🔺شاه یا نوکر ؟! 🔴 شاهی که همه را دستبوس خود می خواست و خودش دست بوس ملکه های غربی بود !
https://www.javann.ir/003vzp
#پهلوی_بدون_روتوش
🆔 @pahlavi1357
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بررسی وابستگی تحقیر آمیز رژیم پهلوی به غرب
💢 بررسی وابستگی تحقیرآمیز رژیم پهلوی به غرب
حسین فردوست در بخشی از خاطرات خود با اشاره به ملاقاتش با ترات رئیس اطلاعات انگلیس در ایران و ناراحتی او از اینکه محمدرضا به رادیوهای آلمان گوش میکند و از روی نقشههای آنها جنگ جهانی دوم را دنبال میکند ؛ میگوید: پس از بازگشت جریان را به محمدرضا گفتم. او شدیداً جا خورد و پرسید: انگلیسیها از کجا میدانند که من به رادیو گوش میدهم ..... فردا اول وقت با ترات تماس بگیر و بگو محمدرضا نقشهها را پاره کرد و به هیچ رادیویی هم گوش نخواهد کرد مگر رادیوهایی که ترات اجازه دهد. "
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- هادی اسفندیاری؛
یکی از بارزترین نشانههای رژیم پهلوی وابستگی بیحد و حصر به قدرتهای بیگانه و کشورهای استعماری به خصوص آمریکا و انگلیس بود. هرچند که نشانههای این وابستگی در همه زمینهها از جمله صنعت و تجارت و قوای نظامی و ... به چشم میخورد، اما وجود رجال سیاسی وابسته به غرب از خود رضا خان و محمدرضا گرفته تا عناصر مختلف دربار؛ خود نقطه قابل تأملی در وابستگی بیچون و چرای رژیم پهلوی است. افشای این واقعیت از زبان عناصر دربار بهترین سند برای وجود ذلت وابستگی در سران پهلوی است.
* مدال افتخار وابستگی به انگلیس *
رژیم پهلوی که بعد از کودتای سوم اسفند 1299 توسط انگلیسیها پایهریزی شد ؛ با وابستگی به بریتانیا روزبهروز بیشتر خود را در معرض سلطه آنها قرار میداد. ملکه پهلوی در رابطه با عدم اختیار رضاخان در انتخاب فرماندهان نظامی کشور و نخستوزیر میگوید: " برای تعیین فرمانده قشون، افسران انگلیسی باید تصمیم میگرفتند و حکومت هم متابعت میکرد. "[1]
محمدرضا هم از خوشخدمتیهای پدرش به اردشیر زاهدی میگوید: " پدر ما به منافع بریتانیای کبیر خدمات ارزندهای کرد و با ایجاد حکومت مقتدر پهلوی جلوی حرکت اتحاد جماهیر شوروی به طرف هندوستان و خلیج فارس را گرفت و کمونیستها و انقلابیون را سرکوب کرد."[2]
* گوش دادن به رادیو با اجازه رئیس اطلاعات انگلیس *
اردشیر زاهدی در رابطه با نفوذ قدرتهای بیگانه در روی کار آمدن محمدرضا پهلوی میگوید: " اصولاً اگر انگلستان و آمریکا نبودند در همان شهریور 1320 ، که اعلیحضرت رضاشاه از کشور تبعید شدند، بساط سلطنت پهلوی جمعآوری میشد. همه میدانند که در جریان کنفرانس تهران استالین قضیه تشکیل جمهوری و حکومت مردمی را در ایران مطرح و خواستار برکناری اعلیحضرت شده و گفته بودند که صلاح نیست سرنوشت یک ملت کهنسال به دست یک جوان بیتجربه سپرده شود، اما چرچیل و روزولت با نظر استالین مخالفت کرده و خواستار بقای سلطنت خانوادهی پهلوی و پادشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه شده بودند و اگر پافشاری این دو رهبر غربی نبود در همان شهریور 1320 در ایران جمهوری اعلام میشد." [3]
این نفوذ تا جایی بود که حسین فردوست در بخشی از خاطرات خود با اشاره به ملاقاتش با ترات رئیس اطلاعات انگلیس در ایران و ناراحتی او از اینکه محمدرضا به رادیوهای آلمان گوش میکند و از روی نقشههای آنها جنگ جهانی دوم را دنبال میکند ؛ میگوید: پس از بازگشت جریان را به محمدرضا گفتم. او شدیداً جا خورد و پرسید: انگلیسیها از کجا میدانند که من به رادیو گوش میدهم ..... فردا اول وقت با ترات تماس بگیر و بگو محمدرضا نقشهها را پاره کرد و به هیچ رادیویی هم گوش نخواهد کرد مگر رادیوهایی که ترات اجازه دهد. " [4]
