📡❤️ #مالواجرد دارالمومنین و مهد زنان ومردان #باخدا
✍نوشتهی:حجتالهصادقی
2⃣قسمتدوم
💫روزگار قدیم روستای مالواجرد بخاطر وجود زمینهای غنی و حاصلخیزی که از آب گرم و سرشار از مواد عالی چشمهها آبیاری میشد
از آبادانی خاصی برخوردار بود
بههمین دلیل این آبادی همواره محل تاخت و تاز #غارتیان و دزدان بوده و این قضیه ساکنان روستا را بر آن داشته تا با ساخت برجهای مرتفع در محلههای مختلف آبادی
از آنها برای دیدهبانی و اطلاعرسانی به اهالی خصوصا رعایائی که بیخبر از اطراف آبادی در مزارع مشغول بکار بودند
🔅زمانی که حضور دزدان در نزدیکی مالورد توسط دیدهبانان اعلام میشد، اهالی روستا سراسیمه و با عجله #احشام خود را به داخل ارگ تاریخی و بزرگ روستا هدایت میکردند تا از غارت آنها توسط #دزدان در امان بمانند
✍آخرین #تهاجم دزدان به روستای تاریخی مالواجرد
👈به حدود یکونیم قرن پیش میرسد
🌐در آن روزگار قدیم #حاجآقاسیدمحمد تفنگی داشت و البته ایشان در #تیراندازی هم #مهارت خاصی داشت
⚡️بلافاصله حاجآقا تفنگش را بر میدارد و خودش را به بالای یکی از #برجهای قلعه میرساند و با شلیک چند گلوله در اطراف قافلهی دزدان،
طوری که به آنها آسیب نرسد از پیشروی سریع آنان به سمت روستا جلوگیری میکند
👈تا اهالی فرصت مناسب برای انتقال احشام خود به ارگ بزرگ و تاریخی روستا یا همان
#قلعهیپنجبرج واقع در سرچشمه که قدمت آن به حدود شش قرن پيش میرسد را داشته باشند.
✍گاهی اوقات تیراندازی ایشان و سایر تفنگداران، مانع ورود دزدان حتی به محدوده آبادی میشد و آن ها را مجبور میکرد که فرار را بر قرار ترجیح دهند.
بهمناسبت شب میلاد فرخنده پیامبراعظم
صلیاللهعلیهوآلهوسلم و امامجعفرصادق علیهمالسلام
👈ادامه مطلب را چهارشنبهشب پیگیری فرمائید
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
@paborjemalvajer
📡💠 #دارالمومنین مالواجرد
مهد زنان و مردان باخدا
✍نوشتهی:حجتالهصادقی
3⃣قسمتسوم
💫روزی روزگاری #غارتگرانی به مالواجرد حمله میکنند
حضور آنان در نزدیکی روستا توسط دیدهبانان که بر بالای برجهای هر محله انجام وظیفه میکردند قبلا به اهالی آبادی اطلاعرسانی شده بود
و کهنسالان همراه دختران و بانوان داخل قلعه رفته بودند و درب ورودی قلعه که زیر
#برجسنبندی واقع است را بسته بودند
🏴☠دزدان به سرچشمه میرسند و با اسبهای شان جولان داده و میخواستند وارد قلعه شوند
✍از #رسوم آن دوران برای مردان
داشتن کلاه و پوشش سر بود و حضور هر مردی در ملا عام
باید کلاهی بر سر میگذاشت
🎩 #کلاهها در طرح، جنس و رنگ با هم متفاوت بودند و هر کلاهی معرف شخصیت فردی بود که آن را بر سر میگذاشت
✍عموم مردان آبادی کلاه نمدی داشتند و #سادات در آن دوران مثل علمای امروز بهجای کلاه
#عمامهیمشکی بر سر میگذاشتند و
#شالسبزی به کمر میبستند بعدها سادات تا این اواخر به جای عمامه
#کلاهسبزی داشتند
این رسم مانند بسیاری کم رنگ شده و در حال برچیده شدن است
✍نقل کردهاند وقتی که دزدان در سرچشمه مشغول جولان بودند
#حاجآقاسیدمحمد عمامهاش را از سر بر میدارد و روی دستش گذاشته و در دست دیگر قرآن میگیرد و به طرف سر دستهی دزدان میرود و آنها را قسم میدهد که وارد قلعه نشوند
که مبادا برای بانوان آبادی نا امنی ایجاد شود.
