بسم الله
. (بابت نشر چنین مطالب غیراخلاقی پهلوی از شما همراهان گرامی پوزش می طلبیم!)
. "جشن هنر شیراز"
آنتونی پارسونز _سفیر وقت انگلیس در ایران_ در نقل خاطرات خود ، ضمن اینکه این جشن را یکی از نخستین جرقه های انقلاب اسلامی توصیف می کند ، می گوید :
جشن هنر سال ۱۳۵۶ شیراز از نظر کثرت صحنه های اهانت آمیز به ارزش های اخلاقی ایرانیان از جشن های پیش فرا تر رفته بود. به عنوان مثال به نقل از یک شاهد عینی صحنه هایی از نمایش را که ترتیب داده بودند یک باب مغازه را در یکی از خیابانهای پر رفت و آمد شیراز اجاره کرده و ظاهرا می خواستند برنامه خود را کاملا طبیعی در کنار خیابان اجرا کنند ، صحنه نمایش نیمی از داخل مغازه و نیمی در پیاده رو مقابل آن بود. یکی از صحنه هایی که در پیاده رو اجرا می شد، تجاوز به عنف بود که به طور کامل (نه به طور نمایشی) به وسیله یک مرد کاملا عریان با یک زن در مقابل چشم همه صورت می گرفت!!!
ولی موضوع به شیراز محدود نشد و توفان اعتراض که علیه این نمایش برخاست ، به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من این موضوع را با شاه در میان گذاشتم ، اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر منچستر انگلیس اجرا می شد، کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم به در نمی بردند! شاه مدتی خندید و چیزی نگفت!
.
پ ن ۱.: پرده دری و بی حیایی خاندان پهلوی تا حدی بود که حتی راوی خارجی آن را در کشور غیر مسلمان جرم بزرگی میداند!!! . .
منبع: ویلیام شوکراس ، آخرین سفر شاه ، صفحه ۱۱۵
✅ دورۀ اول سلطنت محمّدرضا با اشغال ایران توسط ارتشهای سهگانه متفقین آغاز میشود، که در اواخر شهریور 1320 نیروهای خود را وارد تهران کردند. {...}
به هرحال، پس از این رژه {شورویها} هیچ سرباز و درجهدار و افسر شوری در شهر دیده نمیشد. از یک منبع مطمئن شنیدم که فرماندۀ کل نیروهای شوروی دستور داده که هر کس از افراد او در ملأ عام ظاهر شود به شدیدترین وجه، حتی اعدام مجازات خواهد شد. انگلیسیها نیز کمتر دیده میشدندو غالباً در باشگاههای خود بودند. ولی وضع آمریکاییها به کلی متفاوت بود. آنها در خیابان امیرآباد یک باشگاه داشتند که مخصوص افسران و درجهدارانشان بود. روزانه به هر کدام یک بسته به عنوان جیرۀ غذائی میدادند، که هر بسته برای مصرف 5-6 نفر کافی بود. در هر یک از بستهها انواع و اقسام کنسروها، انواع نان، ویتامینی که باید روزانه مصرف میکردند، دو بطری ویسکی و دوبسته سیگار خوب بود. آمریکاییها به سرعت باشگاه امیرآباد را به مرکز فحشاء تبدیل کردند. کامیونهای آمریکایی به مرکز شهر میآمدند و دخترها را جمع میکردند و به باشگاه میبردند. دخترهایی که به این اوضاع تمایل داشتند، صف میکشیدند و منتظر میماندند؛ مثل اینکه در صف اتوبوس هستند. کامیونهای روباز ارتش آمریکا میآمد و 200-300 دختر را سوار میکرد و میبرد. آمریکاییها هر چند پول نداشتند ولی با همین بستهها دخترها را راضی میکردند. من با یکی از کسانی که به باشگاه میرفت آشنائی داشتم و دیدم که در انبار خانۀ او تا زیر سقف از این بستهها چیده است. هر روز که میرفتند یکی دو بسته میگرفتند. این بستهها قیمت گرانی داشت و خرید و فروش میشد.
