eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.8هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
4.7هزار ویدیو
72 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸ادامه 👇 👌بنابراین خداوند با ارسال پیامبران ، حجت و برهان خود را بر همگان تمام می کند ، لذا علی ع فرمود ؛ « بعد از مرگ آدم، بندگان را از حجّت بر ربوبيّتش خالى نگذاشت و ميان فرزندان آدم و معرفت خويش پيوندى برقرار ساخت و قرن به قرن، حجّت‏ها و دليل‏ها را بر زبان پيامبران برگزيده و حاملان ودايع رسالت خويش براى آنها اقامه نمود، تا اينكه‏ به وسيله پيامبر ما محمّد صلّى اللّه عليه و آله حجّتش تمام شد (و سلسله پيامبران ختم گرديد) و بيان احكام و انذار (و بشارت) به آخر رسيد» 📚نهج البلاغه ، خطبه 91 ❕چنان که علی ع فرمود به وسیله پیامبر اسلام ص ، حجت و برهان الهی بر همگان تمام شده است و همه مامور به تبعیت از ایشان هستند و دستورات پیامبر اسلام برای ما حجت و برهان خداوند محسوب می شود که اگر با آن مخالفت کنیم در پیشگاه خداوند ، عذری نداریم ، چنان که خداوند می فرماید ؛ « آنچه را رسول خدا براى شما آورده (و به شما دستور داده) بگيريد (و عمل كنيد) و آنچه را نهى كرده خوددارى نماييد». ( حشر 7) 👌و فرمود ؛ «هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشند، و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند گرفتار گمراهى آشكارى شده است». ( احزاب 36) ❕بر این اساس ، دستورات پیامبر اسلام و قرآنی که او برای هدایت ما آورده است ، حجت و برهان الهی بر ما هستند و خداوند روز قیامت ما را به خاطر مخالفت با قرآن یا دستورات پیامبر ، مجازات می کند ، چنان که علمای اهلسنت نقل می کنند که پیامبر گرامی خطاب به افراد می فرمود ؛ « قرآن حجت بر تو است » 📚صحیح مسلم ج 1 ص 203 _ مسند احمد ج 37 ص 542 _ سنن ابن ماجه ج 1 ص 255 👌بنابراین ، جانشینان پیامبر نیز به تبع پیامبر ، حجت و دلیل و برهان خداوند محسوب می شوند که اگر با آنان مخالفت شود ، انسان عذری در برابر خداوند ندارد . ❕لذا می بینیم در نقلهای اهلسنت ، علی علیه السلام به عنوان حجت الهی معرفی شده است ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « من و علی ، حجت خداوند بر بندگان می باشیم » 📚کنوز الحقائق ، مناوی ، ص 43 ❕انس می گوید ؛ « نزد پیامبر بودم که ایشان علی علیه السلام را دید که به نزدشان می آمد ، ایشان فرمود ؛ « من و این مرد ، حجت بر امتم در روز قیامت هستیم » 📚تاریخ بغداد ج 2 ص 88 _ الریاض النضره ج 2 ص 193 _ کنزالعمال ج 11 ص 620 _ ینابیع الموده ج 2 ص 249 _ سبل الهدی ج 11 ص 292 _ تاریخ مدینه دمشق ، ج 42 ص 309 ❕مطابق کلام علی ع ، حجت الهی بر مردمان با بعثت پیامبر گرامی تمام شده است و همگان مامور به تبعیت از تعالیم و دستورات پیامبر اسلام هستند ، و دستورات پیامبر ، به تبع خود پیامبر ، حجت و دلیل هستند ، پیامبر اسلام نیز دستور به تبعیت از امامان ع داده است و امامان نیز به تبع پیامبر و حجت بودن دستور و امر پیامبر ، حجت و برهان هستند ، زیرا امر و دستور پیامبر بر لزوم پیروی از امامان می باشد . ❕وهابی گمان کرده است که حجت بودن امامان با حجت بودن پیامبر در برابر و مقابل هم هستند و با هم در تضاد هستند ، در حالی که حجت بودن امامان در طول و سایه و به تبع حجت بودن پیامبر اسلام و دستورات او است و هیچ تضادی میان این دو نیست ، زیرا حجت بودن امامان از شاخه های حجت بودن پیامبر اسلام و حجت بودن دستورات او می باشد . ❕بعد از پیامبر اسلام ، حجت دیگری نیست ، یعنی پیامبری که در برابر پیامبر اسلام باشد و دستورات پیامبر اسلام را نسخ کند ، ارسال نمی شود ، چرا که امر و نهی پیامبر برای تمام زمان ها حجت هستند و امامان نیز از مصادیق حجت بودن امر و نهی پیامبرند و به تبع حجت بودن پیامبر و دستوراتش ، حجت هستند . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓خواستم ببینم شیعه چه دلیل عقلی دارد که خداوند باید بعد از پیامبر امامی را برای مردم معین کند❕❕دلیل عقلی بر لزوم امامت چیست❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌در این رابطه دلائل متعددی اقامه شده است که ما به برخی اشاره می کنیم ؛ 1⃣ امامت جانشینی از نبوت است ؛ 🗯پیامبر گرامی در زمان حیات شریفشان چهار وظیفه حساس و مهم را بر عهده داشت ؛ 🔶1- قرآن را تفسیر کرده و مقاصد و اهداف و رموز و اسرار آن را برای مردم بیان می کرد چنان که می فرماید: « قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو آیات آن را برای مردم تبیین کنی » 🔶نحل 44 🔶2- احکام الهی را به مردم می رساند و آن ها را با حلال و حرام و واجبات و محرمات آشنا می ساختند . 🔶3- به شبهات و اشکالات وارده بر تعالیم اسلامی پاسخ می گفت . 