eitaa logo
کانال رسمی دکتر مجید معارف
644 دنبال‌کننده
247 عکس
39 ویدیو
226 فایل
استاد تمام دانشکده الهیات دانشگاه تهران سردبیر فصلنامه علمی پژوهشی «پژوهش دینی» ارتباط با ادمین و ارسال سوالات @hafeze2
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 اهمیت نوافل در کلام امام باقر علیه السلام ♦️ برگرفته از کتاب: شناخت حدیث، دفتر دوم، صص 321-322 ❇️ در روایات متعدّدی که از امامان (علیهم السلام) نقل شده است، نوافل، به عنوان جبران کننده ی کاستی های فرائض معرّفی شده است. ✅ برای نمونه در حدیثی که کلینی با سند صحیح در کافی ذکر کرده، محمّد بن مسلم از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده است که: «إِنَّ الْعَبْدَ لَيُرْفَعُ لَهُ مِنْ صَلَاتِهِ نِصْفُهَا أَوْ ثُلُثُهَا أَوْ رُبُعُهَا أَوْ خُمُسُهَا فَمَا يُرْفَعُ لَهُ إِلَّا مَا أَقْبَلَ عَلَيْهِ بِقَلْبِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرْنَا بِالنَّافِلَةِ لِيَتِمَّ لَهُمْ بِهَا مَا نَقَصُوا مِنَ الْفَرِيضَةِ». (1) یعنی: «از نماز انسان، گاهى نیمی از آن، گاه یک سوم آن، گاهی هم یک چهارم و چه بسا یک پنجم آن به درگاه حق بالا مى رود؛ از نماز جز آن مقدارى که نمازگزار حضور قلب داشته، به درگاه خدا بالا نمى رود و ما براى این به خواندن نافله امر کرده ایم که نقص فریضه ی آنها جبران شود». 🌺 بنابراین، نوافل در عبادات، نقشی خطیر و مهم دارند و آن جبران سهو و غفلتی است که در حین فرائض، عارض انسان می شود؛ زیرا چنانکه در احادیث این باب وارد شده است، از عبادات، آن مقداری پذیرفته می شود که توأم با توجّه قلبی باشند؛ از این رو، بنده ای که نگران قبول طاعت خویش از سوی خدای متعال است، افزون بر فرائض، به ادای نوافل نیز همّت می گمارد تا کاستی های فرائضش را جبران کند... 🔸 پانوشت: 1. کلینی، محمد بن يعقوب، الکافی، ج3، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1407ق، ص 363.
🌺🌾🌺🌾🌺🌾🌺 تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزّمان» 🌺🌾🌺🌾🌺🌾🌺
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼 عید سعید قربان، بر تمامی منتظران حضرت صاحب العصر و الزمان عجل الله فرجه الشریف، مبارک باد. 🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
💠 ذبیح، اسماعیل است نه اسحاق ♦️ برگرفته از کتاب شناخت قرآن، جلد اول، صص 126-128 ❇️ در سفر تکوین چنین آمده: «... خدا ابراهیم را امتحان نمود و به او گفت: ای ابراهیم و او گفت: لبّیک و خداوند گفت: حال پسر یگانه خود اسحاق را که دوست میداری بگیر و به سرزمین موریا برو و در آنجا او را در یکی از کوه هایی که به تو میگویم از برای قربانی سوختنی تقریب نما... پس ابراهیم دست خود را دراز کرد، کارد را از برای کشتن پسر خود برگرفت، آن گاه فرشته خداوند او را از آسمان ندا کرد و گفت: ای ابراهیم، ابراهیم به او گفت: لبّیک، پس فرشته گفت: دست خود را به پسر دراز مکن، زیرا که حال میدانم از خدا می ترسی، چون که پسر یگانه خود را از من دریغ نداشتی.«1» ❌ این مطلب بدون شک اشتباه است، زیرا از خود کتاب مقدّس فهمیده می شود که اسماعیل قبل از اسحاق متولّد شده است.«2» بنابراین، این که بگوییم ابراهیم مأمور به ذبح تنها پسرش (اوّلین فرزندش) بوده و بعد او را اسحاق بنامیم، جمع نقیضین است. ✅ اکثر مفسّران مسلمان ذبیح را اسماعیل معرّفی می کنند و در این باره ادّله ای آورده اند که در ذیل به برخی از آنها اشاره می کنیم: 🔹 الف) سیاق آیات در سوره ی صافّات چنین است که ابتدا تولّد فرزندی بردبار را به ابراهیم بشارت می دهد، و پس از ذکر رؤیای ابراهیم و ماجرای ذبح فرزند، او را به اسحاق بشارت می دهد. بنابراین مراد از بشارت نخست، اسماعیل است که به ابراهیم فرمان داده شد او را قربانی کند. (الصافات، آیات 101 تا 112): فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَليمٍ (101) فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُني‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرينَ (102) فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبينِ (103) وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهيمُ (104) قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ (105) إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبينُ (106) وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظيمٍ (107) وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرينَ (108) سَلامٌ عَلى‏ إِبْراهيمَ (109) كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ (110) إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنينَ (111) وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحينَ (112) 🔸 ب) در آیه 101 ذبیح به حلم و بردباری وصف شده و در آیات دیگر قرآن، خداوند اسماعیل را به صبر و صدق وعد ستوده که حکایت از صبر او بر ذبح و صدق وعده او به پدر در این ماجرا دارد. در حالی که چنین وصفی در مورد اسحاق نیامده است.