eitaa logo
شهداء فلسطین
15 دنبال‌کننده
57 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب شهداء
۹/ شهید مریم حساینه "مریم رفت و خنده‌ها و گودی خنده‌هایش و شیرینیش از بین رفت و مادر و پدر و خواهر و عمو و تاتا را با خود برد و خاطرات و خنده های شیرین خود را به یادگار گذاشتند که ما هرگز فراموش نخواهیم کرد... ما فقط اعداد نیستیم، هر یک از ما داستان و رویایی داریم که دوست دارد به آن برسد." تاریخ شهادت: ۱۴۰۲/۰۹/۰۱
۱۰/ کودک شهید جوری مقداد مادرش او را «قلب» صدا می‌کرد، او اولین فرزند خانواده‌اش بود، باهوش و بزرگتر از سنش بود، مهدکودک را خیلی دوست داشت و دوست داشت که مادرش برایش «دونات» درست کند تا بین دوستانش در مهد کودک پخش کند. جوری بچه‌ای معمولی نبود؛ همه‌ی حرف‌هایش از سنش بزرگتر بود و منتظر بود که جنگ تمام شود چرا که پنج سالگیش بدون کیک گذشته بود و دوست داشت مادرش کیک او را با شخصیت مورد علاقه اش بسازد اما او شهید شد... بدون کیک و بدون تولد... تاریخ شهادت: ۱۴۰۲/۰۹/۱۰
۱۱/ کودک شهید هند رجب حماده شش ساله بود. جهان از داستان غم انگیز او شوکه شد، زیرا اشغالگران او را در حالی که با اعضای خانواده اش در ماشینی در محله تل الهوا، در غرب غزه بود ترور کرد. اعضای خانواده‌‌اش به شهادت رسیدند ولی زنده مانده بود و با هلال احمر تماس گرفت و گفت که او در بین آنها زنده مانده و خواستار نجاتش شد. خدمه‌ی هلال احمر نیز به برقراری ارتباط با او ادامه داد و سعی کرد او را آرام کند و گفت آمبولانس در راه است تا او را نجات دهد. اما تماس با خدمه چند ساعت پس از حرکت برای نجات کودک هند قطع شد و او به شهادت رسید... تاریخ شهادت: ۹ بهمن ۱۴۰۲.
۱۳/ شهید شام محمد حلاسه دختری باهوش با لبخندی بسیار زیبا، حافظ قرآن کریم، در درس ممتاز و در بین همسالان خود ممتاز بود و به شخصیت قوی و شرکت در فعالیت های مختلف آموزشی شهرت داشت. اشغالگران، شام را به همراه دو خواهرش به نام‌های اسری و اسماء را که برای محافظت از شام و از ترس او در آغوش گرفته بودند به شهادت رساندند. تاریخ شهادت: ۱۴۰۲/۰۷/۲۳. ⁩
۱۴/ شهید علیا ناصر صبری ابو طاقیه دو سال و نیم داشت. اولین بچه و نور چشم مادر و پدرش بود، آنها برای او مقام و شکوه می خواستند، بنابراین نام او را "علیا" گذاشتند. او ملکه‌ی پادشاهی کوچک آنها بود. آنها دقیقه به دقیقه رشد او را تماشا کردند. مادرش می‌گوید: ملکه‌ی من و شادی دل من، دختر کوچولوی من علیا خوابید و تا ابد می خوابد و دل مرا درد رها کرد... خداوند اشغالگران را میلیون‌ها بار لعنت کند. خدایا صبر، صبر و صبر و تسکینی بر دلم و حالم عطا کن... خدایا راضی‌ام پس از من راضی باش ای مهربان‌ترینِ دنیا و آخرت.» تاریخ شهادت: ۱۴ بهمن ۱۴۰۲
۱۵/ شهید میرفت محمد الیازجی او پنج ساله بود و اولین دختر خانواده. مهربون، ساکت و در درس‌هایش ممتاز بود، فقط در آغوش مادر و پدرش می خوابید، اشغالگران او را از داشتن آنها محروم کرده بود، زیرا پدرش در غزه بود و نمی توانست به جنوب برود. مادرش موها و لباس هایش را برایش مرتب می‌کرد. میرفت می‌گفت: "امروز میخوایم بریم پیش بابا دلم برای بابا تنگ شده مامان!" شب شهادتش در رفح از عمویش نودب خواسته بود و عمویش به او گفته بود: «چشم عموجان فردا برات نودل می‌یارم.» اما اشغالگران قبل از اینکه او بتواند غذایی را که خواسته بود بخورد، او را به شهادت رساند... تاریخ شهادت ۱۴۰۲/۱۱/۲۳.
