eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.6هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
❔پرسش ❓اگر براستی علی خودش را خلیفه می دانست و شایسته ترین مردم به خلافت چرا پس از قتل عثمان وقتی مردم خواستند که او خلیفه شود گفت مرا رها کنید و دیگری را بجویید( خطبه92) 💠پاسخ: ❕ایت الله العظمی مکارم شیرازی در شرح این کلام امام علیه السلام چنین می نویسد: ❗️«شارحان «نهج البلاغه» و ديگر انديشمندان اسلام درباره اين كلام اميرمؤمنان سخنان بسيارى گفته اند. گروهى آن را دليل بر عدم وجود نصّ بر مسئله امامت و ولايت پنداشته اند و گروهى در مقابل به دفاع برخاسته اند و جمعى از به اصطلاح روشنفكران عصر ما، آن را دليل بر اصالت رأى مردم در حكومت گرفته اند و همچنين... ❗️ولى براى اينكه در اينجا بيراهه نرويم بهتر است قبل از قضاوت درباره متن خطبه، به شرايط زمانى و مكانى و ساير مقدّماتى كه فضاى اصلى خطبه را تشكيل مى دهد، توجّه كنيم. از جمله: 1⃣اين سخن در زمانى از امام صادر شد كه «عثمان» بر اثر حيف و ميل در بيت المال و مسلّط ساختن بنى اميّه بر جان و مال مردم و بروز اغتشاش در مناطق مختلف، به قتل رسيده بود و مردم براى بيعت، به سوى امام هجوم آورده بودند. 🗯مردمى كه سران آنها به امتيازات بى دليل زمان عثمان خو گرفته بودند، انتظار داشتند امام هم بيت المال مسلمين را مطابق ميل آنها تقسيم كند و سياستمدارانشان انتظار داشتند كه در برابر بيعت با اميرمؤمنان پست هاى مهمّ فرماندارى و استاندارى كشور وسيع اسلام، در اختيار آنها گذاشته شود. 👌بسيارى از توده مردم نيز از ارزش هاى اسلامى فاصله گرفته و به خاطر وفور غنايم جنگى، آلوده زرق و برق دنيا شده بودند. افكار جاهلى در ميان آنها خودنمايى مى كرد و زندگى عصر پيامبر به خاطر بى توجّهى خلفا به فراموشى سپرده شده بود.به همين دليل، امام خود را بر سر دو راهى مى ديد: 🔷 تسليم نشدن در برابر بيعت مردم در آن شرايط بحرانى، يا تن دادن به بيعت و استقبال از طوفانها و بحرانها و امواج سهمگين اجتماعى. 2⃣امام كسى نبود كه مانند سياستمداران دنياطلب، طرح واقعى خود را براى حكومت اسلام پنهان سازد و با نشان درِ باغ سبز و فريبكارى، آنها را به بيعت بشكاند و بعد از نشستن بر تخت قدرت، طرح اصلى خود را آشكار سازد. ❗️ او هرگز به اين گونه فريبكارى ها تن درنمى داد و مايل بود همه چيز را قبلا به طور آشكار با مردم در ميان بگذارد و مشكلات بيعتشان را براى آنها بيان كند.بديهى است براى كسى كه از ديدگاه ارزش هاى الهى به حكومت مى نگرد، دليلى ندارد كه خود را با فريبكارى و به هر قيمت ممكن، به قدرت برساند. 3⃣ بى شك امام لايق ترين فرد، نه تنها در آن زمان، بلكه در زمان هاى قبل از آن نيز براى حكومت بود. نه تنها امام چنين عقيده اى را درباره خود داشت و مى فرمود: «رقيب من هم به يقين مى داند كه جايگاه من از خلافت جايگاه محور سنگ آسيا نسبت به آن است، (كه هرگز ممكن نيست سنگ بدون آن گردش كند)» 📚خطبه 3 ❗️ و نيز هنگامى كه به مسئله شوراى شش نفرى عمر اشاره مى كند كه او را در كنار پنج نفر قرار داده بودند; مى فرمايد: ❗️ « كدام زمان بود كه در مقايسه من با نخستين آنان (ابوبكر) شك و ترديد وجود داشته باشد، تا چه رسد به اينكه مرا هم سنگ امثال اينها قرار دهند». 📚همان مدرک ❗️ و در جاى ديگر هنگامى كه مردم مى خواستند بعد از عثمان با او بيعت كنند، با صراحت مى گويد: 🗯«همه شما به خوبى مى دانيد من از همه كس به خلافت شايسته ترم». 📚خطبه74 ❗️حتّى رقباى او، با صراحت شايسته تر بودن او را قبول داشتند هر چند در عالم سياست اين شايستگى ها از طرف رقيبان در عمل فراموش مى شود. از جمله «عُمر» به هنگام انتخاب شوراى شش نفرى به على(عليه السلام) گفت: «تو از همه شايسته ترى اگر شوخ طبع نبودى!» سپس افزود: « به خدا سوگند! اگر زمام حكومت را تو در دست بگيرى مردم را در مسير حقّ واضح، و راه روشن قرار خواهى داد». 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج1 ص186 ❗️ «ابوبكر» هنگامى كه به خلافت رسيد طبق نقل بسيارى از روايات عدم صلاحيّت خويش را براى خلافت بيان كرد. به گفته «طبرى» چنين گفت: «مردم من والى شما شده ام در حالى كه بهترين شما نيستم». 📚تاریخ طبری ج2 ص405 ❗️ و حتّى در بعضى از اين روايات آمده است كه ابوبكر گفت: «مرا رها سازيد، من بهترين شما نيستم در حالى كه على در ميان شماست». 📚احقاق الحق ج8 ص240 👌ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 👌با توجه به آنچه در بالا آمد كه همه از محكمات تاريخ و حديث محسوب مى شود و طبعاً جمله هاى متشابهى ماند خطبه بالا را بايد در پرتو آن تفسير كرد شكّى باقى نمى ماند كه امام عليه السلام در اين خطبه مى خواهد، عدم علاقه خود را به مسأله خلافت روشن سازد و نهايت تواضع خويش را در اين امر نشان دهد و هم به مردمى كه اصرار در بيعت با او داشتند، بگويد كه اگر من قدرت را بدست گيرم برنامه ام دنبال روى از روش هاى نادرست پيشين نيست.بلكه چاره اى جز اين ندارم كه شما را به راه حق باز گردانم و ارزش هاى عصر پيامبر را زنده كنم .هر چند خوشايند گروه زيادى نباشد و عَلَم مخالفت بر پا دارند و طوفان هايى بپا كنند. ❗️امام اتمام حجت می کند که اگر من زمام امور را بدست گیرم جز حق و عدالت و سنت پیامبر و رضای خدا را به رسمیت نمی شناسم و این بر شما سخت و ناگوار است و در برابر من شورش می کنید بنا براین بهتر است که من را رها کنید و دیگری را برگزینید زیرا شما من را در این مسیر همراهی نمی کنید و من نیز تا زمانی که همراهان واقعی نداشته باشم وظیفه ای در قبال خلافت شما ندارم . ❗️با توجّه به اين نكات، نوبتى براى اين باقى نمى ماند كه بحث كنيم، آيا اين خطبه دليل بر آن نيست كه امامت منصوص نبوده. و يا اينكه معيار براى امامت و خلافت تنها آراى مردم است و بس! زيرا اين سخن را كسى مى گويد كه تنها ظاهر اين خطبه را مورد توجّه قرار دهد و از تمام قراين تاريخى و سخنان ديگر امام در نهج البلاغه و غير آن، چشم بپوشد 📚پیام امام امیر المومنین ج4 ص208 ♻️پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال چرا نام دوازده امام در قرآن نیامده است 🗯پاسخ: ❗️ما در این باره در پاسخ های گذشته کانال مفصلا پاسخ داده ایم .هم اکنون پاسخی را که علامه سبحانی در این زمینه داده اند را برایتان نقل می کنیم: ❗️«روش آموزشی قرآن بیان کلیات و اصول عمومی است. تشریح مصادیق و جزئیات غالباً برعهده پیامبر گرامی می‌باشد. رسول خدا نه تنها مأمور به تلاوت قرآن بود، بلکه در تبیین آن نیز مأموریت داشت، چنان که می‌فرماید: «قرآن را بر تو فرستادیم تا آنچه برای مردم نازل شده است، برای آنها بیان کنی و آشکارسازی، شاید آنان بیندیشند» 📓نحل44 🗯در آیه یاد شده دقت کنید، می‌فرماید:«لتُبَیّن» و نمی‌گوید: «لتقرأ» یا «لیتلو» و این نشانه آن است که پیامبر علاوه بر تلاوت، باید حقایق قرآنی را روشن کند. 🗯 بنابراین، انتظار این که مصادیق و جزئیات در قرآن بیاید، همانند این است که انتظار داشته باشم همه جزئیات در قانون اساسی کشور ذکر شود. اکنون برخی از روش‌های قرآنی را در مقام معرفی افراد بیان می‌کنیم: 1⃣معرفی به نام: 🗯گاهی وضعیت ایجاب می‌کند که فردی را به نام معرفی کند، چنان‌که می‌فرماید: «(عیسی می‌گوید:) به شما مژدة پیامبری را می‌دهم که پس از من می‌آید و نامش احمد است». 📓صف6 ❗️در این آیه، حضرت مسیح، پیامبر پس از خویش را به نام معرفی می‌کند و قرآن نیز آن را از حضرتش نقل می‌نماید. 2⃣معرفی با عدد: ❗️گاهی موقعیت ایجاب می‌کند که افرادی را با عدد معرفی کند، چنان که می‌فرماید: «و خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده سرگروه برانگیختیم». 📓مائده 11 3⃣معرفی با صفت: 🗯بعضی اوقات وضعیت به‌گونه‌ای است که فرد مورد نظر را با اوصاف معرفی کند؛ چنان که پیامبر خاتم را در تورات و انجیل، با صفاتی معرفی کرده است: «کسانی که از رسول و نبی درس ناخوانده‌ای پیروی می‌کنند که نام و خصوصیات او را در تورات و انجیل نوشته می‌یابند، که آنان را به نیکی دعوت کرده و از بدی‌ها بازشان می‌دارد، پاکی‌ها را برای آنان حلال کرده و ناپاکی‌ها را تحریم می‌نماید و آنان را امر به معروف و نهی از منکر می‌کند و بارهای گران و زنجیرهایی که بر آنان بود، از ایشان برمی‌دارد...». 📓اعراف157 ❗️با توجه به این روش، انتظار این که اسامی دوازده امام با ذکر نام و اسامی پدر و مادر در قرآن بیاید، انتظاری بی جا است؛ زیرا گاهی مصلحت در معرفی به نام است و گاهی معرفی به عدد و احیاناً معرفی با وصف. 🗯اگر این اصل را بپذیریم و بگوییم خداوند باید کلیه مسائل اختلاف آفرین را در قرآن ذکر کند، تا مسلمانان دچار تفرقه نشود در این صورت باید صدها مسألة کلامی و عقیدتی و فقهی و تشریعی در قرآن ذکر شده باشد، مسائلی که قرن‌ها مایه جنگ و جدل و خونریزی در میان مسلمانان شده است، ولی قرآن درباره آنها به طور صریح و قاطع ـکه ریشه‌کن کننده نزاع باشد سخن نگفته است، مانند: 1. صفات خدا عین ذات اوست یا زاید بر ذات؟ 2. حقیقت صفات خبری مانند استوای بر عرش چیست؟ 3. قدیم یا حادث بودن کلام خدا. 4. جبر و اختیار. ❗️این مسایل و امثال آنها هر چند از قرآن قابل استفاده است، ولی آن‌چنان شفاف و قاطع که نزاع را یک سره از میان بردارد، در قرآن وارد نشده است و حکمت آن در این است که قرآن مردم را به تفکر و دقت در مفاد آیات دعوت می‌کند، بیان قاطع همه مسائل، به گونه‌ای که همه مردم را راضی سازد، بر خلاف این اصل است. ❗️پرسشگر تصور می‌کند که اگر نام امام و یا امامان در قرآن می‌آمد، اختلاف از بین می‌رفت، در حالی که این اصل کلیت ندارد؛ زیرا در موردی تصریح به نام شده ولی اختلاف نیز حاکم گشته است. 