هدایت شده از ایمانیسم | فاطمهایمانی
📌این «اُوْ» همان «اُوْ» است؟
یکی از اتفاقات نسبتن جالب چند روز پیش این
بود که چند نفر غیر ایرانی برای بازدید از مجموعهٔ ما آمده بودند با همراهی یک راهنما و یک مترجم. هر جملهای که مترجم میگفت دستهجمعی آرام میگفتند: «اُووو»
اول فکر کردم این «او» از سر اعجاب و تحسین است، ولی به صحبتهای راهنما که گوش میدادم میدیدم حرفهایش معمولیتر از آن است که «اوو»برانگیز باشد. قسمتهای مختلف مجموعه را معرفی میکرد و البته از هنرمندیهای بچهها هم میگفت.
مثلن وقتی تابلوی مریم را نشان میداد، توقع شنیدن «او» میرفت به جهت تحسین هنر نقاش، ولی وقتی میگفت: این کتابها منابع آموزشی ادبیات هستند، دیگر چنین توقعی نمیرفت.
وقتی حرف از کتابهای ادبی شد، مرد مسنتر گفت کتابهای سعدی را از انگلیسی به زبان «تایی» ترجمه کرده که زبان مردم تایلند است.
فکر کنم این «او»های مکرر معادل «اُکی» یا همان تایید خودمان بود که برای رعایت ادبِ همراهی ادا میشد.
به بهانهٔ این «او» خاستم بار دیگر از دشواری کار ترجمه و خصوصن ترجمهٔ آثار ادبی بگویم که میتوان گفت تقریبن ناممکن است.
هرچقدر هم مترجم ماهری باشید و بر هر دو زبان مسلط، باز هم حال و هوای بعضی آثار آنگونه که به درک اهالی زبان اصلی میآید، قابل انتقال به زبان دیگر نیست. مثلاً در مورد شکسپیر بین مترجمان چیرهدست مشهور است که میگویند قابل ترجمه نیست و من این را در مقایسهٔ ترجمههایی از هملت تقریبن درک کردم. یا مثلن حافظ و رندیهای کلامش هم بتمامه قابل انتقال به غیر نیستند.
این سختی و پیچیدگی زبان در عین حال که دریغآفرین است، دلنشین هم هست و من باز هم خوشحال و شاکرم که از اهالی زبان فارسیام.
✍️ فاطمه ایمانی
@imanism