🔴 قدرت مرکزی در حکمرانی اسلامی وقتی افزایش پیدا میکند که امام جامعه بتواند از قدرتش کمتر خرج کند
🔴 علی(ع) در دورۀ حکومت، هرچه از قدرتش بیشتر خرج کرد، غریبتر شد چون مردم همراه نبودند
📌 #تاریخ_بعثت و #عصر_ظهور (فصل دوم) –ج۲۵
🔻 پیامبر و امام، نباید نیاز باشد که زیاد امر کنند چون مردم با مشارکت مداوم سیاسی خود، باید تضمینکنندۀ اداره صحیح جامعه باشند
🔻 خیلیها تصور میکنند ولایت، یکنوع دیکتاتوریِ صالحانه است که فرد صالحی فرمان بدهد و همه گوش کنند!
🔻 عدم امکان دزدی در حکومت امامزمان(ع)، بهخاطر قدرت منتشرشده بین مردمی است که مسئولیتپذیر، ناظر و فعالند
____
🔘 وقتی از ولایتمداری حرف میزنیم و میگوییم «باید از ولیّ جامعه تبعیّت کرد» اگر در کنارش نقش مردم و تعهد آنها نسبت به حکمرانی و جامعه را ذکر نکنیم، تصوری که از ولایت در ذهنها ایجاد میشود یک نوع دیکتاتوریِ صالحانه و مصلحانه است، به این معنا که فرد صالحی فرمان بدهد و همه گوش کنند تا سعادتمند بشوند.
🔘 البته ولایت، فرمان هم میدهد اما وظیفۀ ما «مسئولیتپذیری، دخالت در سیاست و فعالیت برای سعادت جامعه» است، یعنی اینطور نیست که ایشان صرفاً فرمان بدهد و ما مثل ربات، عمل کنیم و هیچگونه مسئولیت و نقشی جز فرمانبری نداشته باشیم.
🔘 خدا و رسولش میخواهند به ما نقش بدهند و این فرمان خداست که تکتک شما مسئول هستید «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه» امام جامعه هم این حرکت جمعی را رهبری میکند؛ مثل رهبرِ یک گروه نوازنده که خودش ساز نمیزند، بلکه صداها از سازهای اعضای گروه بیرون میآید.
🔘 نصرتِ امام با اطاعتِ صرف از امام فرق دارد. شب عاشورا شب اطاعت نبود شب نصرت بود، چون امام حسین(ع) به یارانش امر نکرد که «بمانید!» شب عاشورا شب تشخیص بود نه شب تکلیف. اولیاء خدا میخواهند ما به این حد از تشخیص برسیم.
🔘 اینکه پیامبر(ص) منافقین را لو نمیداد و خیلی تحمل و مدارا میکرد، فقط بهخاطر بیظرفیتی مردم نبود و فقط بهخاطر نگرانی ایشان از منافقین و دشمنان هم نبود. پیامبر(ص) میخواست مردم خودشان به قدرت تشخیص برسند.
🔘 چرا اینقدر به ما تأکید فرمودهاند که «تعاون داشته باشید؟» اساساً بار حکومت دینی، برای دولت باید بار سبکی باشد و دولت در حکومت امامزمان(ع) کوچک است؛ بار قوۀ قضائیه هم سبک است چون امکان دزدی وجود ندارد. عدمِ امکان دزدی هم بهخاطر قدرت مرکزی نیست، بلکه بهخاطر قدرت منتشرشده بین مردمی است که همه ناظر و فعال و مؤثر و مسئولپذیرند.
🔘 مدرسۀ خوب مدرسهای است که مدیر و معلمهایش خسته نشوند چون بار ادارۀ مدرسه روی دوش بچهها گذاشته شده؛ مثلاً بهجای ناظم، خود بچهها صفها را مرتب میکنند و حضور و غیاب را بررسی میکنند. اگر بچهها خودشان جامعۀ کوچک مدرسه را اداره کردند و شما از صد مورد فقط در یک مورد دخالت و اعمال قدرت کردی، آنوقت بچهها رشد میکنند.
