eitaa logo
پاک‌نویس ( تمرین نویسندگی)
609 دنبال‌کننده
293 عکس
35 ویدیو
6 فایل
♦️ آموزش تخصصی شعر و نویسندگی ✒️📚 💌 پرواز در دنیای ادبیات گروه همراهان پاک‌نویس: https://eitaa.com/joinchat/1348534631C0c1e9e59aa ارتباط با ادمین: @fateme_imani_62 وبگاه؛ fatemeimani.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت‌وگوی_شاهین_کلانتری_با_علی_معتمدی (1).mp3
40.8M
🎙گفت‌وگوی شاهین کلانتری با علی معتمدی نویسنده‌ی کتاب «باید به کسی می‌گفتم که این‌جا بوده‌ام» قسمت دوم ✔️درباره‌ی و تجربه‌ی زیسته .
🔖بیست‌وهفتمین کارگاه آنلاین تمرین نوشتن (تولید محتوا) 🔥محتوای این کارگاه هر بار به‌کل تغییر می‌کند. 📌شرکت در کارگاه آنلاین تمرین نوشتن از شما نویسنده‌ی حرفه‌ای‌تری می‌سازد چون در این کارگاه: • در هر جلسه با ۷ تکنیک و تمرین تازه‌ی نوشتن آشنا می‌شویم. • همزمان باهم می‌نویسیم و از این طریق بر اهمال‌کاری‌مان در نوشتن غلبه می‌کنیم. • با کتاب‌های کمیابی آشنا می‌شویم که خواندن آن‌ها شیوه‌های تازه‌ی نوشتن را به ما می‌آموزد. • نوشته‌هایمان را در گروه دوره به‌اشتراک می‌گذاریم و از کارشناس دوره بازخورد دریافت می‌کنیم. • با دوستان خلاقی آشنا می‌شویم که معاشرت و ارتباط با آن‌ها مشوق مداومت در مسیر نویسندگی است. ۴ جلسه‌‌ی آنلاین 🔔جمعه‌ها از ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۷:۳۰ شروع از جمعه ۲۱ اردیبهشت ➕محتوای کارگاه به‌طور کامل ضبط و در اختیار همه‌ی شرکت‌کنندگان قرار خواهد گرفت. شهریه: ۵۰۰ هزار تومان ✔️ برای ثبت‌نام شهریه را به کارت بانکی زیر واریز کنید 5892101022431759 (بانک سپه، رحیم کلانتری) سپس رسید را برای راهنمای کارگاه بفرستید تا شما را در دوره عضو کند. نشانی راهنمای دوره: ➡️ @Pegie_real خانم جهانگیرنژاد برای مطالعه‌ی فراخوان کامل دوره روی لینک زیر کلیک کنید: madresenevisandegi.com/5732 🔗نظرات شرکت‌کنندگان‌ دوره‌های قبلی در لینک زیر: https://t.me/shahinkalantari/11117
پاک‌نویس ( تمرین نویسندگی)
🔖بیست‌وهفتمین کارگاه آنلاین تمرین نوشتن (تولید محتوا) 🔥محتوای این کارگاه هر بار به‌کل تغییر می‌کند.
✅ یه خبر خوب! ✅ یه کارگاه عالی! اگر اهل تمرین هرروزه هستین و دوست دارین تمرین‌ها متنوع باشن، من با اطمینان «کارگاه تمرین نوشتن» رو به شما معرفی می‌کنم. خودم نزدیک به ۲۰ دوره در این کارگاه شرکت کردم و هنوز هم شرکت می‌کنم. چون محتوا هربار کاملاً تغییر می‌کنه. هر بار کتاب‌های متنوعی معرفی میشه که کلاً نگاه ما رو به نوشتن تغییر میده و دنیای وسیع‌تری رو پیش چشم ما به نمایش میذاره. پیشنهاد می‌کنم از دستش ندید و اگر به نویسندگی علاقه دارید، هر ماه شرکت کنید. 🔴 در مورد قیمتش هم ۲ نکته بگم: اول این که اگر ۱ بار در این کارگاه شرکت کنید، از دوره‌ی دوم تخفیف ویژه‌ای دریافت می‌کنید. دوم اینکه اگر دوستی نمیتونه همین مبلغ رو هم پرداخت کنه، به من پیام خصوصی بده. 🌹 @fateme_imani_62 @paknewis .
