🔴 برای اینکه قدرت و ثروت جامعه، چپاول نشود باید قدرت بین مردم پخش بشود
🔴 چگونه میشود قدرت را بین مردم تقسیم کرد؟ با ساختار امربهمعروف و نهیازمنکر
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۱
🔻 الان خیلیها اهل نماز و روزهاند و خیلی از احکام دین هم اجرا میشود؛ پس پیامبر(ص) دنبال چه امری بود که محقق نشد؟
🔻 آنچه با بعثت محقق نشد، سیستمی بود که با تقسیم قدرت بین مردم، جلوی ظلم را بگیرد و آن «ساختار امر بهمعروف و نهی از منکر» است
🔻 تقسیم قدرت بین مردم بهوسیلۀ «نظام امر بهمعروف و نهی از منکر» نشانۀ آمادگی ما برای ظهور است
🔘 زندگی خوب یعنی شکوفایی استعدادها و رسیدن به خواستههایمان بدون اینکه مزاحمت برای دیگران ایجاد کنیم. دینی که پیامبر(ص) بر آن مبعوث شد، برنامهای است برای شکوفایی همۀ استعدادهای انسان و تحقق همۀ خواستههای انسان، بدون مزاحمت برای دیگران.
🔘 پیامبران دنبال این هستند که ما بتوانیم خود را بشناسیم و استعدادهای خود را بروز بدهیم و به خواستههایمان برسیم. اما سرِ راه این هدف، مانع هست؛ آنهم اذیت و ظلم انسانها به همدیگر است، این مانع باید برداشته بشود.
🔘 طرح پیامبر(ص) برای تحقق خواستۀ فوق این است «قدرت بیجا به کسی ندهید، نگذارید باندهای قدرت و ثروت بر شما سیطره پیدا کنند، به شما ظلم کنند، شما را محدود کنند و اجازۀ شکوفایی استعداد به شما ندهند»
🔘 پیامبر(ص) چگونه این طرح را اجرا میکند؟ با ساختار امر بهمعروف و نهی ازمنکر؛ این ساختار، قدرت را بین مردم پخش میکند و همۀ مردم را در کنترل قدرت، فعال میکند.
🔘 همین دولت فعلی که شعارهایش خوب است، عدالتخواه است، دنبال اشرافیگری نیست، دنبال مدیریت جهادی است و... اگر قدرت در این دولت خوب، محدود بشود و در همین ایام بهدست مردم نرود، مثل یک گوشت لخمی خواهد بود که گربههای عرصۀ قدرت برایش نقشه میکشند که آن را بدزدند و این کار را هم خواهند کرد.
🔘 برای اینکه قدرت سالم بماند، باید آن را بین مردم پخش کنید و در مثال فوق، باید آن را مثل گوشت نذری، ریز ریزش کنید و به همۀ مردم بدهید.
🔘 اگر مردم یک محله، همۀ طلاهای خود را در یک خانهای جمع کنند، و برایش نگهبان هم بگذارند بالاخره یک دزدی میآید و آن طلاها را میبرد ولی اگر هر کسی یکذره طلا در خانۀ خودش نگه دارد، آن دزد که نمیتواند همۀ خانهها را بزند.
🔘 وقتی طلاها در همۀ خانهها پخش بشود، همه نگهبان هستند «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه» اگر هم دزد خانۀ یک نفر را بزند، او به دیگران خبر میدهد و همه هوشیار میشوند.
🔘 ما از سراسر کشور پولهای بیمهمان را اینجا در تهران در یک حساب میریزیم، خُب بالاخره یکی پیدا میشود که برای تصاحب آن، یک نقشهای میریزد.
🔘 باید ساختار درستی طراحی کرد که زمینۀ دزدی و رانتخواری فراهم نشود؛ این یعنی هرچه مردمی کردن قدرت. امر به معروف و نهی از منکر، قدرت را پخش میکند و اگر وارد عرصۀ اقتصاد بشود، ثروت را هم پخش میکند، «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» را محقق و «تعاون بر تقوا» را ایجاد خواهد کرد.
🔘 پیامبر(ص) دنبال این نبودند که فقط زمان خودشان همهچیز درست بشود بلکه میخواستند حیات بشر تغییر پیدا بکند. اما هنوز این هدف محقق نشده است. ائمۀ هدی(ع) را به شهادت رساندند، خانهنشین کردند، اینهمه جنایت در حق مردم انجام شد.
🔘 الان خیلیها در دنیا نماز میخوانند و روزه میگیرند، خیلی از احکام اسلام اجرا میشود، خیلیها محجبه هستند، حتی خیلیها نمازشبخوان هستند. پس پیامبر(ص) دنبال چه چیزی بود که محقق نشد؟
🔘 آن چیزی که بعد از بعثت، محقق نشد و اساس اسلام را تشکیل میدهد، سیستمی بود که مردم بتوانند جلوی ظلم را بگیرند تا شکوفایی استعداد و رسیدن به خواستهها فراهم بشود و آن، «ساختار امر بهمعروف و نهی از منکر» است.
🔘 منتظر یک قهرمان نباشیم که بیاید و مشکل را حل کند، در جوامع مختلف قهرمانهایی(مثل گاندی، ماندلا و...) بودند اما مشکل حل نشد. راهش این است که قدرت تقسیم بشود و طرحش را اسلام دارد؛ طرحش امر به معروف و نهی از منکر است البته با همۀ جزئیاتش.
🔘 قبل از ظهور، ما هرچه عقل و تجربۀ بشری و فهم از دین داریم باید بهکار ببندیم تا این ساختار اجرا بشود. ساختار امر بهمعروف و نهی از منکر، یعنی یک ساختار و نظامی که در آن، قدرت بین مردم تقسیم شده و تکاثر قدرت و ثروت وجود ندارد، ما باید به سمت این نظام برویم تا آمادگیمان را برای ظهور اعلام کنیم.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۵
📢صوت: @panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7260
@Panahian_text
🔴 آیا مردمیکردن حکمرانی به نفع مردم است؟
🔴 اگر مردم، دین را نخواستند و نگذاشتند کارها به آنها سپرده بشود، چه؟
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۲
🔻 نبرد فرهنگی ما در آخرالزمان این است که زندگی جمعی مسئولانه را برای اصلاح امور انتخاب کنیم و آن را بخش مهمی از معنویت بدانیم
🔻 آیا مردم مصلحت خود را درست تشخیص میدهند؟ اگر اطلاعات درست به مردم داده شود و اغواگری نشود، مردم نوعاً و غالباً راه درست را انتخاب میکنند
🔻 اگر برجامیان اطلاعات درست به مردم میدادند، مردم از اول همراهی نمیکردند
_
🔘 طبق برخی روایات، جاانداختن امر بهمعروف و نهی ازمنکر، قبل از ظهور خیلی سخت است. چرا؟ تحلیل بنده این است که چون در زندگی فردی-که محصول تمدن غرب است- دخالت ندادن مردم در امور، خیلی تقویت شده و اصلاً بعضیها به دخالت نکردن در سیاست و نپرداختن به امور اجتماعی پُز میهند و افتخار میکنند.
🔘 در آخرالزمان و قبل از ظهور، نبرد فرهنگی و فکری ما این است که این زندگی جمعی مسئولانۀ فعالانه را برای اصلاح امور، انتخاب کنیم و این را بخش جدّی از معنویت و سیر و سلوک خودمان بدانیم.
🔘 امر به معروف و نهی از منکر، ساختاری است که مشارکت مردم را در ادارۀ امور خودشان، حداکثری میکند و به مردم اعتبار و قدرت میدهد و قدرتمند شدن نابجا و زیادیِ بسیاری از افراد و باندها را از بین میبرد. ولی اگر مردم، دین را نخواستند، چه؟
🔘 خداوند با توصیۀ محکمی که برای امر به معروف و نهی از منکر دارد، در واقع به جامعۀ بشری این اعتماد بزرگ را میدهد که «وقتی مردم حضور و مشارکت داشته باشند، راهی غیر از راه خدا را انتخاب نخواهند کرد.
🔘 الآن ممکن است در دنیا و کشور خودمان، مردم راههای غلط را انتخاب کنند، یا در رأیگیریها اشخاص غیرشایسته را انتخاب کنند، بهدلیل اینکه قدرتمندان، از طریق رسانههای رذل، با وارونه جلوهدادن حقایق و دروغپراکنی، مردم را مأیوس میکنند تا مردم استضعاف را بپذیرند.
🔘 ولی اگر مردم تحت تأثیر اغواگری نباشند، نوعاً و غالباً بهدرستی انتخاب و عمل خواهند کرد، مخصوصاً در آخرالزمان که مردم با تجربۀ بشری، نتیجۀ راههای غلط را دیدهاند.
🔘 پس اینکه بگوییم «اگر مردم نخواستند کار به آنها سپرده بشود، چه میشود؟» فرض محالی است. همین الان در جامعۀ خودمان، اگر کار به مردم سپرده بشود و اطلاعات درست به مردم داده بشود، مردم بهترین انتخاب را میکنند تا منافعشان تأمین بشود.
🔘 در دولت قبلی، در ماجرای برجام و ارتباط با آمریکا، برجامیان اطلاعات غلط به مردم دادند. مردم ما هم صلحجو هستند و از سرِ عافیتطلبی و تنبلی رأی ندادند، بلکه گفتند اگر یک راه معقولی وجود دارد، چرا به خودمان سخت بگیریم؟
🔘 اگر اطلاعات درست به مردم داده میشد، همین احساسی که مردم در سالهای آخر دورۀ برجامیان داشتند، همان اول هم پیدا میکردند و با آنها همراهی نمیکردند.
🔘 آیا مردمیکردن حکمرانی به نفع مردم است؟ بله. آیا مردم مصلحت خویش را درست تشخیص میدهند؟ غالباً بله؛ البته ممکن است موارد نادر هم پدید بیاید ولی اگر مردم اطلاعات دقیق داشته باشند معمولاً درست اقدام میکنند.
🔘 رسولخدا(ص) میفرماید: اگر امر به معروف و نهی نکردید، سلطه اشرار واقع خواهد شد «لَيُسَلِّطَنَّ اللَّهُ شِرَارَكُم» رهبر انقلاب دربارۀ این روایت فرمود: امر بهمعروف و نهی از منکر، جهتش، ضدّ سلطه اشرار است، یعنی این امر و نهی، باید در مقابل سلطه اشرار باشد.
🔘 ایشان میفرماید: اولویت امر و نهی را آنجاهایی قرار بدهید که باعث تسلّط اشرار است؛ مثلاً اگر یک جوانی، یک زنی، حجابش خوب نبود ولی گناهش موجب تسلّط اشرار نمیشد، او در اولویت نیست...
🔘 برای اینکه تشخیص بدهیم اولویت در امر به معروف و نهی از منکر چیست، بینش سیاسی لازم است. مثلاً آیا مرگ بر آمریکا و مرگ بر بیحجاب، هر دو یک وزن دارد؟! ما نمیگوییم مسئلۀ بیحجابی مهم نیست؛ بلکه میگوییم باید دید کدامیک مهمتر است؟
🔘 رهبر انقلاب میفرماید: بعضی تصوّر میکنند امر به معروف و نهی از منکر، منحصر میشود به اینکه انسان به فلان زن یا فلان مردی که یک فرع دینی را رعایت نمیکند تذکّر بدهد... مهمترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگترین معروفها که در درجه اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ حفظ عزّت و آبروی ملّت ایران... اعتلای فرهنگ...رونق دادن به اقتصاد و تولید...
🔘 کسی که وضعیت معیشت و نان و آب مردم را درست کرده است اگر به آنها بگوید «حجاب داشته باشید» مردم از او قبول میکنند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۶
📢صوت: @panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7262
@Panahian_text
🔴 شهید صدر: مردم زمان پیامبر(ص) با دیدن فواید دین، آن را پذیرفتند؛ نه صرفاً با اصول عقاید
🔴 رهبر انقلاب: باید مفاهیم دینی را عملیاتی کنیم تا طعم آن در جامعه چشیده بشود
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۳
🔻 ضعفهای ما در تبیین دین دقیقاً چه چیزهایی است؟
🔻 در اساسیترین مسائل، رهنمودهای امامین انقلاب را در امر تبیین، اجرا نکردهایم
🔻 طبق کلام امام(ره)، فاصله ادبیات حوزه و دانشگاه باید کم بشود و حوزویان، ملموستر با واقعیتها، مسائل را بیان کنند
🔻 امروز باید دین را بهگونهای جهانی عرضه کنیم که همه آن را بهعنوان یک روش معقول برای زندگی بپذیرند
_
🔘 ما باید امروز دین را به گونهای جهانی عرضه کنیم که آن مسیحی یا آتئیست که در گوشهای از دنیا زندگی میکند هم دین را بهعنوان یک روش معقول برای زندگی بپذیرد. در این صورت میتوانیم دین را به جوان خودمان هم انتقال بدهیم.
🔘 در جلسات قبل گفتیم «جهاد تبیین لازم شده است چون ما در تبلیغات ضعیفیم و آنطور که باید و شاید درست عمل نکردهایم» حالا سؤال این است که ضعفهای ما در تبیین دین دقیقاً چه چیزهایی است؟
🔘 امام(ره) در سال آخر عمر شریفشان فرمود: «فرهنگ دانشگاهها و مراکز غیرحوزهای به صورتی است که با تجربه و لمس واقعیتها بیشتر عادت کرده است، تا فرهنگ نظری و فلسفی. باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصلهها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیعتر گردد.» (صحیفه امام/ج21/ص99)
🔘 این کلام امام یعنی فاصله ادبیات حوزه با ادبیات دانشگاه باید کم بشود و حوزویان، یکمقدار ملموستر و درگیرتر با واقعیتها مسائل را بیان کنند. صرفاً استدلال عقلی و برهان نظری نیاوریم؛ کمی هم با ادبیات واقعگرایانه سخن بگوییم.
🔘 امام میفرمود: اگر حوزه اقدام شایسته در تبلیغ برای جوانها نکند جوانها جذب لیبرالها میشوند... ما به این کلام امام، گوش نکردهایم و کم نیستند جوانهایی که جذب لیبرالها شدند. لیبرالها وانمود میکنند که «ما واقعبین هستیم» و بعد ذهن جوانها را خراب میکنند. درحالیکه اساساً دین، ما را به واقعبینی دعوت کرده است.
🔘 ما در حوزه، بیشتر یاد میگیریم که برای اثبات حقایق، استدلال بیاوریم و کمتر یاد میگیریم چگونه حقایق را توصیف کنیم درحالیکه ادبیات قرآن و روایات، بیشتر توصیفی است، مثلاً مؤمنان را توصیف میکند یا آثار و فوائد مفاهیم دینی (مثل امامت) را توضیح میدهد.
🔘 شهید صدر، فقیه و فیلسوف بزرگ میفرماید: «اینکه مسلمانان صدر اسلام در راه اسلام ازخودگذشتگی میکردند به خاطر بهشت و جهنم نبود، بلکه بهخاطر این بود که به اسلام عشق میورزیدند و میدیدند که جاهل بودند و اسلام آمد و آنها را عالم کرد، پراکنده بودند اسلام آمد آنها را یکپارچه کرد، فقیر بودند سیرشان کرد...» (حوزه و بایستهها؛ محمدباقر صدر)
🔘 یعنی گرایش مردم به دین در زمان پیامبر(ص) صرفاً به خاطر اعتقادات نبود، بلکه آثار اجتماعی حرکت پیامبر(ص) را دیدند یعنی بهخاطر اصول عقاید، رفتارشان دینی نشد، بلکه بهخاطر اینکه فوائد دین را دیدند، رفتارشان دینی شد.
🔘 الآن هم ما باید فوائد دین را برای مردم بگوییم. ولی این ادبیات، در تبلیغات دینی ما و خصوصاً در آموزش و پرورش نیست. الان ما وقتی میخواهیم دین را یاد بدهیم اصول عقاید یاد میدهیم.
🔘 رهبر انقلاب بیش از بیست سال پیش فرمودند: همانطور که شما وقتی میخواهید مردم را به انجام حج، ترغیب کنید، فلسفۀ حج و آثار و فوایدش را میگویید، برای ولایت فقیه هم همینطور تبیین کنید. (15/11/1376) آیا ما یک کتاب دربارۀ ولایت فقیه داریم که بهجای پرداختن به مبانی ولایت فقیه، آثار و نتایج ولایت فقیه را در یک جامعه بیان کند؟ اینها ضعف ما در تبلیغات است.
🔘 ما در اساسیترین مسائل، رهنمودهای امامین انقلاب را در امر تبیین، اجرا نکردهایم. لذا یک تهیهکننده، دستش خالی است چون موادّ خام اولیه مثل کتاب و... در اختیارش نیست که آن را به یک محصولِ رسانهای تبدیل بکند، چون منِ طلبه، کتابی متناسب با زمانۀ خودمان ننوشتهام که از آن، یک قصۀ قشنگ دربیاورد.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۷
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7264
@Panahian_text
🔴 امامحسن(ع) و امامحسین(ع) متفاوت عمل نکردند؛ اتفاقاً مشابه عمل کردند!
➖هر دو امام، تا وقتی مردم پای کار بودند، پای کار ایستادند
➖وقتی مردم پای کار نیامدند، هر دو امام برای «حفظ عزت» اقدام کردند
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۴
🔻 چگونه با صلح امامحسن(ع) عزّت ایشان و مؤمنین حفظ شد؟
🔻 وقتی مردم پای کار نیایند، امام آخرین سنگر را حفظ میکند؛ آخرین سنگر «جان» و «آبرو» نیست؛ عزّت است
🔻 امامحسن(ع) بعد از صلح، پنهانی شروع به شبکهسازی و سازماندهی افراد کرد
🔻 چرا برخی بهجای اینکه بگویند «پیامبر الگوی ماست» میگویند «مدینةالنبی الگوی ماست»؟
🔻 بعضیها دنبال جامعۀ مهدوی نیستند؛ دنبال شکلدادن جامعهای مثل کوفه هستند!
_
🔘 در این جلسه، بخش جدیدی از بحث تاریخ بعثت و عصر ظهور را با نکات مهمی دربارۀ دوران امام حسن(ع) شروع میکنیم و به سؤال مشهور «چرا امام حسن(ع) صلح کرد و امام حسین(ع) جنگ کرد؟» از زاویۀ دیگری پاسخ میدهیم.