🗯بنی اسرائیل، از پیامبر خود خواستند فرمانروایی برای آنان از جانب خدا تعیین کند تا تحت امر او به جهاد بپردازند و زمین‌های غصب شده خود را بازستانند و اسیران خود را آزاد سازند. آنجا که گفتند: «آنان به یکی از پیامبران خود گفتند: برای ما فرمانروای معین کن تا به جنگ در راه خدا بپردازیم...». 📓بقره246 🗯پیامبر آنان، به امر الهی فرمانروا را به نام معرفی کرد و گفت: «به راستی که خدا طالوت را به فرمانروایی شما برگزیده است». 📓بقره247 🗯با این‌که نام فرمانروا با صراحت گفته شد، آنان زیر بار نرفتند و به اشکال تراشی پرداختند و گفتند: «از کجا می‌تواند فرمانروای ما باشد، حال آن که ما به فرمانروایی از او شایسته‌‌تریم، و او توانمندی مالی ندارد؟...». 📓بقره 247 🗯این امر، دلالت بر آن دارد که ذکر نام برای رفع اختلاف کافی نیست، بلکه باید موقعیت جامعه، آماده پذیرایی باشد. ❗️چه بسا ذکر اسامی پیشوایان دوازده‌گانه، سبب می‌شد که آزمندان حکومت و ریاست به نسل کشی بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگیری کنند، چنان که این مسأله درباره حضرت موسی رخ داد 📚راهنمای حقیقت،علامه سبحانی،ص293 به بعد ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال یکی ازدوستان من گفت ماچرا الکی جنگ کنیم سرغدیر و... حتی خودامام علی هم یکبار داخل نهج البلاغه درموردغدیر حرف نزد.!!!! آیااین مطلب درسته؟چرا؟ ✅پاسخ در تواتر حدیث غدیر در تاریخ طبق متون و کتب اهل سنت جای هیچ شک و تردیدی نیست . ❗️علامه امینی در الغدیر شریف ،حدیث غدیر را از بیش از 110 تن از بزرگان صحابه روایت می کند 📚الغدیر،ج1 ص141 به بعد ❗️و از 360 از علما و بزرگان اهل سنت از قرن دوم تا قرن چهاردهم نام می برد که این حدیث را در کتب خود اورده اند 📚الغدیر،ج1 ص167 به بعد ⚫️کسی در اصل وقوع جریان غدیر نمی تواند شک کند ♦️اما در مورد نهج البلاغه: ❗️باید بدانیم که کتاب شریف «نهج البلاغه» را حضرت امیرالمؤمنین ننگاشته‌اند که دیگران سؤال یا انتقاد یا استناد کنند که چرا در فلان خصوص چیزی ننوشته‌اند؟ 👌 بلکه نهج البلاغه بخشی از خطبه‌ها، نامه‌ها و نیز کلمات قصار امام علی می‌باشد که توسط مرحوم سید رضی جمع‌آوری شده است و بیشتر به سیاق ادبی و حکمت و اخلاق در بیانات آن حضرت توجه دارد و به همین دلیل نیز کلمه «بلاغ» را برای نام مجموعه‌ی خود انتخاب کرده است. پس باید بدانیم که از آن امام همام ، سخنان و احادیث بسیار و مستندی وجود دارد که در نهج البلاغه نیامده است. 🔵سید رضی که بنا به درخواست سایر علما به جمع‌آوری در قالب نهج البلاغه پرداخت، خود می‌گوید: «... و منظورم این بود که علاوه بر فضایل بی‌شمار دیگر، بزرگی قدر و شخصیت امیر مؤمنان علی علیه السلام، از نظر شگفتی‌های بلاغت و نمونه‌های ارزنده فصاحت را روشن سازم لذا تصمیم گرفتم از میان خطبه‌ها، نامه‌ها و سخنان حکمت آمیز، در ابتدا خطبه های «زیبا» و سپس نامه‌های «جالب» و بعد از آن کلمات حکمت آمیز حضرت را برگزینم .؛ .. هرگز ادعا نمی‌کنم که من به همه جوانب سخنان حضرت علی علیه السلام احاطه پیدا کرده‌ام به طوری که هیچ کدام از سخنان او از دستم نرفته باشد؛ بلکه بعید نمی‌دانم که آن چه نیافته‌ام بیش از آن باشد که یافته‌ام و آن چه در اختیارم قرار گرفته کمتر است از آن چه به دستم نیامده است.» 📚 مقدمه نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 27 ❗️پس نهج البلاغه تمامی بیانات و تنها سند نمی‌باشد. ⚫️با این وجود در همین نهج البلاغه نیز امام در خطبه های گوناگون حقانیت خود را به خلافت و امامت مطرح می کند و تصریح می کند که امام و خلیفه برای مردم از جانب خداوند تنها خودش و فرزندان معصومش می باشد که می توانید رجوع کنید به خطبه های : 1-2-144-97-120-93 و ... ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❓یکی این شبهه را کرد که اگر دلالت حدیث غدیر بر ولایت و سرپرستی علی را قبول کنیم لازم می آید که در یک زمان و عصر دو مطلق و سرپرست مسلمانان وجود داشته باشد و این محذورات بسیاری دارد ❕پاسخ چیست ❗️❗️ 💠💠 🗯در تفسیر چنین پاسخ داده شده است ؛ ❕«بهانه دیگری که برای سرباز زدن از این حدیث متواتر ( غدیر ) و همچنین آیه مورد بحث ( ابلاغ ) ذکر کرده اند این است که اگر پیامبر علی را در غدیر خم به ولایت و رهبری و خلافت نصب کرده باشد، لازمه اش وجود دو رهبر و دو در زمان واحد خواهد بود. 👌ولی توجه به شرائط و اوضاع خاص زمان نزول آیه ابلاغ و ورود حدیث غدیر و همچنین که در گفتار پیامبر وجود دارد این بهانه را به کلی برطرف می کند، زیرا می دانیم که این جریان در ماههای آخر عمر پیامبر واقع شد، در حالی که او آخرین دستورات را به مردم می کرد به خصوص اینکه صریحا فرمود:« من بزودی از میان شما می روم و دو چیز گرانمایه را در میان شما می گذارم .» ❕کسی که این سخن را می گوید پیدا است در صدد تعیین خویش است و برای برنامه ریزی می کند نه برای زمان حاضر، بنابراین روشن است که منظورش وجود دو رهبر و دو پیشوا در زمان نیست . 📚تفسیر نمونه ج5 ص22 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔اشکال می شود که اگر حدیث با این عظمت واقعیت دارد چرا علی و اهل بیت او و یارانش در موارد لزوم به آن استدلال نکردند ❗️آیا بهتر نبود که آنها برای اثبات خلافت بلافصل علی به چنین مدرک استناد می جستند ❕❕ 💠💠 👌این ایراد نیز مانند بسیاری از ایرادهای دیگر به خاطر عدم آگاهی کافی از حدیث و تاریخ و تفسیر است زیرا موارد زیادی در کتب دانشمندان اهل سنت نقل شده که خود علی یا ائمه علیهم السلام یا یاران آنها به حدیث غدیر استدلال کرده اند . 👌خطیب نقل می کند از عامر بن واثله که در روز شوری به همراه علی بودم و شنیدم که او به اعضای شوری چنین می گفت ؛ « دلیل محکمی برای شما اقامه کنم که عرب و عجم توانایی تغییر آن را نداشته باشند ...شما را به خدا سوگند می دهم آیا در میان شما کسی جز من وجود دارد که پیامبر در حق او گفته باشد ؛ « هرکس من او هستم علی مولای اوست ، خدایا هرکس علی را دوست بدارد ، دوستدارش باش و هر کس یاریش کند تو هم یاریش کن » همه گفتند نه » 📚مناقب خوارزمی ص217 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج2 ص61 📚فرائد السمطین ، حموینی ، باب 58 📚صواعق المحرقه ص93 🗯در روایت دیگری آمده است که روزی علی علیه السلام در سخنرانی می کرد ، در ضمن سخنان خود رو به جمعیت کرد وگفت شما را به خدا سوگند می دهم هرکس در غدیر حاضر بود و به گوش خود شنید که پیامبر مرا به جانشینی خود برگزید بایستد ، و شهادت بدهد...در این موقع حدود سی نفر از جا برخاستند و به شنیدن حدیث غدیر گواهی دادند» 📚مسند احمد ج4 ص370 📚مجمع الزواید ج9 ص104 📚کفایه الطالب ص56 📚البدایه و النهایه ج5 ص211 📚کنزالعمال ج15 ص151 👌امام علیه السلام خطاب به انس بن مالک گفت چرا تو بر نخاستی تا شهادت دهی ، پاسخ داد که عمر زیادی از من گذشته است و دچار فراموشی شده ام ، امام گفت اگر دروغ می گویی خدا تو را گرفتار بیماری برص کند آنچنان که عمامه ات آن را نپوشاند ، هنوز از جا بر نخاسته بود که گرفتاری بیماری برص شد و پیوسته می گفت گرفتاری نفرین بنده صالح خدا شدم » 📚المعارف ابن قتیبه ص194 📚شرح نهج البلاغه ج4 ص74 ❕علامه امینی در ، حدود 22 مناشده و احتجاج به حدیث غدیر بر امامت حضرت علی را نقل می کند که این احتجاج ها از ناحیه حضرت علی و حضرت زهرا و امامان و یاران آنها صورت گرفته است . 📚الغدیر ج1 ص327 تا 418 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال جمله «لا یوم کیومک یا اباعبدالله» را چه کسی بر زبان جاری کرد؟ پاسخ: امام باقر علیه‌السلام به نقل از جدشان می‌فرمایند: روزی امام حسین(ع) به نزد امام حسن(ع) آمد، وقتی چشمش به برادر افتاد گریه کرد، امام حسن(ع) از برادرش علت گریه کردن را جویا شد. امام حسین(ع) فرمود: گریه ام برای رفتار بدی است که با تو می‌شود. امام حسن(ع) فرمود: ظلم و ستمی که بر من می‌شود همین زهری است که به من داده می‌شود و به سبب آن به قتل می‌رسم، ولی بدان که «لا یوم کیومک یا اباعبدالله»؛ هیچ روز و سرنوشتی مانند روز و سرنوشت تو نیست... «سیدبن طاوس» اين يني چي وقتي خود امام ها خبر داشتن از شهادتشون چرا يكاري نميكردن تا شهيد نشن ✅پاسخ: ❗️قران نقل می کند که ابراهیم نبی مامور شد، اسماعیل را به قربانگاه ببرد وقربانی کند.ابراهیم جریان این ماموریت را با اسماعیل در میان گذاشت واسماعیل نیز قبول کرد وبه قربانگاه آمد.( صافات 102 تا 107) ⁉️ایا این کار اسماعیل خود کشی نبود؟ ⁉️چرا حضرت اسماعیل با این که می دانست که قربانی خواهد شد به قربانگاه آمد؟ ❗️طبیعتا باید بگویید امر وفرمان خداوند بوده است واو مامور به اطاعت بوده است. 💭ما هم در مورد امام حسین همین را می گوییم به این که او می دانست که در کربلا شهید می شود، اما خداوند به او اجازه نداده بود که از این علم غیب خود استفاده کند ودر کربلا حاضر نشود. امام کاظم فرمود: "خداوند قلوب امامان را محل اراده خودش قرار داده است هر زمان که خداوند چیزی را بخواهد، امام نیز آن را اراده می کند ( وامام بدون اذن خداوند هیچ کاری را انجام نمیدهد)" 📚بحار الانوار،ج5 ص114 ❗️حسین علیه السلام مامور بود که جان خودرا بدهد تا سبب احیای دین،ونجات جامعه اسلامی شود. خداوند درمورد کسانی که از جان ومال خود برای دین خدا می گذرند می فرماید: "خداوند از مومنین جانهایشان و اموالشان را می خرد تا بهشت برای آنان باشد"توبه 111 ❗️در رابطه با امام حسن نیز پاسخ همان است.