحه محمدبن مسلم: قال سالت ابا جعفر ع عن آنیة اهل الذمه و المجوس فقال لا تاکل فی انیتهم و لا من طعامهم الذین یطبخون ولا فی فی انیتهم یشربون فیه خمرامام فرمود در ظرف اینها غذا نخور غذایی که می پزند نخورید از ظرفی که شراب می خورند ننوشید. موثقه ابی بصیر عن احدهما ع امام باقر و امام صادق فی مصافحة الیهود ایا می توانم به یهودی دست دهم و با او مصافحه کنم؟ امام فرمود این کار را نکن فان صافحک بیده فاغسل یدک اگر مصافحه کردی دستت را بشوی . این دلیل بر نجاست ذاتی است. قید به تر هم نزد. دسته2/ روایاتی اند که حکم به طهارت اهل کتاب می دهند از باب نمونه
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /11/8 @ostadahadi بحث ما پیرامون نجاست و طهارت اهل کتاب بود دو دسته روایات بیان شد که دسته ای بر طهارت و دسته ای بر نجاست دلالت داشتند : 1- راه حل اول: بین این روایات تعارض نیست باید جمع عرفی عقلائی کرد روایات نجاسات را حمل برکراهت کنیم مثل روایت سعید اعرج این جمع را صاحب مدارک الاحکام ج 2 ص 218 و محقق سبزواری هم گفته و تعدادی دیگر از علما نیز این جمع را فرمودند. براساس این جمع نهی در روایات نهی تنزیهی است و تحریمی نیست اگرامام ع فرمود لا تاکلوا فی آنیتهم و لا من طعامهم الذین یطعمون از ظرف انها و غذای انها نخورید منظورشان از این نهی حرمت نیست بلکه کراهت است. 2- راه حل دوم: عده ای قائل به تعارض بین دو دسته روایات اند منتهی روایات نجاست را بر روایات طهارت اهل کتاب ترجیح می دهند مرجح در اینجا دو چیز است یکی این است که روایات نجاست موافق با قران است که می فرماید انما المشرکون نجس . علاوه براینکه روایات نجاست با مذهب عامه مخالفت دارد پس باید حکم به نجاست اهل کتاب کرد نه طهارت مثل صاحب حدائق ج 5 ص 172 این را فرمودند. 3- راه حل سوم: روایات نجاست اهل کتاب ظاهر است ولی روایات طهارت اهل کتاب نص یا اظهر است نصر بر ظاهر مقدم است لذا باید حکم به طهارت اهل کتاب کنیم و روایات نجاست را توجیه کنیم که منظورشان نجاست عرضی است نه نجاست ذاتی یعنی اهل کتاب ذاتا پاک اند ولی بر اثر اینکه از خوردن گوشت خوک ابائی ندارند و شرب خمر می کنند و میته می خورند و دستشان برخورد می کند لذا باید اجتناب کرد. لذا فرمودند این روایات دلالت بر نجاست ذاتی اهل کتاب ندارد. : به نظرما در روایات نجاست، چند روایت است که نمی شود به سادگی از انها عبور کرد یکی روایت حسین بن سعید عن صفوان عن الاعلی عن محمد بن مسلم عن احدهما قال سالته عن رجل سافح مجوسیّا قال یغسل یده ولا یتوضأ از امام صادق و امام باقر پرسیدم که مردی با مجوسی دست می دهد امام فرمود که دستش را بشوید و وضو نگیرد یعنی قبل از شستن دست وضو نگیرد. و نیز روایت موثقۀ ابی بصیر عن احدهما علیهما فی مصافحة المسلم الیهودی و النصرانی قال ع فان صافحک بیده فاغسل یدک . مرحوم حائری از این روایت حکم به نجاست اهل کتاب کرد. به ؛ دلالت این حدیث مجمل است چون در یک روایت جملۀ خبریه امده که یغسل یده و در روایت دیگر امر حاضر امده که فاغسل یدک. اگر کسی قبل از وضو به یهودی دست دهد ایا براو واجب است که دست را بشوید و بعد وضو بگیرد یا اینکه براو مستحب است دستش را بشوید و بعد وضو بگیرد از این روایت به دست نمی اید استحباب یا وجوب؟ ضمن اینکه اگر دلالت بر وجوب شستن کند باید روایت قید می زد و مقید به رطوبت می کرد لذا بازهم مجمل است که ایا وجوب شستن دست در صورت اینکه دست یهودی مرطوب باشد ولی اگر خشک باشد شستن دست مستحب است نه واجب. معلوم نیست . چه بسا احتمال سومی هم هست که بحث صرفا برای تبری از کافر باید دستش را بشوید به نوعی برائت از کفار بجوید و بگوید ما قلبا از شما اهل کتاب بیزاریم چون شما عزیر و مسیح را ابن الله می دانید . پس به نظر ما دلالت روایت مجمل است و مشخص نیست اخوند دراللّمَعات النیّره حکم به اجمال می کند. روایت دوم: علی بن جعفر انه سال اخاه موسی بن جعفر عن النصرانی یغتسل مع المسلم فی الحمام گفت نصرانی با مسلمان در حمام خودشان را می شویند قال ع اذا علم انه نصرانی اغتسل بغیر ماء الحمام . فرمود اگر یقین داری که مسیحی است از اب حمام خودت را نشویی و از غیر اب حمام خودت را بشوی الا ان تغتسل وحده علی الحوض فیغسّله ثم یغتسل. مگراینکه یک حوض جداگانه ای هست که ان یهودی خودش را در ان شست و شما ان حوض را بشوی بعد داخلش اب بریزو خودت را بشوی. برخی گفتند در ادامه حدیث امده که وساله عن الیهودی و النصرانی یدخل یده فی الماء ایتوضا منه للصلاه یهودی و نصرانی به ابی دست زدند ایا می توان برای وضو از ان استفاده کرد فرمود لا الا ان یضطرَّه مگر اینکه ناچار شود و از باب تقیه وضو بگیرد. اینجاهم روایت می رساند که نصرانی و یهودی نجس اند مرحوم شیخ حر عامل وقتی این روایت را نقل کرد فرمود این روایت مال جایی است که این حوض حمام ماده ندارد یعنی وصل به منبع بزرگ اب نیست ولی اگر این حوض وصل به منبع اب باشد نیازی به شستن این حوض نیست به نظر ما این فهم درستی است لذا این روایت نص در نجاست اهل کتاب ندارد بلکه ظاهر در نجاست اهل کتاب است اما روایات طهارت نص بر طهارت اهل کتاب دارد لذا ان روایات طهارت مقدم اند. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /11/28 @ostadahadi بررسی نجاست چند طایفه از فِرَق: 1) طایفه اول؛ غلات: سید در عروه نوشته است که لا اشکال فی نجاسة الغلاة. همه غلات نجس هستند باید در غلات هم موضوعی و هم حکمی بحث کنیم. چون غلات، 3طایفه اند باید ببینیم کدامیک از انها مد نظر است. أ‌- یک طایفه انهایی هستند که قائل به ربوبیت امام علی ع هستند و منکرربوبیت خداوند هستند این طایفه دو دسته هستند دسته اول؛ قائل به حلول هستند یعنی خداوند در علی ع حلول کرد و ذات علی ع ذات خدا شد دسته دوم؛ قائل به الوهیت علی ع هستند و می گویند او خداست مثل عیسوی ها و یهودی ها که قائل به خدابودن مسیح و عزیر شدند. درهرصورت اجماع همه فقها بر نجاست اینها هست. ب‌- طایفۀ دیگر منکر الوهیت خدا نیستند ولی قائل به تفویض اند یعنی خداوند تدبیر امور جهان را به علی ع واگذار کرد همانطوری که تدبیر امور مملکت را پادشاه به وزیر اعظم می سپارد. دراینجا هم حکم به نجاست غلات داده