۵. امور دیگری از جمله تقید به اول وقت و نماز جماعت، مشاهدهی اقامهی نماز بزرگان و علما (حتی از تلویزیون و یا عکس)، رعایت طمأنینه در حرکات و اذکار نماز، تلاوت اذکار نماز با صوت حزین و خوش، ادای نوافل نمازهای واجب یومیه و حدالمقدور رعایت مستحبات نماز در تعمیق بخشی به کیفیت نماز کمک شایانی خواهند کرد.
نتیجه:
به منظور تقویت کیفیت نماز و پررنگ نمودن نماز در زندگی ، لازم است عوامل مزاحم، رفع و دفع گشته، در مقابل، عوامل مُراحِم و اصلاحی محقق گردند. هر یک از این دو دسته عوامل، شامل امور اعتقادی و عملی میباشند. به هر میزان، موارد بیشتری اجرایی و عملیاتی گردند، کیفیت نماز به لحاظ آثار متوقع از آن سطح برتری به خود گرفته تا جایی که شخص، خودْ فوائد و آثار معنوی برآمده از آن را چشیده، بر تصمیم خود بر ادامهی مسیر، جازمتر خواهد گشت.
منابع
[۱]. روم/ ۳۰: آیه ۱۰.
[۲]. إسراء/ ۱۷: ۸۲.
ترجمه: « و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مىكنيم و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمىافزايد».
[۳]. فصلت/ ۴۱: آیه ۳۰.
ترجمه: «به يقين كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداوند يگانه است!» سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند كه: «نترسيد و غمگين مباشيد، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است!»
🔰 @p_eteghadi 🔰
۹ آذر ۱۴۰۱
چرا باید قرآن را به عربی بخوانیم؟
از قرآن می توان در مراتب کوناگونی بهره گرفت. حتی نگاه کردن به خط قرآن نیز انسان را بهره مند می کند،
«وَ النَّظَرُ فِی الصَّحِیفَةِ یَعْنِی صَحِیفَةَ الْقُرْآنِ عِبَادَة؛[۱] از رسول خدا (ص) شنیدم میفرمود: نگاه بصحیفه یعنى صحیفه قرآن عبادت است.»
پس طبیعتا خواندن آن به زبان های دیگر (ترجمه) نیز بهره هایی به دنبال دارد. اما کامل ترین بهره ها، با تلاوت آیات به همان شکل اولیه و اصلی (عربی) حاصل می شود.
روح و محتواى هر پیام و سخنى در قالب زبان خاص خود، عمیقتر درك مىشود تا زمانى كه به زبانهاى دیگر برگردانده شود این قاعده حتی در حد شعر حافظ و سعدی نیز جاری است. و حتی عده ای معتقدند که ترجمه امکان ندارد. چون نمی توان تمام ظرایف و خصوصیات یک لغت را در لغت دیگر بیان کرد. و عوض شدن ظرف کلام، تغییراتی در آن ایجاد می کند.
👇👇👇
۹ آذر ۱۴۰۱
این قاعده در قرآن بسیار پررنگ تر است. چون یکی از وجوه اعجاز قرآن فصاحت و بلاغت آن است که هیچ بشری نمی تواند مانند آن ایجاد کند. و فصاحت و بلاغت امری است که اثر خود را در روح انسان می گذارد اگر چه انسان قواعد و زیره کاری های یک بیان را به طور آگاهانه نداند.
علاوه بر آن که تشویق و ترغیب بر استفاده از همان الفاظى كه جبرئیل بر پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله نازل فرموده، یكى از شیوه هاى حفظ قرآن از تحریف است چنان كه وقتى مطلبى نزد همگان با یك قرائت معین به اثبات رسیده باشد، تحریف آن مشخص خواهد شد. از این رو در تاریخ اسلام وقایعى نقل شده است كه مسلمین حتى نسبت به جا به جایى یا حذف یك «واو»، حساسیت نشان مى دادند.
البته باید توجه نمود که تلاوت قرآن با توجه به معانی آن باشد و کسی که زبان عربی نمی داند، بهتر است همزمان از عبارت عربی و ترجمه استفاده کند.
[۱]. بحار الأنوار ج۷۱، ص۷۳.
