eitaa logo
پرسمان اعتقادی
44.3هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
59 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️سرکشی روح مؤمنین در قالب پرنده ، وسرکشی ان به خانواده بعد از مرگ طبق روایات "نوعی تمثیل" است . ♨️سوال: 🔴آیا این پرنده ، یک پرنده طبیعی (مثل کبوتر و ... ) است یا منظور ، عمل سیر آسان است که به پرواز تشبیه شده. واگر منظور پرنده طبیعی باشد ، آیا برای ما قابل رویت است؟ فرضاً که این پرنده طبیعی ، یک کبوتر باشد؛ آیا یک کبوتر کاملاً سفید با یک کبوتر سیاه و سفید تفاوت دارد؟ (به این معنی که شاید آدم صالح به شکل کبوتر کاملاً سفید درآید و آدمی که صلاح کمتری دارد به شکل کبوتر سیاه و سفید). من در ایام خاص که اتفاقات خاصی در خانواده ما می افتد بعضاً پرنده های ناشناسی را می دیدم. البته فقط دو سه بارش یادم هست. مثلاً آخری اش شب عقد کنان خواهرم بود، که پرنده ای را که در روزهای قبل اصلاً مشاهده نشده بود ، در روی دیوار منزل دیدم. داشت به درون خانه ما نگاه می کرد. نصف شب بود و یکی دو ساعت از رفتن میهمانان گذشته بود. هیچکس در حیاط و کوچه نبود. شاید من که از روی اتفاق و جهت کار غیر منتظره ای بیرون آمدم تنها کسی بودم که دیدمش. آن پرنده هم تا مرا دید پرواز کرد و رفت. همان وقت به فکر روح مادربزرگ و پدر بزرگهایم افتادم (خدا رحمتشان کند). بعد از آن شب عقد کنان ، نیز دیگر مشاهده نشد. این می تواند موردی از فرمایش حضرتعالی باشد؟ ●پاسخ: با سلام و تشکر ✅البتّه‌ در اينجا كه‌ حضرت‌ ميفرمايد روح مؤمن به‌ صورت‌ پرنده‌ و طير بر ديوارها مي‌نشيند، منظور اين‌ نيست‌ كه‌ واقعاً روح‌ مؤمن‌ تعلّق‌ به‌ صورت‌ مرغي‌ و حيواني‌ ميگيرد، و انسان‌ ممكن‌ است‌ بعضي‌ از اوقات‌ مرغي‌ را كه‌ بر روي‌ ديوار خانه‌ مي‌بيند واقعاً همان روح‌ مردۀ او باشد؛ بلكه‌ حضرت‌ در این بیان تمثيل‌ مي‌كنند بدين‌ طريق‌ كه‌ همانطور كه‌ مرغها بر روي‌ ديوارهاي‌ شما خود را مي‌اندازند و به‌ آساني‌ رفت‌ و آمد مي‌كنند، همينطور هم‌ روح‌ مؤمن‌ مي‌آيد و سركشي‌ ميكند و از اهل‌ خود و احوالات‌ آنها اطّلاع‌ پيدا ميكند. در «جامع‌ الاخبار» وارد است‌ كه‌:قَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: فَوَالَّذِي‌ نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ، لَوْ يَرَوْنَ مَكَانَهُ وَ يَسْمَعُونَ كَلَامَهُ لَذَهَلُوا عَنْ مَيِّتِهِمْ وَ لَبَكَوْا عَلَي‌ نُفُوسِهِمْ، حَتَّي‌ إذَا حُمِلَ الْمَيِّتُ عَلَي‌ نَعْشِهِ رَفْرَفَ رُوحُهُ فَوْقَ النَّعْشِ، وَ هُوَ يُنَادِي‌: يَا أَهْلِي‌! وَ يَا وُلْدِي‌! لَا تَلْعَبَنَّ بِكُمُ الدُّنْيَا كَمَا لَعِبَتْ بِي‌، فَجَمَعْتُ الْمَالَ مِنْ حِلِّهِ وَ غَيْرِ حِلِّهِ، ثُمَّ خَلَّفْتُهُ لِغَيْرِي‌ فَالْمَهْنَأُ لَهُ وَالتَّبِعَةُ عَلَيَّ ؛ فَاحْذَرُوا مِثْلَ مَا حَلَّ بِي‌. (1) «رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: سوگند به‌ آنكه‌ جان‌ محمّد در دست‌ قدرت‌ اوست‌، اگر بازماندگانِ مرده‌ موقعيّت‌ و محلّ مرده‌ را ميديدند و سخن‌ او را مي‌شنيدند، هر آينه‌ از مردۀ خود غافل‌ ميشدند و او را فراموش‌ ميكردند و بر نفس‌هاي‌ خود ميگريستند. تا جائي‌ كه‌ چون‌ مرده‌ را بر روي‌ تابوت‌ حمل‌ مي‌كنند روحش‌ برفراز تابوت‌ گرداگرد آن‌ به‌ پرواز و گردش‌ در مي‌آيد و پيوسته‌ ندا درميدهد: اي‌ اهل‌ من‌! اي‌ فرزندان‌ من‌! دنيا با شما بازي‌ نكند همان‌ قسمي‌ كه‌ با من‌ بازي‌ كرد ؛ مال‌ دنيا را از طريق‌ حلال‌ و غير حلال‌ جمع‌آوري‌ كردم‌ و سپس‌ همه‌ را براي‌ غير خود گذاردم‌، پس‌ عيش‌ و راحتي‌ و گوارائي‌ آن‌ مال‌ براي‌ ديگران‌ است‌ و عواقب‌ حساب‌ و تبعات‌ آن‌ براي‌ من‌ ؛ پس‌ بترسيد و حذر كنيد از مثل‌ آنچه‌ بر من‌ وارد شده‌است‌.»(2) موفق باشید ... پاورقی______________________________________ _________ 1) «بحار الانوار» ج‌ 6، ص‌ 161. 2) حسینی طهرانی، علامه سید محمد حسین، معاد شناسی، ج 3، ص 223 و 224. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔰قال الامام الصادق - عليه السلام -: اِنَّ الْحَسَنَ بن عليَّ بنَ ابيطالب - عليهما السلام - كانَ اَعبُد النّاسِ فيِ زَمانِه و اَزْهَدَهُم و اَفْضَلَهُم.... 💬امام صادق - عليه السلام - فرمودند: امام حسن - عليه السلام - عابدترين و زاهدترين و برترين مرد زمانش بود، هرگاه مي‌خواست به حج برود پياده مي‌رفت و چه بسا با پاي برهنه مي‌رفت و هنگامي كه از مرگ و قبر و قيامت يادي مي‌شد، گريه مي‌كرد. 📗«بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۳۳۱» ✔️#کانال پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔴آیا ما به مرگ طبیعی میمیریم؟ ⚡️☑️مرگ طبیعی بر خلاف نامش مرگی است که تنها در زندگی برخی از افراد اتفاق می افتد! و اکثر مردم به" مرگ اخترامی" می میرند! ✳️مرگ اخترامی: در این حالت بدن بر اساس اختلالاتی نظیر مرض و یا تصادف و مانند آن شایستگی خود را برای همراهی با روح از دست می دهد، در این حالت، روح دیگر نمی تواند بدن را به کار گیرد. بدن معیوب می شود و نفس نمی تواند در آن بماند به همین دلیل روح از آن خارج می شود. ✳️مرگ طبیعی: اما در مرگ طبیعی روح به تکامل خود می رسد و کمالاتش به نهایت می رسد از این رو بدن دیگر نمی تواند روح را همراهی کند پس میان روح و جسم جدایی می افتد و مرگ تحقق می یابد، مثل یک میوه رسیده که با یک دست زدن از شاخه جدا می شود. ♻️در واقع بایستی مرگ به صورت طبیعی برای همگان رخ دهد امّا در اکثر موارد پیش از آنکه روح به تکامل نهایی برسد این جسم است که دیگر نمی تواند او را همراهی کند و به علت ضعف و عیب، روح و جسم از هم جدا شده و مرگ تحقق می یابد که دیگر مرگ طبیعی نیست. ▪️اجل های معلّق! در لوح محفوظ الهی میزان عمر و زمان مرگ دقیقاً مشخص شده است ولی قبل از فرا رسیدن آن اجل حتمی ،اکثر مردم در اثر اجل های معلّق می میرند! ✳️اجل معلّق : اجلی است که زمان مرگ را به تأخیر می اندازد و یا آن را جلو می اندازد. 🌺 براساس روایات معصومین (علیهم السلام) اکثر مردم در اثر گناهان و نیز ترک صله ی رحم ، اجل های معلّق را برای خودشان می آورند و به مرگ های زودتری از اجل حتمی خویش می میرند. مراقب اعمالمان باشیم تا اجل های معلّق به سراغ ما نیایند. 📘منابع و مآخذ: پانزده گفتار- شهید مطهری،فلسفه ی ما- شهید صدر،تاریخ فلسفه- دکتر نصر عدل الهی- شهید مطهری ................................................. 💜 پرسمان اعتقادی💜 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