۱۶/ شهید رقيه أسعد أبو شريعه محبوب و بسیار متواضع بود و همه را دوست داشت، همچنین از شاگردان ممتاز تحصیلی بود. دوست داشت همه‌ی کارها را با روحیه خوب انجام دهد. به شهادت رسید در حالی که به کتب درسی‌اش چنگ زده بود... او درس خواندن را خیلی دوست داشت... تاریخ شهادت: ۱۴۰۲/۱۰/۰۱.
۱۷/ ‏شهيد لينا لؤی إبراهيم خضر خاله لینا می گوید: "او عاشق بازی و معاشرت با همه کسانی بود که از خانه بیرون می رفتند. او با وجود سن کمش مفهوم خانواده را خیلی دوست داشت. او عاشق رنگ آبی بود. او می گفت: "من می خواهم مانند رنگ آسمان باشم ، خالص باشم. ، پاک و شاد.» شاید آرزو داشت بزرگ شود و مانند پدرش پزشک شود! شاید اگر بزرگ شده بود از شدت زیبایی و لطافت حرکاتش تبدیل به یک چهره تبلیغاتی می شد. آنها را یاد کن و از آنها خوب بگو تا دنیا داستان آنها را بداند.» در ۲۹ مهر ۱۴۰۲ به شهادت رسید
۱۸/ شهيد زينب تامر خليل العكه به گفته‌ی پدرش ثمره خانواده بود، با هوش و ذکاوتش از بچه های هم نسلش جلوتر بود، کلاس اولی بود و هفت ساله. "آخرین باری که صدایش را شنیدم شب شهادتش بود به ما گفت سرما خورده و آنفولانزا دارد." زینب و تمام خانواده اش همراه با بیست شهید دیگر در قتل عام خاندان حسونه در شجاعیه به شهادت رسیدند... تاریخ شهادت: ۱۴۰۲/۰۸/۱۶
شهید ملك أيهم الشوا دانش آموز ممتاز، خلاق، رتبه اول در همه پایه ها و نویسنده و شاعر جوان، عاشق فلسطین بود، اسیران و شهدا را دوست داشت و برای آنها شعر می خواند. اشغالگران، دختر جاه طلبی را که رویای آینده ای روشن را در سر می پروراند، به شهادت رساند و همراه با او والدین و خواهر و برادرش را نیز به شهادت رساند. تاریخ شهادت: ۱۴۰۲/۰۸/۱۲
۴/ کودک شهید مرح احمد رمزی دختری دوساله و نیمه. روز شهادتش انگار خودش را آماده می کرد، لباس هایش را با دقت انتخاب می کرد و اگر کثیف می‌شد لباس هایش را بلافاصله عوض می‌کرد و موهایش را شانه می زد تا شبیه «شاهزاده خانم» شود! کیف آرایشش را گرفت جلوی آینه ایستاد و با احتیاط صورتش را کشید. روی صورتش رژ لب زده بود و رنگ بازیگوش و کودکانه با رنگ خون در هم آمیخته بود! ۲۴ مهر ۱۴۰۲ هنگام بازی با پسر عمویش در خانه پدربزرگش به شهادت رسید. پدربزرگش صبحی ابو شعبان، مادربزرگش صحام، پسر عمویش یارا و هشت تن دیگر از اعضای خانواده به همراه او به شهادت رسیدند.