eitaa logo
پرسمان اعتقادی
43.5هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.8هزار ویدیو
62 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️سوال ایا در تورات و انجیل بشارت به ظهور پیامبر اسلام امده است یا خیر 🗯پاسخ: ❗️در سوره اعراف آیه 157 می خوانیم: « انها که از فرستاده خدا پیامبر امی پیروی می کنند کسی که صفاتش را در تورات و انجیل مشاهده می کنند» ❗️ومی فرماید: « کسانی که کتاب اسمانی به انها داده شده است بخوبی پیامبر را می شناسند همان گونه که فرزندان خود را می شناسند» 📓بقره146 ❗️گرچه شواهد قطعی تاریخی و همچنین محتویات کتب مقدسه یهود و نصاری نشان که اینها کتابهای آسمانی نازل شده بر موسی و عیسی نیستند و دست تحریف به سوی آنها دراز شده است بلکه بعضی از میان رفته اند و آنچه امروز به نام کتب مقدسه در میان آنها است مخلوطی است از زائیده های افکار بشری و قسمتی از تعلیماتی که بر موسی و عیسی نازل گردیده و در دست شاگردان بوده است . 📚برای آگاهی بیشتر بر مدارک این سخن به کتاب رهبر سعادت یا دین محمد و کتاب قرآن و آخرین پیامبر مراجعه فرمائید 🗯بنابراین اگر جمله هائی که صراحت کامل درباره بشارت ظهور پیامبر اسلام داشته باشد در آنها دیده نشود جای تعجب نخواهد بود. 🗯ولی با این حال در همین کتب تحریف یافته عباراتی دیده می شود که اشاره قابل ملاحظه ای به ظهور این پیامبر بزرگ دارد که جمعی از دانشمندان ما آنها را در کتابها یا مقاله هائی که در این موضوع نگاشته اند جمع آوری نموده، و چون ذکر آنهمه بشارات و بحث و گفتگو پیرامون دلالت آنها بطول می انجامد ما تنها به چند قسمت به عنوان نمونه اشاره می کنیم. 1⃣ در تورات سفر تکوین فصل 17 شماره 17 تا 20 چنین می خوانیم: «و ابراهیم به خدا گفت که ای کاش اسماعیل در حضور تو زندگی نماید... و در حق اسماعیل (دعای) ترا شنیدم اینک به او برکت دادم و او را بارور گردانیده به غایت زیاد خواهم نمود و دوازده سرور تولید خواهد نمود و او را امت عظیمی خواهم نمود» 2⃣ در سفر پیدایش باب 49 شماره 10 می خوانیم: «عصای سلطنت از یهودا و فرمانفرمائی از پیش پایش نهضت خواهد نمود تا وقتی که «شیلوه» بیاید که به او امتها جمع خواهد شد.» ❗️قابل توجه اینکه یکی از معانی شیلوه -طبق تصریح مسترها کس در کتاب قاموس مقدس فرستادن می باشد و با کلمه رسول یا رسول الله موافق است. 3⃣در انجیل یوحنا باب 14 شماره 15 و 16 چنین می خوانیم: «اگر شما مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید و من از پدر خواهم خواست و او تسلی دهنده دیگر به شما خواهد داد که تا به ابد با شما خواهد ماند» 4⃣و در همان انجیل یوحنا باب 15 شماره 26 می خوانیم: «و چون آن تسلی دهنده بیاید که من از جانب پدر به شما خواهم فرستاد یعنی روح راستی که از طرف پدر می آید او درباره من شهادت خواهد داد.» 5⃣و نیز در همان انجیل یوحنا باب 16 شماره 7 به بعد می خوانیم: «لیکن به شما راست می گویم که شما را مفید است که من بروم که اگر من نروم آن تسلی دهنده به نزد شما نخواهد آمد اما اگر بروم او را به نزد شما خواهم فرستاد... اما چون او یعنی روح راستی بیاید او شما را به تمامی راستی ارشاد خواهد نمود، زیرا که او از پیش خود سخن نخواهد گفت بلکه هر آنچه می شنود خواهد گفت و شما را به آینده خبر خواهد داد.» ❗️نکته شایان توجه اینکه: 🗯در اناجیل فارسی در جمله های بالا که از انجیل یوحنا است کلمه «تسلی دهنده» آمده، ولی در انجیل عربی چاپ لندن مطبعه ویلیام وطس - سال 1857) به جای آن «فارقلیطا »ذکر شده است. 📚تفسیر نمونه،ج6 ص403 🗯در کتاب التحقیق چنین امده است: « اصل این کلمه ( فارقلیط) در یونانی پرکلیت( به کسر پ) تحریف شده که معنای آن احمد و پسندیده است سپس به کلمه پرکلیت ( به فتح پ) تحریف شده که معنای تسلی دهنده می باشد» 📚التحقیق ج2 ص305 ❗️در تعبیرات خود انجیل جمله هایی وجود دارد که نشان می دهد این کلمه به هر تعبیری که باشد سخن از پیامبری می گوید که ظاهر می شود و ایینش جاودان است . 🗯جمله: « من از پدر خواهم خواست او تسلی دهنده دیگر به شما خواهد داد که تا ابد با شما خواهد ماند» 📚انجیل یوحنا باب 14 جمله16 🔷دلیل روشنی است که منظور از تسلی دهنده دیگر پیامبری است که ایینش ابدی و جاودانی است 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇👇
🔴ادامه پاسخ 👇👇👇 🗯شاهد زنده دیگر: ❗️فخر الاسلام مؤلف کتاب انیس الاعلام که خود یکی از کشیشان بنام مسیحی بوده، و تحصیلات خود را نزد کشیشان مسیحی به پایان رسانیده است و به مقام ارجمندی از نظر آنان نائل آمده در مقدمه این کتاب ماجرای عجیب اسلام آوردن خود را چنین شرح می دهد: 🗯بعد از تجسس بسیار و زحمات فوق العاده و گردش در شهرها خدمت کشیش والا مقامی رسیدم، که از نظر زهد و تقوا ممتاز بود، فرقه کاتولیک از سلاطین و غیره سؤالات دینی خود را به او مراجعه می کردند، من نزد او مدتی مذاهب مختلفه نصارا را فرا می گرفتم، او شاگردان فراوانی داشت، ولی در میان همه به من علاقه خاصی داشت . ❗️کلیدهای منزل ... همه در دست من بود فقط کلید یکی از صندوقخانه ها را پیش خود نگاه داشته بود ... 🗯در این بین روزی کشیش مزبور را عارضه ای رخ داد به من گفت به شاگردها بگو حال تدریس ندارم . وقتی نزد شاگردان آمدم دیدم مشغول بحثند، این بحث منجر به معنی لفظ فارقلیطا در سریانی و پریکلتوس به زبان یونانی ... جدال آنها به طول انجامید، هر کسی رایی داشت ... ❗️پس از بازگشت، استاد پرسید: امروز چه مباحثه کردید؟من اختلاف آنها را در لفظ« فارقلیطا » از برای او تقریر کردم ...گفت : تو کدامیک از اقوال را انتخاب کرده ای ؟ 🗯گفتم مختار فلان مفسر را اختیار کرده ام . 🗯کشیش گفت : تقصیر نکرده ای، و لکن حق و واقع خلاف همه این اقوال است، زیرا حقیقت این را نمی دانند مگر راسخان فی العلم، از آنها هم تعداد کمی با آن حقیقت آشنا هستند، من اصرار کردم که معنی آن را برایم بگوئید، وی سخت گریست و گفت : 🗯هیچ چیز را از تو مضایقه نمی کنم ... در فرا گرفتن معنی اسم اثر بزرگی است، ولی به مجرد انتشار، من و تو را خواهند کشت . چنانچه عهد کنی به کسی نگوئی این معنی را اظهار می کنم ... من به تمام مقدسات قسم خوردم که نام او را فاش نکنم، 🗯پس گفت : این اسم از اسماء پیامبر مسلمین است و به معنی (احمد)و (محمد)است . ❗️پس از آن کلید آن اطاق کوچک را به من داد و گفت : در فلان صندوق را باز کن و فلان و فلان کتاب را بیاور، کتابها را نزد او آوردم، این دو کتاب به خط یونانی و سریانی پیش از ظهور پیامبر اسلام بر پوست نوشته شده بود 🗯در هر دو کتاب لفظ« فارقلیطا»را به معنی، احمد و محمد، ترجمه نموده بودند سپس استاد اضافه کرد: ❗️ علماء نصارا قبل از ظهور او اختلافی نداشتند که «فارقلیط»ابه معنی احمد و محمد است، ولی بعد از ظهور محمد برای بقای ریاست خود و استفاده مادی، آن را تاویل کردند و معنی دیگر برای آن اختراع نمودند و آن معنی قطعا منظور صاحب انجیل نبوده است . 🗯سؤال کردم درباره دین نصارا چه می گوئی ؟ گفت با آمدن دین اسلام منسوخ است، این لفظ را سه بار تکرار نمود پس گفتم : ⁉️در این زمان طریقه نجات و صراط مستقیم ... کدام است ؟ گفت : منحصر است در متابعت محمد ❗️اگر آخرت و نجات می خواهی البته باید دین حق را قبول نمائی ... و من همیشه تو را دعا می کنم، به شرط اینکه در روز قیامت شاهد باشی که در باطن مسلمان و از تابعان حضرت محمد هستم، ... هیچ شکی نیست که امروز بر روی زمین دین اسلام دین خداست ... 📚اقتباس با کمی اختصار از (هدایت دوم) مقدمه کتاب (انیس الاعلام) 🗯چنانکه ملاحظه می کنید طبق این سند علمای اهل کتاب پس از ظهور پیامبر اسلام به خاطر منافع شخصی خود، نام و نشانه های او را طور دیگری تفسیر و توجیه کردند. 📚تفسیر نمونه ج1 ص211 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال بین مردم مرسوم است که در مورد بعضی ایام می گویند آن روز روزی نحس است از نظر اسلام ایا چنین مطلبی صحیح است که برخی روزها نحس و برخی سعد هستند یا خیر 🗯پاسخ: ❗️در تفسیر شریف نمونه چنین آمده است: 🔴البته این از نظر عقل محال نیست که اجزاء زمان با یکدیگر تفاوت داشته باشند، بعضى داراى ویژگیهاى نحوست، و بعضى ویژگیهاى ضد آن، هر چند از نظر استدلال عقلى راهى براى اثبات یا نفى چنین مطلبى در اختیار نداریم، همین اندازه مى گوئیم ممکن است ولى از نظر عقل ثابت نیست. 🗯بنابراین اگر دلائل شرعى از طریق وحى که افقهاى وسیعترى را روشن مى سازد بر این معنى در دست داشته باشیم قبول آن نه تنها بى مانع بلکه لازم است. ❗️در آیات قرآن تنها در دو مورد اشاره به «نحوست ایام» شده است: 🔷یکى در آیه 19 سوره قمر و دیگرى در آیه 16 سوره فصلت که درباره ماجراى قوم عاد سخن مى گوید در آنجا مى خوانیم: 🔷«مانند بادى سخت و سرد در روزهاى شومى بر آنها مسلط ساختیم» 📓فصلت16 ❗️و در نقطه مقابل، تعبیر «مبارک» نیز در بعضى از آیات قرآن دیده مى شود، چنانکه درباره شب قدر مى فرماید : «ما قرآن را در شبى پر برکت نازل کردیم» 📓دخان 3 ❗️ در روایات اسلامى به احادیث زیادى در زمینه «نحس و سعد ایام» برخورد مى کنیم که هرچند بسیارى از آنها روایات ضعیف است و یا احیانا آمیخته با بعضى روایات مجعول و خرافات مى باشد، ولى همه آنها چنین نیست، بلکه روایات معتبر و قابل قبولى در میان آنها بدون شک وجود دارد، چنانکه مفسران نیز در تفسیر آیات فوق بر این معنى صحه نهاده اند. 