🔶4- دین و آیین الهی را از تحریف و زیاده و کم حفظ می کرد . 👌پس از پیامبر اگر خداوند جانشینی برای او معرفی نکند که همانند پیامبر دارای علم و عصمت الهی باشد این وظائف به سر انجام نمی رسد . 👌مردم چون مفسر الهی در میان آنها نمی باشد تا آیات قرآن را تفسیر کند و مقاصد آن را بیان کند در فهم این کتاب شریف گرفتار سر درگمی شده و از هدایت آن بهره نمی گیرند . 🔷پیامبر گرامی فرصت نکردند تا تمام احکام مورد نیاز مردم را به آنها برساند ، زیرا در مکه گرفتار آزار و اذیت مشرکین و در مدینه هم درگیر نبرد با آنان بودند و بسیاری از احکام در زمان پیامبر مورد ابتلاء نبود تا پیامبر حکم آنها را بیان کند و بعد ها هم با گسترش روابط اجتماعی مسائل تازه ای پیش می آمد که نیازمند شناخت حکم الهی بود ، گذشته از آنکه در همان مقدار احکامی هم که پیامبر به مردم رسانید اختلاف شده و مردمان دچار چند دستگی شدند . اگر رهبران الهی در میان مردم نباشند تا بر اساس علوم پیامبر ، مردم را با احکام الهی آشنا نسازند مردم دیگر راهی به دستیابی به احکام الهی نخواهند داشت . ❕از سوی دیگر با نبود پیامبر این احتمال بود که آیین او دچار تحریف و کم و زیاد شود و در تعالیم و روایات پیامبر تغییر و تبدیل صورت گیرد . 🔷 و با فرض نبودن امام ، پس از پیامبر دیگر کسی نمی باشد که دارای علم الهی و عصمت الهی باشد تا بتواند به شبهات و سوالات مردمان پاسخ دهد . 👌همه این نیازها بر خداوند لازم و واجب می کند تا پس از پیامبر امامانی قرار دهد تا بر اساس تعالیم و علوم پیامبر که به آنها رسیده ظائف پیامبر را ادامه داده و بندگان در سایه تعالیم آنان مسیر کمال را در پیش بگیرند . 📚الالهیات ، سبحانی تبریزی ، ج4 ص26 ❗️❗️❗️❗️👌ادامه پاسخ 👇👇👇👇
❗️❗️❗️ادامه پاسخ 👇👇👇 2⃣دلیل دیگر استدلال هایی است که علامه حلی در بیان لزوم وجود رهبران الهی در جامعه می آورد ؛ 🔶1. وجود پیامبر و امام ضروری است تا شناخت عقلی بشر، به واسطه ی بیان نقلی تقویت شود؛ زیرا اگر چه انسان با نیروی عقل بسیاری از حقایق از اصول و فروع دین را درک می کند، ولی گاهی در اعماق وجودش وسوسه ها و تزلزل هایی وجود دارد که مانع از اعتماد بر آن و انجام آنها می گردد، اما هنگامی که این احکام عقلی با بیان پیشوای الاهی تقویت گردد، هر گونه تزلزل و شک و دودلی زدوده خواهد شد و انسان با قوت قلب به سوی یافته های عقلی خود خواهد رفت. 🔶2. بسیاری از امور وجود دارد که عقل، حسن و قبح آن را درک نمی کند و باید دست به دامان پیشوایان الاهی گردد، تا بتواند خوبی و بدی آنها را دریابد. 🔶3. بسیاری از اشیا مفید و برخی دیگر زیان بارند و انسان تنها با فکر خود قادر به درک سود و زیان همه ی آنها نیست. این جاست که احساس نیاز می کند، تا کسی سود و زیان اشیا را برای او بیان نماید و این کار تنها از عهده ی پیشوایان الاهی که با منبع وحی در ارتباط هستند بر می آید. 🔶4. انسان موجود اجتماعی است و اجتماع بدون داشتن قوانینی که حقوق همه ی افراد را حفظ کند و آنها را در مسیر صحیح پیش ببرد؛ سامان نخواهد یافت و به کمال مطلوب نخواهد رسید، تشخیص این قوانین به طور صحیح و اجرای آنها جز به وسیله ی رهبران آگاه، پاک و معصوم صورت نخواهد گرفت. 🔶5. انسان ها در درک کمالات و تحصیل علوم و معارف و کسب فضایل متفاوت اند، بعضی از آنها توانایی حرکت در این مسیر را دارند و برخی عاجز و ناتوانند. رهبران الاهی گروه اوّل را تقویت و گروه دوم را یاری می کنند،تا هر دو گروه به کمال ممکن برسند. 🔶6.با توجه به تفاوت مراتب اخلاق در انسان ها، تنها راه برای پرورش این فضایل، رهبران پاک و معصوم هستند. 🔶7. پیشوایان الاهی از ثواب و عقاب و پاداش و کیفر الاهی در برابر طاعت و گناه آگاهی کامل دارند و هنگامی که دیگران را از این امور آگاه کنند، انگیزه نیرومندی برای انجام وظیفه در آنان پیدا می شود. 📚شرح تجرید ص271 3⃣خداوندی که نوع بشر را برای پیمودن راه کمال و سعادت آفریده است، همان گونه که باید برای هدایت او پیامبرانی را که متکی بر نیروی وحی و دارای مقام عصمت باشند مبعوث کند، لازم است برای تداوم این راه، بعد از رحلت پیامبران، جانشینان معصومی قرار دهد تا جامعه ی انسانی را در رسیدن به سر منزل مقصود کمک کنند و به یقین بدون آن این هدف ناتمام خواهد ماند؛ زیرا؛ 🔶 اولاً: عقول انسانی به تنهایی برای تشخیص تمام عوامل و اسباب پیش رفت و کمال، قطعاً کافی نیست و گاهی حتی یک دهم آن را نیز تشخیص نمی دهد. 🔶ثانیاً: آیین انبیا بعد از رحلت آنان، ممکن است دست خوش انواع تحریفات گردد. برای جلوگیری از تحریف لازم است پاسدارانی معصوم و الاهی باشند، تا از آن پاسداری کنند و آیین خدا را از تحریف باطل گرایان و دخالت های جاهلان و تفسیر های صاحبان هوی و هوس بر کنار دارند . 