🔘 نه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) متفاوت عمل کردند، نه مردم در زمان این دو امام متفاوت عمل کردند! اما تشابه عملکرد این دو امام در چه بود؟
🔘 تشابه اول اینکه هر دو امام، به مردم بها دادند و تا وقتی مردم پای کار بودند، ایشان هم پای کار ایستادند. هر دو «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» را عمل کردند؛ یعنی خودشان جای مردم کار نکردند بلکه منتظر نصرت از جانب مردم شدند؛ یعنی منتظر شدند مردم وظیفهشان را در قیام به قسط-که امر به معروف و نهی از منکر هم بخشی از آن بود- انجام بدهند.
🔘 تا وقتی مردم، پای رکاب امامحسن(ع) بودند، ایشان لشکرگاه تشکیل داد و حرکت کرد، اما وقتی مردم عقب نشستند، امام هم عقب نشستند. امامحسین(ع) هم وقتی مردم ایشان را دعوت کردند، به سمت کوفه حرکت کرد و وقتی مردم دعوتشان را شکستند و ایشان را محاصره کردند، فرمود «من را رها کنید که برگردم»
🔘 اگر به امامحسین(ع) هم مثل امامحسن(ع) اجازه داده بودند که برگردد، ایشان هم برگشته بود، اما نگذاشتند و ایشان را محاصره کردند. پس امامحسین(ع) هم عین امامحسن(ع) عمل کردند.
🔘 دومین تشابه عمکرد امامحسن(ع) و امامحسین(ع) این است که وقتی مردم پای کار نبودند، هر دو امام، یک کار کردند و آن «حفظ عزت» بود. امام حسین(ع) فرمود «هیهات مِنّا الذّلّه»؛ ذلّت را نمیپذیرم. ایشان نه فقط برای عزّت خودش، بلکه برای عزّت اسلام و مؤمنین اقدام کرد.
🔘 امام حسن(ع) هم با پذیرفتن صلح، عزت خودش و عزت مردم را حفظ کرد، چون اگر وارد جنگ میشد، یارانشان به ایشان خیانت میکردند و شکست میخوردند و ایشان را هم تحویل معاویه میدادند.
🔘 چرا مردمی که از ظلم معاویه و مهر امام حسن(ع) خبر دارند، باز به سمت معاویه میروند؟ این بدبختی در طول تاریخ، دامن بشریت را گرفته؛ یعنی ولایتگریزی و طاغوتپذیری(مرعوب شدن در مقابل ستمگران)
🔘 در مدیریت ولایی اولاً تا وقتی مردم پای کار باشند امام هم هست. پیامبر(ص) هم تا وقتی مردم مدینه پای کار نیامدند، در شعب ابیطالب اسیر بودند. امیرالمؤمنین(ع) هم تا وقتی مردم پای کار نیامدند، خلافت را بهدست نگرفتند.
🔘 ثانیاً وقتی مردم پای کار نیامدند، امام آخرین سنگر را حفظ میکند؛ آخرین سنگر «جان» و «آبرو» نیست؛ بلکه عزّت است. البته خیلی به امام حسن(ع) توهین شد؛ حضرت از آبروریزیهای خُرد صرفنظر کرد تا یک عزّت کلان برای جبهۀ حق پدید آورد.
🔘 برخی اصحاب امامحسن(ع) مخفیانه به معاویه نامه نوشتند که «شما بیایید؛ ما در میانۀ جنگ، امامحسن را دستبسته به شما تحویل میدهیم!» طبق برخی از اسناد، بعضیها در کشورمان و در اوج جنگ، مشابه همین حرف را به دشمن گفتند که «شما به امام(ره) سخت بگیرید تا قبول کند!» خیلی از تحریمهای اخیر هم بهخاطر این بود که بعضیها از اینطرف به آمریکا گفتند «ایران را تحریم کن، تا کوتاه بیایند!»
🔘 بعضیها از مدینۀ پیامبر(ص) خیلی خوشحالند؛ اینها نمیگویند پیغمبر(ص) الگوی ماست، بلکه میگویند «مدینة النبی الگوی ماست!» چرا؟ چون در مدینه، منافقینی بودند که هر غلطی میکردند، وقتی اینها میگویند «آزادی» منظورشان آزادکردن منافقین است. اینها دنبال جامعۀ مهدوی نیستند بلکه دنبال شکلدادن جامعهای مثل کوفه هستند.
🔘 امام حسن(ع) بعد از ماجرای صلح، یک حرکتی را شروع کرد که برای ما خیلی مهم است؛ ایشان بهطور پنهانی شروع به تربیت و سازماندهی افراد کرد، شیعیان را باهم مرتبط کرد؛ در واقع شبکهسازی از زمان امام حسن(ع) شروع شد و این شبکهسازی موجب عزت میشود. اعضای همین شبکه، بعداً همدیگر را در کربلا پیدا کردند و پای عزت ایستادند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۸
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
panahian.ir/post/7267
@Panahian_text
🔴مرعوب شدن و کوتاهآمدن دربرابر طاغوت، یک بیماری است که تهِ دل همه هست
🔴توبه و استغفار یعنی از این حسّ پنهان در درون خودت پاک بشوی
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۵
🔻 بعضیها تمایل دارند که طاغوت، آنها را اداره کند؛ این یک بیماری روانی بزرگ است!
🔻 چرا خیلیها ولایت اولیاءخدا را نمیپذیرند؟ چون نمیخواهند دردسرِ درگیری با طاغوت را بپذیرند
🔻عدمِ اجتناب از طاغوت، یک مانع بزرگ برای بندگی خداست؛ عقل و فکر را از بین میبرد و انواع ترسها و اضطرابها را ایجاد میکند
_
🔘 یک رازی هست که موجب میشود مرعوبین در مقابل مغرورین و مستکبرین کوتاه بیایند و ظلم را بپذیرند. تقریباً همه میدانند که ولایت به آنها کرامت و آزادی میدهد اما از آن صرفنظر میکنند چون نمیخواهند دردسرِ درگیری با طاغوت را بپذیرند.
🔘 توبه و استغفار یعنی از این حسّ پنهان در درون خودت پاک بشوی؛ تقرّب به خدا هم یعنی از ناخداها دور بشوی و آنها را ناخدا ندانی. کسانی در حدّ سیاستمداران برجسته در کشور ما هستند که طواغیت را در حدّ ناخدا قبول دارند. امام فرمود: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. اما هنوز برخی این را باور دارند.
🔘 حقیقت دین ما این است «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت» خدا را بندگی کنید و از طاغوت اجتناب کنید. هیچکدام از ما مشکلی با قسمت اول یعنی «بندگی خدا» نداریم؛ مشکل در «اجتناب از طاغوت» است. عدم اجتناب از طاغوت، یک بیماری است که تهِ دل همه هست و باید این را از دل بکَنیم.
🔘 انسان موجودی است که مرعوب میشود و اگر کسی با وحشیگری با او برخورد کند، معمولاً در مقابلش کوتاه میآید و برای اینکه دفعۀ بعد، به او حمله نکند دوست دارد به او مقرّب بشود.
🔘 چرا تمسخر در اسلام ممنوع است؟ چون اگر کسی شما را تمسخر کرد، شما دفعۀ بعد دوست داری پیش او طوری رفتار کنی که مسخرهات نکند و بگوید «بَهبَه!» یعنی تعریف او را میخواهی. همین اسارت، یک نوع بندگی است.
🔘 طاغوت یعنی هر کسی که بخواهد زندگیات را جهت بدهد و مستقیم یا غیرمستقیم به تو فرمان بدهد «اجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ» یعنی نگذارید کسی روی شما اثر بگذارد؛ این راز خلقت و راز دین است. مثأثر شدن از دیگران هم یک نوع بتپرستی است. همینکه از طاغوت ترسیدی یعنی عبد او شدهای.
🔘 اگر در مقابل طاغوت، مرعوب بشویم، خودمان عاملِ قدرت طاغوت خواهیم شد و طاغوت، با کمک ما، اولیاء خدا را میکشد؛ مثل یزید که اصلاً خودش جلو نیامد و بهوسیلۀ مرعوبین، امامحسین(ع) را به شهادت رساند.
🔘 قاتلان امامحسین(ع) با بندگی خدا «اعْبُدُوا اللَّهَ» مشکلی نداشتند و اهل نماز و عبادت هم بودند. مشکل آنها سرِ «و اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت» و مرعوبشدن در مقابل طاغوت بود.
🔘 در قرآن، بندگیِ طاغوت و عبودیتِ غیرخدا، خیلی ارزان است، لازم نیست به دستور طاغوت، حتماً کسی را ترور کنیم یا بین ما و طاغوت، ارتباط تشکیلاتی برقرار بشود، همینکه به طاغوت، میل پیدا کنیم کافی است!
🔘 طبق آیه قرآن، برخی گمان میکنند ایمان دارند اما تمایلشان به این است که طاغوت، آنها را اداره کند «يُريدُونَ أَنْ يَتَحاکَمُوا إِلَي الطَّاغُوتِ» این یک بیماری روانی بزرگ است.
🔘 خدا دستور داده به طاغوت کفر بورزیم «وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَکْفُرُوا بِهِ» کفر به طاغوت یعنی قبول نداشته باشیم که طاغوت، تأثیری در زندگیِ ما دارد، قبول نداشته باشیم که او میتواند غلطی بکند، مرعوبش نشویم و تشویق او را نخواهیم.
🔘 خدا یک قدرت ظاهری به طاغوت میدهد، مثلاً از نظر تکنولوژی یک برتریای به او میدهد و بعد، حال ما را میپرسد. اگر کسی یکذره در مقابل طاغوت، احساس ضعف کرد، باید گفت «چرا مرعوب شدی؟ چرا جا خوردی؟»
🔘 اگر در اثر ترس از تمسخر، قدرت، ثروت یا هر چیزی که طاغوت را بزرگ نشان میدهد، کم بیاوری یا اگر خوشَت بیاید که او تو را تأیید کند، خدا از تو بدش میآید؛ گناه اصلی این است.
🔘 درگیری اصلی قرآن این است که در مقابل تکبّر، تهدید و تمسخرِ طاغوت و هرکسی که با این سه ابزار، به تو حمله کند، بایستی و کم نیاوری و الا بندۀ خدا نیستی.
🔘 چرا برخی میل دارند بهسمت طاغوت بروند با اینکه عاشق طاغوت نیستند؟ یک عملیات روانی صورت میگیرد؛ در روانشناسی میگویند «کسی که مرعوب یک قدرتی بشود، دوست دارد به مرکز قدرت نزدیک بشود تا پناه بگیرد» البته خدا میفرماید «او به تو پناه نمیدهد و حالا تو با من در افتادهای»
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۹
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
panahian.ir/post/7270
@Panahian_text
🔴 ایمان یعنی تو از چه کسی امنیت میگیری؟ از خدا یا طاغوت
🔴 کسی که به قدرت غیبی و حقیقی خدا اعتماد نمیکند بهسمت قدرت ظاهری و پوشالی طاغوت میرود
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۶
🔻 اگر از قدرت خدا امنیت بگیری «عبد خدا» هستی و اگر از طاغوت امنیت بگیری «عبد طاغوت»
🔻 چرا بعضیها علاقه دارند عبد طاغوت بشوند؟
🔻 بر اساس تجربیات روانشناسی؛ آدمها پناهبردن به یک قدرت زورگو را بیشتر از آزادی دوست دارند
🔻 رهبر انقلاب: مستضعفانِ مرعوب، مؤثرترین ابزار قدرتمندیِ مستکبران و نردبان خودکامگی و سلطهجویی آنها هستند
🔻 اصحاب بدر، ضعفهایی داشتند که یاران امامعصر(عج) این ضعفها را ندارند
_
🔘 313 نفر اصحاب بدر، همیشه محترم بوده و هستند، ولی ای مردم، بیایید مانند اصحاب بدر نباشیم! یاران امامعصر(عج) مانند بدریون نیستند چون اصحاب بدر ضعفهایی داشتند.
🔘 یکی از ضعفهای اصحاب بدر، این بود که گروهی از آنها دور پیغمبر(ص) جمع شدند و به بهانۀ اینکه ما میخواهیم از خودِ پیامبر محافظت کنیم در جنگ شرکت نکردند.
🔘 ضعف بعدی آنها این بود که در پایان جنگ، تعدادی اسیر گرفته شد و دستور اولیه این بود که آنها را بکشند ولی مردم به رسولخدا(ص) تحمیل کردند که از کشتن آنها صرف نظر کند و در ازای دریافت پول، آنها را آزاد کنند.
🔘 پیامبر(ص) خواستۀ آنها را قبول کرد اما فرمود: به تعداد اسرایی که آزاد میکنید، سال بعد کشته خواهید داد» و همینطور هم شد؛ در جنگ احد بیش از 70 نفر شهید دادند که یکی از آنها حمزه سیدالشهدا بود. از دستدادن این تعداد برای جمعیت آن روز مسلمانان، هزینۀ سنگینی بود.
🔘 اصحاب بدر شخصیتهای برجستهای بودند، اما کمی روحیۀ انفعال و رعب در آنها دیده میشد. در ماجرای سقیفه هم باز مردم مدینه همین احساس رعب و انفعال را نشان دادند و از یاری امیرالمؤمنین(ع) عقبنشینی کردند.
🔘 رهبر انقلاب در کتاب «شرح نهجالبلاغه» میفرماید: مستضعفینِ مرعوب، مؤثرترین ابزار قدرتمندیِ مستکبرین جنایتکار و نردبان خودکامگی و سلطهجویی آنها هستند.
🔘 حالا سراغ ریشههای روانی میل به طاغوت برویم؛ چه میشود که بعضیها علاقه دارند عبد طاغوت بشوند؟ روانشناسان برجسته بهواسطۀ برخی تجربیات این بحث را مطرح کردند که آدمها پناه بردن به یک قدرت زورگو را بیشتر از آزادی دوست دارند.
🔘 برخی آدمهای ظاهراً باکلاس، عبد طاغوت شدن را تئوریزه میکنند و میگویند «برای نجات از طاغوت، راهی نیست!» این کورباطنها به خاطر ذلّت درونیشان و خفّتی که در دل دارند، راه نجات پیدا نمیکند.
🔘 بعضیها فکر میکنند «ایمان به غیب» یعنی «ایمان به وجود خدا»؛ درحالیکه این ایمان خیلی حداقلی است. بر اساس تعالیم قرآن، مسئله بشر این نیست؛ حتی این هم نیست که خدا یکی است یا دوتا یا سهتا.
🔘 ایمان به غیب یعنی ایمان به قدرت خدا که غیب است؛ چون قدرت خدا زیاد ظاهر نیست. در مقابلش چیست؟ تو ایمان میآوری به قدرتی که ظاهر است و دیده میشود.
🔘 بشر در معرض انتخاب یکی از این دو قدرت است که به آن پناه ببرد. اگر انسان به قدرت خدا که غیب است پناه ببرد، ایمان داشتن یعنی امنیت یافتن از قدرت غیبی خدا. کلمات «امن، امان و ایمان» همریشهاند.
🔘 ایمان یعنی «تو از چه کسی امنیت میگیری؟» تو که خودت ضعیف هستی. وقتی که میترسی و ضعف خودت را میبینی، اگر امنیت خود را از قدرت خدا بگیری میشود «یؤمنونَ بالغَیب» و «یؤمنونَ بالله» و اگر امنیت خود را از طاغوت بگیری، میشود ایمان به طاغوت و عبد طاغوت.
🔘 اگر قدرت ظاهری و پوشالی طواغیت را ببینیم و به آنها پناه ببریم و از آنها امنیت بجوییم، در این صورت خدا خیلی غضب میکند؛ میگوید «من با اینهمه قدرت اینجا هستم. آنوقت تو رفتی به قدرت چه کسی پناه بردی؟»
🔘 کسی که نمیتواند به قدرت غیبی و حقیقی خدا اعتماد کند به سمت قدرت ظاهری و پوشالی طاغوت میرود. درحالیکه قدرت خدا همیشگی و توأم با حکمت و مهربانی است ولی طاغوت، انسان را ذلیل میکند.
🔘 کسی که مرعوب قدرت خدا شد، بهجای خوف از دیگران، خوف خدا در دلش قرار میگیرد، البته خوف از خدا مثل این خوفهای رایج، افسردهکننده و ضعیفکننده نیست، بلکه قویکننده است.
🔘 انسان نمیتواند عبد نباشد؛ ما مستقل نیستیم و اصلاً استقلال مطلق در عالم وجود ندارد. خدا میفرماید: اگر عبد من بشوی تو را به اوج استقلال میرسانم، تا جایی که مثل من، خدایی کنی؛ من ابدی هستم تو هم ابدی بشوی... عبد خدا بودن، واقعاً باشکوه است.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۳۰
📢صوت: @panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
panahian.ir/post/7271
@Panahian_text
🔴 پیامبر(ص) مبعوث شد تا ضعفا را قوی کند؛ وقتی همه قوی باشند، زیر بار ظلم نمیروند
🔴 شاخص معنویت و سلامت، قدرتمندی است
🔴 ایمانی که به تو قدرت روحی ندهد معنویت نیست؛ بازی است!
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۷
🔻 چرا نباید گناه کنیم؟ بدیِ گناه به این است که آدم را ضعیف میکند
🔻 خیانت است که بگوییم خدا از ما میخواهد خوب باشیم اما نگوییم «شاخص خوببودن، قدرتمندی روحی است»
🔻 یکی از شاخصههای ضعف انسان، امر بهمعروف و نهی از منکر نکردن است
🔻 اگر بخواهیم برای ظهور آماده بشویم باید آدمهای قویای بشویم
_
🔘 در جلسات قبل گفتیم که پیامبر(ص) مبعوث شد تا ضعفا را از ضعف بیرون بیاورد، یعنی زورگویان و قدرتمندان پوشالی را ضعیف کند و انسانهای ضعیف را تقویت کند. وقتی همه قوی باشند، دیگر کسی به کسی ظلم نمیکند.