🗯محدث بزرگ مرحوم علامه مجلسى نیز روایات فراوانى در «بحارالانوار» در این زمینه آورده است 📚بحار الانوار ج59 ص1 تا91 ❗️آنچه به طور فشرده و خلاصه در اینجا مى توان گفت چند مطلب است: 1⃣ در روایات متعددى سعد و نحس ایام در ارتباط با حوادثى که در آن واقع شده است تفسیر شده، فى المثل در روایتى از امیرمؤمنان على مى خوانیم شخصى از امام درخواست کرد تا درباره روز «چهارشنبه» و فال بدى که به آن مى زنند و سنگینى آن، بیانى فرماید که منظور کدام چهارشنبه است؟ فرمود: 🔷«منظور چهارشنبه آخر ماه است که در محاق اتفاق افتد، و در همین روز «قابیل» برادرش «هابیل» را کشت... و خداوند در این روز چهارشنبه تندباد را بر قوم عاد فرستاد» 📚نور الثقلین،ج5 ص183 ❗️لذا بسیارى از مفسران به پیروى بسیارى از روایات آخرین چهارشنبه هر ماه را روز نحس مى دانند، و از آن تعبیر به «اربعاء لاتدور» مى کنند (یعنى چهارشنبه اى که تکرار نمى شود) ❗️در بعضى دیگر از روایات مى خوانیم که روز اول ماه روز سعد و مبارکى است چرا که آدم در آن آفریده شد، همچنین روز 26، چرا که خداوند دریا را براى موسى (علیه السلام) شکافت 📚همان مدرک ص105 ❗️یا این که روز سوم ماه روز نحسى است، چرا که آدم و حوا در آن روز از بهشت رانده شدند، و لباس بهشتى از تن آنها کنده شد 📚همان مدرک ص58 ❗️یا این که روز هفتم ماه روز مبارکى است، چرا که نوح سوار بر کشتى شد (و از غرقاب نجات یافت) 📚همان مدرک ص61 ❗️یا اینکه در مورد نوروز در حدیثى از امام صادق مى خوانیم که فرمود: 🔷«روز مبارکى است که کشتى نوح بر جودى قرار گرفت، و جبرئیل بر پیامبر اسلام نازل شد، و روزى است که على بر دوش پیامبر رفت بتهاى کعبه را شکست، و داستان غدیر خم مصادف با نوروز بود... 📚بحار الانوار ج59 ص92 ❗️این گونه تعبیرات، در روایات فراوان است که سعد و نحس ایام را با بعضى از حوادث مطلوب، یا نامطلوب پیوند مى دهد، مخصوصاً در مورد روز عاشورا که بنى امیه به گمان پیروزى بر اهل بیت آن را روز مسعودى مى شمردند، و در روایات شدیداً از تبرک به آن روز نهى شده، و حتى دستور داده اند که آن روز را روز ذخیره آذوقه سال و مانند آن نکنند، بلکه کسب و کار را در آن روز تعطیل کرده، و عملا از برنامه بنى امیه فاصله بگیرند. 🗯 مجموع این روایات سبب شده که بعضى مسأله سعد و نحس ایام را چنین تفسیر کنند که مقصود اسلام توجه دادن مسلمین به این حوادث است، تا از نظر عمل خود را بر حوادث تاریخى سازنده تطبیق دهند، و از حوادث مخرب و روش بنیان گذاران آنها فاصله گیرند. ❗️این تفسیر ممکن است در مورد قسمتى از این روایات صادق باشد ولى در مورد همه آنها مسلماً صادق نیست، چرا که از بعضى از آنها استفاده مى شود تأثیر مرموزى در بعضى ایام احیاناً وجود دارد که ما از آن آگاهى نداریم. 2⃣این نکته نیز قابل دقت است که بعضى در مسأله سعد و نحس ایام به اندازه اى راه افراط را پوئیده اند که به هر کارى مى خواهند دست بزنند قبلا به سراغ سعد و نحس ایام مى روند، و عملاً از بسیارى فعالیتها باز مى مانند، و فرصتهاى طلائى را از دست مى دهند. ❗️یا این که بجاى بررسى عوامل شکست و پیروزى خود و دیگران و استفاده از این تجربیات گرانبها در زندگى، گناه همه شکست ها را به گردن شومى ایام مى اندازند، هما
نگونه که رمز پیروزى ها را در نیکى ایام جستجو مى کنند 🗯این یکنوع فرار از حقیقت، و افراط در مسأله، و توضیح خرافى حوادث زندگى است که باید از آن به شدت پرهیز کرد، و در این مسائل نه گوش به شایعات میان مردم داد، نه سخن منجمان، و نه گفته فال گیران، اگر چیزى در حدیث معتبر در این زمینه ثابت شود باید پذیرفت، وگرنه بى اعتنا به گفته این و آن باید خط زندگى را ادامه داد، و با تلاش و سعى و کوشش به پیش محکم گام برداشت، و از توکل بر خدا یارى جست و از لطف او استعانت خواست. 3⃣ مسأله توجه به سعد و نحس ایام علاوه بر اینکه غالباً انسان را به یک سلسله حوادث تاریخى آموزنده رهنمون مى شود، عاملى است براى توسل و توجه به ساحت قدس الهى، و استمداد از ذات پاک پروردگار، و لذا در روایات متعددى مى خوانیم: « در روزهائى که نام نحس بر آن گذارده شده مى توانید با دادن صدقه، و یا خواندن دعا، و استمداد از لطف خداوند، و قرائت بعضى از آیات قرآن، و توکل بر ذات پاک او، به دنبال کارها بروید و پیروز و موفق باشید.» ❗️از جمله در حدیثى مى خوانیم که یکى از دوستان امام حسن عسکرى روز سه شنبه خدمتش رسید، امام فرمود: دیروز تو را ندیدم، عرض کرد: دوشنبه بود، و من در این روز حرکت را ناخوش داشتم فرمود: 🗯 «کسى که دوست دارد از شر روز دوشنبه در امان بماند در اولین رکعت نماز صبح سوره هل اتى بخواند، سپس امام این آیه از سوره هل اتى را (که تناسب با رفع شر دارد) تلاوت فرمود: فوقاهم الله شر ذلک الیوم... «خداوند نیکان را از شر روز رستاخیز نگاه مى دارد او به آنها خرمى و طراوت ظاهر و خوشحالى درون عطا مى کند» 📚بحار ج59 ص39 ❗️در حدیث دیگر مى خوانیم که یکى از یاران امام ششم از آن حضرت پرسید: آیا در هیچ روزى از روزهاى مکروه چهارشنبه و غیر آن سفر کردن مناسب است؟ امام در پاسخ فرمود: «سفرت را با صدقه آغاز کن و آیة الکرسى را به هنگامى که مى خواهى حرکت کنى تلاوت کن» (و هر کجا مى خواهى برو)» 📚همان ص28 ❗️در حدیث دیگرى نیز آمده است که یکى از یاران امام دهم على بن محمّد الهادى مى گوید: خدمت حضرت رسیدم در حالى که در مسیر راه انگشتم مجروح شده بود، و سوارى از کنارم گذشت و به شانه من صدمه زد، و در وسط جمعیت گرفتار شدم و لباسم را پاره کردند، گفتم: خدا مرا از شر تو اى روز حفظ کند، عجب روز شومى هستى! امام فرمود: «با ما ارتباط دارى و چنین مى گوئى؟! و روز را که گناهى ندارد گناهکار مى شمرى؟ آن مرد عرض مى کند از شنیدن این سخن به هوش آمدم و به خطاى خود پى بردم، عرض کردم اى مولاى من، من استغفار مى کنم، و از خدا آمرزش مى طلبم، امام افزود: «روزها چه گناهى دارد که شما آنها را شوم مى شمرید هنگامى که کیفر اعمال شما در این روزها دامانتان را مى گیرد» راوى مى گوید: «عرض کردم من براى همیشه از خدا استغفار مى کنم و این توبه من است اى پسر رسول خدا». امام فرمود: «این براى تو فایده اى ندارد، خداوند شما را مجازات مى کند به مذمت کردن چیزى که نکوهش ندارد، آیا تو نمى دانى که خداوند ثواب و عقاب مى دهد، و جزاى اعمال را در این سرا و سراى دیگر خواهد داد، سپس افزود: دیگر این عمل را تکرار مکن و براى روزها در برابر حکم خداوند کار و تأثیرى قرار مده» 📚بحار ج59 ص2 ❗️این حدیث پرمعنى اشاره به این است که اگر روزها هم تأثیرى داشته باشد به فرمان خدا است، هرگز نباید براى آنها تأثیر مستقلى قائل شد، و از لطف خداوند خود را بى نیاز دانست، و آنگهى نباید حوادثى را که غالباً جنبه کفاره اعمال نادرست انسان است به تأثیر ایام ارتباط داد، و خود را تبرئه کرد. و شاید این بیان بهترین راه براى جمع میان اخبار مختلف در این باب است (دقت کنید) 📚تفسیر نمونه ج23 ص41 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔مستند كامل حاصل تحقيقات ٢٠ ساله دكتر دن گيبسن در مورد حقيقت دنياى اسلام حاصل اين تحقيق: ١- محمد اهل مكه و كشور عربستان نبوده است! ٢- پيامبر اسلام اهل مكه و كشور عربستان نبوده است. ٣- هيچ نامى از مكه در نقشه هاى قديمى وجود ندارد. ٤- قدس قبله اول مسلمانان نبوده است و تغيير قبله ٧٠ سال بعد صورت گرفته است و نه در زمان محمد. ٥- تمام توصيفات قرآن در مورد مسجد الحرام و كعبه ارتباطى به شهر مكه و عربستان ندارد ❗️❗️ 💠💠 👌«شهر مقدس؛ کشف سرمنشأ واقعی اسلام» فیلمی است ساختة آقای دانیل (دن) گیبسون، نویسندة‌ کانادایی ـ بریتانیایی تبار در یک ساعت و بیست و پنج دقیقه که تلاش شده رنگ و بوی مستند داشته باشد. ❕ سخن اصلی دن گیبسون این است که شهر مقدس اصلی اسلام این شهر مکه کنونی که کعبه در آن قرار دارد و مسلمانان به سوی آن نماز می‌خوانند نیست؛ بلکه شهری است باستانی به نام پترا که در جنوب اردن کنونی قرار دارد. یعنی محل سکونت قریش و قبایل و چهره‌های سرشناس تاریخی آن دوره مثل بنی‌هاشم و بنی‌امیه، عبدالمطلب و ابوطالب و حمزه و ابولهب و ابوجهل و محل بعثت پیامبر اکرم(ص) و نزول وحی و خانة‌ کعبه و قبله مسلمانان و مراسم حج، شهر پترا بوده است نه شهر مکه. 👌ایشان برای اثبات مدعای خویش چهار مرحله را طی می‌کند. نخست می‌کوشد تا بنابر شواهدی، اصالت شهر مکه را زیر سؤال ببرد. در مرحلة‌ دوم به دنبال جایگزینی برای شهر مکه می‌گردد و شهر پترا را معرفی می‌کند. در مرحلة‌ سوم تلاش دارد تا نشان دهد اوصاف مذکور در کتب تاریخی دربارة‌ شهر مقدس اسلام بر شهر پترا صدق می‌کند و در نهایت هم سعی می‌کند توضیح دهد که چرا و چگونه کعبه از شهر پترا به محلی به نام مکه منتقل شد و شهر پترا از یادها فراموش شد . ❕سستی این نظریه و عدم وجاهت علمی آن سبب شده است که بسیاری از متخصصان آن را قابل بحث علمی ندانند به گونه‌ای که دکتر دیوید اِی. کینگ نقد خویش بر آخرین اثر دن گیبسون، یعنی کتاب قبله‌های اولیه اسلام، را این چنین جمع‌بندی می‌کند ؛ «اثری آماتوری و غیرعلمی که هم توهین به مسلمانان است و هم توهین به پژوهش‌های علمی غربی و اسلامی». 