در پاسخ به سؤال باید بگوییم آنچه که در متن سؤال آمده حدیث و یا روایتی از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ نیست؛ بلکه مضمون آن را می توان در کلمات دانشمند و متفکر شهید استاد مرتضی مطهری یافت.
ایشان در برخی از نوشته هایشان از خطر دو گروه به اسلام گوشزد می کردند. دسته اول متحجرین، کهنه گراها، جامدها و مرتجعین هستند که تلاش می کنند تا قطعه تاریخی صدر اسلام را با تمام ویژگی ها و مختصات پدیداری اش، نظیر شرایط جغرافیایی، اجتماعی و روانی در زمان حال و آینده باز تولید کنند. آنها از هر چه نو است متنفرند و جز با کهنه خو نمی گیرند، از نظر آنها دین مأمور حفظ آثار باستانی است و نزول قرآن برای آن است که جریان زمان را متوقف کند و اوضاع جهان را به همان حالی که هست میخکوب نماید. آنها معتقدند که هر وضعی که در قدیم بوده است، جزء مسائل و شعایر دینی است و باید حفظ و نگهداری شوند. آنها از اسلام جز آموزه های بسته، رسوب شده و انعطاف ناپذیر ندارند و همواره راکد و تحول ناپذیرند.[1]
بنابراین تحجر به معنای ایستایی، تحول ناپذیری، جمود و بر نتابیدن فرهنگ و ارزشهای حق و متعالی است و متحجر جمود باور و دگم اندیش است و حاضر نیست با اندیشه ها و ایده های غیر از خود یا جز من کمترین توجهی داشته باشد. و لازمه جاودانگی دین را جریان تاریخی و تداوم عصری دین می پندارند.
و دسته دوم روشنفکران غرب زده ای هستند که چشم و گوش بسته تسلیم محض فرهنگ غرب شده بودند. به نظر اینها فقط یک نوع تمدن و فرهنگ در جهان وجود داشت و آن نیز تمدن و فرهنگ غربی بود. اینها که مرعوب رهاوردهای علوم آزمایشگاهی غرب و دلباخته فناوری آنها قرار گرفتند، در مسیر تقلید از غرب، حتی از بدیهیات احکام دین اسلام چشم پوشیدند.
تعطیلی مدارس دینی، کشف حجاب و اجباری کردن پوشش غربی و ده ها اقدام مشابه آن در همین راستا بود.
به گفته جلال آل احمد، در این نگرش، احساس رقابت با غرب فراموش گشت و الگوهای آن جایگزین شد که عامل بدبختی به حساب می آید.[2] در واقع این جریان فکری بر دو پایه تحقیر فرهنگ خودی و تعظیم فرهنگ بیگانه استوار است. ملکم خان تئوریسین و بارزترین چهره رویکرد غرب زدگی، معتقد بود که نه تنها بایستی تکنولوژی و صنعت را از غرب گرفت بلکه پذیرش مطلق و اقتباس نظام ارزشی، سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و طرز تفکر و سیستم اندیشه و باورهای غربی ها نیز لازم است. وی راه نجات را در پیروی بی قید و شرط از غرب و اقتباس نظام فرهنگی آنان می داند.[3]
استاد شهید مطهری جریان شوم و ویرانگر اول رابه «جمود» و جریان دوّم را به جهل تفسیر نمودند و می فرماید: دو بیماری خطرناک همواره آدمی را تهدید می کند، بیماری جمود و جهالت، نتیجه بیماری اول توقف و سکون و بازماندن از پیشروی و توسعه است و نتیجه بیماری دوم سقوط و انحراف است. جامد از هر چه نو است متنفر است و جز با کهنه خود نمی گیرد و جاهل هرپدیده نوظهوری را به نام مقتضیات زمان به نام تجدد و ترقی موجه می شمارد.[4]
و در جای دیگر می فرماید: «اسلام هم با جمود مخالف است و هم با جهالت، خطری که متوجه اسلام است هم از ناحیه این دسته است و هم از ناحیه آن دسته، جمودها و خشک مغزی ها و علاقه نشان دادن به هر شعار قدیمی ـ و حال آن که ربطی به دین اسلام ندارد ـ بهانه به دست مردم جاهل می دهد که اسلام را مخالف تجدد به معنی واقعی بشمارند و از طرف دیگر، تقلیدها و مدپرستی ها و غرب زدگی ها و اعتقاد به این که سعادت مردم مشرق زمین رد این است که جسماً و روحاً و ظاهراً و باطناً فرنگی بشوند، تمام عادات و آداب و سنن آن ها را بپذیرند، قوانین مدنی و اجتماعی خود را کورکورانه با قوانین آن ها تطبیق دهند، بهانه ای به دست جامدها می دهد که به هر وضع جدیدی با چشم بدبینی بنگرند و آن را خطری برای دین و استقلال و شخصیت اجتماعی ملتشان به شمار آورند. در این میان آن که باید غرامت اشتباه هر دو دسته را بپردازد، اسلام است.