«3» 🔹 ج) مناسک حجّ نمایانگر آن است که امتحان ابراهیم به ذبح فرزند در مکّه روی داده و آیات قرآن از سکونت اسماعیل در آنجا و همراهی او با پدر در بنای کعبه و پیراستن آن از پلیدی ها یاد کرده است«4» بنابراین ذبیح باید اسماعیل باشد، نه اسحاق که در شام سکونت داشت و هرگز در مکّه نبود.«5» 🔸 د) آیات قرآن از بشارت ساره به تولّد اسحاق و فرزند او یعنی یعقوب خبر می دهد«6»، و این با فرمان ذبح اسحاق سازگار نیست و نمی توان گفت: فرمان ذبح بعد از تولّد یعقوب بوده، زیرا با سیاق آیات سوره صافّات که تلویحاً به سنّ ذبیح اشاره دارد، ناسازگار است.«7» ابن قیّم جوزی نیز در اثبات ذبیح بودن اسماعیل به ده دلیل اشاره میکند.«8» ✅ در مقابل، برخی مفسّران«9» ذبیح را اسحاق می دانند. امّا به نظر میرسد سخن آنها متأثر از روایات یهود و در نتیجه غیر قابل اعتماد است. ابن تیمیه در ردّ ذبیح دانستن اسحاق، می گوید: «این سخنان قطعاً از اهل کتاب گرفته شده و باطل است».«10» ابن کثیر نیز در این باره می گوید: «این مطالب قطعاً از طریق احبار اهل کتاب دریافت شده و مسلّماً حجّت نیستند».«11» ❇️ حتی «آبراهام گایگر» نیز به ذبیح بودن اسماعیل اذعان می کند و می گوید: «واضح است که او (ذبیح) از اجداد محمّد -صلی الله علیه و آله- است؛ پس قطعاً اسماعیل همان کسی است که نقش قربانی را ایفا کرده است».«12» ♦️ همچنین روایات متعدّدی از اهلبیت -علیهم السلام- دالّ بر ذبیح بودن اسماعیل در کتب روایی وجود دارد.«13» 💠 پانویس: 1. کتاب مقدّس، سفر تکوین، باب22، شماره 1-13. 2. همان، باب 21، شماره 1-15. 3. طوسی/ زمخشری/ طبرسی، همان. 4. البقرة، 125-127. 5. طوسی/ زمخشری/ طبرسی، همان/ طباطبایی، المیزان، 7/ 231. 6. هود، 70 و 71. 7. طبری، جامع البیان، 23/77؛ زمخشری، 4/53. 8. ابن قیّم، 2/348- 351. 9. ابن جوزی، 3/549؛ قرطبی، 16/99. 10. ابن قیّم، 1/ 71. 11. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، 7/23. 12. Abraham Geiger، Judaism And Islam، New York: Ktav Publishing House Inc، 1970 , p. 103 13. ر.ک: مجلسی، 12/ 121. 🆔 @ostadmaaref
🌺🌾🌺🌾🌺🌾🌺 تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزّمان» 🌺🌾🌺🌾🌺🌾🌺 🆔 @ostadmaaref
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼 عید سعید قربان، بر تمامی منتظران حضرت صاحب العصر و الزمان عجل الله فرجه الشریف، مبارک باد. 🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼 🆔 @ostadmaaref
تمایز حقیقت اعجاز قرآن و اثبات آن/ دلالت آیات تحدی بر اعجاز/ معجزه پیامبر عقلی است گروه اندیشه ــ معارف معتقد است که هرچند در قرآن لفظ «معجزه» نیامده است اما قرآن آیه خوانده شده و همین معنای معجزه را می‌رساند و از این‌رو آیات تحدی دال بر اعجاز در قرآن است. مجید معارف، استاد دانشگاه تهران، در گفت‌وگو با ایکنا؛ و در پاسخ به این پرسش که اعجاز قرآن چه پیشینه‌ای دارد؟ گفت: در خصوص بحث اعجاز قرآن اگر بخواهیم عام و عمومی‌تر صحبت کنیم، می‌توانیم کلام خود را از اینجا آغاز کنیم که یکی از راه‌های شناخت حقانیت پیامبران اعجاز و معجزه‌ای است که آن‌ها می‌آورند. به عبارت دیگر در خود قرآن کریم آیه‌های زیادی وجود دارد که از نشانه‌های بر حق پیامبران تحت عنوان آیه یاد کرده است. وی ادامه داد: برای مثال در قرآن کریم ناقه صالح یک آیه است. آیه یعنی نشانه، حال این نشانه چیست؟ نشانه حقانیت حضرت صالح، یا در سوره مبارکه بقره، تابوت بنی‌اسرائیل به عنوان آیه حقانیت طالوت یاد شده است. استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: خداوند در آیه ۲۴۸ سوره بقره لفظ آیه را به معنای نشانه حقانیت طالوت پیامبر به کار برده است و به همین سبک به عنوان یک قاعده خداوند در آیه ۷۸ سوره رعد می‌فرماید: «.. وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ...: و هیچ فرستاده‌اى را نرسد که بى‌اجازه خدا نشانه‌اى بیاورد»، این یعنی خدای تبارک و تعالی برای تایید پیامبران، آیه یا آیاتی به دست آن‌ها می‌دهد، چنانکه عصا و ید بیضای موسی (ع) آیه هستند و خداوند از این دو در سوره شعرا، آیه یاد کرده و در دیگر آیات به