رسم منطقه ما این بودکه روز چهاردهم فروردین مردم دربازارچه سَیّاراطراف امامزاده جعفرع گردهم می آمدند.هم زیارت وسیاحت؛هم خرید و کُشتی گیری درگودِباچوخه. پسرم محمدعلی هم مثل برادرانش کشتی باچوخه رابلدبودوهیچوقت مغلوب کسی نشده بود. خاطرم هست آن روز نوجوانان وجوانان بسیاری دو به دو باهم کشتی باچوخه می‌گرفتند. نوبت به محمدعلی و دوستش محمد؛رسید. مطمئن بودم محمدعلی اهل شکست خوردن نیست. اما از همان اول مسابقه خیلی ناشیانه عمل کردوشکست خورد. از حالاتش پیدابود که ناراحت به نظر نمی رسد.امامن پیش آن همه مردوزن ؛کوچک وبزرگ ازخجالت آب شدم. دیگرنمیتوانستم آنجابمانم برای همین با عصبانیت به منزل آمدیم. سفره شام رامی چیدم وغُرمیزدم توکه بازنده شدی ای کاش مسابقه نمیدادی.آبرویمان رابردی،آخرچرا؟! محمدعلی وقتی دید باسکوتش قانع نمیشوم؛جلو آمدگفت: مادرجان:برنده کسی نیست که پشت کسی رابه خاک بمالد؛گفتم:تا حالا که حریفانت راشکست میدادی چرا نمیگفتی؟ گفت:امروزفرق داشت. باتعجب پرسیدم:چه فرقی؟! گفت: هرچه فکر کردم؛نتوانستم جلو امامزاده وشهدایی که قهرمان ماهستند قلدری کنم. ازطرفی من قبل مسابقه به زیارت اهل قبور رفتم؛جایز نبود. زیرا روزی طعمه همین زمین میشوم.پس چه ببرم چه ببازم پشتم ورویم را خاک پرمیکند. برای همین غرورم را به خاک کشاندم. تا دیگرهوای نفس مرا نگیرد. مادرجان:دعاکن.تا قهرمانی شوم که خدا می‌خواهد.میخواهم شهیدشوم. #شهید_محمدعلی_برزگر #اسطوره_های_واقعی ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e

محمدعلی خیلی شوخ طبع بود. یادمه چند تا ازبچه ها دورهم مشغول بگو بخند بودیم...که محمدعلی هم به جمع ما اضافه شد. بی اعتنا به موضوع به گفتگوها ادامه دادیم. محمدعلی اول تذکر داد. اما به خاطر بی احتیاطی تاجایی پیش رفتیم که محمدعلی ابرو درهم کشید وگفت: استغفرالله...چندبارتذکر دادم. اما معلوم است که موضوع گفتگو وچندثانیه لبخند؛ بیشتر از آخرتتان اهمیت دارد. پس دیگر مزاحم احوالات خوش شما نمیشوم. اما رفقا:دورهمیِ شما؛ هم غیبت است هم عیب جویی از رفیقی که حاضر نیستید جلوی رویش یک کلمه ازاین حرفهای ناروا را بگویید.پس با این حال ؛چطور می خواهید نان ونمک امام زمان عج را بخورید و راهش را ادامه دهید؟! آقا....مرد عمل می خواهد. خدانگهدارتان. باکلام و رفتن محمدعلی تازه به خود آمدیم که چه کردیم. شیطان آنقدر مارا شیفته گناه غیبت وعیب جویی کرده بود که اگر محمدعلی به دادمان نمی رسید معلوم نبود این گفتگوی مسموم به کجاها می‌کشید... رفیق وپسر عموی شهید: محمدمهدی خسروانی #شهید_محمدعلی_برزگر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#اسطوره_های_واقعی ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e