او میدانست که همسرش، قاتل او می شود اما اجازه استفاده از این علم غیب را نداشت.چرا که امامان الگو ونمونه های برتر انسانیت بوده اند، اگر آنان از طریق علم غیب مشکلات وگرفتاری های خودرا حل کنند، قابلیت الگو برداری از آنان وجود نخواهد داشت.مردم باید ببینند که انان چگونه در راه خدا،صبر و بردباری از خود نشان می دهند واز جان ومالشان می گذارند تا مردم صبر وایثار را از آنان یاد بگیرند. ❗️آنان وظیفه داشتند تا در زندگی اجتماعی خود همانند انسان های معمولی رفتار کنند وجز در موارد محدودی از علم باطنی خود استفاده نکنند وبه زندگی عادی با مردم بپردازند تا نظام اجتماعی بر هم نخورد، چنان که پیامبر وامامان منافقان را به خوبی می شناختند ومی دانستند که ایمان واقعی ندارند ولی هرگز از علم غیب خود درباره انان استفاده نکردند ودر معاشرت، ازدواج ودیگر احکام با آنان مانند سایر مسلمانان رفتار می کردند ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال چرا قرآن مثل تورات و انجیل یک دفعه نازل نشد تا مردم رو روشن کنه چرا تدریجا نازل شد چه حکمتی بوده 🗯پاسخ: ❗️برای پاسخ توجه به نکات زیر لازم است: 1⃣ بدون شک هم از نظر تلقی وحی و هم از نظر ابلاغ به مردم، اگر مطالب به طور تدریجی و طبق نیازها پیاده شود و برای هر مطلبی شاهد و مصداق عینی وجود داشته باشد، بسیار مؤ ثرتر خواهد بود. 💭اصول تربیتی ایجاب می کند که شخص یا اشخاص تربیت شونده قدم به قدم این راه را بپیمایند، و برای هر روز آنها برنامه ای تنظیم شود تا از مرحله پائین شروع کرده به مراحل عالی برسند، برنامه هائی که این گونه پیاده می شود هم برای گوینده و هم برای شنونده دلچسبتر و عمیقتر است. 2⃣ اصولا آنها که چنین ایرادهائی را به قرآن می کردند به این حقیقت توجه نداشتند که قرآن یک کتاب کلاسیک نیست که درباره موضوع یا علم معینی صحبت کند، بلکه یک برنامه زندگی است برای ملتی که انقلاب کرده و در تمام ابعاد زندگی از آن الهام می گیرد ❗️بسیاری از آیات قرآن به مناسبتهای تاریخی مانند جنگ بدر و احد و احزاب و حنین نازل شده، و دستورالعمل ها یا نتیجه گیریهائی از این حوادث بوده است، آیا معنی دارد که اینها یکجا نوشته شود و به مردم عرضه گردد. 💭به تعبیر دیگر قرآن مجموعه ای است از اوامر و نواهی، احکام و قوانین تاریخ و موعظه، و مجموعه ای از استراتژی و تاکتیکهای مختلف در برخورد با حوادثی که در مسیر امت اسلامی به سوی جلو پیش می آمده است.چنین کتابی که همه برنامه های خود را، حتی قوانین کلیش را از طریق حضور در صحنه های زندگی مردم تبیین و اجرا می کند امکان ندارد قبلا یکجا تدوین و تنظیم شود، این بدان میماند که رهبر بزرگی برای پیاده کردن انقلاب تمام اعلامیه ها و بیانیه ها و امر و نهی هایش را که به مناسبتهای مختلف ایراد می شود یکجا بنویسد و نشر دهد، آیا هیچکس می تواند چنین سخنی را عاقلانه بداند؟ 3⃣ نزول تدریجی قرآن سبب ارتباط دائم و مستمر پیامبر به مبدء وحی بود، این ارتباط دائمی قلب او را قویتر، و اراده او را نیرومندتر می ساخت و تاثیرش در برنامه های تربیتی او انکار ناپذیر بود. 4⃣ از سوئی دیگر ادامه وحی بیانگر ادامه رسالت و سفارت پیامبر است، و جائی برای وسوسه دشمنان نخواهد گذاشت که بگویند این یک روز از سوی خدا مبعوث شد، سپس خدایش او را ترک گفت همانگونه که در تاریخ اسلام می خوانیم که به هنگام تاخیر وحی، در آغاز نبوت پیامبر این زمزمه پیدا شد و سوره والضحی برای نفی آن نازل گردید. 5⃣ بدون شک اگر بنا بود برنامه های اسلام همه یکجا نازل شود، لازم بود یکجا نیز اجرا گردد، زیرا نازل شدن بدون اجرا ارزش آن را از بین می برد، و می دانیم اجرای همه برنامه ها اعم از عبادات زکات و جهاد و رعایت تمام واجبات و پرهیز از تمام محرمات یکجا کار بسیار سنگینی بود که موجب فرار گروه عظیمی از اسلام می شد.پس چه بهتر که تدریجا نازل شود، و تدریجا مورد عمل قرار گیرد. ❗️و به تعبیر دیگر هر یک از این برنامه ها به خوبی جذب شود و اگر سؤال و گفتگوئی پیرامون آن است، مطرح گردد و جواب گفته شود. 6⃣یکی دیگر از اثرات این نزول تدریجی روشن شدن عظمت و اعجاز قرآن است، چرا که در هر واقعه آیاتی نازل می گردد، به تنهائی خود دلیل بر عظمت و اعجاز است و هر قدر تکرار می شود، این عظمت و اعجاز روشنتر می گردد و در اعماق قلوب مردم نفوذ می کند. 📚تفسیر نمونه ج15 ص81 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال خواستم درباره فلسفه وجوب نماز جمعه بگید که چرا خدا این نماز رو واجب کرده و هر هفته به این شکل باید خونده بشه 🗯پاسخ: ❗️در تفسیر نمونه در این باره چنین آمده است: ❗️نماز جمعه، قبل از هر چیز یک عبادت بزرگ دستجمعی است و اثر عمومی عبادات را که تلطیف روح و جان، و شستن دل از آلودگیهای گناه و زدودن زنگار معصیت از قلب می باشد در بردارد، بخصوص اینکه مقدمتا دو خطبه دارد که مشتمل بر انواع مواعظ و اندرزها و امر به تقوی و پرهیزگاری است . 💎و اما از نظر اجتماعی و سیاسی، یک کنگره عظیم هفتگی است که بعد از کنگره سالانه حج، بزرگترین کنگره اسلامی می باشد، و به همین دلیل در روایتی که از پیغمبر اکرم آمده است که جمعه حج کسانی است که قادر به شرکت در مراسم حج نیستند . ❗️در حقیقت اسلام، به سه اجتماع بزرگ اهمیت می دهد :اجتماعات روزانه که در نماز جماعت حاصل می شود .اجتماع هفتگی که در مراسم نماز جمعه است .و اجتماع حج که در کنار خانه خدا هر سال یکبار انجام می گیرد نقش ‍ نماز جمعه در این میان بسیار مهم است بخصوص اینکه یکی از برنامه های خطیب در خطبه نماز جمعه، ذکر مسائل مهم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است و به این ترتیب این اجتماع عظیم و پرشکوه می تواند منشاء برکات زیر شود : الف : آگاهی بخشیدن به مردم در💭 زمینه معارف اسلامی و رویدادهای مهم اجتماعی و سیاسی . 🗯ب : ایجاد همبستگی و انسجام هر چه بیشتر در میان صفوف مسلمین به گونه ای که دشمنان را به وحشت افکند و پشت آنها را بلرزاند . 🗯ج : تجدید روح دینی و نشاط معنوی برای توده مردم مسلمان . 🗯د : جلب همکاری برای حل مشکلات عمومی . 👌به همین دلیل همیشه دشمنان اسلام، از یک نماز جمعه جامع الشرائط که دستورهای اسلامی دقیقا در آن رعایت شود بیم داشته اند .و نیز به همین دلیل نماز جمعه همیشه به عنوان یک اهرم نیرومند سیاسی در دست حکومتها بوده است، منتها حکومتهای عدل همچون حکومت پیغمبر اکرم از آن بهترین بهره برداریها را به نفع اسلام، و حکومتهای جور همانند بنی امیه از آن سوء استفاده برای تحکیم پایه های قدرت خود می کردند . ❗️در طول تاریخ مواردی را مشاهده می کنیم که هر کس می خواست، بر ضد حکومتی قیام کند، نخست از شرکت در نماز جمعه او خودداری می کرد، چنانکه در داستان عاشورا می خوانیم که گروهی از شیعیان در خانه (سلیمان بن صرد خزاعی ) جمع شدند، و نامه ای خدمت امام حسین (علیه السلام ) از کوفه فرستادند، که در نامه آمده بود (نعمان بن بشیر) والی بنی امیه بر کوفه، منزوی شده و ما در نماز جمعه او شرکت نمی کنیم، و چنانچه بدانیم شما به سوی ما حرکت کرده اید او را از کوفه بیرون خواهیم کرد . 📚 بحار الانوار جلد 44 صفحه 333 . 💭در صحیفه سجادیه از امام سجاد می خوانیم : (خداوندا ! این (اشاره به نماز جمعه و عید قربان ) مقامی است که مخصوص خلفاء و برگزیدگان و امناء بلندپایه تو است که ویژه آنها نمودی، و (خلفای جور بنی امیه ) آن را به زور از اولیای حق گرفته و غصب کرده اند) 📚 صحیفه سجادیه دعای 48 . ❗️ گاه می شود که دشمنان اسلام یک هفته تمام شبانه روز تبلیغات مسموم می کنند ولی با یک خطبه نماز جمعه و مراسم پرشکوه و حیاتبخش آن همه خنثی می شود، روح تازه ای در کالبدها دمیده، و خون تازه ای در عروق به حرکت درمی آید .توجه به این نکته که طبق فقه شیعه در محدوده یک فرسخ در یک فرسخ بیش از یک نماز جمعه جائز نیست و حتی کسانی که در دو فرسخی (تقریبا 11 کیلومتری ) از محل انعقاد جمعه قرار دارند در آن نماز شرکت می کنند، روشن می شود که عملا در هر شهر کوچک یا بزرگ و حومه آن یک نماز جمعه بیشتر منعقد نخواهد شد، بنابراین اجتماعی چنین عظیمترین اجتماع آن منطقه را تشکیل می دهد .اما با نهایت تاسف این مراسم عبادی سیاسی که می تواند مبداء حرکت عظیمی در جوامع اسلامی گردد به خاطر نفوذ حکومتهای فاسد در آن در بعضی کشورهای اسلامی چنان بی روح و بی رمق شده است که عملا هیچ اثر مثبتی از آن گرفته نمی شود و شکل یک برنامه تشریفاتی به خود گرفته، و به راستی این از سرمایه های عظیمی است که برای از دست رفتن آن باید گریه کرد . 📚تفسیر نمونه ج24 ص133 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال چرا روزه خواری نباید کرد؟ مگر آزادی وجود ندارد؟ آیا کسی که روزه میگیرد اینقدر سست است که با دیدن روزه خواری دیگران، دست از روزه گرفتن بکشد؟ اعمال عبادی( از جمله روزه و حجاب) اگر با اختیار همراه نباشد چه ارزشی دارد؟ کسانی که اعتقادی به روزه ندارند چرا بخاطر دیگران باید محدود باشند؟! 💭پاسخ: ❗️این محدودیت ها منافاتی با آزادی انسان در دینداری ندارد. هر فردی در عالم خیال و ذهنش مختار است که مسلمان شود یا نه؛ ولی در محیط اجتماعی تابع قوانین و سنت های جامعه است. 💭 روزه خواری در انظار مردم از حالت فردی و شخصی به حالت اجتماعی در می آید که افراد در جامعه مجاز به انجام هر کاری نیستند. هر فردی در منزل خود می تواند روزه خوار ی کند که اگر بدون عذر باشد گنهکار است؛ ولی روزه خواری در اجتماع، موجب تضییع حقوق دیگران و بی حرمتی به عقاید افراد جامعه است. زیرا بین عمل حرام و تظاهر به عمل حرام تفاوت است.