هدایت شده از طائر گلشن قدس ...
آیه ی حسادت که خیلی کلی هست و نسبتش با حرف من، عموم و خصوص من وجه هست...
ممکنه هم بخاطر حسادت و هم بخاطر قیام، به قتل رسیده باشند... یا یکی از این دو.
قاعدتا مامون از قیام امام رضا در مدینه میترسید که احضارش کرد به خراسان...
نه صرف حسادت ...
هیچ شاهدی مبنی بر این که ائمه در صدد مبارزه نظامی با حکومت وقت باشند وجود ندارد
هدایت شده از طائر گلشن قدس ...
چجور و چرا شارع میتونه راضی باشه که ریاست جامعه ی مسلمین بر عهده ی طاغوتهایی مثل یزید، معاویه، صدام، رضاشاه و... باشه تا مفاسد عقیدتی و اخلاقی رو ترویج کنند؟؟؟
شارع راضیِ تشریعی نیست
ولی حساب تکوین از تشریع جداست
اگر شارع می خواست در تکوین هم دخالت کند، نمی گذاشت حق حضرت امیر غصب شود
دوستان، بحث را ادامه نمی دهم
فقط روی شواهدی که شاگرد مرحوم آقای بهجت ذکر کرده اند، تأمل بفرمایید
و نیز این که امام رضا ولیعهد مأمون و امام جواد دامادِ او شدند! و هر دو به مأمون می فرمودند: یا امیرالمؤمنین!!!
هدایت شده از محمّد طائبی اصفهانی
مضافاً اینکه ذکر اقوال شاذ به نحو اِخبار -صرف اینکه بزرگی آن را مطرح کرده باشد - می تواند موجب مفاسدی در باور ها باشد ...
از شهید صدر قدس الله نفسه در کتاب سنوات المحنۀ و ایام الحصار نقل شده که ایشان فرموده بودند :
من می توانم سست بودن پایه های فلسفه ارسطویی را اثبات کنم ولی چه کنم که باور افراد زیادی روی این مبانی چیده شده و ممکن است تضعیف این بنیان را بپذیرند ولی اتقان مبنای دیگر را متوجه نشوند یا نپذیرند که در این صورت نتیجه اش سستی باور هاست و من نمی توانم این گونه لوازم را تحمل نمایم (قریب به مضمون).
لذا در نشر و نقل بعضی مطالب خیلی باید عالمانه (علم همراه به حلم) رفتار نمود.
(مرادم از آن مطلب کبرای بحث است نه اینکه مبانی فلسفه ارسطویی سست و قابل نقض است یا نیست)
مطلبی که مستقیماً از مرحوم آقای بهجت نقل کردم
هم در کتاب ( در محضر بهجت) وجود دارد و هم در کتاب ( رحمت واسعه)
و بر خلاف تصوّر دوستان، قبول آن باعث بیشتر جلوه پیدا کردنِ مظلومیت حضرت و جانی بودنِ یزید می گردد
زیرا تاریخ درباره یزید خواهد گفت: وقتی حسین بن علی حاضر شد به بیعت با تو تن دهد، چرا قبول نکردی و او را مظلومانه کُشتی
ولی اگر بگوییم حضرت تا پای جان، تن به بیعت نداد، ممکن است متهم به اِلقاء نفس در تهلکه با امکان تقیّه شوند
و اگر ذلت در هیهات منّا الذلة به بیعت، تفسیر شود، بیعت سایر ائمه با غاصبان زمان، زیر سؤال می رود
حضرت امیر بعد از شهادت حضرت زهرا نه تنها با ابوبکر بیعت کردند بلکه پشت سر او و سپس عمر نماز می خواندند!
عبارتِ بخاری در این باره خیلی جانسوز و قابل تأمّل است:
وَكَانَ لِعَلِيٍّ مِنَ النَّاسِ وَجْهٌ حَيَاةَ فَاطِمَةَ، فَلَمَّا تُوُفِّيَتِ اسْتَنْكَرَ عَلِيٌّ وُجُوهَ النَّاسِ، فَالْتَمَسَ مُصَالَحَةَ أَبِي بَكْرٍ وَمُبَايَعَتَهُ، وَلَمْ يَكُنْ يُبَايِعُ تِلْكَ الأَشْهُرَ، فَأَرْسَلَ إِلَى أَبِي بَكْرٍ: أَنِ ائْتِنَا وَلاَ يَأْتِنَا أَحَدٌ مَعَكَ، كَرَاهِيَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ، فَقَالَ عُمَرُ: لاَ وَاللَّهِ لاَ تَدْخُلُ عَلَيْهِمْ وَحْدَكَ، فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: وَمَا عَسَيْتَهُمْ أَنْ يَفْعَلُوا بِي، وَاللَّهِ لآتِيَنَّهُمْ، فَدَخَلَ عَلَيْهِمْ أَبُو بَكْرٍ، فَتَشَهَّدَ عَلِيٌّ، فَقَالَ: إِنَّا قَدْ عَرَفْنَا فَضْلَكَ وَمَا أَعْطَاكَ اللَّهُ -[140]-، وَلَمْ نَنْفَسْ عَلَيْكَ خَيْرًا سَاقَهُ اللَّهُ إِلَيْكَ، وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالأَمْرِ، وَكُنَّا نَرَى لِقَرَابَتِنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نَصِيبًا، حَتَّى