🔘 قدرت حکومت امامزمان(ع) بهخاطر این است که افراد جامعه، همه قدرتمند و منتظرِ اشارۀ ایشان هستند. البته امامزمان(ع) از این قدرتش، زیاد استفاده نمیکند چون حضرت، بهخاطر حضور و مشارکت مردم، اصلاً نیاز ندارد از قدرتش استفاده کند.
🔘 قدرت مرکزی وقتی افزایش پیدا میکند که آن را کم خرج کنیم. پیامبر و امام نباید زیاد امر کند و اصلاً نیاز نداشته باشد امر کند؛ این یعنی یک قدرت باشکوه! ما باید به ولایت، قدرت بدهیم اما چگونه؟ با بله قربان گفتن!؟ نه؛ با تشخیصی که ما بین خودمان داریم و کسی جرأت نمیکند بهخاطر حضور ما، بصیرت ما و نظارت ما، نسبت به ولایت، تمرّد کند.
🔘 دولت مرکزی ولایی، دولتی است که بهخاطر حضور مردم، زحمتش کم است و بهخاطر احساس مسئولیت مردم، دولتی کوچک است، البته قدرت مرکزی آن بالاست بهخاطر اینکه نیازی نیست زیاد اِعمال بشود، اینجا سیستم امر بهمعروف و نهی ازمنکر حاکم است. مجلسِ آن هم مثل مجلس ما اینهمه قانون تصویب نمیکند. وقتی کار دست خودِ مردم باشد خودشان با توافقِ هم، کارها را جلو میبرند لذا نیازی به تصویبِ اینهمه قانون نیست.
🔘 در دوران ظهور، امامزمان(ع) نیاز ندارد زیاد از قدرت خودش خرج کند. امیرالمؤمنین(ع) در دوران حکومتش، هرچه از قدرتش بیشتر خرج کرد، غریبتر شد. به حدی که میفرمود: من هرچه به شما امر میکنم شما گوش نمیدهید. از دست شما خسته شدم...
🔘 اصلاً چرا امیرالمؤمنین(ع) اینقدر باید امر کند؟! چون مردم، اهل تشخیص نبودند و همدیگر را امر و نهی نمیکردند. نباید بگوییم «چرا حرف حضرت را گوش نمیکردند؟» بلکه باید بگوییم «چرا خودشان تشخیص نمیدادند که لازم باشد حضرت امر کند؟!»
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۸
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7293
@Panahian_text
🔻 به طرح «محلۀ مردمسالار» بپیوندید:
🔴 طرح محلۀ مردمسالارِ بسیج، هستۀ اصلی طرح تحوّل حکمرانی و کوچکسازی دولت بهمعنای واقعی کلمه است
🔴 زیباترین بخش دین، «مردمسالاری حقیقی» است که با سیستم امر بهمعروف و نهی از منکر، محقق میشود
📌#تاریخ_بعثت و #عصر_ظهور (فصل دوم) – ج۲۶
🔻 در طرح محلۀ مردمسالار، کارهای مردم توسط خودِ مردم انجام میشود
🔻 یکی از دلایل اختلافات داخلیِ بیهوده این است که مشغول مسئولیت جهانیمان نیستیم
🔻 انقلاب ما نرمافزاری برای آزادسازی جهان است؛ اگر در خودمان محدود بشویم محکوم به شکستیم
____
🔘 قرآن میفرماید: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» شما بهترین امّت و بهترین گروهی هستید که برای مردم جهان خارج شدید؛ چرا؟ شاید دلیلش، ادامۀ همین آیه باشد: «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» این چقدر زیباست و ما چقدر در بیان این حقیقت و این ساختار برای مردم جهان، ضعف داریم!
🔘 در این آیه، ارتباط بین «امر بهمعروف و نهی از منکر» بهعنوان یک سیستم، با جهان و رسالت جهانی ما کاملاً پیداست. شاید این آیه میخواهد بفرماید که شما برای بشریت مفید هستید و مهمترین ویژگی ما برای مفید بودن برای بشریت، مردمسالاری حقیقی است که امر به معروف و نهی از منکر نام دارد.