یکی دیگر از عوامل نفوذ و وابستگی به انگلیس ارنست پرون بود که از مدرسه لهروزه سوئیس انگلیسیها او را به عنوان خدمتکار محمدرضا قرار دادند و درواقع جاسوسی بیبدیل بود که قدرت وسیعی در دربار داشت. فردوست درباره یکهتازی پرون برای اجرای نظرات انگلیس؛ در خاطرات خود میگوید : " پرون آمرانه و با حالت تحکم به من میگفت تا به او [ محمدرضا ] بگویم و جملاتی از این قبیل را به کارمیبرد: « من میخواهم این کار بشود!». پرون گاه حتی در حضور من نیز با چنین لحنی صحبت میکرد و اگر او موردی را نمیپذیرفت ، میگفت: باید بکنی وگرنه نتایج آن را خواهی دید. محمدرضا برای اینکه از شرّ پرون خلاص شود و یا برای اینکه توهین بیشتری نشنود میپذیرفت و علیرغم این توهینها، همواره در مقابل پرون حالت تسلیم داشت." [5]
*تصمیمگیری بیگانگان برای کشور *
علی امینی از رجال سیاسی دوملیتی که خود از جوانی عضو سیا بود ؛ درباره دخالت آمریکاییها در امور کشور میگوید : " شاه دل خوشی از هیچکس نداشت و همیشه خارجیها افرادی را به او تحمیل میکردند چون شاه چیزی نبود. رزمآرا ( رئیس ستاد مشترک ارتش) و بعداً نخستوزیر را هم آمریکاییها به او تحمیل کردند. " [6]
این در حالی بود که کمکهای مالی آمریکا در زمان کندی هم با شرط انتصاب علی امینی به نخستوزیری صورت میگرفت و به گفته فریدون هویدا
ادامه 👇
خود محمدرضا در حضور خبرنگاران خارجی به این امر اعتراف کرد. در همین زمینه نیز ملکه پهلوی میگوید: " آمریکا برای دادن کمکهای اقتصادی شرط میگذاشت که باید فلان شخص بشود رئیس سازمان برنامه و بودجه. مثلاً ارتش ایران احتیاج به توپ و تانک داشت میگفتند میدهیم به شرط آنکه فلان کس بشود رئیس ارتش." [7]
اردشیر زاهدی در مورد تصمیمگیری بیگانگان برای انتصابات دربار اشاره میکند: " انتصاب هویدا به نخستوزیری، اگرچه ظاهراً اتفاقی صورت گرفت اما هویدا نخستوزیری بود که آمریکا و انگلستان و اسرائیل روی او توافق کرده بودند و به همین دلیل اعلیحضرت با آنکه چندبار کوشید تا هویدا را کنار بگذارد و من یا اسدالله علم و یا هوشنگ انصاری را مأمور تشکیل کابینه نماید، موفق نشد."
اما این بیهویتی اول شخص رژیم پهلوی به همین جا ختم نمیشود و سرانجام ارتشبد طوفانیان در خاطرات خود مینویسد: " سولیوان( سفیر آمریکا ) و ژنرال هایزر ( فرستاده ویژه رئیسجمهور آمریکا ) نزد شاه رفتند . من ایستادم تا آنها آمدند بیرون ، فوراً به پیشخدمت گفتم : من میخواهم بروم پیش شاه و رفتم. پرسیدم چه شد؟ شاه گفت : اینها به ما تکلیف کردهاند که از کشور برویم . گفتم که تکلیف کردهاند به شما بروید! برای چه؟ یعنی چه؟ شاه گفت : ما که به انگلیس و آمریکا بد نکرده بودیم ، چرا اینها این کار را با من کردند! " [8]
* دربار ؛ مجمع وابستگان *
علاوه بر شخص محمدرضا ؛ مجموعه افراد دربار هم نه تنها از وابستگی مستثنی نبودند بلکه وابستگی هرچه بیشتر را نشان افتخار خود میدانستند و هر چه وابستگی بیشتر بود حوزه نفوذ و قدرت هم بیشتر میشد.
حقیقتی که حسین فردوست به آن اشاره میکند: " افرادی که به وزارت و وکالت و سفارت و سایر مشاغل مهم و پولساز میرسیدند اصل در همه این افراد وابستگی به سیاست انگلیس و آمریکا بود. " [9]
در همین زمینه ملکهپهلوی میگوید : " گاهی به محمدرضا میگفتم چرا با علم به اینکه میدانی این پدرسوختهها نوکر اجنبی هستند آنها را اخراج نمیکنی؟ محمدرضا میگفت: چه فایدهای بر اخراج آنها مترتب است؟ اینها را اخراج کنم ، دهها نفر دیگر را اطرافم قرار میدهند. بگذارید اینها باشند خیال دولتهای خارجی از حُسن انجام امور در ایران راحت باشد! "
او در ادامه با توجه به اینکه محمدرضا هم از این موضوع آگاه بود مینویسد: " محمدرضا خصوصی به من میگفت: « همین رئیس ساواک و معاون او و مدیران ارشد همهشان با آمریکاییها ارتباط دارند و برای حفظ ظاهر میآیند و از من اجازه میخواهند درحالی که قبل از کسب اجازه ، اطلاعات مورد نیاز را به آمریکا و انگلیس رد کردهاند.» "[10]
برای نمونه اسدالله علم سیاستمدار مورد علاقه انگلیسیها بود که حتی از ملکه انگلیس لقب لُرد را دریافت کرده بود و به این نوکری افتخار میکرد. آنقدر برای بریتانیا مهم بود که ملکه انگلیس در دیدار با محمدرضا از او میپرسد: « حال دوست ما جناب علم چطور است؟ » همان سؤالی که رئیسجمهور آمریکا از او درباره علی امینی پرسید.
