eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4هزار ویدیو
65 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔چرا در اسلام و روایات اجازه ازدواج با بردگان یا خرید و فروش آنان یا هدیه بردگان و مانند این موارد داده شده است ❗️چرا اسلام به صورت کلی حکم بردگی را الغاء کرد ❗️❗️ 💠💠 👌صحیح است که در اسلام احکامی در رابطه ازدواج با بردگان یا خرید و فروش آنان یا مسائلی این چنینی وجود دارد ، اما در يك جمله كوتاه بايد گفت كه اسلام برنامه دقيق و زمانبندى شده براى آزادى بردگان دارد كه بالمال همه آنها تدريجا آزاد مى‏ شوند، بى‏ آنكه اين آزادى عكس العمل نامطلوبى در جامعه به وجود آورد. ❕ولى پيش از آنكه به توضيح اين طرح دقيق اسلامى بپردازيم ذكر چند نكته را مقدمتا لازم مى‏دانيم ؛ 🔸1- اسلام هرگز ابداع كننده بردگى نبوده است‏ ؛ 👌اسلام هرگز ابداع كننده بردگى نبوده است، بلكه در حالى ظهور كرد كه مساله بردگى سراسر جهان را گرفته بود، و با تار و پود جوامع بشرى آميخته بود، حتى بعد از اسلام نيز در تمام جوامع مساله بردگى ادامه يافت، تا حدود يكصد سال قبل كه" نهضت آزادى بردگان" شروع شد، چرا كه‏ به خاطر دگرگون شدن نظام زندگى بشر مساله بردگان به شكل قديمى ديگر قابل قبول نبود. ❕الغاى بردگى نخست از اروپا شروع شد سپس در ساير كشورها از جمله آمريكا و آسيا گسترش يافت. در انگلستان تا سال 1840 ميلادى، و در فرانسه تا سال 1848، و در هلند تا سال 1863، و در آمريكا تا سال 1865 بردگى ادامه داشت، و سپس كنگره" بروكسل" ضمن اعلاميه‏اى تصميم به الغاى بردگى در سراسر جهان گرفت، و اين در سال 1890 بود (يعنى كمتر از صد سال قبل). 2_تغيير شكل بردگى در دنيا امروز ؛ 👌درست است كه غربيها به اصطلاح پيشقدم در الغاى بردگى بودند، اما وقتى دقيقا مساله را بررسى مى‏كنيم مى‏ بينيم بردگى نه تنها ريشه‏ كن نشد، بلكه به صورت خطرناكتر و وحشتناكترى يعنى در شكل استعمار ملتها و بردگى مستعمرات آشكار گشت، بطورى كه هر قدر بردگى فردى رو به ضعف مى‏ گذاشت بردگى دست جمعى و استعمار قوى‏ تر و نيرومندتر مى‏ شد، امپراطورى انگلستان كه پيشقدم در الغاى بردگى بود پيشقدم در امر استعمار نيز محسوب مى‏شود!. ❕جناياتى كه استعمارگران غربى در طول مدت استعمار خود انجام دادند نه تنها كمتر از جنايات دوران بردگى نبود، بلكه از شدت و گسترش بيشترى برخوردار بود. 👌حتى بعد از آزاد شدن مستعمرات باز بردگى ملتها ادامه يافت چرا كه اين آزادى، آزادى به اصطلاح سياسى بود، ولى استعمار اقتصادى و فرهنگى هنوز در بسيارى از مستعمرات آزاد شده و غير آن حكم فرما است. مخصوصا كشورهاى كمونيستى كه براى مساله الغاى بردگى بيش از همه سينه چاك مى‏ كنند خود گرفتار يك نوع برده ‏دارى شرم ‏آور عمومى هستند و مردمى كه در اين كشورها زندگى مى ‏كنند مانند بردگان كمترين اختيارى از خود ندارند، و همه چيز آنها را گردانندگان حزب كمونيست تعيين مى‏ كنند، و اگر كسى اظهار نظر مخالفى كند يا به اردوگاه هاى كار اجبارى فرستاده مى‏ شود، يا در سياه ‏چال زندان مى ‏افتد، و يا اگر از دانشمندان باشد به عنوان" بيمار روانى"! روانه تيمارستانها مى‏ گردد. ❕خلاصه اينكه بردگى تابع اسم نيست، آنچه زشت و ناپسند است مفهوم و محتواى بردگى است، و مى‏دانيم اين مفهوم و محتوا در كشورهاى استعمار زده و در ممالك كمونيستى به بدترين اشكال پياده مى‏ شود. 👌نتيجه اينكه الغاى بردگى در جهان امروز صورى بوده و در حقيقت تنها يك تغيير شكل است!. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌3- سرنوشت دردناك بردگان در گذشته‏ ؛ ❕بردگان در طول تاريخ سرنوشت بسيار دردناكى داشته ‏اند، به عنوان نمونه بردگان اسپارتها را كه به اصطلاح قومى متمدن بودند در نظر مى ‏گيريم، به قول نويسنده" روح القوانين" غلامان اسپارتى به قدرى بدبخت بودند كه تنها غلام يك نفر نبودند، بلكه غلام تمام جامعه محسوب مى‏ شدند، و هر كس بدون ترس از قانون مى ‏توانست هر قدر بخواهد غلام خود يا ديگرى را آزار و شكنجه دهد، و در حقيقت زندگانى آنها از حيوانات نيز بدتر بود. ❕از زمانى كه بردگان را از كشورهاى عقب ‏افتاده صيد مى‏ كردند تا هنگامى كه در بازارهاى فروش عرضه مى‏ شد بسيارى از آنها مى ‏مردند، و باقيمانده وسيله ‏اى بودند براى بهره‏ گيرى برده ‏فروشان طماع و اندك غذايى كه به آنها مى‏ دادند براى زنده ماندن و كار كردن بود، و به هنگام پيرى و بيماريهاى صعب آنها را به حال خود رها مى‏كردند تا به شكل دردناكى جان دهند! لذا نام بردگى در طول تاريخ با انبوهى از جنايات هولناك همراه است. ❕با روشن شدن اين چند نكته به صورت فشرده به طرح اسلام در زمينه آزادى تدريجى بردگان بازمى‏ گرديم ؛ 🔸4- طرح اسلام براى آزادى بردگان‏ ؛ 👌آنچه غالبا مورد توجه قرار نمى‏ گيرد اين است كه اگر نظام غلطى در بافت جامعه‏ اى وارد شود ريشه‏ كن كردن آن احتياج به زمان دارد، و هر حركت حساب نشده نتيجه معكوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى كه به يك بيمارى خطرناك مبتلا شده و بيماريش كاملا پيشرفت نموده است، و يا شخص معتادى كه دهها سال به اعتياد زشت خود خو گرفته، در اينگونه موارد حتما بايد از" برنامه‏ هاى زمان بندى شده" استفاده كرد. ❕صريحتر بگوئيم ؛ 👌اگر اسلام طبق يك فرمان عمومى دستور مى ‏داد همه بردگان موجود در آن را آزاد كنند، چه بسا بيشتر آنها تلف مى‏ شدند، زيرا گاه نيمى از جامعه را بردگان تشكيل مى‏ دادند، آنها نه كسب و كار مستقلى داشتند، و نه خانه و لانه و وسيله‏ اى براى ادامه زندگى. ❕اگر در يك روز و يك ساعت معين همه آزاد مى‏ شدند يك جمعيت عظيم بيكار ظاهر مى‏ گشت كه هم زندگى خودش با خطر مواجه بود و هم ممكن بود نظم جامعه را مختل كند، و به هنگامى كه محروميت به او فشار مى‏ آورد به همه جا حمله‏ ور شود و درگيرى و خونريزى به راه افتد. 👌اينجا است كه بايد تدريجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند، نه جان خودشان به خطر بيفتد، و نه امنيت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست اين برنامه حساب شده را تعقيب كرد. ❕اين برنامه مواد زيادى دارد كه رؤس مسائل آن به طور فشرده و فهرست‏ وار در اينجا مطرح مى‏شود و شرح آن نياز به كتاب مستقلى دارد ؛ 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌ماده اول ؛ بستن سرچشمه ‏هاى بردگى‏ ؛ ❕بردگى در طول تاريخ اسباب فراوانى داشته، نه تنها اسيران جنگى و بدهكارانى كه قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده درمى‏آمدند كه زور و غلبه نيز مجوز برده گرفتن و برده‏دارى بود، كشورهاى زورمند نفرات خود را با انواع سلاحها به ممالك عقب افتاده آفريقايى و مانند آن مى‏فرستادند، و گروه، گروه از آنها را گرفته و اسير كرده و با كشتيها به بازارهاى ممالك آسيا و اروپا میبردند. ❕اسلام جلو تمام اين مسائل را گرفت، تنها در يك مورد اجازه برده ‏گيرى داد و آن در مورد اسيران جنگى بود، و تازه آن نيز جنبه الزامى نداشت، و به طورى كه اجازه مى‏داد طبق مصالح اسيران را بى ‏قيد و شرط يا پس از پرداخت فديه آزاد كنند. 🔸در آن روز زندانهايى نبود كه بتوان اسيران جنگى را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت، و راهى جز تقسيم كردن آنها در ميان خانواده‏ها و نگهدارى به صورت برده نداشت. بديهى است هنگامى كه چنين شرائطى تغيير يابد هيچ دليلى ندارد كه امام مسلمين حكم بردگى را در باره اسيران بپذيرد مى‏تواند آنها را از طريق" من" و" فداء" آزاد سازد، زيرا اسلام پيشواى مسلمين را در اين امر مخير ساخته تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام كند، و به اين ترتيب تقريبا سرچشمه‏ هاى بردگى جديد در اسلام بسته شده است. 🔸ماده دوم- گشودن دريچه آزادى‏ ؛ 👌اسلام برنامه وسيعى براى آزاد شدن بردگان تنظيم كرده است كه اگر مسلمانان آن را عمل مى‏ کردند در مدتى نه چندان زياد همه بردگان تدريجا آزاد و جذب جامعه اسلامى مى ‏شدند. ❕رءوس اين برنامه چنين است ؛ 🔸الف- يكى از مصارف هشتگانه زكات در اسلام خريدن بردگان و آزاد كردن آنها است (توبه- آيه 60) و به اين ترتيب يك بودجه دائمى و مستمر براى اين امر در بيت المال اسلامى در نظر گرفته شده كه تا آزادى كامل بردگان ادامه خواهد داشت. 🔸ب- براى تكميل اين منظور مقرراتى در اسلام وضع شده كه بردگان طبق قراردادى كه با مالك خود مى ‏بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند (در فقه اسلامى فصلى در اين زمينه تحت عنوان" مكاتبه" آمده است) 🔸 ج- آزاد كردن بردگان يكى از مهمترين عبادات و اعمال خير در اسلام است، و پيشوايان اسلام در اين مساله پيشقدم بودند، تا آنچه كه در حالات على ع نوشته‏ اند «هزار برده را از دسترنج خود آزاد كردند » 🔸 د- پيشوايان اسلام بردگان را به كمترين بهانه ‏اى آزاد مى‏كردند تا سرمشقى براى ديگران باشد، تا آنجا كه يكى از بردگان امام باقر عكار نيكى انجام داد امام ع فرمود: " برو تو آزادى كه من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم" 📚وسائل ج 16 ص 32 ❕در حالات امام سجاد على بن الحسين ع آمده است:" خدمت كارش آب بر سر حضرت مى‏ريخت ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح كرد، امام ع سر را بلند كرد، خدمتكار گفت: و الكاظمين الغيظ حضرت فرمود:" خشمم را فرو بردم" عرض كرد: وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ فرمود:" خدا تو را ببخشد" عرض كرد: وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ فرمود:" برو براى خدا آزادى" 📚نور الثقلین ج 1 ص 390 🔸 ه- در بعضى از روايات اسلامى آمده است: بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مى‏ شوند، چنان كه از امام صادق ع مى‏ خوانيم ؛ " كسى كه ايمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مى‏شود صاحبش بخواهد يا نخواهد و به خدمت گرفتن كسى كه ايمان داشته باشد بعد از هفت سال حلال نيست 📚وسائل ج 16 ص 36 ❕ در همين باب حديثى از پيامبر گرامى اسلام ص نقل شده كه فرمود: « پيوسته جبرئيل سفارش بردگان را به من مى‏كرد تا آنجا كه گمان كردم به زودى الاجلى براى آنها مى‏شود كه به هنگام رسيدن آن آزاد شوند" 📚همان مدرک ص 37 🔸و- كسى كه برده مشتركى را نسبت به سهم خود آزاد كند موظف است بقيه را نيز بخرد و آزاد كند « و هر گاه بخشى از برده‏ اى را كه مالك تمام آن است آزاد كند اين آزادى سرايت كرده و خود بخود همه آزاد خواهد شد ! 📚شرایع ، کتاب العتق