شده برای اینکه منکر ضروری دین هستند یکی از ضروریات دین، نظام تشریع و تکوین است این نظام به ید خداهست قل بیده ملکوت کل شیئ. تبارک الذی بیده الملک. و اینها منکراین ضروری دین هستند مالک نظام تشریع و تکوین را امام علی ع می دانند انکار ضروری دین سبب انکار پیغمبر می شود و سبب انکار خداوند می شود و ما قبلا گفتیم که اگرانکار ضروری دین مستلزم انکار رسالت شود باعث نجاست می شود. (در تفسیر نمونه توجیه کرده چرا حضرت خضر کشتی را سوراخ کردو استاد: این ربطی به نظام تشریع ندارد بلکه مربوط به نظام تکوین است خداوند به ایشان اجازه دخالت در نظام تکوین را داد نه تشریع را.) ت‌- این طایفه کسانی اند که علی ع را به حدی بالا می برند که فانی در ذات خدا می کنند مثل لااله الا علی در حالی که معتقد نیست که علی خداست و معتقدبه تفویض هم نیست یا در اشعار چه فارسی یا عربی خیلی علی ع را بالا می برند اگر ما به فتوای صدوق عمل کنیم غلو محسوب می شود چون می گوید که اگر کسی بگوید پیامبر اصلا اشتباه نمی کند این اولین مرتبۀ غلو است ان النفی السهو عن النبی اول درجة الغلو در من لا یحضر ج 1 ص 235 امده. امروز هم اگر کسی بگوید علی ع اصلا سهو ندارد او هم غالی محسوب می شود بر مبنای صدوق. بله اگر علی ع را مظهر صفات خدا بداند وائمه را واسطۀ فیض خدا بداند مثل انچه در زیارت جامعه امده است بکم ینزل الغیث من السماء و ... اینها واسطۀ فیض اند غلو محسوب نمی شوند به نظر استاد دلیلی بر نجاست طائفه سوم وجود ندارد چون اینها مقر به شهادت لا اله الا الله و محمد رسول الله هستند و مسلمان واقعی اند منتهی عشقشان به ائمه عهم ایجاب می کند سخنانی بگویند که در حد غلو باشد و عاشقانه حرف می زنند مثل فنا که غلو هست ولی نجاست نمی اورد . نتیجه ای که قدما گرفتند: برخی از غلات به گونه ای غلو می کنند که منجر به کفر یا شر یا انکار ضروری شود نجس می شوند پس نفس غلو عامل نجاست نیست شاهدش این است که امام هادی ع در حق حارث بن حاتم فرمودند که : با ایشان رفت و امد نکنید تکذیبش کنید و ابرویش را ببرید ابعده الله خداوند او را از رحمتش دور کرد ولی نفرمود ایشان نجس است. چون غلو او منجر به انکار خدا یا پیامبر یا ضروری دین نبود. 2) طایفه دوم/ خوارج : دو دسته هستند دسته اول؛ عده ای که قتل علی ع را حلال می دانند و حتی حکم به کفر ایشان می کنند و بغض او را ترویج می دهند اینها از نظر فقه ما نجس هستند امام باقر ع فرمودند که مردی سرش را تراشیده بود و شکمش هم امام این مرد را روی تشک خودش نشاند امام به او سلام کرد و او را تکریم کرد وقتی بلند شد فرمود هذا من الخوارج راوی گفت ایشان مشرک است فقال ع والله مشرک والله مشرک. اگر مخالفت با علی ع مستلزم شرک شود نجس است در زیارت جامعه هست که ومن حاربکم مشرک دسته دوم؛ افرادی که دشمن علی ع هستند و با ان حضرت هم جنگیدند ولی بخاطر ریاست طلبی بود مثل طلحه و زبیر که به دنبال جایگاه حکومتی بودند در این صورت نجس نیستند طایفه سوم؛ نواصب که 6 دسته هستند. در جلسه بعدی. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