💠https://b2n.ir/741448 ❕اين مسأله مورد اتفاق تمام مورخان بزرگ است كه عرب قبل از قيام پيامبر در وضع بسيار بدى از نظر عقايد خرافى، انحطاط اخلاقى، اختلافات و جنگ‏هاى داخلى خانمان‏ سوز و شرايط بد اقتصادى به سر مى‏ برد. نسيم علم و دانش در آن محيط نمى‏ وزيد و حتى اثرى از تمدن صورى بشر نيز در آنجا وجود نداشت و به همين دليل آنها را قومى نيمه وحشى معرفى كرده و نام عصر جاهلى را براى آن زمان برگزيده‏ اند. ❕يكى از مورخان غربى درباره محيط حجاز در عصر جاهليت از بعضى از مورخان معروف چنين نقل مى‏ كند: «در آن زمان كه ديمتريوس سردار بزرگ يونانى قصد تصرف عربستان را داشت ، اعراب ساكن به او گفتند:" اى ديمتريوس پادشاه! چرا با ما جنگ مى ‏كنى ما در ريگستانى به سر مى ‏بريم كه فاقد كليه وسايل زندگى و محروم از تمام نعمت‏هايى است كه اهالى شهرها و قصبات از آن متمتع و بهره‏ مندند، ما سكونت در چنين صحراى خشك را بدين جهت اختيار نموديم كه نمى‏ خواهيم بنده كسى باشيم بنابراين تحف و هدايايى را كه تقديم مى ‏نماييم از ما قبول كن و لشگريان خود را از اينجا كوچ داده و مراجعت كن" ... ديمتريوس اين پيام صلح را مغتنم شمرد و هدايا را پذيرفت و از چنين جنگى كه‏ مشكلات زيادى در برداشت صرف نظر كرد.» 📚تاریخ تمدن اسلام و عرب ص 88 ❕اصولًا درطول تاريخ، حجاز تحت سيطره كشور گشايان قديم قرار نگرفت و استقلال خود را حفظ كرد، و به گفته تحليل گران علتش اين بود كه تسلط بر چنين سرزمين بى آب و علفى كه فاقد همه چيز بود، به زحمت و مشكلات آن نمى‏ ارزيد و نيز به همين دليل است كه آثار تمدن كشورهاى قديم، مانند ايران و روم، كه در بسيارى از نقاط شبه جزيره يافت مى‏ شد در محيط حجاز وجود نداشت. 👌در حالی که « پترا » آثار تمدنی را در خود دیده بود و محل نزاع ایران و روم برای تصرف در آنجا بود . 📚جنگ های ایران و روم ، پرو کو پیوس ، ترجمه سعیدی ، ص 172 👌قرآن محل بعثت پیامبر گرامی را مکه دانسته و می فرماید ؛ « او كسى است كه دست آنها را از شما و دست شما را از آنها در دل مكه كوتاه كرد، بعد از آنكه شما را بر آنها پيروز ساخت، و خداوند به آنچه انجام مى ‏دهيد بيناست. » ( فتح 25) ❕و در مورد خانه کعبه می فرماید ؛ « نخستين خانه‏ اى كه براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد در سرزمين مكه است كه پر بركت و مايه هدايت جهانيان است. » ( آل عمران 96) 🔸 👇
🔸 👇 ❕و منطقه مکه را از زبان ابراهیم چنین توصیف می کند ؛ « پروردگارا من بعضى از فرزندانم را در سرزمين بى آب و علفى در كنار خانه ‏اى كه‏ حرم تو است ساكن ساختم تا نماز را بر پاى دارند، تو قلبهاى گروهى از مردم را متوجه آنها ساز و از ثمرات به آنها روزى ده شايد آنان شكر تو را بجاى آورند. » ( ابراهیم 37) ❕مكه تدريجا شكل شهرى را بخود مى ‏گرفت، و آن زمانی بود قبيله" جرهم" در آنجا ساكن شده بودند، و پيدايش چشمه زمزم آنجا را قابل سكونت ساخت. 📚فروغ ابدیت ص 106 ❕سرزمين پهناور عربستان از شبه جزيره بزرگى تشكيل شده كه مجموع مساحت آن بالغ بر «3 ميليون» كيلومتر مربع است- يعنى تقريباً دو برابر ايران، 6 برابر مساحت فرانسه، 10 برابر مساحت ايتاليا و 80 برابر مساحت سويس است! از طرف شمال به شام و عراق عرب، و از سمت مشرق به خليج فارس، و از طرف جنوب به درياى عمان، و از جانب مغرب به درياى احمر منتهى مى‏شود- اين شبه جزيره از دو قسمت تشكيل شده، اوّل صحراى وسيع و ريگستان سوزان بى‏ آب و علفى كه قسمت عمده آن را فرا گرفته، و ديگرى قسمت‏هاى آباد و سواحل حاصل ‏خيز شبه جزيره كه در اقليت قرار دارد که همان منطقه یمن می باشد . ❕دانشمندان قديم اين سرزمين را به سه بخش تقسيم مى ‏كرده ‏اند ؛ 1) بخش شمالى و غربى كه «حجاز» نام دارد. 2) بخش مركزى و شرقى كه آن را صحراى عرب مى‏ناميدند. 3) بخش جنوب غربى كه به «يمن» موسوم است. ❕حجاز كه از سرزمين فلسطين تا بحر احمر امتداد دارد سرزمينى است كوهستانى كه داراى بيابان‏ها و ريگزارهاى لم يزرعى است، و به طور كلى بيشتر اراضى آن از سنگلاخ تشكيل شده است- زراعت در اين نقطه كم و قسمت عمده آن خشك و بى ‏آبست. اين قسمت از عربستان اگرچه در تاريخ، شهرت بسزايى دارد، ولى اين شهرت نه از لحاظ تمدن و خوبى وضع اقتصاد آن است، بلكه از جهت اهميّت مذهبى و معنوى است كه از قديم الايام براى آن قائل بوده ‏اند- از شهرهاى مشهور آن «مكّه» و «مدينه» و دو بندر «جده» و «ينبوع» است. ❕مكّه شهرى است كه در وسط كوهستان خشك و بيابان لم يزرعى بنا شده، اطراف آن به اندازه‏اى شوره‏ زار است كه به هيچ وجه قابل زراعت نيست و به قول بعضى از خاورشناسان در هيچ جاى دنيا نمى ‏توان نظيرى‏ براى سرزمين مكّه از حيث بدى اوضاع جغرافيايى پيدا كرد. 👌اهالى مكّه بيشتر ضروريات خود را از جده كه بندرگاه آنجا محسوب مى ‏شود، تهيه مى ‏كنند- اطراف مدينه را هم مانند مكه كم و بيش بيابان‏هاى غير مزروعى فرا گرفته است، اهالى آنجا قسمت مهمى از مايحتاج خود را از بندر «ينبوع» كه مانند جده در كنار درياى احمر واقع شده است، بدست مى‏ آورند، نكته قابل توجه اينجاست كه آنچه در تاريخ عربستان نسبت به اين قسمت از شبه جزيره ديده مى‏شود اين است كه سابقه تمدن درخشانى در تمام مدت تاريخ، نداشته است تنها همان اهميّت معنوى و قداست مذهبى است كه از ديرزمانى براى آنجا مسلّم بوده و حتى در تورات نيز به آن تصريح شده است. 📚معجم البلدان ج 5 ص 181 👌نصوص و تصریحات تاریخ اسلام و ایران باستان ، که محل بعثت پیامبر گرامی را مکه دانسته و این که قبله اول مسلمین بیت المقدس بوده که پس از آن به امر خداوند و پیامبر به سمت مسجد الحرام و کعبه در مکه تغییر یافت ، فراتر از آن است که ذکر شود که ما اگر بخواهیم آن ها را بشماریم ، هزاران هزار مستند و نص می شود . ❕به راستی تعجب است که چگونه عده ای که گویی، عقلشان پوشانده شده ، مطالب موهنی و مضحک و بدون مستندی نقل می کنند که شهر مکه ای نبوده و پیامبر از مکه مبعوث نشده است و اساسا خانه کعبه در مکه نبوده است و ... این مطالب موهون به راستی سستی پژوهشهای اسلام شناسان غربی را نشان می دهد . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕مطالب و استنادات طرح شده در این فیلم، از جنبه‌ها و محورهای مختلف قابل نقد است که برخی از ایرادهای وارد بر آن را می‌توان از قرار زیر برشمرد ؛ 🔸ارائة‌ گزارش‌های غیرواقعی و نسبت دادن آن به منابع تاریخی؛ مانند ادعای سرسبز بودن شهر مکه بر خلاف گزارش متفق القول آثار قدیم و جدید دربارة‌ تاریخ شبه جزیره عرب و حجاز که همگی این منطقه را به قول قرآن کریم: «غیر ذی زرع» می‌دانند. 🔸نقل ناقص گزارش‌های تاریخی؛ مانند نقل ناقصی از گزارش قتل یک نفر در «کنار دیوار مکه» که ایشان آن را دال بر وجود یک حصار بر گرد این شهر می‌داند در حالی که گزارش تاریخی کامل توضیح می‌دهد که این شخص «وارد شهر مکه شد و در کنار یک دیوار» کشته شد که دلالتی بر آن چه که گیبسون ادعا می‌کند ندارد. 🔸شتاب‌زدگی در استنتاج از گزارش‌های تاریخی و برداشت نادرست از آن؛ مانند بیان یک بیت شعر دربارة خوردن انگور در مکه در غیر فصل انگور و استدلال با آن بر کشاورزی و محیط آبادان شهر مکه. 🔸ترجمة‌ نادرست و دلبخواهی متون تاریخی؛ مانند ترجمة واژة «بناء» به باغ یا ترجمة واژة‌ »طین» به خاکی که فقط در مزرعه وجود دارد و یا ترجمة‌ واژة‌ »مسجد» به محل اجتماع. 🔸برخورد گزینشی با شواهد و گزارش‌های موجود؛ مانند گزینش چند مسجد خاص از صدر اسلام برای بررسی جهت قبله و نادیده گرفتن بسیاری از مساجد و ابنیه دیگر که مربوط به همین دورة زمانی است. 🔸سنجش و ارزش‌گذاری دقت بناهای کهن با امکانات امروزی؛ مانند نمونة شگفت‌آور مسجد صنعا که در بررسی ایشان هم قبلة کلی این مسجد به سمت مکه و مسجد الحرام است ولی چون بر اساس ابزارهای نوین امروزی به صورت دقیق و صددرصد خط قبلة‌ این مسجد به شهر مکه نمی‌خورد و با آن زاویه دارد، هر چند این زاویه بسیار اندک و قابل اغماض است، باز ایشان آن مسجد را به عنوان یکی از مساجد که قبله‌ای متفاوت داشته است، مطرح می‌کند؛ در حالی که به طور طبیعی دانش و امکانات تعیین قبله در صدر اسلام با دانش و امکانات کنونی فاصله فراوان دارد و این یک توقع غیرمنطقی است که در بناهای کهن به دنبال دقتی امروزین باشیم. بسیاری از مساجدی که ایشان به عنوان نمونه بررسی می‌کند از این قبیل است. 🔸تعمیم نابه‌جا و غیرروشمند مورد جزئی و نتیجه‌گیری کلی؛ مانند بررسی قبلة‌ چند مسجد محدود و ادعای رو به مکه نبودن قبلة‌ تمامی مساجد صد سال نخست اسلام. 🔸ادعاهای خلاف واقع و کذب صریح؛ مانند ادعای عدم امکان رؤیت مسجد الحرام از غار حرای موجود در مکه. 🔸گمانه‌زنی بی‌پشتوانه و غیرروشمند در ترسیم گذشته؛ مانند مباحثی که ایشان در تبیین اوصاف شهر پترا به عنوان شهر مقدس اسلام دارد که می‌کوشد مکان‌هایی را به عنوان صفا و مروه و ... معرفی کند که معنایی جز تاریخ‌سازی خیال‌پردازانه ندارد. 🔸سهل‌انگاری در خوانش و گزارش منابع؛ مانند نقل بی‌دقت و آشفته و در هم و بر هم داستان اسلام آوردن رئیس قبیله دوس که نه از اهالی مکه است و نه معبد ذوالشری (که در فیلم به نام دوشارا از آن یاد می‌شود) در مکه قرار دارد. 🔸عوام‌فریبی؛ مانند نشان دادن چندین گوی سنگی در یک خرابه شهر پترا به عنوان گوی‌های منجنیقی که سپاه شام برای کوبیدن سپاه ابن زبیر و کعبه در پترا از آن استفاده کرده‌اند. 