فَاضَتْ عَيْنَا أَبِي بَكْرٍ، فَلَمَّا تَكَلَّمَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ: وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَقَرَابَةُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَحَبُّ إِلَيَّ أَنْ أَصِلَ مِنْ قَرَابَتِي، وَأَمَّا الَّذِي شَجَرَ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ مِنْ هَذِهِ الأَمْوَالِ، فَلَمْ آلُ فِيهَا عَنِ الخَيْرِ، وَلَمْ أَتْرُكْ أَمْرًا رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَصْنَعُهُ فِيهَا إِلَّا صَنَعْتُهُ، فَقَالَ عَلِيٌّ لِأَبِي بَكْرٍ: مَوْعِدُكَ العَشِيَّةَ لِلْبَيْعَةِ، فَلَمَّا صَلَّى أَبُو بَكْرٍ الظُّهْرَ رَقِيَ عَلَى المِنْبَرِ، فَتَشَهَّدَ، وَذَكَرَ شَأْنَ عَلِيٍّ وَتَخَلُّفَهُ عَنِ البَيْعَةِ، وَعُذْرَهُ بِالَّذِي اعْتَذَرَ إِلَيْهِ، ثُمَّ اسْتَغْفَرَ وَتَشَهَّدَ عَلِيٌّ، فَعَظَّمَ حَقَّ أَبِي بَكْرٍ، وَحَدَّثَ: أَنَّهُ لَمْ يَحْمِلْهُ عَلَى الَّذِي صَنَعَ نَفَاسَةً عَلَى أَبِي بَكْرٍ، وَلاَ إِنْكَارًا لِلَّذِي فَضَّلَهُ اللَّهُ بِهِ، وَلَكِنَّا نَرَى لَنَا فِي هَذَا الأَمْرِ نَصِيبًا، فَاسْتَبَدَّ عَلَيْنَا، فَوَجَدْنَا فِي أَنْفُسِنَا، فَسُرَّ بِذَلِكَ المُسْلِمُونَ، وَقَالُوا: أَصَبْتَ، وَكَانَ المُسْلِمُونَ إِلَى عَلِيٍّ قَرِيبًا، حِينَ رَاجَعَ الأَمْرَ المَعْرُوفَ
https://lib.efatwa.ir/42174/5/139/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A8%D8%AF%D8%AF%D8%AA
هدایت شده از محمد
اصلاً یک سوال مبنایی تر اگر حضرت اینجا تصمیم به بیعت گرفته؛ خب همان اول کار وقتی در مدینه بود یزید گفت بیعت کن
چرا حضرت آنجا ابا کردند از بیعت؟ خب همانجا بیعت میکردند قال قضیه کنده می شد
بیعتِ برای حفظ جان با بیعت اختیاری تفاوت دارد
حضرت برای فرار از بیعت کردن به مکه رفتند تا در حریم امن الهی در امان باشند
وقتی فهمیدند چند نفر مامور شده اند تا حضرت را در مکه ترور کنند و پس از رسیدن نامه های کوفیان، مکه را به سمت عراق ترک کردند تا حرمت حرم با ریخته شدنِ خونشان شکسته نشود
و وقتی با حُر مواجه شدند، فرمودند: اگر کوفیان از دعوتشان منصرف شده اند بازمی گردم
ولی حرّ قبول نکرد تا در کربلا فرود آمدند
البته حضرت با شناختی که از یزید داشتند می دانستند که او بیعت حضرت را قبول نمی کند و جز به کشتن حضرت راضی نمی شود. به همین جهت حاضر به بیعت شدنِ حضرت، نوعی اتمام حجت برای یزید و تاریخ بود و هست
هدایت شده از احمدرضا اخوان
▪️باسلام محضر شما
🔴از یاکوب بومه(1575-1624) عارف آلمانی پرسیدند نزدیک ترین راه به خدا کدام است؟
پاسخ داد برای من که پینه دوزم، نزدیک ترین راه این است که پینه دوز خوبی باشم. شما را نمی دانم.
بله:
🔸چون نقش غم ز دور ببینی شراب خواه
🔸تشخیص کردهایم و مداوا مقرر است
🔹یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
🔹کز هر زبان که میشنوم نامکرر است
هدایت شده از محمّد طائبی اصفهانی
این صحبت ها می تونه ناشی از کافی نبودن مطالعه کلمات خود حضرت به عنوان اصلی ترین منبع تحلیل باشه.
انتزاعی که نمی تونیم بگیم این تحلیل از قیام عاشورا این اثر را داره پس بهتره یا بد تره.
باید کلمات خود حضرت از قبل از قیام تا زمان شهادت رو بخونیم و ببینیم هدف حضرت از قیام چه بوده؟
آیا امکان تقیه وجود داشته برای حضرت یا طبق کلام خود امام علیه السلام ( لو ترک القطا لنام) و حضرت را هیچ کجای از زمین رها نمی کردند...
باب تحلیل های انتزاعی مثل جمع تبرعیه که هر کسی می تونه از دریچه نظر خودش امام معصوم رو تحلیل کنه و اون رو هم مطابق واقع بدونه و اینگونه اگر شد اون چیزی که بدست نمیاد و گم میشه #حقیقت خواهد بود.