عنوان برهان یعنی دلیل محکم یاد کرده است. معارف با بیان اینکه در قرآن کریم معجزه و اصطلاح آن برای کار‌های خارق‌العاده پیامبران، مستقیما به کار نرفته است، گفت: به جای این کلمه کلماتی مانند آیه، برهان، سلطان و بینه به کار رفته است که همان کارکرد معجزه را دارد. در زمان پیامبر اسلام قرآن به عنوان یک آیه از پیامبر (ص) به مردم ارائه شد. وی افزود: در آیه ۵۲ سوره عنکبوت از کتاب به عنوان آیه نام برده شده است که آن هم در جواب مشرکانی که می‌گفتند چرا معجزه‌ای مانند معجزات پیامبران قبلی نمی‌آوری که منظورشان معجزات حسی بوده است. جواب قرآن این می‌شود که «آیا این که کتابی به آن‌ها خوانده می‌شود، نمی‌تواند نشانه حقانیت پیامبر باشد». اساسا در اسلام معجزات حسی مانند معجزاتی که برای پیامبران بنی‌اسرائیل مطرح می‌شود، نیامد تا آنکه از زمان پیامبر اسلام(ص) معجزات عقلی باشد و مردم با عقل خود بتوانند اعجاز را تشخیص دهند. وی تصریح کرد: در زمان رسول خدا(ص) وقتی قرآن به عنوان آیه حقانیت پیامبر آورده شد، مشرکان انکار کردند و می‌خواستند قرآن را به عنوان معجزه یا آیه حقانیت پیامبر(ص)، به رسمیت نشناسند؛ چه روی داد؟ قرآن در آیات متعددی آن‌ها را دعوت کرد که اگر شما شک دارید، مثل قرآن را بیاورید، یا ده سوره یا مثل کتاب یا یک سوره مانند قرآن بیاورید که به این دعوت می‌گویند تحدی و یک رشته آیه به همین نام در کتاب‌الله داریم. معارف ادامه داد: برای مثال آیه ۲۳ سوره بقره که می‌فرماید: «وَإِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ؛ و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کرده‌ایم شک دارید پس اگر راست مى‌گویید سوره‌اى مانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر خدا فرا خوانید» اگر در اصالت کتابی که پیامبر اسلام(ص) آورده که از جانب خداست و لاغیر، سوره‌ای مانند آن بیاورید. اگر پیامبر(ص) به‌تنهایی آورده شما دوستان‌تان یا از هر که می‌خواهید کمک بگیرید. وی افزود: قرآن ادامه می‌دهد: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ؛ پس اگر نکردید و هرگز نمى‌توانید کرد از آن آتشى که سوختش مردمان و سنگ‌ها هستند و براى کافران آماده شده بپرهیزید» (بقره، ۲۴)، این بحث موقعیت اعجاز قرآن در عصر پیامبر اسلام(ص) بر مبنای آیه‌هایی که ما داریم است. استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: در این زمینه آیه ۸۸ سوره بنی‌اسرائیل جلب نظر می‌کند که می‌فرماید‌: ای پیامبر به مردم بگو اگر انس و جن دست به دست هم بدهند و با هم همفکری کنند که مانند این قرآن بیاورند، نمی‌توانند و این آب پاکی را به دست مردم می‌ریزد که قرآن کتابی بی‌مانند و بدون نظیر از اول تا آخر است.
وی افزود: این وضعیت قرآن در زمان پیامبر بود و در آن زمان شاعران و سخن‌شناسان بزرگی مانند «ولی بن مغیره» که شانس خود را آزمودند، حضور داشتند. این افراد نتوانستند مانند قرآن بیاورند و در نتیجه گفتند قرآن سحر و پیامبر ساحر است و برای اینکه به اعتراف به اعجاز نکنند این بحث را مطرح کردند. معارف تصریح کرد: زمان پیامبر(ص) سپری شد، عده زیادی مسلمان شدند و معجزه بودن قرآن را گردن نهادند. یکی دو قرن گذشت، در اواخر قرن دوم موج‌هایی انکاری در بین مسلمانان به وجود آمد که متاثر از زنادقه بود که کافران و ماتریالیست‌های دوران بودند و اعتقادی به الهی بودن قرآن نداشتند و آن را کتابی بشری خواندند. استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه در این دوران و با انکار اعجاز قرآن کریم، دانشمندان اسلامی به تکافو افتادند، گفت: برای مثال مفسران، ادیبان و متکلمان از همه مهمتر به دنبال اثبات اعجاز قرآن رفتند. کار متکلم اثبات عقیده با استدلال است و از این بیش از دیگران این قشر تلاش کردند تا اعجاز قرآن را اثبات کنند. متکلم در علم کلام با استفاده از آیات، روایات و ادله عقلی می‌کوشد تا حجیت عقاید را ثابت کند. وی ادامه داد: در قرن سوم و چهارم کوشش‌هایی شد تا اعجاز قرآن را اثبات کند که این کوشش‌ها استدلالی بود و این در حالی است که در زمان پیامبر (ص) و متن قرآن، اعجاز قرآن به صورت اجمالی و کلی طرح شده است. از این رو اعجاز قرآن پدیده قرن سومی و چهارمی نیست، بلکه مباحث استدلالی و تفصیلی در این قرون طرح شده است. معارف افزود: در این قرون تعریف معجزه، نشانه‌های آن و ابعاد معجزه مطرح شد. برخی گفتند اعجاز قرآن از بعد صرفه، خبر‌های غیبی، اختلاف‌ناپذیری، اثرگذاری بردل‌ها و تحول‌بخشی یا فصاحت و بلاغت است. هر کدام از این‌ها دلیل می‌خواهد؛ برای مثال مدعی اینکه فصاحت