eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.9هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 ❤️ عمری است که از رضا دوا می‌جویم؛ بهر دل خویشتن صفا می‌جویم... عشقی که بود نشان هر معشوقی؛ از قامت زیبای رضا می‌جویم... 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔰مراقبت های ماه ذی القعده 💠سفارشات آیت الله تحریری پیرامون مراقبت های ماه ذی القعده 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سلام بیجا و انجام سجده سهو ⁉️اگر در جايي كه نبايد نماز را بگويد سهواً بگويد: « السلام علينا و علي عباد اللّه الصالحين » يا بگويد: « السلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته » آیا سجده سهو واجب می شود؟ 📝بله بايد دو بعد از نماز انجام دهد. رساله سیزده مرجع، م1242 •┈┈••✾••┈┈• 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ پیام مهم آیت الله سبحانی به مناسبت فرا رسیدن دهه کرامت 🤔 دوست و دشمن همیشگی ما⁦⁉️⁩ در کلام امام رضا علیه السلام 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیه 11 النسا’ است : يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ👈 فإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ 👉وإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا (11) طبق اين آيه ، دختران ، نهایتاً ، دو سوم ، ترکه را میبرند، مابقی ترکه ، به عصبه میرسد ، عصبه کسی است که آنچه از أصحاب فروض باقی میماند ، به او تعلق میگیرد ، برادر ، از عصبه بالنفس محسوب میشود و طبق حدیث شریف نبوی در بخاری و مسلم ، پیامبر ص فرموده : «أَلْحِقُوا الفَرَائِضَ بِأَهْلِهَا، فَمَا بَقِيَ فَلِأَوْلَى رَجُلٍ ذَكَرٍ». فرائض (= نصیب مقدر وارثان ) را به آنها بدهید ، اگر چیزی از میراث باقی ماند ، بایستی آن را به نزدیکترین رجل (= عصبه ) داد. بر طبق نص قرآن، نهایت میراث دختران ، دو سوم است ، و ما بقی به برادران میرسد ❗️❗️ 💠💠 👌در گذشته پرسیده بودند که چرا اگر فردی بمیرد و دخترانی از خود به جای گذاشته باشد ، برادران میت هم ارث می برند و تمام ارث به دختران نمی رسد ، متن پرسش از کانال مذکور چنین بود ؛ «اگر پدری پسر نداشته باشد و یک یا چند دختر داشته باشد، بعد از فوت ظاهرا بخشی از میراث او به برادرانش تعلق میگیرد (بخاطر اینکه پسر نداشته است). آیا این خورده شدن حق دخترها نیست؟پاسخ ؛خیر، هیچ حقی خورده نشده است....» 👌ما گفتیم که در فرض مذکور تمام ارث به دختران می رسد و برادران میت حقی ندارند ، و ارث بردن برادران با وجود دختران سنت جاهلیت است که برای دختران ارزش قائل نبودند ، دختران دو سوم خویش را بالفرض مطابق حکم قرآن می برند و مابقی را بالرد ، کانال مذکور پاسخی را به ما داده است که مبتنی است بر عقیده باطلشان تحت عنوان « تعصیب » ❕تعصیب آن است که ترکه میت زیادتر از سهام مفروضه ای باشد که برای صاحبانشان تعیین شده است ، در مورد اینکه زیادی به چه کسی می رسد بین شیعه و اهل سنت اختلاف است ، اهل سنت می گویند آن را باید به عصبه میت داد یعنی خویشاوندی پدری و ذکور میت مانند برادران رد کرد اما ما می گوییم در صورتی که خویشاوندان نزدیک میت چون فرزندان دختر باشند باید مقدار زائد از مفروضات را به آنها رد نمود و با وجود طبقه قبل، یعنی دختران نوبت به طبقه بعد یعنی برادران میت نمى‏ رسد به علاوه دادن مقدار اضافى به مردان طبقه بعد، شبيه قوانين دوران جاهليت است كه زنان را بدون دليل از ارث محروم مى‏ ساختند . 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 305 ❕مرحوم امام در تحریر الوسیله می آورد ؛ « موردى است كه تركه بيشتر از سهام باشد؛ پس اين زيادى بر صاحبان فرض‏ها برمى‏ گردد و به «عُصبه» ميت داده نمى‏ شود. و «عُصبه» هر مردى است كه بدون واسطه يا با واسطه ذكور به ميت انتساب دارد. پس اگر وارث به يك دختر و مادر منحصر باشد نصف آن به عنوان فرض به دختر و سدس آن به فرض به مادر داده مى‏شود و ثلث باقى مانده به طور چهار يك به نسبت سهمشان، به آن‏ها رد مى‏ شود. و اگر وارث او به دخترهاى متعدد و مادر منحصر باشد دو سوم آن به فرض به دخترها و سدس آن به فرض به مادر داده مى‏ شود و سدسى كه باقى مانده است به طور پنج يك به نسبت سهامشان به آن‏ها رد مى ‏شود و عصبه در دهانشان خاك است (و نصيبى از ارث ندارند). » 📚ترجمه تحریر الوسیله ج 2 ص 404 👌دلیل ما بر این سخن آیات قرآن و روایات اهل سنت و روایات اهل بیت علیهم السلام است . 1⃣خداوند می فرماید ؛ « وَ أُولُوا الْأَرْحٰامِ بَعْضُهُمْ أَوْلىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتٰابِ اللّٰهِ إِنَّ اللّٰهَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ » « خويشاوندان به ارث بردن از يكديگر سزاوارتراند. به يقين خداوند بر هر چيزى داناست. » ( انفال 75) 👌 آيه نشان مى‌دهد كه از ارحام و نزديكان، در ارث بردن از يك ديگر سزاوارتر از ديگرانند . دليل اولويت ارحام در ارث بردن، اقربيت آنان به متوفّاست. براين اساس، نسبت هركس به متوفّا نزديك‌تر باشد، در ارث بردن اولويت دارد، براين اساس، چگونه ممكن است با وجود وارث نزديك‌ترى مانند دختر، خويشاوند دورترى مانند برادر ارث ببرد ❕ 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 2⃣و می فرماید ؛ « لِلرِّجٰالِ نَصِيبٌ مِمّٰا تَرَكَ الْوٰالِدٰانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّسٰاءِ نَصِيبٌ مِمّٰا تَرَكَ الْوٰالِدٰانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمّٰا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِیباً مَفْرُوضاً » « ‌براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان نزديك‌ترشان بر جاى نهاده‌اند، سهمى از ارث است و براى زنان نيز از آنچه پدر و مادر و خويشاوند نزديك‌ترشان برجاى گذاشته‌اند، سهمى از ارث است- خواه آن مال كم باشد و خواه زياد- اين سهمى است كه مقرر شده است.» (نساء 7) 👌 آيه نشان مى‌دهد كه زنان از نظر استحقاق ارث نظير مردان هستند و در هر موردى كه مرد ارث مى‌برد، زن نيز ارث مى‌برد، مگر مواردى كه به وسيله دليل استثنا شده است؛ مانند قاتل و مرتد. به عبارت ديگر، همه زنان و نزديكان ارث مى‌برند و اين آيه دلالت دارد بر اينكه مردان و زنان از نظر استحقاق ارث- نه مقدار آن- مساوى هستند؛ زيرا در اين آيه حكم شده كه براى مردان سهمى از ارث است؛ همچنان كه براى زنان سهمى از ارث است؛ در حالى كه از نظر قائلان به تعصيب، صورى وجود دارد كه مردان ارث مى‌برند و زنان هر چند در رتبۀ مردان باشند، ارث نمى‌برند که یک نمونه آن فرض مذکور است که تمام ارث را به دختران نمی دهند و مردان طبقه بعد را شریک در ارث می کنند . 📚الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف ج 2 ص 220 3⃣مسلم و بخارى از سعدبن ابى وقاص روايت كرده‌اند كه گفت ؛ ❕در مكه دچار مرضى شدم كه مشرف به مرگ بودم. پيامبر به عيادتم آمد، عرض كردم: اى رسول خدا، من اموال زيادى دارم و وارثى جز دخترم ندارم. آيا مى‌توانم دوسوم مالم را صدقه بدهم؟ فرمود: نه. عرض كردم: آيا مى‌توانم نيمى از آن را صدقه بدهم؟ فرمود: نه. عرض كردم: آيا مى‌توانم يك سوم آن را صدقه بدهم؟ فرمود: يك سوم زياد است. اگر بعد از تو فرزندت بى نياز باشد، بهتر است از اينكه فقير باشد و نزد مردم در يوزگى كند. » 📚صحیح بخاری ج 8 ص 150 _ صحیح مسلم ج 4 ص 71 👌‌اين روايت صراحت دارد كه در ذهن سعد بن ابى وقاص چنين بوده كه دخترش تنها وارث مالش است و پيامبر هم سخن او را شنيد و تنها وارث بودن دختر او را تأييد كرد و به او نگفت كه وارث ديگرى هم دارد و آن عصبه است، بلكه همان يك وارث را تأييد كرد كه براساس آن، تمام تركه براى دختر است، نيمى از آن به عنوان فرض و نيمى ديگر به عنوان ردّ. 