🔴دزدها حرمت کتاب خدا و فرزند رسول خدا را نگه میدارند و از ورود به قلعه صرف نظر میکنند
💫حاجآقاسیدمحمد یک چشم و یک انگشت از دستشان را در یکی از درگیریهائی که با سارقان در آن دوران وقت بودند دیگری که به مالواجرد حمله کرده بودند را از دست داده بود
✍از فرزندان حاجآقاسیدمحمد ولد سیدحسن معروفبه آقاسیدمیرزاآقا
#حاجیهبدرهبگم همسر مرحومحاجیخان چنین نقل است؛
من بچه بودم و یادم هست که روزی دزدان به مالورد آمدند بلافاصله همگی به داخل قلعه رفیتم
🏴☠ دزدان به داخل روستا آمدند و ساعتی بعد رفتند
🔆 وقتی از قلعه به منزل برگشتیم دیدیم ؛
کیسه آردی که در خانه داشتیم را وسط حیاط خانه خالی کرده و فقط کیسهاش را با خود برده بودند
♻️ شاید نمیدانستند آرد چیست؟
یا شاید بخاطر سنگینی آرد را خالی کرده و فقط کیسهاش را با خود برده بودند
#کلهقندی هم که داشتیم گذاشته بودند بر لبهی
#پرت مشرف به جوی و حوضچه آب که وسط حیاط خانهمان بود
🔻پرت (part) : سنگی که سطح آن صاف و سیقلی بود🔻
و از آب عبوری داخل حوضچه روی آن ریخته بودن و بیشتر آن کله قند را با #مکیدن از شیرینی آب سرازیر شده روی آن لذت برده بودن و مابقی کله قند که به حداقل رسیده بود را جا گذاشته بودند
👈 ادامه مطلب فرداشب
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
@paborjemalvajer
📡💠 #دارالمومنین مالواجرد مهد زنان ومردان #باخدا
✍نوشتهی:حجتالهصادقی
8⃣قسمتهشتم
✳️حاجآقاسیدمحمد بعد از بازگشت از شهر ری،
شبهای جمعه در منزل شان دعای کمیل برگزار میکرد
⚜ #مرحومهحاجیهربابهصادقی
🔹همسر
⚜ #مرحومحاجمیرزارضا
👇که
#عروس فاطمهبگم همسر
حاجحسین حاجعباس میباشد چنین نقل کردهاند👇
🔅در یکی از روزهای پنجشنبه حاجآقاسید فرمودند؛
ربابه این گوشتا را بگیر و برا امشب بار بزا (آبگوشتدرستکن)
نونَم بگیر و بیار برای مهمونا که میان امشب برا دعاکمیل.
✍من هم آبگوشت را بار کردم و سهتا و نصفی نون گرفتم
👈نصفهی نون را خودم خوردم، سه تای دیگه را با آبگوشتها بردم منزل حاجآقا تا بعد از دعا آنهائی که آمدهاند، شام بخورند
👈من (حاجیهربابههمسرحاجمیرزارضا) داخل یکی از اتاقها بودم
اما نمیدونم چه جوری نون به همهی آقایان رسیده بود که هر شخصی که اونجا بود یک نون داخل کاسه آبگوشتش تریت کرده بود و با نصفه #کاسه تریته
سیر شده بود و باقیمانده تریته را به همسرشون که تو سفه تنور بودن، داده و آنها هم سیر شده بودند
👈آقای حاجاحمد نیکبخت فرزند مرحوم حاجمیرزارضا از قول پدر مرحومشان چنین میگفت :
در زمانی که پدر بزرگم در منزلشان دعای کمیل برگزار میکردند
👈در یکی از از روزهای پنجشنبه که میخواستند آبگوشت بار بذارن به من گفتند : چراغه را نفتُش کن و روشنُش کن
🛢پیت نفت را برداشتم و دیدم که خالی است و گفتم :
آقا این که نفت نداره
#حاجآقاسیدمحمد پیت را از من گرفت و فرمودند : نفت دیگه چیچیه؟
👈 و آن را داخل حوض وسط حیاط شان زد و از آب پر کرد و داخل چراغ ریخت و چراغ را روشن کرد.
👇ادامه فرداشب...
✅ #باماهمراهباشید
💯 #همراهیشماافتخارماست
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
پابرجمالواجرد در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
پابرجمالواجرد در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd