🔸 شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی
با نزدیک شدن به انقلاب، مردم ایران به خیابانها میریختند و صدای فریادشان پر از درخواست آزادی و عدالت بود. بچهها هم با خانوادههایشان به این تجمعها میآمدند. آنها با چهرههای بشاش و پر از امید در کنار بزرگترها ایستاده بودند و شعارهایی چون «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» سر میدادند.
هر روز که میگذشت، تعداد مردم در خیابانها بیشتر میشد، و همه با هم نشان میدادند که آمادهاند تا برای آزادی و حقوق خود مبارزه کنند. بچهها به پدر و مادرهایشان نگاه میکردند و میدیدند که چقدر بزرگترها با شجاعت در کنار هم ایستادهاند. آنها هر بار که به خیابان میآمدند، در دلشان احساس میکردند که بخشی از یک حرکت بزرگ هستند.
یکی از روزها، بچهها تصمیم گرفتند برای نشان دادن حمایتشان نقاشیهایی بسازند. آنها با رنگهای شاد بر روی کاغذها نقاشی کردند و در کنار شعارها، تصاویری از پرچم و نمادهای آزادی را رسم کردند. این کار بچهها باعث شد تا بزرگترها هم به امید بچهها توجه کنند و بیشتر برای آزادی تلاش کنند. این اتحاد و همبستگی در دل بچهها ماندگار شد و یاد گرفتند که وقتی همه به یک هدف مشترک فکر کنند، هیچ چیز نمیتواند آنها را متوقف کند.
#قصه
#دهه_فجر #۲۲بهمن #انقلاب۵۷ #شعر
#شعر_دهه_فجر
🔸 نقاشیهای آزادی
در روزهای نزدیک به انقلاب، گروهی از بچهها تصمیم گرفتند تا احساسات خود را از طریق نقاشی بیان کنند. آنها با رنگهای شاد و زیبا تصاویری از پرچم ایران، آزادی و عدالت را نقاشی کردند. یکی از بچهها به نام امیر، تصمیم گرفت نقاشیهای خود را در کوچه و خیابانها به نمایش بگذارد.
وقتی امیر نقاشیها را آویزان کرد، مردم با شوق و اشتیاق آنها را تماشا کردند. امیر فهمید که هنر میتواند صدای امید و آرزوهای مردم باشد. او با کمک دوستهایش، یک نمایشگاه نقاشی در خیابان برگزار کرد که همه بچهها میتوانستند آثار خود را به نمایش بگذارند.
#قصه
#دهه_فجر #۲۲بهمن #انقلاب۵۷ #شعر
#شعر_دهه_فجر
🔸 قصه ی تولد امام خمینی به مناسبت دهه فجر برای کودکان
امام خمینی زمانی که بچه بودند، اصلا تهران زندگی نمی کردند. در یک جایی به نام خمین زندگی می کردند. یک خانه خیلی بزرگ با چند حیاط و اتاق بزرگ. اسم مادر امام خمینی هاجر، و اسم پدرشون مصطفی بود. زمانی که امام خمینی خیلی خیلی کوچک بودند و احتمالا اون موقع بهشون میگفتن روح اله کوچولو، پدرشون که خیلی آدم خوبی بودند و اهل مبارزه با آدم های بد بودند و همنطور روحانی هم بودند را آدم های بدجنس شهیدشان می کنند و امام دیگر پدر نداشتند. مادرشون به همراه عمه شان، از ۵ ماهگی امام را بزرگ می کنند.
#قصه
#دهه_فجر #۲۲بهمن #انقلاب۵۷ #شعر
#شعر_دهه_فجر
🔸قصه ی تبعید امام خمینی به مناسبت دهه فجر برای کودکان
خلاصه اینقدر امام اعتراض می کند که یک دفعه ایشان را دستگیر می کنند. چون در آن زمان امام در قم بودند و کلی از مردم ایشان را می شناختند، بابت دستگیرشان تظاهرات می کنند تا امام را آزاد می کنند. دوباره امام شروع می کند به نامه زدن و می گوید نمی شود اینقدر کارهای بدتان را تکرار کنید. دیگه شاه میبیند که نه نمیشه. اگر آقای خمینی در کشور بماند به ضررشان می شود و ممکن است مردم یک دفعه بریزند و کاخ های شاه را بگیرند. به همین دلیل امام را دستگیر می کنند و به یک جای دور به نام کشور ترکیه می برند.
امام و پسرشان که اسم شان مصطفی بود، نزدیک یک سال در آن کشور می مانند، که دوباره تصمیم می گیرند که امام را به یک کشور دیگر بفرستند و ایشان را به نجف می فرستند. فکر می کنند که چون در آنجا امام مشغول درس خواندن در حوزه ها می کند دیگر دست از سرشان برمی دارد و دیگر اعتراض نمی کند.
اما امام روزی سه ساعت به حرم می رفتند و بقیه روز باز هم نامه می نوشتند و با آدم های مختلف صحبت می کردند. در آنجا به دیدن یک روحانی معروف به اسم آقای حکیم می روند و به ایشان می گویند که این چه وضعیتی است و شماهم یک اعتراضی بکنید.
#قصه
#دهه_فجر #۲۲بهمن #انقلاب۵۷ #شعر
#شعر_دهه_فجر
🔸قصه ی تبعید امام خمینی به مناسبت دهه فجر برای کودکان
خلاصه اینقدر امام اعتراض می کند که یک دفعه ایشان را دستگیر می کنند. چون در آن زمان امام در قم بودند و کلی از مردم ایشان را می شناختند، بابت دستگیرشان تظاهرات می کنند تا امام را آزاد می کنند. دوباره امام شروع می کند به نامه زدن و می گوید نمی شود اینقدر کارهای بدتان را تکرار کنید. دیگه شاه میبیند که نه نمیشه. اگر آقای خمینی در کشور بماند به ضررشان می شود و ممکن است مردم یک دفعه بریزند و کاخ های شاه را بگیرند. به همین دلیل امام را دستگیر می کنند و به یک جای دور به نام کشور ترکیه می برند.
امام و پسرشان که اسم شان مصطفی بود، نزدیک یک سال در آن کشور می مانند، که دوباره تصمیم می گیرند که امام را به یک کشور دیگر بفرستند و ایشان را به نجف می فرستند. فکر می کنند که چون در آنجا امام مشغول درس خواندن در حوزه ها می کند دیگر دست از سرشان برمی دارد و دیگر اعتراض نمی کند.
اما امام روزی سه ساعت به حرم می رفتند و بقیه روز باز هم نامه می نوشتند و با آدم های مختلف صحبت می کردند. در آنجا به دیدن یک روحانی معروف به اسم آقای حکیم می روند و به ایشان می گویند که این چه وضعیتی است و شماهم یک اعتراضی بکنید.
#قصه
#دهه_فجر #۲۲بهمن #انقلاب۵۷ #شعر
#شعر_دهه_فجر
🔸قصه ی اعتراضات امام خمینی به مناسبت دهه فجر برای کودکان
امام کم کم بزرگ و بزرگ و بزرگتر می شوند و شروع به درس خواندن می کنند. در آن زمان ها یک پادشاهی به اسم رضا شاه مسئول کشور بودند و یک سری کارهایی انجام می دادند که بعضی ها ساکت بودند و هیچ چیزی نمی گفتند و یک سری ها هم اعتراض می کردند. امام خمینی از زمان رضا شاه شروع به اعتراض می کنند. بعد از اون رضاشاه حکومت را به پسرشان محمدرضا شاه می دهد. از آن زمان امام خیلی عصبانی می شوند چون شاه یک سری قوانینی داشت که به نفع مسلمان ها نبود، یا اسرائیل و آمریکا همش در کشور ما دخالت می کردند.