4⃣بيهقى از سويدبن غفله در مورد دختر و زن و مولايى روايت كرده است ؛ « على به دختر، نصف، و به زن يك هشتم از تركه را داد و مازاد را به دختر برگرداند. » 📚سنن الکبری ج 6 ص 242 5⃣‌دارمى هم اين روايت را از حيان بن سليمان نقل كرده است ؛ « نزد سويد بن غفله بودم كه فردى نزد او آمد و از سهم مردى كه از دنيا رفته و يك دختر و همسرش را برجاى گذاشته، سؤال كرد. سويد گفت: آيا مى‌خواهى تو را از حكم على با خبر كنم؟ مرد گفت: حكم على مرا كافى است.سويد گفت: حكم على اين بود كه به زن متوفّا يك هشتم، و به دخترش نصف تركه را داد، آن گاه بقيه را به دختر برگرداند. » 📚سنن الدارمي، كتاب الفرائض، باب فيمن أعطى ذوي الأرحام دون الموالي، ص 288. 6⃣از رسول خدا روايت شده كه فرمود ؛ « من ترك مالًا فلأهله؛ » « هركس مالى را از خود به جاى گذارد، آن مال براى خانواده‌اش است. » 📚صحیح بخاری ج 8 ص 150 👌برادر يا خواهر از خانوادۀ مرد محسوب نمى‌شود، بلكه فرزندان و همسر فرد، خانوادۀ او هستند. 7⃣از بريد عجلى نقل شده است كه از امام باقر علیه السلام پرسيد ؛ « ميراث مردى كه مى‌ميرد و از خود يك دختر و عمويش را بر جاى مى‌گذارد، چگونه است؟ امام در پاسخ فرمود:المال للإبنة وليس للعمّ شي‌ء أو قال: ليس للعمّ مع الابنة شى‌ء؛ » « تمام مال به دختر مى‌رسد و به عمو چيزى نمى‌رسد يا فرمود: براى عمو با وجود دختر، چيزى نيست. » 📚وسائل الشیعه ج 26 ص 104 8⃣كسى از امام صادق علیه السلام سؤال کرد كه تركۀ متوفّا از آن كيست؟ آيا از آن نزديك‌ترين بستگان است يا از آنِ عصبه؟ امام در پاسخ فرمود:المال للأقرب و العصبة في فيه التراب؛ « ‌تمام مال از آن نزديك‌ترين بستگان است و عصبه را خاك در دهان است. » 📚الکافی ج 7 ص 75 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 👌دوست اهل سنت ما برای عقیده خود به تعصیب به نقلی از صحیح بخاری استناد کرد که بخارى از مسلم بن ابراهيم، از وهيب، از ابن طاووس، از پدرش، از ابن عباس نقل كرده است كه رسول خدا فرمود:الحقوا الفرائض بأهلها، فما بقي فهو لأولى رجلٍ ذكر؛ « فرائض را به اهلش بدهيد و آنچه اضافه آمد، از آن سزاوارترين مرد به متوفّاست. » 📚صحیح بخاری ج 8 ص 151 ❕اين همان روايت معروف به روايت طاووس بن كيسان يمانى (م 132 ق) است. حال بررسى روايت ؛ 1⃣ اوّلًا، سند اين روايت ضعيف است؛ زيرا به عبداللّٰه بن طاووس بن كيسان يمانى منتهى مى‌شود كه هر چند علماى رجال اهل سنت او را توثيق كرده‌اند، اما توثيق آنها با آنچه ابوطالب انبارى در مورد اين روايت ذكر كرده، در تعارض است. او در مورد اين روايت از سفیان از ابی اسحاق از قاربه بن مضربه نقل می کند که گفته است ؛ « نزد ابن عباس، كه در مكه بود، نشستم و گفتم: اى ابن عباس، اهل عراق حديثى از تو نقل مى‌كنند و طاووس ، بنده آزاد شدۀ تو، آن را چنين روايت مى‌كند كه آنچه از فرائض باقى مى‌ماند، براى سزاوارترين عصبۀ مرد است. ابن عباس گفت: آيا تو از اهل عراق هستى؟ گفتم: آرى. گفت: به ديگران برسان كه من مى‌گويم: خداوند عزّوجلّ فرموده است: «آبٰاؤُكُمْ وَ أَبْنٰاؤُكُمْ لٰا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِنَ اللّٰهِ» و همچنين «أُولُوا الْأَرْحٰامِ بَعْضُهُمْ أَوْلىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتٰابِ اللّٰهِ». آيا اينها جز فريضه‌اند؟ آيا اين آيات چيزى باقى گذارده‌اند؟ نه من چنين چيزى گفته‌ام و نه طاووس از من چنين چيزى نقل كرده است.قاربة بن مضرب گفت: پس از اين سخنان ابن عباس، طاووس را ديدم و گفت: نه، به خدا سوگند من چنين چيزى را هرگز از ابن عباس روايت نكرده‌ام. همانا شيطان اين سخن را بر دهان آنها انداخته است. سفيان گفت: به نظر من اين كار از جانب فرزندش عبداللّٰه بن طاووس بوده است؛ زيرا او مُهر دار سليمان بن عبدالملك بود و به اين گروه- يعنى بنى هاشم- كينه زيادى داشت. » 📚التهذیب ج 9 ص 262 ❕سليمان بن عبدالملك، خليفۀ اموى مروانى، كسى است كه ابو هاشم، عبداللّٰه بن محمد بن على حنفيه را ظالمانه و فريبكارانه با سم كشت. با اين وصف، معلوم است حال دوستداران آنها چگونه خواهد بود. 2⃣ثانياً، وراثت عصبه از مسائلى نيست كه ابتلاى مردم به آن كم باشد، بلكه از مسائل عام البلوى در دورۀ رسول اكرم و خلفا بود.حال اگر در اين زمينه، تشريعى مطابق مضمون اين روايت وجود مى‌داشت، نبايد از ديگران مخفى مى‌ماند و ديگران هم بايستى آن را نقل مى‌كردند؛ در حالى كه همۀ اسناد اين‌ روايت به عبداللّٰه بن طاووس منتهى مى‌شود. 3⃣ثالثاً، فقهاى مذاهب اهل سنت در مواردى بر خلاف مضمون اين روايت فتوا داده‌اند كه فقيه الطائفه، شيخ طوسى، به آنها اشاره كرده است که جهت آگاهی رجوع کنید ؛ 📚الخلاف ج 4 ص 68 مساله 80 4⃣علامه مجلسی هم تصریح می کند که قول به تعصیب از بدعت های عمر بن خطاب است و شایسته است که اهلسنت این بدعت را ترک کنند ، آنجا که فرمود ؛ « عول و تعصيب كه سنيان به گفته عمر در ميراث ميكنند بدعت است و مخالف قرآن است و با فرزند پدر و مادر احدى ميراث نميبرد مگر زن و شوهر و كسى كه خدا از براى ايشان در قرآن سهمى قرار كرده است اولى و احق است به ميراث از كسى كه سهمى در قرآن نداشته باشد و ميراث به عصبه دادن چنانكه عمر كرده‏ است از دين خدا نيست » 📚حق الیقین ص 558 ❕و باز گفت ؛ « عمر از روى ضلالت و معانده حق عول و تعصيب و ساير بدع و آثار را تا روز قيامت در ميان مردم گذاشت » 📚همان ص 608 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔با توجه به اینکه احکام شریعت همگی براساس فطرت بشر است، چرا جمع اختین در قبل از اسلام حتی در مورد حلال بوده ولی در اسلام حرام شده است؟ آیا تغییر فطری رخ داده یا قدما در حد و اندازه اجرای احکام اسلام نبوده اند ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که ازدواج همزمان با دو خواهر در اسلام حرام بوده به گونه ای که می فرماید ؛ « (نيز حرام است بر شما) اينكه جمع ميان دو خواهر كنيد مگر آنچه در گذشته واقع شده خداوند آمرزنده و مهربان است » ( نساء 23) ❕معنای این که خداوند می فرماید براى شما جمع در ميان دو خواهر ممنوع است این است که ازدواج با دو خواهر در زمان واحد نيست، بنا بر اين اگر با دو خواهر يا بيشتر در زمانهاى مختلف و بعد از جدايى از خواهر قبلى انجام گيرد، مانعى ندارد و از آنجا كه در زمان جاهليت جمع ميان دو خواهر رائج بود، و افرادى مرتكب چنين ازدواجهايى شده بودند قرآن بعد از جمله فوق مى ‏گويد:" إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ" يعنى اين حكم (همانند احكام ديگر) عطف به گذشته نمى ‏شود، و كسانى كه قبل از نزول اين قانون، چنين ازدواجى انجام داده‏ اند كيفر و مجازاتى ندارند، اگر چه اكنون بايد يكى از آن دو را انتخاب كرد، و ديگرى را رها كنند. ❕رمز اينكه اسلام از چنين ازدواجى كرده شايد اين باشد، كه دو خواهر به حكم نسب و پيوند طبيعى نسبت به يكديگر علاقه شديد دارند، ولى به هنگامى كه رقيب هم شوند طبعا نمى‏ توانند آن علاقه سابق را حفظ كنند، و به اين ترتيب يك نوع تضاد عاطفى در وجود آنها پيدا مى‏ شود، كه براى زندگى آنها زيان‏بار است، زيرا دائما انگيزه و انگيزه رقابت در وجود آنها در حال كشمكش و مبارزه ‏اند. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 331 👌از برخی روایات استفاده می شود که مساله حرمت ازدواج همزمان با دو خواهر اختصاص به اسلام دارد و چنین ازدواجی در ادیان جایز بوده است . 🔹راوی می گوید محضر امام کاظم علیه السلام عرض كردم چرا مرد نمى‏ تواند بين دو خواهر جمع كرده و با هر دو ازدواج كند؟ 👌حضرت فرمودند براى حفظ اسلام چه آنكه سائر اديان آن را مى ‏كنند. 