🔰داستان «تونل» از ارنستو ساباتو را در اپلیکیشن فیدیبو خواندم؛ در مورد احساسم بعد از خواندن این داستان کدام گزینه صحیح است؟ الف-وحشتناک بود ب-بهِم برخورد ج-وحشتناک بهم برخورد د-وحشتناک جالب بود ه- همه‌ٔ موارد نادرست است بعدش بسیار دلم‌خواست بنویسم. از کتابایی که مجبورم میکنن درباره‌شون بنویسم، خشنودم؛ خشنود و ممنون. 🔰خواندن داستان تونل از ارنستو ساباتو در اپلیکیشن فیدیبو باعث شد بر این هیولای اغواگر گرم و نرم غلبه کنم. جزء معدود روزهایی بود که در مجاورت رختخواب نشستم ولی بر وسوسه‌ٔ خواب نوشین صبح، غلبه کردم. خواب نوشین بامداد رحیل باز دارد پیاده‌ را ز سبیل دارم خواب صبحو ترک می‌کنم و انصافاً سخته؛ الان قشنگ هرکسی رو که در ترک‌کردن هرچیزی موفق نشده، درک می‌کنم و عمیقا باهاش همدردی می‌کنم و اعتراف می‌کنم که: «ترک اعتیاد موجب مرض است.» 🔰از من می‌شنوید بعد از خوندن هرکتاب، حتماً بنویسید؛ حتا وسطای خوندنشم هررچی به ذهنتون رسید همون آن بنویسید تا فرارنکرده. مخصوصاً بار اول، بار اول همیشه چیزای نوتری به ذهن میاد احتمالن. 🔰 نوشتم ولی امشب منتشرش نمی‌کنم. دارم اعتیاد به انتشار شبانه رو هم ترک می‌کنم کم‌کم. البته حساب این آزادنویسی‌ها فرق داره، چون اینا یه جورایی برآیند فعالیت‌های روز هستن و بهتره شب منتشر بشن؛ ولی ترجیحاً سر شب. این نظر منه. 🍀 ۱۸/اردی‌بهشت ۰۳ @paknewis
📌یک دیالوگ بین یک انسان و یک غیر انسان بنویسید. انسان ماجرا، می‌توانید خودتان باشید. برای خواندن تمرین دیالوگ‌نویسی من، اینجا کلیک کنید. ☘️ @paknewis fatemeimani.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 گیردادن به متن دیگران به میزان مُکفی: -متنی را انتخاب کنید و از تک‌تک جمله‌هایش ایراد بگیرید. -همچنین می‌توانید دو ترجمه را با یکدیگر مقایسه کرده و از هر کدام به هر میزان دلتان خواست ایراد بگیرید. مانند مقالهٔ زیر: چرا ادبیات؟ | مقایسهٔ دو ترجمه از مقاله پ.ن: مراد از میزان مکفی، مقداری از گیردادن است که دل نویسنده موقتاً خنک شود و ناکامی‌های چند روز اخیرش را فراموش کند. @paknewis .
-مقاصد انسان همواره رانهٔ تفکر اوست. -قصد شما آن چیزی است که برای رسیدن آن تلاش می‌کنید. -اگر مقصودمان برای ما واضح نباشد، تفکر ما غالباً خطا می‌کند. - اهداف غیرواقع‌گرایانه، ما را به خطا می‌اندازد. منبع: آشنایی با هنر تفکر راهبردی @paknewis
📌 پرسش‌هایی دربارهٔ اهداف و مقاصد @paknewis
🌱 به موفقیت نمی‌توان رسید مگر به واسطهٔ هدفی استوار و واضح. 🌱هیچ‌چیز جای هدفمندی را نمی‌گیرد. 🌱 «هدف»، پایه و اساس شخصیت، فرهنگ، موقعیت، و فضیلت هر شخص است. @paknewis .