🔘 الآن ما زیباتر از این قسمت دین، هیچ حرفی برای مردم جهان نداریم. اگر شما آخرِ حرفهای اخلاقیتان را برای مردم جهان بزنید، میگویند «ما خودمان اینها را میدانیم، این چیزها را ما هم داریم...» راست هم میگویند؛ آنها هم شبیهِ این حرفها را در کلمات حضرت عیسی(ع) و حضرت موسی(ع) دارند.
🔘 ما چه چیزی داریم که انصافاً خیلی متفاوت و خیلی جذاب و دلبرانه است؟ سیستم امر به معروف و نهی از منکر. ما اینجا یک ساختار مردمی داریم؛ یعنی سیستم امر به معروف و نهی از منکر که همان مردمسالاری دینی است در مقابل دموکراسی دروغین است. این پرجاذبهتر از همۀ بخشهاست.
🔘 همین الآن در صدر اخبار جهان، اخبار سیاسی و اخبار معطوف به قدرت قرار دارد و ما برای قدرت، طرح داریم؛ طرحمان «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» است. حجاب، نماز، روزه، حج و زکات؛ هیچ کدام جذابترین بخش دین نیست. اگر شما بگویی «ما زکات داریم» او میگوید ما هم خیریه داریم که به فقرا کمک میکنیم.
🔘 اگر شما بگویی: ما عزاداری برای امامحسین(ع) داریم، آنها هم یک جاهایی برای عیسی(ع) عزاداری میکنند و میگویند ما هم یکطور دیگری ابراز ارادت میکنیم. البته آنها ادامۀ امر امامت و نبوت و ادامۀ این ستارۀ دنبالهدار و عمق استراتژیک آن را-که همان ساختار امر به معروف و نهی از منکر است- ندارند.
🔘 بسیج، یک طرحی دارد با موضوع محلۀ مردمسالار؛ این طرح غوغاست! هر کسی میخواهد بحثهای روزهای قبل را پیگیری کند و میپرسد «عملاً باید چهکار کنیم؟» بنده میگویم «به طرح محلۀ مردمسالار بپیوندید!»
🔘 در طرح محلۀ مردمسالار-که بسیج، چند سالی است در خیلی از مناطق کشور راه انداخته است- کارهای مردم توسط خودِ مردم انجام میشود. اینطور نیست که بسیج، پستِ بازرسی و شناسایی بگذارد و صرفاً به امنیت بپردازد. بسیج، این شناسایی را برای پیداکردن فقرا، برای راهاندازی شغل، برای پیداکردن استعدادها، برای پیوند زدن بین بخشهای مختلف، در همۀ زمینهها دارد اعمال میکند.
🔘 طرح محلۀ مردمسالار، تحقق ساختار امر به معروف و نهی از منکر و همان «تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوى» و طرح تحوّل حکمرانی و کوچکسازی دولت بهمعنای واقعی کلمه است. در نهایت، دولت هم هیچ راهی ندارد جز اینکه خدمتگزارِ این طرح بشود. این طرح، مفاسدی مثل مفاسد شوراهای شهر را-که بعضاً پیش آمده- ندارد چون باندهای مافیایی، دیگر قدرت ندارند که بخواهند افراد خودشان را بهوسیلۀ لیستها به مجلس بفرستند. در این طرح، همهچیز شفاف است.
🔘 بهخاطر این طرح، از بسیج قدردانی میکنم اما این گلایه را هم دارم که چرا گروهها و کمیتههای مختلف جهانی درست نکردید که به فکر مردم جهان باشند؟ یکی از دلایل اختلافات داخلی بیهودۀ ما این است که مشغول مسئولیت جهانیمان نیستیم. حضرت امام میفرمود که اگر ما محدود به خودمان بشویم شکستمان قطعی است...
🔘 انقلاب ما نرمافزاری برای آزادسازی جهان است. ما باید صادرکنندۀ مردمسالاری به جهان باشیم؛ بهحدی که مردم جهان انتخاب کنند دموکراسی دروغین آمریکایی میخواهند یا مردمسالاری واقعی به سبک ایران؟ کار فرهنگی ما هم اگر محدود به مصرف داخلی بشود، خیانت است.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۹
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7296
@Panahian_text
🔴 استنتاج مردمسالاری دینی از دین، نیازمند «هوش سیاسی» و «هوش استراتژیک» است
🔴 بدون هوش سیاسی، نه میشود از امام تبعیت کرد نه از او دفاع کرد؛ حتی اگر به امامتش معتقد باشیم
📌#تاریخ_بعثت و #عصر_ظهور (فصل دوم) – ج۲۷
🔻 جرم شهید شیخ فضلالله نوری، داشتن هوش سیاسی و هوش استراتژیک بود!