🔶ثالثاً: تشکیل حکومت الاهی و برقراری عدل و قسط و رسانیدن انسان به اهدافی که برای آن آفریده شده است، جز از طریق انسان های معصوم ممکن نیست؛ زیرا به گواهی تاریخ حکومت های انسانی همیشه در مسیر منافع مادی افراد یا گروه های خاصی سیر کرده و تمام تلاش آنها در همین راستا بوده است و همان گونه که بارها آزموده ایم عناوینی مثل دموکراسی و حکومت بر مردم یا حقوق بشر و مانند آن پوششی است برای رسیدن به اهداف شیطانی قدرت ها و آنها با استفاده از همین ابزار مقاصدشان را به شکل مرموزی بر مردم تحمیل کرده اند. 👌 این سه اصل یعنی ارائه طریق در آنجا که عقل از تشخیص آن عاجز است و حفظ نیراثهای انبیاء و اقامه حکومت عدل در واقع پایه های اصلی وجود امام معصوم را تشکیل می دهد . 📚پیام قرآن ، مکارم شیرازی ج9 ص40 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓در رساله مراجع تقلید آمده است: دست زدن بدون وضو به اسم ائمه اطهار(ع) حرام است. اما ما در جایی ندیدیم که اگر در زمان ائمه(ع) کسی به آنها دست می‌داد باید حتما طاهر باشد؛ یعنی وضو بگیرد، در صورتی که خود ائمه از اسمشان مهم‌تر و حرمت بیشتری دارند. پس چرا برای دست زدن به اسم ائمه طهارت لازم است، اما برای دست زدن به خودشان طهارت لازم نیست❕❕ 💠پاسخ💠 👌در رابطه با این که انسان بدون وضو حق ندارد به نام ائمه و پیامبران و حضرت زهرا دست بزند نص و روایتی باالخصوص وارد نشده است . 👌اما از جهت دیگر می توان به قضیه نگاه کرد و آن اینکه اگر بدون وضو دست زدن به نام ائمه مستلزم هتک حرمت و شان و مقام آنها باشد بی شک چنین کاری امری غیر جایز می باشد . 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: «بی احترامی و حرمت شکنی نسبت به سه چیز مستلزم شرک به خداوند می باشد .بی احترامی به کعبه و به قرآن و به اهل بیت» 📚بحار الانوار ج24 ص186 👌و فرمود: «برای خداوند حرمات پنج گانه ای هستند که هیچ کس حق حرمت شکنی نسبت به آنها را ندارد و آنان حرمات پنج گانه عبارت است از حرمت پیامبر و حرمت آل پیامبر و حرمت کتاب خدا و حرمت کعبه و حرمت مومن» 📚روضه الکافی ص107 🔶پیامبر گرامی فرمود: «هر کس مراعات حرمات سه گانه الهی را نکند خداوند به هیچ عنوان حرمت او را نگه نمی دارد .آن حرمات سه گانه عبارت است از حرمت اسلام و حرمت پیامبر اسلام و حرمت عترت و اهل بیت» 📚الخصال ج1 ص71 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: «هرچند می توانید در حفظ حرمت ما بکوشید» 📚بحار الانوار ج27 ص203 ❕بنابراین شاید بتوان چنین گفت که اگر مس بدون وضوی اسامی آن بزرگواران مستلزم هتک و اهانت آنان در نزد عرف باشد بی شک امری حرام و غیر جائز می باشد همانطور که بر اساس روایات بالا می توان گفت که اگر در زمان حیات ائمه اگر کسی بدون وضو با آنان تماس می گرفت و این امر مستلزم هتک و بی احترامی آنان بود ، این کار امری ناپسند تلقی می شد. 🔶 اما اگر مس آنان در زمان حیات و مس اسامی آنان بدون وضو ، نزد عرف هتک و بی احترامی محسوب نشود بی شک چنین امری ، جایز است . ❗️اکثر مراجع بزرگوار ما نیز در این مساله احتیاط کرده اند و بر اساس این که شاید مس بدون وضوی اسامی آنان در نزد عرف هتک تلقی شود احتیاط واجب را در ترک مس بدون وضو دانسته اند و برخی مراجع چنین احتیاطی را روا ندانسته و فتوا به جواز مس نام ائمه بدون وضو داده اند. 📚توضیح المسائل مراجع ج1 ص187 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓حضرت علی در نهج البلاغه در وصف متقین می گوید متقین کسانی هستند که ضعیف و لاغر باشند❕این یعنی چی هر کس چاق است بی تقوا و هر کس لاغر است با تقوا است❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌این اشکال ناظر به این کلام حضرت امیر علیه السلام است که در وصف متقین فرمود : « اجسادهم نحیفه »« اندامشان لاغر و نحیف است» 📚نهج البلاغه ، خطبه متقین 👌این کلام حضرت امیر اشاره به دو ویژگی بارز متقین است ؛ 1⃣روزه داری آنان 2⃣کم خوراک بودن و ترک شکم پرستی ؛ 🔶در مورد روزه گرفتن باید توجه داشت که از جمله عبادات و قربات مهم به سوی خداوند تلقی می شود . 🔶خداوند در حدیث قدسی می فرماید: « روزه برای من است و من خودم در برابر آن پاداش می دهم» 📚الکافی ج4 ص63 🔶امام صادق علیه السلام فرمود : « برای هر چیزی زکات است و زکات بدن روزه گرفتن است » 📚وسائل الشیعه ج10 ص398 👌وفرمود : « روزه سپر آتش جهنم است» 📚الکافی ج4 ص62 👌از سوی دیگر متقین اهل پر خوری و خوردن بیش از نیاز بدن نیستند و کم خوری یکی از نشانه های آنها تلقی می شود. 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: « پر خوری امری ناپسند است» 📚الکافی ج6 ص269 👌وفرمود: « بنده در زمانی که شکمش سیر و پر باشد ( پر خوری کرده باشد) مبغوض خداوند است» 📚الکافی ج6 ص269 👌وفرمود: « شکم زمانی که سیر و پر باشد طغیان می کند» 📚المحاسن ص446 🗯رعایت این نکات سبب می شود که متقین اجساد و ابدانی نحیف و لاغر اما چالاک و آماده برای اطاعت الهی را داشته باشند . 