eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
70 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🗯ادامه پاسخ 👇👇 ❗️اين آيات و آيات ديگر كه بيانگر تلاش شياطين در عقيم كر دن فعاليت پيامبران وتحريك مردم بر مخالفت با انوار الهى مى باشد، روشن ترين گواه بر اين است كه مداخله شيطان در تمنيات وكارهاى پيامبران، همان دعوت مردم به مخالفت و شورانيدن آنان بر ضد معلمان و آموزگاران الهى است. 🗯ج. محو اثر مداخله شيطان ❗️محو آثار مداخله شيطان در عقيم سازى تلاش هاى پيامبران، همان نصرتهاى الهى است كه پيوسته شامل حال پيامبران و افراد با ايمان بوده است; چنانچه مى فرمايد: 🔷«ما پيامبران خود و افراد با ايمان را در زندگى اين جهان يارى مى كنيم» 📓غافر51 ❗️گاهى محو مداخله شيطان به صورت نابود كردن دشمنان حق، و زير رو كردن سرزمين آنان و يا غرق در دريا صورت مى پذيرفت، وسرانجام رسل الهى و مؤمنان به آنان، نجات مى يافتند و اين مسأله در تاريخ و قصص پيامبرانى مانند نوح، لوط، شعيب و موسى و مانند آنها كاملاً مشخص و روشن است. ❗️خلاصه، خدا در اين آيات سه گانه از يك سنت ديرينه حكايت كرده و يادآور مى شود كه: 🗯از يك طرف، پيوسته پيامبران براى پيشبرد مقاصد الهى خود، نقشه ها و برنامه هايى مى ريختند ووارد ميدان عمل مى شدند. 🗯از طرف ديگر: شياطين و دشمنان سعادت انسان، از طريق وسوسه در قلوب مردم، آنان را به مخالفت و مبارزه با رسل الهى دعوت مى كردند و محيط زندگى را به صورت صحنه نبرد حق و باطل درمى آوردند و فريب خوردگان شيطان در تحقّق مقاصد آنان، تعويق وتأخير و آسيب وخلل ايجاد مى كردند، سرانجام كمكهاى غيبى فرا مى رسيد، و پيامبران و افراد با ايمان را كمك مى كرد و سرزمين آنها را با اهلاك ونابود كردن مخالفان، پاك مى ساخت. 🗯دقت در مفاد آيات قرآنى، اين سنت الهى را روشن مى سازد، همچنانكه دقت در آيه هاى دوم و سوم، علت مداخله شيطان را در برنامه هاى سازنده پيامبران تشريح مى كند و يادآور مى شود كه: ❗️هدف از القاى شيطان و سپس محو و نابود كردن آثار عمليات او، آزمون افراد است، در اينجا مردم بر دو گروهند: 🔷1. گروه بيمار و سنگدل، اينها فريب شيطان را خورده و از آن پيروى مى كنند همچنانكه مى فرمايد: ❗️«القا و مداخله شيطان در برنامه هاى سازنده پيامبران، مايه امتحان براى بيمارگونه ها و سنگدلان است كه به خاطر مخالفت عميق با حق و حقيقت از آن پيروى مى كنند». 📓حج 53 🔷2. گروه دانا و آشنا به حق، اين گروه برنامه و تلاش پيامبران را حق تلقى كرده، و مى دانند كه از جانب خدا است، چنانكه مى فرمايد: «آنگاه به آن ايمان آورده و دلهاى آنها در مقابل آن خاضع و خاشع مى گردد». 📓حج 54 ❗️خلاصه : تلاش پى گير پيامبران و نقشه ها و برنامه هاى آنان در مسير هدايت اقوام، وتوطئه شيطان و تحريك مردم بر ضد پيامبران، ميدان آزمايشى است براى مؤمنان و آگاهان، و كافران و بيمار دلان; گروه نخست از عهده آزمون به خوبى برآمده وحق را از باطل جدا مى سازند و بر حقانيت دعوت پيامبران پى برده و در مقابل حقّ، خضوع و خشوع مى كنند. 🔷و گروه ديگر به خاطر شقاق و جدالى كه با حق دارند، فريب شيطان را مى خورند و بر كفر خود باقى مى مانند. ❗️از این بیانات روشن میشود ایه کوچکترین دلالتی بر مدعای انان ندارد 📚برگرفته از تفسیر موضوعی منشور جاوید،علامه سبحانی،ج 4 ص83 به بعد ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال شما در پاسخ های گذشته اوردید که بهشت و جهنم خلق شده اند اما نگفتید بهشت و جهنم کجا هستند لطفا بگید که بهشت و جهنم کجا هستند 🔷پاسخ: 🗯در مورد مکان بهشت و جهنم: ❗️خداوند در مورد پیامبر گرامی می فرماید: « بار دیگر ( پیامبر) او را مشاهده کرد .واین مشاهده در کنار سدره المنتهی روی داد.همانی که جنه الماوی و بهشت برین در کنار آن است» 📓نجم 13 تا 15 ❗️از این ایه استفاده می شود که هر جا « سدره المنتهی » باشد بهشت موعود نیز همانجا است 🗯در روایات ما امده است که « سدره المنتهی» در اسمان هفتم است 🔷در تفسیر علی بن ابراهیم امده است: « پاسخ کسانی که افرینش بهشت و دوزخ را انکار می کنند ایه « عندها جنه الماوی» می باشد .یعنی در نزد سدره المنتهی که در اسمان هفتم است بهشت جاویدان قرار دارد» 📚تفسیر علی بن ابراهیم ج2 ص335 ❗️ونیز در ایه 22 ذاریات امده است: « روزی شما در آسمان است و همچنین انچه به شما وعده داده می شود» 🗯بسیاری از مفسران معتقدند که منظور از انچه خدا به بندگانش وعده داده که در اسمان است همان بهشت جاوید است‌ 📚پیام قران ،ج6 ص258 📚بحار الانوار ج8 ص101 🔶حضرت علی فرمود: « بهشت در اسمان و جهنم در زمین است» 📚الخصال ج2 ص597 ❗️علامه مجلسی چنین می اورد: « در مورد جایگاه بهشت و جهنم در روایات امده است که بهشت بالای اسمانهای هفت گانه و دوزخ در طبقه هفتم زمین است .