جمود جامدها به جاهل ها میدان تاخت و تاز می دهد و جهالت باطل ها، جامدها را در عقاید خشکشان متصلب تر می کند.[5]
پرسشگر محترم چنانکه ملاحظه فرمودید بینش دینی با صبغه تفریط که از آن به جمود، تحجر و کهنه اندیشی تعبیر می شود، عامل بازدارنده جامعه اسلامی و بشری است که فرد و جامعه را از مسیر اعتدال و خط انسانیت بیرون رانده و از شکوفایی او به سوی تعالی جلوگیری می کند. چنانکه بینش دینی با صبغه افراط آن ـ غرب زدگی ـ نیز چنین پیامدهایی دارد.
پس هم متحجر متجدد با رویکردهای افراطی و تفریطی از خط اعتدال خارج و گرفتار بیماری خطرناک توقف، سقوط و انحراف هستند.
📚پی نوشت ها:
[1] . مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: انتشارات صدرا، 1369، ص118.
[2] . آل احمد، جلال، غرب زدگی، تهران، انتشارات رواق، 1344، ص53.
[3] . تقوی، علی محمد، جامعه شناسی غرب گرایی، تهران، امیرکبیر، 1361، ج1، ص80.
[4] . مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، همان، ص118.
[5] . همان، ص121ـ120.
🔰 @p_eteghadi 🔰
1.mp3
3.45M
﷽
🌹شرح دعاهای هر روز ماه رمضان
🌷مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی
روز 1️⃣
🌴اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیا عَنِ الْمُجْرِمِینَ
🍃خدایا، روزهام را در این ماه، روزهی روزهداران قرار ده و شبزندهداریام را شبزندهداری شبزندهداران و بیدارم کن در آن از خواب بیخبران و ببخش گناهم را در آن، ای معبود جهانیان و از من درگذر، ای درگذرنده از گنهکاران.
🌳سه نوع روزه داریم ؛
1️⃣روزه عام:
همون روزه ای است که مردم می گیرند؛ نمی خورند و نمی آشامند، ولی به نامحرم هم نگاه می کنه؛ گناه هم می کنه
2️⃣روزه خاص:
روزه ای که روزه دار اعضاء و جوارحش هم روزه داره
🌳حدیث داریم؛
وقتی روزه می گیری باید گوش تو هم روزه باشد،چشمت، پوست بدنت، صورت زنان؛ موی سرت هم باید روزه داشته باشد
3️⃣روزه خاص الخاص:
این روزه، بالاترینه، یعنی روزه ای که تو دلم غیر خدا نباشه
#مجتهدی_تهرانی
#ماه_رمضان
#دعای_روز_اول
🔰 @p_eteghadi 🔰
پس از پیامبر اسلام(ص)دوره جمع آوری قرآن صورت گرفت. برخي قائلند به اين كه در زمان خود رسول خدا قرآن به شكل كنوني درآمده است . هر یك از بزرگان بر حسب دانش و شایستگی خود به جمع آوری آیات و مرتب كردن سوره های قرآن دست زدند . هر یك مصحف خاصی برای خود گرد آوردند . در اين ميان اولين كسي كه قرآن را بر اساس ترتيب نزول جمع اوري كرد و تفسير و شان نزول آيات هم در كنار آيات نوشت، اميرالمومنين علي عليه السلام بود كه بعدها اين مصحف مورد بي مهري خلفا قرار گرفت .
با توجه به تعدد مصحف ها و ارتباط كم جمع آوری كنندگان با یكدیگر و نفوذ لهجه های مختلف در قرائت باعث اختلاف در مصحف ها و قرائت ها شد . به تبع آن بین مردم اختلاف ایجاد شد . این امر سبب شد تا دست به یكسان سازی مصحف های قرآن زده شد. (1 ) برای این كه یك قرائت در جامعه اسلامی وجود داشته باشد . اجماع شیعه بر این است كه قرآن كامل و جامع همین قرآن موجود است كه در اثر یكسان سازی صورت گرفت( 2).
