eitaa logo
پرسمان اعتقادی استاد محمدی
45.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
67 فایل
📌 پاسخ های استاد محمدی شاهرودی به سوالات و شبهات اعتقادی روز جامعه 🔴 ادمین تبادل 👇👇 تبلیغ نداریم❌ @Sardar69 پرسش از استاد محمدی👇 @osooledin_110 ✅ ارتباط با مشاور و کارشناس دینی 👇👇 @pasokhgo313 ⭕️ کانال های دیگر ما 👇👇 @kalamema @btid_org
مشاهده در ایتا
دانلود
✅پرسش ؟ خداوند چگونه از اوّل بوده بدون این که خالقی داشته باشد؟ ⁉️سلام من دختری ۱۲ ساله دارم سوالی دارد مبنی بر این که خدا از اول چطور وجود داشته و بوده اگر لطف کنید جواب سوال را ساده برای من شرح دهید که به دخترم بگویم ممنون میشوم موفق باشید. 🔹پاسخ اجمالی این که خدا از اول چگونه بوده است در واقع بیان دیگری از این سؤال است که چرا خدا خود به خود و بذاته بوده در حالی که هر موجودی خالقی و پدید آورنده ای داشته است. و در واقع، سؤال این است که خدا چگونه به وجود آمده است و چه کسی خدا را آفریده است؟ برای پاسخ، بهتر است به این چند سؤال توجه شود؛ زیرا این سؤال ها ذهن را برای درک پاسخ اصلی آماده تر می سازد؛ رطوبت هر چیز از آب است. رطوبت آب از چیست و از کجاست؟ چربی همه غذاها از روغن است. چربی روغن از چه و از کجاست؟ شوری همه چیز از نمک است. شوری نمک از کجاست؟ پاسخ این است که رطوبت برای آب و شوری برای نمک و چربی برای روغن ذاتی آنها است. همچنین هنگامی که سؤال شود هستی هر موجودی از خدا است پس هستی خدا از کیست؟ پاسخ می دهیم: هستی خدا ذاتی او و از خود او است و از جای دیگر نیست. 💠پاسخ تفصیلی این یک اصل مسلم است که هر معلولی علت دارد ولی مغالطه ای که صورت می گیرد این است که خداوند هم یک معلول فرض می شود. به عبارت دیگر گمان می شود هر موجودی علت دارد حتی وجود بذاته یا خدا. همین طور باید گفت هر پدیده ای نیاز به آفریننده دارد، ولی خداوند یک پدیده نیست که نیاز به خالق داشته باشد، بلکه ایجاد کننده همه پدیده ها است. [1] به بیان دیگر، ساده ترین مفهوم خدا، همان موجود کامل و بی نقص و بی نیازی است که هست بدون این که به کسی نیازی داشته باشد تا از او مدد بگیرد؛ چه در وجود و چه در آثار. پس اگر خدایی توهم شود که گاهی هست و گاهی هم نیست، این همان خدای توهمی ما است؛ چرا که گفتیم خدا یعنی موجودی بی نیاز که وجود و آثار خود را از کسی نمی گیرد، بنابراین همیشه بوده و هست. لذا این تعریف خدا و خدا بودن بذاته اباء از نیاز و حدوث دارد. این صرفاً یک وسواس ذهنی است که ذهن انسان وقتی متوجه مفهوم خالقیت است، فراموش می کند که خدا، بی نیاز است و وجود، حقیقت ذاتی اوست. بنابراین نمی تواند تصور کند که وقتی هرچیزی خالقی بالاتر از خود دارد پس چرا نباید خدا هم خالقی برتر داشته باشد. در این جا، خدا به عنوان یک پدیده فرض شده است، حال آن که این مفهوم از خدا ساخته ذهن است نه خدایی که بذاته وجود دارد و بی نیاز از علت است. بنابر این اگر خداوند چنین موجودی است که هستی و عشق و بی نیازی و فیاضیت مطلق و بی پایان است، بدون این که هیچ حد و قید و نقصان و ظلمت و نیازی داشته باشد، پس نمی تواند همچون موجودات محدود و ناقص، نیاز به کسی بالاتر از خود داشته باشد که به عنوان خالق، محتاج او باشد. چرا که خود اوست که همه هستی را و همه برتری ها و حدود را ایجاد کرده است و بدون او هیچ چیزی وجود ندارد تا بتوان خالقیت هم برای آن توهم کرد. اما در ذهن بسیاری از مردم، مفهوم درستی از خدا وجود ندارد چرا که خدا بالاتر از هر مفهومی است. لذا تصور اکثر اذهان ضعیف از خدا فقط شامل صفت خالق بودن اوست، آن هم به معنایی مشابه با هر خالق حادثی دیگر با این تفاوت که خدا خالقی است باعظمت تر به حدی که تمام آنچه می بینیم اعم از سیارات و تمامی کیهان، همه را آفریده؛ همچون فرشته ای باعظمت که البته جا دارد سؤال شود این خدای باعظمت آیا خود،خالقی ندارد؟ بنابراین این تصورو ایده، هرچند که موجودی است با عظمت، اما خدا نیست چرا که منظور از خدا آن ذاتی است که مستجمع جمیع صفات کمال و فاقد همه صفات نقصان است و مقید به هیچ قیدی از قیود و محدود به هیچ حدی از حدود نیست و هستی مطلق و یگانه و بی نیازی است که بذات خود دارای این صقات است نه این که کسی این صفات را به او داده باشد. خدایی که نیاز به خالق داشته باشد و بتوان در مورد او این سؤال را مطرح نمود که چه کسی خالق و موجد خود او بوده، در واقع مفهومی است ناقص که البته خدا منزه از آن است و بلکه از هر فهم و درک و ذهنیتی و لو در دقیق ترین و صحیح ترین شکل آن برتر و بالاتر است. آنچه گفته شد را می توان با مثال ها و سؤال هایی به ذهن نزدیک و ساده تر کرد؛ مثلا می دانیم رطوبت هر چیز از آب است. اما رطوبت آب از چیست و از کجاست؟ چربی همه غذاها از روغن است. چربی روغن از چه و از کجاست؟ شوری همه چیز از نمک است. شوری نمک از کجاست؟ پاسخ این است که رطوبت برای آب و شوری برای نمک و چربی برای روغن ذاتی آنها است. همچنین هنگامی که سؤال شود هستی هر موجودی از خدا است پس هستی خدا از کیست؟ پاسخ می دهیم: هستی خدا ذاتی او و از خود او است و از جای دیگر نیست. 📚1) سبحانی،جعفر،عقاید پرسمان اعتقادی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ♨️ http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
ذکر روز #جمعه اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ (100 مرتبه) http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوال: 40 #امام_زمان_و_قاتلین_امام_حسین چگونه امام زمان(عج)انتقام خون امام حسین(ع)را میگیرند؟ پاسخ: #استادمحمدی http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
✅شبهه امامان ساده زیست بودند و با وجود این همه فقر و فقیر چرا باید برای ساخت حرم‌ها این همه هزینه شود؟ نگویید پول مردم است و دلایل اعتقادی نیز نیاورید، سؤال از جنبه اقتصادی است.؟؟ البته که امامان ساده زیست بودند، اما حرم‌ها زیستگاه امامان نیستند، بلکه محل تجمع، عبادت و زیارت مسلمین می‌باشند و باید آباد و جذاب باشند. با تمام زیبایی و امکانات رفاهی. چنان چه کعبه معظمه یا مساجد که همگی بیت الله خوانده می‌شوند، زیستگاه‌های خداوند متعال نیستند. الف - نمی‌شود سؤال یا شبهه‌ای را طرح نمود و به پاسخ دهنده نیز تعیین و تکلیف کرد که این را نگو و آن را نگو ... و در نهایت حرفی بزن که تأیید سخن من باشد. ممکن است پاسخ اصلی در همان باشد که سؤال کننده از شنیدن آن فراری است و امتناع دارد. البته که تعمیر، آبادانی و بازسازی حرم‌ها اهداف و بار معنوی دارد و البته که با پول شخصی مردم ساخته می‌شود، هر چند که برخی را خوش نیاید. اگر کسانی پیدا می‌شوند که نه تنها اعتقادی ندارند، بلکه بغض هم دارند و در ضمن به دنیا، زندگی، خود و جامعه فقط از جببه اقتصادی نگاه می‌کنند و در این نگاه نیز هیچ هزینه‌ای به چشم‌شان زیاد و زیادی نمی‌آید به جز ساختن و آباد کردن حرم‌ها یا مساجد، و خود را در این خصوص قیّم جیب مردم قلمداد می‌کنند، دلیل نمی‌شود که کسی نگوید «دلم می‌خواهد از درآمد خودم، صرف آبادانی حرم یا مسجدی بنمایم». ب - البته شکی نیست که اعتراض کنندگان و شبهه افکنان در این موضوع، حتی نگاه اقتصادی نیز ندارند، وگرنه نه تنها موضع گیری نمی‌کردند، بلکه تشویق و حمایت نیز می‌نمودند. چرا که حرم‌ها سبب گردش و رونق اقتصادی کلان نیز هستند. ج - به هیچ وجه مایل نیستیم که نگاهی صرفاً اقتصادی به این موضوع داشته باشیم، اما برای آنانی که جهان‌بینی آنها به شکم و سایر نیازهای مادی بشر و لذات بدن محدود است و گمان می‌کنند که با این بهانه می‌توانند احتجاج کنند، بیان می‌شود که در هر کشوری جاذبه‌های معنوی و مادی بسیاری وجود دارد که ضمن بار فرهنگی، سبب کسب درآمد و رونق اقتصادی نیز می‌گردند. و گرنه هیچ حکومت و دولت ماده‌گرا و مردمان شکم‌پرست نیز کمترین هزینه‌ای برای ساخت و سازها و انواع تولیدات نمی‌کردند، چه رسد برای آبادانی مراکز جذب گردشگر زیارتی یا سیاحتی. و همه پول‌شان را نان می‌خریدند و می‌خوردند تا شکم سیر شود. د - مراکز جذب، چه زیارتی باشند و چه سیاحتی، سبب آبادانی و رونق اقتصادی منطقه و کشور می‌گردند. واتیکان به خاطر وجود مزار سن پیترو که گفته می‌شود یکی از شاگردان و فرستادگان حواریون (جانشینان حضرت مسیح ع) است آباد شد. در طول قرون میلیاردها دلار صرف ساخت و ساز آن محل گردیده است. در مقابل وایتکان و ایتالیا را مرکز توجه و جذب مسیحیان نموده و سالانه میلیاردها دلار درآمد‌زایی دارد. هم چنین است کلیسای نتردام در هلند، کلیسادی دام در شهر کلن آلمان یا ده‌ها کلیسا و عبادت‌گاه دیگر. بت پرستان نیز میلیاردها دلار صرف آبادانی بتکده‌های خود می‌کنند و همین افرادی که مرتب جوّسازی می‌کنند که چرا حرم‌ها ساخته و آباد می‌شوند و چرا مردم به جای آن که پول‌شان را به ما بدهند، هزینه آبادانی حرم‌ها می‌کنند و ...