🔻 اگر حوزه، دانشگاه و مدرسه «حافظهمحور» باشند، فاتحۀ هوش سیاسی خوانده میشود
🔻 آن کسانی هوش سیاسی دارند که معادلات قدرت و معادلات نفوذ را درک میکنند
____
🔘 همانطور که علامۀ طباطبایی(ره) میفرماید، اسلام یک دین اجتماعی است. اسلام بهطور مشخص، راهکاری برای حکمرانی مردمی دارد که ما آن را با عنوان «مردمسالاری دینی» میشناسیم. این راهکار، همۀ مردم را وسط میآورد و مسئول میداند، به آنها قدرت میدهد و قدرت را بین مردم توزیع میکند و این مهمترین امر دین است.
🔘 ولایت، هدایتکنندۀ قدرت مردمی است. معنای ولایت این نیست که قدرت را از مردم بگیرد تا مردم قدرت نداشته باشند. اتفاقاً کار ولایت این است که مردم را قدرتمند تربیت کند. رابطۀ مردم با ولایت، یک رابطۀ بسیار دیدنی، باشکوه و پیچیده است.
🔘 خیلی از کسانی که از هوش سیاسی لازم برخوردار نیستند، تلقیشان از ولایت، یک مسئلۀ اعتقادیِ صرف است، آنها از احکام و دیگر معارف دینی، تلقی سیاسی ندارند و وجه سیاسی دین را متوجه نمیشوند.
🔘 وقتی افراد، وجه سیاسی و حکمرانیِ «امر بهمعروف و نهی از منکر» را متوجه نمیشوند، آنرا به موضوع حجاب، تقلیل میدهند. درحالیکه امر بهمعروف و نهی از منکر، طرحی است برای اینکه در جامعه نه مستضعفی باقی بماند و نه مستکبری تولید بشود.
🔘 ما نیاز به «هوش سیاسی» و «هوش استراتژیک» داریم. هوش سیاسی بهتنهایی کافی نیست. هوش سیاسی میتواند برای ما تحلیل درست سیاسی بکند ولی هوش استراتژیک، راه حرکت به سوی آینده را هم نشان میدهد.
🔘 بعضیها نه هوش سیاسی دارند و نه هوش استراتژیک! چون هوش سیاسی ندارند نمیتوانند وضع کنونی را تحلیل کنند و الگوهای درست را درک نمیکنند. کسانی که هوش سیاسی نداشته باشند نه میتوانند از امامشان تبعیت کنند و نه میتوانند از او دفاع کنند، هرچند به امام معتقد باشند.
🔘 آن کسانی هوش سیاسی دارند که معادلات قدرت و معادلات نفوذ را درک میکنند. نفوذ و قدرت دوتا از موضوعاتی است که در هوش سیاسی خیلی مؤثر است.
🔘 امیرالمؤمنین(ع) فرمود: کسی نمیتواند این عَلم را حمل بکند مگر اینکه اهل بَصَر، صبر و علم باشد «إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَق» اینجا بَصَر یعنی همان هوش سیاسی و هوش استراتژیک.
🔘 مثلاً کسی که بخواهد مردمسالاری دینی را از دین استنتاج بکند، نیاز به هوش استراتژیکِ مرحوم شاهآبادی(استاد عرفان حضرت امام) و نیاز به هوش سیاسی و استراتژیک شهید صدر دارد.
🔘 رابطۀ دین و قرآن با هوش سیاسی چیست؟ حلّ مسائل اجتماعی، نیاز به هوش سیاسی دارد. اگر حوزه، دانشگاه و مدرسه «حافظهمحور» باشند، فاتحۀ هوش سیاسی خوانده شده است.