🔘 طرح عملیاتی رسولخدا(ص) برای اینکه امکان زورگویی در جامعه پدید نیاید «امر به معروف و نهی از منکر» است. هیچ نهاد قانونی و هیچ ساختار حکومتی جای این را نمیگیرد. ولایت هم همراه با حرکت عمومی امر به معروف و نهی از منکر است که قدرت میگیرد. در واقع قدرت ولایت از مردمی است که قدرتمند هستند.
🔘 در روایت هست: خدا از مؤمن ضعیف بدش میآید و مؤمن ضعیف، مؤمنی است که هیچ وقت امر به معروف و نهی از منکر نمیکند. کسی که نهی از منکر نمیکند، هیچ هیبتی ندارد. یکی از شاخصههای ضعف انسان، نهی از منکر نکردن است. (معانیالاخبار/ص344)
🔘 بدیِ گناه به این است که آدم را ضعیف میکند. خاصیت کارهای خوب و عبادات هم این است که آدم را قوی میکند. اگر کسی خواست بفهمد که نماز و عبادتش بهدرد خورده یا نه، ببیند آیا بعد از نماز از نظر روحی قویتر میشود یا نه؟ ترسش از غیرخدا میریزد یا نه؟ نگرانیها و استرسهایش از بین میرود یا نه؟
🔘 هدف شاخص برای اندازهگیری معنویت یک انسان یا سلامت روح انسان، قدرتمندی است. اسلام میخواهد ما را به قدرتِ روحی، فکری، عقلانی و عاطفی برساند.
🔘 آموزش و پرورش ما وقتی خوب است که شاخص تعلیم و تربیت درست را «قدرتمندی روحی» قرار بدهد. درس دینی، قرآن، عقاید، اخلاق و... اگر افراد را به قدرتمندی برساند درست است. ایمانی که قدرت روحی به تو ندهد تا از کسی غیرخدا نترسی، معنویت نیست، بازی است، چون فایده ندارد.
🔘 اگر بخواهیم برای ظهور آماده بشویم باید آدمهای قویای بشویم. هر کدام از آدمهای حضرت قدرت چهل مرد را دارند. (وَ أُعْطِیَ قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا) قلب آدمهای حضرت، قوی است و نمیلرزد.
🔘 جوانها میپرسند: چرا باید برخی از خوشیها و راحتیهای خودم را کنار بگذارم؟ چرا حجاب داشته باشم؟ چرا موسیقی حرام گوش ندهم؟ چرا این کارها را ترک کنم؟ اینکه بگوییم «چون خدا گفته» کافی نیست باید دلیلش را ذکر بگوییم.
🔘 چرا نباید گناه کنیم؟ چون گناه، انسان را ضعیف میکند. حتی طبق روایت، اگر شما ضعف نفس داشته باشی و از سرِ ضعف، گناه نکنی، این گناه نکردن از سر ضعف، ارزش ندارد و بهدرد نمیخورد. (احتجاج/ج2/ص320)
🔘 چرا میگوییم ما در تبلیغات ضعیفیم؟ چون جا نینداختهایم که اشاعۀ شهوات یعنی ضعیفکردن انسانها. و اینکه با بدحجابی دختر و پسر هر دو به ضعفهای روحی دچار میشوند.
🔘 خیانت است اگر بگوییم خدا میخواهد تو آدم خوبی بشوی، اما نگوییم «شاخص خوببودن قدرتمندی روحی است» چرا خیانت است؟ چون مردم از خوببودن برداشت خوبی پیدا نمیکنند لذا به خوببودن علاقه نشان نمیدهند و اصلاً از خوببودن بدشان میآید.
🔘 حدود چهل آیۀ قرآن داریم که خدا به تعابیر مختلف میفرماید: از کسی غیر از من نترس، از من بترس، چرا از دیگران میترسی؟ چرا از فقر میترسی؟ چرا از دشمنانت میترسی؟... همه اینها دعوت به ایمان و قوّت روحی است.
🔘 ایمان یعنی امنیت پیداکردن. اگر تو فقط بدانی که «خدا هست» و تسلیم بشوی، این اسلام است نه ایمان! ولی اگر وقتی که فهمیدی خدا هست، قلبت قوی شد، یعنی ایمان آوردهای.
🔘 بعضیها باور دارند که خدا هست اما «کافر» هستند؛ اینها از نظر ذهنی، یقین دارند که خدا هست، اما قلبشان با خدا امنیت پیدا نمیکند. اینها از کوچکترین تهدید دیگران هم میترسند.
🔘 عبادت و استغفار، باید ما را قوی کند و ضعفهای ما را از بین ببرد. در شبهای قدر از کجا بفهمیم خدا ما را بخشیده است؟ از اینکه ترسها و اضطرابهایت از بین برود و احساس قدرت روحی بکنیم.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۳۱
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7272
@Panahian_text
🔴عدم احساس مسئولیت مردم در موضوع قدرت؛ دردی بود که علی(ع) بخاطرش آرزوی مرگ کرد
🔴 مردم میخواستند علی(ع) مثل دیکتاتورها جامعه را اداره کند، اما حضرت میخواست مردم خودشان احساس مسئولیت کنند و در برقراری عدالت مشارکت کنند
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۸
🔻 آنچه باعث میشود افراد خبیث، در جامعه قدرت پیدا کنند، عدم حضور و مسئولیتپذیری مردم است
🔻 اصل امر و نهی برای قدرتطلبهاست؛ گناهان فردی با دعوت و موعظه هم قابل حل است
🔻 علی(ع): «امر و نهی را ترک نکنید و الا قدرت دست اشرار میافتد» یعنی موضوع امر و نهی، اوّلاً قدرت و سیاست است
🔻 ستاد امر بهمعروف، موضعش را نسبت به سیاست معلوم کند و از ترس اتّهام طرفداری از یک جناح، امر و نهی سیاسیون را ترک نکند
_
🔘 در مظلومیت اولیاء خدا، خیلی وقتها آن دشمن نابکاری که در خطّ مقدم است (مثل ابنملجم و شمر) دیده میشود. درحالیکه مشکل اولیاء خدا وجود چند منافق یا انسان خبیث نبوده و نیست. این افراد خبیث، تا زمان امامزمان(ع) هم هستند. مسئله این است که چرا اینها جرأت و قدرت پیدا کردند؟ بهخاطر عدمحضور مردم.
🔘 انحطاط مردم بعد از پیامبر(ص) لااقل در سه مرحله اتفاق افتاد؛ مرحلۀ اول، بیتفاوتی مردم نسبت به فریادهای حضرت زهرا(س) بود. مرحلۀ دوم، عدم مسئولیتپذیری مردم در زمان حکومت امیرالمؤمنین(ع) بود. و مرحلۀ سوم هم قتل امامحسین(ع) توسط همین مردم بود.
🔘 «احساس مسئولیت سیاسیاجتماعی داشتن موضوع اول و مهمترین موضوع دینی ما است؛ یعنی حساسبودن به اینکه قدرت به کدام سمت میرود و چه کسانی قدرت پیدا میکنند؟
🔘 مهمترین مسئلۀ اجتماعی، حساسیت دربارۀ قدرت یا همان «سیاسیبودن» است. مهمترین بخش امر به معروف هم مربوط به همین است نه مربوط به کسانی که گناه فردی انجام میدهند؛ اینها باید «دعوت» بشوند «نصیحت و موعظه» بشوند. اینها با ناز و نوازش و با دیدن یک الگوی دلربا هم میتوانند متحول بشود.
🔘 اصل امر و نهی برای قدرتطلبهاست؛ کسانی که قدرت، آنها را کور کرده و به شلّاق امر و نهی نیاز دارند. موضوع امر و نهی اولاً سیاسی است. ستاد امر به معروف و نهی از منکر باید موضعش را نسبت به سیاست معلوم کند. آیا بهخاطر اینکه از اتّهام طرفداری از این جناح یا آن جناح میترسد، سیاسیون را نهی از منکر نمیکند؟
🔘 اینقدر دین، بد آموزش داده شده که مردم اکثراً احساس نمیکنند «عدم احساس مسئولیت سیاسیاجتماعی» چیز بدی است، وقتی امر بهمعروف و نهی از منکر را در موضوع قدرت و سیاست، ترک میکنند، اصلاً احساس نمیکنند گناه خاص یا جنایت بزرگی مرتکب شدهاند!
🔘دردهای امیرالمؤمنین(ع) فقط در مواجهۀ با ابنملجم و معاویه نیست؛ بلکه در مواجهه با عموم مردمی است که مسئولیتپذیر نیستند. میفرمود: خدایا، من از این مردم خسته شدهام «وَ مَلِلْتُهُمْ وَ مَلُّونِي» اینها میخواهند من را وادار کنند مثل دیکتاتورها با آنها رفتار کنم...
🔘 مردم میگفتند «یک کسی ما را اداره کند» امیرالمؤمنین(ع) انتظار دارد مردم خودشان احساس مسئولیت کنند و در برقراری عدالت مشارکت کنند؛ این اوج تربیت دینی است و همان چیزی است که علی(ع) بهخاطرش آرزوی مرگ کرد چون مردم حاضر نشدند این مسئولیتپذیری را جزء برنامۀ جدی زندگیشان قرار بدهند.
🔘 غصۀ امیرالمؤمنین(ع) از عدم احساس مسئولیت جمعی در ارتباط با موضوع «قدرت» است. تکتک ما اگر دین داریم باید مراقب باشیم قدرت دارد به کدام سمت میرود؟ مبادا این قدرت، آزادی مردم را سلب کند و بیدینی و به جهنم رفتن را به مردم تحمیل کند. قدرتطلبها فریبکارند و با دروغ و فریب سراغ جوامع بشری میروند. در طول تاریخ همیشه اینطور بوده است.
🔘 وصیت امیرالمؤمنین(ع) این است: امر بهمعروف و نهی از منکر را ترک نکنید که قدرت به دست اشرار میافتد «فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُم» یعنی موضوع امر به معروف و نهی از منکر اوّلاً «قدرت» است! حضرت نفرمود که امر بهمعروف و نهی از منکر را ترک نکنید و الّا بیحجابی در جامعه زیاد میشود! موضوع این است که اشرار مسلّط نشوند و قدرت نگیرند.
🔘 رهبر انقلاب به دشمنان کشور فرمود «دوران بزن در رو تمام شده است» همچنین دوران دزدی قدرت و دزدی آزادی مردم توسط باندهای مافیایی هم تمام شده و دوران نصحیتکردن اینها به پایان رسیده؛ ما دیگر نباید به اینها اجازۀ تنفس در جامعه بدهیم؛ هرکسی علیه اینها نهی از منکر نکند، بیدینی کرده است.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۱
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7274
@Panahian_text
🔴 شیوۀ مدیریت امیرالمؤمنین(ع) چگونه بود که مردم با آن همراهی نمیکردند؟
🔴 در مدیریت ولایی اگر مردم ولیّخدا را نصرت نکنند و اتحاد و حرکتِ جمعی نداشته باشند، ولایت غریب میماند
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۹
🔻 علت غربت علی(ع) نوع مدیریت ایشان بود
🔻 مکمل مدیریت ولایی، مردم هستند که باید احساس مسئولیت کنند و باهم به میدان بیایند
🔻 انسان چند تا دورۀ بلوغ دارد:
1️⃣بلوغ اولیۀ اجتماعی که او را از خانه به «جمع رفقا» میکشاند
2️⃣بلوغ دوم، او را به وضعیت اجتماعی مسئولانۀ کوچک یعنی «خانواده» میکشاند
3️⃣بلوغ سوم؛ بلوغ اجتماعی است که امروز در بسیج، تبلور پیدا کرده
4️⃣بلوغ چهارم، آنجایی است که من برای جامعه تدبیر میکنم که همان «بلوغ سیاسی» است
____
🔘 ما نیازمندیم به اینکه بدانیم شیوۀ مدیریت امیرالمؤمنین(ع) چگونه بود که بسیاری از اوقات، مردم کم میآوردند و گاهی ابنعباس و حتی مالک اشتر هم کم میآورد.
🔘 چرا مردم بااینکه فضائل و عدالت علی(ع) را دیده بودند، باز ایشان را تنها و غریب گذاشتند؟ همه میدانستند که ایشان اهل زهد است و چیزی برای خودش برنمیدارد. مردم عدالت علی(ع) را با تمام وجود چشیدند و میدیدند که حضرت بیتالمال را مساوی تقسیم میکند.
🔘 مگر امیرالمؤمنین(ع) چیزی کم داشت برای اینکه مردم عاشق ایشان بشوند؟! مردم، عبادت علی(ع) و علم و معرفت و حکمت ایشان را میدیدند و در کنار همۀ اینها، شجاعت ایشان و مهربانی ایشان را به خانوادههای یتیم، میدیدند. حضرت اینقدر خاکی بود که به او ابوتراب میگفتند.
🔘 نگویید «آنها عقیده به امامت امیرالمؤمنین(ع) نداشتند» مگر مردم شام، عقیده به امامت معاویه داشتند که اینقدر حرفش را گوش میکردند؟! نگویید: آنها محبت امیرالمؤمنین(ع) در دلشان نبود. خُب مگر اهل شام، عاشق معاویه بودند؟ نگویید: علی(ع) چون عدالت را رعایت میکرد، لذا مردم ایشان را کمک نمیکردند! عدالت که به نفع اکثر مردم است نه یک عدۀ خاص.
🔘 سؤالِ تاریخی علی(ع) از مردم این بود: چرا یاران معاویه، امام باطلِ خود را اطاعت میکنند ولی شما امام حق را اطاعت نمیکنید؟ (نهجالبلاغه/خطبۀ 97)
🔘 امیرالمؤمنین(ع) به این دلیل غریب ماندند که نوع مدیریت ایشان بهگونهای بود که تا وقتی مردم، خودشان قیام به قسط نکنند، تا وقتی مردم، قیام به نصرت ولیّ خدا نکنند، تا وقتی مردم، بصیرت برای این قیام نداشته باشند، تا وقتی مردم، جمعیّت و اتحاد و حرکت خودجوش و جمعی نداشته باشند، ولایت غریب میماند.
🔘 بحث بر سر نوع مدیریت علی(ع) است؛ مدیریت ولایی آنقدر کرامت و آزادی و حقوق انسانها را رعایت میکند که هیچ جای دنیا الآن این حقوق در این سطح بالا تعریف نشده است. مکمّل مدیریت ولایی هم مردم هستند که باید احساس مسئولیت بکنند و باید به میدان بیایند و دست به دست هم بدهند چون بهطور انفرادی و تنهایی فایده ندارد.
🔘 چرا امیرالمؤمنین(ع) سر به چاه میگذاشت و فریاد میزد؟ ایشان یک انتظاراتی از مردم داشت که مردم آن انتظارات را برآورده نمیکردند. مثلاً یک نمونهاش در زمان ما این است که هیئتیها و مذهبیها، الان باید رکن رکین اقتصاد مقاومتی باشند، بهجای اینکه هر کسی تنهایی یک جایی کارمند یا مغازهدار باشد، با هم جمع بشوند و تعاونی راه بیندازند.
🔘 انسان چند تا دورۀ بلوغ دارد: یک، بلوغ اولیۀ اجتماعی است که سنّ بلوغش او را از خانه به «جمع رفقا» میکشاند. دورۀ بلوغ دوم، او را از سطح رفقا به وضعیت اجتماعی مسئولانۀ کوچک یعنی «خانواده» میکشاند. این دوتا بلوغ را معمولاً همه سعی میکنند داشته باشند. هرچند فرهنگ غرب دارد همین بلوغ دوم را هم از بین میبرد!
🔘 دورۀ بلوغ سوم، بلوغ اجتماعی است که با افتخار عرض میکنم در بسیج، تبلور پیدا کرده است. بسیج شجرۀ طیبۀ این انقلاب است. این بلوغ، یعنی اینکه من بهدرد مؤمنین بخورم. بلوغ چهارم، آنجایی است که من برای جامعه تدبیر میکنم که به آن میگویند «بلوغ سیاسی»
🔘 انگیزۀ مشارکت در سیاست، همان چیزی است که رهبر انقلاب قبل از انتخابات اخیر فرمودند: «كُلُّكُم راعٍ و كُلُّكُم مَسؤولٌ عَن رَعِيَّتِه»؛ این احساس مسئولیتی است که امیرالمؤمنین(ع) بخاطر آن، دلش خون شد.
🔘 علی(ع) میفرماید: اگر از کمککردن به حق، کوتاه نیامده بودید و وهن باطل را اثبات کرده بودید، آنوقت دشمن شما به شما طمع نمیکرد و بر شما قدرت پیدا نمیکرد.
🔘 بنده الآن تحریمهای غربیها را ناشی از طمعِ غربیها میدانم برای اینکه ما را زمین بزنند؛ این طمع را سیاستورزان نابکار ما ایجاد کردند و الّا دشمنان ما جرأت نداشتند ما را محاصره کنند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۲
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7276
@Panahian_text
🔴آیا میشود امام جامعه بهشیوۀ علی(ع) مدیریت کند اما غریب و مظلوم نماند؟
🔴 تنها راهحل؛ وجود یک «حلقۀ میانی بین امام و امّت» است که بصیرتبخش و سازماندهیکنندۀ مردم هستند
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۲۰
🔻 در مدیریت ولایی، اگر مردم احساس مسئولیت نکنند ولیّ جامعه دچار غربت و مظلومیت میشود
🔻 اگر امامزمان(ع) هم مثل علی(ع) کریمانه برخورد کند و مردم سستی کنند، غربت و مظلومیت تکرار میشود
🔻 آیا امامزمان(ع) به همان شیوۀ علی(ع) مدیریت میکند یا شیوۀ جدیدی میآورد؟
🔻 امامزمان(ع) نیاز به یک حلقۀ میانی دارد که درواقع دولتِ حضرتند؛ اینها با فداکاریِ خود، راه را برای مولا باز میکنند
____
🔘 گفتیم علّت غربت اولیاءخدا احساس مسئولیت نکردن مردم است. اگر مردم نخواستند احساس مسئولیت کنند و خواستند تنبلی و سستی کنند، ولایت هم به آنها زور نمیگوید و نمیخواهد با سیاستبازانه و فریبکارانه و بیتقوا عمل بکند و آنها را به مسیر درست وادار کند، در اینصورت ولایت دچار غربت میشود.
