eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.6هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔پرسش ❓خواستم ببینم شیعه چه دلیل عقلی دارد که خداوند باید بعد از پیامبر امامی را برای مردم معین کند❕❕دلیل عقلی بر لزوم امامت چیست❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌در این رابطه دلائل متعددی اقامه شده است که ما به برخی اشاره می کنیم ؛ 1⃣ امامت جانشینی از نبوت است ؛ 🗯پیامبر گرامی در زمان حیات شریفشان چهار وظیفه حساس و مهم را بر عهده داشت ؛ 🔶1- قرآن را تفسیر کرده و مقاصد و اهداف و رموز و اسرار آن را برای مردم بیان می کرد چنان که می فرماید: « قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو آیات آن را برای مردم تبیین کنی » 🔶نحل 44 🔶2- احکام الهی را به مردم می رساند و آن ها را با حلال و حرام و واجبات و محرمات آشنا می ساختند . 🔶3- به شبهات و اشکالات وارده بر تعالیم اسلامی پاسخ می گفت . 🔶4- دین و آیین الهی را از تحریف و زیاده و کم حفظ می کرد . 👌پس از پیامبر اگر خداوند جانشینی برای او معرفی نکند که همانند پیامبر دارای علم و عصمت الهی باشد این وظائف به سر انجام نمی رسد . 👌مردم چون مفسر الهی در میان آنها نمی باشد تا آیات قرآن را تفسیر کند و مقاصد آن را بیان کند در فهم این کتاب شریف گرفتار سر درگمی شده و از هدایت آن بهره نمی گیرند . 🔷پیامبر گرامی فرصت نکردند تا تمام احکام مورد نیاز مردم را به آنها برساند ، زیرا در مکه گرفتار آزار و اذیت مشرکین و در مدینه هم درگیر نبرد با آنان بودند و بسیاری از احکام در زمان پیامبر مورد ابتلاء نبود تا پیامبر حکم آنها را بیان کند و بعد ها هم با گسترش روابط اجتماعی مسائل تازه ای پیش می آمد که نیازمند شناخت حکم الهی بود ، گذشته از آنکه در همان مقدار احکامی هم که پیامبر به مردم رسانید اختلاف شده و مردمان دچار چند دستگی شدند . اگر رهبران الهی در میان مردم نباشند تا بر اساس علوم پیامبر ، مردم را با احکام الهی آشنا نسازند مردم دیگر راهی به دستیابی به احکام الهی نخواهند داشت . ❕از سوی دیگر با نبود پیامبر این احتمال بود که آیین او دچار تحریف و کم و زیاد شود و در تعالیم و روایات پیامبر تغییر و تبدیل صورت گیرد . 🔷 و با فرض نبودن امام ، پس از پیامبر دیگر کسی نمی باشد که دارای علم الهی و عصمت الهی باشد تا بتواند به شبهات و سوالات مردمان پاسخ دهد . 👌همه این نیازها بر خداوند لازم و واجب می کند تا پس از پیامبر امامانی قرار دهد تا بر اساس تعالیم و علوم پیامبر که به آنها رسیده ظائف پیامبر را ادامه داده و بندگان در سایه تعالیم آنان مسیر کمال را در پیش بگیرند . 📚الالهیات ، سبحانی تبریزی ، ج4 ص26 ❗️❗️❗️❗️👌ادامه پاسخ 👇👇👇👇
❗️❗️❗️ادامه پاسخ 👇👇👇 2⃣دلیل دیگر استدلال هایی است که علامه حلی در بیان لزوم وجود رهبران الهی در جامعه می آورد ؛ 🔶1. وجود پیامبر و امام ضروری است تا شناخت عقلی بشر، به واسطه ی بیان نقلی تقویت شود؛ زیرا اگر چه انسان با نیروی عقل بسیاری از حقایق از اصول و فروع دین را درک می کند، ولی گاهی در اعماق وجودش وسوسه ها و تزلزل هایی وجود دارد که مانع از اعتماد بر آن و انجام آنها می گردد، اما هنگامی که این احکام عقلی با بیان پیشوای الاهی تقویت گردد، هر گونه تزلزل و شک و دودلی زدوده خواهد شد و انسان با قوت قلب به سوی یافته های عقلی خود خواهد رفت. 🔶2. بسیاری از امور وجود دارد که عقل، حسن و قبح آن را درک نمی کند و باید دست به دامان پیشوایان الاهی گردد، تا بتواند خوبی و بدی آنها را دریابد. 🔶3. بسیاری از اشیا مفید و برخی دیگر زیان بارند و انسان تنها با فکر خود قادر به درک سود و زیان همه ی آنها نیست. این جاست که احساس نیاز می کند، تا کسی سود و زیان اشیا را برای او بیان نماید و این کار تنها از عهده ی پیشوایان الاهی که با منبع وحی در ارتباط هستند بر می آید. 🔶4. انسان موجود اجتماعی است و اجتماع بدون داشتن قوانینی که حقوق همه ی افراد را حفظ کند و آنها را در مسیر صحیح پیش ببرد؛ سامان نخواهد یافت و به کمال مطلوب نخواهد رسید، تشخیص این قوانین به طور صحیح و اجرای آنها جز به وسیله ی رهبران آگاه، پاک و معصوم صورت نخواهد گرفت. 🔶5. انسان ها در درک کمالات و تحصیل علوم و معارف و کسب فضایل متفاوت اند، بعضی از آنها توانایی حرکت در این مسیر را دارند و برخی عاجز و ناتوانند. رهبران الاهی گروه اوّل را تقویت و گروه دوم را یاری می کنند،تا هر دو گروه به کمال ممکن برسند. 🔶6.با توجه به تفاوت مراتب اخلاق در انسان ها، تنها راه برای پرورش این فضایل، رهبران پاک و معصوم هستند. 🔶7. پیشوایان الاهی از ثواب و عقاب و پاداش و کیفر الاهی در برابر طاعت و گناه آگاهی کامل دارند و هنگامی که دیگران را از این امور آگاه کنند، انگیزه نیرومندی برای انجام وظیفه در آنان پیدا می شود. 📚شرح تجرید ص271 3⃣خداوندی که نوع بشر را برای پیمودن راه کمال و سعادت آفریده است، همان گونه که باید برای هدایت او پیامبرانی را که متکی بر نیروی وحی و دارای مقام عصمت باشند مبعوث کند، لازم است برای تداوم این راه، بعد از رحلت پیامبران، جانشینان معصومی قرار دهد تا جامعه ی انسانی را در رسیدن به سر منزل مقصود کمک کنند و به یقین بدون آن این هدف ناتمام خواهد ماند؛ زیرا؛ 🔶 اولاً: عقول انسانی به تنهایی برای تشخیص تمام عوامل و اسباب پیش رفت و کمال، قطعاً کافی نیست و گاهی حتی یک دهم آن را نیز تشخیص نمی دهد. 🔶ثانیاً: آیین انبیا بعد از رحلت آنان، ممکن است دست خوش انواع تحریفات گردد. برای جلوگیری از تحریف لازم است پاسدارانی معصوم و الاهی باشند، تا از آن پاسداری کنند و آیین خدا را از تحریف باطل گرایان و دخالت های جاهلان و تفسیر های صاحبان هوی و هوس بر کنار دارند . 🔶ثالثاً: تشکیل حکومت الاهی و برقراری عدل و قسط و رسانیدن انسان به اهدافی که برای آن آفریده شده است، جز از طریق انسان های معصوم ممکن نیست؛ زیرا به گواهی تاریخ حکومت های انسانی همیشه در مسیر منافع مادی افراد یا گروه های خاصی سیر کرده و تمام تلاش آنها در همین راستا بوده است و همان گونه که بارها آزموده ایم عناوینی مثل دموکراسی و حکومت بر مردم یا حقوق بشر و مانند آن پوششی است برای رسیدن به اهداف شیطانی قدرت ها و آنها با استفاده از همین ابزار مقاصدشان را به شکل مرموزی بر مردم تحمیل کرده اند. 👌 این سه اصل یعنی ارائه طریق در آنجا که عقل از تشخیص آن عاجز است و حفظ نیراثهای انبیاء و اقامه حکومت عدل در واقع پایه های اصلی وجود امام معصوم را تشکیل می دهد . 📚پیام قرآن ، مکارم شیرازی ج9 ص40 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓در رساله مراجع تقلید آمده است: دست زدن بدون وضو به اسم ائمه اطهار(ع) حرام است. اما ما در جایی ندیدیم که اگر در زمان ائمه(ع) کسی به آنها دست می‌داد باید حتما طاهر باشد؛ یعنی وضو بگیرد، در صورتی که خود ائمه از اسمشان مهم‌تر و حرمت بیشتری دارند. پس چرا برای دست زدن به اسم ائمه طهارت لازم است، اما برای دست زدن به خودشان طهارت لازم نیست❕❕ 💠پاسخ💠 👌در رابطه با این که انسان بدون وضو حق ندارد به نام ائمه و پیامبران و حضرت زهرا دست بزند نص و روایتی باالخصوص وارد نشده است . 👌اما از جهت دیگر می توان به قضیه نگاه کرد و آن اینکه اگر بدون وضو دست زدن به نام ائمه مستلزم هتک حرمت و شان و مقام آنها باشد بی شک چنین کاری امری غیر جایز می باشد . 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: «بی احترامی و حرمت شکنی نسبت به سه چیز مستلزم شرک به خداوند می باشد .بی احترامی به کعبه و به قرآن و به اهل بیت» 📚بحار الانوار ج24 ص186 👌و فرمود: «برای خداوند حرمات پنج گانه ای هستند که هیچ کس حق حرمت شکنی نسبت به آنها را ندارد و آنان حرمات پنج گانه عبارت است از حرمت پیامبر و حرمت آل پیامبر و حرمت کتاب خدا و حرمت کعبه و حرمت مومن» 📚روضه الکافی ص107 🔶پیامبر گرامی فرمود: «هر کس مراعات حرمات سه گانه الهی را نکند خداوند به هیچ عنوان حرمت او را نگه نمی دارد .آن حرمات سه گانه عبارت است از حرمت اسلام و حرمت پیامبر اسلام و حرمت عترت و اهل بیت» 📚الخصال ج1 ص71 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: «هرچند می توانید در حفظ حرمت ما بکوشید» 📚بحار الانوار ج27 ص203 ❕بنابراین شاید بتوان چنین گفت که اگر مس بدون وضوی اسامی آن بزرگواران مستلزم هتک و اهانت آنان در نزد عرف باشد بی شک امری حرام و غیر جائز می باشد همانطور که بر اساس روایات بالا می توان گفت که اگر در زمان حیات ائمه اگر کسی بدون وضو با آنان تماس می گرفت و این امر مستلزم هتک و بی احترامی آنان بود ، این کار امری ناپسند تلقی می شد. 🔶 اما اگر مس آنان در زمان حیات و مس اسامی آنان بدون وضو ، نزد عرف هتک و بی احترامی محسوب نشود بی شک چنین امری ، جایز است . ❗️اکثر مراجع بزرگوار ما نیز در این مساله احتیاط کرده اند و بر اساس این که شاید مس بدون وضوی اسامی آنان در نزد عرف هتک تلقی شود احتیاط واجب را در ترک مس بدون وضو دانسته اند و برخی مراجع چنین احتیاطی را روا ندانسته و فتوا به جواز مس نام ائمه بدون وضو داده اند. 📚توضیح المسائل مراجع ج1 ص187 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓حضرت علی در نهج البلاغه در وصف متقین می گوید متقین کسانی هستند که ضعیف و لاغر باشند❕این یعنی چی هر کس چاق است بی تقوا و هر کس لاغر است با تقوا است❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌این اشکال ناظر به این کلام حضرت امیر علیه السلام است که در وصف متقین فرمود : « اجسادهم نحیفه »« اندامشان لاغر و نحیف است» 📚نهج البلاغه ، خطبه متقین 👌این کلام حضرت امیر اشاره به دو ویژگی بارز متقین است ؛ 1⃣روزه داری آنان 2⃣کم خوراک بودن و ترک شکم پرستی ؛ 🔶در مورد روزه گرفتن باید توجه داشت که از جمله عبادات و قربات مهم به سوی خداوند تلقی می شود . 