عثمان برای یكسان سازی مصحف قرآن از چهار نفر به نام های زیدبن ثابت و سعیدبن عاص و عبدالله بن زبیر و عبدالرحمان بن حارث بن هشام
استفاده نمود . زید بن ثابت بر آنان ریاست داشت. (3) اما بعد از مدتی به جهت مخالفت عبدالله بن مسعود ، عثمان مسئولیت این گروه را به عهده گرفت . (4 ) ولی به جهت عدم كفایت لازم اعضا و اهمیت فوق العاده و كارآمد شدن این كار تعدادی به این گروه افزوده شد كه جمعا 12 نفر شدند. ریاست این دوره به عهده ابیّ بن كعب افتاد.(5)
عثمان كسي نبوده قرآن را جمع آوري كرده است، بلكه به خاطر لهجه هاي مختلف دست به يكسان سازي قرآن زد . امام علي (ع) مي فرمايد:
سوگند به خدا كه عثمان درباره مصاحف(قرآن) هيچ عملي را انجام نداد مگر آن كه با مشورت ما بوده است.(6 )
📚پی نوشت ها:
1.علوم قرآنی، محمدهادی معرفت، ص120.
2.بحارالانوار، ج92 ،ص41 به نقل از:علوم قرآنی، محمدهادی معرفت، ص120.
3.صحیح بخاری ،ج6 ، ص 226.
4.مصاحف سجستانی ، ص25.
5.همان، ص30 .
6. الاتقان سيوطي ، ج1 ،ص59.
🔰 @p_eteghadi 🔰
برای روشن شدن پاسخ لازم است محتوای این سور اجمالا بررسی شود.
محتوای سوره شعراء
این سوره با حرف رمزی «طسم» و با بیان عظمت آیات قرآن و دلداری به رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ آغاز می شود « طسم . تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ » وبا ایمان و عمل صالح و یاد خداوند، مبارزه با ستمگری و در نهایت با تهدید ستمگران پایان می پذیرد.[1]
محتوای سوره ی نمل
این سوره با حروف رمزی «طس» و با یادی از عظمت قرآن و نقش و اهداف هدایتی و تربیتی آن آغاز می شود. « طس تِلْکَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَکِتَابٍ مُبِینٍ» و با حمد و سپاس خداوند و تذکر این که خداوند نشانه های قدرت خود را برای انسان آشکار می سازدواز اعمال انسان غافل نیست، ختم می شود[2]
محتوای سوره ی قصص
این سوره با حروف رمزی و مقطعه «طسم» و با اشاره به عظمت آیات قرآن شروع می شود « طسم . تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ» و با توحید و یکتاپرستی پایان می پذیرد.[3]
با در نظر گرفتن آیات سه گانه ی اول این سه سوره (یعنی حروف مقطعه) این نکته بدست می آید که چون این سوره ها با حروف مقطعه ی «طس» شروع می شود«طواسین» گفته اند.
برخی«طواسیم» گفته اند. به دلیل دو سوره ی شعراء و قصص که با حروف مقطعه ی «طسم» شروع می شود، «میم» را از این دو گرفته اند، آنها که «طواسین» گفته اند فقط دو حرف مشترک اولیه این سه سوره را گرفته و «سین» را به صورتی که در تلاوت خوانده می شود گرفته اند.[4]
📚پی نوشت ها:
[1]. هاشم زاده، هاشم، شناخت سوره های قرآن، نشر موسسه خیریه باقیات و الصالحات، انتشارات کتابخانه صدر، 1373، ص 150 تا ص 282.
[2]. همان.
[3]. همان.
[4]. خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، انتشارات دوستان، چاپ اول، پائیز 1377، ج2، ص 142.
🔰 @p_eteghadi 🔰
درس اخلاق مهدوینیا.ogg
9.42M
🎙 صوت کامل درس اخلاق حجتالاسلام والمسلمین مهدوی نیا با موضوع سیره عبادی و اخلاقی علما در ماه رمضان
مشاهده فیلم کامل:👇
hawzahnews.com/xb74Y
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 114 - کیفیت خروج سفیانی
🔰 @p_eteghadi 🔰
پاسخ اجمالی
عموم شیعیان، با الهام از روایات اهلبیت (علیهمالسلام) در زمان مشکلات و بحرانها، به علمای دین مراجعه مینمودند. علما نیز بر اساس آموزههای قرآن و حدیث، راهکارهایی را برای ایشان مطرح میکردند. ازجمله سفارشهای بیانشده، قرائت زیارت عاشورا و برخی دیگر از اعمال، مانند گرفتن روزه است.
پاسخ تفصیلی
داستان سفارش مرحوم آقای سید محمد فشارکی رضوانالله علیه در سایتهای متعدد از طریق علما نقلشده است، بهعنوانمثال در سایت «مرکز تنظیم و نشر آثار مرحوم آیتالله بهجت» چنین آمده که وقتی طاعون در سامرا زیاد شد ایشان فرمودند: «من بر همه شیعه حکم میکنم که سه روز، روزهبگیرند ـ البته روزه مظنونم است و یقینی نیست ـ و در این سه روز، زیارت عاشورا را بخوانند؛ خداوند بهواسطهاین کارشان، این بلا را از شیعه رفع میکند».