ملکه پهلوی هم درباره هویدا این چنین میگوید: " البته هویدا خیلی مورد حمایت دولتهای آمریکا، انگلستان و فرانسه بود و علیالخصوص در بین اسرائیلیها فوقالعاده محبوبیت داشت. در واقع باید بگویم که یک قهرمان برای یهودیهای فلسطین بود. محمدرضا میگفت او عضو یک سازمان قوی مربوط به یهودیها بوده است. من اسم این سازمان را نمیدانم اما همین سازمان بود که اسرائیل را درست کرد. " [11]
درحقیقت وابستگی برای درباریان پهلوی نه تنها قبیح نبود بلکه خوشخدمتی و نوکری هرچه بیشتر آمریکا و انگلیس یک نوع ترقی و پیشرفت به حساب میٱمد که حاصل آن جایگاههای بالا و ثروتهای انبوه میشد و به جهت همین وابستگی بیش از پیش رژیم دستنشانده پهلوی حافظ منافع قدرتهای بزرگ در منطقه به حساب میآمد.
منابع:
1. ریحانه درودی، دربار به روایت دربار ؛ فساد سیاسی ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ؛ ص 16
2. خاطرات اردشیر زاهدی، 25 سال در کنار پادشاه ، انتشارات عطایی ص 252
3. همان ، ص 83
4. خاطرات حسین فردوست ، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، جلد اول ص 100 تا 104
5. ریحانه درودی، پیشین ، ص 21
6. خاطرات علی امینی ، نشر گفتار 1376 ، ص 89
7. ریحانه درودی، پیشین ، ص 31
8. خاطرات ارتشبد طوفانیان، نشر زیبا ؛ ص 81
9. خاطرات حسین فردوست، پیشین ؛ ص 259
10. ریحانه درودی، پیشین ، ص 33
11. همان؛ ص 51
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی از اولین سفر شاه جوان به آمریکا
آمریکایی ها تسلیحات نظامی خود را در برابر شاه ، نمایش میدهند و او را تشویق به خرید تسلیحات نظامی میکنند تا او را بدوشند
#پهلوی_بدون_روتوش
🆔 @pahlavi1357
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه آمریکا با فروش اسلحه شاه را تحقیر میکرد؟ آمریکاییها با خرید نفت ایران، به جای پرداخت پول به شاه اسلحه میفروختند اما نه آنچه که شاه میخواست؛ بلکه اسلحههایی که خود آمریکا تشخیص میداد! https://tn.ai/2136673
بهترین نوکر آمریکا
شاه در کنار آیزنهاور رییس جمهور آمریکا
#پهلوی_بدون_روتوش
🆔 @pahlavi1357
📷اولین عکس از رضا پالان زمانی که نگهبان و کارگر اصطبل موسیو کنپل سفیر هلند در سفارت هلند و انگلیس در تهران بود
❌در فلاکت ملت ایران و تحقیر مردم توسط انگلیس خبیث همین بس که مسئول نگهداری و جمع آوری پشگل اسب هایشان را به علت سرسپردگی به آنها ، خشونت و قُلدری اش او را به عنوان عامل دست نشانده و شاه ایران تعیین کردند !
#پشگل #نوکر_اجنبی
#پهلوی_بدون_روتوش
🆔 @pahlavi1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رضا ماکسیم چگونه شاه ایران شد ؟
#پهلوی_بدون_روتوش
🆔 @pahlavi1357
وابستگی مطلق پهلویها در آیینه خاطرات درباریان و کارگزاران
شاه یا نوکر؟!
روی کار آمدن سلسله پهلوی حاصل اقدامات قدرتهای بیگانه به خصوص انگلستان و عوامل داخلی آنها بود و این نکته از جمله اساسیترین منابع شکلگیری فساد سیاسی در دربار پهلوی به شمار میآید.
احمدرضا صدری
سرویس تاریخ جوان آنلاین: بینیاز از توضیح است که کشف پهلوی اول و تأسیس سلطنت توسط وی، حاصل اراده و تصمیم دولت انگلستان بود که از آغاز دهه ۳۰، دولت امریکا را نیز با خود شریک کرد. آنچه در پی میآید، مستندات این مدعا در کلام و شهادات برخی درباریان و کارگزاران رژیم گذشته است. امید آنکه مقبول افتد.
روی کار آمدن سلسله پهلوی حاصل اقدامات قدرتهای بیگانه به خصوص انگلستان و عوامل داخلی آنها بود و این نکته از جمله اساسیترین منابع شکلگیری فساد سیاسی در دربار پهلوی به شمار میآید. وابستگی و تعلق خاطر به قدرتهای بیگانه در دربار پهلوی آنچنان قوی و ریشهدار بود که از شخص اول دربار تا ردههای میانی و حتی فروترین حلقههای قدرت، به منظور تثبیت موقعیت یا افزایش حوزه نفوذ خود، مسیری جز حرکت کامل در جهت تأمین منافع بیگانه و رسیدن به آستانه اطاعت محض و اطاعت از فرامین و خواستههای دولتهای قدرتمند غربی تصور نمیکردند. طبیعی است در چنین فضایی مقولاتی مانند استقلال، منافع ملی کشور، هویت و شخصیت ایرانی تا چه اندازه بیمقدار و ناچیز شمرده خواهند شد.
