eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.9هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4هزار ویدیو
64 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔پرسش ❓چرا خداوند فرعون را که در آخرین لحظات ایمان آورد نبخشید ولی قوم حضرت یونس رو در آخرین لحظات که عذاب خیلی نزدیک شده بود واگر دستشان را دراز میکردن به ابرهای تیره حامل عذاب میخورد،بخشید وفرصت دوباره داد؟ 💠پاسخ💠 👌توبه مخصوص به گناه یا گناهان خاصی نیست و شخص و اشخاص معینی را شامل نمی شود و زمان محدودی ندارد . ❗️تنها استثنایی که در قبول توبه وجود دارد و در قرآن به آن اشاره شده است این است که اگر انسان زمانی به سراغ توبه رود که در آستانه برزخ قرار گرفته و مقدمات انتقال او از دنیا فراهم شده است و یا عذاب الهی فرا رسیده باشد پذیرفته نمی شود و در آن زمان درهای توبه بسته خواهد شد زیرا اگر کسی در آن حال توبه کند توبه او اضطراری است نه اختیاری و توام با میل و رغبت . 👌قرآن می گوید: « توبه کسانی که کارهای بد انجام می دهند و هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا رسد بگوید الان توبه کردم پذیرفته نیست » 🔶نساء 18 👌در داستان فرعون می خوانیم که هنگامی که فرعون و لشگریانش وارد مسیر خشکی داخل دریا شدند و ناگهان آبها فرو ریختند و فرعون در حال غرق شدن بود و گفت : « من ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آن کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آورده اند نیست و من از مسلمین هستم» 🔷یونس 90 👌ولی بلافاصله جواب شنید: « الان ایمان می آوری در حالی که قبلا عصیان کردی و از مفسدان بودی » 🔶یونس 91 👌و در مورد امت هایی که در هنگام نزول عذاب توبه می کردند می فرماید: « هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند ایمانشان برای آنها سودی نداشت » 🔶غافر84 👌بنابراین توبه در یک مورد پذیرفته نیست و آن جائی است که مساله از شکل اختیاری بودن بیرون رود و شکل اضطراری و اجباری به خود بگیرد. 📚اخلاق در قرآن ج1 ص224 ❕ایمان قوم حضرت یونس قبل از نزول عذاب بود لذا مورد پذیرش خداوند واقع شد . 🔷خداوند می فرماید: « چرا هیچیک از شهرها و آبادی ها ایمان نیاوردند که ( ایمانشان به موقع باشد و ) مفید به حالشان افتد مگر قوم یونس ، به هنگامی که ایمان آوردند عذاب رسوا کننده را در زندگی دنیا از آنان برطرف ساختیم و تا مدت معینی ( پایان زندگی و اجلشان ) آنها را بهره مند ساختیم» 🔶یونس 98 👌در تفسیر نمونه چنین آمده است ؛ ❕ ماجرای آنها به این قرار بود که در تواریخ آمده است هنگامی که یونس از ایمان آوردن قوم خود که در سرزمین نینوا در عراق زندگی می کردند مایوس شد، به پیشنهاد عابدی که در میان آنها می زیست نفرین کرد در حالی که عالم و دانشمندی نیز در میان آن گروه بود که به یونس پیشنهاد می کرد باز هم درباره آنان دعا کند و باز هم به ارشاد بیشتر بپردازد و مایوس نگردد. 🔶ولی یونس پس از این ماجرا از میان قوم خود بیرون رفت قوم او که صدق گفتارش را بارها آزموده بودند گرد مرد دانشمند اجتماع کردند، هنوز فرمان قطعی عذاب فرا نرسیده بود، ولی نشانه های آن کم و بیش به چشم می خورد، آنها موقع را غنیمت شمرده و به رهبری عالم از شهر بیرون ریختند، در حالی که دست به دعا و تضرع برداشته و اظهار ایمان و توبه کردند و برای اینکه انقلاب و توجه بیشتری در روح و جان آنها پیدا شود، مادران را از فرزندان جدا ساختند و لباسهای درشت و خشن و کم اهمیت در تن کردند، و به جستجوی پیامبر خویش برخاستند اما اثری از او ندیدند. ❗️ولی این توبه و ایمان و بازگشت به سوی پروردگار که به موقع انجام یافته بود، و با آگاهی و اخلاص توام بود کار خود را کرد، نشانه های عذاب بر طرف شد و آرامش به سوی آنها بازگشت، و هنگامی که یونس پس از ماجرای طولانیش به میان قوم خود بازگشت، او را از جان و دل پذیرا گشتند. 👌یادآوری این نکته نیز لازم است که قوم یونس هرگز در برابر مجازات قطعی قرار نگرفته بودند و گرنه توبه آنان نیز پذیرفته نمی شد، بلکه اخطارها و هشدارهائی که معمولا قبل از مجازات نهائی می آید برای آنها به قدر کافی بیدار کننده بود، در حالی که مثلا فرعونیان بارها این اخطارها را دیده بودند، (همانند ماجرای طوفان و ملخ خوراکی و دگرگونی شدید آب نیل و امثال آن) ولی هیچگاه این اخطارها را جدی نگرفتند، و تنها از موسی خواستند که ناراحتی را خداوند از آنان بر طرف سازند تا ایمان بیاورند، اما هرگز ایمان نیاوردند. 📚تفسیر نمونه ج8 ص387 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓در قرآن و اسلام موارد متعددی است که خداوند در ابتدا یک حکمی میدهد و پس از گذشت مدتی حکم دیگری جایگزین آن میشود و حکم اول نسخ می شود❕آیا این تغییر احکام نشان دهنده ناگاهی خداوند نمیباشد❔ 💠پاسخ💠 👌نسخ از نظر لغت به معنی از بین بردن و زائل نمودن است و در منطق شرع، تغییر دادن حکمی و جانشین ساختن حکمی دیگر بجای آن است ؛ ❗️ به عنوان مثال ؛ 1⃣مسلمانان بعد از هجرت به مدینه مدت شانزده ماه به سوی بیت المقدس نماز می خواندند، پس از آن دستور تغییر قبله صادر شد، و موظف شدند هنگام نماز رو به سوی کعبه کنند 2⃣در سوره نساء آیه 15 درباره مجازات زنان زناکار دستور داده شده که در صورت شهادت چهار شاهد، آنها را در خانه حبس کنند تا زمانی که مرگشان فرا رسد، یا خداوند راه دیگری برای آنان مقرر دارد. 👌این آیه بوسیله آیه 2 سوره نور نسخ شد و در آن آیه مجازاتشان تبدیل به یکصد تازیانه شده است . 🤔در اینجا ایراد معروفی است که به این صورت مطرح می شود: ❓ اگر حکم اول دارای مصلحتی بوده پس چرا نسخ شده ؟ و اگر نبوده چرا از آغاز تشریع گردیده ؟ و به تعبیر دیگر: چه می شد از آغاز حکم چنان تشریع می گشت که احتیاجی به نسخ و تغییر نداشت ؟ 🗯پاسخ این سؤال را دانشمندان اسلام از قدیم در کتب خود آورده اند و حاصل آن با توضیحی از ما چنین است؛ ❕می دانیم نیازهای انسان گاه با تغییر زمان و شرائط محیط دگرگون می شود و گاه ثابت و بر قرار است . 🔷 یک روز برنامهای ضامن سعادت او است ولی روز دیگر ممکن است بر اثر دگرگونی شرائط همان برنامه سنگ راه او باشد. 🔶یک روز داروئی برای بیمار فوق العاده مفید است و طبیب به آن دستور می دهد اما روز دیگر به خاطر بهبودی نسبی بیمار ممکن است این دارو حتی زیانبار باشد لذا دستور قطع آن و جانشین ساختن داروی دیگر را می دهد. ❗️ممکن است درسی امسال برای دانش آموزی سازنده باشد اما همین درس برای سال آینده بی فایده باشد، معلم آگاه باید برنامه را آنچنان تنظیم کند که سال به سال دروس مورد نیاز شاگردان تدریس شود. 👌این مساله مخصوصا با توجه به قانون تکامل انسان و جامعه ها روشنتر می گردد که در روند تکاملی انسانها گاه برنامهای مفید و سازنده است و گاه زیانبار و لازم التغییر به خصوص ‍ در هنگام شروع انقلابهای اجتماعی و عقیدتی، لزوم دگرگونی برنامه ها در مقطعهای مختلف زمانی روشنتر به نظر می رسد. ❕البته نباید فراموش کرد که اصول احکام الهی که پایه های اساسی را تشکیل می دهد در همه جا یکسان است هرگز اصل توحید یا عدالت اجتماعی و صدها حکم مانند آن دگرگون نمی شود، تغییر در مسائل کوچکتر و دست دوم است . ❕با توجه به این نکات روشن می شود که نسخ به هیچ عنوان مستلزم ناگاهی واضع از قوانین نمی باشد بلکه بر اساس تغییر شرایط و مصالح احکامی تغییر می کند. 📚تفسیر نمونه ج1 ص390 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ببخشید خالدون در آیات قرآن معنی ابدی هست یا زماندار هست ❗️❗️ 💠💠 👌خلود در اصل لغت به معنى بقاى طولانى و هم به معنى ابديت آمده است، ولى در بسيارى از آيات قرآن با قيودى ذكر شده است كه از آن به وضوح مفهوم فهميده مى ‏شود، مثلا در آيات 100 توبه 11 طلاق و 9 تغابن در مورد بهشتيان تعبير به خالِدِينَ فِيها أَبَداً مى ‏كند، كه اين تعبير مفهومش ابديت بهشت براى اين گروه‏ ها است، و در آيات ديگرى مانند 169 نساء و 23 جن در باره گروهى از دوزخيان همين تعبير خالِدِينَ فِيها أَبَداً ديده مى‏ شود كه دليل بر جاودانگى عذاب آنها است. 🔸تعبيرات ديگرى مانند ماكثين فيها ابدا در آيه 3 كهف لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا (كهف- 108) و مانند اينها نشان مى ‏دهد كه بطور قطع از بهشتيان و دوزخيان جاودانه در نعمت يا در عذاب خواهند ماند. 🔹بعضى كه نتوانسته ‏اند اشكالات خلود و جاودانگى مجازات را به نظر خود حل كنند ناچار دست به دامن معنى لغوى آن زده و آن را به معنى مدت طولانى گرفته‏ اند، در حالى كه تعبيراتى نظير آيات فوق چنين تفسيرى را ندارد. 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 238 ❕شيخ مفيد در «اوائل المقالات» مى ‏فرمايد ؛ «تمام علماى اماميّه اتفاق نظر دارند كه تهديد به خلود در آتش مخصوص كفّار است، و كسانى را كه داراى ايمان به خدا و اقرار به فرائض او دارند از اهل نماز، هرگاه مرتكب گناهى بشوند شامل نمى ‏شود و تمام «مرجئه» و محدّثان بر اين امر متفقند، در حالى معتزله اتفاق برخلاف اين قول كرده‏ اند، و چنين مى‏ پندارند كه تهديد به خلود در آتش همه كفّار و همه فاسقان را شامل مى‏ شود» 📚اوائل المقالات ص 53 👌بنا براین آنچه مسلم است خلود کفار و افراد بی ایمان در دوزخ می باشد اما درباره معصیت کاران این معنا مسلم نیست مگر انکه و گناه انچنان عظیم و گسترده باشد که انسان را به کفر و ترک ایمان بکشاند یا بی ایمان از دنیا برود 📚پیام قران ج 6 ص 371‌ 🔸امام کاظم علیه السلام فرمود ؛ «تنها اهل کفر وجحود واهل ضلالت و شرک در تا ابد باقی خواهند ماند» 📚التوحید صدوق ص407 ❔مهمترين اشكالى كه در مسأله خلود مطرح مى‏ شود و در حقيقت اشكال اصلى است مسأله عدم‏ تناسب «گناه» و «» است، گفته مى‏ شود چگونه مى‏ توان پذيرفت كه انسانى تمام عمر خود را كه حدّاكثر صد سال بوده است، كار بد كرده، و در كفر و گناه غوطه ‏ور بوده، ولى در برابر يكصد سال گناه هزاران ميليون سال كيفر ببيند؟!. 