✍️رسول خدا صلی الله علیه فرمودند: ❤️دل سه گونه است: ➊⇜ گرفتار دنیا ➋⇜ گرفتار عُقبی ➌⇜ گرفتار مولا 1️⃣ 👈دلی که گرفتار دنیا باشد، سختی و رنج نصیب اوست 2️⃣ 👈دلی که گرفتار عقبی باشد، درجات بلند نصیبش شود 3️⃣👈 دلی که گرفتار مولا باشد، هم دنیا دارد و هم عقبی را و هم مولا را 📚سید بن طاووس، محاسبه النفس ✅ پرسمان اعتقادی✅ 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🌐آگاهی مردگان از دنیا ♨️سوال: 🔴این که می گویند: «روح مرده در آن دنیا آگاه است» یعنی چه؟ از کجا آگاه است؟ آیا از طریق فرشتگان با این دنیا در ارتباط است؟ ✍️پاسخ: ☑️در پاسخ به سؤال شما توجه به چند نکته ضروری است: 1. روح انسان حقیقتی است که همواره باقی است و فنا در آن راه ندارد، پس از مرگ آنچه از انسان جدا می شود قالب مادی اوست و روح در عالم برزخ به واسطۀ قالب مثالی (که با عالم برزخ سنخیت دارد) به سیر خود ادامه می دهد. 2. علامه مجلسی (علیه الرحمة)، در بحارالانوار، بدن مثالی را به اجسام جن و ملائکه، تشبیه نموده است.(1) یعنی همانگونه که جن و ملائکه از قالبی لطیف (حتی لطیف تر از هوا) برخوردارند، قالب مثالی انسان نیز به همین شکل است. 3. آیات و روایات، گویای آنست که درجۀ حیات برزخی از حیات دنیوی به مراتب کاملتر و برتر است و البته از صراحت و وضوح تجرد حیات آخرت پایین تر. در مثل، چنانکه انسان در حال خواب از درجه درک و احساس ضعیفی برخوردار است؛ به عبارتی حالتی نیمه زنده و نیمه مرده دارد و در بیداری از حالت بالاتر و هوشمندانه تری برخوردار است، نسبت حیات برزخی به دنیا بمثابۀ حالت بیداری نسبت به خواب است.(2) 4. طبق روایات بسیاری از معصومین (ع)، در جهان برزخ، به تناسب توشه و اندوختۀ انسان از ایمان و عمل، رنجها شدیدتر و خوشی ها نیز همراه با لذت بیشتری است، در آن نشئه (بدلیل حالت تجرد نفس انسانی) موانع مادی از سر راه برداشته می شود، دوری مسافت معنا ندارد، به قدر درجه و رتبه ای که نزد خدا در آن حیات، دارند می توانند از حقایق این جهان آگاه شوند، حتی می توانند به پرواز در آمده و به خانواده های خود در دنیا سر بزنند.(3) 🍂امام کاظم (ع) فرمودند: "انسانهای برزخی، در شکل پرنده ای لطیف به دیوار خانه هایشان فرود می آیند. اگر کردار نیکی از خانواده هاشان ببینند خوشحال و در غیر اینصورت اندوهگین می گردند."(4) در روایتی دیگر امام صادق (ع) فرموده اند: "وقتی مؤمن، به دیدار خانواده اش می آید؛ آنچه که او را خوش آید می بیند و کارهای ناپسند از او پوشیده می گردد. اما وقتی کافر به دیدار خانواده اش می رود آنچه که وی را غمگین نماید بر او نمایان و آنچه پسندیده است از او پوشیده و مخفی می شود."(5)،(6) از اینرو سطح آگاهی انسان، به همان دلائلی که در بالا گفته شد در نشئه و حیات برزخ به مراتب بالاتر، وسیع تر و حساس و دقیق تر از سطح آگاهی انسان در نشئۀ دنیا است. به عبارتی تمثیلی روح انسان در نشئۀ دنیا چون پرنده ای در قفس را ماند که تنها از پنجرۀ ماده و جسم مادی می تواند عالم و حوادث پیرامونی آن را نظاره کند. در حالیکه روح انسان در نشئۀ برزخ، پرنده ای رها و آزاد از قفس جسم و ماده است که در حیاتی وسیع تر و از افقی بلندتر و بالاتر به حوادث عالم نظاره می کند. پاورقی______________________________ 1. بحارالانوار، ج 6، ص 217. 2. برگرفته از کتاب زندگی جاوید، اثر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری، ص 21. 3. الکافی، ج 3، ص 231؛ بحارالانوار، ج 6، ص 257. 4. همان منبع، ج 3، ص 230؛ همان منبع، ج 6، ص 257. 5. همان منبع؛ همان منبع، ج 6، ص 256. 🔷 پرسمان اعتقادی🔷 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
♻️ تفاوتها در آفرينش انسانها 🔴يکی از پرسش‌های مهمی که ممکن است ذهن هر خردمندی را درگير سازد و وقتش را در راستای پاسخ بدان مشغول نمايد؛ راز تفاوتها در آفرينش انسان‌ها است، اينکه چرا آفريدگار برخی از آفريدگان خويش را زيباروی و بعض ديگر را زشت‌روی، برخی را دارا و ثروتمند و بعض ديگر را نادار و فقير، برخی را نيرومند و قوی و بعض ديگر را ضعيف و نحيف آفريده است؟ 🔴 آيا انسان‌های ناقص آفريده شده و معلولان ذهنی حق ندارند بانگ برآورند که ای خدا ما هم با داشتن اعضای سالم و خرد کامل می‌توانستيم در راه رسيدن به تو و قرب و کمال تو ثابت قدم‌ترگام برداريم و آيا فرد تنگدست نمی‌تواند عذر بياورد که نرسيدن من به تکامل، نداشتن ثروت بود و عاصيان نمی‌توانند بهانه بياورند که اگر ما هم معصوم بوديم نافرمانی تو را نمی‌کرديم و اصلاّ چرا خداوند نعمت‌هايش را به يکسان ميان همه تقسيم ننمود و اين همه تفاوت‌ چگونه با عدالت ايشان سازگار می‌نمايد ؟ ✍️پاسخ: ✅تبيين و حلّ شبهه تفاوتها مستلزم بيان نکاتی است : 1️⃣نکته اول؛ گر چه يکی از معانی واژه عدل در لغت، مساوات و برابری ذکر شده است، اما بايد توجه داشت که عدالت همواره مستلزم با مساوات نيست؛ چون مراعات مساوات تنها زمانی پسنديده است که هيچ گونه تفاوتی در شايستگی‌ها واستحقاق‌ها نباشد اما اگر با مجموعه‌ای مواجه باشيم که از جهت شايستگی متفاوتند، مراعات مساوات در ميان آنها کاری عادلانه نبوده، بلکه تضييع حقوق اعضای شايسته‌تر است . برای مثال، اگر معلمی به قصد مراعات عدل و مساوات به همه دانش‌آموزان خود نمره يکسانی دهد، کاری عادلانه انجام نداده است . از اين روی فلاسفه و متکلمين مسلمان با استناد به متون اسلامی عدالت الهی را به معنای رعايت استحقاق‌ها در افاضه وجود و امتناع نکردن از اعطاء به آنچه امکان وجود و يا کمال وجود دارد، دانستند. 2️⃣نکته دوم؛ جهان طبيعت، دارای قوانين ثابت و سنن تغيير ناپذيری است که تغيير و تبديل آن قوانين محال است؛ به اين معنا که نمی‌توان فرض کرد جهان باشد اما قوانين و نظام‌های آن تغيير کند؛ همان گونه که نمی‌توان شکر يا آبی را فرض کرد که شيرينی يا رطوبت نداشته باشد ( فلن تجد لسنة الله تبديلا و لن تجد لسنة الله تحويلا) . لازمه چنين قوانين و قواعدی پيدايش تفاوتهای تکوينی ميان موجودات هستی است. برای مثال قانون عليت حاکم بر جهان مقتضی آن است که معلول، نسبت به علت خويش از کمالات وجودی کمتری برخوردار باشد. هم‌چنين مسانخت و هماهنگی علت و معلول ايجاب می‌کند که اگر علت تولد نوزاد زيباروی يا زشت‌روی، بينا يا کور ، کم‌خرد يا تيزهوش، محقق گرديد معلول متناسب با آن نيز که تولد انسانی با آن ويژگي‌ها است، موجود گردد. با توجه به نکات فوق، روشن می‌شود که تفاوت ميان موجودات، از جانب خود آنهاست، نه از ناحيه فيض باری تعالی؛فيض خداوند نامحدود است ولی ظرفيت و قابليت آفريدگان او محدود است . نبايد تصور شود که خداوند متعال يکی را که ممکن بود زيبا باشد زشت و ديگری را که ممکن بود زشت باشد زيبا قرار داد. و يا يکی را که ممکن بود کور باشد چشم‌دار و ديگری را که ممکن بود بينا باشد نابينا قرار داد؛ چون منشأ اين کمبودها و نقصان‌ها از ناحيه موجودات و نتيجه قهری قوانين و سنت‌های حاکم بر جهان است. نابينايی، ناشنوايی و محدوديت‌هايی از اين قبيل لازمه جبری قوانين طبيعی است و اين آفريدگانند که قابليت و ظرفيت دريافت چنين کمالاتی را ندارند. سنت‌های حاکم بر جهان ايجاب می‌کند که هرگاه علل طبيعی تولد نوزادی محقق نبود، انسانی پا به عرصه حيات نگذارد. ويا اگر علتِ مادیِ تولد نوزادی کور محقق گرديد انسانی نابينا متولد شود. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔴حال ممکن است سوالی به ذهن خطور کند که اگر سنت ها و قوانين حاکم بر جهان, تخلف ناپذيرند, سرد شدن آتش بر ابراهيم خليل, شکافته شدن دريا, اژدها شدن عصا, تولد حضرت عيسی از مريم عذرا, بيرون آمدن ناقه از ميان کوهها و ....چگونه قابل توجيه‌اند؟ ☑️در پاسخ بايد گفت معجزات و کراماتی مانند شفا يافتن بيماران، ناقض قوانين و قواعد حاکم برجهان نيستند؛ زيرا معجزات انبيا و کرامات اوليا دارای علل خاص خفيه غيبيه‌ای هستندکه برای ما ناشناخته‌اند و خداوند سبحان ، برای اثبات حقانيت پيامبران و اوليا خويش و اتمام حجت بر مردم، اين امور را از طريق علل ناشناخته آن ايجاد می‌کند. از آنچه گذشت روشن می‌شود که تفاوت‌های تکوينی در ميان مخلوقات الهی بی‌ارتباط با عدالت الهی است. خداوند متعال به هر يک از مخلوقات خويش به اندازه ظرفيت وجودی آن موجود افاضه می‌کند و آنها را به قدر قابليت و استعدادشان از کمالات بهره‌مند می‌سازد ولی ظرفيت و قابليت آفريدگان او محدود است و اين محدوديت از لوازم لاينفک قوانين و سنت‌های حاکم بر جهان است و از اين جهت وجود جهان بدون چنين تفاوت‌هايی ممکن نيست. 🌐امام خمينی(ره) در اين خصوص می‌فرمايد: «شک نيست که موجودات در قبول وجود مختلف می‌باشند واين از نقص ذاتی خود اين موجودات است، نه نقصان در فاعليت و موجوديت حق تعالی شأنه». ايشان علت‌های مادی و طبيعی را موجب تفاوت‌های خَلقی و خُلقی انسان‌ها می‌داند و در اين‌باره می‌فرمايد:« و لذا اگر نطفه شخص در اصلاب شامخه قرار گرفت و سپس از طرف امهات نيز در ارحام پاك پرورش داده شد و وقتي هم كه به دنيا آمده، شيرازه سينه يك زن عاقله بود كه از اغذيه لطيفه گرفته شده، سپس به تدريج رشد يافت تا نوبت به تربيتش رسيد و با تربيت روحاني تربيت يافت طبيعي و بديهي است كه چنين موجودي ذات وجودش در كمال و صاف و ضياء و روشني است و اين موجود معتدل كه مستعد قبولي فيوضات غيبيه مي‏باشد در صفا و زالالي و استعداد طوري است كه "روغنش روشني بخشد هر چند آتش به آن نرسيده باشد" ». 3️⃣نکته سوم: افزون بر آنچه گفته شد دوام جامعه انسانی و استقرار نظم معاد و معاش آدمی در تفاوت‌ استعدادهای بشری نهفته است. مساوات و برابری افراد با يکديگر در فقر و غنا، هوش و ذکاوت، ضعف و قوت و ... موجب گسيختگی اجزای جامعه و نهاد اجتماع می‌شود. آفرينش نظام احسن ايجاب می‌کند که در استعدادها, ذوق‌ها، سليقه‌ها، ساختمان‌های جسمی و روحی افراد جامعه تفاوت باشد، تا هر کدام متناسب کاری که نظام خلقت بر دوش او می‌افکند آمادگی داشته باشد ، در غير اين صورت همه چيز به هم می‌ريزد و نظام احسنی وجود نخواهد داشت و به درختی می‌ماند که تمامی، ريشه، ساقه و يا گلبرگ باشد که چنين درختی هرگز قادر بر ادامه حيات حتی در يک زمان کوتاه نيست و اگر هم قادر باشد، حياتش بيهوده و غيرمفيد است. 🔘 امير المومنين حضرت علی(ع) درباره اين حقيقت می‌فرمايد: لا يزال الناس بخير ما تفاوتوا فاذا استوا هلکوا. تا زمانی که ميان مردم تفاوت باشد پيوسته در مسير خير و خوبی هستند. ولی هرگاه همه مساوی شوند هلاک خواهند شد. ................................................... 🔷 پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🌹ثواب زیارت امام حسین علیه السلام 🏴 امام صادق عَلَیْهِ السلام: 🔺زائِرُ الْحُسَیْنِ مُشَفَّعٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لِمِائَةِ رَجُلٍ کُلُّهُمْ قَدْ وَجَبَتْ لَهُمُ النَّارُ مِمَّنْ کَانَ فِی الدُّنْیَا مِنَ الْمُسْرِفِینَ 🔺زائر امام حسین علیه السلام شفیع صد نفر در روز قیامت می باشد که آتش دوزخ بر ایشان واجب شده، کسانی که در دنیا از مسرفین بودند. 📕 مستدرک الوسائل، ج10، ص253 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
♨️سوال: 🔴سوالم این است چه کسانی در برزخ یا در روز قیامت گرسنه محشور می شوند؟ 🔴و همچنین چه کسانی در عالم برزخ یا قیامت از تشنگی در غذابند؟ 👈پاسخ: ✅در تفسیر نمونه ذیل آیۀ شریفه 14 سوره بلد ذکر شده است که "مسغبة" از ماده سغب ( بر وزن غضب ) به معنى گرسنگى است. بنابر اين "أَوْ إِطعَمٌ فى يَوْمٍ ذِى مَسغَبَةٍ"(1) به معنى روز گرسنگى است گرچه هميشه گرسنگان در جوامع بشرى بوده اند ولى اين تعبير تاكيدى است بر اطعام گرسنگان در ايام قحطى و خشكسالى و مانند آن، براى اهميت اين موضوع، وگرنه اطعام گرسنگان هميشه از افضل اعمال بوده و هست. 🔸در حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله و سلم) میخوانيم: "من اشبع جائعا فى يوم سغب ادخله الله يوم القيامة من باب من ابواب الجنة لا يدخلها الا من فعل مثل ما فعل": كسى كه گرسنه اى را در ايام قحطى سير كند خدا او را در قيامت از درى از درهاى بهشت وارد مىسازد كه هيچ شخص ديگر از آن وارد نمىشود، جز كسى كه عملى همانند عمل او انجام داده باشد.(2) 🔹و نیز ابن مسعود از پیامبر (ص) نقل کرده است: در شب معراج دیدم بر سومین در دوزخ نوشته شده: هر کس میخواهد در روز قیامت عریان نباشد، باید بدنهای عریان را بپوشاند و هر کس میخواهد در آن روز، تشنه نماند باید تشنگان را در دنیا سیراب کند و هر کس مایل است در روز قیامت گرسنه نباشد، باید گرسنگان را در این دنیا غذا دهد.(3) با این تعابیر تا حدود زیادی روشن می شود که چه کسانی در قیامت، تشنه و گرسنه و برهنه محشور می شوند، و برای خلاصی از آن وضعیت دهشتناک، باید چه کرد. __________________________________ پاورقی 1. البلد/آیه 14. 2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27، ص 30. 3. مستدرک وسایل الشیعه،ج 3:ص 317. .............................................. 🌺 پرسمان اعتقادی🌺 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🍃🌺🍃به فرموده رهبر انقلاب: 🍃فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد و عرصه فرهنگی عرصه جهاد است. 🍃اگر از فضای مجازی غافل شویم اگر نیروهای مؤمن و انقلابی این میدان را خالی کنند مطمئنا ضربه خواهیم خورد. 🍃هر کس به اندازه وسع و توان و هنر خود باید در این میدان حضور یابد. 🍀۱- گاهی انسان حرف حق را می تواند با استدلال قوی و با زبان شیوا و هنرمندانه بیان کند که این حرف به گوش و چشم هزاران و شاید میلیونها مخاطب برسد. 🍀۲- گاهی شاید ما حرفی برای گفتن نداشته باشیم اما می توانیم انعکاس کارهای خوب و هنری دیگران در فضای مجازی بشویم. 🍀۳- گاهی با یک کلام، یک جمله می توانیم باعث تقویت روحیه جناح مؤمن انقلابی فعال در فضای مجازی بشویم. 🍃به اعتقاد من، امروزه ذکر مستحبی بعد از نماز ما، کار فرهنگی و جهادی در فضای مجازی است. 💌💌💌به فرموده رهبر فرزانه انقلاب: 💻💻💻رایانه و فضای مجازی که الان در اختیار شماست اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، می توانید یک حرف درست خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمی شناسید، برسانید. این فرصت فوق العاده ای است مبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما در روز قیامت سوال خواهد کرد. ۹۱/۷/۲۰ البته ورود در فضای مجازی احتیاج به؛ ایمان، علم، ذوق و سلیقه و هنردارد و بزرگترین آفت این کار گرفتار شدن به؛ غرور، سیاست زدگی، حسادت، سطحی نگری، روز مرگی می باشد. 📡📡دشمن دارد با این ابزار ایمان و غیرت و اعتقادات جوانان ما را نشانه می گیرد و در سایه بی عرضگی و بی لیاقتی بعضی از مسئولان فرهنگی و رسانه ای کشور، تا حدودی در این جنگ موفق بوده است. باید جواب کار فرهنگی باطل آنان را با کار فرهنگی حق داد. 💬💬💬💬💬💬💬💬 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال چرا استفاده از انگشتر طلا یا ساعت طلا برای مرد حرامه ولی واسه زن جایزه 🗯پاسخ: ❗️حکمت و فلسفه واقعی احکام و از جمله حرمت استفاده از طلا برای مردان برای ما کاملا مشخص نیست اما می دانیم که این حکم حتما دارای مصالح بوده است . ❗️امام صادق فرمود: « از انجایی که می دانیم خداوند حکیم است تصدیق می کنیم که تمام افعالش از روی حکمت است اگر چه فلسفه انها را ندانیم» 📚بحار الانوار ج52 ص91 🗯در این مورد روایاتی وارد شده است که استفاده می شود استعمال طلا برای مردان جایز نیست . 