🔶خداوند در حدیث قدسی می فرماید: « روزه برای من است و من خودم در برابر آن پاداش می دهم» 📚الکافی ج4 ص63 🔶امام صادق علیه السلام فرمود : « برای هر چیزی زکات است و زکات بدن روزه گرفتن است » 📚وسائل الشیعه ج10 ص398 👌وفرمود : « روزه سپر آتش جهنم است» 📚الکافی ج4 ص62 👌از سوی دیگر متقین اهل پر خوری و خوردن بیش از نیاز بدن نیستند و کم خوری یکی از نشانه های آنها تلقی می شود. 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: « پر خوری امری ناپسند است» 📚الکافی ج6 ص269 👌وفرمود: « بنده در زمانی که شکمش سیر و پر باشد ( پر خوری کرده باشد) مبغوض خداوند است» 📚الکافی ج6 ص269 👌وفرمود: « شکم زمانی که سیر و پر باشد طغیان می کند» 📚المحاسن ص446 🗯رعایت این نکات سبب می شود که متقین اجساد و ابدانی نحیف و لاغر اما چالاک و آماده برای اطاعت الهی را داشته باشند . 👌البته در این بین ممکن است افرادی مستثنی باشند که بر حسب ساختمان جسمانی بدنشان ، لاغر نیستند اما اهل روزه داری بوده و از پر خوری و خوردن بیشتر از نیاز بدن پرهیز می کنند. ❗️ بی شک آنان هم جزو متقین تلقی می شوند و حالت جسمانی آنان با سخن حضرت علی منافاتی ندارد و آن سخن ناظر به اکثر افراد است که با روزه داری و کم خوری بدن های نحیف و چالاک را پیدا می کنند . 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که پیامبر اسلام برای انجام کاری ان شاء الله نگفت ، خداوند تا روز وحی را بر او قطع کرد و بر ایشان وحی نکرد ❗️آیا این جریان با عصمت ایشان منافات ندارد ❕❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که گفتن جمله ان شاء الله به هنگام بيان تصميمهاى مربوط به آينده، نه تنها يك نوع ادب در پيشگاه خدا است، بلكه بيان اين حقيقت مهم نيز هست كه ما چيزى از خود نداريم، هر چه هست از ناحيه او است، بالذات خدا است، و ما همه متكى به او هستيم اين در حقيقت همان مفهوم" توحيد افعالى" است كه در عين وجود اختيار و آزادى اراده انسان، وجود هر چيز و هر كار را به مشيت خدا وابسته مى‏ كند. 👌به همین خاطر گفتن جمله مذکور در سرآغاز تمام کارها ، مورد توصیه و قرار گرفته است . 📚وسائل الشیعه ج12 ص138 باب 97 ❕خداوند نیز می فرماید ؛ « و هرگز نگو من فردا كارى انجام مى‏ دهم ، مگر اينكه خدا بخواهد، و هر گاه كردى (جبران نما) و پروردگارت را بخاطر بياور، و بگو اميدوارم كه پروردگارم مرا به راهى روشنتر از اين هدايت كند.» 💠کهف 23-24 ❕در شان نزول این آیه آمده است که پيامبر اسلام بدون ذكر جمله انشاء اللَّه به كسانى كه پيرامون اصحاب كهف و مانند آن سؤال كرده بودند قول توضيح و جواب داد، به همين جهت وحى الهى به مدت چهل روز به تاخير افتاد، تا به در اين زمينه هشدار داده شود. 📚الفقیه ج3 ص363 📚تفسیر قمی ج2 ص32 📚النوادر ، اشعری ص55 ❕با توجه به آنکه گفتن جمله ان شاء الله می باشد ، ترک آن از ناحیه پیامبر گرامی نوعی ترک اولی محسوب می شود که منافاتی با عصمت ایشان هم ندارد . 👌البته کسانی که حتی ترک اولی را نیز بر پیامبر بر نمی تابند ، می توانند در دلیل مذکور کنند که روایتی که این جریان را نقل می کند ، صحیح نیست ، و هر سه کتابی که این جریان را روایت کرده اند ، به صورت مرسل و بدون سند کامل آن را نقل کرده اند و این سبب ضعف اعتماد به آن روایت می شود . ❕چگونه ممکن است پیامبری که خداوند در او می گوید ؛ « تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری» (قلم 4) ، « برای شما در زندگی رسول خدا سر مشقی نیکویی است» (احزاب21) ، گرفتار چنین ترک اولایی شود . ❕آری مخاطب آیات مذکور اگر چه پیامبر اسلام است اما منظور تمام هستند ، چرا که در بسیاری از آیات قرآن دیده ایم روی به پیامبران است اما مقصود و منظور توده هستند، و طبق ضرب المثل عرب از باب « »است یعنی «روی سخنم با تو است ای کسی که نزد من هستی اما همسایه، تو بشنو » ، معادل آن در فارسی ضرب المثل معروفی است که می گویند گویم دیوار تو بشنو 📚تفسیر نمونه ج12 ص390 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ذکر روزهای هفته (فلان روز هفته ۱۰۰ بار یارب العالمین ، یا ۱۰۰ بار یاقاضی الحاجات و..) آیا مستند دارد؟ از یک روحانی اهل مطالعه ای شنیدم که ندارد. اگر سند ندارد چرا این قدر گسترده در مساجد و مراکز مختلف، نصب و ترویج میشود؟! حتی بنده در دو مدرسه ابتدایی دیدم که این اذکار هفته را بر روی دیوار نصب کرده اند و دانش آموزان را هر روز توصیه به خواندن ذکر آن روز می کنند ❗️❗️ 💠💠 👌از جمله مستحبات موکدی که مورد تاکید آیات و روایات فروانی قرار گرفته است ، شدن به ذکر خداوند است ‌. ❕خداوند می فرماید ؛ « اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد ، خدا را ياد كنيد و صبح و شام او را تسبيح گوييد» 💠احزاب 41 ❕در حدیث قدسی آمده است که خداوند به موسی نبی عرضه داشت ؛ « من را در هیچ حالتی ترک مکن چرا که ترک ذکر من قساوت قلب می آورد » 📚الکافی ج2 ص497 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « هرکس ذکر خدا را زیاد بگوید ، خداوند او را دوست می دارد و برای چنین کسی دو برائت نامه قرار می دهد ، برائت از آتش دوزخ و برائت از نفاق» 📚وسائل الشیعه ج7 ص154 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « در هر ساعت از ساعات شبانه روز به مقداری که توان دارید زیاد ذکر خداوند را بگویید » 📚الکافی ج8 ص7 ❕اذکاری که گفتنش در روزهای هفته مورد توصیه قرار می گیرد که به ترتیب از شنبه تا جمعه یا رب العالمین ، یاذالجلال و الاکرام ، یا قاضی الحاجات ، یا ارحم الراحمین ، یا حی یا قیوم ، لا اله الا الله الملک الحق المبین ، اللهم صل علی محمد و آل محمد می باشد ، به جز صلوات که بالخصوص گفتنش در روز در روایات سفارش شده است ( الخصال ج2 ص394 - ثواب الاعمال ص156 ) سایر اذکار بالخصوص روایتی ندارد اما به صورت کلی داخل در ذکر خداوند است و پاداش دارد و گفتن آن مانعی ندارد . 👌مشغله روزمره زندگی سبب افراد از ذکر الهی می گردد ، رسم مذکور بر گفتن اذکاری در طول هفته ، سبب تنبه و توجه بیشتر به ذکر خداوند می گردد ، لذا عرف اذکار مذکور را قبول کرده است و این اذکار مخالفتی با شرع نیز ندارد ، بلکه چنان که گذشت موافق شرع نیز می باشد . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا خانه خدا توسط،حضرت آدم ساخته شد و به دستور خداوند ، به دست حضرات ابراهیم و اسماعیل شد ❗️❗️برخی از اساتید می گویند نص صریح قرآن آن است که ابراهیم خانه را ساخت و نسبت ساخت آن به آدم دروغ است ❕❕ 💠💠 👌از آيات مختلف قرآن و احاديث و تواريخ اسلامى به خوبى استفاده مى ‏شود كه خانه پيش از ابراهيم، حتى از زمان آدم بر پا شده بود، در آيه 37 سوره ابراهيم از قول اين پيامبر بزرگ مى‏خوانيم: رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ:" پروردگارا! بعضى از فرزندانم را در اين سرزمين خشك و سوزان در كنار خانه تو سكونت دادم". 👌اين آيه گواهى مى‏ دهد موقعى كه ابراهيم با فرزند شيرخوارش اسماعيل و همسرش به سرزمين مكه آمدند اثرى از خانه كعبه وجود داشته است. ❕در آيه 96 سوره آل عمران نيز مى‏خوانيم: إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً « نخستين خانه‏اى كه به منظور پرستش خداوند براى مردم ساخته شد در سرزمين مكه بود» مسلم است كه پرستش خداوند و ساختن مركز عبادت از زمان ابراهيم آغاز نگرديده بلكه قبلا و حتى از زمان آدم بوده است. 👌و نیز می فرماید «بياد آوريد هنگامى را كه ابراهيم و اسماعيل پايه ‏هاى خانه (كعبه) را بالا مى ‏بردند، و مى ‏گفتند: پروردگارا از ما بپذير تو شنوا و دانايى" (وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ). ❕اين تعبير مى‏رساند كه شالوده‏ هاى خانه كعبه وجود داشته و ابراهيم و اسماعيل پايه‏ ها را بالا بردند. 📚تفسیر نمونه ج1 ص454 ❕در خطبه معروف از نهج البلاغه نيز مى ‏خوانيم؛ « آيا نمى‏ بينيد كه خداوند مردم جهان را از زمان آدم تا به امروز به وسيله قطعات سنگى ... امتحان كرده است، و آن را خانه محترم خود قرار داده، سپس به آدم و فرزندانش دستور داد كه به گرد آن طواف كنند» 📚نهج البلاغه خطبه 192 ❕امام علیه السلام فرمود ؛ « آدم زمانی که خانه کعبه را بنا کرد و به آن طواف کرد، گفت خدایا برای هر عمل کننده اجری است ، من نیز خانه کعبه را بنا کردم ، در ازای آن خطای من را ببخش ...» 📚بحار الانوار ج11 ص179 👌در نقل دیگری آمده است ؛ « خداوند به آدم امر کرد تا خانه کعبه را بنا کند « امره الله به من بناء الکعبه » 📚بحار الانوار ج11 ص197 👌كوتاه سخن اينكه آيات قرآن و روايات اين تاريخچه معروف را تاييد مى‏ كند كه خانه كعبه نخست به دست آدم ساخته شد سپس در طوفان نوح فرو ريخت ( بحار الانوار ج96 ص65) و بعد به دست ابراهيم و فرزندش اسماعيل تجديد بنا گرديد. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔از جمله ایرادات اتئیست ها به قرآن ، نسب حضرت مریم(س) هست که میگن در قرآن اومده که او هارون بوده ، درحالی که میدونیم بین این دو زمان بسیار زیادی فاصله بوده و این از اشتباهات فاحش قرآن هست که حضرت مریم را خواهر حضر هارون دانسته و برای این ادعاشون هم به ایه زیر استناد میکنند يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيّاً (019 | مريم - 28) اى خواهر هارون!نه پدرت مرد بدى بود، و نه مادرت زن بدكــاره اى!» 💠💠 👌در این رابطه سه تفسیر ارائه شده است . 1⃣هارونی که از او در این آیه یاد شده است مرد معروفی بوده است که در آن زمانی مشهور به و بوده است و بنی اسرائیل افراد فاسق و فاجر را به او تشبیه می کردند و می گفتند تو در فساد و بی بند و باری برادر یا خواهر هارون فاسق هستی ، مردم زمانی که دیدند حضرت مریم بدون ازدواج کردن دارای فرزند شده است ، گمان بد را نسبت به او بردند و او را به فرد فاسقی تشبیه کردند .