شما هم با معلم ادبیات مدرسه‌تون مشکل داشتین؟ منم مشکل داشتم. مخصوصاً وقتایی که زیباترین شعرها رو به بدترین شیوه معنی می‌کرد و با این کارش لذت خوندن شعر رو به فنا می‌داد. بهمون یاد نمی‌داد بیشتر به شعر فکرکنیم و کمی در شعر سردرگم بمونیم. بهمون اجازه نمی‌داد بعد از این سردرگمی خودمون نکته‌ای رو که شاعر پنهان کرده، کشف کنیم و لذت ببریم. حفظ شعر، معنی‌کردن کلمات ناآشنا و نشاندن فعل و فاعل در جایی که زبان روزمره توقع داره، تنها کار معلم ادبیات بود، کاری فاجعه‌بار. انگار معلما ماموریت داشتن همونطور که خودشون از شعر لذت نمی‌برن، بچه‌ها رو هم با سنگدلی، از این حظ بزرگ محروم کنن. حالا اما معلم‌هایی هستند که شاعرند. شعر رو می‌فهمند و هنگام تشریح شعر، شرحه شرحه‌ش نمی‌کنند. معلم‌های شاعر، فقط راه‌های تازه‌ای به چشم‌انداز شاعرانه باز می‌کنند تا بهتر ببینیم و با هم از تماشای منظره لذت ببریم. «لیلا کردبچه» یکی از این معلم‌هاست. با شعر زیسته، بسیار شعر نوشته و درباره‌ی شعر بسیار نوشته؛ «دست‌به‌مهره با کلمات» اسم یکی از کتاب‌های آموزشی اوست. کتابش در عین مختصر بودن، بسیار مفید و امروزیه و بخش‌هایی که درباره‌ٔ ساختار شعرها با ذکر مثال حرف می‌زنه بسیار جذاب و زیباست. اگر به آموزش شعر علاقه‌دارید این کتاب رو بهتون توصیه می‌کنم.‌ در ضمن ایشون مسئول «نشر واج» هم هستن که یکساله شروع به کار کرده و آثار شاعران و نویسندگان جوان رو چاپ می‌کنه. @paknewis
هدایت شده از کانال حمید کثیری
35.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گشت و گذار در غرفه‌های نمایشگاه کتاب تهران و معرفی ناشران خوب و برخی از کتاب‌های خوب این از یک ویدیوی سه قسمتی هست که می‌بینید. حتما هر سه بخش رو ببینید و اگر براتون مفید بود برای دیگران هم ارسال کنید. اگر مایل به تماشای فایل باکیفیت بودید، فردا لینکش رو توی کانال قرار میدیم. 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
پاک‌نویس ( تمرین نویسندگی)
گشت و گذار در غرفه‌های #کودک_و_نوجوان نمایشگاه کتاب تهران و معرفی ناشران خوب و برخی از کتاب‌های خوب
برای والدینی که دنبال کتاب کودک و نوجوان هستند بعضی از دوستان در این زمینه از من پرسیدن، توصیه می‌کنم این ویدئوها رو حتماً ببینید. (سه قسمته) اگر هم نمایشگاه کتاب نمیرید، آشنایی با انواع ناشرهای کودک و نوجوان به کارتون میاد. آقای کثیری سال‌هاست در حوزه روانشناسی کودک‌ و نوجوان کار جدی و کارشناسی می‌کنند؛ اگر مسأله کودک و نوجوان دغدغهٔ شما هم هست، توصیه می‌کنم کانالشون رو داشته باشید. 👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4 .
