🍃امیرالمؤمنین عليه السلام :
🌸رفتار برادرت را به بهترين وجه آن تفسير كن تا زمانى كه كارى از اوسر زند كه راه توجيه را بر تو ببندد ، و هيچ گاه به سخنى كه از دهان برادرت بيرون آيد ، تا وقتى براى آن توجيه خوبى مى يابى ، گمان بد مبَر .
🔺ضَعْ أمرَ أخيكَ على أحسَنِهِ حتّى يَأتِيَكَ مِنهُ ما يَغلِبُكَ، ولا تَظُنَّنَّ بكَلِمَةٍ خَرَجَت مِن أخيكَ سُوءا وأنتَ تَجِدُ لَها في الخَيرِ مَحمِلاً
📙الأمالي للصدوق : 380/483
📙الکافی،ج2،ص362
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 #معرفی_کتاب
📘 جلوه های لاهوتی (شرح زیارت جامعه کبیره)
🔹مجموعه دوجلدی «جلوه های لاهوتی (شرح زیارت جامعه کبیره)» اثر استاد محمدباقر تحریری به همت مؤسسه بوستان کتاب در ۱۷۴۴ صفحه به چاپ رسید.
🔹اثر پیش رو نیز تفسیر این زیارت شریف است که بر اساس دیدگاه های توحیدی، ولایی و اخلاقی نوشته شده و بر پایه کتاب و سنت، با روش مفسر کبیر قرآن کریم، حضرت علامه سید محمدحسین طباطبایی(ره) سامان یافته است.
🔻ساختار اثر
🔹در ابتدای این اثر، ضمن بیان جایگاه زیارت جامعه کبیره، وظایف قبل از زیارت تشریح و سپس علت گفتن شهادتین و تکبیرات ذکر شده است. در اثر مذکور، فراز به فراز این زیارت به تفکیک همراه با شرح هر فراز به رشته نگارش در آمده است.
🔹در این اثر، زیارت جامعه کبیره به دو بخش تقسیم شده و هر بخش در قالب یک جلد تفسیر شده است.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰شخصیت و نهضت امام حسین (ع) در ادبیات فارسی چه تأثیری گذاشته است؟
قیام امام حسین(ع) از اواسط قرن سوم در ادبیات فارسی وارد شد. البته اوائل به صورت جدی نبود، بلکه در قالب تمثیل ها و استنادها اشاراتی به شهادت امام حسین(ع) و شهدای کربلا داشتند. یکی دو قرن بعد در حدود قرن پنج و شش هجری «سنایی» به طور خاص جزو شعرایی بود که به شهادت امام حسین(ع) اشاره مستقیم کرد. پس از قرن پنجم یعنی در زمان «ناصر خسرو» اشاراتی به عاشورا وامام حسین (ع) شده است اما به طور کامل و جزئی نگر از دوره تیموریان به بعد به این مسئله پرداخته شده، در دوره صفویه به خاطر مذهب رسمی تشیع و تغییر نظام حکومتی و گسترش تفکر شیعی در ایران، گرایش شاعران به عاشورا دیده و ثبت شده است.(1)
«ابن حسام» از چهره هایی است که در باب پرداختن به موضوع عاشورا پیش از عهده صفویه شاخص است . او شاعری است که بیشتر آثارش مربوط به وقایع عاشورا است. پس از او شاعران فراوانی ظهور کردند تا جایی که در دوره قاجاریه و بعد از آن ها دفتر شعر در خصوص مسئله عاشورا تدوین شد.
اینک به اجمال، مواردی را بیان می داریم:
1. ناصر خسرو:
از شاعران قوی طبع و قصیده سرایان گرانقدر زبان فارسی است که در سال 481 درگذشت. او به حادثه کربلا اشاره کرده چنین می سراید:
خون حسین آن بچشد در صبوح
وین بخورد ز اشتر صالح کباب
غرّّه مشو گرچه به آواز نرم
عرضه کند بر تو عقاب و ثواب
چون بخورد ساتگنی هفت و هشت
با گلوش تاب ندارد رباب
این شب دین است، نباشد شگفت
نیم شبان بانگ و فغان کلاب
گاه سحر بود، کنون سخت زود
برزند از مشرق تیغ آفتاب
تازه شود صورت دین راه جبین
سهل شود شیعت حق را صعاب
زیر رکاب و علم فاطمی
نرم شود بیخردان را رقاب(2)
👇👇👇
2. ابوالمجد مجدد بن آدم سنایی (م 535 هـ):
عارف واراستهای است که به باور همة پژوهندگان، عرفان را در ادب پارسی درآمیخت. درون مایة عرفانی شعر او و پیشرو بودنش در این زمینه، بر کسی پوشیده نیست. عارفان درویشی خود را به امام علی(ع) باز میبندند و دل در گرو او دارند و امام حسین(ع) فرزند آن امام یگانه است. از این رو سنایی نیز که دل در گرو دوستی اهل بیت(ع) دارد، به این رویداد (واقعة کربلا) پرداخته است.(3)
سنایی معتقد است که راه دین، راهی سخت و طاقتفرساست و انسان به حکم آن که در عالَم ذر به «ألستُ بربّکم» «بلى» گفت، باید تن به سختیهای کرب و بلا بسپارد و چون حسین(ع) خون از گلوی او جاری گردد:
خرمی چون باشد اندر راه دین کز بهر حق
خون روان گشتست از حلق حسین در کربلا
از برای یک بلا کاندر ازل گفتست جان
تا ابد اندر دهد مرد بلی تن در بلا(4)
سنایی باور دارد که حسین(ع) شهید یگانه است، همان گونه که مادرش بانوی یگانه بود:
سراسر جمله عالم پُر زنانند
زنی چون فاطمه خیر النساء کو؟
سراسر جمله عالم پر شهید است
شهیدی چون حسین کربلا کو؟
سراسر جمله عالم پر امام است
امامی چون علی موسى الرضا کو؟(5)
3. نورالدین عبدالرحمن جامی:
یکی از شاعران و عارفان بلند مقام سدة نهم هجری است که در عرفان نظری، پایة بلند دارد. او حسین(ع) را الگوی عاشقان میداند و معتقد است هر عاشقی را فرض است که به دیدار مرقد او بشتابد، تا راه و رسم عاشقی را از وی بیاموزد:
کردم زدیده پای سوی مشهد حسین
هست این سفر به مذهب عشاق فرض عین
خُدّام مرقدش به سرم گَر نهند پای
حقا که بگذرد سرم از فرق فرقدین(6)
4. ابن حسام هروی (م 875 هـ):
از شاعران ایرانی است که درباره فضیلت پیامبر و خاندان وی اشعاری سروده است.(7) او دربارة امام حسین(ع) می گوید:
دلم شکسته و مجروح و مبتلای حسین
طواف کرد شبی گرد کربلای حسین
طراز طره مشکین عنبر افشانش
خضاب کرد به خون خصم بیوفای حسین
قدر چو واقعة کربلا مشاهده کرد
زچشم، چشمة خون راند بر قضای حسین
نشسته بر سر خاکستر آفتاب مقیم
کبود پوش به سوگ از پی عزای حسین
جمال روشن خورشید را غبار گرفت
که در غبار نهان شد مه لقای حسین
سحاب قطره باران، حسین سر بخشید
عطای ابر کجا و کجا عطای حسین
خموش ابن حسان این سخن نه لایق توست
ستایش تو کجا و کجا ثنای حسین
کز آفتاب قیامت مرا پناهی ده
به زیر سایه دامن کش لوای حسین(8)
👇👇👇
5. محتشم کاشانی:
یکی از این شعرا «محتشم کاشانی» است که همه با آثار او در خصوص عاشورا و امام حسین(ع) آشنا هستند. او یکی از مهم ترین و معروف ترین شعرای دوره صفوی بود که اشعاری در سوگواری اهل بیت سروده و در این سبک شهرت یافته است به طوری که می توان او را معروف ترین شاعر مرثیه¬گوی ایران دانست. مرثیه دوازده بندی او تا به امروز لطف خود را که ناشی از صفا و صداقت حقیقی سراینده اش است، حفظ کرده است:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است ؟
این صبح تیره باز دمید از کجا ؟ کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع می کند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بار گاه قدس که جای ملال نیست
سر های قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پرورده کنار رسول خدا حسین (9)
👇👇👇
6. صباحی بیگدلی
صباحی بیگدلی شاعر سده دوازدهم و اوایل سده سیزدهم هجری و معاصر با پادشاهان زندیه بود که در سوگ و مرثیه امام حسین(ع) ترکیببندی به تقلید از کلیم کاشانی ساخته است .