🔰 @p_eteghadi 🔰
۹ آذر ۱۴۰۱
‼️امام على عليه السلام:
با خشم، ادبى نمى مانَد
لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ
📚غررالحكم حدیث 10529
🔰 @p_eteghadi 🔰
۱۰ آذر ۱۴۰۱
5ccfdb1f61aeb6066ed8e0d5_23907642.jpg
50.1K
⭕️ سوال
❓آیا جمهوری اسلامی میتواند برای بقای خود از امور غیر اخلاقی استفاده کند؟
✅پاسخ:
🔹جمهوریت و اسلامیبودن، دو شاخصه اصلی تشکیل دهنده نظام جمهوری اسلامی است. وجه تمایز نظام جمهوری اسلامی ایران، با انواع رایج جمهوری در عرف سیاسی، اسلامی بودن آن است. بدون در نظرگرفتن آموزههای اسلامی، این نظام ماهیت اصلی خود را از دست خواهد داد.
🔸رهبران دینی و سیاسی نظام اسلامی همواره بر لزوم اخلاق مداری تاکید کردهاند. مقام معظم رهبری پیشرفت اخلاقی امت را رمز اقتدار نظام جمهوری اسلامی میداند. از نگاه ایشان اساس همه کارها خودسازی و مراقبت از خود است. عمل بر طبق عدالت یکی از شاخصههای مهم در یک حکومت است، ایشان معتقد است، جامعه باید از لحاظ اخلاقی ساخته شود، تا بتوان عدالت کامل را در آن اجرا کرد.
🔸هدف تشکیل نظام اسلامی، برقراری اسلام حقیقی و آموزههای آن مانند: عدالت، تزکیه و اخلاق است. ازاینرو سیاست نظام اسلامی بر این نبوده که از هر طریقی هرچند از راه تعطیل کردن اخلاق، حکومت را حفظ کند، زیرا در این صورت، حکومت و حاکمیت غایت عقلایی خودش را از دست میدهد.
✍️اساساً حکومت برای اخلاق است نه اخلاق برای حکومت، لذا نمیتوان در موردی بی اخلاقی را تجویز کرد به این بهانه که مصلحت است؛ زیرا هیچ مصلحتی در بیاخلاقی وجود ندارد.
📎 #امام_زمان
📎 #لبیک_یا_خامنه_ای
🔰 @p_eteghadi 🔰
۱۰ آذر ۱۴۰۱
💠 نقطه تمایز بسیج
🔸 رسالت اندیشمندانِ بسیج، گذشته از تعلیمِ متونِ تألیف یافته از ره آورد عقل و نقل، #تأمین_آرامش_دل_و_طمأنینه قلب سالكان نوپا است. مهم ترین عاملی كه سبب نا آرامی دل ها است، همانا هراس از تهاجم و پیروزی دشمن از یك سو و اندوه از انبوهِ تهدیدهای متخاصم از سوی دیگر است.
🔸 برای رفع نگرانی موجود در برخی افراد و دفع آن نسبت به بعض دیگر، باید به دژی پناه برد كه دژبان آن خدایی است كه سراسر موجودهای طبیعی و فرا طبیعی ستاد و سپاه اجرایی اویند؛ «کلِمَةُ لا اِلهَ اِلَّا الله حِصنِی فَمَن قالَهَا دَخَلَ حِصنِی وَ مَن دَخَلَ حِصنِی اَمِنَ مِن عَذَابی»، ﴿وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض﴾، لذا #خداشناسان_راستین از غیر خدا نمی هراسند، زیرا در تمام شئون زندگی كه خوف و رجا از مظاهر بارز آن است، موحّداند... .
🔸 وقتی تمام عزّت و نفوذ ناپذیری و اقتدار در اختیار خدای سبحان باشد، مجالی برای هراس كاذب از دشمن و اندوه ناصواب از او نیست. آنچه بسیجیان عزیزِ متحصّنِ در حِصنِ توحید را از دیگران ممتاز می كند، همین #تأمین_الهی است. لذا نه از بیگانه امان نامه می طلبند و نه نوشیدن كاسه زهر را به هم دیگر تعارف می كنند، چون #كأس_لبریز_ولایتمداری كاسه زهرآگین شكست را به كام دیگران می ریزد.