«معنى قولهم يا أُخْتَ هارُونَ أن هارون كان رجلا فاسقا زانيا فشبهوها به. من أين هذا البلاء الذي جئت به، و العار الذي ألزمته لبني إسرائيل» 📚تقسیر قمی ج2 ص48 2⃣روایتی از پیامبر گرامی وارد شده است که می گویدمنظور از هارون ، هارون برادر حضرت می باشد و از آنجایی که حضرت مریم از نسل هارون نبی بوده است ، بنی اسرائیل چنین خطابی را در مورد او به کار بردند .چنان که قرآن می گوید به سوی قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم و یا به سوی قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم ، تعبیر برادر از این جهت است که هود و صالح از جنس و از نسل آنها بودند .«منها أن يكون معنى قوله يا أُخْتَ هارُونَ: يا من هي من نسل هارون أخي موسى (عليه السلام)، روي عن النبي (صلى الله عليه و آله) أنه قال: «هارون هذا الذي ذكروه هو هارون أخو موسى (عليه السلام)...و تأويل يا أُخْتَ هارُونَ يا من هي من نسل هارون، كما قال تعالى: وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً ، وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً يعني بأخيهم أنه من نسلهم و جنسهم.» 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ص79 3⃣آنچه به نظر مى‏ رسد اين است كه هارون مرد پاك و صالحى بود، آن چنان كه در ميان بنى اسرائيل ضرب المثل شده بود، هر كس را مى‏ خواستند به پاكى معرفى كنند مى‏ گفتند: او برادر يا خواهر هارون است . مردم به مریم گفتند" اى خواهر هارون پدر تو آدم بدى نبود، مادرت نيز هرگز آلودگى نداشت" (يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا).با وجود چنين پدر و مادر پاكى اين چه وضعى است كه در تو مى‏بينيم؟ ❕ مرحوم طبرسى در مجمع البيان اين معنى را در حديث كوتاهى از پيامبر ص نقل كرده است . 📚نور الثقلین ج3 ص333 👌 در حديث ديگرى كه در كتاب" سعد السعود" آمده چنين مى ‏خوانيم: «پيامبر " مغيره" را به نجران (براى دعوت مسيحيان به اسلام) فرستاد، جمعى از مسيحيان به عنوان (خرده ‏گيرى بر قرآن) گفتند مگر شما در كتاب خود نمى‏ خوانيد" يا أُخْتَ هارُونَ" در حالى كه مى ‏دانيم اگر منظور هارون برادر موسى است ميان مريم و هارون فاصله زيادى بود؟ 👌مغيره چون نتوانست پاسخى بدهد مطلب را از پيامبر ص سؤال كرد، پيامبر ص فرمود: چرا در پاسخ آنها نگفتى كه در ميان بنى اسرائيل معمول بوده كه افراد نيك را به پيامبران و نسبت مى ‏دادند» 📚همان مدرک 📚تفسیر نمونه ج13 ص51 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا رسول خدا خالد بن وليد را با وجود آنكه عده ای از مسلمانان قبيله جذيمه را كشته بود كيفر نداد و نکرد ❗️آیا این عمل خلاف عدالت نبود ❕❕ 💠💠 👌خالد بن وليد، به فرماندهى گردانى براى دعوت قبيله «جذيمة بن عامر» به اسلام و شكستن بت «عزى» رهسپار سرزمين آنان شد. پيامبر به او دستور داد كه خونى را نريزد و از در جنگ وارد نشود و «عبد الرحمان بن عوف» را وى قرار داد. ❕در دوران جاهليت، قبيله «بنى جذيمه» عموى خالد و پدر عبد الرحمان را هنگام بازگشت از «» كشته و اموال آن‏ها را به غارت برده بودند و «خالد» كينه آنان را در دل داشت. وقتى با جمعيت «بنى جذيمه» روبه‏ رو گرديد، همه آن‏ها را مسلح و آماده دفاع يافت. فرمانده گردان فرياد كشيد كه اسلحه را به زمين بگذاريد، زيرا دوران بت پرستى سپرى گرديده و «أم القرى» سقوط كرده و همه مردم تسليم سپاه اسلام شده‏ اند. سران قبيله نظر دادند كه اسلحه را تحويل داده و تسليم ارتش اسلام شوند. 👌يك نفر از آن ميان با ذكاوت خاصى دريافت كه فرمانده لشكر سوء قصد دارد و به سران چنين گفت: نتيجه تسليم، اسارت و بدنبال آن مرگ است. سرانجام، نظر سران به مرحله اجرا گذاشته شد و سلاح‏ها را به سربازان اسلام تحويل دادند. در اين هنگام، فرمانده گردان با كمال ناجوان‏مردى و برخلاف دستور صريح اسلام، فرمان داد كه دست‏هاى مردان قبيله را از پشت ببندند و همه را بازداشت كنند. سپس سحرگاهان گروهى از آنان به فرمان خالد اعدام و دسته‏ اى آزاد شدند. 📚فروغ ابدیت ص825 ❕وقتى خبر جنايت هول‏انگيز «خالد» به گوش پيامبر رسيد، سخت ناراحت شد. و دیگران نقل می کنند ؛ « ابن عمر می گوید پیامبر خالد بن ولید را به سوی بنی جذیمه فرستاد . آنها نمی توانستند بگویند گفتند صبانا ، خالد شروع به کشتار و اسیر گرفتن کرد و به هر یک از ما اسیری داد و گفت اسیر خود را بکشید ، من گفتم به خدا قسم اسیر خود را نمی کشم ، و یاران من نیز هیچکدام نباید اسیر خود را بکشند ، موضوع را با پیامبر در میان گذاشتیم پیامبر دو بار فرمود ؛ « خدایا من از آنچه خالد انجام داد به سوی تو پناه می برم » 📚صحیح بخاری ج4 ص122 📚سنن نسائی ج8 ص250 ❕پیامبر گرامی فورا به على عليه السّلام مأموريت داد كه به ميان قبيله مزبور برود و خسارت جنگ و ‏بهاى افراد را بپردازد. على در اجراى دستور پيامبر به قدرى دقت به خرج داد كه حتى قيمت ظرف چوبى را كه سگان قبيله در آن آب مى ‏خوردند و در برخورد خالد شكسته بود، پرداخت. 📚سیره ابن هشام ج2 ص430 👌سپس همه سران مصيبت ‏زده را خواست و گفت: آيا تمام خسارات جنگ و خون‏بهاى افراد بى‏ گناه به طور دقيق پرداخت شد؟ همگى گفتند: بلى. سپس على عليه السّلام به خاطر اين‏كه امكان داشت ضررهايى بر آن‏ها وارد شده باشد از آن‏كه آنان آگاهى نداشته باشند، مبلغى اضافى پرداخت و به مكه بازگشت و گزارش كار خود را به پيامبر داد. پيامبر عمل وى را تحسين كرد و سپس برخاست و رو به قبله ايستاد و دست‏هاى خود را بالا برد و با حالت استغاثه گفت: خدايا تو آگاهى كه من از جنايت «خالد» بيزارم و من هرگز به او دستور جنگ نداده بودم. 📚سیره ابن هشام ج2 ص430 📚تاریخ طبری ج2 ص164 👌امير مؤمنان جبران خسارت ضررهاى معنوى و روحى را نيز در نظر گرفت. از اين رو، را به كسانى كه از حمله‏ هاى خالد ترسيده بودند پرداخت و از آنان دلجويى كرد. وقتى پيامبر از اين روش عادلانه امير مؤمنان آگاه شد، فرمود: على! من اين كار شما را با شترانى زياد و سرخ مو عوض نمى‏كنم. 📚الخصال ج2 ص125 ❕بی شک عمل پیامبر برای جبران خسارت ، از این جهت بود که قبیله مذکور تازه به اسلام گرویده بودند و اگر جبران خسارت صورت نمی گرفت نه تنها آنان بر باقی نمی مانند ، بلکه از آنجایی که خالد را فرستاده پیامبر می دانستند، با پیامبر گرامی وارد نبرد و کشمکش می شدند ، اما پیامبر با این عمل هم مصائب آنان را تسکین داد و هم دید آنان را نسبت به اسلام مثبت کرد و هم خود را از عمل خالد ابراز داشت ‌. ❔اما این که چرا پیامبر گرامی در برابر این عمل خالد را قصاص نکرد پاسخ روشنی دارد . 👌بخشيدن خون مقتول و يا قصاص قاتل ، در اختيار ولی مقتول است و هيچ كس حتی پيامبر خدا و يا هر ديگری ، حق بخشيدن خون را ندارند و اگر صاحب خون بخواهد قاتل را قصاص نمايد ، حاكم اسلامی وظيفه دارد كه قاتل را قصاص و حكم اسلامی را اجرا نمايد ؛ اما اگر صاحب خون قصد كشتن نداشته باشد و بخواهد با گرفتن ديه ، از كشتن قاتل بگذرد ، حاكم اسلامی طبق نظر ولی دم عمل خواهد كرد. قبیله بنی جذیمه با گرفتن خسارت و خون بهاء از خالد گذشتند و دیگر خواهان قصاص او نبودند . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔محمد به مسلمین میگوید که جهاد و مبارزه کنید تا غنیمت و مال به دست بگیرید. 📘ترجمه فروع کافی جلد 5 صفحه 30 ⁉️آیا این قابل قبول است که پیامبر مسلمین را به خاطر مال و غنیمت دعوت به جهاد کند ❕چه فرقی بین پیامبر و حکام مادی گرا است هر دو به خاطر مال و اموال به جنگ می رفته اند ❕❕❕ 💠💠 👌چگونه قابل قبول است پیامبری که اخلاق و خلق و خوی پسندیده و الهی او بارها مورد خداوند و قرآن قرار گرفته است ( قلم 4 ) _ ( احزاب 21) پیروان خود را برای رسیدن به مطامع دنیوی تشویق به جهاد کند در حالی که قرآن اخلاص و انجام دادن امور تنها به نیت را از وظائف لازم مومنین می داند و با تعابیری چون «يريدون وجهه»، «اتّبع رضوان اللّه»، «أسلم وجهه للّه»، «نصحوا للّه»، «لن‏ ندعوا من دونه إلها»، «ابتغاء وجه ربّهم»، «لوجه اللّه»، «قربات عند اللّه»، «للّه»، «ابتغاء مرضات اللّه»، «إن أجرى إلّاعلى ربّ العالمين»، «اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره» بر اهمیت آن می کند . 📚فرهنگ قرآن ج 2 ص 451 ❕خود پیامبر گرامی بارها و بارها بر لزوم اخلاص در اعمال خصوصا اخلاص در تصریح کردند و می فرمودند ؛ « اى مردم ، جز اين نيست كه اعمال به نيّت‏ هاست و در حقيقت براى هر كس آن چيزى است كه نيّت مى ‏كند. پس هركه هجرتش براى خدا و رسول او باشد، به سوى خدا و رسول او هجرت كرده است‏ و هركه براى رسيدن به چيزى از دنيا يا ازدواج كردن با زنى باشد، هجرتش ‏به سوى همان چيزى است كه به نيّت آن هجرت كرده است. » 📚میزان الحکمه ج 12 ص 516 🔸در نقل دیگری آمده است ؛ « پيامبر اسلام هنگامى كه على عليه السلام را با فرماندهى سپاهى روانه جنگ كرد و مردى به برادر خود گفت: با ما در على به جنگ بيا شايد غلامى يا چهارپايى يا چيزى كه به دردمان بخورد به دست بياوريم . ❕پیامبر گرامی در این هنگام فرمود ؛ « جز اين نيست كه اعمال به نيّت‏هاست و براى هركس همان چيزى است كه نيّتش را دارد. پس هركه براى تحصيل آنچه نزد خداست بجنگد، بى‏ گمان اجرش با خداست و هركس براى رسيدن به متاع دنيا يا به نيّت (زانوبند شتر) بجنگد، او را [نصيب و پاداشى‏] جز همان چه برايش جنگيده است، نباشد. » 📚امالی طوسی ص 618 🔸و باز فرمود ؛ « هركه در جهاد شركت كند امّا نيّتى جز دست به عقالى (زانوبند شتر) نداشته باشد، برايش همان باشد كه به نيّت آن جنگيده است. » 📚کنزالعمال ح 10777 👌و فرمود ؛ «جز اين نيست كه خداوند را بر اساس نيّت‏هايشان بر مى ‏انگيزد. » 📚کنزالعمال ح 10778 ❕علی علیه السلام شاگرد مکتب پیامبر گرامی نیز فرمود ؛ « مرد مى‏ گويد: جهاد كردم، در صورتى كه جهاد نكرده است. جهاد در حقيقت دورى كردن از حرام‏ها و مبارزه با دشمن است. عدّه‏ اى مى‏جنگند و خوب هم مى ‏جنگند، امّا هدفى جز نام آورى و مزد ندارند و [گاه‏] مرد چون طبعاً شجاع است مى‏ جنگد و از آشنا و بيگانه دفاع مى ‏كند و [گاه‏] چون طبعاً ترسوست، نمى‏جنگد و پدر و مادرش را تسليم دشمن مى ‏كند. كشته شدن در حقيقت يك نوع مرگ است و هر انسانى به انگيزه ‏اى مى‏جنگد. هم براى دفاع از خانواده‏ اش مى ‏جنگد.» 