افتاد شام گه به کنار افق نگران
خود چون سربریده از این طشت، واژگون
گفتم محرم است و نمود از شفق هلال
چون ناخنی که غم زده آلایدش زخون (10)
7. ملک الشعرای بهار
ملک الشعرا محمدتقی بهار، شاعر دوره مشروطیت نیز در رثای سید الشهدا گفته است:
ای فلک ، آل علی را از وطن آواره کردی
ز آن سخن در کربلا شان بُردی و بیچاره کردی
تاختی از وادی ایمن غزالان حرم را
پس اسیر پنجه گرگانِ آدمخوار کردی
جسم پاک شیر مردان را نمودی پاره پاره
هم دل شیر خدا را زین مصیبت پاره کردی
گوشوار عرش رحمن را بریدی سر ، پس آنگه
دخترانش را زکین بی گوشوار و یاره کردی
جبهة فرزند زهرا را ز سنگ کین شکستی
تو مگر ای آسمان دل را ز سنگ خاره کردی
تا کنی خورشید عصمت را به ابر کینه پنهان
دشت را ز اعدای دین پر ثابت و سیاره کردی
جورها کردی از اول در حق پاکان و لیکن
در حق آل پیمبر جور را یک باره کردی
کودکی دیدی صغیر اندر میان گا هواره
چون نکردی شرم و زکین قصد آن گهواره کردی
چاره می جستند در خاموشی آن طفل گریان
خود تو در یک لحظه از پیکان تیرش چاره کردی
سوختی از آتش کین خانة آل علی را
و ایستادی بر سر آن آتش و نظّاره کردی
خانمان آل زهرا رفت بر باد از جفایت
آوخ از بیداد و داد از جور و فریاد از جفایت
آسمانا جز به کین آل پیغمبر نگشتی
تا نکُشتی آل زهرا را از این ره بر نگشتی
چون فکندی آتش کین در حریم آل یاسین
ز آه آتش بارشان چون شد که خاکستر نگشتی
چون حسین بن علی با لشکر کین شد مقابل
از چه پشتیبان آن سلطان بی لشکر نگشتی
چون دچا ر موج غم شد کشتی آل محمد
از چه رو ای زورق بیداد بی لنگر نگشتی (11)
8. محمدحسین شهریار
سید محمدحسین شهریار شاعر بزرگ معاصر که شیفته و دلباخته اهل بیت و ائمه اطهار بود، بارها در رثای امام حسین(ع) و شهدای کربلا شعر سروده و به درد گریسته است. استاد شهریار غزلی دارد تحت عنوان «کاروان کربلا» که مطلع آن بدین گونه است:
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبة جدش باشگی شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عز ا دارد حسین
رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش
برند تا بجایی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ورنه این بی حُرمتی ها کی روا دارد حسین
سروران ، پروانگان شمع رُخسارش ولی
چون سحر روشن که سراز تن جدا آرد حسین
سر بقاچ زین نهاده ، راه پیمای ¬عراق
می نماید خودکه عهدی با خدا دارد حسین
او و فای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
باکدامین سرکند ، مشکل دو تا دارد حسین
سیرت آل علی با سر نوشت کربلا ست
هر زمان ازما ، یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت میکند
عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمن هم آب میبندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین
بعد از اینش صحنهها و پردهها اشکست و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین
ساز عشق است و بدل هر زخم پیکان زخمهای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین(12)
تاثیر نهضت امام حسین(ع) بر ادب فارسی فراوان است که خوانندگان می توانند به این منابع مراجعه نمایند:
* پیشینه مرثیه سرایی عاشورا در ادبیات فارسی، مجله بصائر، سال سوم، شماره 24.
* جایگاه شعر در تبیین فرهنگ عاشورا، نشریه ره توشه راهیان نور، ویژه محرم الحرام، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، 1375.
* مرثیه پردازی در ادبیات فارسی، نشریه سروش، نشر صدا و سیما، 1360، ش 132.
* نگاهی به انقلاب کربلا در ادب فارسی، منصور یارویسی، نشریه اطلاعات 22/1/81.
👇👇👇
پینوشتها:
1. حماسه حسینی در ادبیات فارسی، گفتگو با عبدالجبار کاکایی، نشریه خراسان، 27/12/80.
2. دیوان ناصرخسرو، ص 141.
3. مجموعه مقالات امام حسین(ع)، ج 10، ص 139.
4. همان، ص 149.
5. همان، ص 143.
6. دیوان جامی، ص 78.
دایرةالمعارف فارسی، ج 1، ص 7.18.
8. مجموعه مقالات همایش امام حسین(ع)، ج 12، ص 62.
9. چند مرثیه از شاعران پارسی گو، دکتر ابوالقاسم رادفر، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول 1365، ص 57.
10. همان، ص 69، 70 و 71.
11. همان، ص 116، 117.
12. دیوان اشعار شهریار، انتشارات زرین و نگاه، چاپ هفتم، 1371، ج 1، ص 98.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰آیا امام حسین(ع) پس از شهادت حضرت مسلم از وضع کوفه آگاه نشد؟ اگر مطّلع شد، چرابرنگشت؟
حضرت امام حسین (ع)بعد از شهادت مسلم بن عقیل از وضع کوفه آگاه شدند، ولی برنگشتند. هدف اساسی آن بزرگوار امر به معروف ونهی از منکر و قیام علیه دستگاه جبار بود، که فسق و فجور آن آشکار بود و در عین حال مدّعی جانشینی رسول خدا بود.حضرت حرکت کرده بود تا به دنیا بفهماند که یزید و امثال او لیاقت و شایستگی خلافت را ندارند. او، برای اصلاح امور جامعه اسلامی و از بین بردن بدعتها و زنده کردن سنتها قیام کرد.(1)
امام بر خود واجب می دانست علیه دستگاه قیام کند، هر چند منتهی به شهادت او شود. امام (ع)می دانست تاخود و یاران و خاندانش حتی بچة شیرخوارة او شربت شهادت ننوشند، اسلام پا برجا نخواهد ماند و خدا ورسول و دین و آثار آن از بین خواهند رفت .
امام برای شهادت حرکت کرده بود. با این حساب هیچ چیز نمی توانست مانع حرکت حضرت به سمت کربلا گردد، حتی شهادت مسلم و بی وفایی و عهد شکنی مردم کوفه .
هرگاه دین دستخوش تصرف و تغییر و تبدیل شده و آداب آن توسط دشمنان از بین برود، واجب است مسلمانان به یاری دین برپاخاسته و خطرات را از آن دفع نمایند، حتی اگر منتهی به مرگشان شود.
واضح است حکومت مردی شریر و مشهور به فساد و میگساری و سگ بازی مانندیزید برای اسلام بزرگ ترین خطر بوده، اگر بدون اعتراضی ، زمان جلو میرفت و توسط کسی حکومت وی مورد اعتراض قرار نمیگرفت ، مفاسد آن جبران ناپذیر بود و سبب محو آثار اسلام می شد.
تکیه زدن چنین رجّاله ای بر مسند خلافت پیامبر(ص) ، افکار عمومی را متزلزل کرده و عقاید را منحرف می ساخت. چه بسا کسانی روی این اصل و با دیدن اعمال و حرکات یزید به ساحت قدس پیامبر(ص) و برنامه های اسلام بدبین می شدند. اگر شخصیتی مانندامام حسین (ع)بر او اعتراض نمینمود و خلافت او را باطل اعلام نمیکرد، این اشتباه در دلها قوّت می گرفت . وانگهی سبب می شد اکثر افراد جامعه به سمت و سوی افکار و عقاید و اعمال یزید سوق داده شوند.
چون که رب البیت دف گیرد به دست بیت و ما فی البیت رقاصی کنند
با این وجود امام بر خود فرض دانست ادای وظیفه نماید و علیه دستگاه قیام کند، هر چند می دانست قیام اومنجر به شهادت وی و یاران و خاندانش خواهد شد.
کشته شدن او در راه خدا و اسارت خاندانش مطلوب ومحبوب خداوند بود. البته امر به شهادت در حقیقت امر به ایستادگی و استقامت بود.(1)
بنابراین قیام و نهضت امام حسین(ع) یک وظیفه و تکلیف الهی بود که باید آن را محقق میساخت گرچه به شهادت خود و جوانان و یارانش بیانجامد تا جلوی نابودی اسلام رابگیرد.
-------------
پی نوشتها:
1. خوارزمی، مقتل الحسین، ج1، ص 273؛ مقرم، مقتل الحسین، ص 141.
