eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.5هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔آیا می‌دانستید اعدام به روش سر بریدن توسط مدافعین حرم نیز انجام می‌شود؟ ▪️توحش اسلامی شیعه و سنی نمی‌شناسد! مادامی که همه‌ی این گروه‌های جنایتکار پیرو این آیات قرآن‌اند: ‍ ‍ ➖سوره البقرة/آیه ۱۹۴ {والحرامات قصاص فمن اعتدى عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم واتقوا اللّه واعلموا انّ اللّه مع المتقين} شكستن هر حرمتى را قصاص است. پس هر كس به شما تجاوز كرد، به همان اندازه تجاوزش, بر او تجاوز كنيد.و از خدا بترسيد و بدانيد كه او، با پرهيزگاران است. ➖سوره النحل/آیه ۱۲۶ {وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ} اگر خواستید مجازات کنید،پس چنان مجازات کنید که شما را مجازات کرده اند ➖سوره المائدة/آیه ۴۵ {أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ} نفس در برابر نفس و چشم در برابر چشم و بينى در برابر بينى و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان و هر زخمى را قصاصى است. 💠💠 👌اسلام بر خلاف مسيحيت كنونى كه مى ‏گويد ؛ « هر كس كه به رخساره راست تو تپانچه زند رخساره ديگر را به سوى او بگردان » 📚انجيل متى، باب پنجم آیه 39 ❕ چنين دستورى را نمى‏ دهد، چرا كه اين دستور انحرافى باعث جرأت و جسارت ظالم و تجاوزگر است، حتى مسيحيان جهان امروز نيز هرگز به چنين دستورى عمل نمى ‏كنند و كمترين تجاوزى را با پاسخى شديدتر، كه آن هم بر خلاف دستور اسلام است جواب مى‏ گويند. 👌اسلام مى‏ گويد در برابر متجاوز، بايد ايستاد، و به هر كس حق مى‏ دهد كه اگر به او تعدى شود، به همان مقدار مقابله كند، تسليم در برابر متجاوز مساوى است با مرگ و مقاومت مساوى است با حيات، اين است منطق اسلام. 📚تفسیر نمونه ج 2 ص 33 ❕آیات مورد استناد معاند نیز می گوید که در برابر ظالم به همان اندازه ای که مورد ظلم واقع شده اید ، حق مقابله دارید و اجازه تعدی را ندارید ، اگر ظالم چشم شما را کور کرد ، شما نیز حق قصاص و مقابله به مثل دارید و می توانید چشمش را کور کنید و همینطور در مورد سایر جراحاتی که بر شما وارد می کند ، به همان اندازه حق مقابله و قصاص ثابت است . ❕حال اگر ظالم ، مظلوم را مثله کرد ، یعنی او را کشت و سرش را جدا کرد و اعضای بدنش را پس از مرگ تکه تکه کرد ، آیا ما هم حق مقابله به مثل و مثله کردن را داریم یا خیر ❗️ 👌از حکم مذکور که حق مقابله را اجازه می دهد ، مثله کردن استثناء شده است ، یعنی اگر ظالمی ، مظلوم را کشت و مثله کرد ، اولیاء مظلوم تنها حق قصاص و کشتن ظالم را دارند نه حق مثله کردن و تکه تکه کردن اعضای بدنش را . ❕خداوند می فرماید ؛ « كس كه مظلوم كشته شده براى وليش سلطه (حق قصاص) قرار داديم، اما در قتل اسراف نكند » ( اسراء 33 ) 👌اسحاق بن عمار از امام صادق علیه السلام سوال کرد که مقصود از اسراف در قتل که خداوند نهی کرده است چیست ❗️ امام علیه السلام فرمود ؛ « خداوند نهی کرد که غیر قاتل بجای قاتل قصاص شود یا قاتل مثله و تکه تکه شود » 📚الکافی ج 7 ص 370 ❕یکی از صحابه می گوید ؛ « رسول خدا هرگز خطبه‏ اى براى ما (در مسير ميدان جهاد) ايراد نفرمود مگر اينكه در آن به صدقه دستور داد و از مثله كردن نهى نمود » 📚بحار الانوار ج 101 ص 216 ❕در کتاب قرب الاسناد نیز چنین نقل شده است ؛ « علی علیه السلام زمانی که مورد ضربه ابن ملجم قرار گرفت فرمود که این اسیر را حبس کنید و به او غذا بدهید و با او خوب رفتار کنید . اگر زنده ماندم خودم تصمیم می گیرم که چگونه با او برخورد کنم اگر بخواهم قصاص می کنم و اگر بخواهم می بخشم و اگر از دنیا رفتم امر دست شما است .اگر تصمیم بر قصاص گرقتید او را مثله نکنید » 📚قرب الاسناد ص67 _ وسائل الشیعه ج 29 ص 127 _ المناقب ابن شهر آشوب ج3 ص312 ❕و در مورد نحوه قصاص ابن ملجم فرمودند ؛ « ای فرزندان عبدالمطلب نکند بعد از شهادتم ( به بهانه قتل من ) در خون مسلمانان فرو روید و بگویید امیر مومنان کشته شد. آگاه باشید جز قاتل من را به سبب قتل من نکشید ( درست ) بنگرید هر گاه من از این ضربت از دنیا چشم پوشیدم ، او را تنها یک ضربه بزنید تا یک ضربت در برابر یک ضربت باشد و او را مثله نکنید ( گوش و بینی و اعضای بدن او را جدا نسازید ) که من از رسول خدا شنیدم که می فرمود از مثله کردن بپرهیزید هر چند نسبت به سگ گزنده باشد » 📚نهج البلاغه نامه 47 بخش چهارم 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕روایاتی که از مثله کردن قاتل نهی می کند ، متعدد است که محدث جلیل القدر ، شیخ حر عاملی ، در باب ذیل روایات مذکور را نقل می کند ؛ 📚وسائل الشیعه ج 29 ص 126 باب 62 « باب در اینکه ... مثله کردن جایز نیست ، حتی اگر قاتل مثله کند » ❕در پرسشی از مراجع تقلید نیز سوال کردند ؛ ❔«اخیرا در منازعات بین مسلمین متاسفانه دیده می شود که سر افراد مسلمان بریده شده یا اجساد ایشان مثله می شوند و دشمنان اسلام نیز با انتشار و انعکاس وسیع تصاویر چنین اقداماتی در جهان موجب خدشه به وجهه اسلام و مسلمانان می شوند. دیدگاه شرع مقدس در این باره چیست؟ ❕ شبیری زنجانی ؛ « بر طبق روایات متعدد، مثله کردن اجساد مقتولین، حرام است » ❕ صافی گلپایگانی ؛ « عمل مذکور خلاف شرع و حرام است و دیه دارد این عمل مربوط به اسلام نیست دین مبین اسلام از چنین اعمال وحشیانه اکیدا منع نموده است. » ❕ مکارم شیرازی ؛ « اسلام با هیچ یک از این کارها موافق نیست و این شرارتی است که تکیفری ها مرتکب می شوند و لطمه به حیثیت تمام مسلمین می زنند » ❕سبحانی تبریزی ؛ « قتل انسان مسلمان گناه کبیره است و قاتل مخلد در آتش است و مثله کردن گناهش فزون تر است. انتشار این نوع مظاهر دلخراش مایه ی وهن اسلام است بنابراین از مجموع این کارها باید دوری جست. » 🌐https://b2n.ir/430098 ❕بنابراین در اسلام مثله کردن حرام است و اگر افرادی از مدافعین حرم هم چنین کاری را کرده باشند ، کاری انجام داده اند که خلاف حکم قرآن و روایات معصومین علیهم السلام و خلاف فتاوای مراجع تقلید بوده است . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا یزید و حسین پسر پسرعموی هم بودند علی و معاویه پسرعمو بودند؛ کربلا هم جنگ خانوادگی و قبیله‌ای سر قدرت بود! نام: یزید، شهرت: بنی امیه، نام پدر: معاویه، نام پدربزرگ: ابوسفیان، نام جد بزرگ: عبدالمطلب نام: حسین، شهرت: بنی هاشم، نام پدر: علی، نام پدربزرگ: محمد و ابوطالب، نام جد بزرگ: عبدالمطلب نتیجه گیری: رابطه ی امام حسین و یزید: پسر پسرعمو، رابطه ی امام علی و معاویه : پسرعمو، رابطه ی معاویه و محمد: پسرعمو، رابطه ی ابوسفیان و ابوطالب: برادر، رابطه ی محمد و ابوسفیان: ابوسفیان عموی محمد، رابطه ی ابوسفیان و امام علی: ابوسفیان عموی امام علی، علت اختلاف : دعواي خانوادگي بر سر قدرت. 💠💠 👌مطلب فوق از چند جهت مخدوش است ؛ 1⃣مطابق آنچه که در نسب یزید و معاویه و امام حسین و امام علی علیهما السلام نوشته اند ، هیچ گونه رابطه نسبی بین آنها نیست . ❕نسب مشهور یزید چنین است ؛ 👌یزید بن معاویه بن ابی سفیان بن حرب بن امیه بن عبد شمس بن عبد مناف 📚الاستیعاب ج 4 ص 1575 👌نسب امام حسین علیه السلام چنین است ؛ ❕حسین بن ، علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف 📚 الاستیعاب ج 1 ص 393 _ اسد الغابه ج 1 ص 495 👌شبهه افکن مدعی شد که جد بزرگ یزید و امام حسین علیه السلام عبد المطلب است در حالی که جد بزرگ یزید ، حرب و جد بزرگ امام حسین علیه السلام عبد المطلب است و هیچ گونه رابطه نسبی بین یزید و امام حسین و بین امام علی علیهماالسلام و معاویه وجود ندارد . ❕تنها وجه اشتراک این است که هر دو ، از قبیله بزرگ قریش هستند و قریشیان منتهی به عبد مناف ، بزرگ قریش میشدند . ❕بنابراین امام حسین و یزید ، پسر پسر عمو نیستند و علی علیه السلام و معاویه نیز پسر عمو نیستند و پیامبر و معاویه نیز پسر عمو نیستند و ابوسفیان و ابوطالب هم برادر نیستند و ابوسفیان نیز عموی علی علیه السلام نیست . اینها همه دروغگویی های شبهه افکن است . 2⃣آنچه گفتیم که خاندان اموی یعنی یزید و معاویه و ابوسفیان و ... از قبیله قریش بودند و از فرزندان عبد مناف و تنها اشتراک آنها با بنی هاشم در همین اشتراک قبیلگی است ، مطابق آنچه ظاهر قضیه است بیان نمودیم . ❕ اما اگر دقیق تر نگاه کنیم ، اساسا خاندان اموی از قریش نیستند ، و هیچ گونه اشتراک قبیلگی با بنی هاشم و خاندان امام حسین علیه السلام ندارند ، چرا که امیه که بنی امیه منسوب به او هستند غلام رومی عبد شمس بوده است ، نه فرزند او و عبد شمس او را به عنوان فرزند خوانده خود پذیرفت . ❕ شاهد این سخن ، کلام علی علیه السلام است که خطاب به معاویه فرمود ؛ « اما اينكه گفته ‏اى ما همه فرزندان عبد مناف هستيم (بنابراين همه در شرافت و استحقاق‏ حكومت و پيشوايى مردم يكسانيم) من هم قبول دارم (كه همه از نسل عبد مناف هستيم ) ولى اميّه هرگز همانند هاشم و حرب همچون عبدالمطلب و ابوسفيان چون ابوطالب نبودند و نيز هرگز مهاجران چون اسيران آزاد شده نيستند و نه فرزندان صحيح النسب همانند منسوبان مشكوك » « وَ لَا الصَّرِيحُ كَاللَّصِيق‏ » 📚نهج البلاغه نامه 17 ❕«صريح» به كسى گفته مى‏ شود كه نسب او خالص و روشن باشد. «لصيق» نقطه مقابل صريح است و به معناى كسى است كه نسب او روشن نيست و او را به شخص يا قبيله‏ اى نسبت مى ‏دهند. 