eitaa logo
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
242 دنبال‌کننده
459 عکس
302 ویدیو
4 فایل
با عطر اسپرسو و بوی کاه پذیراتون هستم. ☕📜 ریوجی می‌شنود‌: https://daigo.ir/secret/2399342596 طنین هجویات روزانه + پاسخ پرسش هاتون: https://eitaa.com/storerome
مشاهده در ایتا
دانلود
اعتیاد مسئله‌ای تکان دهنده برایم است. تا ترم گذشته همکلاسی من بود(هرچند سال بالایی و رشتهٔ دیگری) اما اکنون که به اواخر ترم جاری نزدیک شده‌ایم، رفتارها و نحوهٔ برخورد او حتی به طور کلی تفاوت پیدا کرده‌ست. چشمان همواره خمار و تلو تلو خوردن های مدام در سالن، حتی به هنگامه‌ای که از من شمارهٔ کلاس را پرسید و به او گفتم، او درحین کشیدن بدنش به دنبال خودش و لخ لخ کتانی‌هایش روی زمین، به درب شیشه‌ای که در مقابل دیدگانش بود، برخورد کرد. شانه‌های افتاده و تناژ صدای پایین و بدنی که شل و وارفته‌ست. به هر حال تعداد ماشین‌های دودزای دانشگاه قلیل نیستند، اما این فرد تفاوتی بسیار داشت و به حدی محسوس که حتی اساتید نیز متذکر شدند. صنعتی البته، از این موارد کم نداشته و حتی در ترم گذشته، فردی را به دلیل اوردوز و مصرف بیش از حد مواد مخمور کننده، راهی کما نموده بود!! و the rest is history!!! Honestly speaking, ما جوان هستیم، سرشار از شادابی و طراوت. سرشار از انرژی، هرچقدر هم که دنبال دلیلی برای این عمل بگردم، چیزی در انتها دست گیرم نمی‌شود.
داستایوفسکی دوست‌داشتنی من.
مشهد می‌خواهم.
03 Parliament Of Owls (Agnes Obel).mp3
2.43M
ریسیدن حروفی چند، ارزش نت‌های نواخته شده را هدر داده و جایز نیست در زیبایی این "شعر" تصرف کنم.
I'm on top of the moon. I could never be as thrilled as I'm right now. And that's all 'cause of'yo.
88cbef25-9f2b-40ff-b02d-07093428242f.mp3
2.56M
C’est à la mode, ça revient fort ouais ça résonne; non, non, non, non!!! 01:59
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
C’est à la mode, ça revient fort ouais ça résonne; non, non, non, non!!! 01:59 #Song
البته پیشنهاد می‌شود قبل از نقطهٔ اشاره شده، به کل آهنگ گوش دهید، سپس بعد از اتمام دوباره به آن نقطه بازگردید(ایهام این جمله را هرکس در ناشناس اشاره کند، به او یک کتاب عالی معرفی می‌کنم🗿😂)
هدایت شده از Motivation🇵🇸
ریوجی بعد یه مدت طولانی اومد پیشم امروز، چن ساعت نشستیم فقط حرف زدیم از همه چی از دانشگاهامون گفتیم، از اتفاقات و ماجراهایی که اخیرا داشتیم گفتیم و این که میخواد تابستون بره سرکار و خلاصه که خیلی انرژیم مثبته الان:) ریوجی درمورد رشتش باهام حرف زد و منم که همیشه به مسائل زیست محیطی و اینا علاقه داشتم واقعا خوشم اومده از رشتش خدایی خیلی رشته جالبیه، ایران واقعا پر از منابع انرژی طبیعیه ولی متاسفانه درست ازشون استفاده نمیشه اصن و این خیلی مسئله مهمیه، و امیدوارم ریوجی و هم رشته های دغدغه مندش بتونن تغییر مثبتی ایجاد کنن انشاالله:) درمورد کتابم حرف زدیم باهم، این که از نمایشگاه کتاب چیا خریده و کدوممون فلان کتابو ارزون تر گرفتیم🗿 و قراره واسه تابستون بهم کتابای ایرانیشو قرض بده تا بخونم، چون واقعا آثار خوب و زیبایی خونده تو ادبیات فارسی:) خلاصه که روز مفیدی بود و خوش گذشت
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
ریوجی بعد یه مدت طولانی اومد پیشم امروز، چن ساعت نشستیم فقط حرف زدیم از همه چی از دانشگاهامون گفتیم،
واقعا این بازه طولانی شده بود و حجم دل‌تنگی امان را ازم سلب کرده بود، لذا دوام نیاورده و دو کلاس را غایب نمودم. [گفت برگشتی که چه؟ گفتم قراری داشتیم گفت با این حال؟ گفتم بی‌قراری را ببین! گفت می‌دانم قرارت چیست! چشمت را ببند باز کن... حالا همان که دوست داری را ببین] ذات این دست روابط همین است، مثل تزریق مجدد، مثل درمانی برای تمام دردها و خستگی‌ها، آدمی را التیام می‌بخشند. ان شاءالله که خداوند نیز توفیق این عمل را نصیبمان نماید. البته فرجام بحث، هزینهٔ بالای تهیهٔ کتاب به طور کلی بود🥲💔. "گرچه با ساعت من ثانیه‌ای بیش نبود، ساعتی را که کنارت گذراندم، خوش بود((((:"