2.شهید آگاه ، آیت الله لطف الله صافی ، ص 34ـ 37 با تلخیص .
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰اولین کسانی که درباره واقعه کربلا،کتاب نوشتند چه کسانی بودند؟
به جهت عظمت ، عمق تأثیرگذاری و گستردگی بازتاب حادثه کربلا ، از سده های نخستین ، حتی در قرن اوّل هجری (که نوشتن تاریخ و سیره به جهت سیاست خلیفه دوم، عمر ممنوع بود) بسیاری از نویسندگان تاریخ و سیره در این باره کتاب نوشته اند . آنان با نگارش آثاری نگذاشتهاند این رویداد مهم به فراموشی سپرده شود ، یا تنها در نقل ها باقی بماند.
اولین تاریخ نگاران واقعه کربلا :
1 – اصبغ بن نباته مجاشعی
از برخی اسناد به دست میآید نخستین کسی که اقدام به ثبت واقعه کربلا کرد، اصبغ بن نباته مجاشعی است . اوکتابی نوشت به نام «مقتل الحسین(ع)».(1) وی از یاران خاص و فداکار امیرمؤمنان علی(ع) به حساب میآمد و از شجاعان عرب بود که که با امام تا مرز کشته شدن بیعت کرد.(2)
درگذشت وی را برخی بعد از قرن اوّل هجری(3) و برخی سال 64هـ به بعد نوشتهاند.(4)
2- جابر بن یزید جعفی
دومین کسی که در مورد حادثه کربلا کتاب نوشته جابر بن یزید جعفی است .کتاب او نیز به نام «مقتل الحسین» است.(5)
روایات زیادی از واقعه کربلا از جابر نقل شده که نوزده روایت آن در کامل الزیارات میباشد.(6) جابر از محدثان سرشناس کوفه و از مراجع علوم دینی زمان خویش در کوفه در اواخر دوره اموی و اوائل دوره عباسی و شاگرد امام باقر است که بیشتر دانش خود را در مدت هیجده سال شاگردی از آن حضرت فراگرفته و محضر امام صادق(ع) را نیز درک کرده است. او در سال 128هـ درگذشته است.(7)
3 - ابو مخنف( لوط بن یحیى)
کسی که به صورت مفصل واقعه کربلا را با عنوان «مقتل الحسین» به نگارش در آورد ابو مخنف لوط بن یحیى بن سعید بن مخنف بن سلیم ازدی غامدی کوفی است. این کتاب مرجع بیشتر مورخان قرار گرفت. وی که در قرن دوم (متوفای 158هـ) میزیست (8) از خاندانی عراقی و از شیعیان و محدثان بزرگ کوفه به شمار میآید.(9) جدش مخنف بن سلیم از یاران امام علی(ع) بود.
کتاب «مقتل الحسین» ابو مخنف وجود ندارد، و آن چه از مطالب آن به دست ما رسیده، گزارشهایی است که در تاریخ طبری، ارشاد شیخ مفید و مقاتل الطالبیین ابو الفرج اصفهانی آمده است.
طبری، مطالب کتاب ابو مخنف را به روایت هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی (متوفای 206هـ) از شاگردان ابو مخنف آورده باشد، ولی محتمل است که مطالب را تلخیص یا ناقص نقل کرده و یا برخی را نیاورده باشد. طبری گزارش کاملی از واقعه کربلا نمیدهد. مطالب زیادی دربارة واقعه کربلا از ابن مخنف نقل شده که منحصر به فرد و با اهمیت است. مجموع روایاتی که طبری از ابی مخنف نقل کرده 586 روایت میباشد.(10)
شیخ مفید نیز بیشترین مطالب ابو مخنف را در ارشاد از طریق هشام بن محمد کلبی نقل کرده است، چون تشابه زیادی با طبری دارد. هر چند تفاوتهایی دیده میشود که میتواند ناشی از استفادة شیخ مفید از متن اصلی مقتل ابو مخنف باشد، همچنان که احتمال میرود شیخ مفید با استفاده از منابع دیگر، جملاتی را بر متن روایات ابو مخنف افزوده باشد.
ابوالفرج اصفهانی نیز در کتاب مقاتل الطالبیین مطالب بسیاری از ابو مخنف آورده است. علاوه مطالبی از این سوی و آن سوی و روایاتی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بر آن افزوده که در منابع دیگر نیامده است.(11)
مقتل الحسین ابومخنف دارای اهمیت است و میتواند صحیحترین گزارش دربارة رخداد کربلا باشد که به واقع نزدیک است. بسیاری از اخبار ابو مخنف توسط کسانی گزارش شده که در کربلا حضور داشته و یا با یک یا دو واسطه نقل شده است.
به عنوان «مقتل ابو مخنف» مقاتل گوناگونی چاپ و منتشر شده که هیچ کدام «مقتل الحسین» ابو مخنف نیست. تنها مأخذی که روایات ابو مخنف را مبسوط نقل کرده تاریخ طبری است که دانشمند فرزانه، جناب آقای شیخ هادی یوسفی غروی، آن ها را استخراج و به عنوان «وقعة الطف لابی مخنف» منتشر کرده است.
👇👇
4- ابو منذر، هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی
وی از دانشمندان بزرگ قرن دوم و اوائل قرن سوم، نیز از بزرگانی است که درباره واقعه کربلا، کتاب نوشته است. او، در علم انساب ( نَسَب شناسی) سرآمد عالمان عصر خویش به حساب میآمد. جد وی «بشر» همراه سه فرزندش: سائب، عبید و عبدالرحمن در جنگ جمل و صفین جزو سپاهیان علی(ع) بودند. بیشتر خاندان او اهل دین و دانش و ادب و هوادار خاندان علی(ع) و مخالف بنی امیه بودند. پدر هشام، محمد بن سائب، نیز از عالمان به نام زمان خویش بود. محمد در بصره، تفسیر میگفت. هشام و پدرش به دلیل گرایش های شیعی، مورد طعن فراوان قرار گرفتتد . هشام کتابهای زیادی تألیف کرد که تعداد آن ها از یک صد و پنجاه عنوان، بیشتر است. ابن سعد در طبقات الکبری ، مسعودی در مروج الذهب و طبری در تاریخ الامم و الملوک مطالب زیادی از هشام کلبی نقل کرده و او را موثق دانستهاند. از مأخذ مهم یعقوبی در نقد تاریخ، نوشتههای هشام است. هشام، درباره اخبار اسلام تألیفات زیاد داشته(12) همان طور که از تاریخ طبری استفاده میشود، وی راوی اخبار ابو مخنف شیعی میباشد. هشام، کتابی دارد که در بارة وقایع کربلا نوشته، آن چه از استادش ابو مخنف در این رابطه شنیده، همچنین مطالبی که از استاد دیگرش عوانة بن حکم( متوفی 158) فرا گرفته، در آن جمعآوری کرده است. قدیمی ترین نقل ها دربارة واقعه کربلا، در تاریخ طبری از طریق هشام کلبی نقل شده است . طبری آن ها را در ضمن حوادث سال 60 و 61، در کتاب تاریخ خود نقل میکند. بعد از طبری، از جمله کسانی که بدون واسطه دربارة واقعه کربلا، از هشام کلبی، مطالبی نقل میکند، شیخ مفید در ارشاد است که به نظر میرسد عمده مطالب مربوط به کربلا را، از هشام کلبی نقل میکند، (13) همچنین از مهمترین مصادر بلاذری، در «جمل من انساب الاشراف» نوشتههای هشام کلبی میباشد.(14)
درگذشت او را سال 204 ذکر کردهاند.(15)
کتابهای معتبری که بعدها مورخان، درباره واقعه کربلا نوشتهاند، بیشتر مطالب خود را از افرادی که ذکرشد، گرفتهاند.
-----------------
پینوشتها:
1ـ عبرات المصطفین فی مقتل الحسین، محمدباقر محمودی، ج 1، ص 6؛ الذریعة الى تصاینف الشیعه، ج 22، ص 23 24.
2ـ قاموس الرجال،محمدتقی تستری، ج 2، ص 166.
3ـ الذریعه الى تصانیف الشیعه، آغا بزرگ طهرانی، ج 22، ص 23.
4ـ عبرات المصطفین، ج 1، ص 6.
5ـ رجال نجاشی، ج 1، ص313 و 315، شماره 330.
6ـ میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، دکتر سید حسین مدرسی طباطبایی، ترجمه سید علی قرائی و رسول جعفریان، ص124، 125،141و 142.
7ـ رجال نجاشی، ج1، ص 314.
8ـ وقعة الطف، ص 8.
9ـ رجال نجاشی، ج 2، ص 191، شماره 873.
