✅پاسخ:
تربیت دینی فرزندان کار بسیار ظریفی است و دقت فراوانی میطلبد. یکی از مصادیق تربیت دینی، آموزش نماز به کودکان است. در روایاتی از پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه معصوم علیهم السلام آمده است: زمانی که کودکان به سن شش سالگی، رسیدند، بر والدین لازم است که به فرزندان خود آداب وضو و نماز را آموزش دهند و از سن هفت سالگی آنان را به نماز امر کنند.1 فرزندان تا زمان بلوغ، موظف به انجام واجبات نیستند، اما نیاز است که برای کسب آمادگی، به تدریج آنها را بر انجام تکالیف دینی تمرین داد؛ البته باید توجه داشت که تمرین و آمادهسازی، به معنای برخورد غیر منطقی نیست، بلکه میتواند با استفاده از محرکها و مشوقهای جذاب باشد.2
فلسفۀ وادار کردن کودک به نماز، چند اصلِ مهم است:
1. اصل پیشدستی: این اصل به معنای اقدام، قبل از زمان مورد نظراست که نظیر آن را در آفرینش هم میبینیم؛ خداوند قبل از ولادت کودک، سینه مادر را پر از شیر میکند و این نوعی پیشدستی است. تربیت دینی نیز چنین است و باید قبل از رسیدن کودک به دوران بلوغ، او را به انجام اعمال دینی عادت داد.
2. اصل پایهگذاری و تمرین: برای اینکه نماز خواندن به صورت امری پایدار در کودک درآید، باید تمرینهای لازم را برای انجام این تکلیف داشته باشد؛ شخصیت کودک در دوران خردسالی، به مانند چوب تری است که قابلیت شکلپذیری دارد و نیز تعلیم در کودکی به مانند ایجاد نقش در سنگ است: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند: «مثلُ الذی یتعلَّمُ فِی صِغَرِه کَالنَّقشِ فِی الحَجَرِ»3
3. اصل فریضه سازی: یعنی با مداومت کودک در خواندن نماز، آن را به صورت امری دائمی درآورد و همیشه خود را ملزم به خواندن نمازکند؛ البته باید دقت شود که این امر به صورت دوستانه و با محبت و مدارا باشد نه اجباری و تحمیلی.
4. اصل الگو پذیری: کودک در ابتدا نسبت به امور مختلف ناآشناست؛ اما به مرور و با دیدن رفتار دیگران مسائل را یاد می گیرد و انجام میدهد. در این میان پدر و مادر از مهمترین الگوهای فرزندان هستند. شایان ذکر است که کوتاهی یکی از والدین در انجام نماز، موجب کاهش تأثیر این اصل است.
لازم است که برای اقبال بیشتر کودک به نماز، باید نکات زیر رعایت شود4:
1. القاي محبت و مهربانی خداوند به کودک: پدر و مادر باید بذر مهر و محبت خداوند را در دل کودک بپاشند و مهربانی و الطاف خداوند را در قالب شعر و قصه بازگو کنند.
2. بیان چرایی و فلسفۀ نماز: لازم است که والدین با زبانی کودکانه، فلسفۀ نماز را برای او بیان کنند، مانند اینکه نماز تشکر از خداست، نماز باعث آرامش است و .... .
3. محبت: اگر کاری از روی محبت و دوستی به کودکان آموزش داده شود، اثرگذار خواهد بود؛ بر خلاف رفتار خشونت آمیزکه باعث رویگردانی کودکان میشود.
4. ایجاد لذت: اگر دعوت به نماز از جذابیّتهای لازم برخوردار باشد، باعث میشود تا کودک از انجام آن لذت ببرد، مثل بازی با کودک قبل یا بعد از نماز.
5. تحسین و تشویق: استفاده از این روش باعث میشود تا نماز در نظر کودک زیبا جلوه کند و به انجام آن مشتاق شود. این مورد شامل تشویقهای مادی و معنوی میشود.
6. سهلگیری: پدر و مادر نباید به گونهای سختگیرانه رفتار کنند که عمل عبادی بر کودک دشوار شود، براي مثال اگر کودک بدون وضو نماز خواند، از او بپذیرید و او را وادرا نکنید که دوباره وضو بگیرد و نماز بخواند.
7. رعایت تدریج: والدین نباید انتظار داشته باشند که کودک از همان ابتدا، نمازی کامل با تمام مقدمات آن بخواند؛ بلکه باید این کار به تدریج صورت بگیرد، به عنوان مثال در صورت عدم تمایل کودک به وضو، ابتدا اجازه داده شود که نماز بدون وضو بخواند، بعد به شستن دست و صورت اکتفا شود؛ سپس وضوی کامل، بعد هم نماز با وضو.
8. پرهیز از انجام برخی امور در دعوت به نماز: لازم است والدین از برخی امور پرهیز کنند تا باعث رویگردانی کودک از نماز نشود. پرهیز از اموری مانند: خسته کردن کودک با برنامههای اضافی، مانند خواندن تعقیبات، گرفتن وقت بازی کودک به خاطر خواندن نماز اول وقت، خشونت و اعمال قدرت در دعوت به نماز، دعوت به نماز در وقتی که به تازگی کودک را تنبیه کردید و او هنوز نسبت به شما خشمگین است و ....
👇👇👇
نتیجه
1- در روایات متعددی که از پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام رسیده است، می بایست والدین فرزندان خود را از شش یا هفت سالگی به نماز امر کنند.
2- فلسفۀ وادار کردن کودک به نماز، چند اصلِ مهم است:
- اصل پیشدستی: عادت کردن به انجام اعمال دینی قبل از بلوغ؛
- اصل تمرین: انجام تمرینهای لازم در راستای این تکلیفغ
- اصل فریضه سازی: مداومت در انجام برنامه به گونهای که کودک خود را ملزم به انجام آن بداند؛
- اصل الگوپذیری: کودک در یادگیری امور مختلف از جمله نماز، از دیگران به ویژه والدین الگو میگیرد.