🔸ادامه 👇 🔸ز- هر گاه كسى پدر يا مادر و يا اجداد و يا فرزندان يا عمو يا عمه يا دايى يا خاله، يا برادر يا خواهر و يا برادرزاده و يا خواهرزاده خود را مالك شود فورا آزاد مى‏شوند. 🔸ج- هر گاه مالك از كنيز خود صاحب فرزندى شود فروختن آن كنيز جائز نيست و بايد بعد از سهم ارث فرزندش آزاد شود. ❕اين امر وسيله آزادى بسيارى از بردگان مى‏شد، زيرا بسيارى از كنيزان به منزله همسر صاحب خود بودند و از آنها فرزند داشتند. 🔸ط- كفاره بسيارى از تخلفات در اسلام آزاد كردن بردگان قرار داده شده (كفاره قتل خطا- كفاره ترك عمدى روزه- و كفاره قسم را به عنوان نمونه در اينجا مى‏توان نام برد). 🔸ى- پاره‏اى از مجازاتهاى سخت است كه اگر صاحب برده نسبت به برده‏اش انجام دهد خود به خود آزاد مى ‏شود . 📚وسائل ج 16 ص 26 💠ماده سوم- احياى شخصيت بردگان‏ ؛ 👌در دوران برزخى كه بردگان مسير خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوى آزادى مى‏پيمايند اسلام براى احياى حقوق آنها اقدامات وسيعى كرده است، و شخصيت انسانى آنان را احياء نموده، تا آنجا كه از نظر شخصيت انسانى هيچ تفاوتى ميان بردگان و افراد آزاد نمى‏گذارد و معيار ارزش را همان تقوا قرار مى‏دهد، لذا به بردگان اجازه مى‏دهد همه گونه پستهاى مهم اجتماعى را عهده ‏دار شوند، تا آنجا كه بردگان مى‏توانند مقام مهم قضاوت را عهده‏ دار شوند . 📚شرایع ، کتاب القضاء 👌 در عصر پيامبر ص نيز مقامات برجسته‏اى از فرماندهى لشكر گرفته تا پستهاى حساس ديگر به بردگان يا بردگان آزاد شده سپرده شد. ❕بسيارى از ياران بزرگ پيامبر ص بردگان بودند و يا بردگان آزاد شده، و در حقيقت بسيارى از آنها به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظيفه مى‏كردند. سلمان و بلال و عمار ياسر و قنبر را در اين گروه مى‏توان نام برد، بعد از غزوه بنى المصطلق پيامبر ص با يكى از كنيزان آزاد شده اين قبيله ازدواج كرد و همين امر بهانه ‏اى آزادى تمام اسراى قبيله شد. 💠ماده چهارم- رفتار انسانى با بردگان‏ ؛ 👌در اسلام دستورات زيادى در باره رفق و مدارا با بردگان وارد شده تا آنجا كه آنها را در زندگى صاحبان خود شريك و سهيم كرده است. پيغمبر اسلام ص مى ‏فرمود: كسى كه برادرش زير دست او است بايد، از آنچه مى‏خورد به او بخوراند و از آنچه مى‏پوشد به او بپوشاند، و زيادتر از توانايى به او تكليف نكند . 📚بحار ج 74 ص 141 👌 على ع به غلام خود" قنبر" مى‏فرمود:" من از خداى خود شرم دارم كه لباسى بهتر از تو بپوشم، زيرا رسول خدا ص مى‏فرمود: از آنچه خودتان مى‏پوشيد بر آنها بپوشانيد و از آنچه خود مى‏خوريد به آنها غذا دهيد" 📚بحار ج 74 ص 144 👌امام صادق ع مى‏فرمايد:" هنگامى كه پدرم به غلامى دستور انجام كارى مى‏داد ملاحظه مى‏كرد اگر كار سنگينى بود بسم اللَّه مى‏گفت و خودش وارد عمل مى‏شد و به آنها كمك مى‏كرد" 📚همان ص 142 👌خوشرفتارى اسلام نسبت به بردگان در اين دوران انتقالى به اندازه ‏اى‏ است كه حتى بيگانگان از اسلام نيز روى آن تاكيد و تمجيد كرده‏ اند. ❕به عنوان نمونه" جرجى زيدان" در تاريخ تمدن خود چنين مى‏گويد: " اسلام به بردگان فوق العاده مهربان است پيغمبر اسلام ص در باره بردگان سفارش بسيار نموده، از آن جمله مى‏فرمايد:" كارى كه برده تاب آن را ندارد به او واگذار نكنيد، و هر چه خودتان مى‏خوريد به او بدهيد". در جاى ديگر مى‏فرمايد:" به بندگان خود كنيز و غلام نگوئيد، بلكه آنها را" پسرم" و" دخترم" خطاب كنيد! قرآن نيز در باره بردگان سفارش جالبى كرده و مى‏گويد:" خدا را بپرستيد، براى او شريك مگيريد، با پدر و مادر و خويشان و يتيمان و بينوايان همسايگان نزديك و دور و دوستان، و آوارگان، و بردگان جز نيكوكارى رفتارى نداشته باشيد، خداوند از خودپسندى بيزار است" 📚تاریخ تمدن ج 4 ص 54 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌ماده پنجم- بدترين كار انسان‏ فروشى است! ❕اصولا در اسلام خريد و فروش بردگان يكى از منفورترين معاملات است تا آنجا كه در حديثى از پيغمبر اكرم ص آمده است ؛ بدترين مردم كسى است كه انسانها را بفروشد" 👌همين تعبير كافى است كه نظر نهايى اسلام را در مورد بردگان روشن سازد و نشان دهد جهت‏گيرى برنامه‏ هاى اسلامى به كدام سو است. ❕و از اين جالبتر اين كه يكى از گناهان نابخشودنى در اسلام سلب آزادى و حريت از انسانها و تبديل آنها به يك متاع است، چنان كه در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام ص آمده است: " خداوند هر گناهى را مى‏بخشد جز (سه گناه): كسى كه مهر همسرش را انكار كند، يا حق كارگرى را غصب نمايد، و يا انسان آزادى را بفروشد" 📚بحار ج 103 ص 168 👌طبق اين حديث غصب حقوق زنان، و حق كارگران، و سلب آزادى از انسانها سه گناه نابخشودنى است. ❕همانگونه كه در بالا آورديم اسلام تنها در يك مورد اجازه برده‏گيرى مى‏دهد و آن در مورد اسيران جنگى است، آن هم هرگز جنبه الزامى ندارد در حالى كه در عصر ظهور اسلام، و قرنها بعد از آن برده‏ گيرى از طريق زور و حمله به كشورهاى سياه‏ پوستان و دستگير كردن انسانهاى آزاد، و تبديل آنها به بردگان، بسيار زياد بود، و گاهى در مقياسهاى وحشتناك روى آن معامله مى‏شد، بطورى كه در اواخر قرن 18 ميلادى دولت انگلستان هر سال دويست هزار برده را معامله مى‏كرد، و هر سال يكصد هزار نفر را از آفريقا گرفته و به صورت بردگان به آمريكا مى‏بردند . 📚المیزان ج 6 ص 368 👌 كوتاه سخن اينكه كسانى كه به برنامه اسلام در مورد بردگان خود خرده‏ گيرى مى‏كنند از دور سخنى شنيده ‏اند، و از اصول اين برنامه و جهت‏گيرى آن كه همان" آزادى تدريجى و بدون ضايعات بردگان" است اطلاع دقيقى ندارند، و يا تحت تاثير افراد مغرضى قرار گرفته ‏اند كه به گمان خود اين را نقطه ضعف مهمى براى اسلام شمرده و روى آن تبليغات دامنه‏ دارى به راه انداخته ‏اند. 📚تفسیر نمونه ج 21 ص 423 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در مورد سفره ای ک مشروب و عرق در اون باشه....غذاهای حلالش هم مشکل پیدا میکنه ؟؟؟جوابش رو میخاستم با ذکر آیات و احادیث ❗️❗️ 💠💠 👌در رساله های مراجع عظام تقلید چنین آمده است ؛ « نشستن سر سفره ای که در آن شراب ( و ماده مست کننده ) می نوشند ، اگر انسان یکی از آنان حساب شود ، نشستن کنار آن و چیز خوردن از آن سفره حرام است ، هر چند غذای حلال باشد » 📚توضیح المسائل مراجع ، ج 2 ص 604 👌 شیخ روایت می کند که منصور امام علیه السلام را در مجلسی دعوت کرد و بر سر آن سفره حاضر کرد . 🔶امام صادق علیه السلام از آن مجلس بر خاست و فرمود : « است ، است ، کسی که بر سر سفره ای بنشیند که در آن شراب است » 📚 ج6 ص268 _ ج9 ص97 🔷پیامبر فرمود : « کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد ، نباید از ای بخورد که در آن حاضر کرده اند » 📚الکافی ج6 ص268 🔷امام علیه السلام فرمود : « از سفره ای که در آن است نخور و در چنین حاضر نشو زیرا اگر و الهی جاری شود همه شما را در بر می گیرد » 📚فقه_الرضا ص46 ❕در روایت دیگر آمده است که خطاب به حضرت علیه السلام عرضه داشت : « آیا نمی خواهی را برای تو بازگو کنم ، بر سفره ای که در آن حاضر ساخته اند منشین ، زیرا این نشستن کلید هر است » 📚مستدرک_الوسائل ج16 ص206 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔اثبات عدم دارا بودن عصمت ائمه شيعه امام سجاد در صحيفه سجاديه ميگويد: خدایا سپاسگذارم که بعد از اینکه میدانی که چه کار کرده ام گناهان مرا پوشانده ای... همه ی ما دچار اشکال و کار هایی که موجب عیب و ایراد است را انجام داده ایم اما تو کار های زشت ما را افشا نکرده ای ، پروردگارا ما آن کار هایی که تو آن را منع کرده ای را انجام داده ایم و امور و دستوراتی بودند که تو گفتی انجام بدیم و ما تعدی و تجاوز کرده ایم خطا هایی را ما مرتکب شدیم. : الصحيفة السجادية صفحه ١٨٠ چاپ مؤسسة الإمام المهدي/ مؤسسة الأنصاريان للطباعة والنشر - قم ▪️آيا چنين شخصى ميتواند داراى عصمت باشد ❗️❗️ 💠💠 ❕این که امامان گرامی ما ، معصوم از گناه و خطا و اشتباه هستند ، مساله مسلم و قطعی و برخواسته از نصوص متعدد قرآنی و روایی است. ❕حال معاند اشکال کرده است که اگر ائمه ع معصوم هستند ، پس چگونه امام سجاد ع در صحیفه سجادیه به گناهان خود اقرار می کند و از خداوند طلب مغفرت و آمرزش می کند ❗️ 👌او توجه ندارد که صرف توبه و استغفار ، دلیل بر گناه کردن نیست ، چنان که در نقلی آمده است که امام ع فرمود ؛ « رسول خدا پیوسته توبه می کرد و در هر شبانه روز صد بار استغفار می نمود بی آنکه گناهی مرتکب شده باشد » 📚الکافی ج 2 ص 325 🔸بر این اساس ، مضامینی که از صحیفه سجادیه مورد استناد معاند قرار گرفته است ، از دو جنبه مورد بررسی است ؛ 1⃣امام سجاد ع صحیفه سجادیه را برای تعلیم و تربیت اخلاقی امت اسلام ایراد کردند و در آن طریقه راز و نیاز و سخن گفتن با خداوند را به امت آموزش دادند ، فرازهای صحیفه سجادیه برای آموزش امت صادر شده است که چگونه مثلا اقرار به گناهان کنند و از خداوند طلب آمرزش کنند . بنابراین از فرازهایی که برای آموزش امت صادر شده است ، نمی توان عدم عصمت امام سجاد ع را استدلال کرد . ❕برخی از محققین با توجه به این نکته ، در رابطه با چرایی صدور صحیفه سجادیه از امام سجاد ع می نویسند ؛ « دومين خطرى كه جامعه اسلامى را در آن زمان تهديد مى ‏كرد فراموش شدن ارزش‏هاى اخلاقى بود كه پيامد جريان رفاه ‏زدگى، دنياگرايى و زياده روى در استفاده از تجملات حيات محدود دنيا بود. امام زين العابدين عليه السّلام در مقابله با اين خطر بزرگ كه موجب لرزش شديد و از هم پاشيدگى شخصيت اسلامى جامعه