#آیت_الله_جوادی_آملی
📚 پیام به همایش بسیج اساتید، انقلاب اسلامی، رسالت ها و راهكارها
تاریخ: 1382/03/14
🔰 @p_eteghadi 🔰
۱۰ آذر ۱۴۰۱
💠 #معرفی_کتاب
📘درّ نهان
🔹مرکز نشر هاجر وابسته به مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران کتاب «دُرّ نهان؛ فرهنگ سازی عفاف از نگاه قرآن و روایات» نوشته خانم ها زهرا درویش و طاهرهسادات طباطبایی امین را چاپ و روانه بازار کرد.
🔹کتاب «دُرّ نهان» با استنطاق آیات قرآن و روایات معصومان و سیره هنرمندان برجسته، به دنبال راهکارهایی جهت نهادینه کردن ارزش عفاف در میان زنان و مردان جامعه است.
🔹از این رو، علاوه بر ذکر مصادیق رفتاری و بیان راهکارهای فرهنگ سازی عفاف، به تبیین عفاف، راه و تأثیر عفاف بر استحکام بنیان خانواده پرداخته و سعی بر ارائه اثری جامع و نوین در این حوزه دارد.
🔹کتاب «دُرّ نهان؛ فرهنگ سازی عفاف از نگاه قرآن و روایات» در ۱۸۴ صفحه و با شمارگان ۳۰۰ نسخه به صورت قطع رقعی در سال ۱۴۰۱ از سوی ناشر تخصصی زن و خانواده منتشر و در اختیار مخاطبان و محققان قرار گرفته است.
🔰 @p_eteghadi 🔰
۱۰ آذر ۱۴۰۱
💢گناهان کبیره و صغیره💢
✅گناهان در يك تقسيم بندى كلّى به دو گروهند:
1 گناهان صغيره (كوچك)،. 2 گناهان كبيره (بزرگ).
خداوند متعال در قرآن كريم مى فرمايد: «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَرِيماً»«اگر از گناهان بزرگى كه از آنها نهى شده ايد اجتناب كنيد بدى هاى شما را مى پوشانيم و شما را در جايگاه خوبى وارد مى سازيم».
و در جاى ديگر مى فرمايد: «وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَهً وَ لا كَبِيرَهً إِلاّ أَحْصاها» «و كارنامه (- (عمل شما در ميان)-) نهاده مى شود، آن گاه بزهكاران را از آن چه در آن است بيمناك مى بينى، و مى گويند: واى بر ما، اين چه نامه اى است كه هيچ (- (گناه)-) كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته، جز اين كه همه را به حساب آورده است».
بايد توجه داشت كه گناهى چون مخالفت فرمان خداوند متعال سنگين و بزرگ است از اين روست كه پيامبر گرامى اسلام به ابوذر مى فرمايند: «لاَ تَنظُر إِلى صِغَرِ الخَطيئَهِ وَ لكِن أُنظُر إلى مِن عَصَيتَه(5) «به كوچكى گناه نگاه نكن بلكه بنگر چه كسى را نافرمانى مى كنى» و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در اين مورد مى فرمايند: أَشَدِّ الذنوب ما استهان بِه صاحبُه
«بزرگترين گناهان آن معصيتى است كه گناهكار آن را كوچك بشمارد».
اما در عين حال اين موضوع با تقسيم گناهان به صغيره و كبيره منافاتى ندارد چرا كه برخى از گناهان از نظر آثار و پيامدها نسبت به يكديگر به كوچك و بزرگ تقسيم مى شوند. پس صغيره و كبيره صفتى نسبى است كه در مقايسه ميان گناهان و آثار و پيامدهاى آنها به دست مى آيد اگرچه هر گناهى با صرف نظر از مقايسه با ساير گناهان معصيتى بزرگ به شمار مى آيد.
امام باقرعليه السلام در حديثى معيار تشخيص كبيره را بيان كرده و مى فرمايند: كلّ ما اوعد اللّه عزّ و جل عليه النّار«هر گناهى كه خداوند براى آن وعده آتش دوزخ را داده باشد كبيره است».
حضرت امام خمينى (ره) در تحريرالوسيله شش معيار را براى تشخيص گناه كبيره معرفى كرده اند كه عبارتند از:
- هر گناهى كه در شرع وعده آتش دوزخ و يا مجازات براى آن داده شده است.
- هر گناهى كه در شرع به شدّت از آن نهى شده است.