🔘 باید شیوۀ امتحانها را عوض کنند، مثلاً بگویند «شما هرچه بلد هستی مال خودت! این مسئله را برای ما حل کن...» یا بگویند: اصلاً شما کتابباز امتحان بدهید، بروید خانۀتان این مسئله را حل کنید و فردا بیاورید و الّا شما حق ندارید عالیترین مدرک دانشگاه، حوزه و مدرسه را بگیرید.
🔘 شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری، دارای هوش سیاسی و استراتژیک بود. در یک زمان کوتاه، بسیاری از همدرسیها و علمای برجسته از ایشان عقب ماندند و ایشان به دار کشیده شد و جرم ایشان، داشتن هوش سیاسی و هوش استراتژیک بود!
🔘 ایشان میگفت مشروطهای که از سفارت انگلستان بیرون بیاید بهدرد مردم نمیخورد... متأسفانه اکثر فقهای آن زمان حرفهای ایشان را متوجه نمیشدند. برخی از علما با ایشان مخالفت کردند اما بعداً متوجه شدند و پشیمان شدند. الآن هم بعضیها طرفدار اندیشۀ اشتباه همان علمایی هستند که دیر متوجه شدند؛ یعنی همان طرز تفکرها امروز هم در جامعۀ ما هم هست.
🔘 شیخ فضلالله نوری با هوش سیاسی و استراتژیک خودش پیشبینی کرده بود که اگر مشروطهچیان غربزده موفق بشوند، کشور را بهسمت نابودی اسلام، رواج بیبندوباری، شیوع منکرات و مسکرات، کشف حجاب و دوری قرآن از جامعه سوق خواهند داد.
🔘 تأسف میخورم که ما برای غربشناسترین فقیه تاریخ معاصر یعنی شیخ فضلالله نوری کار بزرگ سینمایی انجام ندادیم تا افتخار ما در مقابل غرب باشد. بناست امروز حوزۀ علمیه تهران برای شیخ فضلالله نوری بزرگداشت بگیرد. من به حوزۀ علمیه تهران تبریک میگویم و از حضرت آیتالله رشاد که در این جهت اقدام کردند تشکر میکنم.
👤علیرضا پناهیان
🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۱۰
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7298
@Panahian_text
🔴 میترسم کسانی که در جهاد تبیین مشارکت نمیکنند جزو خاذلین قرار بگیرند
🔴 دین با حکومت و دولت باقی نمیماند؛ اگرچه دولت رسولخدا(ص) و حکومت عدل علی(ع) باشد!
🔴 دین با زبان همۀ مؤمنین باقی میماند؛ وقتی حرف دین بر زبان همه جاری شد، دین باقی میماند
📌 #جهاد_تبیین –حرم حضرت معصومه(س) - ج۱
🔻چرا با اینهمه طرفدار انقلاب، حزباللهیها فکر میکنند وضع دارد خرابتر میشود؟ چون انقلابیها ساکتند لذا کمتر بهنظر میرسند!
🔻با اینهمه آدم خوب و فهمیدۀ جامعۀ ما، فضای مجازی باید محلّ تهدید دشمن باشد نه ما!
🔻طبق آیۀ قرآن، وقتی ولیّ امر جامعه یک «امر جامع» را مطرح کرد باید برنامۀ زندگی ما بر اساس آن تغییر کند
🔻با پاسخ دادن به یک شبهه میتوانی نامت را جزو مجاهدین ثبت کنی؛ مثل عمّار!
____
خیلی از آدمهای خوب و معتقد نمیدانند که «امر جامع» چیست؛ با اینکه در قرآن تصریح شده «...وَ إِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ» وقتی پیامبر(ص) یک مسألۀ مهمِ دارای اولویّت در جامعه را اعلام میکند، کسی نباید از نزد پیامبر(ص) برود مگر اینکه اجازه بگیرد؛ این آداب اطاعت از ولیّ خدا را نشان میدهد.
تقاضای بنده این است که این آیه قرآن را در مساجدمان نصب کنیم تا همه با آن آشنا بشوند. وقتی ولیّفقیه یک امر جامعی را مطرح میکند، انسان مؤمن، امر جامع را رها نمیکند که دنبال کارِ خودش برود بلکه برنامۀ زندگیاش را بر اساس آن، تغییر میدهد.