از درون گشته و جامعه را از استمرار رسالت خود بازمى ‏داشت سلاح دعا را برگزيد، از اين‏رو است كه «صحيفه سجاديه» را مى‏ توان به تعبيرى يك حركت اجتماعى بزرگ دانست كه ضرورت‏هاى جامعه، امام سجاد عليه السّلام را به انجام آن واداشته بود جدا از اينكه اين كتاب يك ميراث الهى بى‏ همتا است كه تا ابد منبع فيض و مشعل هدايت و مدرسه تهذيب و اخلاق بوده و انسانيت همواره محتاج اين ميراث محمدى و علوى است، احتياجى كه روزبه ‏روز به تناسب افزايش اغواگرى ‏هاى شيطان و فريبندگى ‏هاى دنيا فزونى مى‏ یابد » 📚اعلام الهدایه ج 6 ص 20 👌یا برخی دیگر با تصریح بر این که صحیفه سجادیه برای آموزش امت صادر شده است ، می نویسند ؛ « يكى ديگر از اين ميراث‏هاى بزرگ، كتاب صحيفه سجّاديّه است كه مجموعه‏ اى است از بهترين و فصيح‏ترين و زيباترين دعاها، با محتواى بسيار بلند و بالا و عميق كه در واقع كار همان خطبه‏ هاى «نهج ‏البلاغه» را از طريق ديگرى مى ‏كند و جمله به جمله آن درس تازه‏اى به انسان مى ‏آموزد، و به راستى طرز نيايش و مناجات با خداوند را به هر انسانى مى‏ آموزد، و روح و جان آدمى را نور و صفا مى‏ بخشد. اين مجموعه چنان كه از نامش پيداست از دعاهاى چهارمين پيشواى مكتب شيعه، امام علىّ بن الحسين بن علّى بن ابي‏طالب، مشهور به «سجّاد» عليه السلام است و ما هر وقت بخواهيم روح دعا و نيايش و توجّه بيشتر به درگاه خداوند و عشق به ذات پاكش در ما پيدا شود به سراغ اين دعاها مى‏ رويم و همچون گياهان نورس كه از ابر پربركت بهارى سيراب مى‏ شوند از آن سيراب مى ‏گرديم. » 📚اعتقاد ما ، مکارم شیرازی ، ص 121 👌بنابراین نمی توان با دعاهایی که امام سجاد ع برای آموزش امت ، آنها را ایراد کرده است ، بر عدم عصمت آن امام همام استدلال نمود . 2⃣اگر هم بگوییم که دعاهای امام سجاد ع در صحیفه سجادیه برای تعلیم و آموزش نبوده است و تنها راز و نیازهای شخصی امام ع محسوب می شده است ، باز هم نمی توان گفت که چون امام سجاد ع گفته است من گناه و عصیان و معصیت کرده ام ، پس ایشان معصوم نیستند ، چنان که در همان کتاب اعتقاد ما می خوانیم ؛ 🔸 👇
🔸ادامه 👇 « ما معتقديم همه پيامبران و ( امامان الهى ) معصومند، يعنى در تمام عمر از «خطا و اشتباه» و «گناه» به تأييد الهى مصون و محفوظ مى‏ باشند، زيرا اگر مرتكب خطا يا گناهى شوند اعتماد لازم براى مقام نبوّت از آنها سلب مى‏ شود، و مردم نمى‏ توانند آنان را واسطه مطمئنّى ميان خود و خدا بشناسند، و آنان را در تمام اعمال زندگى پيشوا و مقتداى خويش قرار دهند. ❕به همين دليل معتقديم اگر در برخى ظواهر آيات قرآن ( یا روایات ) گناهى به بعضى از پيامبران یا ( امامان الهى ) نسبت داده شده، از قبيل «ترك اولى» است (يعنى در ميان دو كار خوب، آن را كه خوبى كمترى داشته انتخاب كرده‏ اند در حالى كه سزاوار بوده خوب‏تر را برگزينند) يا به تعبير ديگر از قبيل «حَسَناتُ الابْرار سَيِّئاتُ الْمُقَرَّبينَ؛ كارهاى خوب نيكان (گاهى) گناه مقرّبان محسوب مى‏ شود.» چرا كه از هر كس به اندازه مقام او انتظار مى‏ رود . مرحوم مجلسى در بحارالانوار، اين جمله را از بعضى معصومين نقل كرده بى آن‏كه نام ببرد (بحارالانوار، جلد 25، صفحه 205) 📚اعتقاد ما ، ص 32 ❕توضيح اين‏كه گناه و عصيان بر دو گونه است ؛ 👌گناه و عصيان «مطلق» و گناه و عصيان «نسبى» منظور از قسم اوّل؛ تمام گناهانى است كه از هركس صادر شود گناه محسوب مى‏شود، و هيچ‏گونه استثنايى در آن نيست مانند: خوردن اموال حرام و ظلم و زنا و دروغ. ❕اما گناه نسبى؛ گناهانى است كه با توجّه به مقام و شخصيت و معرفت و موقعيت اشخاص، عمل نامطلوب محسوب مى‏ شود، و چه بسا صادر شدن اين عمل از ديگرى نه تنها عيب نباشد، بلكه فضيلتى محسوب مى‏ شود. 👌مثلًا گاه يك فرد بى‏سواد و درس نخوانده، ستايش از خداوند مى‏ كند و نمازى مى‏ خواند كه براى او يك عمل شايسته است، اما اين تعبير از يك عالم درس خوانده با سابقه ممكن است ناشايست باشد ، اين همان چيزى است كه در ميان علما و دانشمندان معروف است كه مى ‏گويند: حَسَنَاتُ الْابْرارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ: «حسنات نيكان، گناهان مقرّبان است». ❕بنابراين انبياء یا امامان با آن مقام والاى ايمان و معرفت، هرگاه كارى از آنها سرزند كه دون شأن و مقام آنها باشد ممكن است از آن تعبير به «عصيان» شود در حالى كه صادر شدن همين عمل از ديگرى عين «اطاعت» است، خواندن يك نماز با كمى حضور قلب براى يك فرد عادى، فضيلت است، اما براى يك پيامبر يا امام گناه است! (گناه نسبى نه مطلق). 👌تمام تعبيراتى كه درباره عصيان و گناه و ذنب در مورد انبياء در آيات یا در مورد امامان در روايات ديده مى ‏شود، اشاره به همين معنا باشد. 👌گاهى از اين معنا به عنوان «ترك اولى» تعبير مى‏ شود، و منظور از آن عملى است كه تركش از انجامش بهتر است، اين عمل ممكن است جزء «مكروهات» يا «مباحات» و حتى «مستحبّات» باشد، مثلًا طواف مستحبّى گرچه كار خوب و پسنديده ‏اى است ولى ترك آن و پرداختن به قضاى حاجت مؤمن، اولى و بهتر است. حال اگر كسى قضاى حاجت مؤمن را رها كند و به جاى آن طواف خانه خدا انجام دهد گرچه ذاتاً عمل مستحبى انجام داده، ولى ترك اولى كرده است، و اين كار براى اولياء اللَّه و انبياء و ائمه هدى عليهم السلام مناسب نيست، و اين‏كه بعضى گمان كرده‏ اند، ترك اولى حتماً در مورد كارهاى مكروه گفته مى‏ شود، اشتباه محض است (دقت كنيد) ❕به هر حال مسأله گناه نسبى به عنوان ترك اولى مى‏ تواند پاسخ روشنى براى تمام سؤالاتى باشد كه به خاطر آيات و رواياتى كه در آن نسبت گناه به معصومين مى ‏دهد. 📚پیام قرآن ج 7 ص 103 👌بنابراین ، آنچه ما از صحیفه سجادیه از دعاهای امام ع مشاهده می کنیم ، هیچ منافاتی با عصمت آن بزرگوار ندارد ، لذا می بینیم که در کتاب « بحار الانوار » در رابطه با چرایی استغفار معصومین ع نقل می کند ؛ « انبياء و ائمه عليهم السّلام تمام اوقات آنها صرف در راه خدا مى‏ شود و دلهايشان مملو از محبت خدا و دل بسته عالم بالا هستند و هميشه مراقب و متوجه اويند ... پس آنها پيوسته متوجه خدا و با تمام وجود روى بجانب او دارند هر زمان كه از اين مقام عالى و ارجمند پا را پائين گذارند و مشغول بخوردن و آشاميدن و اشتغال به امور آميزشى و يا ساير كارهاى مباح و جايز داشته باشند خود را گناهكار ميدانند و از آن استغفار ميكنند. ❔مگر همين طور نيست كه اگر غلامى در مقابل آقاى خود بخوردن و آشاميدن و يا آميزش اشتغال داشته باشد با اينكه ميداند آقا متوجه او است از نظر مردم قابل سرزنش و اعتراض است چه رسد به سرور تمام سروران و هستى بخش جهان به همين مطلب نيز اشاره است فرمايش پيامبر اكرم كه فرموده پرده تاريكى دلم را فرا ميگيرد و هر روز هفتاد مرتبه استغفار ميكنم. و اين فرمايش امام عليه السّلام‏ «حسنات الابرار سيئات المقربين» « حسنات پاك مردان براى مقربان گناه محسوب مى ‏شود » 📚بحار الانوار ج 25 ص 204 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ؛ اگر دوازده امام توسط رسول الله (ص) معرفی شده بودند چرا امام جعفر صادق در مرحله اول اسماعیل را بعنوان جانشین تعیین کرد‼️ 💠💠 👌این که دوازده امام ، به نص الهی و معرفی پیامبر گرامی ، منصوب شده اند ، و آنان به عنوان خلفای پیامبر ، معرفی شدند ، مساله روشن و قطعی و مطابق نصوص متواتر شیعه و اهلسنت است. ❕وهابی در یک دروغ آشکار ، مدعی شده است که امام صادق ع در ابتدا فرزندش اسماعیل را به عنوان امام معرفی کرد ، در حالی که مطابق نصوص متواتری که در نمایه بالا آدرس دادیم ، می بینید که از ابتدا ، امام کاظم ع به عنوان امام و جانشین امام صادق ع معرفی شده بود ، لذا امام صادق ع می فرمود ؛ « اگر مرگ به سراغ من آید ، فرزندم کاظم صاحب و امام شما است و او در آن وقت پنج ساله بود » 📚الکافی ج 1 ص 309 ❕و حضرت خطاب به امام کاظم ع می فرمود ؛ « او همان مولودی است که در خاندان ما ، مولودی پر برکت تر از او برای شیعیان ما به دنیا نیامده است ، به اسماعیل جفا نکنید ( و او را به دروغ امام معرفی نکنید ) » 📚همان منبع ❕شیخ مفید می نویسد ؛ « اسماعيل بزرگترين برادران امام موسى كاظم بود . امام صادق عليه السّلام او را بسيار دوست ميداشت و مورد محبت و لطف خويش قرار ميداد ، گروهى از شيعه خيال مى‏ کردند او امام و جانشين پدرش هست ، چون از همه برادران سنش زيادتر بود و امام هم او را خيلى دوست داشت و احترام مى‏ کرد در زمان حيات پدر در محلى نزديك مدينه به نام عريض از دنيا رفت از همان جا بر روى دوش مردم جنازه را بمدينه پيش حضرت صادق آوردند و در بقيع دفن شد. ❕روايت شده كه امام صادق عليه السّلام در فوت او بسيار بى ‏تابى كرد و خيلى محزون و اندوهناك شد بدون كفش و رداء جلو جنازه فرزندش آمد چندين مرتبه دستور داد جنازه را به زمين بگذارند روپوش از روى صورتش بر مى‏ داشت و او را ميديد. منظورش اين بود كه ثابت كند پسرش از دنيا رفته براى آنهائى كه گمان ميكردند او امام است بعد از پدرش. و اين شبهه از ميان برود. پس از فوت اسماعيل رحمة اللَّه عليه، كسانى كه از اصحاب حضرت صادق چنان گمانى را داشتند دست از اين اعتقاد كشيدند مگر گروه كمى كه معتقد به زنده بودن اسماعيل شدند و آنها از اصحاب خاص يا راويان امام صادق محسوب نمى‏شدند اشخاصى دور از امام و با فاصله بودند پس از درگذشت امام صادق عليه السّلام بعضى از همين اشخاص معتقد بامامت حضرت موسى بن جعفر شدند و بقيه تشكيل دو فرقه را دادند....» 