🔘 ولیّ خدا کریمانه و بزرگوارانه برخورد میکند. دزدان قدرت و باندهای مافیایی هم که همیشه هستند، و همهچیز هم به مسئولیتپذیری مردم و امر به معروف و نهی از منکر توسط مردم واگذار شده است حالا اگر مردم، آن بصیرت لازم و آن سازماندهی و عزم و انگیزه برای تحرک را نداشتند، طبیعتاً ولیّ جامعه مثل علی(ع) غریب میماند.
🔘 آیا امامزمان(ع) هم میخواهد مانند علی(ع) رفتار کند یا میخواهد روش را تغییر بدهد؟ اگر روش را تغییر بدهد که این خلاف قرآن است که فرمود «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» چون مردم خودشان باید به قسط قیام کنند. اگر امامزمان(ع) به همان شیوۀ بزرگوارانه و کریمانه رفتار بکند، ولی مردم سستی کنند و از آنطرف، دزدان قدرت هم به میدان بیایند، دوباره امامزمان(ع) هم مثل علی(ع) غریب میماند.
🔘 پس راهحل چیست؟ راهش وجود یک «حلقۀ میانی بین امام و امّت» است؛ گروه برگزیدهای که قویتر از مردم هستند، بهتر از مردم، امام را درک میکنند و بیشتر از مردم برای مردم فداکاری میکنند، اینها سازماندهیکننده و انگیزهبخش به مردم هستند، اینها در مردم علاقه به دین ایجاد میکنند و در میان مردم، بصیرت را پخش و منتشر میکنند.
🔘 امیرالمؤمنین(ع) چنین یارانی داشت که البته آنها را دانه دانه از دست داد. نمونهاش مالک اشتر و عماریاسر است که نقشهای هر کدام با همدیگر متفاوت بود و معاویه گفت امیرالمؤمنین(ع) دو دست داشت، دست راست و چپ او را قطع کردیم.
🔘 وقتی این دستها قطع میشوند، هرچند علی(ع) بین مردم زندگی میکند، ولی انگار بین و ایشان مردم فاصله ایجاد میشود. حضرت کریمانه برخورد میکند؛ ولی ابهّتاش میریزد و خیلیها جرأت جسارت پیدا میکنند. ابهّت و اقتدار این امام مهربان را چه کسی باید حفظ کند؟ اگر اقتدار نباشد، از طرف دزدها و قدرتطلبهای زورگو که حرمتشکنی میکنند، ولیّ خدا و جامعه آسیب میخورد.
🔘 اگر کسی نباشد که حرمت ولیّ خدا را حفظ کند، ولیّ خدا تنها میماند؛ چون بناست خودِ او کریمانه برخورد کند و ممکن است مردم بصیرت و عزم کافی نداشته باشند.
🔘 این حلقۀ میانی بین امام و امت، در واقع دولتِ حضرت هستند. اینها گاهی بهخاطر دفاع از مولا، مظلوم واقع میشوند، حرف میشنوند، غریب میمانند و فدا میشوند اما راه را برای مولا باز میکنند. تیرها را این گروه به جان خود میخرند تا به مولا نخورد.
🔘 یک عدهای باید باشند که تیرها و ضربات را به جان بخرند تا به امام جامعه برخورد نکند. البته هر کسی توان این فداکاری را ندارد. کسی که سعۀ صدر ندارد، میبُرّد و نمیتواند امامش را از غربت بیرون بیاورد.
🔘 امام زمان(ع) باید یارانی داشته باشد که تحمل مظلومیت داشته باشند. یاران امامزمان(ع) هم مانند خودِ ایشان، با مردم کریمانه و باتقوا برخورد میکنند و این مدارا و تحمل را در اوج دارند.
🔘 در زمان امامزمان(ع) چنین یارانی هستند که دولت ایشان را تشکیل میدهند. بهواسطۀ وجود این افراد، بصیرت برای همه فراهم میشود. اینها با رفتارشان، با منششان و با گفتارشان، مسائل را تبیین میکنند. تبیین حق خیلی سخت است. امروز هم حرف حق زدن و نترسیدن از شماتت دیگران، خیلی دشوار است.
🔘 الآن خیلی از روشنفکران و علماء حوزه و دانشگاه در جامعۀ ما بهخاطر ترس از دوقطبیهای کاذبی که در جامعه درست شده، نمیتوانند حرف بزنند، میگویند «اگر حرفی بزنم متهم میشوم به اینکه طرفدار این جناح یا آن جناح هستم»
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۳
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7277
@Panahian_text
🔴دعا برای فرج یعنی «من حاضرم مسئولیت اجتماعیام را انجام بدهم»
🔴مسئولیت اجتماعی، بزرگترین امر واجب الهی است که باید آنرا در زندگیمان وارد کنیم
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۲۱
🔻 اینکه ما به دیگران توجه کرده و حال آنها را درک کنیم، مرحلهای از رشد و بلوغ اجتماعی است
🔻 رسیدن به بلوغ سیاسی، یک مرتبه از مراتب ایمان و بلکه آدمیت است
🔻 وقتی میشود گفت «تربیت دینی، درست انجام شده» که آدمها سیاسی بشوند
____
🔘 در این ماه مبارک رمضان، از چه گناههایی بیشتر باید توبه کنیم؟ از گناههای اجتماعی، از عدم احساس مسئولیت نسبت به جامعه، و ترک امر به معروف و نهی از منکر. به تعبیر مقام معظم رهبری، باید توبۀ اجتماعی کنیم.
🔘 بر اساس آیات قرآن و روایات، مسئولیت اجتماعی بزرگترین امر واجب الهی برای ما است و باید آن را در زندگیِ خودمان وارد کنیم.
🔘 در جلسات قبل، مراحل بلوغ اجتماعی را عرض کردیم؛ مرحلۀ اول، ورود در جمع رفقا، مرحلۀ دوم، تشکیل خانواده، مرحلۀ سوم بلوغ اجتماعی است؛ اینکه دیگران را ببینیم و درک کنیم.
🔘 بعضیها اصلاً به بلوغ سوم نمیرسند یعنی نمیتوانند تکتک افرادی را که در اطرافشان هستند ببینند و نمیتوانند حالِ دیگران را درک کنند. همینکه ما دیگران را ببینیم و بتوانیم حال آنها را درک کنیم، خیلی رشد پیدا کردیم. در اینصورت وقتی خطا کنند ناتوانایی آنها را میبینیم و به آنها حق میدهیم و زود آنها را میبخشیم و هیچوقت کسی را مسخره نمیکنیم.
🔘 بعد از این مرحله، نوبت به دیدن کلّیت جامعه میرسد، یعنی ببینیم کلّیت حرکت جامعه به کدام سمت میرود. در اینجا مقولۀ قدرت و سیاست مطرح میشود. رسولخدا(ص) با این قدرت، میخواست مردم را به رهایی برساند تا در این رهایی، فطرتها جوشیده بشود.
🔘 بیشتر تلاش پیامبر(ص) در این جهت است که موانع را با کمک خودِ ما، از سرِ راه ما بردارد. این موانع در واقع همان قدرتطلبیهایی است که باید جلویش گرفته بشود. اما مردم زمان پیامبر(ص) در این زمینه خوب عمل نکردند.
🔘 انسانها اکثراً سیاسی نیستند. تربیت دینی آنوقتی درست انجام شده است که آدمها سیاسی بشوند. سیاسیشدن یک مرتبه از مراتب ایمان و بلکه آدمیت است. «تو کز محنت دیگران بیغمی نشاید که نامت نهند آدمی» یک برنامۀ دینی اگر منجر به سیاسی شدن افراد نشد، احتمالاً آن برنامه زیاد دینی نیست.
🔘 کسانی که وظیفۀ اجتماعیِ خود را انجام نمیدهند، خیلی در روایات، مذمّت شدهاند. یک نمونه از این وظیفۀ اجتماعی «جهاد» است، البته جهاد، مراتبی دارد و فقط با جنگیدن نیست.
🔘 مرتبهای از جهاد، جهاد با زبان است، مانند همین جهاد تبیین که رهبر انقلاب فرمودند. مرتبهای از جهاد هم با قلب است. جهاد با قلب یعنی اینکه انسان لااقل در قلب خودش، معروف را معروف بداند و منکر را منکر بداند، یعنی از منکر، قلباً بدش بیاید.
🔘 این جنایت و خیانت در حقّ بشر است که ما مسائل اجتماعی را در «اخلاق اجتماعی» محدود کنیم. این یعنی کمک به امام جامعه و کنترل قدرت در جامعه را رها کنیم و فقط بگوییم «بیایید به یک نفر فقیر کمک کنیم!» درحالیکه با کنترل قدرت، میشود ریشۀ فقر را از بین برد.
🔘 انقلابی بودن یعنی دنبال این باشیم که ریشۀ فقر را بکَنیم. دعا برای فرج یعنی «من حاضرم مسئولیت اجتماعیام را انجام بدهم» خدا کسانی را که میخواهند در دوران غیبت، مسئولیت اجتماعی خود را انجام بدهند امتحان میکند تا ببیند آیا میتوانند این مسئولیت را انجام بدهند یا نه؟
🔘 امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحَانَهُ مِنْ تِلْكَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِي عَلَى الرَّعِيَّةِ وَ حَقُّ الرَّعِيَّةِ عَلَى الْوَالِي» بزرگترین حقی که خدا واجب کرده حقّ والی بر مردم است و بعد، حقّ رعیّت بر والی است، وقتی هر دو حق ادا بشود، اوضاع جامعه درست میشود.
🔘 چرا در اعتقادات شیعی، حقّ والی بر رعیّت یا حقّ امام به گردن ما مهمتر است؟ چون امام بنا نیست با زور و مکر و فریب عمل کند. پس با چه قدرتی باید عمل بکند؟ با قدرت مریدان و یارانش که به او قدرت میدهند. همین قدرت امام، برای جامعه امنیت میآورد نه اینکه حتماً اِعمال قدرت بکند. امام زمان(ع) خیلی وقتها اِعمال قدرت نخواهد کرد.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۴
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
panahian.ir/post/7282
@Panahian_text
🔴 فلسطین برای ما ایرانیها یک مسئلۀ ملی هم هست؛ چون صهیونیستها دنبال نابودی ما هم هستند
🔴 کسانی که به امر فلسطین، اهتمام نمیورزند، زیاد آدمهای وطنپرستی نیستند؛ پایش بیفتد مملکت خود را هم میدهند!
💎 تجمع ضدصهیونیستی در دانشگاه امیرکبیر
💠 رهبر انقلاب: اگر مردم اروپا بفهمند که مشکلاتشان از شبکۀ صهیونیستی و آمریکاست، آنوقت دنیای جدیدی پدید میآید
💠 مردم فرانسه در زمینۀ بیداری و مقابله با شبکۀ صهیونیستی پیشتازتر از سایر اروپاییها هستند
💠 اگر دشمن از ما بترسد، امنیت و قدرت ما افزایش پیدا میکند
_
🔹 نکتۀ مهمی در قرآن هست که اگر به آن توجه کنیم، امنیت و قدرت ما افزایش پیدا خواهد کرد. میفرماید: «تُرهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُم» شما باید دشمن خدا و دشمن خودتان را از هیبت و قدرت خودتان بترسانید.
🔹 مسئلۀ فلسطین برای ما ایرانیها یک مسئلۀ ملی هم هست؛ حالا چه آنها اعلام کرده باشند که برای نابودی ایران، نقشه دارند و چه اعلام نکرده باشند که البته بارها این را اعلام کردهاند.
🔹 اینکه ما در مقابل جریان صهیونیستی، شعار اسلامی میدهیم، به این دلیل است که این شعار به ما قدرت میدهد، یعنی قدرت مقابله با دشمنان را به ما میدهد.
🔹 کسانی که به امر قدس و به امر فلسطین، اهتمام نمیورزند، فکر نکنید که آنها فقط آدمهای ایدئولوژیکی نیستند، نه؛ آنها زیاد آدمهای وطنپرستی هم نیستند، پایش بیفتد بدون این بحث دین و ایمان، مملکتشان را هم میدهند، ناموسشان را هم میدهند، یعنی زیاد برایشان مهم نیست، خودشان هم حاضرند به بردگی کشیده بشوند. چون این مسائل از هم جدایی ندارند
🔹 شاید برای بعضیها این مسئله درست تبیین نشده باشد و فکر کنند که روز قدس صرفاً یک روز انقلابی و اسلامی است و یک روزی است که مربوط به مسلمانان جهان است. درحالیکه قطعاً روزی است که مربوط به بشریت است؛ فراتر از مسلمانان.
🔹 رهبر انقلاب ده سال پیش فرمودند: آن روزی که ملتهای اروپا بدانند که این وضعیت ضعفی که دچارش شدهاند، بهخاطر دخالت آمریکا و دخالت شبکۀ صهیونیستی جهانی است، این اعتراضهای بهخاطر اهداف اقتصادی، تبدیل خواهد شد به یک نهضت عظیم اجتماعی؛ آنوقت است که دیگر باید منتظر دنیای جدیدی بود و دنیای جدیدی بهوجود خواهد آمد(14/11/1390)
🔹 مردم فرانسه در این زمینه ظاهراً یکمقدار پیشتازترند و مدام دارند علیه حلقۀ «لندن، واشنگتن، تلآویو» شعار میدهند و یکمقدار متوجه این ماجراها شدهاند. رهبران تظاهرات هفتگی شنبهها هم گفتهاند که ما داریم از انقلاب 57 ایران تبعیّت میکنیم. البته دولت فرانسه با کرونا، این تظاهرات را کنترل کرد و الّا ادامه پیدا میکرد و قطعشدنی نبود.
🔹 در آستانۀ یک «بیداری جهانی» هستیم؛ البته باید این را برای خودمان تبیین کنیم. انشاءالله این طاغوت اصلی امروز جهان، شیشۀ عمرش در فلسطین اشغالی بشکند و البته روند این شکست را هم داریم میبینیم.
🔹 قرآن میفرماید: «الَّذينَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» کسانی که کافرند و برای راه خدا مانع میشوند، خدا اثر عملشان را از بین میبرد... هرچه پول و هرچه امکانات سیاسی جهان در اختیارشان باشد، باز هم کارشان اثر ندارد.
🔹 شما میبینید در این مدتِ بیش از چهل سال، آنها واقعاً کارشان اثر نداشته و روز به روز ضعیفتر شدهاند. دیگر خودشان هم دارند زمزمۀ نابودی خودشان را بهکار میبرند.
🔹 آنها اصلاً نمیتوانند بگویند «فلان کشور با ما همکاری نکرد، فلان امکانات را نداشتیم، محدودیتهای اینچنینی داشتیم...» تنها قومی که در جهان الآن از هر حیث، هیچ محدودیت مادی ندارند، همین جریان صهیونیستی هستند که میخواهند قدس را اشغال بکنند.
🔹 آنها همۀ این کارها را روی معادلات قدرت انجام میدهند؛ مسجد قدس را روی معادلات قدرت دارند میزنند و ما هم باید روی معادلات قدرت آنها را از آنجا بیرون کنیم، آنوقت خواهید دید که چگونه در جهان قدرتمند میشویم و آنها را بیش از پیش دچار اضمحلال خواهند شد.
👤علیرضا پناهیان
🚩 دانشگاه امیرکبیر- ۱۴۰۱/۲/۶
👈🏻 متن کامل:
panahian.ir/post/7283
@Panahian_text
🔴مهمترین راه تأمین قدرت ولیّ خدا برای اینکه بتواند قدرت زورگویان را بگیرد و بین مردم توزیع کند، چیست؟
🔴 طبق آیۀ قرآن، وقتی با عدم رعایت حرمت، نصرت و تبعیت، امام جامعه تضعیف بشود، دیگر امرش نافذ نخواهد بود
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۲۲
🔻پروژۀ پیامبر این بود که قدرت را از زورگویان بگیرد و بین مردم پخش کند؛ هرکه میخواهد به خدا مقرب بشود، در این پروژۀ پیغمبر مشارکت کند
🔻 ولیّ خدا حرکت مردم را برای قدرتگرفتن سامان میدهد؛ وقتی ولیّ خدا قدرت داشته باشد به مردم قدرت میدهد
🔻 قدرت ولیّ خدا با استفاده از حرکتهای سیاسی و زور و ثروت نیست، بلکه با تکیه بر عشق و بصیرت مردم است
🔻 ما در برابر ولیِّ خدا سه وظیفۀ اصلی داریم؛ اول رعایت حرمت، دوم نصرت، سوم تبعیت
____
🔘 پیامبر(ص) میخواست قدرت را از زورگویان بگیرد و در میان مردم پخش کند و ضعف را در میان مردم از بین ببرد. مسیر تکاملیِ دین ما این است که در این پروژۀ پیغمبر، شرکت کنیم.
🔘 هر کسی میخواهد به خدا مقرّب بشود باید در این پروژۀ پیغمبر مشارکت داشته باشد؛ یعنی خودش را از استضعاف بیرون بکشد، دغدغه داشته باشد که قدرت در جامعه کجا میرود، در مقابل مستکبران بایستد و مشارکت کند که قدرت از آنها گرفته بشود و بین مردم توزیع بشود. امر به معروف و نهی از منکر یکی از اسامی همین حرکت است.
🔘 اما این طرح، کامل نمیشود تا زمانی که جایگاه ولیّ خدا در این میانه مشخص بشود. ولیّ خدا حرکت مردم را برای قدرتگرفتن سامان میدهد؛ وقتی ولیّ خدا قدرت داشته باشد به مردم قدرت میدهد.
🔘 قدرت باید از زورگویان گرفته بشود و به مردم داده بشود، لذا باید یککسی توزیع قدرت را بین مردم مدیریت کند. البته کسی باید این کار را مدیریت کند که قدرتش را از دیکتاتوری و زور و ثروت نگرفته باشد؛ کمااینکه امیرالمؤمنین(ع) با بهرهگیری از زور و ثروت، به قدرت نرسید.
🔘 ولیّ خدا نه با زور پول، نه با زور اسلحه و نه با زور قانون حکومت نخواهد کرد؛ او با قدرت سرمایۀ اجتماعی که بین مردم دارد یعنی اعتماد و احترامی که مردم نسبت به ولیّ خدا دارند حکومت میکند.