قرآن دلیل اعجاز آن است باید بتواند ثابت کند که فصاحت و بلاغت قرآن، بالاتر از فصاحت و بلاغت سخنان دیگران است. برای این منظور در قرن چهار و پنجم برای نمونه عبدالقاهر جرجانی دلایل الاعجاز و اسرارالبلاغه را تدوین کرد. عبدالقاهر جرجانی را پدر علوم بلاغت می‌خوانند. او علوم بلاغت را تعریف و پایه‌گذاری کرده و آن‌ها را بر قرآن تطبیق کرده است. وی تصریح کرد: از این‌رو جمع‌بندی مطالب من این است که قرآن کریم نوعی آیه در طول آیاتی است که بر پیامبران نازل شده است و فعالیت هر پیامبری متوقف بر آیه‌ای بوده که به اصطلاح معجزه دلالت می‌کند. معجزه نشانه‌ای است که دیگران را عاجز می‌کند از اینکه مثل آن را بیاورند. در قرآن تصریح شده است خداوند به هر پیامبری آیه‌ای می‌دهد که این‌ها پیامبران اولی‌العزم هستند و حقانیت آن‌ها را ثابت می‌کرده و تبعا پیامبر ما هم می‌بایست برای اثبات ادعا‌های خود آیه‌ای ارائه دهد و فرق پیامبر ما با پیامبران دیگر این بود که قرآن آیه پیامبر است که آیه‌ای عقلی در برابر آیه‌های حسی است که مخصوص پیامبران بنی‌اسرائیل بوده، زیرا فرهیختگان مخاطبان پیامبر هستند و معجزه‌ای ابدی است. استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه اعجاز قرآن با آیات تحدی به رخ کشیده شده است، گفت: قرآن عده زیادی را مسلمان کرد، اما این داستان در تاریخ بود، تا اواخر قرن دو که موج‌های انکاری از سوی زنادقه در مسلمانان به وجود آمد و ناچار مسلمانان با تکافوی علمی تلاش کردند اعجاز قرآن را در صورتی تفصیلی و استدلالی اثبات کنند؛ از این رو بحث اعجاز قرن سوم و چهارمی نیست. معارف در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه در خصوص مفهوم مبارزه‌طلبی مورد اشاره در آیات تحدی، آیا کسی می‌تواند داور این مسئله باشد؟ گفت: قرآن در جامعه‌ای نازل شده است که مهم‌ترین هنر آن جامعه ادب بوده و اشعار و قصایدی می‌سرودند و بازار‌هایی داشتند که اشعار خود را عرضه می‌کردند. در چنین جوی ادبیات، صنعت غالب مردم عصر پیامبر(ص) بوده و معجزه پیامبران از جنس چیزی انتخاب می‌شود که مردم می‌توانند آن را درک کنند. وی تصریح کرد: در خصوص قرآن، معجزه در واقع امری بوده است که شاعران و خطیبان جامعه عصر نزول بتوانند آن را درک کنند و فصاحت و بلاغت آن را تشخیص دهند و اگر قرار بود مانند قرآن را بتوانند بیاورند، در عصر پیامبر افراد زیادی حضور داشتند؛ زیرا مردم از نظر فصاحت و بلاغت قوی‌تر از دوره‌های بعدی بودند که زبان عربی با زبان‌های دیگر خلط و آلوده شده و از اصالت خود خارج شد.
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: با توجه به اینکه پیامبر(ص) ۱۳ سال در مکه بوده و اکثر آیات تحدی در مکه نازل شده است در سوره‌های هود، یونس و طور که مکی هستند، در این شهر کافران دعوت شدند تا مثل قرآن را بیاورند، اگر مانند آن را می‌توانستند بیاورند حقیقتا خودشان داوری می‌کردند، چون پیامبر(ص) در موضع ضعف بود. آن‌ها می‌توانستند کارشناسان ادبی آن عصر را مانند «ولید بن‌مغیره» که «ابوجهل» از او دعوت کرد، کلامی مانند قرآن را بیاورد، داوری را به دست بگیرند. اگر آن‌ها چنین کلامی را می‌آوردند، پیامبر(ص) نمی‌توانست داور باشد، در موضع ضعف بود و جو فرهنگ و شهر در اختیار مشرکان بود و می‌توانستند بگویند این سخن هم‌تراز با سخن پیامبر است، اما در واقع کسی نیاورد و عجزشان ظاهر شد. وی افزود: جاحظ که از ادبای بزرگ عرب است می‌گوید که مشرکان برای نابود کردن مسلمانان و پیامبر جنگ‌هایی راه انداختند و هزینه‌های زیادی دادند. آن‌ها کشته دادند و سرزمین‌های‌شان به تصرف مسلمانان درآمد؛ جاحظ می‌گوید چه زمانی مشرکان این هزینه‌ها را دادند و بعد خود جواب می‌دهد، زمانی که مایوس شدند تا مثل قرآن را بیاورند. چرا که اگر مانند قرآن را می‌آورند پیامبر دست از ادعا‌های خود می‌کشید، اما، چون نتوانستند چنین کاری بکنند و مایوس شدند، جنگ را آغاز کردند. معارف تصریح کرد: با توجه به اینکه تحدی مسئله محیط مکه است و در مکه هم آن‌هایی که بر افکار، فرهنگ و جو عمومی جامعه حاکم بودند، خود کفار بودند، اگر کلامی در حد و اندازه‌های قرآن می‌آمد خودشان داوری می‌کردند و اعلام می‌کردند این هم کلامی در حد قرآن است، زیرا بازار رقابت‌طلبی بین شعرای آن دوره داغ بود و هر سال بحث می‌شد که امسال بهترین شعر را چه کسی گفته است. وی ادامه داد: در زمان نزول قرآن بازار رقابت ادبی داغ بوده و یک چشمه از رقابت هم در خصوص قرآن بود که می‌گفتند از جانب بشر است و نه خداوند و آن‌ها در این کار موفق نشدند. استاد دانشگاه تهران در پاسخ به این پرسش که «با توجه به اینکه بی‌مانندی خصوصیت هر اثر ادبی است، در این صورت آیا مشکلی پیش نمی‌آید؟» گفت: این که هر متن ادبی بی‌مانند است و برای مثال می‌گوییم گلستان سعدی، غزلیات حافظ، مثنوی معنوی و شاهنامه فردوسی بی‌مانند است، درست است، اما این‌ها پیش از ادعاست. معارف تصریح کرد: اگر فردوسی مردم را به تحدی فرامی‌خواند و می‌گفت: من شاهنامه‌ای سروده‌ام که بی‌مانند است یا مولوی، حافظ، سعدی در آثار خود، درست است. اما هیچ‌کدام ادعای تحدی نکرده‌اند، چون اگر می‌کردند افکار، عقول و ذوق‌های ادبی را تحریک می‌کردند و چه بسا آثاری همانند این آثار خلق می‌شد، مهم این است که قرآن کریم افکار را دعوت به چنین کاری کرده است و در زمان خود همه تلاش‌ها با شکست مواجه شده است. وی ادامه داد: بالاخره پیامبر اسلام(ص) مظروف یک ظرف زمانی است و در آن ظرف خیلی بی‌بدیل بود. قرآن می‌گوید شما دست به دست بدهید ممکن است انسانی مانند پیامبر(ص) پیدا نشود و اگر چند نفر باشند قاعدتا باید بتوانند طبق ادعایشان بر یک فرد پیروز شوند، بنابراین قرآن ادعایی کرده استثنائی که نظیر آن را در مورد دیگران نمی‌بینیم. استاد دانشگاه تهران افزود: یکی از دلایل بی‌مانند حافظ، سعدی، مولوی و فردوسی این است که آن‌ها اثری بی‌مانند ادبی خلق کرده‌اند، اما ادعا نکرده‌اند که این تک است و کسی مثل آن نمی‌تواند بیاورد و راه را بر دیگران نبسته‌اند، اما قرآن که نازل شد راه را بر دیگران بست. معارف در پاسخ به این پرسش که اعجاز حقیقتی پیشاایمانی و یا پساایمانی است و به بیان دیگر آیا پذیرش اعجاز قرآن مستلزم ایمان به خداوند است یا خیر؟ گفت: قاعدتا اعجاز و معجزه پیامبران از مقوله‌های کلامی در داخل منظومه فکری یک مکتب است که این مکتب باید رأسش به نیرویی خارق‌العاده به نام خداوند برسد. وی در پایان گفت: اگر مشرکان کار‌های خارق‌العاده پیامبران را می‌دیدند، مانند مشرکان زمان موسی(ع)، عیسی(ع) و پیامبر(ص) اگر اقرار به اعجاز می‌کردند این اقرارشان مساوی با اقرار به وجود خدا بود، زیرا صاحب این معجزه معتقد بود این را از جانب خداوند آورده است، اما برای اینکه این اقرار را نکنند می‌گفتند که این رویداد سحر است که آن هم خارق‌العاده، اما ویژه بشر است؛ یعنی کار‌های خارق‌العاده که مردمان انجام بدهند. اما کار‌های خارق‌العاده پیامبران معجزه خوانده می‌شود. گفت‌وگو از میثم قهوه‌چیان 🆔 @ostadmaaref
🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ای كه جز خانه تو خلوت ما نیست كه نیست هر چه گشتیم دراین میكده جا نیست كه نیست 🌺 من كه جز نام تو نامی نشنیدم بی شك جز صدای تو در این دهر صدا نیست كه نیست 🌺 كاسه ای اشك و دو جرعه نفسی با یادت شهر ما را به جزاین آب و هوا نیست كه نیست 🌺 صبح در شهرتو یك مشت گدا آمد و شب هرچه گشتیم ندیدیم،گدا نیست كه نیست 🌺 بسكه اخبار غدیرت همه جا پیچیده است خبری جز خبرت هیچ كجا نیست كه نیست 🌺 بر جهاز شتران حرف پیمبر این بود دست بالاتراز این دست خدا نیست كه نیست 🌺 آنكه محمود صدا كرده صدا باید زد و فقط بوسه به دستان خدا باید زد 🌺🌺🌺 باید این خطبه میان همگان پخش شود سینه سینه ضربان در ضربان پخش شود 🌺 باید این چشمه كه امروز به راه افتاده ست مثل رودی كه بود در جریان پخش شود 🌺 چون نسیمی كه شده پیك بهاران خدا این خبر از پدران در پسران پخش شود 🌺 مادرم خواست كه با شیر محبت دادن نمك عشق تو در هر شریان پخش شود 🌺 چهارده قرن گذشته است ولی جا دارد خبرش صدر خبرهای جهان پخش شود 🌺 این خبر را به مؤذن برسان تا هر روز بر سر مأذنه مابین اذان پخش شود 🌺 از شبم كاش نگیری نفسی ماه مرا أشهد أن علیً ولی اللهِ مرا 🌺🌺🌺 سفره را باز كن ای شاه گدا آماده ست به یتیمان بگو امروز غذا آماده ست 🌺 سوره مائده نازل شد و ما فهمیدیم لب این بركه غذای دل ما آماده ست 🌺 چه غدیریست،چه عیدیست،برای بخشش بیشتر از همه اعیاد،خدا آماده است 🌺 اختیار سر ما دست دو ابروی تو هست بكِش آن تیغ دو دم را كه منا آماده ست 🌺 دردم این است كه ای خواجه مرا دردی نیست ورنه در دست طبیبانه دوا آماده ست 🌺 باز هم بوی محرم همه جا را پر كرد هر كه دارد هوس كرببلا آماده ست 🌺 ای كه بر دشمنی ات بغض وحسد گشت شریك پسرت گفت: گناهم؟، همه گفتند :أبیك 🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💠 معرفی و دانلود کتاب غدير در پرتو قرآن و سنت 👇👇👇 🆔 @ostadmaaref