انگلیسیها رضا را در رأس قشون گذاشتند!
نخستین گام در مسیر وابستگی مطلق سلسله پهلوی به قدرتهای خارجی، تأسیس این سلسله توسط انگلستان بود. در همین رابطه، حسینفردوست مینویسد:
«انگلیسیها مدت طولانی روی افسران قزاق که به وسیله افسران روس اداره میشد، مطالعه داشتهاند و بین آنها امیر موثقنخجوان (سرلشکر) و رضاخان (سرتیپ) را انتخاب کردند و پس از مطالعات دقیقتر، برای منظوری که میخواستند، رضاخان را انتخاب نمودند. وقتی این مسائل و میزان نفوذ انگلیسیها مشاهده میشود، تردید نمیماند که انگلیسیها از زمان کودتا روی رضاخان و در خانه و در محل کار او نفوذ کامل داشتهاند و این نفوذ غیرمشهود تا رفتنش ادامه داشته است. پس به ترتیب تقدم، انگلیسیها در زندگی خصوصی و ضمن انجام وظایف مملکتی روی رضاخان و اطرافیان نزدیک او نفوذ داشتهاند.»
در این زمینه تاجالملوک همسر رضاشاه نیز چنین گفته است:
«بعدها شنیدم که نورمن وزیرمختار انگلیس در تهران شخصاً به ملاقات احمدشاه رفته و گفته بود: برای حفظ امنیت پایتخت و جلوگیری از حمله متجاسرین و جمعیتهای بالشویک قوای رضاخان تحت امر کلنل اسمایس وارد خواهد شد.»
او در جایی دیگر نیز میگوید:
«اواخر بهمن ماه سال ۱۲۹۹ بود که شنیدم انگلیسیها رضا را در رأس قشون گذاشته و او را فرمانده کل قزاقها کردند.»
و حسین فردوست در همین رابطه اضافه میکند:
«رضاخان یک عامل انگلیس بود و در این تردید نیست. کودتای ۱۲۹۹ طبق اسنادی که دیدهام یا شنیدهام در ملاقات ژنرال آیرون ساید انگلیسی با رضا، با حضور سیدضیاءالدین طباطبایی برنامهریزی شد. شاپور جی روزی کتاب محرمانهای را به من نشان داد که در یک بند آن نوشته شده بود که نایبالسطنه هندوستان میخواست فرد مناسبی را برای اداره ایران پیدا کند و به دستور او پدر شاپور جی این فرد را که رضا بود، پیدا کرد و به نایبالسلطنه معرفی نمود. شاپور جی منظورش این بود که سلطنت پهلوی به دست پدر او تأسیس شده است.»
و باز از زبان حسین فردوست میشنویم:
«محمدعلی فروغی که در سالهای به قدرت رسیدن رضاخان، واسطه او با انگلیسیها بود و در صعود سلطنت پهلوی نقش مهمی داشت، از فراماسونرهای مهم ایران و رئیس لژ فراماسونری بود.»
ملکه پهلوی در رابطه با عدم اختیار رضاخان در انتخاب فرماندهان نظامی کشور و نخستوزیر میگوید:
«برای تعیین فرمانده قشون، افسران انگلیسی باید تصمیم میگرفتند و حکومت هم متابعت میکرد.»
و اضافه میکند:
«موقعی که در شهریور ۱۳۲۰ ایران را تصرف کردند، انگلیسیها به رضا حکم کردند از میان سیدضیاء، قوامالسلطنه یا فروغی یک نفر را به نخستوزیری انتخاب کند.»
رفتن به فرمان ارباب
همانطور که روی کار آمدن رضاخان با انگلیسیها بود، تبعید و کنار گذاشتن او هم به دستور آنها بود و این حقیقتی است که از سوی بسیاری از وابستگان به حکومت وی مورد تأکید قرار گرفته است. همسر او در این رابطه میگوید:
«وزیر دادگستری که گویا از طرف انگلیسیها مأموریت داشته است، به رضا میگوید بهترین کار این است که دولت عوض شود و ذکاءالملک فروغی کابینه تشکیل بدهد! رضا متوجه میشود که این پیشنهاد از طرف انگلیسیهاست. شاید حدود هفت، هشت سال بود که رضا حتی حاضر نمیشد فروغی را ببیند. فروغی وابسته به سیاست انگلیس بود و از ملکه انگلستان مدال و عنوان داشت و رضا به نصرالله انتظام، رئیس کل تشریفات شاهنشاهی، دستور میدهد فوری فروغی را مطلع کند.