📚الغارات ج 2 ص 503 👌لذا در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرماید ؛ « من بهترین شریک ها هستم ، هر کس عملش برای غیر من باشد ( و دیگری را در عملی که باید برای من باشد شریک کند ) ، من آن عمل را از او نمی کنم تا زمانی که عملش تنها برای من خالص باشد » 📚تفسیر عیاشی ج 2 ص 353 ❕جهاد کردن برای رسیدن به یک عمل مذموم و ناپسند است که مورد مذمت آیات و روایات و سخنان خود پیامبر گرامی اسلام قرار گرفته است و هیچگاه پیامبر گرامی که اسوه اخلاق الهی بوده است ، پیروان خود را برای رسیدن به غنائم مادی به جهاد نمی کرده است ، نقل های اهل سنت بر خلاف این مردود بوده و مورد قبول شیعه نمی باشد ‌. 🔸روایتی که مورد استناد قرار گرفت این نقل از پیامبر گرامی است که فرمود ؛ « جاهدوا تغنموا » « جهاد کنید تا غنیمت به دست آورید » 📚الکافی ج 5 ص 8 👌این نقل به دلیل وجود کسانی چون نوفلی و سکونی در سند آن ضعیف است ، لذا علامه مجلسی در ذیل آن می گوید ؛ « این روایت طبق مشهور ضعیف است » 📚مراه العقول ج 18 ص 331 👌به فرض که روایت صحیح هم باشد ، باز هم گفتنی است که با توجه به مفهوم لغوی ماده « غنیمت » که به معنای سود بردن و فائده بردن است ؛ 📚تهذیب اللغه ماده غنم ❕منظور پیامبر گرامی این است که جهاد کنید تا به سود سرشار برسید و آن سود هم مقام اخروی و رضایت خداوند و دخول در بهشت رضوان است که سودی بالاتر از آن نیست . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا در اسلام و روایات اجازه ازدواج با بردگان یا خرید و فروش آنان یا هدیه بردگان و مانند این موارد داده شده است ❗️چرا اسلام به صورت کلی حکم بردگی را الغاء کرد ❗️❗️ 💠💠 👌صحیح است که در اسلام احکامی در رابطه ازدواج با بردگان یا خرید و فروش آنان یا مسائلی این چنینی وجود دارد ، اما در يك جمله كوتاه بايد گفت كه اسلام برنامه دقيق و زمانبندى شده براى آزادى بردگان دارد كه بالمال همه آنها تدريجا آزاد مى‏ شوند، بى‏ آنكه اين آزادى عكس العمل نامطلوبى در جامعه به وجود آورد. ❕ولى پيش از آنكه به توضيح اين طرح دقيق اسلامى بپردازيم ذكر چند نكته را مقدمتا لازم مى‏دانيم ؛ 🔸1- اسلام هرگز ابداع كننده بردگى نبوده است‏ ؛ 👌اسلام هرگز ابداع كننده بردگى نبوده است، بلكه در حالى ظهور كرد كه مساله بردگى سراسر جهان را گرفته بود، و با تار و پود جوامع بشرى آميخته بود، حتى بعد از اسلام نيز در تمام جوامع مساله بردگى ادامه يافت، تا حدود يكصد سال قبل كه" نهضت آزادى بردگان" شروع شد، چرا كه‏ به خاطر دگرگون شدن نظام زندگى بشر مساله بردگان به شكل قديمى ديگر قابل قبول نبود. ❕الغاى بردگى نخست از اروپا شروع شد سپس در ساير كشورها از جمله آمريكا و آسيا گسترش يافت. در انگلستان تا سال 1840 ميلادى، و در فرانسه تا سال 1848، و در هلند تا سال 1863، و در آمريكا تا سال 1865 بردگى ادامه داشت، و سپس كنگره" بروكسل" ضمن اعلاميه‏اى تصميم به الغاى بردگى در سراسر جهان گرفت، و اين در سال 1890 بود (يعنى كمتر از صد سال قبل). 2_تغيير شكل بردگى در دنيا امروز ؛ 👌درست است كه غربيها به اصطلاح پيشقدم در الغاى بردگى بودند، اما وقتى دقيقا مساله را بررسى مى‏كنيم مى‏ بينيم بردگى نه تنها ريشه‏ كن نشد، بلكه به صورت خطرناكتر و وحشتناكترى يعنى در شكل استعمار ملتها و بردگى مستعمرات آشكار گشت، بطورى كه هر قدر بردگى فردى رو به ضعف مى‏ گذاشت بردگى دست جمعى و استعمار قوى‏ تر و نيرومندتر مى‏ شد، امپراطورى انگلستان كه پيشقدم در الغاى بردگى بود پيشقدم در امر استعمار نيز محسوب مى‏شود!. ❕جناياتى كه استعمارگران غربى در طول مدت استعمار خود انجام دادند نه تنها كمتر از جنايات دوران بردگى نبود، بلكه از شدت و گسترش بيشترى برخوردار بود. 👌حتى بعد از آزاد شدن مستعمرات باز بردگى ملتها ادامه يافت چرا كه اين آزادى، آزادى به اصطلاح سياسى بود، ولى استعمار اقتصادى و فرهنگى هنوز در بسيارى از مستعمرات آزاد شده و غير آن حكم فرما است. مخصوصا كشورهاى كمونيستى كه براى مساله الغاى بردگى بيش از همه سينه چاك مى‏ كنند خود گرفتار يك نوع برده ‏دارى شرم ‏آور عمومى هستند و مردمى كه در اين كشورها زندگى مى ‏كنند مانند بردگان كمترين اختيارى از خود ندارند، و همه چيز آنها را گردانندگان حزب كمونيست تعيين مى‏ كنند، و اگر كسى اظهار نظر مخالفى كند يا به اردوگاه هاى كار اجبارى فرستاده مى‏ شود، يا در سياه ‏چال زندان مى ‏افتد، و يا اگر از دانشمندان باشد به عنوان" بيمار روانى"! روانه تيمارستانها مى‏ گردد. ❕خلاصه اينكه بردگى تابع اسم نيست، آنچه زشت و ناپسند است مفهوم و محتواى بردگى است، و مى‏دانيم اين مفهوم و محتوا در كشورهاى استعمار زده و در ممالك كمونيستى به بدترين اشكال پياده مى‏ شود. 👌نتيجه اينكه الغاى بردگى در جهان امروز صورى بوده و در حقيقت تنها يك تغيير شكل است!. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌3- سرنوشت دردناك بردگان در گذشته‏ ؛ ❕بردگان در طول تاريخ سرنوشت بسيار دردناكى داشته ‏اند، به عنوان نمونه بردگان اسپارتها را كه به اصطلاح قومى متمدن بودند در نظر مى ‏گيريم، به قول نويسنده" روح القوانين" غلامان اسپارتى به قدرى بدبخت بودند كه تنها غلام يك نفر نبودند، بلكه غلام تمام جامعه محسوب مى‏ شدند، و هر كس بدون ترس از قانون مى ‏توانست هر قدر بخواهد غلام خود يا ديگرى را آزار و شكنجه دهد، و در حقيقت زندگانى آنها از حيوانات نيز بدتر بود. ❕از زمانى كه بردگان را از كشورهاى عقب ‏افتاده صيد مى‏ كردند تا هنگامى كه در بازارهاى فروش عرضه مى‏ شد بسيارى از آنها مى ‏مردند، و باقيمانده وسيله ‏اى بودند براى بهره‏ گيرى برده ‏فروشان طماع و اندك غذايى كه به آنها مى‏ دادند براى زنده ماندن و كار كردن بود، و به هنگام پيرى و بيماريهاى صعب آنها را به حال خود رها مى‏كردند تا به شكل دردناكى جان دهند! لذا نام بردگى در طول تاريخ با انبوهى از جنايات هولناك همراه است. ❕با روشن شدن اين چند نكته به صورت فشرده به طرح اسلام در زمينه آزادى تدريجى بردگان بازمى‏ گرديم ؛ 🔸4- طرح اسلام براى آزادى بردگان‏ ؛ 👌آنچه غالبا مورد توجه قرار نمى‏ گيرد اين است كه اگر نظام غلطى در بافت جامعه‏ اى وارد شود ريشه‏ كن كردن آن احتياج به زمان دارد، و هر حركت حساب نشده نتيجه معكوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى كه به يك بيمارى خطرناك مبتلا شده و بيماريش كاملا پيشرفت نموده است، و يا شخص معتادى كه دهها سال به اعتياد زشت خود خو گرفته، در اينگونه موارد حتما بايد از" برنامه‏ هاى زمان بندى شده" استفاده كرد. ❕صريحتر بگوئيم ؛ 👌اگر اسلام طبق يك فرمان عمومى دستور مى ‏داد همه بردگان موجود در آن را آزاد كنند، چه بسا بيشتر آنها تلف مى‏ شدند، زيرا گاه نيمى از جامعه را بردگان تشكيل مى‏ دادند، آنها نه كسب و كار مستقلى داشتند، و نه خانه و لانه و وسيله‏ اى براى ادامه زندگى. ❕اگر در يك روز و يك ساعت معين همه آزاد مى‏ شدند يك جمعيت عظيم بيكار ظاهر مى‏ گشت كه هم زندگى خودش با خطر مواجه بود و هم ممكن بود نظم جامعه را مختل كند، و به هنگامى كه محروميت به او فشار مى‏ آورد به همه جا حمله‏ ور شود و درگيرى و خونريزى به راه افتد. 👌اينجا است كه بايد تدريجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند، نه جان خودشان به خطر بيفتد، و نه امنيت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست اين برنامه حساب شده را تعقيب كرد. ❕اين برنامه مواد زيادى دارد كه رؤس مسائل آن به طور فشرده و فهرست‏ وار در اينجا مطرح مى‏شود و شرح آن نياز به كتاب مستقلى دارد ؛ 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌ماده اول ؛ بستن سرچشمه ‏هاى بردگى‏ ؛ ❕بردگى در طول تاريخ اسباب فراوانى داشته، نه تنها اسيران جنگى و بدهكارانى كه قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده درمى‏آمدند كه زور و غلبه نيز مجوز برده گرفتن و برده‏دارى بود، كشورهاى زورمند نفرات خود را با انواع سلاحها به ممالك عقب افتاده آفريقايى و مانند آن مى‏فرستادند، و گروه، گروه از آنها را گرفته و اسير كرده و با كشتيها به بازارهاى ممالك آسيا و اروپا میبردند. ❕اسلام جلو تمام اين مسائل را گرفت، تنها در يك مورد اجازه برده ‏گيرى داد و آن در مورد اسيران جنگى بود، و تازه آن نيز جنبه الزامى نداشت، و به طورى كه اجازه مى‏داد طبق مصالح اسيران را بى ‏قيد و شرط يا پس از پرداخت فديه آزاد كنند. 🔸در آن روز زندانهايى نبود كه بتوان اسيران جنگى را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت، و راهى جز تقسيم كردن آنها در ميان خانواده‏ها و نگهدارى به صورت برده نداشت. بديهى است هنگامى كه چنين شرائطى تغيير يابد هيچ دليلى ندارد كه امام مسلمين حكم بردگى را در باره اسيران بپذيرد مى‏تواند آنها را از طريق" من" و" فداء" آزاد سازد، زيرا اسلام پيشواى مسلمين را در اين امر مخير ساخته تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام كند، و به اين ترتيب تقريبا سرچشمه‏ هاى بردگى جديد در اسلام بسته شده است. 🔸ماده دوم- گشودن دريچه آزادى‏ ؛ 👌اسلام برنامه وسيعى براى آزاد شدن بردگان تنظيم كرده است كه اگر مسلمانان آن را عمل مى‏ کردند در مدتى نه چندان زياد همه بردگان تدريجا آزاد و جذب جامعه اسلامى مى ‏شدند. ❕رءوس اين برنامه چنين است ؛ 🔸الف- يكى از مصارف هشتگانه زكات در اسلام خريدن بردگان و آزاد كردن آنها است (توبه- آيه 60) و به اين ترتيب يك بودجه دائمى و مستمر براى اين امر در بيت المال اسلامى در نظر گرفته شده كه تا آزادى كامل بردگان ادامه خواهد داشت. 