این دیدگاه مورد قبول اکثریت مسلمین است» 📚بحار الانوار ج8 ص205 ❗️البته برخی این نظریه را مقبول نمی دانند و نظریه دیگری ارائه می دهند 📚منشور جاوید،علامه سبحانی،ج5 ص547 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال در نظریه ولایت فقیه نقش مردم چیست ایا همراهی مردم سبب مشروعیت حکومت فقیه است به گونه ای که اگر مردم فقیهی را به رهبری نپذیرند حکومتش باطل است یا خیر همراهی مردم سبب مشروعیت نیست که در این فرض اگر هم مردم خواهان حکومت فقیه نباشند باز فقیه مشروعیت حکومت دارد لطفا واضح توضیح دهید 🔷پاسخ: ❗️به اعتقاد ما نظر صحيح این است که اصل تشريع حكومت و حاكميت فقيه از طرف خداوند و امام زمان است و همچنين تعيين شخص آن هم بايد به نوعى به امام زمان و اجازه آن جضرت انتساب پيدا كند امّا تحقّق و استقرار حاكميت و حكومتش بستگى به قبول و پذيرش مردم دارد. ❗️ دليل ما بر اين مدّعا اين است كه: 🔷ما بر اساس بينش اسلامى معتقديم كه علّت ايجاد همه هستى و جهان و از جمله انسان ها، خداوند است. اوست كه لباس وجود را بر اندام همه موجودات پوشانده و به آنها هستى بخشيده است و هر آن چه كه در آسمان‌ها و زمين است همه از آن خداوند است و او مالك حقيقى همه آنهاست: «فَاِنَّ لِلَّهِ مَا فِى السَّمَوَاتِ وَ مَا فِى الْاَرْضِ» 📓نسائ 31 ❗️پس هر آينه آن چه در آسمان‌ها و آن چه در زمين است از آن خداست. 🔷بر اساس تفكّر اسلامى، همه انسان‌ها عبد و مملوك خدا هستند؛ ان هم مملوکیت حقیقی يعنى حقيقتاً هيچ جزء از وجود ما از آن خودمان نيست و هستى ما تماماً از اوست و هيچ چيز حتّى يك سلّول هم كه متعلّق به خودمان باشد و ما آن را بوجود آورده باشيم نداريم. ❗️از طرف ديگر، عقل هر انسانى درك مى‌كند كه تصّرف در ملك ديگران بدون اجازه آنان مجاز نيست و كارى ناپسند و نارواست و شاهدش هم اين است كه اگر كسى در آن چه كه متعلّق به ماست (مثل خانه و ماشين و كفش و لباس و...) بدون اجازه و رضايت ما تصّرف كند ناراحت مى‌شويم و فريادمان بلند مى‌شود و معتقديم در حقّ ما ستم شده است. اين قضاوت بر اساس همان قاعده عقلى است كه هر كسى مى‌فهمد كه تصّرف در ملك ديگران ناروا و ناپسند است. ❗️بنابراين، اگر از طرفى همه عالم و از جمله همه انسان‌ها ملك حقيقى خداوند هستند و تمام هستى و ذرّات وجود آنها متعلّق به خداوند است و از خود چيزى ندارند، و از طرف ديگر هم عقل تصديق مى‌كند كه تصرّف در ملك ديگران كارى ناروا و ناپسند و ظالمانه است بنابر اين هيچ انسانى حقّ تصرّف، نه در خود و نه در ديگران را، بى اذن و اجازه خداوند ندارد. 🗯 و بديهى است كه لازمه حكومت، گرفتن و بستن و زندان كردن و جريمه كردن و ماليات گرفتن و كشتن و اعدام و خلاصه انواع تصرّف‌ها و ايجاد محدوديت هاى مختلف در رفتارها و زندگى افراد و مردم جامعه است؛ ❗️بنابر اين حاكم بايد براى اين تصرّفات، از مالك حقيقى انسان‌ها كه كسى غير از خداوند نيست اجازه داشته باشد و گرنه تمامى تصرّفات او بر اساس حكم عقل، ناروا و ظالمانه و غاصبانه خواهد بود. 🗯 بر اساس ادلّه‌اى كه در دست داريم خداوند اين اجازه و حق را به پيامبر اسلام و امامان معصوم بعد از ايشان داده است: ❗️«پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان به آنان سزاوارتر (مقدّم تر) است.» 📓احزاب6 ❗️«خدا را فرمان ببريد و پيامبر و اولياي امرتان ( امامان )را اطاعت كنيد.» 📓نسائ 59 ❗️همچنين بر اساس ادله اثبات ولايت فقيه، در زمان غيبت چنين حقّى به فقيه جامع الشرايط داده شده و از جانب خدا و امام زمان براى حكومت نصب شده است. ❗️ امّا دليلى در دست نداريم كه اين حق به ديگران و از جمله، به آحاد مردم و افراد يك جامعه و مسلمانان هم داده شده باشد. 🔷البتّه اين نصب، نصب عام است؛ يعنى فرد خاصّى را معيّن نكرده‌اند بلكه صفاتى بيان شده كه در هر فردى يافت شود او براى اين كار صلاحيت دارد. امّا چون روشن است كه يك حكومت با چند حاكم مستقل سازگار نيست و در صورت وجود چند حاكم مستقل، ديگر «يك» حكومت نخواهيم داشت ناچار بايد يك نفر از ميان آنان انتخاب شود. ❗️امّا اين انتخاب در واقع نظير ديدن هلال ماه است كه اوّل ماه را ثابت مى‌كند و نظير تعيين مرجع تقليد است. 🗯 توضيح اين كه: ❗️ما به عنوان مسلمان مكلّفيم كه ماه رمضان را روزه بگيريم. امّا براى اين كه بدانيم ماه رمضان شده يا نه، بايد رؤيت هلال كنيم و ببينيم آيا هلال شب اوّل ماه در آسمان ديده مى‌شود. اگر هلال ماه رؤيت شد آن گاه «كشف» مى‌كنيم كه ماه رمضان شده و بايد روزه بگيريم. در اين جا اين گونه نيست كه ما به ماه رمضان مشروعيت بدهيم؛ يعنى ماه رمضان را ماه رمضان كنيم بلكه در خارج يا هلال شب اوّل ماه واقعاً وجود دارد يا واقعاً وجود ندارد، اگر هلال ماه وجود داشته باشد ماه رمضان هست و اگر نباشد ماه رمضان نيست. آنچه ما در اين ميان انجام مى‌دهيم و به عهده ما گذاشته شده تنها كشف اين مسأله است كه آيا هلال ماه وجود دارد يا نه؟ 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇👇
🗯ادامه پاسخ ❗️❗️❗️ ❗️و يا در مسأله تقليد، ما معتقديم هر مسلمانى كه خودش متخصّص در استنباط و شناسايى احكام دين نيست بايد از كسى كه چنين تخصّصى را دارد، كه همان مجتهد است، تقليد كند. در اين م سأله هم وقتى كسى بدنبال تعيين مرجع تقليد براى خودش مى‌رود اين طور نيست كه مى‌خواهد به مرجع تقليد مشروعيت بدهد و او را مجتهد كند. بلكه آن شخص قبل از تحقيق ما واقعا مجتهد است و يا واقعا مجتهد نيست و صلاحيت براى تقليد ندارد. ما با تحقيق فقط مى‌خواهيم «كشف» كنيم كه آيا چنين صلاحيتى در او وجود دارد يا ندارد. ❗️ بنابراين، كار ما «خلق و ايجاد» آن صلاحيت نيست بلكه «كشف و شناسايى» آن است. 🔶در مورد ولىّ فقيه هم مسأله به همين ترتيب است. يعنى با نصب عام از ناحيه خداوند و امام زمان فقيه حقّ حاكميت پيدا كرده و مشروعيت دارد و ما فقط كارمان اين است كه اين حقّ حاكميت را كه واقعا و در خارج و قبل از تحقيق ما وجود دارد كشف و شناسايى نماييم. با اين بيان معلوم مى‌شود كه تعيين نمايندگان مجلس خبرگان رهبرى از جانب مردم و بعد هم تعيين رهبر بوسيله اين نمايندگان، حقيقت و ماهيتش چيزى غير از آن چه گفتيم، يعنى كشف و شناسايى فردى كه واجد صلاحيت و مشروعيت براى منصب ولايت فقيه و رهبرى است نخواهد بود. ❗️بنابراين، هم اصل مشروعيت ولى فقيه و هم تعيين او به نوعى منتسب به امام زمان است. البته اين كشف بدان معنا نيست كه اين شخص خاص، مورد نظر امام زمان بوده است بلكه همان‌طور كه گفتيم اين مسأله نظير كشف و شناسايى مرجع تقليد است كه در آن مورد هم شخص خاصّى براى تقليد معيّن نشده بلكه يك سرى ويژگى هاى عام بيان شده و هر كس داراى چنين ويژگى هايى باشد مرجعيت او مورد قبول و رضاى خدا و امام زمان(عليه السلام) خواهد بود. ❗️ تا اين جا معلوم شد كه در زمان غيبت امام معصوم نيز به مانند زمان حضور پيامبر و امامان معصوم، مردم هيچ نقشى در مشروعيت بخشى به حكومت فقيه (نه در اصل مشروعيت ونه در تعيين فرد و مصداق) ندارند. ❗️و امّا نسبت به تحقّق و استقرار حكومت و حاكميت فقيه در زمان غيبت امام معصوم بايد بگوييم كه اين مسأله تماماً به پذيرش جامعه و مقبوليت مردمى بستگى دارد. يعنى اين مردم و مسلمانان هستند كه بايد زمينه تحقّق و استقرار اين حاكميت را فراهم كنند و تا مردم نخواهند نظام اسلامى محقّق نخواهد شد و فقيه در اصل تأسيس حكومت خود هيچ گاه متوسّل به زور و جبر نمى‌شود بلكه نظير همه پيامبران و امامان، تنها در صورتى كه خود مردم به حكومت وى تمايل نشان دهند دست به تشكيل حکومت خواهد زد. در اين مورد هم نظير همه احكام و دستورات الهى، مردم مى‌توانند به اختيار خودشان آن را بپذيرند واطاعت كنند و مى‌توانند هم نافرمانى كرده سرپيچى نمايند. البتّه مردم در طول تاريخ ملزم و مكلّف بوده‌اند كه به حاكميت الهى و حكومت پيامبران و امامان تن دهند و حق حاكميت آنان را به رسميت شناخته بپذيرند و اگر نپذيرفته‌اند در پيشگاه خداوند گناه كار و معاقب خواهند بود. 📚نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه،ایت الله مصباح،ص69 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال ایا عقیده به شفاعت در روز قیامت نوعی پارتی بازی نمی باشد که هر کس پارتی اش قوی تر بود نجات می یابد و شیعیان همواره به امید همین پارتی های خود به دنبال گناه می روند و می گوید روز قیامت شفاعت می شویم 🔷پاسخ: ❗️هرگاه حقيقت شفاعت اين باشد كه گنهكار در روز رستاخيز بسان اين جهان، از پيش خود وسيله اى برانگيزد، و او نيز بدون در نظر گرفتن هيچ شرطى، تحت تأثير درخواست او قرار گيرد، و در پرتو نفوذى كه در پيشگاه خداوند دارد عفو و مغفرت خدا را نسبت به چنين مجرم جلب نمايد، اين نوع شفاعت همان بيدادگرى و پارتى بازى است كه بايد دستگاه ربوبى را از اين آلودگى ها پاك و پيراسته دانست. 🔷اين همان شفاعت باطلى است كه عربهاى مشرك درباره بتها مى انديشيدند، زيرا آنها را متنفذان درگاه الهى مى دانستند و معتقد بودند كه از طريق نيايش و پرستش مى توانند رضايت آنها را جلب كنند، و آنها را تحت تاثیر ر خود قرار دهند كه در حقّ آنها شفاعت نمايند. و چنين مى گفتند: «آنان شفيعان ما در پيشگاه خداوند هستند» 📓یونس18 و نيز مى گفتند: «ما آنان را از اين جهت مى پرستيم كه ما را به خدا نزديك سازند». 📓 زمر3 ❗️قرآن مجيد با شدّت خاصى از اين نوع شفاعت انتقاد كرده، و در ذيل آيه نخست مى فرمايد: «بگو اى پيامبر گرامى آيا خدا را به آنچه كه در آسمانها و زمين وجود ندارد، آگاه مى سازيد؟ پيراسته است خداوند از آنچه كه براى او شريك مى پندارند». 📓یونس 18 🗯خلاصه شفاعت به اين معنى كه، كار از گنهكار شروع گردد، به خدا منتهى شود، و در شفاعت هيچ قيد و شرطى در كار نباشد، شفاعتى است باطل، كه هرگز نمى توان آن را به مقام ربوبى كه جز اراده نافذ او هيچ اراده اى حاكم و نافذ نيست، و زمام كار در دست او است، نسبت داد. ❗️اعتقاد به وجود چنين شفاعت، جز مقايسه شفاعت اخروى به شفاعت هاى دنيوى، علت ديگرى ندارد، وجريان در شفاعت هاى دنيوى از اين قرار است و فرد گنهكار به شفيعى متوسل مى شود، و او را بر مى انگيزد كه با فرمانرواى وقت، كه زمام كار در دست او است، تماس بگيرد، و روى نفوذى كه در دستگاه او دارد، وى را وادار كند كه از تقصير او درگذرد و از اجراى قانون در حقّ او صرف نظر كند. 