در نتیجه هیچ فردی اعم از مسلمان و غیر مسلمان، مسافر و غیر مسافر حق روزه خواری در انظار عمومی را ندارد. هر شخصی که در فضای کشور اسلامی زندگی می کند باید به این قانون احترام بگذارد.فرد روزه خوار علاوه بر بی حرمتی به احکام و قوانین اسلامی، به صورت علنی و آشکار بیان می کند که رعایت حقوق دیگران، برایش اهمیتی ندارد؛ لذا مستوجب عقوبت است. ❗️ زندگانی دسته جمعی برای افراد بشر دارای فواید وبرکات فراوانی است ولی در مقابل ان محدودیت هایی نیز برای او ببار می اورد ❗️در زندگی اجتماعی سرنوشت افراد بهم مربوط است وافراد در سرنوشت هم اثر دارند حق نظارت در اعمال دیگران حق طبیعی و خاصیت زندگی دسته جمعی است . ❗️در اجتماع چیزی به عنوان " ضرر فردی " وجود تدارد و هر زیان فردی امکان این را دارد که به صورت یک " زیان اجتماعی" دراید وبه همین دلیل منطق وعقل به افراد اجازه می دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هرگونه تلاش و کوششی خود داری نکنند ❗️پیامبر گرامی فرمود: " یک فرد گنهکار در میان مردم همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد تبری برداشته وبه سوراخ کردن موضعی که در ان نشسته بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید من در سهم خود تصرف می کنم اگر دیگران اورا از این عمل خطرناک باز ندارند طولی نمی کشد که اب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده ویکباره همگی در دریا غرق می شوند" 📚 مسند احمد ج4 ص268 📚 نهج الفصاحه ص836 ❗️ پیامبر با این مثال جالب منطقی بودن وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را مجسم ساخته و حق نظارت فرد بر اجتماع را یک حق طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشت ها است می داند 📚تفسیر نمونه ج3 ص38 💭روشن است که اگر این محدودیت ها نباشد به تدریج قبح گناه ریخته و ارتکاب ان برای افراد اسان میشود و این مساله ای است که برای هیچ عاقلی قابل پدیرش نیست ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال با یکی از دوستان بر سر تفسیر ایه « یس» اختلاف داریم خواستم بدونم « یس» چه کسی است و مراد از ال « یس» چه کسانی هستند 🗯پاسخ: ❗️یکی از تفسیرهایی که برای « یس» در اغاز سوره « یس» شده است این است که این کلمه مرکب از « یا» ( حرف ندا) و سین یعنی شخص پیامبر گرامی است و به این ترتیب پیامبر را برای بیان مطلب مخاطب می سازد . 🗯امام صادق فرمود: « یس نام رسول خداست و دلیل بر آن این است که بعد از آن می فرماید تو از مرسلین و بر صراط مستقیم هستی» 📚تفسیر نور الثقلین،ج4 ص375 ❗️حضرت علی فرمود: « پیامبر گرامی نامش یاسین است و ما کسانی هستیم که خداوند در موردشان فرموده است « سلام علی ال یاسین» 📚بحار الانوار ج23 ص168 ❗️در روایتی امده است که امام رضا در مناظره ای که با علمای اهل سنت در باره مقام اهل بیت داشتند از انان سوال کردند به من بگویید که مراد از « یس» چه کسی است . 🗯انان گفتند مراد محمد است در این شکی نیست . 🗯امام رضا فرمود: « خداوند به محمد و آلش به قدری فضل و بزرگی داده است که کسی به کنه آن نمی رسد مگر کسانی که اندیشه کنند چرا که خداوند جز بر انبیا بر کسی سلام نفرستاده است و فرموده است:« سلام بر نوح در میان جهانیان» 📓صافات 79 ❗️و « سلام بر ابراهیم» 📓صافات109 ❗️« سلام بر موسی و هارون» 📓صافات120 🗯اما نگفته است سلام بر آل نوح،یا سلام بر آل ابراهیم،یا سلام بر آل موسی و هارون ❗️اما در شان ما گفته است « سلام علی آل یس» 📓صافات130 🗯یعنی سلام بر آل محمد» 📚عیون الاخبار ج1 ص236 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال ببخشید خواستم بگید فلسفه نماز خوندن چیه تا واسه کسایی که نماز نمیخونن بگم شاید به راه بیان 🗯پاسخ: ❗️گر چه نماز چیزی نیست که فلسفه اش بر کسی مخفی باشد، ولی دقت در متون آیات و روایات اسلامی ما را به ریزه کاریهای بیشتری در این زمینه رهنمون می گردد: 1⃣روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است، همان ((ذکر اللّه)) است که در آیه قران بعنوان برترین نتیجه بیان شده است . ❗️البته ذکری که مقدمه فکر، و فکری که انگیزه عمل بوده باشد، چنانکه در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که در تفسیر جمله و لذکر الله اکبر فرمود: «یاد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام» ❗️ یعنی به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد 📚بحار الانوار جلد 82 ص 200 2⃣ نماز وسیله شستشوی از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است چرا که خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته می کند، لذا در حدیثی می خوانیم، پیامبر از یاران خود سؤال کرد:«اگر بر در خانه یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن او می ماند» ❗️در پاسخ عرض کردند: نه، فرمود: «نماز درست همانند این آب جاری است، هر زمان که انسان نمازی می خواند گناهانی که در میان دو نماز انجام شده است از میان می رود)) . 📚وسائل الشیعه جلد 3 صفحه 7 ❗️و به این ترتیب جراحاتی که بر روح و جان انسان از گناه می نشیند، با مرهم نماز التیام می یابد و زنگارهائی که بر قلب می نشیند زدوده می شود . 3⃣ نماز سدی در برابر گناهان آینده است، چرا که روح ایمان را در انسان تقویت می کند، و نهال تقوی را در دل پرورش می دهد، و می دانیم ایمان و تقوی نیرومندترین سد در برابر گناه است، و این همان چیزی است که در آیه فوق به عنوان نهی از فحشاء و منکر بیان شده است، و همان است که در احادیث متعددی می خوانیم، افراد گناهکاری بودند که شرح حال آنها را برای پیشوایان اسلام بیان کردند فرمودند: غم مخورید، نماز آنها را اصلاح می کند و کرد . 4⃣نماز، غفلت زدا است، بزرگترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگی مادی و لذائذ زود گذر کردند، اما نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام می شود، مرتبا به انسان اخطار می کند، هشدار می دهد، هدف آفرینش او را خاطر نشان می سازد، موقعیت او را در جهان به او گوشزد می کند و این نعمت بزرگی است که انسان وسیله ای در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قویا به او بیدار باش گوید . 5⃣ نماز خود بینی و کبر را در هم می شکند، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانی بر خاک در برابر خدا می گذارد، خود را ذره کوچکی در برابر عظمت او می بیند، بلکه صفری در برابر بی نهایت . ❗️پرده های غرور و خود خواهی را کنار می زند، تکبر و برتری جوئی را در هم می کوبد . 🗯به همین دلیل علی در آن حدیث معروفی که فلسفه های عبادات اسلامی در آن منعکس شده است بعد از ایمان، نخستین عبادت را که نماز است با همین هدف تبیین می کند می فرماید:«خداوند ایمان را برای پاکسازی انسانها از شرک واجب کرده است و نماز را برای پاکسازی از کبر» 📚نهج البلاغه کلمات قصار 252 6⃣ نماز وسیله پرورش، فضائل اخلاق و تکامل معنوی انسان است، چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون می برد، به ملکوت آسمانها دعوت می کند، و با فرشتگان همصدا و همراز می سازد، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا می بیند و با او به گفتگو برمی خیزد . ❗️تکرار این عمل در شبانه روز آنهم با تکیه روی صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصا با کمک گرفتن از سوره های مختلف قرآن بعد از حمد که بهترین دعوت کننده به سوی نیکیها و پاکیها است اثر قابل ملاحظه ای در پرورش فضائل اخلاقی در وجود انسان دارد . 🗯لذا در حدیثی از امیر مؤمنان علی می خوانیم که در فلسفه نماز فرمود: «نماز وسیله تقرب هر پرهیزکاری به خدا است» 📚نهج البلاغه کلمات قصار 136. 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 7⃣نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح می دهد- چرا که نماز روح اخلاص را زنده می کند، زیرا نماز مجموعه ای است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تکرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان می پاشد و روح اخلاص را تقویت می کند . ❗️لذا در حدیث معروفی می خوانیم که امیر مؤمنان علی در وصایای خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشیر ابن ملجم جنایتکار شکافته شد فرمود: «خدا را خدا را در باره نماز، چرا که ستون دین شما است» 📚نهج البلاغه نامه ها (وصیت) 47. 🗯می دانیم هنگامی که عمود خیمه در هم بشکند یا سقوط کند هر قدر طنابها و میخهای اطراف محکم باشد اثری ندارد، همچنین هنگامی که ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد . ❗️در حدیثی از امام صادق می خوانیم«نخستین چیزی که در قیامت از بندگان حساب می شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول می شود، و اگر مردود شد سائر اعمال نیز مردود می شود» ❗️شاید دلیل این سخن آن باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص که وسیله قبولی سائر اعمال است در او زنده می شود، و گرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده می گردد و از درجه اعتبار ساقط می شود . 