3- والدین در این مسیر باید امور زیر را رعایت کنند:
بیان چرایی و فلسفۀ نماز خواندن، چشاندن محبت خداوند به کودک، رفتار محبت آمیز، استفاده از تشویق و تحسین، ایجاد لذت در نماز خواندن، ، استفاده از اصل تدریج در آموزش ، پرهیز از سخت گیریهای بیجا در این زمینه و .... .
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
در بینش توحیدی اسلام و سایر ادیان توحیدی، انسان موجودی است که به سوی کمال و لقای پروردگار در حرکت است.1 خداوند متعال همه اسباب به سلامت طی کردن این مسیر و عدم انحراف انسان را در اختیار او قرار داده است. از بارزترین مصادیق و کاملترین این اسباب، نماز است که بهگونههای مختلف به یاری انسان میآید.
نماز؛ مظهر نياز، خضوع، اطاعتِ مخلوق از خالق و تسليم امر خدا بودن است و از همین جهت مانند چراغی است كه مسیر طولانی و پرخطر آدمی را روشن میسازد. هدف از خلقت که رساندن موجودات به کمال است، چیزی جدای از هدف انسان در زندگی نیست؛ انسان همواره در جستجوی دانایی و توانایی، آن هم بهطور مطلق و نامحدود است و این علم و قدرت را جهت دستیابی به لذت، آرامش و سعادت نامحدود میخواهد. روشن است که دنیای محدود، محل علم و قدرت نامحدود نیست، از طرفی انسانها ذات اقدس الهی را وجودی دارای علم، قدرت و حیات مطلق میشناسند؛ ازاینرو، باید برای کسب دانایی و توانایی مطلق به منبع و سرچشمه الهی مرتبط شوند و نهایت آرزوی خود را ارتباط و نزدیکی به او قرار دهند.2 ارتباط، شباهت میآورد، مانند دوستان صمیمی یا همسرانی که در اثر ارتباط پیوسته با یکدیگر، شبیه هم میشوند. البته خداوند متعال بشر را رها نکرده و نحوه ارتباط مؤثر برای تقرب به خویش را در آیینی بهنام نماز به انبیا ارسال نموده است. انسان بهتدریج با ارتقای روحی از نماز لذت میبرد و دنیا در نظرش کوچک و حقیر میشود؛ پس نمازی که خود اطاعت الهی است، راهی به سوی کمال و تقرب بیشتر نیز بهشمار میرود؛ دست انسان را گرفته، به مقصد نهایی و رستگاری میرساند.3 به این ترتیب هدف انسان که همان هدف خلقت و رسیدن به کمال است، با نماز حاصل میشود.
نماز، ذكرهايي دارد و نمازگزار با کمک اذکار نماز در نامهای نیک و صفات برتر خداوند سیر میکند4 و این حرکت مقدمه تقرب الهی یا همان راز نماز است که نمازگزار را با همه فروتنی، گرد عرش ملکوت قرار میدهد.5 انسان برای رسیدن به هدف اصلی و نهایی آفرینش یا همان رسیدن به آخرین درجات کمال و قرب الهی، نیازمند شناخت خالق و نیز بندگی و اطاعت از اوست؛ نماز مقدمات رسیدن به این هدف نهایی و عالی و زمینههای لازم برای انتخاب آزادانه راه درست زندگی را فراهم میآورد؛ ازاینرو، نماز راهی به سوی معرفت افزایی خداوند بهشمار میرود که با اراده و اختيارِ خود انسان انجام میشود و البته نحوه خواندن چنین نمازی که موجب معرفت و تقرب بیشتر به خداوند است، در دین اسلام بیان شده است.6
نتیجه:
1. هدف از خلقت، همان هدف انسان؛ یعنی رسیدن به آرامش و رستگاری است و فقط نزد خداوند یا همان کمال مطلق حاصل میشود.
2. سریعترین و بهترین راه رسیدن به کمال مطلق، گفت وگو با اوست که فطرت انسان آن را میشناسد و میخواهد. حاصل این ارتباط و گفت وگو، شباهت صفاتی با مطلوبِ حقیقی انسان است.
3. تقرب و شباهت به معبود؛ یعنی تقرب و شباهت به کمال که خواسته واقعی همه انسانهاست؛ ازاینرو، نماز مسیر مستقیم بهسوی کمال مطلق است.
4. نماز؛ مظهر نياز، خضوع، اطاعتِ مخلوق از خالق و تسليم امر خدا بودن است و از همین جهت مانند چراغی روشن برای مسیری است که انسان به سوی کمال میپیماید.
5. نمازگزار با کمک اذکار نماز در نامهای نیک و صفات برتر خداوند سیر میکند و این حرکت مقدمه تقرب الهی یا همان راز نماز است.
6. نماز راهی برای افزایش معرفت انسان نسبت به خداوند است که با اراده و اختيارِ خود انسان انجام میشود.
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
بدیهی است که خانواده، نقش بسیار مهم و بیبدیلی در شکلگیری شخصیت کودک به عهده دارد؛ چه پيش از تولد چه پس از آن.
انتخاب همسر بر اساس آموزههای دینی، پایبندی پدر و مادر به دستورات الهی؛ مانند خوردن لقمه حلال؛ رعايت احکام شرعي؛ مراقبتهاي دوران بارداري و... از عواملي هستند که پيش از تولد بر تربیت کودک تأثير دارند. پس از تولد نيز معرفی خدا و اولیای دین به فرزند و تقیّد والدین به دستورات دینی و نیت الهی آنها در تربیت فرزند و .... از عواملي هستند که درتربیت کودک مؤثرند؛ همچنين دعا و توسل به معصومین علیهم السلام در اين زمينه بسيار راهگشا است.
به دلیل آن که خانواده اولين کانون تربیت فرزندان است، والدین بايد از همان آغاز اهميت و محبت نماز را بر دل و جان فرزند خود حک کنند؛ چرا که نماز از مهمترین مؤلفههای تربیت و سعادت بشر است: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا؛ و خانوادهات را به نماز فرمان ده و بر آن پایدار باش.» (طه/ 132).