🔴در حالى كه شفاعت در روز رستاخيز درست نقطه مقابل اين است، در اين جا فرمانرواى عادل(خداى متعال) روى مصالحى كه خود مى داند، اولياى خود را برمى انگيزد كه درباره آن گروه از گنهكاران كه شايستگى شفاعت را دارند، و ارتباط خود را با خدا قطع نكرده، و پيوند ايمانى را با اولياى خدا حفظ كرده اند، شفاعت كنند تا مشمول رحمت و مغفرت و آمرزش خداوند گردند. ❗️در اين جا ممكن است سؤال شود كه هرگاه هدف از شفاعت اين است كه افراد گنهكار مشمول رحمت حق و آمرزش او قرار گيرند چرا خود خدا مستقيماً اين كار را انجام نمى دهد؟ 🗯پاسخ اين سؤال روشن است، زيرا سنّت و اراده حكيمانه خداوندى، بر اين تعلق گرفته است كه نعمت هاى مادى و معنوى خود را از طريق اسباب و علل به بندگان خود برساند، مثلاً يك انسان در پرتو اشعه حيات بخش خورشيد، رشد و نمو مى كند، در حالى كه خداوند مى توانست بدون آفريدن چنين سببى، نعمت نمو و رشد در اختيار او قرار دهد. هم چنين خداوند افراد بشر را به وسيله پيامبران به تكاليف خود آشنا مى سازد، و نعمت هدايت الهى، از راه پيامبران خدا به بشر مى رسد، در صورتى كه خداوند مى توانست نعمت هدايت خود را بدون اعزام پيامبران به آنها ارزانى بدارد در حالى كه مى بينيم كه تمام اين فيوض از طريق اسباب خاص به ما مى رسد. ❗️بنابراين چون اراده حكيمانه وى بر اين تعلق گرفته است كه كليه مواهب مادى ومعنوى خود را از طريق اسبابى كه خود مى آفريند و بر مى انگيزد به بندگان خود برساند، از اين جهت تمام اين نعمت ها از طريق يك رشته نظامات مادى ومعنوى به دست بشر مى رسد، و در سراى ديگر، جريان نيز از همين قرار است، شفاعت جز مغفرت گسترده و آمرزش خداوند چيزى نيست از اين جهت هرگاه همين مغفرت به خود خدا نسبت داده شود آن را مغفرت وامرزش مى نامند، و اگر به اسباب و به علل آن كه اولياى الهى مى باشند نسبت داده شود، شفاعت مى گويند. 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ : ❗️گذشته بر اين پذيرفتن دعا و درخواست اولياى الهى در روز رستاخيز، يك نوع احترام تكريم از عزيزان درگاه خدا مى باشد، و پذيرفتن درخواست آنها معرّف موقعيت آنان است. ❗️علاوه بر اين نخستين شرط شفاعت اين است كه فرد گنهكار، پيوند خود را با خدا قطع نكند، و ارتباط ايمانى و روحى او با اولياى خدا محفوظ باشد، و در پرتو برقرار بودن ارتباط با خدا و اولياى او، مستحق مواهب بيشترى از خداوند گردد پس ديگر نمى توان نام اين تفاوت ها را پارتى بازى ناميد. 🔶هرگز نبايد شك و ترديد كنيم كه ارتباط ناقص با كامل، يا جاهل با دانشمند، يا يك كارگر ساده با استاد كار، ناخود آگاه مايه تكامل آنان مى گردد، بنابراين پيوندى كه اين دسته از گنهكاران با خدا و اولياى او دارند موجب تكامل و برترى آنان نسبت به گروههاى ديگرى مى گردد، و از اين جهت بيشتر مشمول لطف ومرحمت الهى مى شوند. 🔴تفاوت شفاعت هاى دنيوى و اخروى 1⃣ در شفاعت هاى اخروى كار در دست خدا است، وكار از او سرچشمه مى گيرد، و او است كه شفيع را بر مى انگيزد و بر اثر كمال و موقعيتى كه دارد به او حق شفاعت مى بخشد، و رحمت ومغفرت خود را از مجراى او شامل حال بندگان مى سازد، ولى در شفاعت هاى دنيوى كار كاملا بر عكس است، زيرا مجرم شفيع را بر مى انگيزد، و اگر تحريك او نبود، هرگز به فكر شفاعت نمى افتاد، اگر قرآن مجيد دستور مى دهد كه در همين دنيا گروه گنهكار حضور پيامبر برسند، و او را براى دعا و طلب آمرزش تحريك كنند، اين كار نيز مستقيماً از خود خدا شروع مى شود، زيرا او به ما فرمان مى دهد كه چنين كنيم. اگر دستور او نبود هرگز بدنبال پيامبر نمى رفتيم و اگر هم مى رفتيم، بدون فرمان او تأثيرى نداشت. 2⃣ در شفاعت هاى صحيح، شفيع تحت تأثير مقام ربوبى قرار مى گيرد، ولى در شفاعت هاى باطل صاحب قدرت تحت تأثير سخنان شفيع قرار گرفته، و خود شفيع تحت تأثير مجرم قرار مى گيرد. 3⃣شفاعت هاى دنيوى فقط تبعيض در قانون است و نفوذ شفيع، اراده قانونگذار ويا مجريان قانون را مغلوب ساخته، و سرانجام قانون تنها قدرت خود را بر افراد ضعيف وناتوان نشان مى دهد، در حالى كه در شفاعت هاى اخروى هيچ كس قدرت خود را بر خدا تحميل نمى كند، و جلو قانون را نمى گيرد بلكه شفاعت رحمت گسترده و مغفرت نامحدود خداى مهربان است كه از او سرچشمه گرفته و مى خواهد بوسيله آن افرادى را كه شايسته تطهير هستند و قابليت براى پاك شدن دارند، پاك سازد. ❗️گروهى كه از شفاعت محروم مى گردند نه از اين نظر است كه در قانون خدا تبعيض وجود دارد بلكه قابليت مغفرت و رحمت گسترده الهى را ندارند از اين نظر بايد به همان حالت باقى بمانند. 🔷به قول برخى از دانشمندان رحمت خدا بسان موجودى صندوق يك بازرگان و يا بانك نيست كه پايان بپذيرد بلكه بايد در طرف قابليت و شايستگى باشد، تا رحمت خدا به او برسد. ❗️اگر قرآن اصرار میورزد كه شفاعت اولياى خدا، مخصوص كسانى است ت كه مورد رضايت پروردگار جهان گردند چنان كه مى فرمايد: «درباره كسانى شفاعت مى كنند كه مورد رضايت خداوند جهان باشند» 📓انبیا 28 ❗️براى اين است كه او مى داند چه كسى لياقت و شايستگى فيض معنوى و رحمت گسترده او را دارد و چه كسى ندارد. 📚منشور جاوید،ج8 ص321