🔷پیامبر گرامی فرمود: « انگشتر طلا بدست نکن چون زینت تو در آخرت خواهد بود» 📚الکافی ج6 ص468 ❗️امام صادق فرمود: « در دست خود هیچ انگشتری از طلا مکن» 📚همان مدرک ص469 🗯وفرمود: « طلا لباس بهشتیان است و خداوند طلا را در دنیا زینت زنان قرار داده و بر مردان پوشش طلا را حرام داشته و نماز در آن را باطل اعلام کرده است» 📚التهذیب ج2 ص227 ❗️شاید بتوان گفت که علت تحریم طلا برای مردان و جائز بودن آن برای زنان آن است که اصولا طلا برای زینت کردن استفاده می شود و طبیعت مرد و زن تفاوت دارد .طبیعت و غریزه زن به سوی زیبایی و زینت گرایش یافته و اصولا زیباتر هم افریده شده پس برای او مجاز شده در عین اینکه زیبایی و زینت زن باعث برقراری روابط گرم و صمیمانه خانواده و گرایش مرد به سوی تشکیل خانواده و برقرار بودن نوع و نسل می شود ❗️اما گرایش مردان به زینت در عین حال که در انها روحیات زنانه به وجود می آورد و از طبیعت خود دور می کند آن ها را از مسئولیت در امور اساسی زندگی دور می کند و به سوی تجملات و مظاهر دنیا و چه بسا دوری از پرودگار سوق می دهد 🗯البته برخی در این زمینه این موارد را نیز بیان کرده اند: 🔷گلبول های سفید در خون مرد بیش از زن است .از طرف دیگر طلا در افزایش این گلبول ها موثر است لذا وجود آن برای زن مفید است ولی برای مردان چندان مناسب نیست و ممکن است موجب برهم زدن گلبول های سرخ و سفید گردد ونیز موجبات تحرکات عصبی مردان را فراهم می کند 📚سالنامه پیام اسلام ،سال1357 📚بهداشت در اسلام،دکتر اردوبادی ❗️البته چنان که گذشت عمده دلیل ما در این مساله روایات فراوانی است که در مجامع روایی ما ثبت وضبط شده است و فلسفه اصلی این حکم نیز برای ما دقیقا مشخص نیست . 📚وسائل الشیعه ج4 ص412 باب30 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال لطفا در مورد سند دعای ندبه توضیح بدید برخی می گویند این دعا بدون سند و جعلی است 🗯پاسخ: ❗️دعای ندبه را عده ای از علما و محدثین نقل کرده اند از جمله: 1⃣شیخ مشهدی در کتاب المزار از محمد بن ابی قره و او از کتاب ابی جعفر محمد بن الحسن بن سفیان بزوفری نقل کرده و آن را به امام زمان نسبت داده است 📚المزار ص573 2⃣سید بن طاووس در مصباح الزائر و اقبال الاعمال نقل می کند و ان را به امام زمان نسبت داده است 📚مصباح الزائر ص446 📚اقبال الاعمال،ص295 3⃣علامه مجلسی در کتاب زاد المعاد از این دعا نام می برد و می گوید: « اما دعای ندبه که مشتمل بر عقاید حقه و تاسف بر غیبت قائم است به سند معتبر از امام صادق نقل شده است» 📚زاد المعاد ص488 4⃣قبل از این بزرگان این دعا را شیخ جلیل محمد بن علی بن یعقوب بن اسحاق بن ابی قره قنانی که معاصر شیخ نجاشی و از اعلام قرن پنجم بوده نقل کرده است . 5⃣ونیز شیخ جلیل محمد بن حسین بن سفیان بزوفری در کتاب الدعا نقل کرده است .او از مشایخ شیخ مفید بوده و مورد تایید خاص او بوده است . ❗️بنابراین، ملاحظه مى کنید که سند دعابه افرادى برمى گردد که همه ثقه و یا شناخته شده اند و هیچ شخص مجهول و ناشناسى در سند دعانیست. 🗯علاوه بر این، بفرض این که این دعامجهول باشد، باز طبق قاعده معروفى که در اصول داریم به نام «قاعده تسامح در ادّله سنن» یعنى در عین این که در سند روایات مربوط به احکام واجب و حرام باید سختگیرى و موشکافى زیاد کرد در ادلّه مستحبّات لازم نیست سختگیرى نمود، چه این که مستحبّات اعمالى هستند که انجام آنها واجب نیست و ترک آنها حرام نمى باشد در این سند این دعانیز نمى توان سختگیرى کرد. ❗️مطابق این قاعده معروف که متّکى به احادیث زیاد و معتبرى هست 📚بحار الانوار ج2 ص256 باب 30 ❗️فقهاى اسلام هیچ گاه درباره سند مستحبّات و دعاها ایراد نمى گرفتند و به همین اندازه که در کتاب مشهور نقل شده بود و مضمون صحیحی داشت قناعت می کردند . 🗯در هر صورت طبق مدارک فوق سند دعای ندبه چیزی نیست که قابل ایراد باشد و سرچشمه ایراد عدم اگاهی بر مطالب فوق بوده است 🔴منابع 1⃣موعود شناسی،رضوانی،ص487 2⃣سلسله مباحث امامت و مهدویت،صافی گلپایگانی،ج1 ص381 3⃣پاسخ به پرسشهای مذهبی،سبحانی و مکارم،ص647 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال آیا با انجام هر گناهی اعمال نیک انسان ازبین میروند؟ پس عدل خدا چه میشود؟چون انسان جایز الخطاست 🗯پاسخ: ❗️در تفسیر نمونه چنین امده است: 🔴«حَبْط» در اصل به گفته «راغب» در «مفردات» به معنى این است: چهارپائى آن قدر بخورد که شکمش باد کند و چون این حالت سبب فساد غذا و بى اثر بودن آن مى گردد، این واژه به معنى باطل و بى خاصیت شدن، به کار مى رود، لذا «معجم مقائیس اللغة» معنى آن را «بطلان» ذکر کرده است و به همین دلیل، در آیه 16 سوره «هود» هم ردیف باطل ذکر شده، مى فرماید: «دنیاپرستان کسانى هستند که در آخرت جز آتش بهره اى ندارند و آنچه را در دنیا انجام داده اند بر باد مى رود و اعمالشان باطل مى شود». 🗯و اما «اِحباط» در اصطلاح متکلمان و علماء عقائد، عبارت از این است که ثواب اعمال پیشین بر اثر گناهان، از بین برود، نقطه مقابل تکفیر که به معنى از بین رفتن کیفر و آثار گناهان پیشین، به خاطر اعمال نیک آینده است. ❗️در این که آیا احباط و تکفیر در مورد ثواب اعمال صالح و کیفر گناهان صحیح است، یا نه؟ در میان علماء عقائد بحث و گفتگو است. 🗯به گفته مرحوم «علامه مجلسى» مشهور میان متکلمان امامیه بطلان احباط و تکفیر است، آنها فقط مى گویند: ثواب مشروط به آن است که انسان با ایمان از دنیا برود، و عقاب مشروط به این است که به هنگام مرگ با اسلام و توبه از دنیا نرود. 📚بحار الانوار ج5 ص332 ❗️ولى علماء معتزله نظر به ظواهر بعضى از آیات و روایات، معتقد به صحت احباط و تکفیرند. 📚همان مدرک ❗️«خواجه نصیر الدین طوسى» در کتاب «تجرید العقائد» احباط را باطل شمرده و با دلیل عقل و نقل بر آن استدلال کرده است، 🗯دلیل عقلى او این است که: احباط مستلزم ظلم است (زیرا کسى که ثواب کمترى داشته و گناه بیشترى، پس از احباط به منزله کسى خواهد بود که اصلاً کار نیک نکرده است و این یک نوع ستم در حق او خواهد بود) ❗️و اما دلیل نقلى، این است که قرآن با صراحت مى گوید: «هر کس به مقدار سنگینى ذره اى کار خیر کند آن را مى بیند * و هر کس به مقدار سنگینى ذره اى کار شرّ کند آن را مى بیند». 📓زلزال 7-8 ❗️در میان دانشمندان معتزله «ابو هاشم» احباط و تکفیر را به هم آمیخته و عنوان موازنه را به وجود آورده است به این معنى که گناه و ثواب را با هم مى سنجد و از یکدیگر کسر مى کند. 🗯ولى حق این است که: ❗️احباط و تکفیر امرى ممکن مى باشد و هیچ گونه ظلمى از آن حاصل نمى گردد، و آیات و روایاتى صریحاً بر آن دلالت دارد و به نظر مى رسد مخالفتِ منکران، به یک نوع «نزاع لفظى» مى کند. ❗️توضیح این که: 🗯گاه، مى شود انسان سالیان دراز زحمت مى کشد و با مشقت فراوان سرمایه اى مى اندوزد، ولى با یک ندانم کارى و یا یک هوسبازى آن را از دست مى دهد، یعنى «حسنات» سابق «حَبط» مى شود. ❗️و یا به عکس، مرتکب اشتباهات و خسارت هاى زیادى شده و با یک عمل عاقلانه و حساب شده همه را جبران مى کند، این یک نوع «تکفیر» است (تکفیر یک نوع پوشانیدن و جبران کردن است) 🗯در مسائل معنوى نیز همین اصل، صادق مى باشد. 📚تفسیر نمونه ج2 ص113 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال قرآن از یک طرف مردم را دعوت به قصاص میکند و آن را مایه حیات و وسیله بقا در روى زمین مى داند، آن جا که مى گوید: « و براى شما در قصاص، حیات و زندگى است اى صاحبان خرد»( بقره179) در مورد دیگر از عفو ستایش مى کند و مردم را به عفو و گذشت دعوت مى نماید، مثلا مى فرماید: « و خشم خود را فرو مى برند و از خلاف هاى مردم در مى گذرند.»