eitaa logo
پناه‌حرفاتونہ'':)
871 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
289 ویدیو
64 فایل
پناھ‌حرفاۍ‌نگفتہ :)! #با‌جآن‌و‌دݪ‌میشنوم‌رفیق🙂♥️ وابستہ‌بہ👇🏻 |🌱| @dochar_m لینک عمومی (هم من میخونم هم جنابِ همسر) 🌿 https://harfeto.timefriend.net/17329557095900 لینک خصوصی🌿 (فقط خودم میخونم) #برای‌دخترا https://daigo.ir/secret/4662147
مشاهده در ایتا
دانلود
پناه‌حرفاتونہ'':)
چجوری ° ° از خدا و ائمه و شهدا کمک بخواه توسل کن باهاشون قول و قرار بذار سرگرم کارای دیگه شو
ممنونم راستش فکر میکنم خدا داره امتحانم میکنه ولی الان که فکر میکنم میبینم خودم میتونم از یاد ببرمش دیگه بهش فکر نمیکنم ° ° میتونه امتحان هم باشه و من مطمئنم خیلی قوی هستی:)
یکی از اعضا نی نی کوچولشون برام تو پی وی صحبت کرده😅 انقدددد شیرینه حد نداره دلتون نخواد خخ یه توپ دارم قلقلیه هم میخونه😂 خیلی انرژی بخش بود 🌿
خب سلام🌿
چجوری فرق بین امتحان الهی و اتفاق بخاطر گناه رو بفهمیم؟؟؟؟؟؟ ° ° اینو پرسیدم برات جوابشو میذارم 🌿
https://eitaa.com/pa_nahh/3446 آخرین خط پیامت منظورمه زیاد اینو به همه میگی و سوال همیشگی من مگه با درس چی میشه چه اتفاقی میوفته که صاحب الزمان بهمون افتخار میکنه؟ ما حفظ کردیم کدوم شاه اومد و چجوری حکومت کرد و چجوری مرد و..... یا رابطه فیثاغورث و فهمیدیم یا چارتا کنایه یاد گرفتیم این افتخاره داره یا پا گذاشتن رو نفس قضاوت نکردن تهمت نزدن اهل نماز روزه بودن عشاق اهل بیت بودن و... ؟؟؟ ° ° ببین وقتی درس بخونی علمت و آگاهیت میره بالا درمورد همه چی وقتی از نظر علمی پر باشی میتونی خیلی کارها بکنی خصوصا تو این دوره که جنگ روانی هست باید بتونی برای حرفات استدلال بیاری منطقی حرف بزنی حتی اینجوری مبارزه با نفس هم برات راحت تره وقتی بیسواد باشی نمیتونی از دینت از عقایدت و... دفاع کنی
سلام، سها میدونی من یه آدمی ام همه با حرفام خوب میشن،چقدر موقع حالای بد بهم رجوع میکنن باهم حرف میزنیم بهتر میشن و از خوب شدن اونا خودمم بهترم.......اما الان .......باورت میشه یکیو میخام همون امید ها و حرفای خوب خودمو به خودم بگه،حتی حرفای قبلا خودم برام جدیده......خیلی حال بدیه، انگار میخای خفه شی ولی نمیشی اولی هستم ° ° حست رو درک میکنم :) میتونی با من حرف بزنی
https://eitaa.com/pa_nahh/3448 ببین سها جان . شما هم لطفا سانسور کن و فقط خددت بخون که بدونی:)) ° ° ممنونم من اینو نمیدونستم🌿:)