🔘 ولیّ خدا باید قدرت داشته باشد و این قدرت را از بصیرت، محبت و عشق مردم بهدست میآورد. مردم با احترام و محبتشان نسبت به ولیّ خدا، و با بصیرتشان نسبت به رهنمودهای ولیّ خدا، و با نصرت خودشان، به ولیّ خدا قدرت میدهند.
🔘 در مدیریت ولایی، قدرت ولیّ خدا با استفاده از حرکتهای سیاسی و دیگر ابزار نیست، بلکه با استفاده از عشق و بصیرت مردم است. یعنی این قدرت با فهم و عشق مردم فراهم میشود.
🔘 بالاتر از فرمانبری و اطاعت از ولیّ خدا، لزوم نصرتِ ولیّ خداست. گاهی ممکن است ولیّ خدا امر نکند، ولی شما میگویی «من میخواهم کمکَت کنم» حتی گاهی ولیّ خدا میفرماید «بروید» اما یاران او میگویند اجازه بده ما در راه تو جان بدهیم. در شب عاشورا همین اتفاق افتاد. شب عاشورا شب اطاعت نبود؛ شب نصرت بود. امامزمان(ع) هم این را میخواهد.
🔘 قرآن میفرماید: «فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا...» مردم، باید برای پیامبر(ص) چند عمل اصلی انجام بدهند: اول رعایت حرمت است، دوم نصرت و سوم تبعیت است.
🔘 «عَزَّرُوهُ» یعنی حرمت پیامبر را بالا ببرند. وقتی حرمت و ابهّت او بالا برود، او با محبوبیت و ابهتش کار میکند و مشکلات را حل میکند.
🔘 «نَصَرُوهُ» یعنی مردم باید او را کمک کنند و گاهی کمککردن، بدون امرِ امام است. نصرت یعنی منتظر نمانی که امام به تو امر کند، فقط اجازه بگیری که برای امامت یک کاری انجام بدهی.
🔘 بعضیها حرف را گوش میکنند، اما امرِ ولی را نفله میکنند، بهقدری کِش میدهند و شُل عمل میکنند که مایۀ قدرتِ امام نمیشوند. وقتی امام جامعه را به بهانههای مختلف تضعیف کنید، دیگر رأی او نافذ نخواهد بود.
🔘 شاخص موفقیت جریان رسالت پیامبر(ص) چیست؟ اینکه قرآن میفرماید: «لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ»، تا معلوم بشود چه کسی خدا و رسولش را «بِالْغَيْبِ» کمک میکند.
🔘 حتی اگر ولیّ خدا بالای سرِ ما نبود که نصرتش کنیم تا ابهّت و محبوبیت او کار بکند و مشکل را حل بکند، تو باید در غیبت او هم همانطور ولیّ خدا را نصرت بکنی. لذا الآن نباید بگوییم: چون امامزمان(ع) نیست، پس معلوم نیست من چهکار باید بکنم؟!
🔘 الان وظیفۀ اصلی و کلیدی ما نسبت به امامزمان(ع) این است که باید امام خود را «بِالغَیب» نصرت کنیم یعنی وقتی ایشان بالای سرمان هم نبود کمکش کنیم و برایش محبوبیت و قدرت فراهم کنیم. هیچ کاری مثل انجام این وظیفه نمیتواند ما را به خدا مقرّب بکند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۵
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
panahian.ir/post/7286
@Panahian_text
🔴 برای مقدمهسازی ظهور، چه چیزی کم داریم؟ تعاون و کار جمعی
🔴 سبک زندگی ما در معیشت، اقتصاد و سیاست باید «جمعی» باشد و الا نمیتوانیم امام را نصرت کنیم
📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۲۳
🔻 طبق روایت، مهمترین نیاز جامعه «دلسوزی، تعاون و مشارکت مردم برای اقامۀ حق» است
🔻 علی(ع): هیچ امامی بینیاز از کمکِ مردم نیست؛ امام جامعه برای اقامۀ حق، نیاز به یاری مردم دارد
____
🔘 سؤالی که جلسه قبل مطرح شد، این بود که «ما چگونه میتوانیم برای ولیّ جامعه و امامزمان(ع) مایۀ قدرت باشیم و دقیقاً باید چهکار کنیم؟» در طول تاریخ اسلام همیشه در این زمینه نقص وجود داشته و درست عمل نشده است.
🔘 الآن در جامعۀ خودمان، وضعیت چگونه است؟ ما اگر بخواهیم مقدمهساز ظهور باشیم، باید چهکار کنیم؟ مقدمهسازی ظهور یعنی آنچه از اسلام و عبرتهای تاریخ میفهمیم، اجرا کنیم تا مظلومیت اولیاء خدا تکرار نشود؛ آنوقت به یک جامعۀ نمونه میرسیم که بسیار بهتر از جامعۀ صدر اسلام خواهد بود. کمااینکه امام(ره) فرمود: جامعۀ ما بهتر از جامعۀ صدر اسلام است.
🔘 مردم که یکشبه متوجه نمیشوند بعد از ظهور امامزمان(ع) چگونه باید زندگی کنند. لذا طبق روایات، یک قومی مقدمهساز میشوند «فَیوَطِّئونَ لِلمَهدی سُلطانَه» همین تجربۀ مقدمهسازی برای ظهور، به ملتهای پای رکاب امامزمان(ع) یک آموزش ابتدایی میدهد تا بتوانند درست عمل کنند.
🔘 الآن ما برای مقدمهسازی ظهور، چه چیزی کم داریم و به چه موضوعی باید بیشتر توجه کنیم؟ امیرالمؤمنین(ع) در میان یکی از نبردها در گلایههایی که از مردم داشت، فرمود: «فَهَلُمَّ أَيُّهَا النَّاسُ إِلَى التَّعَاوُنِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ» ای مردم! بشتابید بهسوی تعاون بر طاعت خدا.
🔘 طاعت خدا و اقامۀ حق، بهصورت تنهایی و تکی نمیشود؛ نیاز به تعاون و کار جمعی دارد. آن چیزی که ما الآن کم داریم، کار جمعی است. گروههای مردمیِ سازماندهیشده و تشکیلاتی نیاز داریم؛ البته تشکیلاتی که خودِ مردم راه بیندازند.
🔘 سبک زندگی اسلامی در جامعۀ ما درست تبیین نشده. مثلاً کسانی که به مسجد میروند و نماز جماعت میخوانند، باز هم فردیّتشان از بین نمیرود چون کار جمعی انجام نمیدهند.
🔘 دین اگر ما را در مسجد، جمعمان کرده، لابد مقصودش این بوده که باهم ارتباط بگیریم. الآن در مساجد ما آیا افراد باهم ارتباط دارند؟! آیا کسی که به مسجد میرود، مثل این است که عضو یک گروه شده باشد و نسبت به بقیه، احساس مسئولیت کند؟
🔘 نماز جمعهها و هیئتهای ما هم معمولاً همینطورند. انگار مردم بههیئت میآیند که صرفاً یک برنامهای را تماشا کنند و بروند؛ مثل تئاتر و سینما. ارتباط خاصی باهم ندارند. باید این سبک زندگی را عوض کرد؛ این جمعشدنها، باید در معیشت، در اقتصاد و سیاست، خودش را نشان بدهد و الا ما نمیتوانیم امام خودمان را کمک کنیم.
🔘 الآن نقصِ ما، اعتقاد به امامت علی(ع) نیست؛ الحمدلله این اعتقاد را معمولاً داریم. اما بعد از اعتقاد، باید چهکار کنیم؟ اگر بخواهیم با این اعتقاد، زندگی کنیم در مقام نصرت امام، باید کار جمعی کنیم تا بتوانیم به امام نصرت بدهیم.
🔘 نه فقط در مقام نصرت امام، بلکه در زندگیِ خودمان هم تا جمع نباشیم، زورگوها بر ما مسلط خواهند شد؛ چه در عرصۀ اقتصادی، چه در عرصۀ سیاسی و انتخابات.
🔘 امیرالمؤمنین(ع) فرمود: مهمترین نیاز مردم این است که تناصح کنند؛ تناصح در طاعت خداوند و اینکه خوب با هم تعاون داشته و بههم کمک کنند. تناصح یعنی دلسوزی برای همدیگر. این مهمترین نیاز جامعه است.
🔘 در همین دهۀ آخر ماه رمضان که درواقع آغاز سال حقیقیِ ما هست، تصمیم بگیریم یک کار جمعی انجام بدهیم و یک گوشهای از زندگیمان را به کار جمعی اختصاص بدهیم. «بسیج» پایگاه خوبی برای این کار است. اصلاً بسیج وضع شده برای تعاون و تناصح در راه اقامۀ حق.
🔘 امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: هیچ امامی ولو رتبه و فضیلتش خیلی بالا باشد، مستغنی نیست از اینکه مردم کمکش کنند... حتی گر پیغمبر خدا هم با آن عظمتش، اگر امام جامعه باشد، باز هم باید این مشارکت را داشته باشید.
🔘 بعد میفرماید: (نهتنها امام جامعه بینیاز از کمک مردم نیست) بلکه هیچ کسی هم در جامعه، نمیتواند بگوید که «من کارهای نیستم» ولو اینکه بهظاهر، قدر و منزلتی در جامعه نداشته باشد اما اینطور نیست که او مسئولیت نداشته باشد؛ همه مسئولند.
🔘 هیچکسی نمیتواند بگوید: من کارهای نیستیم، مثلاً من یک کارگر یا مغازهدار ساده هستم... در آخرالزمان، دانه دانۀ آدمها امتحان میشوند، فهمشان و بصیرتشان و تعاونشان امتحان میشود.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۶
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7287
@Panahian_text
🔴 نداشتنِ «زندگی جمعی» منکری است که الان معروف شده است
🔴 بعضیها وارد جمع نمیشوند تا رابطۀشان با خدا لطمه نخورد، درحالیکه مسیر الیالله از متن جامعه میگذرد
📌 #تاریخ_بعثت و #عصر_ظهور (فصل دوم) – ج۲۴
🔻 کسانی که به مسجد میروند اما با دیگران ارتباط نمیگیرند تا اخلاقشان و رابطهشان با خدا بههم نخورد، درواقع سرِ خودشان را کلاه میگذارند!
🔻 در شرایطی که ما اکثراً بهجای زندگی جمعی، زندگی فردی داریم، چطور میتوانیم انتظار ظهور داشته باشیم؟!
____
🔘 اسلام میخواهد رابطۀ بین انسان و خدا را تنظیم کند اما انسان الّا و لابد در مسیر سلوک الیالله باید از جامعه عبور کند یعنی شما برای خودسازیتان باید از مسیر جامعهپذیری، اجتماعیشدن و احساس مسئولیت دربارۀ جامعه عبور کنید و الّا نفستان را از بدیها پاک نخواهید کرد.
🔘 هیچ کسی نمیتواند رابطۀ خودش با خدا را بدون در نظر گرفتن خلق درست بکند. یعنی جامعه در ذات سلوک و تقرب فرد الیالله، حضور دارد. فرد باید از جامعه عبور کند و امتحاناتش را در متن جامعه پس بدهد.
🔘 آنهایی که در مسجد جمع میشوند ولی برای اینکه رابطۀشان با خدا بههم نخورد، اخلاقشان خراب نشود، دچار غیبت نشوند یا دچار دوستی و دشمنیها نشوند، ارتباطشان را با بقیه قطع میکنند، درواقع سرِ خودشان را کلاه میگذارند. بدون حضور در جامعه، هنوز رابطه با خدا شکل نگرفته که تو میخواهی این رابطهات بههم نخورد!
🔘 آنها میخواهد با وارد نشدن در متن جامعه، رابطۀشان با خدا لطمه نخورد، درحالیکه این رابطۀ با خدا، خیالی است! رابطۀ واقعی با خداوند وقتی برقرار میشود که شما وارد جمع بشوی، تعاونی راه بیندازی، در جریان کارها، برادران دینیات را تحمل بکنی، مشکلاتشان را برطرف بکنی، عیبهای آنها را به خودت بگیری، خوبیهای خودت را به برادران دینیات نسبت بدهی و...
🔘 حداقلّ زندگی جمعی این است که مثلاً مردمان یک مسجد، مانند اعضای یک گروه یا تشکیلات باشند. اعضای این گروهها باید باهم ارتباط داشته باشند و باهم زندگی کنند.
🔘 سادهترین ارتباط اعضای این گروهها باهم، این است که از حالِ همدیگر باخبر بشوند، به هم محبت کنند، تولد همدیگر را تبریک بگویند، در شبکۀ اجتماعی یک گروه تشکیل بدهند، اظهارنظر کنند، یک فعالیت فرهنگی انجام بدهند و... ارتباط قویتر در این است که باهم کار اقتصادی کنند، مثلاً تعاونی مصرف راه بیندازند
🔘 وقتی ما در متن سلیقههای مختلف و در بستر اختلافات، توانستیم با هم برادری کنیم، آنوقت آدمیّت ما معلوم میشود و الا اینکه از جمع فاصله بگیریم تا یکوقت اختلافی پیش نیاید که هنر نیست!
🔘 امام صادق(ع) میفرماید: مانند حیواناتی نباشید که در چراگاه کنار هم هستند اما از حالِ هم بیخبرند و ارتباطی باهم ندارند. (امالی طوسی/411) خیلی بد است انسانهایی که در کنار هم زندگی میکنند، ارتباطشان باهم، اینگونه باشد و اینقدر نسبت به هم، بیتفاوت باشند.
🔘 امیرالمؤمنین(ع) علّت تفرقه و جدایی مؤمنین از هم را خباثت باطن ذکر میفرماید «مَا فَرَّقَ بَيْنَكُمْ إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ» چیزی بین شما تفرقه نمیاندازد مگر خباثت باطنی و بدی پنهان درونی. وقتی اینطور بشوید، همدیگر را یاری نمیکنید، برای هم دلسوزی نمیکنید، به هم بذل و بخشش نمیکنید و...
🔘 مؤمنین بر اساس دین خدا با هم برادر هستند. الان شما مسجدی را نشان بدهید که آدمهایش، باهم پیوند اخوّت و برادری دارند و اقتضائاتش را هم رعایت میکنند. آنوقت ما چطور میخواهیم در شرایطی که «زندگی فردی» داریم و باهم ارتباط گروهی نداریم، انتظار رشد و ظهور داشته باشیم؟! ما واقعاً باید سبک زندگیمان را تغییر بدهیم.
🔘 ما باید سالها زندگی جمعی داشته باشیم تا بتوانیم ظهور حضرت را درک بکنیم و در آن زمان زندگی کنیم. البته ممکن است ما یک شبِه، راه صدساله را برویم و انشاءالله ظهور هرچه سریعتر رخ بدهد ولی بالاخره این راهی است که ما باید برویم؛ سبک زندگی مؤمنان باید تغییر کند. اینطوری که الآن ما داریم زندگی میکنیم، صحیح نیست.
🔘 الآن فرهنگ ما طوری شده است که ارتباط نگرفتن و قاطی نشدن با جمع و خود را جمع جدا کردن، نهتنها بد نیست بلکه انگار یک کلاسی هم دارد، یعنی افراد پُز میدهند که «ما به کسی کاری نداریم!» الآن زندگی جمعی نداشتن منکری است که معروف شده است.
🔘 امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: شما مردم تا وقتی با هم متعاونانه زندگی میکنید بهخیر هستید و بدبخت نمیشوید. و در جای دیگری میفرماید: ملتها با یکدلی و «عزم واحد» به آقایی و بزرگی میرسند و با تفرقه و اختلاف، دچار ذلت و حقارت میشوند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۷
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7291
@Panahian_text
🔴 قدرت مرکزی در حکمرانی اسلامی وقتی افزایش پیدا میکند که امام جامعه بتواند از قدرتش کمتر خرج کند
🔴 علی(ع) در دورۀ حکومت، هرچه از قدرتش بیشتر خرج کرد، غریبتر شد چون مردم همراه نبودند
📌 #تاریخ_بعثت و #عصر_ظهور (فصل دوم) –ج۲۵
🔻 پیامبر و امام، نباید نیاز باشد که زیاد امر کنند چون مردم با مشارکت مداوم سیاسی خود، باید تضمینکنندۀ اداره صحیح جامعه باشند
🔻 خیلیها تصور میکنند ولایت، یکنوع دیکتاتوریِ صالحانه است که فرد صالحی فرمان بدهد و همه گوش کنند!
🔻 عدم امکان دزدی در حکومت امامزمان(ع)، بهخاطر قدرت منتشرشده بین مردمی است که مسئولیتپذیر، ناظر و فعالند
____
🔘 وقتی از ولایتمداری حرف میزنیم و میگوییم «باید از ولیّ جامعه تبعیّت کرد» اگر در کنارش نقش مردم و تعهد آنها نسبت به حکمرانی و جامعه را ذکر نکنیم، تصوری که از ولایت در ذهنها ایجاد میشود یک نوع دیکتاتوریِ صالحانه و مصلحانه است، به این معنا که فرد صالحی فرمان بدهد و همه گوش کنند تا سعادتمند بشوند.
🔘 البته ولایت، فرمان هم میدهد اما وظیفۀ ما «مسئولیتپذیری، دخالت در سیاست و فعالیت برای سعادت جامعه» است، یعنی اینطور نیست که ایشان صرفاً فرمان بدهد و ما مثل ربات، عمل کنیم و هیچگونه مسئولیت و نقشی جز فرمانبری نداشته باشیم.
🔘 خدا و رسولش میخواهند به ما نقش بدهند و این فرمان خداست که تکتک شما مسئول هستید «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه» امام جامعه هم این حرکت جمعی را رهبری میکند؛ مثل رهبرِ یک گروه نوازنده که خودش ساز نمیزند، بلکه صداها از سازهای اعضای گروه بیرون میآید.
🔘 نصرتِ امام با اطاعتِ صرف از امام فرق دارد. شب عاشورا شب اطاعت نبود شب نصرت بود، چون امام حسین(ع) به یارانش امر نکرد که «بمانید!» شب عاشورا شب تشخیص بود نه شب تکلیف. اولیاء خدا میخواهند ما به این حد از تشخیص برسیم.
