eitaa logo
موکب فرهنگی شهید حاج رسول استوار
981 دنبال‌کننده
523 عکس
309 ویدیو
96 فایل
مجمع فرهنگی سردار مدافع حرم شهید حاج رسول استوار محمودآبادی @ostovar313 www.hajrasoul.ir آی دی جهت ارتباط @hajrasoul313 لینک آپارت https://www.aparat.com/shahidOstovar
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم خلاصه گزارش سفر به سوریه و لبنان جهت کمک به محور مقاومت شنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۳ تحویل بخشی از لباس های اهدایی مسجد حجت خرید مقداری سیم و تعدادی لامپ و سرپیچ و اینورتورو... جهت تست کرسی در سوریه خرید فویل هماهنگی تهیه نمونه سوخت دانش بنیان جهت تست تهیه قطعات لازم با هماهنگی دوستان جهادی بسته بندی لوازم مختلف سفر جهت تست گرمایش۸ دریافت مقداری لیر سوریه و لبنان هماهنگی با همسفران یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۷ بامداد ادامه بسته بندی و تست گرمایش ساعت ۹ صبح حرکت به فرودگاه امام خمینی ساعت ۱۰:۳۰ ورود به فرودگاه هماهنگی خروج و.. دریافت نمونه سوخت دانش بنیان ساعت۱۳ پرواز به سمت لاذقیه به همراه ۳ نفرهمراهم ساعت ۱۶ورود به لاذقیه و هماهنگی خروج ساعت ۱۷ سوار شدن به اتوبوس دمشق هماهنگی با مختار(کدخدای روستای دلبوز در حاشیه شهر حمص )جهت اسکان شب در دلبوز ساعت ۲۰ ورود به دلبوز و استقرار در منزل مختار روستا بررسی بخاری های چوبی و مازوتی جهت تست زغالسنگ و زغال و سوخت دانش بنیان برپایی کرسی در خانه مختار با میزهای موجود وظرف زغال قلیان موکب فرهنگی شهید حاج رسول استوار @ostovar313
خلاصه دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ بررسی وضعیت خانواده های شهید لبنانی که در روستای دلبوز(ربوه) ساکن شده اند خانه اول متعلق به پسر جانباز مختار بود. که با فداکاری خانه خود را تخلیه کرده بودند و در اختیار این خانواده ها گذاشته بود ند جلسه با فعالان زرزوریه در مورد تامین سوخت و‌پالایش نفت
پنج شنبه۱ آذر ۱۴۰۳ امروز روز پر ماجرایی بود شب را حرم حضرت زینب سلام الله علیها بین مهاجرین لبنانی خوابیده بودیم تا از نزدیک وضعیت شأن را درک کنیم و از نزدیک با شرایط محل استراحت و روحیه شان مانوس شویم. این امر و فرصتی شد تا نماز صبح را حرم باشیم دقایقی قبل از نماز کنار ضریح بودم که میثم مطیعی را دیدم آشنایی ما با میثم به ۲۰ سال پیش بر می گشت دوران آموزش عملیات استشهادی در شمال کشور درست زمانی که احتمال حمله آمریکایی ها به کشور قوی شده بود. آن موقع حاج حسین یکتا با همکاری چند مجموعه تعدادی از جوانان و نوجوانان را در شمال کشور آموزش دادند که بعدها تبدیل شد به یک دوره به نام فصل رویش این زمان فرصتی شد تا با میثم دغدغه هایم در حوزه اسکان مهاجران لبنانی مطرح کنم او هم استقبال کرد و قرار شد مطالب را برایش ارسال کنم تا به موثرین برساند
🔰ترک معصیت و نماز اول وقت برای رسیدن به مقامات عالیه کافی است... حجةالاسلام شیخ علی بهجت (فرزند آیت الله بهجت ره) نقل میکند که: پدرم با استاد شروع نکرد بلکه با استاد تمام کرد. یافته ی پدرم این بود، می‌فرمود: «ترک معصیت به دقت و نماز اول وقت، کافی است تا انسان به بالاترین مقامی که برای او امکان دارد برسد.» به همین سادگی و از بس این ساده است، کسی باور نمی‌کند. پدرم آیة الله بهجت می فرمود: آقای قاضی در اواخر عمر به این نتیجه رسید و گفت: «ترک معصیت و نماز اول وقت برای رسیدن به مقامات عالیه کافی است.» پدرم می فرمود: من این نظریه استاد را جرأت نکردم برای هم کلاسی‌های خودم نقل کنم؛ به دلیل اینکه با برنامه‌های سی چهل ساله استاد منافات داشت. چیزی نگفتم تا اینکه حرف خود به خود پراکنده شد و من نیز گفتم: بله من این موضوع را از ایشان شنیدم. دوبار هم شنیدم. پدرم خودشان نیز از همین راه رفته بود. @ostovar313
