✅ قرآن مثل دریاست
✍حاج آقا قرائتی: حضرت امام علی علیه السلام میفرمایند : عجایب قرآن قابل شمارش نیست و کهنه نمی شود. قرآن مثل دریا است هم ساده و هم پیچیده. وقتی شما به دریا نگاه می کنید یک لذتی می برید، وقتی پایتان را در دریا می گذارید لذت دیگری دارد، وقتی قایقرانی می کنید لذت دیگری دارد. قرآن هم این طور است. صوت قرآن یک لذتی دارد، ترجمه ی قرآن لذت دیگری دارد، تفسیر و تدبر در قرآن لذت دیگری دارد. امام خمینی (ره) در کتاب صحیفه ی نور می فرمایند : اینجانب بطور جد می گویم از گذران عمر خودم ناراحت هستم که چرا از اول به سراغ قرآن نرفتم.
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
کمیته قرآن
فاطمه زهرا شعبانی پایه نهم
#دبیرستان محمد منتظری دوره اول
#دمرچلی_معاون_پرورشی
منتخبین مسابقات قرآن.pdf
166.1K
اسامی منتخبین مسابقات قرآن و عترت در مرحله ناحیه و استان دبیرستان دوره اول توحید 1400-1399
#نکته_قرآنی
🔹زیبایی یک نعمت است ولی اگه باعث طغیان وگناه بشه ارزشی ندارد ، یوسف جمال صورت داشت ولی هیچ وقت از چهره خود برای برای خودنمایی ودیده شدن استفاده نکرد،چون برای او زیبایی معنوی و باطن مهم تربود
🔸 بهترین الگو برای جوان امروز در پاکدامنی و عفت حضرت یوسف هست
هروقت زیبایی صورت برایش دردسر درست می کرد، بواسطه تقوی وحکمتی که داشت همیشه خودش را در گرفتاری های نفسانی نجات می داد
👈در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است ورنه هر گبری ز پیری می شود پرهیزگار
👈امام علی علیهالسلام می فرماید چه زشت است آدمی که باطنی بیمارو ظاهری زیبا داشته باشد
╭┅💠🌷🌷💠┅╮
پرورشی دبیرستان شهدای فرهنگی پردیسان
╰┅💠🌷🌷💠┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکلمه بسیاز زیبا در مورد شهادت حضرت علی .سارا ملک زاده از دبستان شهید هندویان یک
22.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #خوانش شعر شهادت #امام_علی علیه السلام
#شب_قدر
🔸️مخاطب #تمام_مقاطع
#آموزشی
#ناحیه_۴
#استان_قم
#نام_مدرسه: خانم ثقفی
✅ صاحب اثر: علیرضا ناری
✳️معاونت پرورشی و فرهنگی قم
@qomparvareshi
6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ از دانش آموز صبا باقری کلاس ششم دبستان شهید باهنر ناحیه 4
🗒 به مناسبت روز معلم/خاطرهای از استاد محمد بهمنبیگی (بنیانگذار مدارس عشایری)
✍س معدنی
📌 شبِ زمستانی بود و باران به شدت میبارید ، ناگهان درب منزل من به صدا درآمد، پشت سر هم به در میکوبید دیدم پشت درب پسر ده سالهای ایستاده و مانند موش آب کشیده بود خیس و لرزان و از شدت سرما قادر به تکلم نبود اورا به درون منزل آوردم و پس از چند دقیقه نامش را پرسیدم گفت من پسر فلان یاغی معروف هستم.
📌یاغی معروفی که تحت تعقیب حکومت بود و حکم تیرش را داشتند...
من جا خوردم گفتم پسرک چرا اینجا آمده ای برایم مایه دردسر می شوی.
گفت: من راه پدرم را دوست ندارم می خواهم معلم شوم نه یاغی ...
قانع شدم با استفاده از نفوذم اجازه تحصیلش را گرفتم ، پدرش را کشتند، ولی او یک دانش آموز نمونه و یک معلم خوب شد.
📌در جشن سالیانه مدارس سیار او بالای سن آمد و از من تعریف کرد و گفت:
اگر بهمنبیگی نبود شاید الان من یک یاغی بودم ، ناگهان دختر خانمی از ته سالن فریاد زد:
شاید اگر آن زمان کسی بود ، پدرت هم یک معلم خوب بود نه یک یاغی ...
*و من گریستم...*