10ـ تاریخ سیاسی اسلام - سیره رسول خدا، جعفریان، ص 86.
11ـ تأملی در نهضت عاشورا، رسول جعفریان، ص 20.
12ـ هشام ابو منذر، هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ترجمه سید محمدرضا جلالی نایینی، ص 31، 35 و43 .
13ـ وقعة الطف، ص 8.
14 – مقدمه جمل من انساب الاشراف، ج1، ص 1.
15- وفیات الاعیان، ج 6، ص 82 و 84 .
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰اوّلین و آخرین شهید کربلا چه کسانى بودند؟
روز عاشورا دشمن نابکار چند بار حمله دسته جمعى بر اصحاب امام حسین (ع) کرد. در هر بار طبق نقل مقتل نویسان گروه زیادى شهید شدند، چنان که گفته اند: در حمله اوّل چهل تن یا بیش از آن کشته شدند.(1)
مورخان ، اسامى آن بزرگواران را این گونه ذکر مى نمایند: نُعَیْم بن عجلان ، عمران بن کعب بن حارث ، حنظلة بن عمرو الشیبانى و... (2)
بنابراین اولین شهید کربلا مشخص نیست چه کسى بود.
آخرین شهید کربلا شخصى به نام سوید بن ابی المطاع است که در ضمن نبرد مجروح شد و بین شهدا روى زمین قرار گرفت وبیهوش شد. وقتى به هوش آمد، شنید که حضرت ابوعبدالله الحسین(ع) را شهید کرده اند. از این رو با حربه و خنجری که داشت ، بر منافقان کوفه حمله کرد و سرانجام شهید شد.(3)
---------------
پی نوشتها:
1. محمد بن ابی طالب، مینویسد: در این حمله که اولین تیر را عمر سعد به سوی سپاه امام حسین(ع) رها کرد، آن گاه لشکریان وی، سپاه حضرت را با تیرهای خود مورد حمله قرار دادند، پنجاه تن از لشکریان امام به شهادت رسیدند؛ تسلیة المجالس و زینةالمجالس، ج2، ص 278 .
2. ابن شهر آشوب، مناقب ،ج4، ص 122 .
3. بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج3، ص 409 – 410؛ الکامل، ج4، ص 79 ؛ منتهی الامال، ج1، ص 726.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰چرا مراسم عزاداری امام حسین(ع) پیش از شهادت ایشان صورت میگیرد؟
عشق و محبّت به حضرت باعث شده که دوستداران امام ، پیش از عاشورا خود را آماده کنند و لباس سیاه بپوشند، نیز مساجد، تکایا و حسینیه ها را سیاهپوش کنند.
عزادارى براى اباعبدالله(ع) عزادارى معمولى نیست؛ بلکه تبدیل به فرهنگ فراگیر شده است. وقتى تبدیل به فرهنگ شد، دیگر زمان و مکان نمى شناسد، از این رو تا نسیم محرّم به مشام جان میوزد، پوشیدن لباس عزا و سیاهپوش کردن کوچه و خیابان ها و مساجد و تکیه ها شروع می شود. البته بعد از عاشورا و حتی تا ماه صفر و در غیر محرم نیز عزادارى در فرصت هاى مناسب برگزار می شود، شیعیان به دستور اولیاى دین مخصوصاً به دستور امامان بعد از امام حسین(ع) براى زنده نگه داشتن اهداف امام و فرهنگ عاشورا تلاش و کوشش میکنند.
امام باقر(ع) در زمینة برپایى عزا در خانهها برای امام حسین میفرماید: «باید بر حسین(ع) عزادارى و گریه کنید و به اهل خانة خود دستور دهید که بر او بگریند . با اظهار گریه و ناله بر حسین(ع) مراسم عزادارى بر پا کنید و یکدیگر را با گریه و تعزیت در سوگ حسین (ع) ملاقات کنید».(1) یکی از یاران امام صادق(ع) نقل می کند که در محضر امام بودیم، از حسین یاد کردیم و بر قاتلانش لعن نمودیم، امام گریست، ما نیز گریه کردیم، سپس حضرت گفت: «حسین(ع) فرمود: من کشتة اشکم! هیچ مؤمنی به یاد من نمیافتد مگر اینکه اشک می ریزد.(2)
رمز جاودانگى نهضت حسینى، زنده نگه داشتن و بزرگداشت آن بوده است. امام خمینی فرمود: «الآن هزار و چهارصد سال است که با این منبرها با این روضه ها و با این مصیبت ها و با این سینه زنى ها (دین اسلام) را حفظ کرده اند».(3)
عزاداری، احیاى خط شهادت و رساندن صداى مظلومیت آل على به گوش جهانیان است. این موضوع زمان و مکان ندارد و هر زمان که زمینه آماده است ، می توان مجالس عزا را بر پا کرد. عزاداران حسینى پروانگان شیفتة نورند که شمع محفل خویش را یافته، آمادة جان باختن و فدا شدن اند.
نقش عزادارى در حفظ فرهنگ عاشورا مهم است و آثار و برکات خوبى براى بشر داشته و خواهد داشت. افزون بر این، کاروان امام حسین روز دوم محرّم سال 61هجرى وارد کربلا شد، پس از آن سپاه کوفیان به تدریج وارد شدند و عزا و مصیبت خاندان اهل بیت(ع) از همان زمان آغاز شد.
روز نهم (تاسوعا) کاروان امام را محاصره کامل کرده،روز دهم (عاشورا) آن بزرگوار و یارانش را به شهادت رساندند.
بنابراین چون اصل گرفتارى حضرت از دهۀ اوّل محرم آغاز شده است، پیروان حضرت از اوّل محرم عزادارى مىکنند.
عزاداری از ابتدای محرم سابقه تاریخی دارد. آغاز عزاداری در دهه اوّل محرم آن هم به صورت فراگیر همانند عزاداری امروزه را میتوان از عصر معزالدوله دیلمى ازسلسله آل بویه دانست .(4)
معزالدّوله اولین کسى است که فرمان داد مردم شیعهء بغداد در دههء اوّل محرم براى حضرت امام حسین (ع) سیاه بپوشند و بازار را سیاهپوش کنند و در روز عاشورا دکّان ها را ببندند و از طباخى جلوگیرى کنند وتعطیل عمومى نمایند. این مراسم در تمام کشورهاى اسلامى از جمله ایران تا اوایل سلطنت سلجوقیان معمول بود،که تا به امروز ادامه دارد.(5)
----------------
پینوشتها:
1. جواد محدثى ، فرهنگ عاشورا، ص 312، به نقل از کامل الزیارات ، ص 175.
2. «... أنا قتیل العبرة، لا یذکرنی مؤمن إلاّ بکى» بحار الانوار، ج 44، ص 279.
3. همان، ص 313..
4. مرتضى مطهرى ، مجموعه آثار، ج 17، ص 94
5. جواد محدّثى ، فرهنگ عاشورا، ص 313.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰چرا امام حسین(ع) مانند امام حسن(ع) صلح نکرد بلکه با یاران اندکش برضد یزیدیان جنگید؟
آن گاه که امام علی به شهادت رسید و مردم با امام حسن(ع) بیعت کردند و حضرت حکومت را در دست گرفت، مردم آمادگى روحى براى مبارزه اى سخت و طولانى با معاویه را نداشتند، به چند دلیل:
1- جنگ هاى قبلى (صفین، نهروان و جمل)؛
2- حیله گرى و تزویر معاویه و سست عنصرى بسیارى از مردم ؛
3- خطرات بیرونى که جامعه اسلامى آن زمان را تهدید مى کرد و درگیرى داخلى، آنان را براى حمله به مسلمانان بر مى انگیخت؛
4- حفظ جان شیعیان باقى مانده ؛
5- روشن کردن حیله گرى های معاویه و شناساندن چهره واقعی وی به مردم نا آگاه و سطحی نگر .
پس از شهادت حضرت على (ع)، امام مجتبى منبر رفت و بعد ازحمد و ثناى الهى و درود و صلوات بر جدّ بزرگوار خود حضرت خاتم الأنبیا و تمجید و تعریف از پدر مظلومش ومعرفى خود و خاندان رسالت، مردم با او بیعت نمودند. از فرداى آن روز امام، کارگزاران وحکّام خودرا در ولایات منصوب نمود. جاسوسى را که از طرف معاویه وارد کوفه شده بود، دستگیر کردند و گردن زدند و به ابن عباس ،حاکم خود در بصره نوشت : جاسوس دیگرى را که از طرف معاویه وارد بصره شده است ، بگیر و گردن بزن . به دنبال آن نامه اى با لحن تند به معاویه نوشت که : جاسوس مى فرستى و مکر و حیله ها مى¬کنى ؟! از قرار معلوم گویا قصد جنگ دارى ! اگر چنین است ، من آمادهام.(1)
معاویه ، جواب نامه را نوشت و براى حضرت فرستاد. مکاتبه بین حضرت و معاویه ادامه داشت تا به حضرت خبر دادند معاویه لشکر فراوانى آماده کرده و به عراق گسیل داشته است .