📚لسان العرب ج 10 ص 329 ❕علّامه مجلسى مى ‏نويسد ؛ « كلمه «لصيق» به حسب ظاهر اشاره به نسب بنى‏ اميّه دارد و ابن ابى الحديد براى حفظ آبروى معاويه خود را به نادانى زده است، حتّى برخى از دانشمندان تصريح كرده‏ اند كه «اميّه» از نسل عبد شمس نبوده، بلكه وى غلام رومى بوده است كه عبد شمس او را فرزند خوانده خود قرار داد، و در زمان جاهليّت هرگاه كسى مى‏ خواست غلامى را به خود نسبت دهد وى را آزاد كرده و دخترى از عرب را به همسرى وى درآورده و بدين ترتيب آن غلام به نسب وى ملحق مى‏ گشت. » ❕آنگاه علّامه مجلسى نتيجه مى ‏گيرد و مى‏ گويد ؛ « بنابراين، بنى‏ اميّه اساساً از قريش نيستند، بلكه منسوب به قريش مى‏ باشند » 📚بحارالانوار، ج 33، ص 107 ❕این نکته مورد بیان دیگران از علماء هم قرار گرفته است ؛ 📚منهاج البراعه ج 18 ص 276 _ الزام النواصب ص 179 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 3⃣به فرض هم که امیه و حرب و ابوسفیان از قریش محسوب شوند ، در نسب معاویه تردید است که از ابوسفیان و فرزندان امیه باشد و گفتیم تعبیر علی علیه السلام که به معاویه « لصیق » گفتند ، به مشکوک النسب هم گفته می شود . ❕یعنی علی علیه السلام می گوید نسب ما روشن است ولى درباره نسب تو بسيار گفتگوست؛ گروهى تو را فرزند ابوسفيان نمى‏ دانند، بلكه فرزند نامشروع مسافر بن ابى عمرو كه از بردگان ابوسفيان بود مى‏ شناسند البته اين سخن منافات با آنچه امام عليه السلام درباره پدر معاويه يعنى ابوسفيان فرموده است ندارد، زيرا آن جمله بر حسب ظاهر بيان شده و اين جمله اشاره به اين است كه اگر در نسب تو دقت شود جاى گفتگو وجود دارد. » 📚پیام امام امیر المومنین ج 9 ص 218 ❕امام حسن علیه السلام خطاب به معاویه فرمود ؛ « مى‏ دانى كه در كدام بستر به دنيا آمده ‏اى؟ » 📚تذکره الخواص ص 200 _ شرح ابن ابی الحدید ج 6 ص 288 _ جمهره خطب العرب ج 2 ص 22 ❕سبط بن جوزی می نویسد ؛ « اصمعى و كلبى در كتاب «مثالب» مى ‏گويند: معنى سخن حسن به معاويه كه مى‏ دانى در كدام بستر به دنيا آمده‏ اى، اين است كه در باره معاويه گفته مى‏ شد او از يكى از اين چهار تن است ؛ « عمارة بن وليد بن مغيره مخزومى، مسافر بن ابى عمرو، ابو سفيان، عباس بن عبد المطلب. »و اينها همنشينان ابو سفيان بودند و بعضى از آنها متهم به داشتن رابطه با «هند» بود. عمارة بن وليد از زيباترين مردان قبيله قريش بود. در باره مسافر بن ابى عمرو، كلبى مى ‏گويد: عقيده عمومى مردم اين است كه معاويه از او است، زيرا بيش از همه مردم به «هند» عشق مى ‏ورزيده است و وقتى «هند» آبستن گشته و معاويه را در شكم داشته مسافر ترسيده كه بگويد از او است و به همين جهت گريخته و پيش پادشاه حيره رفته و مقيم گشته است‏ » 📚تذکره الخواص ص 202 ❕زمخشرى نیز در «ربيع الابرار» مى‏ نويسد ؛ «معاويه منسوب به چهار مرد بود: ابو عمرو بن مسافر، عمارة بن وليد، عباس بن عبد المطلب، صباح- آوازه خوان سياه پوستى كه برده عمار بود » 📚ربیع الابرار ج 3 ص 551 ❕زياد بن ابيه در نامه ‏اى در جواب معاويه كه به او طعنه زده و از مادرش سميه ياد كرده بود مى‏ نويسد ؛ «اين كه با اشاره به مادرم سميه به من طعنه زده ‏اى، اگر من فرزند سميه ‏ام تو فرزند عده‏ اى هستى» 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 16 ص 183 4⃣در نسب یزید نیز شک و تردید است که فرزند واقعی معاویه باشد ، چرا که در مورد مادرش گفته شده است که با غلام پدرش همبستر شده و یزید را حامله شده است ، بنابراین یزید فرزند غلام پدر ، مادرش است نه فرزند معاویه . ❕ابن رشد می نویسد ؛ « روایت شده است که مادر یزید ، دختر بجدل کلبیه ، با غلام پدرش همبستر شد و به یزید حامله شد » 📚الزام الناصب ص 169 ❕علامه مجلسی نیز می آورد ؛ « میسون دختر بجدل کلبیه با غلام پدرش زنا کرد و به یزید که لعنت خدا بر او باد حامله شد » 📚بحار الانوار ج 44 ص 309 ❕لذا می بینیم که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « انبیاء و فرزندان انبیاء را جز افراد زنازاده نمی کشند » 📚علل الشرایع ج 1 ص 58 ❕نتیجه گیری ؛ 1⃣اگر یزید و معاویه را از فرزندان امیه بدانیم و امیه را نیز فرزند عبد شمس و از قریش بدانیم ، باز هم هیچ گونه رابطه نسبی بین پیامبر گرامی و علی و حسین علیهم السلام با ابوسفیان و معاویه و یزید نمی باشد . 2⃣اصلا انتساب بنی امیه به قبیله قریش مشکل است و گفته اند که امیه غلام رومی و فرزند خوانده عبد شمس بوده است نه فرزند حقیقی او . 3⃣اگر هم بگوییم بنی امیه از قریش هستند ، باز هم ثابت نیست که معاویه و یزید از بنی امیه هستند چرا که هر دو را به فرزند زنا بودن نسبت داده اند و در نسبشان تردید است . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔اساس و بنياد داستان كربلا بر دروغ بنا شده است در سايت خبرگزارى برنا در مورد كشته شدن على اكبر نوشته است: امام حسین بر بالین حضرت علی‌اکبر آمد. صورت به صورت او گذاشت و فرمود: «خداوند بکشد کسانی که تو را کشتند! چقدر اینان نسبت به خداوند و هتک حرمت رسول خدا گستاخ شده‌اند. پسرم! بعد از تو خاک بر سر این دنیا. ▪️اينجا چند موضوع مهم وجود دارد: الف) راوى اين مكالمه چه كسى است؟ ب) على اكبر كه كشته شده و اصلا خبر نداشت! پ) حسين هم بعدش رفت و كشته شد و ايشان هم وسط اين بلبشو نمياد بگه من تازه رفتم به على اكبر اينو گفتم ج) فاصله جسد تا باقيماندگان را حتى اگر ٥٠ متر حساب كنيم بازهم كسى صداى حسين را نميشنيد د) طبق اين نوشته حسين دم گوش على اكبر اون حرف رو زده، كى شنيد و اومد تعريف كرد براى بقيه؟ ببينيد به همين راحتى دروغ و جعليات را وارد تاريخ ميكنند! ▪️آخه اين چه مذهبيه كه به جز دروغ و جعل و جهالت چيزى براى عرضه نداره 💠💠 1⃣از جمله راویان واقعه کربلا امامان معصوم علیهم السلام هستند که آن بزرگواران ، آنچه در جریان کربلا واقع شده است را روایت کرده اند . ❕گاهی امام معصوم مانند امام سجاد علیه السلام ، آنچه که در میدان کربلا دیده و شنیده است را روایت می کند ، گاهی نیز امام معصوم علیه السلام خبر از واقعه ای می دهد که عینا ندیده و نشنیده است ، اما با علم غیب الهی از آنچه در میدان کربلا واقع شده است خبر دارد و از آن اطلاع می دهد . 👌مرحوم کلینی در کافی شریف بابی را گشوده تحت عنوان ؛ « باب در مورد اینکه امامان می دانند جمیع آنچه در گذشته بوده و تا آینده خواهد بود و چیزی از آنان پنهان نیست » 📚الکافی، ج1 ص 260 ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «خداوند بزرگتر از آن است که از طریق امام بر بنده ای احتجاج کند آنگاه چیزی از اخبار آسمان و زمین را از امام مخفی بدارد » 📚بحار الانوار، ج 26 ص 110 👌آنچه مورد اشکال معاند در مکالمه امام حسین علیه السلام با علی اکبر قرار گرفته است ، توسط امام مهدی علیه السلام به ما رسیده است ، آن امام همام با علم غیبی که خداوند در اختیارش قرار داده است ، از مکالمه امام حسین علیه السلام با علی اکبر در هنگام شهادت علی اکبر ، پرده برداشته است . ❕از امام مهدی علیه السلام در «زيارت ناحيه مقدّسه» خطاب به علی اکبر علیه السلام آمده است ؛ « سلام بر تو، اى نخستين كُشته از تبار بهترين بازمانده از نسلِ ابراهيم خليل! درود خدا بر تو و بر پدرت، آن گاه كه در باره ‏ات فرمود: «خدا، بكُشد آن گروهى را كه تو را كُشت. پسرم! چه جرئتى بر خداى مهربان كردند. و چه جسارتى در هتكِ حرمت پيامبر! پس از تو، خاك بر سرِ دنيا!». 📚المزار الکبیر ، ابن مشهدی ، ص 486 _ اقبال الاعمال ج 2 ص 573 _ بحار الانوار ج 98 ص 269 2⃣یکی از راویان واقعه کربلا ، حميد بن مسلم ازدى‏ است . او يكى از لشكريان عمر سعد بود که در میدان حضور داشت اما به نبرد مشغول نشد . در روز عاشورا پس از شهادت امام حسين علیه السلام با شمر، بر سر آتش زدن خيمه ‏ها مجادله داشت. از جمله گروهى بود كه‏ سر حسين علیه السلام را به كوفه بردند. در لشكر توّابين هم حضور داشته و به قولى از اصحاب امام سجاد ( پس از توبه ) گردیده بود . با مختار و ابراهيم بن مالك نيز همكارى داشته است. بيشتر وقايع كربلا در «تاريخ طبرى» و برخى منابع ديگر از قول او نقل شده است.» 📚فرهنگ عاشوراء ، جواد محدثی ، ص 154 _ مستدرکات رجال الحدیث ج 3 ص 289 ❕آنچه که از سخن گفتن امام حسین با علی اکبر علیهما السلام نقل شده است ، توسط حمید بن مسلم که در سپاه عمر سعد بوده و شاهد ماجرا بوده است ، بیان شده است . ❕طبری از ابومخنف از سليمان بن ابى راشد، از حُمَيد بن مسلم ازْدى نقل می کند که حمید بن مسلم ازدی در مورد شهادت علی اکبر علیه السلام می گوید ؛ « در روز عاشورا، به گوش خود شنيدم كه حسين عليه السلام مى‏ گويد: «خدا، بكشد كسانى را كه تو را كشتند، اى پسر عزيزم! چه گستاخ بودند در برابر [خداى‏] رحمان و بر هتك حرمتِ پيامبر! دنيا، پس از تو ويران باد » 📚تاريخ طبري ، ج 5 ص 446 _ الكامل في التاريخ ، ج 2 ص 569 ❕ابوالفرج اصفهانی نیز به نقل از ابو مِخنَف، از سليمان بن ابى راشد، از حُمَيد بن مسلم نقل مى‏ كند كه حمید بن مسلم در مورد شهادت علی اکبر علیه السلام گفت ؛ « در روز عاشورا، به گوش خود شنيدم كه حسين عليه السلام فرمود: «خداوند، بكُشد كسانى كه تو را كُشتند، اى پسرم! چه قدر در برابر خدا و بر هتك حرمت پيامبر ، گستاخ بودند!». سپس فرمود: «دنيا، پس از تو، ويران باد!». 📚مقاتل الطالبيّين _ ص 115 _ بحار الأنوار ، ج 45 ص 45 _ مروج الذهب ج 3 ص 71 و سير أعلام النبلاء ج 3 ص 302 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ به كل شيعيان تحدى ميكنم، چرا در عزادارى و نوحه از: عمر بن حسين ابوبكر بن حسن عمر بن على عثمان بن على عمر بن حسن ابوبكر بن حسن نام نميبريد و برايشان عزادارى نميكنيد ❗️❗️ 💠💠 👌یکی از فرزندان علی علیه السلام که در میدان کربلا به شهادت رسید ، ابوبکر بن علی می باشد ‌. ❕ابوبکر کنیه این بزرگوار تلقی می شده است ، او از همسر حضرت علی به نام لیلا می باشد . 👌شیخ مفید نام او را محمد اصغر با کنیه ابوبکر می داند که همراه برادرش در واقعه کربلا شهید شد ؛ 📚الارشاد ج1 ص354 _ اعلام الوری ج1 ص396 👌نام او در زیارت رجبیه چنین آمده است ؛ « سلام بر ابوبکر پسر امیر مومنان » 📚المزار ، شهید اول ، ص 149 ❕در رابطه با کیفیت شهادت او می نویسند ؛ « سپس برادران حسين عليه السلام، پيش آمدند و تصميم داشتند كه در راه او، كشته شوند.