💠 از شواهد قطعی بر امامت امیر مؤمنان علی -علیه السلام- که در قرآن و روایات بر آن تأکید شده است، واقعه غدیرخم می‌باشد. در این باره آیاتی در سوره مائده وجود دارد که به عقیده مفسران شیعه و نیز بسیاری از مفسّران اهل سنّت تطبیقی جز با ولایت و امامت علی -علیه السلام- ندارد. همچنین در تفسیر این آیات روایاتی در کتب حدیث و تفسیر شیعه و سنّی وارد شده که خلافت بلافصل علی علیه السلام را قطعی و مسلّم می‌کند؛ به گونه‌ای که برای حقیقت طلبان تردیدی در اولویّت علی علیه السلام نسبت به دیگران در تصدّی مقام خلافت باقی نمی‌گذارد. در این کتاب بر آنیم که با تکیه بر شواهد قرآنی و روایی به بررسی واقعه غدیرخم پرداخته و امامت علی علیه السلام را از این منظر مبرهن سازیم. 🌺 قابل ذکر است که این اثر نخستین بار با عنوان «غدیر در آینه قرآن و روایات» و حجمی مختصر به وسیله انتشارات نبأ چاپ شده و به علّت استقبال علاقمندان، به دفعات منتشر گردید. و علاوه بر زبان فارسی متن آن به زبان انگلسی نیز ترجمه شد. و اینک به همّت معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظّم رهبری با تجدید نظر کلّی در مباحث کتاب به ویژه تقویت اسناد مطالب و روایات و افزودن مطالبی نو به مباحث پیشین و نیز اصلاح ساختار کتاب، به شکل کنونی ارائه می‌گردد. ضمن قدردانی از همه دست‌اندرکاران چاپ و انتشار این اثر، امید است که خداوند این خدمت را از آنان بپذیرد و همه ما را از موالیان اهل بیت -علیهم السلام- قرار دهد. ♦️ برخی از اهم فهرست کتاب حاضر: 🔹 زمینه های تاریخی حادثه غدیر 🔹 خطبه پیامبر صلی الله علیه و اله در غدیرخم 🔹 بررسی هایی درباره حادثه غدیرخم 🔹 جایگاه واقعه غدیر در منابع اسلامی 🔹 بازتاب واقعه غدیر در تفاسیر قرآن 🔹 نقد و بررسی عقاید مفسّران اهل سنّت درباره آیه تبلیغ 🔹 بررسی چند مسأله پیرامون آیة تبلیغ 👇👇👇 🆔 @ostadmaaref
غدير در پرتو قرآن و سنت.pdf
761.3K
💠 دانلود کتاب 🌺 غدیر در پرتو قرآن و سنت ❇️ تألیف: دکتر مجید معارف 🆔 @ostadmaaref
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 برنامه عقیق با موضوع عید غدیر خم ♦️ شبکه چهار سیما 🔹 پنج شنبه 8 شهریور ۱۳۹۷ 🆔 @ostadmaaref
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 موضوع: معرفی و نقد کتاب علوم قرآنی ♦️ با حضور اساتید: دکتر معارف، دکتر پاکتچی، استاد مهدوی راد و دکتر شاکر 🗓 زمان: 1397.06.18 🆔 @ostadmaaref
💠 حدیث «حسین منی و انا من حسین» ♦️ برگرفته از مقاله ی «رابطه ی تاریخ و فهم و نقد حدیث»، صص 54-56 ❇️ از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وارد شده است که درباره سبط اصغر خود فرمود: «حسین منی و انا من حسین احبّ االله منا حبّ حسیناً حسینٌ سبط من الاسباط» (ابنماجه، 1/ 51، ترمذی، 5/617، مجلسی، 43/ 271 به نقل از کامل الزیارات). ♦️ این جمله به ظاهر حکایت از یک رابطۀ عاطفی بین پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نوادۀ او حسین بن علی (علیه السلام) دارد که قطعا جای انکار نیست. اما معنای اصلی حدیث واقعیتی فراتر از بیان رابطۀ عاطفی بین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امام حسین (علیه السلام) را در بر دارد. به این صورت که حقیقت پیام حدیث آنگاه آشکار میگردد که در نظر گیریم که این حدیث پرده از انعقاد پیمانی بین رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و امام حسین (علیه السلام) برمی دارد. 💠 به توضیح دیگر، یکی از پیمان هایی که در دوران جاهلیت دائر بود و اسلام هم آن را به رسمیت شناخته و تاکید کرد، پیمان موالات بود. پیمان موالات به این صورت بود که بین دو نفر به طور خصوصی و صرف نظر از تعهدات قومی و قبیله ای توافقی منعقد می گشت تا در گرفتاری ها و سختی های روزگار، خصوصا حوادث غیر مترقبه یار و پشتیبان هم باشند. یکی از صورت های این پیمان بدین عبارت بود که طـرفین به یکدیگر بگویند: «دمک دمی، هدمک هدمی، ثارک ثاری، اعقل عنک و تعقل عنی، اطلب بک و تطلب بی، ترثنی و ارث عنک» یعنی: خون تو خون من، شکست تو شکست من، خونخواهی تو خون خواهی من است. من بار غرامت تو را به دوش می کشم و تو بار غرامت مرا به دوش خواهی کشید، من به خاطر تو مأخوذ و قابل تعقیب خواهم بود و تو به خاطر جرایم من ماخوذ و قابل تعقیب خواهی بود. تو از من ارث می بری و من از تو ارث خواهم برد. (بهبودی، 319 به نقل از المفصّل فی تاریخ العرب). 