⁉️سوال چرا در خطبه 80 نهج البلاغه گفته شده زنان ناقص العقل هستند ایا این توهین به زنان نیست پاسخ ❗️توجه به چند نکته لازم است : 1⃣این خطبه بعد از جنگ «جمل» وارد شده و مى دانیم میدان دارِ اصلى آن جنگ، همسر پیامب به نام «عایشه» بود که به تحریک «طلحه» و «زبیر» به شکل بى سابقه اى در میدان جنگ وارد شد و خون هاى زیادى از بى گناهان و یا ناآگاهان به زمین ریخت که بعضى عدد کشته شدگان را بالغ بر هفده هزار نفر مى دانند 2⃣ ما در بسیارى از آیات قرآن حتى مذمتی از نوع بشر مى بینیم: «به یقین انسان حریص و کم طاقت آفریده شده! هنگامى که بدى به او رسد، بى تابى مى کند و هنگامى که خوبى به او رسد بخل مىورزد و مانع دیگران مى شود.» 📚معارج 19-20 ❗️و در جاى دیگر مى خوانیم: « انسان به یقین بسیار ظالم و جاهل بود» 📚احزاب72 ❗️و در جاى دیگر او را، «کفور مبین» (کفران کننده آشکار) نامیده است 📚زخرف 15 🔷و در جاى دیگر از انسان به عنوان موجودى که هرگاه به نعمت مى رسد طغیان مى کند، یاد شده 📚علق 6-7 و مانند آن.... 🗯بى شک، انسان در طبیعتش نه «کفور مبین» است نه «ظلوم و جهول» و نه طغیانگر، بلکه ظاهر این است که این بحثها درباره انسانهایى است که تحت تربیت رهبران الهى قرار نگرفته اند و به صورت گیاهان خودرو، در آمده اند. نه راهنمایى و نه بیدارگرى دارند و در میان هوس ها غوطه ورند. ❗️به همین دلیل در قرآن از مقام انسانِ با تقوا و مطیع فرمان الهى، مدح و تمجید فراوان شده و اصولا بنى آدم به عنوان گل سرسبد جهان آفرینش معرّفى گردیده است 📚اسرائ 70 ❗️در مورد جنس زن نیز مطلب همین گونه است، در میان زنان افراد شایسته اى داریم که حتّى در میان مردان مانند آنها کم است و به عکس، زنان بسیار منحرفى داریم که سرچشمه بسیارى از نابسامانى هاى جامعه بشرى هستند. 3⃣ در این شکی نیست که زنان برجسته در اسلام فراوان بوده اند که پیامبر و امامان برای انها احترام قائل بوده اند نظیر حضرت خدیجه،حضرت فاطمه،ام سلمه ،و ... 🔷افزون بر این قران نیز بسیاری از زنان را مدح کرده است چنان که فرمود: « هر کس کار شایسته ای انجام دهد خواه مرد باشد یا زن در حالی که مومن است او را حیات پاکیزه ای می بخشیم » 📓نحل 97 👌ونیز از برخی از زنان به عنوان الگو و اسوه نام می برد 📓تحریم 11 و12 ♦️امام صادق فرمود: « یک زن صالحه از هزار مرد غیر صالح برتر است» 📚وسائل الشیعه ج20 ص172 🔷وصراحتا تقوا را معیار برتری دانسته است نه چیز دیگر را 📓حجرات13 4⃣با توجه به انچه امد و با توجه به شان نزول خطبه در مورد تعبیر ناقص العقل در مورد زنان می گوییم: ❗️آن سخن ناظر به زنان تربیت نایافته تحت مکتب الهی است .در این نوع زنان عواطف و احساسات بر عقلشان غلبه دارد و ای بسا تحت تاثیر عواطف واقع شده و طبق آن به نفع و یا زیان کسی شهادت می دهند. وطبق این عواطف و احساسات رفتار می کنند واز عقل کم بهذه می گیرند .لذا در روایات ما از مشورت با این نوع از زنان نهی شده است 📚وسائل الشیعه ج 20 ص182 ❗️روشن می شود که تعبیر حضرت امیر یک حکم عام برای تمام افراد زن نمی باشد بلکه ناظر به افرادی از انان است که ویژگی های گفته شده را دارا هستند ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال این که گفته میشه روز قیامت همه باید از پل صراط عبور کنن جریانش چیه یعنی روز قیامت پلی قرار داده میشه تا مردم ازش عبور کنن 🔷پاسخ: ❗️از ایات و روایات استفاده می شود که در روز قیامت گذر گاهی عمومی وجود دارد که همگان باید از آن عبور کنند و در لسان روایات به آن « صراط» گفته میشود. ❗️پیامبر گرامی فرمود: « راهی بر روی جهنم نصب می شود که از مو باریکتر و از لبه شمشیر تیز تر است» 📚الکافی ج8 ص312 🔷امام صادق فرمود: « بعضی مانند برق از آن می گذرند و بعضی همچون اسب تیز رو ،بعضی با دست و زانوها ،بعضی همچون پیادگان،و بعضی به ان اویزان می شوند و می گذرند گاه اتش دوزخ از انها چیزی را می گیرد و چیزی را رها می کند» 📚امالی صدوق،مجلس 33 ❗️جهت دیدن سایر روایات در مورد « صراط» رجوع شود: 📚بحار الانوار ج8 ص64 باب 22 🔶علامه سبحانی در کتاب خویش چنین می اورد: ❗️امااين كه مقصود از صراط و طريق ياد شده كه بر متن دوزخ نصب میشود و همه اهل محشر بايد از آن عبور كنند، چيست؟ در اين جا دو احتمال وجود دارد: 1⃣مقصود معنى ظاهرى آن است يعنى پل يا راهى نظير آنچه در دنيا مى باشد، در سراى ديگر بر جهنم نصب مى شود. 2⃣مقصود اين است كه صراط اخروى تجسم و تبلور همان صراط دنيوى است و صراط مستقيم در دنيا كه پرهيزگاران برگزيده اند، تجسم و تجلى اخروى آن اين است كه آنان را به بهشت مى رساند و از طرفى راههاى باطل كه ستمكاران در اين دنيا پيموده اند; در سراى ديگر تجسم و تبلور اخروى يافته و آنان را داخل دوزخ مى نمايد. 