🔸ب- براى تكميل اين منظور مقرراتى در اسلام وضع شده كه بردگان طبق قراردادى كه با مالك خود مى ‏بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند (در فقه اسلامى فصلى در اين زمينه تحت عنوان" مكاتبه" آمده است) 🔸 ج- آزاد كردن بردگان يكى از مهمترين عبادات و اعمال خير در اسلام است، و پيشوايان اسلام در اين مساله پيشقدم بودند، تا آنچه كه در حالات على ع نوشته‏ اند «هزار برده را از دسترنج خود آزاد كردند » 🔸 د- پيشوايان اسلام بردگان را به كمترين بهانه ‏اى آزاد مى‏كردند تا سرمشقى براى ديگران باشد، تا آنجا كه يكى از بردگان امام باقر عكار نيكى انجام داد امام ع فرمود: " برو تو آزادى كه من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم" 📚وسائل ج 16 ص 32 ❕در حالات امام سجاد على بن الحسين ع آمده است:" خدمت كارش آب بر سر حضرت مى‏ريخت ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح كرد، امام ع سر را بلند كرد، خدمتكار گفت: و الكاظمين الغيظ حضرت فرمود:" خشمم را فرو بردم" عرض كرد: وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ فرمود:" خدا تو را ببخشد" عرض كرد: وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ فرمود:" برو براى خدا آزادى" 📚نور الثقلین ج 1 ص 390 🔸 ه- در بعضى از روايات اسلامى آمده است: بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مى‏ شوند، چنان كه از امام صادق ع مى‏ خوانيم ؛ " كسى كه ايمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مى‏شود صاحبش بخواهد يا نخواهد و به خدمت گرفتن كسى كه ايمان داشته باشد بعد از هفت سال حلال نيست 📚وسائل ج 16 ص 36 ❕ در همين باب حديثى از پيامبر گرامى اسلام ص نقل شده كه فرمود: « پيوسته جبرئيل سفارش بردگان را به من مى‏كرد تا آنجا كه گمان كردم به زودى الاجلى براى آنها مى‏شود كه به هنگام رسيدن آن آزاد شوند" 📚همان مدرک ص 37 🔸و- كسى كه برده مشتركى را نسبت به سهم خود آزاد كند موظف است بقيه را نيز بخرد و آزاد كند « و هر گاه بخشى از برده‏ اى را كه مالك تمام آن است آزاد كند اين آزادى سرايت كرده و خود بخود همه آزاد خواهد شد ! 📚شرایع ، کتاب العتق
🔸ادامه 👇 🔸ز- هر گاه كسى پدر يا مادر و يا اجداد و يا فرزندان يا عمو يا عمه يا دايى يا خاله، يا برادر يا خواهر و يا برادرزاده و يا خواهرزاده خود را مالك شود فورا آزاد مى‏شوند. 🔸ج- هر گاه مالك از كنيز خود صاحب فرزندى شود فروختن آن كنيز جائز نيست و بايد بعد از سهم ارث فرزندش آزاد شود. ❕اين امر وسيله آزادى بسيارى از بردگان مى‏شد، زيرا بسيارى از كنيزان به منزله همسر صاحب خود بودند و از آنها فرزند داشتند. 🔸ط- كفاره بسيارى از تخلفات در اسلام آزاد كردن بردگان قرار داده شده (كفاره قتل خطا- كفاره ترك عمدى روزه- و كفاره قسم را به عنوان نمونه در اينجا مى‏توان نام برد). 🔸ى- پاره‏اى از مجازاتهاى سخت است كه اگر صاحب برده نسبت به برده‏اش انجام دهد خود به خود آزاد مى ‏شود . 📚وسائل ج 16 ص 26 💠ماده سوم- احياى شخصيت بردگان‏ ؛ 👌در دوران برزخى كه بردگان مسير خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوى آزادى مى‏پيمايند اسلام براى احياى حقوق آنها اقدامات وسيعى كرده است، و شخصيت انسانى آنان را احياء نموده، تا آنجا كه از نظر شخصيت انسانى هيچ تفاوتى ميان بردگان و افراد آزاد نمى‏گذارد و معيار ارزش را همان تقوا قرار مى‏دهد، لذا به بردگان اجازه مى‏دهد همه گونه پستهاى مهم اجتماعى را عهده ‏دار شوند، تا آنجا كه بردگان مى‏توانند مقام مهم قضاوت را عهده‏ دار شوند . 📚شرایع ، کتاب القضاء 👌 در عصر پيامبر ص نيز مقامات برجسته‏اى از فرماندهى لشكر گرفته تا پستهاى حساس ديگر به بردگان يا بردگان آزاد شده سپرده شد. ❕بسيارى از ياران بزرگ پيامبر ص بردگان بودند و يا بردگان آزاد شده، و در حقيقت بسيارى از آنها به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظيفه مى‏كردند. سلمان و بلال و عمار ياسر و قنبر را در اين گروه مى‏توان نام برد، بعد از غزوه بنى المصطلق پيامبر ص با يكى از كنيزان آزاد شده اين قبيله ازدواج كرد و همين امر بهانه ‏اى آزادى تمام اسراى قبيله شد. 💠ماده چهارم- رفتار انسانى با بردگان‏ ؛ 👌در اسلام دستورات زيادى در باره رفق و مدارا با بردگان وارد شده تا آنجا كه آنها را در زندگى صاحبان خود شريك و سهيم كرده است. پيغمبر اسلام ص مى ‏فرمود: كسى كه برادرش زير دست او است بايد، از آنچه مى‏خورد به او بخوراند و از آنچه مى‏پوشد به او بپوشاند، و زيادتر از توانايى به او تكليف نكند . 📚بحار ج 74 ص 141 👌 على ع به غلام خود" قنبر" مى‏فرمود:" من از خداى خود شرم دارم كه لباسى بهتر از تو بپوشم، زيرا رسول خدا ص مى‏فرمود: از آنچه خودتان مى‏پوشيد بر آنها بپوشانيد و از آنچه خود مى‏خوريد به آنها غذا دهيد" 📚بحار ج 74 ص 144 👌امام صادق ع مى‏فرمايد:" هنگامى كه پدرم به غلامى دستور انجام كارى مى‏داد ملاحظه مى‏كرد اگر كار سنگينى بود بسم اللَّه مى‏گفت و خودش وارد عمل مى‏شد و به آنها كمك مى‏كرد" 📚همان ص 142 👌خوشرفتارى اسلام نسبت به بردگان در اين دوران انتقالى به اندازه ‏اى‏ است كه حتى بيگانگان از اسلام نيز روى آن تاكيد و تمجيد كرده‏ اند. ❕به عنوان نمونه" جرجى زيدان" در تاريخ تمدن خود چنين مى‏گويد: " اسلام به بردگان فوق العاده مهربان است پيغمبر اسلام ص در باره بردگان سفارش بسيار نموده، از آن جمله مى‏فرمايد:" كارى كه برده تاب آن را ندارد به او واگذار نكنيد، و هر چه خودتان مى‏خوريد به او بدهيد". در جاى ديگر مى‏فرمايد:" به بندگان خود كنيز و غلام نگوئيد، بلكه آنها را" پسرم" و" دخترم" خطاب كنيد! قرآن نيز در باره بردگان سفارش جالبى كرده و مى‏گويد:" خدا را بپرستيد، براى او شريك مگيريد، با پدر و مادر و خويشان و يتيمان و بينوايان همسايگان نزديك و دور و دوستان، و آوارگان، و بردگان جز نيكوكارى رفتارى نداشته باشيد، خداوند از خودپسندى بيزار است" 📚تاریخ تمدن ج 4 ص 54 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌ماده پنجم- بدترين كار انسان‏ فروشى است! ❕اصولا در اسلام خريد و فروش بردگان يكى از منفورترين معاملات است تا آنجا كه در حديثى از پيغمبر اكرم ص آمده است ؛ بدترين مردم كسى است كه انسانها را بفروشد" 👌همين تعبير كافى است كه نظر نهايى اسلام را در مورد بردگان روشن سازد و نشان دهد جهت‏گيرى برنامه‏ هاى اسلامى به كدام سو است. ❕و از اين جالبتر اين كه يكى از گناهان نابخشودنى در اسلام سلب آزادى و حريت از انسانها و تبديل آنها به يك متاع است، چنان كه در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام ص آمده است: " خداوند هر گناهى را مى‏بخشد جز (سه گناه): كسى كه مهر همسرش را انكار كند، يا حق كارگرى را غصب نمايد، و يا انسان آزادى را بفروشد" 📚بحار ج 103 ص 168 👌طبق اين حديث غصب حقوق زنان، و حق كارگران، و سلب آزادى از انسانها سه گناه نابخشودنى است. ❕همانگونه كه در بالا آورديم اسلام تنها در يك مورد اجازه برده‏گيرى مى‏دهد و آن در مورد اسيران جنگى است، آن هم هرگز جنبه الزامى ندارد در حالى كه در عصر ظهور اسلام، و قرنها بعد از آن برده‏ گيرى از طريق زور و حمله به كشورهاى سياه‏ پوستان و دستگير كردن انسانهاى آزاد، و تبديل آنها به بردگان، بسيار زياد بود، و گاهى در مقياسهاى وحشتناك روى آن معامله مى‏شد، بطورى كه در اواخر قرن 18 ميلادى دولت انگلستان هر سال دويست هزار برده را معامله مى‏كرد، و هر سال يكصد هزار نفر را از آفريقا گرفته و به صورت بردگان به آمريكا مى‏بردند . 📚المیزان ج 6 ص 368 👌 كوتاه سخن اينكه كسانى كه به برنامه اسلام در مورد بردگان خود خرده‏ گيرى مى‏كنند از دور سخنى شنيده ‏اند، و از اصول اين برنامه و جهت‏گيرى آن كه همان" آزادى تدريجى و بدون ضايعات بردگان" است اطلاع دقيقى ندارند، و يا تحت تاثير افراد مغرضى قرار گرفته ‏اند كه به گمان خود اين را نقطه ضعف مهمى براى اسلام شمرده و روى آن تبليغات دامنه‏ دارى به راه انداخته ‏اند. 📚تفسیر نمونه ج 21 ص 423 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در مورد سفره ای ک مشروب و عرق در اون باشه....غذاهای حلالش هم مشکل پیدا میکنه ؟؟؟جوابش رو میخاستم با ذکر آیات و احادیث ❗️❗️ 💠💠 👌در رساله های مراجع عظام تقلید چنین آمده است ؛ « نشستن سر سفره ای که در آن شراب ( و ماده مست کننده ) می نوشند ، اگر انسان یکی از آنان حساب شود ، نشستن کنار آن و چیز خوردن از آن سفره حرام است ، هر چند غذای حلال باشد » 📚توضیح المسائل مراجع ، ج 2 ص 604 👌 شیخ روایت می کند که منصور امام علیه السلام را در مجلسی دعوت کرد و بر سر آن سفره حاضر کرد . 