، اگر امکانی به دست آورند، به مالزی (که به ظاهر اسلامی است، ولی اغلب جاذبه هایش نمادهای کفر و بت پرستی می باشد) سفر می‌کنند، فرزندهای خود را برای تحصیل به آنجام می‌فرستند، پول خرج می‌کنند، عکس و فیلم تهیه شده را با افتخار به دیگران نشان می‌دهند و اصلاً به فکر این همه فقیر و گرسنه نیز نمی‌افتند. آیا این همه آگهی تور مالزی و این همه آژانس مسافرتی، به خاطر استقبال گسترده برای زیارت مالزی، آنتالیا، لندن، پاریس و ... نیست. یک برج ایفل که سوار شده پاره آهن‌هایی بیش نیست، هزینه‌های کلانی تحمیل می‌کند که همه از جیب مردم (مالیات‌ها) می‌رود. هزینه چراغانی آن در شب کریسمس به مراتب گران‌تر از هزینه گنبد طلا و یا ضریح منقش است؛ اما در عوض درآمدهای کلان نیز بر می‌گرداند و بار فرهنگی و معنوی نیز برای خودشان دارد. پاریس با برخورداری از سالانه شش میلیون بازدید کننده برج ایفل و آبادانی‌هایی که به خاطر آن انجام گرفت (مثل موزه‌ها، فروشگاه‌ها، هتل‌ها یا ...)، همه ساله در صدر شهرهای گردشگری جهان قرار دارد. مشهد مقدس فقط در 15 روز تعطیلات عید نوروز حدود 4 تا 5 میلیون زایر دارد. همین تعداد در ایام دیگری چون رجب، شب‌های قدر، سالروز میلاد و شهادت و ...، به این شهر سفر می‌کنند. به طور قطع زائران حرم های امام رضا (ع) در مشهد یا امام حسین و حضرت عباس (ع) در کربلا، یا امیرالمؤمنین (ع) در نجف و ...، هر یک سالانه بیش از 50 میلیون نفر است. و تمامی سرمایه گذاری ها در صنعت هوایپمایی، هتل سازی، جاده سازیی، شرکت های اتوبوسرانی یا راه آهن، فروشگاه ها، رستوران ها ... و حتی رونق کار دست فروش ها
، همه به خاطر همین حرم‌ها و آبادانی آنهاست. اینها همه یعنی جذب درآمد و رونق اقتصادی و البته به اضافه بار معنوی و فرهنگی که اگر اسلامی شد، به مراتب بیشتر به نفع فقرا تمام می‌شود. به طور قطع اگر حرم امام رضا علیه السلام نبود و آباد نمی‌شد، چنان چه امروزه از مرو به جز نامی در تاریخ چیزی باقی نمانده، از مشهد نیز چیزی باقی نمی‌ماند و هرگز حتی به اندازه قوچان یا سبزوار نیز آباد نمی‌شد. غیر از این است که آبادانی و رونق اقتصادی مکه، مدینه، نجف، کربلا و... همه به خاطر آبادانی همین حرم‌های مقدس است. و آیا آبادانی دیگر شهرهای دنیا، علت دیگری به جز وجود و آبادانی مراکز جذب دارد؟ پس اگر واقعاً به فکر فقرا هستند، خودشان نیز باید کمک کنند تا این مراکز آبادتر گردد. ﻫ - فرض بگیرید که ساخت گنبد حرم شریف امام حسین (ع) با تمام طلاکاری‌هایش، حدود یکصد میلیون دلار (ذکر دلار به خاطر محاسبه ارزی است) هزینه داشته باشد که از هزینه ساخت یک پاساژ در تهران کمتر است. این پاساژها با چند دهنه مغازه‌ی گرانفروش، و احیاناً جنس ترکیه‌ای و چینی و کره‌ای فروش، سالانه یک میلیون نفر را نیز جذب نمی‌کنند و اگر جذب کنند نیز (غالباً) به جز تحمیل هزینه تجملاتی و انحطاط فرهنگی و رونق بازار ترکیه، چین و کره و ...، دست آورد دیگری ندارند. حال معترضین نگران برای فقرا، هزینه ساخت گنبد را تقسیم نمایند به سالانه ده‌ها میلیون زائر و سالانه صدها میلیون دلار درآمد مستقیم و صدها میلیون دلار درآمد غیر مستقیم ناشی از سفر زوار، اقامت، تغذیه، خرید سوغات و ...، به اضافه بار فرهنگی، معنوی و اعتقادیش. حال کدام باصرفه‌تر است و بیشتر سبب رونق اقتصادی می‌گردد؟ و - پس عزیزان و گرامیان! بدانید که این هجمه ضد تبلیغی علیه ساخت و ساز حرم‌های شریف، آن هم در دوره‌ای که بیش از همه ادوار تاریخی نسبت به تخریب آنها به بهانه شهرسازی یا حتی با انفجار و ... اقدام می‌شود، به مقاصد دیگری است و اهداف دیگری از این تاکتیک تبلیغاتی تعقیب می‌شود. و گریه کردن برای فقر و فقرا نیز همه بهانه و توجیه حمله و نیز پوششی است تا قصد و غرض اصلی مخفی بماند. وگرنه اگر هزاران برابر این هزینه‌ها صرف ساختن و آباد کردن مراکز فسق و فجور شود، نه تنها گله نخواهند کرد، بلکه مشتاقانه استقبال هم می‌کنند و حتی شده با قرض و نزول به زیارت محبوب خود نیز می‌شتابند. آیا می‌دانیم سالانه چند میلیارد دلار هزینه واردات لوازم آرایش و آن هم اغلب تقلبی می‌شود؟ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
: 📝آیا میشه خواسته های خودمان را مستقیم از خدا بخواهیم و واسطه هایی مثل ائمه علیهم السلام نباشند چون که خود خدا فرمودند هر وقت از همه جا دل بریدی و آمدی در خونه ی من جوابت را میدهم و دعایت را مستجاب میکنم؟ پاسخ: ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
ذکر روز #شنبه یارب العالمین(100 مرتبه) http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