👌البته اين مسأله در مورد نعمت‏هاى جاودان بهشتى مشكلى ايجاد نمى‏ كند، چرا كه تفضّل و پاداش بيشتر از بخشنده مهربانى كه رحمتش عالم هستى را فرا گرفته جاى تعجّب نيست، ولى در مجازات و كيفر، جرم و جنايت حتماً لازم است، و اگر اين تعادل به هم خورد، با عدل الهى سازگار نخواهد بود، خلاصه يكصد سال كفر و گناه در خورد يك صد سال مجازات است، نه بيشتر. 🔸پيچيدگى اين اشكال سبب شده كه گروه‏هايى به فكر توجيه آيات خلود بيفتند و آن را به معناى مدت طولانى يا خلود نوعى و نه شخصى، يا پيدا شدن نوعى سازش با محيط، و امثال آن كه توجيه كنند، ولى اين بسيار ضعيف و غير قابل قبول است، و هرگز با آيات خلود سازگار نيست. 👌آنها كه اين ايراد را مطرح مى ‏كنند از يك نكته اساسى غافلند و آن فرق ميان مجازات‏هاى قراردادى و ‏هاى تكوينى است كه نتيجه طبيعى اعمال و يا زندگى كردن در كنار خود اعمال است. 🔸توضيح اينكه ؛ گاهى قانونگذار قانونى وضع مى‏ كند كه هركس مرتكب فلان خلاف شود بايد فلان مقدار جريمه مالى بدهد، تا فلان مدت در زندان بماند، مسلماً در چنين جايى بايد تناسب «جرم» و «جريمه» در نظر گرفته شود، هرگز براى يك كار كوچك مجازات اعدام يا حبس ابد نمى‏ توان قرار داد، و به عكس براى كار مهمى همچون قتل نفس يك روز زندان بى‏ معناست، حكمت و عدالت ايجاب مى‏ کند كه اين دو با هم كاملًا باشد. 👌ولى كيفرهايى كه در حقيقت اثر طبيعى عمل است و خاصيت تكوينى آن محسوب مى ‏شود، و يا نتيجه حضور خود عمل در برابر انسان است اين گفتگوها را نمى‏ پذيرد، خواه در مورد آثار در اين جهان باشد يا در جهان ديگر. 🔸ادامه 👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 👇 👌مثلًا اگر گفته شود كسى كه از مقررات رانندگى تخلف كند و با سرعت غير مجاز و سبقت بى‏ دليل و عبور از مناطق ممنوع كند ممكن است به خاطر همين چند لحظه تخلف چنان تصادفى كند كه دست و پاى او بشكند و يك عمر زمين گير شود، در اينجا كسى نمى‏ گويد، اين نتيجه تلخ براى آن تخلف كوچك عادلانه نيست، زيرا مسلم است كه اين از قبيل جريمه‏ هاى قراردادى اداره راهنمايى نيست كه در آن مسأله تناسب و هماهنگى جرم و جريمه در نظر گرفته شود، اين اثر طبيعى عمل است كه انسان به سراغ آن رفته، و خود را گرفتار آن كرده است. 🔸همچنين اگر گفته شود سراغ مشروبات الكلى يا مواد مخدر نرويد، چرا كه در مدت كوتاهى قلب و معده و مغز و اعصاب شما را تباه مى ‏كند، حال اگر كسى رفت و گرفتار ضعف شديد اعصاب، و بيمارى قلب و عروق و زخم معده شده، در برابر چند روز هوسبازى تا پايان در عذاب اليم و رنج شديد بود، هيچكس ايراد عدم تناسب جرم و جريمه را در اينجا مطرح نمى‏ كند. ❕حال فرض كنيد چنين انسانى به جاى يكصد سال، هزار سال عمر كند و يا يك ميليون سال در دنيا بماند، مسلماً بايد تحمل آن و عذاب را در اين مدت طولانى به خاطر مثلًا چند روزى هوسبازى بنمايد. 👌در مورد عذاب‏ها و كيفرهاى اخروى مسأله از اين فراتر است، آثار تكوينى اعمال و نتائج مرگبار آن ممكن است براى هميشه دامان انسان را بگيرد، بلكه خود اعمال، در برابر انسان مجسم مى‏ شود، و چون آن جهان جاويدان است اعمال نيك و بد جاودانه با انسان خواهند بود، و او را نوازش يا مى‏ دهد. 🔸مجازات‏ها و كيفرهاى رستاخيز بيشتر جنبه اثر تكوينى و خاصيت عمل دارد، همان‏گونه كه قرآن مجيد مى ‏گويد «اعمال بدشان در برابر آنان آشكار مى ‏شود و آنچه را به باد مسخره مى‏ گرفتند بر آنها وارد مى ‏گردد»! (جاثيه 33). 🔸و در آيه 54 سوره يس مى‏ خوانيم ؛ «جز اعمال خود شما براى شما نيست». ❕با اين حال، جايى براى اين سؤال باقى نمى‏ ماند كه چرا تناسب ميان «جريمه» و «جرم» در نظر گرفته نشده است؟. 👌انسان بايد با دو بال «ايمان» و «عمل صالح»، بر فراز آسمان سعادت پرواز كند و از نعمت‏هاى ابدى بهشت و لذّت قرب خدا بهره ‏مند شود، حال اگر بر اثر هوسبازى در يك لحظه با يك عمر صد ساله دو بال خود را درهم بشكند بايد براى هميشه در ذلّت و بدبختى بماند، اينجا مسأله زمان و مكان و مقدار جرم مطرح نيست، بلكه مسأله علّت و معلول و آثار كوتاه مدت و دراز آن مطرح است، يك كبريت كوچك ممكن است شهرى را به آتش بكشد، و يك گرم بذر خار مغيلان ممكن است بعد از مدّتى يك صحراى وسيع خار به وجود آورد كه دائماً مزاحم انسان باشد، همان‏گونه كه چند گرم بذر گل ممكن است با گذشتن چند سال، صحرايى از زيباترين و معطّرترين گلها به وجود آورد كه عطر آن مشام جان را معطّر و ديده و دل را نوازش دهد. 👌حال اگر كسى بگويد يك كبريت چه با آتش گرفتن يك شهر دارد و چند بذر كوچك چه تناسبى با يك صحراى خار يا گل مى‏تواند داشته باشد؟ آيا اين سؤال منطقى است؟ مسلّماً نه. ❕اعمال نيك و بد ما نيز همين‏گونه هستند و ممكن است آثار جاودانى بسيار گسترده‏ اى از خود به يادگار بگذارند (دقت كنيد). 👌مسأله مهم اينجاست كه رهبران الهى و پيامبران بزرگ و اوصياى آنها اين هشدار را پى در پى به ما دادند كه نتيجه چنان گناهانى، عذاب جاودان است، و نتيجه چنين اعمال صالحى، نعمت مخلّد و ابدى است، درست مثل اينكه باغبان آگاه و بيدارى اثر وسيع آن بذر خار و گل را براى ما قبلًا بيان كرده باشد، و ما آگاهانه راه خودمان را در اين مسير انتخاب كنيم. در اينجا به چه مى ‏توانيم ايراد كنيم، و بر چه چيز خرده بگيريم و به كدام قانون اعتراض نماييم، جز به خودمان . 📚پیام قرآن ج 6 ص 379 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⃣ 🤔 ❔آقامیری ؛ ❕ما یک وعده داریم و یک وعید، خلف وعده به هیچ وجه ممکن نیست، اما خلف وعید ممکن است، حال بزرگانی مانند آیت‌الله بهجت می‌گویند: عذاب‌هایی که در قرآن آمده وعید است و قطعی نیست، قرآن برای پیشگویی نیامده بلکه برای پیشگیری آمده، به عنوان مثال ما گاهی می‌خوانیم که خوراک جهنمیان چرک و خون است در حالی که خداوند به همه بندگان در هر حالتی رزق می‌دهد. چگونه می‌شود که در جهنم رزق بنده از چرک و خون باشد ( فارس )❗️ 💠💠 👌یکی از نامهای قیامت « یوم الوعید » است . این نام نيز يك بار در سراسر قرآن مجيد، در سوره ق آيه 20 آمده است ؛ « وَ نُفِخَ فى الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ » «و در صور دميده مى‏ شود آن روز، روز تحقق و عده ‏هاى وحشتناك است». ❕ واژه«وعيد» تنها در موارد وعده‏ هاى شرّ گفته مى‏ شود ؛ 📚مفردات الفاظ قرآن ج 1 ص 875 👌اين نام اشاره پرمعنايى به تمام مجازات‏هاى روز قيامت است، اعم از مشكلات صحنه محشر و دادگاه عدل الهى، و مجازات‏هاى دوزخ، و اعم از كيفرهاى مادى و معنوى، مانند رسوايى در ميان خلائق، و دور ماندن از فيض قرب پروردگار ... ❕آقامیری می گوید خلف وعید جایز است ، یعنی جایز است روز قیامت اصلا جهنمی در کار نباشد و همه بروند بهشت و خداوند به وعیدش به جهنم و عذابهایش عمل نکند . شمر برود بهشت و همنشین امام حسین علیه السلام شود . هیلترها ، صدام ها ، شارون ها ، و هزاران جانی و قاتل که دستانشان به خون میلیون ها تن آلوده شده است ، همه بروند بهشت چون خداوند به همه بندگانش رزق می دهد و باید همه را ببرد بهشت ❕ 👌ما می گوییم این چه استدلال مضحکی است که خلاف قرآن است و موجب زیر سوال بردن عدالت الهی می شود ❕ به خاطر همین می بینیم که خداوند در آیاتی با چنین تفکری برخورد کرده و در آیات محکمی می فرماید ؛ « آيا مؤمنان را همچون مجرمان قرار دهيم؟ شما را چه مى‏ شود؟ چگونه داورى مى‏ كنيد » ( قلم 35 _ 36) ❕« آيا كسانى را كه ايمان آورده‏ اند و عمل صالح را انجام داده‏ اند همچون مفسدان در زمين قرار دهيم، يا پرهيزگاران را همچون فاجران » ( ص 28) ❕« آيا كسانى كه مرتكب سيئات شدند گمان كردند كه ما آنها را همچون كسانى كه ايمان آورده ‏اند و عمل صالح انجام داده‏ اند قرار مى‏ دهيم كه حيات و مرگشان يكسان باشد؟ چه بد داورى مى‏ كنند- و خداوند آسمان‏ها و زمين را به حق آفريده است؟ تا هركس در برابر اعمالى كه انجام داده است جزا داده شود، و به آنها ستمى نخواهد شد. » ( جاثیه 21 _ 22) ❕تقریر دلیل مذکور هم چنین است که تاريخ گذشته انسان و حوادث امروز به خوبى نشان مى‏ دهد كه احقاق حقّ مظلومان، و كيفر ظالمان، هرگز در اين جهان به طور كامل انجام نشده، ممكن است به صورت «قضيّه جزئيه» اين مسأله ديده شود، ولى نه به صورت يك «قضيّه كليه» و فراگير. ❕پس عدالت حاكم بر اين عالم كه پرتوى از عدالت خداست ايجاب مى‏ كند روزى فرا رسيد كه پرونده اعمال همه انسان‏ها بدون استثناء با دقيق‏ترين حساب، مورد بررسى قرار گيرد، و اين همان روزى است كه رستاخيزش مى ‏ناميم. 👌علماى علم عقائد از قديم الايام بر اين استدلال در مسأله اثبات معاد تكيه مى‏ كردند، و صحنه ‏هايى از مظالم بشر را ارائه مى‏ نمودند كه در اين دنيا بدون اجراى عدالت پايان گرفته، ظالمانى كه تا آخر عمر، مرفّه زندگى كرده‏ اند، و مظلومانى كه تا واپسين لحظه زندگى در شكنجه و عذاب بوده ‏اند. آيا ممكن است خداوند عادل به اين امر راضى گردد؟ آيا اين صحنه ‏ها با عدالت او در تضاد نيست؟! 👌سپس به آسانى نتيجه مى‏ گرفتند كه بايد جهان ديگرى در كار باشد تا عدل الهى در مورد انسان‏ها تجلّى كند، و هركس مثقال ذرّه‏ اى كار خير كرده ببيند، و هركس مثقال ذره ‏اى كار شرّ انجام داده، او هم نيز به نتيجه كار خود برسد. بنابراين قيامت مظهر عدل خداست، و پاسخ به همه اين چراها . 📚الالهیات ، سبحانی ، ج 4 ص 171 ❕لذا خداوند در آیاتی عذاب دوزخیان را مقتضای قسط و عدالت خود می داند و می فرماید ؛ « بازگشت همه شما به سوى او است خداوند وعده حقى فرموده، او خلق را آغاز كرد سپس آن را باز مى ‏گرداند، تا كسانى را كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند به عدالت جزا دهد و براى كسانى كه كافر شدند نوشيدنى از مايع سوزان است و عذاب دردناكى بخاطر آنكه كفر مى ‏ورزيدند. » ( یونس 4) ❕و می فرماید ؛ « در آن روز كه اين زمين به زمين ديگر و آسمانها (به آسمانهاى ديگر) تبديل مى‏ شوند، و آنها در پيشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مى‏ گردند- و در آن روز مجرمان را با هم در غل و زنجير مى‏ بينى (غل و زنجيرى كه دستها و گردنهايشان را بهم بسته) _ لباسشان از قطران (ماده چسبنده بد بوى قابل اشتعال) است، و صورتهايشان را آتش مى‏ پوشاند- تا خداوند هر كس را هر آنچه انجام داده جزا دهد چرا كه خدا سريع الحساب است » ( ابراهیم 48 _ 51) 👌ادامه👇
🔸ادامه👇 👌بنابراین امکان الغای کلی جهنم و عذاب های دوزخ نیست ، چرا که با عدالت الهی در تضاد است و دوزخیان با پشت کردن به دستورات الهی شایستگی بهره مندی از الطاف او را از دست داده اند ، چنان که در آیه ای می فرماید ؛ « و آنها كه در آتشند به خازنان جهنم مى ‏گويند: از پروردگارتان بخواهيد يك روز عذاب ما را تخفيف دهد، آنها مى ‏گويند آيا پيامبران شما با دلائل روشن به سراغتان نيامدند؟ مى‏ گويند: آرى، آنها مى ‏گويند: پس هرچه مى‏ خواهيد دعا كنيد، ولى دعاى كافران به جايى نمى ‏رسد. » ( مومن 49 _ 50) ❕بله وعیدهای الهی در مورد مومنین قطعی نیست و خداوند می تواند آنها را به خاطر ایمانشان ببخشد یا به خاطر اعمالشان عقاب کند چنان که پیامبر گرامی در مورد مومنین فرمود ؛ « کسی که خداوند به او وعده ثواب داده باشد ، به آن عمل می کند و کسی را که به او وعید عقاب داده باشد ، خداوند دارای اختیار است ( که یا عذابش کند یا ببخشد )» 📚تحف العقول ص 48 👌بر این اساس خداوند بسیاری از مومنین را به خاطر ایمانشان مورد آمرزش قرار می دهد ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « چون روز قيامت به پا شود، خداوند تبارك و تعالى رحمتش را مى‏ گستراند، تا آن جا كه ابليس هم به رحمت او طمع مى‏ بندد. » 📚امالی صدوق ص 274 👌و فرمود ؛ « روز قيامت، بنده‏ اى را كه به خويشتن ستم كرده است، مى‏ آورند و خداى بلند مرتبه به او مى ‏فرمايد: «آيا فرمانت ندادم كه از من اطاعت كنى؟ آيا تو را از نافرمانى‏ ام نهى نكردم؟». او مى ‏گويد: چرا، اى پروردگار من؛ امّا شهوتم بر من چيره آمد. پس اگر مرا عذاب كنى، به سبب گناه خود من است و تو به من ستم نكرده ‏اى. خداوند، دستور دهد كه او را به دوزخ برند. بنده مى‏ گويد: گمان من به تو، اين نبود! خداوند مى ‏فرمايد: «گمان تو به من، چه بود؟» بنده مى‏ گويد: نيكوترين گمان را به تو داشتم. پس خداوند، دستور مى دهد كه او را به بهشت ببرند و مى ‏فرمايد: «گمان نيك تو به من، اكنون به دادت رسيد». 📚المحاسن ج 1 ص 94 ❕این مومنین اگر حق الناسی هم به ذمه داشته باشند ، اهل بیت علیهم السلام واسطه می شوند و از صاحبان حق برایشان رضایت می گیرند چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « زمانی که روز قیامت شود خداوند حساب شیعیان ما را بر عهده ما میگذارد انچه از حقوق پرودگار بر ذمه انان است محمد شفیع می شود و خداوند آنان را می بخشد و انچه از حقوق مردم بر ذمه آنان است محمد شفیع می شود و بجای انان ادا می کند و انچه از حقوق ما اهل بیت بر ذمه انان است ما نیز به انان می بخشیم تا انان بدون حساب وارد بهشت شوند» 📚بحار الانوار ج7 ص274 _ الکافی ج8 ص162 👌اما مشرکین و کافرین به خاطر کفر و شرک و عنادشان ، دیگر در آن سرا مورد لطف قرار نمی گیرند و تا ابد در دوزخ می مانند. ❕مومنین هم باید توجه کنند که اگر در دنیا غرق در فساد و گناه شوند ، احتمال است که گناهان نهایتا از آنان سلب ایمان کند و کافر بمیرند که در این صورت دیگر مورد لطف و آمرزش قرار نمی گیرند ، چنان که فرمود ؛ «آرى كسانى كه تحصيل گناه كنند، و آثار گناه سراسر وجودشان را احاطه نمايد، آنها اهل آتشند و جاودانه در آن خواهند ماند». (بقره 81) ❕و فرمود ؛ «كسانى كه مرتكب گناهان شدند كيفر را به مقدار آن دارند، و ذلت و خوارى آنها را فرا مى‏ گيرد، و هيچ چيز نمى ‏تواند آنها را از (مجازات) الهى نگه دارد، گويى صورتهايشان را پاره‏ هايى از شب ظلمانى پوشانيده، آنها اصحاب آتشند و جاودانه در آن خواهند ماند». ( یونس 27) ❕چنین کسانی که به خاطر گناهان جاودانه در آتش می مانند ، گناهکارانی اند که گناهان از آنان سلب ایمان کرده است و به خاطر بی ایمانی در آتش دوزخ جاودانه اند ، چرا که اگر ایمانی برایشان باقی مانده بود ، در آتش جاوادانه نمی مانند ، چنان که در گذشته و نمایه فوق الذکر مفصلا پیرامون آن بحث کردیم. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️سوال چرا نام دوازده امام در قرآن نیامده است 🗯پاسخ: ❗️ما در این باره در پاسخ های گذشته کانال مفصلا پاسخ داده ایم .هم اکنون پاسخی را که علامه سبحانی در این زمینه داده اند را برایتان نقل می کنیم: ❗️«روش آموزشی قرآن بیان کلیات و اصول عمومی است. تشریح مصادیق و جزئیات غالباً برعهده پیامبر گرامی می‌باشد. رسول خدا نه تنها مأمور به تلاوت قرآن بود، بلکه در تبیین آن نیز مأموریت داشت، چنان که می‌فرماید: «قرآن را بر تو فرستادیم تا آنچه برای مردم نازل شده است، برای آنها بیان کنی و آشکارسازی، شاید آنان بیندیشند» 📓نحل44 🗯در آیه یاد شده دقت کنید، می‌فرماید:«لتُبَیّن» و نمی‌گوید: «لتقرأ» یا «لیتلو» و این نشانه آن است که پیامبر علاوه بر تلاوت، باید حقایق قرآنی را روشن کند. 🗯 بنابراین، انتظار این که مصادیق و جزئیات در قرآن بیاید، همانند این است که انتظار داشته باشم همه جزئیات در قانون اساسی کشور ذکر شود. اکنون برخی از روش‌های قرآنی را در مقام معرفی افراد بیان می‌کنیم: 1⃣معرفی به نام: 🗯گاهی وضعیت ایجاب می‌کند که فردی را به نام معرفی کند، چنان‌که می‌فرماید: «(عیسی می‌گوید:) به شما مژدة پیامبری را می‌دهم که پس از من می‌آید و نامش احمد است». 📓صف6 ❗️در این آیه، حضرت مسیح، پیامبر پس از خویش را به نام معرفی می‌کند و قرآن نیز آن را از حضرتش نقل می‌نماید. 2⃣معرفی با عدد: ❗️گاهی موقعیت ایجاب می‌کند که افرادی را با عدد معرفی کند، چنان که می‌فرماید: «و خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده سرگروه برانگیختیم». 📓مائده 11 3⃣معرفی با صفت: 🗯بعضی اوقات وضعیت به‌گونه‌ای است که فرد مورد نظر را با اوصاف معرفی کند؛ چنان که پیامبر خاتم را در تورات و انجیل، با صفاتی معرفی کرده است: «کسانی که از رسول و نبی درس ناخوانده‌ای پیروی می‌کنند که نام و خصوصیات او را در تورات و انجیل نوشته می‌یابند، که آنان را به نیکی دعوت کرده و از بدی‌ها بازشان می‌دارد، پاکی‌ها را برای آنان حلال کرده و ناپاکی‌ها را تحریم می‌نماید و آنان را امر به معروف و نهی از منکر می‌کند و بارهای گران و زنجیرهایی که بر آنان بود، از ایشان برمی‌دارد...». 📓اعراف157 ❗️با توجه به این روش، انتظار این که اسامی دوازده امام با ذکر نام و اسامی پدر و مادر در قرآن بیاید، انتظاری بی جا است؛ زیرا گاهی مصلحت در معرفی به نام است و گاهی معرفی به عدد و احیاناً معرفی با وصف. 🗯اگر این اصل را بپذیریم و بگوییم خداوند باید کلیه مسائل اختلاف آفرین را در قرآن ذکر کند، تا مسلمانان دچار تفرقه نشود در این صورت باید صدها مسألة کلامی و عقیدتی و فقهی و تشریعی در قرآن ذکر شده باشد، مسائلی که قرن‌ها مایه جنگ و جدل و خونریزی در میان مسلمانان شده است، ولی قرآن درباره آنها به طور صریح و قاطع ـکه ریشه‌کن کننده نزاع باشد سخن نگفته است، مانند: 1. صفات خدا عین ذات اوست یا زاید بر ذات؟ 2. حقیقت صفات خبری مانند استوای بر عرش چیست؟ 3. قدیم یا حادث بودن کلام خدا. 4. جبر و اختیار. ❗️این مسایل و امثال آنها هر چند از قرآن قابل استفاده است، ولی آن‌چنان شفاف و قاطع که نزاع را یک سره از میان بردارد، در قرآن وارد نشده است و حکمت آن در این است که قرآن مردم را به تفکر و دقت در مفاد آیات دعوت می‌کند، بیان قاطع همه مسائل، به گونه‌ای که همه مردم را راضی سازد، بر خلاف این اصل است. ❗️پرسشگر تصور می‌کند که اگر نام امام و یا امامان در قرآن می‌آمد، اختلاف از بین می‌رفت، در حالی که این اصل کلیت ندارد؛ زیرا در موردی تصریح به نام شده ولی اختلاف نیز حاکم گشته است. 🗯بنی اسرائیل، از پیامبر خود خواستند فرمانروایی برای آنان از جانب خدا تعیین کند تا تحت امر او به جهاد بپردازند و زمین‌های غصب شده خود را بازستانند و اسیران خود را آزاد سازند. آنجا که گفتند: «آنان به یکی از پیامبران خود گفتند: برای ما فرمانروای معین کن تا به جنگ در راه خدا بپردازیم...». 