🔶امام صادق علیه السلام از آن مجلس بر خاست و فرمود : « است ، است ، کسی که بر سر سفره ای بنشیند که در آن شراب است » 📚 ج6 ص268 _ ج9 ص97 🔷پیامبر فرمود : « کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد ، نباید از ای بخورد که در آن حاضر کرده اند » 📚الکافی ج6 ص268 🔷امام علیه السلام فرمود : « از سفره ای که در آن است نخور و در چنین حاضر نشو زیرا اگر و الهی جاری شود همه شما را در بر می گیرد » 📚فقه_الرضا ص46 ❕در روایت دیگر آمده است که خطاب به حضرت علیه السلام عرضه داشت : « آیا نمی خواهی را برای تو بازگو کنم ، بر سفره ای که در آن حاضر ساخته اند منشین ، زیرا این نشستن کلید هر است » 📚مستدرک_الوسائل ج16 ص206 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔اثبات عدم دارا بودن عصمت ائمه شيعه امام سجاد در صحيفه سجاديه ميگويد: خدایا سپاسگذارم که بعد از اینکه میدانی که چه کار کرده ام گناهان مرا پوشانده ای... همه ی ما دچار اشکال و کار هایی که موجب عیب و ایراد است را انجام داده ایم اما تو کار های زشت ما را افشا نکرده ای ، پروردگارا ما آن کار هایی که تو آن را منع کرده ای را انجام داده ایم و امور و دستوراتی بودند که تو گفتی انجام بدیم و ما تعدی و تجاوز کرده ایم خطا هایی را ما مرتکب شدیم. : الصحيفة السجادية صفحه ١٨٠ چاپ مؤسسة الإمام المهدي/ مؤسسة الأنصاريان للطباعة والنشر - قم ▪️آيا چنين شخصى ميتواند داراى عصمت باشد ❗️❗️ 💠💠 ❕این که امامان گرامی ما ، معصوم از گناه و خطا و اشتباه هستند ، مساله مسلم و قطعی و برخواسته از نصوص متعدد قرآنی و روایی است. ❕حال معاند اشکال کرده است که اگر ائمه ع معصوم هستند ، پس چگونه امام سجاد ع در صحیفه سجادیه به گناهان خود اقرار می کند و از خداوند طلب مغفرت و آمرزش می کند ❗️ 👌او توجه ندارد که صرف توبه و استغفار ، دلیل بر گناه کردن نیست ، چنان که در نقلی آمده است که امام ع فرمود ؛ « رسول خدا پیوسته توبه می کرد و در هر شبانه روز صد بار استغفار می نمود بی آنکه گناهی مرتکب شده باشد » 📚الکافی ج 2 ص 325 🔸بر این اساس ، مضامینی که از صحیفه سجادیه مورد استناد معاند قرار گرفته است ، از دو جنبه مورد بررسی است ؛ 1⃣امام سجاد ع صحیفه سجادیه را برای تعلیم و تربیت اخلاقی امت اسلام ایراد کردند و در آن طریقه راز و نیاز و سخن گفتن با خداوند را به امت آموزش دادند ، فرازهای صحیفه سجادیه برای آموزش امت صادر شده است که چگونه مثلا اقرار به گناهان کنند و از خداوند طلب آمرزش کنند . بنابراین از فرازهایی که برای آموزش امت صادر شده است ، نمی توان عدم عصمت امام سجاد ع را استدلال کرد . ❕برخی از محققین با توجه به این نکته ، در رابطه با چرایی صدور صحیفه سجادیه از امام سجاد ع می نویسند ؛ « دومين خطرى كه جامعه اسلامى را در آن زمان تهديد مى ‏كرد فراموش شدن ارزش‏هاى اخلاقى بود كه پيامد جريان رفاه ‏زدگى، دنياگرايى و زياده روى در استفاده از تجملات حيات محدود دنيا بود. امام زين العابدين عليه السّلام در مقابله با اين خطر بزرگ كه موجب لرزش شديد و از هم پاشيدگى شخصيت اسلامى جامعه از درون گشته و جامعه را از استمرار رسالت خود بازمى ‏داشت سلاح دعا را برگزيد، از اين‏رو است كه «صحيفه سجاديه» را مى‏ توان به تعبيرى يك حركت اجتماعى بزرگ دانست كه ضرورت‏هاى جامعه، امام سجاد عليه السّلام را به انجام آن واداشته بود جدا از اينكه اين كتاب يك ميراث الهى بى‏ همتا است كه تا ابد منبع فيض و مشعل هدايت و مدرسه تهذيب و اخلاق بوده و انسانيت همواره محتاج اين ميراث محمدى و علوى است، احتياجى كه روزبه ‏روز به تناسب افزايش اغواگرى ‏هاى شيطان و فريبندگى ‏هاى دنيا فزونى مى‏ یابد » 📚اعلام الهدایه ج 6 ص 20 👌یا برخی دیگر با تصریح بر این که صحیفه سجادیه برای آموزش امت صادر شده است ، می نویسند ؛ « يكى ديگر از اين ميراث‏هاى بزرگ، كتاب صحيفه سجّاديّه است كه مجموعه‏ اى است از بهترين و فصيح‏ترين و زيباترين دعاها، با محتواى بسيار بلند و بالا و عميق كه در واقع كار همان خطبه‏ هاى «نهج ‏البلاغه» را از طريق ديگرى مى ‏كند و جمله به جمله آن درس تازه‏اى به انسان مى ‏آموزد، و به راستى طرز نيايش و مناجات با خداوند را به هر انسانى مى‏ آموزد، و روح و جان آدمى را نور و صفا مى‏ بخشد. اين مجموعه چنان كه از نامش پيداست از دعاهاى چهارمين پيشواى مكتب شيعه، امام علىّ بن الحسين بن علّى بن ابي‏طالب، مشهور به «سجّاد» عليه السلام است و ما هر وقت بخواهيم روح دعا و نيايش و توجّه بيشتر به درگاه خداوند و عشق به ذات پاكش در ما پيدا شود به سراغ اين دعاها مى‏ رويم و همچون گياهان نورس كه از ابر پربركت بهارى سيراب مى‏ شوند از آن سيراب مى ‏گرديم. » 📚اعتقاد ما ، مکارم شیرازی ، ص 121 👌بنابراین نمی توان با دعاهایی که امام سجاد ع برای آموزش امت ، آنها را ایراد کرده است ، بر عدم عصمت آن امام همام استدلال نمود . 2⃣اگر هم بگوییم که دعاهای امام سجاد ع در صحیفه سجادیه برای تعلیم و آموزش نبوده است و تنها راز و نیازهای شخصی امام ع محسوب می شده است ، باز هم نمی توان گفت که چون امام سجاد ع گفته است من گناه و عصیان و معصیت کرده ام ، پس ایشان معصوم نیستند ، چنان که در همان کتاب اعتقاد ما می خوانیم ؛ 🔸 👇
🔸ادامه 👇 « ما معتقديم همه پيامبران و ( امامان الهى ) معصومند، يعنى در تمام عمر از «خطا و اشتباه» و «گناه» به تأييد الهى مصون و محفوظ مى‏ باشند، زيرا اگر مرتكب خطا يا گناهى شوند اعتماد لازم براى مقام نبوّت از آنها سلب مى‏ شود، و مردم نمى‏ توانند آنان را واسطه مطمئنّى ميان خود و خدا بشناسند، و آنان را در تمام اعمال زندگى پيشوا و مقتداى خويش قرار دهند. ❕به همين دليل معتقديم اگر در برخى ظواهر آيات قرآن ( یا روایات ) گناهى به بعضى از پيامبران یا ( امامان الهى ) نسبت داده شده، از قبيل «ترك اولى» است (يعنى در ميان دو كار خوب، آن را كه خوبى كمترى داشته انتخاب كرده‏ اند در حالى كه سزاوار بوده خوب‏تر را برگزينند) يا به تعبير ديگر از قبيل «حَسَناتُ الابْرار سَيِّئاتُ الْمُقَرَّبينَ؛ كارهاى خوب نيكان (گاهى) گناه مقرّبان محسوب مى‏ شود.» چرا كه از هر كس به اندازه مقام او انتظار مى‏ رود . مرحوم مجلسى در بحارالانوار، اين جمله را از بعضى معصومين نقل كرده بى آن‏كه نام ببرد (بحارالانوار، جلد 25، صفحه 205) 📚اعتقاد ما ، ص 32 ❕توضيح اين‏كه گناه و عصيان بر دو گونه است ؛ 👌گناه و عصيان «مطلق» و گناه و عصيان «نسبى» منظور از قسم اوّل؛ تمام گناهانى است كه از هركس صادر شود گناه محسوب مى‏شود، و هيچ‏گونه استثنايى در آن نيست مانند: خوردن اموال حرام و ظلم و زنا و دروغ. ❕اما گناه نسبى؛ گناهانى است كه با توجّه به مقام و شخصيت و معرفت و موقعيت اشخاص، عمل نامطلوب محسوب مى‏ شود، و چه بسا صادر شدن اين عمل از ديگرى نه تنها عيب نباشد، بلكه فضيلتى محسوب مى‏ شود. 👌مثلًا گاه يك فرد بى‏سواد و درس نخوانده، ستايش از خداوند مى‏ كند و نمازى مى‏ خواند كه براى او يك عمل شايسته است، اما اين تعبير از يك عالم درس خوانده با سابقه ممكن است ناشايست باشد ، اين همان چيزى است كه در ميان علما و دانشمندان معروف است كه مى ‏گويند: حَسَنَاتُ الْابْرارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ: «حسنات نيكان، گناهان مقرّبان است». ❕بنابراين انبياء یا امامان با آن مقام والاى ايمان و معرفت، هرگاه كارى از آنها سرزند كه دون شأن و مقام آنها باشد ممكن است از آن تعبير به «عصيان» شود در حالى كه صادر شدن همين عمل از ديگرى عين «اطاعت» است، خواندن يك نماز با كمى حضور قلب براى يك فرد عادى، فضيلت است، اما براى يك پيامبر يا امام گناه است! (گناه نسبى نه مطلق). 👌تمام تعبيراتى كه درباره عصيان و گناه و ذنب در مورد انبياء در آيات یا در مورد امامان در روايات ديده مى ‏شود، اشاره به همين معنا باشد. 👌گاهى از اين معنا به عنوان «ترك اولى» تعبير مى‏ شود، و منظور از آن عملى است كه تركش از انجامش بهتر است، اين عمل ممكن است جزء «مكروهات» يا «مباحات» و حتى «مستحبّات» باشد، مثلًا طواف مستحبّى گرچه كار خوب و پسنديده ‏اى است ولى ترك آن و پرداختن به قضاى حاجت مؤمن، اولى و بهتر است. حال اگر كسى قضاى حاجت مؤمن را رها كند و به جاى آن طواف خانه خدا انجام دهد گرچه ذاتاً عمل مستحبى انجام داده، ولى ترك اولى كرده است، و اين كار براى اولياء اللَّه و انبياء و ائمه هدى عليهم السلام مناسب نيست، و اين‏كه بعضى گمان كرده‏ اند، ترك اولى حتماً در مورد كارهاى مكروه گفته مى‏ شود، اشتباه محض است (دقت كنيد) ❕به هر حال مسأله گناه نسبى به عنوان ترك اولى مى‏ تواند پاسخ روشنى براى تمام سؤالاتى باشد كه به خاطر آيات و رواياتى كه در آن نسبت گناه به معصومين مى ‏دهد. 📚پیام قرآن ج 7 ص 103 👌بنابراین ، آنچه ما از صحیفه سجادیه از دعاهای امام ع مشاهده می کنیم ، هیچ منافاتی با عصمت آن بزرگوار ندارد ، لذا می بینیم که در کتاب « بحار الانوار » در رابطه با چرایی استغفار معصومین ع نقل می کند ؛ « انبياء و ائمه عليهم السّلام تمام اوقات آنها صرف در راه خدا مى‏ شود و دلهايشان مملو از محبت خدا و دل بسته عالم بالا هستند و هميشه مراقب و متوجه اويند ... پس آنها پيوسته متوجه خدا و با تمام وجود روى بجانب او دارند هر زمان كه از اين مقام عالى و ارجمند پا را پائين گذارند و مشغول بخوردن و آشاميدن و اشتغال به امور آميزشى و يا ساير كارهاى مباح و جايز داشته باشند خود را گناهكار ميدانند و از آن استغفار ميكنند. ❔مگر همين طور نيست كه اگر غلامى در مقابل آقاى خود بخوردن و آشاميدن و يا آميزش اشتغال داشته باشد با اينكه ميداند آقا متوجه او است از نظر مردم قابل سرزنش و اعتراض است چه رسد به سرور تمام سروران و هستى بخش جهان به همين مطلب نيز اشاره است فرمايش پيامبر اكرم كه فرموده پرده تاريكى دلم را فرا ميگيرد و هر روز هفتاد مرتبه استغفار ميكنم. و اين فرمايش امام عليه السّلام‏ «حسنات الابرار سيئات المقربين» « حسنات پاك مردان براى مقربان گناه محسوب مى ‏شود » 📚بحار الانوار ج 25 ص 204 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ؛ اگر دوازده امام توسط رسول الله (ص) معرفی شده بودند چرا امام جعفر صادق در مرحله اول اسماعیل را بعنوان جانشین تعیین کرد‼️ 💠💠 👌این که دوازده امام ، به نص الهی و معرفی پیامبر گرامی ، منصوب شده اند ، و آنان به عنوان خلفای پیامبر ، معرفی شدند ، مساله روشن و قطعی و مطابق نصوص متواتر شیعه و اهلسنت است. ❕وهابی در یک دروغ آشکار ، مدعی شده است که امام صادق ع در ابتدا فرزندش اسماعیل را به عنوان امام معرفی کرد ، در حالی که مطابق نصوص متواتری که در نمایه بالا آدرس دادیم ، می بینید که از ابتدا ، امام کاظم ع به عنوان امام و جانشین امام صادق ع معرفی شده بود ، لذا امام صادق ع می فرمود ؛ « اگر مرگ به سراغ من آید ، فرزندم کاظم صاحب و امام شما است و او در آن وقت پنج ساله بود » 📚الکافی ج 1 ص 309 ❕و حضرت خطاب به امام کاظم ع می فرمود ؛ « او همان مولودی است که در خاندان ما ، مولودی پر برکت تر از او برای شیعیان ما به دنیا نیامده است ، به اسماعیل جفا نکنید ( و او را به دروغ امام معرفی نکنید ) » 📚همان منبع ❕شیخ مفید می نویسد ؛ « اسماعيل بزرگترين برادران امام موسى كاظم بود . امام صادق عليه السّلام او را بسيار دوست ميداشت و مورد محبت و لطف خويش قرار ميداد ، گروهى از شيعه خيال مى‏ کردند او امام و جانشين پدرش هست ، چون از همه برادران سنش زيادتر بود و امام هم او را خيلى دوست داشت و احترام مى‏ کرد در زمان حيات پدر در محلى نزديك مدينه به نام عريض از دنيا رفت از همان جا بر روى دوش مردم جنازه را بمدينه پيش حضرت صادق آوردند و در بقيع دفن شد. ❕روايت شده كه امام صادق عليه السّلام در فوت او بسيار بى ‏تابى كرد و خيلى محزون و اندوهناك شد بدون كفش و رداء جلو جنازه فرزندش آمد چندين مرتبه دستور داد جنازه را به زمين بگذارند روپوش از روى صورتش بر مى‏ داشت و او را ميديد. منظورش اين بود كه ثابت كند پسرش از دنيا رفته براى آنهائى كه گمان ميكردند او امام است بعد از پدرش. و اين شبهه از ميان برود. پس از فوت اسماعيل رحمة اللَّه عليه، كسانى كه از اصحاب حضرت صادق چنان گمانى را داشتند دست از اين اعتقاد كشيدند مگر گروه كمى كه معتقد به زنده بودن اسماعيل شدند و آنها از اصحاب خاص يا راويان امام صادق محسوب نمى‏شدند اشخاصى دور از امام و با فاصله بودند پس از درگذشت امام صادق عليه السّلام بعضى از همين اشخاص معتقد بامامت حضرت موسى بن جعفر شدند و بقيه تشكيل دو فرقه را دادند....» 