یکی از کسانی با آمریکائیها میرفت، خالۀ محمّدرضا بود، که اکنون شاه ایران شده بود. فرد دیگر که میشناختم، یک دختر ارمنی بود و پدرش یک کارگر زحمتکش بود. من با این دونفر بارها صحبت کردم و گفتم ه این کار صحیح نیست و عمل شما در شأن فاحشههای کنار خیابان است. خالۀ محمّدرضا خیلی رک و صریح میگفت: خیر، افرادی که در باشگاه هستند هم تیپ ما هستند و هیچ اشکالی ندارد.
#ظهور_و_سقوط_سلطنت_پهلوی
خاطرات ارتشبد #حسین_فردوست (از نزدیکان دربار پهلوی)
#موسسۀ_مطالعات_و_پژوهشهای_سیاسی
جلد یکم، صفحۀ ۱۲۳ و ۱۲۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅کارتر و فرح.دست در دستان هم😒
امریکایی ها همان افرادی که حتی شاه را بعد از سقوط به کشورشان نمی پذیرفتند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توهین های وقیحانه بختیار نخست وزیر پهلوی به امام حسین 😡
بابت پخش این فیلم از شما عذرخواهی میکنیم 🙏
بسم الله
.
شاه در یکی از فعالیت های خود که ادامه عملکرد پدرش در مقابله با دین اسلام بود ، برای نمایاندن عظمت طلبی خود از طریق توهین به اسلام در سال ۱۳۵۵ فرمان تغییر تقویم رسمی ایران را صادر کرد؛ به این معنا که مبدأ تاریخ ایران که از زمان هجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه محاسبه میشد ،به زمان تاج گذاری کوروش هخامنشی تغییر یافت. در این زمان شاه چنان محو قدرت خود شده بود که در مراسم پنجاهمین سالگرد بنیانگذاری سلسله ی پهلوی ، طی نطقی گفت:من اعلام میکنم که ما سلسله پهلوی به چیزی جز ایران عشق نمی ورزیم , به چیزی جز حرمت ایرانیان تعصب نداریم و وظیفه ای جز خدمت به کشور و ملت خود نمی شناسیم. (۱)
شاه در این سخنرانی , اسلام را به عنوان مانع دستیابی خود به آنچه آمال و آرزوهای او در تهی نمودن جامعه از دین و معنویت بود ، معرفی کرد و درصدد برآمد با استفاده از قدرت و نفوذ خود اسلام را به طور رسمی یا عمومی از زندگی مردم ایران کنار بگذارد.(۲)
.
پ ن :چقدر حرف های بعضی از افراد این روز ها رنگ و بوی حرف های محمدرضا پهلوی را می دهد.!!!
.
منابع:۱. زونیس , ماروین, شکست شاهانه , ترجمه مخبر , ص ۱۵۰
۲. فساد در رژیم پهلوی دوم , عبدالکریم مجتبی زاده , ص ۴۳
✅بنام خداوند یا به نام همایون اعلیحضرت؟؟!! تصویر مربوط به پاسپورت دوره پهلوی.خسرو پرویز هم خود را خدا می خواند!
#پهلوی_بدون_روتوش
🆔 @pahlavi1357
🔹وقتی امام زمان (عج)، اعلیحضرت را نجات داد!
بخشی از کتاب مصاحبه اوریانا فالاچی خبرنگار ایتالیایی با محمدرضاشاه پهلوی با ترجمه غلامرضا امامی
#پهلوی_بدون_روتوش
🆔 @pahlavi1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠فیلمی کوتاه خبرنگار فرانسوی از لحظه تاج گذاری و ماله کشی پول کشور برای نشان دادن ابهت خیالی.
تو فیلم میگه شاهنشاه سایه خدا تویی 😳😳😶یعنی شاه رو در سطح خدا قرار میدادن😳😳
بسم الله .