اهل سامرا دیدند فوج فوج از غیر شیعه وفات میکنند، ولی یک نفر از شیعه وفات نمیکند. البته یک نفر در تمام جمعیت شیعه وفات کرد، ولی نه به طاعون. یک پارهدوزی به یک مرض دیگری وفات کرد و الا احدی به طاعون وفات نکرد و اینها تعجب کردند که این چه بلایی است که مخصوص غیر شیعه است و فوج فوج از غیر شیعه، به طاعون وفات میکنند... . (1)
1. مستند رجوع مردم به علماء
در جواب اینکه آیا میتوان این دستور را برای تمام بیماریها به کاربرد؟ با توضیح مقدمهای به این سؤال جواب داده میشود: «اسحاق بن یعقوب» نامهای برای حضرت ولیعصر (عجل الله تعالى فرجه الشریف) مینویسد و از مشکلاتی که برایش رخداده سؤال میکند؛ «محمد بن عثمان عمری» نماینده آن حضرت، نامه را میرساند. جواب نامه به خط مبارک صادر میشود که «أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیکمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیهِم» (2) یعنی در حوادث و پیشامدها به راویان حدیث ما رجوع کنید، زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدای بر آنها هستم.
بر اساس این حدیث، مردم در پیشامدهای اجتماعی و گرفتاریها به سراغ علمای دین میروند و آنها نیز بر اساس آموزههای قرآن و حدیث، در زمان مشکلات و گرفتاریهای اجتماعی، دستوراتی را سفارش میدهند.
2. مستند سفارش به قرائت زیارت عاشورا
یکی از سفارشهای علمای دین، تجویز قرائت زیارت عاشورا برای رفع بیماریها است. این توصیه نیز برخاسته از حدیث امام صادق (علیهالسلام) هست که به «صفوان» فرمودند:
زیارت عاشورا را بخوان و بر آن مواظبت کن، بهدرستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین میکنم، اول زیارتش قبول شود. دوم سعی و کوشش او مشکور باشد. سوم حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و ناامید از درگاه او برنگردد زیرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. (3)
بنابراین چهبسا علت اینکه برای عدم شیوع بیماری برای شیعیان و دیگر مسلمانان «قرائت زیارت عاشورا» سفارش شده، وعده استجابت دعا بعد از قرائت این دعا است. با توجه به روایت امام صادق (علیهالسلام)، درمان بیماری با قرائت زیارت عاشورا، مختص به یک بیماری خاص نیست بلکه بهصورت مطلق برای هر حاجتی میتوان قرائت کرد. البته تعدادی که علما مطرح نمودند و هدیهی آن به شخص خاص، از مجربات هست و در متون حدیثی به این مسائل اشاره نشده است؛ اما انجام آنها برای مداومت بر زیارت مطلوب است.
3. مستند سفارش به روزه گرفتن
دستوری که در مورد روزه گرفتن نیز صادر میشود، برگرفته از روایات است، مثلاً امام حسن (علیهالسلام) فرمودند:
«إِنّ لِکُلِّ صائِمٍ عِندَ فَطُورِهِ دَعوَةً مُستَجابَةً»؛ (4)
برای هر روزهداری در هنگام افطارش یک دعای مستجاب است.
همچنین از پیامبر گرامی اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم) نقلشده است:
«دَعوَةُ الصّائِمِ تُستَجابُ عِندَ إِفطارِهِ»؛ (5)
دعای روزهدار هنگام افطارش مستجاب میشود.
بنابراین، روزه نیز مانند زیارت عاشورا در استجابت دعا بسیار مؤثر است. البته در خصوص از بین رفتن بسیاری از بلایا بهواسطه روزه ماه رجب، سفارش ویژهای در روایات وجود دارد، بهعنوانمثال، «ابوسعید خدرى» نقل کرده که رسول اکرم (صلیالله علیه و اله و سلّم) فرمودند:
«وَ مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ أَرْبَعَةَ أَیامٍ عُوفِی مِنَ الْبَلَایا کلِّهَا مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَص»؛ (6)
یعنی هر کس چهار روز از ماه رجب را روزه بگیرد، از تمام بلاها از قبیل دیوانگى و خوره و پیسى در امان باشد.
نتیجه
با توجه به روایاتی که در فضیلت زیارت عاشورا و روزه گرفتن، وجود دارد به نظر میرسد سفارش مرحوم آقای «سید محمد فشارکی رضوانالله علیه»، نیز برگرفته از همان روایات است و این دستور، انشاءالله در شفاء تمام بیماریها تأثیرگذار است و مخصوص بیماری و یا زمان خاصی نیست.