📚علل الشرائع ج 2 ص 498 ❕در نقل دیگری از امام رضا علیه السلام آمده است ؛ « یعقوب بن اسحاق همزمان با دو خواهر به نام های حبار و راحیل ازدواج کرد ، پس از آن این نوع ازدواج در اسلام شد » 📚عیون الاخبار ج 1 ص 242 👌بی شک آیین اسلام است که آیینی جامع و کامل تلقی می شود و همان آیین حنیفی است که تمام تعالیم آن مطابق فطرت بشری بوده و هیچ حکم خلاف فطرتی در آن نیست ( روم 30) ، اما آیین و ادیان گذشته ، آیینی موقتی و ناقص بوده اند که برای آماده سازی مردم برای دریافت آیین کامل نازل می شدند ، که طبیعتا گنجایش پذیرش تمام قوانین الهی را نداشته اند ، لذا اسلام به عنوان آخرین آیین ، کامل کننده تمام شرایع قبل از خود است که در مواردی یا احکام شرایع گذشته را کرده و یا تکمیل می کند ، با توجه به این نکته چرایی جواز جمع کردن بین دو خواهر در شرایع گذشته و آن در اسلام روشن می شود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در دیدار با یکی از دوستانم به او گفتم، ایا اگر کسی به تو بگوید قسم به هواپیما، یا قسم به دوچرخه و یا قسم به کشتی، آیا بواسطه این قسم تو کلام او را می پذیری؟ با تعجب به من نگاه کرد و گفت : دیوانه شده ای؟ مسلما که باور نخواهم کرد! به او گفتم، قرآن در سوره ذاریات آیه سوم به کشتی قسم خورده است، چه دلیلی دارد که بواسطه این قسم، خزعبلات او را پذیرفت؟ با تعجب به صفحه آیات مربوطه نگاه کرد و ایات را خواند سپس بعد دقایقی گفت : من تاکنون قرآن را نخوانده بودم و نمی دانستم چنین سخنان در آن است ❕❕ 💠💠 👌خداوند در سوره ذاریات می فرماید ؛ «وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً ، فَالْحامِلاتِ وِقْراً ،فَالْجارِياتِ يُسْراً ، فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً ، إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ ،وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِع‏ » « سوگند به بادهايى كه ابرها را به حركت در مى‏ آورند (و گرد و غبار و بذرهاى گياهان را). و سپس سوگند به ابرهايى كه بار سنگينى (از باران) با خود حمل مى ‏كنند. و سپس سوگند به كه به آسانى به حركت در مى‏ آيند. و سوگند به فرشتگانى كه كارها را تقسيم مى‏ كنند. (آرى سوگند به همه اينها) كه آنچه به شما وعده داده شده است قطعا راست است. و بدون شك جزاى اعمال واقع شدنى است. » ( ذاریات 1_6) ❕حضرت امير عليه السلام مشغول سخنرانى بود. ابن كوّاء خطاب به حضرت عرض كرد ، آيات اوّليه سوره ذاريات و سوگندهاى آن براى ما حل نشده است. لطفاً تفسير آن را بيان فرماييد. 👌حضرت فرمودند منظور از «ذاريات» بادهايى است كه حركت مى ‏كند، و ابرها را در آسمان مى‏ گستراند، و هر قطعه ابرى را به جايى مى ‏برد كه مأمور باريدن در آنجاست. يا بادهايى كه دانه ‏هاى گياهان را به نقاط مختلف زمين مى ‏برد تا در آنجا برويد. 👌و امّا «حاملات» ابرهايى هستند كه هزاران تن آب را حمل مى‏ كنند. اگر خوب دقت كنيد خداوند قادر درياهاى متعدّدى را در قالب ابرها بر بالاى سر ما بصورت معلّق در بين زمين و آسمان نگه داشته است. ابرها از آب هستند كه مأموريّت سيراب كردن نهرها، استخرها، جويبارها، چشمه‏ ها، چاه هاى عميق و نيمه عميق و صحراهاى خشك و سوزان و درختان و جنگلها و گياهان و حيوانات را بر عهده دارند، بر هر كجا كه خداوند به آنها مأموريّت دهد دانه دانه و به نرمى فرو مى ‏ريزند. 👌 «جاريات» كشتى‏ هايى هستند كه براحتى در درياها حركت مى‏ كنند. جاريات جمع جاريه است، و يكى از معانى جاريه كشتى است، همان‏گونه كه «جوار» در آيه شريفه «وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَاتُ فِى الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ» نيز جمع جاريه به معناى كشتى است. 👌«مقسمات» پروردگارند كه كارها را بين خود تقسيم مى‏ كنند، و طبق برنامه ‏ريزى دقيق و حساب شده وظايف خويش را به نحو احسن انجام مى‏ دهند. 📚تفسیر فخر رازی ج 28 ص 195 ❕طبق تفسير حضرت على عليه السلام، خداوند متعال به ابر و باد و كشتى و فرشتگان كه قدر مشترك بين همه آنها خدمت به جامعه بشرى است، قسم ياد كرده است. 👌 ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى‏ همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى‏ 📚سوگند های پر بار قرآن ص 185 👌یکی از فلسفه های قسم های خداوند بیان اهمیت و ارزش موجوداتی است که به آنها یاد کرده است . ❕قسم خوردن خداوند به موجودات با عظمتی همچون خورشید و ماه و روز و شب و بنای رفیع آسمان ،زمین پهناور ،جان آدمی و ... از این جهت است که با تفکر و اندیشه پیرامون این نعمت های بزرگ الهی معرفت انسان به پرودگار بیشتر و عشقش به او سوزان تر و اطاعت و پیرویش از او عمیق تر گردد. 👌در حقیقت قسمهای قرآنی از این زاویه کلید علوم و دانشهاست چرا که سبب بسیج اندیشه های متفکر و پیرامون موجوداتی می شود که خداوند به آنها قسم خورده است و از این رهگذر رازهای مهم و مطالب تازه و دانشهای جدید برای انسان کشف می شود. 📚تفسیر نمونه ج19 ص6 👌مثلا در آیات فوق به باد و باران و کشتی قسم یاد شده است تا مخلوقات را متوجه کردن دراین نعمات الهی و آیات او کند . بادها كه عامل حركت كشتى ‏ها و ابرها كه مايه‏ ى بركت زمين هستند، در اين آيات مورد سوگند خداوند واقع شده‏ اند. ❕حيات بشر، و گياهان در گرو باران است و بادها در جابجا نمودن ابرها، تعديل هوا و لقاح گياهان نقش مهمى دارند. 👌نقش كشتى در زندگى گذشته وحال بشر بر كسى پوشيده نيست. وسيع‏ترين، ارزان‏ترين و كم حادثه‏ ترين راه‏ها، راه‏هاى دريايى و سفر با كشتى است. زمانى نقش آن معلوم مى‏ شود كه چند روزى كشتى‏ هاى جهان متوقّف شوند. این خداوند است که با قدرت خویش دریا را مسخر انسان کرده است تا با کشتی بر روی آن رفت و آمد کند . 📚تفسیر نور ج 9 ص 140 ادامه پاسخ 👇
پاسخ👇 ❕اساسا حرکت کشتی بر دریاها و اقیانوس ها معلول چند است ؛ 1⃣نخست بادهاى منظمى كه در سطح اقيانوسها مى‏ وزد اعم از وزشهاى سراسرى كه به طور مداوم از قطب شمال و جنوب زمين به سوى خط استواء و از خط استواء به سوى قطب شمال و جنوب در حركتند و بنام" آليزه" و" كنتر آليزه" معروفند، يا وزشهاى منطقه ‏اى كه تحت برنامه‏ هاى معينى حركت مى‏ کنند و به كشتيها امكان مى ‏دهند، از اين نيروى فراوان و رايگان طبيعى بهره گيرند و به سوى مقصد پيش روند . 2⃣همچنين خاصيت طبيعى چوب يا فشار كه از ناحيه آب به اجسام وارد مى‏ شود و آنها را بر سطح آب، شناور مى‏ سازد . 3⃣همچنين خاصيت تغييرناپذير دو قطب مغناطيسى زمين، كه عقربه‏ هاى قطب‏ نماها را تنظيم مى‏ كند . 4⃣ و يا نظام ستارگان آسمان كه راه را به انسان نشان مى‏ دهند، آرى تا همه اين نظامها دست بدست هم ندهند، استفاده از كشتيها با آن فوائد سرشارشان امكان‏پذير نيست و در نتيجه آيتى است براى ذات پاك او . 👌خداوند با قسم خوردن به کشتی و سایر نعمات های خویش همگان را دعوت به تامل و تحقیق در این آیات الهی ، می کند تا به معرفت و قدرت لایزال الهی برسند . 