📌یادداشت_روز چهارشنبه/ ۲۶ اردیبهشت ۰۳ ۱-حالا اردیبهشت چرا داره با این سرعت می‌دوه؟ داره لاک‌پشتیت فروردینو جبران میکنه؟ یا حکایت یوسف‌زلیخا شده؟ بابا وایسا کاریت نداریم که! می‌خواستیم یه چندتا یادداشت بیشتر منتشر کنیم. بد دوره‌زمونه‌ای شده، همه توهم توطئه دارن. والا. .... ۲-امروز شنگول و فرز بودم و طبق معمول دارم دنبال علتش می‌گردم: -به خاطر قهوه‌ٔ صبح & ورزش بود؟ -به خاطر مرور یه خاطرهٔ خوب بود؟ -اثر «بیشترنوشتن» بود؟ -انتشار یه شعر قدیمی پس از ماه‌ها؟ -همه موارد؟ -هیچ کدام؟ -اصن مگه مهمه؟ پاسخ زیاد مهم‌نیست ولی ساختن گزینه‌های مختلف مهمه. تست‌ساختن آدمو قوی میکنه تو زندگی. بعدن باید توضیح بدم منظورم چیه. ... ۳-یه کم زیادی مودی‌ام، نه؟ فکر کنم قبلاً گفته بودم وقتی عصبانی‌ام فرز میشم. خب اونم هست. شایدم بشه گفت وقتی احساساتی‌ام. البته نه، نمیشه گفت همهٔ احساسات، چون وقتی غمگینم کند میشم. «مودی بودن» با «دیسیپلین» سر ناسازگاری داره. دارم تلاش می‌کنم بینشون همزیستی مسالمت‌آمیز برقرار کنم. ایشالا موفق باشم! ... ۴-دارم کتاب «دیرشکوفاشدگان» رو می‌خونم که درباره‌ش بنویسم. خودش خوبه ولی ترجمه‌شو زیاد دوست ندارم. رو ترجمه‌ها حساس شدم. آقا گفتن از فضای مجازی برای معرفی کتاب استفاده کنین، سعی دارم بگم چشم. ... ۵-دویدن از روی دست هاروکی موراکامی درباره کتاب از دو که حرف می‌زنم... ... ۶-هر روز که خوشحالیم آن روز شنبه‌‌س حتا اگه چارشنبه باشه. وقتی خوشحالم، بهتر برنامه ریزی می‌کنم. و بهتر بهش پایبندم و به برنامه‌های قبلی هم، مثل امروز. آیا چاره این است که هر روز خوشحال باشم؟ خیر. باید تمرین‌کنم و باورکنم که هر روز شنبه نیست. ... ۷-متأسفانه شروع این دو بند آخر را در نماز نوشتم، روم سیاه. وقتی تمرکز می‌کنم، ذهنم شروع به دویدن می‌کند روی کاغذ فرضی. ... ۷-گاهی هم دست و دل آدم به شدت می‌لرزه. براتون پیش اومده؟ از اون وقتا که هیشکی نباید با آدم حرف بزنه، چون ممکنه یه کوچولو هاپو بشه. گاهی هم گوشش سوت می‌کشه یا چشماش سیاهی میره. فکر کنم اینم هم تقصیر قهوهٔ صبح بود. وگرنه همون نون سنگک داغ و پنیر برای میان‌وعده بسه دیگه، مگه نیست؟ خلاصه که گاهی بدجوری دست ودل آدم میلرزه از گشنگی. ... ۸-آب دریا را اگر نتوان کشید با همین استدلال ورزش امروزو شروع کردم. گفتم فقط ۲۰ دقیقه میرم و خدا رو شکر جواب داد و ۴۰ دقیقه قشنگ پر شد. کلن استدلال کارآمدیه برای غلبه بر اهمال‌کاری و تله‌ی کمالگرایی که در همیشه در کمین ماست. @paknewis
پاک‌نویس ( تمرین نویسندگی)
شما هم با معلم ادبیات مدرسه‌تون مشکل داشتین؟ منم مشکل داشتم. مخصوصاً وقتایی که زیباترین شعرها رو به