از طرفى با منافقان و خارجیان که داخل لشکر حضرت امام حسن بودند و از ترس حضرت على(ع) جرأت اظهار مخالفت نداشتند، به وسیله جاسوسان خود تماس گرفت که : اگر حسن بن على (ع)را بکشید، به هر کدام دویست هزار درهم خواهم داد و یکى از دخترانم را به ازدواج قاتل درخواهم آورد.(2)
امام مجتبى پس از اطلاع ، منبر رفت و مردم را براى مقابله با معاویه ترغیب کرد. ابتدا با سردى مواجه شد، ولى بالاخره گروه زیادى را جمع کرد و از کوفه بیرون رفتند و در نخیله پس از تقسیم و گروه بندى لشکر، عدهاى را براى مقابله با لشکر معاویه فرستاد، امّا طولى نکشید که خبر آوردند فلان فرمانده و فلانى به معاویه پیوسته و شیرازه لشکر متلاشی شده است. حتى به حضرت خبر دادند گروهى از فرماندهان به معاویه پیام دادهاند: در صورت تمایل ، حسن بن على را دست بسته تحویل شما خواهیم کرد. امام مجتبی (ع) ضمن خطبه ای خطاب به لشکریانش فرمود:
«ویلکم ! والله إنّ معاویة لایفی لأحدٍ منکم بما ضمنه فی قتلی، و إنی أظن إن وضعتُ یدی فی یده فاسلمه لم یترکنی ادین بدین جدی ...؛(3) وای بر شما ! سوگند به خدا! معاویه به وعده هایی که برای کشتن من به شما داده است عمل نمی کند و اگر من تسلیم او گردم باز اجازه نمی دهد بر اساس دین جدم رفتار نمایم .
حضرت احساس کرد جان خود و پیروانش در خطر جدى قرارگرفته است . مهمتر از همه به خاطر چهره دروغینی که معاویه بین مردم پیدا کرده بود، اگر امام و یارانش شهید می شدند، خونشان هدر میرفته و چندان اثرى نداشت.
امام از راه ناچاری و براى حفظ اسلام و حفظ شیعیان و نشان دادن چهره واقعى معاویه ، صلح نامه را امضا نمود.
بنا به گزارش مورخان در صلح نامه موادّى گنجانده شده بود، از جمله این که معاویه متعرض امام نگردد و به کتاب وسنّت رسول خداو سیره خلفاى شایسته عمل کند و بعد از خود کسى را براى خلافت تعیین ننماید(4) و شیعیان على (ع)در شام و حجاز و عراق و یمن از شر او ایمن باشند.(5) نیز حضرت امیرمؤمنان را در نماز و منابر سب نکنند.(6)
روشن است عمل به این مواد به ضرر معاویه تمام می شد. اگر به آن ها عمل نکند، چهره واقعیاش که سعی بسیار در پنهان کردن آن داشت، بین مردم آشکار خواهد شد ، و آنان مىفهمند که معاویه پاى بند هیچ اصلى از اصول اسلامى نیست. همان طور که پیش بینی می شد، چون امام مجتبی با معاویه بیعت کرد، وی به هیچ کدام از مطالبی که در صلح نامه آمده بود و آن ها را خود نوشته و برای امام مجتبی ارسال کرده بود ،عمل نکرد و بدین وسیله چهره واقعی خود را برای همگان آشکار ساخت . (7)
افزون براین معاویه قابل مقایسه با یزید پسرش نبود، زیرا:
👇👇👇
اوّلاً: معاویه ، پیامبررا درک کرده بود و صحابى به شمار مى آمد، برخلاف یزید؛
دومً: عنوان کاتب الوحى را داشت . مى گویند: یکى از نویسندگان وحى آسمانى معاویه بود؛
سوم: مهمتر از همه با این که فاسد و فاسق بود ، امّا مى دانست اگر بخواهد حکومتش دوام داشته باشد، باید شئون اسلامى را در ظاهر رعایت کند .اودر این امر به حدّى متظاهر بود که بسیارى از مردم حتّى برخى از زاهدان لشکر امام على (ع)مردد مى شدند که آیا حق با على است یا بامعاویه ! او در عقل معاش و امور دنیایی و مکر و حیله سرآمد همگان بود .(8)
چهارم: سالها بود از طرف عمر و عثمان بر مردم شام حکمرانى مى کرد(9) و گروهى را با پول و ثروت ، عدهاى را با دادن پست و مقام، برخى را از طریق رعب و تهدید و بالاخره دسته چهارم را با تزویر و تظاهر به اسلام، ساکت کرده بود. کسى حرف نمى زد یا حق حرف زدن نداشت . معاویه به گونه اى بر اوضاع مسلّط شده بود که مىتوانست هر کسى را بخواهد بکشد و آب از آب تکان نخورد. به همین خاطر، امام حسین بعد از امام مجتبى ده سال با معاویه زندگى کرد، که جز انتقاد از طریق نامه و صحبت کارى نکرد.
امّا یزید از هر جهت با معاویه فرق داشت . او آشکارا فسق و فجور مرتکب می شد و بی اعتقادی خود را آشکار میکرد.
اگر معاویه به واسطه صلح نامه با امام حسن (ع)خلافت را به دست آورد ولی یزید هیچ مبنایی برای به عهده گرفتن خلافت نداشت و پدرش برخلاف مواد قطعنامه به زور از مسلمانان برای او بیعت گرفته بود .
او بعد از مرگ معاویه به عنوان امیرمؤمنان و خلیفه مسلمانان بر اریکه خلافت تکیه زد؛ کسى که پاى بند چیزى جز شهوات و تمایلات حیوانى نیست و شراب مى خورد و با میمون ها بازى مى کند و...
در چنین اوضاعی امام حسین (ع)قیام کرد و این اهداف را دنبال نمود:
1ـ زنده کردن اسلام .
2ـ آگاه ساختن مسلمانان و افشاى ماهیت امویان .
3ـ احیاى سنّت نبوى و سیره علوى .
4ـ اصلاح جامعه و بیدار کردن امت .
5ـ از بین بردن سلطه استبدادى بنى امیه .
6ـ آزادسازى ملّت از سلطه و زور.
7ـ حاکم ساختن حق و نیروبخشیدن به حق پرستان .
8ـ تأمین قسط و عدل اجتماعى و اجراى قانون شرع .
9ـ از بین بردن بدعت ها و کجروى ها.
10- اعتراض به موروثی شدن خلافت.
11ـ زنده کردن سنّت مهم امر به معروف و نهى از منکر.
اگر امام حسین در عهد یزید قیام نمیکرد، برپیکره اسلام زیانی جبران ناپذیر وارد می شد.
امام حسین در زمانى قرار گرفته بود که بدعت هاى زیادى در اسلام به وجود آمده بود، که مى دانست اگر قیام نکند، چیزى از اسلام باقى نخواهد ماند. چنان که فرمود: وقتى زمامدار حکومت اسلامى افرادى مثل یزید باشد، باید فاتحهء آن را خواند.( 11) از طرفى مى دانست که جد بزرگوارش فرمود:« آن جا که بدعت ها ظاهرگردد، بر عهدة عالمان است که حقایق را بگویند، و اگر کتمان کنند، لعنت خدا بر آنان باد» (12).
او در زمانی قیام نمود که انحراف دستگاه حکومت چند برابر شده بود. از نظر اجتماعى نیز اوضاع بر اثر ظلم و بیدادگرى حاکم، مردم را به ستوه آورده و نارضایتى عمومى بیداد مى کرد. بنابراین یکى از شرایط انقلاب فراهم آمده بود ولى شرط دیگر - که وجود روح حماسه و ایثارگرى است- جز در تعداد اندکی فراهم نبود. بنابراین بر امام لازم بود که از همین مقدار استفاده کند و موقعیت را از دست ندهد. و هر چند در چنان وضعیتى نمى توانست پیروزى نظامى به دست آورد، ولى حرکتى پدید آورد که پایه نظام ستمگر را لرزاند و روح خروش و حماسه را در کالبد مسلمانان و همه آزادى خواهان جهان دمید و آثار بسیار گران بهایى در تاریخ بشر بر جاى گذارد.