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 561 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال وقتی در کشور کافران زلزله می شود به این نتیجه می رسند که باید خانه های ضد زلزله بسازند، در کشور مسلمانان به این نتیجه می رسند که خدا از آسمانها آنها را تنبيه کرده است. وقتی خشکسالی میشود کافران به این نتیجه می رسند كه آب و هوا تغییر کرده و برای آن باید راه و چاره ای بیابند، مسلمانان به این نتیجه می رسند كه نماز کم خوانده شده و موی زنان بیرون بوده و خدا از آنان انتقام گرفته است. در جامعه کافران وقتی وضعیت اقتصادی خراب شود به این نتیجه می رسند که سازماندهی و مدیریت اقتصادی كشور اشکال داشته و صادرات و واردات تنظیم نبوده و باعث رکود اقتصادی شده است، در جامعه مسلمانان به این نتیجه می رسند که خدا آنها را در فقر قرار داده تا ایمان آنها را آزمایش کند. در جامعه کافران وقتی یک بیماری همه گیر شود، علت بیماری را کشف کرده و برای درمان آن واکسن و آنتی ویروس و دارو اختراع میکنند، در جامعه مسلمانان تصور میکنند بلای آسمانی نازل شده و دلیل آن کفر گویی بوده است... آنها نان هوشمندی شان را می خورند ⭕️ما شلاق جهالت مان را... ✅پاسخ از دیدگاه اسلام علت حوادث عالم سه چیز می تواند باشد 1- مواردی که علت طبیعی دارد و حادثه واقع شده ناشی از فعل و انفعال طبیعت است چرا که تزاحم عوامل مادی ناشی وقوع این گونه حوادث در عالم است 👌اسلام در این موارد بر مسلمین واجب کرده است که به دنبال علومی برود که با این حوادث مقابله کرده و جامعه انسانی را نجات بخشد. ❗️ایت الله العظمی مکارم شیرازی چنین می اورد: « علومی که برای زندگی انسان ها نافع است گاه جنبه مادی دارد مانند تمامی علومی که برای زندگی مادی انسان ها لازم است نظیر پزشکی ،کشاورزی،فنون دفاعی ،صنایع سبک و سنگین و ... و می دانیم این اگر این علوم نباشد وزندگی مادی انسان به طور معقول اداره نشود مشکلات معنوی فراوانی به دنبال خواهد داشت به همین دلیل این علوم در اسلام به عنوان واجب کفایی معرفی شده است یعنی هر گروهی لازم است به دنبال بخشی از این علوم برود تا همه نیازهای مادی جامعه اسلامی تامین گردد و اگر در یک رشته به اندازه کافی متصدیانی نداشته باشد وجوب عینی پیدا می کند» 📚پیام امام ،ج9 ص506 ❗️روایات متعددی از اهل بیت در این زمینه امده است که می توان همین حکم را از آن ها استفاده کرد 📚بحار الانوار ج1 ص163 ♦️از سوی دیگر در تعالیم اسلامی وارد شده است که نباید صرف توجه شما در برخورد با این حوادث عوامل طبیعی و مادی باشد بلکه در کنار این باید به دو نکته دیگر نیز توجه کنید 1⃣بخشی از این حوادث ناشی از اهمال و کوتاهی خود انسان ها است .برای مقابله با آن باید دست از این کوتاهی برداشته و امور را با دقت پیش ببرد چنان که فرمود: « انچه از بدی به سوی تو میرسد از ناحیه خود توست» 📓نسای 79 2⃣در کنار توجه به عوامل و اسباب طبیعی و مادی ،یک سری عوامل معنوی نیز در بروز حوادث دخالت دارد .لذا برای مقابله با حوادث و مشکلات باید هر دو جهت چه اسباب مادی و چه اسباب معنوی را لحاظ کرده انگاه برای حل مشکلات اقدام کنید چنان که امام رضا فرمود: « هر زمان بندگان گناهان تازه ای را ابداع کنند خداوند بلاهای تازه و ناشناخته را بر انها مسلط می سازد» 📚بحار الانوار ج70 ص354 ❗️حاصل انکه اسلام برای مقابله با حوادث و مشکلات سه راه پیشنهاد می کند: این که به عوامل مادی و طبیعی توجه شود و علوم لازم در این زمینه کسب شود دیگر انکه به نقش خود در ایجاد و سبب سازی وقوع این حوادث و مشکلات توجه شود و در مرحله سوم چنان نباشد که تمام توجه به عوامل مادی باشد بلکه عوامل معنوی را نیز لحاظ کرده و با امادگی و لحاظ هر سه جنبه مشکلات را حل کند ⚫️اگر افرادی به این دستور اسلامی عمل نمی کنند نقصی بر تعالیم اسلام وارد نیست بلکه انان باید اعمالشان را مطابق دستورات اسلام تنظیم کنند 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
‌ سوال التماس تفکر ✔️سوره انسان آیه ۱۳و ۱۴: 🔴در آن [بهشت] بر تختها[ى خويش] تكيه زنند در آنجا نه بينند و نه سرمايى (۱۳) مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا ﴿۱۳﴾ ⚫️و ‏ها[ى درختان] به آنان نزدي‌ك است و ‏هايش [براى چيدن] رام (۱۴) وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلَالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلًا ﴿۱۴﴾ 🔵یعنی یه آدم باسواد اونجا نبود به محمد و الله موهوم و خیالیش بفهمونه که عزیز من اگه تو روسپیخانه "بهشت" نیست پس علت پیدایش چی میتونه باشه؟ ✅پاسخ مشکل شما این است که بدون اطلاع از لغت عرب می خواهید قرآن را نقد کند .بدون اگاهی از صرف و نحو،معانی،بیان،بدیع که در لغت عرب مرسوم است چگونه می خواهید قرآن را نقد کنید ❗️خداوند در ایه مورد استناد شما می گوید : « لا یرون فیها شمسا»( انان خورشید را نمی بینند) 👌مراد در اینجا گرمای و تابش ناراحت کننده خورشید است نه اینکه خورشید در انجا وجود نداشته باشد 👌این نوع تعبیر به گونه ای که لفظ سبب در کلام ذکر شود و مسبب و اثر آن اراده شود در ادبیات عرب به نام مجاز مفرد مرسل شناخته می شود و علاقه در مثال ما علاقه سببیت است . ❗️این علاقه در صورتی است که لفظ سبب در کلام ذکر گردد ولی اثر و معلول آن اراده شود .مانند ایه که لفظ سبب یعنی خورشید در کلام ذکر شده است اما اثر و معلولش یعنی تابش و گرما اراده شده است و مانند مثال معروف عرب:« رعت الماشیه الغیث» که سبب یعنی باران ذکر شده اما مسبب یعنی گیاه اراده شده است ❗️ خداوند می گوید بهشتیان در بهشت گرما و حرارت ازار دهنده خورشید را نمی بینند نه انکه اساسا در بهشت خورشیدی نباشد 👌با این بیان اشکال شما مرتفع میشود و غرض آن بود که مخاطبان بدانند اداره کنندگان این کانال ضد دین چگونه افراد بی سواد و مغرضی هستند که سعی می کنند از هر حیله و ترفندی برای حمله به اسلام استفاده کنند 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال خواهشمندم بفرمایید چرا زن باید قضای روزه های ماه رمضان که عذر شرعی دارد را بپردازد.آیا دستور خداوند است.زن که هیچ دخالتی در این کار ندارد.خیلیها هستن که قضای ان را نمی دهند.نظر شما چیست؟ ✅پاسخ زن باید قضای روزه های زمان عادت را بجا اورد و پرداخت کفاره آن روزه ها لازم نیست. اما در نماز نیازی نیست که قضای نمازهای گذشته را بجا اورد ❗️درباره فلسفه این حکم در برخی روایات چنین امده است : 👌با توجه به این‌که ایام عادت در هر ماه تکرار می‌شود؛ از این جهت نماز در هر ماه ترک می‌شود و پس از آن علاوه بر نمازهای یومیه هر روز، باید قضای آن چند روز را نیز بر آن بیفزاید و این موجب مشقت و زحمت است؛ از این جهت قضای نماز برداشته شده است، امّا روزه در طول سال فقط در یک ماه ترک می‌شود و قضای آن مشقت مضاعفی ندارد، پس باید قضا کند. 🔴مرحوم صدوق در عیون الاخبار وعلل الشرایع از امام رضا می اورد: « اگر سؤال شود: پس چرا وقتى زن از حیض پاک شد روزه‏اش را باید قضا کند، ولى نمازش قضا ندارد؟ در جواب گفته مى‏‌شود: این حکم علّت‏هاى بسیار دارد، از جمله آن: 1⃣روزه مانع نمى‏‌شود از این‌که زن خدمت خود و شوهر نموده، خانه‌‏اش را اصلاح کرده، به امور خود پرداخته و مشغول فراهم کردن معیشت باشد، ولى نماز از تمام این امور ممانعت مى‌‏کند؛ زیرا نماز در روز و شب چند مرتبه تکرار مى‌‏شود؛ لذا به ملاحظه اشتغالاتى که براى زن هست قضای نمازها بر او بسیار مشکل است، در حالى‌که روزه این‌طور نیست. 2⃣. در نماز رنج و مشقّت و پرداختن به ارکان نماز مى‏‌باشد و حال آن‌که روزه این‌گونه نیست، بلکه مجرد ترک طعام و شراب بوده و اصلاً پرداختن به ارکان در آن وجود ندارد. 3⃣ هیچ وقتى فرا نمى‏‌رسد، مگر آن‌که در آن نمازى جدید واجب مى‌‏گردد، چه در روز و چه در شب و حال آن‌که روزه چنین نیست؛ زیرا هر روزى که فرا مى‌‏رسد این‌طور نیست که روزه‌‏اش واجب باشد، ولى در نماز هر وقتى که حادث گردد نماز در آن وقت واجب مى‌‏باشد. 📚علل الشرایع ج1 ص294 📚عیون الاخبار ج2 ص119 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال 💥اشتباهات علمی قرآن💥 ‼️شب را خورشید پوشاند‼️ 💠واللیل اذا یغشاها ( ۴ شمس) 🔅ترجمه : سوگند به شب چون انرا خورشید پوشاند. 💢 نقد : ایا شب خورشید را پنهان کرد؟!؟! ... خیر . این حرکت زمین است که موجب ناپیدایی خورشید در یکسوی زمین یا ناآشکار بودن خورشید میشود . که موجب پیدایش شب در یک سوی زمین می شود. 🔅این هم غلط کودکانه و فاحشی است ٬ چون کودکان گمان می کنند که است که خورشید را پنهان می کند. اصولا محمد تصور غلط و کودکانه و ابتدایی از شب و روز داشته است . که نشان می دهد قران کلام فوق بشری و الهی نیست و محمد هم پیامبر خدا نیست. التماس تفکر ✅پاسخ ❗️نخست یک اشتباه نویسنده متن بالا را متذکر می شویم انگاه اصل پاسخ را بیان می داریم ❗️اشکال کننده در ابتدا می اورد: « شب را خورشید پوشاند» 👌واین یعنی ترجمه غلط ایه که ناشی از دوری این قوم از لغت وفهم زبان عربی است ❗️در « یغشاها» فاعل ضمیر مستتر است که به لیل بر می گردد . 