📚الارشاد ، ج 2 ص 209 ❕چنان که شیخ مفید تصریح کرد ، امام صادق ع ، تمام سعی و تلاش خود را کرد تا برای برخی که گمان کرده بودند که فرزند بزرگتر و اسماعیل امام است ، رفع شبهه کند و ثابت کند که او امام نیست ، چنان که شیخ صدوق از امام صادق ع نقل می کند که فرمود ؛ « وقتى اسماعيل از دنيا رفت در حالى كه او را پيچيده بودند گفتم بازش كنند صورت و چانه و گردنش را بوسيدم باز گفتم او را بپوشند. دو مرتبه گفتم باز كنند باز پيشانى و چانه و زير گلويش را بوسيدم باز گفتم بپوشانند سپس دستور دادم او را غسل بدهند وقتى كفن بر پيكرش كرده بودند گفتم صورتش را باز كنند پيشانى و چانه و زير گلويش را بوسيدم و دعائى براى اينكه در آينده محفوظ باشد خواندم سپس در كفن پوشاندند » 📚کمال الدین ، ج 1 ص 160 ❕شیخ صدوق بعد از اين نقل این روايت مينويسد ؛ « اين كه امام فرمود دستور دادم او را كفن كنند امامت اسماعيل را باطل ميكند زيرا امام را بايد فقط امام غسل بدهد وقتى حضور داشته باشد » 📚همان منبع 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕در نقل دیگر ، زراره می گوید ؛ « امام صادق ع ، داود بن كثير رقى و حمران بن اعين و ابا بصير را خواست مفضل بن عمر نيز آمد و گروهى را آورد تا سى نفر رسيدند. گفت داود صورت اسماعيل را بگشا. رو پوش از روى او برداشت فرمود خوب نگاه كن مرده است يا زنده. عرض كرد آقا مرده است ، بيك يك آنها نشان داد تا همه ديدند فرمود خدايا تو شاهد باش. دستور داد او را غسل دهند و كفن كنند بعد فرمود مفضل صورتش را باز كن ببين زنده است يا مرده همه نگاه كنيد گفت آقا مرده است فرمود درست نگاه كرديد و دقت نموديد؟ گفتند آرى از اين كار امام در شگفت بودند. گفت خدايا تو شاهد باش او را براى دفن بردند وقتى درون قبر گذاشتند فرمود مفضل صورتش را بگشا. صورت او را كه باز كرد فرمود نگاه كنيد ببينيد مرده است يا زنده عرض كرد آقا مرده است گفت خدايا شاهد باش بزودى گروهى هواپرست تصميم ميگيرند نور خدا را خاموش كنند اشاره بموسى بن جعفر نمود ولى خداوند نور خود را تمام خواهد كرد گرچه كافران نخواهند. خاك بر روى قبر او ريختند باز سخن خود را تكرار نمود رو به مردم نموده فرمود ، اين مرده غسل داده و كفن كرده كه در لحد گذاشته شده كيست؟گفتند اسماعيل پسر شما است. فرمود خدايا شاهد باش. ❕ در اين موقع دست موسى را گرفته فرمود ؛ « اين رهبر واقعى است و حقيقت با اوست و بقيه ائمه و پيشوايان از نسل او خواهند بود تا خداوند زمين و ساكنان آن را در اختيار دوازدهمين پيشوا گذارد. » 📚الغیبه ، نعمانی ، ص 328 _ مناقب آل ابی طالب ، ج 1 ص 267 _ بحار الانوار ج 48 ص 21 ❕بنابراین ، امام صادق ع هیچگاه اسماعیل را به عنوان امام معرفی نکردند و تنها تصریح به امامت امام کاظم ع می کردند . شاید آنچه برای وهابی شبهه شده است ، این نقل از امام صادق ع است که فرمود ؛ « برای خداوند بدائی ، بزرگتر از بدائی که برای اسماعیل فرزندم رخ داد ، رخ نداده است » 📚بحار الانوار ج 47 ص 269 ❕«بداء» در لغت به معناى آشكار شدن و وضوح كامل است و به معناى پشيمانى نيز آمده؛ زيرا شخصى كه پشيمان مى ‏شود حتماً مطلب تازه ‏اى براى او پيدا مى‏ شود. بدون شك «بداء» به اين معنا در مورد خداوند معناى ندارد و هيچ آدم عاقل و دانايى ممكن نيست احتمال بدهد مطلبى بر خدا پوشيده باشد و سپس با گذشت زمان بر او آشكار گردد؛ اصولًا اين سخن كفر صريح و زننده ‏اى است و لازمه آن نسبت دادن جهل و نادانى به ذات پاك خداوند است و ذات او را محل تغيير و حوادث دانستن. حاشا كه شيعه اماميه چنين احتمالى را درباره ذات مقدس خدا بدهند ، هنگامى كه « بداء » به خداوند نسبت داده مى ‏شود بمعنى « ابداء » است يعنى آشكار ساختن چيزى كه قبلا ظاهر نبوده است » 📚تفسیر نمونه ، ج 10 ص 245 👌امام صادق ع فرمود ؛ « كسى كه گمان كند براى خدا چيزى امروز آشكار مى‏ شود كه ديروز نمى ‏دانست از او تنفر و بيزارى بجوئيد » 📚کمال الدین ج 1 ص 70 ❕و فرمود ؛ « برای خدا هیچ بدائی حاصل نمی شود ، مگر آنکه از قبل نسبت به آن ، علم و آگاهی دارد » 📚الکافی ج 1 ص 148 ❕بنابراین ، هر کجا بداء به خداوند نسبت داده می شود به معنای ابداء و آشکار ساختن است ، نه آنکه خداوند ، چیزی را نمی دانسته و پس از آن برای او آشکار شده باشد ، بر این اساس مفهوم روایت مذکور در مورد بدائی که در مورد اسماعیل ایجاد شد این است که ؛ « هیچ آشکارکردنی از خداوند صادر نشد ، مانند آشکار کردنی که در مورد اسماعیل فرزندم حاصل شد » . 👌زیرا به واسطه مرگ اسماعیل قبل از شهادت امام صادق ع ، برای کسانی که گمان کرده بودند اسماعیل جانشین امام صادق ع است ، مطلب روشن و ظاهر گردید که او امام نیست ، بر همین اساس ، شیخ صدوق می نویسد ؛ «هر كه گمان كند كه براى خدا بداء روى داده از روی ، پشيمانى او نزد ما كافر است به خداوند عظيم، و اما قول امام صادق عليه السّلام كه فرمود ؛ « هيچ بدائى نشده براى خدا مثل بدائى كه شد براى او در باره اسماعيل پسر من » پس غرض آن حضرت اين بوده كه به ظهور نيامد و آشکار نشد ... مثل آنچه به ظهور آمد در اسماعيل پسر من، آنگاه كه نهال حياتش را از بن برآورد پيش از من ، تا معلوم شود كه او امام بعد از من نيست‏ » 📚اعتقادات الامامیه ، ص 41 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❔پرسش ❓کانال نقدی بر اسلام بحثی را اغاز کرده است پیرامون میرزای نوری و این که ایشان کتابی نوشته اند به نام « فصل الخطاب فی تحریف القرآن» و ایشان از علمای بزرگ شیعه بوده و عقیده به تحریف قرآن داشته است لطفا پاسخ مقتضی را ارائه فرمایید❔ 💠پاسخ: ❗️توجه به نکاتی چند لازم است؛ 1⃣در این که مرحوم محدث نوری از بزرگان علمای شیعه بوده است شکی نیست . 🌀صاحب اعیان الشیعه در مورد او می نویسد: «او عالم و فاضل و محدث بود و در علم حدیث و رجال متبحر بود .عارف به علم سیر و تاریخ بود و یگانه زمانش بود در اطلاع و اگاهی بر اخبار و آثار » 📚اعیان الشیعه ج6 ص143 👌ایت الله سبحانی درباره او می نویسد؛ «او فقیه امامی بود که در علم حدیث و رجال متبحر بود و اگاه به علم سیر و تاریخ بود » 📚موسوعه طبقات الفقهائ ج14 قسم1 ص229 🗯در کتاب فهرس التراث او را چنین معرفی می کند: «او شیخ و ستون مذهب بوده است وشیخ امامان حدیث و رجال بوده است .خاتم محدثین و مجتهدین می باشد.مجلسی سوم لقب اوست .او از بزرگان علمای شیعه و کبیران مردان اسلام می باشد» 📚فهرس التراث ج2 ص233 2⃣این که می گویند ایشان عقیده به تحریف قرآن داشته است کذب و دروغ است. 👌مرحوم حاج شیخ اقا بزرگ تهرانی که شاگرد مبرز مرحوم محدث نوری است در شرح حال استادش در جلد اول مستدرک الوسایل می گوید : ❗️« اما در مورد کتاب فصل الخطاب کرارا از استادم شنیدم می فرمود مطالبی که در فصل الخطاب است عقیده شخصی من نیست بلکه این کتاب را برای طرح بحث و اشکال نوشتم و اشارتا عقیده خودم را راجع به عدم تحریف قران اورده ام و بهتر بود نام کتاب را فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب می گذاردم » ❗️سپس مرحوم محدث تهرانی می گوید : « ما از نظر عمل روش استاد خودمان را به خوبی می دیدیم که هیچگونه وزن و ارزشی برای اخبار تحریف قائل نبود بلکه انها را اخباری می دانست که باید بر دیوار کوبند تنها کسی می تواند نسبت تحریف را به استاد ما بدهد که به مرام و عقیده او اشنا نبوده است » 📚مقدمه المستدرک ج1 ص50-51 🔷ومی نویسد: «محدث نوری می گفت که من در این کتاب کوشیدم تا اثبات کنم که قرآن موجود همان است که در قرون اولیه اسلام جمع آوری شده و در آن تغییر و تبدیلی رخ نداده است از این رو بهتر بود که آن را «فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب» گویند در حالی که عنوان « فصل الخطاب فی تحریف الکتاب» مردم را در راه یافتن به مراد من به اشتباه انداخته است» 📚الذریعه ج10 ص220 🔶لذا ایشان در اعتراف نامه ای که پس از نگاشتن کتاب فصل الخطاب منتشر ساخت روشن کرد که مرادش عدم تحریف قرآن بوده است 📚نزاهت قرآن،جوادی املی،ص22 3⃣به فرض هم بگوییم ایشان اعتقاد به تحریف قرآن داشته است باز هم اشکالی مطرح نمی شود زیرا؛ 🔶1- طبق ادله مسلم وقوع تحریف در قرآن محال است و ایشان در نظریه خود اشتباه کرده است و معذور است و این از مقام علمی او نمی کاهد .بسیارند علمایی که در نظریه های علمی خود دچار اشتباه می شوند . 🔶2- امیر مومنان فرمود: ❗️«عظمت و بزرگی افراد نشانه حق و باطل نیست .حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی وباطل را بشناس انگاه اهل آن را خواهی شناخت» 📚بحار الانوار ج40 ص126 🗯اگر مرحوم محدث نوری عقیده به تحریف قرآن داشته او از حق و حقیقت دور شده است البته چنان که گذشت به هیچ عنوان ایشان معتقد به تحریف قرآن نبوده است. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❔پرسش ❓در آداب زيارت در مفاتيح الجنان آمده: غسل كنيد و وقت تشرف عتبه را ببوسيد و دعاهاي وارد شده را بخوانيد. ❓يك سؤال: آيا وقتي پيامبر و امامان ع زنده بودند هر كي مي خواست خدمت ايشان برسد اين كارها را مي كرد!!!!؟ و از آداب بود؟!!! 🗯پاسخ: 👌تبرک جستن به آثار اولیائ در حال حیات و بعد از مماتشان مصادیق متعددی دارد. 1⃣تبرک در حال حیات؛ ❗️بخاری نقل می کند : «، پیامبر نماز ظهر و عصر را خواند و مردم اطراف او جمع شده و دستان او را گرفته و بر صورت خود می مالیدند» 📚صحیح بخاری ج4 ص165 ❗️ونقل می کند: «مردم باقیمانده آب وضوی پیامبر را گرفته و به صورت و بدن خود می کشیدند» 📚صحیح بخاری ج1 ص55 🗯ونقل شده است: «پیامبر موهای سر مبارک را کوتاه می کرد و اصحاب دورش را فرا گرفته تا اگر مویی از سر حضرت جدا شود بر دستان آنها قرار گیرد» 📚صحیح مسلم با شرح نووی ج15 ص83 📚مسند احمد ج3 ص591 👌ابو ایوب انصاری می گوید: «بعد از آن که رسول خدا وارد خانه ما شد من برایش غذا می آوردم .هنگامی که ظرف غذا را بر می گرداندم من و همسرم از محل دست های پیامبر در غذا به نیت تبرک برداشته و استفاده می کردیم» 📚طبقات ابن سعد ج5 ص406 👌قرآن نیز نقل می کند که یعقوب نبی به پیراهن یوسف نبی تبرک می کرد 🔷یوسف93 ❗️بنا براین می بینیم تبرک جستن به آثار اولیای در حال حیات مصادیق متعددی دارد .تبرک به آب وضو، تبرک به مو،تبرک به اشیایی که با انان در ارتباط است و ... 2⃣تبرک بعد از ممات؛ 👌تبرک جستن به آثار اولیائ بعد از مرگ انان نیز مصادیق متعددی دارد. 🗯علامه مجلسی روایت می کند که امام فرمود: «مستحب است که اطراف قبر و ضریح امام بوسیده شود و به آن تبرک شود» 📚بحار الانوار ج97 ص126 👌امام صادق فرمود: «وقتی به نزد قبر پیامبر حاضر شدی به منبر پیامبر نزدیک شو و با دو دستت آن را مسح کن و بر چشمانت بکش» 📚الکافی ج4 ص553 🗯همین طور روایات متعددی آمده است در مورد استحباب تبرک جستن به قبر و ضریح امامان چنان که شیخ حر عاملی بابی را گشوده است : «باب در استحباب تبرک به قبر امام رضا و قبور سایر امامان» 📚وسائل الشیعه ج14 ص561 باب83 👌بنا براین تبرک جستن به آثار اولیای بعد از ممات نیز مصادیق متعددی دارد که روشن ترین مصداق آن تبرک به قبور و ضریح انان می باشد. 3⃣مساله دیگر آن است که غسل کردن و لباس پاکیزه پوشیدن نیز از آداب زیارت است . 🗯 امام صادق در مورد کسی که قصد زیارت قبور اهل بیت را داشت فرمود: «شایسته است که سخن گفتن را کم کنی و جز خیر نگویی و بسیار ذکر خداوند را گویی و لباس پاکیزه بپوشی و قبل از زیارت غسل کنی و با خشوع باشی و فراوان بر محمد و الش صلوات بفرستی و...» 📚کامل الزیارات ص130 📚وسائل الشیعه ج14 ص527 ❗️انجام دادن این امور از مصادیق تعظیم اهل بیت پس از مماتشان می باشد اگر چه ممکن است تعظیم انان در حال حیات مصادیق دیگری داشته باشد . 4⃣همینطور در روایات متعددی کیفیت زیارت قبور هریک از اهل بیت و خواندن زیارت نامه ها توسط خود اهل بیت بیان شده است که علامه بزرگوار مجلسی مفصلا آنها را در ابواب متعددی نقل می کند. 📚بحار الانوار ج97 ص100 به بعد « کتاب المزار» 👌خلاصه آن که آنچه لازم است به آن توجه شود این است که تبرک جستن و تعظیم اهل بیت در حال حیات و مماتشان مصادیق متعددی دارد و این مصادیق را نیز خود اهل بیت بیان کرده اند .ممکن است انجام برخی کارها مختص به حال حیاتشان باشد و انجام برخی دیگر مختص به بعد مماتشان باشد اما به هر حال با توجه به نکات مطرح شده اشکالی بر این مساله وارد نمیشود. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❔پرسش ❓چرا نباید همونجوری که دنیا نسبت به چندین سال قبل(اسلام تا الان)کلی تغییر کرده،دین هم تغییر کنه و به روز بشه؟چون الان مسائلی به وجود اومده که زمان پیامبر نبوده تا بتونه بهشون جواب بده مثلا در زمان پیامبر فضای مجازی و شبکه های اجتماعی نبوده تا اسلام در مورد اون نظر بده که مثلا حکمش چیه 💠پاسخ؛ 🔰در روایات ما آمده است که هیچ مساله ای نمی باشد مگر انکه حکم آن در قرآن یا سنت بیان شده است 📚بحار الانوار ج2 ص168 باب 22 👌 اگر تمام قوانین اسلام جنبه جزیی داشت و برای هر موضوعی حکم کاملا مشخصی و جزیی تعیین کرده بود جای این اشکال بود که اسلام برای تمام نیازهای جامعه بشری برنامه ندارد اما با توجه به اینکه در دستورات اسلام یک سلسله اصول کلی و بسیار وسیع و گسترده ای وجود دارد که می تواند بر نیازهای متغیر منطبق شود و پاسخگوی انها باشد دیگر جایی برای این ایراد نیست. 🔶به عنوان نمونه مورد اشکال شما را بررسی می کنیم تا ببینیم نظر اسلام در مورد استفاده از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی چه می باشد؛ 1⃣از جمله اصول کلی و مسلم اسلامی مساله تحریم تقویت ظالمین و دشمنان دین می باشد. 🔷امام سجاد فرمود: «از مصاحبت با گناهکاران و تقویت ظالمین بپرهیز» 📚الکافی ج8 ص14 ❗️امام صادق فرمود: «کسی که ظلم می کند و کسی که او را یاری می دهد و کسی که به ظلم انان راضی است هر سه در گناه شریک هستند» 📚الکافی ج2 ص333 ❗️در روایت دیگر آمده است: «سبب تقویت ظالمین نشوید که عزت شما از بین می رود» 📚معانی الاخبار ص196 👌خداوند نیز می فرماید: «تکیه بر ظالمین نکنید که آتش شما را فرا می گیرد» 🔷هود113 ❗️حال با توجه به این ادله می گوییم اگر استفاده از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی سبب تقویت دشمنان دین و اسلام شود به این صورت که درآمد عائد از این فعالیت به جیب دشمنان اسلام که با مسلمین در حال جنگ هستند رفته و سبب تقویت انان بر علیه مسلمین می شود بی شک استفاده از این برنامه ها جایز نمی باشد. 2⃣یکی دیگر از قوانین کلی و مسلم اسلامی وجوب ترک محرمات و انجام واجبات می باشد ❗️محدث بزرگوار شیخ حر عاملی روایات فراوانی را نقل می کند در وجوب دوری از محرمات و انجام دادن واجبات به گونه ای که وظیفه همگان عمل به این دو وظیفه مسلم اسلامی است 📚وسائل الشیعه ج15 ص252 باب23 و ص259 باب24 ❗️استفاده از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی اگر مستلزم تحقق محرمات شود مانند ارتباط نا مشروع با نامحرم، دیدن برنامه های مستهجن، سست شدن پایه های دینی ،و ...بی شک استفاده از آن جایز نمی باشد . 🗯اما اگر این برنامه های اجتماعی مفاسد فوق را نداشته باشد استفاده از آنها از جنبه های زیر دارای رجحان است؛ 1⃣وجوب کسب علم و معرفت دینی ؛ ❗️امام صادق فرمود: «طلب علم بر همگان واجب است» 📚الکافی ج1 ص30 👌پیامبر گرامی فرمود: «برترین عبادت فقه و کسب معرفت دینی است» 📚خصال ج1 ص30 👌استفاده از شبکه های اجتماعی اگر سبب شود که انسان بر معرفت دینی اش افزوده شود به این که مثلا به عضویت کانال های مورد اعتماد در نشر معارف دینی در آید بی شک دارای رجحان و فضیلت می باشد. 2⃣لزوم تفریح حلال؛ 👌حضرت علی فرمود: «انسان با ایمان ساعات شبانه روز خود را به سه بخش تقسیم می کند .قسمتی را صرف مناجات با پرودگارش می کند و قسمتی دیگر را برای کسب و کار قرار می دهد و قسمت سوم را برای بهره گیری از لذات حلال و دلپسند می گذارد » 📚نهج البلاغه حکمت 390 👌پیامبر گرامی فرمود: «تفریح داشته باشید همانا من ناراحتم که در دین شما خستگی و بی نشاطی باشد» 📚نهج الفصاحه ص259 ♻️انسان می تواند با استفاده از شبکه های اجتماعی و عضویت در کانال ها و گروهایی که جهت شعر و طنز واخبار ...تشکیل یافته است ساعاتی از روز را صرف تفریح حلال کند .از این جهت نیز استفاده از فضای مجازی دارای رجحان می باشد. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❔پرسش ❓اگر قرار بود با دعا کردن مشکلات حل شود پس نقش خود ما در زندگی چیست؟ آیا بهتر نیست انسان به جای دعا کردن با پشتکار کاری که فکر می کند درست است کار را انجام دهد؟ 🗯پاسخ: ❗️در این شکی نیست که دعا کردن و درخواست کردن از خداوند مورد تاکید و توصیه در ایات و روایات واقع شده است 📚وسائل الشیعه ج7 ص23 باب1 👌اما باید توجه کرد که دعا کردن با تلاش و کوشش منافاتی ندارد .یکی از شرایط استجابت دعا توام گشتن آن با عمل و تلاش و کوشش است . 🔶حضرت علی فرمود: «دعا کننده بدون عمل و تلاش مانند تیر انداز بدون « زه» است» 📚نهج البلاغه حکمت337 ♻️از آنجایی که زه عامل حرکت و وسیله پیش راندن تیر به سوی هدف است روشن می شود که تلاش و کوشش نیز جزو شرایط اساسی برای استجابت دعا است . ❗️انسان هم باید برای رسیدن به هدف دعا کند و هم سعی و تلاش و کوشش بکند و از خداوند بخواهد که سعی و تلاشش موثر واقع شود و به خواسته اش برسد.دعا کننده باید آنچه را در توان دارد به کار گیرد و آنچه را در توان ندارد از خدا بخواهد 📚پیام امام امیر المومنین ،ج14 ص707 👌امام صادق فرمود: «چهار دسته هستند که دعای آنان مستجاب نمی شود که یکی از آنان کسی است که در خانه اش نشسته است و دنبال تلاش و کوشش نمی رود و دعا می کند خدایا به من روزی بده» 📚بحار الانوار ج100 ص12 🗯در روایت دیگر آمده است که عمر بن یزید می گوید به امام صادق گفتم: «مردی می گوید در منزل می نشینم و نماز و روزه وعبادت خداوند را انجام داده و رزقم به من می رسد. 🔷امام فرمود:« این فرد از جمله کسانی است که دعایش مستجاب نمی شود» 📚الکافی ج5 ص77 ❗️علامه بزرگوار مجلسی و محدث بزرگوار شیخ حر عاملی روایات متعدد دیگری نیز در همین مضمون نقل می کند که شرط لازم و حتمی در استجابت دعا ،سعی و تلاش و کوشش می باشد و بدون آن دعای فرد مستجاب نمیشود 📚بحار الانوار ج90 ص354 باب22 📚وسائل الشیعه ج7 ص123 باب50 👌مفهوم دعا این است که ما حد اکثر تلاش خود را برای رسیدن به مقاصد صحیح انجام دهیم و آنجا که توانایی نداریم دعا کنیم خداوندا حل بقیه مشکل با توست . 🔷با توجه به این تفسیر از دعا اشکال شما به مساله دعا وارد نمی شود ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