👌البته در این بین ممکن است افرادی مستثنی باشند که بر حسب ساختمان جسمانی بدنشان ، لاغر نیستند اما اهل روزه داری بوده و از پر خوری و خوردن بیشتر از نیاز بدن پرهیز می کنند. ❗️ بی شک آنان هم جزو متقین تلقی می شوند و حالت جسمانی آنان با سخن حضرت علی منافاتی ندارد و آن سخن ناظر به اکثر افراد است که با روزه داری و کم خوری بدن های نحیف و چالاک را پیدا می کنند . 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که پیامبر اسلام برای انجام کاری ان شاء الله نگفت ، خداوند تا روز وحی را بر او قطع کرد و بر ایشان وحی نکرد ❗️آیا این جریان با عصمت ایشان منافات ندارد ❕❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که گفتن جمله ان شاء الله به هنگام بيان تصميمهاى مربوط به آينده، نه تنها يك نوع ادب در پيشگاه خدا است، بلكه بيان اين حقيقت مهم نيز هست كه ما چيزى از خود نداريم، هر چه هست از ناحيه او است، بالذات خدا است، و ما همه متكى به او هستيم اين در حقيقت همان مفهوم" توحيد افعالى" است كه در عين وجود اختيار و آزادى اراده انسان، وجود هر چيز و هر كار را به مشيت خدا وابسته مى‏ كند. 👌به همین خاطر گفتن جمله مذکور در سرآغاز تمام کارها ، مورد توصیه و قرار گرفته است . 📚وسائل الشیعه ج12 ص138 باب 97 ❕خداوند نیز می فرماید ؛ « و هرگز نگو من فردا كارى انجام مى‏ دهم ، مگر اينكه خدا بخواهد، و هر گاه كردى (جبران نما) و پروردگارت را بخاطر بياور، و بگو اميدوارم كه پروردگارم مرا به راهى روشنتر از اين هدايت كند.» 💠کهف 23-24 ❕در شان نزول این آیه آمده است که پيامبر اسلام بدون ذكر جمله انشاء اللَّه به كسانى كه پيرامون اصحاب كهف و مانند آن سؤال كرده بودند قول توضيح و جواب داد، به همين جهت وحى الهى به مدت چهل روز به تاخير افتاد، تا به در اين زمينه هشدار داده شود. 📚الفقیه ج3 ص363 📚تفسیر قمی ج2 ص32 📚النوادر ، اشعری ص55 ❕با توجه به آنکه گفتن جمله ان شاء الله می باشد ، ترک آن از ناحیه پیامبر گرامی نوعی ترک اولی محسوب می شود که منافاتی با عصمت ایشان هم ندارد . 👌البته کسانی که حتی ترک اولی را نیز بر پیامبر بر نمی تابند ، می توانند در دلیل مذکور کنند که روایتی که این جریان را نقل می کند ، صحیح نیست ، و هر سه کتابی که این جریان را روایت کرده اند ، به صورت مرسل و بدون سند کامل آن را نقل کرده اند و این سبب ضعف اعتماد به آن روایت می شود . ❕چگونه ممکن است پیامبری که خداوند در او می گوید ؛ « تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری» (قلم 4) ، « برای شما در زندگی رسول خدا سر مشقی نیکویی است» (احزاب21) ، گرفتار چنین ترک اولایی شود . ❕آری مخاطب آیات مذکور اگر چه پیامبر اسلام است اما منظور تمام هستند ، چرا که در بسیاری از آیات قرآن دیده ایم روی به پیامبران است اما مقصود و منظور توده هستند، و طبق ضرب المثل عرب از باب « »است یعنی «روی سخنم با تو است ای کسی که نزد من هستی اما همسایه، تو بشنو » ، معادل آن در فارسی ضرب المثل معروفی است که می گویند گویم دیوار تو بشنو 📚تفسیر نمونه ج12 ص390 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ذکر روزهای هفته (فلان روز هفته ۱۰۰ بار یارب العالمین ، یا ۱۰۰ بار یاقاضی الحاجات و..) آیا مستند دارد؟ از یک روحانی اهل مطالعه ای شنیدم که ندارد. اگر سند ندارد چرا این قدر گسترده در مساجد و مراکز مختلف، نصب و ترویج میشود؟! حتی بنده در دو مدرسه ابتدایی دیدم که این اذکار هفته را بر روی دیوار نصب کرده اند و دانش آموزان را هر روز توصیه به خواندن ذکر آن روز می کنند ❗️❗️ 💠💠 👌از جمله مستحبات موکدی که مورد تاکید آیات و روایات فروانی قرار گرفته است ، شدن به ذکر خداوند است ‌. ❕خداوند می فرماید ؛ « اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد ، خدا را ياد كنيد و صبح و شام او را تسبيح گوييد» 💠احزاب 41 ❕در حدیث قدسی آمده است که خداوند به موسی نبی عرضه داشت ؛ « من را در هیچ حالتی ترک مکن چرا که ترک ذکر من قساوت قلب می آورد » 📚الکافی ج2 ص497 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « هرکس ذکر خدا را زیاد بگوید ، خداوند او را دوست می دارد و برای چنین کسی دو برائت نامه قرار می دهد ، برائت از آتش دوزخ و برائت از نفاق» 📚وسائل الشیعه ج7 ص154 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « در هر ساعت از ساعات شبانه روز به مقداری که توان دارید زیاد ذکر خداوند را بگویید » 📚الکافی ج8 ص7 ❕اذکاری که گفتنش در روزهای هفته مورد توصیه قرار می گیرد که به ترتیب از شنبه تا جمعه یا رب العالمین ، یاذالجلال و الاکرام ، یا قاضی الحاجات ، یا ارحم الراحمین ، یا حی یا قیوم ، لا اله الا الله الملک الحق المبین ، اللهم صل علی محمد و آل محمد می باشد ، به جز صلوات که بالخصوص گفتنش در روز در روایات سفارش شده است ( الخصال ج2 ص394 - ثواب الاعمال ص156 ) سایر اذکار بالخصوص روایتی ندارد اما به صورت کلی داخل در ذکر خداوند است و پاداش دارد و گفتن آن مانعی ندارد . 