🌺 صورت ساده پیمان یاد شده همان عبارت: «انت منی و انا منک» است که حکایت از نوعی اتحاد روحی بین طرفین صاحب پیمان و تعهدات متقابل آنان در مقابل یکدیگر دارد. به موجب روایات متعدد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دربین مسلمانان نخستین بار این پیمان را بین خود و علی (علیه السلام) منعقد ساخت و سپس آن را باپیمان های مؤازرت و مواخات مستحکم نمود و بر اساس این پیمان ها بود که اولاً علی (علیه السلام) بسیاری ازمسئولیت های شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله) را عهده دار شده و به طور کامل به انجام رساند که ازجمله آنها، اعلام آیات ابتدایی سوره برائت درجمع مشرکان -و در واقع تبلیغ به جای پیامبر بوده ـ (ابن کثیر، 2/346، فخر رازی، 15/318، شوکانی، 2/334، آلوسی، 10/44) و دیگر اقامت درمدینه به جای پیامبر (صلی الله علیه و آله) در جریان جنگ تبوک- است. ثانیا آن حضرت در مواضع متعدد و به ویژه اوج خطرات تا حد جانفشانی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مراقبت و دفاع نمود، چنانکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز در طول حیات خود از هیچگونه دفاع و حمایت از علی (علیه السلام) دریغ نورزید. که شواهد آن در منابع تاریخی و روایی وجود دارد. (به طور نمونه نک: ترمذی، 5/ 591 و 597) 🌸 باچنین زمینه ای از مسائل فرهنگی و اجتماعی، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با گفتن «حسین منی و انا من حسین» در واقع یادآور می شود که پیوند اتحاد و یگانگی من با حسین (علیه السلام) محکم و استوار و حرمت من با حرمت او برابر و یکسان است. و نیز: «خون حسین خون من است، گوشت حسین گوشت من است هر که خون او بریزد خون مرا ریخته و هرکه گوشت او را بدرد، گوشت مرا دریده است، شکست حسین، شکست من است، هدر ساختن خون او هدر ساختن خون من است، هرکه حرمت حسین را بشکند حرمت من را شکسته و هر که خون او را حلال بشمرد خون مرا حلال شمرده است، چنانکه خونخواهی او خونخواهی من خواهد بود. جنگ با حسین جنگ با من است. آشتی با حسین آشتی با من است، هرکه به روی حسین شمشیر کشد به روی من شمشیر کشیده و هرکه دست حسین را با صلح و صفا بفشارد دست مرا به دوستی و صلح و صفا فشرده است.(بهبودی، 347) 🌺 ونیز با چنین مفادی که ازپیمان «حسین منی و انا من حسین» برمی آید، تعهد دو جانب های بین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امام حسین (علیه السلام) به وجود آمد که به موجب آن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روایات متعدد بر فضائل و مناقب آن بزرگوار (مجلسی، 43/ 261 الی 317 به نقل از مصادر گوناگون فریقین) خاصه مقام پیشوایی و امامت وی (کلینی، 1/287) تاکید فرمود و در مقابل حسین بن علی (علیه السلام) نیز آنگاه که دین جد خود را در خطر نابود یا حساس کرد، با قیام شکوه مند خود به احیاء دین و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) اهتمام ورزید و همین موضوع را فلسفه قیام خویش اعلام نمود.(مجلسی، 44/329 در وصیت معروف امام حسین به محمد بن الحنفیه) 🆔 @ostadmaaref
💠 جنگ بدر و کینه ای که خاموش نشد... ♦️ برگرفته از کتاب زندگانی سیاسی امام علی علیه السلام، صص 27-28 ❇️ در این جنگ هفتاد تن از جنگاوران قریش کشته شدند و ده ها تن از آنان نیز به اسارت در آمدند. و به تحقیق شیخ مفید رحمهم االله بیش از نیمی از این تعداد -یعنی بیش از سی و شش نفر- به دست علی علیه السلام کشته شدند. (1) از جمله کسانی که در جنگ بدر به دست علی علیه السلام به هلاکت رسیدند پدر و برادر و فرزند هند (همسر ابوسفیان) به نامهاي «ُعتبه»، «ولید» و «حنظله» می باشند. در نام هایی که علی علیه السلام در دوران خلافت خود به معاویه نوشت او را یادآور ساخت که: « وَ عِنْدِي السَّيْفُ الَّذِي أَعْضَضْتُهُ‏ بِجَدِّكَ وَ خَالِكَ وَ أَخِيكَ فِي‏ مَقَامٍ وَاحِد».(2) یعنی: «و نزد من است همان شمشیري که آن را در یک روز بر جد تو (عتبه) و دایی تو (ولید فرزند عتبه) و برادرت (حنظله) فرود آوردم». 💦 با توجه به این مطالب جنگ بدر چنان داغی بر دل خاندان ابوسفیان نهاد که حّتی پیروزي قریش در جنگ احد نیز نتوانست مرهم آن داغ به حساب آید. و تنها پس از فاجعه کربلا بود که یزید بن معاویه اشعاري سرود که در آن علیه السلام و یارانش را انتقامی در برابر واقعه بدر اعلام نمود. 🔹 پانوشت: 1. ارشاد مفید/ 64. 2. نهج البلاغه صبحی صالح/ 631 🆔 @ostadmaaref
💠 سوال: ♦️ با توجه به مطلب اخیری که در کانالتان منتشر نمودید: چرا جنگ صفین و یا جنگ امام حسن -علیه السلام- با معاویه که با برتری معاویه تمام شد نتوانست این انتقام را معنا کند؟ 🆔 @ostadmaaref