نخستين كس از آنان كه پيش آمد، ابو بكر بن على بود كه نامش عبد اللّه بود و مادرش ليلا، دختر مسعود بن خالد بن رِبعى بن مُسلم بن جَندَل بن نَهشَل بن دارِم تميمى بود. او به ميدان در آمد و چنين مى‏ خواند ؛پدرم، علىِ پُرافتخار و والاست‏ _ از نسل هاشمِ درستْ‏ كردارِ بزرگوار و بخشنده. اين، حسين است، فرزند پيامبرِ فرستاده شده _ ما با شمشير بُرّان، از او دفاع مى‏ كنيم.جانم فداى اين برادر بزرگوار!پروردگارا! پاداشى بزرگ، به من عطا فرما. ❕زحر بن قيس نَخَعى به او حمله بُرد و او را كُشت. نيز گفته شده كه عبد اللّه بن عُقْبه غَنَوى به سوى وى تير انداخت و او را كُشت.» 📚مقتل الحسين عليه السلام خوارزمي ج 2 ص 28، الفتوح ج 5 ص 112؛ المناقب لابن شهرآشوب ج 4 ص 107 ، بحار الأنوار ، ج 45 ص 36 ❕نام یکی دیگر از شهدای کربلا ، عثمان بن علی می باشد . ❕علی علیه السلام به جهت علاقه ای که به عثمان بن مظعون صحابی بزرگ پیامبر خدا داشت ، نام یکی از فرزندانش از ام البنین را عثمان نامید و فرمود ؛ « همانا او را به نام برادرم عثمان بن مظعون قرار دادم» 📚مقاتل الطالبیین ص89 _ بحار الانوار ج45 ص37 👌خولی بن یزید اصبحی او را هدف تیر قرار داد و بر زمین افتاد و مردی از بنی ابان سرش را از تنش جدا کرد؛ 📚مناقب ابن شهر آشوب ،ج4 ص107 ❕گفتنى است كه الفتوح ابن اعثَم و به پيروى از او، برخى منابع ديگر، عمر بن على را از شهيدان كربلا معرّفى كرده ‏اند و رَجَزى هم براى او نقل نموده‏ اند . 📚الفتوح ج 5 ص 112، مقتل الحسين عليه السلام خوارزمي ، ج 2 ص 28؛ المناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 107 🔸ادامه 👇
4_5832412794506446672.mp3
15.29M
سـَلام آقـاے دلـم یـا ابـا عـَبـدِالله😔✋ عَـجـیـنـہ بـا تـو دِلـَم یا ابا عبدالله💞 #سیدرضانریمانے #ما_ملت_امام_حسینیم #محرم #سایت_ما ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸ادامه 👇 ❕يكى ديگر از فرزندان امام حسن عليه السلام كه در كربلا شهيد شد، ابو بكر نام داشت. سنّ او را 35 سال گفته‏ اند. 👌 در «زيارت ناحيّه مقدسه»، در باره وى آمده است ؛ « سلام بر ابو بكر، فرزند حسن بن على پاك و ولى! آن تيرخورده با تير كُشنده! خداوند، قاتلش عبد اللّه بن عُقْبه غَنَوى را لعنت كند » 📚الاقبال بالاعمال ج 3 ص 75 ❕شیخ مفید می نویسد ؛ « عبد اللّه بن عُقْبه غَنَوى، تيرى به سوى ابو بكر بن حسن بن على بن ابى طالب انداخت و او را كُشت» 📚الإرشاد ج 2 ص 109، مثير الأحزان: ص 68، إعلام الورى: ج 1 ص 466؛ 👌می بینید که ما از این شهداء نام می بریم و کیفیت شهادت و مظلومیت آنان را در کتب تاریخی و مقاتلی خود بیان می کنیم . ❕در جلسات عزاداری هم اگر موضوع منبر و سخنرانی ، شهدای کربلا باشد ، از این شهداء و کیفیت شهادت آنان سخن به میان می آوریم . 👌طبیعی است معاندین جیره خواری که در سوله های منافقین در آلبانی مشغول شبهه پراکنی هستند ، در مجالس عزاداری ما حضور ندارند تا شاهد ذکر مصیبت ما در مورد شهدای فوق الذکر باشند . ❕ممکن است آنچه برای معاند موجب شبهه شده است ، نامگذاری شب و روز هر یک از ایام ابتدایی محرم به موضوع و مناسبتی است که عرفا و به تدریج توسط مداحان صورت گرفته است که در هر روزی از یک واقعه مهم و شهید شاخصی یاد می کنند و ذکر مصیبت می خوانند . ✔️شب و روز اول روضه مسلم بن عقیل ، شب و روز دوم: ورود به کربلا ، شب و روز سوم ، روضه رقیه دختر امام حسین علیه السلام ، شب و روز چهارم ، فرزندان حضرت زینب ، یا حر بن یزید ریاحی، یا طفلان مسلم یا برخی از اصحاب معروف مثل حبیب بن مظاهر، زهیر و...شب و روز پنجم: عبدالله بن حسن ، شب وروز ششم: قاسم بن حسن ، شب و روز هفتم: علی اصغر و در برخی مناطق حضرت ابوالفضل شب و روز هشتم: علی اکبر ، شب و روز نهم: روز نهم تاسوعا است و روضه حضرت ابوالفضل (عباس بن علی) خوانده می‌شود. شب و روز دهم: روز دهم روز عاشورا که روضه‌های مربوط به شخص امام حسین خوانده می‌شود.شام روز دهم: شام غریبان، روضه حضرت زینب. 🌐https://b2n.ir/944146 ❕این تقسیم بندی را ذاکرین به نام شهدای شاخص صورت داده اند و بر طبق آن محور روضه های خود را حول آن شهید قرار داده اند ، اما این دلیل بر آن نیست که از سایر شهداء کربلا سخنی به میان نمی آید و برایشان عزاداری نمی شود . 👌ما برای دیگر شهداء کربلا را نیز عزاداری کرده و از مقتل و کیفیت شهادت آنان چه در کتب و چه در مجالس، سخن به میان می آوریم ، اما معاندین چون سر سفره اربابان آمریکایی و اسرائیلی خویش هستند ، از مجالس ما اطلاع ندارند . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔عزادارى شيعيان، مخالف رفتار امامان ❕در ادامه روايات علماى شيعه در نهى عزادارى توسط پيامبر اسلام و ائمه شيعه، دو روايت را از معتبرترين كتب اين علما خدمتتان مينويسم. : ابن بابويه(شيخ صدوق) به سند معتبر از حبيب بن عمر روايت كرده است كه او گفت : به خدمت رفتم در مرضى كه آن حضرت از آن مرض از دنيا مفارقت نمود، پس جراحت سر خود را گشود، من گفتم: يا اميرالمؤمنين جراحت تو چيزى نيست و بر تو اين جراحت باكى نيست، حبيب گفت: من به گريه افتادم و ام كلثوم دختر حضرت گريان شد نزديك حضرت نشسته بود، فرمود: چرا گريه ميكنى اى دختر ؟ ام كلثوم گفت : چون گريه نكنم ؟ تو ما را خبر ميدهى در اين ساعت از ما مفارقت مينمائى، ايشان فرمود : اى دختر گرامى گريه مكن، بخدا سوگند كه اگر بينى آنچه پدر تو مى بيند هر آينه گريه نخواهى كرد. امالی صدوق ص ۳۹۶ ٨) روايت بعدی از كتاب از شيخ صدوق: خلاصه : لا تبک یا أصبغ، فإنّها واللَّه‏ الجنة : علی بن ابيطالب در هنگام ضربت خوردن به اصبغ از اصحاب خود دستور میدهد گریه نکند: در قسمتی از روایتی طولانى از قول امام على چنین امده است: ای اصبغ، گریه نکن، به خدا قسم راه بهشت را می‏پیمایم. اين روايت در منابع زير نيز آمده است: ١). الامالی؛ شیخ طائفه؛ صفحه ۱۲۳ 💠💠 ❕قلب انسان كانون عواطف است و اين عواطف مخصوصا هنگامى كه شديد باشد، در همه وجود انسان اثر مى ‏گذارد. هنگامى كه عزيزى از دست رود، قلب متلاطم مى ‏گردد و اشك جارى مى ‏شود، بغض گلوى انسان را مى‏ گيرد و زبان به اظهار اشتياق به عزيز از دست رفته مى‏ پردازد. اينها هيچ‏كدام ممنوع نيست، بلكه ممدوح است . ❕در حديثى مى‏ خوانيم ؛ «هنگامى كه خبر وفات جعفر بن ابى طالب و زيد بن حارثه (در جنگ موته) به پيغمبر رسيد، هنگامى كه وارد خانه مى‏ شد شديدا براى آنها گريه مى ‏كرد و مى ‏گفت: آنها براى من سخن مى‏ گفتند و با آنها انس مى‏ گرفتم، هردو باهم رفتند». 📚الفقیه ج 1 ص 177 ❕و نيز در داستان جنگ احد مى ‏خوانيم ؛ «هنگامى كه پيغمبر به مدينه بازگشت از هر خانه ‏اى صداى گريه و زارى براى شهيدى به گوش آن حضرت رسيد كه بازماندگان بر شهيدانشان مى‏ گريستند جز خانه عمويش حمزه، پيغمبر بسيار ناراحت شد و گفت: ولى حمزه گريه كنندگانى ندارد. اهل مدينه كه از اين سخن‏ باخبر شدند قسم ياد كردند كه هرگز بر عزيز از دست رفته‏ اى گريه نكنند مگر اينكه نخست براى حمزه نوحه‏ گرى كنند و بگريند» و اين سنّت همچنان تا امروز (زمانى كه امام باقر عليه السّلام اين حديث را بيان مى‏ فرمود ادامه دارد). 📚همان ص 183 ❕حديث معروف پيامبر گرامی كه به هنگام وفات فرزندش ابراهيم در كتب مختلف نقل شده نيز اشاره به همين معناست؛ هنگامى كه خبر وفات فرزند به او رسيد اشك در چشمان حضرت حلقه زد و سرازير شد. شايد بعضى به آن حضرت ايراد كردند، فرمود ؛ « چشم مى ‏گريد و قلب محزون مى ‏شود اما چيزى كه موجب خشم خدا شود نمى‏ گويم» 📚الکافی ج 3 ص 262 🔸امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « گریه کردن بر فراق عزیزان موجب تسکین و آرامش انسان می شود » 📚الفقیه ج 1 ص 187 👌در نقل دیگری آمده است ؛ « فاطمه عليها السلام براى پدر خود نوحه كرد و رسول خدا دستور داد براى حمزه نوحه‏ گرى كنند. » 📚بحار الانوار ج 82 ص 84 ❕در نقل دیگری آمده است ؛ « امام باقر به امام صادق علیهما السلام سفارش كرد که از مالم فلان مقدار را اختصاص بده تا نوحه گران برایم ( بعد از مرگم ) تا ده سال در منی و در ایام منی ، نوحه گری و عزاداری کنند ( تا آل پیامبر فراموش نشوند )» 📚الکافی ج 5 ص 117 _ الفقیه ج 1 ص 182 ❕در نقل دیگری آمده است ؛ « دخترى از امام صادق عليه السلام درگذشت، حضرت، يك سال بر او گريست، سپس فرزند ديگر او از دنيا رفت، باز حضرت يك سال نوحه‏ گرى كرد، آنگاه كه اسماعيل فوت كرد، ناله او شدت يافت، برخى به امام صادق عليه السلام گفتند ؛ چرا از خانه تو، صداى ناله شنيده مى‏ شود؟ در پاسخ فرمود ؛ « آنگاه كه حمزه درگذشت، پيامبر دستور داد زنان مدينه بر او نوحه سرايى كنند، چون او نوحه ‏گرى ندارد.» 📚کمال الدین ج 1 ص 73 _ وسائل الشیعه ج 3 ص 241 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕يكى از غلامان امام زين العابدين عليه السلام نقل می کند ؛ « امام سجاد عليه السلام روزى به بيابان رفت و من هم دنبال ايشان رفتم. ديدم روى سنگ سختى به سجده افتاد. ايستادم و شيون و گريه‏ اش را مى‏ شنيدم و شمردم كه هزار بار فرمود: «لا إله إلّااللَّه حقّاً حقّا، لا إله إلّااللَّه تعبّداً و رِقّا، لا إله إلّااللَّه إيماناً و تصديقا!». آن گاه سرش را از سجده برداشت، در حالى كه محاسن و صورتش را اشك، فرا گرفته بود. گفتم: اى مولاى من! آيا وقتِ آن نرسيده كه غمت پايان يابد و گريه‏ ات كمتر گردد؟به من فرمود ؛ «واى بر تو! يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم، پيامبر بود و پسر پيامبر. او دوازده پسر داشت. خداوند سبحان، يكى از آنان را ناپديد كرد و موى سر او از اندوه، سفيد شد و از غم و غصّه، كمرش خميد و چشمش از فرط گريه نابينا گشت، در حالى كه پسرش زنده بود؛ ولى من ديدم كه پدر و برادر و هفده تن از خانواده‏ ام، كُشته بر خاك افتاده ‏اند. پس چگونه غصّه ‏ام به پايان برسد و از گريه‏ ام كاسته شود؟!» 