✅پرسش چرا امامان معصوم ما چند همسر اختیار می‌کردند؟ 🔷پاسخ اجمالی اغراض و اهداف گوناگونی برای ازدواج قابل تصور است؛ مانند: آرامش روحی، اشباع غریزه جنسی، پیدا کردن شریک زندگی و استمرار نسل بشریت. پناه دادن به زنان بی پناه، حفظ جامعه از فساد، علاوه شرائط زمان امامان (ع) به گونه ای بود که چند همسری عرف مردم آن زمان بود. 🔶پاسخ تفصیلی هدف از ازدواج در اسلام: 1.آرامش روحی : در آ یه 21 سوره روم آ رامش یافتن را دلیل ازدواج می داند. 2. اشباع غریزه جنسی؛ یعنی انسان که به مرحله بلوغ جنسی رسید، غریزه جنسی در او تقویت می شود که برای کنترل آن باید چاره اندیشی کند. ازدواج بهترین را ه برای کنترل غریزه جنسی است. 3. حفظ بقاء نسل و توسعه آن؛ یعنی در غالب ازدواج صاحب فرزند شوند و به این وسیله نسل خود و در نتیجه نسل بشریت را حفظ کنند. . اهمیت ازدواج در اسلام: [1] اگر چه ازدواج در اسلام واجب نیست اما بسیار بر آن تأکید شده است روایات متعددی در اهمیت ازدواج از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) رسیده است. امام باقر (ع) از قول پیامبر (ص) نقل می کند که فرمود: در اسلام هیچ بنایی پیش خداوند محبوب تر از ازدواج نیست. [2] در روایت دیگری امام علی (ع) می فرماید: ازدواج کنید که ازدواج سنت رسول خدا است هر کسی دوست دارد که پیرو رسول خدا (ص) باشد باید به سنت او عمل کند [3] . مسأله ازدواج در اسلام آن قدر مورد توجه و اهمیت قرار داده شده است که انجام آن در بعضی از روایات مساوی با احراز نیمی از دین است؛ یعنی با ازدواج ، شخص نیمی از دین خود را تحصیل کرده است، [4] یعنی شخصیت مؤمن با ازدواج به مرحله ای می رسد که با ازدواج نیمی از دین خود را حفظ می کند. در روایات آمده است که دو رکعت نماز انسان متأهل برتر از هفتاد رکعت نماز شخض مجرد است. [5] 🔷امامان (ع) و ازدواج: اهداف ازدواج امامان معصوم (ع) چیزی جز همان اهداف ازدواج در اسلام نیست. بله! این اهداف، بدون تعدد همسران هم احراز می شود، پس بنابراین هدف از تعدد ازدواجِ امامان چیست؟ برای پاسخ به این سؤال باید در نظر داشت که اولاً: چند همسر داشتن چه اشکال عقلایی یا شرعی دارد؟ ثانیاً: آیا عرف مردم آن زمان چنین چیزی را ناپسند می دانسته؟ یا به خاطر اموری همچون کثرت تعداد زنان نسبت به مردان و ... امری رایج بوده است ؟ ثالثاً: غیر از این امور، آیا دلیل دیگری برای تعدد ازدواج امامان وجود دارد؟ تعدد ازدواج نه تنها هیچ اشکال شرعی و عقلی ندارد؛ یعنی هیچ شخص متدین و عاقلی، شخصی را صرفا به خاطر چند همسری ملامت نمی کند. بله! اسلام برای چند همسر داشتن ضوابطی در نظر گرفته است که مهم ترین آن رفتار نیک و عادلانه با همسران است. قرآن کریم می فرماید: "اگر می ترسید که نتوانید بین زنان عدالت برقرار کنید؛ تنها یک زن اختیار کنید". [6] همان طور که می بینید، نفرموده است اگر یقین دارید بلکه فرموده است: حتی اگر ترس از عدم برقراری عدالت دارید باز هم یک زن اختیار کنید. از طرفی چند همسر داشتن درآن زمان امر طبیعی بوده است؛ مردان زیادی چند همسر داشتند، به خصوص مردانی که تمکن مالی بیشتر داشتند و می توانستند نفقه زنان را به خوبی پرداخت کنند. غیر از این دو وجه، ازدیاد نسل مسلمانان خصوصا نسل پیامبر اکرم و حضرت فاطمه (س) و تربیت نسلی پاک و تأ ثیر گذار در آینده جهان اسلام می تواند یکی از دلایل ازدواج های متعدد امامان معصوم (ع) باشد. زیاد شدن انسان های مؤمن از تأکیدات اسلام است. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «چرا مؤمن ازدواج نمی کند تا فرزندانی به دنیا آورد که دنیا را از ذکر «لا اله الاّ الله» سنگین کنند». [7] از آن جایی که به خاطر وضعیت شغلی مردان معمولا این مردها هستند که در معرض مرگ و میر قرار دارند در نتیجه تعداد مردهایی که زن هایشان را از دست دادند بسیار کمتر از زن هایی هستند که شوهرهایشان را از دست دادند و غالبا افراد غیر متأهل و پسر به ندرت به سراغ زنان بیوه می روند و بسیاری از این زن ها جوان هستند و منبع درآمد مشروع برای گذراندن آبرومندانه زندگیشان را ندارند. از طرف دیگر می دانیم که یکی از عوامل مهم و مؤثر مفاسد در اجتماع وجود زنان بی سرپرست، بی پناه و نیازمند در جامعه است که اگر بشود مردان مؤمن و متمکنی تحت عنوان ازدواج این زنان را تحت تکفل و سرپرستی خویش قرار دهند طبیعتا نه تنها مرتکب اشتباهی نشدند، بلکه خدمت بزرگی به جامعه انسانی نموده اند. تعجب این جا است امروزه عده ای تحت عنوان حمایت از زنان در پی تدوین قوانینی برای منع از تعدد زوجات هستند [8] که این شاید حمایت از همسر اول باشد، ولی به طور یقین ظلم و خیانت بهآن دسته از زنانی است که همسرانشان را از دست دادند که به خاطر منع قانونی یا قبح عرفی قادر به انجام این کار نیستند.
