eitaa logo
🇵🇸دختࢪےچادࢪےام🇵🇸
787 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
58 فایل
•﷽• •ٺوآدم نیستے🧕 •این ࢪاخدادࢪگوش مݩ گفتہ🌻🌱 •ببیݩ بیرون زدھ از زیرچادربال پروازت💕 شـــــ🌿ـڔۉطـ https://eitaa.com/shorotdokhtarychadoryam ناشناس نظرت بگو جانا😍 https://harfeto.timefriend.net/17114397532647
مشاهده در ایتا
دانلود
😉°° . حمام گُـردان⛲️.• . ※ مثل اغلب دوستـان،‌ من را هم خانواده نمۍ گذاشتند بـروم جِبھه؛ یك بار به قصد رفتن حمام خیلـۍ عادۍ از خانه خارج شدم؛ کارۍ که همه بچه ها بلد بودند و به این وسیلـه ساك حاوۍ وَسایل و لباسھایشان را از خانه خارج مۍكردند. . ※ بعد از چند روز كه در پادگان بـودیم رفته بودم حَمام گردان. موقع برگشتن گفتـم بد نیست یك تلفن به خانه بزنم. به مادرم تلفنۍگفتم: خُـدا مۍدونه تازه الان از حمـام اومدم بیرون و تا برگردم خونه، فكر مۍكنم چند ماه طول بكشـه!🤭 . .. 🌸 @ourgod
✨→ ⚠️در این فضای پراز التهاب فضای جهادت فضای مجازیست😎 مواظب باش در این جنگ نابرابر کسی که شکار میشود تو نباشی...👉🏻 🍓 @ourgod
اعمال ماه شعبان: ↓↓↓ـ↓↓↓ ۱- ، در هر روز از روزهاۍ ماه هَفتاد بار بگویید: «استغفر الله الَّذی لا اله الاّ هو الرحمن الرحیم، الحیّ القیّوم و اتوب الیه» ✨🌱 ۲- ، هر روز صـ۱۰۰ـد بار صلوات بر مُحَمد وَ آلِ مُحَمد و صد بار «لا حول و لا قوَّة الا بالله» خوانده شود ..:) ✨🌱 ۳- خواندن و تَدبر در آن..:) ✨🌱 ۴- در تعقیبات نماز و ، صلوات امام سجاد «علیه السلام» را بخوانید..:) ✨🌱 ۵- گرفتن، در این ماه هر اندازه که ممکن باشد، سفارش شده است..! خصوصا ۳ روز و ..:) ✨🌱 ۶- دادن، از امام جعفرصادق «علیه السلام» نقل شده است ڪه: «خداوند؛ صدقه ی این ماه را می دهد و روز قیامت مانند ڪوه احد دیده می‌شود.»..:) ✨🌱 ۷ - خوب با مردم و نیڪی به پدر و مادر.:) ✨🌱 ۸- امر به معروف و نهی از منکر..:) ✨🌱 ۹ - ذڪر «لا اله الا اللّه و لا نعبد الاّ ایاه مخلصین له الدین و لو کره المشركون»هزار مرتبه گفته شود...:) ✨🌱 ۱۰ - با مراقبت و به استقبال ماه رفتن..:) ✨🌱 ۱۱ - خواندن زیارت ..:) @chadoriya 🌱
🍃﷽🍃 سرلوحہ‌ے ما اگر ڪہ قرآن باشد بایستـ ڪہ ازدواج،آسان باشــد از خواستہ ها یڪےیڪے میگذریــم تا عــشق نصیبـ هر دو تامان @ourgod 🌸❤️
💌 بارها در جلسه خواستگاری گفت:☝️🏻«من همسنگر می‌خواهم» صحبت‌های ما خیلی کوتاه بود اما در همان فرصت کوتاه روی یک چیز خیلی تاکید کرد، او بارها گفت که یک همسنگر می‌خواهد. شاید کسی که به خواستگاری می رود بگوید همسر و همدم می‌خواهد اما مصطفی گفت که همسنگر می‌خواهد. بعد از چند سال به او گفتم ما که الان در زمان جنگ نیستیم، علت اینکه همسنگر خواسته چه بوده است؟🤔 گفت: «جنگ ما، جنگ نظامی🔫 نیست؛ جنگ الان ما جنگ فرهنگی است. اگر همسنگر خواستم به خاطر کارهای فرهنگی است تا وقتی من کار فرهنگی انجام می‌دهم، همسرم هم در کنار من کار فرهنگی کند». 🌷 ❤️ @ourgod
دولت چین خوردن حیوانات وحشی را منع کرد. خداوند در قران هزار و چهارصدسال پیش این نکته را گوش زد کرده بود فقط این جماعت باید سرشان به سنگ بخورد از جهالتشان تا به حرف خالقشان برسند. 😊 @ourgod
