7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نبرد شیطان با منتظران
💢 شروع قیام امام، پایان مهلت ابلیس است!
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
⚜@p_Mahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️ چرا میگوییم به فرجِ قریبالوقوع امام زمان(علیه السلام)، امیدوار باشید؟
استاد#پناهیان
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ
⚜@p_Mahdavi
#مولاجانم 💚
🍂در خانه ها نبودنت احساس می شود؛
خالیست جای عکس تو بین اتاق ها...
🍂برگرد بی تو کل جهان نامنظم است؛
خوش کرده ایم دل به همین اتفاق ها...
#امام_زمان
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتونمهدوی🌙
⚜@p_Mahdavi
تویی به جای همه
هیچکس به جای تو نیست.
#السلامعلیکیابقیهالله
#السلامعلیکیاصاحبالزمان
#اللهم_عجل_لولیك_الفرج
⚜@p_Mahdavi
⚠
ظهور، تَــــنــــهــــا راهِ نجات بشریت است!
امروز، روز #عرفه، روز دعاست!
برای #ظهور #امام_زمان زیاد دعا کنیم ❤
تعجیل در ظهورش صلوات 💚
⚜@p_Mahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در دعای عرفه اشک بر امام حسین علیه السلام، محملی است برای آسمانی شدن دلها.
التماس دعا.
😔😔😔😔😔
دانستنی های مهدوی
✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات 🔖 قسمت اول ⭕️ این تشرّف از مهمترین و روحافزاترین رویدادهای زندگان
✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات
(تشرفی از حاج محمد علی فشندی)
🔖 قسمت دوم
🌌 تصمیم گرفتم شب را نخوابم. به همین جهت برای نماز و نافله شب وضویی ساختم و به نماز ایستادم. آن شب در آن بیابان تنهایی، به یاد امام زمان (ع) حال خوشی پیدا کردم.
⛺️ در همین حال صدای پایی شنیدم و به دنبال آن، پرده ی چادر کنار رفت.
✨ آقایی در آستانه خیمه بعد از سلام فرمود:
🔶 «حاج محمّد علی تنها هستی؟»
▫️ عرض کردم:
🔹 بله آقا، تنهایم!
▫️ و ناخودآگاه از جا برخاستم و پتویی را چند لا کرده، زیر پای آقا افکندم.
آقا نشست و فرمود:
🔶 «حاج محمّد علی! خوب جایی را برای سکونت کاروان انتخاب کردهای! اینجا همان جایی است که جدّم حسین بن علی (ع) در روز عرفه خیمه زده بودند!»
▫️ بعد فرمودند:
🔶 «حاج محمّد علی! یک چایی درست کن!»
▫️ عرض کردم:
🔹 «اتّفاقا همه وسایل چای فراهم است جز چای خشک که آن را از «مکّه» نیاوردهام.»
▫️ فرمود:
🔶 «شما آب جوش تهیّه کنید، چای خشک آن بر عهده من!»
☕️ آب که جوش آمد، مقداری چای (که در حدود صد گرم بود) به من مرحمت کردند. چای که دم کشید و آماده شد، فنجانی به ایشان تعارف کردم.
نوشیدند و فرمودند:
🔶 «شما هم بفرمایید!»
▫️ من هم با اجازه آقا، فنجانی از آن چای نوشیدم که لذّت خوبی برای من داشت.
در اینوقت، دو جوان زیباروی نورانی (در روایتهای قاضی زاهدی چهار جوان) جلوی چادر آمدند و همانجا با احترام ایستادند و به آقا سلامی عرض کردند. آقا از من خواستند که به ایشان چای تعارف کنم.
من نیز اطاعت کردم و برایشان چای بردم. آنان چای را نوشیدند. آقا از من خواستند که چای دیگری نزد ایشان ببرم که من نیز دوباره چای برای آن دو جوان بردم. در اینوقت آقا به آنان فرمود:
🔶 «شما بروید!»
▫️ آنان نیز خداحافظی کرده و رفتند.
در این هنگام، آقا نگاهی به من کردند و سهبار فرمودند:
🔶 «خوشا به حالت حاج محمّد علی!»
▫️ گریه راه گلویم را بست. عرض کردم:
🔹 از چه جهت؟
▫️ فرمود:
🔶 «چون امشب کسی برای بیتوته در این بیابان نمیآید. امشب شبی است که جدّم امام حسین (ع) در این بیابان آمده است.»