خداوند در قرآن می فرماید: "وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ یَنْکِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَیْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ". در تفسیر این آیه شریفه دو احتمال وجود دارد که طبق یک تفسیر می فرماید: هنگامى که زنى را طلاق دادید مزاحم ازدواج مجدد او با شوهران دیگر نشوید؛ زیرا بعضى از افراد لجوج هم در گذشته و هم امروز بعد از طلاق دادن زن، نسبت به ازدواج او با همسر دیگرى حساسیت به خرج مىدهند که چیزى جز یک اندیشه جاهلى نیست. [9] برای آگاهی بیشتر به نمایه های زیر مراجعه کنید: 1. جواز بیش از چهار همسر برای پیامبر. سوال 766 (سایت: 810) . 2. اسلام و تعدد همسر. سوال 633 (سایت: 692) . [1] با استفاده از سؤال 2478 (سایت: 2619). [2] عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 20، ص 13، نشر آل البیت (ع). [3] همان، ص 15. [4] همان، ص 17. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «هر کسی ازدواج کند نمی از دین خود را تحصیل کرده است». [5] وسائلالشیعة، ج 20، ص 20، وَ فِی الْخِصَالِ قَالَ قَالَ ع رَکْعَتَانِ یُصَلِّیهِمَا الْمُتَزَوِّجُ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ رَکْعَةً یُصَلِّیهَا غَیْرُ مُتَزَوِّجٍ. [6] نساء، 3 . [7] وسائل الشیعه، ص 14. [8] متأسفانه در بعضی از موارد موفق هم هستند. [9] مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 183 ، ناشر، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش، چاپ اول. ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
: 📝اینکه میگویند به تقدیر اللهی راضی باشید و از طرف دیگر میگویند دعا کنید تا مستجاب شود چطور میشود هم تسلیم و رضاء به امر الهی بود و از طرف دیگر دعا و درخواست از خدا داشته باشیم؟ پاسخ: ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
ذکر روز#یکشنبه یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
: 📝آیا مردی که در خونش سیگار میکشه حق الناس میکنه؟ پاسخ: ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
آیا مردی که در خونش سیگار میکشه حق الناس میکنه؟.mp3
1.92M
سوال: 42 #حق_الناس_در_خانه پاسخ: #استادمحمدی http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
: 📝منظور از این که اگر گناهی کنیم که اثر وضعی داشته باشه با توبه اثر وضعی آن از بین نمیره یعنی چه؟ پاسخ: ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
✅پرسش مدت شیردهی در قرآن دوسال است یا ۲۱ ماه بعضی ها میگن نباید بیش از ۲۱ ماه به بچه شیر داد؟؟ 🔷توضیح پرسش خداوند، یک مرتبه؛ در آیه 233 سوره بقره؛ اعلام می نماید که مدت شیردهی، دو سال کامل است (حولین کاملین)، اما در آیه 15 سوره احقاف مشاهده می نماییم که مجموع مدت بارداری و شیردهی، 30 ماه بیان شده است (ثلاثون شهرا) و با توجه به این که دوره بارداری، 9 ماه است، طبیعتا باید دوره شیردهی 21 ماه باشد، نه 24 ماه یا دو سال کامل. اختلاف میان این آیات چگونه توجیه پذیر است؟ 🔶پاسخ اجمالی اگر مقصود از ذکر مدت دو سال شیردهی، حکم وجوبی باشد، این اشکال مطرح می شود که مجموع نه ماه بارداری، و 24 ماه شیردهی،33ماه است نه 30ماه که سخن قرآن است. این مقدار زمان شیردهی، واجب نیست؛ بلکه برای مادرانی است که اراده دارند دورهُ شیردهی را تمام کنند. بنابراین از شیر گرفتن کودک، با شرایطی که در ادامه آیه مورد بحث ذ کر شده جایز است. پس زنی که نه ماهه زاییده، می تواند 21ماه شیر دهد (حداقل مجاز شیردهی) که مجموع بارداری و شیردهی،30ماه می شود و مصداقی برای آیه 15 سوره مبا رکه احقاف است. برفرض وجوب دو سال شیر دهی، لازم نیست که دوره حمل، حتما نه ماه باشد، نه کمتر و نه بیشتر؛ زیرا زمان بارداری در زنان متفاوت است. بنابراین، زنی که شش ماهه وضع حمل کند و 24 ماه شیر دهد نمونه ای دیگر برای این آیهٔ شریفه است. از قراردادن آیات 233سوره بقره؛ و 14سوره لقمان که مدت شیردهی را دو سال ذکر می کنند، در کنار آیه 15سوره احقاف که مجموع مدت بارداری و شیردهی را 30 ماه بیان می کند و کسر مدت دو سال (24 ماه) از (30 ماه)، (6 ماه) حاصل می شود که کم ترین زمان بارداری است. اختلاف میان آیات، زمانی پدید می آید که دو سال شیردهی واجب باشد و مدت بارداری فقط نه ماه باشد. تفصیلی 1. «مادران باید فرزندان خود را دو سال کامل شیر دهند».