( ال عمران 134) آیا این دو دستور با هم منافاتى ندارند؟ 🗯پاسخ: ❗️اولا: 🔷 نکته قابل توجّه این است که تشریع بسیارى از قوانین اثر اجتماعى و روانى دارد اگر چه از قانون عملا کمتر استفاده شود.مثلا، همین اندازه که اسلام اجازه مى دهد اولیاى مقتول قاتل را قصاص کنند، کافى است افرادى که مى خواهند دست خود را به خون دیگرى آلوده کنند، در برابر چشم خود حقّ قصاص را که به اولیا مقتول داده شده است مجسّم سازند و خود را در خطر اعدام ببینند و دست از کار خود بردارند. 🗯بنابراین، قرار دادن حقّ قصاص به خودى خود چیزى است که مى تواند اثر حیاتى براى اجتماع داشته باشد و جلو قتل و تجاوز را بگیرد هرچند عملا از این حق بسیار کم استفاده شود. ❗️به عبارت دیگر، مایه بقاى بشر و ضامن حیات او در برابر تجاوز متعدّیان همان قدرت قانونى بر قصاص است نه اقدام به قصاص، زیرا چیزى که مى تواند متجاوز را از هرگونه تجاوز وتعدّى باز دارد، این است که با خود بیندیشد که اگر دست به تجاوز بزند و خون کسى را بریزد صاحبان خون ممکن است از قدرت قانونى خود استفاده نموده و از دادگاه بخواهند که او را قصاص کند. ❗️ چنین اندیشه اى که مبادا روزى اولیاى مقتول خواهان قصاص او باشند غالباً مانع از آن مى گردد که افراد ناصالح به فکر جنایت بیفتند. 🔶بنابراین، تشریع قانون قصاص و این که افراد ستمدیده در صورت تمایل مى توانند از طرف انتقام بگیرند، ضامن بقاى حیات و سبب کاهش آمار جنایت است ولى هرگز اسلام اولیاى مقتول را مجبور نکرده است که حتماً از این قدرت قانونى استفاده کنند. 🔴بلکه به آنان اختیار داده است که در صورت تمایل، از این حقّ مشروع خود استفاده کنند و انتقام خود را از قاتل بگیرند و در عین حال آنان مى توانند با میل و رغبت از در عفو و گذشت وارد شوند و از سر تقصیر «جانى» در گذرند و یا دیه بپذیرند. ♻️اسلام با تشریع دو قانون یعنس (قانون قصاص و عفو) به دو هدف عالى خود رسیده است از یک طرف به اولیاى مقتول حقّ قصاص و قدرت بر انتقام داده و از این طریق از تکرار حوادث خونى شدیداً جلوگیرى نموده است که اگر چنین حقّى را به آنان نمى داد، بطور مسلّم آمار جنایت بالا مى رفت و خطرات مسلّمى جامعه انسانى را تهدید مى کرد. 🗯از طرف دیگر اولیاى مقتول را مجبور به قصاص ننموده و دست آنان را در استفاده از حقّ قانونى خود آزاد گذارده است تا اگر روزى مصالح ایجاب کرد که از در عفو آیند و یا طبعاً مایل به انتقام نباشند، بر متجاوز منّت گذارده و او را عفو کنند. ❗️نتیجه این که: 🗯 اگر قصاص تشریع نمى شد امنیّت و آرامش وجود نداشت و حیات انسانى در معرض خطر بود و اگر به صاحب حق اختیار و آزادى داده نمى شد و در برابر حقّ قصاص، حقّ اغماض به او پیشنهاد نمى شد، قانون نخست ناقص بود. ❗️چه بسا مصالحى ایجاب مى کند که صاحب حق، عفو و اغماض را بر انتقام ترجیح دهد; در این صورت تشریع قانون عفو، مکمّل حقّ قصاص است. 🗯ثانیاً: ❗️ باید توجّه نموده که قصاص موردى دارد و عفو موردى دیگر، 🔷در موردى که قصاص جانى به امنیّت و بقاى حیات دیگران کمک کند (بطورى که اگر از قصاص صرف نظر شود چه بسا اندیشه تجاوز در مغز او و دیگران بار دیگر زنده شود) در این صورت شایسته است که اولیاى مقتول از این حقّ قانونى استفاده نمایند. ❗️ولى اگر جانى را نادم و پشیمان ببینند و مصالحى ایجاب کند که از گناه او صرف نظر کرده او را ببخشند، دراین صورت عفو و گذشت را بر قصاص و انتقام ترجیح دهند و تشخیص آیند و مورد از یکدیگر چندان مشکل و پیچیده نیست. 📚منابع جهت مطالعه بیشتر: 1⃣وسائل الشیعه،ج29 ص52 باب19 2⃣بحار الانوار ج101 ص368 باب1 3⃣پاسخ به پرسش های مذهبی،ص460 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال آیا در اسلام این دستور وارد شده است که در موقع تصمیم بر انجام کارى، اگر کسى عطسه کند باید صبر کرد؟ 🗯پاسخ: ❗️ در این باره دستورى در اسلام نداریم و اساساً روح اسلام با این گونه مطالب سازش ندارد، تا آن جا که دستور مى دهد هنگامى که تصمیم بر کارى گرفتید، اگر کسى فال بد زد اعتنا نکنید و بر خدا توکّل نموده به دنبال هدف روان شوید و فال بد زدن را نشانه شرک قرار داده است 📚تحف العقول ص35 📚الکافی ج8 ص198 ❗️آرى درباره عطسه وارد شده است که هر گاه یکى از شما عطسه کرد، در حقّ او دعا کنید و بگویید «یرحمکم اللّه« رحمت خدا شامل حال شما گردد.» طرف نیز متقابلا دعا کند و بگوید«یغفر اللّه لکم« خداوند شما را بیامرزد». 📚وسائل الشیعه،ج12 ص88 باب58 ❗️امّا صبر کردن و قدرى مکث نمودن و یا فرق گذاردن بین یک عطسه و دو عطسه، همگى افسانه است که باید مسلمان آگاه و دانا از این افسانه ها بپرهیزد. 📚منابع جهت مطالعه بیشتر: 1⃣میزان الحکمه ج6 ص518 به بعد 2⃣بحار الانوار ج55 ص312 باب11 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🚩توصیه‌هایی برای آخرین روزهای / از "استغفار و رفع حق‌الناس" غافل نباشیم حجت‌الاسلام محمد استاد حوزه: 🔹رفع حق‌الناس از نکات مهم پیش از ورود به ماه رمضان است، سعی کنیم تا قبل آغاز این ماه حقوقی که از دیگران به گردن داریم از مال و آبرو و ... برطرف کنیم، چرا که یکی از موانع عدم درک معنویت، به گردن داشتن حق‌الناس است. 🔹یکی از اصلی‌ترین توصیه‌ها برای روزهای پایانی ماه شعبان استغفار و طلب مغفرت از پروردگار است. 🔹آن چیزی که به بهره‌مندی بیشتر ما کمک می‌کند، خدمت به پدر و مادر است 🔹امام رضا علیه‌‌السلام خطاب به اباصلت هروی فرمود در روزهای آخر ماه شعبان این دعا را زیاد بخوان: «اللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ؛ خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیده‌اى در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان.» 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔پیامبر اسلام;هر که از زنش کند الله اونو با سر میندازه تو جهنم مکارم الأخلاق جلد ۱ ص 231 ❗️ ❔آیا واقعیت دارد ❗️❗️ 💠💠 👌نقل فوق از پیامبر گرامی شده است اصل نقل این است که فرمود ؛ « هر کس زنش را اطاعت کند ، خداوند او را در آتش سرنگون می سازد . سوال شد که منظور از این اطاعت چیست ؟ پیامبر گرامی پاسخ داد ؛ « به او اجازه دهد که به حمام ها و عروسی ها و نوحه خوانی ها برود و لباس نازک ( و بدن نما ) بپوشد » 📚مکارم الاخلاق ص 438 👌منظور از روایت آن است که مرد نباید به زنش اجازه دهد که به حمام های عمومی برود که عفت و عصمت زن از گزند نامحرمان حفظ نمی شود ، و به عروسی هایی برود که بر اساس لهو و لعب و بی بند و باری بنا شده است و به مجالس نوحه خوانی برود که محل باز گو کردن داستان های دروغین برای مردگان است و اعمال منافی با دستورات خداوند در آن مجالس روی می دهد ، و نباید به زن اجازه دهد که را کنار گذاشته و لباس های بدن نما بپوشد . ❕چنان که علی علیه السلام فرمود ؛ « لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ » «طاعت مخلوق در خالق روا نيست‏ » 📚نهج البلاغه حکمت 165 👌شارحان کلام می نویسند ؛ « ( این کلام ) اشاره به اين‏ است که ما هرچه داريم از ذات پاك پروردگار است و در هر كار و قبل از هر چيز بايد مطيع فرمان او باشيم، بهشت و دوزخ در دست اوست ثواب و جزا به حكم او، عزت و ذلت در اين دنيا نيز از ناحيه