.
شاه به لحاظ شخصیتی ، انسانی مغرور و متکبر و دوستدار چاپلوسی و تملّق بود و دست بوسی نسبت به وی نیز از سر چنین صفات رذیله ای صورت می گرفت که شواهد تاریخی نیز اثبات کننده همین روحیه می باشد . به عبارتی «محمدرضا خیلی لذّت میبرد که گروهی از فرماندهان عالیرتبهی ارتش با آن لباسهای پرزرق و برق جلوی او صف میکشیدند و به ترتیب دست او را میبوسیدند.» گاهی «در مراسم رسمی یا میهمانیها... افسران عالیرتبهای ارتش دست و یا حتی کفش محمدرضا را میبوسیدند.» شاه چنان به دست بوسی معتاد شده بود که خودش «دستش را دراز میکرد» که اطرافیان ببوسند. پابوسی شاه بعد از جشنهای 2500 ساله در دربار به اوج رسیده بود. عبدالعظیم ولیان- استاندار خراسان و نایبالتولیه- هر گاه به حضور شاه میرسید، روی زمین میافتاد و پای شاه را میبوسید.
اردشیر زاهدی بعد از انتصاب به وزارت امور خارجه، همهی معاونین و سفرا را مجبور کرد تا هنگام «شرفیابی» در مقابل شاه زانو بزنند. زانو زدن وزیر و به خاک افتادن وی در برابر شاه موجب اعتراض یک خبرنگار فرانسوی به علم شد. علم اعتراض خبرنگار را به اطلاع شاه رساند و شاه پاسخ داد: «حق بود به او میگفتی که اردشیر رعایت سنّتهای ملی مملکت را می کند.»
سفرا موظف بودند در گزارشهایشان به شاه، جمله «پای مبارک را میبوسم» بنویسند. هرمز قریب یکی از مدیرکل های وزارت دربار در نامه مینوسد:
مراتب پرستش چاکرانه مرا به خاک پای مبارک بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه تقدیم [میکنم.] پای مبارک علیاحضرت ملکه و والاحضرت شاهدخت شهناز را با کمال احترام میبوسم.
گاهی وقتها چاپلوسی چنان شدت میگرفت که هر کدام از اطرافیان سعی میکردند از رقیب سبقت بگیرند.»
.
منبع : به نقل از : مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی
.
پی نوشت : این در حالی است که امام راحل با آن شخصیت وارسته و بدون تکبر و غرور کسی را مجبور به دست بوسی نفرمود و این مردم بودند که با خواهش التماس خواهان این بودند که برای تبرک و تشکر دست ایشان را ببوسند. و این دست بوسی هرگز تزلزلی در شخصیت ایشان ایجاد نکرد. رحمت خداوند بر او باد.
🔵رقابت بر سر تملق و چاپلوسی!
#پهلوی_به_روایت_دربار
#فساد
#فساداخلاقی
#اردشیرزاهدی
#دکترایادی
در دفتر کارم نشسته بودم که صدای داد و فریادی از سرسرای کاخ به گوشم رسید. وقتی از دفتر کار خود بیرون آمدم اردشیر زاهدی را دیدم که تیمسار ایادی را زیر مشت و لگد انداخته است و مرتب به او ناسزاهای رکیک میدهد! رفتم آنان را از یکدیگر جدا ساختم. پس از بررسی معلوم شد مطلبی که قرار بود زاهدی به عرض اعلیحضرت برساند، ایادی پیشدستی کرده و به عرض رسانده و همین موضوع زاهدی را ناراحت کرده و او را به باد کتک گرفته است. این را بگویم اردشیر زاهدی مرتب میان واشینگتن و تهران در حرکت بود و عقیده داشت که اعلیحضرت، برای فروکش کردن تظاهرات، باید خشونت بیشتری نشان دهند.
📚منبع:امیراصلان افشار/سروها در باد/ ص 27 ـ 28.