[1] آیا دو سال شیردادن کودک، واجب است؟ آیه شریفه دلالت بر وجوب ندارد؛ زیرا در ادامه می فرماید: «آن مادرانی که بخواهند دوره شیردهی را به اتمام برسانند»؛ یعنی اتمام دوره شیردهی را به میل و- اراده مادر تعلیق نمود، پس معلوم می شود که اتمام شیردهی واجب نیست. دیگر این که فرمود: «در صورت رضایت و مشورت همدیگر می توانند کودک را از شیر بگیرند». پس روشن است که مقصود از بیان این مقدار، وجوب نیست.[2] مادران حق دارند فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند، در صورتی که بخواهند حق شیردهی را به طور کامل استیفا کنند. از شیر گرفتن کودک پیش از پایان دو سال جایز است، ولی برای این کار خواست و رضایت والدین کافی نیست، بلکه باید در باره آن مشورت کنند تا هم مصلحت و حق کودک حفظ شود و هم حقوق پدر و مادر تأمین گردد. مستحب است که مادر، تمام مدتی را که برای شیردهی تعیین شده، به کودک خود شیر دهد و آن دو سال کامل است و اگر خواست کمتر شیر دهد حداقل مجاز، 21 ماه است.[3] 2. آیا همه کودکان در این حکم مشترک هستند؟ بعضی از مفسران ما نند ابن عباس عقیده دارند که این مقدار، (2سال) برای هر مولودی ثابت نیست و فقط برای کود کی است که شش ماهه متولد گردد.[4] دلیل ابن عباس آیهٔ 15سورهٔ احقاف است؛(ثلاثون شهرا)، این آیه دلالت می کند که زمان حمل (بارداری) و فصال (ازشیر گرفتن)، 30 ماه است، پس هر انداره که زما ن حمل کوتاه تر باشد به زمان فصال می افزاییم تا حمل و فصال کامل شود، و هر قدر که زمان حمل بیشتر باشد از زمان فصال کاسته می شود.[5] 3. کوتاه ترین زمان حمل چند ماه است؟ شیخ مفید (ره) در کتاب ـ الارشاد ـ نقل می کند که در زمان خلافت عمر زنی را که شش ماه (بعد از ازدواج) وضع حمل کرده بود نزد او آوردند؛ عمر خواست او را سنگسار کند؛ امیرالمؤمنین علی (ع) مانع شدند و بر اسا س این آیات ثابت نمودند که ممکن است بچه از شوهر آن زن باشد و آن زن زنا نکرده باشد. حضرت فرمود: "خدای تعالی دربارهٔ آغاز دوران بارداری زن تا از شیرگرفتن فرزند می فرماید: بارداریش و از شیرگرفتنش سی ماه است و درباره زمان شیردهی می فرماید: دو سال کامل است؛ پس آن گاه که زن دو سال تمام کودکش را شیر داد و (از آن سو) دوران حمل و فصال سی ماه باشد،(در نتیجه) زمان بارداری شش ماه خواهد بود، وقتی عمر این بیان را شنید آن زن را رها کرد و این حکم را در اسلام مقرر ساخت و اصحاب پیامبر (ص) و کسانی که پس از ایشان آمدند تا زمان ما به این حکم عمل نمودند.[6] علامهٔ طباطبائی در تفسیر خود این روایت را از ـ الدرالمنثورـ[7] نقل می کند. علامه از ملاحظهٔ آیات 15 سورهٔ احقاف با آیات 233 بقره و 14لقمان نتیجه می گیرد که حداقل حمل شش ماه است. بنابراین از کسر مقدار دو سال از سی ماه، بر می آید که حداقل دوران بارداری شش ماه و حد اکثر دوران شیردهی که حکم فقهی دارد، بیست و چهار ماه است؛ اگر کودک هفت، یا هشت،
یا نه ماه در رحم مادر بماند، حداقل دوران شیر دهی پس از تولد، به ترتیب بیست و سه ماه، بیست و دو ماه، و بیست و یک ماه است. شیخ طوسی و امین الاسلام طبرسی پس از ذکر قول ابن عباس می نویسند: روایاتی که علمای ما روایت نموده اند برمین مطلب دلالت می کنند؛ زیرا ایشان روایت نموده اند که شیر دادن کمتر از 21 ماه ستمی (جور) بر کودک است.[8] 4. حداقل مدت شیردهی از نظر روایات: براساس دو روایت ازکتاب وسائل الشیعة، حداقل زمان شیر دهی می تواند 21 ماه باشد و کم تر از آن جایز نیست. الف. امام صادق (ع) فرمود: "مقدار واجب شیردهی، 21 ماه است، پس زنی که کمتر از آن شیر دهد، کم گذاشته و کوتاهی کرده است و اگر ارادهٔ اتمام دوران شیردهی دارد، دو سال کامل مطلوب است.[9] ب. آن حضرت همچنین فرمود: "زمان شیردهی 21 ماه است، پس کم تر از آن ستمی (جور) بر کودک شمرده می شود.[10] 5. اشتراک کودکان در حکم ارضاع (شیردادن): گروهی از مفسران معتقدند که دو سال، برای همهٔ کودکان ثابت است و اختصاص حکم حق دو سال شیرخوارگی تنها برای کودکانی که شش ماهه به دنیا آمده باشند، با ظاهر آیه سازگار نیست. ظاهر: "الوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین ..."