https://eitaa.com/pa_nahh/3413 سلام اعتماد به خدا:) این روزا قشنگ ترین حسیِ ک تا حالا تجربش کردم میدونی من خیلییییییییی توبه کردم بیشتر از چیزی ک فکرشو بکنی متوسل میشدم به اماما شهدا خسته بودم دیگه عادت کرده بودم به این وضع نمیدونم چی شدک تصمیم گرفتم با خدا معامله کنم اصلا اینقدرررر یهویی شد ک نفمیدم چی شد و نمیدونم چی شد ک بخام تعریف کنم ... ولی من وقتی با خدا این حرفا رو زدم یه ارامشی پیدا کردم ولی ولی از اونجایی ک خیلی از این حرفا تو مشهد مسجد شب قدر اینور اونور زده بودم ک دیگع امیدی نداشتم فکر میکردم مثل همیشه نمیتونم ، نمیشه نمیدونم چی شد من ریش و قیچی رو سپردم دست خدش گفتی معامله کنم باش حرف نزنم بعدا به هم برسیم ، من توی اون لحظه اصلا برام مهم نبود بش برسم نرسم اصلااااا تنها چیزی ک مهم بود رضایت خدام بود ، بش گفتم هز وقت خدت صلاح دونستی کسی ک صلاحمه منو به تو نزدیک تز می‌کنه همون ، مهرهمون تو دلم بنداز و خب اصلا معاملم اینطور نبود ک برای خدا مشخص کنم من فلان کارو میکنم عوضش فلان اتفاق بیفته ... میدونی رفیق یکم فکر کن خدا چقدر وقته داره خدایی می‌کنه؟ من و تو وقدر وقته بدگی میکنیم؟ خدا چقدر می‌فهمه ما چقدر؟ صلاحمون کی بهتر میدونه؟ من نمی‌خواستم از معاملم به کسی برسم فقط میخساتم رضایت خدا رو به دست بیارم خب گفتم من هیچچچچچچچ امیدی نداشتم ک بشه صلاحمون کی بهتر میدونه؟ من نمی‌خواستم از معاملم به کسی برسم فقط میخساتم رضایت خدا رو به دست بیارم خب گفتم من هیچچچچچچچ امیدی نداشتم ک بشه اصلأ فکر کنم چن روز بعدش فهمیدم چی شد فهمیدم عوض شدم ، دیگه اون منِ سابق نیستم ، محبت این مدلی اصلا تو دلم نیستتتتت دیدم دیگه مثل یه داداشه برام خب اینقدرررر همه چی یهویی شد ک شروع کردم به آنالیز کردن ذهنم ، گفتم چی شد چرا حسی بش ندارم (من حتی معاملم یادم نبود..) ایام بعد تعطیلات بود و روزا رو یکی یکی به یاد میاوردم یکی یکی خب اون روزم ک هنوز دوسش داشتم پس پس از کی اینطور شدم ..؟! یهو یاد معاملم با خدا افتادم ولی یادم نبود چقدر ازش گذشته ، چون شب بود و همه جا تاریک چراغ قوه گوشیم‌ روسن کردم رفتم سمت دفترم امااا یادم رفته بود تازیخ بزنم و نمیدونم چقدر گذشت ک فهمیدم اینو ولی آخیششششششش های بعدش خوب یادمه آخیشی ک تا حالا اینقدرررر از ته دلم نگفته بودم حس میکردم سبک شدم ، قلبم سبک شده بود ، احساس می‌کردم اینقدر سبک شدم ک میتونم تو اسمونا پرواز کنم و خب میتونم به جرئت بگم دستت رو به سمت خدا دراز کنی محالههههه پس بزنه فقط شرط داره اونم این ک با خلوص نیت دستتو جلو ببری ، دنبال منافع خدت نباشی دنبال رضایت معبودت ... اعتمادی ک به خدا دارم به هیچ بنی بشری ندارم و ته دلم گرمِگرمِ ک بین تماممممم نداشته هام خدا رو دارم و همین برام کافیِ . من یه سال از شما کوچیکترم ، و خب فکر کنم مدت طولانی تری این حسو داشتم منم چون فامیلیم خیلی میبینمش و خب فراموش کردنش قبل این ماجرا غیرممکن بود برام چون فراموش میکردم میدیدمش دوباره ذهنم درگیر میشد، مخصوصاااااا توی عید ک همش میدیدمش و این دیدار ها باعث شد خیلی چیزا رو زیر پا بزارم ... و خب کنترل نگاه واقعا اگه جلوی چشمت باشن همش سخته ولی غیرممکن نیست در صورتی ک خود عادم بخاد و از بالااسریش کمک بگیره منم مث