🔸زمان‌پریشی در مباحث تاریخی؛ مانند نسبت دادن نابودی اسناد انتقال کعبه از پترا (که به گفتة‌ ایشان در سال ۷۰ هجری قمری رخ داده است) به جریان موهوم کتاب‌سوزی در زمان فتوحات سه خلیفة‌ نخست (که از سال ۱۵ تا ۳۵ هجری قمری رخ داده است)! و یا استناد به متنی از سفرنامة‌ مارکوپولو (که مربوط به قرن هفتم قمری است) برای اثبات وجود جمعیت فراوان مسلمانان در منطقة چین و نیاز آنان به مسجد که منجر به ساختن مسجد سعد بن ابی‌وقاص در سال ششم ظهور اسلام (یعنی حتی پیش از هجرت پیامبر اکرم به مدینه) در این منطقه شد و ... 💠https://b2n.ir/741448 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔خدا ، حتی در بین فرشتگانش هم عدالت را رعایت نکرده! آخه اینهم شد تقسیم کار..؟! جبرییل از 1400سال پیش بازنشسته شده...! اما عزراییل باید روزی هزاران جا باشه و جان هزاران نفر را بگیره...! از اون طرف اسرافیل ازاول تاحالا شیپور به دست معطله که روز قیامت برسه و یه فوت توشیپورش بکنه...!❗️❗️ 💠💠 👌فرشتگان ماموران امر الهی برای اجرای دستورات خداوند در عالم هستند . آنها وظائف مهم و بسيار متنوعى از سوى خداوند بر عهده دارند ؛ 🔸گروهى حاملان عرشند (حاقه- 17). 🔸و گروهى مدبرات امرند (نازعات- 5). 🔸گروهى فرشتگان قبض ارواحند (اعراف- 37). 🔸و گروهى مراقبان اعمال بشرند (سوره انفطار- 10 تا 13). 🔸گروهى حافظان انسان از خطرات و حوادثند (انعام- 61). 🔸و گروهى مامور عذاب و مجازات اقوام سركشند (هود- 77). 🔸گروهى امدادگران الهى نسبت به مؤمنان در جنگها هستند (احزاب- 9). 🔸و بالآخره گروهى مبلغان وحى و آورندگان كتب آسمانى براى انبياء مى‏باشند (نحل- 2) 👌 آنها پيوسته مشغول تسبيح و تقديس خداوند هستند، چنان كه در آيه 5 سوره شورى مى‏ خوانيم ؛ «فرشتگان تسبيح و حمد پروردگار خود را بجا مى ‏آورند و براى كسانى كه در زمين هستند استغفار مى ‏كنند » ❕ آنها گاه به صورت انسان در مى ‏آيند، و بر انبياء و حتى غير انبياء ظاهر مى‏ شوند، چنان كه در سوره مريم مى‏ خوانيم ؛ «فرشته بزرگ الهى به صورت‏ انسان موزون بر مريم ظاهر شد » (مريم- 17). ❕در جاى ديگر به صورت انسانهايى بر ابراهيم و بر لوط ظاهر شدند (هود- 69 و 77). 👌حتى از ذيل اين آيات استفاده مى‏ شود كه قوم لوط نيز آنها را در همان اشكال موزون انسانى ديدند (هود- 78). 📚تفسیر نمونه ج 18 ص 173 ❕چه مانعی دارد که مثلا جبرئیل امین در کنار وظیفه مهم خود ، یعنی ابلاغ وحی به سایر وظائف هم مشغول باشد ؟ یا اسرافیل در کنار وظیفه اصلی خود ، یعنی دمیدن در صور ، وظائف دیگری را که در بالا بر شمردیم ، بر عهده داشته باشد ؟ 🔸به بیان دیگر ؛ ❕چهار فرشته برگزیده الهی ، عبارتند از جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « به راستى خدا از هر چيزى چهار برگزيده است و از فرشته‏ ها برگزيده است جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و ملك الموت را » 📚خصال ج 1 ص 225 ❕ملک الموت وظیفه قبض ارواح را بر عهده دارند ، از سوی دیگر ، اگر چه وظیفه اصلی جبرئیل ، ابلاغ وحی و اسرافیل ، دمین در صور است ، اما وظائف آنها تنها در همین مورد خاص خلاصه نمی شود . 🔸در نقلی آمده است که جبرئیل خطاب به پیامبر گرامی فرمود ؛ « دربان خدا و نزديكترین خلق به او اسرافیل است و لوح از يك ياقوت سرخ برابر ديده او است، چون خدا تبارك و تعالى سخنى وحى كند بر لوح زند و او بنگرد و سپس به ما برساند و ما آن را در آسمانها و زمين به اجراء گزاريم. راستش او نزديكترين آفريده رحمان است به او » 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 3 ص 595 👌در نقل دیگر آمده است که جبرئیل می گوید ؛ « خدا از روز اوّل كه اسرافیل را پيش خود آفريده ، ميان او و پروردگار 70 نور است كسى بدانها نزديك نشود جز اينكه بسوزد، لوح محفوظ نزد او است، و چون خدا فرمانى در آسمانها يا زمين صادر كند آن لوح برآيد و به پيشانى اسرافيل زند تا بدان بنگرد، اگر كار من باشد بمن فرمايد، و اگر كار ميكائيل باشد به او فرمايد، و اگر كار ملك الموت باشد به او گويد. ❕پیامبر گرامی سوال کرد ؟ اى جبرئيل تو بر سر چه كارى؟ گفت بر باد و لشكرهايم . سوال کرد : ميكائيل چه كاره است؟ گفت گياه و باران بدست او است ، فرموذ ملك الموت؟ گفت: جان گرفتن دست اوست » 📚بحار الانوار ج 56 ص 258 👌در نقل دیگری از جبرئیل آمده است که خطاب به پیامبر گرامی فرمود ؛ « گرامى ‏تر خلق نزد خدا جبرئيل است و ميكائيل و اسرافيل و ملك الموت، اما جبرئيل سركار جنگ و يار پيغمبرانست و ميكائيل‏ سركار هر قطره كه ببارد، و هر برگ كه برويد، و هر برگ كه بيفتد، و ملك الموت گماشته بگرفتن جان هر بنده است در خشكى و يا دريا، و اسرافيل امين خدا است ميان او و آنان » 📚بحار الانوار ج 56 ص 260 👌بنابراین ، اسرافیل واسطه میان خداوند و سایر فرشتگان است و فرامین را از خداوند دریافت کرده و به سایر فرشتگان ، از جمله جبرئیل و میکائیل و عزرائیل می رساند تا آنان اوامر الهی در عالم را اجرایی کنند . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌چنان که گفتیم ، فرشتگان مقرب الهی هر یک وظائف متنوعی در تدبیر عالم و اجرای فرمان الهی دارند ، به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « خدا چهار فرشته فرستاد براى هلاك قوم لوط که آنان جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل و كروبيل بودند » 📚الکافی ج 5 ص 546 ❕یا در نقل دیگر آمده است ؛ « جبرئيل گماشته بر حاجت بنده‏ ها است، چون، مؤمنى دعا كند خدا فرمايد اى جبرئيل دعايش را نگهدار كه من او را و آوازش را دوست دارم، و چون كافر دعا كند، فرمايد ، زود حاجتش برآر كه دشمن او و آواز اويم » 📚در المنثور ج 1 ص 91 👌جبرئیل وظیفه تسدید و تایید امامان و واسطه ارتباط امامان با عالم غیب را هم بر عهده دارد ؛ 📚 بحار الانوار ج 25 ص 48 باب 3 _ ج 26 ص 351 باب 9 👌روشن می شود که جبرئیل امین در کنار وظیفه ابلاغ وحی بر پیامبر گرامی ، وظائف متعدد دیگری را نیز بر عهده دارند و همینطور ، اسرافیل در کنار وظیفه دمیدن در صور ، وظائف دیگری را نیز در عالم اجرا می کند ، و چنین نیست که بگوییم جبرئیل پس از پایان رسالت پیامبر بیکار شده یا اسرافیل تنها منتظر دمیدن در صور است ❗️ ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا کتابی که ادعای الهی بودن دارد قابل برداشت های متفاوت است و واضح نیست ⁉️ در نهج البلاغه نامه ۷۷ صفحه آمده است : با خوارج زیرا قرآن دارای دیدگاه کلی بوده و تفسیر های گوناگونی دارد تو چیزی می گویی و آنها چیز دیگر لیکن با سنت پیامبر با آنان به بحث و گفتگو بپرداز که در برابر آن راهی جز پذیرش ندارند 🖋__ طبق اعتراف علی بن ابی طالب قرآن مبهم است و قابل استدلال نیست زیرا تفاسیر مختلفی می توان از قرآن برداشت کرد دوما آیا مبهم بودن قرآن جز نقص های قرآن نیست ⁉️ آیا کتابی که الهی است و دارای اعجاز لغوی است ( بنا به ادعا ) باید دارای برداشت های متفاوت باشد⁉️ طبق اعتراف امام علی ، استنباط و استناد از قرآن اشتباه است چون قرآن مبهم است ( اگر کسی شیعه علی است نباید در بحث به قرآن استناد کند ) آیا با وجود مبهم بودن قرآن ، عرضه روایات بر قرآن شبیه شوخی نیست⁉️ چگونه می توان روایات را بر قرآن عرضه کرد در حالی که خود قرآن مبهم و قابل تفاسیر گوناگون است ⁉️ در حالی که علی سنت پیامبر ( روایات نقل شده از پیامبر) را قطعی و قرآن را مبهم می داند ❕ 💠💠 👌خداوند در مورد آیات قرآن می فرماید ؛ « هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْم‏ » « او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات" محكم" [صريح و روشن‏] است، كه اساس اين كتاب مى ‏باشد، (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، بر طرف مى‏ گردد.) و قسمتى از آن،" متشابه" است ، اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهات‏ اند، تا فتنه ‏انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند)، و تفسير (نادرستى) براى آن مى ‏طلبند، در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى ‏دانند » ( آل عمران 7) 👌مراد از « آياتٌ مُحْكَماتٌ » آياتى است كه مفهوم آن به قدرى روشن است كه جاى گفتگو و بحث در آن نيست، آياتى همچون قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ( اخلاص 1) بگو او است خداى يگانه » ، لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ ( شوری 11)" هيچ چيز همانند او نيست"، اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ ( زمر 26)" خداوند آفريننده و آفريدگار همه چيز است"، لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ( نساء 11) " سهم ارث پسر معادل سهم دو دختر است" و هزاران آيه مانند آنها در باره عقايد و احكام و مواعظ و تواريخ، همه از محكمات مى ‏باشند. ❕اين آيات (محكمات) در قرآن" ام الكتاب" ناميده شده، يعنى اصل و مرجع و مفسر و توضيح دهنده آيات ديگر است. 👌واژه" متشابه" در اصل به معنى چيزى است كه قسمت‏هاى مختلف آن، شبيه يكديگر باشد، به همين جهت به جمله ‏ها و كلماتى كه معنى آنها پيچيده است و گاهى احتمالات مختلف در باره آن داده مى‏ شود،" متشابه" مى‏ گويند، و منظور از متشابهات قرآن همين است، يعنى آياتى كه معانى آن در بدو نظر پيچيده است، و در آغاز، احتمالات متعددى در آن مى‏ رود، اگر چه با توجه به آيات محكم، تفسير آنها روشن است. ❕براى نمونه آيات متشابه، قسمتى از آيات مربوط به صفات خدا و چگونگى معاد را مى ‏توان ذكر كرد، مانند" يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ" دست خدا بالاى دستهاى آنها است" (فتح 10) كه درباره قدرت خداوند مى‏ باشد" وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ » خداوند شنوا و دانا است" ( بقره 224) كه اشاره به علم خدا است و مانند" وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ ترازوهاى عدالت را در روز رستاخيز قرار مى‏ دهيم" ( انبیاء 47)كه در باره وسيله سنجش اعمال سخن مى ‏گويد . 👌بديهى است نه خداوند دست (به معنى عضو مخصوص) دارد و نه گوش (به همين معنى) و نه ترازوى سنجش اعمال، شبيه ترازوهاى ماست، بلكه اينها اشاره به مفاهيم كلى قدرت و علم و وسيله سنجش مى ‏باشد. 📚تفسیر نمونه ج 2 ص 433 💠ادامه 👇