، اثبات حق شیردادن تا دو سال کامل پس از تولد است و میزان توقف و تغذیهٔ کودک در رحم مادر در این نصاب اثر ندارد، پس تمام کودکان حق دارند تا دو سال کامل از شیر مادر تغذیه کنند و مادر حق دارد کودک خود را دو سال کامل شیر بدهد.[11] 6. جمع بندی: کلمهٔ (یرضعن) خبری است که از آن معنای امر فهمیده می شود و روشن است که امر استحبابی است. کلمهٔ (والدات) شامل حال همه اقسام مادران می شود که عبارت اند از: مادرانی که شش ماهه، هفت ماهه، هشت ماهه و یا نه ماهه وضع حمل می کنند. کلمهٔ (اولاد) همهٔ کودکان را در بر می گیرد که عبارت اند از: شش ماهه، هفت ماهه، هشت ماهه و یا نه ماهه. بر پایه مطالبی که گفته شد آیه شریفه در مقام بیان حکم شیردهی، همه کودکان را در حکم مذکور برابر می داند؛ یعنی همه حق دارند دو سال کامل شیر بنوشند، نه فقط کودکانی که شش ماهه متولد شده باشند و اگر کودکی، شش ماهه تولد یابد آن هم دوسال شیر می نوشد، اگر نُه ماهه تولد یافت، – غالب موارد ـــ این هم داخل در عموم آیه است؛ یعنی باید دو سال شیر بنوشد، اما این حکم، مستحب است، پس اگر بر حداقل مدت شیردهی اکتفا کند، مصداق آیهٔ 15 احقاف است؛ یعنی حداقل زمان شیردهی با نه ماه بارداری که مجموع ارتباط کودک با مادر 30 ماه است و اگر دو سال شیربنوشد به حکم استحبابی آیه 233سورهٔ بقره عمل شده که با آیه 15سورهٔ احقاف منافاتی ندارد؛ زیرا واجب نیست که حتما دو سال شیر بدهند و می توان آیه را حمل بر کمترین مدت شیردهی کرد. پس اگر می فرمود: دو سال شیر دهی واجب است و سپس می فرمود: مجموع حمل و فصال (از شیر گرفتن) 30 ماه است، تناقضی آشکار بود. بنابراین یکی از مصادیق (سی ماه) ، کودکی است که شش ماهه متولد شده و دو سال کامل شیر می نوشد. (کمترین زمان حمل + بیشترین زمان شیردهی) {30=24+6}و دیگر کودکی است که نه ماهه متولد شود و 21 ماه شیر می نوشد. ( حد اقل شیر دهی + بارداری متعارف ) {30=21+9}. [1] بقره، 233. [2] فخررازی، تفسیر کبیر، ج 6، ص 118، چاپ دوم، دارالکتب العلمیة، تهران. [3] شهید ثانی، شرح لمعه، کتاب نکاح، باب الرضاع. [4] علی فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقران، ج 2، ص 171، چاپ اول، سازمان اوقاف و خیریه، انتشارات اسوه،1426ه.ق 1384 ه.ش ؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقران، ج 3،ص 373، چاپ اول، مؤسسه نشر اسلامی (جامعه مدرسین). [5] تفسیرکبیر، فخر رازی، ج 6، ص 118. [6] شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 197، ترجمهٔ سید هاشم رسولی محلاتی، ناشر: علمیهٔ اسلامیه؛ دیلمی، ارشادالقلوب، ج 2، ص6، چاپ نجف، المطبعة الحیدریة. [7] الدرالمنثور، ج 6، ص40، به نقل از المیزان. [8] مجمع البیان، ج 2، ص 171؛ تبیان، ج 3، ص 373. [9] محمد بن الحسن، الحرالعاملی، وسائل الشیعة، ج 21،ح 27564، ص 454، چاپ 3، مؤسسهٔ آل البیت علیهم السلام لاحیاََََء التراث، بیروت-لبنان، 1429ه.ق. [10] وسائل الشیعة، ج 21، ص 455، ح27567. [11] جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج 11، ص 374، چاپ اول، انتشارات أسراء، قم، اسفند 1385ه.ش. http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
ذکر روز یا قاضی الحاجات(100 مرتبه) http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
✅پرسش: چرا ائمه معصومین غلام و کنیز داشتند ؟و این رسم از چه زمانی از بین رفت ؟چرا؟ 🔷پاسخ: ۱ـ برده و کنیز، در نظر عوام فرق دارد با برده و کنیز در نظر اسلام. در اسلام، فقط اسیر جنگی کافر را می توان به کنیزی یا بردگی گرفت. لذا برده و اسیر اسلامی، در واقع همان اسیر جنگی کافری است که مسلمان شده و به عنوان شهروند درجه دوم پذیرفته شده است. ۲ـ چرا اهل بیت(ع) کنیز یا برده می خریدند؟ اهل بیت(ع) این افراد را می خریدند برای تربیت نمودن. لذا اگر تاریخ را مطالعه فرمایید می بینید که اغلب این افراد، بعد از مدّتی تبدیل شده اند به علمان بزرگ دینی؛ مثلاً قنبر ـ قدّس سرّه ـ غلام امیرمؤمنان(ع)، از عرفا و اولیای الهی بوده؛ یا فضّه، کنیز فاطمه(س) صاحب مقامات عرفانی شده بود. گفته شده که جناب فضّه ـ رضوان الله علیها ـ ۲۰ سال سخن نگفت مگر با آیات قرآن. یا برخی از غلامان امام سجّاد(ع)، به مقاماتی رسیده بودند که با دعایشان باران نازل می شد. و غلام امام حسین(ع) به چنان مقامی بار یافت که در عاشورا، عاشقانه جنگید و به شهادت رسید، در حالی که امام حسین(ع) او را