--------------------------
پینوشتها:
1- ارشاد مفید ،ج2،ص5-6.
2- بحار ،ج44،ص33.
3- همان،ص33.
4- جمل من انساب الاشراف،ج3 ،ص287.
5- اعلام الهدایة، الامام الحسن ،ص 147.
6- تذکرةالخواص ،ص198.
7- جمل من انساب الاشراف ،ج3،ص294.
8- حمدالله مستوفی ،تاریخ برگزیده ،ص 260.
9-همان ،ص260.
10- جواد محدثى ، فرهنگ عاشورا، ص 62.
11- خوارزمی، مقتل الحسین،ح1،ص268؛ مطهرى ، مجموعه آثار، ج 17 ص13.
12- اصول کافى ، ج 1 ص 54؛وسایل الشیعه ،ج11،ص510.
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اموات در عالم برزخ به چه کارهایی مشغول می شوند؟
🎙 #استاد_محمدی
🔰 @p_eteghadi 🔰
كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ «35انبیاء»
هر نفسى چشنده مرگ است و ما شما را با مبتلا كردن به بدىهاو خوبىها آزمايش مىكنيم و بسوى ما باز گردانده مىشويد.
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠رسول خدا صلي الله عليه واله می فرمایند :
روز جمعه بر من بسيار صلوات بفرستيد، زيرا روز جمعه روزي است که اعمال آدمي در آن چند برابر ميشود
اکثروا من لصّلاة علي يوم الجمعة، فانه يوم تضاعف فيه الاعمال»
دعائم الاسلام جلد 1 صفحه 179
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 مبانی مدیریت عاشورایی
➕ بخشهایی از مقدمه کتاب
🔺 عاشورا چشمه همیشه جاری است که فرد، جامعه و تاریخ را سیراب ساخته و میسازد؛ مکتب استوار برحقایقی است که ساختن و ساخته شدن را میآموزد؛ اقیانوس ژرفی است که گوهرهای بیبدیل دارد. هرچند تاکنون پردههایی از سیمای تابناک این حقیقت همیشه جاوید کنار زده شده و هرروز میشود، بشریت برای دست یافتن به مسیر سلوک، به تحقیق و پژوهش در این واقعه، محتاج است.
🔺 تحلیلگر سطوح عاشورا با لایههایی مواجه است که برای درک هرلايه و دستیابی به لایههای عمیق تر نیاز به توجه و بررسی بیشتری است. اینکه عاشورا تجلی همه زحمات انبیا و اولیاست و نیز مقدمهای برای ظهور مهدی موعود است، موضوعی است که باعث شده عاشورا یک حلقه اتصال بین کوششهای انبیا و اولیای قبل و بعد از خود باشد و این نشان از کمال و اهمیت این حرکت دارد. حرکتی که طلایهدار و جریانساز آن اباعبدالله الحسین (ع) است؛ کسی که انگشت اشاره همه انبیا و اولیا و در رأس آن اهل کسا خاصه رسول گرامی اسلام به اوست.
🔺 بهترین شیوه مدیریتی را ائمه اطهار به منصه ظهور گذاشتند که نظم، انضباط، تحت امر ولایت بودن و عمل به قرآن از ارکان چنین مدیریتی است؛ بنابراین اگر مدیران آن جامعه اسلامی نیز خود را ملزم به رعایت این نکات بدانند، به طورقطع جامعه به سوی مدینه فاضله مدنظر اهل بیت حرکت خواهد کرد.
#معرفی_کتاب
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰مرقد مطهر سیدالشهداء در تخریب و بازسازی چه روندی داشته است؟
مرقد مطهر امام حسین در طول تاریخ به طور گسترده تخریب و تعمیر شده که به صورت کوتاه گزارش میشود:
1ـ زمان حاکمیت عبدالله سفاح
از تشویق امام صادق به زیارت امام حسین و کیفیت زیارت آن حضرت استفاده میشود که قبر امام در آن زمان دارای بنا و ساختمان بود . از جمله این روایت:
امام صادق(ع) به صفوان فرمود: هر گاه قصد زیارت قبر امام حسین(ع) کردی، بیرون حرم بایست و به طرف قبر بنگر، آن گاه وارد روضه شو و در برابر آن، مقابل سر حضرت(ع) بایست، و هنگام بیرون رفتن از دری که پایین پای علی بن حسین قرار دارد، بیرون شو. سپس به مرقد شهیدان رو آور، آن گاه به مرقد عباس(ع) برو، در باب السقیفه توقف کن و بر او سلام کن.(1)
به کارگیری واژههایی، همانند «بیرون حرم بایست»، «آن گاه وارد روضه شو»، «از دری که پایین پای علی بن الحسین(ع) قرار دارد، بیرون شو» گویای وجود بنایی بر قبر امام حسین(ع) در دوران نخست است. این بنا در دوران امویان توسط دوستداران اهل بیت (ع) تأسیس شده بود، یا در سالهای آغازین حکومت عباسیان بنیان گردیده بود.
در حاکمیت عبدالله سفاح، نخستین خلیفة عباسی، زیارت مرقد و بارگاه حضرت، از سوی دوستداران اهل بیت(ع) رونق گرفت چرا که مردم با علویان از آن جهت که آنان را مصداق اهل بیت(ع) و آل پیامبر(ص) میدانستند پیوند عاطفی داشتند و عباسیان نیز از این گزینه به عنوان برترین ابزار در تضعیف امویان سود میجستند.(2)
2ـ تخریب در عصر هارون
موقعیت مناسبی که مرقد امام در روزگار نخست حکومت عباسیان به دست آورده بود، پس از تثبیت حاکمیت آنان تغییر کرد و شیوه آنان در برخورد با علویان دگرگون گشت. بنا به برخی از گزارش های تاریخی هارون در دوران حکومتش (170 193ق) گاهی خادمان حرم امام حسین(ع) را فرا می خواند واز آنان بازجویی می کرد(3) و زائران مرقد امام حسین(ع)، به دستور وی در تنگنا قرار می گرفتند! به دستور او درخت سدری که بر مرقد سایه افکنده بود، از ریشه کنده شد،(4) بنای قبر تخریب گردید و زمین آن شخم زده شد.(5)
اکنون یکی از درهای صحن مطهر «باب السدره» نام دارد، شاید سبب نامگذاری آن باشد که این در، در جهتی قرار دارد که درخت سدر یاد شده در آن سمت قرار داشت.
👇👇👇
3ـ بازسازی مرقد در روزگار مأمون
با روی کار آمدن مأمون سیاست تغییر کرد و در دوره حاکمیتش (198 218) به جهت ابراز علاقه
ظاهری وی به علویان ، دوستداران اهل بیت(ع) بر مرقد امام بنایی را احداث کردند.(6)
4ـ تخریب مرقد در دوران متوکل
متوکل -که از سال 236 247ق. حکومت را در دست گرفت - به دلیل کینهای که با حضرت امیر(ع) و خاندانش داشت، مرقد مطهر امام حسین (ع) را مورد تجاوز و خشم مکرر خویش قرار داد. وی گروهی از مأموران خود را گرداگرد مرقد و راههای منتهی به آن گماشت و زائران را از زیارت قبر مطهر بازداشت و آنان را مورد پیگرد قرار داد و اعلام کرد: هر که را پس از سه روز در کربلا بیابیم به مسلخ خواهیم برد.(8)
آنگاه به دستور وی قبر و خانههای اطراف آن را ویران کردند و زمین آن را شخم زدند و آب بر آن جاری کردند که آب در اطراف مرقد شریف به گردش درآمد و قبر را فرانگرفت.(9)
در این که مأمور تخریب چه کسی بود، برخی برآنند که ابراهیم دیزج، یهودی تازه مسلمان بود که به سال 236ق گروهی از یهودیان را به خدمت گماشت و خود پیشاپیش آنان به تخریب قبر شریف اقدام کرد.(10) چرا که مسلمانان به دلیل احترام به حسین(ع)، جرأت چنین اقدامی را نداشتند.(11)
علاقهمندان به امام حسین، بدان جهت که همواره در پی احیای نام و یاد او بودند، در کمترین فرصتی که به دست میآوردند و احساس امنیّت میکردند، آن مکان را نشان مینمودند.
