eitaa logo
پناه‌حرفاتونہ'':)
868 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
263 ویدیو
64 فایل
پناھ‌حرفاۍ‌نگفتہ :)! #با‌جآن‌و‌دݪ‌میشنوم‌رفیق🙂♥️ وابستہ‌بہ👇🏻 |🌱| @dochar_m لینک عمومی (هم من میخونم هم جنابِ همسر) 🌿 https://harfeto.timefriend.net/17329557095900 لینک خصوصی🌿 (فقط خودم میخونم) #برای‌دخترا https://daigo.ir/secret/4662147
مشاهده در ایتا
دانلود
غصه هم نخورین که وای چرا تنهام و دوستی ندارم و... دوست این نیست که دوست واقعی هواتونو داره
نذارین ذهنتون و دلتون درگیر آدمای بی معرفت و بی توجه بشه خب؟
حتی اگه هیچچچچچچ دوستی نداشتین باز خانواده هست خدا هست بابامهدی هست پس غصه نخورین خب؟ غصه توش مو داره:))))
دیگه نبینم غر بزنیدا 🌿:)
حدودا نیم ساعت دیگه براتون لایو میذارم از حرم
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نت ضعیفه تصویر میره
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پناه‌حرفاتونہ'':)
این شیطونی های پشت صحنه بود رفقا خخخ
https://eitaa.com/pa_nahh/14358 آها تو که میای پیوی حالا وایسا😉 ° ° هوا چه قد خوبه نه؟
دوست داری بگی چیشده؟ منو خونواده م حدود ۵،۶ساله از تهران اومدیم قم تقریبا دو سالِ اول، خونواده مادرم ،خالم،مامان بزرگم ...میومدن خونمون (تهران ساکن هستن) اما بعد اینکه بابام با شوهر خاله م یه مشکلی پیدا کردم ک خب تو این مشکل حق با پدرم هست بعد از این اتفاق دیگه زیاد نمیومدن و ما که میرفتیم خونه خالم دیگه نرفتیم ... من خب زیاد اون موقع متوجه نبودم که چرا اینجوری شد بینمون ولی. حدود ۲،۳ساله متوجه شدم ک چراا! آخرین باری. که رفتیم خونش تیر ماه امسال بود تازه بعد دوساااال خالم هم که هر مناسبتی میشه بهش پیام میدادم بیا خونمون میگف میام ولی نمیاد ( مامانم و خالم باهم مشکل ندارن ) و من دیگه پیام نمیدم ک بیاد یادمه یه بار بهش پیام دادم گفتم ک بیاد بابام نیس و گف باشه انقد خوشحال شدم کل خونه رو برق انداختم ولییی نیومد نمیدونی هیچ کس درک میکنه. ک من چی گذشت بهم . نه اینکه وابسته باشم و بخوام افراط کنماا نه فقط کمبود دارم همیشه تو ذهنم خونواده مو تصور میکنم ک مشکلا حل شده و یه بار دیگه یه شب جمعه دورهم جمع شدیم ... گاهی وقتا ک برا همسایه موو میبینم ک چقدر باهم صمیمی هست حسرت میخورم گاهی وقتا انقد بهم فشار میاره دلتنگی ،که حدود یک هفته هر روز گریه میکنم. یه بارم با مامانم صحبت کردم گفتم ینی چی که اصن نمیری خونه. خواهرت گف منو اون مشکلی نداریم به خاطر مشکل بابات با شوهر خالت نمیتونیم رفت و امد کنیم این جمله رو یه طوری گف ومن احساس گناه کردم ک نباید اینجوری بهش میگفتم ! و از اون به بعد تصمیم گرفتم هی چی نگم 💔 یه جورایی همش تو خودم میریزم من اینجوریم ک هروقت خواستم نمیتونم برم خونش نمیتونم زنگ بزنم بگم بیاد من حتی حق دلتنگی هم ندارم ! ° ° ان شاءالله که حل بشه کاش ینفر واسطه بشه برای آشتی دادن
امشب که پر از شور و طربم یه کرب‌بلا باشه طلبم 💔🌱 ° ° شرمنده بابت تاخیر ندیده بودم🌿