📌بخشی از کتاب وقت آمدنت می‌بینی که چقدر مهربان است راه در بازگشتت ببین چگونه برمی‌گردد و هار می‌شود. (شمس لنگرودی) از کتاب «دست‌به‌مهره با کلمات» در پست بالا براتون گفته بودم و گفتم بخش‌هایی که شعرها رو تحلیل می‌کنه بسیار جالبه. بخش کوتاهی‌ رو دربارهٔ شعر شمس، در تصویر می‌بینید. @paknewis
📌هفته چهارم سلام از شنبه🌷 @paknewis
آشنایی با هنر تفکر راهبردی هفته‌ٔ چهارم تمرین این هفته از مهم‌ترین تمرین‌هاست که در هر جنبه‌ای از زندگی برایمان مفید خواهد بود. @paknewis
📌رهاکردن پرندۀ دست‌آموز* «حتما شنیده‌اید که برخی می‌گویند: «من برای دل خودم شعر می‌گویم»؛ حرفی که با توجه به آگاه یا ناآگاه بودن گوینده، اگر نگوییم دروغ است، قطعاً از اساس اشتباه است و حتا افرادی که بدون داشتن هیچ ادعایی و صرفاً در خلوت خود و برای خود چیزی می‌نویسند، این جمله را دقیقاً زمانی بر زبان می‌آورند که قصد‌ دارند آن نوشته را برای کسی بخوانند؛ یا اینکه کار از کار گذشته و خواند‌ه‌اند و احتمالاً بازخوردی منفی دریافت کرده‌اند.» این بند از کتاب «دست به مهره با کلمات» را که خواندم، خنده‌ام گرفت. چند شب پیش مطلبی نوشته‌بودم دربارهٔ اینکه نمی‌توانم شعر بگویم و بگویم که‌ چه و اگر گفتم منتشر کنم که‌ چه و از این حرف‌ها؛ روز بعد، شعری مربوط به چند ماه پیش را در کانال (تلگرام) همرسانی کردم. انگار نویسندهٔ کتاب به من می‌گفت: دست بردار، تعارف که نداریم. هر دوی ما می‌دانیم که می‌نویسی تا خوانده‌شوی و پیشرفت‌کنی. پس اگر می‌نویسی حتمن منتشر هم خواهی کرد. «برای دل خودم می‌نویسم» تعارفی بیش نیست. شاید هم گاهی ته ذهن نوجوان درونم این است که بگذار کمی ناز کنم بلکه دوستی بیاید و بگوید: نه توروخدا شعر بگو و اگر نگویی دلمان می‌گیرد و از این الطاف و مهربانی‌ها که از خوشبختی‌ام چندتایی‌ش هم نصیب من شد. یکی نگفت خب نمی‌خواهی شعر نگو و منتشر هم نکن، این که دیگر گفتن ندارد. آن حرف البته راست بود که چند ماهی است شعر نگفته‌ام اما قبلا هر بار می‌گفتم، در فکر کامل کردن و انتشار آن هم بودم. هرچند، گاهی می‌اندیشیدم که شاید انتشار بعضی شعرها پس از مرگ، گزینهٔ بهتری باشد. به هر روی واضح و مبرهن است که وقتی تلاش می‌کنیم بنویسیم یا هر اثر هنری دیگری خلق کنیم، در ذهن خود به فکر دیگرانی هستیم که آن را خواهند خواند. وگرنه چرا نوشته‌هایمان را همان دم نابود نمی‌کنیم؟ آدم‌ها به آنچه می‌آفرینند علاقمندند و هرچه بیشتر برایش زحمت کشیده باشند میزان این علاقه نیز بیشتر می‌شود. به یاد دارم یکی از اقوام که با داشتن دو فرزند، صاحب دو فرزند دو قلوی دیگر شده بود می‌گفت: حس می‌کنم نسبت به این دوتا حساسیت بیشتری دارم؛ شاید به این خاطر است که برایشان سختی بیشتری کشیده‌ام. ولی ما حتا آن بخش از ذهنیات خودمان را که چندان ارزشمند نمی‌دانیم و بدون تلاشی بر روی کاغذ می‌ریزیم نیز کم و بیش دوست‌داریم؛ نشان به آن نشان که احتمالاً برای معدوم کردنشان دست و دلمان می‌لرزد. پس بهترین کار این است که به‌جای کنارگذاشتن، آن‌ها را برای انتشار آماده‌کنیم. فاطمه ایمانی ۲۹ اردیبهشت ۰۳ @paknewis