8⃣نماز قطع نظر از محتوای خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاکسازی زندگی می کند، چرا که می دانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشی که بر آن نماز می خواند، آبی که با آن وضو می گیرد و غسل می کند، محلی که در آن غسل و وضو انجام می شود باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد کسی که آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کمفروشی، رشوه خواری و کسب اموال حرام باشد چگونه می تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراین تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران . 9⃣نماز علاوه بر شرائط صحت شرائط قبول، یا به تعبیر دیگر شرائط کمال دارد که رعایت آنها نیز یک عامل مؤثر دیگر برای ترک بسیاری از گناهان است . ❗️در کتب فقهی و منابع حدیث، امور زیادی به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است از جمله مساله شرب خمر است که در روایات آمده «نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اینکه توبه کند» . 📚بحار ج 84 ص 317 و 320. ❗️و در روایات متعددی می خوانیم «از جمله کسانی که نماز آنها قبول نخواهد شد پیشوای ستمگر است» 📚بحار ج 84 ص 318. ❗️و در بعضی از روایات دیگر تصریح شده است که نماز کسی که زکات نمی پردازد قبول نخواهد شد، و همچنین روایات دیگری که می گوید: خوردن غذای حرام یا عجب و خود بینی از موانع قبول نماز است، پیدا است که فراهم کردن این شرایط قبولی تا چه حد سازنده است؟ 🔟 نماز روح انضباط را در انسان تقویت می کند، چرا که دقیقا باید در اوقات معینی انجام گیرد که تاخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز، است همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامه های زندگی کاملا آسان می سازد . ❗️همه اینها فوائدی است که در نماز، قطع نظر از مساله جماعت وجود دارد و اگر ویژگی جماعت را بر آن بی فزائیم - که روح نماز همان جماعت است - برکات بی شمار دیگری دارد که اینجا جای شرح آن نیست، بعلاوه کم و بیش همه از آن آگاهیم . ❗️گفتار خود را در زمینه فلسفه و اسرار نماز با حدیث جامعی که از امام علی بن موسی الرضا نقل شده پایان می دهیم، امام در پاسخ نامه ای که از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمود: 🗯« علت تشریع نماز این است که توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است، و مبارزه با شرک و بت پرستی، و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته، و نهادن پیشانی بر زمین همه روز برای تعظیم پروردگار . 🔷و نیز هدف این است که انسان همواره هشیار و متذکر باشد، گرد و غبار فراموشکاری بر دل او ننشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونی در مواهب دین و دنیا گردد . 🔶علاوه بر اینکه مداومت ذکر خداوند در شب و روز که در پرتو نماز حاصل می گردد، سبب می شود که انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نکند، روح سرکشی و طغیانگری بر او غلبه ننماید . 🔷و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او، انسان را از معاصی باز می دارد و از انواع فساد جلوگیری می کند 📚 وسائل الشیعه ج 3 ص 4. 🔴برگرفته از تفسیر نمونه ج16 ص284 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔خداوند در سوره‌ی صاد آیه‌ی 41 از زبان ایوب چنین می‌فرماید: «...حقیقتاً مرا خسته کرد و مرا مورد عذاب قرار داد». همچنین در آیات 82 و 83 این سوره چنین می‌گوید: «شیطان گفت به عظمتت قسم، همه آنها را گمراه خواهم ساخت به جزبندگان مخلَص شما». با توجه به این آیه شیطان نمی‌تواند بر مخلص تسلط داشته باشد. پس در خستگی حضرت ایّوب چطور می‌تواند شیطان تأثیر داشته باشد؟ و همچنین حضرت ایوب با این جمله «شیطان مرا مورد عذاب قرار داد» می‌خواهد چه بگوید؟آیا همه اینها نشانه نفوذ به نمی باشد ❗️❗️ 💠💠 👌 می فرماید ؛ « به خاطر بیاور بنده ما را ، هنگامی که پرودگارش را خوانده که شیطان من را به رنج و عذاب افکنده است» 🔶#ص 41 👌این آیه اشاره است به گرفتاریهای شدید و طاقت فرسا و درد و رنج فراوان حضرت ایوب ، درد و رنجی که شیطان در آن بود که شرح آن در روایتی از امام علیه السلام به این بیان رسیده است ؛ 🗯کسی از امام علیه السلام سؤال کرد بلائی که دامنگیر ایوب شد برای چه بود؟ (شاید فکر می کرد کار خلافی از او سر زده بود که خداوند او را مبتلا ساخت ) . 🔷امام در پاسخ او جواب فرمود که خلاصه اش چنین است : ❕«ایوب به خاطر کفران نعمت گرفتار آن مصائب عظیم نشد بلکه به عکس ‍ به خاطر شکر بود، زیرا به پیشگاه خدا عرضه داشت که اگر ایوب را شاکر می بینی به خاطر نعمت فراوانی است که به او داده ای، مسلما اگر این نعمتها از او گرفته شود او هرگز بنده شکرگزاری نخواهد بود. 🔶خداوند برای اینکه اخلاص ایوب را بر همگان روشن سازد، و او را الگوئی برای جهانیان قرار دهد که به هنگام نعمت و رنج هر دو شاکر و صابر باشند به شیطان اجازه داد که بر دنیای او گردد . شیطان از خدا خواست اموال سرشار ایوب، زراعت و گوسفندانش و همچنین فرزندان او از میان بروند، و آفات و بلاها در مدت کوتاهی آنها را از میان برد، ولی نه تنها از مقام شکر ایوب کاسته نشد بلکه افزوده گشت . 👌او از خدا خواست که این بار بر بدن ایوب مسلط گردد، و آنچنان بیمار شود که از شدت درد و رنجوری به خود بپیچد و اسیر و بستر گردد . 🔷این نیز از مقام او چیزی نکاست . 🗯ولی جریانی پیش آمد که قلب ایوب را شکست و روح او را سخت جریحه دار ساخت، و آن اینکه جمعی از راهبان بنی اسرائیل به دیدنش ‍ آمدند و گفتند: تو چه گناهی کرده ای که به این الیم گرفتار شده ای ❕ 🔷ایوب در پاسخ گفت به پروردگارم سوگند که خلافی در کار نبوده، همیشه در طاعت الهی کوشا بوده ام، و هر لقمه غذائی خوردم یتیم و بر سر سفره من حاضر بوده . 👌ایوب از این شماتت دوستان بیش از هر مصیبت دیگری ناراحت شد، ولی باز رشته صبر را از کف نداد، و آب زلال شکر را به کفران آلوده نساخت، تنها رو به درگاه خدا آورد و جمله های بالا را بیان نمود، و چون از عهده امتحانات الهی به برآمده بود خداوند درهای رحمتش را بار دیگر به روی این بنده صابر و شکیبا گشود، و نعمتهای از دست رفته را یکی پس از دیگری و حتی بیش از آن را به او ارزانی داشت، تا همگان سرانجام نیک صبر و و شکر را دریابند . 📚 ج1 ص76 📚 ج12 ص 346 👌با توجه به این روایت ، روشن می شود که مراد از تسلط بر حضرت ایوب و گرفتار ساختن او ، تسلط به معنای گمراه کردن و منحرف کردن او نیست تا با مقام نا سازگار باشد ، بلکه اشاره ای است به گرفتاری هایی که شیطنت شیطان در آن موثر بوده است که خداوند نیز برای آزمایش این پیامبر بزرگ و ترفیع درجه او ، درخواست های را پذیرفت . 📚 ج19 ص296 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔شخصی میگوید من به اندازه ای میخورم که حالت اصلی من ازبین نمیرود و مست نمی شوم این حکم حرمت برای آن زمانی هست که طرف اختیارخود را ازدست بدهد جواب ما چیست❕❕ 💠💠 👌از دیدگاه ، خوردن شراب و مشروبات الکلی مطلقا حرام است و فرقی در و یا آن و حدوث یا عدم حدوث حالت نمی باشد . 👌خداوند به صورت خوردن شراب را حرام کرده و می فرماید ؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید وبت ها وازلام پلیدند و از عمل شیطانند از آنها دوری کنید تا رستگار شوید» 🔶 🗯و می فرماید ؛ «شیطان می خواهد در میان شما به وسیله ی وقمار عداوت ایجاد کند وشما را از ذکر خدا واز نماز باز دارد» 🔶 🔷و می فرماید ؛ «درباره ی وقمار از تو سؤال میکنند بگو در آنها گناه و زیان بزرگی است» 🔶 🗯در این آیات خداوند به صورت مطلق خوردن را حرام اعلام کرده است و در حکم حرمت از جهت کمی و زیادی و مستی و غیر مستی نگذاشته است . 🗯به این نکته در متعددی نیز اشاره شده است . 🔶امام علیه السلام فرمود ؛ « هر نوع شراب و مسکری حرام است ، حتی نوشیدن یک از آن حرام است » 📚 👌و ؛ « خداوند صراحتا شراب را حرام کرده است ، پس خوردن کم و یا زیاد آن می باشد » 📚 👌امام علیه السلام نیز فرمود ؛ « اسلام خالص در شهادت به وحدانیت خدا ...و تحریم شراب است ، و فرقی بین کم و زیاد خوردن آن نیست ،آنچه که خوردن زیادی آن سبب مستی می شود ، خوردن کم آن نیز است » 📚 ج2 ص126 👌به این مضمون روایات متعدد دیگری نیز وارد شده است که جهت آگاهی شود ؛ 📚 👌جهت آگاهی از فلسفه تحریم مشروبات الکلی و شراب در اسلام به زیر مراجعه فرمایید ؛ 🗯 https://t.me/Rahnamye_Behesht/4390 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که از نظر قرآن ما هیچ گونه اختیاری از خودمان نداریم و در کارها مجبور هستیم شاهدش آن آیه قرآن است که شیطان به خداوند می گوید تو من را کردی و خداوند هم سخنش را رد نمی کند ❗️❗️ 💠💠 👌آنچه مورد اشکال قرار گرفته است این آیه قرآن است که خداوند از زبان نقل می کند که گفت ؛ « گفت پرودگارا بخاطر اینکه مرا گمراه ساختی من نعمت های را در زمین در نظر آنها تزیین می دهم و همگی را گمراه خواهم ساخت ، مگر بندگان مخلصت را ...» 🔷 39-40 👌این جمله از دروغ ها و افتراهای شیطان به ساحت پرودگار است و نشان می دهد که او تا چه حد جسور و بی پروا است که چنین دروغ بزرگی را به خدا می بندد ، خداوندی که هدایتگر همگان است و اسباب هدایت را در اختیار آنها گذارده است و چون سخن شیطان بوده است قرآن اشاره ای به بطلان آن نمی کند . ❔خداوند کدام عامل را برای شیطان فراهم ساخت ؟ آیا به او و به فرشتگان نفرمود که شرافت آدم به جهت روح ویژه الهی او است ولی شیطان حسود و خود خواه آن را نادیده گرفت و به مساله آفرینش او از گل بسنده کرد . آیا سبب او خودش نبود ؟ 📚 ، ج7 ص373 👌به دیگر ؛ 🔷« بدیهی است که خدا شیطان را گمراه نساخته بود بلکه این نسبت شیطنت آمیز بود که از ابلیس صادر شد برای اینکه خود را کند و توجهی برای اغوا گری خود ترتیب دهد و این رسم همه ابلیس ها و شیاطین است که ؛ 🗯اولا ؛ گناهان خویش را به دیگران می افکنند . 