👇 ❕بر این اساس ، على عليه السلام خطاب به ابن عباس در آن زمان كه او را براى سخن گفتن با خوارج فرستاد روش استدلال در برابر آنان را به او ياد مى‏ دهد و مى ‏فرمايد: به آيات متشابه قرآن كه ممكن است تفاسير مختلفى براى آن داشته باشند احتجاج نكند، بلكه با سنّت كه بسيار شفاف و روشن است‏ . 🔸« با آيات قرآن با آنها بحث و محاجّه نكن، زيرا (بعضى از آيات) قرآن تاب معانى مختلف و امكان تفسيرهاى گوناگون دارد تو چيزى مى ‏گويى و آنها چيز ديگر (و سخن به جايى نمى‏ رسد) ولى با سنّت صريح (پيامبر) با آنها گفت ‏وگو و محاجه كن كه راه فرارى از آن نخواهند يافت (و ناچار به تسليم در برابر آن هستند).» 📚نهج البلاغه خطبه 77 👌چنان که گفتیم ، اين يك واقعيت است كه بعضى آيات قرآن متشابه‏اند كه آنها را مى‏ توان بر معانى مختلف و گاه متضاد حمل كرد در حالى كه آيات محكمات و غير متشابه را مى ‏توان تفسير كرد؛ ولى افرادى كه دنبال اغراض خاصى هستند بدون مراجعه به آيات محكمات، آيات متشابه را بر اهداف انحرافى خود تطبيق مى‏كنند؛ مثلًا قرآن مجيد در آيه 22 و 23 سوره قيامت مى‏ فرمايد: «؛ (آرى) در آن روز صورت‏هايى شاداب و مسروراند و به (الطاف) پروردگارشان مى‏ نگرند» گروهى اين آيه را چنين تفسير كرده ‏اند كه روز قيامت خدا را با چشم سر مى‏توان ديد در حالى كه قرآن در آيه محكمش مى‏ گويد: «چشم‏ها او را نمى‏بينند». ( انعام 103)و در داستان موسى پس از آن كه عرضه داشت: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده تا تو را ببنيم» فرمود: «هرگز مرا نخواهى ديد». ( اعراف 143) 👌قرآن محكمات و متشابهات دارد؛ يعنى آياتى كاملًا روشن و آياتى كه ممكن است معانى مختلف براى آن ذكر شود. هرگاه اين آيات در كنار هم چيده شود عربى مبين است و مفاهيمى كاملًا روشن دارد؛ مثلًا آيه « «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ»؛ حكم تنها از آنِ خداست» ( یوسف 40) هنگامى كه در كنار آيه شريفه «فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَماً مِّنْ أَهْلِها» ( نساء 35) گذارده شود معلوم مى‏ شود كه معناى حاكميت و داورىِ خدا اين است كه هركس مى‏ خواهد حكميت كند بايد طبق قرآن و فرمان خدا باشد و لازم نيست خداوند درباره هر قضيه شخصيه ‏اى آيه‏ اى نازل كند. ❕ولى بيماردلان و كسانى كه به تعبير قرآن «الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ» مى‏باشند متشابهات را مى‏ گيرند و محكمات را رها مى ‏كنند و آيات قرآن را مطابق ميل و خواسته نادرست خود تفسير مى‏ نمايند. ❕به همين دليل امام عليه السلام به ابن عبّاس مى‏ فرمايد: «براى رهايى از بحث‏هاى منافقان و كوردلان به سراغ قرآن نرود، زيرا بحث‏هاى دامنه‏ دارِ محكم و متشابه پيش مى ‏آيد و آنها كه فقط به دنبال متشابهات اند به خواسته خود مى‏ رسند». 👌مى‏ دانيم خوارج آيه شريفه «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّه» ( یوسف 40) را بهانه كرده بودند و مى‏ گفتند حكميت كه على عليه السلام در مقابل شاميان آن را پذيرفته بر خلاف اين آيه است، زيرا اين آيه حكميت را فقط براى خدا مى‏ داند. در حالى كه مى‏دانيم آيه ناظر به اين معنا نيست و حاكميت خداوند را در احكام كلّى بيان مى‏كند نه موارد جزئى و شخصى و تطبيق آن كليات بر موارد شخصى بايد به وسيله حكمين انجام گيرد؛ ولى آنها بر پندار باطل خود اصرار داشتند اما اگر ابن عباس مثلًا به حديث معروف‏«عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ» ( بحار الانوار ج 10 ص 450 ) یا حديث‏ «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» ( همان ج 23 ص 103) که از پيغمبر اكرم به طور مسلم نقل شده استدلال كند، ديگر آنها نمى‏ توانند پاسخى به آن بگويند. 📚پیام امام امیر المومنین ج 11 ص 430 👌خلاصه آنکه ، آیات متشابه با رجوع به آیات محکم ، تفسیر روشنی و بدیهی دارد و به هیچ عنوان نمی توان ادعا کرد که قرآن مبهم است ، اما چون خوارج چشمان خود را بر روی حقیقت بسته بودند ، علی علیه السلام به ابن عباس توصیه می کند که با قرآن با خوارج محاجه نکند ، زیرا آنان به دنبال فتنه افکنی بودند و بر آیات متشابه تکیه می کردند و هیچگاه تن به حقیقت نمی دادند . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔🔆 متن و ترجمه نامه 1⃣3⃣ نهج البلاغه ( ✉️نامه به فرزندش امام حسن در سال 31 هجری ، وقتی از جنگ صفین باز میگشت و به سرزمین [حاضرین] رسیده بود. ) 💥مشاهده کنید در نهج البلاغه علی به وضوح شخصیت حسن را شرح داده و پسرش را آدمی دنیا پرست و گرفتار هوس معرفی کرده است ❗️❗️ 💠💠 👌امام حسن علیه السلام ، طبق تصریح روایات شیعه و اهل سنت ، یک شخصیت ممتاز و ستوده بوده که به عنوان سید و آقای بهشت معرفی شده که خداوند بهشتیان را به وجود ایشان زینت داده و بارها با پای پیاده به حج مشرف شدند و چندین بار ، تمام اموال خود را در راه خداوند بخشیدند ، و مصداق آیه تطهیر و مودت می باشد و محبت به ایشان مصداق محبت به خداوند و دشمنی با ایشان دشمنی با خداوند است . 📚بحار الانوار ج 43 ص 263 باب 12_ فضائل الخمسه من الصحاح السته ج 3 ص 168 به بعد 👌بی شک چنین شخصیت ممتازی که زینت و سرور بهشتیان است ، هیچگاه اهل دنیا و غرق در نمی شود . بلکه از هر گونه ناپاکی و ناخالصی پاک و مطهر است ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « من و علی و و حسین و نه نفر از فرزندان حسین ، مطهر و معصوم هستیم » 📚کمال الدین ج 1 ص 280 ❕و فرمود ؛ « هر کس می خواهد رستگار شود ، به علی و امامان از فرزندانش تمسک کند ، زیرا آنان برگزیدگان الهی بوده و از هر گناه و معصوم هستند » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 57 👌علی علیه السلام در وصف فرزندش امام حسن علیه السلام و سایر امامان فرمودند ؛ « آنان معصوم هستند از تمام گناهان صغیره و کبیره و در جواب دادن خطا نمی کنند و هیچ گاه سهو و نسیان نمی شوند » 📚بحار الانوار ج 25 ص 351 ❕ایشان از همان کودکی مورد الهی بوده اند ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « زمانی که امام به دنیا می آید ، به او حکمت داده می شود و با علم و وقار زینت داده می شود و لباس و بزرگی بر او پوشانده می شود و خداوند چراغی از نور برای او قرار می دهد که درون و نهان افراد را می شناسد و اعمال بندگان را می بیند » 📚بحار الانوار ج 25 ص 39 ❕حال آنچه مورد اشکال قرار گرفته است ، نامه 31 نهج البلاغه است که امام علیه السلام خطاب به فرزندش ، امام حسن می فرماید ؛ « اين نامه به فرزندى است آرزومند، آرزومند چيزهايى كه هرگز دست يافتنى نيست و در راهى نهاده است كه ديگران در آن گام نهادند و هلاك شدند (و چشم از جهان فرو بستند) كسى كه هدف بيمارى‏ها و گروگان روزگار، در تيررس مصائب، بنده دنيا، بازرگان غرور، بدهكار و اسير مرگ، هم‏پيمان اندوه‏ها، قرين غم‏ها، آماج آفات و بلاها، مغلوب شهوات و جانشين مردگان است.» 🔸معاند می گوید ، این تعبیرات چگونه با شخصیت امام حسن علیه السلام همخوانی دارد ؟ 👌گویی توجه ندارد که اين گونه تعبيرات در مقام اندرز و نصيحت پدرانه به فرزند، مطلبى رايج است. مهم اين است كه گر چه مخاطب در اين نامه يك نفر است؛ ولى هدف همه شيعيان و مسلمانان جهان، بلكه فرزندان آدم ‏اند؛ گويى امام عليه السلام به عنوان پدر همه انسان‏ها سخن مى ‏گويد و مخاطبش امام حسن عليه السلام به عنوان همه ، مورد نظر است. 📚پیام امام امیر المومنین ج 9 ص 460 ❕نظیر این تعابیر در گفتگوهای روزانه ما و در ادبیات زبانهای مختلف دیده می شود که انسان روی سخن را به کسی می داند اما هدفش این است که دیگران بشنوند و به اصطلاح ؛ « به در می گوید بشنوند» یا عرب به این ضرب المثل می گوید « ایاک اعنی و اسمعی یا جاره »( مخاطبم تویی ولی همسایه تو بشنو) 👌شاهد این سخن آن است که در آیه 23 اسراء خداوند پیامبر را مخاطب قرار می دهد و می فرماید ؛ « پرودگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید . هرگاه یکی از آن دو یا هر دو نزد تو به پیری رسیدند کمترین اهانتی به آنها روا مدار و بزرگوارانه به آنها بگو» 👌در این آیه پیامبر را قرار داده است در حالی که می دانیم پیامبر سالیان دراز قبل از نبوت پدر و مادر خود را از دست داده بود . بنابراین این گونه تعابیر به صورت خطاب به پیامبر و تفهیم امت است و از قبیل همان ضرب المثل معروف « ایاک اعنی و اسمعی یا جاره» که یکی از فنون می باشد بیان شده است . 📚پیام قرآن ج7 ص 158 👌در آن نامه نهج البلاغه هم ، اگر چه مخاطب امام حسن علیه السلام است ، اما مخاطبین اصلی تمام امت هستند که علی علیه السلام از موضع پدری پیر و با تجربه اقدام به نصحیت و اندرز آنان می کند و از آنجا كه امام عليه السلام به مقتضاى حديث معروف «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة» ( بحار الانوار ج 16 ص 95) پدر امّت است، مخاطب در اين وصيّت‏نامه در واقع همه امّتند. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤔 نام یک بت بوده است و ارتباطى با خداى خالق ندارد. براى همين مسلمانان ميگويند الله اكبر (الله بزرگتر است) زيرا در آنجا خدايان اقوام ديگر هم بوده اند و مسلمانان معتقدند الله از آنها بزرگتر بوده است ❗️❗️ 💠💠 👌الله ، جامعترین نامهای خدا است . علی علیه السلام فرمود ؛ « الله یعنی معبودی که خلق در او سرگردان اند و به او پناه می برند و خداوند ، همان پوشیده از دسترس دیده ها و در پرده از وهم ها و خطورات ذهن است » 📚التوحید صدوق ص 89 ❕بررسی نامهای خدا که در قرآن مجید و یا سایر منابع اسلامی آمده نشان می دهد که هر کدام از آن یک بخش خاص از صفات خدا را منعکس می سازد، تنها نامی که اشاره به تمام صفات و کمالات الهی، یا به تعبیر دیگر جامع صفات جلال و جمال است همان الله می باشد ، به همین دلیل اسماء دیگر خداوند غالبا به عنوان صفت برای کلمه الله گفته می شود به عنوان نمونه ، غفور و رحیم که به جنبه آمرزش خداوند اشاره می کند (فان الله غفور رحیم بقره 226). 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 21 ❕اللّه مشتق از «اله» به معنی مستحق عبادت است و بسیاری ازمحدثان و مفسران این معنا را برگزیده اند و در روایات ما نیز وارد شده است؛ کلینی از هشام بن حکم نقل می‌کند که از آن حضرت پرسیدم: لفظ اللّه ازچه ریشه ای گرفته شده است؟ فرمود: «اللّه مشتق از «اله»، و «اله» مألوه می‌خواهد، و اسم غیر از مسمی است، هرکس اسم را بپرستد نه معنی را کفر ورزیده و در حقیقت خدا را نپرستیده است» 📚الکافی ج 1 ص 87 👌شیخ صدوق می‌گوید ؛ « اللّه و اله به معنی مستحق عبادت است وجز خدا کسی شایسته عبادت نیست» تا آن جا که می‌گوید: «اصل اللّه «الالاه» به معنی عبادت بوده است» . 📚توحید صدوق ص 195 _ منشور جاوید ج 2 ص 116 👌الله نام هیچ بتی نبوده است و تنها نام خدای یگانه ای است که ادیان الهی او را معرفی کرده اند . شما می توانید به کتاب اسلام و عقائد و آراء بشری ، اثر ، یحیی نوری ص 300 به بعد مراجعه کنید و از اسامی بت های شبه جزیره عربستان و مناطق اطراف اطلاع حاصل کنید ، در میان نام انواع بت ها ، هیچ نامی از بتی به نام الله یافت نمی شود . ❕این نکته نیز شایان توجه است که معنی اعتقاد به بزرگی خدا این نیست که او را در مقایسه با موجودات دیگر برتر و بالاتر بدانیم بلکه چنین مقایسه ای اصلا غلط است، ما باید او را برتر از آن بدانیم که با چیزی قابل مقایسه باشد چنانکه امام صادق (علیه السلام ) در گفتار کوتاه و پرمعنی خود به ما تعلیم فرموده است آنجا که در حدیث می خوانیم ؛ «کسی نزد آنحضرت گفت : الله اکبر . امام فرمود: خدا از چه چیز بزرگتر است عرض کرد: از همه چیز . 👌امام فرمود: با این سخن خدا را محدود کردی (چون او را مقایسه با موجودات دیگر نمودی، و برتر از آنها شمردی ). آن مرد پرسید: پس چه بگویم ؟ ❕فرمود ؛ « بگو الله اکبر من ان یوصف ؛«خدا برتر از آن است که به وصف درآید » 📚الکافی ج 1 ص 117 👌جالب اینکه در حدیث دیگری که از همان امام (علیه السلام ) نقل شده است می خوانیم ؛ ❕هنگامی که یکی از اصحاب عرض کرد منظور بزرگتر بودن خدا از همه چیز است، امام فرمود ؛ «آیا اصولا در برابر ذات خدا وجودی هست که او برتر از آن باشد ؟» آن مرد صحابی از امام می پرسد: پس چه بگویم ؟ فرمود: بگو: اکبر من ان یوصف » 📚تفسیر نور الثقلین ج 3 ص 239 👌روشن می شود که منظور از « بزرگ تر بودن خداوند » ، برتر بودن از هر گونه وصف و توصیف محدود کننده است ، نه آنکه فرض کنیم خدایان دیگری هستند و الله از آنان بزرگتر است و به قول شاعر ؛ « ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم _ و از آنچه دیده ایم و نوشتیم و خوانده ایم _ مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر _ ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم » ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
هدایت شده از KHAMENEI.IR
13990813_40515_128k.mp3
16.88M
🎙بشنوید | صوت کامل سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب در سالروز ولادت پیامبر اعظم(ص) و امام صادق(ع). ۹۹/۸/۱۳ 💻 @Khamenei_ir
☑️پوستر | رهبر انقلاب صبح امروز: اگر تروریستها به مرزهای ما نزدیک شوند، برخورد خواهد شد 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔خمس در زمان امام زمان عج واجب نیست . ❔در توقیع از امام زمان عج امده وَ أَمَّا الْخُمُسُ فَقَدْ أُبِیحَ لِشِیعَتِنَا وَ جُعِلُوا مِنْهُ فِی حِلٍّ إِلَی وَقْتِ ظُهُورِ أَمْرِنَا لِتَطِیبَ وِلَادَتُهُمْ میفرمایند اما خمس برای شیعیان ما مباح وبراى انهاتا ظهور ما حلال گردانیدیم تا طیب و طاهر متولد بشوند ❕❕ 💠💠 👌رواياتى است كه درباره غنائم جنگى و اسيران جنگى وارد شده و زنانى كه جزء بردگان بودند و به عنوان كنيز به دست افراد مى‏ افتادند و آنها با اين زنان ازدواج مى‏ كردند و صاحب مى‏ شدند ❕مى‏ دانيم اگر جهاد به اذن امام نبوده باشد تمام غنائم جنگى كه به دست مى‏ آيد مربوط به بيت‏ المال است و بايد به اجازه امام مصرف شود و حتّى اگر به اذن امام بوده باشد خمس به آن تعلّق مى‏گيرد و در صورت نپرداختن خمس آن، تصرّف در آنها حرام است. 👌بنابراين، كنيزانى كه به عنوان به دست افراد مى ‏افتادند و خمس آنها پرداخته نشده بود بر صاحبان آنها حرام بوده است و حق نداشته‏ اند به عنوان يك همسر با آنها رفتار كنند. ❕بنابراين، اگر كسى توجّه به اين حكم داشته باشد فرزندى كه از چنان زنى براى او متولّد مى‏شود فرزند نامشروع خواهد بود، لذا امامان اهل‏بيت عليهم السلام اين قسمت از را كه مربوط به چنين زنانى بوده به شيعيان بخشيدند تا فرزندان آنها همگى حلال باشند ❕با توجّه به اين مقدّمه كوتاه، اين دسته روايات را توجه کنید. 1⃣ در رويات «ضريس كناسى» چنين مى‏خوانيم كه امام صادق عليه السلام فرمود: «مى‏دانى از كجا زنا در ميان (جمعى از) مردم وارد شد؟ گفتم نه، گفت: «از ناحيه خمس ما اهل‏بيت، مگر براى شيعيان پاكيزه ما كه بر آنها حلال است و براى نيز حلال.» 📚التهذیب ج4 ص144 2⃣ محمّد بن مسلم از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام چنين نقل مى‏كند كه فرمود: «شديدترين چيزى كه مردم در روز قيامت گرفتار آن هستند اين است كه صاحب خمس برمى‏خيزد و مى‏گويد پروردگارا! خمس مرا (غصب كردند) ولى ما آن را براى شيعيان خود حلال كرديم تا تولّد آنها پاكيزه و فرزندانشان پاك شوند.» 📚 همان مدرک ص136 3⃣ «فضيل ابن يسار از امام صادق عليه السلام نقل مى‏كند كه فرمود: «كسى كه محبّت ما را در دل احساس كند خدا را بر نخستين نعمتش شكر گويد.» گفتم فدايت شوم نخستين نعمت خدا چيست؟ فرمود: «پاكى تولّد (و نطفه) است.» سپس فرمود: «امير مؤمنان عليه السلام به فاطمه عليها السلام گفت: نصيبت را از فى‏ء (غنائم) براى پدران شيعيان ما حلال كن تا پاكيزه شوند.» .سپس امام صادق عليه السلام فرمود: «ما، مادران شيعيان خود را بر پدرانشان كرديم تا پاكيزه شوند (و فرزندانشان فرزند حلالى باشد). 📚همان مدرک ص 143 👌همینطور احادیث 15 و 16 و 18 و 20 از باب 4، از ابواب انفال کتاب شریف وسائل الشیعه و حديث 8، از باب 8، از ابواب «ما يجب فيه الخمس» کتاب مذکور در همین مورد است . ❕ هم که مورد استناد برای حلیت خمس قرار گرفته است است از همین باب میباشد و در ذیل آن نیز تصریح شده است که این حلیت خمس برای آن است تا شیعیان پاکیزه باشد . 👌اين احادیث درباره مسئله كنيزان وارد شده و مى‏دانيم كه طبق تصريح فقها آنها از خمس مستثنا هستند ولى افراد لجوج و كم‏سواد بدون توجّه و دقّت در مضمون آنها و بدون توجّه به صريح فقها خواسته ‏اند آنها را دليل بر تحليل خمس بطور مطلق قلمداد كنند غافل از اين كه مختصر دقّت در مضمون اين احاديث براى باز شدن مشت آنها كافى است‏. 📚خمس پشتوانه بیت المال ، مکارم شیرازی ، ص83 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓پرسش ❔آیا پیامبر برای خودش جشن تولد می گرفت❕اگر می گرفت سندش کجاست و اگر نمی گرفت چرا ما برای ایشان جشن تولد می گیریم آیا این بدعت در دین نیست❓کاری را که پیامبر انجام نمی داد چرا ما انجام دهیم❔ 💠پاسخ💠 ❗️توجه به نکاتی چند لازم است؛ 1⃣بدعت به کاری گفته می شود که ریشه در شرع و قرآن و سنت نداشته باشد. 🔶ابن حجر عسقلانی می نویسد: «بدعت امر حادثی است که برای آن دلیلی ( اگر چه عام) در شرع نباشد و اگر برای آن در شرع دلیلی باشد بدعت نیست» 📚فتح الباری ج17 ص9 🔶علامه مجلسی می نویسد: «بدعت در شرع هر امری است که بعد از پیامبر حادث شود و نصی به خصوص برای آن نباشد و داخل در برخی عمومات نیز نباشد» 📚بحار الانوار ج74 ص202 2⃣مساله جشن گرفتن به مناسبت میلاد پیامبر گرامی ریشه در قرآن مسلمین دارد و به هیچ عنوان مصداق بدعت محسوب نمیشود. 🔴1-همگى مى دانيم كه يكى از اصول اسلام، اظهار مهر و مودت به پیامبر است قرآن كريم مى فرمايد: «بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان وخاندان شما و اموالى كه گردآورده ايد و تجارتى كه از كسادش بيمناكيد و سراهايى را كه خوش مى داريد، نزد شما از خدا و پيامبرش و جهاد در راه وى دوست داشتنى تر است، پس منتظر باشيد تا خدا فرمانش را به اجرا در آورد.