👌این ضمیر مفعولی است که یا به خورشید بر می گردد یا به زمین چنان که بحثش می اید ❗️پس می شود: شب خورشید را می پوشاند( بنابر بازگشت ضمیر مغعولی به خورشید) نه انکه خورشید شب را می پوشاند ❗️انگاه نویسنده گویی متوجه اشتباه خود شده و اشکال می کند که چگونه ممکن است شب خورشید را بپوشاند این حرکت زمین است که موجب ناپیدایی خورشید می شود و نه شب ⚫️پاسخ می دهیم: در اينكه ضمير در" يغشاها" به چه چيز بازمى‏گردد؟ در اينجا دو نظر است: 🔺يكى اينكه به" زمين" بر مى‏گردد، چرا كه شب همچون پرده‏اى است كه بر صفحه زمين مى‏افتد وزمین را فرا میگیرد واین از فحوای کلام بدست می اید چنان که علامه طباطبایی بر همین نظر است با این بیان از اساس اشکال برطرف می شود 📚ترجمه المیزان ج20 ص497 ❗️و ديگر اينكه به" شمس" باز مى‏گردد، به فرض که بگوییم به شمس بر می گردد باز اشکال نمی شود کرد که چگونه شب خورشید را می پوشاند : 👌 زيرا شب مانند پرده‏اى است كه بر چهره آفتاب فرو مى‏افتد، البته در اين صورت مفهوم مجازى دارد، زيرا شب حقيقة آفتاب را نمى‏پوشاند بلكه بعد از غروب آفتاب ظاهر مى‏شود و منظور اين است كه با امدن شب خورشيد ديگر نيست واستفاده از جملات و مفاهیم مجازی در کلام عرب مرسوم است 📚تفسیر نمونه ؛ ج27 ص42 ❗️چنان که گفتیم علامه طباطبايي در ترجمه اين آيه مي فرمايد: يعنى به شب سوگند در آن هنگام كه زمين را فرا مى‏گيرد وبعد در تفسير چنين فرمودند: پس ضمير" ها" به ارض بر مى‏گردد، هم چنان كه در" جلاها" نيز گفتيم به آن بر مى‏گردد. و بعضى گفته‏اند به كلمه" شمس" بر مى‏گردد، و معنايش اين است كه:" به شب سوگند كه بر خورشيد احاطه مى‏يابد"، و اين معنا بعيد است، چون شب به خورشيد احاطه‏ ندارد، بلكه زمين و موجودات روى آن را فرا مى‏گيرد. ( با این بیان از اساس اشکال مرتفع می گردد) 📚ترجمه المیزان ج20 ص497 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال مﻦ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪ ... ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ؟ ﭼﻄﻮﺭ ﺟﺮﺍﺕ ﮐﺮﺩﯼ؟ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺣﻘﯽ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﻄﻠﻘﺎ ﮐﺎﺭ ﭘﻠﯿﺪﯼ ﺍﺳﺖ. ﻣﻦ ﭼﺮﺍ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺧﺪﺍﯼ ﺑﯽ ﺭﺣﻢ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺑﯽ ﻋﺪﺍﻟﺘﯽ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺍﺳ ✅پاسخ بسیاری از مصایب جزو مشکلات خود ساخته است وعامل اصلی آن خود انسان است.مثلا بسیاری از بیماری ها ناشی از شکم پرستی ها وهوای نفس است.به خاطر بی اعتنایی به اصول بهداشتی وحفظ الصحه یا عدم دقت در نظافت یا عدم تحرک وگوشه گیری، یا عدم پرهیز از مناطق آلوده یا اشخاص آلوده حاصل میشود واگر انسان اصول وقوانینی را که خدا در عالم آفرینش وتکوین مقرر داشته رعایت کند گرفتار آنها نمیشد.عامل بسیاری از ناکامی ها ومشکلات سستی وتنبلی وترک تلاش وکوشش است. ❗️بسیاری از مصائبی که در جوامع بشری دیده می شود نتیجه ظلم بعضی بر بعضی دیگر یا گروهی بر گروه دیگر است ❗️اگر می بینیم همه ساله بسیاری از گرستگی می میرند بخاطر این نیست که خداوند لطف خود را از مردمان دریغ داشته است بلکه به علت غارت و چپاول یک عده دیگر است ❗️اگر می بینیم کودکانی بخاطر گناهان پدران و مادران مانند مشروب خوری یا به خاطر سوئ تغذیه و مانند آن گرفتار نقص عضو یا بیماری های مختلف می شوند این ظلمی است که پدر و مادر یا مسولان جامعه در حق چنین کودکانی روا داشته اند ودرست به این می ماند که پدری خنجر بر دارد و چشم فرزند شیر خوار خود را کور کند 👌هیچ یک از اینها را نمی شود به حساب کار خداوند گذاشت بلکه همه مصائب خود ساخته است که انسان برای خودش یا دیگران فراهم ساخته است 📚پیام قران ، ایت الله مکارم ج4 ص524 ❗️خداوند می فرماید: "آنچه از نیکی به تومیرسد از جانب خداست وانچه از بدی به تو می رسد از سوی توست"نسائ 79 ❗️ ومی فرماید: « فساد در صحرا و دریا بخاطر کارهایی که مردم انجام داده اند اشکار شده است » 📓روم 41 👌و می فرماید: « خداوند سر نوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد مگر انکه انان انچه را در خودشان است تغییر دهند» 📓رعد 11 ❗️ومی فرماید: « خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده تغییر نمی دهد مگر انکه انان خودشان را تغییر دهند» 📓انفال53 👌اگر از نعمت صحیح استفاده شود دائمی و جاودانی می شود و اگر وسیله طغیان و ظلم و بیدادگری و غرور و ناسپاسی شود نعمت ها جای خودرا به بلاها می دهند واینها همه تاکیدی است بر خود ساخته بودن بسیاری از مصائب ❗️برخی دیگر از مصائب جنبه مجازات الهی را دارد واین در مورد افرادی است که مرتکب گناهان فراوانی شده اند که هم مستوجب عذاب دنیا هستند و هم اخرت ❗️امام صادق فرمود: "هنگامی که خداوند ( بخاطر گناهانشان و فسادشان) بر قومی غضب کند... قیمت های آنان گران،وعمرهایشان را کوتاه می کند،ازتجارتشان سود نمیبرند،ونهرهایشان کم آب ومیوه هایشان را نمو نمی کند وخوب نمی شود، اشرارشان بر انها مسلط می شوند وباران حبس می گردد" 📚 بحار الانوار،ج70 ص353 امام رضا فرمود: "هر زمان بندگان گناهان تازه ای را ابداع کنند، خداوند بلاهای تازه و ناشناخته ای بر آنها مسلط می سازد" 📚همان مدرک،ص354 امام صادق فرمود: "کسانی که بر اثر گناهانشان می میرند بیش از آن هستند که با مرگ طبیعی می میرند وکسانی که بخاطر نیکی کردن عمر طولانی می کنند بیش از آنها هستند که عمر طبیعی طولانی دارند" 📚همان مدرک ❗️دراین مورد روایات فراوان است که می توانید رجوع کنید به کتاب شریف بحار الانوار،ج70 ص308 باب 137 ❗️جنبه دیگری از مصائب اثر مثبتی در پاره کردن پرده های غرور و بیدار ساختن انسان های خواب و نجات او از چنگال خود کامگی و هوسرانی دارد 👌خداوند می فرماید: "وما در هیچ شهر وابادی پیامبری نفرستادیم مگر آنکه اهل آن را به سختیها ورنج ها گرفتار ساختیم شاید ( به خود آیند وبه سوی خدا) بازگردند وتضرع کنند"اعراف،94 ❗️حضرت علی فرمود: "خداوند بندگان خویش را به هنگامی که اعمال بد انجام دهند، با کمبود میوه ها وجلوگیری از نزول برکات وبستن درهای گنج های خیرات به روی آنان مبتلا می سازد تا توبه کاران توبه کنند وانها که باید دست از گناه بکشند خودداری نمایند وپند پذیران پند گیرند وانها که آماده اند از گناه بازایستند" 📚نهج البلاغه،خطبه 143 ❗️در این باره سخن فراوان است که جهت اگاهی بیشتررجوع کنید به کتاب پیام قران ج5 ص504 به بعد 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال نقدى بر اسلام و قرآن: شپش تو بارگاه الهی چکار می‌کرد؟ یکی از شکنجه‌های(عذاب‌های) الله برای مردم مصر، بارش شپش بود، الله است دیگه! ممکنه همه جور عذاب نازل کنه، اما داستان بارش شپش خیلی جالبه، این شپش مستقیماً از بارگاه باریتعالی نازل شده است..... 1- آیا خود الله شپش داشت.؟؟؟؟ 2- آیا فرشتگان الله شپش داشتند.؟؟؟ 3- در بارگاه حق تعالی کارخانه‌ی تولید شپش وجود دارد.؟؟ البته نزول شپش تنها نبود، بارش قورباغه، ملخ و خون هم همراه نزول شپش بود:به آیه قرآنی آن هم توجه کنید : فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلاَتٍ فَاسْتَكْبَرُواْ وَكَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِين )اعراف/133 ) ترجمه:پس بر آنان(مردم مصر) طوفان و ملخ و شپش و قورباغه‌ها و خون را به صورت نشانه هايى آشكار فرستاديم ، باز سركشى كردند و گروهى بدكار بودند ✅پاسخ جدا انسان از جهل و تعصب شما به شگفت می اید که چگونه سعی می کنید با تدلیس و دروغ به اسلام حمله اورید ❓مگر خداوند می گوید فارسلنا علیهم من السمائ... که ایه را ترجمه می کنید خداوند از اسمان این بلاها را بر انان نازل کرد ♦️ماده ارسل وقتی با « علی» بیاید به معنای مسلط کردن است نه از اسمان فرستادن 📚معجم الوسیط،ماده رسل 👌خداوند می گوید ما بلاها را پشت سر هم بر ان قوم لجوج مسلط ساختیم 1⃣نخست بر انان طوفان را مسلط ساختیم.