📚پینوشتها:
ابنبابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)، کمالالدین و تمام النعمة، تهران: اسلامیه، چاپ دوم، 1395 ق، ج 2، ص 484.
طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بیروت: مؤسسه فقه الشیعة، چاپ اول، 1411 ق، ج 2، ص 781.
ابن طاووس، على بن موسى، اقبال الأعمال، تهران: دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1409 ق، ج 1، ص 244.
طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، قم: الشریف الرضى، چاپ چهارم، 1412 ق، ج 1، ص 69.
ابنبابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)، ثواب الاعمال، قم: دارالشریف الرضی، چاپ دوم، 1406 ق، ص 54.
🔰 @p_eteghadi 🔰
AUD-20210403-WA0039.mp3
3.65M
🔴 بخشی از توصیه های اخلاقی مرحوم آیت الله علامه #شیخ_محمد_باقر_علم_الهدی رضوان الله تعالی علیه در باره ماه مبارک رمضان
🔰 @p_eteghadi 🔰
«لطیفه سرّ» یکی از قوا و قابلیت هایی است که در وجود آدمی به ودیعه گذاشته شده است. لطیفه سرّ معمولا در کنار موجودات لطیف دیگری همچون نفس، عقل، قلب، روح، خفی و اخفی قرار داده می شود که به لطائف سبعة شهرت دارد.(1)
روح انسان به خاطر برخورداری از سعه وجودی دارای مراتب و درجاتی است که به حسب کارکرد روح و منزلتی که بدان نائل می شود متفاوت می شود.
مرحوم امام(ره) لطائف سبعه را حجب نفس می داند که سالک یکی پس از دیگری آن ها را کنار زده و به حقیقت مقصود نائل می شود.
«بدان كه از براى سالك إلى اللّه و مهاجر از بيت مظلمه نفس به سوى كعبه حقيقى يك سفر روحانى و سلوك عرفانى است كه مبدأ آن مسافت بيت نفس و أنانيّت است، و منازل آن، مراتب تعينات آفاقى و انفسى و ملكى و ملكوتى است كه از آنها به حجب نورانيه و ظلمانيه تعبير شده: إن للّه سبعين ألف حجاب من نور و ظلمة. يعنى انوار وجود و ظلمات تعين، يا انوار ملكوت و ظلمات ملك، يا ادناس ظلمانيه تعلقات نفسانيه و انوار طاهره تعلقات قلبيه. و از اين هفتاد هزار حجب نوريه و ظلمانيه گاهى به طريق جمع تعبير به هفت حجاب شده، چنانچه در خصوص تكبيرات افتتاحيه از ائمه اطهار وارد است كه در خرق هر حجابى تكبيرى فرموده. و در موضوع سجده به تربت حسينيه، روحى له الفداء، است كه سجده بر آن خرق حجب سبع كند ...و در انسان صغير به "لطايف سبعه" تعبير شده.»(2)
انسان با رسیدن به مرحله سرّ به مقام مشاهده اسرار می رسد. وجه نام گذاری این لطیفه به سرّ، این است که توسط آن مشاهده غیوب و اسرار امکان پذیر می شود. هم چنین ممکن است به این دلیل سرّ نامیده شده است که هیچ یک از لطائف و قوای دیگر به مقام آن اشراف و ورود ندارند. «قشیری» هنگامی که لطائف را بر اساس منزلت و لطافت چینش می کند در صدر همه آن ها لطیفه سرّ را قرار می دهد.(3)
📚پی نوشت ها:
1. آیت الله محمد علی شاه آبادی، رشحات البحار، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ص 177.
2. روح الله خمینی، شرح چهل حدیث، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، تهران، بیست و چهارم، 1380، ص 590.
3. ابوالقاسم عبد الكريم القشيرى(465 ه ق)، رساله قشيريه، قم، انتشارات بيدار، ص 45- 44.
🔰 @p_eteghadi 🔰
درباره فراگیری از آقای سروش به عنوان یک متفکر اسلامی توجه به مطالب ذیل لازم است.
1. عدم تخصص: یکی از نکات درباره آقای سروش آنست که ایشان دارای تخصص در زمینه علوم و معارف اسلامی نیستند و به طور کلی رشته تخصصی ایشان چیز دیگری است. البته ایشان در زمینه معارف اسلامی مطالعات و تحقیقاتی داشتهاند ولی دارای درجات علمی در این باره نیستند و ظاهراً خودشان نیز چنین ادعایی ندارند. بیتردید در هر رشتهای باید به متخصصان آن علم و دانش مراجعه کرد.