دعوت و جذب به نماز به یکباره صورت نمیگیرد و لازم است والدین به موارد زير توجه داشته باشند:
1- چشاندن محبت خداوند به کودک: پدر و مادر حداقل تا شش سالگی باید دائما از علاقه و مهر خداوند نسبت به بندگان سخن بگویند تا در کودک نیز احساس مهر و علاقه به خداوند تقویت شود و او نیز خدا را دوست داشته باشد و در پی آن به احکام و دستورات الهی عمل کند.1
2- بیان چرایی نماز خواندن برای کودکان: بیان چرایی و فلسفۀ نماز خواندن برای کودکان باعث می شود تا تمایل آنان به نماز تثبیت شود. مانند اینکه بگوییم: اگر شما کسی را دوست داشته باشید، آن طوری رفتار میکنید که او میخواهد و میپسندد. ما خداوند مهربان را دوست داریم؛ زیرا این خدای بزرگ ما را آفریده و هر نعمتی که نیاز داشتیم به ما داده است. خداوند از ما خواسته که نماز بخوانیم، پس ما هم چون او را دوست داریم، به سخنانش گوش میدهیم و نماز میخوانیم یا اینکه بگوییم خداوند، کسی است که نعمتهای بیشماری به ما داده است و ما به طور طبیعی همیشه از کسی که به ما نعمتی داده، تشکر میکنیم؛ پس نماز میخوانیم تا از خداوند تشکر کنیم.
3- ایجاد علاقه به اولیای الهی: والدین میتوانند با بیان داستانهای آموزنده از زندگی اولیاي الهی و شرح قهرمانیها و فداکاریهایشان، کودکان را به الگوگیری از بزرگان دین تشویق کنند .
4- خوش خلقی و صبوری: والدین با خوشرویی و محبت، همراه با کلامی مناسب و بیانی نرم و شیوا نماز را به کودک خود آموزش دهند و با صبر و حوصله به سؤالات آنها پاسخ دهند.
5- نقش الگویی والدین: مداومت پدر و مادر در اقامۀ نماز به موقع و با کیفیت، عامل مؤثری در تثبیت فرهنگ نماز در کودکان است. اقامۀ نماز اول وقت با حفظ آراستگی و استعمال بوی خوش توسط والدین، یاد آوری خوبی برای کودک است.
6- زیبا جلوه دادن نماز و لذت بخش کردن آن: با تهیۀ وسایل مخصوص نماز مانند سجادهای زیبا با طرح و رنگهای آرام بخش، تسبیح زیبا، چادر نماز رنگی و مقنعهای تمیز و زیبا برای فرزند دختر و... میتوان نماز را زیبا و لذت بخش نمود.
7- تمرین دادن کودک به نماز: والدین باید برای تربیت دینی و تقویت روحیۀ نمازخوانی در فرزند برنامه داشته باشند و این برنامه را به طور مداوم اجرا کنند. البته این مداومت باید به شیوههایی باشد که باعث خستگی و آزردگی فرزند نشود.
8- حضور در اجتماعات دینی و نماز جماعت به همراه اعضای خانواده: حضور در نماز جماعت و مراسم و کلاسهایی که در مساجد و اماکن مذهبی برگزار میشود، به همراه ساختن خاطرهای خوش میتواند موجب تثبیت فرهنگ نماز در کودکان شود.
9- ارتباط با خانوادههای مذهبی و دوستان اهل نماز: رفت و آمد با خانوادههای مذهبی و دوستان نماز خوان میتواند تأثیر مثبتی در نماز خوان شدن کودکان داشته باشد.
10- تشویق و تحسین: از مهمترین شیوههای جذب کودکان به نماز؛ تشویق و تحسین مادی و معنوی مانند خریدن وسایل مورد علاقه، احترام و محبت ویژه به کودک بعد از نماز است که باید بلافاصله صورت گیرد تا کودک متوجه شود به دلیل این رفتار پسندیدهاش پاداش دریافت کرده است. از طرفی دیگر باید دقت شود تا این تشویق حالت مزد و پاداش به خود نگیرد، براي مثل به صورت نامنظم صورت پذیرد.
👇👇👇👇
نتیجه
راهکارهای جذب کودکان به نماز
- داشتن نیت الهی و ياري خواستن از خداوند و توسل به معصومین علیهم السلام براي تربیت فرزندان؛
- چشاندن محبت خداوند به کودک؛
- بیان چرایی نماز به زبان کودکانه؛
- ایجاد علاقه به اولیای الهی؛
- خوش خلقی، صبر و حوصله؛
- مداومت والدین بر نماز خواندن تا جايي که الگوي فرزندان خود شوند؛
- تهیۀ امکاناتی در رابطۀ با نماز که مخصوص کودک باشد؛
- تمرین دادن کودک بر نماز؛
- حضور خانوادگی در نماز جماعت و مراسم مذهبی؛
- ارتباط با خانوادههاي مذهبی و رفت و آمد با دوستان اهل نماز؛
- پرهیز از رفتارهای ناخوشایند؛
- تشویق و تحسین فرزندان به هنگام نماز از ديگر مواردي هستند که مي¬توانند درجذب کودکان به نماز تأثير گذارباشند.
🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ #حدیث
🔸امام کاظم (ع):
🔹خوب است بچّه در کودکى بازىگوش باشد تا در بزرگسالى بردبار گردد و شایسته نیست که جز این باشد.
(کافى (ط-الاسلامیه) ج ۶، ص ۵۱، ح ۲)
🔰 @p_eteghadi 🔰
🕌 آبروی مرا در نزد مردگان برد...❗️
علامه سید محمد حسین طهرانی:
حاج آقا بزرگ طهرانی فرمود: من طفل بودم و منزل ما در طهران، پامنار بود و چند روز بود كه مادر بزرگ من يعنى مادر پدر من از دنيا رفته بود و مجالس ترحيم برقرار شده و خاتمه يافته بود
يك روز مادر من در منزل آلبالو پلو پخته بود. هنگام ظهر يك سائلى در كوچه سؤال مي كرد و مادر هم كه در مطبخ مشغول طبخ بود صداى سائل را شنيد و براى خيرات به روح مادر بزرگ من كه مادر شوهرش بوده و تازه از دنيا رحلت كرده بود می خواهد مقدارى از غذا به سائل بدهد ولى ظرف تميز در دسترس نبوده، به عجله براى آنكه سائل از در منزل ردّ نشود مقدارى از آن آلبالو پلو را در طاس حمّام كه در دسترس بود ريخته و به سائل می دهد
.