🔘 اینکه پیامبر(ص) منافقین را لو نمیداد و خیلی تحمل و مدارا میکرد، فقط بهخاطر بیظرفیتی مردم نبود و فقط بهخاطر نگرانی ایشان از منافقین و دشمنان هم نبود. پیامبر(ص) میخواست مردم خودشان به قدرت تشخیص برسند.
🔘 چرا اینقدر به ما تأکید فرمودهاند که «تعاون داشته باشید؟» اساساً بار حکومت دینی، برای دولت باید بار سبکی باشد و دولت در حکومت امامزمان(ع) کوچک است؛ بار قوۀ قضائیه هم سبک است چون امکان دزدی وجود ندارد. عدمِ امکان دزدی هم بهخاطر قدرت مرکزی نیست، بلکه بهخاطر قدرت منتشرشده بین مردمی است که همه ناظر و فعال و مؤثر و مسئولپذیرند.
🔘 مدرسۀ خوب مدرسهای است که مدیر و معلمهایش خسته نشوند چون بار ادارۀ مدرسه روی دوش بچهها گذاشته شده؛ مثلاً بهجای ناظم، خود بچهها صفها را مرتب میکنند و حضور و غیاب را بررسی میکنند. اگر بچهها خودشان جامعۀ کوچک مدرسه را اداره کردند و شما از صد مورد فقط در یک مورد دخالت و اعمال قدرت کردی، آنوقت بچهها رشد میکنند.
🔘 قدرت حکومت امامزمان(ع) بهخاطر این است که افراد جامعه، همه قدرتمند و منتظرِ اشارۀ ایشان هستند. البته امامزمان(ع) از این قدرتش، زیاد استفاده نمیکند چون حضرت، بهخاطر حضور و مشارکت مردم، اصلاً نیاز ندارد از قدرتش استفاده کند.
🔘 قدرت مرکزی وقتی افزایش پیدا میکند که آن را کم خرج کنیم. پیامبر و امام نباید زیاد امر کند و اصلاً نیاز نداشته باشد امر کند؛ این یعنی یک قدرت باشکوه! ما باید به ولایت، قدرت بدهیم اما چگونه؟ با بله قربان گفتن!؟ نه؛ با تشخیصی که ما بین خودمان داریم و کسی جرأت نمیکند بهخاطر حضور ما، بصیرت ما و نظارت ما، نسبت به ولایت، تمرّد کند.
🔘 دولت مرکزی ولایی، دولتی است که بهخاطر حضور مردم، زحمتش کم است و بهخاطر احساس مسئولیت مردم، دولتی کوچک است، البته قدرت مرکزی آن بالاست بهخاطر اینکه نیازی نیست زیاد اِعمال بشود، اینجا سیستم امر بهمعروف و نهی ازمنکر حاکم است. مجلسِ آن هم مثل مجلس ما اینهمه قانون تصویب نمیکند. وقتی کار دست خودِ مردم باشد خودشان با توافقِ هم، کارها را جلو میبرند لذا نیازی به تصویبِ اینهمه قانون نیست.
🔘 در دوران ظهور، امامزمان(ع) نیاز ندارد زیاد از قدرت خودش خرج کند. امیرالمؤمنین(ع) در دوران حکومتش، هرچه از قدرتش بیشتر خرج کرد، غریبتر شد. به حدی که میفرمود: من هرچه به شما امر میکنم شما گوش نمیدهید. از دست شما خسته شدم...
🔘 اصلاً چرا امیرالمؤمنین(ع) اینقدر باید امر کند؟! چون مردم، اهل تشخیص نبودند و همدیگر را امر و نهی نمیکردند. نباید بگوییم «چرا حرف حضرت را گوش نمیکردند؟» بلکه باید بگوییم «چرا خودشان تشخیص نمیدادند که لازم باشد حضرت امر کند؟!»
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۸
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7293
@Panahian_text
🔻 به طرح «محلۀ مردمسالار» بپیوندید:
🔴 طرح محلۀ مردمسالارِ بسیج، هستۀ اصلی طرح تحوّل حکمرانی و کوچکسازی دولت بهمعنای واقعی کلمه است
🔴 زیباترین بخش دین، «مردمسالاری حقیقی» است که با سیستم امر بهمعروف و نهی از منکر، محقق میشود
📌#تاریخ_بعثت و #عصر_ظهور (فصل دوم) – ج۲۶
🔻 در طرح محلۀ مردمسالار، کارهای مردم توسط خودِ مردم انجام میشود
🔻 یکی از دلایل اختلافات داخلیِ بیهوده این است که مشغول مسئولیت جهانیمان نیستیم
🔻 انقلاب ما نرمافزاری برای آزادسازی جهان است؛ اگر در خودمان محدود بشویم محکوم به شکستیم
____
🔘 قرآن میفرماید: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» شما بهترین امّت و بهترین گروهی هستید که برای مردم جهان خارج شدید؛ چرا؟ شاید دلیلش، ادامۀ همین آیه باشد: «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» این چقدر زیباست و ما چقدر در بیان این حقیقت و این ساختار برای مردم جهان، ضعف داریم!
🔘 در این آیه، ارتباط بین «امر بهمعروف و نهی از منکر» بهعنوان یک سیستم، با جهان و رسالت جهانی ما کاملاً پیداست. شاید این آیه میخواهد بفرماید که شما برای بشریت مفید هستید و مهمترین ویژگی ما برای مفید بودن برای بشریت، مردمسالاری حقیقی است که امر به معروف و نهی از منکر نام دارد.
🔘 الآن ما زیباتر از این قسمت دین، هیچ حرفی برای مردم جهان نداریم. اگر شما آخرِ حرفهای اخلاقیتان را برای مردم جهان بزنید، میگویند «ما خودمان اینها را میدانیم، این چیزها را ما هم داریم...» راست هم میگویند؛ آنها هم شبیهِ این حرفها را در کلمات حضرت عیسی(ع) و حضرت موسی(ع) دارند.
🔘 ما چه چیزی داریم که انصافاً خیلی متفاوت و خیلی جذاب و دلبرانه است؟ سیستم امر به معروف و نهی از منکر. ما اینجا یک ساختار مردمی داریم؛ یعنی سیستم امر به معروف و نهی از منکر که همان مردمسالاری دینی است در مقابل دموکراسی دروغین است. این پرجاذبهتر از همۀ بخشهاست.
🔘 همین الآن در صدر اخبار جهان، اخبار سیاسی و اخبار معطوف به قدرت قرار دارد و ما برای قدرت، طرح داریم؛ طرحمان «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» است. حجاب، نماز، روزه، حج و زکات؛ هیچ کدام جذابترین بخش دین نیست. اگر شما بگویی «ما زکات داریم» او میگوید ما هم خیریه داریم که به فقرا کمک میکنیم.
🔘 اگر شما بگویی: ما عزاداری برای امامحسین(ع) داریم، آنها هم یک جاهایی برای عیسی(ع) عزاداری میکنند و میگویند ما هم یکطور دیگری ابراز ارادت میکنیم. البته آنها ادامۀ امر امامت و نبوت و ادامۀ این ستارۀ دنبالهدار و عمق استراتژیک آن را-که همان ساختار امر به معروف و نهی از منکر است- ندارند.
🔘 بسیج، یک طرحی دارد با موضوع محلۀ مردمسالار؛ این طرح غوغاست! هر کسی میخواهد بحثهای روزهای قبل را پیگیری کند و میپرسد «عملاً باید چهکار کنیم؟» بنده میگویم «به طرح محلۀ مردمسالار بپیوندید!»
🔘 در طرح محلۀ مردمسالار-که بسیج، چند سالی است در خیلی از مناطق کشور راه انداخته است- کارهای مردم توسط خودِ مردم انجام میشود. اینطور نیست که بسیج، پستِ بازرسی و شناسایی بگذارد و صرفاً به امنیت بپردازد. بسیج، این شناسایی را برای پیداکردن فقرا، برای راهاندازی شغل، برای پیداکردن استعدادها، برای پیوند زدن بین بخشهای مختلف، در همۀ زمینهها دارد اعمال میکند.
🔘 طرح محلۀ مردمسالار، تحقق ساختار امر به معروف و نهی از منکر و همان «تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوى» و طرح تحوّل حکمرانی و کوچکسازی دولت بهمعنای واقعی کلمه است. در نهایت، دولت هم هیچ راهی ندارد جز اینکه خدمتگزارِ این طرح بشود. این طرح، مفاسدی مثل مفاسد شوراهای شهر را-که بعضاً پیش آمده- ندارد چون باندهای مافیایی، دیگر قدرت ندارند که بخواهند افراد خودشان را بهوسیلۀ لیستها به مجلس بفرستند. در این طرح، همهچیز شفاف است.
🔘 بهخاطر این طرح، از بسیج قدردانی میکنم اما این گلایه را هم دارم که چرا گروهها و کمیتههای مختلف جهانی درست نکردید که به فکر مردم جهان باشند؟ یکی از دلایل اختلافات داخلی بیهودۀ ما این است که مشغول مسئولیت جهانیمان نیستیم. حضرت امام میفرمود که اگر ما محدود به خودمان بشویم شکستمان قطعی است...
🔘 انقلاب ما نرمافزاری برای آزادسازی جهان است. ما باید صادرکنندۀ مردمسالاری به جهان باشیم؛ بهحدی که مردم جهان انتخاب کنند دموکراسی دروغین آمریکایی میخواهند یا مردمسالاری واقعی به سبک ایران؟ کار فرهنگی ما هم اگر محدود به مصرف داخلی بشود، خیانت است.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۹
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7296
@Panahian_text
🔴 استنتاج مردمسالاری دینی از دین، نیازمند «هوش سیاسی» و «هوش استراتژیک» است
🔴 بدون هوش سیاسی، نه میشود از امام تبعیت کرد نه از او دفاع کرد؛ حتی اگر به امامتش معتقد باشیم
📌#تاریخ_بعثت و #عصر_ظهور (فصل دوم) – ج۲۷
🔻 جرم شهید شیخ فضلالله نوری، داشتن هوش سیاسی و هوش استراتژیک بود!
🔻 اگر حوزه، دانشگاه و مدرسه «حافظهمحور» باشند، فاتحۀ هوش سیاسی خوانده میشود
🔻 آن کسانی هوش سیاسی دارند که معادلات قدرت و معادلات نفوذ را درک میکنند
____
🔘 همانطور که علامۀ طباطبایی(ره) میفرماید، اسلام یک دین اجتماعی است. اسلام بهطور مشخص، راهکاری برای حکمرانی مردمی دارد که ما آن را با عنوان «مردمسالاری دینی» میشناسیم. این راهکار، همۀ مردم را وسط میآورد و مسئول میداند، به آنها قدرت میدهد و قدرت را بین مردم توزیع میکند و این مهمترین امر دین است.
🔘 ولایت، هدایتکنندۀ قدرت مردمی است. معنای ولایت این نیست که قدرت را از مردم بگیرد تا مردم قدرت نداشته باشند. اتفاقاً کار ولایت این است که مردم را قدرتمند تربیت کند. رابطۀ مردم با ولایت، یک رابطۀ بسیار دیدنی، باشکوه و پیچیده است.
🔘 خیلی از کسانی که از هوش سیاسی لازم برخوردار نیستند، تلقیشان از ولایت، یک مسئلۀ اعتقادیِ صرف است، آنها از احکام و دیگر معارف دینی، تلقی سیاسی ندارند و وجه سیاسی دین را متوجه نمیشوند.
🔘 وقتی افراد، وجه سیاسی و حکمرانیِ «امر بهمعروف و نهی از منکر» را متوجه نمیشوند، آنرا به موضوع حجاب، تقلیل میدهند. درحالیکه امر بهمعروف و نهی از منکر، طرحی است برای اینکه در جامعه نه مستضعفی باقی بماند و نه مستکبری تولید بشود.
🔘 ما نیاز به «هوش سیاسی» و «هوش استراتژیک» داریم. هوش سیاسی بهتنهایی کافی نیست. هوش سیاسی میتواند برای ما تحلیل درست سیاسی بکند ولی هوش استراتژیک، راه حرکت به سوی آینده را هم نشان میدهد.
🔘 بعضیها نه هوش سیاسی دارند و نه هوش استراتژیک! چون هوش سیاسی ندارند نمیتوانند وضع کنونی را تحلیل کنند و الگوهای درست را درک نمیکنند. کسانی که هوش سیاسی نداشته باشند نه میتوانند از امامشان تبعیت کنند و نه میتوانند از او دفاع کنند، هرچند به امام معتقد باشند.
🔘 آن کسانی هوش سیاسی دارند که معادلات قدرت و معادلات نفوذ را درک میکنند. نفوذ و قدرت دوتا از موضوعاتی است که در هوش سیاسی خیلی مؤثر است.
🔘 امیرالمؤمنین(ع) فرمود: کسی نمیتواند این عَلم را حمل بکند مگر اینکه اهل بَصَر، صبر و علم باشد «إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَق» اینجا بَصَر یعنی همان هوش سیاسی و هوش استراتژیک.
🔘 مثلاً کسی که بخواهد مردمسالاری دینی را از دین استنتاج بکند، نیاز به هوش استراتژیکِ مرحوم شاهآبادی(استاد عرفان حضرت امام) و نیاز به هوش سیاسی و استراتژیک شهید صدر دارد.
🔘 رابطۀ دین و قرآن با هوش سیاسی چیست؟ حلّ مسائل اجتماعی، نیاز به هوش سیاسی دارد. اگر حوزه، دانشگاه و مدرسه «حافظهمحور» باشند، فاتحۀ هوش سیاسی خوانده شده است.
🔘 باید شیوۀ امتحانها را عوض کنند، مثلاً بگویند «شما هرچه بلد هستی مال خودت! این مسئله را برای ما حل کن...» یا بگویند: اصلاً شما کتابباز امتحان بدهید، بروید خانۀتان این مسئله را حل کنید و فردا بیاورید و الّا شما حق ندارید عالیترین مدرک دانشگاه، حوزه و مدرسه را بگیرید.
🔘 شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری، دارای هوش سیاسی و استراتژیک بود. در یک زمان کوتاه، بسیاری از همدرسیها و علمای برجسته از ایشان عقب ماندند و ایشان به دار کشیده شد و جرم ایشان، داشتن هوش سیاسی و هوش استراتژیک بود!
🔘 ایشان میگفت مشروطهای که از سفارت انگلستان بیرون بیاید بهدرد مردم نمیخورد... متأسفانه اکثر فقهای آن زمان حرفهای ایشان را متوجه نمیشدند. برخی از علما با ایشان مخالفت کردند اما بعداً متوجه شدند و پشیمان شدند. الآن هم بعضیها طرفدار اندیشۀ اشتباه همان علمایی هستند که دیر متوجه شدند؛ یعنی همان طرز تفکرها امروز هم در جامعۀ ما هم هست.
🔘 شیخ فضلالله نوری با هوش سیاسی و استراتژیک خودش پیشبینی کرده بود که اگر مشروطهچیان غربزده موفق بشوند، کشور را بهسمت نابودی اسلام، رواج بیبندوباری، شیوع منکرات و مسکرات، کشف حجاب و دوری قرآن از جامعه سوق خواهند داد.
🔘 تأسف میخورم که ما برای غربشناسترین فقیه تاریخ معاصر یعنی شیخ فضلالله نوری کار بزرگ سینمایی انجام ندادیم تا افتخار ما در مقابل غرب باشد. بناست امروز حوزۀ علمیه تهران برای شیخ فضلالله نوری بزرگداشت بگیرد. من به حوزۀ علمیه تهران تبریک میگویم و از حضرت آیتالله رشاد که در این جهت اقدام کردند تشکر میکنم.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۱۰
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7298
@Panahian_text
🔴 میترسم کسانی که در جهاد تبیین مشارکت نمیکنند جزو خاذلین قرار بگیرند
🔴 دین با حکومت و دولت باقی نمیماند؛ اگرچه دولت رسولخدا(ص) و حکومت عدل علی(ع) باشد!
🔴 دین با زبان همۀ مؤمنین باقی میماند؛ وقتی حرف دین بر زبان همه جاری شد، دین باقی میماند
📌 #جهاد_تبیین –حرم حضرت معصومه(س) - ج۱
🔻چرا با اینهمه طرفدار انقلاب، حزباللهیها فکر میکنند وضع دارد خرابتر میشود؟ چون انقلابیها ساکتند لذا کمتر بهنظر میرسند!
🔻با اینهمه آدم خوب و فهمیدۀ جامعۀ ما، فضای مجازی باید محلّ تهدید دشمن باشد نه ما!
🔻طبق آیۀ قرآن، وقتی ولیّ امر جامعه یک «امر جامع» را مطرح کرد باید برنامۀ زندگی ما بر اساس آن تغییر کند
🔻با پاسخ دادن به یک شبهه میتوانی نامت را جزو مجاهدین ثبت کنی؛ مثل عمّار!
____
خیلی از آدمهای خوب و معتقد نمیدانند که «امر جامع» چیست؛ با اینکه در قرآن تصریح شده «...وَ إِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ» وقتی پیامبر(ص) یک مسألۀ مهمِ دارای اولویّت در جامعه را اعلام میکند، کسی نباید از نزد پیامبر(ص) برود مگر اینکه اجازه بگیرد؛ این آداب اطاعت از ولیّ خدا را نشان میدهد.
تقاضای بنده این است که این آیه قرآن را در مساجدمان نصب کنیم تا همه با آن آشنا بشوند. وقتی ولیّفقیه یک امر جامعی را مطرح میکند، انسان مؤمن، امر جامع را رها نمیکند که دنبال کارِ خودش برود بلکه برنامۀ زندگیاش را بر اساس آن، تغییر میدهد.
الآن ولیِّ امر جامعۀ مسلمین یک امر جامع بهنام «جهاد تبیین» را مطرح کرده و فرموده: جهاد تبیین، واجبِ فوریِ عینی است! این باید در زندگی و برنامههای ما تفاوت ایجاد کند، متأسفانه خیلیها برنامۀ زندگیشان را تغییر ندادهاند تا به جهاد تبیین برسند! طلبهای که بعد از امرِ جامع «جهاد تبیین»، برنامۀ زندگی و کار و تحصیلش هیچ تغییری نکرده، آیا میتواند به مردم، دین یاد بدهد!