موقعی که انتظام سراغ فروغی میرود، مشاهده میکند فروغی به حال نزار در بستر بیماری افتاده است و در همان حال با تلفن دارد با انگلیسیها صحبت میکند. تلفنش که تمام میشود به انتظام میگوید همین الساعه داشتم با سفیر انگلستان حرف میزدم. کار اعلیحضرت شاه تمام شد. باید برود! انتظام میپرسد کجا برود؟ میگوید به تبعید! فروغی با آن که به شدت بیمار بود همراه انتظام به کاخ آمد و با رضا ملاقات کرد. قبل از اینکه رضا حرفی به فروغی بزند فروغی میگوید که شوروی و امریکا ابراز علاقه کردهاند که در ایران جمهوری اعلام و بساط سلطنت پهلوی جمع شود، اما انگلستان به نفع سلطنت پهلوی موضعگیری کرده و شخص چرچیل گفته است که جمهوری برای ایران زود است، در حالی که انگلیسیها قصد اخراج اعلیحضرت (رضاشاه) را دارند، بنابراین خوب است برای حفظ پرستیژ خود اعلیحضرت، شاه به نفع فرزندشان از سلطنت کنارهگیری کنند و اینطور نباشد که انگلیسیها اقدام کنند!» جالب اینجاست که با وجود این تبعید اجباری از طرف انگلیسیها، محمدرضا پهلوی در جایی با افتخار به اردشیر زاهدی گفته بود:
«اردشیرخان! پدر ما به منافع بریتانیای کبیر خدمات ارزندهای کرد و با ایجاد حکومت مقتدر پهلوی (!) جلوی حرکت اتحاد شوروی به طرف هندوستان و خلیجفارس را گرفت و کمونیستها و انقلابیون را سرکوب کرد.»
«پدر» بردن و «فرزند» آوردن
روی کار آمدن رضاخان و پسرش محمدرضا پهلوی به دست انگلیسیها صورت گرفت. با این تفاوت که محمدرضا پهلوی از دوران طفولیت زیر نظر انگلیسیها قرار گرفته بود؛ بشنویم از زبان حسین فردوست که میگوید:
«علاوه بر اینکه انگلیسیها روی محمدرضا (ولیعهد) و اطرافیان او نفوذ داشتهاند، روی زنهای رضاخان و بچههای او و اطرافیان آنها هم نفوذ داشتهاند و در نوبت بعد، روی اشخاصی که به هر سبب با آنان ارتباط و ملاقات داشته، نفوذ داشتهاند. در زمان رضاخان این نفوذ غیرمحسوس بود، چون او چنین میخواست، ولی در زمان محمدرضا نه فقط محسوس بود بلکه علنی بود و خود محمدرضا این افراد را میشناخت و رعایت آنها را میکرد. صرفنظر از مهرههایی، چون سلیمان بهبودی که نوکر مخصوص رضاخان بود، مسلماً خانم ارفع از دوران طفولیت محمدرضا، مستقیماًٌ یا با واسطه خانوادگی، اطلاعاتی به انگلیسیها میداد. آیا میتوان پذیرفت که انگلیسیها که علاقه زیادی به جمعآوری اطلاعات از روحیات و زندگی ولیعهد داشتند، با بودن این خانم در مقام سرپرستی محمدرضا در بهترین شرایط نبودهاند و از این طریق استفاده نمیکردهاند؟ مسلماً خانم ارفع توسط انگلیسیها کاشته شده بود.»
او در جایی دیگر مینویسد:
«انگلیسیها سه ماه قبل از ورود محمدرضا به مدرسه لهروزه سوئیس، ارنستپرون را آنجا به عنوان مستخدم کاشته بودند. پرون توانست علاقه محمدرضا را به خود جلب کند. پس از رسیدن محمدرضا به پادشاهی، پرون همیشه با محمدرضا بود. پرون علناً به سفارتخانههای خارجی، به ویژه انگلیس رفت و آمد میکرد.»
تربیت انگلیسی محمدرضا از بدو نوجوانی
بیتردید از بدو تشکیل سلطنت پهلوی، کارگزاران انگلستان نسبت به تربیت ویژه جانشین رضاخان بیتفاوت نبودند و آن را دنبال میکردند. حسین فردوست در همین رابطه خبر میدهد:
«پرون در صحبتهای خصوصی با محمدرضا و نیز در صحبتهایی که من حضور داشتم به وضوح نظرات انگلیسیها را میگفت. او عموماً جزئیات را به من میگفت: تا به محمدرضا بگویم. مثلاً میگفت: من به سفارت مراجعه کردم و چنین نظراتی دارند که باید اجرا شود. نظر آنها چنین است... اینها را به محمدرضا بگو. گاه که نظرات سفارت از طریق پرون و با واسطه من به محمدرضا گفته میشد و پذیرش آن برایش ثقیل بود، در چنین مواردی یک حالت انفعال و تمکین در او مشاهده میکردم. این حالت انفعال تا رفتن محمدرضا از ایران در او وجود داشت. هرگاه محمدرضا مسئلهای را نمیپذیرفت، پرون آمرانه و با حالت تحکم به من میگفت: تا به او بگویم و جملاتی از این قبیل را به کار میبرد: «من میخواهم این کار بشود!» پرون گاه حتی در حضور من نیز با محمدرضا با چنین لحنی صحبت میکرد و اگر او موردی را نمیپذیرفت، میگفت: «باید بکنی، وگرنه نتایج آن را خواهی دید. محمدرضا برای اینکه از شر پرون خلاص شود یا برای اینکه توهین بیشتری نشنود میپذیرفت و به رغم این توهینها همواره در مقابل پرون حالت تسلیم داشت.»