هشام کلبی میگوید: پس از چهل روز از اقدام متوکل و خروج نیروهایش از کربلا، مردی از گروه بنی اسد که در آن اطراف میزیست در حالی مرقد حسین(ع) را نشان کرد که خاک را میبویید و میگریید و میگفت: هرچند دشمنان حسین برآنند که قبرش را پنهان کنند، لیکن بوی خوش قبر، خود نشان آن است.(12)
متوکل در سال 237ق. شنید که بصریان و کوفیان، قبر امام حسین(ع) را تجدید بنا کرده و زیارت آن را رونق بخشیدهاند.از همین رو، برای تخریب مجدّد قبر مأمورانی بدانجا گسیل داشت که با شورش و واکنش مردم آن دیار رو به رو گشت. مأموران واکنش مردم آن سامان را به وی گزارش کردند. متوکل پس از واکنش مردم، تغییر روش داد و به فرماندهی نیروهایش نوشت که از تعرض به قبر امام حسین(ع) دست بردارد و به سوی کوفه برود.
ده سال از این رخداد گذشت و به سال 247ق متوکل گزارشی دریافت که مردم کوفه و ساکنان اطراف آن برای زیارت قبر امام حسین رهسپار کربلا می شوند و گروه فراوانی در آن جا گرد آمده اند و قبر توسعه یافته و بازار بزرگی در کربلا تأسیس گردیده است. متوکل دوباره نیروی عظیمی برای تخریب آن جا فرستاد و این بار برای اقدام خود پیشاپیش فضاسازی کرد و بخش
نامه نمود که خلیفه از زائران مرقد حسین(ع) خشمگین است. سپاه متوکل مرقد مطهر را تخریب کردند و آن جا را شخم زدند و مردم را از زیارت آن مکان مقدّس باز داشتند و زائران را تحت پیگرد قرار داده و به تعقیب گسترده خاندان ابوطالب و شیعیان پرداختند.
لیکن چندی نگذشت که به دست پسرش منتصر به قتل رسید.(13)
👇👇👇
5ـ بازسازی در عصر منتصر
چون منتصر عباسی به خلافت رسید. در حاکمیت شش ماهة خود(247 248ق) به علویان، ابراز دوستی میکرد. او در دوران زمامداریاش قبر امام را بازسازی کرد و عمارتی بر آن نهاد. از آن پس قبر سیدالشهدا(ع) رو به آبادانی نهاد و سادات بدان سو کوچ کرده و در جوارش اقامت گزیدند.
6ـ مرقد در عصر علویان طبرستان
عمارتی که منتصر بر مرقد امام بنا کرده بود، در گستره سالیان دراز رو به ویرانی نهاد و سقف آن به سال 273ق. فروریخت.(14) در همان روزگار «حسن بن زید علوی» حاکم طبرستان و دیلم (250 271 ق.) به زیارت مرقد مطهر حسینی رفت و طرح گستردهای را برای مرقد حسینی تهیه دید و بنای مسجدی را کنار حرم آغاز کرد. لیکن دوران عمرش به سرآمد و به سال 271ق درگذشت. پس از او برادرش محمد بن زید علوی حاکم طبرستان (271 283ق.) آن طرح را ادامه داد(15) و یکی دیگر از زمامداران علوی، گنبدی روی قبر بنیان نهاد که بنای آن دارای دو در بود.(16)
7ـ بازسازی در دوران عضدالدوله
دوران آلبویه (322 ـ448ق) به دلیل قدرت فراگیر و گرایش شیعی آنان، دوران حرمتگذاری به اماکن مقدسه بود.
فناخسرو عضدالدوله دیلمی (356 372ق) که روزگارش، به دلیل توسعة آبادانیها، نظم و امنیت،دورة زرین سدة چهارم قمری به شمار میرود،(17) میان سالهای 368 و 371 مرقد مطهر را بازسازی کرد.(18) و چون بنای موجود، گنجایش جمعیت آن زمان را نداشت رواقهای چندی در اطراف آن افزود. ضریحی از عاج روی قبر نصب و آن را با ابریشم تزیین کرد، ساختمانهای اطراف ضریح را بنا نهاد، گنبد را تعمیر کرد و دور شهر دیوار بلندی کشید وموقوفاتی نیز برای آن مشخص کرد.(19)
8ـ مرقد و توسعه توسط ابن شاهین
عمران بن شاهین که یکی از امرای بطایح(20) بود (359 399ق) کار عضدالدوله دیلمی را در همان روزگار ادامه داد؛ مسجد و رواق پشت قبر مطهر که به نام وی معروف است را به بارگاه حسین ملحق کرد. او نخستین کسی است که حرم را به رواق معروف به نام خود(رواق عمران بن شاهین) ارتباط داد. رواق عمران بن شاهین در سمت غربی حرم قرار دارد که امروزه بدان دلیل که قبر ابراهیم مجاب در آن قرار دارد، به رواق سید ابراهیم مجاب معروف است.(21)
👇👇👇
9ـ بازسازی حسن بن فضل وزیر آل بویه
در سال 407ق. حرم در پی غفلت خادمان و سقوط دو شمع بزرگ، آتش گرفت که حسن بن فضل رامهرمزی وزیر دولت آلبویه، حرم مطهر را بازسازی کرد.(22)
گفته میشود این بازسازی چنان ماندگار بود که ابن بطوطه به سال 727ق در سفرش به کربلا آن را دیده است.(23)
10ـ مرقد در حاکمیت سلجوقیان
در نیمة دوم قرن پنجم که سلجوقیان حاکمیت پیدا کردند، با مرقد مطهر و زیارت آن، برخورد شایستهای داشتند. به سال 479ق ملکشاه سلجوقی (467 485ق) همراه وزیرش خواجه نظام الملک (408 485) به زیارت کربلا رفتند. وی به پاسداشت این نعمت بزرگ،بیش از سیصد دینار به ساکنان حائر حسینی هدیه داد و دیوار حرم و صحن مطهر را نیز بازسازی کرد.(24)
وقتی به سال 549ق. عیسى بن ظافر فاطمی به حکومت رسید، در دوران او توجه زائران به زیارت بارگاه افزایش یافت و مرقد حسینی نیز مرمت گردید.(25)
11ـ بازسازی مرقد در دوره ایلخانی
در دوران حکومت ایلخانی که در عهد شیخ حسن جلایری (737 757ق) در عراق تأسیس گردید ایلخانی جلایری، بارگاه امام حسین(ع) را به سال 767ق تجدید بنا کرد. آغازگر این بازسازی، سلطان اویس ایلخانی (757 776ق) بود و تکمیل آن را پسرش سلطان حسین (776 784ق) بر عهده داشت که به سال 786 پایان یافت. سلطان حسین، ایوان معروف به ایوان طلا را نیز بنیان نهاد.(26)
12ـ بازسازی و تخریب در قرنهای اخیر
در سال 930، شاه اسماعیل صندوق بسیار با ارزشی روی مرقد مطهّر قرار داد و در سال 1048 سلطان مراد عثمانی،مرقد شریف را مرمت و بازسازی کرد و در سال 1135 همسر نادرشاه مبلغ زیادی برای نوسازی مرقد هزینه کرد و در سال 1232 فتحعلیشاه قاجار، قبه شریف را طلاکاری نمود.(27)
در سال 1216، سعد بن عبدالعزیز وهابی به کربلا حمله کرد و در روز 18 ذیحجه که بیشتر مردم کربلا به نجف رفته بودند وارد شهر شد و عده زیادی از مردم (حدود پنج هزار نفر) را کشت و شهر و حرم مطهر امام حسین را مورد حمله و غارت قرار داد. وی به مرقد مطهر صدمات زیادی وارد کرد و ذخائر موجود در آن جا را به غارت برد.(28) که بعدها توسط شیعیان و علاقه مندان به اهل بیت (ع) باز سازی شد و توسعه یافت .
👇👇👇
پینوشتها:
1. کامل الزیارات، باب 84، ح 2.
2. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 232 و 253.
3. تاریخ طبری، ج 5، ص 21.
4ـ جریر
بن عبدالحمید وقتی خبر کنده شدن درخت سدر از اطراف قبر سیدالشهدا را شنید، تعجب کرد و گفت: اینک معنای سخن معروف پیامبر(ص) را فهمیدم که از وی نقل شده است که سه بار فرموده بود: «لعن الله قاطع السّدرة؛ نفرین خدا بر قطع کننده درخت سدر» چرا که انگیزة هارون از قطع درخت، ناپدید کردن قبر حسین(ع) از دید مردم است. «طوسی، الامالی، ص 325، شماره 651».
5ـ طوسی، الامالی، ص 325.
6ـ تسلیة المجالس، ج 2، ص 473؛ مدینة الحسین، ص 82.
7ـ الکامل فی التاریخ، ج 7، ص 55.