از اين موضوع كسى خبر نداشت
نيمه شب پدر من از خواب بيدار شده و مادر مرا بيدار كرد و گفت: امروز چه كار كردى؟ چه كار كردى؟ مادرم گفت: نمی دانم! پدرم گفت: الآن مادرم را در خواب ديدم و بمن گفت: من از عروس خودم گله دارم، امروز آبروى مرا در نزد مردگان برد غذاى مرا در طاس حمّام فرستاد تو چه كار كرده اى؟
مادرم می گفت: هر چه فكر كردم چيزى بنظر نيامد، ناگهان متوجّه شدم كه اين آلبالو پلو را به سائل چون به قصد هديّه براى روح تازه گذشته داده ام و در آن عالم غذاى آن مرحومه بوده است، چون بصورت نامطلوبى به سائل داده شده است، به همان طريق آن را در عالم ملكوت براى مادر شوهرم برده اند و او از اين كار گله مند است!
#محمد_حسن_منزوی
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔻حلال و حرام خدا را رعایت کنید، به چیز دیگری نیاز ندارید❗️
◽️شیخ احمد مروی: من یک وقتی خدمت آیت الله بهجت رسیدم و بعد از این که دستوری از ایشان گرفتم دو سه تذکر اخلاقی به من دادند.
◽️بعد از مدتی با آقازاده ایشان آقای شیخ علی بهجت تماس گرفتم و گفتم: اگر میشود در فلان قضیه از آقا توصیهای برایم بگیرید گفت:
فردا زنگ بزن خبر میدهم
◽️فردای آن روز زنگ زدم، گفت: آقا فرمودند:
همانهایی که گفتم، حلال و حرام خدا را رعایت کنید به هیچ چیز دیگری نیاز ندارید و دنبال هیچ چیز دیگری نباشید
◽️حلال و حرام خدا را آن مقدار که میدانید عمل کنید برکات به سوی شما خواهد آمد و درها به روی شما باز خواهد شد!
#حکایت
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
سوال مذکور دارای سه بخش است:
الف : چرایی وجوب خمس
ب: علت تحویل خمس به مراجع
ج: علت عدم تعلق همه خمس به فقرا
خمس یکی از دستورات فقهی دین اسلام است که مبلغ آن بعد از کسر تمام مخارج سال ، معادل یک پنجم باقیمانده است. بر هر مسلمانی واجب است، بخشی از مال را از اضافه درآمد سالانه خود که در مقایسه با اموال او سهم ناچیزی است ، به حاکم اسلامی تحویل دهد. مال تحویل داده شده به صلاح دید حاکم اسلامی در موارد زیر مصرف میشود:
الف)چرایی وجوب خمس
با مطالعه روایات و مراجعه به عقل میتوان فوایدی برای خمس برشمرد که عبارتند از:
1- هر جامعهای با دو قسم هزینه برای اداره کشور مواجه است، قسم اول؛ هزینههایی است که برای تأمین امکانات دنیوی و خدمات رفاهی لازم است و قسم دوم هزینههای احیاء دین خدا و پیاده کردن احکام اسلام است که باید تامین شود. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و بعد از او امامان معصومعلیهم السلام و در زمان غیبت، فقهاء شیعه که جانشینان ائمه هستند، به عنوان رهبر جامعه اسلامی همواره با هزینههای مذکور مواجه بودهاند. هزینههای مربوط به امور دنیایی و امکانات رفاهی، از مالیات و خراجی است که مردم باید بدهند، اما هزینه برای احیاء و تقویت دین، مانند: کمک به مستمندان، ساخت مسجد، تجهیز نیروی نظامی و هر کار خیری که حاکم اسلامی صلاح بداند، از راه خمس تأمین میشود.1 چنانکه ائمه فرمودهاند: «خمس کمک ما در پیاده کردن دین خدا است.»2 پس در جامعه اسلامی مردم علاوه بر مالیاتی که به دولت میدهند، برای تأمین و اصلاح امور مادی دنیا ، پولی را نیز برای اصلاح و تقویت اموردینی به رهبر جامعه اسلامی میدهند. کمک به احیاء امور دینی و پیشبرد مقاصد دین در تمام ادیان وجود دارد ، هر آیین و دینی برای بقاء و نشر خود احتیاج به منابع مادی دارد و هر عضوی باید بخشی از این تأمین منابع را به عهده بگیرد .مسیحیان و یهودیان و.. هر ساله مبالغ زیادی پول برای تبلیغ و پیشبرد مقاصد دین خود خرج میکنند و اقسام جان فشانیها را در همراهی دین خود دارند. هر فرد مسیحی سالیانه مبلغ قابل توجهی را به عنوان زکات سالیانه به کلیسا میدهد و در تمام جشنها و مراسمات مانند مراسم غسل تعمید هدایای گران بهایی از سوی مومنین تقدیم کلیسا میشود .3 معتقدان به دین مبین اسلام نیز باید با مال و جان و آبرو و .. از دین حمایت کنند .