الآن ولیِّ امر جامعۀ مسلمین یک امر جامع بهنام «جهاد تبیین» را مطرح کرده و فرموده: جهاد تبیین، واجبِ فوریِ عینی است! این باید در زندگی و برنامههای ما تفاوت ایجاد کند، متأسفانه خیلیها برنامۀ زندگیشان را تغییر ندادهاند تا به جهاد تبیین برسند! طلبهای که بعد از امرِ جامع «جهاد تبیین»، برنامۀ زندگی و کار و تحصیلش هیچ تغییری نکرده، آیا میتواند به مردم، دین یاد بدهد!
من چهکار میتوانم انجام بدهم؟ مثلاً یک گوشیِ موبایل دستم هست، لااقل میتوانم چهار تا پیام بگذارم، لایک کنم، چند تا پیام را فوروارد کنم، یا میتوانم برای چهارتا صفحه، فالوور بشوم، بالأخره باید یک حرکتی انجام بدهم!
قرآن میفرماید: اگر ایمانت خیری نرسانده باشد، روز قیامت این ایمان بهدردت نمیخورد! «لا يَنْفَعُ نَفْساً إيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ في إيمانِها خَيْراً» امامباقر(ع) فرمود: منظور از این خیر، نصرت امام است؛ یعنی ایمانش باید به ما اهلبیت (یا به خطّ اهلبیت) کمک کرده باشد، کمک با زبان هم مثل کمک با شمشیر است!
با اینکه هر سال طرفداران انقلاب از نظر کمّی و کیفی بهتر و بیشتر از سال قبل میشوند اما اکثر حزباللهیها فکر میکنند که هر روز دارد وضع خرابتر میشود، چرا؟ چون همه ساکتند! در تظاهراتها که جمع میشوند، میگویند «عجب جمعیّتی! اینهمه محجّبه، اینهمه انقلابی!» چرا تعجّب میکنند؟ چون وقتهای دیگر، همه خاموشند، لذا معلوم نیست که تعدادشان زیاد است.
پیامبر(ص) به عمّار یاسر که در مقابل شبههافکنی یهودیان مدینه ایستاد جوابشان را داد، میفرماید: «فَأَنْتَ مِنَ الْمُجَاهِدِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الْفَاضِلِينَ» شما هم میتوانید همینطوری، نام خود را جزو مجاهدین در راه خدا ثبت کنید.
دین با کلاسِ اصول عقائد و با تبلیغ توسّط علما و اهل حوزه باقی نمیماند. دین با دولت و حکومت هم باقی نمیماند؛ اگرچه دولت رسولخدا(ص) و حکومت عدل علی(ع) باشد! دین با زبان همۀ مؤمنین باقی میماند؛ وقتی حرف دین بر زبان همه جاری شد، باقی خواهد ماند.
آدم حزباللهی منتظر نشسته و میگوید: اگر اوضاع اقتصادی خوب بشود، إنشاءالله همه انقلابی میشوند! حکومت علی(ع) که مشکل اقتصادی نداشت. پس چرا آنگونه شد؟ حضرت میفرماید: چون شما در مقابل باطل، ساکت ماندید و نگفتید «این غلط است» لذا امثال معاویه بر شما مسلّط میشوند.
با اینهمه آدمِ خوب و فهمیدهای که در جامعۀ ما هست و با این فضای مجازی که در اختیار همه است؛ نهتنها فضای مجازی نباید محلّ تهدید جامعۀ ما باشد بلکه باید محلّ تهدید دشمن باشد، و محلّ فرصت ما باشد؛ البته اگر این ساکتین از خواب بیدار بشوند! خدا برخی از ساکتین-البته نه همۀ آنها- را در قرآن لعنت میکند چرا؟ چون یک جایی باید یک حرفی را بزند، اما نمیزند.
میترسم کسانی که در جهاد تبیین مشارکت نکردند و بر این امر جامع مقیم نشدند، خدای ناکرده جزو خاذلین قرار بگیرند. شاید تقصیر ما طلبههای حوزه است که دین را بد معرّفی کردهایم؛ طوری معرّفی کردهایم که جوان مؤمن، نماز میخواند امّا دین را تبلیغ نمیکند!
