eitaa logo
🇵🇸دختࢪےچادࢪےام🇵🇸
816 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
57 فایل
•﷽• •ٺوآدم نیستے🧕 •این ࢪاخدادࢪگوش مݩ گفتہ🌻🌱 •ببیݩ بیرون زدھ از زیرچادربال پروازت💕 شـــــ🌿ـڔۉطـ https://eitaa.com/shorotdokhtarychadoryam ناشناس نظرت بگو جانا😍 https://harfeto.timefriend.net/17114397532647
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای پزشکیان اشکال شما این که مردم رو قبول ندارید. جوانان را مختصصان را دانشمندان را نگاه نمیکنید.
هم حزبی های آقای پزشکیان کیان❓
چرا پزشکیان دولت سوم روحانی است؟!
امنیت کشور را مدیون مردی هستیم که خود را سرباز وطن نامید او خار چشم دشمن بود نه موی دماغ آمریکا... به خاطر حاج قاسم رای میدهم.🕊
این انتخابات برای من راحت‌ترین انتخابات تاریخه. ▪️یک طرف حرف‌های خودش رو نقض می‌کنه و می‌گه "من نگفتم" ▫️طرف دیگه پای تمام تصمیماتش ایستاده و نه تنها حرف‌های خودش، که حرف‌های اطرافیانش رو هم گردن می‌گیره. ▪️یک طرف می‌گه "به من چه" ▫️طرف دیگه خودش رو در برابر تمام مملکت مسئول می‌دونه ▪️یک طرف می‌گه من نه برنامه دارم نه تخصص ▫️طرف دیگه می‌گه من ۱۱ ساله دارم برنامه می‌نویسم ▪️یک طرف می‌گه مردم یک مشت گله حیوونن ▫️طرف دیگه می‌گه مردم باید کشور رو اداره کنن ▪️یک طرف می‌گه زن‌های ما دنبال برهنه شدنن ▫️طرف دیگه می‌گه زنان ما شان و شخصیت بالایی دارن و قهرمانن ▪️یک طرف می‌گه دغدغه مردم برهنگی و فیلترینگه ▫️طرف دیگه می‌گه دغدغه مردم اقتصاد و فساد مسئولینه ▪️یک طرف تو ستادش پر از فاسد اقتصادی و دلقک سیاسی و وزیرهای سیاه‌دل دولت روحانیه ▫️طرف دیگه تو ستادش پر شده از المپیادی و دانشجو و استاد دانشگاه ▪️یک طرف اگر برنده بشه طرفدارهاش شب اول محرم قراره با سگاشون بریزن تو خیابون برقصن ▫️طرف دیگه وقتی تو مناظره برنده می‌شه طرفداراش "حیدر حیدر" می‌گن ▪️یک طرف ستادش رو تو کاخ‌هایی ساخته که اکثر مردم تو خواب هم نمی‌بیننش ▫️طرف دیگه ستادش شده ماشین‌ها و خونه‌های مردم ▪️یک طرف میلیاردی هزینه تبلیغات می‌کنه تو همه بازی‌ها و کانال‌ها و سایت‌ها ▫️طرف دیگه کل تبلیغاتش با مقوا و چسبیه که مردم درست کردن. ▪️یک طرف تو مناظرات برای اینکه رای بیاره هم دروغ گفت هم آمار دروغ داد هم شایعات و تهمت‌ها رو به زبون آورد هم بی‌احترامی کرد ▫️طرف دیگه جز به احترام و حقیقت سخن نگفت ▪️یک طرف اگر رای بیاره قراره ایران رو ذلیل کنه جلوی پای اجنبی ▫️طرف دیگه از دیپلماسی عزت امیرعبداللهیان حرف می‌زنه ▪️یک طرف دانشجوها رو تو اعتراض به برهنگی خلاصه می‌کنه و تاحالا تو هیچ دانشگاه مطرحی پا نذاشته ▫️طرف دیگه برنامه مملکتش رو با دانشجو ها نوشته و تو هر شرایطی دعوت دانشجوها رو قبول کرده ▪️یک طرف می‌خواد اشتباهات گذشته رو تکرار کنه ▫️طرف دیگه میخواد راه شهید جمهور رو دنبال کنه ▪️یک طرف برای تبلیغ خودش تو رسانه‌ها اختلاف می‌ندازه. به رقیبش می‌گه طالبان، به فرماندارهای شهرها تهمت می‌زنه، با عکس رقیب میاد تو مترو دخترا رو میزنه ▫️طرف دیگه جز به لبخند و احترام باهاش رفتار نمی‌کنه ▪️یک طرف مدام نهج‌البلاغه حفظ بودنش رو به رخ ایران می‌کشه ▫️طرف دیگه وقتی رقیبش نهج‌البلاغه رو یادش