اوست و در واقع‏ «لا مُؤَثِّرَ فِى الْوُجُودِ إلَّااللَّهُ» با اين حال چگونه ممكن است ما به اطاعت درآييم كه او فرمان معصيت خالق را صادر كرده است. اين نهايت بى‏ خبرى و ضعف ايمان و نادانى و ناسپاسى است. ❕به همين دليل فقهاى ما مى‏ گويند اطاعت والدين و اطاعت زن از شوهر ( و بالعکس) و مانند آن تنها در صورتى يا لازم است كه بر خلاف فرمان خدا نباشد و ازاين ‏رو براى انجام حج واجب، نهى آنها هيچ اثرى ندارد و همچنين در انجام دادن واجبات ديگر و ترك محرمات، و آن كس كه اطاعت مخلوق را بر اطاعت خالق مقدم سازد در واقع مشرك است؛ يعنى گرفتار شرك عملى شده است؛ از اين رو قرآن مجيد در مورد والدين مى‏ فرمايد «وَإِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِى مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا»؛ و اگر آن دو (مشرك باشند و) تلاش كنند كه براى من‏ همتايى قائل شوى كه از آن آگاهى ندارى، از آنها مكن». ( عنکبوت 8 ) 🔸همچنين اگر به هر نام تشكيل شود و قانونى بر خلاف قانون خداوند وضع كند هيچ مسلمانى حق پيروى از آن را ندارد، چون اطاعت مخلوق و معصيت خالق است جز اين‏كه او را مجبور كنند. 📚پیام امام امیر المومنین ج 13 ص 344 👌بنابراین سخن منقول از پیامبر گرامی تنها در مورد اطاعت از زنان در معصیت خداوند است و الا اطاعت از زنان ، زنان با ايمان و آگاه و هوشيار و متعهّد، به يقين بی اشکال است .همان زنانی که امام صادق علیه السلام در وصف آنان فرمود ؛ «یک زن برتر از هزار مرد غیر صالح است » 📚وسایل الشیعه ج20 ص 172 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال ایا امامت در مذهب امامیه امری موروثی است؟ 🗯پاسخ: ❗️گاهی مشیت الهی بر این تعلق می‌گیرد که یکی از مناصب الهی مانند نبوت در خانواده خاصی قرار گیرد و دیگر دودمان‌ها در آن شریک نشوند، چنان که دربارۀ منصب نبوت پس از در‌گذشت ابراهیم چنین بوده است، آنجا که می‌فرماید: « به ابراهیم فرزندانی به نام اسحاق و یعقوب بخشیدیم و نبوت و کتاب آسمانی را در دودمان او قرار دادیم ». 📓عنکبوت27 ❗️گزینش ذریۀ ابراهیم برای نبوت و نزول کتاب، در برابر دیگر خانواده‌ها، به معنی موروثی بودن مقام نبوت نیست، زیرا در این صورت باید امر نبوت در میان فرزندان یک پیامبر نسل اندر نسل منتقل گردد، در حالی که چنین نبود، گاهی پدر و پسر به ترتیب به مقام نبوت نایل می‌آمدند، مانند داود و سلیمان ولی در دیگر موارد، پس از مرگ پیامبر، نور نبوت به فرزندان او نمی‌رسید، بلکه به افراد دیگر از خاندان بزرگ ابراهیم منتقل می‎گشت. ❗️خلاصه این که گزینش یک دودمان بزرگ برای فیض نبوت، غیر از موروثی بودن آن مقام می‌باشد و امامت امامان دوازده‌گانه نیز از همین مقوله است. 🔷طبق روایاتی که می‌گویند : الأئمة الاثنی عشر من قریش 📚کنزالعمال ج6 ص210 ❗️خاندان قریش برای ولایت و خلافت از رسول خدا برگزیده شده‌اند، ولی مقصود از « قریش » همه قبایل چهارگانه آن نیست بلکه خصوص بنی‌هاشم است که از منزلت و فضیلت بالایی برخوردارند و این نور در این خاندان باقی خواهد ماند، امّا نه به معنای موروثی که از پدر به فرزند منتقل شود، بلکه به همان شیوه‌ای که در انتقال نبوت در خاندان ابراهیم بیان گردید. 🗯از این رو پس از شهادت حسن بن علی مقام ولایت از آن برادر وی سالار شهیدان گردید و همچنین پس از درگذشت امام صادق علی رغم وجود فرزندی به نام « عبدالله بن افطح »، خلافت الهی از آن فرزند دیگرش، موسی بن جعفر گردید. ❗️با بررسی زندگانی پیشوایان این حقیقت کاملا روشن می‌گردد که اختصاص رهبری امت به خاندان « بنی هاشم »، ربطی به موروثی بودن امامت ندارد و گزینش امام به اختیار کسی حتی امام پیشین نیست، بلکه باید به روشی غیر از وراثت تعیین گردد. 📚منابع جهت مطالعه بیشتر: 1⃣راهنمای حقیقت،سبحانی،ص378 2⃣بحار الانوار ج25 ص249 باب9 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استقبال_از_ماه_مبارک_رمضان 🎵باروی سیاه 🎙محمود #کریمی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال ایا امر به معروف و نهی از منکر در جامعه با آزادی بشر منافات ندارد 🗯پاسخ: ❗️مقصود از امر به معروف و نهى از منكر كه دو ركن بزرگ اجتماعى اسلام به شمار مى روند، همان دعوت و راهنمايى افراد به كارهاى نيك و سودمند و بازداشتن آنان از كارهاى زشت و مبارزه با انواع انحراف هاى اجتماعى و اخلاقى است. ⁉️پيش از همه، بايد ديد كه آيا اجراى اين دو اصل در اجتماعى كه افراد آن معمولا همه با هم همبستگى كامل دارند و سرنوشت همه را يك چيز تشكيل مى دهد، به سود جامعه هست يا نه؟ ❗️هرگاه اجراى چنين اصلى به نفع اجتماع باشد، بايد در اين صورت به خاطر فوايد مهمّ آن از آزادى فردى كاست و آزادى افراد را در چهارچوب اين اصل محدود ساخت. شيوه زندگى انسان در اعصار كهن به شكل اجتماعات بسيار كوچكى در درون غارها و شكاف كوه ها و داخل جنگل ها بود و تقريباً همبستگى و تشريك مساعى و ارتباط و تعاون اجتماعى بر اجتماعات آنان حكومت نمى كرد. 🗯 در چنين زندگى كه سرنوشت افراد به يكديگر چندان بستگى ندارد، شايد مبارزه با فساد و جلوگيرى از انحراف ضرورى به نظر نرسد. 🔷ولى در شيوه زندگى دسته جمعى با سرنوشت مشترك، مبارزه با فساد و دعوت مردم به كارهاى نيك، يك وظيفه خطير اجتناب ناپذير است. ❗️زيرا در اين نوع زندگى، همه افراد يك اجتماع به صورت اعضاى يك خانواده در مى آيند و پيوند وحدت و ارتباط آن چنان در ميان آنان محكم و استوار مى گردد كه هيچ فردى نمى تواند براى خود حساب جداگانه اى باز كند و خود را از نتايج اعمال خوب و بد ديگران جدا فرض كند. 🗯در چنين اجتماعى تمام افراد، در سود و زيان اعمال يكديگر كاملا شريك و سهيم بوده و نتيجه عمل يك فرد دامنگير همه افراد مى شود. اين جاست كه هيچ فردى هرچه هم خود را دور از اجتماع تصوّر كند نمى تواند تماشاگر صحنه زندگى گردد و خود را از سود و زيان كارهاى افراد ديگر دور بدارد; روى همين پيوند و ارتباط است كه اگر بر اثر خلافكارى برخى، ضربه اقتصادى يا فرهنگى بر پيكر اجتماعى وارد شد، دود آن به چشم همه رفته و همه در برابر آن متأثّر خواهند شد. 🗯انحراف هاى اخلاقى، بسان بيمارى هاى واگيردارى است كه - خواه ناخواه - دامن ديگران را نيز مى گيرد; هرگاه ميكروب «التور» در نقطه اى پيدا شد، فوراً بايد مبارزه پيگيرى بر ضدّ آن آغاز نمود و ديگران را از معاشرت با آن بيمار بازداشت و در غير اين صوت، همه كشور و يا كشورها را فرا مى گيرد. ❗️همچنين، انحراف اخلاقى و اجتماعى و هر نوع آلودگى فكرى و روحى - بسان بيمارى جسمى - برق آسا در دل اجتماع رسوخ نموده و همه اجتماع را فرا مى گيرد. 🗯فرض كنيد يك نفر خانه خود را به صورت لانه فساد درآورَد و پاى افرادى «لااُبالى» به آن جا باز شود، آيا مى توان تصوّر نمود كه دختران و پسران آن نقطه كه هر روز شاهد رفت و آمد گروهى منحرف به آن لانه هستند مصون و پاك بمانند، يا اين كه آنان نيز به مقتضاى طغيان شهوت، به آن نقطه كشيده مى شوند و روز به روز دايره فساد گسترش پيدا كرده و بازار آن داغ تر مى گردد. 