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۲/۲۰
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7299
@Panahian_text
🔴 اصلاً چرا تبیین لازم است؟ چون مسیر هدایت، پیچیدگی دارد
🔴 پیچیدهترین بخشی که نیاز به تبیین دارد، عرصۀ سیاسی است که محلّ مظلومیت اولیاء خداست
📌 #جهاد_تبیین –حرم حضرت معصومه(س) - ج۲
🔻 دینداری یعنی حلّ معما؛ بدون تفکر و صرفاً با یادگیری عقاید و احکام، پیچیدگی دین مشخص نمیشود
🔻 بعد از تبیینِ دین «تفکر» لازم است؛ حتی تبیین پیامبر(ص) هم جای تفکرِ مردم را نمیگیرد
🔻 دشمنانِ ما از پیچیدگی و ابهامی که در تطبیقِ دین بر جزئیات زندگی هست، سوءاستفاده میکنند
____
اساساً چرا «تبیین» لازم است؟ چون قرآن و مفاهیم دینی و پیداکردن راه هدایت، یکمقدار پیچیدگی دارد و ما در زندگی فردی و اجتماعی، میتوانیم خودمان را در پیداکردنِ راه هدایت، فریب بدهیم و دیگران هم میتوانند ما را فریب بدهند.
ما در جامعۀ خودمان، این پیچیدگی را خوب جا نینداختهایم و حتی گاهی برعکسِ آن را گفتهایم؛ یعنی گفتهایم که راه، کاملاً واضح و روشن است. البته به یک معنا راه، روشن است اما بعد از تفکر، بعد از تقوا، و قدرت تشخیصی که خدا عنایت میکند که نامش «فرقان» است.
صرفاً با یادگیری اصول عقاید و احکام و یکسلسله داناییها، راه برای کسی مشخص نمیشود؛ نه در زندگی فردی و نه اجتماعی. بلکه اگر کسی اطلاعات دینی داشته باشد اما نخواهد تفکر کند، چهبسا پیچیدگیهای این راه، برای او بیشتر بشود و اطلاعاتش موجب گمراهی بیشترش بشود.
خداوند میفرماید «وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» یعنی ما قرآن را نازل کردیم، اما تبیینِ پیامبر هم لازم است. اینجا دو مرحله دارد: مرحلۀ اول «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ» یعنی پیامبر باید برای مردم تبیین کند. مرحلۀ دوم «لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» یعنی مردم باید بعد از تبیین پیامبر، تفکر کنند.
بدون تفکر، حتی با تبیین پیامبر(ص) هم بهجایی نمیشود رسید. حتی اگر در محضر ائمۀ هدی هم باشید، اینطور نیست که هر روز صبح، از امام معصوم بپرسید «آقا امروز من چهکار کنم؟» ایشان هم دقیقاً همهچیز را بگوید و شما این دستورها را فهرست کنی و از صبح تا شب دانهدانه انجام بدهی! اصلاً دین ، این سبکی نیست.
اولیاء خدا در مسائل فردی و اجتماعی، هیچوقت بنا نداشتند تمام جزئیات را بههمه بگویند. بلکه انتظار داشتند مردم، خودشان بفهمند و گاهی به مردم اجازۀ اشتباهکردن میدادند. پس چون همهچیز کاملاً واضح و روشن نیست، ما باید در مقام عمل، در مقام تشخیص مصداق و در مقام تشخیص اولویت، تفکر کنیم.
دشمنان ما از پیچیدگیهای زندگی و ابهامی که در دین هست، در مقام تطبیقدادنِ دین بر جزئیات زندگی سوءاستفاده میکنند. اصلاً همیشه دینداری کردن در زندگی فردی و اجتماعی یعنی حلّ معما. معما هم یک سؤال ساده نیست و فکر میخواهد، چون پیچیدگی دارد و یک فریبی در آن هست.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «يَبْتَلِي خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا يَجْهَلُونَ أَصْلَه» خدا در موضوعاتی امتحان میگیرد که یک جهلی برای ما وجود دارد. همین جهل و بیخبری، جزئی از ماجرای امتحان الهی است. پیشنهاد میکنم به عنوان یک تاکتیکِ ضدّ عملیات روانی دشمن، هرجا خواستید کار تبیینی کنید، اول همین روایت را به مردم یاد بدهید: خدا از چیزهایی امتحان میگیرد که انسان یک بخشهایی از آن را نمیداند.