امام مرتب برای شاه نامه می نوشتند و می گفتند: آقای محمدرضا شاه آخه این کارها چیه شما می کنید؟ یا مثلا آقایی که دستیار شاه هستید، شما باید احترام مردم و روحانی هارا نگه دارید. ولی آنها گوش نمی دادند. مثلا یکی از قوانین این بود که هرکس می خواست یک مسئولیتی در کشور بگیرد حتما باید، حداقل در شناسنامه شان مسلمان خورده باشد و حتما هم باید زمان انتخاب شدن شان دست روی قرآن بگذارند و قسم بخوردند. ولی شاه آمد و گفت که اصلا لازم نیست که مسلمان باشد و قرآن را قبول داشته باشد. امام در این زمان هم به شاه نامه می زند و هم به بقیه روحانی ها و می گوید آقاهای روحانی شما چقدر ساکتید؟ چرا وقتی این همه اتفاق بد در کشور می افتد شما هیچی نمی گویید
#قصه
#دهه_فجر #۲۲بهمن #انقلاب۵۷ #شعر
#شعر_دهه_فجر
🔸قصه ی بازگشت امام خمینی به مناسبت دهه فجر برای کودکان
دوباره شاه دید که بودن امام درآن کشور به ضررشان است. تصمیم گرفتن که امام را به یک کشور دورتر ببرند که صدایشان اصلا به مردم نرسد. ایشان را به پاریس بردند. اما دانشجوهای ایرانی که در کشورهای دیگر بودند یا خود مردم پاریس گروه گروه به دیدن امام می آمدند. همیشه خانه امام شلوغ و پراز مهمان بود. امام بازهم از آنجا نامه می زدند که مردم مبارزه کنید. تا اینکه مردم متحد می شوند و یک کاری می کنند تا شاه با خانواده اش از ایران می رود. چند وقت مردم شرایط شهر را آماده می کنند تا امام برگردند. بعد یک هواپیما می رود و امام را به کشور برمی گرداند.
#قصه
#دهه_فجر #۲۲بهمن #انقلاب۵۷ #شعر
#شعر_دهه_فجر
🔸قصه ی اعتراضات امام خمینی به مناسبت دهه فجر برای کودکان
امام کم کم بزرگ و بزرگ و بزرگتر می شوند و شروع به درس خواندن می کنند. در آن زمان ها یک پادشاهی به اسم رضا شاه مسئول کشور بودند و یک سری کارهایی انجام می دادند که بعضی ها ساکت بودند و هیچ چیزی نمی گفتند و یک سری ها هم اعتراض می کردند. امام خمینی از زمان رضا شاه شروع به اعتراض می کنند. بعد از اون رضاشاه حکومت را به پسرشان محمدرضا شاه می دهد. از آن زمان امام خیلی عصبانی می شوند چون شاه یک سری قوانینی داشت که به نفع مسلمان ها نبود، یا اسرائیل و آمریکا همش در کشور ما دخالت می کردند.
امام مرتب برای شاه نامه می نوشتند و می گفتند: آقای محمدرضا شاه آخه این کارها چیه شما می کنید؟ یا مثلا آقایی که دستیار شاه هستید، شما باید احترام مردم و روحانی هارا نگه دارید. ولی آنها گوش نمی دادند. مثلا یکی از قوانین این بود که هرکس می خواست یک مسئولیتی در کشور بگیرد حتما باید، حداقل در شناسنامه شان مسلمان خورده باشد و حتما هم باید زمان انتخاب شدن شان دست روی قرآن بگذارند و قسم بخوردند. ولی شاه آمد و گفت که اصلا لازم نیست که مسلمان باشد و قرآن را قبول داشته باشد. امام در این زمان هم به شاه نامه می زند و هم به بقیه روحانی ها و می گوید آقاهای روحانی شما چقدر ساکتید؟ چرا وقتی این همه اتفاق بد در کشور می افتد شما هیچی نمی گویید
#قصه
#دهه_فجر #۲۲بهمن #انقلاب۵۷ #شعر
#شعر_دهه_فجر
🔸منفور انقلاب
روزهای یکشنبه جلسه شورای امنیت ملّی با حضور مسئولین لشکری و کشوری در نخستوزیری تشکیل میشد. رئیس جمهور، نخستوزیر، وزیر کشور و فرماندهی سپاه و فرماندهی نیروی انتظامی و ژاندارمری، مقامات ارتشی و دیگر سران نیروها در آن جلسه حضور داشتند و من به عنوان وزیر کشور در آن شرکت میکردم.