📚الارشاد ، ج 2 ص 209 ❕چنان که شیخ مفید تصریح کرد ، امام صادق ع ، تمام سعی و تلاش خود را کرد تا برای برخی که گمان کرده بودند که فرزند بزرگتر و اسماعیل امام است ، رفع شبهه کند و ثابت کند که او امام نیست ، چنان که شیخ صدوق از امام صادق ع نقل می کند که فرمود ؛ « وقتى اسماعيل از دنيا رفت در حالى كه او را پيچيده بودند گفتم بازش كنند صورت و چانه و گردنش را بوسيدم باز گفتم او را بپوشند. دو مرتبه گفتم باز كنند باز پيشانى و چانه و زير گلويش را بوسيدم باز گفتم بپوشانند سپس دستور دادم او را غسل بدهند وقتى كفن بر پيكرش كرده بودند گفتم صورتش را باز كنند پيشانى و چانه و زير گلويش را بوسيدم و دعائى براى اينكه در آينده محفوظ باشد خواندم سپس در كفن پوشاندند » 📚کمال الدین ، ج 1 ص 160 ❕شیخ صدوق بعد از اين نقل این روايت مينويسد ؛ « اين كه امام فرمود دستور دادم او را كفن كنند امامت اسماعيل را باطل ميكند زيرا امام را بايد فقط امام غسل بدهد وقتى حضور داشته باشد » 📚همان منبع 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕در نقل دیگر ، زراره می گوید ؛ « امام صادق ع ، داود بن كثير رقى و حمران بن اعين و ابا بصير را خواست مفضل بن عمر نيز آمد و گروهى را آورد تا سى نفر رسيدند. گفت داود صورت اسماعيل را بگشا. رو پوش از روى او برداشت فرمود خوب نگاه كن مرده است يا زنده. عرض كرد آقا مرده است ، بيك يك آنها نشان داد تا همه ديدند فرمود خدايا تو شاهد باش. دستور داد او را غسل دهند و كفن كنند بعد فرمود مفضل صورتش را باز كن ببين زنده است يا مرده همه نگاه كنيد گفت آقا مرده است فرمود درست نگاه كرديد و دقت نموديد؟ گفتند آرى از اين كار امام در شگفت بودند. گفت خدايا تو شاهد باش او را براى دفن بردند وقتى درون قبر گذاشتند فرمود مفضل صورتش را بگشا. صورت او را كه باز كرد فرمود نگاه كنيد ببينيد مرده است يا زنده عرض كرد آقا مرده است گفت خدايا شاهد باش بزودى گروهى هواپرست تصميم ميگيرند نور خدا را خاموش كنند اشاره بموسى بن جعفر نمود ولى خداوند نور خود را تمام خواهد كرد گرچه كافران نخواهند. خاك بر روى قبر او ريختند باز سخن خود را تكرار نمود رو به مردم نموده فرمود ، اين مرده غسل داده و كفن كرده كه در لحد گذاشته شده كيست؟گفتند اسماعيل پسر شما است. فرمود خدايا شاهد باش. ❕ در اين موقع دست موسى را گرفته فرمود ؛ « اين رهبر واقعى است و حقيقت با اوست و بقيه ائمه و پيشوايان از نسل او خواهند بود تا خداوند زمين و ساكنان آن را در اختيار دوازدهمين پيشوا گذارد. » 📚الغیبه ، نعمانی ، ص 328 _ مناقب آل ابی طالب ، ج 1 ص 267 _ بحار الانوار ج 48 ص 21 ❕بنابراین ، امام صادق ع هیچگاه اسماعیل را به عنوان امام معرفی نکردند و تنها تصریح به امامت امام کاظم ع می کردند . شاید آنچه برای وهابی شبهه شده است ، این نقل از امام صادق ع است که فرمود ؛ « برای خداوند بدائی ، بزرگتر از بدائی که برای اسماعیل فرزندم رخ داد ، رخ نداده است » 📚بحار الانوار ج 47 ص 269 ❕«بداء» در لغت به معناى آشكار شدن و وضوح كامل است و به معناى پشيمانى نيز آمده؛ زيرا شخصى كه پشيمان مى ‏شود حتماً مطلب تازه ‏اى براى او پيدا مى‏ شود. بدون شك «بداء» به اين معنا در مورد خداوند معناى ندارد و هيچ آدم عاقل و دانايى ممكن نيست احتمال بدهد مطلبى بر خدا پوشيده باشد و سپس با گذشت زمان بر او آشكار گردد؛ اصولًا اين سخن كفر صريح و زننده ‏اى است و لازمه آن نسبت دادن جهل و نادانى به ذات پاك خداوند است و ذات او را محل تغيير و حوادث دانستن. حاشا كه شيعه اماميه چنين احتمالى را درباره ذات مقدس خدا بدهند ، هنگامى كه « بداء » به خداوند نسبت داده مى ‏شود بمعنى « ابداء » است يعنى آشكار ساختن چيزى كه قبلا ظاهر نبوده است » 📚تفسیر نمونه ، ج 10 ص 245 👌امام صادق ع فرمود ؛ « كسى كه گمان كند براى خدا چيزى امروز آشكار مى‏ شود كه ديروز نمى ‏دانست از او تنفر و بيزارى بجوئيد » 📚کمال الدین ج 1 ص 70 ❕و فرمود ؛ « برای خدا هیچ بدائی حاصل نمی شود ، مگر آنکه از قبل نسبت به آن ، علم و آگاهی دارد » 📚الکافی ج 1 ص 148 ❕بنابراین ، هر کجا بداء به خداوند نسبت داده می شود به معنای ابداء و آشکار ساختن است ، نه آنکه خداوند ، چیزی را نمی دانسته و پس از آن برای او آشکار شده باشد ، بر این اساس مفهوم روایت مذکور در مورد بدائی که در مورد اسماعیل ایجاد شد این است که ؛ « هیچ آشکارکردنی از خداوند صادر نشد ، مانند آشکار کردنی که در مورد اسماعیل فرزندم حاصل شد » . 👌زیرا به واسطه مرگ اسماعیل قبل از شهادت امام صادق ع ، برای کسانی که گمان کرده بودند اسماعیل جانشین امام صادق ع است ، مطلب روشن و ظاهر گردید که او امام نیست ، بر همین اساس ، شیخ صدوق می نویسد ؛ «هر كه گمان كند كه براى خدا بداء روى داده از روی ، پشيمانى او نزد ما كافر است به خداوند عظيم، و اما قول امام صادق عليه السّلام كه فرمود ؛ « هيچ بدائى نشده براى خدا مثل بدائى كه شد براى او در باره اسماعيل پسر من » پس غرض آن حضرت اين بوده كه به ظهور نيامد و آشکار نشد ... مثل آنچه به ظهور آمد در اسماعيل پسر من، آنگاه كه نهال حياتش را از بن برآورد پيش از من ، تا معلوم شود كه او امام بعد از من نيست‏ » 📚اعتقادات الامامیه ، ص 41 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❔پرسش ❓کانال نقدی بر اسلام بحثی را اغاز کرده است پیرامون میرزای نوری و این که ایشان کتابی نوشته اند به نام « فصل الخطاب فی تحریف القرآن» و ایشان از علمای بزرگ شیعه بوده و عقیده به تحریف قرآن داشته است لطفا پاسخ مقتضی را ارائه فرمایید❔ 💠پاسخ: ❗️توجه به نکاتی چند لازم است؛ 1⃣در این که مرحوم محدث نوری از بزرگان علمای شیعه بوده است شکی نیست . 🌀صاحب اعیان الشیعه در مورد او می نویسد: «او عالم و فاضل و محدث بود و در علم حدیث و رجال متبحر بود .عارف به علم سیر و تاریخ بود و یگانه زمانش بود در اطلاع و اگاهی بر اخبار و آثار » 📚اعیان الشیعه ج6 ص143 👌ایت الله سبحانی درباره او می نویسد؛ «او فقیه امامی بود که در علم حدیث و رجال متبحر بود و اگاه به علم سیر و تاریخ بود » 📚موسوعه طبقات الفقهائ ج14 قسم1 ص229 🗯در کتاب فهرس التراث او را چنین معرفی می کند: «او شیخ و ستون مذهب بوده است وشیخ امامان حدیث و رجال بوده است .خاتم محدثین و مجتهدین می باشد.مجلسی سوم لقب اوست .او از بزرگان علمای شیعه و کبیران مردان اسلام می باشد» 📚فهرس التراث ج2 ص233 2⃣این که می گویند ایشان عقیده به تحریف قرآن داشته است کذب و دروغ است. 👌مرحوم حاج شیخ اقا بزرگ تهرانی که شاگرد مبرز مرحوم محدث نوری است در شرح حال استادش در جلد اول مستدرک الوسایل می گوید : ❗️« اما در مورد کتاب فصل الخطاب کرارا از استادم شنیدم می فرمود مطالبی که در فصل الخطاب است عقیده شخصی من نیست بلکه این کتاب را برای طرح بحث و اشکال نوشتم و اشارتا عقیده خودم را راجع به عدم تحریف قران اورده ام و بهتر بود نام کتاب را فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب می گذاردم » ❗️سپس مرحوم محدث تهرانی می گوید : « ما از نظر عمل روش استاد خودمان را به خوبی می دیدیم که هیچگونه وزن و ارزشی برای اخبار تحریف قائل نبود بلکه انها را اخباری می دانست که باید بر دیوار کوبند تنها کسی می تواند نسبت تحریف را به استاد ما بدهد که به مرام و عقیده او اشنا نبوده است » 📚مقدمه المستدرک ج1 ص50-51 🔷ومی نویسد: «محدث نوری می گفت که من در این کتاب کوشیدم تا اثبات کنم که قرآن موجود همان است که در قرون اولیه اسلام جمع آوری شده و در آن تغییر و تبدیلی رخ نداده است از این رو بهتر بود که آن را «فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب» گویند در حالی که عنوان « فصل الخطاب فی تحریف الکتاب» مردم را در راه یافتن به مراد من به اشتباه انداخته است» 📚الذریعه ج10 ص220 🔶لذا ایشان در اعتراف نامه ای که پس از نگاشتن کتاب فصل الخطاب منتشر ساخت روشن کرد که مرادش عدم تحریف قرآن بوده است 📚نزاهت قرآن،جوادی املی،ص22 3⃣به فرض هم بگوییم ایشان اعتقاد به تحریف قرآن داشته است باز هم اشکالی مطرح نمی شود زیرا؛ 🔶1- طبق ادله مسلم وقوع تحریف در قرآن محال است و ایشان در نظریه خود اشتباه کرده است و معذور است و این از مقام علمی او نمی کاهد .بسیارند علمایی که در نظریه های علمی خود دچار اشتباه می شوند . 🔶2- امیر مومنان فرمود: ❗️«عظمت و بزرگی افراد نشانه حق و باطل نیست .حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی وباطل را بشناس انگاه اهل آن را خواهی شناخت» 📚بحار الانوار ج40 ص126 🗯اگر مرحوم محدث نوری عقیده به تحریف قرآن داشته او از حق و حقیقت دور شده است البته چنان که گذشت به هیچ عنوان ایشان معتقد به تحریف قرآن نبوده است. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❔پرسش ❓در آداب زيارت در مفاتيح الجنان آمده: غسل كنيد و وقت تشرف عتبه را ببوسيد و دعاهاي وارد شده را بخوانيد. ❓يك سؤال: آيا وقتي پيامبر و امامان ع زنده بودند هر كي مي خواست خدمت ايشان برسد اين كارها را مي كرد!!!!؟ و از آداب بود؟!!! 🗯پاسخ: 👌تبرک جستن به آثار اولیائ در حال حیات و بعد از مماتشان مصادیق متعددی دارد. 1⃣تبرک در حال حیات؛ ❗️بخاری نقل می کند : «، پیامبر نماز ظهر و عصر را خواند و مردم اطراف او جمع شده و دستان او را گرفته و بر صورت خود می مالیدند» 📚صحیح بخاری ج4 ص165 ❗️ونقل می کند: «مردم باقیمانده آب وضوی پیامبر را گرفته و به صورت و بدن خود می کشیدند» 📚صحیح بخاری ج1 ص55 🗯ونقل شده است: «پیامبر موهای سر مبارک را کوتاه می کرد و اصحاب دورش را فرا گرفته تا اگر مویی از سر حضرت جدا شود بر دستان آنها قرار گیرد» 📚صحیح مسلم با شرح نووی ج15 ص83 📚مسند احمد ج3 ص591 👌ابو ایوب انصاری می گوید: «بعد از آن که رسول خدا وارد خانه ما شد من برایش غذا می آوردم .هنگامی که ظرف غذا را بر می گرداندم من و همسرم از محل دست های پیامبر در غذا به نیت تبرک برداشته و استفاده می کردیم» 📚طبقات ابن سعد ج5 ص406 👌قرآن نیز نقل می کند که یعقوب نبی به پیراهن یوسف نبی تبرک می کرد 🔷یوسف93 ❗️بنا براین می بینیم تبرک جستن به آثار اولیای در حال حیات مصادیق متعددی دارد .تبرک به آب وضو، تبرک به مو،تبرک به اشیایی که با انان در ارتباط است و ... 2⃣تبرک بعد از ممات؛ 👌تبرک جستن به آثار اولیائ بعد از مرگ انان نیز مصادیق متعددی دارد. 