اولین کارمان در سوریه بررسی وضعیت نیاز خانواده های شهید مهاجر لبنانی بود که به لبنان آمده بودند اینجا اوج ایثار دیده می شود خانواده شهید سوری که مردشان در جنگ داعش شهید شده بود خانه خود را خالی کرده بودند و در اختیار خانواده های شهید لبنانی گذاشته بودند این خانواده لبنانی دو شهید داشت یکی در نبرد با اسلام انحرافی یعنی داعش و یکی در نبرد با یهودیت انحرافی یعنی صهیونیست موکب فرهنگی شهید استوار @ostovar313
بسم الله الرحمن الرحیم خلاصه گزارش سفر به لبنان و سوریه دوشنبه ۲۸آبان ۱۴۰۳ در حین بازدید از خانواده شهدای لبنانی مستقر در روستای دلبوز خبر دادند یک پسر یک خانواده مستقر در روستا تازگی شهید شدند ما هم برای عرض تسلیت به خانواده سر زدیم . پدر خانواده بسیار روحیه بالایی داشت و بسیار صمیمی و‌مهربان با ما رفتار کرد دیدار خانواده شهدا واقعا خود جهادی دیگر است موکب فرهنگی شهید حاج رسول استوار @ostovar313
بسم الله الرحمن الرحیم خلاصه گزارش سفر به لبنان و سوریه دوشنبه ۲۸آبان ۱۴۰۳ نماز جماعت در مسجد امام خمینی (ره) ربوه و بازدید از وضعیت خدمات رسانی به مهاجران لبنانی ساکن در روستا جلسه با شیخ احمد شحود در مورد وضعیت سوخت و نحوه تامین سوخت و امکانات منطقه شیخ شحود: در منطقه زرزوریه چاه نفت سطحی وجود دارد که مردم از آن به صورت سنتی استخراج کرده و تقطیر کرده استفاده می کنند درقدیم در این روستا مردم از فضولات حیوانی به عنوان سوخت استفاده می کردند همچنین خانه ها با سنگ ساخته می شد ولی الان با سیمان ساخته شده و سبب سردی می شود موکب فرهنگی شهید حاج رسول استوار @ostovar313
چه زیباست نشاندن لبخند بر روی لب یتیمان یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ _ بیروت محل اسکان مهاجران مقاوم لبنانی موکب شهید حاج رسول استوار @ostovar313
کمک گروه جهادی زائران ظهور انصافا در این مدت گروه جهادی زایران ظهور به صورت جدی به ما مقاومت لبنان می کنند.
بسم الله الرحمن الرحیم خلاصه گزارش سفر به لبنان و سوریه دوشنبه ۲۸آبان ۱۴۰۳ ورود به اردوگاه آوارگان حسیا بررسی وضعیت اشتغال های ایجاد شده اعم از چرخ خیاطی تحویل شده به مادر شهید و مرغ های خریداری شده موکب فرهنگی شهید حاج رسول استوار @ostovar313
*بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖم* ✍️ شخصی می گفت: من یک شب بعد از خواندن فاتحه برای❣️ اموات به مسجد مقدس جمکران می رفتم که دیدم دیر وقت شده و تردد ماشین برای جمکران کم شده است ، به هر ماشینی میگفتم یا پر بود یا جمکران نمی رفت. خسته شدم گفتم برگردم و به منزل بروم . یک ماشین آمد گفتم توکلت علی الله ، به راننده گفتم جمکران ، گفت بفرمایید. تا نشستم مسافرین دیگر اعتراض کردند و گفتند که ما جمکران نمی رویم؟‼️ راننده به من گفت ابتدا مسافرین را می رسانم سپس شما را به جمکران می برم. بعد از رساندن آنها به مقصد ، به سمت جمکران رفتیم. گفتم چرا مرا به جمکران می رسانید با اینکه جمکران در مسیر شما نبود ؟ گفت:کسی بگوید جمکران، زانوهای من می لرزد و نمی توانم او را نبرم. مسجد جمکران حکایتی بین من و آقا دارد. گفتم پس لطفی کن ما که همدیگر را نمی شناسیم و بعد از رسیدن هم، از همدیگر جدا می شویم، پس حکایت را تعریف کن. گفت:شبی ساعت دوازده ، خسته از سرکار به سمت منزل می رفتم، هوا پاییزی و سوز و سرما بود که دیدم یک خانم و آقا به همراه دو بچه کنار جاده ایستاده اند. از کنار آنها که رد شدم، گفتند جمکران. گفتم من خسته ام و نمی برم. مقداری رفتم و بعد فکر کردم، نکند خدا وظیفه ای بر گردن من نهاده و لطف امام زمان(عج) باشد که آنها را برسانم. با وجود کم میلی آنها را به جمکران رسانده و به خانه برگشتم. به بچه هایم گفتم که من امروز آنقدر خسته ام و دیر وقت شده که احتمالا بخوابم و نماز صبح ام قضا بشود، نماز صبح من را بیدار کنید. ده دقیقه بود که دراز کشیده بودم و تازه خوابم می برد که صدایی به من گفت خوابیدی؟ بلند شو. بلند شدم گفتم: کسی من را صدا زد؟ به خودم گفتم بخواب، خسته ای، هزیان می گویی‼️ دوباره دراز کشیدم نزدیک بود که بخوابم، صدایی دوباره گفت: باز خوابیدی؟ با صاحب صدا صحبت کردم، گفتم چرا نخوابم؟ گفت:برو جمکران. گفتم تازه جمکران بودم برای چه بروم؟ گفت:آن خانواده گریه میکنند و نگران هستند. گفتم به من چه؟ گفت:کیف پولشان در ماشینت جا مانده، برو و آنرا تحویل بده. به خودم گفتم ماشین را نگاه کنم، ببینیم اگر خواب می بینم و توهم است، برگردم بخوابم. در ماشین را باز کردم دیدم که کیفی در صندلی عقب است. آنرا باز کردم، دیدم که داخل آن چند میلیون پول وجود دارد. سوار ماشین شدم و رفتم جمکران. دیدم دم درب یکی از ورودی ها همان زن با دو بچه اش نشسته و در حال گریه کردن هستند. گفتم:خواهر چرا گریه میکنی؟ گفت:برادر من، شما که نمی توانی کاری بکنی، چرا سوال می کنی؟ گفتم:شوهرتان کجاست؟ گفت:چرا سوال میکنی؟ گفتم:من همان راننده ای هستم که شما را به مسجد جمکران آوردم، گمشده نداری؟ گفت:شوهرم در مسجد متوسل به امام زمان(عج) شده است. گفتم بلند شو، داخل مسجد برویم. به یکی از خدام اسم شوهرش را گفتیم تا صدایش کند، آن مرد با صورت و چشمانی سرخ آمد و شروع به فریاد زد که چرا نمی گذاری به توسلم برسم چرا نمی گذاری به بدبختیم برسم و...؟ زن گفت:این آقا آمده و گفته که مشکلتان را حل میکنم. گفت شما کی باشید؟ کیف را در آوردم و به او دادم. مرد کیف را گرفت و درب آنرا با خوشحالی باز کرد و گفت چرا این را آوردی؟ گفتم آقا به من گفت که بیایم. چهره ها بارانی شد و به زانو افتادند و گفتند یعنی امام زمان(عج) ما را دیده؟ گفتم این جمله برای خود آقا امام زمان (عج) است که می فرمایند: *"«إِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، و لاناسینَ لِذِکْرِکُمْ»"* دمی زحاجت ما نمی کنی غفلت که این سجیه به جز در شما نمی بینم. ز بس که گرد معصیت نشسته بر چشمانم تو در کنار منی و تو را نمی بینم. مرد گفت: ما با این پول می خواستیم خانه بخریم و گفتیم اول به جمکران بیاییم و آنرا تبرک کنیم که این اتفاق برایمان افتاد. 💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفرج *ان شاالله،* *قلب مبارک حضرت مهدی (روحی فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف) از اعمال همه ما راضی باشد.* 💦ملتمس دعای فرج و❣️شهادة ✨﷽✨✨✨ اللهم عجل لولیک الفرج 🍇🍇🍇🍇🍇 *☺️ اگر از این نوشته خوشت آمد پس سبب خیر باش و آن را نشر بده ، و اگر خوشت نیامد پس دیگران را محروم نکن ؛ شاید که وسیله ی نفع آن ها شدی .* *✨روزگارتان با یاد خدا خوش باد.* 🌹🌹🌹🌹🌹🌹