طوفان در لغت عرب بیشتر به سیلابها و امواج گردنده و کوبنده ای گفته می شود که خانه ها را ویران کند و درختان را از ریشه می کند 2⃣سپس می گوید ملخ را بر زراعتها و درختان انها مسلط ساختیم 3⃣بار سوم« قمل» را بر انان مسلط ساختیم. ❗️در مورد قمل گفته شده است که نوعی افت نباتی بوده است که به غلات انها افتاد وهمه را فاسد کرد 4⃣در مرحله چهارم خداوند نسل قورباغه را چنان افزایش داد که به صورت یک بلا زندگی انها را فرا گرفت .همه جا قورباغه های کوچک و بزرگ حتی در خانه ها و اطاقها و ظروف غذا مزاحم انان بودند 5⃣در مرحله پنجم خداوند خون را بر انان مسلط ساخت چنان که بیشتر مفسران گفته اند رودخانه عظیم نیل به رنگ خون در آمد آن چنان که برای هیچ مصرفی قابل استفاده نبود 📚تفسیر نمونه،ج6 ص320 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال مبنای تاریخی قصص قرآن چیست؟ چرا قصص قرآنی در تواریخ نیست مثلا ماه،سال،روز و معادل اتفاقات تاریخی قرآن در تاریخ نیست؟ ✅پاسخ به یقین قران یک کتاب تاریخی نیست اما به دلایل مختلفی بحث های تاریخی فراوان دارد .قسمت مهمی از مباحث تربیتی و مواعظ و اندرزها،بشارتها و بیم ها و امیدهای قرانی در قالب مسائل تاریخی بیان شده است ❗️اصولا مباحث تاریخی قران دارای ویژگی های زیر است : 1⃣تکیه بر قسمت های حساس 2⃣خالی بودن از هر گونه حشو و زائد 3⃣خالی بودن از تناقض و تضاد و ناهماهنگی 4⃣جداسازی حقایق تاریخی از افسانه ها ❗️همیشه تاریخ با افسانه هایی دروغین امیخته بوده است از جمله عوامل ان سرگرمی و ارضای عواطف کودکانه و تحریک تخیلات و ایجاد جاذبه های دروغین بوده است بطوریکه افسانه ها و اسطورها بخش مهمی از تواریخ پیشینیان و رکن اصلی آن را تشکیل می دهد 📚پیام قران، ایت الله مکارم ،ج8 ص207 ❗️با این توضیح چگونه می توان توقع داشت که داستان های قرانی با تواریخ کاملا هماهنگ باشد 👌صحت داستان ها و قصص قرانی با اثبات اعجاز قران ثابت می شود .وقتی ثابت شد که قران از ناحیه خداوند است و خداوند راوی قصص موجود در قران است شکی در صحت ان قصص باقی نمی ماند هرچند ان داستان ها در تواریخ نیامده باشد ❗️از سوی دیگر چنان نیست که از قصص قرانی اساسا در تواریخ خبری نباشد 👌نویسندگان مسلمان با تالیف کتب متعدد اقدام به تطبیق داستان های قرانی با تواریخ کرده اند و ریشه قصص قرانی را در تواریخ اثبات کرده اند که از جمله می توان به کتاب « بررسی تاریخی قصص قران» اثر محمد بیومی مهران اشاره کرد که به فارسی در چهار جلد ترجمه شده است 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال لطفا به متن زیر پاسخ دهید کند و کاوی در قران ............................................ در این قسمت میپردازیم به ایاتی از قران که اشاره مستقیم به ساده و قابل فهم بودن قران دارد. در سوره الدخان آیه پنجاد و هشتم میخوانیم در حقيقت [قرآن] را بر زبان تو آسان گردانيديم اميد كه پند پذيرند (۵۸) در آیه 17 و 22و32و40 سوره القمر نیز به همین مورد اشاره شده است .پس دریافتیم که زبان قران زبان عربی فصیح و ساده میباشد که صد البته هم منطقی به نظر میرسد واین خودنشان از دو نکته است. نکته اول اینکه یک دست نوشته ساده چگونه میتواند معجزه باشد. نکته دوم اینکه با استناد به این ایات میتوان دریافت که فهمیدن ایات هیچ نیازی به تفسیر ندارد و تفسیر تنها راهی برای تغییر این نوشته ها و بهره برداری از انها در جهت منافع است.کما اینکه در بسیاری مواقع مسلمانان در هنگام رسیدن به بن بست در مباحثات و کنکاشها در مورد اشکالات قران به تفسیر متوصل میشوند. ✅پاسخ برای رسیدن به پاسخ توجه به چند نکته لازم است 1⃣قران دارای چند دسته از ایات است ،دسته ای از ایات محکم،دسته ای متشابه،دسته ای ناسخ،دسته ای منسوخ،دسته عام و دسته ای خاص،دسته ای مطلق و دسته ای مقید ،دسته ای ظاهر ودسته ای نص ،و همچنین قران دارای بطون گسترده و متعددی است بی شک کسی که خواهان فهم صحیح ایات است باید از کلیه این امور اطلاع داشته باشد و روشن است که درایات قران بیان نشده است کدام ایه محکم و کدام متشابه،کدام ناسخ و کدام منسوخ،کدام عام وکدام خاص و کدام مطلق و کدام مقید ،کدام ظاهر و کدام نص و ... است و این یعنی برای فهم این ایات نیازمند به بیان مفسران حقیقی قران داریم 2⃣با توجه به مطالب بالا قران خطاب به پیامبر گرامی اش می فرماید: « ما بر تو قرآن را نازل کردیم تا تو ایات انان را برای مردم تبیین کنی» 📓نحل 44 ❗️و می فرماید: « ما قرآن را بر ‌تو نازل نکردیم مگر برای اینکه انچه در ان اختلاف دارند برای انها تبیین کنی » 📓نحل 64 ❗️یا امام باقر فرمود: « از جمله علومی که خداوند به ما داده است تفسیر قران است» 📚الکافی ج1 ص229 3⃣این که خداوند در ایات متعددی می فرماید ما قرآن را اسان کردیم مطلبی ثابت و حق است یعنی قرآن از نظر محتوا ومعارف در عین عمیق و پر مغز بودن درک آن ساده و سهل و اسان است ❗️برخی از ایات بدون انکه نیاز به تبیین و تفسیر خاصی باشد فهم آن برای همگان اسان است و برخی آیات پس از تفسیر و تبیین فهم آن برای همگان اسان است و اساسا اسان بودن قرآنی منافاتی با تفسیر و تبیین قرآن ندارد بلکه هر دو در طول یکدیگر هستند 4⃣ این اشکال مطرح شد که چگونه قرانی که اسان است می تواند معجزه باشد پاسخ روشن است .خداوند آن همه معارف و حقایق بزرگ و برجسته را در قالب یک سری از الفاظ محدود با سهولت درک معنا ریخته است و همگان را به مقابله خوانده است که اگر شما هم می توانید چنین کاری را انجام دهید و روشن است که نمی توانید و همین نتوانستن شما دلیل بر معجزه بودن قران است ( دقت کنید) 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال وقتی که برخی از کفار رو میخواهیم بدلیل یک امر زشت و ناپسندی که در حکومت اسلامی انجام میدن از این کار نهی کنیم با این جواب مواجه میشیم که میگن: در کتاب خودتون اومده که «لا اكراه فی الدین»که هیچ اکراهی در دین نیست. جواب ما شیعیان برای پاسخ به این سوال چیست؟ ✅پاسخ جوابی که می توان داد این است که دلالت ایه در مورد اکراه در دین است نه در مورد احکام دینی 🔷اگر شخصی بدون اجبار به دین اسلام مشرف گردید یا قبول کرد که در یک جامعه اسلامی زندگی کند بایستی به لوازم این انتخاب اختیاری گردن نهد ❗️علامه طباطبائی در تفسیر ایه می گوید: « در این کلام نفی دین اجباری وجود دارد چرا که دین سلسله ای از معارف علمی است و به دنبال ان نیز اعمالی وجود دارد در مجموع اعتقادات است که اعتقاد و ایمان از امور قلبیه است و اجبار و اکراه در امور قلبیه راهی ندارد اکراه تنها در اعمال ظاهری و افعال و حرکات بدنی و مادی اثر می کند» 📚المیزان،ج1 ص341 👌حال که دلالت ایه روشن شد که مراد نفی پذیرش دین از روی اجبار است و لا غیر می گوییم : ❗️کفار با اختیار خودسان تصمیم گرفته اند که در جامعه اسلامی زندگی کنند وباید به لوازم زندگی اجتماعی پایبند باشند ⚫️در زندگی اجتماعی سرنوشت افراد بهم مربوط است وافراد در سرنوشت هم اثر دارند حق نظارت در اعمال دیگران حق طبیعی و خاصیت زندگی دسته جمعی است ❗️در اجتماع چیزی به عنوان " ضرر فردی " وجود تدارد و هر زیان فردی امکان این را دارد که به صورت یک " زیان اجتماعی" دراید وبه همین دلیل منطق وعقل به افراد اجازه می دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هرگونه تلاش و کوششی خود داری نکنند ❗️پیامبر گرامی فرمود: " یک فرد گنهکار در میان مردم همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد تبری برداشته وبه سوراخ کردن موضعی که در ان نشسته بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید من در سهم خود تصرف می کنم اگر دیگران اورا از این عمل خطرناک باز ندارند طولی نمی کشد که اب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده ویکباره همگی در دریا غرق می شوند" 📚 مسند احمد ج4 ص268 📚 نهج الفصاحه ص836 ❗️ پیامبر با این مثال جالب منطقی بودن وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را مجسم ساخته و حق نظارت فرد بر اجتماع را یک حق طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشت ها است می داند 📚تفسیر نمونه ج3 ص38 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال یه سری از کسایی که روزه نمیگیرن دلیلشون اینه که اگه روزه داری واسه درک شرایط فقراس پس چرا فقرا هم باید روزه بگیرن و اینکه چرا نباید آب خورد.