🗯علامه مجلسی روایت می کند که امام فرمود: «مستحب است که اطراف قبر و ضریح امام بوسیده شود و به آن تبرک شود» 📚بحار الانوار ج97 ص126 👌امام صادق فرمود: «وقتی به نزد قبر پیامبر حاضر شدی به منبر پیامبر نزدیک شو و با دو دستت آن را مسح کن و بر چشمانت بکش» 📚الکافی ج4 ص553 🗯همین طور روایات متعددی آمده است در مورد استحباب تبرک جستن به قبر و ضریح امامان چنان که شیخ حر عاملی بابی را گشوده است : «باب در استحباب تبرک به قبر امام رضا و قبور سایر امامان» 📚وسائل الشیعه ج14 ص561 باب83 👌بنا براین تبرک جستن به آثار اولیای بعد از ممات نیز مصادیق متعددی دارد که روشن ترین مصداق آن تبرک به قبور و ضریح انان می باشد. 3⃣مساله دیگر آن است که غسل کردن و لباس پاکیزه پوشیدن نیز از آداب زیارت است . 🗯 امام صادق در مورد کسی که قصد زیارت قبور اهل بیت را داشت فرمود: «شایسته است که سخن گفتن را کم کنی و جز خیر نگویی و بسیار ذکر خداوند را گویی و لباس پاکیزه بپوشی و قبل از زیارت غسل کنی و با خشوع باشی و فراوان بر محمد و الش صلوات بفرستی و...» 📚کامل الزیارات ص130 📚وسائل الشیعه ج14 ص527 ❗️انجام دادن این امور از مصادیق تعظیم اهل بیت پس از مماتشان می باشد اگر چه ممکن است تعظیم انان در حال حیات مصادیق دیگری داشته باشد . 4⃣همینطور در روایات متعددی کیفیت زیارت قبور هریک از اهل بیت و خواندن زیارت نامه ها توسط خود اهل بیت بیان شده است که علامه بزرگوار مجلسی مفصلا آنها را در ابواب متعددی نقل می کند. 📚بحار الانوار ج97 ص100 به بعد « کتاب المزار» 👌خلاصه آن که آنچه لازم است به آن توجه شود این است که تبرک جستن و تعظیم اهل بیت در حال حیات و مماتشان مصادیق متعددی دارد و این مصادیق را نیز خود اهل بیت بیان کرده اند .ممکن است انجام برخی کارها مختص به حال حیاتشان باشد و انجام برخی دیگر مختص به بعد مماتشان باشد اما به هر حال با توجه به نکات مطرح شده اشکالی بر این مساله وارد نمیشود. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❔پرسش ❓چرا نباید همونجوری که دنیا نسبت به چندین سال قبل(اسلام تا الان)کلی تغییر کرده،دین هم تغییر کنه و به روز بشه؟چون الان مسائلی به وجود اومده که زمان پیامبر نبوده تا بتونه بهشون جواب بده مثلا در زمان پیامبر فضای مجازی و شبکه های اجتماعی نبوده تا اسلام در مورد اون نظر بده که مثلا حکمش چیه 💠پاسخ؛ 🔰در روایات ما آمده است که هیچ مساله ای نمی باشد مگر انکه حکم آن در قرآن یا سنت بیان شده است 📚بحار الانوار ج2 ص168 باب 22 👌 اگر تمام قوانین اسلام جنبه جزیی داشت و برای هر موضوعی حکم کاملا مشخصی و جزیی تعیین کرده بود جای این اشکال بود که اسلام برای تمام نیازهای جامعه بشری برنامه ندارد اما با توجه به اینکه در دستورات اسلام یک سلسله اصول کلی و بسیار وسیع و گسترده ای وجود دارد که می تواند بر نیازهای متغیر منطبق شود و پاسخگوی انها باشد دیگر جایی برای این ایراد نیست. 🔶به عنوان نمونه مورد اشکال شما را بررسی می کنیم تا ببینیم نظر اسلام در مورد استفاده از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی چه می باشد؛ 1⃣از جمله اصول کلی و مسلم اسلامی مساله تحریم تقویت ظالمین و دشمنان دین می باشد. 🔷امام سجاد فرمود: «از مصاحبت با گناهکاران و تقویت ظالمین بپرهیز» 📚الکافی ج8 ص14 ❗️امام صادق فرمود: «کسی که ظلم می کند و کسی که او را یاری می دهد و کسی که به ظلم انان راضی است هر سه در گناه شریک هستند» 📚الکافی ج2 ص333 ❗️در روایت دیگر آمده است: «سبب تقویت ظالمین نشوید که عزت شما از بین می رود» 📚معانی الاخبار ص196 👌خداوند نیز می فرماید: «تکیه بر ظالمین نکنید که آتش شما را فرا می گیرد» 🔷هود113 ❗️حال با توجه به این ادله می گوییم اگر استفاده از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی سبب تقویت دشمنان دین و اسلام شود به این صورت که درآمد عائد از این فعالیت به جیب دشمنان اسلام که با مسلمین در حال جنگ هستند رفته و سبب تقویت انان بر علیه مسلمین می شود بی شک استفاده از این برنامه ها جایز نمی باشد. 2⃣یکی دیگر از قوانین کلی و مسلم اسلامی وجوب ترک محرمات و انجام واجبات می باشد ❗️محدث بزرگوار شیخ حر عاملی روایات فراوانی را نقل می کند در وجوب دوری از محرمات و انجام دادن واجبات به گونه ای که وظیفه همگان عمل به این دو وظیفه مسلم اسلامی است 📚وسائل الشیعه ج15 ص252 باب23 و ص259 باب24 ❗️استفاده از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی اگر مستلزم تحقق محرمات شود مانند ارتباط نا مشروع با نامحرم، دیدن برنامه های مستهجن، سست شدن پایه های دینی ،و ...بی شک استفاده از آن جایز نمی باشد . 🗯اما اگر این برنامه های اجتماعی مفاسد فوق را نداشته باشد استفاده از آنها از جنبه های زیر دارای رجحان است؛ 1⃣وجوب کسب علم و معرفت دینی ؛ ❗️امام صادق فرمود: «طلب علم بر همگان واجب است» 📚الکافی ج1 ص30 👌پیامبر گرامی فرمود: «برترین عبادت فقه و کسب معرفت دینی است» 📚خصال ج1 ص30 👌استفاده از شبکه های اجتماعی اگر سبب شود که انسان بر معرفت دینی اش افزوده شود به این که مثلا به عضویت کانال های مورد اعتماد در نشر معارف دینی در آید بی شک دارای رجحان و فضیلت می باشد. 2⃣لزوم تفریح حلال؛ 👌حضرت علی فرمود: «انسان با ایمان ساعات شبانه روز خود را به سه بخش تقسیم می کند .قسمتی را صرف مناجات با پرودگارش می کند و قسمتی دیگر را برای کسب و کار قرار می دهد و قسمت سوم را برای بهره گیری از لذات حلال و دلپسند می گذارد » 📚نهج البلاغه حکمت 390 👌پیامبر گرامی فرمود: «تفریح داشته باشید همانا من ناراحتم که در دین شما خستگی و بی نشاطی باشد» 📚نهج الفصاحه ص259 ♻️انسان می تواند با استفاده از شبکه های اجتماعی و عضویت در کانال ها و گروهایی که جهت شعر و طنز واخبار ...تشکیل یافته است ساعاتی از روز را صرف تفریح حلال کند .از این جهت نیز استفاده از فضای مجازی دارای رجحان می باشد. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❔پرسش ❓اگر قرار بود با دعا کردن مشکلات حل شود پس نقش خود ما در زندگی چیست؟ آیا بهتر نیست انسان به جای دعا کردن با پشتکار کاری که فکر می کند درست است کار را انجام دهد؟ 🗯پاسخ: ❗️در این شکی نیست که دعا کردن و درخواست کردن از خداوند مورد تاکید و توصیه در ایات و روایات واقع شده است 📚وسائل الشیعه ج7 ص23 باب1 👌اما باید توجه کرد که دعا کردن با تلاش و کوشش منافاتی ندارد .یکی از شرایط استجابت دعا توام گشتن آن با عمل و تلاش و کوشش است . 🔶حضرت علی فرمود: «دعا کننده بدون عمل و تلاش مانند تیر انداز بدون « زه» است» 📚نهج البلاغه حکمت337 ♻️از آنجایی که زه عامل حرکت و وسیله پیش راندن تیر به سوی هدف است روشن می شود که تلاش و کوشش نیز جزو شرایط اساسی برای استجابت دعا است . ❗️انسان هم باید برای رسیدن به هدف دعا کند و هم سعی و تلاش و کوشش بکند و از خداوند بخواهد که سعی و تلاشش موثر واقع شود و به خواسته اش برسد.دعا کننده باید آنچه را در توان دارد به کار گیرد و آنچه را در توان ندارد از خدا بخواهد 📚پیام امام امیر المومنین ،ج14 ص707 👌امام صادق فرمود: «چهار دسته هستند که دعای آنان مستجاب نمی شود که یکی از آنان کسی است که در خانه اش نشسته است و دنبال تلاش و کوشش نمی رود و دعا می کند خدایا به من روزی بده» 📚بحار الانوار ج100 ص12 🗯در روایت دیگر آمده است که عمر بن یزید می گوید به امام صادق گفتم: «مردی می گوید در منزل می نشینم و نماز و روزه وعبادت خداوند را انجام داده و رزقم به من می رسد. 🔷امام فرمود:« این فرد از جمله کسانی است که دعایش مستجاب نمی شود» 📚الکافی ج5 ص77 ❗️علامه بزرگوار مجلسی و محدث بزرگوار شیخ حر عاملی روایات متعدد دیگری نیز در همین مضمون نقل می کند که شرط لازم و حتمی در استجابت دعا ،سعی و تلاش و کوشش می باشد و بدون آن دعای فرد مستجاب نمیشود 📚بحار الانوار ج90 ص354 باب22 📚وسائل الشیعه ج7 ص123 باب50 👌مفهوم دعا این است که ما حد اکثر تلاش خود را برای رسیدن به مقاصد صحیح انجام دهیم و آنجا که توانایی نداریم دعا کنیم خداوندا حل بقیه مشکل با توست . 🔷با توجه به این تفسیر از دعا اشکال شما به مساله دعا وارد نمی شود ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓پرسش ❔درمورد حضرت خدیجه هنگام ازدواج باپیامبر دوقول شنیده شده یکی اینکه ایشون قبل از پیامبر با کسی ازدواج نکرده بود و پیامبر اولین همسر اوبود،دوم اینکه گفته میشه قبل ازپیامبر دوبار ازدواج کرده بود .قول صحیح کدام قول است 💠پاسخ؛ 1⃣نخست باید توجه کرد که در این شکی نیست که حضرت خدیجه برترین زنان پیامبر بوده است .چه ثابت شود ایشان قبل از پیامبر ازدواج کرده بودند و چه ثابت شود که ایشان باکره بوده اند. 🗯طبری روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود: « برترین زنان عالم چهار زن هستند ؛ مریم بنت عمران،اسیه بنت مزاحم،خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد» 📚جامع البیان ،ج3 ص359 ❗️در روایت دیگر می اورند که فرمود: « برترین زنان بهشت مریم و خدیجه ( وفاطمه) است» 📚تاریخ مدینه دمشق ج70 ص106 👌بخاری در صحیح روایت می کند که عایشه می گفت: « من انقدر که نسبت به خدیجه حسادت می ورزیدم نسبت به هیچ یک از زنان پیامبر چنین حسادتی نمیکردم» 📚صحیح بخاری ج8 ص195 ♦️در کتاب فتح الباری امده است: « اکثر حسد عایشه نسبت به خدیجه بود و سبب ان بشارتی بود که جبرییل اورد که برای خدیجه خانه ای در بهشت است» 📚فتح الباری ج7 ص102 ♻️مسلم روایت می کند که عایشه به پیامبر چنین گفت: « چقدر از خدیجه یاد می کنی او پیرزنی بود از پیر زن های قریش که از پیری دندان در دهان نداشت .هلاک شد و خدا بهتر از او را به تو داد» 📚صحیح مسلم،ج7 ص134 ♦️دنباله روایت را احمد در مسند می اورد که پیامبر در جواب عایشه فرمود: « خداوند بهتر از او را نصیبم نساخته است .انگاه که مردم مرا قبول نداشتند او به من ایمان اورد و انگاه که مرا تکذیب می نمودند او تصدیقم کرد و انگاه که دیگران مرا محروم کرده بودند او به مالش مرا یاری کرد » 📚مسند احمد ج9 ص429 📚المعجم الکبیر،ج23 ص13 📚الاستیعاب ،ج4 ص1824 📚کنزالعمال ،ج12 ص132 2⃣مشهور بین علمای اهل سنت آن است که ایشان قبل از ازدواج با پیامبر دوبار ازدواج کرده بودند.