👌مشغله روزمره زندگی سبب افراد از ذکر الهی می گردد ، رسم مذکور بر گفتن اذکاری در طول هفته ، سبب تنبه و توجه بیشتر به ذکر خداوند می گردد ، لذا عرف اذکار مذکور را قبول کرده است و این اذکار مخالفتی با شرع نیز ندارد ، بلکه چنان که گذشت موافق شرع نیز می باشد . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا خانه خدا توسط،حضرت آدم ساخته شد و به دستور خداوند ، به دست حضرات ابراهیم و اسماعیل شد ❗️❗️برخی از اساتید می گویند نص صریح قرآن آن است که ابراهیم خانه را ساخت و نسبت ساخت آن به آدم دروغ است ❕❕ 💠💠 👌از آيات مختلف قرآن و احاديث و تواريخ اسلامى به خوبى استفاده مى ‏شود كه خانه پيش از ابراهيم، حتى از زمان آدم بر پا شده بود، در آيه 37 سوره ابراهيم از قول اين پيامبر بزرگ مى‏خوانيم: رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ:" پروردگارا! بعضى از فرزندانم را در اين سرزمين خشك و سوزان در كنار خانه تو سكونت دادم". 👌اين آيه گواهى مى‏ دهد موقعى كه ابراهيم با فرزند شيرخوارش اسماعيل و همسرش به سرزمين مكه آمدند اثرى از خانه كعبه وجود داشته است. ❕در آيه 96 سوره آل عمران نيز مى‏خوانيم: إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً « نخستين خانه‏اى كه به منظور پرستش خداوند براى مردم ساخته شد در سرزمين مكه بود» مسلم است كه پرستش خداوند و ساختن مركز عبادت از زمان ابراهيم آغاز نگرديده بلكه قبلا و حتى از زمان آدم بوده است. 👌و نیز می فرماید «بياد آوريد هنگامى را كه ابراهيم و اسماعيل پايه ‏هاى خانه (كعبه) را بالا مى ‏بردند، و مى ‏گفتند: پروردگارا از ما بپذير تو شنوا و دانايى" (وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ). ❕اين تعبير مى‏رساند كه شالوده‏ هاى خانه كعبه وجود داشته و ابراهيم و اسماعيل پايه‏ ها را بالا بردند. 📚تفسیر نمونه ج1 ص454 ❕در خطبه معروف از نهج البلاغه نيز مى ‏خوانيم؛ « آيا نمى‏ بينيد كه خداوند مردم جهان را از زمان آدم تا به امروز به وسيله قطعات سنگى ... امتحان كرده است، و آن را خانه محترم خود قرار داده، سپس به آدم و فرزندانش دستور داد كه به گرد آن طواف كنند» 📚نهج البلاغه خطبه 192 ❕امام علیه السلام فرمود ؛ « آدم زمانی که خانه کعبه را بنا کرد و به آن طواف کرد، گفت خدایا برای هر عمل کننده اجری است ، من نیز خانه کعبه را بنا کردم ، در ازای آن خطای من را ببخش ...» 📚بحار الانوار ج11 ص179 👌در نقل دیگری آمده است ؛ « خداوند به آدم امر کرد تا خانه کعبه را بنا کند « امره الله به من بناء الکعبه » 📚بحار الانوار ج11 ص197 👌كوتاه سخن اينكه آيات قرآن و روايات اين تاريخچه معروف را تاييد مى‏ كند كه خانه كعبه نخست به دست آدم ساخته شد سپس در طوفان نوح فرو ريخت ( بحار الانوار ج96 ص65) و بعد به دست ابراهيم و فرزندش اسماعيل تجديد بنا گرديد. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔از جمله ایرادات اتئیست ها به قرآن ، نسب حضرت مریم(س) هست که میگن در قرآن اومده که او هارون بوده ، درحالی که میدونیم بین این دو زمان بسیار زیادی فاصله بوده و این از اشتباهات فاحش قرآن هست که حضرت مریم را خواهر حضر هارون دانسته و برای این ادعاشون هم به ایه زیر استناد میکنند يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيّاً (019 | مريم - 28) اى خواهر هارون!نه پدرت مرد بدى بود، و نه مادرت زن بدكــاره اى!» 💠💠 👌در این رابطه سه تفسیر ارائه شده است . 1⃣هارونی که از او در این آیه یاد شده است مرد معروفی بوده است که در آن زمانی مشهور به و بوده است و بنی اسرائیل افراد فاسق و فاجر را به او تشبیه می کردند و می گفتند تو در فساد و بی بند و باری برادر یا خواهر هارون فاسق هستی ، مردم زمانی که دیدند حضرت مریم بدون ازدواج کردن دارای فرزند شده است ، گمان بد را نسبت به او بردند و او را به فرد فاسقی تشبیه کردند .«معنى قولهم يا أُخْتَ هارُونَ أن هارون كان رجلا فاسقا زانيا فشبهوها به. من أين هذا البلاء الذي جئت به، و العار الذي ألزمته لبني إسرائيل» 📚تقسیر قمی ج2 ص48 2⃣روایتی از پیامبر گرامی وارد شده است که می گویدمنظور از هارون ، هارون برادر حضرت می باشد و از آنجایی که حضرت مریم از نسل هارون نبی بوده است ، بنی اسرائیل چنین خطابی را در مورد او به کار بردند .چنان که قرآن می گوید به سوی قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم و یا به سوی قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم ، تعبیر برادر از این جهت است که هود و صالح از جنس و از نسل آنها بودند .