2. متخصصان والاتر: در هر رشته علمی کسانی هستند که از تخصص و تبحر بیشتری برخوردارند و دارای اطلاعات بیشتر و دقیقتری میباشند: اگر آقای سروش دارای تخصص در زمینه علوم اسلامی باشد بدون تردید در زمینه معارف اسلامی شخصیتهای مهمتر و داناتری وجود دارد مانند مرحوم علامه طباطبایی، مرحوم مطهری و استاد جوادی آملی. شکی نیست که انسان در یادگیری بهتر است بلکه باید به سخنان و کتابهای متخصصانی که تبحر و اطلاعات بیشتر و دقیقتری دارند مراجعه کند.
3. انحراف فکری و عقیدتی:
در هر عرصه علمی کسانی وجود دارد که دچار انحراف فکری و علمی میشوند البته اینکه انسان دچار انحراف فکری و علمی خصوصاً در زمینه موضوعات دینی میشود دارای عواملی است که عدم تبحر و تخصص و یا ضعف تقوا و پرهیزگاری از مهمترین عوامل آن به شمار میرود. متأسفانه جناب آقای سروش هم دچار برخی عوامل انحرافزا شدهاند که میتوان از تأثیرپذیری و انفعال ایشان در برابر تهاجم فرهنگ غرب نام برد. پارهای از انحرافات فکری و عقیدتی ایشان عبارتنداز؛
1. امامان معصوم: آقای سروش اعتقاد به امامت را مایه کمال یا نقص مسلمانی بر نمیشمارد. همچنین ایشان درباره ائمه ـ علیهمالسلام ـ معتقدند: علی الاصول ممکن است کسی در مقامات و تجارب عرفانی و اخلاقی از معصومان فراتر رود و نیز ممکن است کسی معارفی عالیتر از آنچه ائمه گفتهاند ارائه نماید.[1]
حال آنکه در تفکر شیعی براساس ادله امامت، امامت جزو اصول دین اسلام است و اعتقاد به ائمه مایه کمال مسلمان است و نیز براساس دلائل عقلی و نقلی، ائمه اطهار ـ علیهمالسلام ـ نه تنها از مردمان عادی بالاترند بلکه از انبیاء پیشین نیز رتبه و منزلت والاتری دارند که در این باره میتوان به منابع و کتابهایی که در زمینه امامت نوشته شده است مراجعه نمود. از باب نمونه میتوان به حدیث ثقلین اشاره کرد که پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند کسانی که به کتاب الهی و عترت من تمسک جویند هرگز گمراه نمیشوند و این سخن به صراحت نشان میدهد که والاترین معارف و صحیحترین و مطمئنترین راههای کمال در بیانات و سلوک ائمه اطهار ـ علیهمالسلام ـ جلوه یافته است و فراتر از کلام و منش آنها، راه و معرفتی نیست.
2. حقانیت اسلام: آقای سروش که پلورالیسم دینی یعنی حقانیت همه ادیان (حتی ادیان غیر توحیدی) را پذیرفتهاند مینویسند: «نگوئید اگر اسلام حق است، پس غیر آن هرچه باشد باطل است»[2] بلکه «برای مسیحیانی که دین اسلام به آنها نرسیده یا دین اسلام را حق نیافتهاند، مسیحیت حق است»[3] حال آنکه این سخن هم از نظر عقلی نادرست است و هم مخالف تعالیم اسلام میباشد. آیا اسلام که توحید و یگانگی خداوند را مطرح مینماید و مسیحیت که تثلیث و اعتقاد به خدای پدر، خدای پسر و خدای روحالقدس را ذکر میکند هر دو حقاند؟ آیا پذیرش خدا یکی است و در عین حال خدا یکی نیست به معنای پذیرش اجتماع نقیضین که محال است نمیباشد؟ و اما از دیدگاه اسلام نیز مسأله حقانیت همه ادیان نادرست است خداوند در قرآن میفرماید: «ای پیامبر ما تو را نفرستادیم مگر اینکه همه مردم را بیم و امید دهی.»[4] یا اینکه فرموده است: «او خدایی است که رسولش (محمد(ص)) را برای هدایت به دین حق فرو فرستاد تا این دین حق را بر همه ادیان پیروز گرداند».[5] همچنین خداوند در قرآن به صراحت فرموده است کسانی که از پیامبر اسلام و کتاب قرآن پیروی میکنند رستگارند و یهودیان و مسیحیان هم که نشانههای پیامبر اسلام در کتابشان آمده است باید به او ایمان بیاورند.[6]
اینها نمونههایی از انحرافات فکری و عقیدتی ایشان بود و مطالعه آثار ایشان برای کسانی که قدرت تجزیه و تحلیل و آگاهی از معارف اسلامی ندارند شایسته نیست و مایه انحراف و گمراهی خواهد شد.