2- پرداخت خمس و زكات در رشد اخلاقی و تربیتی پرداخت كننده نقشی اساسی ایفا میكند. دل کندن از مال و رهایی از وابستگی به دنیا، رشد انسان در مسیر سعادت را تسریع میکند . مسلمان با دادن خمس به قصد قربت وظیفهاش را انجام داده و خود را از گناهان پاک نموده و به سوی کمال ترقی میکند. قرآن با توجه به این حقیقت میفرماید: «لن تنال البرّ حتّی تنفقوا مما تحبّون؛ هرگز به مقام نیكوكاری نمیرسید، مگر اینكه از آنچه دوست دارید انفاق كنید.»(آل عمران/92) عشق و علاقه واقعی به خداوند، وقتی روشن میشود که انسان در تعارض بین علاقه به خدا و علاقه به مال و ثروت و دنیا ، خدا را برگزیند و از علائق مادی صرف نظر کند.4 خداوند به این حقیقت زیبا در آیه «خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم و تزكیّهم»(توبه/103) اشاره میکند: « از اموال آنها صدقهای بگیر تا به وسیله آن آنها را پاک سازی و پرورش دهی» برخی مفسران واژه «تطهرهم» را نجات از شرّ حبّ مال، بخل و حسادت، تفسیر كردهاند و كلمه «تزكّیهم» را رشد و ترقی معنوی و مادی دانستهاند5؛ یعنی انسان با پرداخت خمس و زكات، از پلیدیهای روحی و روانی پاك میشود و زمینه نزول بركات مادی و معنوی را فراهم میآورد.
3- از نظر اقتصادی ، پرداخت خمس از دو جهت فردی و اجتماعی موجب رشد اقتصادی و عدالت اجتماعی میشود؛ زیرا پرداخت خمس، جدا کردن حقوق الهی از مال است و موجب برکت در مال شده و در واقع یکی از علل معنوی رشد اقتصادی است. 6 برخی از مردم که فقط علل مادی امور را میبینند از ترس فقر و تنگدستی ، خمس و زكات نمیدهند، ولی اگر ایمان و توكل به خدا داشته و به فکر بندگان مستمند او باشند ، خداوند از راههای غیر مادی اموال آنها را افزایش میدهد؛ همچنانکه در قرآن میفرماید: «من ذا الذی یقرض الله قرضاً حسناً فیضاعفه له؛ كیست كه به خدا قرض نیكو دهد تا خدا آن را به صورت افزون برگرداند.»(بقره/245)
👇👇👇
از سوی دیگر خمس و زکات، موجب تعدیل ثروت و تأمین عدالت اجتماعی در بعد اقتصادی است. قرآن میفرماید: «ما افاء الله علی رسوله من اهل القُری فللّه و للرّسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل کی لا یکون دولةً بین الاغنیاء منکم؛ آنچه را که خداوند از اهل این آبادیها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خویشان و یتیمان مستمندان و در راه ماندگان است تا(این اموال عظیم) دست به دست میان ثروتمندان شما نگردد»(حشر/7) در این آیه، دلیل اختصاص «فی» به پیامبر، خویشاوندان، یتیمان، مسکینان و در راه ماندگان، برای تعدیل ثروت است تا میان توانگران دست به دست نشود و زمینه عدالت اجتماعی فراهم گردد.
ب- موارد مصرف خمس
خمس و زکات از مالیاتهای اسلامی هستند که به منظور رفع مشکلات مالی امت اسلامی و توزیع عادلانه ثروت و تقویت بنیه مالی حکومت اسلامی وضع شده است. «میان خمس و زکات این تفاوت مهم وجود دارد که زکات جزء اموال عمومی جامعه اسلامی محسوب میشود، بنابراین مصارف آن عموماً در همین قسمت است، ولی خمس از مالیاتهای مربوط به حکومت اسلامی است؛ یعنی مخارج جامعه اسلامی از آن تأمین میشود. محروم بودن سادات از دستیابی به زکات در حقیقت برای دور نگه داشتن خویشاوندان پیامبر از این قسمت است تا بهانهای به دست مخالفان نیفتد که بگویند پیامبرخویشان خود را بر اموال عمومی مسلط ساخته است، ولی از سوی دیگر نیازمندان سادات نیز باید از طریقی تأمین شوند. در حقیقت خمس نه تنها یک امتیاز برای سادات نیست، بلکه یک نوع کنار زدن آنها؛ به خاطر یعنی به اندازه نیازمندی یک سال.7 اما با توجه به اینکه در مصارف خمس، ابناءسبیل، ایتام و مساکین به صورت مطلق ذکر شده و شامل سادات و غیرسادات میشود؛ پس میتوان گفت در حقیقت دو صندوق وجود دارد (خمس و زکات)که غیر سادات از هر دو صندوق و سادات فقط از صندوق خمس سهم دارند.
ج: علت تحویل خمس به مراجع
خمس برای خدا و رسول است که به اذن الهی در اختیار معصوم قرار گرفته است. در زمان پیامبر در اختیار ایشان ،در زمان امامان معصوم در اختیار آنها و در زمان غیبت امام عصر به اجازه عام امام ، فقهای شیعه ، جانشینان امام هستند که خمس در اختیار ایشان است . مرجع همان فقیه و عالم دینی است که سالیان متمادی در علوم دینی تحصیل کرده و بعد از طی سلسله مراتب علمی و اخلاقی به این مقام رسیده است؛ ایشان متخصص دین است و بهتر از دیگران مصالح و مفاسد اسلام و مسلمین را تشخیص میدهد؛ بنابراین بهترین فرد برای تحویل گرفتن و مصرف خمس است؛ زیرا از تقوای لازم برای حفظ امانت مردم برخورداراست و نیازهای جامعه اسلامی را بهتر از دیگران میداند و نیز اجازه از طرف امام معصوم دارد . شایان ذکر است که مکلف نیز میتواند با اجازه مرجع تقلیدش خمس را در مواردی که ایشان مصلحت میداند و اذن میدهد، مصرف نماید .
نتیجه:
1. خمس ، برای هر مسلمان بعد از کسر تمام مخارج سال ، معادل یک پنجم باقیمانده است.
2. این حکم الهی به طور یقین دارای فلسفهای خاص است که علم ناقص انسان به تمام آن نمیرسد، اما فوایدی به عنوان فلسفه خمس در روایات اشاره شده و عقل انسان نیز آن را درک میکند. مهمترین این فواید عبارتند از:
الف) تعدیل ثروت و توزیع عادلانه ثروت در جامعه؛
ب) برکت در مال ورشد اقتصادی؛
ج) تأمین هزینهای احیاء دین در جامعه؛
د) رشد اخلاقی و تربیتی انسانها با دلکندن از مال دنیا.