🗯اين جاست كه مى توان گفت اجراى پيگير اصل «مبارزه با انحراف هاى اخلاقى و اجتماعى» ضامن سعادت اجتماعى است كه افراد آن در كنار يكديگر زندگى مى كنند; و سكوت در برابر گناه و مفاسد، غلط و گناهى بزرگ است و هرگز نمى توان حساب فرد را از حساب جامعه جدا ساخت. در حقيقت يك فرد مبارز، از حقوقا خود و اجتماعى كه در آن زندگى مى كند دفاع مى نمايد و هرگز نبايد اصل آزادى افراد بهانه شود كه ما از اين وظيفه انسانى شانه خالى كنيم و بايد به اين نكته توجّه و ايمان داشته باشيم كه آزادى افراد تا آن جا محترم است كه سلب آزادى از ديگران نكند و مصالح جامعه را به خطر نيفكند. ❗️قرآن مجيد با واقع بين خاصّى كه از ويژگى هاى اينا كتاب آسمانى است به اين حقيقت اشاره كرده و مى فرمايد: «و از فتنه اى بپرهيزيد كه تنها به ستمكاران شما نمى رسد (بلكه همه را فراخواهد گرفت; چرا كه ديگران سكوت اختيار كردند)». 📚سوره انفال، آيه 25 ❗️عين اين سؤال را يكى از ياران پيامبر اكرم از حضرتش پرسيد، پيامبر در پاسخ او مثلى را مطرح كرد كه خلاصه آن اين است: «اجتماع ما بسان كشتى بزرگى است كه در آن كالاهاى تجارتى حمل شده و سرنشينانى نيز همراه دارد. هر فردى از سرنشينان در طىّ راه مختار و آزاد مى باشد، ولى او هرگز نمى تواند زير پوشش «آزادى فردى» بدنه كشتى و يا زير پاى خود را سوراخ كند و در مقام پاسخ بگويد: من نقطه اى از كشتى را مورد تصرّف قرار مى دهد كه زير پاى من قرار گرفته است، در صورتى كه چنين جوابى از اين فرد پذيرفته نيست; زيرا تنها سلامت خويشتن را به خطر نمى افكند، بلكه او با اين عمل سرنوشت همه سرنشينان و كالاهاى تجارتى را به خاطر افكنده و همه را به سوى نابودى و نيستى سوق مى دهد. جامعه ما نيز بسان كشتى است; افراد جامعه سرنشينان اين كشتى مى باشند; آنان در ضرر و نفع يكديگر شريك و سهيمند و هرگز ن
مى توان حساب فرد را از اجتماع جدا نمود.» 📚نهج الفصاحه ص836 🗯روش اسلام درباره محترم شمردن آزادى هاى فردى با روش مكتب هاى امروز جهان يك تفاوت حقيقى دارد، در جهان امروز آزادى تا آن جا محترم است كه از ناحيه فرد، ضررى متوجّه اجتماع نگردد و منافع ديگران به خطر نيفتد هرچند به ضرر خود آن شخص تمام گردد و بر سعادت او لطمه جبران ناپذير وارد سازد. ولى در اسلام آزادى فردى تا آن جا محترم است كه مزاحم ديگران نباشد و سقوط و آلودگى اجتماع را فراهم نسازد; همچنين به سعادت خودش نيز لطمه اى وارد نكند و كارى انجام ندهد كه موجب بدبختى او گردد. ❗️مثلا در جهان امروز گرايش به بت پرستى و پرستش انواع موجودات رايج و آزاد است و جهان غرب در پوشش آزادى فردى اين عمل را تخطئه نمى كند، ولى اسلام چنين عملى را كه مايه انحطاط فرد و سقوط پرستش كننده است سخت تخطئه كرده و با فشار هرچه بيشتر مانع از انجام چنين اعمالى مى گردد 🗯امر به معروف و دعوت مردم به كارهاى نيك و بازداشتن آنان از كارهاى زشت، داراى درجات و مراتبى است. آنچه مربوط به توده مردم است اين است كه با زبان نرم و بيان دلنشين برادران دينى خود را پند و اندرز دهند و آنان را از عواقب بد گناه باز دارند و اگر احتمال تأثير دهند حتّى مى تواند روابط دوستانه خود را با آنان قطع كنند. ❗️اين نوع مبارزه با فساد و نظارت عمومى هرگز ايجاد هرج و مرج نمى كند، امّا درجات بالاتر از اين (مانند اجراى مجازات و كيفرها و حدود الهى درباره افراد گناهكار) بايد زير نظر حكومت اسلامى و مانند زمان پيامبر انجام گيرد و هيچ فرد عادى حق ندارد در اجراى نظارت عمومى خودسرانه اقدام نمايد. 📚منابع جهت مطالعه و تحقیق: 1⃣تفسیر نمونه ج3 ص37 2⃣وسائل الشیعه ج16 ص117 باب1 3⃣بحار الانوار ج97 ص68 باب1 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال مردم از حضرت مهدی در زمان غیبت چه بهره‌ای می‌برند؟ 🗯پاسخ: ❗️از نظر قرآن کریم، اولیای الهی دو دسته‌اند: ولی ظاهر، كه مردم وی را می‌شناسند و ولی غایب از انظار، كه مردم او را نمی‌شناسند، گرچه او در میان آنها بوده و از حال آنان باخبر است. ❗️در سوره كهف، وجود هر دو ولی، به طور همزمان بیان شده‌ است: یكی موسی بن عمران و دیگری مصاحب موقّت او در سفر دریایی و زمینی كه به نام خضر معروف است. 🔷این ولی الهی به گونه‌ای بود كه حتی موسی با او آشنا نبود و تنها به راهنمایی خدا او را شناخت و از علمش بهره گرفت؛ چنان‌كه می‌فرماید: « [موسی و همراهش] بنده‌ای از بندگان ما را [در لب دریا] یافتند كه وی را مشمول رحمت خود قرار داده و از جانب خویش به او علمی آموخته بودیم. موسی به وی گفت: آیا اجازه می‌دهی همراه تو باشم تا از علوم رشدآفرین خویش به من بیاموزی؟» ❗️قرآن سپس شرحی از كارهای مفید و سودمند آن ولی الهی بیان می‌كند و نشان می‌دهد كه مردم او را نمی‌شناختند، ولی از آثار و بركاتش بهره‌مند بودند. 📓کهف 71-82 ❗️ حضرت ولی‌عصر نیز به سان مصاحب موسی، ولی ناشناخته‌ای است و در عین حال مبدأ كارهای سودمندی برای امت می‌باشد. بدین ترتیب، غیبت امام به معنی انفصال و جدایی او از جامعه نیست، بلكه او همان گونه كه در روایات نیز وارد شده ـ به‌‌سان خورشید در پشت ابر است كه دیدگان آن را نمی‌بینند؛ اما به اهل زمین نور و گرمی می‌بخشد. 📚کمال الدین باب 45 ح4 ❗️ پیامبر گرامی فرمود: «سوگند به خدایی كه مرا به نبوت برگزید، مردم از او سود می‌برند و از نور ولایتش در دوران غیبت، بهره می‌گیرند؛ چنان كه از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهره می‌برند.» 📚بحار الانوار ج52 ص93 ❗️اشعه معنوی وجود امام در حالی كه در پشت ابرهای غیبت نهان است، دارای آثار معتنابهی است كه به‌رغم تعطیل مسأله تعلیم و تربیت و رهبری مستقیم، حكمت وجودش را آشكار می‌سازد. در اینجا به بیان برخی از این آثار می‌پردازیم: 1⃣پاسداری از آیین الهی ❗️با گذشت زمان و آمیختن سلیقه‌ها و افكار شخصی به مسائل مذهبی و گرایشهای مختلف به مكتب‌های انحرافی و دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت پاره‌ای از این قوانین از دست می‌رود و دستخوش تغییرات زیان‌بخشی می‌گردد. این آب زلال كه از آسمان وحی نازل شده، با عبور از مغزهای این و آن، به تدریج تیره و تار گشته، صفای نخستین خود را از دست می‌دهد. 🗯 این نور پرفروغ، با عبور از شیشه‌های ظلمانی افكار تاریك، كم‌رنگ‌تر می‌گردد. خلاصه با آرایشها و پیرایشهای كوته‌بینانه افراد و افزودن شاخ و برگهای تازه به آن، چنان می‌شود كه گاهی انسان در بازشناسی مسائل اصلی، دچار اشكال می‌گردد. ⁉️با این حال، آیا ضروری نیست كه در میان جمع مسلمانان كسی باشد كه مفاهیم فناناپذیر تعالیم اسلامی را به شكل اصلی‌اش حفظ و برای آیندگان نگهداری كند؟ ❗️ می‌دانیم در هر مؤسسه مهمی، صندوق نسوزی وجود دارد كه اسناد مهم را در آن نگهداری می‌كنند تا از دستبرد دزدان محفوظ بماند و در صورت آتش‌سوزی، از خطر حریق مصون باشد؛ چرا كه اعتبار و حیثیت آن مؤسسه در گرو حفظ آن اسناد و مدارك دارد. ❗️سینه امام و روح بلند او، صندوقچه حفظ اسناد آیین الهی است كه همه اصالتهای نخستین و ویژگیهای آسمانی این تعلیمات را در خود نگاه‌داری می‌كند،تا دلایل الهی و نشانه‌های روشن پروردگار باطل نگردد و به خاموشی نگراید، و این یكی دیگر از آثار وجود او است. 