▫️ بعد فرمود:
🔶 «دلت میخواهد نماز و دعای مخصوصی را که از جدّم رسیده، بخوانی؟»
▫️ عرضه داشتم:
🔹 بله آقا جان!
▫️ فرمود:
🔶 «برخیز و غسلی بهجا آور و وضو بگیر!»
▫️ عرض کردم:
🔹 هوا طوری است که نمیتوانم با آب سرد غسل کنم.
▫️ فرمود:
🔶 «من بیرون میروم، تو آب را گرم کن و غسل نما!»
▫️ من هم بدون اینکه متوجّه قضایا باشم و اینکه این آقا کیست، مقداری آب را گرم کردم و غسل و وضویی ساختم.
چون از غسل فارغ شدم، آقا به خیمه برگشتند و فرمودند:
🔶 «حالا دو رکعت نماز با این کیفیّت که میگویم بخوان: بعد از حمد [در هر رکعت] یازده مرتبه سوره توحید را بخوان که این نماز جدّم امام حسین (ع) در این مکان است.»
▫️ و بعد از نماز فرمودند:
🔶 «جدّم، امام حسین (ع) در این بیابان، دعایی خوانده است که من آن را میخوانم. تو هم با من بخوان!»
▫️ اطاعت کردم. دعای آقا نزدیک به بیست دقیقه به درازا کشید و در حال دعا، اشک از چشمان مبارکش مانند ناودان فرو میریخت. هر جملهای را که میخواند، در ذهن من میماند و من فورا آن را حفظ میکردم. دیدم عجب دعای خوبی بود و چه مضامین عالی و بالایی دارد.
من با اینکه با کتابهای دعا آشنا بودم، امّا تاکنون به چنین دعایی برنخورده بودم. در همین وقت به ذهنم رسید که فردا برای روحانی کاروان مضامین این دعا را بخوانم تا او آنها را یادداشت کند. به محض خطور این فکر در خاطر من، آقا فرمودند:
🔶 «این دعا مخصوص امام (ع) است و در هیچ کتابی نوشته نشده و کسی غیر از امام نمیتواند آن را بخواند و از یاد تو نیز میرود!»
▫️ با گفتن این سخن، ناگهان تمامی عبارات دعا از ذهن، زبان، خیال و خاطر من محو شد و حتّی کلمهای از آن در ذهن من باقی نماند.
(ادامه دارد)
⚜@p_Mahdavi
✳️ مُسْلِم بن عَقیل بن ابی طالب
🌷 شهادت: سال ۶۰ قمری
📜 سفیر امام حسین علیه السلام در کوفه، در واقعه کربلا و از آل ابیطالب بود. مسلم در برخی فتوحات مسلمانان و نیز در جنگ صفین حضور داشت.
🔶 مسلم داماد امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بود و نام چند تن از فرزندان او در شمار شهدای کربلا ثبت شده است.
آقا نیا که کوفه پر از کینه و بلاست
آقا نیا که کوفه پر از یار بی وفاست
آقا قسم به دوست که این قوم بی خرد
خنجر به دست منتظر کشتن شماست
🔲 سالروز #شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام تسلیت باد.
⚜@p_Mahdavi
💔🌸🍃🌹🌼🌼🌹🍃🌸💔
#دلنوشته_مهدوی💞
#مهدی_جانم ❤️
🌺 سلام بر نگاه تو بلند آسمانی ام!
🌸 که از حضيض خاکها به اوج می کشانی ام
🌺 من ازتبار لحظههای تند سير زندگی
🌸 تو از تبار ديگری، بهار جاودانی ام
🌺 سراسر وجود من پُر است از صدای تو
🌸 وجود من فدای تو! بيا به ميهمانی ام
🌺 به ذرّه ذرّه جان من، طلب زبانه می کشد
🌸 ولی در اين حصارها، اسير ناتوانی ام
🌺 شنيدهام که می رسی، نشستهام به راه تو
🌸 سلام بر نگاه تو بلند آسمانی ام
#سلام بر آنکه افق چشمهایش طلوع صبح دیگری است...🌼🌹🌼
آقا جان منتظرت هستیم که بیایی .... 💕❤💕
⚜@p_Mahdavi