دو شوهر ایشان به نام های « عتیق بن عائذ » و « ابو هاله مالک بن نباش التمیمی» بوده اند که با مرگ رشته زندگی هر کدام پاشیده شده بود 📚اسد الغابه ج6 ص79 📚الاستیعاب ج4 ص1817 📚الاصابه ج8 ص99 🗯اما برخی از علمای شیعه این قول را بر نمی تابند و معتقدند که ایشان باکره بوده اند و اهل سنت جهت فضیلت سازی برای عایشه که بگویند تنها همسر باکره پیامبر او بوده است می گویند خدیجه قبلا ازدواج کرده و بیوه بوده است. 👌 علامه مجلسی می نویسد: «پیامبر با خدیجه ازدواج کرد در حالی که او باکره بود و قبل از پیامبر ازدواج نکرده بود» 📚بحار الانوار ج22 ص191 ❗️ابوالقاسم اسماعیل بن محمد اصفهانی از دانشمندان اهل سنت می نویسد: «خدیجه زنی باکره و دارای اعتبار و مال بسیاری بود که با پیامبر ازدواج کرد» 📚دلائل النبوه ج1 ص178 👌علامه محقق سید جعفر مرتضی عاملی دلائل چندی را در اثبات این که حضرت خدیجه باکره بوده است و قبل از پیامبر ازدواج نکرده بود اقامه می کند از جمله؛ 1⃣ابن شهر آشوب در کتابش می آورد که بلاذری و ابوالقاسم کوفی در دو کتابشان و سید مرتضی در شافی و شیخ طوسی در تلخیص شافی روایت کرده اند که : «پیامبر با خدیجه ازدواج کرد در حالی که او باکره بود و قبل از پیامبر با کسی ازدواج نکرده بود» 📚مناقب ال ابی طالب ج1 ص159 2⃣اجماع شیعه و سنی بر این است که تمام سادات و بزرگان قریش از خدیجه خواستگاری کردند اما ایشان به همه آنها جواب منفی دادند و وقتی با پیامبر اسلام ازدواج کردند زنان قریش بر او غضب کرده و با او قطع رابطه کردند.و به او گفتند که بزرگان و رئیسان عرب از تو خواستگاری کردند اما با انان ازدواج نکردی با محمد یتیم ابی طالب که فقیر و بدون مال است ازدواج کردی . ❔اهل نظر و فهم چگونه می توانند قبول کنند که خدیجه از ازدواج با بزرگان قریش خود داری کند آنگاه با دو نفر اعرابی از قبیله بنی تمیم ازدواج کند ❓ ❓ایا صاحبان اندیشه حکم به بطلان چنین قولی نمی کنند. 3⃣چگونه می توان پذیرفت که بزرگان و اشراف قریش خدیجه را به دلیل ازدواج با دو نفر اعرابی و پایین مقام که اهل نظافت و شخصیت نیز نبودند ملامت و سرزنش نکنند❓ 📚الصحیح من سیره النبی الاعظم ج2 ص122 🗯به هر حال چنان که گذشت به مقتضای هر دو قول شکی در عظمت مقام حضرت خدیجه و برتری ایشان نسبت به سایر زنان پیامبر نمی ماند. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❔پرسش ❓بسیار می شود که افرادی گناه می کنند مثلا بی حجابی می کنند و نماز نمیخوانند و روزه نمی گیرند و شراب می خورند می گویند دلت پاک باشد کافی است ما دلمان پاک است و همین بس است ❔ 💠پاسخ؛ ❗️از دیدگاه آیات و روایات اعمال آدمی همواره بازتابی در روح و دل او دارد و تدریجا دل و روح را به شکل خود در می آورد .انسان با ادامه دادن گناه لحظه به لحظه در تاریکی روحی بیشتری فرو می رود . 🌀خداوند در مورد این گونه افراد می فرماید: «اعمال آنان همچون زنگاری بر دلشان نشسته و از درک حقیقت وا مانده اند» 🌀مطففین 14 👌بدترین اثر گناه و ادامه آن تاریک ساختن دل و قلب و از میان بردن نور علم و تشخیص است .گناهان از اعضا و جوارح سرازیر قلب ودل می شود و دل را به یک باتلاق متعفن و گندیده مبدل می سازد. ❗️پیامبر گرامی فرمود: «گناهان زیاد دل و قلب انسان را فاسد می کند» 📚در المنثور ج6 ص326 👌وفرمود: «هنگامی که بنده گناه کند نکته سیاهی در قلب و دل او پیدا می شود .اگر توبه کند و از گناه دست بردارد و استغفار کند دل و قلب او صیقل می یابد و اگر باز هم به گناه بر گردد سیاهی افزون می شود تا تمام دلش را فرا می گیرد» 📚بحار الانوار ج70 ص332 📚الکافی ج2 ص271 👌امام باقر فرمود: «هیچ چیز مانند گناهان و خطاها سبب فساد دل و قلب نمی شود» 📚الکافی ج2 ص268 👌حضرت علی فرمود: «هیچ دردی برای دل ها دردناک تر از گناهان نمی باشد که سبب فساد دل می شود» 📚همان مدرک ص275 🔷این گونه افراد با ادامه دادن به گناهان لحظه به لحظه در تاریکی روحی بیشتری فرو می روند و به جایی می رسند که گناهانشان در نظرش حسنات جلوه می کند و گاه به آن افتخار می نماید و در این مرحله راههای بازگشت به روی او بسته میشود و تمام پلهای پشت سرش ویران می گردد 📚تفسیر نمونه ج26 ص267 ❗️چنان که خداوند می فرماید: «خداوند بر دلهای آنها مهر نهاده و همچنین بر گوشهای انان و بر چشمهای انان پرده ای فرو افتاده و برای انان عذاب بزرگی است» ♻️بقره7 ❗️ومی فرماید: «چشم های ظاهر نابینا نمی شود بلکه دل هایی که در سینه ها جای دارد نابینا می گردد» 🔷حج46 👌به دلیل همین فساد دل است که می پندارند و می گویند دلشان پاک است و بر مسیر صحیح قدم بر می دارند در حالی که در همین سخنشان نیز صادق نیستند و دل پاکی برای انان نمانده است و به دلیل گناهان قدرت تشخیص مسیر صحیح از انان گرفته شده است. ❗️اگر دلشان پاک بود بر مسیر صحیح قدم بر می داشتند . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓پرسش ❔آیا پیامبر اسلام شهید شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند❓ 💠پاسخ؛ ❗️آنچه که از روایات شیعه و سنی بدست می آید آن است که پیامبر گرامی مسموم شده و از دنیا رفتند. 👌امام حسن علیه السلام فرمود: «هیچ یک از ما نمی باشد جز آنکه یا توسط شمشیر از دنیا می رود و یا توسط سم از دنیا می رود» 📚بحار الانوار ج27 ص217 📚کفایه الاثر ص227 👌امام رضا علیه السلام فرمود: «همه ما مقتول و شهید از دنیا می رویم» 📚الفقیه ج2 ص585 📚عیون الاخبار ج2 ص203 👌شیخ صدوق می نویسد: «اعتقاد شیعه آن است که پیامبر در خبیر مسموم شد و توسط همان سم به شهادت رسید» 📚اعتقادات ص109 👌شیخ مفید می نویسد: « پیامبر در روز 28 صفر در مدینه در حالی که مسموم شده بود از دنیا رفت» 📚المقنعه ص456 👌شیخ طوسی می نویسد: «پیامبر گرامی در حالی از دنیا رفت که مسموم شده بود» 📚التهذیب ج6 ص2 ❗️علامه حلی نیز همین مطلب را می نویسد 📚تحریر الاحکام ج2 ص118 👌امام صادق فرمود: «پیامبر در روز خیبر گوشت مسموم را خورد و زمان مرگش فرمود همان گوشت مسموم روز خیبر مرا از پای درآورد و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست مگر آنکه شهید میشود» 📚بصائر الدرجات ج1 ص503 👌وفرمود: «زن یهوی گوشت را مسموم ساخت و به خورد پیامبر داد و سبب فوت پیامبر شد» 📚همان مدرک ❗️شیخ کلینی و دیگران از علما نیز مسموم شدن پیامبر گرامی توسط سم زن یهودی را نقل می کنند 📚الکافی ج6 ص315 📚المحاسن ج2 ص470 📚وسائل الشیعه ج25 ص57 👌وفرمود: «گمان می کنید پیامبر به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا کشته شد؟ ❗️پیامبر قبل از مرگ توسط آن دو نفر مسموم شد و از دنیا رفت» 📚تفسیر عیاشی ج1 ص200 👌علامه مجلسی می گوید محتمل است هر دو سم در شهادت پیامبر گرامی دخیل بوده است 📚بحار الانوار ج22 ص516 🔴مساله شهادت پیامبر گرامی در کتب اهل سنت نیز مورد اشاره قرار گرفته است. 🗯بخاری می نویسد: «عایشه می گوید:در روزهای پایانی حیات پیامبر به زور در دهان آن حضرت دوایی ریختیم،حضرت با اشاره به ما فهماند که به من دوا نخورانید، ما گفتیم این خودداری پیامبر به خاطر آن است که مریض از دوا بدش می آید ووقتی بهوش آمد فرمود:ایا من شمارا از این کار نهی نکردم؟اکنون به جز عباس که شاهد ماجرا نبوده باید جلوی چشمان من به دهان همه آنان که دراین خانه هستند از همان دوا ریخته شود» 📚صحیح بخاری،ج5 ص120 ح5382 ❔چرا عایشه حرف پیامبر را گوش نداد و به زور در حلق پیامبر گرامی دارو ریخت در حالی که خداوند اطاعت پیامبر را در هر حال لازم و واجب می داند 🔷حشر7 ❔چرا پیامبر از خوردن دوا خود داری کرد مگر پیامبر کودک بوده است که از دوا بدش بیاید❔ایا نعوذ بالله او درک نمی کرد که چه چیزی برایش مفید است و چه چیزی مضر❔ ❔چرا پیامبر دستور به قصاص داد که خودشان نیز از آن دوا بخورند❔ایا پیامبر بدون استحقاق دستور به مجازات می دهد ❗️حاکم در مستدرک می آورد: «به خدا سوگند پیامبر وابوبکر وحسن بن علی با سم و عمر عثمان، علی وحسین با شمشیر کشته شدند» 📚المستدرک علی الصحیحین،ج3 ص61 ح 4395 🗯بزرگان اهل سنت از ابن مسعود نقل کرده اند: «اگر 9 بار سوگند یاد کنم که پیامبر کشته شده است برایم بهتر است تا یک بار سوگند یاد کنم که او کشته نشده است زیرا خداوند اورا پیامبر وشهید قرار داده است» 📚مسند احمد،ج1 ص408 ح3873 📚طبقات الکبری،ج2 ص201 📚المصنف،ج5 ص269 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓پرسش ❔ایا این داستان راست است که پیامبر به اشتباه با شلاق بر بدن فردی می زند و در آخر عمر در مسجد از او حلالیت می طلبد که ببخشید چنین کردم❓ 💠پاسخ؛ ❗️روایت شده است که پیامبر گرامی در آخرین روزهای عمر شریف در حالی که سرش را با پارچه ای بسته بود و علی علیه السلام و فضل بن عباس زیرا بغلش را گرفته بودند و پاهایش بر زمین کشیده می شد وارد مسجد شد و روی منبر قرار گرفت و عرضه داشت: «هرکس حقی بر گردن من دارد برخیزد و اظهار کند زیرا قصاص در این جهان آسانتر از قصاص در روز رستاخیز است .در این موقع سواده بن قیس برخاست و گفت موقع بازگشت از نبرد طائف در حالی که بر شتری سوار بودید تازیانه خود را بلند کردید که بر مرکب خود بزنید اتفاقا تازیانه بر شکم من اصابت کرد .من اکنون آماده گرفتن قصاص هستم. ❗️پیامبر دستور داد که بروند و همان تازیانه را بیاورند سپس پیراهن خود را بالا زدند تا سواده قصاص کند اما سواده بی اختیار شکم و سینه پیامبر را شروع به بوسیدن کرد .پیامبر نیز او را دعا کرد و فرمود خدایا از سواده بگذر همان طور که او از پیامبر درگذشت» 📚امالی صدوق ص634 ❗️نقد؛ 1⃣این جریان مخالف عقیده شیعه در مورد عصمت پیامبران می باشد. 👌علامه مجلسی می نویسد: « تمام علمای شیعه اتفاق و اجماع دارند که پیامبران و امامان از تمام گناهان اعم از صغیره و کبیره ،عمدا و از روی خطا و از روی نسیان پاک و معصوم هستند چه قبل از نبوت و امامت و چه بعد از آن حتی از ابتدای تولد انان چنین هستند...» 