📓بقره246 🗯پیامبر آنان، به امر الهی فرمانروا را به نام معرفی کرد و گفت: «به راستی که خدا طالوت را به فرمانروایی شما برگزیده است». 📓بقره247 🗯با این‌که نام فرمانروا با صراحت گفته شد، آنان زیر بار نرفتند و به اشکال تراشی پرداختند و گفتند: «از کجا می‌تواند فرمانروای ما باشد، حال آن که ما به فرمانروایی از او شایسته‌‌تریم، و او توانمندی مالی ندارد؟...». 📓بقره 247 🗯این امر، دلالت بر آن دارد که ذکر نام برای رفع اختلاف کافی نیست، بلکه باید موقعیت جامعه، آماده پذیرایی باشد. ❗️چه بسا ذکر اسامی پیشوایان دوازده‌گانه، سبب می‌شد که آزمندان حکومت و ریاست به نسل کشی بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگیری کنند، چنان که این مسأله درباره حضرت موسی رخ داد 📚راهنمای حقیقت،علامه سبحانی،ص293 به بعد 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال زمانی که جبرئیل با محمد (ص) گفت بخوان و ایشان در پاسخ گفت خواندن و نوشتن نمیدانم،هزار و اندی سال پیش از آن کوروش منشور حقوق بشر را نوشته بود. 🗯پاسخ: ❗️توجه به چند نکته لازم است: 1⃣در اینکه پیامبر به مکتب نرفت و هیچ خطی ننوشت در میان مورخان بحثی نیست وقران نیز صریحا می گوید: «پیش از این نه کتابی می خواندی ونه با دست خود چیزی می نوشتی تا موجب تردید دشمنانی که می خواهند سخنان تورا ابطال کنند گردد» 📓 48 عنکبوت ❗️اصولا در محیط حجاز به اندازه ای با سواد کم بود که افراد با سواد کاملا معروف وشناخته شده بودند. در مکه که مرکز حجاز محسوب می شد تعداد کسانی که از مردان می توانستند بخوانند وبنویسند از 17 نفر تجاوز نمی کرد واز زنان تنها یک زن بود که سواد خواندن ونوشتن داشت 📚فتوح البلدان،ص459 ❗️این درمورد دوران قبل از نبوت واما پس از بعثت در هیچیک از تواریخ نقل نشده است که او خواندن ونوشتن را از کسی فرا گرفته باشد بنابراین به همان حال امی بودن تا پایان عمر باقی ماند ❗️ولی اشتباه بزرگ که باید از آن اجتناب کرد این است که درس نخواندن غیر از بی سواد بودن است. هیچ مانعی ندارد که پیامبر به تعلیم الهی خواندن یا خواندن ونوشتن را بداند بی آنکه نزد انسانی فرا گرفته باشد زیرا چنین اطلاعی بدون تردید از کمالات انسانی است ومکمل مقام نبوت است. ❗️شاهد این سخن آن است که در روایاتی که از امامان اهل بیت نقل شده می خوانیم پیامبر می توانست بخواند ویا هم توانایی خواندن داشت وهم توانایی نوشتن 📚تفسیر برهان،ج4 ص332 📚بحار الانوار ج16 ص82 باب6 ❗️اما برای این که جایی برای کوچکترین تردید برای دعوت او نماند از این توانایی استفاده نمی کرد.زیرا اگر او بسان مردم دیگر درس می خواند و نامه می نوشت مخالفان نبوت او آن را دستاویز قرار داده و چنین وانمود می کردند که آیین توحید او و شرایع و احکام وی زاییده افکار و نتیجه مطالعات و بررسی کتابهای پیشین است و ارتباطی با جهان وحی و خداوند ندارد. 📚تفسیر نمونه،ج6 ص400 2⃣این که گفته شد کوروش با دست خودش منشوری که معروف است به « منشور کوروش» را نوشته مطلبی ناصحیح می باشد .گفته شده است که کاتب فردی دیگری بوده است اما نامش در تاریخ نیامده است https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87_%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4 3⃣این افراد که هم اکنون سنگ کوروش را به سینه می زنند توجه ندارند که به فرض اگر بگوییم کوروش همان ذو القرنین که در قرآن به آن اشاره شده است بوده ،بنده ای مطیع وصالح قلمداد می شده است چنان که حضرت علی فرمود: « ذو القرنین فرشته و یا پیامبر نبود بلکه بنده ای بود که خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست می داشت» 📚بحار الانوار،ج12 ص178 ❗️و خداوند بارها و بارها از او و امثال او پیمان به ایمان نسبت به نبوت پیامبر گرامی و امامت ائمه را گرفته بوده و او نیز با جان و دل پذیرا بوده بود به گونه ای که اگر در زمان کنونی زنده بود مطیع پیامبر گرامی و اهل بیت ایشان می بود 📚بحار الانوار،ج5 ص225 باب10 🗯اما این « کوروش پرستان » از روی جهل و نا اگاهی کوروش را در برابر ایین اسلام و مکتب حقه تشیع قرار داده اند تا از پس آن به مقاصد شوم خود برسند. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال لطفا در خصوص حقوق حیوانات در اسلام توضیح بدید افرادی اشکال می کنند که در تعالیم اسلامی مطلبی در مورد حقوق حیوانات وجود ندارد 🗯پاسخ: ِ 🗯در کتاب شرح نهج البلاغه چنین امده است: ❗️«مردم جهان از قدیم الایام به طور سنتى براى حیواناتى که از آنها استفاده مى کردند، احترام قائل بودند و اصولى را درباره آنها رعایت مى کردند و در بعضى از موارد به صورت افراطى در مى آمد و شکل پرستش به خود مى گرفت همان گونه که امروز در میان جمعى از هندوها نیز دیده مى شود تا اینکه در این اواخر به مدافعان از حیوانات، شکل جمعیّت دادند و اصول و مقرراتى قائل شدند و اگر کسانى از آن تخلف کنند مورد اعتراض قرار مى گیرند، هرچند این موضوع مانند سایر موضوعاتى که مربوط به حقوق بشر یا حمایت زندانیان و کودکان و امثال آنهاست در بسیارى از موارد رنگ سیاسى به خود گرفته و تبدیل به چماقى براى کوبیدن بر سر مخالفان شده است گاه هزاران انسان بى گناه را مى کشند و در سال میلیادرها دلار سلاحهاى کشتار جمعى صادر مى کنند و صداى کسى بلند نمى شود اما یک یا چند حیوان اگر مورد آزار قرار گیرند فریادشان بلند مى شود. 🗯ولى اسلام حد اعتدال را از آغاز در این مسأله رعایت کرده و سفارش های اکید و دقیق و ❗️ظریفى درباره حیوانات نموده که هر انسان منصفى را به تحسین وا مى دارد. 🗯در کتب روایى ما، احادیث فراوانى در این باره وارد شده است از جمله در ابواب مربوط به حج به تناسب استفاده از حیوانات به عنوان مرکب در مسیر حج، ابوابى تحت عنوان ❗️ «اَبْوابُ اَحْکامِ الدَّوابِّ فِى السَّفَرِ وَغَیْرِهِ» دیده مى شود. 🗯مرحوم شیخ حر عاملى در کتاب وسائل الشیعه در جلد هشتم تحت همین عنوان روایات فراوانى در بیش از پنجاه باب ذکر کرده است که ذیلا بعضى از روایات آن را که در باب اوّل ذکر کرده از نظر مى گذرانیم. 🗯پیامبر گرامی فرمود: ❗️« براى چهارپایان بر صاحبان آنها حقوق (شش گانه) است: 🔶نخست اینکه هنگامى که به منزل رسید و پیاده شد اوّل آذوقه آنها را آماده کند (چرا که این حیوان از صاحبش خسته تر است به علاوه زبان تقاضا ندارد) و هر زمان که از کنار آب بگذرد، آب را بر او عرضه کند (تا اگر تشنه باشد بنوشد) و هرگز به صورتش تازیانه نزند، چرا که او تسبیح و حمد خدا مى گوید و هرگز بر پشت آن هنگام توقف ننشیند مگر در هنگام جنگ (اشاره به اینکه هنگامى که سواران به هم مى رسند، یا از کنار فرد پیاده اى عبور مى کنند و براى احوال پرسى و مطالب دیگر توقف مى نمایند باید از مرکب پیاده شوند، حرفهایشان که تمام شد سوار شوند و به راه خود ادامه دهند،زیرا این زحمت را به حیوان دادن که در حال توقف سوار آن باشند و پیاده نشوند، زحمتى است بدون دلیل ولى در میدان جنگ چنین نیست (زیرا پیاده شدن از مرکب به هر حال خطرناک است) و بیش از طاقتش چیزى بر آن بار نکند و بیش از تواناییش آن را راه نبرد». 📚وسائل الشیعه ج8 ص350 ❗️در حدیث دیگرى از امام صادق شبیه همین معنا تحت عنوان « براى چهارپایان بر صاحبان آنها شش حق است» نقل شده و در روایت دیگرى هفت حق ذکر شده است. 🗯تعبیرات ظریفى در این روایت آمده که اسلام کوچک ترین مسائل را درباره این موضوع از نظر دور نداشته و انسانى ترین دستورات را در این باره داده است. بسیارند کسانى که هنگامى که مرکب آنها کم و زیادى مى کند با شلاق به جان آن مى افتند و گاه عصبانیّت خود را در موضوعات دیگر، بر سر حیوان خالى مى کنند; ولى اسلام تأکید مى کند که بى دلیل مرکب را آزار ندهند. 🗯در حدیث مى خوانیم که امام سجاد زین العابدین چهل بار از مدینه به مکّه براى زیارت خانه خدا از شترى استفاده کرد و در تمام این مدت حتى یک تازیانه به آن شتر نزد» 📚همان مدرک ص353 ❗️در حدیث معروفى که در منابع شیعه و اهل سنّت آمده است مى خوانیم: 🗯«خداوند زنى را به سبب گربه اى وارد دوزخ ساخت چرا که آن را بسته بود نه رهایش مى کرد که خودش غذا پیدا کند و نه غذایى به او مى داد». 📚همان مدرک ص397 📚کنزالعمال،ح43695 ❗️حتى از بعضى روایات استفاده مى شود که نباید فحش و ناسزا به حیوانات داد 📚تهذیب ج4 ص164 ❗️ این تعبیر نشان مى دهد که حیوانات هم براى خود فهم و شعورى دارند و از فحش و ناسزا متأثر مى شوند. به علاوه هنگامى که زبان انسان آلوده شد، تدریجاً براى او عادت مى شود و در مورد انسانها نیز آن را به کار مى برد. 📚شرح نهج البلاغه،ایت الله العظمی مکارم،ج9 ص324 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال در زمان کنونی فساد اخلاقی وغيراخلاقی وکشت وکشتارانسانھای بيگناہ عادی شدہ پس امام زمان اگر وجود دارد چرا بہ داد انسانھا نمی رسد؟ 🗯پاسخ: ❗️برای ظهور حضرت باید یارانی پرورش پیدا کنند و زمینه های ظهور فراهم شود، اگر یاران کارآمد تربیت نشوند و جهان آماده پذیرش امام نشود، امام عصر ظهور نمی کنند، همان طور که در طول تاریخ بروز جنگ جهانی اول و دوم باعث ظهور نشده، پس ما باید با تلاش یاران کارآمد تربیت کنیم و زمینه ها را هم فراهم کنیم تا امام زمان ظهور کنند. 