رفت یواش بهش یادآوری می‌کنه که جلوی جمع آبروش حفظ شه ▪️یک طرف آیه‌های قرآن رو اشتباه می‌خونه ▫️طرف دیگه حافظ قرآنه ولی قرآن رو وسیله تبلیغش نمی‌کنه ▪️یک طرف به سردار سلیمانی می‌گه موی دماغ و به رهبری می‌گه "هرکاری دلش می‌خواد می‌کنه" ▫️طرف دیگه به سپهبد شهیدمون می‌گه سیدالشهدای مقاومت و خودش رو سپر رهبری می‌کنه ▪️یک طرف هرجا می‌ره مدام از خاطرات جبهه‌ش می‌گه ▫️طرف دیگه پاش رو توی جبهه از دست داده ولی یک کلمه درموردش حرف نمی‌زنه ▪️یک طرف مدام قومیت ترک‌ها رو تحریک می‌کنه تا رای تجزیه‌طلب‌ها رو بگیره ▫️طرف دیگه هم مادرش ترکه و پدرش کرد ولی یک کلمه درموردش حرف نمی‌زنه چون ایران رو سرای خودش می‌دونه ▪️یک طرف از کسی حمایت کرده که تو آبان ۹۸ مردم رو به تیر جنگی بسته ▫️طرف دیگه تو اوج اعتراضات ۱۴۰۱ اومده وسط مردم و باهاشون حرف زده ▪️یک طرف سرمایه‌دارهای ایران ازش طرفداری می‌کنن ▫️طرف دیگه کارگرهای هپکو و هفت تپه ازش طرفداری می‌کنن ▪️یک طرف قدرت داشته تو مملکت ولی هیچ برنامه‌ای ارائه نداده و فقط انتقاد کرده ▫️طرف دیگه قدرت چندانی تو مملکت نداشته ولی به جای انتقاد راه‌حل داده ▪️یک طرف مثل راننده تاکسی‌ها حرف می‌زنه و تو حرفاش بی‌احترامی می‌کنه و مشاورش میکروفن رو تو صورتش پرت می‌کنه ▫️طرف دیگه در اوج احترام بهش می‌گه برادر عزیزم و حتی بعد دعوا هم می‌ره باهاش دست میده ▪️یک طرف مداوم می‌گه نمی‌شود که نمی‌شود و امکان نداره ▫️طرف دیگه می‌گه اتفاقا می‌شود و باید امید داشت این انتخابات برای من، ساده ترین انتخابات عمرمه‌ انتخاب بین دروغ و حقیقت، بین امید و ناامیدی، بین فساد و پاکی. ان‌شاالله اصلح رو انتخاب خواهم کرد و صبح جمعه به آقای سعید جلیلی رای خواهم داد.
با رای به دکتر پزشکیان از الان بفکر یک موتور برق باشید 😱
برای فردا بر اساس نظرسنجی‌های جدید، شانس جلیلی و پزشکیان برای پیروزی تقریبا یکیه و بخش قابل توجهی از آرای قالیباف به پزشکیان منتقل شده. فردا، آرای طرفداران قالیباف، می‌تونه رییس‌جمهور آینده رو مشخص کنه. 🛑 از الان تا شب یا حتی تا فردا ظهر وقت دارین که با طرفداران قالیباف صحبت کنین و متقاعدشون کنین به جلیلی رای بدن. ✅ با یه استدلال ساده؛ بهشون بگین؛ همون جور که جمعه‌ی گذشته به قالیباف اعتماد کردی و بهش رای دادی که چهار سال برای ممکلت تصمیم بگیره، الان هم بهش اعتماد کن و به کسی رای بده که اون میگه. آقای قالیباف از طرفدارهاش خواست به جلیلی رای بدن و گفت من از اطرافیان پزشکیان نگرانم و اطرافیان پزشکیان چون مسبب بسیاری از مشکلات اقتصادی امروز هستن؛ نباید برگردن سر کار. اینم یه متن پیشنهادی برای پیامک؛ رو متن بزنین کپی میشه. سلام وقتت بخیر از اینکه جمعه‌ی گذشته اومدی پای صندوق و به آقای قالیباف رأی دادی، ازت ممنونم و حتما بخاطر این حضور و این تصمیم پیش خدا مأجوری. برای فردا، من به عنوان یه دلسوز ازت دعوت می‌کنم باز مثل‌ جمعه‌ی گذشته به قالیباف اعتماد کنی و به اونی رای بدی که قالیباف میخواد. قالیباف از همه‌ی طرفدارهاش خواست به جلیلی رای بدن، و گفت چون اطرافیان پزشکیان مسبب بسیاری از مشکلات امروز هستن؛ نباید برگردن سرکار. قرارمون فردا
یک روز انتخاب چند سال اثر!