آزاد کرده بود تا برود؛ امّا او نرفت و با ناله و زاری تقاضا نمود که حضرتش اجازه ی جهاد به او بدهند. وقتی جریان این غلام سیاه که اسمش جَون بود را می خوانیم، آنگاه معلوم می شود که اهل بیت(ع) از این بردگان، چه انسانهای بزرگ و تابناکی می ساختند. این غلام، ابتدا در خدمت جناب ابوذر بود که ابوذر او را به اهل بیت(ع) سپرد و او در خانه ی اهل بیت(ع) به مقاماتی رسید که شاید از خود ابوذر ـ رضوان الله علیه ـ نیز جلوتر زده باشد. سید بن طاوس در نقل جریان این غلام می گوید: « بعد از عمرو بن قرظه، جَون ـ که غلام ابوذر و شخصى سیاه چهره بود ـ براى جهاد قیام نمود. امام حسین علیه السلام به وى فرمود: من تو را مرخّص کردم، زیرا تو تابع ما شدى که در رفاه و عافیت باشى، خود را در راه ما مبتلا نکن! غلام گفت: یا بن رسول اللَّه! من در زمان خوشى کاسه لیس شما بودم، آیا شایسته است که اکنون که شما گرفتار شدهاید دست از شما بردارم؟! به خدا قسم بوى من نامطلوب است، حسب و نسب من پست می باشد، رنگ من سیاه است. تو بر من منّت بگذار تا لایق بهشت گردم و بوى بدنم نیکو، حسب و نسبم عالى، و صورتم سفید شود. نه به خدا سوگند من از شما جدا نمی شوم تا اینکه این خون سیاه من با خونهاى پاکیزه ی شما مخلوط شود. محمّد بن ابی طالب می گوید: سپس جون براى قتال قیام کرد و این رجز را خواند: کیف یرى الکفار ضرب الاسود ــ بالسیف ضربا عن بنى محمّد ــ اذب عنهم باللسان و الید ــ أرجو به الجنه یوم المورد یعنى: کفّار ضرب دست غلام سیاه را چگونه مىبینند که با شمشیر به خاطر فرزندان حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم می زند. من با زبان و دست، از فرزندان حضرت محمّد دفاع می کنم. امیدوارم که در روز ورود به صحراى محشر، داخل بهشت شوم. سپس جهاد کرد تا شهید شد و امام حسین علیه السلام به بالین او آمد و فرمود: بار خدایا! صورت وى را سفید و بوى او را نیکو و وى را با نیکان محشور بفرما و شناسایی را بین او و محمّد و آل محمّد صلّى اللَّه علیهم اجمعین برقرار بفرما! امام محمّد باقر(ع) از حضرت امام زین العابدین علیهما السلام روایت می کند که فرمود: هنگامى که گروهى در میدان جنگ آمدند تا اجساد شهیدان آل محمّد را دفن نمایند جسد این غلام یعنى جَون را بعد از گذشت ده روز از شهادتش در حالى یافتند که بوى مِشک از آن به مشام می رسید. رضوان اللَّه علیه.» ملاحظه می کنید که یک برده در خانه ی اهل بیت(ع) چگونه تربیت شده و به چه معرفتی دست یافته که وقتی آزادش می کنند، حاضر نمی شود از مولایش جدا شود و مشتاقانه، خون خویش را نثار خاندان رسالت می کند. این یکی از اهداف نگهداری برده ها از سوی اهل بیت(ع) بود که می خواستند آنها را تربیت کنند. چرا که اغلب اهل بیت(ع) به خاطر جوّ سیاسی مخالف، و خفقان حاکم بر جامعه، امکان تربیت افراد عادی جامعه را نداشتند. یکی دیگر از مأموریتهای بردگان و کنیزان در خانه ی اهل بیت(ع) این بود که در خفقان سیاسی آن دوران، احادیث و معارف اهل بیت(ع) را به دیگر شیعیان می رساندند. در آن عصر، شیعیان به خاطر مسائل امنیتی، جرأت نزدیک شدن به خانه ی ائمه(ع) را نداشتند؛ چرا که در آن صورت، شناسایی شده و دستگیر می شدند. در چنان فضایی، این بردگان و کنیزان اهل بیت(ع) بودند که به بهانه های مختلف مثل خرید و کشاورزی و … به میان جمعیت می رفتند و مطالب و معارف اهل بیت(ع) را به شیعیان می رساندند. البته در این راه، گاه با خطراتی هم مواجه می شدند، مثلاً در زمان عثمان، قنبر ـ غلام امیرمؤمنان(ع) ـ مورد ضرب و شتم مخالفان قرار گرفت. 🔶تفصیل بحث برده در اسلام ⬅️⬅️⬅️ به زودی در همین کانال⬇️⬇️ http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
: 📝گفته مي شود هر كس خوبي و بدي كند به خودش بر مي گردد. پس چرا آدم های خلاف كار و بي دين وضع خوب تر و زندگي بهتری دارند؟ پاسخ: ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
گفته مي شود هر كس خوبي و بدي كند به خودش بر مي گردد. پس چرا آدم های خلاف كار و بي دين وضع خوب تر و زندگي بهتری دارند؟.mp3
1.67M
سوال: 44 #چرا_گناهکاران_در_دنیا_زندگی_خوبی_دارند پاسخ: #استادمحمدی http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
ذکر روز یا ارحم الراحمین (100 مرتبه) http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520