کشمیری هم مدتی بود که توسط آقای بهزاد نبوی و آقای قنبری به عنوان منشی و دبیر جلسه معرفی شده بود. من اطلاع از سابقه ایشان نداشتم، ولی بعدها گفتند که او از توابین است و قبلاً از اعضای منافقین بوده و توبه کرده و بعد هم در گزینش نیروی هوایی مشغول به کار شده و از او تعریف میکردند.
او ظاهرِ خیلی آرامی داشت و دبیر جلسه شورای امنیت بود. همیشه در دفتری که همراه داشت چیزهایی مینوشت. گاهی از فلاکسی که در آنجا بود برای اعضا چای میریخت. در جریان جلسه هم هیچ حرفی نمیزد. ضبط صوتی هم همراه داشت که جلسات را به وسیله آن ضبط میکرد. خیلی آرام به نظر میرسید و نشان میداد که پسر آرام و نجیبی است.
در آنجا یک میز مستطیل شکلی بود. آقای رجایی و دکتر باهنر کنار هم مینشستند. بنده هم به عنوان وزیر کشور پهلوی ایشان مینشستم. کشمیری هم رو به روی دکتر باهنر و آقای رجایی مینشست... .
#قصه
#دهه_فجر #۲۲بهمن #انقلاب۵۷ #شعر
#پیروزی_انقلاب_اسلامی #پیروزی_انقلاب
🔸️شعر ۲۲ بهمن
🌸۲۲ بهمن ۲۲ بهمن
🌱داره میرسه از راه
🌸روز شکست دشمن
🌱یادش بخیر بچهها
🌸اون وقتا توی ایران
🌱ظلم و بدی به پا بود
🌸شاهنشاه طاغوتی
🌱دشمن خلق ما بود
🌸رهبر ما خمینی ره
🌱که روح اون شاد باشه
🌸بنا کرد این انقلاب
🌱که ایران آزاد باشه
#دهه_فجر #پیروزی_انقلاب
#شهید
هدایت شده از بنر کارگاه های حضوری
✨دپارتمان آموزشی نشاط و دانایی تهران
✨مهارت مربیگری گریم کودک
🔰دنیای فانتزی کودکان
❌مهارت چهره پردازی (گریم) کودک
💥سرفصل های آموزشی:
🦋آموزش مشاوره و پذيرش كودك
🦋آموزش آماده سازی و بهداشت پوست
🦋آموزش زيرسازی پوست كودك
🦋آموزش طراحی بر روی صورت
🦋آموزش شخصيت سازی كارتونی كودك
🦋آموزش كار با رنگ و اكليل روی صورت كودك
🦋آموزش فیکس گریم و ماندگاری
❌⭕️توانایی شما پس از دوره گریم کودک:
🌺پس از شرکت در دوره های آموزش گریم کودک هنرجو با انواع طرح ها و شخصیت های کارتونی، با گریم کودک و کارکردن با قلمو ها آشنا می شود و مهارت و تخصص گریم کودک را متناسب با متد جدید فرا می گیرد. همچنین با استفاده از شبکه های اجتماعی می توانید برای کار خود تبلیغات انجام دهید و جذب مشتری بالایی داشته باشید.
💫مدرس توانمند سرکار خانم خامنه
❇️زمان برگزاری:18 بهمن
❇️مکان برگزاری: #کرمان
🧿پس از اتمام کارگاه آموزشی گواهینامه معتبر مهارت به کلیه هنرجویان اعطا میشود .
❤️ثبت نام و مشاوره:
📲 09198123834
📲 09359679440
دپارتمان آموزشی نشاط و دانایی تهران