📚پی نوشت ها:
[1] . ساجدی، ابوالفضل، چالش یا سازش، قم، مؤسسه فرهنگی یمین، چاپ اول، 1380، ص92ـ89.
[2] . سروش، عبدالکریم، صراطهای مستقیم، مؤسسه فرهنگی صراط، ص160ـ161.
[3] . همان.
[4] . سبأ/28.
[5] . توبه/33.
[6] . اعراف/157.
🔰 @p_eteghadi 🔰
❓ویژگی عارفان از نظر اهل بیت (علیهم السلام) چیست؟
عرفان در نگاه اهل بیت(علیهم السلام) جدا از اسلام و عمل به آموزه های آن قابل تعریف و تایید نیست. عارف واقعی کسی غیر از یک مسلمان کامل نیست چرا که اسلام از توصیه و تبیین چیزی که به رشد و صلاح انسان منتهی شود فروگذار نکرده است. از اینرو عرفان ناب را باید در سایه مفاهیمی همچون ایمان و تقوا جستجو نمود.
👇👇👇👇👇👇
اهل بیت(علیهم السلام) عارف را به عنوان تافته ای جدا بافته از معارف اسلامی و بریده از جامعه اسلامی به تصویر نمی کشند. عارف کسی است که شناخت عمیق او از خداوند متعال تنها به خلوت گزینی او با خدا سوقش نداده بلکه در ایفای مسئولیت های اجتماعی نیز فعال و ثمر بخش بوده است. همانطوری که معصومین(علیهم السلام) در همه عرصه های فردی، اجتماعی و الهی حضور داشتند.
امیرالمومنین(علیه السلام) در حکمت 289 نهج البلاغه به توصیف یکی از یاران خود می پردازند و ویژگی های مثبت او را بر می شمرند. حضرت در این حکمت نامی از او نمی برند اما یکی از احتمالات مطرح در مورد او این است که عثمان بن مظعون باشد. ایشان از صحابی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بوده است و به خاطر زهد و عبادتش مورد عنایت امیرالمومنین(علیه السلام) قرار داشته است.
«کانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ، وَ كَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ، وَ كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ، فَلَا يَشْتَهِي مَا لَا يَجِدُ وَ لَا يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ، وَ كَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً، فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِينَ وَ نَقَعَ غَلِيلَ السَّائِلِينَ، وَ كَانَ ضَعِيفاً مُسْتَضْعَفاً، فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَيْثُ غَابٍ وَ صِلُّ وَادٍ، لَا يُدْلِي بِحُجَّةٍ حَتَّى يَأْتِيَ قَاضِياً، وَ كَانَ لَا يَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا يَجِدُ الْعُذْرَ فِي مِثْلِهِ حَتَّى يَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ، وَ كَانَ لَا يَشْكُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ، وَ كَانَ يَقُولُ مَا يَفْعَلُ وَ لَا يَقُولُ مَا لَا يَفْعَلُ، وَ كَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْكَلَامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ، وَ كَانَ عَلَى مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ، وَ كَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ يَنْظُرُ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى، [فَخَالَفَهُ] فَيُخَالِفُهُ. فَعَلَيْكُمْ بِهَذِهِ الْخَلَائِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِيهَا، فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِيعُوهَا، فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْكِ الْكَثِير؛ مرا در گذشته برادرى خدايى بود، كوچكى دنيا در نظرش او را در نظرم بزرگ مى نمود. از سلطه شكمش آزاد بود، آنچه نمى يافت آرزو نمى كرد، و هرگاه مى يافت زياده روى نداشت. اكثر روزگارش را خاموش بود، و اگر مى گفت بر گويندگان غالب مى شد، و تشنگى پرسندگان را به زلال معرفت فرو مى نشاند. افتاده بود و او را ناتوان مى شمردند، ولى به وقت جدّ و جهاد شير خشمگين و مار زهرآگين بود. تا نزد قاضى نمى آمد اقامه حجّت نمى كرد. احدى را به كارى كه در مثل آن عذر مى يافت ملامت نمى نمود تا عذرش را بشنود. دردى را جز به وقت بهبوديش شكايت نمى كرد. چيزى را كه مى گفت انجام مى داد، و آنچه را عمل نمى كرد نمى گفت. اگر در سخن بر او غالب مى شدند در سكوت مغلوب نمى شد، و بر شنيدن حريص تر از گفتن بود. هرگاه دو برنامه پيش مى آمد دقت مى كرد كه كدام به هواى نفس نزديك تر است پس آن را مخالفت مى نمود. بر شما باد به اين اوصاف و ملازمت و رغبت به آنها، پس اگر همه آنها را قدرت نداريد بدانيد كه به دست آوردن اندك بهتر از ترك بسيار است.»(1)
📚پی نوشت:
1. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، هجرت، قم، ص526.