🗯گروهى كه بيشتر به ظواهر اعتماد مى نمايد، نظريه نخست را پذيرفته، و گروه دوم كه با استفاده از قراين و شواهد نقلى و عقلى از مرز ظواهر گذشته و به باطن اين گونه تعابير نيز نظر مى نمايند، نظريه دوم را گزيده اند. ❗️اگر چه داورى در اين قبيل مطالب كار دشوارى است ولى آنچه از مجموع روايات وتعبيرات معصومان در زمينه صراط و راه وصول به دوزخ و بهشت به دست مى آيد همان نظريه دوم است و در اين جا جمله اى از امير مؤمنان على نقل مى نماييم كه مؤيّد نظريه دوم است: ❗️امام درباره تقوا و فرجام پرهيزگارى و نيز برگزيدن راه خطا و منحرف از مسير تقوا چنين مى فرمايد: «خطاها(پيروى از تمايلات حيوانى) مركب هاى سركش و چموشى هستند كه صاحبانشان بر آنها سوار شده و عنان آنها از دستشان گرفته شده پس آنان را وارد دوزخ مى نمايند،و پاكدامنى و خويشتن دارى در برابر شهوات، مركب هاى راهوار و مطيعى هستند كه صاحبانشان بر آن نشسته و زمام آنان در اختيارشان قرار گرفته پس آنان را وارد بهشت مى نمايند» 📚نهج البلاغه،صبحی صالح،خطبه 16 ❗️از اين روايت به خوبى استفاده مى شود كه راه بهشت و دوزخ در حقيقت از هم اكنون در اين دنيا شروع مى شود و در نهايت به بهشت و دوزخ منتهى مى گردد و نه چنين است كه در قيامت راه ديگرى وراى آن بر جهنم نصب مى گردد و اهل محشر مكلف بر عبور از آن مى شوند، بلكه آن كس كه در همين دنيا صراط مستقيم تقوا را برگزيده در سراى ديگر و با تجسم اخروى او را وارد بهشت مى نمايد و آن كس كه راه نافرمانى را برگزيده و از طريق وسطى كه كتاب و سنت ترسيم گر آن است به يمين و شمال منحرف گردد در جهان ديگر تجسم اخروى آن همان سقوط در دركات دوزخ خواهد بود. و در عين حال، نمى توان اين خطبه و امثال آن را گواه قاطع بر نفى نظريه نخست گرفت، زيرا كلام امير مؤمنان على مملو است از مجاز واستعاره و كنايه و ممكن است بخشى از اين تعبيرها يك نوع استعاره باشد كه با هر دو نظريه سازگار باشد» 📚منشور جاوید،ج5 ص508 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال یکی از سوالات و اشکالاتی که مطرح میشه این است که گفته میشه چرا امامان همسران متعدد داشتند و از این ازدواج ها فرزندان متعدد حاصل میشد ایا معاذ الله امامان شهوتران بودند 🔷پاسخ: ❗️ائمه گرامی ما به خاطر برخی از مصلحت ها اقدام به ازدواج های متعدد می کردند از جمله : 1⃣ایجاد رابطه خویشاوندی با قبائل مختلف و گسترس اسلام و تشیع : ❗️یکی از شیوه ها و راه های توسعه و گسترش اسلام و تشیع و در هم شکستن اتحاد نا مقدس مخالفان این بود که با قبائل مختلف رابطه و خویشاوندی برقرار شود.زیرا محکم ترین رابطه نزد عرب رابطه خویشاوندی محسوب می شد و داماد قبیله را همواره از خود می دانستند و دفاع از او را لازم و تنها گذاشتن او را گناه می شمردند.امامان از این روش استفاده کرده تا با قبائل مختلف رابطه خویشاوندی برقرار کنند و از این جهت اسلام و تشیع را گسترش دهند 2⃣الگو دهی برای دیگران: 🗯معصومین برای دیگران الگو بودند.یکی از اهداف انها در ازدواج های مکرر بیان احکام اسلام و نهادینه کردن فرهنگ ازدواج در جامعه بود.در عصر معصومین جامعه عرب به مفاسد و انحرافات اجتماعی و اخلاقی الوده بودند.امامان با ازدواج های متعدد و مکرر الگوی عملی برای انها بودند تا از انحرافات و مفاسد اخلاقی دست بر داشته از طریق ازدواج نیاز های خود را ارضائ کنند. ❗️برگزاری ازدواج های ساده و ازدواج با زنان شوهر مرده و بیوه و بیان راه و روش معاشرت با همسر و رعایت عدالت بین انها همه از جهت الگویی برای دیگران بوده است 3⃣تربیت نسلی جهت گسترش مکتب تشیع در جامعه آن روز: ❗️امامان ما همواره تحت فشار دستگاه حکومت آزادی عمل چندانی برای تبیلغ دین ومعارف نداشتند.چه راهی بهتر از این که با تربیت نسلی پاک دین را از خطر انحراف نجات دهند 4⃣حفظ شخصیت زنان و تربیت انها: ❗️در عصر معصومین در جنگ ها عده ای از زنان اسیر می شدند و برده می شدند و یا با کشته شدن بی سرپرست می شدند ودر چنین شرایطی شخصیت اجتماعی انها به شدت مورد تهدید واقع می شد.امامان برای حفظ شخصیت آن بانوان و یا آزاد شدن اسیران و بردگان با انها ازدواج می کردند و انها را تربیت نموده سپس آزاد می کردند. 🗯به این وسیله شخصیت و ابروی زنان را از دسترس هوسبازان مصون نگه می داشتند ❗️با توجه به ماهیت ازدواج های امامان به این نتیجه می رسیم که هدف انها هیچ گاه از روی هوس و بدون دلیل نبوده است بلکه در طریق تبلیغ و گسترش اسلام و تشیع صورت گرفته و کاملا جنبه تربیتی و الگویی داشته است. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال چرا تو اسلام همجنس گرایی ممنوع است ولی سایر کشورها اجازه میدن خب شاید یکی خوشش نیاد با زنان نزدیکی کنه دوست داشته باشه با مرد ها باشه چه اشکالی داره خب 🔷پاسخ: ❗️«گر چه در دنیاى غرب که آلودگى هاى جنسى فوق العاده زیاد است، این گونه زشتى ها مورد تنفر نیست و حتى شنیده مى شود در بعضى از کشورها همانند «انگلستان» طبق قانونى که با کمال وقاحت از پارلمان گذشته این موضوع جواز قانونى پیدا کرده 🔶ولى شیوع این گونه زشتى ها هرگز از قبح آن نمى کاهد و مفاسد اخلاقى و روانى و اجتماعى آن در جاى خود ثابت است. 