3. مراجع تقلید و عالمان دین به عنوان نایبان عام امام زمان عج الله تعالی فرجه بهترین شناخت را از نیاز و مصالح مادی و معنوی مردم دارند و به جهت برخورداری از تقوا، بهترین امانتدار در زمینه رساندن خمس به موارد مصرف آن هستند، بنابراین عقل هم حکم میکند که خمس باید به ایشان تحویل داده شود.
🔰 @p_eteghadi 🔰
✍️پاسخ:
✅در مورد راضي شدن خدا در پي دعا ما و يا خشمگين شدن او همچنين خوشحال يا ناراحت شدن خداوند بايد گفت:
🔹صفاتي كه براي خداوند بكار میروند گاه براي انسانها هم استعمال میشوند؛ اما نبايد فراموش كرد كه معناي بكار رفته براي ذات باریتعالی هيچ جهت نقصي را نبايد داشته باشد. چراکه در جاي خود ثابتشده است. خداوند متعال صفات را بهطور تمام و كمال داراست و هیچگونه نقص وعدمی در او راه ندارد. مثلاً غضب در انسان حالتى است كه در اثر عوامل مخصوصى به فرد عارض مىشود و آن توأم با تأثر و تغيير حالت است. میدانیم كه ذات باریتعالی ثابت و نامتغیر است. پس بايد ديد مراد از غضب خدا كه در بسيارى از آيات آمده است چيست؟
🔸بخشايش و رحمت و گذشت به معني حالت نفساني خاصي است كه موقع مشاهده منظره نيازمندان و بيچارگان به انسان دست ميدهد. او را وادار ميكند كه براي رفع نواقص و تأمين احتياجات آنان بكوشد. اين معني بعد از تحليل به «بخشش و عطا براي رفع نيازمنديها» بازميگردد و هرگاه در مورد خداوند به كار رود، منظور همين معني است، نه آن حالت نفساني، چون تغيير حالت براي خداوند محال است.
🔹غضب حالتي است كه براي رفع ناملايمات و انتقام عارض انسان ميگردد. در مورد خداوند عبارت است از كيفر عذاب. يكي از ياران امام باقر (ع) گويد: از حضرت سؤال شد: چه ميفرماييد در آيه «و مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبي فَقَدْ هَوى و هر كس غضبم بر او وارد شود، سقوط ميكند».
🔸بعد از حضرت سؤال شد مراد از غضب چيست؟
👈حضرت فرمود: «مراد همان عذاب است، چه اگر كسي بپندارد خداوند از حالتي به حالتي ديگر متحول ميشود، او را به صفتي از صفات مخلوقات توصيف (تشبيه) نموده است، زيرا خداوند را هیچچیزی تحريك نكند تا او را دگرگون سازد».
🔹بنابراين اجابت خدا به معني نعمت بخشي و عنايت نعمتي جديد به فردي است كه با دعا خود را در معرض بهرهمندی از اين نعمت جديد قرارداد و غضب خدا به معني مجازات و عذاب كردن است، نه تغيير حالت نفساني كه در مورد انسانها صادق است. ازاینرو از امام صادق (ع) كه فرمود: «فرضاه ثوابه و سخطه عقابه مِن غير شيء يتداخله فيهيّجه و ينقله من حال إلي حال...؛ رضاي خدا، ثواب او و خشم خدا انتقام اوست، بیآنکه چيزي در خدا تأثير كرده و او را از حالي به حالي درآورد».
🔸توجه و عنایت هنگامیکه در مورد خداوند به كار مىرود به معنى آثار خارجى آن است و در بسيارى از اوصاف و افعال الهى، عين اين مطلب وجود دارد، مانند آنچه براي غضب الهي گفتيم كه خداوند، گنهکاران را «غضب» مىكند، به معناي اين است كه همچون يك شخص غضبناك با آنها رفتار مىنمايد، وگرنه خشم و غضب كه به معنى هيجان و برآشفتگى نفس آدمى است، در مورد خدا هرگز صادق نيست.
🔹عنايت خداوند میتواند ابعاد گوناگوني داشته باشد و با تعابيري همچون مورد تأیید بودن يا مشمول عنايات ويژه قرار گرفتن تبيين و تصوير شود؛ ولي در تمام اين امور نمیتوان فعل يا حالتي را به خداوند نسبت داد كه حاكي از تأثر و دگرگوني ذاتي باشد چون اين تأثرات مربوط به موجودات حادث و متغير و ممكن است نه خداوند كه اين پیرایهها در حريم وجوبي او راه ندارد.
📎 #اعتقادی
🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
1- آنچه رفع هفتاد بلا می کند، فعل صدقه دادن است؛ نه صندوق صدقات که محل نگهداری آنهاست .امام باقرعلیه السلام در این باره میفرماید: صدقه هفتاد بلا از بلاهای دنیا را دفع میکند.1
2- باید توجه داشت که اوّلاً نظام عالم، نظام علّی و معلولی است؛ به این معنا که هر پدیده ای در این عالم، علّتی دارد. به جهت پذیرش همین اصل است که انسان به دنبال چرایی و کشف علت پدیده ها میرود. قرآن کریم قانون عمومی علیت را که مورد پذیرش عقل و علم نیز هست، تصدیق می کند؛ زیرا هر موضوعی از قبیل حوادث آسمانی و زمینی را مستند به علتی کرده؛ هر چند که در آخر به منظور اثبات توحید همه را مستند به خدا دانسته است.2 در این باره از امام صادق علیه السلام نقل شده «أبی الله أن یجری الأشیاء الّا بأسباب»3 : خدا ابا دارد از اینکه امور را جز از راه علل و اسباب به جریان اندازد.
ثانیاً غیر از اسباب و عوامل مادی و ظاهری، اسباب دیگری (غیر مادی) مثل دعا،صدقه و... نیز برای اشیاء وجود دارد که استناد اشیاء به این اسباب (الهی و غیر عادی) با استناد به اسباب و عوامل مادی منافاتی ندارد.