🗯ثانیا ؛ همه جا می کوشند تا اعمال زشت خود را با غلط توجیه کنند نه تنها در برابر بندگان خدا حتی در برابر خود خدا که از همه چیز آگاه است . 📚 ج11 ص72 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔مراجع می گویند اگر تنها راه درمان منحصر به استفاده از محرمات مانند کشیدن تریاک و خوردن و ...باشد ، استفاده از آن ها اشکال ندارد در حالی که روایات می گوید خداوند در حرام شفا قرار نداده است❗️آیا مراجع بر خلاف روایات فتوا نداده اند ❕❕ 💠💠 👌در روایات متعددی آمده است که خداوند در شفایی قرار نداده است . 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « خداوند عز و جل در هیچ یک از محرمات و شفایی قرار نداده است » 📚 ج6 ص413 👌و ؛ « پسندیده نیست که هیچ کس با محرمات الهی به دنبال خویش باشد » 📚 ج6 ص414 👌و ؛ « من نمی خواهم به دوایی که با شراب عجین شده است کنم ، چگونه با آن به دنبال شفای خود باشم » 📚 ج6 ص414 🗯به این مضمون روایات متعدد دیگری نیز در مجامع روایی ما نقل شده است ؛ 📚 ج25 ص343 باب 20 👌از سوی دیگر ، مراجع داده اند که اگر بر اساس تشخیص پزشک و مورد ، تنها راه درمان بیماری استفاده از محرمات الهی باشد ، استفاده از آن ها به مقدار اشکالی ندارد . 📚 ص292 🔷مستند این حکم می باشد که خداوند می فرماید ؛ « او شما را برگزید و در دین خود تکلیف باری برای شما قرار نداد » 🔶 78 🔷پیامبر فرمود ؛ « من مبعوث به شریعت و آسانی شده ام » 📚 ج30 ص548 🗯بی شک اگر بیماری توان انسان را بریده باشد و هیچ راه درمانی جز استفاده از یک حرام الهی برای درمان نباشد ، بر اساس قاعده لا حرج و شریعت سهل اسلامی ،درمان با حرام برای نفی حرج و رجحان می یابد. 👌قاعده لا ضرر و حرمت ضرر رساندن به بدن نیز موید این فتوا می تواند باشد چنانکه در روایات ما آمده است « لا و لا ضرار فی الاسلام » و بر اساس آن هر گونه حکمی که سبب آسیب رسیدن به خود و دیگران شود در اسلام بر داشته شده است . 📚 ج26 ص14 👌 نیز می فرماید ؛ « خود را با دست خود به نیفکنید » 🔷 195 🗯روشن است که در صورت عدم درمان بیماری که تنها راه درمان آن استفاده از حرام الهی باشد ، ضرر و هلاکت انسان می شود . ❕لذا امام علیه السلام فرمود ؛ « هیچ چیز از محرمات الهی نمی باشد مگر آنکه ارتکابش برای جایز و حلال است » 📚 ج5 ص483 ❕میان این دسته ادله با ادله دسته اول که می گوید خداوند در حرام قرار نداده است منافاتی نمی باشد زیرا؛ 🔷 روایات دسته اول در مقام بیان این نکته است که شفای خالص و کامل با استفاده از محرمات الهی حاصل نمی شود ، اگر چه ممکن است بیماری فعلی انسان را درمان کند ، اما و بیماری های دیگری را برای بدن به همراه می آورد ، زیرا تمام محرمات الهی دارای عوارض و ضررهایی بوده است که خداوند آن ها را حرام کرده است و انسان تا جایی که ممکن است باید از راه حلال خود را درمان کند چنانکه امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « هر آنچه در آن فساد نهفته شده و مایه ضرر برای جسم و نفس است حرام شمرده شده است » 📚بحار الانوار ج100 ص51 🗯بنابراین میان این دو دسته ادله و فتاوی هیچ گونه و تنافی وجود ندارد . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا آمار قرآن در مورد که در جنگ بدر به یاری مسلمین آمدند متناقض نیستند ❗️در آیه 9 سوره بدر میگوید 1000 فرشته و در آیه 124 ال عمران می گوید 3000 نفر بودند ❕❕یاری کردن فرشتگان چگونه بود ❗️ 💠💠 👌خداوند در مورد تعداد که مسلمین را در جنگ بدر یاری کردند می فرماید ؛ « ( به خاطر بیاورید ) زمانی را ( که از شدت ناراحتی در میدان بدر ) از پرودگارتان تقاضای کمک می کردید و او تقاضای شما را پذیرفت ( و گفت ) من شما را با یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود می آیند می کنم» 🔷 9 👌و در سوره آل از قول پیامبر گرامی نقل می کند ؛ « در آن هنگام که تو به مومنان می گفتی آیا کافی نیست پرودگارتان شما را به سه هزار نفر از فرشتگان که ( از آسمان ) فرود آیند کند » 🗯ال 124 👌میان این دو آیه نیست . عدد فرشتگان در جنگ بدر یک هزار نفر بوده است و آیه سوره آل عمران ،وعده ای بوده است که پیامبر به مسلمانان داده بود که حتی اگر لازم شود خداوند عدد بیشتری تا سه هزار نفر از فرشتگان را به یاری شما می فرستد . 📚 ج7 ص104 ❕اما این که نحوه یاری کردن به چه صورت بوده است ؛ 🔷« در میان مفسران در این زمینه گفتگوی بسیار شده است، بعضی معتقدند که رسما وارد صحنه نبرد شدند و با سلاحهای مخصوص به خود به لشکر دشمن حمله کردند و عده ای از آنها را به خاک افکندند، 👌ولی در دست است که نشان می دهد نظر گروه دوم که می گویند فرشتگان تنها برای دلگرمی و تقویت روحیه مؤمنان نازل شدند، به واقع نزدیکتر است. 💠 ؛ 1⃣ خداوند می فرماید اینها تمام برای اطمینان قلب شما بوده است که با احساس این پشت گرمی بهتر مبارزه کنید ( انفال 10) نه اینکه آنها اقدام به کرده باشند. 2⃣اگر بنا شود فرشتگان، شجاعانه سربازان دشمن را به خاک افکنده باشند چه فضیلتی برای بدر باقی خواهد ماند که این همه در روایات از آنها سخن به میان آمده است . 3⃣تعداد بدر 70 نفر بودند که قسمت مهمی از آنها با شمشیر علی علیه السلام به خاک افتادند و قسمت دیگری به دست جنگجویان اسلام که غالبا قاتلین آنها در تاریخ به نام ذکر شده اند، بنابراین چه باقی می ماند برای فرشتگان و چه کسی را آنها به خاک انداختند. 📚 ج7 ص105 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
‍ 🤔پرسش ❓پرسشی پیرامون ❔اگر به بخش دوم این دعا توجه شود آن خلاف احتیاط است آنجا که گوید : « يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ » یعنی ای محمد و ای علی مرا کفایت کنید که شما دو بزرگوار مرا کافی هستید . حال این است که هستید یعنی چه ؟ یعنی دیگر معاذا بالله به خدا هم نیست؟ ❕آیا این را بعدها غالیان و به دعا افزوده اند ؟ و اصلا این به دعا سند و معتبری دارد یا نه ❕متن آن با کتاب خدا در است که قرآن بارها با تأکید می گوید: « حسبنا الله و نعم الوکیل »سوره آل عمران ، آیه 173 و نیز با 36 تا 38 در سوره زمر در تعارض آشکاری است که در ضمن آن با استفهام تقریری می پرسد: «الیس الله بکاف عبده؟!/ مگر خدا پرستنده اش را کفایت نمی کند؟ این دعا از پیامبر یا امام معصوم هم نشده است. روایت هم نیست بلکه یک . 💠پاسخ💠 👌علامه مجلسی به نقل از مرحوم طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان می آورد که دعای مشهور به دعای فرج دعایی بوده است که امام زمان علیه السلام به فردی به نام محمد بن احمد بن ابی اللیث در تشرفی که نسبت به ایشان روا داشتند تعلیم دادند و او که از دست دشمنان امنیت نداشت به برکت این دعا نجات یافت ؛ ❕می گوید که امام زمان علیه السلام به من چنین تعلیم داد ؛ 🗯 الهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی . 📚بحار الانوار ج53 ص 276 👌کفعمی نیز نقل می کند که این دعایی بود که امام زمان علیه السلام به فردی زندانی تعلیم دادند که او به برکت این دعا از زندان رهایی یافتند که کفعمی دعا را با اضافه این جملات نقل می کند ؛ « ...الساعه الساعه الساعه العجل العجل العجل یا ارحم الراحمین بمحمد و آله الطاهرین» 📚المصباح کفعمی ص176 🔶مضمون این دعا در کتب زیر نیز نقل شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج8 ص186 📚جمال الاسبوع ص280 و ... 🗯بنابراین دعا از حیث سند معتبر است و علمای بزرگ آن را در کتب خود نقل کرده اند . ❔حال آیا جمله « اکفیانی فانکما کافیان » « مرا کفایت کنید زیرا شما کفایت کننده هستید » با آیات قرآن که خداوند را کافی و کفایت کننده می داند تعارض دارد ❗️ 👌پاسخ روشن است که هیچ گونه تعارضی بین فراز مذکور و آیات قرآن نیست . ❕❗️❗️ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 ❕درخواست کفایت کردن از غیر خدا دو صورت دارد ؛ 1⃣گاهی این درخواست با این اعتقاد است که طرف مقابل در کفایت کردن و کمک رسانی مستقل و بی نیاز از خدا بوده و از موضع استقلال انسان را یاری می کند . 🔶بی شک درخواست کفایت کردن با این اعتقاد عین شرک است و مخالف آیات قرآن می باشد . 2⃣در صورت دوم درخواست کفایت کردن از دیگران به قید استقلال و بی نیازی از خداوند نیست ، بلکه با این اعتقاد این درخواست مطرح می شود که کفایت کنندگان با قدرت و نیرو و اجازه ای که خداوند به آنان داده است انسان را یاری کنند . 👌چنین کمک خواهی و درخواست کفایتی عین توحید است زیرا جهان آفرینش جهان اسباب و مسببات است و فیض الهی طبق مشیت خدا از مجاری یک رشته اسباب به انسان می رسد و سبب در کار خود استقلال ندارد و به امر الهی کار خود را صورت می دهد . 🗯بنابراین اگر درخواست کفایت دیگران را منوط به اذن الهی و مشیت او شمردیم و آنها را موجودی ممکن و غیر مستقل دانستیم ، درواقع این درخواست کفایت از خداست که به این فرد قدرت و توانایی داده است که دیگران را کفایت کند اگر چه به ظاهر درخواست کفایت از غیر خداست . 🔷لذا خداوند در قرآن خطاب به پیامبرش می گوید که به مشرکان بگوید ؛ « آنها که کافر شده اند می گویند تو پیامبر نیستی ، بگو کافی است که خداوند و کسی که علم الکتاب نزد اوست گواه من باشند » 🔶رعد 43 ❕پیامبر در کنار خداوند ، شهادت دادن کسی که علم الکتاب نزد اوست ( علی علیه السلام ) را کافی در اثبات نبوت خود می داند ، در حالی که شما می گویید تنها باید خداوند کافی برای بنده اش باشد . 