«منها أن يكون معنى قوله يا أُخْتَ هارُونَ: يا من هي من نسل هارون أخي موسى (عليه السلام)، روي عن النبي (صلى الله عليه و آله) أنه قال: «هارون هذا الذي ذكروه هو هارون أخو موسى (عليه السلام)...و تأويل يا أُخْتَ هارُونَ يا من هي من نسل هارون، كما قال تعالى: وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً ، وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً يعني بأخيهم أنه من نسلهم و جنسهم.» 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ص79 3⃣آنچه به نظر مى‏ رسد اين است كه هارون مرد پاك و صالحى بود، آن چنان كه در ميان بنى اسرائيل ضرب المثل شده بود، هر كس را مى‏ خواستند به پاكى معرفى كنند مى‏ گفتند: او برادر يا خواهر هارون است . مردم به مریم گفتند" اى خواهر هارون پدر تو آدم بدى نبود، مادرت نيز هرگز آلودگى نداشت" (يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا).با وجود چنين پدر و مادر پاكى اين چه وضعى است كه در تو مى‏بينيم؟ ❕ مرحوم طبرسى در مجمع البيان اين معنى را در حديث كوتاهى از پيامبر ص نقل كرده است . 📚نور الثقلین ج3 ص333 👌 در حديث ديگرى كه در كتاب" سعد السعود" آمده چنين مى ‏خوانيم: «پيامبر " مغيره" را به نجران (براى دعوت مسيحيان به اسلام) فرستاد، جمعى از مسيحيان به عنوان (خرده ‏گيرى بر قرآن) گفتند مگر شما در كتاب خود نمى‏ خوانيد" يا أُخْتَ هارُونَ" در حالى كه مى ‏دانيم اگر منظور هارون برادر موسى است ميان مريم و هارون فاصله زيادى بود؟ 👌مغيره چون نتوانست پاسخى بدهد مطلب را از پيامبر ص سؤال كرد، پيامبر ص فرمود: چرا در پاسخ آنها نگفتى كه در ميان بنى اسرائيل معمول بوده كه افراد نيك را به پيامبران و نسبت مى ‏دادند» 📚همان مدرک 📚تفسیر نمونه ج13 ص51 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا رسول خدا خالد بن وليد را با وجود آنكه عده ای از مسلمانان قبيله جذيمه را كشته بود كيفر نداد و نکرد ❗️آیا این عمل خلاف عدالت نبود ❕❕ 💠💠 👌خالد بن وليد، به فرماندهى گردانى براى دعوت قبيله «جذيمة بن عامر» به اسلام و شكستن بت «عزى» رهسپار سرزمين آنان شد. پيامبر به او دستور داد كه خونى را نريزد و از در جنگ وارد نشود و «عبد الرحمان بن عوف» را وى قرار داد. ❕در دوران جاهليت، قبيله «بنى جذيمه» عموى خالد و پدر عبد الرحمان را هنگام بازگشت از «» كشته و اموال آن‏ها را به غارت برده بودند و «خالد» كينه آنان را در دل داشت. وقتى با جمعيت «بنى جذيمه» روبه‏ رو گرديد، همه آن‏ها را مسلح و آماده دفاع يافت. فرمانده گردان فرياد كشيد كه اسلحه را به زمين بگذاريد، زيرا دوران بت پرستى سپرى گرديده و «أم القرى» سقوط كرده و همه مردم تسليم سپاه اسلام شده‏ اند. سران قبيله نظر دادند كه اسلحه را تحويل داده و تسليم ارتش اسلام شوند. 👌يك نفر از آن ميان با ذكاوت خاصى دريافت كه فرمانده لشكر سوء قصد دارد و به سران چنين گفت: نتيجه تسليم، اسارت و بدنبال آن مرگ است. سرانجام، نظر سران به مرحله اجرا گذاشته شد و سلاح‏ها را به سربازان اسلام تحويل دادند. در اين هنگام، فرمانده گردان با كمال ناجوان‏مردى و برخلاف دستور صريح اسلام، فرمان داد كه دست‏هاى مردان قبيله را از پشت ببندند و همه را بازداشت كنند. سپس سحرگاهان گروهى از آنان به فرمان خالد اعدام و دسته‏ اى آزاد شدند. 📚فروغ ابدیت ص825 ❕وقتى خبر جنايت هول‏انگيز «خالد» به گوش پيامبر رسيد، سخت ناراحت شد. و دیگران نقل می کنند ؛ « ابن عمر می گوید پیامبر خالد بن ولید را به سوی بنی جذیمه فرستاد . آنها نمی توانستند بگویند گفتند صبانا ، خالد شروع به کشتار و اسیر گرفتن کرد و به هر یک از ما اسیری داد و گفت اسیر خود را بکشید ، من گفتم به خدا قسم اسیر خود را نمی کشم ، و یاران من نیز هیچکدام نباید اسیر خود را بکشند ، موضوع را با پیامبر در میان گذاشتیم پیامبر دو بار فرمود ؛ « خدایا من از آنچه خالد انجام داد به سوی تو پناه می برم » 📚صحیح بخاری ج4 ص122 📚سنن نسائی ج8 ص250 ❕پیامبر گرامی فورا به على عليه السّلام مأموريت داد كه به ميان قبيله مزبور برود و خسارت جنگ و ‏بهاى افراد را بپردازد. على در اجراى دستور پيامبر به قدرى دقت به خرج داد كه حتى قيمت ظرف چوبى را كه سگان قبيله در آن آب مى ‏خوردند و در برخورد خالد شكسته بود، پرداخت. 📚سیره ابن هشام ج2 ص430 👌سپس همه سران مصيبت ‏زده را خواست و گفت: آيا تمام خسارات جنگ و خون‏بهاى افراد بى‏ گناه به طور دقيق پرداخت شد؟ همگى گفتند: بلى. سپس على عليه السّلام به خاطر اين‏كه امكان داشت ضررهايى بر آن‏ها وارد شده باشد از آن‏كه آنان آگاهى نداشته باشند، مبلغى اضافى پرداخت و به مكه بازگشت و گزارش كار خود را به پيامبر داد. پيامبر عمل وى را تحسين كرد و سپس برخاست و رو به قبله ايستاد و دست‏هاى خود را بالا برد و با حالت استغاثه گفت: خدايا تو آگاهى كه من از جنايت «خالد» بيزارم و من هرگز به او دستور جنگ نداده بودم. 