🗯در کتاب راهنمای حقیقت چنین امده است: «❗️برنامه حضرت مهدي با برنامه پيامبران و ساير پيشوايان يك تفاوت كلي دارد و آن اين كه برنامه وي قانونگذاري نيست، بلكه يك برنامه به تمام معني اجرايي در تمام جهان است. به اين معني كه او مأموريت دارد تمام اصول تعاليم اسلام را در جهان پياده كند و اصول عدالت و دادگري و حق و حقيقت را در ميان جامعه بشري بگستراند. 🔷روشن است كه پياده شدن چنين برنامة انقلابي جهاني، كه به وسيله آن اصول عدالت و دادگري و حقّ و حقيقت در ميان همه مردم جهان گسترش يابد، به شرايط و مقدّماتي نياز دارد كه تحقق آنها جز با مرور و تكامل همه جانبه اجتماع ممكن نيست برخي از آن مقدمات عبارتند از: 1⃣آمادگي روحي: ❗️در درجه نخست بايد مردم جهان براي اجراي اين اصول، تشنه و آماده گردند و تا زماني كه در مردم جهان تقاضايي نباشد، «عرضه» هر نوع برنامه مادّي و معنوي مؤثر نخواهد بود. قانون عرضه و تقاضا نه تنها در نظام زندگي اقتصادي حكم‌فرماست، بلكه مشابه اين نظام در عرضه برنامه‌هاي معنوي و اصول اخلاقي و مكتب‌هاي سياسي و انقلابي نيز حاكم مي‌باشد و تا در اعماق دل مردم براي اين نوع امور تقاضا و درخواستي نباشد، عرضه آن با شكست رو به رو شده و كاري از پيش نخواهد رفت. 🗯امام باقر(ع) مي‌فرمايد: «روزي كه قائم آل محمّد قيام كند، خدا دست خود را بر سر بندگان مي‌گذارد، در پرتو آن خردها را جمع مي‌گرداند و شعور آنان به حد كمال مي‌رسد» 📚کافی ج1 ص25 🗯البتّه گذشت زمان و شكست قوانين مادّي و پديد آمدن بن‌بست‌هاي جهاني و كشيده شدن بشريّت بر لب پرتگاه جنگ، مردم جهان را به تنگ آورده و آنان را به اين حقيقت واقف خواهد ساخت كه اصول و قوانين مادّي و سازمان‌هاي به اصطلاح بين المللي، نه تنها نمي‌توانند مشكلات زندگي را حل كنند و عدالت را در جهان حكم‌فرما سازند، بلكه همين خستگي و يأس، مردم دنيا را براي پذيرش يك انقلاب بنيادي مهيّا و آماده مي‌سازد و مي‌دانيم كه اين موضوع نياز به گذشت زمان دارد تا تجربه‌هاي تلخ زندگي ثابت كند كه تمام نظامات مادّي و سازمان‌هاي بشري در اجراي اصول عدالت و احقاق حق و برقراري امنيّت و آرامش، عاجز و ناتوان مي‌باشند و سرانجام بايد بر اثر يأس و نوميدي، اين تقاضا در مردم گيتي براي تحقّق چنان آرمان الهي پديد آيد و زمينه براي عرضه يك انقلاب جهاني به وسيله يك مرد الهي و آسماني، از هر نظر مساعد گردد. 2⃣ تكامل علوم و فرهنگ‌هاي انساني: 🗯از سوي ديگر براي برقرار ساختن يك حكومت جهاني بر اساس عدل و داد، نياز فراوان به پيشرفت علوم و دانش‌ها و فرهنگ‌هاي اجتماعي و مردمي است كه آن نيز بدون پيشرفت فكري و گذشت زمان، ممكن و ميسّر نمي‌گردد. ❗️برقراري حكومت جهاني كه در پرتو آن، در سراسر جهان عدل و داد و قانون حكومت كند و همه مردم جهان از كليه مزاياي فردي و اجتماعي اسلامي بهره‌مند گردند بدون وجود يك فرهنگ پيشرفته در كليّه شؤون بشري امكان پذير نيست و هرگز بدون يك فرهنگ كامل، جامه عمل به خود نمي‌پوشد. اين نيز احتياج به گذشت زمان دارد. 3⃣تكامل وسايل ارتباط جمعي: ❗️ از طرفی چنين حكومتي به وجود وسايل كامل ارتباط جمعي نياز دارد تا در پرتو آن بتواند مقرّرات و احكام و اصول انساني را از طرق مختلف در مدّت كوتاهي به مردم جهان اعلام كند. اين امر نيز بدون تكامل صنايع انساني و گذشت زمان محقق نمي‌شود. 4⃣پرورش نيروي انساني: ❗️از همه اينها گذشته ، پيشبرد چنين هدفي و پي‌ريزي چنان انقلابي، به يك نيروي فعّال و سازنده انساني نياز دارد كه در واقع ارتش انقلاب جهاني را تشكيل مي‌دهد. تشكيل چنين ارتشي و به وجود آمدن چنين افراد پاكباخته و فداكاري، كه در راه هدف و حقيقت از همه چيز بگذرند، به گذشت زمان نياز دارد. 🗯اگر در برخي از روايات مي‌خوانيم كه فلسفة طولاني شدن غيبت امام زمان، همان امتحان و آزمايش مردم است، ممكن است ناظر به همين نكته باشد زيرا امتحان و آزمايش در منطق اسـلام به معني آزمـون‌هاي معمولي و كشف امور پنهاني نيست; بلكه مقصود از آن پرورش روحيّات پاك و پديد آوردن حداكثر ورزيدگي در افراد مي‌باشد. 🗯مجموع اين جهات چهارگانه نياز به اين دارد كه زمان قابل ملاحظه‌اي بگذرد و جهان از بسياري جهات پيش برود; و آمادگي روحي و فكري براي پذيرش حكومت جهاني بر اساس حقّ و عدالت در مردم پديد آيد; آنگاه اين برنامه با وسايل
و امكانات خاصّي در سطح جهاني وسيله حضرت مهدی پياده گردد و اين است گوشه‌اي از فلسفة غيبت طولاني امام. 🗯مجموع این جهات چهار گانه را می توان در امور زیر خلاصه کرد: 1⃣: تکامل روحی2⃣تکامل فرهنگی3⃣تکامل وسائل ارتباط جمعی4⃣تشکیل یک ارتش انقلاب جهانی از یک جمعیت پاکباخته وفداکار 📚راهنمای حقیقت،علامه سبحانی،ص483 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال ایا راست است که در زمان بنی امیه حضرت علی را بر روی منابر لعنت می کردن و معاویه موسس این کار بود 🗯پاسخ: ❗️سیوطی در این باره می نویسد: 🗯« در زمان بنی امیه بر اساس سنتی که معاویه بنا نهاد بر فراز بیش از هفتاد هزار منبر،علی بن ابی طالب مورد لعن قرار می گرفت» 📚النصائح الکافیه،ص105 ❗️این مساله به قدری گسترش یافته بود که زمانی که عمر بن عبدالعزیر پس از سال ها لعن حضرت علی را ممنوع کرد جامعه این اقدام او را خلاف سنت اعلام کردند چنان که امده است: 🗯« هنگامی که عمر بن عبدالعزیز در خطبه نماز جمعه به امیر مومنان سب و دشنام نداد و این کار را ممنوع اعلام داشت صدای فریاد مردم در فضای مسجد پیچید که چرا سنت پیامبر را ترک کردی ؟» 📚همان منبع،ص72 📚العتب الجمیل،ص74 🗯مسلم نیشابوری نقل می کند : « معاویه سعد را امر کرد و به او گفت چه چیز تو را از سب و دشنام به ابوتراب( علی) باز می دارد...» 📚صحیح مسلم،ج4 ص1871 📚سنن ترمذی،ج5 ص3724 🗯ابن ابی شیبه استاد بخاری نقل می کند: « سعد بن ابی وقاص گوید در یکی از سفرهای حج نزد معاویه رفتم و معاویه به آن حضرت دشنام داد» 📚المصنف ج6 ص366 🗯طبری می نویسد: ❗️هنگامی که معاویه مغیره را والی کوفه قرار داد به او چند توصیه کرد از جمله: « از فحش و ناسزا به علی کوتاهی مکن» 📚تاریخ طبری ج3 ص218 🗯ونقل می کنند: « هرگاه فردی از بنی امیه از جای خود بر می خاست علی را لعن می کرد» 📚حلیه الاولیائ،ج5 ص322 📚تاریخ مدینه دمشق،ج50 ص96 ❗️ابن سعد در الطبقات می اورد: « حاکمان بنی امیه تا پیش از زمان عمر بن عبدالعزیز به علی دشنام می دادند» 📚الطبقات الکبری،ج5 ص393 ❗️الوسی می اورد: « بنی امیه که غضب خدا بر انها باد تا زمان عمر بن عبدالعزیز در پایان خطبه های نماز جمعه به علی ناسزا می گفتند» 📚روح المعانی ج14 ص220 🗯حال اهل سنت از معاویه و بنی امیه تمجید و تکریم می کنند در حالی که نقل کرده اند که پیامبر گرامی فرمود: ❗️« علی را دشنام ندهید هر که علی را دشنام دهد مرا دشنام داده و هر که مرا دشنام داده خداوند را دشنام گفته است و کسی که خدا را دشنام گوید خداوند اورا عذاب می کند» 📚کنزالعمال ج11 ص262 📚مسند احمد،ج6 ص323 ❗️مسلم و دیگران نقل می کنند که حضرت علی فرمود: « سوگند به خدایی که دانه را شکافت و مردمان را افرید پیامبر چنین فرمود: مرا جز مومن دوست ندارد و جز منافق دشمن نمی دارد» 📚صحیح مسلم ج1 ص86 📚فتح الباری ج7 ص58 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال ایا در تورات و انجیل بشارت به ظهور پیامبر اسلام امده است یا خیر 🗯پاسخ: ❗️در سوره اعراف آیه 157 می خوانیم: « انها که از فرستاده خدا پیامبر امی پیروی می کنند کسی که صفاتش را در تورات و انجیل مشاهده می کنند» ❗️ومی فرماید: « کسانی که کتاب اسمانی به انها داده شده است بخوبی پیامبر را می شناسند همان گونه که فرزندان خود را می شناسند» 📓بقره146 ❗️گرچه شواهد قطعی تاریخی و همچنین محتویات کتب مقدسه یهود و نصاری نشان که اینها کتابهای آسمانی نازل شده بر موسی و عیسی نیستند و دست تحریف به سوی آنها دراز شده است بلکه بعضی از میان رفته اند و آنچه امروز به نام کتب مقدسه در میان آنها است مخلوطی است از زائیده های افکار بشری و قسمتی از تعلیماتی که بر موسی و عیسی نازل گردیده و در دست شاگردان بوده است . 📚برای آگاهی بیشتر بر مدارک این سخن به کتاب رهبر سعادت یا دین محمد و کتاب قرآن و آخرین پیامبر مراجعه فرمائید 🗯بنابراین اگر جمله هائی که صراحت کامل درباره بشارت ظهور پیامبر اسلام داشته باشد در آنها دیده نشود جای تعجب نخواهد بود. 