حال با توجه به این مقدمات، باید گفت: اعتقاد به تأثیر گذاری عوامل غیر مادی(معنوی) مانند دعا و صدقه و...... مانع از اعتقاد به تأثیر گذاری عوامل مادی مانند دارو ،ویروس و ضد عفونی کردن نیست. پس دفع بلا با صدقه با ضدعفونی کردن محلی که ویروس بیماری را دارد، منافاتی ندارد. چرا که این دو دسته عوامل، اموریاند که طبق قانون عقلی علت و معلول که یکی از سنتهای الهی مورد قبول قرآن است، در این عالم اثر می کنند و پذیرفتن هر یک از آنها در جای خود نیکوست.براي مثال اگر کسی بگوید: من دکتر نمیروم و دارو نمیخورم؛ بلکه دعا می کنم تا شفا یابم یا کسی بگوید من صدقه می دهم تا بلا و بیماری از من دور شود؛ پس دیگر نیازی به رعایت مسائل بهداشتی (ضد عفونی...) ندارم، اینها خلاف عقل و جریان رابطه علی و معلولی است که خداوند در این دنیا قرار داده است.
3- تأثیر صدقه در دفع بلا، اولاً؛ در صورتی است که آداب آن مانند قصد قربت، صدقه دادن از مال حلال و...رعایت شود؛4 چنانکه خداوند درباره صدقه از مال حلال میفرماید:«أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُم؛ از پاکیزه ترین اموالی که به دست آوردید، انفاق کنید.» (بقره/267)
ثانیاً در امور غیر حتمی و قابل تغییر مانند زمان مرگ، نحوهی مرگ (جلوگیری از مرگ بد) و... جاری است نه در امور حتمی و غیر قابل تغییر مثل اصل مرگ که گریزی از آن نیست5 و قرآن می فرماید:
« كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ؛ هر کس مرگ را می چشد.» (آل عمران/185)
توضیح آنکه امور عالم دو دسته اند: اموری که در محدوده لوح محو و اثبات قرار دارند و قابل تغییرند. و دیگری اموری که در محدوده لوح محفوظ واقع اند؛ در این محدوده که همان عالم قضای الهی و محتوم است، در هيچ چیز تغییر و نابودي راه ندارد و وقوع آنها قطعی است. پس اگر گفته میشود: دعا و صدقه و... از عوامل مؤثر در عالم طبیعت¬اند؛ منظور این است که این عوامل عهده دار تغییر امور در قلمرو محو اثبات است؛ وگرنه دعا و صدقه در محدوده لوح محفوظ که همه امور قطعیاند تأثیری ندارد. براي مثال اصل مرگ انسان در لوح محفوظ و از قضای حتمی الهی است، هیچ کس از آن مستثنا نیست؛ اما عمر خاص افراد و زمان مرگ آنها، در لوح محو و اثبات و تغییر پذیر است.6
نتیجه:
1- صدقه از علل معنوی است که در کنار علل مادی در جریان امور عالم طبیعت مؤثر است.
2- تأثیر صدقه مشروط به حصول شرایط و در امور غیر حتمی است.
🔰 @p_eteghadi 🔰
💔📢 قابل توجه اونایی که خدایی نکرده با #پدر و مادرشون بداخلاق و تندرفتار و نامهربونن 😓🥺👇
👇👇👇
🔸امیر المؤمنین علی(ع) فرمود:
بزرگترین و مهمترین تكلیف الهی نیكی به پدر و مادر است.
(میزان الحكمة، ۱۰، ۷۰۹)
🔹امام صادق(ع) فرمود:
- چشمهایت را جز از روی دلسوزی و مهربانی با پدر و مادر خیره مكن
-و صدایت را بلندتر از صدای آنها نكن
- دستهایت را بالای دستهای آنها مبر،
- و جلوتر از آنان راه مرو
(بحار الانوار، ۷۴، ۷۹)
📌دیگه خودت حواست باشه ...🪄
🔸ابن مسعود میگوید از رسول خدا صل الله علیه و آله سوال کردم:
کدام اعمال نزد خداوند محبوب تر است؟!
حضرت فرمودند: نماز در وقتش
دوباره پرسیدم: بعد از آن چه؟!
حضرت فرمودند: نیکی به پدر و مادر
دوباره پرسیدم: بعد از آن چه؟!
حضرت فرمودند: جهاد در راه خدا
(الخصال ، ۱ ، ۱۶۳)
⁉️حالا که میتونین دوتا از این اعمال صالح رو به راحتی انجام بدین که از جهاد در راه خدا برتره ، چرا بیکار نشستین؟!🤔
🔹مردی خدمت رسول خدا صل الله علیه و آله آمد و پرسید:
من جوانی فعال هستم و جهاد در راه خدا را دوست دارم و مادری دارم که مرا از این کار منع میکند
حضرت به جوان فرمودند: به پیش مادرت برگرد!
قسم به کسی که مرا به پیامبری مبعوث کرده همدم شدن یک شب مادرت با تو از یک سال پیکار در راه خدا بهتر است!
( کافی ،۲ ،۱۶۳)
🌹مراقب مامانا باشین🥺
🔸امام كاظم(ع) نقل شده كه فرمود:مردی از پیامبر خدا(ص) سؤال كرد: حق پدر بر فرزند چیست؟ حضرت فرمود:
۱ - او را با نام صدا نكند
۲ - در راه رفتن از او جلو نیفتند.
۳ - قبل از او ننشیند.
۴ - كاری انجام ندهد كه مردم پدرش را فحش بدهند.
(بحار الانوار، ۷۴ ، ۴۵)
🌹اللَّهُمَّصَلِّعَلَىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوعَجِّلْفرجهم🌹
📒کتاب فرهنگ سخنان رسول خدا
🌐 سایت حوزه
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
* #برش_یک_دقیقهای #امام_حسین
🎥 سرباز امریکایی و رحمت واسعه اباعبدالله علیه السلام
🎙 حجتالاسلام والمسلمین ناصری
⏱ یک دقیقه
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠حدیث
امام محمد باقر عليه السلام می فرمایند :
خوبى و بدى در روز جمعه چند برابر (حساب) مى شود.