📚سیره ابن هشام ج2 ص430 📚تاریخ طبری ج2 ص164 👌امير مؤمنان جبران خسارت ضررهاى معنوى و روحى را نيز در نظر گرفت. از اين رو، را به كسانى كه از حمله‏ هاى خالد ترسيده بودند پرداخت و از آنان دلجويى كرد. وقتى پيامبر از اين روش عادلانه امير مؤمنان آگاه شد، فرمود: على! من اين كار شما را با شترانى زياد و سرخ مو عوض نمى‏كنم. 📚الخصال ج2 ص125 ❕بی شک عمل پیامبر برای جبران خسارت ، از این جهت بود که قبیله مذکور تازه به اسلام گرویده بودند و اگر جبران خسارت صورت نمی گرفت نه تنها آنان بر باقی نمی مانند ، بلکه از آنجایی که خالد را فرستاده پیامبر می دانستند، با پیامبر گرامی وارد نبرد و کشمکش می شدند ، اما پیامبر با این عمل هم مصائب آنان را تسکین داد و هم دید آنان را نسبت به اسلام مثبت کرد و هم خود را از عمل خالد ابراز داشت ‌. ❔اما این که چرا پیامبر گرامی در برابر این عمل خالد را قصاص نکرد پاسخ روشنی دارد . 👌بخشيدن خون مقتول و يا قصاص قاتل ، در اختيار ولی مقتول است و هيچ كس حتی پيامبر خدا و يا هر ديگری ، حق بخشيدن خون را ندارند و اگر صاحب خون بخواهد قاتل را قصاص نمايد ، حاكم اسلامی وظيفه دارد كه قاتل را قصاص و حكم اسلامی را اجرا نمايد ؛ اما اگر صاحب خون قصد كشتن نداشته باشد و بخواهد با گرفتن ديه ، از كشتن قاتل بگذرد ، حاكم اسلامی طبق نظر ولی دم عمل خواهد كرد. قبیله بنی جذیمه با گرفتن خسارت و خون بهاء از خالد گذشتند و دیگر خواهان قصاص او نبودند . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔محمد به مسلمین میگوید که جهاد و مبارزه کنید تا غنیمت و مال به دست بگیرید. 📘ترجمه فروع کافی جلد 5 صفحه 30 ⁉️آیا این قابل قبول است که پیامبر مسلمین را به خاطر مال و غنیمت دعوت به جهاد کند ❕چه فرقی بین پیامبر و حکام مادی گرا است هر دو به خاطر مال و اموال به جنگ می رفته اند ❕❕❕ 💠💠 👌چگونه قابل قبول است پیامبری که اخلاق و خلق و خوی پسندیده و الهی او بارها مورد خداوند و قرآن قرار گرفته است ( قلم 4 ) _ ( احزاب 21) پیروان خود را برای رسیدن به مطامع دنیوی تشویق به جهاد کند در حالی که قرآن اخلاص و انجام دادن امور تنها به نیت را از وظائف لازم مومنین می داند و با تعابیری چون «يريدون وجهه»، «اتّبع رضوان اللّه»، «أسلم وجهه للّه»، «نصحوا للّه»، «لن‏ ندعوا من دونه إلها»، «ابتغاء وجه ربّهم»، «لوجه اللّه»، «قربات عند اللّه»، «للّه»، «ابتغاء مرضات اللّه»، «إن أجرى إلّاعلى ربّ العالمين»، «اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره» بر اهمیت آن می کند . 📚فرهنگ قرآن ج 2 ص 451 ❕خود پیامبر گرامی بارها و بارها بر لزوم اخلاص در اعمال خصوصا اخلاص در تصریح کردند و می فرمودند ؛ « اى مردم ، جز اين نيست كه اعمال به نيّت‏ هاست و در حقيقت براى هر كس آن چيزى است كه نيّت مى ‏كند. پس هركه هجرتش براى خدا و رسول او باشد، به سوى خدا و رسول او هجرت كرده است‏ و هركه براى رسيدن به چيزى از دنيا يا ازدواج كردن با زنى باشد، هجرتش ‏به سوى همان چيزى است كه به نيّت آن هجرت كرده است. » 📚میزان الحکمه ج 12 ص 516 🔸در نقل دیگری آمده است ؛ « پيامبر اسلام هنگامى كه على عليه السلام را با فرماندهى سپاهى روانه جنگ كرد و مردى به برادر خود گفت: با ما در على به جنگ بيا شايد غلامى يا چهارپايى يا چيزى كه به دردمان بخورد به دست بياوريم . ❕پیامبر گرامی در این هنگام فرمود ؛ « جز اين نيست كه اعمال به نيّت‏هاست و براى هركس همان چيزى است كه نيّتش را دارد. پس هركه براى تحصيل آنچه نزد خداست بجنگد، بى‏ گمان اجرش با خداست و هركس براى رسيدن به متاع دنيا يا به نيّت (زانوبند شتر) بجنگد، او را [نصيب و پاداشى‏] جز همان چه برايش جنگيده است، نباشد. » 📚امالی طوسی ص 618 🔸و باز فرمود ؛ « هركه در جهاد شركت كند امّا نيّتى جز دست به عقالى (زانوبند شتر) نداشته باشد، برايش همان باشد كه به نيّت آن جنگيده است. » 📚کنزالعمال ح 10777 👌و فرمود ؛ «جز اين نيست كه خداوند را بر اساس نيّت‏هايشان بر مى ‏انگيزد. » 📚کنزالعمال ح 10778 ❕علی علیه السلام شاگرد مکتب پیامبر گرامی نیز فرمود ؛ « مرد مى‏ گويد: جهاد كردم، در صورتى كه جهاد نكرده است. جهاد در حقيقت دورى كردن از حرام‏ها و مبارزه با دشمن است. عدّه‏ اى مى‏جنگند و خوب هم مى ‏جنگند، امّا هدفى جز نام آورى و مزد ندارند و [گاه‏] مرد چون طبعاً شجاع است مى‏ جنگد و از آشنا و بيگانه دفاع مى ‏كند و [گاه‏] چون طبعاً ترسوست، نمى‏جنگد و پدر و مادرش را تسليم دشمن مى ‏كند. كشته شدن در حقيقت يك نوع مرگ است و هر انسانى به انگيزه ‏اى مى‏جنگد. هم براى دفاع از خانواده‏ اش مى ‏جنگد.» 