🗯ولی با این حال در همین کتب تحریف یافته عباراتی دیده می شود که اشاره قابل ملاحظه ای به ظهور این پیامبر بزرگ دارد که جمعی از دانشمندان ما آنها را در کتابها یا مقاله هائی که در این موضوع نگاشته اند جمع آوری نموده، و چون ذکر آنهمه بشارات و بحث و گفتگو پیرامون دلالت آنها بطول می انجامد ما تنها به چند قسمت به عنوان نمونه اشاره می کنیم. 1⃣ در تورات سفر تکوین فصل 17 شماره 17 تا 20 چنین می خوانیم: «و ابراهیم به خدا گفت که ای کاش اسماعیل در حضور تو زندگی نماید... و در حق اسماعیل (دعای) ترا شنیدم اینک به او برکت دادم و او را بارور گردانیده به غایت زیاد خواهم نمود و دوازده سرور تولید خواهد نمود و او را امت عظیمی خواهم نمود» 2⃣ در سفر پیدایش باب 49 شماره 10 می خوانیم: «عصای سلطنت از یهودا و فرمانفرمائی از پیش پایش نهضت خواهد نمود تا وقتی که «شیلوه» بیاید که به او امتها جمع خواهد شد.» ❗️قابل توجه اینکه یکی از معانی شیلوه -طبق تصریح مسترها کس در کتاب قاموس مقدس فرستادن می باشد و با کلمه رسول یا رسول الله موافق است. 3⃣در انجیل یوحنا باب 14 شماره 15 و 16 چنین می خوانیم: «اگر شما مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید و من از پدر خواهم خواست و او تسلی دهنده دیگر به شما خواهد داد که تا به ابد با شما خواهد ماند» 4⃣و در همان انجیل یوحنا باب 15 شماره 26 می خوانیم: «و چون آن تسلی دهنده بیاید که من از جانب پدر به شما خواهم فرستاد یعنی روح راستی که از طرف پدر می آید او درباره من شهادت خواهد داد.» 5⃣و نیز در همان انجیل یوحنا باب 16 شماره 7 به بعد می خوانیم: «لیکن به شما راست می گویم که شما را مفید است که من بروم که اگر من نروم آن تسلی دهنده به نزد شما نخواهد آمد اما اگر بروم او را به نزد شما خواهم فرستاد... اما چون او یعنی روح راستی بیاید او شما را به تمامی راستی ارشاد خواهد نمود، زیرا که او از پیش خود سخن نخواهد گفت بلکه هر آنچه می شنود خواهد گفت و شما را به آینده خبر خواهد داد.» ❗️نکته شایان توجه اینکه: 🗯در اناجیل فارسی در جمله های بالا که از انجیل یوحنا است کلمه «تسلی دهنده» آمده، ولی در انجیل عربی چاپ لندن مطبعه ویلیام وطس - سال 1857) به جای آن «فارقلیطا »ذکر شده است. 📚تفسیر نمونه،ج6 ص403 🗯در کتاب التحقیق چنین امده است: « اصل این کلمه ( فارقلیط) در یونانی پرکلیت( به کسر پ) تحریف شده که معنای آن احمد و پسندیده است سپس به کلمه پرکلیت ( به فتح پ) تحریف شده که معنای تسلی دهنده می باشد» 📚التحقیق ج2 ص305 ❗️در تعبیرات خود انجیل جمله هایی وجود دارد که نشان می دهد این کلمه به هر تعبیری که باشد سخن از پیامبری می گوید که ظاهر می شود و ایینش جاودان است . 🗯جمله: « من از پدر خواهم خواست او تسلی دهنده دیگر به شما خواهد داد که تا ابد با شما خواهد ماند» 📚انجیل یوحنا باب 14 جمله16 🔷دلیل روشنی است که منظور از تسلی دهنده دیگر پیامبری است که ایینش ابدی و جاودانی است 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇👇
🔴ادامه پاسخ 👇👇👇 🗯شاهد زنده دیگر: ❗️فخر الاسلام مؤلف کتاب انیس الاعلام که خود یکی از کشیشان بنام مسیحی بوده، و تحصیلات خود را نزد کشیشان مسیحی به پایان رسانیده است و به مقام ارجمندی از نظر آنان نائل آمده در مقدمه این کتاب ماجرای عجیب اسلام آوردن خود را چنین شرح می دهد: 🗯بعد از تجسس بسیار و زحمات فوق العاده و گردش در شهرها خدمت کشیش والا مقامی رسیدم، که از نظر زهد و تقوا ممتاز بود، فرقه کاتولیک از سلاطین و غیره سؤالات دینی خود را به او مراجعه می کردند، من نزد او مدتی مذاهب مختلفه نصارا را فرا می گرفتم، او شاگردان فراوانی داشت، ولی در میان همه به من علاقه خاصی داشت . ❗️کلیدهای منزل ... همه در دست من بود فقط کلید یکی از صندوقخانه ها را پیش خود نگاه داشته بود ... 🗯در این بین روزی کشیش مزبور را عارضه ای رخ داد به من گفت به شاگردها بگو حال تدریس ندارم . وقتی نزد شاگردان آمدم دیدم مشغول بحثند، این بحث منجر به معنی لفظ فارقلیطا در سریانی و پریکلتوس به زبان یونانی ... جدال آنها به طول انجامید، هر کسی رایی داشت ... ❗️پس از بازگشت، استاد پرسید: امروز چه مباحثه کردید؟من اختلاف آنها را در لفظ« فارقلیطا » از برای او تقریر کردم ...گفت : تو کدامیک از اقوال را انتخاب کرده ای ؟ 🗯گفتم مختار فلان مفسر را اختیار کرده ام . 🗯کشیش گفت : تقصیر نکرده ای، و لکن حق و واقع خلاف همه این اقوال است، زیرا حقیقت این را نمی دانند مگر راسخان فی العلم، از آنها هم تعداد کمی با آن حقیقت آشنا هستند، من اصرار کردم که معنی آن را برایم بگوئید، وی سخت گریست و گفت : 🗯هیچ چیز را از تو مضایقه نمی کنم ... در فرا گرفتن معنی اسم اثر بزرگی است، ولی به مجرد انتشار، من و تو را خواهند کشت . چنانچه عهد کنی به کسی نگوئی این معنی را اظهار می کنم ... من به تمام مقدسات قسم خوردم که نام او را فاش نکنم، 🗯پس گفت : این اسم از اسماء پیامبر مسلمین است و به معنی (احمد)و (محمد)است . ❗️پس از آن کلید آن اطاق کوچک را به من داد و گفت : در فلان صندوق را باز کن و فلان و فلان کتاب را بیاور، کتابها را نزد او آوردم، این دو کتاب به خط یونانی و سریانی پیش از ظهور پیامبر اسلام بر پوست نوشته شده بود 🗯در هر دو کتاب لفظ« فارقلیطا»را به معنی، احمد و محمد، ترجمه نموده بودند سپس استاد اضافه کرد: ❗️ علماء نصارا قبل از ظهور او اختلافی نداشتند که «فارقلیط»ابه معنی احمد و محمد است، ولی بعد از ظهور محمد برای بقای ریاست خود و استفاده مادی، آن را تاویل کردند و معنی دیگر برای آن اختراع نمودند و آن معنی قطعا منظور صاحب انجیل نبوده است . 🗯سؤال کردم درباره دین نصارا چه می گوئی ؟ گفت با آمدن دین اسلام منسوخ است، این لفظ را سه بار تکرار نمود پس گفتم : ⁉️در این زمان طریقه نجات و صراط مستقیم ... کدام است ؟ گفت : منحصر است در متابعت محمد ❗️اگر آخرت و نجات می خواهی البته باید دین حق را قبول نمائی ... و من همیشه تو را دعا می کنم، به شرط اینکه در روز قیامت شاهد باشی که در باطن مسلمان و از تابعان حضرت محمد هستم، ... هیچ شکی نیست که امروز بر روی زمین دین اسلام دین خداست ... 📚اقتباس با کمی اختصار از (هدایت دوم) مقدمه کتاب (انیس الاعلام) 🗯چنانکه ملاحظه می کنید طبق این سند علمای اهل کتاب پس از ظهور پیامبر اسلام به خاطر منافع شخصی خود، نام و نشانه های او را طور دیگری تفسیر و توجیه کردند. 📚تفسیر نمونه ج1 ص211 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
امام على عليه السلام: هركه به غيرِ خداوند سبحان اميد بندد، اميدهايش را دروغ مى يابد مَن أمَّلَ غَيرَ اللّهِ سُبحانَهُ أكذَبَ آمالَهُ غرر الحكم حدیث8953
نگونه که رمز پیروزى ها را در نیکى ایام جستجو مى کنند 🗯این یکنوع فرار از حقیقت، و افراط در مسأله، و توضیح خرافى حوادث زندگى است که باید از آن به شدت پرهیز کرد، و در این مسائل نه گوش به شایعات میان مردم داد، نه سخن منجمان، و نه گفته فال گیران، اگر چیزى در حدیث معتبر در این زمینه ثابت شود باید پذیرفت، وگرنه بى اعتنا به گفته این و آن باید خط زندگى را ادامه داد، و با تلاش و سعى و کوشش به پیش محکم گام برداشت، و از توکل بر خدا یارى جست و از لطف او استعانت خواست. 3⃣ مسأله توجه به سعد و نحس ایام علاوه بر اینکه غالباً انسان را به یک سلسله حوادث تاریخى آموزنده رهنمون مى شود، عاملى است براى توسل و توجه به ساحت قدس الهى، و استمداد از ذات پاک پروردگار، و لذا در روایات متعددى مى خوانیم: « در روزهائى که نام نحس بر آن گذارده شده مى توانید با دادن صدقه، و یا خواندن دعا، و استمداد از لطف خداوند، و قرائت بعضى از آیات قرآن، و توکل بر ذات پاک او، به دنبال کارها بروید و پیروز و موفق باشید.» ❗️از جمله در حدیثى مى خوانیم که یکى از دوستان امام حسن عسکرى روز سه شنبه خدمتش رسید، امام فرمود: دیروز تو را ندیدم، عرض کرد: دوشنبه بود، و من در این روز حرکت را ناخوش داشتم فرمود: 🗯 «کسى که دوست دارد از شر روز دوشنبه در امان بماند در اولین رکعت نماز صبح سوره هل اتى بخواند، سپس امام این آیه از سوره هل اتى را (که تناسب با رفع شر دارد) تلاوت فرمود: فوقاهم الله شر ذلک الیوم... «خداوند نیکان را از شر روز رستاخیز نگاه مى دارد او به آنها خرمى و طراوت ظاهر و خوشحالى درون عطا مى کند» 📚بحار ج59 ص39 ❗️در حدیث دیگر مى خوانیم که یکى از یاران امام ششم از آن حضرت پرسید: آیا در هیچ روزى از روزهاى مکروه چهارشنبه و غیر آن سفر کردن مناسب است؟ امام در پاسخ فرمود: «سفرت را با صدقه آغاز کن و آیة الکرسى را به هنگامى که مى خواهى حرکت کنى تلاوت کن» (و هر کجا مى خواهى برو)» 📚همان ص28 ❗️در حدیث دیگرى نیز آمده است که یکى از یاران امام دهم على بن محمّد الهادى مى گوید: خدمت حضرت رسیدم در حالى که در مسیر راه انگشتم مجروح شده بود، و سوارى از کنارم گذشت و به شانه من صدمه زد، و در وسط جمعیت گرفتار شدم و لباسم را پاره کردند، گفتم: خدا مرا از شر تو اى روز حفظ کند، عجب روز شومى هستى! امام فرمود: «با ما ارتباط دارى و چنین مى گوئى؟! و روز را که گناهى ندارد گناهکار مى شمرى؟ آن مرد عرض مى کند از شنیدن این سخن به هوش آمدم و به خطاى خود پى بردم، عرض کردم اى مولاى من، من استغفار مى کنم، و از خدا آمرزش مى طلبم، امام افزود: «روزها چه گناهى دارد که شما آنها را شوم مى شمرید هنگامى که کیفر اعمال شما در این روزها دامانتان را مى گیرد» راوى مى گوید: «عرض کردم من براى همیشه از خدا استغفار مى کنم و این توبه من است اى پسر رسول خدا». امام فرمود: «این براى تو فایده اى ندارد، خداوند شما را مجازات مى کند به مذمت کردن چیزى که نکوهش ندارد، آیا تو نمى دانى که خداوند ثواب و عقاب مى دهد، و جزاى اعمال را در این سرا و سراى دیگر خواهد داد، سپس افزود: دیگر این عمل را تکرار مکن و براى روزها در برابر حکم خداوند کار و تأثیرى قرار مده» 📚بحار ج59 ص2 ❗️این حدیث پرمعنى اشاره به این است که اگر روزها هم تأثیرى داشته باشد به فرمان خدا است، هرگز نباید براى آنها تأثیر مستقلى قائل شد، و از لطف خداوند خود را بى نیاز دانست، و آنگهى نباید حوادثى را که غالباً جنبه کفاره اعمال نادرست انسان است به تأثیر ایام ارتباط داد، و خود را تبرئه کرد. و شاید این بیان بهترین راه براى جمع میان اخبار مختلف در این باب است (دقت کنید) 📚تفسیر نمونه ج23 ص41 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال ایا صلح امام حسن با معاویه دلیل بر حسن رابطه اهل بیت با معاویه نبوده است؟ 