eitaa logo
ندای فطرت
276 دنبال‌کننده
82 عکس
54 ویدیو
0 فایل
ایدی جهت پرسش وپاسخ. @Montazer103
مشاهده در ایتا
دانلود
✅رمضان و محرم 🔸رمضان و محرم دو روی یک سکه‎اند؛ تو محرم ادعا میکنیم با حسینیم اما تو رمضان ثابت میشه چقدر صادقیم، تو رمضان هم ادعا میکنیم با خداییم اما تو محرم ثابت میشه چقدر پای کاریم... @ostadgholami
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹محرم و رمضان 🔸تو محرم میایم که حسین رو بشناسیم و عشقِ با او بودن پیدا کنیم و تو رمضان میایم که یاد بگیریم تنها اونی که از خواهش نفس میگذره میتونه حسینی باشه. @ostadgholami
🔸رمضان 🔹ماه رمضان فرصتی است که به خودمون ثابت کنیم بنده شکم نیستیم تا بخاطرش ذلیل سفره یزید بشیم... تشنگی رو تحمل میکنیم ولی حسین رو رها نمیکنیم، جان میدیم اما دین نمیفروشیم. @ostadgholami
🔹رمضان ماه حسینی شدن 🔸اونی که بخاطر اعتقادش حاضر نیست از یکم خوراکش بگذره عجیب نیست که دینش رو رها کنه و رای به یزید بده پس میشه نتیجه گرفت رمضان در حقیقت ماه حسینی شدنه. @ostadgholami
22.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 | «داستان انقلاب تناور» 🇮🇷 ویژه روز جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 @sotohaali
🔹رمضان و دلبستگی 🔸آدم تا وقتی دلبسته شکم و امثال آن باشه قابلیت معامله با دشمنِ دین در وجودش هست و بالاخره قیمتش رو پیدا میکنن و میخرنش. ‌ تو ماه رمضان تمرین میکنیم و ثابت میکنیم که از جنس آدمهای خریدنی نیستیم... @ostadgholami
🤲 درک شب قدر 🔹 آنچه بیش از هرچیز ما را آماده درک شب قدر می‌کند حس تسلیم و شوق اطاعت قلبی و عملی در برابر اراده خداست و آنچه ما را از این مسیر دور میکند قساوت دل است و آنچه ما را به این مسیر نزدیک میکند لطافت دل است و دلی که لطیف باشد اولین نشانه و قدمهای اولیه آن مهربانی با مومنین است، پس دلهایتان را با مومنین صاف کنید، مهربان کنید، کینه‌ها را بزدایید، سوءظن‌ها را دور کنید اگر می خواهید آماده درک قدر الهی شوید. @ostadgholami
. ♻️ خاطره‌ای از آیت الله مصباح/ اگر یادمان رفت چه کنیم؟ نوه آیت الله مصباح یزدی نقل می‌کنند: 🔸️تقریباً چهل‌وپنج دقیقه‌ای به اذان مغرب و عشا مانده بود. رفته بودم منزل حاج‌آقا به ایشان سری بزنم. تنها بودند؛ حتی حاج‌خانم هم نبودند. حاج‌آقا داشتند پاهایشان را چرب می‌کردند. سال‌ها بود زانودرد و پادرد همپایشان شده بود. دکترها روغن‌هایی را تجویز کرده بودند و باید هر روز پایشان را چرب می‌کردند. 🔸️احوال‌پرسی همیشگی و خوش‌و‌بشی کردیم. حاج‌آقا همچنان مشغول بودند که از من خواستند چیزی برایشان بیاورم. می‌خواستند بگویند متکا را بیاور که کلمه‌اش یادشان نیامد! چند ثانیه کشید. مقداری که گذشت متوجه شدم و متکا را برایشان آوردم. 🔸️سرشان را انداخته بودند پایین. غرق فکر شدند. چند دقیقه‌ای سکوت شد. رو کردند به من و بغض‌آلود و با صدای لرزان گفتند: «آدم گاهی اوقات کلمه به این سادگی که شاید هزاران بار در طول زندگی با آن سروکار داشته، یادش می‌رود، اگر روزی به ما گفتند که خدایت کیست و یادمان رفت آن موقع چه خاکی بر سر کنیم؟ اگر گفتند که امامت کیست و یادمان رفت، اگر گفتند کتابت چیست و یادمان رفت! آنجا باید چه کنیم؟» آن بغض سنگین اشک شد و کم‌کم از چشمانشان سرازیر شد. 🔸️ این سؤال را تکرار کردند. گفتند: «چه کار کنیم؟» فکر می‌کردم این پرسش مقدمه توضیحی است، اما دیدم ادامه دارد. باز هم مرتب از من پرسیدند.«به نتیجه ای رسیدی؟ فکر کردی؟» همزمان خودشان هم حال معنوی دیگری پیدا کرده بودند که لحظه‌به‌لحظه تشدید می‌شد. 🔸️نزدیک اذان شد. از وضو که برگشتند دوباره با بغض و اشک پرسیدند: «خب! به نتیجه ای رسیدی چه کار کنیم؟» مات و مبهوت مانده بودم. رفتند سمت چوب‌لباسی‌. عطرهای دم‌دستی‌شان را آنجا می‌گذاشتند. صدای اذانشان در خانه پیچید. وقتی نزدیک سجاده شدند، بغض صدایشان ترکید. به پهنای صورت اشک می‌ریختند. گفتند: «شما که جوابی به این سؤال ندادی! اگر پرسیدند اسم خدایت کیست اگر یادمان رفت چه کنیم. اما فکر می‌کنم این «علی علی» گفتن‌های ما در طول زندگی که هر جا توانستیم و از دستمان برآمد، مدام گفتیم «علی علی» این «علی علی» گفتن‌ها ما را رها نمی‌کند. ما را ول نمی‌کنند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به جایش می‌آیند و جواب این «علی علی» گفتن‌ها را می‌دهند. اگر هم یادمان برود به ما یادآوری می‌کنند.» 🔸️بعد بلافاصله گفتند: «اگر در این دنیا ایمان‌مان را امانت بدهیم دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شرطی که ایمان را خراب نکرده باشیم، بگوییم این امانت خدمت شما آن لحظه و جایی که من احتیاج دارم، این را به من برگردانید؛ بعید می‌دانم امیرالمؤمنین کسی باشد که بخواهد از امانت نگهداری نکند و حتماً آدم امینی است. مهم این است که ما ایمان‌مان را امانت دهیم. این علی علی گفتن‌ها آنجا کار خودش را می‌کند.» 🔸️مشغول نماز مغرب شدیم. نماز عجیبی شد. ادعا ندارم همیشه با ایشان بوده‌ام و حالاتشان را دیده‌ام، اما در سن‌وسال خودم و در موقعیت‌هایی که با حاج‌آقا ارتباط داشتم، کمتر چنین نمازی از ایشان دیده بودم. با حال و پر اشک. بین هر آیه سوره حمدشان گریه می‌کردند. 🔸️بین دو نماز بحث را ادامه دادند و تأکید کردند روی اینکه آدم ایمانش را بسپارد به دست آن‌ها، آن‌ها شب اول قبر بر‌گردانند.
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اشتباه کردم به دولت آقای رئیسی رای دادم این حرف بعضی از مردم است... اما حالا این کلیپ را ببینید بعدش قضاوت کنید. ╚═══ 🍃🌺🍃 ═════
آیت الله حائری شیرازی(ره) نقل می‌کرد: برای خرید نان در نانوایی سنگکی ایستاده بودم. نوبتم که شد، یکی دیگر آمد و نانوا هم به او زودتر داد. من به او اعتراض کردم، اعتراض محترمانه‌ای هم کردم، اما یک جواب سربالا و تندی به من داد. دلم از او رنجید. نان نگرفتم و از مغازه بیرون آمدم. در راه که می‌آمدم، دلم از دست او آتش گرفته بود. در همین آشفتگی می‌خواستم نفرینی به او کنم. یک دفعه سرم را بلند کردم و چشمم افتاد به گنبد طلایی حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها. گفتم نانوا از شیعیان حضرت است. من اگر نفرین کنم، از چشم این‌ها می‌افتد. اهل بیت خوششان می‌آید که من دعایش کنم. دعایش کردم و گفتم: «خدایا این آدم را صالح کن». وقتی دعا کردم، آتشی که در دلم بود خنک شد. خدا را شکر کردم. بعد دیدم هر وقت کسی اذیتم می‌کند، اگر دعایش کنم دلم خنک می‌شود. به شما هم توصیه می‌کنم هر وقت کسی اذیتتان کرد، به او دعا کنید... اینها شیعه هستند. چقدر «یا حسین» «یا علی» می‌گویند. به تمام کسانی که به شما ظلم کردند دعا کنید؛ فقط به خاطر اینکه شیعه هستند. مثل مادری که به بچه‌اش دعا می‌کند و از حقش می‌گذرد. وقتی شما از این طرف بخشیدی و سختگیری نکردی، دل دیگران به شما نرم می‌شود و آنها هم برای شما طلب مغفرت می‌کنند؛ دل به دل راه دارد. حق دارانِ شما هم از شما صرف نظر می‌کنند. وقتی حق داران صرف نظر کردند راهت باز می‌شود. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