من چهکار میتوانم انجام بدهم؟ مثلاً یک گوشیِ موبایل دستم هست، لااقل میتوانم چهار تا پیام بگذارم، لایک کنم، چند تا پیام را فوروارد کنم، یا میتوانم برای چهارتا صفحه، فالوور بشوم، بالأخره باید یک حرکتی انجام بدهم!
قرآن میفرماید: اگر ایمانت خیری نرسانده باشد، روز قیامت این ایمان بهدردت نمیخورد! «لا يَنْفَعُ نَفْساً إيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ في إيمانِها خَيْراً» امامباقر(ع) فرمود: منظور از این خیر، نصرت امام است؛ یعنی ایمانش باید به ما اهلبیت (یا به خطّ اهلبیت) کمک کرده باشد، کمک با زبان هم مثل کمک با شمشیر است!
با اینکه هر سال طرفداران انقلاب از نظر کمّی و کیفی بهتر و بیشتر از سال قبل میشوند اما اکثر حزباللهیها فکر میکنند که هر روز دارد وضع خرابتر میشود، چرا؟ چون همه ساکتند! در تظاهراتها که جمع میشوند، میگویند «عجب جمعیّتی! اینهمه محجّبه، اینهمه انقلابی!» چرا تعجّب میکنند؟ چون وقتهای دیگر، همه خاموشند، لذا معلوم نیست که تعدادشان زیاد است.
پیامبر(ص) به عمّار یاسر که در مقابل شبههافکنی یهودیان مدینه ایستاد جوابشان را داد، میفرماید: «فَأَنْتَ مِنَ الْمُجَاهِدِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الْفَاضِلِينَ» شما هم میتوانید همینطوری، نام خود را جزو مجاهدین در راه خدا ثبت کنید.
دین با کلاسِ اصول عقائد و با تبلیغ توسّط علما و اهل حوزه باقی نمیماند. دین با دولت و حکومت هم باقی نمیماند؛ اگرچه دولت رسولخدا(ص) و حکومت عدل علی(ع) باشد! دین با زبان همۀ مؤمنین باقی میماند؛ وقتی حرف دین بر زبان همه جاری شد، باقی خواهد ماند.
آدم حزباللهی منتظر نشسته و میگوید: اگر اوضاع اقتصادی خوب بشود، إنشاءالله همه انقلابی میشوند! حکومت علی(ع) که مشکل اقتصادی نداشت. پس چرا آنگونه شد؟ حضرت میفرماید: چون شما در مقابل باطل، ساکت ماندید و نگفتید «این غلط است» لذا امثال معاویه بر شما مسلّط میشوند.
با اینهمه آدمِ خوب و فهمیدهای که در جامعۀ ما هست و با این فضای مجازی که در اختیار همه است؛ نهتنها فضای مجازی نباید محلّ تهدید جامعۀ ما باشد بلکه باید محلّ تهدید دشمن باشد، و محلّ فرصت ما باشد؛ البته اگر این ساکتین از خواب بیدار بشوند! خدا برخی از ساکتین-البته نه همۀ آنها- را در قرآن لعنت میکند چرا؟ چون یک جایی باید یک حرفی را بزند، اما نمیزند.
میترسم کسانی که در جهاد تبیین مشارکت نکردند و بر این امر جامع مقیم نشدند، خدای ناکرده جزو خاذلین قرار بگیرند. شاید تقصیر ما طلبههای حوزه است که دین را بد معرّفی کردهایم؛ طوری معرّفی کردهایم که جوان مؤمن، نماز میخواند امّا دین را تبلیغ نمیکند!
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۲/۲۰
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7299
@Panahian_text
🔴 اصلاً چرا تبیین لازم است؟ چون مسیر هدایت، پیچیدگی دارد
🔴 پیچیدهترین بخشی که نیاز به تبیین دارد، عرصۀ سیاسی است که محلّ مظلومیت اولیاء خداست
📌 #جهاد_تبیین –حرم حضرت معصومه(س) - ج۲
🔻 دینداری یعنی حلّ معما؛ بدون تفکر و صرفاً با یادگیری عقاید و احکام، پیچیدگی دین مشخص نمیشود
🔻 بعد از تبیینِ دین «تفکر» لازم است؛ حتی تبیین پیامبر(ص) هم جای تفکرِ مردم را نمیگیرد
🔻 دشمنانِ ما از پیچیدگی و ابهامی که در تطبیقِ دین بر جزئیات زندگی هست، سوءاستفاده میکنند
____
اساساً چرا «تبیین» لازم است؟ چون قرآن و مفاهیم دینی و پیداکردن راه هدایت، یکمقدار پیچیدگی دارد و ما در زندگی فردی و اجتماعی، میتوانیم خودمان را در پیداکردنِ راه هدایت، فریب بدهیم و دیگران هم میتوانند ما را فریب بدهند.
ما در جامعۀ خودمان، این پیچیدگی را خوب جا نینداختهایم و حتی گاهی برعکسِ آن را گفتهایم؛ یعنی گفتهایم که راه، کاملاً واضح و روشن است. البته به یک معنا راه، روشن است اما بعد از تفکر، بعد از تقوا، و قدرت تشخیصی که خدا عنایت میکند که نامش «فرقان» است.
صرفاً با یادگیری اصول عقاید و احکام و یکسلسله داناییها، راه برای کسی مشخص نمیشود؛ نه در زندگی فردی و نه اجتماعی. بلکه اگر کسی اطلاعات دینی داشته باشد اما نخواهد تفکر کند، چهبسا پیچیدگیهای این راه، برای او بیشتر بشود و اطلاعاتش موجب گمراهی بیشترش بشود.
خداوند میفرماید «وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» یعنی ما قرآن را نازل کردیم، اما تبیینِ پیامبر هم لازم است. اینجا دو مرحله دارد: مرحلۀ اول «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ» یعنی پیامبر باید برای مردم تبیین کند. مرحلۀ دوم «لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» یعنی مردم باید بعد از تبیین پیامبر، تفکر کنند.
بدون تفکر، حتی با تبیین پیامبر(ص) هم بهجایی نمیشود رسید. حتی اگر در محضر ائمۀ هدی هم باشید، اینطور نیست که هر روز صبح، از امام معصوم بپرسید «آقا امروز من چهکار کنم؟» ایشان هم دقیقاً همهچیز را بگوید و شما این دستورها را فهرست کنی و از صبح تا شب دانهدانه انجام بدهی! اصلاً دین ، این سبکی نیست.
اولیاء خدا در مسائل فردی و اجتماعی، هیچوقت بنا نداشتند تمام جزئیات را بههمه بگویند. بلکه انتظار داشتند مردم، خودشان بفهمند و گاهی به مردم اجازۀ اشتباهکردن میدادند. پس چون همهچیز کاملاً واضح و روشن نیست، ما باید در مقام عمل، در مقام تشخیص مصداق و در مقام تشخیص اولویت، تفکر کنیم.
دشمنان ما از پیچیدگیهای زندگی و ابهامی که در دین هست، در مقام تطبیقدادنِ دین بر جزئیات زندگی سوءاستفاده میکنند. اصلاً همیشه دینداری کردن در زندگی فردی و اجتماعی یعنی حلّ معما. معما هم یک سؤال ساده نیست و فکر میخواهد، چون پیچیدگی دارد و یک فریبی در آن هست.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «يَبْتَلِي خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا يَجْهَلُونَ أَصْلَه» خدا در موضوعاتی امتحان میگیرد که یک جهلی برای ما وجود دارد. همین جهل و بیخبری، جزئی از ماجرای امتحان الهی است. پیشنهاد میکنم به عنوان یک تاکتیکِ ضدّ عملیات روانی دشمن، هرجا خواستید کار تبیینی کنید، اول همین روایت را به مردم یاد بدهید: خدا از چیزهایی امتحان میگیرد که انسان یک بخشهایی از آن را نمیداند.
در امتحانها معمولاً برخی سؤالها طوری پرسیده میشود که شما جواب غلط را انتخاب کنید؛ امتحانات الهی هم گاهی اینگونه است. گاهی خدا طوری فضا را پیچیده قرار میدهد که آدمها بتوانند از این پیچیدگیها سوءاستفاده کنند.
اگر خدا کسی را ناسالم و نالایق ببیند، او را به اشتباه میاندازد. مثلاً شما از سرِ رفیقبازی، یک کسی را-که آدم لایقی نیست- بهزور متقاعد کردهای و به مسجد آوردهای، درست در همان شب، خدا کاری میکند که مثلاً کفشهایش گُم بشود یا دزدیده شود، او هم میگوید «این مسجد شما دزدبازار است! من دیگر نمیآیم!»
هم در عرصۀ زندگی فردی نیاز به تبیین و تفکر داریم هم در زندگی اجتماعی. اما به زندگی اجتماعی که میرسیم اوضاع پیچیدهتر میشود، به زندگی سیاسی که میرسیم خیلیخیلی پیچیدهتر میشود؛ اینجا محلّ مظلومیت اولیاء خداست.
پیچیدهترین بخشی که به تبیین نیاز دارد عرصۀ سیاسی است. خیلی از اوقات، اشتباه در عرصۀ زندگی اجتماعی، جبرانپذیر نیست. مثلاً اگر بهخاطر حرف بعضی از اشخاص، موشکهای خودمان را از دست داده بودیم، الآن چه وضعیتی داشتیم؟ آن اشتباه دیگر جبرانپذیر نبود، چون نابود شده بودیم! این مسائل، نیاز به تبیین دارد.
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۲/۲۷
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7309
@Panahian_text
🔴 چرا جهاد تبیین لازم میشود؟ یک دلیلش توجیهگری و مکر انسان است؛ برای بیان حق، جهاد لازم است تا راه توجیه و فرار از پذیرش حق را ببندد
📌 #جهاد_تبیین –حرم حضرت معصومه(س) - ج۳
🔻طبق آیه قرآن؛ انسان اهل جدل است و از پذیرش حق، فرار میکند؛ این موجب میشود انرژی بیشتری برای تبیین گذاشته شود
🔻ناراحتی روحی انسان و عدم صفای باطنش موجب میشود در برابر پذیرش حق، مقاومت کند
🔻 تولید سخن باطل زحمتی ندارد، زود هم منتشر میشود، این رساندن حرف حق است که زحمت و جهاد لازم دارد
____
دلیل اول برای ضرورت تبیین دین-همانطور که قبلاً بیان شد- این است که «دین، پیچیدگی دارد». دلیل دوم این است که انسان موجود پیچیدهای است؛ انسان توجیهگر است و مکر میکند. نهفقط انسان بلکه جامعۀ انسانی هم اینگونه است، جامعه هم گاهی روحیاتی دارد که ضرورت تبیین برای آن جامعه افزایش پیدا میکند.
قرآن میفرماید: «كَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا» انسان یک موجود اهل مجادله است؛ مدام بحث میکند، چون و چرا میآورد و میخواهد زیر بار نرود. ناراحتی روحی انسان موجب میشود از پذیرش حق، فرار کند، وقتی انسان صفای باطن نداشته باشد، در برابر پذیرش حق، مقاومت میکند. این روانشناسی قرآن است!
این را خدا لازم دانسته به ما بگوید: «ای انسان، تو موجودی اهل جدل هستی» یعنی انسان نمیخواهد حرف حق را قبول کند، لذا مدام برای خودش دلیل جور میکند، ذهنش دلیل میتراشد تا زیر بار این حرف نرود؛ یعنی دنبال مستمسک میگردد که نپذیرد!
چرا تبیین لازم است؟ چون انسان اهل جدل است، لذا برای تبیین، یک نوع جهاد و یک فعالیت سخت و پرفشار لازم است. یعنی این انسانی که حرف حق را نمیپذیرد و مدام مجادله میکند، با جهاد تبیین، نگهش دار!
یکی دیگر از ویژگیهای روانی انسان که در قرآن آمده، این است: «بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ * وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ» انسان کسی است که عذرتراشی میکند، یعنی برای توجیه اشتباه خودش، عذرِ بیهوده میآورد. این عذر را ذهن آدم درست میکند چون نمیخواهد اشتباه خودش را بپذیرد.
ابلیس میگوید: من وقتی انسان را وادار به یک گناه بکنم، دیگر او خودش دنبالم میآید، چون او بهطور طبیعی، آن گناهش را توجیه میکند... به همین دلیل، فرمودهاند که زود استغفار کنید تا به این دام ابلیس گرفتار نشوید.
چرا تبیین لازم است؟ چون انسان موجود مکّار، توجیهگر و مجادلهکنندهای است و از زیر حرف حق، در میرود. پس اگر دیدی طرف شما نمیپذیرد و زیر بار نمیرود، یکبار دیگر بگو، از یک زاویۀ دیگر بگو...
چرا جهاد تبیین لازم میشود؟ بهخاطر توجیهگری انسان. خدا نکند یک راه غلطی را یک کسی انتخاب بکند، دیگر نمیشود با او حرف زد؛ خیلی سخت میشود.
این ویژگیها دربارۀ یک انسان بود؛ دربارۀ جامعه هم همینطور است! حضرت زهرا(س) یک ویژگی روانشناختی از جامعۀ مدینه اعلام کرد و فرمود: «مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِینَ الْمُسْرِعَةَ إِلَى قِیلِ الْبَاطِلِ» ای مردمی که حرف غلط را زودتر میپذیرید.
الآن اگر یک شایعه علیه نظام جمهوری اسلامی و علیه آدمهای خوب درست بشود، هزار برابر پخش میشود تا یک حرف خوب! حرف خوب، زیاد پخش نمیشود و زیاد کسی آن را فوروارد نمیکند، باید خودت را بکُشی تا یک حرفِ درست، برود و بین مردم بچرخد. اما سخن باطل، راحت میچرخد و پخش میشود.
منظور از «قیل باطل» فقط حرف دروغ نیست، فقط شایعه و تهمت نیست، قیل باطل ممکن است سخن درستِ نابجا باشد؛ سخنی که باطل است بیشتر میچرخد.
اصلاً برخی روزنامهنگارها هنرشان تولید «قیل باطل» برای تیترها است. میگوید اینطوری بیشتر خوانده میشود. چرا؟ چون مردم دنبال حرف غلط هستند.
ما در زمانهای زندگی میکنیم که در جامعۀ بشری، بهطور طبیعی سخن باطل بیشتر به مردم میچسبد. در چنین شرایطی شما اگر بخواهی سخن حق بگویی، معلوم است که باید جهاد کنی! اما کسی که سخن باطل تولید میکند، لازم نیست زیاد زحمت بکشد و جهاد کند.
برای تبیین حق، جهاد لازم است، اما برای انداختن یک حرف مُفت، جهاد لازم نیست و زحمتی ندارد تازه پول هم گیرت میآید؛ راحت فالوورهایت زیاد میشوند! پس عامل دوم پیچیدگی انسان، بیماریهای روحی انسان و ضعفهای جامعه است که باعث میشود انسان به جهاد تبیین نیاز پیدا کند.
اگر یک جامعهای، زیر بار حرف حق نرفت چهکار باید کرد؟ اگر مردم اصلاً نپذیرفتند و دیگر نشد حرف بزنی، چه؟ اینجاست که فاطمۀ زهرا(س) و امامحسین(ع) فدا میشوند و روضهها شکل میگیرد. یعنی شما میتوانید سخن حق را قبول نکنید ولی نمیتوانید اثر خون ما را ضایع کنید، چون خدا قول داده که خون شهید ضایع نشود. «وَ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ»
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۳/۳
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7334
@Panahian_text
🔴 اگر جهانی نیندیشیم، هم در دین و هم در دنیای خود به انحراف خواهیم رفت
🔴 از جشنوارۀ عمار تقاضا میکنم به احترام آقای طالبزاده، سراغ فیلمهایی برود که دربارۀ مسائل جهان باشد
📌 بزرگداشت مرحوم نادر طالبزاده
🔻 ما اگر مسائل جهان را حل نکنیم، نمیتوانیم جامعۀ خودمان را نجات بدهیم
🔻 یکی از نوادر شخصیتهای جامعۀ ما که واقعاً دغدغههای جهانی دارند، آقای طالبزاده بود
🔻 در کمتر نیروی معتقد انقلابی میبینیم که برای جهان، فکری بکند و فیلمی بسازد
🔻 عالم و روشنفکری که برای مشکلات حیات بشر راه حل ندارد برای جامعۀ خود هم چندان گرهگشا نخواهد بود
🔻 مرگ بر آمریکا برای آقای طالبزاده صرفاً جملۀ دعایی نبود بلکه جملۀ خبری بود
____
🔘 یک عالم دینی یا روشنفکر دانشگاهی، اگر برای مسائل جهان و مشکلات حیات بشر، راه حل نداشته باشد، او برای جامعۀ خودش هم چندان گرهگشا نخواهد بود.
🔘 یکی از نوادر شخصیتهایی که در جامعۀ ما، واقعاً دغدغههای جهانی دارند، آقای نادر طالبزاده بود. بنده در جلساتی که دربارۀ افول آمریکا برگزار میشد، این دغدغهمند بودن و جهاناندیشیِ ایشان را میدیدم.
🔘 در آن جلسات، دربارۀ این موضوع گفتگو میشد که چرا خیلیها عظمت آنچه در کشور ما رخ داده است را درک نمیکنند؟ نه اینکه با اسلام یا ولایت مشکلی داشته باشند، بلکه مشکلشان این است که هیمنۀ ظاهری غرب را باور دارند. باور غرب مانع درک برتری و قدرتی است که ما داریم.
🔘 هنوز برای خیلیها سخت است که افول آمریکا را باور کنند یا حتی دربارۀ آن فکر کنند، اما آقای طالبزاده، خانۀ عنکبوتی امریکا و اسرائیل را درک کرده بود و گول گستردگی تارهای آن را نمیخورد.
🔘 بسیاری از کسانی که دین و ایمان هم دارند، قبول ندارند که آمریکا نمیتواند هیچ غلطی بکند، اینها وقتی میگویند «مرگ بر آمریکا» یعنی چرا این غلطها را میکند!