- هر گناهى كه از منظر آيات و روايات همسنگ و يا بزرگتر از ساير گناهان كبيره معرفى شده است.
- هر گناهى كه عقل به كبيره بودن آن اذعان كند.
- هر گناهى كه در عرف مسلمانان كبيره تلقّى گردد.
- هر گناهى كه روايات به كبيره بودن آن تصريح نمايند.
🔰 @p_eteghadi 🔰
۱۰ آذر ۱۴۰۱
💠 آب حیات
🔸 «مَعین» از القاب رسمی وجود مبارک حضرت است به عالمان دین هم می گویند «ماء مَعین». «ماء مَعین» مائی است که «تناله الدلاء و تراه العیون» یعنی آبی که:
1️⃣ دَلو به آن می رسد
2️⃣ چشم آن را می بیند
3️⃣ عطش تشنه ها را برطرف می کند
چون جاری است، راکد که نیست؛ اگر جاری نباشد که «تناله الدلاء و تراه العیون» نیست، آب جاری را میگویند «ماء مَعین». حضرت «ماء معین» است؛ کجاست که حضرت نیست؟! کجاست که مشکل مردم را حلّ نمی کند؟! اما «کسی که گوش کند این ندا کم است»!
🔸 این«چه کسی میخواهد؟»، «چه کسی سؤال دارد؟»، «چه کسی نمیخواهد؟»، «چه کسی میخواهد؟» را هر روز حضرت می گوید؛ #عالمان_دینی هم باید همین طور باشند. «ماء معین»، لقب عالمان دین هم است بالتبع، البته بالاصاله مختصّ وجود مبارک حضرت است. اینکه گفتند: «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّه»، این ظاهراً به آن معنا نیست که طبیب دوره گرد است، بلکه طبیبی است که طبش را دور می دهد نه خودش را! طبش را دور می دهد؛ کجا باید بشکافد؟ نیش بزند؟ آنجا جایش است؛ کجا باید پانسمان کند؟ مرهم بگذارد؟ آنجا جایش است.
🔸 جامعه را گاهی با #نیش اداره می کنند گاهی با #نوش؛ کسی که گرفتار اختلاس و نجومی است، با نیش و کسی که مشکلی دارد، با نوش! این «دوّار بودن» مربوط به طب است نه مربوط به طبیب که بشود دورهگرد. بعداً سعدی هم خوب فهمید که این طبیب، طبّش را دور می دهد که یکجا جای نیش است و یکجا جای مرهم است: «چو رگ زن که جراح و مرهم نِه است». عالمان دین هم همین طور هستند، حاکمان دین هم همین طور هستند، کلّ مردم، همه ما مؤمنین موظّفیم که چنین باشیم یعنی #ماء_معین باشیم. حالا اگر علما به تبع وجود مبارک حضرت، بالعرض می شوند «ماء مَعین»، شاگردان علما چرا این طور نباشند؟! جامعه ما چرا «ماء معین» نباشد؟!
#آیت_الله_جوادی_آملی
📚 سوره مبارکه ملک جلسه 14
تاریخ: 1397/09/13
🔰 @p_eteghadi 🔰
۱۰ آذر ۱۴۰۱
پرسش :
«قالوا أَتَجعَلُ فیها مَن یُفسِدُ فیها وَیَسفِکُ الدِّماءَ ...» خداوند در برابر این گفته ملائکه فرمودند: «إِنّی أَعلَمُ ما لا تَعلَمونَ» با اینکه ملائکه هم راست می گفتند و همانطور که مشاهده می کنیم آدمیان هم فساد می کنند هم خونریزی می کنند. پس با این حساب اینجا منظور خداوند از دانستن، چه چیزی بوده است که ملائکه بدان مطلع نبودند؟
👇👇👇
۱۰ آذر ۱۴۰۱
✅پاسخ :
بله افراد فاسد در زمین، به نسبت به دیگران، بسیار کم تر است؛ از طرفی انسان قابلیتی دارد که می تواند برتر از ملائکه باشد و این قابلیت را ملائکه ندارند؛ هم چنین ارزش خوب بودن انسان در مقابل خوب بودن ملائکه، بسیار بیشتر است زیرا انسان زمینه فریب و لغزش را دارد و با این حال تلاش می کند خوب و پاک بماند، ولی ملائکه چنین نیستند و آن ها تقابل خوب و بد در آن ها نیست.