🔰 @p_eteghadi 🔰
❓لطفا توضیحی در مورد اغترار بیان بفرمایید.
اغترار در لغت به معنای به چيزى فريب خوردن و خواستار غفلت وى شدن، به کار رفته است(1) و در اصطلاح، یکی از رذائل اخلاقی می باشد که از اغواى شيطان و فريب او، و از مكر نفس و حيله او از يک سو، و از جهل و بى خبرى از سوى ديگر، سرچشمه مى گيرد، و در اصل، ظهور خاصى از هواى نفس، و طور خاصى از اطوار هواست، زيرا شخص مغرور، دانسته و ندانسته، به سوى آن چه موافق هواهاى اوست كشيده مى شود و با آن مغرور مى گردد؛ و در بيان ديگر، تحقق هواهاى نفسانى او، با همان غرورى است كه گرفتار آن شده است، چه توجه داشته باشد و چه توجه نداشته باشد.(2)
👇👇👇👇👇👇
حق تعالی در قرآن کریم مى فرمايد: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ (3) اى مردم، البته وعده (قيامت در كتاب) خدا حق است پس مبادا كه زندگانى دنيا (ى فانى) شما را مغرور سازد و مبادا شيطان فريبنده (از قهر و انتقام حق) به (عفو) خدا مغرورتان گرداند.»
عوامل اغترار
1- تاخیر در توبه
امام محمد تقی (علیه السلام)، در این زمینه می فرمایند: «تَأْخِيرُ التَّوْبَةِ اغْتِرَارٌ وَ طُولُ التَّسْوِيفِ حَيْرَة... (4) تاخیر انداختن توبه در واقع نوعی فریب خوردن است، امروز و فردا کردن برای توبه موجب حیرت و سرگردانی است.»
«صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق * نیست فردا گفتن از شرط طریق»
2- جهل و نادانی
یکی از عوامل اغترار، جهل و نادانی است.
قرآن مجید انسان را مورد خطاب قرار داده، به او هشدار می دهد: «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَريم (5) اى انسان، چه باعث شد كه به خداى كريم بزرگوار خود مغرور گشتى (و نافرمانى او كردى)؟»
در روایت آمده، وقتی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام تلاوت این آیه می فرمودند: «غَرَّهُ جَهْلُهُ (6) جهل و نادانیش او را مغرور ساخته است»
بر همین اساس، علم و دانش اگر همراه با ایمان و اخلاص باشد، یکی از عوامل مهم در جلوگیری از غرور را دارد.
3- دنیا
یکی از عوامل اغترار، دنیا است.
حق تعالی در این زمینه می فرماید: «فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُور (7) زنهار تا این زندگى دنیا شما را فریب ندهد و زنهار تا [شیطان] فریبنده شما را در باره خدا نفریبد»
بیشتر کسانی که در مقاطع حساس تاریخ دچار خطاها و گناهان نابخشودنی شدند، از دلایل عمده انحرافشان، فریب خوردن نسبت به دنیا بوده است.
4- طول امل
آرزوهای طول و دراز داشتن یکی از عوامل اغترار است.
حق تعالی در این زمینه می فرماید: «يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور (1) باز منافقان (بهشتيان را) ندا كنند كه آخر نه ما هم با شما بوديم؟ آنها جواب دهند: بلى راست مى گوييد ليكن شما (به نفاق با خدا) خود را به فتنه افكنديد و انتظار (هلاكت مؤمنان) داشتيد و (در كار دين) به شك و ريب بوديد و آرزوهاى دنيا فريبتان داد تا وقتى كه امر خدا (يعنى مرگ) فرا رسيد و شيطان فريبنده شما را غافل و مغرور گردانيد.»
📚پی نوشت ها:
1. بستانى، فؤاد افرام، فرهنگ ابجدى، انتشارات اسلامي، تهران، ص100.
2. شجاعی، محمد، مقالات مبانی نظری تزکیه، سروش، تهران، 1385، ج1، ص140.
3. فاطر/5.
4. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، جامعه مدرسين، قم، 1404 / 1363 ق، ص456.
5. انفطار/6.
6. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار(ط- بيروت)، دار إحياء التراث العربي، بيروت، 1403 ق، ج7، ص94.
7. فاطر/5.
8. حدید/14.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 115 - کیفیت نفخ صور
🔰 @p_eteghadi 🔰