🔘 خیلی فرق هست که شما مرگ بر آمریکا بگویید با اعتقاد به اینکه آمریکا خیلی غلطها میتواند بکند، یا مرگ بر آمریکا بگویید، با اعتقاد به اینکه مرگ آمریکا فرا رسیده است و این صرفاً جملۀ دعایی نباشد بلکه خبری باشد. آقای طالبزاده، مرگ بر آمریکایش جملۀ خبری بود.
🔘 جهاناندیشیِ آقای طالبزاده خیلی موضوع جذاب و مهمی است. ما الان در کمتر نیروی معتقد انقلابی میبینیم دنبال این باشد که برای جهان، فکری بکند، تصمیمی بگیرد و فیلمی بسازد بهجای اینکه به مباحثات زائد در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی داخلی بپردازد.
🔘 بنده از جشنوارۀ عمار تقاضا میکنم، به احترام آقای طالبزاده، سال بعد سراغ تولید فیلمهایی بروند که دربارۀ مسائل جهان باشد و مخاطب خارجی داشته باشد؛ کوتاه یا بلند، مستند یا داستانی.
🔘 مثلاً اگر کسی دغدغۀ حجاب دارد، برود دربارۀ موضوع حجاب در فرانسه فیلم بسازد و نشان بدهد که بیحجابی در فرانسه چه مشکلاتی ایجاد کرده و دردهای آنها را در فیلم خودش بیان کند. آنوقت زنان جامعه خودمان هم اینها را ببینند.
🔘 هرکسی هر دغدغهای درباره مسایل داخلی دارد، میتواند دربارۀ آن دغدغه، محصول بینالمللی تولید کند. یعنی اول موضوع آن را در جهان، بررسی و حل کند و بعد سراغ داخل کشورمان بیاید.
🔘 ما اگر جهانی نیندیشیم، هم در دین خود و هم در دنیای خودمان به انحراف خواهیم رفت. ما اگر مسائل جهان را حل نکنیم، نمیتوانیم جامعۀ خودمان را نجات بدهیم.
👤علیرضا پناهیان
🚩بزرگداشت نادر طالبزاده - ۱۴۰۱/۳/۱۱
@Panahian_text
🔴 قیام زنان برای جهاد تبیین، مؤثرتر از قیام مردان است
🔴 اگر جهاد تبیین واجب فوری و عینی است بر زنان هم مثل مردان واجب است
📌 #جهاد_تبیین –حرم حضرت معصومه(س) - ج۴
🔻 در سه مقطع حساس که دست سه امام بسته بود، سه زن برای دفاع از دین قیام کردند
🔻 در جهاد تبیین ممکن است زنان بتوانند در جامعه کارهایی انجام بدهند که از دست مردان برنمیآید
🔻 قیام زنان علیه باطل یقیناً مؤثرتر از قیام مردان است و اثر اجتماعی آن هم بالاتر است
🔻 آفرین به مادرانی که در رژۀ فرهنگی «سلام فرمانده» بهخاطر امامزمان(ع) فرزندان خود را به میدان آوردند
____
در زمان ائمۀ هدی(ع) در سه مقطع زمانی حساس و بحرانی، دست سه امام معصوم بسته بود؛ علی بن ابیطالب، علی بنالحسین و علی بنموسیالرضا (علیهمالسلام) در هر سه مقطع، سه زن برای دفاع از دین قیام کردند و در تاریخ اثر گذاشتند.
وقتی دستان علی(ع) بسته بود، فاطمۀ زهرا(س) قیام کرد. وقتی دستان امام سجاد(ع) بسته بود، زینب کبری(س) قیام کرد. در زمان امامرضا(ع) و تبعید ناروای ایشان به مرو هم فاطمۀ معصومه(س) قیام کرد و از مدینه به سمت مرو حرکت کرد.
این اتفاقات تصادفی نیست و خیلی معنا دارد. وقتی آنچنان عرصه بر یک امام تنگ میشود که نمیگذارند اقدامی انجام بدهد، خداوند عَلَم را به دوش زنانی از اهلبیت(ع) قرار میدهد که قیام کنند و اثرگذار باشند.
اگر حرکت حضرت معصومه(س) از مدینه به مرو اثر نداشت، به کاروان ایشان حمله نمیکردند و بنا بر احتمالات تاریخی، ایشان را مسموم نمیکردند بلکه اجازه میدادند به امام رضا(ع) برسد. معلوم است این خواهر نقش ویژهای دارد و حرکتش معنای سیاسی دارد.
حضرت معصومه(س) که از نُه سالگی در فقه و علم و معرفت، شهرۀ آفاق شده بود، کاری صرفاً از سرِ عاطفه یا تفنن انجام نمیدهد؛ حتماً برای یاریِ امام زمانش احساس تکلیف کرده بود که به سمت مرو حرکت کرد. این حرکت اگر به سرانجام میرسید میتوانست برای امام رضا(ع) قدرتبخش بشود.
بعد از شهادت امام رضا(ع) وقتی حرکت زنان اتفاق افتاد، معلوم شد که اگر این خواهر به برادر میرسید و زینبوار کنار حسینِ زمان خود میایستاد، آثارش از نظر اجتماعی در زمان خودش چهبسا بیشتر از زمان حضرت زینب(س) میشد.
امروز هم در جهاد تبیین ممکن است زنان بتوانند در جامعه کارهایی انجام بدهند که از دست مردان برنمیآید. قیام زنها علیه باطل یقیناً مؤثرتر از قیام مردان است و اثر اجتماعیاش بالاتر است.
خانمها منتظر نمانند که ببینند آقایان در جهاد تبیین چه میکنند و دنبال آنها بروند. اگر جهاد تبیین واجب فوری و عینی است، پس بر زنان هم مثل مردان واجب است یعنی اگر همۀ مردان هم به جهاد تبیین عمل کنند تکلیف از زنان برداشته نمیشود.
بیتردید زنان در قیام برای جهاد تبیین مؤثرتر از مردان هستند، خصوصاً اگر در جهاد تبیین، زنان قیام اجتماعی بکنند. بر این اساس باید گفت جهاد تبیین بر زنان مؤمن واجبتر است و اولویتش بیشتر است.
همین الآن اگر زنان در جامعۀ ما علیه یک باطل، محکم قیام کنند، کسی جلودارشان نیست و تأثیرش جهانی است. در هر موضوعی اگر مردان تظاهرات چندهزار نفره کنند به اندازه اقدام زنان تأثیر ندارد. پس یکوقت زنان به حاشیه رانده نشوند.
در روایات آخرالزمان آمده است؛ زنانی که در خانه هستند میتوانند بر اساس قرآن و سنت پیامبر(ص) حکم شرع را بیان کنند چون دارای حکمت هستند و زنان حکیم، قدرت تشخیص تکلیف دارند «إِنَّ الْمَرْأَةَ لَتَقْضِي فِي بَيْتِهَا بِكِتَابِ اللَّهِ»
در قرآن بعد از توصیۀ به امر به معروف و نهی از منکر میفرماید تفرقه نکنید «وََ لَا تَكُونُواْ كاَلَّذِينَ تَفَرَّقُوا» معلوم میشود یکی از لوازم مؤثر بودن امر به معروف و نهی از منکر، کار جمعی و اتحاد کلمه است. اگر در امر به معروف و نهی از منکر یک جمع متحداً یک کلام را نگویند اثر چندانی ندارد.
در سرود «سلام فرمانده» اگر نوجوانها و خانوادههای گرامی هر کدام در خانه همنوایی میکردند و لذت میبردند و پای گیرندههای خودشان این سرود را میخواندند، این اثر جهانی را نداشت. باید دور هم جمع شد.
باید آفرین گفت به مادرانی که چنین فرزندانی تربیت کردند و به میدان محبت امام زمان(ع) و حضور در این رژۀ فرهنگی آوردند. اگر این مادران علاقه به امامزمان(ع) نداشتند کودکان از کجا متوجه حضرت ولیعصر(ع) میشدند؟
اگر زنان جامعۀ ما از الگوی حضرت زهراء(س) در تبلیغ چهره به چهره با همسایگان خود تأسی کنند، دیگر نقطهای از این سرزمین باقی نمیماند که در جهالت بهسر ببرد. مطمئن باشید جهاد تبیین مقدمۀ قیامهای بعدی است که انشاءالله در پیش خواهیم داشت بلکه امیدواریم پای رکاب خودِ حضرت ولیعصر باشد.
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۳/۱۰
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7338
@Panahian_text
🔴راهزنهای هویت اصیل ایرانی، غربزدههاییاند که ما را از شاهنامۀ فردوسی جدا میکنند؛ درحالیکه خون شاهنامه در وجودمان جاری است
🔴دین نرمافزاری است برای اینکه ما با فرهنگ شاهنامه باقی بمانیم؛ یعنی با همان فرهنگ قدرتمندی، سلحشوری، جوانمردی، گذشت و مبارزه با ظلم
📌 شرح سخنرانی ۱۴خرداد رهبری در گفتگوی زندۀ تلویزیونی شبکه یک
🔻یک دبیرستانی باید اینقدر به هویت اصیل ایرانیاش افتخار کند، که دلش برای هیچ کجای عالم، لَک نزند!
🔻کسی که به هویت ایرانی و انقلابی خود افتخار نمیکند، دچار ویروس غربزدگی شده
🔻روحیۀ غربزدگی روحیۀ هویتزداست؛ چه انسان انقلابی و نمازخوان باشد، چه نباشد!
🔻حتی مرعوبشدن نسبت به غربزدهها در لایهای از انقلابیها هم هست
____
یکی از مباحث محوری در بیانات ۱۴خرداد رهبر انقلاب، بحث هویت بود. اساساً «هویت» خاصیتش این است که معمولاً خیلی دیر درک میشود، یعنی ممکن است خیلی دیر برای افراد جا بیفتد که چه هویتی دارند؟ مثلاً هویت صنفی، هویت قومی و...
اما هویت فرّار است؛ همان هویتی که دیر شکل میگیرد، به آسانی میشود این هویت را شکست، یعنی دیگران میتوانند حمله کنند و هویت انسان را از او بگیرند و در ضمنِ آن، اعتماد بهنفس و عزتش را هم بگیرند.
رهبر انقلاب تأکید میفرماید که هویت انقلاب را درک کنید و مواظب باشید این هویت را از شما نگیرند... بخشی از جهاد تبیین و فعالیت تبیینی عمیق ما همین است که این هویت را درک کنیم.
در این ۴۰سال، تلاش عجیبی در داخل کشورمان صورت گرفت برای اینکه یک هویت وارداتی به ما داده شود، یعنی هویت اصیل ایرانی و انقلابی ما را انکار بشود و بهجای آن، یک هویت غربی به ما داده شود.
مثلاً مفهوم دموکراسی را گرفتند و کسانی در حد رئیسجمهور گفتند «ما بهسوی دموکراسی غربی پیش میرویم!» یعنی این مردمسالاری که در کشورمان هست، شبیه کردند به آنجا! درحالیکه رهبر انقلاب بارها فرمودند این دموکراسی که در ایران داریم، مردمسالاری دینی است؛ برآمده از دین و نشأتگرفته از تعلیمات انبیاء است و با دموکراسی غربی فرق میکند.
روح حاکم بر همۀ برنامهها و همۀ آموزشهای ما باید تقویت این هویت باشد، وقتی جوان ما از دبیرستان بیرون آمد، باید یک جوان ایرانیِ اصیل با یک تعریف مشخص باشد و اینقدر به ایرانی بودن خودش افتخار کند که دلش برای هیچ کجای عالم، لَک نزند!
این هویت اصیل ایرانی ما راهزنهایی دارد که همان غربزدهها هستند. اگر اسلام و انقلاب را هم کنار بگذارید، ما «ایرانی» هستیم، ما بهجای اینکه هویت خودمان را از شاهنامه بگیریم، نباید از غربیها بگیریم، راهزنهای هویت، غربزدههایی هستند که ما را از شاهنامۀ فردوسی جدا میکنند درحالیکه خون شاهنامۀ فردوسی در وجودمان جاری هست.
اگر بچههای ما روی شاهنامه، خوب کار کنند، وقتی شخصیت امام را ببینند، متوجه میشوند ایشان مثل رستمِ دستان است؛ البته در جلوههای دیگری. دین هم نرمافزاری است برای اینکه ما با فرهنگ شاهنامه باقی بمانیم، یعنی با همان فرهنگ قدرتمندی، سلحشوری، جوانمردی، گذشت، مبارزه با ظلم و...
اگر به شاهنامه برگردید، میبینید که این صفات خوب، در انقلاب ما هم جریان دارد، حتی برخی ضدانقلابها که نمیخواستند برای تقدیر از سردارسلیمانی، از ادبیات دینی و انقلابی استفاده کنند، مجبور شدند برای احترام به او، او را با شخصیتهای شاهنامه مقایسه کنند؛ این یعنی همه قبول دارند که انقلاب در جهت روحیه اصیل ایرانی است
غربزدهها تأمینکنندۀ ویژگیهای ایرانی ما هم نیستند، ما بالاخره بهعنوان یک ایرانی، برای خودمان یک تاریخی داریم، یک عقل و فهمی داریم، یک موقعیتی برای تأثیرگذاری در عالم داریم، چرا از این امکانات استفاده نکنیم؟!
غربزدهها اولاً خودشان آدمهای بیهویتی هستند و همانطور که میدانید عنصر اصلی هویت، عزت است. وقتی ایمان ضعیف میشود، انسان در یک جای دیگری دنبال عزت میگردد. قرآن میفرماید: «أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ» امام(ره) هم میفرمود: وقتی دشمنان از شما تعریف کردند، آنموقع آغاز بدبختی شما است.
غربزدگی را فقط در یک جریان سیاسی پر سر و صدا نباید ببینیم، بلکه این غربزدگی در بدنهای از عناصر فرهنگی جامعۀ ما جاری شده است. حتی مرعوب شدن نسبت به غربزدهها هم در لایهای از انقلابیون هست.
روحیۀ غربزدگی روحیۀ هویتزدا است. کسی که با افتخار و روشنبینی نسبت به آینده، و با دیدن وجوه مثبت قوی، از انقلاب و هویت ایرانی انقلابی دفاع نکند، دچار ویروس غربزدگی شده، حالا چه انقلابی و نمازخوان باشد چه نباشد!
🚩 گفتگوی تلویزیونی شبکه یک – ۱۴۰۱/۳/۱۴
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻متن کامل:
Panahian.ir/post/7347
@Panahian_text
🔴 هر اشکالی در ابزارهای رسانهای و تعلیم و تربیتی کشور در تبلیغ امور دینی هست، اولاً به ضعف بنیان تبلیغ در حوزه برمیگردد
📌ضرورت تحول در تبلیغ و تعلیم دین - قسمت اول
🔘 در کنار چندهزار مبلغ که محتوای تبلیغشان آثار نامطلوب در ذهن مخاطب دارد، وجود صد مبلغ خوب هم فایده چندانی نخواهد داشت
🔘امام(ره) قبل از انقلاب درست گفت که فرمود یکساعت رادیو را در اختیار ما قرار دهید؛ ولی ما راه و روش امام را در تبلیغ، بطور کامل ادامه ندادیم
🔘امروز نسبت به زمان پیامبر(ص)، شرایط جامعه و جهان از هر جهت برای موفقیت در تبلیغ بسیار بهتر است
🔘با توجه به زمینۀ بالای موفقیت در تبلیغ، تدبیر ما برای تبلیغ موفق، بسیار کم است
____
ممکن است حوزۀ علمیه، طلبههای مجاهد و فضلای اندیشمند، خودشان را در امر تبلیغ، دستتنها ببینند و بگویند «سینما، رسانهها و بسیاری از برنامهسازان تلویزیون و بقیۀ ابزار تبلیغی که پرمخاطبتر هستند در اختیار ما نیستند لذا ابزار تبلیغی ما محدود است»
هر اشکالی که در سینما، تلویزیون و سایر ابزار رسانهای و تعلیم و تربیتی کشور در تبلیغ امور دینی میبینید، این اشکال اولاً برمیگردد به ضعفها و نقایص بنیان تبلیغ در حوزه علمیه.
اگر فیلم و سریال قوی ساخته نمیشود، بهخاطر این است که مطالب قوی به فیلمساز منتقل نشده؛ مثلاً اگر فیلم خوبی دربارۀ حجاب ساخته نشده، اولین نقصش به حوزۀ علمیه برمیگردد، باید شما یک کتابی نوشته باشید که حقایق را باز کرده باشد تا استعداد آن کارگردان هم شکوفا بشود.
معنویت رو به پیشرفت موجود در جامعه تماما نتیجۀ موفقیت حوزه در تعلیم و تبلیغ دین نیست، بلکه بیشتر ناشی از فطرت پاک انسانها و کارهای غیر تبلیغی مثل تأثیر عمل آدمهای خوب مثل خوبان و شهدا است.
امروز نسبت به زمان رسول خدا(ص)، شرایط جامعه و جهان از هر جهت برای موفقیت در تبلیغ بسیار بهتر است.
با توجه به زمینۀ بالای موفقیت در تبلیغ، تدبیر ما برای تبلیغ موفق، بسیار کم است.
امام(ره) قبل از انقلاب سخن به گزافه نگفت که فرمود یکساعت رادیو را در اختیار ما قرار دهید. امام به ادبیات خودش و استادش مرحوم شاهآبادی نگاه میکرد؛ ولی ما در بدنه حوزه راه امام را در فعالیت تبلیغی چندان ادامه ندادیم.
فایدۀ چندانی ندارد که صد نفر مبلّغ خوب داشته باشیم که از حیث محتوا و روش خوب عمل کنند، اما در کنارش چندهزار مبلّغ داشته باشیم که به شیوهای که آثار نامطلوب در ذهن مخاطب دارد سخن بگویند.
آن چند هزار مبلغ ۲۴ ساعته دارند در این برکه آبی را جاری میکنند که آثار سوئی دارد، بعد در کنارش چند تا حرف خوب زده شود، چقدر فایده دارد؟ مهم آن برداشت درست یا غلطی است که مردم در مجموع از دین پیدا میکنند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 همایش تبلیغ نو در حوزه علمیه قم – ۱۴۰۱/۴/۲
📢صوت: @Panahian_mp3
@Panahian_text