ما انسان ها مثل مداد رنگی هستیم شاید رنگ مورد علاقه یکدیگر نباشیم اما روزی برای کامل کردن نقاشیمان به دنبال هم خواهیم گشت به شرطی که انقدر همدیگر را تا حد نابودی نتراشیم
آگاهانه رای بدهیم نه قومیتی
🪴: علامه مجلسی فرمودند شب جمعه مشغول مطالعه بودم به این دعا رسیدم بسم الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُللہ مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِھا وَ مِنَ الآخِرَہ اِلی بَقائِھا اَلْحَمْدُاللہِ عَلی ڪُلِّ نِعْمَة اَسْتَغْفِرُاللہ مِنْ ڪُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه وَ ھُوَ اَرحَمُ الرّاحِمینَ بعد از یک هفته مجدد خواستم آن را بخوانم، که در حالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم که: ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم... 📚 نھج الفصاحه•صفحه ٣٢٢
امام صادق (ع): هرکس سوره جمعه را در هر بخواند کفاره گناهان ما بین دوجمعه خواهد بود.🍃 (بحارالانوار ج۸۶ ص۳۶۲)
زیارتنامه شهدا اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
به نیت عاقبت به خیری انتخابات
هدایت شده از راض‌ِمان
قسمت دوم کار ما انگار خیلی گرفت، از چهره در هم رفته و عصبانی جناب شبهه میشد این را دید. حدود نصف جمعیت کم کم از آنجا رفتند. جناب شبهه برادرش را صدا زد، جناب ابر شبهه! هیکل بزرگ و صدای درشت جناب ابر شبهه نگاه ها را به سوی خود برگرداند. با عصبانیت شروع کرد به حرف زدن، حرف که چه عرض کنیم،‌ شبهه می‌انداخت، شبهه های بزرگ تر و پیچیده تر، مردم هم هاج و واج به همدیگر نگاه می‌کردند. دیدیم اینطور نمی‌شود، گذاشتیم وقتی جناب ابر شبهه میخواست نفس عمیقی بکشد میکروفون خود را وصل کردیم: الو مردم، صدا می رسد؟! همه نگاه‌ها به سوی ما برگشت، دو سه نفری با دوستان، شبهات به ظاهر گنده‌ی جناب ابر شبهه را، یکی یکی جواب دادیم. دیدن ذوق در چشمان مردم پس از فهمیدن حس‌ خوبی داشت. خانه‌ی جنابان شبهه،‌ از همان نصف جمعیت باقی مانده هم خالی شد... ☕ @Razee_man
هدایت شده از راض‌ِمان
در نگاه مردم انگار در بین کوچه‌ پس‌کوچه های شهرمان نوای دیگری در جریان بود. برای بار اول هیچکدام فکر نمی‌کردیم که واکنش ها به کارمان چگونه خواهد بود، تنها یک دسته کاغذ را در کیفمان گذاشتیم تا میان مردم واقعی برویم. شاید تبلیغ میدانی در دید من، بهانه ای برای دید و بازدید با پیرزن های سالخورده و جوان‌های امیدوار بود. زنگ خانه ها را که به صدا در می‌آوردیم نگاهمان به در دوخته می‌شد، منتظر می‎ماندیم تا کسی در این خانه خاکی را به رویمان باز کند؛ با لبخند مادر خانه که مواجه می‎شدیم نفسی می‌کشیدیم و گفت‌ وگو را شروع می‌کردیم... گفت: انگار اهل اینجا نیستید. گفتم: بله اما اینجا هم محله خودمان است. سر صحبت را با دردهایشان آغاز کرد، نگاهی به اسفالت های ترک خورده انداخت و سرش را بالا گرفت: رای می‌دهم، می‌دانم که نقش ما در انتخابات چقدر موثر است. مادر خانه بغض کرد؛ همسایه بغلی که در خانه اش را باز کرد دوباره لبخند روی لب هایش نقش بست. برگه ها را از کیفم در آوردم، یک پیکسل را روی برگه گذاشتم و به پسربچه دادم، فرز بود و تا مدتی که مقابل خانه ها ایستاده بودیم با دوچرخه اش چندین بار دور کوچه چرخید. دوچرخه‌اش را نگه داشتم، دسته ای از کاغذ ها را به دستش دادم و گفتم بین بزرگترها پخششان کن. خنده‌ای کودکانه کرد و گفت: پدر من هم بخاطر شهید رئیسی به ایشان رای داد. برگه ها را لای دستانش گرفت و در کوچه فریاد زد: یادتون نره رای بدید به آقای... کاسب محل بود، ابهتی برای خودش داشت. سلامی کردم و برگه را دادم تا پشت شیشه مغازه‌اش بچسباند. نگاهی به عکس کرد و گفت: خیالتان راحت، مردم دزدهارا میشناسند؛ کل این محل به ایشان رای می‌دهند... کم کم هوا تاریک می‌شد، صدای اذان که از بلندگو پخش شد کار را تعطیل کردیم و رفتیم. بعد از نماز مقابل در مسجد خانم ها یکی یکی به ما سلامی دادند و گفتند: حتما برای رای دادن میاییم! ماهم با تشکر بدرقه‌ شان کردیم. شاید ما با تشکر آنها را بدرقه کرده باشیم، اما مردم در نگاهشان دارند کشورشان را بدرقه می‌کنند. بدرقه برای عبور از صخره های پیش رو و رسیدن به افق های آینده... @Razee_man