وخداوند گروه فاسقان را راهنمايى نمى كند». 🔷 توبه 24 🔶مودت و مهر به پيامبر يك دستور قرآنى است كه احاديث نبوى نيز بر آن تأكيد دارند. 👌 پيامبر گرامى فرمود: «سوگند به خدايى كه جانم در دست اوست، هيچ يك از شماها در دايره ايمان وارد نمى شويد مگر اينكه من محبوبترين انسانها نزد او باشم و مرا حتى از پدر و فرزندش بيشتر دوست بدارد». 📚جامع الاصول،ج1 ص237 👌كسانى كه در روز و شب ولادت آن حضرت به جشن و سرور مى پردازند هدفى جز اظهار مهر و مودت نداشته و در حقيقت به وسيله اين جشنها علاقه خود را به رسول گرامى به نمايش مى گذارند 🔴2-قرآن مجيد به مسلمانان دستور مى دهد كه، علاوه بر ايمان به پيامبر، به تعظیم و تكريم او بپردازند: «آنان كه به پيامبر ايمان آورده و به تكريم او پرداخته و او را يارى مى نمايند و از نورى كه همراه وى فرو فرستاده شده پيروى كنند، آنان همان رستگارانند». 🔷اعراف 157 👌اين آيه به مسلمانان، چهار دستور مى دهد: 🔷1. به پيامبر ايمان بياورند. 🔷2. به تكريم و تعظيم او بپردازند. 🔷3. در سختيها او را يارى كنند. 🔷4. از قرآنى كه با او فرستاده شده پيروى كنند. 🌀با توجه به اين دستورهاى چهارگانه، تكريم و بزرگداشت پيامبر در روز تولد ایشان عمل به دستور دوم است كه قرآن از آن با جمله «وعزّروه» تعبير آورده است. 🔴3-قرآن مجيد يكى از نعمت هاى الهى در حق پيامبر اكرم را اين مى داند كه نام او را بلند آوازه كرده است: «آيا سينه تو را نگشاديم و بار گران را از دوشت برنداشتيم ـ بارى كه گويى پشت تو را مى شكست ـ و آيا نامت را بلند نگردانيديم؟» 🔷انشراح 1 تا 4 ❗️با توجه به منّتهايى كه خداوند در آيات فوق بر پيامبر مى نهد، و گسترش نام و آوازه او در جهان را از نعمتهاى الهى مى شمارد، جشنهاى مسلمانان در ايام تولد آن حضرت، نوعى تجسّم بخشيدن به مفاد اين آيه است. 👌اينك با توجه به آيات پيش گفته بايد ديد جشنهاى مسلمانان در ايام مبعث پيامبر چنانچه از امور حرام همچون استعمال آلات لهو و لعب و اشعار غنائى خالى باشد، چه حكمى دارد؟ ❓تكريم پيامبر است يا تحقير او ؟ ابراز محبت است يا دشمنى؟ ❓مايه بلند آوازه شدن نام و ياد پيامبر است، يا نه؟ 👌جواب روشن است و همگان اين اعمال را موجب تكريم و ابراز محبّت به پيامبر و كمك به بلند آوازى نام او مى دانند 🔴4-حضرت مسيح براى حواريون خود مائده آسمانى طلبيد و آنان گفتند ما روز ورود اين مائده آسمانى را كه شكم ها را سير مى كند جشن مى گيريم: «پروردگارا از آسمان غذایی بر ما فرو فرست تا عيدى براى اول و آخر ما و نشانه اى از جانب تو باشد. و به ما روزى ده كه تو بهترين روزى دهندگانى». 🔷مائده 114 ❔براستى،اگر روز نزول مائده كه نعمتى محدود و زودگذر است استحقاق جشن ساليانه را داشته باشد، چرا و چگونه روز ولادت پیامبر كه نعمت عظمی و جاودان الهى در حقّ بشريت است استحقاق چنين جشن و سرورى را نداشته باشد؟ 👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 3⃣از روایات شیعه و سنی نیز استحباب تعظیم روز میلاد پیامبر گرامی به وضوح استفاده میشود. 👌در روایات متعددی آمده است که روزه گرفتن در روز میلاد پیامبر گرامی مستحب است و این نشان می دهد که این روز دارای عظمت و شرافت است و یکی از مصادیق تعظیم این روز ،روزه گرفتن به شکرانه وجود پیامبر گرامی است. 🔶امام کاظم فرمود: «روز هفدهم ماه ربیع الاول سالروز میلاد پیامبر است و روزه آن مستحب است» 📚وسائل الشیعه ج10 ص455 🔷وفرمود: « یکی از روزهایی که در آن روزه گرفته می شود روز میلاد پیامبر در هفدهم ربیع الاول است » 📚التهذیب ج4 ص305 ❗️وفرمود: «ثواب روزه روز میلاد پیامبر برابری می کند با روزه یک سال» 📚مصباح المتهجد ص733 🔷وفرمود: «هر کس روز تولد پیامبر را روزه بگیرد خداوند به او پاداش 60 سال روزه داری را می دهد» 📚المقنعه ص59 📚روضه الواعظین ص351 ❗️مسلم در صحیح نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود: «روزه روز دوشنبه خوب است زیرا من در آن روز به دنیا آمدم» 📚صحیح مسلم ج2 ص819 👌از این نصوص روشن میشود که روز میلاد پیامبر گرامی دارای عظمت است و یکی از مصادیق تعظیم آن روزه گرفتن است . 4⃣اجماع مسلمین نیز دلیل دیگری بر تعظیم روز میلاد پیامبر گرامی است. 🔷شیخ مفید می نویسد: «روز هفدهم ربیع الاول سالروز تولد پیامبر اسلام است و صالحان آل محمد از زمان های گذشته پیوسته این روز را تعظیم کرده و حقش را می شناختند و حرمت پیامبر را در این روز رعایت می کردند و این روز را روزه می گرفتند و از امامان روایت شده است که هر روزه این روز برابری می کند با روزه یک سال» 📚مسار الشیعه ص65 ❗️دیار بکری و قسطلانی از علمای اهل سنت می نویسند: «مسلمین پیوسته از زمان های گذشته در ماه میلاد پیامبر به جشن و سرور می پرداختند و دیگران را اطعام می کردند و در شب های آن صدقه می دادند و پیوسته سرور و شادی می کردند» 📚تاریخ الخمیس ج1 ص323 📚المواهب اللدنیه ج1 ص148 👌با توجه به این نکات روشن می شود که برگزاری مجالس جشن و سرور در ایام ولادت پیامبر گرامی هیچ گونه منع شرعی ندارد و ریشه در کتاب و سنت دارد و به هیچ عنوان مصداق بدعت محسوب نمی شود . 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال این که گفته میشه روز قیامت همه باید از پل صراط عبور کنن جریانش چیه یعنی روز قیامت پلی قرار داده میشه تا مردم ازش عبور کنن 🔷پاسخ: ❗️از ایات و روایات استفاده می شود که در روز قیامت گذر گاهی عمومی وجود دارد که همگان باید از آن عبور کنند و در لسان روایات به آن « صراط» گفته میشود. ❗️پیامبر گرامی فرمود: « راهی بر روی جهنم نصب می شود که از مو باریکتر و از لبه شمشیر تیز تر است» 📚الکافی ج8 ص312 🔷امام صادق فرمود: « بعضی مانند برق از آن می گذرند و بعضی همچون اسب تیز رو ،بعضی با دست و زانوها ،بعضی همچون پیادگان،و بعضی به ان اویزان می شوند و می گذرند گاه اتش دوزخ از انها چیزی را می گیرد و چیزی را رها می کند» 📚امالی صدوق،مجلس 33 ❗️جهت دیدن سایر روایات در مورد « صراط» رجوع شود: 📚بحار الانوار ج8 ص64 باب 22 🔶علامه سبحانی در کتاب خویش چنین می اورد: ❗️امااين كه مقصود از صراط و طريق ياد شده كه بر متن دوزخ نصب میشود و همه اهل محشر بايد از آن عبور كنند، چيست؟ در اين جا دو احتمال وجود دارد: 1⃣مقصود معنى ظاهرى آن است يعنى پل يا راهى نظير آنچه در دنيا مى باشد، در سراى ديگر بر جهنم نصب مى شود. 2⃣مقصود اين است كه صراط اخروى تجسم و تبلور همان صراط دنيوى است و صراط مستقيم در دنيا كه پرهيزگاران برگزيده اند، تجسم و تجلى اخروى آن اين است كه آنان را به بهشت مى رساند و از طرفى راههاى باطل كه ستمكاران در اين دنيا پيموده اند; در سراى ديگر تجسم و تبلور اخروى يافته و آنان را داخل دوزخ مى نمايد. 🗯گروهى كه بيشتر به ظواهر اعتماد مى نمايد، نظريه نخست را پذيرفته، و گروه دوم كه با استفاده از قراين و شواهد نقلى و عقلى از مرز ظواهر گذشته و به باطن اين گونه تعابير نيز نظر مى نمايند، نظريه دوم را گزيده اند. ❗️اگر چه داورى در اين قبيل مطالب كار دشوارى است ولى آنچه از مجموع روايات وتعبيرات معصومان در زمينه صراط و راه وصول به دوزخ و بهشت به دست مى آيد همان نظريه دوم است و در اين جا جمله اى از امير مؤمنان على نقل مى نماييم كه مؤيّد نظريه دوم است: ❗️امام درباره تقوا و فرجام پرهيزگارى و نيز برگزيدن راه خطا و منحرف از مسير تقوا چنين مى فرمايد: «خطاها(پيروى از تمايلات حيوانى) مركب هاى سركش و چموشى هستند كه صاحبانشان بر آنها سوار شده و عنان آنها از دستشان گرفته شده پس آنان را وارد دوزخ مى نمايند،و پاكدامنى و خويشتن دارى در برابر شهوات، مركب هاى راهوار و مطيعى هستند كه صاحبانشان بر آن نشسته و زمام آنان در اختيارشان قرار گرفته پس آنان را وارد بهشت مى نمايند» 📚نهج البلاغه،صبحی صالح،خطبه 16 ❗️از اين روايت به خوبى استفاده مى شود كه راه بهشت و دوزخ در حقيقت از هم اكنون در اين دنيا شروع مى شود و در نهايت به بهشت و دوزخ منتهى مى گردد و نه چنين است كه در قيامت راه ديگرى وراى آن بر جهنم نصب مى گردد و اهل محشر مكلف بر عبور از آن مى شوند، بلكه آن كس كه در همين دنيا صراط مستقيم تقوا را برگزيده در سراى ديگر و با تجسم اخروى او را وارد بهشت مى نمايد و آن كس كه راه نافرمانى را برگزيده و از طريق وسطى كه كتاب و سنت ترسيم گر آن است به يمين و شمال منحرف گردد در جهان ديگر تجسم اخروى آن همان سقوط در دركات دوزخ خواهد بود. و در عين حال، نمى توان اين خطبه و امثال آن را گواه قاطع بر نفى نظريه نخست گرفت، زيرا كلام امير مؤمنان على مملو است از مجاز واستعاره و كنايه و ممكن است بخشى از اين تعبيرها يك نوع استعاره باشد كه با هر دو نظريه سازگار باشد» 📚منشور جاوید،ج5 ص508 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
هدایت شده از KHAMENEI.IR
24.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | سیاست حساب‌شده و ثابت ما در برابر آمریکا 🌷 گزیده سخنرانی تلویزیونی صبح امروز رهبر انقلاب به مناسبت سالروز ولادت پیامبر اعظم(ص) و امام صادق(ع) 💻 @khamenei_ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | قوی شدن کشور، تنها راه برطرف کردن دشمنی‌ها 🌷 گزیده سخنرانی تلویزیونی صبح امروز رهبر انقلاب به مناسبت سالروز ولادت پیامبر اعظم(ص) و امام صادق(ع) 💻 @khamenei_ir
