زمانی که امام حسنِ مجتبی علیه السلام به دستِ همسرشون زهر رو نوشیدن...
جگرشون از هم پاشید شدُ...
زمانی که اباعبدالله علیه السلام به بالینشون اومدن، گریشون گرفت از اینکه برادرو توی همچین حالی میبینن:)
برادرشون میفرمایند: که چرا گریه میکنی؟
امام حسین علیه السلام میفرمایند که برای تو گریه میکنم که به چنین حالی افتادهای..
امام [ ع ] میفرمایند: هیچ روزی مثله روزِ [ شهادتِ ] تو نیست اباعبدالله..!
حداقل امام حسن [ع] برادرشون رو داشتن که ایشون رو در آغوش بگیره.. شمر که اومد روی قفسه سینه ارباب نشست، کسی نبود که اون سر رو در آغوش بگیره:)
@iliya_52
آخ قلبم💔:)))))))
بمیرم برات آقای من:))))
°
°
💔💔
بچه ها اقا امام حسن هم خیلی غریبن
خیلی یادشون باشین
از لحاظ روحی نیاز دارم برم بین الحرمین و همونجا نفس آخرمو بکشم💔:)))
°
°
++++
تموم آهنگامو پاک کردم ، یعنی الان بابامهدی خوشحاله؟
°
°
میدونی چقد خوشحال شده که حواست به دلشه؟
کار قشنگی کردی:))
خوشبحالت که تونستی برای دل بابامهدی با رو نفس بذاری
سها دوبار خواب دیدم دارم تو بین الحرمین نماز میخونم دوبارهم رفتم کربلا ولی قسمت نشد نماز بخونم 💔
°
°
ان شاءالله اینبار بری با فرصت بیشتر نمازم بخونی:)
سها استادم گفته یه عکس تاثیرگذار انتخاب کنید راجبش بنویسید عکسی داری؟
(استاد نویسندگی)
°
°
اممم باید بگردم