فقرا آب که میتونن بخورن ✅پاسخ روزه دارای فلسفه ها ی متعددی می باشد که یک جنبه آن ناظر به سخن شما است ❗️از فواید مهم روزه این است که روح را تلطیف کرده و اراده انسان را قوی و غرایز او را تعدیل می کند روزه دار باید در حال روزه با وجود گرسنگی و تشنگی از غذا و اب و همچنین لذت جنسی چشم بپوشد و عملا ثابت کند که او همانند حیوان در بند اصطبل و علف نیست او می تواند زمام نفس سرکش را به دست گیرد و بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد ❗️ایت الله مکارم چنین می اورد: « در حقیقت بزرگترین فلسفه روزه همین اثر روحانی و معنوی آن است .روزه نیز به روح و جان انسان مقاومت داده و قدرت اراده و توان مبارزه با حوادث سخت میبخشد و چون غرایز سرکش را کنترل می کند بر قلب انسان نور وصفا می بخشد خلاصه روزه انسان را از عالم حیوانات ترقی داده وبه جهان فرشتگان صعود می دهد» 📚تفسیر نمونه،ج 1 ص630 ❗️امام رضا فرمود: « اگر گفته شود چرا خلائق امر شده اند به روزه گرفتن در جواب گفته می شود بخاطر پنج جهت 1⃣آن که درد گرسنگی و تشنگی را بیابند و درک نمایند 2⃣آن که با درک درد مزبور استدلال کنند بر فقر و نیاز یعنی آن را دلیل قرار دهند بر احتیاجشان دراخرت 3⃣آن که بدین وسیله روزه دار خاشع و ذلیل و خاکسار و در ضمن صاحب اجر و عارف و صابر گرددبر انچه از ناحیه گرسنگی و تشنگی به وی متوجه می گردد در نتیجه مستحق ثواب می شود مضافا به اینکه روزه شخص را از شهوات و میل های نفسانی حفظ و نگه داری می کند 4⃣روزه در دنیا برای روزه داران واعظی بوده وراضی کننده ایشان است بر ادای تکالیف ودر اخرت دلیل و راهنما می باشد 5⃣ان که بدین وسیله روزه دار سختی گرسنگی و تشنگی بر اهل فقر و مسکنت را در دنیا لمس می کند که انچه حقوق مالی است و طلب فقرا از او است را بپردازد 📚علل الشرایع،صدوق،ج1 ص270 ❗️با توجه به انچه امد می بینید بیشتر جنبه ها و مصلحت هایی که از برای گرفتن روزه ذکر شده مشترک بین همگان از انسان ها اعم از فقیر و غنی است لذا نمی توان گفت چون روزه جهت درک فقر و گرسنگی فقیران است پس چرا خود فقیران روزه می گیرند چرا که تنها فلسفه و مصلحت روزه این یک چیز نیست تا فقرا از گرفتن روزه معاف شوند ❗️بسیاری از فقرا حتی از جهت تامین اب اشامیدنی نیز با مشکل مواجه هستند کافی است شما سری به مناطقی جنوبی کشور یا سایر نقاط گرم و خشک در جهان بزنید تا این مساله را بهتر درک کنید ❗️همچنین اثار بهداشتی و درمانی که از برای گرفتن روزه ذکر شده است نیز مشترک بین تمام انسان ها می باشد 👌 الکسی سوفورین دانشمند روسی در کتاب خود می نویسد: « درمان از طریق روزه فائده ویژه ای برای درمان کم خونی،ضعف روده ها التهاب بسیط و مزمن،دمل های خارجی و داخلی،سل،اسکلیروز،روماتیسم،نقرس،استسقائ، نوراستنی،عرق النسائ،خراز( ریختگی پوست)، بیماری های چشم،مرض قند،بیماری های جلدی،بیماری های کلیه،کبد،و بیماری های دیگر دارد معالجه از طریق امساک اختصاص به بیماری های فوق ندارد بلکه بیماری هایی که مربوط به اصول جسم انسان است و با سلول های جسم امیخته شده همانند سرطان سفلیس،سل و طاعون را نیز شفا می بخشد» 📚روزه روش نوین برای درمان بیماری ها ص 65 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال لطفا به متن زیر پاسخ دهید 1⃣لقب امام یازدهم است. لقبی که به معنای عقیم و نازاست. 2⃣"عسکری" در زبان عربی دو معنا دارد: 1- نظامی 2- عقیم 3⃣شیعیان کلمه عسکری را نظامی معنا میکنند و میگویند چون امامشان در زندان نظامی عباسیان بوده این لقب را گرفته. اما واقعیت امر این است که زندانی بودن در یک مکان نظامی نمیتواند به همراه آورنده لقب نظامی باشد چون اصولا آن امام جزو ارتش عباسیان نبوده! 4⃣حتما تا به حال عسکری خورده اید. انگور عسکری یعنی انگور بدون هسته. امام یازدهم به دلیل بی فرزندی لقب عسکری گفته بود. 5⃣همه داستان های غیبت و ارتباط با امام دوازدهم ساخته 4 شیخ است که به آنها نواب اربعه می گفتند. واقعیت این است که کسی تولد فرزند امام یازدهم را ندیده و ترویج این اعتقاد در قدیم نوعی مبارزه و تحریک عوام بر علیه حکومت عباسیان بوده است. ✅پاسخ واقعا انسان از شدت حماقت و جهالت این افراد تعجب می کند که حتی اشنایی از لغت عرب و منطق شیعه ندارند ❗️ما تحدی می کنیم که از یک فرهنگ لغت عرب بیاورید که ماده عسکر به معنای عقیم و نازا بودن بکار رفته باشد ❗️العسکر به معنای سپاه و لشگر ومحل اجتماع لشکر و سپاه به کار می رود 📚معجم الوسیط،ماده عسکر 👌شیخ صدوق روایت می کند: « منطقه ای که امام هادی و امام حسن بن علی در « سر من رای» مسکن و خانه قرار داده بودند به عسکر ( یعنی محل اجتماع سپاهیان) موسوم بود از این رو هر یک از این دو بزرگوار شدند عسکری( یعنی در مکانی زندگی می کردند که منتسب به سپاه و لشکریان بوده اند ) 📚علل الشرایع ج 1 ص241 ❗️اما این که این نویسنده نادان گفت که همه داستان های غیبت و ارتباط با امام دوازدهم ساخته نواب خاصه امام است 👌این سخن نیز سخنی بی اساس تر از سخن اول است ❗️ کلیه امامان و پیامبر گرامی بارها و بارها شیعیان را متذکر می شدند که امامشان قرار است از میانشان غایب شود ❗️پیامبر گرامی فرمود: « ( امام دوازدهم ) بعد از غیبتی طولانی و گمراه کننده ظهور خواهد کرد ان گاه امر خدا را اعلان کرده و دین او را ظاهر خواهد نمود» 📚کمال الدین ،ص256 ❗️امام علی فرمود: « برای قائم ما غیبتی است که زمان و مدت ان طولانی خواهد بود» 📚همان مدرک ص303 ❗️امام صادق فرمود: « پنجمین از اولاد هفتمین امام کسی است که شخصش از شما غایب می شود» 📚همان مدرک ص338 ❗️امام صادق فرمود: « برای قائم دو غیبت است یکی کوتاه و دیگری دراز مدت» 📚الکافی،ج1 ص340 ❗️امام باقر فرمود: « برای صاحب امر دو غیبت است» 📚غیبه النعمانی،ص171 ❗️در این باره روایت فراوان است که رجوع کنید به کتاب شریف منتخب الاثر ج2 ص236 به بعد فصل 27 و 28 و29 ❗️اما این که گفته شد کسی تولد امام زمان را ندیده این نیز دروغ دیگر این نویسنده احمق و کذاب است ❗️شیخ کلینی به سند صحیح روایت می کند که ابو عمرو عثمان بن سعید چنین می گفت : « به خدا سوگند جانشین امام عسکری را دیدم گردن او چنین بود وبا دست اشاره کرد» 📚الکافی ج1 ص329،330 ❗️و نیز به سند صحیح روایت می کند که ابی هاشم جعفری به امام عسکری عرضه داشت: « جلالت شما مرا مانع شده تا مساله ای را از شما سوال کنم ایا برای شما فرزندی است ؟ امام فرمود: اری راوی گفت : اگر حادثه ای برای شما اتفاق افتاد کجا از او سوال کنم فرمود: در مدینه 📚همان ،ص328 ❗️احمد بن محمد می گوید : « بعد از کشته شدن زبیری نامه ای از امام عسکری به دستم رسید که در ان نوشته شده بود این جزای کسی است که بر خدا و اولیایش افترا ببندد و گمان می کند که میتواند مرا بدون جانشین بکشد و قدرت خدا را چگونه دیده است ان گاه می گوید : فرزندی برای ان حضرت در سال 255 زاییده شد که اسم ایشان را محمد گذاشت » 📚کافی ج1 ص328 ❗️در این باره روایات متعددی وارد شده است که جهت پرهیز از اطناب از ذکر ان خودداری می شود 👌اما اینکه نواب امام عصر را عده ای دروغگو مخاطب قرار داد یکی دیگر از سخن بی پایه نویسنده است ❗️نواب امام عصر در اعلی درجه وثاقت بوده اند که چون پاسخ دراین پیام به درازا کشید تنها مخاطبان را ارجاع می دهیم به بحار الانوار ج51 ص343 به بعد ومنتخب الاثر ج2 ص506 فصل 3 تا ادله و روایات وثاقت انان را ببینند 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال لطفا در مورد اعتبار نهج البلاغه توضیح دهید. چون هیچ سندی وجود نداره. ✅پاسخ ایت الله العظمی مکارم شیرازی در شرح خود بر نهج البلاغه در مورد سند ان چنین می اورد: « در این جا ذکر دو نکته لازم است: 1ـ غالب خطبهها و نامه ها و کلمات قصار نهج البلاغه، بلکه اکثریّت قریب به اتفاق آن، مطالبى است مستدل و یا در خور استدلالهاى منطقى و در واقع از قبیل «قَضایا قِیاساتُها مَعَها»؛ (مسایلى که دلیلش در خودش نهفته است). ❗️بنابراین نیازى به سلسله اسنادبه عنوان مباحث تعبّدى ندارد زیرا بخش عظیمى از آن درباره معارف اعتقادى، مبدا و معاد، صفات خداوند، دلایل عظمت قرآنو پیامبر اسلام و مانند آن است. ❗️بخش دیگرى درباره مواعظ و نصایح و درس هاى عبرت در زندگى امّتهاى پیشین و آیین کشوردارى و زندگى اجتماعى و آداب جهادو امثال آن است که عموماً مطالبى منطقى و مستدل یا قابل استدلال است. 👌همان گونه که نوشته هاى فلاسفه بزرگ و علماى علوم مختلف و حتّى اشعار نغز شعراى نامى و مانند آن بدون نیاز به سلسله سند مقبول است، درباره محتواى نهج البلاغهنیز به همین دلیل و به طریق اولى مشکلى نداریم، در واقع دلایل آنها با خود آنهاست و به قول معروف «قضایا قیاساتها معها»! ❗️تنها بخش کوچکى از نهج البلاغهاست که از احکام فرعیّه تعبّدیّه سخن مى گوید. اگر مساله سند مطرح باشد تنها در این قسمت است که قطعاً یک دهم نهج البلاغهرا نیز تشکیل نمى دهد. بنابراین سر و صداهاى مربوط به اسنادنهج البلاغه بسیار کم رنگ و کم اثر است. 2ـ نکته دیگر این که اگر معیارهاى حجّیت سند را براى نهج البلاغهبخواهیم، از این نظر نیز مشکلى در کار نیست، زیرا براى پذیرش حدیثو روایت ـ آن گونه که در علم اصول تحقیق شده ـ معیار اصلى وثوق و اعتماد و اطمینان به روایت است که از طرق مختلف ممکن است به وجود آید;؛ گاه سلسله سند با راویان مورد اعتماد، سبب وثوق به روایت مى شود و گاه کثرت و تعدّد روایت ـ آن هم در کتب معتبر و مشهور ـ چنین اعتمادى را حاصل مى کند و گاه محتوا، آن قدر بلند و عمیق و والاست که گواهى مى دهد تنها از فکر پیامبر یا امام معصومى تراوش کرده است و همین سبب اعتماد ما به چنین روایتى مى شود. ❗️نظیر این مساله را درباره صحیفه سجّادیه - علاوه بر اسنادمعتبرى که براى آن ذکر کرده اند - یعنى دعاهاى بسیار بلند، با برترین محتوا و عالى ترین مضمون که از «امام سجاد على بن الحسین زین العابدین» نقل شده است، نیز گفته اند. 👌از این گذشته کتاب هاى زیادى قبل از «سیّد رضى» نوشته شده است که بسیارى از خطبهها و نامه ها و کلمات قصار نهج البلاغهیا غالب آنها در آن کتب آمده است و این به خوبى نشان مى دهد که این کلمات قبل از «سیّد رضى» نیز در میان دانشمندان و راویان حدیثو گاه در میان توده هاى مردم مشهور و معروف بوده است و این شهرت مى تواند ما را بى نیاز از اسنادمتّصل کند. حتّى بعضى از بزرگان مورّخان نوشته اند،خطبههاى نهج البلاغه که در میان مردم شهرت داشته بسیار بیش از آن مقدارى بوده است که «سیّد رضى» در نهج البلاغهآورده است و در واقع نهج البلاغهگلچینى از آن خطبههاست. از جمله مورّخ معروف «مسعودى» که حدود یک قرن قبل از «سیّد رضى» مى زیسته در «مروج الذهب» درباره خطبههاى امام(علیه السلام) مى گوید: آنچه مردم از خطبههاى امام در موارد مختلف حفظ کرده اند چهارصد و هشتاد و چند خطبهاست» در حالى که خطبههاى نهج البلاغهکه اکنون در دست ماست حدود دویست و چهل خطبهاست. ❗️هم اکنون کتابهایى در دست ماست که به عنوان مصادر و اسنادنهج البلاغه از سوى جمعى از فضلا و بزرگان معاصر نگاشته شده و اسناداینخطبهها را در کتاب هایى که قبل از «سیّد رضى» نگاشته شده به دست آورده و در مجموعه هاى جالبى منتشر ساخته اند که یکى از بهترین کتابها در این زمینه کتاب «مصادر نهج البلاغهو اسانیده» تالیف دانشمند محقّق «السیّد عبدالزهراء الحسینى الخطیب» مى باشد که مراجعه به آن هر جستجوگرى را بر این حقیقت واقف مى کند که «سیّد رضى» در نقل این خطبهها هرگز تنها نیست. قابل توجّه این که در این کتاب آنچه در نهج البلاغهآمده است از 114 (یکصد و چهارده) کتاب دیگر گردآورى شده که بیش از بیست کتاب از آنها مربوط به دانشمندانى است که قبل از «سیّد رضى» مى زیسته اند. ❗️این نکته نیز قابل ذکر است که شخص «سیّد رضى» در لابه لاى کلمات خود در نهج البلاغهـ که احیاناً در توضیح خطبهها گفته ـ از 15 (پانزده) کتاب نام مى برد که او در گردآورى نهج البلاغهاز آنها استفاده کرده است. 👌از مجموع آنچه در بالا گفته شد به خوبى روشن شد که جایى براى وسوسه کردن اسنادنهج البلاغه وجود ندارد.» 📚پیام امام امیر المومنین ، ایت الله مکارم ، ج1 ص55 به بعد 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال فلسفه وضو در نماز چیست آیا نمیشد فقط دس و صورت را شست و برای نماز حاضر شد؟ ✅پاسخ ‏ شک نیست که وضو داراى دو فایده روشن است: 1⃣فایده بهداشتى 2⃣ فایده اخلاقى و معنوى، ❗️ از نظر بهداشتى شستن صورت و دستها آن هم پنج بار و یا لااقل سه بار در شبانه روز، اثر قابل ملاحظه اى در نظافت بدن دارد، مسح کردن بر سرو پشت پاها که شرط آن رسیدن آب به موها یا پوست تن است، سبب مى شود که این اعضا را نیز پاکیزه بداریم، و همچنین تماس آب با پوست بدن اثر خاصى در تعادل اعصاب سمپاتیک و پا را سمپاتیک دارد. ❗️طبق تحقیقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتى وجود دارد که تمام فعالیتهاى بدن را کنترل مى کنند «اعصاب سمپاتیک» و «اعصاب پاراسمپاتیک» این دو رشته اعصاب در سراسر بدن انسان و در اطراف تمام دستگاه ها و جهازات داخلى و خارجى گسترده اند، وظیفه اعصاب سمپاتیک «تند کردن» و به فعالیت واداشتن دستگاه هاى مختلف بدن است، و وظیفه اعصاب «پارا سمپاتیک» «کند کردن» فعالیت آنهاست، در واقع یکى نقش «گاز» اتومبیل و دیگرى نقش «ترمز» را دارد، و از تعادل فعالیت این دو دسته اعصاب نباتى، دستگاههاى بدن بطور متعادل کار مى کند. 👌این موضوع نیز ثابت شده است که از جمله امورى که مى تواند اعصاب سمپاتیک را بکار وادارد و تعادل از دست رفته را تأمین کند تماس آب با بدن است ❗️و از نظر اخلاقى و معنوى چون با قصد قربت و براى خدا انجام مى شود اثر تربیتى دارد مخصوصاً چون مفهوم کنائى آن این است که از فرق تا قدم در راه اطاعت تو گام برمى دارم مؤید این فلسفه اخلاقى و معنوى است. ❗️در روایتى از امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) مى خوانیم: «براى این دستور وضو داده شده و آغاز عبادت با آن است که بندگان هنگامى که در پیشگاه خدا مى ایستند و با او مناجات مى کنند پاک باشند، و دستورات او را بکار بندند، از آلودگیها و نجاستها برکنار شوند، علاوه بر این، وضو سبب مى شودکه آثار خواب و کسالت از انسان برچیده شود و قلب براى قیام در پیشگاه خدا نور و صفا یابد». 📚وسایل الشیعه ج1 ص257 👌جهت اگاهی بیشتر رجوع کنید به تفسیر نمونه ج4 ص291 ❗️روشن است که مطاع خداوند است و انسان باید مطیع فرامین خداوند باشد چنان که فرمود: « هرکس خدا و رسول را عصیان کند به تحقیق در گمراهی اشکاری بسر می برد» 📓احزاب 36 ❗️باید وضو را انگونه که خداوند فرموده است بگیریم 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