🗯پاسخ: ❗️امام مجتبى در پاسخ شخصى که به صلح آن حضرت اعتراض کرد، عوامل و موجبات اقدام خود را چنین بیان نمود: 🔷من به این علت حکومت و زمامدارى را به معاویه واگذار کردم که اعوان و یارانى براى جنگ با وى نداشتم. اگر یارانى داشتم شبانه روز با او مى جنگیدم تا کار یکسره شود. من کوفیان را خوب مى شناسم و بارها آنها را امتحان کرده ام. ❗️آنها مردمان فاسدى هستند که اصلاح نخواهند شد، نه وفا دارند، نه به تعهدات و پیمان هاى خود پایبندند و نه دو نفر با هم موافقند. بر حسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه مى کنند، ولى عملاً با دشمنان ما همراهند.» 📚بحار الانوار ج44 ص147 ❗️پیشواى دوم که از سستى و عدم همکارى یاران خود به شدت ناراحت و متاثر بود، روزى خطبه اى ایراد فرمود و طى آن چنین گفت: «در شگفتم از مردمى که نه دین دارند و نه شرم و حیا. واى بر شما معاویه به هیچ یک از وعده هایى که در برابر کشتن من به شما داده، وفا نخواهد کرد. اگر من با معاویه بیعت کنم، وظایف شخصى خود را بهتر از امروز مى توانم انجام بدهم، ولى اگر کار به دست معاویه بیفتد، نخواهد گذاشت آیین جدم پیامبر را در جامعه اجرا کنم. ❗️به خداسوگند (اگر به علت سستى و بی وفایى شما) ناگزیر شوم زمامدارى مسلمانان را به معاویه واگذار کنم، یقین بدانید زیر پرچم حکومت بنى امیه هرگز روى خوش و شادمانى نخواهید دید و گرفتار انواع اذیت ها و آزارها خواهید شد. 🗯هم اکنون گویى به چشم خود مى بینم که فردا فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنها ایستاده و درخواست آب و نان خواهند کرد؛ آب و نانى که از آن فرزندان شما بوده و خداوند آن را براى آنها قرار داده است، ولى بنى امیه آنها را از در خانه خود رانده و از حق خود محروم خواهند ساخت». ❗️آنگاه امام افزود: «اگر یارانى داشتم که در جنگ با دشمنان خدابا من همکارى مى کردند، هرگز خلافترا به معاویه واگذارنمی کردم، زیرا خلافت بر بنى امیه حراماست....». 📚جلائ العیون،ج1 ص345 ❗️امام مجتبى که ماهیت پلید حکومت معاویه را بخوبى مى شناخت، روزى در مجلسى که معاویه حاضر بود، سخنانى ایراد کرد و ضمن آن فرمود: «سوگند به خدا، تا زمانى که زمام امور مسلمانان در دست بنى امیه است، مسلمانان روى رفاه و آسایش نخواهند دید». 📚شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج16 ص28 ❗️و این، هشدارى بود به عراقیان که بر اثر سستى و به امید راحتى و آسایش، تن به جنگ با معاویه ندادند، غافل از اینکه در حکومت معاویه هرگز به امید و آرزوى خود دست نمى یابند. 📚سیره پیشوایان،ص130 ❗️این بیانات پرده از چهره این رویداد تاریخی بر می دارد و نشان می دهد که: 1⃣امام خواهان صلح نبود بلکه بخاطر فقدان یاور و سستی مردم کوفه صلح را پذیرا شد 2⃣صلح نشانه حسن روابط با معاویه و پیروان او نبوده است و همانطور که پیامبر گرامی در حدیبیه ناچارا با مشرکین کفار سازش کرد ،امام حسن نیز بنا بر دلائل گفته شده ناچارا با معاویه سازش کرد 📚راهنمای حقیقت،ص609 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال دیده میشود که شیعیان در مقام توسل خدا را به شایستگی های امامان سوگند می دهد مثلا می گویند خداوندا تو را به حق امام رضا بیمار مرا شفا بده در صورتی که هیچکس بر گردن خدا حق ندارد تا خدا را به حق انان سوگند دهیم 🗯پاسخ: ❗️مقصود از حق در این تعبیرها، همان منزلت و مقام آنها نزد خدا است و اگر هم این منزلت، حق شمرده شود، حقی است که خدا به آنان داده است و این مطلب، عین توحید است. و با مراجعه به آیات و روایات روشن می شود که این نوع حقوق بندگان بر خدا، امری رایج در کتاب و سنت است. ❗️زیرا خدادر برخی از موارد، بنده خود را ذی‌حق و خود را بدهکار معرفی می‌کند، مثلاً می‌فرماید: «یاری کردن افراد مومن حقی است بر ما» 📓روم 47 🗯یا می فرماید: « نجات دادن افراد مومن حق انها بر ماست» 📓یونس103 ❗️در حدیث نبوی وارد شده است که فرمود: «بر خداست به کسی که به خاطر حفظ عفت، ازدواج کرده، کمک کند». 📚الجامع الصغیر،سیوطی،ج2 ص33 🗯ویا فرمود: « سه گروه هستند که بر خدا لازم است که انها را کمک کنند و این حق انها بر خداست : 1- مجاهد در راه خدا ،2-برده ای که با مولای خدا قرار داد بسته است که با دادن مبلغی آزاد شود،3- جوانی که می خواهد از طریق ازدواج خود را حفظ کند» 📚سنن ابن ماجه ج2 ص33 ❗️مراجعه به آیات و روایات روشن می‌کند که این نوع حقوق بندگان بر خدا، امری رایج در کتاب و سنت است. 🗯 مقصود از این که می‌گویند کسی بر خداحقی ندارد این است که هیچ کس بالذات بر خداحقی ندارد، ولی این مانع از آن نیست که خدااز روی تفضل و بزرگواری، افرادی را ذی حق معرفی کند و حتی از آنان وام بخواهد و بگوید: «کیست که به خداوام نیکو بدهد» 📓بقره245 ❗️پیامبر گرامی هنگام دفن فاطمه بنت اسددر حقّ او چنین دعاکرد: «خدایا مادرم فاطمه بنت اسدرا ببخش و جایگاه او را گسترده و فراخ گردان، به حق پیامبرت و پیامبرانی که پیش از من بودند» 📚مستدرک حاکم،ج3 ص108 📚حلیه الاولیائ،ج3 ص121 🗯ویا فرمود: « کسی که از خانه اش برای نماز خارج می شود چنین بگوید: خداوندا من به حق درخواست کنندگان از تو و به حق این رفتنم به سوی نماز ،چنین می خواهم ...» 📚مسند احمد ج1 ص256 🗯ویا ادم برای پذیرش توبه اش چنین دعا کرد: ❗️« خداوندا تو را به حق محمد قسم می دهم که مرا ببخشی» 📚دلائل النبوه،ج5 ص489 ❗️در صحیفه سجادیه نیز از این نوع سوگند ها فراوان نقل شده است از جمله: 📚دعای 47 🗯وموارد فراوان دیگر که در کتب شیعه و سنی به آن اشاره شده است که جهت اگاهی رجوع شود به: 📚الملل و النحل،علامه سبحانی،ج4 ص476 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال میشه بگید اسلام چه حقوقی برای زنان قائل شده و چه نقشی در جامعه به اونها داده ؟ 🗯پاسخ: ‏❗️با ظهور اسلام و تعلیمات ویژه آن زندگى زن وارد مرحله نوینى گردید، که با گذشته فاصله زیادى داشت، در این دوره دیگر مستقل و از کلیّه حقوق فردى و اجتماعى و انسانى برخوردار گردید، پایه تعلیمات اسلام در مورد زن همانست که در آیات قرآن مى خوانیم «ولهن مثل الذى علیهن بالمعروف» یعنى زن همان اندازه که در اجتماع وظائف سنگین بعهده دارد حقوق قابل توجهى نیز دارا است. 📓بقره228 ❗️اسلام زن را مانند مرد برخوردار از روح کامل انسانى و اراده و اختیار دانسته و او را در مسیر تکامل که هدف خلقت است، مى بیند، لذا هر دو را در یک صفّ قرار داده و با خطابهاى «یا ایها الناس و یا ایها الذین آمنوا» مخاطب ساخته، برنامه هاى تربیتى و اخلاقى و علمى را براى آنها لازم کرده است، و با آیاتى مثل: «و من عمل صالحاً من ذکر او انثى و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنة» 📓غافر 40 ❗️و عده برخوردار شدن از سعادت کامل به هر دو جنس داده و با آیاتى مانند: «من عمل صالحاً من ذکر او انثى وهو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون 📓نحل 95 ❗️تصریح کرده است که هر یک از زن و مرد مى توانند بدنبال اجراء برنامه هاى اسلام به تکامل معنوى و مادّى برسند، و به حیاتى «طیّب» و پاکیزه که سراسر آرامش است گام نهند. 🗯اسلام زن را مانند مرد به تمام معنى مستقل و آزاد مى داند، و قرآن با آیاتى نظیر: «کل نفس بما کسبت رهینة» 📓مدثر 38 و یا «من عمل صالحاً فلنفسه و من اساء فعلیها» 📓فصلت46 🗯این آزادى را براى عموم افراد اعم از زن و مرد بیان مى دارد، و لذا در برنامه هاى مجازاتى هم مى بینیم در آیاتى مثل: «الزانیة و الزانى فاجلدوا کل واحد منهما مأة جلدة» 📓 نور 2 ❗️و مانند آن هر دو را به مجازات واحدى محکوم مى کند. 🗯از طرفى چون استقلال، لازمه اراده و اختیار است لذا اسلام این استقلال را در کلیه حقوق اقتصادى مى آورد و انواع و اقسام ارتباطات مالى را براى زن بلامانع دانسته و او را مالک درآمد و سرمایه خویش مى شمارد. 🗯 در سوره نساء مى خوانیم: «للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن» 📓نسائ7 ❗️با توجه به لغت «اکتساب» که بر خلاف «کسب» براى بدست آوردن مالى است که نتیجه اش متعلق به شخص بدست آورنده است 📚مفردات راغب ❗️و همچنین با در نظر گرفتن قانون کلى: 🗯«الناس مسلطون على اموالهم» 🔷یعنى «همه مردم بر اموال خویش مسلطند». 🗯بدست مى آید چگونه اسلام به استقلال اقتصادى زن احترام مى گذارده و تفاوتى بین زن و مرد نگذاشته است. ❗️خلاصه آنکه زن در اسلام یک رکن اساسى اجتماع بشمار مى رود، و هرگز نباید با او معامله یک موجود فاقد اراده و وابسته و نیازمند به قیّم نمود. ❗️تنها مطلبى که باید به آن توجه داشت و در اسلام به آن توجه خاص شده ولى بعضى روى یک سلسله احساسات افراطى و حساب نشده آنرا انکار مى کنند، مسئله تفاوتهاى روحى و جسمى زن و مرد و تفاوت وظایف آنها است. 🗯ما هرچه را انکار کنیم این حقیقت را نمى توانیم انکار نمائیم که بین این دو جنس هم از نظر جسمى و هم از نظر روحى تفاوت زیادى هست، که ذکر آنها در کتب مختلف، ما را از تکرار آنها بى نیاز مى سازد، و خلاصه همه آنها این است که: 🗯چون زن پایگاه پیدایش وجود انسان است، و رشد نونهالان در دامن او انجام مى پذیرد، همانطور که جسماً متناسب با حمل و پرورش و تربیت نسلهاى بعد آفریده شده، از نظر روحى هم سهم بیشترى از عواطف و احساسات دارد. 🗯با وجود این اختلافات دامنه دار آیا مى توان گفت زن و مرد باید در تمام شئون همراه یکدیگر گام برداشته و در تمام کارها صددرصد مساوى باشند؟ ⁉️مگر نه این است که باید طرفدار عدالت در اجتماع بود؟ ⁉️آیا عدالت غیر از این است که هرکس به وظیفه خود پرداخته و از مواهب و مزایاى وجودى خویش بهره مند گردد؟ 🗯بنابراین آیا دخالت دادن زن در کارهائى که خارج از تناسب روحى و جسمى اوست بر خلاف عدالت نمى باشد؟ 👌اینجاست که مى بینیم اسلام در عین طرفدارى از عدالت، مرد را در پاره اى از کارهاى اجتماعى که به خشونت و یا دقت بیشترى نیازمند است. مانند: سرپرستى کانون خانه و... مقدم داشته و مقام معاونت را به زن واگذار کرده است. ❗️یک «خانه» و یک «اجتماع» هر کدام احتیاج به مدیر دارند و مسئله مدیریت در آخرین مرحله خود، باید در یک شخص منتهى گردد، و گرنه کشمکش و هرج و مرج برقرار خواهد شد. 🗯با این وضع آیا بهتر است که مرد براى این کار نامزد گردد یا زن؟ همه محاسبات دور از تعصب مى گوید وضع ساختمانى مرد ایجاب مى کند که مدیریت خانواده به عهده او نهاده شود و زن «معاون» او گردد. ❗️گرچه جمعى اصرار دارند این واقعیتها را نادیده گیرند، ولى وضع زندگى خارجى حتى در جهان امروز و حتى در مللى که به زنان آزادى و مساوات کامل داده اند، نشان مى دهد