🔶حضرت علی بر اساس علم و قدرتی که خداوند به او داده است ، کفایت کننده پیامبر در اثبات نبوتش است و این کفایت کنندگی به اذن و مشیت الهی است و هیچ منافاتی هم با توحید ندارد . 🗯ما هم اگر در دعای مذکور از پیامبر گرامی و حضرت علی درخواست کفایت می کنیم ، آنان را مستقل نمی دانیم بلکه با این اعتقاد درخواست می کنیم که با قدرت و اذنی که خداوند به شما داده است ما را کفایت و یاری کنید و این عین درخواست کفایت کردن از خداست . 👌خداوند در برابر کسانی که غیر خدا را به صورت مستقل و استقلالی برای خود کافی می دانستند ، تصریح می کنند که تنها کفایت کننده خداوند است و هیچ کس بدون اذن او توانایی کفایت دیگری را ندارد . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔میخواستم بدونم در آخرت و در برزخ و قیامت هم محرمیت و نامحرم وجود دارد به چه است ❕ 💠💠 🗯باید توجه داشت که همه چیز سرای آخرت با دنیا فرق دارد.آن جا جهان دیگری است با خاص خودش چنان که پیامبر گرامی فرمود: « مانند بهشت هیچ چشمی ندیده و به قلب هیچ خطور نکرده است» 📚 ج8 ص86 👌این تفاوت قوانین آن عالم با این جهان از روایاتی که می گوید در آنجا انسان نیاز به قضائ حاجت ندارد بلکه موارد زائد بدن به صورت بوی از انسان خارج می شود بیشتر آشکار می شود 📚 ص102 🗯بنابراین نباید توقع داشت که تمام احکامی که در دنیا بوده است در برزخ و یا در بهشت هم حاکم باشد . 👌البته برخی احکام و قوانین که حسن و قبح عقلی و حکم قطعی عقل را دارد ، در دنیا و آخرت یکسان است و تفاوتی نمی کند . 🗯مثلا دیدن خداوند است زیرا مستلزم جسمانیت و محدود بودن خداوند است چه می خواهد در دنیا باشد و چه در برزخ و چه در سرای آخرت در هر حالتی خداوند نمی شود . 👌و یا در رابطه با حجاب داشتن در برزخ و بهشت می توان بیان داشت که از آنجا که پوشش بدن از نظر عقلی امری ممدوح است و نوعی کمال برای انسان محسوب می شود می توان گفت در بهشت هم وجود دارد ولی نحوه و حدود آن برای ما مشخص نیست .برای نمونه و تایید این که حجاب در بهشت نیز نوعی کمال محسوب می شود می توان به این ایه استناد جست که خداوند در مدح های بهشتی می فرماید: « بهشت دارای زنان بهشتی است که در سراپرده های خود » 📓 72 🔶در رابطه با احکام محرم و نامحرم در برزخ و بهشت هم می توان همین نکته را بیان کرد که این احکام ریشه در حکم عقلی و حسن و قبح دارد و احکام عقلی در هیچ حالتی تغییر نمی کند . 👌بر پایه همین حکم است که خداوند در وصف بهشتیان می فرماید ؛ « آنها را با حور العین می کنیم » 🔷 54 👌در حالی که اگر همه در بهشت محرم بودند ، نیازی به تزویج نبود و همه بر هر کسی که می خواستند وارد می شدند و می بردند. ❕و یا در وصف بهشتی می فرماید ؛ « در باغ های بهشتی زنانی هستند که جز به همسرانشان عشق نمی ورزند » 🗯 56 👌در حالی که اگر در بهشت همه به هم محرم بودند و روابط آزاد بود ، یک همسر بهشتی باید به همه عشق می ورزید و با ارتباط می گرفت . 👌از امام علیه السلام سوال شد که اگر مرد مومنی با همسر دنیوی اش هر دو بهشتی شدند ، آیا در آخرت هم به تزویج یکدیگر هستند ؟ 🔷امام پاسخ داد که هر کدام از آن دو که مقامش بالاتر باشد مخیر میشود که یا با همسر دنیوی اش باشد یا همسر دیگری انتخاب کند . 📚 ج8 ص106 ❕اگر در بهشت همه با هم محرم بودند و محدودیتی نبود ، نیاز به انتخاب همسر و مخیر بودن و ...نبود و همگان کاملا بودند . 🗯در این جا پاسخ دیگری نیز است و آن اینکه ؛ 🔴درجات و مقامات بهشتیان متفاوت است . در آنجا هر کس بر اساس اعمال خودش در بهشتی اختصاص خود قرار دارد و یک بهشت نیست که همگان در آنجا جمع شده باشند و بحث و نامحرم پیش بیاید . 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « نگویید بهشت یکی است ( بلکه برای هر کس بهشتی است ) و نگویید درجه واحدی است چرا که خداوند فرموده است درجاتی است بعضی بالاتر از دیگری و این به خاطر تفاوت اعمال آنهاست ، دو وارد بهشت می شوند اما مقام یکی از دیگری بالاتر است ، و او می خواهد این دیگری را دیدار کند ، آن که بالاتر است می تواند از بهشت خود پایین بیاید ،( و دیگری را ببیند ) اما آنکه پایین تر است نمی تواند بالا برود ( و وارد بهشت دیگری شود ) زیرا به آن مکان نمی رسد البته اگر دوست داشتند و خواستند همدیگر را دیدار کنند روی تخت ها دیدار می کنند » 📚 ج9 ص318 👌پیامبر نیز فرمود ؛ « در بهشت صد درجه است ، که فاصله هر درجه با دیگری به اندازه فاصله آسمان و زمین است و فردوس آنها است » 📚 ج8 ص89 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔طبق آیه ای از قرآن زن بعد از فوت شوهر باید ۴ ماه و ده روز از پوشیدن لباسهای و زینت انداختن پرهیز کنه ❗️ ❔خب این یک نا عدالتی نیست ❕ که زن برای مرد باید اینکارو کنه ولی برای زن نه ❕❕ 💠💠 👌زن پس از فوت همسر موظف است تا مدت چهار ماه و ده روز عده نگه دارد و در این مدت از پوشیدن لباس های زینتی و کشیدن در چشم و کارهای دیگری که زینت حساب می شود خود داری کند . 🔶امام علیه السلام فرمود ؛ « زن باید در فوت شوهر چهار ماه و ده روز عده نگه دارد و در این مدت از استعمال چشم و بوی خوش و لباس های رنگی و زینتی پرهیز کند » 📚 ج6 ص112 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « زن در عده وفات همسر نباید برای زینت از سرمه استفاده کند و عطر و بوی خوش استعمال کند ، و لباس های زینتی و بپوشد » 📚 ج22 ص233 ❕حال فلسفه این حکم چیست ❗️چرا زن باید در فوت همسر این موارد را رعایت کند و خود را زینت نکند و بوی خوش استعمال نکند اما مرد به رعایت کردن این امور نمی باشد ❕ 👌احیانا جواب داده میشود که این حکم در مورد زن جهت حفظ زوجیت و احترام سابق است . ❕با این پاسخ اشکال برطرف نمی شود ❕چرا زن باید موظف به حفظ حریم زوجیت و احترام شوهر باشد اما شوهر چنین وظیفه ای را نداشته باشد و کردن برایش آزاد باشد . 🗯نهایتا باید تصریح کرد که حتما این حکم دارای حکمت و فلسفه ای است اگر چه عقول ناقصه ما متوجه به این حکمت و نمی باشد . 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « از آنجایی که می دانیم خداوند حکیم است ، تصدیق می کنم که تمام دستوراتش از روی حکمت و است اگر چه فلسفه آن روشن نباشد » 📚 ج52 ص91 🗯امام علیه السلام نیز فرمود ؛ « دین خداوند با ناقصه درک نمی شود » 📚 ج1 ص324 ❗️البته شاید بتوان به صورت احتمال بیان کرد که پس از فوت شوهر از آنجایی که زنان وابستگی و رابطه احساسی نسبت به همسر دارند ، تحت تاثیر از دست دادن همسر وضعیت روحی بدی دارند . در این مدت اگر نه به قصد خود نمایی و شادی ،زینتی نیز داشته باشند ، ممکن است مورد خواستگاری افراد مختلف قرار گیرند و احساساتشان دار شود ، لذا دستور به ترک زینت داده شده است تا این مشکل پیش نیاید . 🔷اما از آنجایی که مردان معمولا مورد خواستگاری افراد قرار نمی گیرند ، رعایت امور مذکور برای آنان لازم نشده است . 👌البته این بیان تنها به صورت یک احتمال مطرح شد و نمی تواند علت این حکم را بیان کند . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔كپى بردارى نويسندگاه قرآن از اشعار، شاعران عرب قبل از اسلام. بنابر استناد بر تازيخ عرب، ٢٦ سال قبل از تولد محمد بن عبدالله، شاعر نامدار عرب، (٥٠١-٥٤٤ ميلادى) درگذشت. ، پيامبر اسلام در بين سالهاى ٥٧٠-٦٣٢ ميلادى ميزيسته است. جالبترين نكته در اشعار اين شاعر نامدار، شباهت بسيار زياد آنها با آيات قرآن است. نمونه اى ازين اشعار و تشابه آيات قرآن با آنها را در تصوير بالا ميبينيد. مسلمانان ادعا ميكنند كه اين كتاب كلام الله است و كسى هم قادر به وردن نمونه آن نيست، اما همانطور كه ميبينيد خود الله جملات زيادى را از روى اشعار المروءالقيس كپى بردارى كرده است ❗️❗️ 💠💠 👌چنان که در خود قرآن تصریح شده است ، قرآن به لسان و زبان عربی نازل شده است ، چنان که می فرماید ؛ « آن را به زبان عربى آشكار نازل كرد. » ( شعراء 192 _ 195) 👌و می فرماید ؛ « در حالى كه به زبان عربى و فصيح و گوياست تا ظالمان را انذار كند و نيكوكاران را بشارت دهد. » ( احقاف 12) 👌وقتی می گوییم قرآن به زبان عربی است ، طبیعی است که یعنی از الفاظ و کلماتی تشکیل شده است که استعمال آن در زبان عربی مرسوم است ، قرآن همان الفاظ و کلمات را در قالب جمله بندی های بدیع قرار داده است که معانی عالی را افاده و بیان می کند . ❕معاندین آمده اند الفاظ و کلماتی از قرآن را که در جملات برخی از شاعران آمده است را در مقابل هم قرار داده اند ، آنگاه نتیجه گیری کرده اند که قرآن از اشعار شعراء عرب کپی برداری کرده است ، در حالی که صرف مشابهات در یک لفظ و کلمه دلیلی بر اقتباس نیست ، زیرا طبیعی است که قرآن از کلمات موجود در لغت عرب ساخته شده است ، اقتباس آنجایی است که مثلا یک سوره با همان معنا و مفهوم از سخنان یک شاعر گرفته شده باشد . ❕مثلا مفسرین در تفسیر حروف مقطعه مانند الم چنین می گویند ؛ « اين حروف اشاره به اين است كه اين كتاب آسمانى با آن عظمت و اهميتى كه تمام سخنوران عرب و غير عرب را متحير ساخته، و دانشمندان را از معارضه با آن عاجز نموده است، از نمونه همين حروفى است كه در اختيار همگان قرار دارد در عين اينكه قرآن از همان حروف" الف باء" و كلمات معمولى تركيب يافته، به قدرى كلمات آن موزون است و معانى بزرگى در بر دارد، كه در اعماق دل و جان انسان نفوذ مى‏كند، روح را مملو از اعجاب و تحسين مى‏سازد، و افكار و عقول را در برابر خود وادار به تعظيم مى ‏نمايد، جمله ‏بندي هاى مرتب و كلمات آن در بلندترين پايه قرار گرفته و معانى بلند را در قالب زيباترين الفاظ مى‏ ريزد، كه همانند و نظير ندارد.