⁉️سوال ایا در بهشت زاد و ولد هم است یا اونجا هم باید حجاب رعایت کنیم 🔷پاسخ: ❗️نخست توجه کنید که همه چیز سرای اخرت با دنیا فرق دارد.آن جا جهان دیگری است با قوانین خاص خودش چنان که پیامبر گرامی فرمود: « مانند بهشت هیچ چشمی ندیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است» 📚بحار الانوار ج8 ص86 ❗️این تفاوت قوانین آن عالم با این جهان از روایاتی که می گوید در آنجا انسان نیاز به قضائ حاجت ندارد بلکه موارد زائد بدن به صورت بوی خوش از انسان خارج می شود بیشتر آشکار می شود 📚همان مدرک ص102 🔷خداوند می فرماید: « برای شما هر چه بخواهید در بهشت فراهم است» 📓فصلت31 ❗️از این ایه استفاده می شود که هر چه انسان درخواست کند به او داده میشود .طبیعی است که اگر تقاضای فرزند داشتن را بکند به او داده میشود ولی چون قوانین آن دنیا با این دنیا متفاوت است می توان گفت فرزند داری در بهشت نیز با انچه در دنیا است متفاوت می باشد‌ .هم به لحاظ نحوه به وجود آمدن و هم از لحاظ رشد و پرورش و ..‌ 🗯در مورد حجاب نیز گفتنی است : ❗️از انجا که پوشش بدن از نظر عقلی امری ممدوح است و نوعی کمال برای انسان محسوب می شود می توان گفت حجاب در بهشت هم وجود دارد ولی نحوه و حدود آن برای ما مشخص نیست .برای نمونه و تایید این که حجاب در بهشت نیز نوعی کمال محسوب می شود می توان به این ایه استناد جست که خداوند در مدح حوری های بهشتی می فرماید: « بهشت دارای زنان بهشتی است که در سراپرده های خود مستورند» 📓الرحمان 72 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال برخی میگن دین از سیاست جداست لطفا این حرف رو رد کنید و ثابت کنید که سیاست و تشکیل حکومت ضروری اسلام است 🔷پاسخ: ❗️ادله قرانی و روایی و عقلی بر پیوند بین دین و سیاست و ضرورت تشکیل حکومت گواهی می دهد که به برخی اشاره می کنیم 🗯ادله قرانی بر ضرورت حکومت: 1⃣در داستان بنى اسرائیل مى خوانیم: هنگامى که بر اثر هرج و مرج داخلى و نداشتن حاکمیت قوى و لایق، گرفتار ضعف و فتور و شکست شدند، و دشمنان بر آنان مسلط گشتند، نزد پیامبر خویش آمدند و گفتند: «زمامدارى براى ما انتخاب کن تا تحت فرماندهى او در راه خدا پیکار کنیم»; پیامبرشان گفت: «شاید اگر دستور جهاد به شما داده شود سرپیچى نمایید; و در راه خدا پیکار نکنید»; گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا جهاد نکنیم; در حالى که از خانه ها و فرزندانمان رانده شده ایم؟» (شهرهاى ما بوسیله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسیر شده اند.) 📓بقره 246 ❗️اگر چه در این آیه به یکى از ابعاد و آثار وجود زمامدار براى یک قوم و ملت اشاره شده، و آن مسأله مبارزه با دشمنان خارجى و پاک کردن شهرها از لوث وجود بیگانگان و آزادى اسیران است; ولى مسلّم است که در ابعاد دیگر نیز این معنى صادق به نظر مى رسد. قرآن با این تعبیر نشان مى دهد که بدون تشکیل حکومت با حاکمیت قوى رسیدن به آزادى و آرامش اجتماعى ممکن نیست; البته شاید تصور شود 🔶 درخواست بنى اسرائیل در اینجا تنها براى تعیین فرمانده لشگر بود، نه زمامدار; ولى باید توجه داشت که تعبیر به «ملک» به معنى زمامدار در تمام شئون است; هر چند برنامه بارز او در این ماجرا پیکار با دشمنان خارجى بوده است. ❗️در حقیقت پیامبر آن زمان (اشموئیل) نقش رهبر را در آن جامعه به عهده داشت; و طالوت منتخب او در نقش زمامدار و فرمانده لشکر بود. 2⃣قرآن در ذیل همین ماجرا در چند آیه بعد، سخن از شکست لشکر جالوت در برابر بنى اسرائیل به میان آورده، و مى گوید: «سپس به فرمان خدا، آنها دشمن را به هزیمت واداشتند، و داوود (جوانِ کم سن و سال و نیرومند و شجاعى که در لشکر طالوت بود) جالوت (زمامدار دشمن) را کشت; و خداوند حکومت و دانش به او بخشید، و از آنچه مى خواست به او تعلیم داد. و اگر خداوند، بعضى از مردم را به وسیله بعضى دیگر دفع نمى کرد زمین را فساد فرا مى گرفت ، ولى خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان دارد». 📓بقره 251 ❗️جمله اخیر به خوبى نشان مى دهد که اگر حکومت مقتدر و نیرمندى نباشد، و جلوى طاغیان و سرکشان را نگیرد، زمین پر از فساد مى شود; به این ترتیب حکومت عادلانه یکى از عطایاى بزرگ الهى است که جلو مفاسد دینى و اجتماعى را مى گیرد. 3⃣شبیه همین معنى در آیه 40 سوره «حجّ» نیز آمده است که بعد از اجازه جهاد در برابر دشمن، به مسلمین مى فرماید: «همانها که ناحق از خانه و شهر خود بیرون رانده شدند، جز این که مى گفتند: "پروردگار ما خداى یکتا است; و اگر خداوند بعضى از مردم را به وسیله بعضى دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه ها، و معابد یهود و نصارى، و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده، مى شود ویران مى گردد» ❗️در اینجا نیز سخن از نقش حکومت در بعد جهاد است، ولى مسلّم است که جهاد بدون یک تشکیلات منظّم سیاسی و اجتماعى و اقتصادى امکان پذیر نیست; چرا که مجاهدان معمولا از دو بخش تشکیل مى شوند: نیروهاى نظامى، و نیروهاى اجتماعى که در پشت جبهه ها‌ پشتیبانى مى کنند; و در واقع تمام جامعه را زیر بال و پر مى گیرند. 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 4⃣در آیه بعد از آن (آیه 41 «حجّ») درباره مؤمنان راستین مى خوانیم: «همان کسانى که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم نماز را برپا مى دارند و زکات را مى دهند و امر به معروف و نهى از منکر مى کنند ». ❗️این آیه نیز تلویحاً مى رساند که برپا داشتن نماز و اداى زکات و امر به معروف و نهى از منکر ـ در مقیاس گسترده و عام ـ از طریق تشکیل حکومت میسّر است; و لذا مؤمنان راستین را به این صفت توصیف مى کند; که آنها به هنگام قدرت یافتن و به حکومت رسیدن، این فرائض بزرگ الهى را بر پا مى دارند، و اجرا مى کنند; و از اینجا نقش حکومت در اصلاح جامعه از دیدگاه اسلام روشن مى شود. 5⃣ در سوره «یوسف» از آیه 43 - 56 به ماجرایى اشاره مى کند; که ضرورت حکومت در لابلاى آن به خوبى تبیین شده، و آن اینکه سلطان مصر خوابى مى بیند، و از یوسف که در زندان بوده ـ و به تعبیر صحیح خواب ها کم کم مشهور شده بود ـ; تعبیر آن را مى خواهد; او تعبیرى براى آینده کشور مصر مى کند، که هفت سال بحرانى و قحطى در پیش دارند; و اگر از آن به سلامت بگذرند، سال هاى پر برکت و وفور نعمت فرا خواهد رسید، سپس دستورهاى لازم براى چگونگى مقابله با این سال هاى سخت، و طرز تهیه و نگهداى آذوقه، و چگونگى صرفه جویى در مواد غذایى را به آنها یاد مى دهد; و سلطان مصر اورا از زندان آزاد کرده و سرپرست خزانه دارى مصر مى کند، و به کمک مدیریّت یوسف که در کنار سلطان مصر قرار گرفته بود، یک ملّت عظیم از مرگ رهایى مى یابد. ❗️این داستان به خوبى ضرورت وجود حکومت مدیر و مدبّر و آگاه را براى جوامع انسانى مخصوصاً در مواقع بحرانى روشن و آشکار مى سازد;که اگر جامعه از چنین حکومتى محروم شود، به ضررهاى عظیم و جبران ناپذیرى گرفتار مى شود. 6⃣ از آیات متعددى از قرآن مجید بر مى آید; که حکومت الهى یکى از نعمت هاى بزرگ خدا است; و این نیست مگر به خاطر نقش مهمّى که در نظم جامعه انسانى و جلوگیرى از مظالم و ستم ها و فراهم ساختن شرایط تکامل انسان ها دارد. از جمله در آیه 79 سوره «انبیاء» درباره حضرت داوود(علیه السلام) و فرزندش اسماعیل مى خوانیم: «به هر یک از آنان داورى و علم فراوان دادیم». در آیه 20 سوره «مائده» ضمن بر شمردن نعمت هاى الهى بر بنى اسرائیل مى فرماید: «(به یاد آورید) هنگامى را که موسى به قوم خود گفت:"اى قوم من! نعمت خدا را نسبت به خود متذکر شوید هنگامى که در میان شما، پیامبرانى قرار داد; (و زنجیر بندگى و اسارت فرعونى را بشکست ) و شما را حاکم و صاحب اختیار خود قرار داد; و به شما چیزهایى بخشید که به هیچ یک از جهانیان نداده بود». ❗️البتّه همه بنى اسرائیل حاکم و سلطان نبودند; ولى هنگامى که از میان آنها حاکمانى بر مى گزیند، چنین خطابى درباره آنان ـ به عنوان یک قوم و ملّت ـ مى کند; که خداوند شما را حاکمان و پادشاهان قرار داد. در آیه 35 سوره «ص» از زبان حضرت سلیمان مى خوانیم: «گفت: "پروردگارا مرا ببخش و حکومتى به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد، که تو بسیار بخشنده اى"»! ❗️آیات بعد از آن نشان مى دهد که خداوند دعاى او را مستجاب کرد، و حکومتى عظیم و مواهبى فراوان و بى نظیر به او بخشید. و در آیه 54 سوره «نساء» آمده است: «یا اینکه نسبت به مردم (پیامبر و خاندانش)، بر آنچه خدا از فضلش به آنها بخشیده حسد مىورزند! یا اینکه ما به آل ابراهیم (که یهود از خاندان او هستند نیز،) کتاب و حکمت دادیم; و حکومت عظیمى در اختیارشان قرار دادیم». ❗️این مسأله به قدرى اهمیت دارد، که خداوند بخشیدن حاکمیت را هم ردیف عزّت و گرفتن آن را قرین ذلت شمرده است. 🔶در آیه 26 سوره «آل عمران» مى فرماید: «بگو: "بار الها! اى مالک حکومت ها، به هر کس بخواهى، حکومت مى بخشى، و از هر کس بخواهى ، حکومت را مى گیرى; هر کس را ،بخواهى عزّت مى دهى و هر کس را بخواهى ،خوار مى کنى تمام خوبى ها به دست تو است; تو بر هر چیزى قادرى"». 👌از مجموع آیاتى که در بالا آمد، اهمیت حکومت براى جامعه بشرى از دیدگاه قرآن مجید روشن مى شود، و در واقع این آیات دریچه اى به سوى جهان بسیار وسیع حکومت در جوامع انسانى است. 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