📚بحار الانوار ج17 ص108 2⃣امام علی علیه السلام در وصف هدایتگران الهی فرمود: «انان معصوم هستند از تمام گناهان صغیره و کبیره و در جواب دادن خطا نمی کنند و هیچ گاه دچار سهو و نسیان نمی شوند» 📚بحار الانوار ج25 ص351 3⃣پیامبر گرامی فرمود: «سهو و نسیان برای شما است و ما گرفتار سهو و نسیان نمی شویم» 📚بحار الانوار ج17 ص111 4⃣در روایات فراوانی آمده است که هدایتگران الهی همواره از طرف خداوند و فرشتگان و روح القدس تایید و یاری می شوند و چنین افرادی هیچ گاه دچار سهو و خطا نمی شوند 📚بحار الانوار ج25 ص47 باب3 5⃣روایتی که شیخ صدوق در مورد سهو و خطای پیامبر نقل کرد از حیث سند ضعیف است.او روایت را از افراد زیر نقل می کند؛ 🔶1- محمد بن حمدان الصیدلانی که مجهول است. 📚مستدرکات علم رجال الحدیث ج7 ص71 🔶2- محمد بن مسلم الواسطی که مجهول است 📚همان مدرک ص328 🔶3- محمد بن هارون که ضعیف است 📚رجال علامه حلی ص254 6⃣همان روایت در کتب مناقب ابن شهر اشوب و روضه الواعظین و تسلیه المجالس نقل شده است که در تمام این کتاب های روایت به صورت ضعیف و بدون سند آمده است لذا قابل استدلال نیست. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❔پرسش ❓آیا در بهشت تلاش، ارتقاء ، پرستش و مسایل اینچنینی وجود دارد؟ لطفاً با اعلام هر سند، بخش از آن را نیز ارایه فرمایید. 💠پاسخ؛ ❗️در کتاب پیام قرآن چنین آمده است؛ 🗯«آری قطعا تکامل در آنجا وجود دارد و بهشتیان هرگز درجا نمی زنند بلکه در پرتو عنایت الهی و الطاف ربانی روز به روز به ساحت قدسش نزدیکتر می شوند و در مسیر قرب الی الله به پیشروی خود ادامه می دهند. 👌مفهوم این سخن آن نیست که در آنجا طاعات و عبادات و اعمالی دارند چرا که بهشت دار تکلیف نیست زیرا عناصر اولیه تکلیف در آنجا وجود ندارد بلکه در پرتو اعمالی که در این جهان انجام داده اند همچنان به سیر تکاملی خویش ادامه می دهند. 💠درست همانند بعضی درختان پر باری که انسان یکبار آن را غرس می کند ولی مرتبا جوانه می زند و ریشه می دواند و از نقاط دیگر سر بر می آورد و دشت و صحرا را فرا می گیرد. ❗️پیامبر گرامی فرمود: «سوگند به خدایی که قرآن را بر محمد نازل کرد اهل بهشت پیوسته جمال و زیبائیشان بیشتر میشود آن گونه که در دنیا با گذشت زمان زشتی و پیری آنها افزایش می یافت» 📚امالی طوسی ج2 ص146 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج5 ص266 ❗️این حدیث تکامل تدریجی بهشتیان را به خوبی آشکار می سازد گرچه تنها اشاره ای به جنبه های جسمانی دارد ولی مسلما به طریق اولی جنبه های روحانی را نیز در بر می گیرد 📚پیام قرآن ،ایت الله مکارم ج6 ص276 ❗️البته چنان که گذشت تکامل در آخرت نتیجه اعمال دنیوی است و چنان نیست که ما در آخرت عبادت و بندگی کنیم تا به تکامل بیشتر دست پیدا کنیم چنان که حضرت علی فرمود: «امروز روز عمل است نه حساب و فردا وقت حساب است نه عمل» 📚نهج البلاغه خطبه42 ❗️وپیامبر گرامی فرمود: «دنیا مزرعه آخرت است» 📚عوالی اللئالی ج1 ص267 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓پرسش ❔ایا این مساله صحت دارد که درجریان جنگ بدر پیامبر ص ویارانش ازچاه اب خوردند وچاه را پرکردند ازخاک؟تا ابوسفیان وهمراهانش نتوانند اب بخورد ایا حقیقت دارد❓ 💠پاسخ؛ ❗️مورخان سنی مذهب نقل کرده اند؛ 🌀 «پیامبر در جنگ بدر در محلى فرود آمدند، حباب بن منذر گفت: این‌جا مناسب نیست. ما را به نزدیک‌ترین آب به دشمن ببرید و کنار آن حوضى ایجاد می‌کنیم و ظرف‌ها را در آن قرار می‌دهیم، آب می‌آشامیم و جنگ می‌کنیم و سر دیگر چاه‌ها را می‌بندیم. در این هنگام، جبرئیل به حضور رسول خدا آمد و گفت: رأى درست همان است که حباب بن منذر به آن اشاره کرد، و پیامبر به حباب فرمود: «رأى صحیح را اظهار داشتى» و برخاستند و همان کار را انجام دادند.» 📚سیره ابن هشام ج2 ص272 📚الکامل ابن اثیر ج2 ص122 📚البدایه و النهایه ج3 ص267 ❗️نقد: به نظر شیعه این داستان دروغ بوده و صحت ندارد به دلایل زیر؛ 1⃣این داستان بر خلاف آن چیزی است که قرآن از خلق و خوی پسندیده پیامبر نقل می کند . ❗️می فرماید: « تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری» 🔷قلم 4 🗯ومی فرماید: « برای شما در زندگی رسول خدا سر مشقی نیکویی است» 🔷احزاب21 ❓چگونه پیامبر گرامی اسوه اخلاق است در حالی که هر انسان منصفی حکم می کند که بستن آب بر روی دشمن خلاف مروت و جوانمردی است❔ 2⃣این داستان به صورت مرسل و با سند ضعیف در کتابهای مذکور نقل شده و قابل استدلال نمی باشد. 3⃣این داستان می گوید پیامبر به اشتباه در مکانی فرود آمد که مناسب نبود و حباب گفت بهتر است به جای دیگر برویم .در حالی که در پاسخ های گذشته ثابت شد که پیامبران الهی از هر گونه خطا و سهو و نسیان معصوم و مصون هستند. ❗️علامه سید جعفر عاملی دلائل دیگری نیز بر رد این داستان اقامه می کند؛ 4⃣در مکانی که کفار قریش مستقر شدند « عدوه القصوی» نام داشت یعنی « قسمت بالا» در آن مکان آب یافت می شد. 📚فتح القدیر ج2 ص291 📚الکشاف ج2 ص233 📚تاریخ الخمیس ج1 ص375 📚تفسیر ابن کثیر ج2 ص292 5⃣کفار قریش زودتر از مسلمانان وارد منطقه بدر شدند منطقی نیست که انان در جایی استقرار یابند که آب نباشد و اجازه دهند که دشمنان انان در جایی که چاه های آب است استقرار یابند 6⃣ابن اسحاق نقل می کند که چون مشرکان به سوی حوضی که مسلمانان درست کرده بودند رفتند پیامبر فرمان داد که بگذارید از آب استفاده کنند 📚کامل ابن اثیر ج2 ص123 7⃣نظر صحیح همان است که در تفاسیر آمده است که دشمن پیش از مسلمانان وارد منطقه بدر شدند و چاه های آب را در اختیار گرفتند.مسلمانان نیاز شدیدی به آب داشتند که خود را شستشو داده و تشنگی خود را بر طرف کنند .باران الهی نازل شد و مشکل مسلمانان برطرف شد .چنان که می فرماید: «آبی از آسمان برای شما فرو فرستاد تا به وسیله آن شما را پاک و پاکیزه نماید و پلیدی شیطان را از شما دور سازد» 🔷انفال11 📚الکشاف ج2 ص203 📚تفسیر ابن کثیر ج2 ص292 👌بنا براین روشن میشود که داستان منع آب صحت ندارد. 📚الصحیح من سیره النبی ج5 ص29 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔رسول الله فرمود: عترت و قرآن تا قيامت از هم جدا نمى شوند. اكنون سوال : پس چرا اكنون كه هنوز قيامت نشده است عترتى كه آخوندها ادعايش را دارند از قرآن جدا شد؟!. زيرا آخوندها معتقدند امام زمان همان عترت هست كه از انظار غائب شده است و از دستورات و اظهار نظراتش هـيچ اطلاعى در دست نيست درحاليكه قرآن در بين ما وجود دارد و از دستوراتش اطلاع دقيق در اختيار داريم ❗️❗️ 💠💠 👌از جمله احادیثی که به روشنی ، مرجعیت علمی و خلافت اهلبیت ع را به اثبات می رساند ، حدیث شریف ثقلین است که از نقل های متواتر بوده و مورد نقل گروه کثیری از علمای اهلسنت قرار گرفته است . ❕مطابق آن پیامبر گرامی فرمود ؛ «اى مردم من در ميان شما دو چيز گذاردم كه اگر آنها را بگيريد (و دست به دامن آنان زنيد) هرگز گمراه نخواهيد شد، كتاب خدا و عترتم اهل بيت». 📚سنن ترمذی ج 5 ص 662 ❕و فرمود ؛ « من در ميان شما چيزى به يادگار مى ‏گذارم كه اگر به آن تسمك جوييد بعد از من هرگز گمراه نخواهيد شد، يكى ازآن دو بزرگتر از ديگرى است. كتاب خدا كه ريسمانى است كشيده شده از آسمان به سوى زمين، و (ديگر) عترتم، اهل بيتم، و اينها هرگز از هم جدا نخواهند شد، تا در كنار حوض (كوثر ) بر من وارد شوند، پس ببينيد بعد از من چگونه درباره آنها رفتار خواهيد كرد» 📚همان ص 663 ❕یا احمد نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود ؛ «من دو خليفه (جانشين) در ميان شما از خود يادگار مى ‏گذارم، كتاب خدا كه ريسمانى است كشيده شده ميان آسمان و زمين و عترتم، اهل بيتم، اين دو هرگز از هم جدا نمى ‏شوند تا در كنار حوض (كوثر) بر من وارد شوند». 📚مسند احمد ،ج 5 ص 182 ❕این مضمون مورد نقل کثیری از علمای اهلسنت قرار گرفته است ، مانند ؛ 📚سنن دارمى، جلد 2، صفحه 432 _ صحيح مسلم جلد 4، صفحه 1873 _ صواعق، صفحه 226 _ اسدالغابه فى معرفة الصحابه، جلد 3، صفحه 47 _ سنن بيهقى، جلد 10، صفحه 114 _ المعجم الكبير، صفحه 137 _ منهاج السنه، جلد 4، صفحه 104 _ سيره حلبى، جلد 3، صفحه 274، _ تفسير خازن جلد 1، صفحه 4 _ شرح نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 437 _ سيره نبويه، جلد 2، صفحه 300 و .. ❕اينها گروهى از دانشمندان سرشناس از قرون نخستين اسلام تا قرون اخير بوده‏ اند؛ كه روايت ثقلين را با صراحت در كتب معروف خود آورده ‏اند ولى نبايد فراموش كرد كه اينها از نظر عدد، گروه كوچكى از مجموعه ناقلان اين حديث اند. مرحوم ميرحامد حسين هندى مطابق آن چه در خلاصه عبقات الانوار آمده است از يكصد و بيست و شش كتاب معروف نام مى ‏برد و عين عبارت هر كدام را با قيد جلد و صفحه كتاب در اين اثر شريف خود آورده است‏ . 📚نقل از خلاصه عبقات الانوار ج 2، صفحه 105- 242 ❕اين حديث شريف خطوط مهمى را در برابر مسلمانان ترسيم مى‏ كند كه به قسمتى از آن ذيلًا به طور فشرده اشاره مى ‏شود ؛ 1⃣قرآن و اهلبيت عليهم السلام هميشه همراه يكديگرند و جدايى ناپذيرند؛ و آنها كه طالب حقايق قرآن هستند بايد دست به دامن اهلبيت عليهم السلام بزنند. 2⃣ همان گونه كه پيروى از قرآن بدون هيچ گونه قيد و شرط بر همه مسلمين واجب است پيروى از اهلبيت عليه السلام نيز بدون قيد و شرط واجب است. 3⃣ اهلبيت عليهم السلام معصوم اند زيرا جدايى ‏ناپذير بودن آنها از قرآن از يك سو، و لزوم پيروى بى قيد و شرط از آنان از سوى ديگر، دليل روشنى بر معصوم بودن آنها از خطا و اشتباه و گناه است. چرا كه اگر آنها گناه يا خطايى داشتند از قرآن جدا مى ‏شدند؛ و پيروى از آنان، مسلمانان را ازضلالت و گمراهى بيمه نمى ‏كرد؛ و اينكه مى‏ فرمايد: با پيروى از آنان در برابر گمراهى ‏ها مصونيت داريد، دليل روشنى بر عصمت آنها است. 4⃣ از همه مهم تر اينكه پيامبر اين برنامه را براى تمام ادوار تاريخ مسلمين تا روز قيامت تنظيم كرده؛ مى ‏فرمايد: «اين دو هميشه با هم هستند تا در كنار حوض كوثر نزد من آيند». اين به خوبى نشان مى‏ دهد كه در تمام طول تاريخ اسلام فردى از اهل بيت عليهم السلام به عنوان پيشواى معصوم عليه السلام وجود دارد؛ و همان گونه كه قرآن هميشه چراغ هدايت است آنها نيز هميشه چراغ هدايت اند؛ پس بايد كاوش كنيم و در هر عصر و زمان آنها را پيدا كنيم. 5⃣ از اين حديث شريف استاده مى‏شود كه جداشدن يا پيشى گرفتن از اهل بيت عليهم السلام مايه گمراهى است؛ و هيچ انتخابى را نبايد بر انتخاب آنها مقدم داشت. 6⃣ آنها از همه افضل و اعلم و برتر اند . 📚پیام قرآن ج 9 ص 75 🔸 👇