📚الملهوف ص 88 _ وسائل الشیعه ج 3 ص 282 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام بيست سال يا چهل سال بر حسين عليه السلام گريست و هيچ گاه غذايى در برابرش گذاشته نشد، مگر اين كه گريست. يكى از غلامانش به ايشان گفت: اى پسر پيامبر خدا! جانم به فدايت! من مى ‏ترسم كه تو از بين بروى. فرمود: «من غصه و اندوهم راى به خدا شكوه مى ‏كنم و از خدا چيزى راى مى ‏دانم كه شما بى‏ اطلاعيد». من، هيچگاه قتلگاه فرزندان فاطمه را به ياد نمى‏ آورم، جز اين كه گريه، راه گلويم را مى‏ گيرد». 📚کامل الزیارات ص 213 _ مکارم الاخلاق ج 2 ص 93 ❕در نقل های متعدد تاریخی آمده است که پیامبر گرامی در فراق عزیزان هم خود گریه می کردند و هم دیگران را توصیه به گریه کردن می کردند و اهلبیت علیهم السلام هم دستور به گریه و عزاداری برای امام حسین علیه السلام میدادند. 👌دو نقلی هم که معاند بر ممنوعیت گریه کردن به آن استناد کرد ، نمی تواند ادعای او را ثابت کند زیرا ؛ 1⃣هر دو نقل از جهت سند مخدوش است ، در سند روایت اول عمرو بن شمر وجود دارد که نجاشی در مورد او می گوید به جد ضعیف است و در احادیث جعل می کرده است ؛ 📚رجال نجاشی ص 287 ❕در سند روایت دوم نیز ، دو راوی به نامهای « محمد بن سلیمان المقری و عبدالصمد بن علی النوفلی » وجود دارند که هر دو مجهول هستند ؛ 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 4 ص 436 _ ج 7 ص 120 2⃣اگر بگوییم دو روایت مذکور صحیح هم هستند باز هم روشن است که نهی علی علیه السلام نهی ارشادی بوده است نه تحریمی . ❕علی علیه السلام فرزند خود ام کلثوم یا برخی از صحابه خویش را از گریه و بی تابی کردن نهی کرد و به آنان دلداری داد تا مبادا آنان پس از شهادت علی علیه السلام همواره مشغول گریه و ناله و سوگواری باشند و از حمایت امام حسن علیه السلام غفلت کنند تا معاویه از این فرصت استفاده کرده و خلافت را از دستان امام حسن علیه السلام برباید ، چرا که معاویه در صدد بود که پس از شهادت علی علیه السلام کار خلافت خویش را یکسره کند و بر این امر برنامه ریزی نیز کرده بود ، چنان که می نویسند ؛ « چون خبر شهادت امير المؤمنين عليه السّلام و بيعت كردن مردم با حضرت امام حسن عليه السّلام به معاويه رسيد دو جاسوس فرستاد، يكى از مردم بنى القين به سوى بصره و ديگر از قبيله حمير به سوى كوفه كه آنچه واقع شود به او بنويسند و امر خلافت را بر امام حسن عليه السّلام فاسد گردانند. چون امام حسن عليه السّلام بر اين امر مطّلع شد جاسوس حميرى را طلبيد و گردن زد، و مكتوبى فرستاد به بصره كه آن جاسوس قينى را نيز پيدا نموده گردن زنند و نامه به معاويه نوشت و در آن نامه درج فرمود كه جواسيس مى‏ فرستى و مكرها و حيله ‏ها بر مى ‏انگيزى گمان دارم كه اراده جنگ دارى اگر چنين است من نيز مهيّاى آن هستم. چون نامه به معاويه رسيد جوابهاى ناملايم نوشت و به خدمت حضرت فرستاد، و پيوسته بين آن حضرت و معاويه كار به مكاتبه و مراسله مى‏ گذشت تا اینکه معاويه لشكر گرانى برداشت و متوجّه عراق شد ... » 📚الارشاد، مفید ج 2، ص 9 و 10 _ منتهی الامال ج 1 ص 537 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔مگر در زیارت جامعه کبیره نمی خوانیم "و من حاربکم مشرک" و یا "من جحدکم کافر"« هر کس با اهل بیت بجنگد و دشمنی کند و کافر است » ❔پس حضرت علی(ع) چرا هرگز کسانی را که با او جنگ کردند نه کافر دانست و نه فاسق و نه مشرک، بلکه می فرمود اینها برادران ما هستند که بر ما ستم کردند؟! نص روایت: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ أَنَّ عَلِیّاً ع لَمْ یَکُنْ یَنْسُبُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ حَرْبِهِ إِلَى الشِّرْکِ وَ لَا إِلَى النِّفَاقِ وَ لَکِنَّهُ کَانَ یَقُولُ هُمْ بَغَوْا عَلَیْنَا (وسائل الشیعة، ج15، باب حکم قتال البغاة). 💠💠 👌در این شکی نیست که دشمن اهل بیت علیهم السلام گرفتار شرک و کفر به خداوند است .از این جهت که به اطاعت کسانی که خداوند را لازم شمرده است ،تن نداده و با آنان دشمنی کرده و عملا به دستور خداوند کفر ورزیده و توحید در اطاعت الهی را با شرک آمیخته است و طبیعتا در چنین حالتی اگر بمیرد ، به مرگ جاهلیت که جاهلیت کفر و شرک و نفاق است مرده است. 🔶 امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « خداوند علی علیه السلام را به عنوان پرچم در میان مخلوقاتش قرار داد ، هر کس معتقد به او باشد مومن است و هر کس او را انکار کند ، کافر است ، و هر کس نسبت به ولایت او جهل داشته باشد ، گمراه است ، و هر کس تن به اطاعت دیگری دهد ، مشرک است » 📚الکافی ج1 ص437 👌و ؛ « دشمنان علی نبودند » 📚بحار الانوار ج32 ص327 👌پیامبر فرمود ؛ « کسی که پس از من با علی و دشمنی کند کافر است » 📚بحار الانوار ج27 ص226 👌این مضمون در روایات اهل هم مورد اشاره قرار گرفته است . 🔶پیامبر گرامی خطاب به حضرت علی علیهما السلام فرمود ؛ « کسی که بمیرد و در دل کینه و تو را داشته باشد ، به مرگ جاهلیت مرده است » 📚مجمع الزوائد ج9 ص121 👌و یا ؛ « اگر کسی از شما در میان رکن و مقام بایستد و نماز بخواند و روزه بگیرد اما با کینه و دشمنی اهل بیت خدا را دیدار کند ، به جهنم خواهد رفت ( چون گرفتار شرک و کفر به خداوند شده است )» 📚مستدرک الصحیحین ج3 ص148 ❓حال اشکال شما این است که چرا در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که حضرت علی علیه السلام دشمنانش را متهم به شرک و نفاق نکرد بلکه می فرمود آنان برادران ما هستند که بر ما کرده اند ❕ 🔶پاسخ روشن است . این سخن از امام باقر علیه السلام از باب صادر شده است ،زیرا در آن موقعیت اگر امام باقر علیه السلام در برابر مخالفان صراحتا تصریح به کفر و شرک دشمنان حضرت علی علیه السلام می کرد ، ممکن بود خطرات جانی و مالی قابل توجهی بر امام و شیعیان وارد شود . 🔷شیخ حر عاملی می نویسد ؛ « اقول هذا محمول علی التقیه » 🔶« من می گویم این روایت از جهت تقیه صادر شده است » 📚وسائل الشیعه ج15 ص83 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال چرا زن مسلمان نميتواند با مرد غير مسلمان و يا كافر ازدواج كند، ولى مرد مسلمان ميتواند با زن غير مسلمان(اهل كتاب) ازدواج كند؟ 🗯پاسخ ❗️مرد مسلمان تنها می تواند با زنان اهل کتاب ازدواج موقت کند 📚وسائل الشیعه ج21 ص37 باب 13 🗯ونمی تواند با انان ازدواج دائم کند 📚وسائل الشیعه ج20 ص533 باب 1 🗯اما زن مسلمان چه دائم و چه موقت نمی تواند به ازدواج غیر مسلمان در آید 📚وسائل الشیعه ج20 ص544 باب 7 🗯از انجایی که روح دین تعبد است چرا که از جانب خداوند حکیم تشریع شده است وظیفه ما اطاعت است اگر چه فلسفه برخی از دستوراتش را ندانیم چنان که امام صادق فرمود: « از انجایی که می دانیم خداوند حکیم است تصدیق می کنیم که تمام افعال و دستوراتش از روی حکمت است اگر چه فلسفه ان را ندانیم» 📚بحار الانوار ج52 ص91 ❗️با این وجود ممکن است درباره حکمت عدم جواز ازدواج زن مسلمان با مرد کافر چنین بگوییم: 🗯 «قرآن هر گونه تسلط، حكمرانى و امر و نهى كفار بر مسلمانان را در تمام امور اجتماعى، سياسى، اقتصادى و خانوادگى نفى مى کند و دستور مى دهد مسلمانان عزتشان را حفظ كنند و زير دست آنان قرار نگيرند. چنان که مى فرماید: ❗️« خداوند هيچ گاه براى كافران تسلطى بر مؤمنان قرار نداده است » 📓نسائ141 🔷و ازدواج زن مسلمان با مرد کافر نوعی قرار دادن تسلط برای کافر در برابر مسلمان است ❗️ و چون اطاعت زن از مرد، زندگى خانوادگى را استحكام مى بخشد اگر زن مسلمان با مردى از اهل كتاب ازدواج كند، بايد اوامر و نواهى او را در زندگى بپذيرد. در نتيجه، طبيعى است كه اخلاق و رفتار او را قبول مى کند چنان که امام صادق مى فرماید: « زن تربيت و رفتار همسرش را مى پذیرد و مرد او را به قبول دين خود مجبور مى کند» 📚الکافی ج 5 ص349 💢بنابراين زن مسلمان چه بسا پس از ازدواج با اهل كتاب از يكتاپرستى روى بگرداند و كافر شود؛ از اين رو اسلام چنين پيوند زناشويى را به صلاح زن مسلمان ندانسته و او را از اين عمل باز داشته است 🗯پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔امروز مرسوم است که پسران جوان مانند دختران ابروهای خود را بر می دارند و خودشان را زیبا می کنند ❗️بر اساس روایات اهل بیت آیا این کار که سوالی خیلی از افراد است اشکال دارد ❕❕ 💠پاسخ💠 👌در روایات بیان شده است که هیچ یک از مردان و زنان حق ندارند خودشان را شبیه به جنس مخالف کنند . 🔶امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « رسول خدا مردانی را که خودشان را به زنان تشبیه می کنند و زنانی را که خودشان را به مردان تشبیه می کنند را لعن کردند » 📚الخصال ج2 ص587 🔷از امام صادق یا امام کاظم علیهما السلام نقل است که فرمودند ؛ « ناپسند می دانم که مرد خودش را به زنان تشبیه کند » 📚وسائل الشیعه ج5 ص25 🗯امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « رسول خدا نهی می کرد که مردان خودشان را به زنان تشبیه کنند » 📚همان مدرک ❕بر این اساس ، اگر با ابرو برداشتن ، مرد شبیه زنان شود و شبیه سازی به زنان عرفا محقق شود ، این عمل جایز نیست و اگر تنها پاک سازی و تمیز کردن مقدار از ابرو باشد به گونه ای که شبیه ساختن به زنان صدق نکند ، اشکالی ندارد . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ بستن آب بر روى دشمن جنايت يا سنت پيامبر اسلام ؟؟ سرى به متون تاريخى خود مسلمانان ميزنيم. در كه هدف آن از پا درآوردن قلعه خيبر و بدست آوردن و رئيس قبيله بود نيز پيامبر اسلام ازين تاكتيك ناجوانمردانه استفاده كرده است. - پیامبر دستور داد: آب کاریز‌ها و منابع قطع شد و یهودیان به واسطه تشنگی از قلعه خارج شدند و جنگیدند و شکست خوردند. : المغازی، ج ٢ صفحه ٦٦٦ دلائل النبوة البیهقی، ج ٤ صفحه ٢٢٤ حال از و طرفدارانشان ميپرسيم اگر در مقابل و يارانش اين تاكتيك ناجوانمردانه را بكار بردند، فقط و فقط سنت پيامبر اسلام را به جا آورده است و بدعتى در كار نبوده است. 