شما نمیتونسم نگا نکنم هر بار کلی عهد میبسم با خدم بعد یه مدت کوتاه میزدم زیرش .... (منظورم چشامه ک دیگه هیچ تلاشی برا کنترلشون نداشتم منظورم ذهنمِ ک اجازه دادم هرجا دلش میخاد بره و حواسم نبود این وسط قبل امامامم رو دارم زیر پا میزارم💔:) و الان نسبت به قبل خیلی تغییر کردم درگیر میشد، مخصوصاااااا توی عید ک همش میدیدمش و این دیدار ها باعث شد خیلی چیزا رو زیر پا بزارم ... و خب کنترل نگاه واقعا اگه جلوی چشمت باشن همش سخته ولی غیرممکن نیست در صورتی ک خود عادم بخاد و از بالااسریش کمک بگیره منم مث شما نمیتونسم نگا نکنم هر بار کلی عهد میبسم با خدم بعد یه مدت کوتاه میزدم زیرش .... (منظورم چشامه ک دیگه هیچ تلاشی برا کنترلشون نداشتم منظورم ذهنمِ ک اجازه دادم هرجا دلش میخاد بره و حواسم نبود این وسط قبل امامامم رو دارم زیر پا میزارم💔:) و الان نسبت به قبل خیلی تغییر کردم امشب به عمق تغییرم پی بردم من قبلا میدمش تا یع عالمهههه وقت ذهنم درگیر بود .. اما امشب ک داشتم برمیگشتم از دروهمی خانوادگی به این فکر میکردم ک دیگه فکر کردن به اون و هیچ بنی بشر دیگه ای و حتی ازدواک برام لدتی ندارع( خب میدونید ک دوران نوجوانی حسِ خیال پردازی خیلییی فعال میشه و خب من برام لدت بخش بود فکر کردن به برخی چیزا ...) اما الان بش فکر کردم به فکرای گذشتم ک دیگه هیچچچ لذتی برام نداشتن و خب وقتی به خدا فکر میکنم حس میکنم چقدررررررر خوشبختم نمیدونم این چندمین باری بود ک امشب خدارو شکر کردم به خاطر اینکه منو یه جایی به دنیا اورد ک بهم یاد دادن خدایی هس
ت برام گفتم از بزرگی و عظمت اون خدا ، به خاطر اینکه هست به خاطر اینکه دارمش به خاطر همه چیززززززززز از ته ته ته قلبم خداروشکر کردم و میکنم و نمیتونم به زبون بیارم حسی ک الان دارمو و به نظرم آغوش خدا رو فقط میشه حس کرد ، زبان ، قلم ، کاغذ ، نوشته ها .. هیچکدوم نمیتونن بیانش کنن ولی خب نمیخامم خودمو خیلی پاک نشون بدما از اون موقع یه وقتایی شیطون میاد سراغ ادم برای اینکه برش گردونه به اون دوران و خب تمام تلاششم می‌کنه از هر راهی وارد میشه اما ‌.... ان شاءالله هر چی خیر و صلاحت هست و رضایت خدا و امام زمان توشه برات اتفاق بیفته اما رفیق تو باایییدددددد محکم باشی باید در برابر تقدیر خداوند تسلیم باشی بایدددددد بتونی بهترین مسیر رو پیدا کنی من عاشق این جملم( خدایا هر چی تو بخوای فقط کمکم کن تو امتحاناتت همون کاریو کنم ک رضایت تو توش هست و بهم صبر بده) ان شاءالله موفق و موید باشی🌱 ° ° :) برای تو
https://eitaa.com/pa_nahh/3437 بذارید گمنام بمونه:) ° ° چرا؟ اینطوری راحتین؟
https://eitaa.com/pa_nahh/3444 خب اخه آشنام البته آشنا که به اون معنی که فامیل باشیم و دوستتون باشم و اینا نه ینی منو میشناسین سلسله پیام هایی که دادمو دنبال کنین به جواب میرسین ° ° نمیدونم حدسم درسته یا نه...