🔴گاهى بعضى از پیروان مکتب مادى که این گونه آلودگى ها را دارند، براى توجیه عملشان مى گویند: ما هیچ گونه منع طبّى براى آن سراغ نداریم! 🔷اما آنها فراموش کرده اند که اصولاً هر گونه انحراف جنسى در تمام روحیات و ساختمان وجود انسان اثر مى گذارد و تعادل او را بر هم مى زند. 🗯توضیح این که: انسان به صورت طبیعى و سالم تمایل جنسى به جنس مخالف دارد و این تمایل از ریشه دارترین غرایز انسان و ضامن بقاء نسل او است. 🔷هر گونه کارى که این تمایل را از مسیر طبیعیش منحرف سازد یک نوع بیمارى و انحراف روانى در انسان ایجاد مى کند . 🔷مردى که تمایل به جنس موافق دارد و یا مردى که تن به چنین کارى مى دهد هیچ کدام یک مرد کامل نیستند و در کتاب هاى امور جنسى، «هموسکسوآلیسم»؛ (همجنس گرایى) به عنوان یکى از مهم ترین انحراف ذکر شده است. ❗️ادامه این کار تمایلات جنسى را نسبت به جنس مخالف در انسان تدریجاً مى کشد و در مورد کسى که تن به این کار در مى دهد احساسات زنانه تدریجاً در او پیدا مى شود و هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسى و به اصطلاح سرد مزاجى مى شوند، به طورى که بعد از مدتى قادر به آمیزشطبیعى (آمیزش با جنس مخالف) نخواهند بود. 🔷با توجه به این که احساسات جنسى مرد و زن هم در ارگانیسم بدن آنها موثر است و هم در روحیات و اخلاق ویژه آنان، روشن مى شود از دست دادن احساسات طبیعى تا چه حد ضربه بر جسم و روح انسان وارد مى سازد و حتى ممکن است افرادى که گرفتار چنین انحرافى هستند، چنان گرفتار ضعف جنسى شوند که دیگر قدرت بر تولیدفرزند پیدا نکنند. ❗️این گونه اشخاص از نظر روانى غالباً سالم نیستند و در خود یک نوع بیگانگى از خویشتن و بیگانگى از جامعه اى که به آن تعلق دارند احساس مى کنند. قدرت اراده را که شرط هر نوع پیروزى است تدریجاً از دست مى دهند و یک نوع سرگردانى و بى تفاوتى در روح آنها لانه مى کند. 🔷آنها اگر به زودى تصمیم به اصلاح خویشتن نگیرند و حتى در صورت لزوم از طبیب جسمى یا روانى کمک نخواهند و این عمل به صورت عادتى براى آنها در آید، ترک آن مشکل خواهد شد، ولی در هر حال هیچ وقت براى ترک این عادت زشت دیر نیست، تصمیم مى خواهد و عمل ❗️سرگردانى روانى تدریجاً آنها را به مواد مخدر و مشروبات الکلى و انحرافات اخلاقى دیگر خواهد کشانید، و این یک بدبختى بزرگ دیگر است. 🔷جالب این که در روایات اسلامى در عباراتى کوتاه و پر معنى اشاره به این مفاسد شده است، از جمله در روایتى از امام صادق مى خوانیم: کسى از ایشان سوال کرد: «چرا خداوند لواط را حرام کرده است»؟ ❗️فرمود: «اگر آمیزش با پسران حلال بود، مردان از زن ها بى نیاز (و نسبت به آنان بى میل) مى شدند، و این باعث قطع نسل انسان مى شد و باعث از بین رفتن آمیزش طبیعى جنس موافق و مخالف مى گشت، و این کار مفاسد زیاد اخلاقى و اجتماعى به بار مى آورد» 📚وسائل الشیعه ج20 ص322 ❗️ذکر این نکته نیز قابل توجه است که: اسلام یکى از مجازات هایى را که براى چنین افرادى قایل شده آن است که ازدواج خواهر و مادر و دختر شخص مفعول بر فاعل حرام است، یعنى اگر چنین کارى قبل از ازدواجصورت گرفته شد، این زنان براى او حرام ابدى مى شوند. 🔷اخرین نکته اى که در اینجا باید یادآور شویم این است که: کشیده شدن افراد به این گونه انحراف جنسى علل بسیار مختلفى دارد، و حتى گاهى طرز رفتار پدر و مادر با فرزندان خود و یا عدم مراقبت از فرزندان همجنس و طرز معاشرت و خواب آنها با هم در خانه، ممکن است از عوامل این آلودگى گردد. گاهى ممکن است انحراف اخلاقى دیگر سر از این انحراف بیرون آورد. قابل توجه این که در حالات قوم «لوط» مى خوانیم: عامل آلودگى آنها به این گناه این بود که آنها مردمى بخیل بودند و چون شهرهاى آنها بر سر راه کاروان هاى «شام» قرار داشت و آنها نمى خواستند از میهمانان و عابرین پذیرایى کنند، در آغاز چنین به آنها وانمود مى کردند که قصد تجاوز جنسى به آنان دارند، تا میهمانان و عابرین را از خود فرار دهند، ولى این عمل تدریجاً به صورت عادت براى آنها در آمد و تمایلات انحراف جنسى تدریجاً در وجود آنها بیدار شد و کارشان به جایى رسید که از فرق تا قدم آلوده شدند. 📚بحار الانوار ج12 ص147 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال ایادرحکومت اسلامی اجازه هست به حاکم اسلامی یادرعصرحاضرازولیه فقیه انتقادواعتراض کرد؟ 🔷پاسخ: ❗️نظام اسلامی نه تنها انتقاد از ولی فقیه را جایز می شمارد بلکه بر اساس تعالیم دینی یکی از حقوق رهبر بر مردم لزوم دلسوزی و خیر خواهی برای او است. ❗️این حقیقت تحت عنوان« النصیحه لائمه المسلمین» در روایات ما به ان پرداخته شده است 📚بحار الانوار ج27 ص67 باب3 📚الخصال ج1 ص72 📚الکافی ج1 ص103 🔷حضرت امام چنین عرضه می دارند: « همه موظفند که نظارت کنند بر این امور اگر من یک پایم را کنار گذاشتم ،کج گذاشتم،ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتیدخودت را حفظ کن» 📚صحیفه نور ج7 ص118 ❗️البته باید این مساله به گونه ای باشد که با پرهیز از هرگونه افراط و تفریط همواره تقویت رهبری و نظام اسلامی را به دنبال داشته باشد و به نکات زیر توجه شود 1⃣اشکال و ایراد قطعی باشد نه بر اساس شایعات و بر پایه حدس و گمان 2⃣رعایت اخلاق اسلامی و پرهیز از توهین و جسارت 3⃣انتقاد به منظور اصلاح و سازندگی باشد نه برای عیبجویی و تضعیف 4⃣باید توجه کرد انتقاد از ولی فقیه موجب تضعیف نظام نگردد 📚پرسش ها و پاسخ ها،مصباح یزدی،ج1 ص69 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال من آلمان زندگي ميكنم دو روز پيش معلمم كه قرآن رو كاملا خوانده وبااينكه مسيحي هست به من گفت چرا تو قرآن نوشته كه يك مرد ٤تا زن ميتونه بگيره و به شرط اينكه مساوات رو رعايت كنه.