💠💠 👌انگیزه پیامبر گرامی از نبرد خیبر به دست آوردن طلا و جواهرات نبوده است و اساسا نبردهای پیامبر گرامی همه با انگیزه الهی بوده است نه انگیزه مادی ، چنان که از خود پیامبر گرامی نقل است که فرمود ؛ « جز اين نيست كه اعمال به نيّت‏هاست و براى هركس همان چيزى است كه نيّتش را دارد. پس هركه براى تحصيل آنچه نزد خداست بجنگد، بى‏ گمان اجرش با خداست و هركس براى رسيدن به متاع دنيا يا به نيّت (زانوبند شتر) بجنگد، او را [نصيب و پاداشى‏] جز همان چه برايش جنگيده است، نباشد. » 📚امالی طوسی ص 618 ❕جرم بزرگى كه يهوديان خيبر داشتند، اين بود كه تمام قبايل عرب را براى كوبيدن حكومت اسلام تشويق كردند و سپاه شرك با كمك مالى يهودان خيبر، در يك روز از نقاط مختلف عربستان حركت كرده، خود را به پشت مدينه رسانيدند. در نتيجه، جنگ احزاب رخ داد و سپاه مهاجم با تدابير پيامبر و جان‏فشانى يارانش پس از يك ماه توقف در پشت خندق، متفرق شدند و به وطن خود- از آن جمله يهودان خيبر به خيبر- بازگشتند و مركز اسلام آرامش خود را بازيافت. 👌ناجوانمردى يهود خيبر، پيامبر را بر آن داشت كه اين كانون خطر را برچيند و همه آنان را خلع سلاح كند، زيرا بيم آن مى‏ رفت كه اين ملت لجوج و ماجراجو، بار ديگر باصرف هزينه ‏هاى سنگين، بت ‏پرستان عرب را بر ضد مسلمانان برانگيزند و صحنه نبرد احزاب، بار ديگر تكرار شود. به خصوص كه تعصب يهود به آيين خود، بيش از علاقه مردم قريش به بت ‏پرستى بود و براى همين تعصب كور بود كه هزار مشرك اسلام مى‏ آوردند، ولى يك يهودى حاضر نبود دست از كيش خود بردارد . ❕عامل ديگرى كه پيامبر را مصمم ساخت، قدرت خيبريان را درهم شكند و همه آن‏ها را خلع سلاح كند و حركت‏هاى آنان را زير نظر افسران خويش قرار دهد، اين بود كه او با ملوك و سلاطين و رؤساى جهان مكاتبه كرده و همه آنان را با لحن قاطع به اسلام دعوت كرده بود. در اين صورت هيچ بعيد نبود كه ملت يهود آلت دست كسرى و قيصر شوند و با كمك اين دو امپراتور، براى گرفتن انتقام كمر ببندند و نهضت اسلامى را در نطفه خفه سازند و يا خود امپراتوران را بر ضد اسلام بشورانند، چنان كه مشركان را بر ضد اسلام جوان شورانيدند. خصوصا، در آن زمان ملت يهود در جنگ‏هاى ايران و روم، با يكى از دو امپراتور همكارى داشت. از اين‏رو، پيامبر لازم ديد كه هرچه زودتر اين آتش خطر را براى ابد خاموش سازد. 📚فروغ ابدیت ص 722 ❕آب بستن به روی دشمن در نبرد عملی ناصواب است که مردان الهی ، هیچ گاه به آن تن در نمی دهند ، چنان که علی علیه السلام که طبق بیان خودش ، شاگرد و تربیت شده پیامبر گرامی است و می فرمود ؛ « من عبدی از عبدهای محمد هستم » 📚الکافی ج1 ص90 ❕آب بستن به روی دشمن را صحیح نمیدانست و می فرمود ؛ « آب بستن به روی دشمن جایز و حلال نیست » 📚مراه العقول ج 18 ص 354 👌علی علیه السلام در نبرد صفین وقتی که سپاه معاویه آب را به روی سپاهش بست از مقابله به مثل و بستن آب به روی سپاه معاویه خود داری کرد ، چنان که ابن اثیر نقل می کند ؛ «[سپاه على عليه السلام‏] با سپاه شام جنگيدند تا ميان آب و آنان فاصله انداختند و آب در چنگ ياران على عليه السلام افتاد. پس گفتند: به خدا سوگند، شاميان را از آن نمى‏ نوشانيم! على عليه السلام به يارانش پيك فرستاد: «به قدر حاجت از آب برگيريد و اجازه دهيد كه ايشان [هم‏] برگيرند، كه همانا خداوند، پيروزىِ شما را از رهگذرِ سركشى و ستمِ آنان مقرّر فرمود [پس شما، خود، ستم مكنيد]». 📚الكامل في التاريخ ، ج 2 ص 365، تاريخ الطبري ، ج 4 ص 572 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕ابن ابی الحدید نقل می کند ؛ « ياران و هوادارانش به وى گفتند اى امير مؤمنان! همان گونه كه آنان آب را بر تو بستند، آب را بر آنها ببند و مگذار شاميان قطره ‏اى از آن را بياشامند و به شمشير تشنگى، هلاكشان ساز و [بدين سان‏] دستْ بسته بگيرشان، كه [اگر چنين كنى‏] تو را نيازى به جنگ نيست. امام عليه السلام فرمود: «نه. به خدا سوگند، با ايشان همچون خودشان مقابله نمى ‏كنم. قدرى از سرچشمه را براى آنان باز بگذاريد، كه لبه شمشير، براى رويارويى با آنان بس است». 📚شرح نهج البلاغة ج 1 ص 24 و ج 3 ص 331 _ ينابيع المودّة ، ج 1 ص 451؛ بحار الأنوار ، ج 32 ص 443 ❕نصر بن مزاحم» در كتاب «صفّين» چنين نقل مى ‏كند، بعد از آن كه لشكر امير مؤمنان على عليه السّلام شريعه فرات را از لشكر معاويه باز پس گرفتند، عمرو عاص به معاويه گفت: اى معاويه اگر آنها نيز مانند تو عمل كنند و آب را به روى تو و لشكريانت ببندند چه خواهى كرد و گمان تو چيست؟ آيا اين قدر در خود قدرت مى ‏بينى كه بتوانى ضربه‏ اى بر آنان وارد كنى و آب را باز پس بگيرى، همان گونه كه آنها بر تو وارد كردند؟ و اين در واقع سرزنشى بود به معاويه كه پيشنهاد او را در مورد خوددارى از بستن آب به روى لشكر على عليه السّلام رد كرده بود. معاويه گفت: گذشته را رها كن، اكنون بگو ببينم در باره على چه عقيده ‏اى دارى؟ عمرو عاص گفت: گمان من اين است كه او در باره تو مقابله به مثل نمى‏ كند، و آب را به روى تو و لشكرت نمى ‏بندد، يعنى او جوانمرد است و اين كار را با اصول جوانمردى هماهنگ نمى ‏بيند. سپس افزود چيزى كه او براى آن آمده است غير از اين است‏ ؛ 📚وقعة صفّين ص 186 _ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 3 ص 330 👌پیامبر گرامی در نبرد خیبر از بستن آب به روی یهودیان خودداری کرد و آنگاه که شخصى از يهوديان شايد براى استخلاص جان خود بود شرف‏ياب خدمت پيامبر شد و چنين گفت ؛ « اگر يك ماه در اين محل توقف كنى، هرگز دست بر آن‏ها نخواهى يافت، ولى من مجراى آب اين قلعه را نشان مى‏ دهم و شما مى‏ توانيد آب را به روى آن‏ها ببنديد. پيامبر با بستن آب به روى دشمن موافقت نكرد و گفت من هرگز آب را بر روى كسى نمى‏ بندم تا از تشنگى بميرند » 📚ناسخ التواریخ ج 3 ص 1200 ❕آری علی علیه السلام سنت آب نبستن بر دشمن را از استاد خویش پیامبر گرامی آموخته بود ، پیامبری که هیچ گاه به چنین ابزارهایی برای تسلط بر دشمن دست نزد و از آن استفاده نکرد و به قدری در نبردها مقید به اصول اخلاقی و رعایت مکارم و فضائل اخلاقی و جوانمردی بود ، که خداوند در وصف او فرمود ؛ « تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری» ( قلم 4 ) و فرمود ؛ « برای شما در زندگی رسول خدا سر مشقی نیکویی است» (احزاب21 ) ❕آری چنین پیامبری هیچ گاه اصول اخلاقی را زیر پای نمی گذارد و آب را بر روی دشمن نمیبندد ، آنچه هم که معاند از دو کتاب « مغازی واقدی ، و دلائل النبوه بیهقی » نقل کرد که پیامبر گرامی آب را به روی یهودیان بست ، از جهت استدلال مخدوش است . ❕بیهقی مطلب را از واقدی نقل می کند و واقدی نیز در مغازی جریان مذکور را از فردی به نام « ابن ابی سبره » نقل می کند که علمای رجالی اهلسنت تصریح کرده اند که ابن ابی سبره ضعیف است و روایت و حدیث جعل می کرده است . 👌مزی در تهذیب الکمال در مورد او می نویسد ؛ « حدیث او حجت نیست . احمد بن حنبل می گفت او جعل حدیث می کرده است ، و دروغ می گفته است ، یحیی بن معین گفته است او ضعیف الحدیث است و به روایتش توجه نمی شود ، علی بن مدینی می گوید او در حدیث ضعیف است ، و او منکر الحدیث است ، ابراهیم بن یعقوب جوزجانی می گوید حدیث او ضعیف است و بخاری نیز گفته است که او ضعیف و منکر الحدیث بوده است و نسائی گفته است او متروک الحدیث است ، و ابوبکر بن احمد بن عدی گفته است از واضعان و جاعلان حدیث بوده است ...» 📚تهذیب الکمال ، مزی ، ج 33 ص 103 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیاشیر دادن ام الفضل همسر عباس بن عبدالمطلب به امام حسین علیه السلام صحت دارد ❗️❗️ 💠💠 👌آنچه از نصوص روایی استفاده می شود ، آن است که امام حسین علیه السلام در ایام کودکی به طریق اعجاز گونه ای توسط پیامبر گرامی تغذیه می شد . 👌 امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « حسين عليه السلام، نه از فاطمه عليها السلام و نه از هيچ زن ديگرى شير نخورد؛ بلكه او را نزد پيامبر مى ‏آوردند و ايشان انگشت شست خود را در دهان او مى‏ گذارد و حسين عليه السلام به اندازه ‏اى مى ‏مكيد كه دو سه روزش را كفايت مى‏ كرد. از اين رو، گوشت حسين عليه السلام از گوشت و خون پيامبر روييد.» 📚الکافی ج 1 ص 465 _ کامل الزیارات ص 124 👌و فرمود ؛ « پيامبر هر روز نزد حسين عليه السلام مى‏ آمد و زبانش را در دهان او مى ‏نهاد و حسين عليه السلام آن را مى ‏مكيد تا سير مى‏ شد. خداى متعال، گوشت حسين عليه السلام را از گوشت پيامبر رويانْد و او هيچ گاه، نه از فاطمه عليها السلام و نه از غير او، شير نخورد. » 📚علل الشرایع یک جلدی ص 206 _ بحار الانوار ج 43 ص 245 ❕ امام رضا عليه السلام فرمود ؛ «حسين عليه السلام را نزد پيامبر مى ‏آوردند و ايشان، زبانش را در دهان حسين عليه السلام مى‏ نهاد و او، آن را مى ‏مكيد و به همان، اكتفا مى‏ كرد و از هيچ زنى شير نخورد». 📚الکافی ج 1 ص 465 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « فاطمه عليها السلام هنگامى كه حسين عليه السلام را به دنيا آورد، بيمار شد و شيرش خشك گرديد. پيامبر زن شيردهى را جستجو كرد؛ امّا نيافت. پس خود نزد حسين عليه السلام مى ‏آمد و انگشت شَستش را در دهان او مى ‏نهاد و حسين عليه السلام آن را مى‏ مكيد. خداوند، روزى‏ اى در انگشت شست پيامبر نهاده بود كه حسين عليه السلام را با آن، تغذيه مى ‏كرد. » 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 50 _ بحار الانوار ج 43 ص 254 ❕و در نقل دیگر آمده است ؛ « مسلمانان، دچار بى ‏آبى شديدى شدند. فاطمه عليها السلام، حسن و حسين عليهما السلام را نزد پيامبر آورد و گفت: اى پيامبر خدا! اين دو، كوچك اند و تاب تشنگى ندارند. پيامبر، حسن عليه السلام را فرا خواند و زبانش را در اختيار او نهاد و حسن عليه السلام، آن را مكيد تا سيراب شد. سپس حسين عليه السلام را خواند و زبانش را در اختيار او نهاد و حسين عليه السلام، آن را مكيد تا سيراب شد. » 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 384 _ بحار الانوار ج 43 ص 283 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕بنابراین این احادیث چند دسته اند ؛ 1⃣ احاديثى كه بر تغذيه امام حسين عليه السلام از انگشت ابهام پيامبر دلالت دارند. 