8ـ تاریخ طبری، ج 5 ص 321، ذهبی مینویسد: چون متوکل، در سال 236، بارگاه امام حسین را خراب کرد، مسلمانان ناراحت شدند و مردم بغداد، بر دیوارها و مساجد، برضد متوکل، شعار نوشتند و شاعرانی چون دعبل با شعر، او را هجو کردند. تاریخ الاسلام، ج 17، ص 18 19.
9ـ ابن عدی، تاریخ مختصر الدول، تحقیق خلیل منصور، ص 142؛ البدایة و النهایة، ج 10، ص 347. به گزارش شیخ طوسی در الامالی (ص 329، شماره 567، ص 325 و شماره 652؛ ص 326 و شماره 653) گاوهایی که برای شخم زدن آن زمین به کار گرفته شدند، وقتی نزدیک قبر میرسیدند تغییر مسیر میدادند و گام روی قبر نمینهادند؛ هر چند با ضرب شدید مواجه میگشتند.
10ـ تسلیة المجالس و زینة المجالس، ج 2، ص 474.
11ـ مقاتل الطالبیین، ص 598، حوادث دوران متوکل.
12ـ البدایة والنهایه، ج 8، ص 221؛ و بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج 6، ص 2675.
13ـ طوسی، الامالی، ص 328 329؛ مقاتل الطالبیین، ص 395؛ بحار الانوار، ج 45، ص 397، جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، 799.
14ـ ابن طاووس، فرحة الغری، ص 137.
15ـ مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 353.
16ـ المنتظم، ص 283؛ اعیان الشیعه،ج 1، ص 628 و 536.
17ـ الکامل فی التاریخ، ج 8، ص 482؛ بجنوردی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 1، ص 635.
18ـ مناقب آل ابیطالب، ج 3، ص 353.
19ـ همان؛ جغرافیای تاریخ سرزمینهای خلافت شرقی، ص 85.
20ـ بطایح جمع بطیحه، نام سرزمین فراخ و آبادی است، بین شهر بصره و واسط که به جهت ویژگی برخورداری از آب و زمینی هموار و حالت باتلاقی و تناسب آن با کشاورزی، حوادث گوناگونی را در روند تاریخ به خود دیده است. «معجم البلدان، ج 1، ص 450».
21ـ تراث کربلا، ص 39.
22ـ الکامل فی التاریخ، ج 9، ص 295؛ البدایة والنهایه، ج 6، ص 6.
23ـ اعیان الشیعه، ج 1، ص 628.
24ـ المنتظم، ج 16، ص 259.
25ـ ابن دقماق، الجوهر الثمین، ج 1، جزء 1، ص 265.
26ـ اعیان الشیعه، ج 1، ص 628. برای آگاهی بیشتر، ر.ک: یدالله مقدسی ، نگاهی نو به جریان عاشورا، مقاله، حائر حسینی در گذر تاریخ.
27ـ همان، ص 629.
28ـ همان.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰امام حسین (ع) و حکایت زیستن و شهادتش و لحن گفتار و ابعاد کردارش، نه تنها نمونة یک بزرگمرد تاریخ را براى ما مجسم مى سازد، بلکه آیینة تمام نماى فضیلت ها، بزرگ منشى ها، فداکاریها، جان بازى ها، خداخواهى ها و خدا جویىها است، او به تنهایى مى تواند سعادت بشریت را ضامن گردد. حضرت دراین باره می فرماید:
سبقتُ العالمین الى المعالى بحُسن خلیقه و علو همه
و لاح بحکمى نور الهدى فى دیاجى من لیالى مدلهمه
یرید الجاحدون لیطفئوه و یأبى الله إلا أن یتمه
با خوش خلقى و بلند همتى از همه جهانیان به مقامات بلند پیش گرفتم . نور هدایت در شب هاى دیجور با حکمت من درخشید. منکران مى خواهند این نور را خاموش کنند و اما خداوند که میخواهد آن را تمام و کامل گرداند.(1)
علائلى در کتاب «سمو المعنى »مى نویسد: ما در تاریخ به مردان بزرگى برخورد مى کنیم که هر کدام در جبهه و جهتى، عظمت و بزرگى خویش را جهانگیر ساختهاند. یکى در شجاعت، دیگرى در زهد، آن دیگر در سخاوت، و...اما شکوه و بزرگى امام حسین (ع) حجم عظیمى است که ابعاد بى نهایتش هر یک مشخص کننده ى یک عظمت فراتر از تاریخ است. گویا او جامع همة والایى ها و فرازمندى هاست. (2)
آرى مردى که وارث بى کرانگى نبوت محمدى، وارث عظمت عدل و مروت علوی، وارث جلال و درخشندگى فضیلت فاطمی است، چگونه نمونة برتر و والاى عظمت انسان و نشانه ى آشکار فضیلت هاى خدایى نباشد؟
در این جا به گوشه ای از فضائل اخلاقی آن حضرت می پردازیم هر چند باید بگوییم :
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم
1- نماز و عبادت امام حسین (ع) :
همه پیام آوران خدا و امامان(علیهمالسلام) خدا را خالصانه و عاشقانه مى پرستیدند، اما حسین علیه السلام عبادت و پرستش ویژه اى داشت ، چرا که از هنگامى که نور وجودش در جان مادرش فاطمه(علیهاالسلام) پدید آمدتا آن لحظاتى که سر نورانى اش بر فراز نیزه هاى جاهلیت اموى قرار گرفت (همیشه و همه جا به ستایش و سپاس و تسبیح و تنزیه خدا، مشغول بود و تلاوت کتاب خدا از او شنیده مى شد.
امام به عبادت بسیار علاقهمند بودند. شخصى خطاب به حضرت سجاد(ع) عرض کرد: چرا پدرت کم اولاد است ؟ حضرت فرمود: تعجب مى کنم که من چگونه متولد شده ام ؛ زیرا پدرم در هر شب و روزى هزار رکعت نماز به جاى مى آورد. (3)
حضرت مهدى فرمود: جدم حسین علیه السلام رکوع و سجودش طولانى بود. (4)
حضرت بارها پیاده به خانة خدا شتافت و مراسم حج را برگزار کرد .(5)
2- تسلیم در برابر خدا :
از امام حسین علیه السلام پرسیدند، چگونه صبح کردى ؟ فرمود: صبح کردم در حالى که پرودگارم ، بالاى سرم و آتش پیش رویم، مرگ جویندهام و حساب الهى فراگیرم مى باشد. چنین روزى من ، در گرو کردار خویشم. نه آنچه دوست دارم پیدا مى کنم ، و نه آنچه نمى پسندم از خود مى رانم . توان هیچ یک را ندارم و همه کارها در اختیار دیگرى است.
اگر بخواهد عذابم مى کند و اگر بخواهد از من مى گذرد. بنابراین ، کدام فقیرى از من نیازمندتر است ؟ !(6)
3- خوف و خشیت امام حسین (ع ):
از صفات برجسته امام حسین علیه السلام ، شدت خوف از خدا و درک عظمت او بود، به گونه اى که هنگام وضو ساختن براى عبادت و نماز و تقرب به سوى پروردگار، رنگ چهره اش دگرگون مى گشت و اعضا و اندام هایش به لرزه مى افتاد. برخى از سر شگفتى ، از شدت خوف و پرواى او پرسیدند که فرمود:
«لا یأمن یوم القیامة الا مَن خاف الله فى الدنیا؛ در روز قیامت تنها کسانی امنیت خواهند داشت که در دنیا از پروردگار خویش پروا داشته باشند».(7)
امام وقتى وضو مى گرفت رنگش پریده و پاهایش مى لرزید.علت این کار را پرسیدند فرمود: «حق لمن وقف بین یدى الملک الجبار ان یصفر لونه و ترتعد مفاصله؛ سزاوار است براى کسى که در مقابل خداى با جبروت ایستاده رنگش زرد شود و پاهایش بلرزد.»(8)
همین حالت معنوی بود که استجابت دعا را به دنبال داشت. امام سجاد(ع) فرمود: کوفیان نزد امام على آمده، از نیامدن باران شکایت کردند و گفتند: از خدا براى ما باران بخواه ، امیرمؤ منان به حسین(ع) فرمود: برخیز و از خداوند طلب باران کن!(9) و خداوند به دعای آن حضرت باران سیلآسا فرستاد.
4- تواضع:
شخصیت حسین بن على (ع) چنان بلند و دور از دسترس و پر شکوه بود که وقتى با برادرش امام مجتبى (ع)، پیاده به کعبه مى رفتند، همة بزرگان و شخصیت هاى اسلامى به احترامشان از مرکب پیاده شده، همراه آنان راه میپیمودند.
👇👇👇