درست همانطور كه خداوند بزرگ از خاك، موجوداتى همچون انسان، با آن ساختمان شگفت‏ انگيز، و انواع پرندگان زيبا، و جانداران متنوع، و گياهان و گلهاى رنگارنگ، مى ‏آفريند و ما از آن كاسه و كوزه و مانند آن مى ‏سازيم، همچنين خداوند از حروف الفبا و كلمات معمولى، مطالب و معانى بلند را در قالب الفاظ زيبا و كلمات موزون ريخته و اسلوب خاصى در آن بكار برده كه همه انگشت حيرت به دندان گرفته ‏اند، آرى همين حروف در اختيار انسانها نيز هست ولى توانايى ندارند كه تركيبها و جمله‏ بنديه ايى بسان قرآن ابداع كنند. » 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 61 ❕بنابراین صرف مشابهت در یک کلمه و لفظ ، دلیل بر اقتباس نیست ، قرآن همان الفاظ و کلماتی را که توسط دیگران استعمال می شده است ، در قالب جمله بندی های زیبا با مفاهیم عالی قرار داده به نحوی که بزرگان سخنور عرب را در برابر خود به عجز در آورد چنان که تاریخ نقل می کند ؛ 1⃣هنگامى كه آيات سوره غافر نازل شد؛ پيامبر اسلام در مسجد الحرام به نماز ايستاده بود، وليد بن مغيره مخزومى- مرد معروف و سرشناس مكه كه سران قريش به عقل و درايت او اعتقاد داشتند و در مسائل مهم با او به شور مى ‏پرداختند- نزديك حضرت بود و تلاوت آيات را گوش مى ‏داد. هنگامى كه پيامبر متوجه اين معنا شد، آيات را تكرار كرد، اين آيات سخت وليد بن مغيره را تكان داد و هنگامى كه به مجلس قومش (طايفه بنى مخزوم) بازگشت؛ گفت: «به خدا قسم! هم اكنون كلامى از محمد شنيدم كه نه شباهت به سخن انسان‏ها دارد؛ و نه به سخنان پريان»، «گفتار او شيرينى و زيبايى و طراوت فوق العاده‏ اى دارد؛ شاخه‏ هايش پر ميوه و ريشه هايش پر مايه؛ و سخنى است كه از هر سخن ديگر بالاتر مى‏ رود و هيچ سخنى بر آن برترى نمى ‏يابد. اين را گفت و به منزلش بازگشت » 📚مجمع البیان ج 6 ص 587 _ مفاتیح الغیب ج 20 ص 259 2⃣سه نفر از سران قریش ( ابوسفیان و ابوجهل و اخنس بن شريق) شبى از شب‏ها براى شنيدن آيات قرآن به صورت مخفيانه نزد خانه پيامبر آمدند که آيات قرآن را تلاوت مى‏ كرد هر كدام در گوشه‏ اى پنهان شدند، بى آنكه ديگرى با خبر شود و تا صبح گوش به تلاوت قرآن سپردند و هنگام طلوع فجر متفرق شدند 👇ادامه👇
🔸ادامه👇 ❕ به زودى در جاده، يكديگر را ديدند و هر كدام به نحوى، ديگرى را سرزنش كرد ديگر اين كار را تكرار نكنيد كه اگر بعضى از سفيهان شما اين منظره را ببينند؛ افكارى براى آنها پيدا مى‏ شود»! شب ديگر همين كار را تكرار كردند و صبح هنگامى كه يكديگر را مشاهده كردند همان سخنان شب قبل و همان سرزنش‏ها و قرارداد عدم تكرار چنين كارى را مطرح كردند، و به خانه ‏هاى خود رفتند؛ اتفاقاً شب سوم نيز همين مسأله دقيقاً تكرار شد، و صبح هنگامى كه يكديگر را بار ديگر ملاقات كردند، بعضى گفتند: «ما از اينجا تكان نمى‏ خوريم تا عهد و پيمان ببنديم و براى هميشه اين كار را ترك كنيم»، سرانجام پيمان بستند و متفرق شدند » 📚سيره ابن هشام، ج 1، ص 337. 👌اگر قرآن کپی برداری از اشعار شعراء جاهلی قبل پیامبر بود ، مشرکین عرب می توانستند به راحتی پیامبر را توبیخ کنند و ادعای ایشان را باطل کنند ، اما خضوع و شکست آنان در برابر قرآن روشن ترین دلیل بر این است که قرآن ساخته دست بشر نیست . ❕ معاند مدعی است آیاتی از قرآن برگرفته از اشعار امرو القیس شاعر دوران جاهلیت است ، اشعار مورد استناد معاند از این قرار است ؛ «دنت الساعة و انشق القمر عن غزال صاد قلبي و نفر مر يوم العيد في زينته فرماني فتعاطى فعقر أقبل و العشاق من خلفه كأنهم من حدب ينسلون‏ و جاء يوم العيد في زينته لمثل ذا فليعمل العاملون‏ » ❕معاند مدعی است که مصرع اول « دنت الساعه و انشق القمر » در سوره قمر آیه 1 و مصرع دوم « فتعاطی فعقر » در آیه 29 قمر ، و مصرع سوم « حدب ینسلون » در سوره انبیاء آیه 96 و مصرع پایانی « لمثل ذا فلیعمل العاملون » در سوره صافات 61 آمده است . 👌در پاسخ می گوییم ؛ 1⃣چنان که گذشت ، صرف همانندی در کلمه و لفظی دلیلی بر اقتباس نیست ، قرآن از همان کلمات و الفاظی ایجاد شده که عرب آن را تکلم می کرده است ، اما قرآن آن الفاظ را در قالب جمله بندی های پر معنا و زیبا ریخته است . ❕مثلا در اشعار فوق ، شاعر معشوق خود را تشبیه به غزال و آهویی می کند که قلبش را ربوده و فرار کرده که این اتفاق را همسان با نزدیکی قیامت و شکافته شدن ماه می داند ، و آمدن معشوقش را چنان تصویر می کند که گویی نزدیک شده و او را پی کرده و کشته است و عاشقان معشوقش چنان پشت سر معشوق راه می روند که گویی از هر ارتفاعی با سرعت عبور می کنند و در ادامه می گوید اهل عمل باید برای رسیدن به چنین معشوقی عمل کنند . ❕می بینیم که شاعر از این الفاظ و کلمات برای بیان مطالبی سخیف و بی معنا استفاده کرده است در حالی که قرآن از این الفاظ و کلمات برای افاده معانی عالی و واقعی و مثلا معجزه شکافته شدن ماه توسط پیامبر گرامی ، استفاده کرده است و صرف تشابه در استعمال یک کلمه ، دلیلی بر اقتباس نیست . 2⃣از این گذشته اساسا انتساب اشعار فوق به امروالقیس قطعی نیست ، اشعار مذکور تنها توسط مستشرقین غربی بیان شده است و به امروالقیس نسبت داده شده در حالی که دلیلی بر صحت این انتساب نیست ، معاجم شعرایی که از امروالقیس بحث کرده اند ، هیچ سخنی از انتساب اشعار مذکور به امروالقیس به میان نیاورده اند ؛ 📚طبقات فحول الشعراء ج 1 ص 51 _ الشعر و الشعراء ج 1 ص 107 ❕تنها مناوی در فیض القدیر برخی از قسمتهای اشعار فوق را آن هم با تغییراتی نقل کرده و به امرو القیس نسبت داده است ، مثلا « دنت الساعه و انشق القمر » را به این صورت آورده ؛ « اقتربت الساعه و انشق القمر ، من غزال صاد قلبی و نفر » 📚فیض القدیر ج 2 ص 236 ❕این نقل مناوی نیز مورد اعتناء نیست ، زیرا ؛ 🔸اولا ؛ فحول شعر شناسان و نسب شناسان شاعران ، اشعار مذکور را به امرو القیس نسبت نداده اند . 🔸ثانیا ؛ بین مناوی و امرو القیس حدود ده قرن یعنی هزار سال فاصله است ، چگونه ممکن است که اشعار امروالقیس هزار سال پنهان و مغفول باشد و هیچ کس از بزرگان آن را نقل نکند ، آنگاه پس از ده قرن مناوی آن هم بدون واسطه آن را نقل کند . 🔸ثالثا ؛ مناوی تنها فرازی از اشعاری که معاندین به امروالقیس نسبت می دهند را نقل کرده است نه تمام آن موارد را . ❕بنابراین انتساب اشعار مذکور به امروالقیس قطعی نیست و به احتمال زیاد ساخته دست مستشرقین است که جهت مقابله با قرآن آنها را به امروالقیس نسبت داده اند و از سوی دیگر به فرض که اشعار مذکور برای امروالقیس باشد ، باز هم دلیلی بر اقتباس قرآن از آن نیست ، زیرا طبیعی است که قرآن از الفاظ و کلماتی تشکیل شده که مورد استعمال عرب واقع شده است ،اما قرآن همان الفاظ و کلمات را در قالب زیباترین و پر معناترین جملات ریخته است ، به نحوی که سخنوران عرب از مقابله به مثل با قرآن عاجز شده اند . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓در رساله مراجع تقلید آمده است: دست زدن بدون وضو به اسم ائمه اطهار(ع) حرام است. اما ما در جایی ندیدیم که اگر در زمان ائمه(ع) کسی به آنها دست می‌داد باید حتما طاهر باشد؛ یعنی وضو بگیرد، در صورتی که خود ائمه از اسمشان مهم‌تر و حرمت بیشتری دارند. پس چرا برای دست زدن به اسم ائمه طهارت لازم است، اما برای دست زدن به خودشان طهارت لازم نیست❕❕ 💠پاسخ💠 👌در رابطه با این که انسان بدون وضو حق ندارد به نام ائمه و پیامبران و حضرت زهرا دست بزند نص و روایتی باالخصوص وارد نشده است . 👌اما از جهت دیگر می توان به قضیه نگاه کرد و آن اینکه اگر بدون وضو دست زدن به نام ائمه مستلزم هتک حرمت و شان و مقام آنها باشد بی شک چنین کاری امری غیر جایز می باشد . 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: «بی احترامی و حرمت شکنی نسبت به سه چیز مستلزم شرک به خداوند می باشد .بی احترامی به کعبه و به قرآن و به اهل بیت» 📚بحار الانوار ج24 ص186 👌و فرمود: «برای خداوند حرمات پنج گانه ای هستند که هیچ کس حق حرمت شکنی نسبت به آنها را ندارد و آنان حرمات پنج گانه عبارت است از حرمت پیامبر و حرمت آل پیامبر و حرمت کتاب خدا و حرمت کعبه و حرمت مومن» 📚روضه الکافی ص107 🔶پیامبر گرامی فرمود: «هر کس مراعات حرمات سه گانه الهی را نکند خداوند به هیچ عنوان حرمت او را نگه نمی دارد .آن حرمات سه گانه عبارت است از حرمت اسلام و حرمت پیامبر اسلام و حرمت عترت و اهل بیت» 📚الخصال ج1 ص71 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: «هرچند می توانید در حفظ حرمت ما بکوشید» 📚بحار الانوار ج27 ص203 ❕بنابراین شاید بتوان چنین گفت که اگر مس بدون وضوی اسامی آن بزرگواران مستلزم هتک و اهانت آنان در نزد عرف باشد بی شک امری حرام و غیر جائز می باشد همانطور که بر اساس روایات بالا می توان گفت که اگر در زمان حیات ائمه اگر کسی بدون وضو با آنان تماس می گرفت و این امر مستلزم هتک و بی احترامی آنان بود ، این کار امری ناپسند تلقی می شد. 🔶 اما اگر مس آنان در زمان حیات و مس اسامی آنان بدون وضو ، نزد عرف هتک و بی احترامی محسوب نشود بی شک چنین امری ، جایز است . ❗️اکثر مراجع بزرگوار ما نیز در این مساله احتیاط کرده اند و بر اساس این که شاید مس بدون وضوی اسامی آنان در نزد عرف هتک تلقی شود احتیاط واجب را در ترک مس بدون وضو دانسته اند و برخی مراجع چنین احتیاطی را روا ندانسته و فتوا به جواز مس نام ائمه بدون وضو داده اند. 📚توضیح المسائل مراجع ج1 ص187 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