من چي جواب بدم؟ 🔷پاسخ: ❗️در مورد فلسفه تعدد زوجات برای مردان در تفسیر نمونه چنین امده است : ❗️با مطالعه وضع محیطهای مختلف قبل از اسلام، به این نتیجه می رسیم که تعدد زوجات بطور نامحدود امری عادی بوده و حتی بعضی از مواقع بت پرستان به هنگام مسلمان شدن، بیش از ده زن و یا کمتر داشته اند، بنابراین تعدد زوجات از پیشنهادها و ابتکارات اسلام نیست بلکه اسلام آن را در چهارچوبه ضرورتهای زندگی انسانی محدود ساخته و برای آن قیود و شرائط سنگینی قائل شده است. ❗️قوانین اسلام بر اساس نیازهای واقعی بشر دور می زند نه تبلیغات ظاهری و احساسات رهبری نشده، مساءله تعدد زوجات نیز از همین زاویه در اسلام مورد بررسی قرار گرفته، زیرا هیچ کس نمی تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگی بیش از زنان در خطر نابودی قرار دارند و در جنگها و حوادث دیگر قربانیان اصلی را آنها تشکیل می دهند 🔷و نیز نمی توان انکار کرد که عمر زندگی جنسی مردان، از زنان طولانی تر است زیرا زنان در سنین معینی آمادگی جنسی خود را از دست می دهند در حالی که در مردان چنین نیست. 🔷و نیز زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتی از دوران حمل، عملا ممنوعیت جنسی دارند در حالی که در مردان این ممنوعیتها وجود ندارد. 🔶 از همه گذشته زنانی هستند که همسران خود را به علل گوناگونی از دست می دهند و معمولا نمی توانند به عنوان همسر اول، مورد توجه مردان قرار گیرند و اگر مساءله تعدد زوجات در کار نباشد آنها باید برای همیشه بدون همسر باقی بمانند همانطور که در مطبوعات مختلف می خوانیم که این دسته از زنان بیوه با محدود شدن مساءله تعدد زوجات از نابسامانی زندگی خود شکایت دارند و جلوگیری از تعدد را یک نوع احساسات ظالمانه درباره خود تلقی می کنند. ❗️ بادر نظر گرفتن این واقعیتها در این گونه موارد که تعادل میان مرد و زن به عللی بهم می خورد ناچاریم یکی از سه راه را انتخاب کنیم: 1⃣مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان اضافی تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند و تمام نیازهای فطری و خواسته های درونی خود را سرکوب کنند. 2⃣مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهر مانده اند به شکل معشوقه برقرار سازند. 3⃣ کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر جسمی و مالی و اخلاقی مشکلی برای آنها ایجاد نمی شود و قدرت بر اجراء عدالت کامل در میان همسران و فرزندان خود دارند به آنها اجازه داده شود که بیش از یک همسر برای خود انتخاب کنند. مسلما غیر از این سه راه، راه دیگری وجود ندارد. ❗️اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم باید با فطرت و غرائز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه برخیزیم و عواطف و احساسات اینگونه زنان را نادیده بگیریم، این مبارزهای است که پیروزی در آن نیست و به فرض که این طرح عملی شود جنبه های غیر انسانی آن بر هیچ کس مخفی نیست. 🔷 به تعبیر دیگر مساءله تعدد همسر را در موارد ضرورت نباید تنها از دریچه چشم همسر اول، مورد بررسی قرار داد، بلکه از دریچه چشم همسر دوم نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد، و آنها که مشکلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان می کنند کسانی هستند که یک مساءله سه زاویه ای را تنها از یک زاویه نگاه می کنند زیرا مساءله تعدد همسر، هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اول و هم از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود و با توجه به مصلحت مجموع، در این باره قضاوت کنیم. 🔷 اگر راه دوم را انتخاب کنیم باید فحشاء را به رسمیت بشناسیم و تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره برداری جنسی قرار می گیرند نه تامینی دارند و نه آینده ای، و شخصیت آنها در حقیقت لگدمال شده است و اینها اموری نیست که هیچ انسان عاقلی آنرا تجویز کند. ❗️بنابراین تنها راه سوم باقی می ماند که هم بخواسته های فطری و نیازهای غریزی زنان پاسخ مثبت می دهد و هم از عواقب شوم فحشاء و نابسامانی زندگی این دسته از زنان بر کنار است و جامعه را از گرداب گناه بیرون می برد. 🔷البته باید توجه داشت که جواز تعدد زوجات با اینکه در بعضی از موارد یک ضرورت اجتماعی است و از احکام مسلم اسلام محسوب می شود اما تحصیل شرائط آن در امروز با گذشته تفاوت بسیار پیدا کرده است 📍ادامه پاسخ 👇👇👇👇👇