📚الغارات ج 2 ص 503 👌لذا در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرماید ؛ « من بهترین شریک ها هستم ، هر کس عملش برای غیر من باشد ( و دیگری را در عملی که باید برای من باشد شریک کند ) ، من آن عمل را از او نمی کنم تا زمانی که عملش تنها برای من خالص باشد » 📚تفسیر عیاشی ج 2 ص 353 ❕جهاد کردن برای رسیدن به یک عمل مذموم و ناپسند است که مورد مذمت آیات و روایات و سخنان خود پیامبر گرامی اسلام قرار گرفته است و هیچگاه پیامبر گرامی که اسوه اخلاق الهی بوده است ، پیروان خود را برای رسیدن به غنائم مادی به جهاد نمی کرده است ، نقل های اهل سنت بر خلاف این مردود بوده و مورد قبول شیعه نمی باشد ‌. 🔸روایتی که مورد استناد قرار گرفت این نقل از پیامبر گرامی است که فرمود ؛ « جاهدوا تغنموا » « جهاد کنید تا غنیمت به دست آورید » 📚الکافی ج 5 ص 8 👌این نقل به دلیل وجود کسانی چون نوفلی و سکونی در سند آن ضعیف است ، لذا علامه مجلسی در ذیل آن می گوید ؛ « این روایت طبق مشهور ضعیف است » 📚مراه العقول ج 18 ص 331 👌به فرض که روایت صحیح هم باشد ، باز هم گفتنی است که با توجه به مفهوم لغوی ماده « غنیمت » که به معنای سود بردن و فائده بردن است ؛ 📚تهذیب اللغه ماده غنم ❕منظور پیامبر گرامی این است که جهاد کنید تا به سود سرشار برسید و آن سود هم مقام اخروی و رضایت خداوند و دخول در بهشت رضوان است که سودی بالاتر از آن نیست . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا در اسلام و روایات اجازه ازدواج با بردگان یا خرید و فروش آنان یا هدیه بردگان و مانند این موارد داده شده است ❗️چرا اسلام به صورت کلی حکم بردگی را الغاء کرد ❗️❗️ 💠💠 👌صحیح است که در اسلام احکامی در رابطه ازدواج با بردگان یا خرید و فروش آنان یا مسائلی این چنینی وجود دارد ، اما در يك جمله كوتاه بايد گفت كه اسلام برنامه دقيق و زمانبندى شده براى آزادى بردگان دارد كه بالمال همه آنها تدريجا آزاد مى‏ شوند، بى‏ آنكه اين آزادى عكس العمل نامطلوبى در جامعه به وجود آورد. ❕ولى پيش از آنكه به توضيح اين طرح دقيق اسلامى بپردازيم ذكر چند نكته را مقدمتا لازم مى‏دانيم ؛ 🔸1- اسلام هرگز ابداع كننده بردگى نبوده است‏ ؛ 👌اسلام هرگز ابداع كننده بردگى نبوده است، بلكه در حالى ظهور كرد كه مساله بردگى سراسر جهان را گرفته بود، و با تار و پود جوامع بشرى آميخته بود، حتى بعد از اسلام نيز در تمام جوامع مساله بردگى ادامه يافت، تا حدود يكصد سال قبل كه" نهضت آزادى بردگان" شروع شد، چرا كه‏ به خاطر دگرگون شدن نظام زندگى بشر مساله بردگان به شكل قديمى ديگر قابل قبول نبود. ❕الغاى بردگى نخست از اروپا شروع شد سپس در ساير كشورها از جمله آمريكا و آسيا گسترش يافت. در انگلستان تا سال 1840 ميلادى، و در فرانسه تا سال 1848، و در هلند تا سال 1863، و در آمريكا تا سال 1865 بردگى ادامه داشت، و سپس كنگره" بروكسل" ضمن اعلاميه‏اى تصميم به الغاى بردگى در سراسر جهان گرفت، و اين در سال 1890 بود (يعنى كمتر از صد سال قبل). 2_تغيير شكل بردگى در دنيا امروز ؛ 👌درست است كه غربيها به اصطلاح پيشقدم در الغاى بردگى بودند، اما وقتى دقيقا مساله را بررسى مى‏كنيم مى‏ بينيم بردگى نه تنها ريشه‏ كن نشد، بلكه به صورت خطرناكتر و وحشتناكترى يعنى در شكل استعمار ملتها و بردگى مستعمرات آشكار گشت، بطورى كه هر قدر بردگى فردى رو به ضعف مى‏ گذاشت بردگى دست جمعى و استعمار قوى‏ تر و نيرومندتر مى‏ شد، امپراطورى انگلستان كه پيشقدم در الغاى بردگى بود پيشقدم در امر استعمار نيز محسوب مى‏شود!. ❕جناياتى كه استعمارگران غربى در طول مدت استعمار خود انجام دادند نه تنها كمتر از جنايات دوران بردگى نبود، بلكه از شدت و گسترش بيشترى برخوردار بود. 👌حتى بعد از آزاد شدن مستعمرات باز بردگى ملتها ادامه يافت چرا كه اين آزادى، آزادى به اصطلاح سياسى بود، ولى استعمار اقتصادى و فرهنگى هنوز در بسيارى از مستعمرات آزاد شده و غير آن حكم فرما است. مخصوصا كشورهاى كمونيستى كه براى مساله الغاى بردگى بيش از همه سينه چاك مى‏ كنند خود گرفتار يك نوع برده ‏دارى شرم ‏آور عمومى هستند و مردمى كه در اين كشورها زندگى مى ‏كنند مانند بردگان كمترين اختيارى از خود ندارند، و همه چيز آنها را گردانندگان حزب كمونيست تعيين مى‏ كنند، و اگر كسى اظهار نظر مخالفى كند يا به اردوگاه هاى كار اجبارى فرستاده مى‏ شود، يا در سياه ‏چال زندان مى ‏افتد، و يا اگر از دانشمندان باشد به عنوان" بيمار روانى"! روانه تيمارستانها مى‏ گردد. ❕خلاصه اينكه بردگى تابع اسم نيست، آنچه زشت و ناپسند است مفهوم و محتواى بردگى است، و مى‏دانيم اين مفهوم و محتوا در كشورهاى استعمار زده و در ممالك كمونيستى به بدترين اشكال پياده مى‏ شود. 👌نتيجه اينكه الغاى بردگى در جهان امروز صورى بوده و در حقيقت تنها يك تغيير شكل است!. 🔸ادامه 👇