•[📿]• ‹إِلَهـِی إِنْ کــَانَ صَـغُرَ فِـی جَـنْبِ طَاعَـتِکَ عَمَلِۍ فَقَدْ کَبُرَ فِۍ جـَنْـبِ رَجَائِــکَ أَمـَلِۍ› ••• خدایا! اگـر در کنارطاعتٺ، عمـلم ڪوچڪ اسـت، امیـدۅآرزویـم بزرگ ۅبسیـار است...🍃 👏 @ourgod
● یکی از دوستانش می‌گفت حاج حیدر را می‌خواهید پیدا کنید به مقر حزب الله بروید. هم آن‌ها به حاج حیدر علاقه داشتند هم برادرم به آن‌ها، با جهاد مغنیه ارتباط خیلی خوبی داشت. حاج قاسم ارادت زیادی به او داشت، چند روز بعد از شهادتش در رونمایی از کتاب «وقتی مهتاب گم شد» نوشته بود که یکی از بهترین نیروهایم را در سوریه از دست دادم. دوستانش به او حاج قاسم کوچک می‌گفتند. با شهید قمی رفیق بود، حیدر مدتی فرماندهی عملیات حیدریون را برعهده داشت که وقتی فرمانده زینبیون شد حسین قمی جای او را گرفت. ●: هم با عراقی‌ها هم با حزب الله لبنان کار می‌کرد، بیشترین دوستانش از بچه‌های حزب الله بودند، با خیلی از فرماندهان عراقی، سوری، افغانستانی و پاکستانی ارتباط داشت. ●برادر شهید جنتی به مهمترین ویژگی شهید در ارتباط با گروه‌های مختلف نظامی اشاره و بیان کرد: تسلط خیلی خوبی به زبان عربی داشت. یکی از بچه‌های اهوازی می‌گفت ما که عرب هستیم وقتی به جلسات حاج حیدر می‌رفتیم چنان با عربی فصیح صحبت می‌کرد که اگر او را نمی‌شناختیم، فکر می‌‎کردیم اهل کشوری عربی است. همینطور با بچه‌های پاکستانی که این اواخر فرمانده آن‌ها شده بود به خوبی ارتباط برقرار می‌کرد 📎 پ ن : فرمانده ای که به حاج قاسم کوچک مشهور بود. 👌 @ourgod
••💛🎈•• ‌در هیاهوی بی‌حجابی‌ها... چادرم را رها نخواهم کرد الاأیها الناس تا نفس دارم... سنگرم را رهـا نخواهم کرد... 🐰 @ourgod
مگه نگفتی... ادعونی استجبلکم...🍃💔 . خواندمت... . اللهم الرزقنا توفیق فی سبیلک💔😔 . اجابتم کن...✨ 💔 . ══════°✦ ❃ ✦°══════ 🆔 @ourgod
👑Şค໓ຖค👑: 🔴شهیدی که با صحنه شنا کردن دختران روبرو شد! ⬅️ دکتر محسن نوری دوست و همرزم شهید احمد علی نیری می گوید یکبار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیدم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم.نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم!بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند.من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم.بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود.یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند.من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.» 🙈 @ourgod
؟ ❣عـــــشق یعنے: تو دل شب آروم زمزمه ڪنے "الـــهے العـــفو " ❣عـــــشق یعنے: چشماتو ببندے و به "امام زمانت " فڪر ڪنے.. ❣عـــــشق یعنے: شب ڪه همه خوابن تو آروم سر سجاده " اشڪ" بریزے ❣عـــــشق یعنے: اعتراف ڪنے "خـــــدایا چقدر ازت دورم" منو بڪِش سمت خودت.. ❣عشق یعنے: یاد "شهرضا " و ڪلے حسرت دیدار با "حاج همت"❤️ ❣عـــــشق یعنے: یه خیابون به اسم "بین الحـــــرمین " ❣عـــــشق یعنے: آرامش ڪنار مزار یه شـــــهید "گـــــمنام" ❣عـــــشق یعنے: "جزیره ے مـــــجنون" ❣عشق یعنی که با یار حسینیت تو کهف الشهدا قدم بزنی.. ❣عـــــشق یعنے: داشتن " آرزوے شــــــــــهادت " 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @ourgod 💕 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