🔸 👇 👌حال وهابی ساده لوح اشکال کرده است که اگر نتیجه گیری شما ، صحیح است ، پس چرا هنوز که قیامت نشده است ، عترت از قرآن جدا شده است و امام زمان ع به غیبت رفته اند و ما نمی توانیم از وجود ایشان بهره ببریم ❗️ ❕در حالی که بر خلاف ادعای او ، عترت و امام عصر ع از قرآن جدا نشده اند ، آنچه اتفاق افتاده است ، غیبت امام زمان ع است ، نه مرگ و جدایی او از قرآن کریم . 👌امام زمان ع هم اینک نیز در کنار قرآن ، به حیات خود ادامه می دهد . زمانی عترت از قرآن جدا می شود که در روی زمین ، کسی از عترت و امامان اهلبیت ع وجود نداشته باشد . ❔شما می توانید سوال کنید که چرا امام زمان غائب است و ما نمی توانیم از محضر ایشان بهره ببریم ❗️اما نمی توانید ادعا کنید که امام زمان از قرآن جدا شده اند ❗️ 👌علت غیبت امام زمان ع ، خود مردم بودند که به عوض بهره مندی و استفاده از امام ، قصد کشتن و نابودی ایشان را داشتند ، لذا این اهمال و کوتاهی خود مردم بود که موجب شد نتوانیم از هدایت امام ع بهره کامل بگیریم ، چنان که این سخن خواجه نصیرالدین طوسی مشهور است ؛ « وجود امام لطف است ، تصرف امام لطف دیگر است ، و عدم و غیبت امام بازگشت به خود ما می کند » 📚کشف المراد ص226 ❕لذا امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « همانا برای قائم پیش از آن که قیام کند غیبتی است چرا که در هراس است و حضرت اشاره به شکم خود کرد یعنی بیم کشته شدن دارد» 📚الکافی ج1 ص340 ❕برخی از علما چنین مثال می زنند ؛ 👌« اگر اداره برق يك شهر براى روشنايى كوچه ‏اى، تير چراغ برقى نصب كرد و لامپى به آن زد، ولى بچه‏ هاى كوچه با زدن سنگ لامپ را شكستند، مأموره اداره لامپ ديگرى مى ‏زند. چنانچه مجدداً بچه ‏ها لامپ را هم بشكنند، باز اداره برق، براى روشنايى محل اقدام به نصب لامپ ديگرى مى‏ نمايد. حال اگر براى بار سوم بچه‏ هاى بى‏ ادب لامپ را شكستند، به احتمال بسيار زياد، اداره برق تمايلى به نصب مجدد لامپ ندارد، اما به خاطر خواهش بزرگترها و رفاه حال اهالى آن كوچه، ممكن است لامپ ديگرى را نصب كند. اما فكر مى‏ كنيد اداره برق تا چه تعداد اين كار را انجام دهد؟ ❕در مورد بحث ما نيز، حاكمان ستمگر، يازده چراغ هدايت را شكستند ، ( مردم هم امامان را همراهی نکردند ) خداوند نيز چراغ دوازدهم را نگه داشت تا زمانى كه مردم لياقت و آمادگى بهره‏ گيرى از اين چراغ هدايت را پيدا كنند » 📚اصول عقائد ، قرائتی ، ص 461 👌بر این اساس ، امام مهدی علیه السلام زمانی ظهور می کند که تمام عالم دستشان از همه جا کوتاه و برای اصلاح ظلم و فساد جهان ، دست به دامان یک منجی الهی بزنند و از همه چیز و همه کس دل بکنند ، و قدر وجود امام ع را بدانند ، آن موقع است که ظهور واقع می شود ، لذا می بینیم که در روایات ما به این نکته اشاره شده که زمان ظهور ، زمانی است که ناامیدی سراسری تمام عالم را فرا گیرد و همگان برای اصلاح عالم جز به یک منجی الهی ، امید نداشته باشند . 👌امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « اين امر (قيام مهدی ) جز پس از نااميدى، براى شما رخ نمى ‏دهد و به خدا سوگند، تا آن گاه كه از هم جدا و ناب شويد و از آزمون به [سالم‏] در آييد و به خدا سوگند، تا آن گاه كه هر كس بايد بدبخت شود، بشود و آن كه بايد خوش‏بخت بشود، بشود». 📚الكافى ج 1 ص 370 👌و فرمود ؛ «اين امر (قيام)، هنگامى روى مى‏ دهد كه بيشترين يأس و سخت‏ ترين اندوه را داشته باشيد » 📚الغيبة، نعمانى ، ص 181 ح 29 ❕در این هنگام است که امر مهدی علیه السلام در یک شب سامان گرفته و ظهور محقق می شود ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ «مهدى، از ما اهل بيت است و خداوند، كارش را در يك شب، سامان مى‏ دهد» و در نقلى ديگر، «خداوند، او را در يك شب، سامان مى‏ دهد» 📚كمال الدين یک جلدی ، ص 152 ح 15، بحار الأنوار ،ج 52 ص 280 ح 7. 🔸البته ،بر خلاف ادعای وهابی ، مردم از وجود و هدایت، امام غائب علیه السلام در عصر غیبت بی بهره نیستند ، و از جنبه های مختلفی از وجود ایشان بهره می برند ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ «سوگند به خدایی كه مرا به نبوت برگزید، مردم از او سود می‌برند و از نور ولایتش در دوران غیبت، بهره می‌گیرند؛ چنان كه از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهره می‌برند.» 📚بحار الانوار ج52 ص93 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔خداوند در سوره‌ی صاد آیه‌ی 41 از زبان ایوب چنین می‌فرماید: «...حقیقتاً مرا خسته کرد و مرا مورد عذاب قرار داد». همچنین در آیات 82 و 83 این سوره چنین می‌گوید: «شیطان گفت به عظمتت قسم، همه آنها را گمراه خواهم ساخت به جزبندگان مخلَص شما». با توجه به این آیه شیطان نمی‌تواند بر مخلص تسلط داشته باشد. پس در خستگی حضرت ایّوب چطور می‌تواند شیطان تأثیر داشته باشد؟ و همچنین حضرت ایوب با این جمله «شیطان مرا مورد عذاب قرار داد» می‌خواهد چه بگوید؟آیا همه اینها نشانه نفوذ به نمی باشد ❗️❗️ 💠💠 👌 می فرماید ؛ « به خاطر بیاور بنده ما را ، هنگامی که پرودگارش را خوانده که شیطان من را به رنج و عذاب افکنده است» 🔶#ص 41 👌این آیه اشاره است به گرفتاریهای شدید و طاقت فرسا و درد و رنج فراوان حضرت ایوب ، درد و رنجی که شیطان در آن بود که شرح آن در روایتی از امام علیه السلام به این بیان رسیده است ؛ 🗯کسی از امام علیه السلام سؤال کرد بلائی که دامنگیر ایوب شد برای چه بود؟ (شاید فکر می کرد کار خلافی از او سر زده بود که خداوند او را مبتلا ساخت ) . 🔷امام در پاسخ او جواب فرمود که خلاصه اش چنین است : ❕«ایوب به خاطر کفران نعمت گرفتار آن مصائب عظیم نشد بلکه به عکس ‍ به خاطر شکر بود، زیرا به پیشگاه خدا عرضه داشت که اگر ایوب را شاکر می بینی به خاطر نعمت فراوانی است که به او داده ای، مسلما اگر این نعمتها از او گرفته شود او هرگز بنده شکرگزاری نخواهد بود. 🔶خداوند برای اینکه اخلاص ایوب را بر همگان روشن سازد، و او را الگوئی برای جهانیان قرار دهد که به هنگام نعمت و رنج هر دو شاکر و صابر باشند به شیطان اجازه داد که بر دنیای او گردد . شیطان از خدا خواست اموال سرشار ایوب، زراعت و گوسفندانش و همچنین فرزندان او از میان بروند، و آفات و بلاها در مدت کوتاهی آنها را از میان برد، ولی نه تنها از مقام شکر ایوب کاسته نشد بلکه افزوده گشت . 👌او از خدا خواست که این بار بر بدن ایوب مسلط گردد، و آنچنان بیمار شود که از شدت درد و رنجوری به خود بپیچد و اسیر و بستر گردد . 🔷این نیز از مقام او چیزی نکاست . 🗯ولی جریانی پیش آمد که قلب ایوب را شکست و روح او را سخت جریحه دار ساخت، و آن اینکه جمعی از راهبان بنی اسرائیل به دیدنش ‍ آمدند و گفتند: تو چه گناهی کرده ای که به این الیم گرفتار شده ای ❕ 🔷ایوب در پاسخ گفت به پروردگارم سوگند که خلافی در کار نبوده، همیشه در طاعت الهی کوشا بوده ام، و هر لقمه غذائی خوردم یتیم و بر سر سفره من حاضر بوده . 👌ایوب از این شماتت دوستان بیش از هر مصیبت دیگری ناراحت شد، ولی باز رشته صبر را از کف نداد، و آب زلال شکر را به کفران آلوده نساخت، تنها رو به درگاه خدا آورد و جمله های بالا را بیان نمود، و چون از عهده امتحانات الهی به برآمده بود خداوند درهای رحمتش را بار دیگر به روی این بنده صابر و شکیبا گشود، و نعمتهای از دست رفته را یکی پس از دیگری و حتی بیش از آن را به او ارزانی داشت، تا همگان سرانجام نیک صبر و و شکر را دریابند . 📚 ج1 ص76 📚 ج12 ص 346 👌با توجه به این روایت ، روشن می شود که مراد از تسلط بر حضرت ایوب و گرفتار ساختن او ، تسلط به معنای گمراه کردن و منحرف کردن او نیست تا با مقام نا سازگار باشد ، بلکه اشاره ای است به گرفتاری هایی که شیطنت شیطان در آن موثر بوده است که خداوند نیز برای آزمایش این پیامبر بزرگ و ترفیع درجه او ، درخواست های را پذیرفت . 📚 ج19 ص296 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔شخصی میگوید من به اندازه ای میخورم که حالت اصلی من ازبین نمیرود و مست نمی شوم این حکم حرمت برای آن زمانی هست که طرف اختیارخود را ازدست بدهد جواب ما چیست❕❕ 💠💠 👌از دیدگاه ، خوردن شراب و مشروبات الکلی مطلقا حرام است و فرقی در و یا آن و حدوث یا عدم حدوث حالت نمی باشد . 👌خداوند به صورت خوردن شراب را حرام کرده و می فرماید ؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید وبت ها وازلام پلیدند و از عمل شیطانند از آنها دوری کنید تا رستگار شوید» 🔶 🗯و می فرماید ؛ «شیطان می خواهد در میان شما به وسیله ی وقمار عداوت ایجاد کند وشما را از ذکر خدا واز نماز باز دارد» 🔶 🔷و می فرماید ؛ «درباره ی وقمار از تو سؤال میکنند بگو در آنها گناه و زیان بزرگی است» 🔶 🗯در این آیات خداوند به صورت مطلق خوردن را حرام اعلام کرده است و در حکم حرمت از جهت کمی و زیادی و مستی و غیر مستی نگذاشته است . 🗯به این نکته در متعددی نیز اشاره شده است . 🔶امام علیه السلام فرمود ؛ « هر نوع شراب و مسکری حرام است ، حتی نوشیدن یک از آن حرام است » 📚 👌و ؛ « خداوند صراحتا شراب را حرام کرده است ، پس خوردن کم و یا زیاد آن می باشد » 📚 👌امام علیه السلام نیز فرمود ؛ « اسلام خالص در شهادت به وحدانیت خدا ...و تحریم شراب است ، و فرقی بین کم و زیاد خوردن آن نیست ،آنچه که خوردن زیادی آن سبب مستی می شود ، خوردن کم آن نیز است » 📚 ج2 ص126 👌به این مضمون روایات متعدد دیگری نیز وارد شده است که جهت آگاهی شود ؛ 📚 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