اَلْخَيْرُ وَ الشَّرُّ يُضاعَفُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ؛
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه 143
🔰 @p_eteghadi 🔰
پژوهشگران اسلامی؛ انگیزههای مختلفی برای به همراه داشتن زنان و کودکان بیان کردهاند؛ مانند:
1. پذیرش مصلحت و اراده الهی؛ یعنی مصلحت خدا این بود که امام حسین(ع) و یارانش شهید، و خانوادهاش اسیر باشند؛ یعنى رضاى حق تعالی در این مصلحت بود و چنین مصلحت؛ یعنى جهت کمال فرد و بشریّت.
2. انگیزه مذهبی؛ یعنی از آنجا که محتوای قیام امام حسین(ع)، مذهبی و مقدس است، آوردن خانواده به همراه خود، از نظر آثار مذهبی، بسیار سودمند و مؤثر بود؛ زیرا عرفان و محبتی که در دل اهلبیت امام(ع)، نسبت به خداوند بود، برای همراهانِ دیگر امام، بسیار درسآموز و کارگشا بود.
3. انگیزه امنیتی؛ امام(ع) در مدینه خانه امنی سراغ نداشت تا خانوادهاش را به آنجا بفرستد و هیچکس هم پیشنهاد نکرد که من از خاندانت حمایت میکنم؛ لذا امام(ع) نگران اسیر شدن خانواده خود در حال حیاتش بود؛ زیرا احتمال قوی وجود داشت که مأموران یزید، خانواده امام را در همان مدینه، دستگیر کرده و به گروگان درآورند.
یکی از موضوعات مهمی که در جریان قیام امام حسین(ع) باید مورد دقت قرار گیرد، موضوع همراه بردن خانواده است. نکته سؤال برانگیز این است که با توجه به اینکه برای تصمیمگیری در امری مهم و سرنوشتساز، تنها ضرر نداشتن کافی نیست، بلکه باید سودمندی و قابل قبولبودن آنرا نیز در نظر داشت، امام(ع) که مطمئن بود قیامش منتهی به شهادت میشود، چه مصلحتی در همراهداشتن خانوادهاش میدید؟ همین ابهام بدان انجامید که حضرتشان مورد اعتراض برخی اطرافیان قرار گیرد. به عنوان نمونه، ابن عباس به ایشان عرضه داشت: «پسرعموجان! به سراغ کوفیان مرو، همانا آنان گروه فریبکار هستند ... و اگر از روی ناچاری به کوفه میروی، زنان و کودکان را به همراه مبر که ایمن نیستم از اینکه انتقامجویانه تو را همچون عثمان بن عفان، در حالی بکشند که زنان و کودکانت نظارهگر تو باشند».
انگیزههای امام حسین(ع) برای به همراه داشتن زنان و کودکان
پژوهشگران اسلامی؛ انگیزههای مختلفی برای به همراه داشتن خانواده بیان کردهاند؛ در اینجا به بعضی از آنها اشاره میشود:
1. پذیرش مصلحت و اراده الهی
تمام کسانى که همراهی اهلبیت امام حسین(ع) را با ایشان برخلاف مصلحت تشخیص دادند؛ با حساب و منطق مادی خودشان به این تشخیص رسیده بودند، اما حضرتشان پاسخی میداد که از جنبه دیگری به ماجرا پرداخته و جنبه معنوى مطلب را بیان میکرد:
ایشان اطرافیانش را با این سخن خطاب قرار داد: در عالم رؤیا جدّم به من فرمود: «انَّ اللهَ شاءَ انْ یَراکَ قَتیلاً»؛ «خدا میخواهد تو را کشته ببیند». گفتند: پس اگر اینطور است، چرا خانواده را همراهتان میبرید؟ که پاسخ شنیدند: این را هم جدّم فرمود: «انَّ اللهَ شاءَ انْ یَراهُنَّ سَبایا»؛ «خدا میخواهد آنان را در لباس اسارت ببیند».
مشیّت و یا اراده خدا در خود قرآن در دو مورد به کار میرود که یکى را اصطلاحاً «اراده تکوینى» و دیگرى را «اراده تشریعى» میگویند. اراده تکوینى؛ یعنى قضا و قدر الهى که اگر چیزى قضا و قدر حتمى الهى به آن تعلّق گرفت، معنایش این است که در مقابل آن دیگر کارى نمیشود کرد.
معناى اراده تشریعى این است که خدا اینطور راضى است، و اینچنین میخواهد. پس خدا خواسته است که امام حسین(ع) شهید باشد، و خانواده او اسیر باشند؛ یعنى رضاى حق تعالی در مصلحت است و مصلحت؛ یعنى جهت کمال فرد و بشریّت؛ لذا اینطور نبود که وقتى از ایشان میپرسیدند چرا زنان و فرزندان را میبرید، بفرماید اصلاً من در این قضیه بیاختیارم، بلکه به این صورت میشنیدند که با الهامى که از عالم معنا به من شده است، من چنین تشخیص دادهام که مصلحت در این است و این کارى است که من از روى اختیار انجام میدهم، ولى براساس آن چیزى که آنرا مصلحت تشخیص میدهم؛ از اینرو هرکس این جواب امام حسین(ع) را میشنید، دیگر چیزى نمیگفت.
2. انگیزه مذهبی
از آنجا که محتوای قیام امام(ع)، مذهبی و مقدس است، همراه آوردن خانواده، از نظر آثار مذهبی، بسیار سودمند و مؤثر بود؛ زیرا عرفان و محبتی که در دل اهلبیت امام(ع)، نسبت به خداوند بود، برای همراهانِ دیگر امام، بسیار درسآموز و کارگشا بود و نمونههای آنرا در سخنان زینب(س) میتوان یافت. وقتی ابن زیاد بعد از شهادت و اسیری خاندان امام، میگوید: اوضاع را چگونه دیدهاید؟ زینب(س) در جواب او میگوید: «ما رَأَیْتُ إِلَّا جَمیلا»؛
👇👇👇