هدایت شده از دل‌گویه
به‌نام‌او نه این‌که ایرانم بلا به خود ندیده، که دیده، که زیاد هم دیده، ولی هربار سربلند بیرون آمده‌است، هربار سربلندتر از قبل. اما این لحظات دوست و دشمن چه خوب عرض اندام می‌کنند. اگر هنوز شکی هست و یا شبهه‌ای، بروید و سری به کانال‌های اسرائیلی بزنید. از بس گردو شکانده‌اند، دم‌شان ورم کرده. این لحظات و دستان به‌دعابلندشده مردان و زنان زحمت‌کش این وطن، حال عجیبی دارد. امشب ایران نورانی‌است. پر از نور، پر از امید و پر از اقتدار... امام رضاجان تولدتون مبارک برای ما دعا کنید. یاعلی 🖊فاطمه میری‌طایفه‌فرد "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
قُل هل تربَّصون بنا اِلّا اِحدی الحُسنَیَین؟ بگو: «جز شهادت و پيروزى كه هر دو هم خوب‌اند، مگر انتظار عاقبت ديگرى را براى ما مى‌كشيد؟! ولى ما دربارۀ شما انتظار مى‌كشيم كه خدا از طرف خودش يا به دست ما، به عذابى سخت دچارتان كند! پس چشم‌به‌راه باشيد كه ما هم با شما چشم‌به‌راه مى‌مانيم!» «انا لله و انا الیه راجعون»🏴 ✨شهادتت مبارک آقای رئیس جمهور! قشنگ زندگی کردی آقا سید، خوشا به حالت. روز تولد آقا امام رضا علیه‌السلام، مهمان ویژهٔ خودشون هستی. خوشا به سعادتت. (ع) @paknewis
فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ
📌غمگینم اما غمبرک نمی‌زنم شیفتهٔ غمی هستم که به جای یکجانشینی و سکوت، به تلاش و تکاپو فرا می‌خواندم. مثل غم از دست دادن یک حامی، یک معتمد، یک دلسوز؛ مثل غم رفتن تو آقا سید. تا بودی هر وقت کسی غر می‌زد و از سرتاپای نظام ایراد می‌گرفت، با خودم می‌گفتم چه باک؟ بالاخره تلاش‌های سید جواب خواهد داد. بالاخره تفاوتش با دیگران در اخلاص و خدمت‌رسانی معلوم خواهد شد. راهی که او شروع‌کرده سرانجام خوبی دارد، خدا این نیت پاک را بی‌پناه نخواهد گذاشت. هرچند خیلی نگرانت بودم اما از سویی می‌دانستم آنقدر مرد هستی که پشتم گرم باشد به صفای باطن و ایمانی که از توسراغ دارم. لعنت به این بی‌خیالی و خیال‌راحتی من. حالا اما احساس خلا می‌کنم. انگار خودم را مقصر می‌دانم برای غریبی تو، و شرمنده‌ام از این همه سال کم‌کاری و سکوت، هرچند از سر اجبار بود. دلم گرفته سید دلم از خودم گرفته. کسی درونم می‌گوید: «حتما تو هم می‌توانستی بهتر کار کنی اگر ایمان و عزمی مثل آقاسید داشتی، حتماً قوت او نصیب تو هم می‌شد اگر توکلی مثل او داشتی» نداشتم. قدرت تو را در تحمل تازیانه‌های روزگار نداشتم. خب همهٔ آدم‌ها که مثل هم نیستند. حالا این چه حس عجیبی است؟ چه غمی است که بیدارم کرده و نهیبم می زند؟ تازه ۴ سال بعد از رفتن حاج قاسم و مردانی مثل او، مردانی که هر یکی‌شان هزارتاست، من امروز، با رفتن تو انگار تازه به خودم آمده‌ام. من همیشه آدم‌های سخت‌کوش را ستوده‌ام. کسانی که برای رسیدن به هدفی یا خواسته‌ای، آسایش را بدرود گفته‌ و تن به سختی‌ها سپرده‌اند. خواه آن هدف، کسب رتبه‌ای در ورزش حرفه‌ای باشد یا کسب درآمد یا هر چیز دیگر. اما این آدم‌ها هزارتا نمی‌شوند. یک آدمند که خیلی دست بالا بگیریم، قدر دو آدم از خودشان کار می‌کشند. هزارتا شدن نصیب کسانی است که نیرویی فراتر از نیروی بشری دستگیر آن هاست. ... چقدر ناگهان رفتی و رفتن ناگهان تو، برای این آفریده شد که تلنگری بر ما خیال‌آسودگان و به خواب‌رفتگان باشد. باید کاری کرد تا دوباره به خواب نرفته‌ام. کاری که اگر نه کارستان، لااقل در حد توان خودم مفید باشد و مانع سرافکندگی؛ باید از دام آن حسرت‌های همیشگی فرار کرد، فرار. فاطمه ایمانی یادداشت_روز ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ مصادف با سالروز میلاد امام رئوف و پرکشیدن خادم بااخلاص آن آستان، سید ابراهیم رئیسی. @paknewis .
📌ماندگاران گاهی از یک کتاب، تنها یک تصویر در ذهنم باقی می‌ماند؛ مانند قطعه‌ای مهم از یک پازل. مثلا از کتاب خاطرات غاده چمران که در نوجوانی خواندم، این قطعه در ذهنم پررنگ است: به مصطفی می‌گفتم: «من نمی‌گویم خانه مجلل باشد، ولی یک مبل داشته باشد که ما چیز بدی از اسلام نشان نداده‌باشیم.» چون در لبنان رسم نبود کفش‌ها را دربیاورند و روی زمین بنشینند. من رویم نمی‌شد به مهمان بگویم کفش در بیاورید. مصطفی مخالف بود و می‌گفت: «چرا می‌خواهیم با انجام کاری که دیگران می‌خواهند یا می‌پسندند، نشان بدهیم خوبیم؟» اولین بار که این جمله را خواندم جا خوردم، چون به نظرم غاده بیراه هم نمی‌گفت. این جمله مثل یک معما با من ماند و بارها در ذهنم تکرار شد؛ مثل یک کلیدواژه که بخواهم با آن جهان مصطفی را بهتر بفهمم: «قرار نیست به دیگران ثابت کنیم خوبیم» طبیعی بود که در نوجوانی جهان او را نفهمم، خیلی ها نمی‌فهمیدند. شاید برای همین است که صحنه‌ای از فیلم «چ» هم در ذهنم پررنگ است، همانجا که اصغر وصالی به مصطفی می‌گوید: «نمی‌فهممت دکتر» و باز هم دکتر تلاشی نمی‌کند که خودش را به او ثابت کند. سال‌ها گذشت تا فهمیدم آدم‌هایی که سعی نمی‌کنند خودشان را به دیگران ثابت کنند، از همه کاردرست ترند، بزرگ‌ترند و چقدر کمیابند. حالا از پشت شیشه‌ای نامرئی به جهان زیبایشان نگاه می‌کنم؛ به جهانی که خالی از شعار و تظاهر است و به آرامش روحشان که هیچ کجای دیگر پیدا نمی‌شود. می‌گردم شاید روزی روزنه‌ای برای ورود به این جهان یافتم. فاطمه ایمانی ۱/خرداد ۰۳ @paknewis .