eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
112 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۹ وجه سوم: به دلیل غایةالواجب واجبٌ آیه را دلیل بر حجیت خبر واحد گرفت وقتی نفر به مقتضای لولا واجب شد و إنذار بعنوان غایت واجب، واجب شد و حذر هم غایت انذار است باید واجب باشد چون معقول نیست مقدمه واجب باشد و ذی المقدمه واجب نباشد پس پذیرش خبر واحد واجب است. کاربرد برای غایت در قرآن فراوان است مانند لعلکم تتقون یا تفلحون یا مثل جمله أسلِم لعلک تُفلِح لعل برای غایت است . چیست؟ 1. وجه اول ناظر به ملازمه بین محبوبیت حذر عند الإنذار و بین وجوبِ حذر شرعا و عقلا بود. 2. وجه دوم ناظر به لزوم لغویت وجوب الإنذار در صورتی که حذر واجب نشود بود. 3. وجه سوم ناظر به ملازمه بین وجوب إنذار و وجوب حذر است بخاطر اینکه وجوب حذر غایت إنذار واجب است پس این سه فرق دارند. 4. در حاشیه رسائل ص 68 میفرماید بحسب عرف وجوب حذر مستلزم وجوب انذار نیست ولی وجوب انذار مستلزم وجوب حذر هست ولواینکه بین وجوب انذار و وجوب حذر عقلا و شرعا ملازمه نباشد و عرف میگوید اگر تورا کسی انذار کرد چون انذار واجاب است برتو لازم است آنرا قبول کنی و ترتیب اثر دهی. 5. _رسائل فرمود: اخبار کثیره ای دلالت بر تلازم وجوب انذار و وجوب حذر و ترتیب اثر بر خبر واحد به حکم آیه دارد مثلا در صحیحه یعقوب بن شعیب و عبدالاعلی دارد که اگر امام از دنیا رفت شیعیان منتظر بمانند تا عده ای بروند و معلوم کنند امام بعدشان کیست مائامیکه نافرین در طلبند هم نافرین و هم متخلفین معذورند اما بعد برگشت و خبر آوردنشان که امام جواد (ع) بعد امام رضا (ع) امام است حجت تمام است این روایات در ذیل آیه اثبات میکند که آیه در مقام وجوب حذر و وجوب ترتیب اثر به خبر عادل است هم انذار و هم حذر را واجب میکند بینشان ملازمه قائل است. آیا از آیه نفر میتوان برای تخصیص آیات ناهیه عمل به ظن کمک گرفت؟ بر دلالت آیه گرفت؟ 1- وجوب انذار معلوم است ولی آیا وجوب حذر مطلق است؟ خواه انذار علم بیاورد خواه ظن، حذر واجب است و باید ترتیب اثر داد؟ شیخ میگوید علم معتبر است نه ظن و ترتیب اثر به انذار منذر منوط به علم است چون آیه درصدد بیان وجوب نفر است یعنی عده ای از مردم به شغل و کار خود بپردازند و عده ای برای یادگیری فقه کوچ کنند آیه درصددبیان غایتش نیست شاید وجوب حذر مشروط به علم است اگر انذار علم بیاورد باید ترتیب اثر داد آیه میخواهد وجوب کفایی تحصیل فقه را بیان کند نه وجوب حذر را. اشکال را حل کرد فرمود : اطلاق آیه به دو راه ثابت میشود: أ‌- اصالة البیان؛ در شک به اینکه آیه در مقام بیان وجوب حذر است یا نه اصالة البیان جاری میکنیم و رفع شک میکنیم. ب‌- اهمال در وظیفه مکلفین: خداوند وظیفه مکلفین را مهمل نمی‌گذارد لذا مردم را دو دسته کرد عده ای بروند فقه یاد بگیرند و آموزش دهند و واجب است بر مردم که تن به آموزش دهند اگر بر مردم واجب نکنیم اهمال لازم میآید درحالیکه خداوند قبیح است وظیفه مردم را مهمل بگذارد لذا قطعا حذر اطلاق دارد هم صورت علم و هم صورت ظن به انذار را می‌گیرد. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/20 بحث ما در دلالت آیه نفر بود. : قائل است به عدم دلالت آیه نفر بر حجیت خبرواحد. چون وجوب حذر اطلاق ندارد حذر بشرط علم واجب است شامل غیر علم نمی شود. : قائل به اطلاق است ایشان اصالة البیان جاری می کنند یعنی اگر شک کردیم که آیا در زمانی که علم به حکم پیدا نشد ظن به انذار پیدا شد حذرواجب است یا نه؟ اصالة البیان محکم است مولا در مقام بیان بود اگرعلم را در وجوب حذر دخیلی می دانست می فرمود و چون نفرمود و آیه را مطلق گذاشت پس حذر واجب است حتی در صورت ظن به انذار. : در تفسیر آیه شریفه 3 احتمال برخی از این احتمالات مستند به روایت است با وجود احتمالات ثلاثه چگونه اصالة البیان جاری می کنید؟ 1-آیه شریفه وظیف مومنان نسبت به جهاد را مشخص کردآیا مردم مدینه همگی باید به جهاد بروند یانه؟ آیه 120 سوره توبه می گوید اری همه باید بروند ماکان لاهل المدینه ومن حولهم من الاعرآب ان یتخلفوا عن رسول الله هیچکس حق ندارد از فرمان رسول خدا تخلف کند همه باید به جهاد بروند آیه 122 یعنی آیه نفر مخصص این آیه شد از هر طائفه ای عده ای بروند و عده ای محضر رسول خدا بمانند و احکام شرعیه را یاد بگیرند مستند این احتمال تفسیر امام باقر است. تبیان ج5 ص 323. 2-آیه وضعیت مومنان را گزارش می دهد در صدد انشای حکمی نیست وضعیت مومنان مدینه این بود که هم باید به جبهه بروند و هم باید احکام را یادبگیرند و به تبلیغ بروند این احتمال هم مستند به امام صادق و امام عسکری است. 3-آیه در صدد انشای حکم است منتهی مومنین باید تقسیم کار کنند عده ای جهاد بروند و عده ای درس بخوانند پس احتمالات بر مدارسه امرمی چرخد اینجاست که باید مراد از تفقه را بفهمیم که چیست آیا خصوص مسائل فرعیه است یا اصول عقائد است مثل معرفت امامت چنانچه در صحیحه آبن شعیب و عبدالاعلی بود یا اعم از مسائل فرعیه و اصول عقائد است با این وجود اصالة البیان معنا ندارد. : قائل به اطلاق وجوب حذراند. ایشان مقدماتی را ذکر می کنند در مقدمه 3 می فرماید لینذروا عام است وعموم استغراقی دارد یعنی فرد فرد هر طائفه ای موظف اند که علم فقه را یاد بگیرند و انذار کنند لازمه اش این است که یحذرون هم مطلق باشد یعنی بر فرد فرد جامعه مسلیمن واجب است که انذار منذررا قبول کنند خواه علم بیاورد یا علم نیاورد. چون اگر وجوب حذررا مقید به علم کنید لازمه اش این است که انذار از موضوعیت بیفتد و مقید به جائی باشد که مفید علم است پس انذار از کارافتاد و فقط در صورت علم مفید است دامنه اش وسیع نیست و هر طلبه ای یا مومنی که مردم را انذار کند نیازی نیست چون علم اور نیست در واقع دایره عموم استغراقی را ضیق کردید در حالی که کار درستی نیست . این قاعده در فقه هم تنزیل دارد .درباره عدم انفعال آب دو دسته ادله داریم: دسته اول: اینکه آب کر بر اثر ملاقات با نجس منفعل نمی شود اذا بلغ الماء قدر کر لم ینجسه شیئ – دسته د وم: گویند که آب جاری منفعل نمی شود بینشان تعارض افتاد در اینجا گفته اند اگر حکم به عدم انفعال را منحصر به آب کر کنیم لغویت لازم می اید چون در حدیث دیگر عدم انفعال حکمی است که مترتب بر آب جاری شد پس دائره عدم انفعال وسیع است برای حل تعارض باید گفت اگر آب جاری آب قلیل بود منفعل می شود در اینجا هم اگر لینذروا را منحصر به علم کنیم لغویت لازم می اید چون دائره لینذروا وسیع است وفرد فرد طوائف مدینه را شامل می شود وقتی لینذروا عام و مطلق شد لعلهم ینذرون هم عام و مطلق می شود. : مفاد آیه نفر تعلیم احکام شرعیه به مجاهدینی است که از جهاد برگشتند تعلیم، موجب علم متعلّم می شود گویا آیه می خواهد بفرماید که ولیعلّموا قومهم اذا رجعوا الیهم پس حذر در آیه برخواسته از تحصیلاتی است که موجب علم شد نظیر اینکه قران می گوید فسالوا اهل الذکر برای اینکه سوال از اهل علم تحصیل علم می اورد پس آیه می خواهد بگوید به نافرین فقه را یاد بدهید تا انها عالم به احکام شوند بخاطر نفر به جهاد جاهل نمانند لذا از اول لینذروا مطلق نیست لینذروا ای یعلّموا تعلیم و تدریس علم می اورد . لذا از اشکال شیخ دفاع کردیم و آیه اطلاق ندارد و نمی تواند حجیت خبر واحد را اثبات کند. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/97 در رسائل : این است که موضوع انذار تفقه در احکام واقعیه است لعلهم یحذرون براین موضوع مترتب شد یعنی اگرانذاری بود که مارا به سمت احکام واقعیه فقاهت می داد برما واجب است که این انذار فقیهانه را بپذیریم و به این انذار عمل کنیم حال اگرخبرواحد عادلی برانذاریکی از احکام واقعیه به ما رسیده است و ما شک داریم که ایا این انذار به فقاهت در احکام واقعیه هست یا نه؟ اگر بخواهیم ازعموم ایه نفراستفاده کنیم و این شک را برطرف کنیم وبگوئیم که این انذار همان انذارتفقه درامور دین است تمسک به دلیل در شبهه موضوعیۀ دلیل می شود که به اتفاق علمای اصول جایز نیست نظیر اینکه به مومنان توصیه شده قل الحق ولی نمی دانند این حرفی که فلان مومن زده حق است یا نه از قل الحق تمسک کنم برای اثبات اینکه این حرف حرف حق است این تمسک به دلیل در شبهۀ موضوعیه دلیل می شود که جایز نیست. در اینجاهم ما نسبت به خبر واحد که از احکام شرعیه خبر می دهند شک داریم که ایا انذار به تفقه در امور دین هست یا نه ؟ شما می خواهید از این ایه اثبات کنید که این انذار تفقه در امور دین است این همان تمسک به دلیل شبهۀ موضوعیه دلیل می شود : ما در اینجا کاشف داریم. کاشف، اطلاق لعلهم یحذرون است این اطلاق کشف می کند به اینکه انذار به تفقه در امور دین فرق نمی کند که این انذار علم بیاورد یا علم نیاورد درهرصورت برما واجب است به این انذار ترتیب اثر بدهیم پس این راه ما تمسک به دلیل در شبهۀ موضوعیه خود دلیل نشد بلکه از اطلاق قسمتی از ایه احراز موضوع کردیم موضوع، انذاربه امور واقعیه و احکام شرعیه است ایا این انذار فقط با علم صورت می گیرد یا به ظن خاص هم صورت می پذیرد؟ اطلاق لعلهم یحذرون کشف می کند به اینکه با ظن خاص هم انذار به فقه و احام شرعیه محقق می شود لذا وقتی شک کردم که این خبر واحد ما که از یک حکم واقعی خبر داد مصداق لینذروا قومهم لیتفقهوا ...هست یا نه اطلاق لعلهم یحذرون این خبر را وارد در ان موضوع می کند و شک ما برطرف می شود. نظیر: در بحث صحیح و اعمی گذشت اوفوا بالعقود وجوب وفای به کل عقد عقد را می رساند ایا عقد فاسد را هم شامل می شود؟ عقل می گوید معقول نیست که عقد فاسد وجوب وفا داشته باشد شک می کنیم که ایا این عقد فاسد است یا صحیح؟ از اطلاق اوفوا بالعقود به معنی کل عقد عقد احراز می کنم به اینکه این عقد عقد صحیح است به لحاظ اینکه این عقد عقد است و تحت کل فرد فرد است اگر صحیح نبود تحت عموم اوفوا بالعقود نمی رفت و از مصادیقش نمی شد پس صحیح است البته تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه دلیل نکردم بلکه از راه کشف ملزوم از لازم امدم . لازمه شمول کل عقد عقد این است که این عقد صحیح است چون هرگز اوفوا بالعقود عقد فاسد را شامل نمی شود نمونه دیگر در قضایای خارجیه است که فرمود لعن الله بنی امیه. از طرفی می دانیم که لعن مومن جایز نیست از سوی دیگر می بینیم ائمه این عبارت را مطلق گذاشتند کشف می کنیم که بنی امیه اصلا ایمان ندارند این از راه استکشاف است نه از راه تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه. به به شیخ وارد نیست چون: اولا این اشکال مبنائی است مبنای ایشان این است که لعلهم یحذرون اطلاق دارد در حالی که طبق مبنای شیخ اطلاق ندارد ثانیا مخصص در ایه مخصص متصل لفظی است یعنی لینذروا تخصیص خورده به ولیتفقهوا فی الدین فرق بین مخصص متصل و مخصص منفصل این است که مخصص منفصل حجیت را بر می دادر نه ظهوررا مثلا اکرم العلما را این هفته گفت و هفته بعد لاتکرم النحاة را گفت معنایش این است که وجوب اکرام برنحات نیست نحوی ها دلیل وجوب اکرام ندارند اما مخصص متصل تصرف در ظهور می کندتفقه در دین ظهور انذار است پس انذاری که تفقه در امور دین نباشد انذار نیست فقه یعنی فهم ماباید انذار را بفهمیم مادامی که انذار برای ما فهم حاصل نکرد انذار نیست نسبت به یک خبر واحدی شک دارم که ایا انذار به تفقه در امور دین است یا نه؟ یعنی می توانم از این خبرواقع را بفهمم؟ وظیفه واقعیۀ خود را پیدا کنم؟ اگر بخواهم ازهمین ایه تمسک کنم به اینکه این خبرو این انذار فهم می اورد تمسک به دلیل درشبهۀ موضوعیه دلیل می شودکه جایز نیست بله اگر مخصص مخصص منفصل بود ظهور ایه حفظ بود و دست نمی خورد اطلاق اخر ایه کاشف می شد ولی مخصص ما مخصص متصل است دائره موضوع را مضیق کرد و بست و نیازی به کاشف ندارد چه چیزی را می خواهیم کشف کنیم موضوع که مهمل یا مجمل یا مطلق نیست که بخواهیم کشفش کنیم بلکه داخل خود ایه هست و معین است