2⃣ احاديثى كه دلالت دارند پيامبر ، امام حسين عليه السلام را از زبان خود، تغذيه كرده است. 3⃣حديثى كه مى ‏گويد استفاده امام حسين عليه السلام از انگشت پيامبر ، به دليل خشك شدن شير مادرش فاطمه عليها السلام بوده است. 4⃣ حديثى كه مى ‏گويد امام حسن و امام حسين عليهما السلام، در شرايطى كه مردم با كمبود آب مواجه بودند، از زبان پيامبر سيراب شدند. 👌با تأمّل در مضمون اين احاديث، معلوم مى‏ شود كه مدلول آنها، قابل جمع است، بدين صورت كه اقدام پيامبر به دليل خشك شدن شير دخترش فاطمه عليها السلام بوده و ايشان، گاه با انگشت ابهام خود و گاه با زبان مباركش، فرزند دلبند خود را تغذيه كرده است. همچنين جدا از اين كار، در شرايطى كه مسلمانان با مشكل كم ‏آبى مواجه بوده ‏اند، نوادگان خود را از زبان خويش، سيراب نموده است و اين گونه معجزات و كرامات، از شخصى مانند خاتم انبياء بعيد نيست. ❕جالب آن است که تغذیه امام حسین از پیامبر گرامی مورد نقل اهلسنت هم قرار گرفته است . 👌از «ابو هريره» روايت می کنند که گفت ؛ «گواهى مى‏ دهم در يكى از اوقات، همراه رسول خدا حركت مى‏كرديم كه ناگهان رسول خدا صداى حسنين را شنيد كه مى‏ گريستند و مادر ايشان هم همراه آنها بود. پيغمبر با سرعت بسوى آنها شتافت و از زهرا عليها السّلام پرسيد: چرا اين دو فرزندم مى‏ گريند؟ فاطمه پاسخ داد: از شدّت تشنگى! رسول خدا به سراغ مشك كهنه‏ اى كه با آب آن وضو مى‏ گرفت، رفت. ولى آن روز آب بسيار كم بود و مردم همه دنبال به دست آوردن آب بودند. رسول خدا فرياد زد: آيا كسى از شما آب همراه دارد؟ همراه هيچكس قطره‏ اى آب يافت نمى‏ شد! آنگاه رسول خدا خطاب به فاطمه فرمود: يكى از آن دو فرزند را به من بده. فاطمه يكى از آنها را از زير چادرش بيرون آورد و پيغمبر اكرم او را در حاليكه‏ مى‏ گريست به سينه چسبانيد و زبان مباركش را در ميان دهان او فرو برد او زبان مبارك رسول خدا را مى‏ مكيد تا سيراب شد و از گريه باز ايستاد و همين رفتار را با فرزند ديگرش هم انجام داد. » 📚تهذیب التهذیب ابن حجر ج 2 ص 298 _ مجمع الزوائد ، هیثمی ، ج 9 ص 180 _ کنزالعمال ج 7 ص 105 _ المعجم الکبیر ج 3 ص 51 _ تاریخ مدینه دمشق ج 13 ص 222 _ تهذیب الکمال ، ج 6 ص 231 ❕در مقابل این نقلها ، در روایات اهلسنت نقلی از امّ فضل، همسر عباس بن عبدالمطّلب است که گفت ؛ « اى پيامبر خدا! من در خواب ديدم كه گويى عضوى از اعضاى تو، در خانه من است. فرمود: «خوابِ خيرى ديده‏ اى! فاطمه، پسرى به دنيا مى‏ آورد، و تو، او را با شير پسرت قُثَم، شير مى‏ دهى».فاطمه عليها السلام، حسين عليه السلام را به دنيا آورد و امّ الفضل، عهده‏ دار شير دادن به او شد. » 📚الطبقات الکبری ج 8 ص 278 _ مستدرک الصحیحین ج 3 ص 176 ❕اين نقل نادرست است؛ زيرا ؛ 🔸 اوّلًا، عبّاس و همسرش در اين ايّام، در مكّه زندگى مى ‏كردند و پس از فتح مكّه به مدينه آمدند. 📚الصحیح من سیره النبی الاعظم ج 7 ص 47 🔸ثانياً ؛ مطابق آنچه علمای اهلسنت نقل کرده اند ، قُثَم بن عبّاس، پيامبر را درك نكرده است. بنا بر اين، نمى‏ تواند همسال امام حسين عليه السلام باشد . 📚الاصابه ج 5 ص 320 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤔 ❔آخوندها قرآن را حساب نميكنند و مهم برايشان چرنديات مجلسى و باقى عمامه به سران است! ابعنوان مثال: ▪️در آيه ١٠١ سوره توبه الله ميگويد: محمد در اطرافت منافقين زيادى هستند اما تو آنها را نمى شناسي چون علم غيب ندارى! مِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ. (سوره توبه آيه ١٠١ ) : و برخى از اعرابى كه پيرامون شما هستند منافقند و از ساكنان مدينه [نيز عده‏ اى] بر نفاق خو گرفته‏ اند تو آنان را نمى ‏شناسى ما آنان را مى ‏شناسيم به زودى آنان را دو بار عذاب مى ‏كنيم سپس به عذابى بزرگ بازگردانيده مى ‏شوند حالا ببينيد آخوندها چگونه الله را به پشمك هم حساب نميكنند. آخوند هاى شيعه: الله بيخود كرده محمد منافقهارو ميشناخت چون علم غيب داشت(تصوير بالا) ❕❕ 💠💠 ❕حال معاند به آیه ای از قرآن برای نفی علم غیب پیامبر گرامی استناد کرده است که می فرماید ؛ « و از (ميان) اعراب باديه‏ نشينى كه اطراف شما هستند جمعى از منافقانند و از اهل (خود) مدينه (نيز) گروهى سخت به نفاق پاى بندند كه آنها را نمى‏ شناسى و ما آنها را مى‏ شناسيم، به زودى آنها را دو باره مجازات مى ‏كنيم (مجازاتى به وسيله رسوايى اجتماعى، و مجازاتى به هنگام مرگ) سپس به سوى مجازات بزرگى (در قيامت) فرستاده مى‏ شوند. » ( توبه 101 ) 👌می گوید در این آیه تصریح شده است که پیامبر گرامی علم غیب ندارد و منافقین را نمی شناسد ، حال چگونه شما می گویید پیامبر علم غیب داشته و منافقین را می شناخته است ❗️ ✔️معاند سطحی نگر این قدر توجه ندارد که مقصود آیه شریفه آن است که پیامبر به خودی خود نسبت به منافقین اطلاع ندارد ، اما هیچ مانعی ندارد که با تعلیم الهی نسبت به آنان اطلاع داشته باشد ، چرا که ما معتقدیم علم غیب پیامبر گرامی و امامان علیهم السلام استقلالی و از نزد خودشان نیست و همه به تعلیم الهی است ، لذا می بینیم که در تفسیر نمونه در مورد آیه مذکور می نویسد ؛ « اين اشاره به علم عادى و معمولى پيغمبر است، ولى هيچ منافات ندارد كه او از طريق وحى و تعليم الهى به اسرار آنان ( منافقان ) كاملا واقف گردد. » 📚تفسیر نمونه ج 8 ص 113 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕پیامبر گرامی مطابق تعلیم الهی نسبت به احوالات منافقین اطلاع داشت چنان که خداوند می فرماید ؛ « هنگامى كه به سوى آنها (منافقینی كه از جهاد تخلف كردند) بازگرديد از شما عذر خواهى مى ‏كنند، بگو عذر خواهى مكنيد، ما هرگز به شما ايمان نخواهيم آورد، چرا كه 👈خدا ما را از اخبارتان آگاه ساخته، و خدا و رسولش اعمال شما را مى ‏بينند ، 👉 سپس به سوى كسى كه آگاه از پنهان و آشكار است بازمى ‏گرديد و او شما را به آنچه انجام مى ‏داديد آگاه مى ‏كند (و جزا مى ‏دهد). » ( توبه 94 ) ❕می بینیم در این آیه صراحتا تصریح می کند که خداوند ، پیامبرش را نسبت به احوالات منافقین مطلع کرده بود و پیامبر گرامی شاهد اعمال آنان بوده است ، چنان که در آیه دیگر به این نکته تصریح کرده و می فرماید ؛ « بگو عمل كنيد،👈خداوند و فرستاده او و مؤمنان ( یعنی امامان ) اعمال شما را مى ‏بينند 👉 و به زودى به سوى كسى باز مى‏ گرديد كه پنهان و آشكار را مى‏ داند و شما را به آنچه عمل مى ‏كرديد خبر مى‏ دهد. » ( توبه 105 ) ❕و در آیه دیگر ، خداوند پیامبرش را نسبت به احوال دو تن از همسران منافقش مطلع کرد ، چنان که می فرماید ؛ « به خاطر بياوريد هنگامى را كه پيامبر يكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد و 👈خداوند پيامبرش را از آن آگاه ساخت قسمتى از آن را براى او بازگو كرد و از قسمت ديگر خوددارى نمود هنگامى كه پيامبر همسرش را از آن خبر داد گفت چه كسى تو را از اين راز آگاه ساخته؟ فرمود خداى عالم و آگاه مرا آگاه ساخت 👉» ( تحریم 3 ) ❕همه این آگاهی ها به تعلیم الهی است و پیامبر از نزد خودش چیزی از غیب را نمی داند چنان که خداوند خطاب به پیامبرش فرمود ؛ «👈 اينها از خبرهاى غيب است كه به تو (اى پيامبر) وحى مى‏ کنيم، نه تو و نه قوم تو اينها را قبل از اين نمى‏ دانستيد 👉» ( هود 49 ) 👌بنابراین مطابق این آیات ، پیامبر گرامی نسبت به تمام منافقین اطلاع داشت چنان که در نقلی آمده است که پیامبر گرامی فرمود ؛ «اگر از اين اتّهام نمى‏ ترسيدم كه بگويند: «محمّد در آغاز نبوّتش عدّه‏ اى را به كمك طلبيد و با كمك و يارى آن‏ها پيروز شد و پس از استحكام پايه‏ هاى حكومت، آنان را كشت ، گردن عدّه زيادى از منافقين را مى‏ زدم (و اسلام را از شرّ آن‏ها راحت مى‏ كردم.) » « لَوْ لَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ يُقَالَ إِنَّ مُحَمَّداً اسْتَعَانَ بِقَوْمٍ حَتَّى إِذَا ظَفِرَ بِعَدُوِّهِ قَتَلَهُمْ لَضَرَبْتُ أَعْنَاقَ قَوْمٍ كَثِيرٍ » 📚الکافی ج 8 ص 345 ❕ولى با توجّه به اين اتّهام، كه در واقع موجب تزلزل مردم در پايه ‏هاى نبوّت مى‏ شد، و براى جلوگيرى از چنين توهّمى، آن حضرت با منافقين كارى نداشت و كارشكنى‏ هاى آن‏ها را تحمّل نمود. 👌بر همین اساس می بینیم ، مطابق نقلهای شیعه و سنی ، پیامبر گرامی حذیفه را نسبت به اسامی منافقین مطلع کرده بود و به خاطر همین حذیفه به صاحب سر پیامبر گرامی مشهور شده بود ؛ 📚 بحار الانوار ج 10 ص 123 _ اسد الغابه ج 1 ص 468 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔داستان حركت حسين به كربلا و دروغهاى آخوندهاى شيعه و پيروان قبر پرست آنها، يكى از مضحك ترين داستانهاى شيعيان است. ما در اين ويديو با توضيح و تفصيل و نشان دادن نقشه منطقه حركت كاروان حسين، اثبات ميكنيم كه اين داستان چقدر دروغ و زاده ذهن فرومايه آخوندهاست. در دنياى امروزى براحتى و با چند كليك ميتوان به مواردى اشاره كرد كه ١٢٠٠ سال ذهن غارنشينان حوزه با داستان پردازى و خرافه سازى آنرا در كتابهاى بى محتوايشان ترسيم كرده و به خورد مردم نااگاه داده اند. ❕بیشتر منظورم این قسمتشه که امام حسین ع که از مدینه به دعوت کوفیان به سمت این شهر حرکت کردند چی شد که از کربلا سر درآوردن که ۱۲۰-۳۰ کیلومتر بالاتر از کوفه است ❗️❗️ 💠💠 👌بر پايه صحيح ‏ترينِ گزارش‏ها، كاروان امام حسين عليه السلام پس از چهار ماه و پنج روز اقامت در مكّه، روز سه ‏شنبه هشتم ذى حجّه سال شصت هجرى، مكّه را به سوى كوفه ترك كرد؛ امّا هنگامى كه به نزديكى كوفه رسيد، به دليل ممانعت سپاهيان ابن زياد، مجبور به فرود آمدن در كربلا گرديد ، بنابراین تغییر مسیر دادن امام حسین علیه السلام از کوفه به سمت کربلا به خاطر اجبار عبید الله بوده است . ❕طبری می نویسد ؛ « حسين عليه السلام، حركت كرد و جلوداران سپاه عبيد اللّه بن زياد، ايشان را ديدند. حسين عليه السلام چون چنين ديد، راه خود را به سوى كربلا، كج كرد و پشت لشكر را به سوى نيزار و گياه تازه قرار داد تا تنها در يك جبهه بجنگد، و فرود آمد و چادر زد. يارانش چهل و پنج سوار و صد پياده بودند» 📚تاریخ طبری ج 5 ص 389_ تهذیب الکمال ج 6 ص 427 ❕ابن شهر آشوب هم می نویسد ؛ « روز پنج‏شنبه، دوم محرّم سال 61 هجرى، امام حسين عليه السلام و لشكرش را به سوى كربلا راندند. امام عليه السلام در آن جا فرود آمد و فرمود: «اين جا، جايگاه كَرْب (رنج) و بَلاست. اين جا، جايگاه مَركب‏ها و بار و بُنه ماست و [اين جا] قتلگاه مردانمان و جاى ريخته شدن خونمان است». 