💠 پاسخ: ♦️ درجنگ صفین از اول تا آخر غلبه با علی (علیه السلام) و سپاه ایشان بود و معاویه فقط توانست آن حضرت را به بهانه حکمیت متوقف کند لذا انتقام بدر در صفین گرفته نشد. 🔹 در جنگ معاویه با امام حسن (علیه السلام) نیز گرچه خلافت به معاویه واگذار شد و این ضربه بزرگی به اهل بیت (علیهم السلام) و شیعه به شمار می رفت. اما وجود مبارک امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) و بنی هاشم از گزند معاویه در امان ماند و آن انتقام بدر که در آن اقربان معاویه کشته شده بودند گرفته نشد و این ماجرا ماند تا واقعه دلخراش کربلا به وقوع پیوست و یزید وقیحانه از آن به عنوان تسویه حساب بدر یاد نمود. 🆔 @ostadmaaref
💠 حسین سبط نبی(صلی الله علیه و آله)... ♦️ برگرفته از کتاب شناخت حدیث صص217-218 ❇️ امام حسین (علیه السلام)، آخرین عضو اصحاب کساء، به مدد مناقب والا و رهبری انقلاب کربلا توانست اسلام و سنت جدش را احیا کند. آن حضرت در عصر حرکت پرشتاب جامعه در سراشیبی سقوط و بی صبری امویان در ستاندن انتقام کشته های بدر و احد، در جای جای مواقف از مدینه تا مکه، کوفه و کربلا ضمن تأکید بر مناقب خود و بهره برداری از آن موفق به انقلاب بزرگ اسلامی شد. 🔸 حضرت (علیه السلام) به سبب خویشاوندی با پیامبر (صلی الله علیه و آله)، خود را صاحب حق اولویت شمرد، چیزی که حتی نماینده ی خلافت اموی در کوفه، نعمان بن بشیر به آن اعتراف داشت. 💦 آن امام در اوج نبرد با یادآوری مناقب ارجمندش، معرفی والدین و دیگر خویشاوندان خود ومناقبشان، همچنین ذکر منقبت «سرور جوانان بهشتی و تنها نوه ی بازمانده ی پیامبر(صلی الله علیه و آله).» حجت را بر مردم تمام کرد. 🆔 @ostadmaaref
💠 آیا قاتلان امام حسین در کربلا همگی از شیعیان بودند و شیعیه از اآن روز به بعد مورد نفرین امام حسین علیه السلام واقع شده و هر سال محرم خودزنی می کند؟ 👇👇👇 🆔 @ostadmaaref
💠 این مطالب از موهومات است . ♦️ البته دربین سپاه ابن سعد برخی از شیعیان فریب خورده هم بودند اما قطعا اکثر انها از هواداران بنی امیه بودند که به جنگ امام حسین آمدند. 🔹 اشکال بزرگ مردم کوفه سستی و عهد شکنی بود تا جنگ مستقیم با امام حسین علیه السلام. 🆔 @ostadmaaref
💠 گرامیداشت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به سبب حسنین (علیهما السلام) ♦️ برگرفته از کتاب شناخت حدیث ص 425 ❇️ خداوند سبحان امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) را دو بچه شیر و دو نوه ی پیامبر (صلی الله علیه و آله) خوانده و ایشان را سبب گرامی داشت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از سوی خود دانسته است. «و أَكْرَمْتُ َ بِشِبْلَيْ َ و سِبْطَيْ َ: حَسَنٍ و حُسَيْنٍ». نکته ی قابل توجه در این جمله، وجه گرامی داشت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حسنین (علیهما السلام) است. 🔸 به نظر می رسد، از آنجا که محور مطالب لوح فاطمه (سلام الله علیها) موضوع وصایت و جانشنیی رسول خداست و حیات و بقای دین پیامبر با امر وصایت محقق می شود و از آنجا که حسنین (علیهما السلام) دو تن از اوصیایی اند که مایه ی حفظ و بقای دین پیامبرند، خداوند به رسولش می فرماید که ما با اعطای این دو فرزند به تو، گرامی ات داشتیم؛ چرا که این دو فرزند، از حجت های الهی اند و افزون بر اینکه به عنوان فرزند ما یه روشنایی دل و دیده ی تو هستند، به عنوان وصی عامل حیات و بقای دین تو خواهند شد. 🆔 @ostadmaaref
◾️◾️?◾️◾️◾️?◾️◾️◾️? هیئت: دوباره روضۀ ارباب پا گرفت باران رحمت دلم از ابتدا گرفت دست نیاز، زمزمۀ کربلا گرفت اینجا اگرچه سوخت دل من، شفا گرفت همراه ناله های دلم نی، نوا گرفت ◾️◾️? روضه: نشسته ایم که آتش زنیدمان آه از دمی که شرم نکردند کوفیان بستند آب را به روی باب آسمان می دیدی آسمان را "کَالنّار...کَالدُّخان" چون دود، آسمانِ عطش شد، هوا گرفت ◾️◾️? کوفه: حرامیان همه مشغول مستحب شب مسلکان تیره همه در نماز شب از یاری تو تنها حرفیست روی لب دین ها بدون علت و اعمال بی سبب این گونه شد که بردن سرها بها گرفت ◾️◾️? مقتل: سری برابر مادر بریده شد از قتلگاه نالۀ حیدر شنیده شد تا جسم او چو ماهی در خون تپیده شد آن سوی دشت، معجری از سر کشیده شد آتش سراغ خیمۀ آل عبا گرفت ◾️◾️? خیمه: میان شعله یتیمان بی گناه زن های داغدیده و اطفال بی پناه رفتی و می رود دل زینب هزار راه: "رفتی و قامت من غمگین خمیده..." آه در امتداد سیرۀ زینب صدا گرفت ◾️◾️? نیزه: هجوم زخم روی زخم روی زخم باران سنگ های هدفدار سوی زخم سرنیزه های تشنۀ در آرزوی زخم... شمشیرهای کند که در جستجوی زخم... مولا! چگونه بر تنت این حجم جا گرفت؟ ◾️◾️? یک دشت دور پیکر تو، دشمن تو بود چون صید دست و پا زده درخون، تن تو بود صد گرگ نابرادر و پیراهن تو بود این بیت ها روایت جان دادن تو بود هر چند واژه واژه جان مرا گرفت... ◾️◾️?◾️◾️◾️?◾️◾️◾️? 🆔 @ostadmaaref