که عملاً مطلب همان است که در بالا گفته شد اگر چه در سخن خلاف آن گفته شود. 📚تفسیر نمونه ج2 ص113 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال لطفا درباره فلسفه تحریم خوردن عرق و مشروب توضیح بدید چرا حرام است 🗯پاسخ: ❗️در تفسیر شریف نمونه در این رابطه چنین امده است: 🔶فلسفه تحریم الکل: ❗️اثر الکل در عمر: 🗯یکی از دانشمندان مشهور غرب اظهار می دارد، که هرگاه از جوانان 21 ساله تا 23 ساله معتاد به مشروبات الکلی 51 نفر بمیرند در مقابل، از جوانهای غیر معتاد 10 نفر هم تلف نمی شوند.دانشمند مشهور دیگری ثابت کرده که جوانهای 20 ساله که انتظار می رود پنجاه سال عمر کنند در اثر نوشیدن الکل بیشتر از 35 سال عمر نمی کنند. 🗯بر اثر تجربیاتی که کمپانیهای (بیمه عمر) کرده اند، ثابت شده است، که عمر معتادان به الکل نسبت بدیگران، 25 الی 30 درصد کمتر است.آمار دیگری نشان می دهد که حد متوسط عمر معتادان به الکل در حدود 35 الی 50 سال است، در صورتی که حد متوسط عمر با رعایت نکات بهداشتی از 60 سال به بالاست. 🗯اثر الکل در نسل: ❗️کسی که در حین انعقاد نطفه مست است 35 درصد عوارض الکلیسم حاد را به فرزند خود منتقل می کند و اگر زن و مرد هر دو مست باشند، صددرصد عوارض حاد در بچه ظاهر می شود برای اینکه به اثر الکل در فرزندان بهتر توجه شود آماری را در اینجا می آوریم: ❗️کودکانی که زودتر از وقت طبیعی بدنیا آمده اند از پدران و مادران الکلی 45 درصد، و از مادران الکلی 31 درصد، و از پدران الکلی 17 درصد، بوده اند. کودکانی که هنگام تولد توانائی زندگی را ندارند، از پدران الکلی 6 درصد، و از مادران الکلی 45 درصد، کودکانیکه کوتاه قد بوده اند از پدران و مادران الکلی 75 درصد و از مادران الکلی 45 درصد بوده است، کودکانیکه فاقد نیروی کافی عقلانی و روحی بوده اند از مادران 75 درصد و از پدران الکلی 75 درصد بوده است. 🗯اثر الکل در اخلاق: ❗️در شخص الکلی عاطفه خانوادگی و محبت نسبت بزن و فرزند ضعیف می شود بطوریکه مکرر دیده شده که پدرانی فرزندان خود را با دست خود کشته اند. 🗯زیان های اجتماعی الکل: ❗️طبق آماری که «انستیتوی» پزشکی قانونی شهر «نیون» در 1961 تهیه نموده است جرائم اجتماعی الکلیستها از این قرار است:مرتکبین قتل های عمومی 50 درصد. ضرب و جرحها در اثر نوشیدن الکل 8/ 77 درصد سرقتهای مربوط بالکلیستها 5/ 88 درصد. جرائم جنسی مربوط بالکلیها 8/ 88 درصد، می باشد. این آمار نشان می دهد که اکثریت قاطع جنایات و جرائم بزرگ در حال مستی روی می دهد. 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 🗯زیان های اقتصادی مشروبات الکلی ❗️یکی از روانپزشکهای معروف می گوید: متأسفانه حکومتها حساب منافع و عایدات مالیاتی شراب را می کنند، ولی حساب بودجه های هنگفت دیگری را که صرف ترمیم مفاسد شراب می شود، نکرده اند، اگر دولتها حساب های ازدیاد بیماریهای روحی را در اجتماع و خسارتهای جامعه منحط، و اتلاف وقتهای گرانبها، و تصادفات رانندگی در اثر مستی، و فساد نسلهای پاک، و تنبلی و بی قیدی و بی کاری، و عقب ماندن فرهنگ و زحمات و گرفتاریهای پلیس، و پرورشگاهها جهت سرپرستی اولاد الکلیها و بیمارستانها، و تشکیلات دادگستری برای جنایات آنها و زندانها برای مجرمین از الکلیها، و دیگر خسارتهای ناشی از می گساری را یکجا بکنند خواهند دانست درآمدی که بعنوان عوارض و مالیات شراب عاید می گردد، در برابر خسارت نامبرده هیچ است. ❗️بعلاوه نتایج اسف انگیز صرف مشروبات الکلی را تنها با دلار و پول نمی توان سنجید، زیرا مرگ عزیزان، و بهم خوردن خانواده ها، و آرزوهای بر باد رفته و فقدان مغزهای متفکر انسانی، به هیچ وجه قابل مقایسه با پول نمی باشد.خلاصه ضررهای الکل آنقدر زیاد است که به گفته یکی از دانشمندان اگر دولت ها ضمانت کنند درب نیمی از میخانه ها را ببندند می توان ضمانت کرد که از نیمی از بیمارستانها و تیمارستانها بی نیاز شویم. 🔶اگر در تجارت مشروبات الکلی سودی برای بشر باشد و یا فرضاً چند لحظه بی خبری و فراموش کردن غمها برای او سودی محسوب شود، زیان آن به درجات، بیشتر، وسیعتر و طولانی تر است بطوری که این دو باهم قابل مقایسه نیستند.در اینجا نکات دیگری را یادآور می شویم، این نکات مجموعه ای است از آمارهای مختلف که هر کدام به تنهائی به اندازه یک بحث مشروح برای بیان عمق و عظمت این زیانها گویا است: 1⃣ به موجب آماری که در انگلستان درباره جنون الکلی انتشار یافت، و این جنون با جنونهای دیگر در آن مقایسه شده بود، چنین بدست آمده که در برابر 2249 دیوانه الکلی فقط 53 دیوانه به علل دیگر وجود داشته است 2⃣ به موجب آمار دیگری که از تیمارستانهای آمریکا بدست آمده 85 درصد از بیماران روانی آنها را بیماران الکلی تشکیل می دهد 3⃣یکی از دانشمندان انگلیسی به نام «بنتام» می نویسد: مشروبات الکلی در کشورهای شمالی انسان را کودن و ابله، و در کشورهای جنوبی دیوانه می کند، سپس می افزاید: آئین اسلام تمام انواع نوشابه های الکلی را تحریم کرده است و این یکی از امتیازات اسلام می باشد. 4⃣ اگر از کسانی که در حال مستی دست به انتحار یا جنایت زده و خانه هائی را ویران ساخته و خانمانهائی را برباد داده اند آماری تهیه شود، رقم سرسام آوری را تشکیل می دهد. 5⃣در فرانسه هر روز 440 نفر جان خود را فدای الکل می کنند 6⃣طبق آمار دیگری تلفات بیماریهای روانی آمریکا در یکسال دو برابر تلفات آن کشور در جنگ جهانی دوم بوده است و به عقیده دانشمندان در بیماریهای روانی آمریکا مشروبات «الکلی» و «سیگار» نقش اساسی داشته اند 7⃣ به موجب آماری که توسط یکی از دانشمندان به نام «هوگر» به مناسبت بیستمین سالگرد مجله علوم ابراز شد 60 درصد قتلهای عمدی 75 درصد، ضرب وجرح، 30 درصد جرائم ضد اخلاقی (از جمله زنا با محارم!) 20 درصد جرائم سرقت مربوط به الکل و مشروبات الکلی بوده است و به موجب آماری از همین دانشمند 40 درصد از اطفال مجرم دارای سابقه اثر الکلیت هستند. 8⃣از نظر اقتصادی تنها در انگلستان زیانهای ناشی از طریق غیبت کارگران از کار به خاطر الکلیسم به 50 میلیون دلار در سال (تقریباً 1750 میلیون تومان) برآورد شده است، که این مبلغ بتنهائی می تواند هزینه ایجاد هزاران کودکستان و دبستان و دبیرستان را تأمین کند. 9⃣به موجب آماری که درباره زیانهای مشروبات الکلی در فرانسه انتشار یافته:الکل 137 میلیارد فرانک در سال بر بودجه فرانسه غیر از خسارات شخصی به شرح زیر تحمیل می کند:60 میلیارد فرانک خرج دادگستری و زندانها.40 میلیارد فرانک خرج تعاون عمومی و خیریه.10 میلیارد فرانک مخارج بیمارستانها برای الکلیها.70 میلیارد فرانک هزینه امنیت اجتماعی! و به این ترتیب روشن می شود که تعداد بیماران روانی و بیمارستانها و قتلها و نزاعهای خونین و سرقتها و تجاوزها و تصادفها با تعداد میخانه ها تناسب مستقیم دارد. 📚تفسیر نمونه ج5 ص74 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
امام على عليه السلام: كار خوب انجام دهيد و هيچ كار خوبى را كوچك مشماريد؛ زيرا كوچك آن هم بزرگ است و اندكش بسيار اِفعَلوا الخَيرَ و لا تُحَقِّروا مِنهُ شَيئا؛ فإنَّ صَغيرَهُ كَبيرٌ، و قَليلَهُ كَثيرٌ ميزان الحكمه جلد7 صفحه 56 امام على عليه السلام: كار خوب، آسانتر از كار بد است الخَيرُ أسهَلُ مِن فِعلِ الشَّرِّ غرر الحكم حدیث 1199 امام على عليه السلام: كار خوب، اندوخته اى ماندنى و ميوه اى پاكيزه و خوشگوار است فِعلُ الخَيرِ ذَخيرَةٌ باقِيَةٌ ، و ثَمَرةٌ زاكِيَةٌ غرر الحكم حدیث 6545 امام على عليه السلام: فرصت، چون ابر مى گذرد. پس، فرصتهاى كار خوب را غنيمت شمريد الفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ، فانتَهِزُوا فُرَصَ الخَيرِ نهج البلاغه، حکمت21 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
💚 ❤️ عمری است که از رضا دوا می‌جویم؛ بهر دل خویشتن صفا می‌جویم... عشقی که بود نشان هر معشوقی؛ از قامت زیبای رضا می‌جویم... 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