بنابر این؛ در مجموع، ارزشمندی انسان این لیاقت را به او می دهد تا بتواند به عنوان خلیفه الهی در زمین انتخاب شود.
در ادامه با بیان مفسران، مطلب بیشتر برایتان روشن می شود.
«خداى متعال دو پاسخ اجمالى و تفصیلى به فرشتگان داد که پاسخ تفصیلى در آیات بعد مى آید، اما پاسخ اجمالى آن بود که «خدا چیزهایى مى داند که شما نمى دانید.»
او مى داند که از نسل این انسان افرادى همچون نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمد (صلوات الله علیهم) و اهل بیت (علیهم السلام) به وجود خواهند آمد که گل هاى سرسبد آفرینش اند و افرادى در بین انسان ها تربیت مى شوند که عاشقانه خدا را مى پرستند و جان و مال خود را در راه او فدا مى کنند و یک ساعت تفکر آنان با سال ها عبادت فرشتگان برابرى مى کند.
او مى دانست که عبادت فرشتگان در برابر عبادت انسان ها ارزش کم ترى دارد؛ چرا که فرشتگان شهوت و خشم ندارند و تحت تأثیر وسوسه هاى شیطانى قرار نمى گیرند و معصوم و فرمان بردار هستند، اما انسان ها در محاصره شهوات و شیطان هستند، پس اگر در این مبارزه پیروز شوند و به عبادت و بندگى خدا روى آورند ارزش بیش ترى دارد.»(1)
بنابر این؛
«خدا مى دانسته که برخى انسان ها ممکن است به فساد و خون ریزى بپردازند ولى با این حال مجموع انسان ها را بر مجموع فرشتگان ترجیح داد؛ چرا که در میان این انسان ها افرادى پرورش مى یابند که شایسته مقام خلافت اللهى هستند، پس ارزش آن همه خسارت را دارد.
آرى، باغبانى که باغچه گل پرورش مى دهد، مىداند که علف هاى هرز و زیان آور نیز از آب و خاک و هواى باغچه استفاده و رشد مى کنند، ولى هدف او گل هاى زیبا و خوش بوست؛ از این رو، وجود برخى علف هاى هرز را نیز تا مدّتى تحمّل مى کند.»(2)
پی نوشت ها:
1. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن ـ قم، ج1، ص221.
2. همان، ج1، ص222.
🔰 @p_eteghadi 🔰
۱۰ آذر ۱۴۰۱
پرسش:
اصحاب اخدود که بودند آيا داستان آنان در قرآن آمده است؟
پاسخ:
اصحاب اخدود کساني بودند که در گودالهاي عظيم و بزرگ آتش به جرم دينداري سوزانده شدند. اين داستان در يمن و در دوران «ذي نواس» حاکم يهودي اين سر زمين رخ داد. در اين دوره برخي از مردم به مسيحيت گرايش يافته و پيرو اين دين شدند. «ذي نواس» از آنان ميخواست تا از مسيحيت دست بردارند. اما آنان حاضر نشدند از دين خود دست بردارند، از اين رو «ذي نواس» آتش بسيار بزرگي در گودال عظيمي آماده کرده و دستور داد تا مؤمنين را درون آتش بيندازند. اين داستان در قرآن در سوره مجادله آيه 4 تا 8 ذکر شده است. (1)
در برخي از نقلها آمده است:
گروهي از کافران، گودالي را حفر کردند و آن را پر از آتش نمودند، آن گاه مؤمنان را مخير کردند يا از دين خود دست بردارند و يا خود را در آتش بيندازند، مؤمنان وارد آتش ميشدند تا اينکه نوبت به زني رسيد که کودک يک ماههاي در بغل داشت، او خواست به سوي آتش حرکت کرد، اما دلسوزي و ترس از جان کودک مانع ورود او به آتش شد، کودک به زبان آمد و از مادرش خواست تا به همراه او داخل آتش شود، زن در حالي که کودک خود را در بغل داشت، خود را در آتش انداخت. (2)
پي نوشت ها:
1. قرطبي، الجامع الاحکام القرآن، ج 19 ص 290
2. صحيح مسلم، ج 2 ص 599
🔰 @p_eteghadi 🔰
۱۰ آذر ۱۴۰۱