فردوست باز هم از دخالتهای پرون میگوید:
«دامنه دستورات پرون همه عرصهها را فرا میگرفت. اشخاص مهمی که در مراجع قضایی تحت تعقیب بودند، (در ردههای وکیل، وزیر و امثالهم) گاه پرون خواستار راکد شدن و توقف پروندههایشان میشد. در انتصابات مداخله جدی داشت و کار به جایی کشیده بود که دیگر برای عزل یا نصب یک مدیرکل به محمدرضا احتیاج نداشت و رأساً انجام میداد و تنها برای انتخاب وزرا یا تحمیل نمایندگان مجلس به محمدرضا مراجعه میکرد و تحقیقاً همه نظراتش برآو
رده میشد.»
پهلوی دوم وامدار چرچیل و استالین
اردشیر زاهدی در رابطه با نفوذ قدرتهای بیگانه در روی کار آمدن محمدرضا پهلوی میگوید:
«اصولاً اگر انگلستان و امریکا نبودند، در همان شهریور سال ۱۳۲۰ که اعلیحضرت رضاشاه از کشور تبعید شدند، بساط سلطنت پهلوی جمعآوری میشد. همه میدانند (و اسناد آن در وزارت امورخارجه ایران امریکا، انگلستان و روسیه موجود است) که در جریان کنفرانس تهران که سران متفقین، یعنی عالیجناب استالین، پرزیدنت روزولت و وینستون چرچیل گرد هم آمده بودند! استالین قضیه تشکیل جمهوری و حکومت مردمی را در ایران مطرح کرده و خواستار برکناری اعلیحضرت شده و گفته بودند که صلاح نیست سرنوشت یک ملت کهنسال به دست یک جوان بیتجربه سپرده شود، اما چرچیل و روزولت جداً با نظر استالین مخالفت کرده و خواستار بقای سلطنت در خانواده پهلوی و پادشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه شده بودند و اگر پافشاری این دو رهبر غربی نبود در همان شهریور ۱۳۲۰ در ایران جمهوری اعلام میشد.»
و حسین فردوست در همین رابطه بیان میکند:
«در آخرین روزهای سلطنت رضاخان، به دستور محمدرضا به سفارت انگلیس رفتم و در آنجا با فردی به نام ترات که رئیس اطلاعات انگلیس در ایران بود، ملاقات کردم. ترات مقداری صحبت و خاطرنشان کرد: ما از درون کاخ محمدرضا اطلاعات دقیق و مستندی داریم که او دائماً به رادیو آلمان گوش میدهد و اوضاع جنگ دوم جهانی را روی نقشهها دنبال میکند. او از طرفداری محمدرضا از آلمانیها اظهار ناراحتی کرد. پس از بازگشت، جریان را به محمدرضا گفتم. او شدیداً جاخورد و پرسید: انگلیسیها از کجا میدانند که من به رادیو گوش میدهم یا نقشه دارم و ادامه داد: فردا اول وقت با ترات تماس بگیر و بگو محمدرضا نقشهها را پاره کرده و به هیچ رادیویی هم گوش نخواهد داد مگر رادیوهایی که ترات اجازه دهد. پس از انتقال این پیام به ترات، او جواب داد باید ببینیم آیا محمدرضا در بیانش صداقت دارد یا نه، چند روز بعد پس از ملاقات مجدد با ترات، به من گفت: محمدرضا پیشنهادات ما را انجام داده و این خوب است، اما روسها مخالف سلطنت در ایران هستند و امریکاییها هم بیتفاوتند و باید برای حفظ سلطنت در ایران با آنها صحبت کنیم. بعد از چند روز، ترات به من گفت: ما امریکاییها را قانع کردیم که با ادامه سلطنت پهلوی در ایران موافقت کنند و سرانجام در ۲۴ شهریور، ترات با عجله به من اعلام کرد که محمدرضا باید هر چه سریعتر به مجلس برود و سوگند بخورد.»
باز در همین راستا اردشیر زاهدی میگوید:
«شاه شخصاً به بنده (اردشیر زاهدی) فرمودند: خود ما هم از اولین روزهای سلطنت در جهت منافع حیاتی انگلستان متحدان آن حرکت کردهایم.»
پهلوی دوم و امتحان وابستگی به دوقلوهای قدرت در دوره اول سلطنت
در یک تقسیمبندی ساده، دوران سلطنت محمدرضا را به دو دوره میتوانیم تقسیم کنیم: دوره اول، از روی کار آمدن محمدرضا تا سقوط مصدق؛ دوره دوم، از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ تا انقلاب و سقوط محمدرضا. حسین فردوست درباره دوره اول میافزاید:
«به طور اجمال باید بگویم که در دوره اول افرادی که به صدارت میرسیدند، وابستگان انگلیس بودند. محمدعلی فروغی فراماسون و مغز تفکر فراماسونی بود. پس از فروغی، علی سهیلی نخستوزیر شد که دستپرورده انگلیسیها بود... احمد قوام، هم به سیاست انگلیس هم به سیاست امریکا وابسته بود... عبدالحسین هژیر دستپرورده و فرد مورد اعتماد انگلیسیها بود که از جوانی مشاغل مهم داشت... علی منصور از مأموران انگلیس بود. پسرش حسنعلی منصور مانند پدر پرورش یافته انگلیسیها بود، ولی از آن گروه بود که به امریکاییها وصل شدند... شریفامامی در دورههایی به صدارت رسید که نقش او هم مورد تمایل انگلیس و هم امریکا بود و با هر دو سیاست، روابط حسنه داشت.»
