eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
112 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /10/26 @ostadahadi این است که؛ روایت، حکم الزامی را بیان می کند در مقابلش استصحاب که از اصول محرزه است حکم و تکلیف را برمیدارد مثلا علم اجمالی به نجاست احدالانائین داریم حالت سابقۀ هردو طهارت بود برای هرکدام از این دو کاسه استصحاب بقای طهارت داریم مبنای همۀ علمای اصول، عدم جریان این دو استصحاب است منتهی در کیفیت مبانی فرق می کند ما قائل به عدم جریان استصحابین هستیم نه از ان جهت که مقتضی ندارد بلکه از ان جهت که مانع دارد مانعش این است که اگر استصحاب طهارت جاری کنیم تناقض لازم می اید از یک طرف علم اجمالی به نجاست احد الانائین داریم خطاب اجتنب عن النجس شاملش می شود از سوی دیگر استصحاب طهارت داریم که لا تجتنب جاری می شود لذا تناقض پیش می اید این است که عدم جریان استصحاب طهارت دراینجا بخاطر نبود مقتضی است چون علم وجدانی بر خلاف حالت سابقه داریم صدر حدیث با ذیل حدیث تعارض می کنند و تساقط می کنند صدر حدیث، لاتنقض الیقین بالشک است یعنی استصحاب طهارت را جاری کن یقین به طهارت داری انرا نشکن. ذیل همان حدیث دارد که بل انقضه بیقین آخر و ما در اینجا علم وجدانی به نجاست احدهما داریم پس این علم، یقین سابق مارا نقض می کند لذا دراین مورد، حدیث استصحاب بخاطراینکه صدروذیلش تعارض می کند مقتضی جریان ندارد. : مضمون خبر و اصل، هردو حکم الزامی است دراینجا اگران اصل اصل غیر محرز باشد مثل قاعده اشغال دراینجا مشکلی نداریم یعنی دلیل حجیت خبر، دلیل عقلی است که همان علم اجمالی باشد اصالة الاشتغال هم دلیل عقلی است چون عقل می گوید اشتغال یقینی یقتضی برائت الیقینیه مشکلی نداریم اما اگر اصل اصل محرز بود دراینجا همان دو مبنای سابق پیاده می شود به نظرما استصحاب مقتضی جریان دارد ولی مانع دارد مانعش همان تناقض بین اجتنب و لا تجتنب است مثلا علم اجمالی به نجاست احدهما داریم حالت سابقه هردو نجاست بود دراینجا دو استصحاب نجاست جاری ا ست پس در هردو تا اجتنب دارم در حالی که علم اجمالی به نجاست احدهما دارم یعنی نسبت به یکی اجتنب دارم نه نسبت به هردو در اینجا استصحاب جاری نیست بخاطراینکه مانع دارد ولی شیخ و نائینی می گویند عدم جریان استصحاب بخاطرنبود مقتضی است چون انقضه بیقین اخر در دلیل استصحاب شامل علم اجمالی می شود پس علم اجمالی ناقض حالت سابقه می شود لذا دیگر دو استصحاب جاری نمی شود 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /11/3 @ostadahadi بحث ما دراثبات حجیت خبر واحد از راه علم اجمالی بود مرحوم شیخ فرمودند: : اصل و خبر هردو ترخیصی اند واز سوی دیگر اصول ما غیر محرزه است مثل برائت دراینجا وظیفۀ ما چیست؟ وظیفۀ ما این است که اگرمبنای ما در حجیت خبراز راه ادلۀ ثلاثه نشد یعنی ایۀ نبأ، روایت و سیره از نظرما مخدوش شد نتوانست حجیت خبررا ثابت کند بلکه مبنای ما حجیت خبربه وجه عقلی شد یعنی همین علم اجمالی که بحث شد در اینجا اگر برائت عقلیه در میان بود، نتیجه اش با خبر یکسان است چون هردو برای ترخیص و نفی تکلیف است فقط حکم را نمی توانیم به شارع نسبت دهیم ولی اگر اصل جاری برائت شرعیه بود دراینجا حکم را به خدا نسبت می دهیم حال اگر از راه ادلۀ ثلاثه حجیت خبر ثقه را ثابت کردیم دراینجا برائت اصلیه چه شرعیه و چه عقلیه جاری نمی شود چون با وجود خبرنوبت به اصل نمی رسد. : جایی که خبر نافی تکلیف و اصل غیر محرز مثبت تکلیف الزامی است مثلا برای مسافری علم اجمالی حاصل شد که دراین مکان یا نماز را باید قصر بخواند یا اتمام دراینجا اصل غیر محرز، اصالة الاشتغال است مثبت وجوب اتمام حالا اگر خبری به ما برسد که دلالت بر وجوب نماز قصربکند دراینجا اگر این روایت از راه آیه و سنت و سیره حجت شده باشد علم اجمالی منحل می شود ودر نتیجه به روایت عمل می شود کاری به اصالة الاشتغال نداریم ولی اگر حجیت خبر از این سه طریق نبود فقط دلیل اعتبار خبر وجه عقلی بود، در اینجا علم اجمالی عمل می شود قاعدۀ اشتغال جاری است و به خبر عمل نمی شود. : در مقابل خبر نافی تکلیف، اصل محرز بود مثلا خبر، دلالت بر عدم وجوب ولی استصحاب بقاء وجوب در ان مورد بوده است مثل اینکه دم حائض منقطع شد روایت بر جواز مباشرت قبل از غسل حیض است اما استصحاب بقای حرمت وطی قبل از انقطاع جاری است اگراین روایت از طریق کتاب و سنت و سیرۀ عقلائیه حجت شود، نوبت به جریان استصحاب نمی رسد باید به مفاد روایت عمل شود خواه مبنای فقیه از حجیت خبر واحد جعل حکم ظاهری باشد یا طریقیت باشد یا جعل مؤدای خبر به منزلۀ واقع باشد در تمامی این مبانی روایت بر استصحاب مقدم است ولی اگر حجیت خبر به وجه عقلی بود مثل راه علم اجمالی که طی شد در این صورت فقیه فتوای به حرمت وطی می دهد نه جواز مباشرت چون استصحاب بقای حرمت وطی جاری است و حجیت استصحاب شأنی است به لحاظ اینکه حدیث لا تنقض الیقین بالشک مدرک استصحاب است وقتی استصحاب حکم شرعی بود و حجیت خبر وجه عقلی بود لازمه اش تقدم استصحاب بر وجه عقلی است اینکه در تمامی این 6صورت نظرما مشخص است چون ما حجیت خبر را از راه کتاب و سنت قبول کردیم لذا اگر خبری در مقابل اصول محرزه و غیر محرزه بود خبر مقدم است چه اینکه خبر مثبت حکم الزامی باشد و چه اینکه منافی حکم الزامی باشد ولی کسانی که حجیت خبر را از راه انسداد ثابت کردند قهرا فتوا می دهند به اینکه خبر ثقه در مقابل اصول لفظیه و عملیه چه عقلیه و چه شرعیه کارائی ندارند نمی توان این حکم را به خدا نسبت داد چون وجه عقلی است و شرعیت ندارد قاعده کل ما حکم به الاعقل حکم به الشرع، در جایی است که ملازمه اش، یا قطعی باشد یا اگر ظنی بود دلیل اعتبار داشته باشد جایی که قطعی است مثل ان حکمی که معلل است الخمر حرام لانّه مسکر عقل می گوید مواد مخدر توهم زا حرام است چون مسکر است این قیاس قطعی است قطعیت اش به وجود تعلیل است اسکار هرجا باشد عقل حکم حرمت را بار می کند واین حکم قطعی است یا مثل اولویت ها لا تقل لهما اف به والدین اف نگوئید پس زدن انها به طریق اولی حرام است واما ظنی مثل تنقیح مناط مثلا بیع ربوی حرام است به مناط اینکه ربا در قرض است در مکیل و موزون است به این مناط سپرده های ثابت را هم به شرط سود دهی حرام می دانیم به همان ملاکی که دلیل اعتبار دارد روایات در سپرده ها نیامده ولی ملاک وضع دامن سپرده ها را هم می گیرد. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