📚مناقب ج 4 ص 97_ کشف الغمه ج 2 ص 259 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « لشكر سواره‏ نظام [عبيد اللّه‏]، حسين عليه السلام را در وادى سِباع ديدند .... سپس گفتند: اى فرزند دختر پيامبر خدا! با ما حركت كن. پيوسته به او اميد [توافق‏] داشتند و گِرداگرد او، سواره حركت كردند تا در كربلا، فرود آمدند.» 📚المحن ص 146_ الامامه و السیاسه ج 2 ص 11 ❕گفتنى است كه امام عليه السلام در آغاز حركت، به جاى آن كه از مكّه به سوى شمال شرق و منزل صفاح (نخستين منزل مسير مكّه به كوفه) برود، به سمت تنعيم در شمال غرب و در مسير مدينه، حركت كرد و بدين سان، حدود نُه كيلومتر، راه خود را دور نمود. احتمالًا اين اقدام، ترفندى بر ضدّ تعقيب مأموران حكومت بود كه قصد ممانعت از حركت امام عليه السلام به سوى كوفه داشتند. 👌منازلى كه كاروان امام حسین علیه السلام طى كرده، به ترتيب، عبارت اند از: 1. مكّه، 2. تنعيم، 3. صفاح، 4. بستان ابن عامر، 5. ذات عِرق، 6. غمره، 7. مسلح، 8. افيعيّه، 9. معدن بنى سليم، 10. عمق، 11. سليليّه، 12. ربذه، 13. مغيثة الماوان، 14. نقره، 15. حاجر، 16. سميراء، 17. توز، 18. فيد، 19. اجفر، 20. خزيميّه، 21.زرود، 22. ثعلبيّه، 23. بطان، 24. شقوق، 25. زباله، 26. قاع، 27. عقبه، 28. واقصه، 29. شراف، 30. ذو حسم، 31. بيضه، 32. عذيب الهِجانات، 33. رهيمه، 34. قصر بنى مقاتل، 35. طف، و 36. كربلا. ❕بر اساس محاسباتِ انجام شده، كاروان امام عليه السلام، اين منازل را با مسافتى حدود 1447 كيلومتر، در مدّت تقريبا 25 روز طى كرد و روز دوم محرّم سال 61 هجرى، وارد كربلا شد . 📚دانش نامه امام حسین علیه السلام ، ج 5 ص 114 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چگونه می گویید مختار شخصیت موجهی بوده است در حالی که روایات متعددی در او وارد شده است ❗️کانال ملحد با آوردن آن روایت به مطالب شما پاسخ داده است ❗️❗️ 💠💠 👌این که مختار و قیام او مورد تایید اهل بیت علیهم السلام بوده اند ، جای انکار و تردید در آن نیست و روایات فراوانی بر این مطلب گواهی می دهد . 🔸امام علی علیه السّلام فرمود ؛ «به زودی فرزندم حسین علیه السّلام کشته خواهد شد، اما اندکی پس از آن جوانی از قبیله «ثقیف» به پا می‌خیزد و انتقام او را از این می‌گیرد و سیصد و هشتاد هزار نفر از آنان را می‌کشد. » 📚حدیقه الشیعه ص 504 🔸امام حسین علیه السّلام در ای برای لشکر کوفه و شام فرمود ؛ «خداوند، بر اینان آن جوان ثقفی را مسلط گرداند تا ننگ مرگ و ذلت را در کام شان فرو ریزد و از قاتلان ما کسی را نبخشد و به جای هر کشته ای از ما بکشد و در برابر هر ضربتی که به ما وارد نموده اند، ضربتی وارد نماید و انتقام مرا و اصحاب و خاندان و پیروانم را از اینان بگیرد. » 📚بحار الانوار، مجلسی، ج ۴۵، ص ۱۰ و ۳۸۶. ❕«هنگامی که سر بریدة «عبیدالله بن زیاد» و «عمربن سعد» را خدمت امام زین العابدین علیه السّلام آوردند فوراً به سجده افتاد و گفت حمد و سپاس خدای را که انتقام خون، را از دشمنانم گرفت و خداوند به جزای خیر دهد. » 📚معجم الرجال الحدیث، آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، ج۱۸، ص۱۰۹ قاموس الرجال، ج۸، ص۴۴۵. اختیار معرفة الرجال، طوسی، جزء ثانی، ص۱۲۷. 👌عمر بن علی علیه السّلام می‌گوید ؛ «مختار بیست هزار دینار امام سجادعلیه السّلام فرستاد و حضرت آن را پذیرفت و با آن خانه عقیل و سایر بنی هاشم را تعمیر کرد...» 📚مروج الذهب ج 3 ص 83 ❕امام باقرعلیه السّلام فرمود ؛ «از مختار بدگویی نکنید زیرا او انتقام ما را از قاتلان ما گرفت و آنان را کیفر رسانیده و بیوه‌های ما را شوهر داد و در زمان به ما کمک کرد. » 📚اختیار معرفة الرجال، طوسی، ص۱۲۵، تنقیح المقال، مامقانی، ج۳، ص۲۰۳. 👌عبدالله بن شریک می‌گوید: روز عید قربان خدمت امام محمد باقرعلیه السّلام رسیدم. حضرت به چیزی تکیه داده بود و پیشکار خود را پیش سلمانی فرستاده بود. من روبروی آن حضرت نشستم، ناگهان پیرمردی که اهل بود، وارد شد و خواست دست آن حضرت را ببوسد، امام دست خود را کشید و نگذاشت بوسه زند. سپس فرمود: تو کیستی؟ گفت: من پسر «مختار ثقفی» هستم و «ابومحمد حکم» نام دارم.امام همین که او را شناخت یک مرتبه دست او را گرفت و به سوی خود کشید و نزدیک خود آورد؛ به گونه ای که گویا می‌خواست او را در آغوش بگیرد و پهلوی خود نشاند، با اینکه قبلاً حاضر نشده بود که او دست مبارکش را بوسه زند. پسر مختار چون این لطف و محبت را از آن حضرت به خاطر نام پدرش احساس کرد، گفت: مردم دربارۀ پدر من سخنها می‌گویند و نسبت‌هایی به او می‌دهند ولی به خدا حرف حق همان است که شما بفرمایید. 🔸امام فرمود: مردم چه می‌گویند؟ گفت: می‌گویند، او دروغگو بوده است ولی شما هرچه بفرمائید، قبول می‌کنم. حضرت فرمود: «سبحان الله! پدرم به من فرمود: به خدا قسم که مهریه مادرم را از اموالی که مختار فرستاده بود، پرداخته است مگر نه این است که خانه‌های ما را بنا کرد و قاتلان ما را کشت و انتقام ما را از دشمنان ما گرفت، خدا او را رحمت کند». ❕« به خدا قسم از پدرم شنیدم که فرمود: مختار شبها پیش «فاطمه بنت علی علیه السّلام می‌رفت و برای آن حضرت خدمت میکرد و از فاطمه حدیث یاد می‌گرفت، خدا رحمت کند پدر تو را حق ما را از همه کس گرفت و انتقام ما را از دشمنان ما کشید و قاتلان ما را از دم تیغ گذراند.» 📚 رجال کشی، ص۶، ۱۱؛ قاموس الرجال، ج۸، ص۵، ۴۴۴، معجم رجال الحدیث، آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، ج۱۸، ص۱۰۹؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، جزء ثانی، ص۶، ۱۲۵. ❕«امام صادق علیه السّلام فرمود: پس از شهادت حضرت حسین علیه السّلام زنان بنی هاشم نه شانه به سر زدند و نه خضاب کردند تا اینکه مختار سرهای قاتلان امام علیه السّلام را برای ما فرستاد». 📚 رجال کشی ص 116_ بحار الانوار ج 45 ص 386 👌«مرزبانی» از امام صادق علیه السّلام چنین نقل میکند ؛ «پس از شهادت سید الشهداء هیچ زنی از بنی هاشم سرمه به چشم نکشید و خضاب به مو نبست و از خانههای ما تا پنج سال برنخاست و غذای گرمی پخته نشد، تا اینکه عبید الله بن زیاد کشته شد. » 📚معجم الرجال خویی ج 18 ص 95_ بحار ج 45 ص 386 👌از فاطمه بنت علی علیه السّلام روایت شده است ؛ «پس از مصیبت کربلا هیچ زنی از ما به خود حنا نبست و میل سرمه ای به چشم نکشید و موهای خود را شانه نزد تا زمانی که سر بریده عبید الله بن زیاد را فرستاد » 📚معجم رجال الحدیث، آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، ج ۱۸، ص ۹۴؛ بحار الانوار، مجلسی، ج ۴۵، ص ۳۸۶.
🔸 👇 👌روایاتی که در مذمت مختار وارد شده است عموما از راویان ضیف و روایات مرسل و بدون سند بوده و بنابر فرض صحت بر پایه صادر شده است . ❕یکی از این روایات این نقل است ؛ « مختار نامه ای به امام زین العابدین علیه السّلام نوشت و با هدایایی از عراق به خدمت آن حضرت فرستاد. هنگامی که فرستادگان مختار به درب خانه امام رسیدند. کسی را پیش امام فرستاد و اجازة ورود خواستند. فرستاده حضرت بیرون آمد و گفت: حضرت می‌فرماید از خانة من دور شوید من هدایای دروغگویان را نمی پذیرم و نامه هایشان را نمی خوانم. آنها عنوان نامه را محو کردند و نام محمد بن علی را روی آن نوشتند. سپس در ادامه روایت از امام باقرعلیه السّلام نقل شده است که: به خدا در نامه مختار عبارت مناسبی به امام ننوشته بود، بلکه نوشته بود «یابن خیر من مشی و طشی» ای پسر بهترین کسی که بر زمین راه رفت و زندگی کرد. » ❕در سند این روایت «عبیدی» ذکر شده است که سید بن طاووس و ابن بابویه در نوادر الحکمه او را می‌دانند و شیخ طوسی او را از غلات ذکر کرده است. 👌در نقل دیگری آمده است ؛ ❕مختار نامه ای خدمت امام سجادعلیه السّلام نوشت و می‌خواست با او بیعت کند و قائل به امامت او شود و آن وقت دعوت خود را به نام او ظاهر سازد و اموال زیادی به خدمت آن حضرت فرستاد. حضرت سجادعلیه السّلام هدایای او را نپذیرفت و جواب نامه را نیز ننوشت و در مسجد پیامبر پیش مردم او را سبّ کرد و نسبت دروغ و و فجور به او داد.» 📚مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۸۳، مسعودی این روایت را بدون سند ذکر کرده است ولی رجال کشی آن را با ذکر سند از امام باقرعلیه السّلام نقل کرده است. ❕اولاً: این دو روایت با روایات «مدح» معارض هستند؛ زیرا در آن روایت تصریح شده است که امام هدایای مختار را پذیرفت و خانه‌های ویران شده «بنی هاشم» را تعمیر کرد و زنان و مردان تهی دست بنی هاشم به وسیله همان ازدواج کردند. 👌از نظر سند هم این روایتات ضعیف و مرسل هستند و از نظر استحکام به پایة آن روایات نمی رسند. 