حسین فردوست در جای دیگری میگوید:
«مسئله آذربایجان، چه خروج ارتش سرخ و چه حوادث بعدی و سقوط پیشهوری، محمدرضا را به شدت مرعوب امریکا کرد. او یک بار به من گفت: این امریکاییها عجب قدرتمندند و واقعاً اتکای بر آنها موجب شد که آذربایجان از چنگ شورویها خلاص شود. در واقع اگر محمدرضا انگلیسیها را عامل به سلطنت رسیدنش میدانست، امریکاییها را ناجی آذربایجان محسوب میداشت و به همین دلیل بود که بعداً در سال ۱۳۲۸ مسافرت رسمیاش به امریکا را به منظور تشکر از آنها در خصوص مسئله آذربایجان انجام داد. در واقع میتوانم بگویم که حوادث آذربایجان سرآغازی شد که محمدرضا به سوی قدرت قویتر، یعنی امریکا روی آورد هر چند روابط حسنهاش را با انگلیس نیز حفظ کرد.»
آنالیز یک وابستگی در خاطرات نزدیکان
رفتارهای محمدرضا پهلوی در آغازین دوره سلطنت به گونهای بود که قدرتهای بیگانه فهمیدند میتوانند نفوذ زیادی روی محمدرضا پهلوی داشته باشند، تا جایی که تیمسار طوفانیان در خاطرات خویش میگوید:
«شاه ما را داخل آدم نمیدانست، ولی هر خارجی هر حرف
ی میزد حرف او را قبول میکرد.»
علی امینی هم در این رابطه اشاره میکند:
«شاه دل خوشی از هیچ کس نداشت و همیشه خارجیها افرادی را به او تحمیل میکردند، چون شاه چیزی نبود. رزمآرا (رئیس ستاد ارتش) و بعداً نخستوزیر را هم امریکاییها به او تحمیل کردند.»
در این رابطه اردشیر زاهدی مینویسد:
«جرالد دوهر که مأمور عالیرتبه سیآیای بود و در ایران تحت پوشش دیپلماتیک در سفارت امریکا خدمت میکرد، جانویلی، سفیرکبیر ایالاتمتحده را تحت تأثیر افکار خود قرار داد و نتیجه این شد که ویلی به اعلیحضرت تکلیف کرد تا رزمآرا را نخستوزیر کند!»
با توجه به این بیهویتی محمدرضا، ثریا اسفندیاری همسر دوم شاه در خاطراتش مینویسد:
«دیگر نمیتوانستم مرد ضعیفی را که به هیئت او درآمده بود، تحمل کنم. این شاه را که عرضه تصمیمگیری نداشت، این بازیچه دست قدرتهای بزرگ را، این عروسک خیمهشببازی را که دائماً بین عقاید این و توصیههای آن سرگردان بود!»
طبیعی است که موجودی چنین ضعیف توانایی حفظ سلطنت و حکومت خود را نداشته باشد و برای حفظ حکومتش، دست به دامان قدرتهای خارجی شود. بنا به گفته اردشیر زاهدی:
«عملیات پیروزمندانه۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یک اقدام مشترک بود و انگلیس و امریکا در این ماجرا کاملاً همکاری داشتند.»
حسین فردوست در همین رابطه اضافه میکند:
«عملیات سقوط مصدق که با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با موفقیت اجرا شد، با برنامهریزی مشترک انگلیس و امریکا عملی شد و سرآغاز دیکتاتوری ۲۵ ساله محمدرضا گردید. به اعتقاد من در کودتای ۲۸ مرداد، نقش اصلی با انگلیسیها بود. سپهبد فضلالله زاهدی مأمور انگلیسیها بود، سرلشکر حسن اخوی (طراح کودتا) انگلیسی و مغز متفکر گروه ارفع بود، رشیدیانها هم انگلیسی بودند و بالاخره انگلیسیها موفق شدند موافقت امریکا را با سقوط مصدق جلب کنند و روزولت (مقام سیا) برای حسن اجرای کودتا وارد تهران شد.»
طبیعی است وقتی شاه حکومت خود را مدیون قدرتهای خارجی میبیند، نخستوزیر را هم به دستور آنها منصوب میکند. بشنویم از زبان فریدون هویدا:
«موقع ورود شاه به امریکا در نوامبر ۱۹۷۷، خبرنگار نیوزویک مصاحبهای با او انجام داد و طی آن از شاه پرسید:دولت ایران دو هفته پیش اعلام داشت که پرزیدنت کندی در سال ۱۹۶۱ پرداخت مبلغ ۳۵میلیون دلار کمک امریکا به ایران را منوط به انتصاب دکتر علی امینی به نخستوزیری کرده بود. آیا شما این ادعای دولت را تأیید میکنید؟ شاه به خبرنگار پاسخ داد: البته یک مسئله کهنه است ولی حقیقت دارد.»