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 2⃣ تربیت منتظران آگاه: ❗️بر خلاف آنچه بعضی می‌پندارند، رابطه امام در زمان غیبت به كلی از مردم بریده نیست، بلكه آن گونه كه از روایات برمی‌آید، شمار اندكی از آماده‌ترین افراد كه سری پر شور از عشق خدا و دلی پر ایمان و اخلاص فوق‌العاده برای تحقّق بخشیدن به آرمان اصلاح جهان دارند ـ با حضرتش مرتبط‌اند. ❗️ معنای غیبت امام این نیست كه آن حضرت به شكل روح نامرئی و یا شعاعی ناپیدا درمی‌آید، بلكه او از زندگی طبیعی و آرامی برخوردار است، به طور ناشناخته در میان همین انسانها رفت و آمد دارد، دلهای بسیار آماده را برمی‌گزیند و در اختیار می‌گیرد و آنها را بیش از پیش آماده می‌كند و می‌سازد. افراد مستعد، به تفاوت میزان استعداد و شایستگی خود، توفیق درك این سعادت را پیدا می‌كنند. بعضی از آنان چند لحظه و برخی چند ساعت یا چند روز و جمعی سالها با حضرت بقیه‌الله در تماس بوده‌اند. ❗️آنان كسانی هستند كه آن چنان بر بال و پر دانش و تقوا قرار گرفته و بالا رفته‌اند كه همچون مسافران هواپیماهای دور پرواز، بر فراز ابرها قرار می‌گیرند، آنجا كه هیچ‌گاه حجاب و مانعی بر سر راه تابش جهان‌بخش آفتاب نیست، در حالی كه دیگران در زیر ابرها و در تاریكی و نور ضعیف به سر می‌برند. به درستی حساب صحیح نیز همین است. كسی انتظار داشته باشد كه آفتاب را به پایین ابرها فرود آورد تا چهره آن را ببیند. 🗯 چنین انتظاری، اشتباهی بزرگ و پنداری باطل بیش نیست. این ما هستیم كه باید بالاتر از ابرها پرواز كنیم تا شعاع جاودانه آفتاب را جرعه‌جرعه بنوشیم و سیراب گردیم. به هر حال، تربیت این گروه منتظر، یكی دیگر از حكمت‌های نهفته در غیبت آن حضرت است. 3⃣نفوذ روحانی و ناپیدا: ❗️چنان كه می‌دانیم، خورشید یك پرتو مرئی دارد كه از تجزیه آنها، هفت رنگ معروف پیدا می‌شود، و یك سلسله اشعه نامرئی نیز دارد كه اشعه ماورای بنفش واشعه مادون قرمز نامیده شده است. 🗯همچنین یك رهبر بزرگ آسمانی، خواه پیامبر باشد یا امام، علاوه بر تربیت تشریعی كه از طریق گفتار و رفتار و تعلیم و تربیت عادی صورت می‌گیرد، تربیت روحانی دارد كه از راه نفوذ معنوی در دلها و فكرها اعمال می‌شود و می‌توان آن را تربیت تكوینی نام گذاشت. در آنجا الفاظ و كلمات و گفتار و كردار به كار نمی‌آید، بلكه تنها جاذبه و كشش درونی مؤثر است. ❗️وجود مبارك امام در پشت ابرهای غیبت نیز، این اثر را دارد كه از طریق شعاع نیرومند و پردامنه نفوذ شخصیت خود، دلهای آماده را در نزدیك و دور، تحت تأثیر جذبه مخصوص قرار داده، به تربیت و تكامل آنها می‌پردازد و از آنان انسانهایی كاملتر می‌سازد. ما قطبهای مغناطیسی زمین را با چشم خود نمی‌بینیم، ولی اثر آنها روی عقربه‌های قطب‌نما، در دریاها، راهنمای كشتی‌هاست و در صحراها و آسمانها، راهنمای هواپیماها و وسائل دیگر است. در سرتاسر كره زمین، از بركت این امواج، میلیونها مسافر راه خود را به سوی مقصد پیدا می‌كنند. وسایل نقلیه بزرگ و كوچك به فرمان همین عقربه ظاهراً كوچك از سرگردانی رهایی می‌یابند. ⁉️آیا تعجب دارد اگر وجود مبارك امام در زمان غیبت، با امواج جاذبه معنوی خود، افكار و جانهای زیادی را كه در دور یا نزدیك قرار دارند، هدایت كند و از سرگردانی رهایی بخشد؟ ❗️البته نباید فراموش كرد كه امواج مغناطیسی زمین، روی هر آهن‌پاره بی‌ارزشی اثر نمی‌گذارد، بلكه تنها بر عقربه‌های ظریف و حساسی كه خاصیت آهن‌ربایی یافته‌اند و یك نوع سنخیت و شباهت با قطب فرستنده امواج مغناطیسی پیدا كرده‌اند، اثر می‌گذارد. بدین ترتیب دلهایی كه ارتباطی با امام دارند و شباهتی را در خود ایجاد نموده‌اند، تحت تأثیر آن جذبه روحانی قرار می‌گیرند. 📚منابع جهت مطالعه بیشتر: 1⃣الالهیات،سبحانی،ج4 ص142 2⃣دانشنامه امام مهدی، ری شهری ،ج3 ص181 3⃣بحار الانوار ،مجلسی،ج52 ص90 باب20 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گناه درماه های حرام... 🎤آیت الله #ناصری #سخنرانی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا ادیان گذشته نماز و روزه هم داشتند و اگر داشتند به چه شکلی بوده است ❗️❗️ - 💠💠 👌از بررسی آیات و روایات بدست می آید که تمام گذشته نیز دارای نماز و روزه بوده اند اگر چه کیفیت آن ، با کیفیتی که در اسلام است ، متفاوت است. ❕خداوند می فرماید ؛ « آن کس که خود را پاک کرد و نام پرودگارش را یاد کرد و نماز خواند ، رستگار است ...قطعا در صحیفه های گذشته این معنا بوده است ، صحیفه های ابراهیم و موسی» 🔶اعلی 14-19 👌و در مورد گذشته می فرماید ؛ « به ایشان انجام دادن کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم » 🔶انبیاء 73 ❕و از زبان عیسی علیه السلام نقل می کند ؛ « ( خداوند ) تا زنده ام مرا به و زکات سفارش کرده است »- 🔶مریم 31 ❕و می فرماید ؛ « به موسی و برادرش وحی کردیم ... برپا دارید » 🔶یونس 87 ❕همینگونه قرآن از نماز خواندن سایر پیامبران ، چون ابراهیم ، اسحاق ، یعقوب ، سلیمان ، شعیب ، زکریا ، و ...سخن به میان می آورد که جهت آگاهی رجوع کنید ؛ 📚فرهنگ قرآن ج 31 ص391 ❕در روایات اسلامی نیز مفصلا از تشریع نماز در آیین گذشته و نماز خواندن آنها سخن به میان آمده است . 👌امام سجاد علیه السلام فرمود ؛ « چون آدم از دنیا رفت ، هبه الله بر او نماز خواند و در نمازش هفتاد و پنج تکبیر گفت » 📚بحار الانوار ج11 ص264 ❕علی علیه السلام فرمود ؛ « نوح نبی در کشتی به همراه همراهان نماز می خواند » 📚بحار الانوار ج11 ص342 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « آدم نماز عصر را خواند و به عرفات وارد شد ( و توبه کرد )» 📚بحار الانوار ج11 ص178 ❕همین گونه کلیت روزه برای ادیان سابق نیز تشریع شده بود چنان که قرآن می گوید ؛ « روزه بر شما نوشته شد ، همان گونه که بر کسانی که قبل از تو بودند ، نوشته شد تا پرهیزکار شوید » 🔶بقره 183 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « خداوند شرایع انبیاء سابق را به پیامبر اسلام عطا کرد که دستورات آن توحید و اخلاص و ... ، زکات ، صیام ، حج ، امر به معروف ، نهی از منکر ...بوده است » 📚الکافی ج2 ص17 ❕ابن شهر نقل می کند ؛ « پیامبر ما با صد و پنجاه خصلت از انبیاء گذشته متمایز می شود ...در باب نماز این تمایز با اذان و اقامه و جمعه و جماعت ، رکوع ، سجود ، تشهد و سلام و نماز شب و وتر و کسوفین ، استسقاء و نماز عشا حاصل می شود و در باب روزه با وجوب روزه رمضان و شب قدر و حلال بودن خوردن و آشامیدن پس از مغرب تا صبح و حرام بودن روزه وصال حاصل می شود » 📚مناقب آل ابی طالب ج1 ص98-99 ❕در تورات و انجیل تحریف یافته کنونی نیز ، بر این مطلب وجود دارد . 👌می نویسند در تمام اوقات در میان هر طایفه و هر ملت در موقع ورود اندوه و زحمت غیر مترقبه روزه معمول بوده است ( پولس 3 : 5) ،حضرت موسی چهل روز روزه گرفت (تورات،سفر تثنیه،فصل 9 شماره 9) و حضرت عیسی چهل روز روزه گرفت ( انجیل متی،باب 4 شماره 1-2 ) و حواریون مسیح نیز روزه می گرفتند (انجیل لوقا،باب 5 شماره 33 و35) و قوم یهود در موقعی که فرصت می یافتند و می خواستند اظهار خشوع کنند روزه می داشتند تا به وسیله ان رضای حق را تحصیل کنند (سفر داوران،20 : 26) و حضرت مسیح به شاگردانش دستور داد که پس از فوت او روزه بگیرند (انجیل لوقا،5 : 34) ❕ برلی مسیحیت کنونی اعمال و عبادت خاصی نمانده است جز جمع شدن یک روز در هفته در و دعا کردن اما یهود کنونی دارای نماز و روزه است . 👌گفته شده است نماز یهودیان فصلی از زبور داود است که روزی سه بار می خوانند ، که نماز اول از سحرگاه تا طلوع خورشید خوانده می شود و نماز دوم بعد از ظهر تا پیش از غروب خورشید و نماز سوم بعد از غروب آفتاب تا نیمه شب . ❕همینطور روزهای مخصوصی از سال را می گیرند که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚تاریخ ادیان و مذاهب جهان ، ج 2 ص627 به بعد 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