🔸ثانیاً: اگر ما این دو روایت را بپذیریم باز نمی توان به آنها استناد کرد؛ زیرا از روی قرائن و شواهدی که نشان می‌دهد به دست می‌آید که این موضوع موقعی اتفاق افتاده است که «عبدالملک بن مروان» مأموران خود را به مدینه فرستاده بود تااوضاع مدینه به خصوص بنی هاشم را زیر نظر داشته باشد و به وی گزارش دهند و آن حضرت به خاطر تقیه و برای این که به دست امویان بهانه ای نیفتد، هدایای مختار را نپذیرفت و او را در ملاء عام سب و لعن نمود و چون آن حضرت میدانست که سرانجام مختار شکست خواهد خورد و عبدالملک مروان بیرحمانه به شهرهای اسلامی تسلط خواهد یافت، به همین دلیل از روی تقیه و حفظ جان خاندان بنی هاشم هدایای مختار را رد کرد و برای اینکه نسبت به نهضت او خود را بی طرف جلوه دهد، در ملاء عام از او تبری کرد. آنچه در اینجا لازم به یادآوری است، این است که به دلایل مختلفی نمی توان باور کرد که امام سجادعلیه السّلام دربارة مختار فرموده باشد: «یکذب علی الله و علی رسوله» به ویژه این که وقتی مختار سرعبیدالله را - بنا به - برای آن حضرت فرستاد، فرمود: «جزی الله المختار خیراً» خداوند مختار را جزای خیر دهد. 📚رجال کشی، ص۱۳۷. ❕روایت سوم که آن هم از روی تقیه صادر شده است این نقل است که ؛ « مختار یکصد هزار درهم یا دینار خدمت امام زین العابدین علیه السّلام فرستاد آن حضرت نمی خواست بپذیرد و رد آن صلاح نمی دید. از این رو پیش خود نگه داشت پس از قتل مختار نامه ای به عبدالملک نوشت که مختار یکصد هزار پول برای من فرستاده بود من نمی خواستم بپذیرم ولی آن هم صلاح نبود، اکنون این پول پیش من است کسی را بفرست تا این پول را دریافت کند. «عبدالملک» در پاسخ آن به آن حضرت نوشت که من آنها را به شما بخشیدم. » 📚بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، ۴۵، ص۳۴۶. 👌این روایت به صراحت می‌رساند که نپذیرفتن هدایای مختار ونوشتن نامه به عبدالملک هم به خاطر تقیه بوده است؛ زیرا اگر امام علیه السّلام هدایای مختار را حرام می‌دانست و آنها را نمی پذیرفت برگرداندن آنها به عبدالملک چه معنی دارد؟ چگونه با مبانی مذهب شیعه وفق می‌دهد؟ گذشته از این مگر مال حرام با اجازه عبدالملک حلال میشود پس ناگزیر باید گفت چون آن حضرت می‌دانست که اگر هدایای مختار را بپذیرد، جاسوسان آن را به او گزارش می‌دهند و موجب مزاحمت و ناراحتی امام علیه السّلام و بنی هاشم می‌شود. ❕از این روایات استفاده می‌شود که مختار به طور مکرر برای امام هدایایی فرستاده و هر زمان محذوری در کار نبود، امام هدایای او را می‌پذیرفت ولی اگر محذوری در کار بود، از پذیرفتن هدایای امتناع می‌ورزید ظاهراً خود مختار هم به این مسأله توجه داشت. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌روایات ذم به طور کامل علاوه بر اینکه از نظر سند ضعیف هستند، درست در قطب مخالف آنها، روایات مدح قرار دارند. بنابراین بر فرض صحت هم نمی توان به این روایات استناد کرد و بدین دلیل بزرگان اهل فن این روایات را حمل بر تقیه کرده اند، مثل روایاتی که در ذم امثال زراره و محمد بن مسلم و یزید و... صادر شده است. 📚معجم رجال، آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، ج۱۸، ص۱۱ 👌 ائمه علیه السّلام برخی از بزرگان اصحاب خود را از روی تقیه ذم کرده اند تا از شر سلاطین جور در امان باشند و مختار را به این خاطر نکوهش کرده و از او تبری جسته اند تا خود از شر اشرار در امان باشند. 🔸کشی در رجال خود از مردی به نام حبیب خثعمی از امام صادق علیه السّلام روایت می‌کند که فرمود: «کان المختار، یکذّب علی علی بن الحسین علیه السّلام» مختار بر امام سجاد علیه السّلام دروغ می‌بست. » 📚رجال کشی ص 125 🔸آیت الله خویی (ره) می‌نویسد ؛ «این روایت از نظر سند به شدت ضعیف است؛ زیرا حبیب - راوی این حدیث - مجهول الحال است. » 📚معجم الرجال ج 18 ص 96 👌اما اگر بخواهیم روایت را مورد بررسی و ارزیابی دقیق تری قرار دهیم ابتدا قول بلاذری را ذکر نموده سپس به نقد آن می‌پردازیم. ❕وی می‌گوید: مختار - در هنگام قیام خود در کوفه - نامه ای خدمت امام سجادعلیه السّلام فرستاد و مایل بود که با حضرتش بیعت کند و مردم را به بیعت با امام دعوت کند و اموالی را نیز برای امام علیه السّلام هدیه فرستاد اما امام قبول نکرد و جواب نامه اش را نداد و به مسجد آمد و به مختار بدگویی کرد و فرمود: او دروغگوست؛ مختار چون چنین دید نامه ای به محمد حنفیه نوشت و خواست با او به عنوان امام بیعت کند. امام سجادعلیه السّلام از قضیه باخبر شد، به نزد محمد حنفیه آمد و به او اشاره کرد که هدایای مختار را قبول نکند و جواب نامه اش را ندهد و به او دستور داد تا به مسجد برود و از مختار تبری بجوید و او را به بدی یاد کند اما ابن عباس محمد حنفیه را از این کار منع کرد و به او گفت: صلاح نیست که بر ضد مختار چیزی بگویی؛ زیرا وضع حکومت عبدالله بن زبیر معلوم نیست و محمد سخن ابن عباس را قبول کرد و از تبری جستن علنی و عیبگویی مختار منصرف شد. » 📚 انساب الاشراف ج 5 ص 272 🔸در پاسخ باید گفت ؛ 🔹اولاً: این روایت از نظر سند، ضعیف و مرسله است. 🔹ثانیاً: بر فرض صحت آن، با توجه به موقعیت امام سجادعلیه السّلام در مدینه و تسلط ابن زبیر بر حجاز و نیز وجود حکومت اموی در شام، حمل بر تقیه می‌شود و امام با این شیوه می‌خواست دشمنان را منحرف سازد تا به ارتباط او و مختار پی نبرند. 🔸ثالثاً: این روایت معارض با روایاتی است که در بحارالانوار آمده است و علمای شیعه آن را قبول کرده اند که امام سجادعلیه السّلام هدایای مختار را می‌پذیرفت و خود بلاذری می‌گوید: «محمد حنفیه هدایای مختار را می پذیرفت». 📚همان مدرک 🔸رابعاً: اشاره امام سجادعلیه السّلام به محمد حنفیه برای تبری جستن از مختار حمل بر تقیه می‌شود. 🔸خامساً: با توجه به خضوع و اطاعت محمد حنفیه از فرزند برادرش امام سجاد علیه السّلام، آیا معقول است که وی به توصیه امام سجاد عمل نکند ولی به تذکر ابن عباس ترتیب اثر دهد؟ ❕علامه امینی می نویسد ؛ «هرکه با دیدة بصیرت و تحقیق بر تاریخ و حدیث و علم رجال بنگرد، در می‌یابد که مختار، از پیشگامان دینداری و هدایت و اخلاص بوده است و همانا نهضت مقدس او تنها برای برپایی عدالت به وسیلة ریشه کن کردن ملحدان و ظلم اموی‌ها بود. به درستی که ساحت مختار از مذهب کیسانی به دور بود و نسبتها و تهمت‌های ناجوانمردانه ای که به او نسبت داده اند، حقیقت ندارد و بی جهت نیست که ائمه هدی علیه السّلام و سروران ما، مانند امام سجاد و امام باقر و امام صادق (صلوات الله علیهم) بر او رحمت فرستاده اند، مخصوصاً امام باقرعلیه السّلام به گونه ای بسیار زیبا، او را مورد ستایش قرار داده است و همیشه خدمات او در نزد اهلبیت علیه السّلام مورد تقدیر و تشکر بوده است.» 📚الغدیر، علامه امینی، عبد الحسین، ج۲، ص۳۴۳. ❕مقدس اردبیلی نیز می نویسد ؛ « «در حُسن عقیدة مختار سخنی نیست و علامه حلّی& او را مقبول شمرده و امام باقرعلیه السّلام جمعی را که مختار را به بدی یاد میکردند، از این کار منع فرمود و امام صادق علیه السّلام بر او رحمت فرستاد و امام زین العابدین علیه السّلام وی را به دعای خیر یاد کرده است. مختار و امثال او به یقین درجات رفیعه و مراتب عالیه خواهندداشت.» 📚حدیقة الشیعه، مقدس اردبیلی، ص۵۰۶-۵۰۵. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ادعا: هر که با آل علی در افتاد، ور افتاد! حتما این ادعای مضحک آخوندها و پیروان تشیع را شنیده‌اید! این ادعای اسلامگرایان شیعه در صورتی ادا می‌شود که بنا بر ادعای خودشان، تمامی ائمه شیعه بدست خلفای مسلمان کشته شده‌اند! معاویه، یزید و باقی امویان بیش از ۱۰۰ سال حکومت کردند و هیچ آزاری از سوی آل علی به آنها نرسید... ازین گذشته، تعداد شیعیانی که به آل علی اعتقاد دارند کمتر از ۸ ٪ از کل مسلمانان می‌باشد و باقی مسلمانان پیرو مخالفین آل علی هستند. باید پرسید: کی، کجا و چگونه ور افتاد؟! این ادعای مضحک نیز جزو اعتقادات خرافی شیعیان قبر پرست است 💠💠 👌ما معتقدیم که دشمنان اهل بیت علیهم السلام در روز قیامت شدید ترین عذابها را خواهند داشت و در دنیا هم گرفتار غضب و خشم هستند و این خشم و غضب الهی در دنیا آنان را زمین می زند و عذاب خوار کننده ای هم برای آنان درانتظار است . 🔸پیامبر گرامی فرمود ؛ « بهشت بر کسی که بر اهل بیت من ظلم کند و آنان را بکشد و با آنان درگیر شود ، حرام است » 📚امالی طوسی ص 164 🔸و فرمود ؛ « غضب خدا و رسول بر کسی است که عترت پیامبر را آزار برسانند و با این عمل پیامبر را اذیت کنند » 📚بحار الانوار ج 27 ص 205 👌اینکه امروزه یزید ها و حجاج ها و بنی العباس ها ، و سایر دشمنان ، که بزرگترین دشمنی ها را با اهل بیت علیهم السلام کردند ، مورد خشم همه انسانهای آزاده هستند و یاد و نام نیکی از آنان باقی نمانده ، و در مقابل یاد و نام اهل بیت علیهم السلام روز به روز ، و سیع تر و گسترده تر می شود ، گواه روشنی بر جایگاه رفیع اهل بیت و جایگاه پست دشمنان اهل بیت در نزد خداوند است ، این در حالی است که روز قیامت هم بزرگترین عذابها در انتظار دشمنان اهلبیت علیهم السلام است . 👌شاعر از این جایگاه پست دنیوی و جایگاه ذلت بار اخروی دشمنان اهل بیت تعبیر می کند به این که هر کس با آل علی دشمنی کند ، هم در دنیا جز بد نامی و مغضوب الهی شدن و فراموشی چیزی برایش باقی نماند و هم در آخرت شدیدترین عذاب ها در انتظارش است و این تعبیر را به زیبایی به شعر آورده و می گوید ؛ « هر کس که به این سلسله ی پاک جفا کرد بد کرد، نفهمید، غلط کرد، خطا کرد دیدی که یزید از ستم و کینه چه ها کرد آخر به دَرَک رفت و به روحش شَرَر افتاد با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد! اولادِ اُمَیّه چو دَرِ کینه گشودند بر عِترَتِ اطهار بسی ظلم نمودند آخر همگی بِیدَقی از لعن ربودند دیدیم که از نام و نشانشان، اثر افتاد با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد! حَجّاج که شد منکر هر خارقِ عادات می کُشت به هر روز، بسی شیعه و سادات امروز به او لعن کنند اهلِ سعادات آوازه ی ظلمش به همه بحر و بر افتاد با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد . 🌐http://yon.ir/CEXKs 👌می بینیم که شاعر به زیبایی مقصود خود را از « بر افتادن » دشمنان اهل بیت علیهم السلام بیان می کند که مقصودش، فراموشی و بدنامی و مغضوبی در دنیا و عقاب در آخرت است ، نه آنکه مقصودش لزوما ، کشته شدن دشمنان اهل بیت به دست موالیان و شیعیان باشد . 🔸ادامه 👇