ملکه پهلوی در همین رابطه میگوید:
«امریکا برای دادن کمکهای اقتصادی، شرط میگذاشت که باید فلان شخص بشود رئیس سازمان برنامهوبودجه. اصلاً خدمت شما عرض کنم که این سازمان برنامهوبودجه در ایران وجود نداشت و امریکاییها آن را درست کردند. مثلاً ارتش ایران احتیاج به توپ و تانک داشت میگفتند میدهیم به شرط آنکه فلان کس بشود رئیس ستاد ارتش.»
آنچه بدان اشارت رفت، تنها گوشهای از بیگانهپرستی رژیمی است که سالیان سال سرنوشت ملت بزرگ ایران را در دست داشته است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺تعریف و تمجید های شاه از اربابش آمریکا
محمد رضا پهلوی : من در دوستی ، همکاری و اعتماد به آمریکا ، حتی برای ثانیه ای به خودم تردید راه نمی دهم
🚨این تصویر رو به کسانی که میگن چرا انقلاب کردیم نشون بدید!
🔻در دوره پهلوی طبق لایحه کاپیتولاسیون، ارزش #سگ_آمریکایی بیشتر از شاه ایران بود!
🔻امّا حالا سپاه سربازان، متجاوز آمریکایی رو بازداشت میکنه و پاسدار ایرانی در چند متری ناو آمریکایی تهدیدشون میکنه!
🔻از برکات انقلاب، تبدیل شدن از وابستهترین کشور دنیا به مستقلترین کشور دنیا بود.
#چی_دادیم_چی_گرفتیم
#چی_بودیم_چی_شدیم
🆔 @pahlavi1357
💢اوج پیشرفت در دوره پهلوی💢
خرید آب و برق از افغانستان!!!
سلطنت طلبان اعتراض میکنند که چرا به کشورهای عقب افتاده صادرات داریم ، گویا یادشان رفته در دوران طلایی شان از همین عقب افتاده ها واردات داشتیم !!
#پهلوی_بدون_روتوش
🆔 @pahlavi1357
در دوران پهلوی به علت وابستگی صنعت برق و ناتوانی در تولید برق کافی برای کشور ، استفاده از برق در بعضی شهر ها از ساعتی ممنوع میشد
در رشت و دزفول از ساعت 8 شب ببعد ، استفاده از برق ممنوع است و ماموران اتاق اصناف محله های شهر را بازرسی میکنند !
روزنامه اطلاعات ، 1 مرداد 1356
#پهلوی_بدون_روتوش
🆔 @pahlavi1357
❌ خواست آمریکا، عقبافتادگی ما حتی در زمان شاه!
شنبه 7 بهمن 1351
«شرفیابی ... شاه که درباره رویدادهای مربوط به نفت بحث میکرد گفت: "نیکسون دلش میخواهد ما را به سطح عقب افتادهترین کشورهای سراسر خاورمیانه برساند. چرا باید ما را به سطح سعودیها تنزل دهد، به جای اینکه سعودیها را به سطح ما بالا بیاورد؟ ایران دارای جمعیت و نیازهای عمرانیای است که ابدا قابل مقایسه با همسایگان عربمان نیست."»1
#شرح_عکس
محمدرضا پهلوی همراه ریچارد نیکسون در حیاط کاخ سفید
1. اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیراسدالله علم)، ج 2، تهران، طرح نو، بهار 1371، ص 440.
🔴 زندگی 207 نفر در یک خانه بازار در تهران!!!
گوشه ای از وضعیت جنوب پایتخت ایران در دوره با شکوه پهلوی!:
🔻مردم جنوب تهران سه دسته بودند: گودال نشین ، خیابان نشین و کاروانسرا نشین!
🔻 زندگی 207 نفر در یک خانه
🔻 زندگی در گودال هایی با 20 تا 30 پله پایین تر از سطح زمین
🔻هر هفتاد نفر یک مستراح که اغلب نوبت به بچه ها نمیرسد!!
🔻فقط ۸ درصد بچه ها درس میخوانند و بقیه به بیگاری کشیده میشوند ، در کارگاه ها مزد یک کارگر را به سه بچه میدهند !!
🗞 روزنامه اطلاعات 5 اردیبهشت 1341 ، ص ۱ و ۲
ارسنجانی ، وزیر کشاورزی پهلوی :
هشتاد درصد مردم ایران گرسنه و نیمه گرسنه هستند
🗞روزنامه اطلاعات ۲۱ تیر ۱۳۴۱
🔺 آن هم پس از گذشت ۳۶ سال از سلطنت منحوس پهلوی !
🔺 آن زمان جنگ و تحریم نبود و در سال 41 ایران تنها 20 میلیون جمعیت داشت !
#پهلوی_بدون_روتوش
🆔 @pahlavi1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم ویژه از رفاه مردم و محبوبیت شاه و فرح در نزد مردم تهران در دوران پهلوی
ما از شاه بدی دیدیم که خوبی ندیدیم ...