در امتحانها معمولاً برخی سؤالها طوری پرسیده میشود که شما جواب غلط را انتخاب کنید؛ امتحانات الهی هم گاهی اینگونه است. گاهی خدا طوری فضا را پیچیده قرار میدهد که آدمها بتوانند از این پیچیدگیها سوءاستفاده کنند.
اگر خدا کسی را ناسالم و نالایق ببیند، او را به اشتباه میاندازد. مثلاً شما از سرِ رفیقبازی، یک کسی را-که آدم لایقی نیست- بهزور متقاعد کردهای و به مسجد آوردهای، درست در همان شب، خدا کاری میکند که مثلاً کفشهایش گُم بشود یا دزدیده شود، او هم میگوید «این مسجد شما دزدبازار است! من دیگر نمیآیم!»
هم در عرصۀ زندگی فردی نیاز به تبیین و تفکر داریم هم در زندگی اجتماعی. اما به زندگی اجتماعی که میرسیم اوضاع پیچیدهتر میشود، به زندگی سیاسی که میرسیم خیلیخیلی پیچیدهتر میشود؛ اینجا محلّ مظلومیت اولیاء خداست.
پیچیدهترین بخشی که به تبیین نیاز دارد عرصۀ سیاسی است. خیلی از اوقات، اشتباه در عرصۀ زندگی اجتماعی، جبرانپذیر نیست. مثلاً اگر بهخاطر حرف بعضی از اشخاص، موشکهای خودمان را از دست داده بودیم، الآن چه وضعیتی داشتیم؟ آن اشتباه دیگر جبرانپذیر نبود، چون نابود شده بودیم! این مسائل، نیاز به تبیین دارد.
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۲/۲۷
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7309
@Panahian_text
🔴 چرا جهاد تبیین لازم میشود؟ یک دلیلش توجیهگری و مکر انسان است؛ برای بیان حق، جهاد لازم است تا راه توجیه و فرار از پذیرش حق را ببندد
📌 #جهاد_تبیین –حرم حضرت معصومه(س) - ج۳
🔻طبق آیه قرآن؛ انسان اهل جدل است و از پذیرش حق، فرار میکند؛ این موجب میشود انرژی بیشتری برای تبیین گذاشته شود
🔻ناراحتی روحی انسان و عدم صفای باطنش موجب میشود در برابر پذیرش حق، مقاومت کند
🔻 تولید سخن باطل زحمتی ندارد، زود هم منتشر میشود، این رساندن حرف حق است که زحمت و جهاد لازم دارد
____
دلیل اول برای ضرورت تبیین دین-همانطور که قبلاً بیان شد- این است که «دین، پیچیدگی دارد». دلیل دوم این است که انسان موجود پیچیدهای است؛ انسان توجیهگر است و مکر میکند. نهفقط انسان بلکه جامعۀ انسانی هم اینگونه است، جامعه هم گاهی روحیاتی دارد که ضرورت تبیین برای آن جامعه افزایش پیدا میکند.
قرآن میفرماید: «كَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا» انسان یک موجود اهل مجادله است؛ مدام بحث میکند، چون و چرا میآورد و میخواهد زیر بار نرود. ناراحتی روحی انسان موجب میشود از پذیرش حق، فرار کند، وقتی انسان صفای باطن نداشته باشد، در برابر پذیرش حق، مقاومت میکند. این روانشناسی قرآن است!
این را خدا لازم دانسته به ما بگوید: «ای انسان، تو موجودی اهل جدل هستی» یعنی انسان نمیخواهد حرف حق را قبول کند، لذا مدام برای خودش دلیل جور میکند، ذهنش دلیل میتراشد تا زیر بار این حرف نرود؛ یعنی دنبال مستمسک میگردد که نپذیرد!
چرا تبیین لازم است؟ چون انسان اهل جدل است، لذا برای تبیین، یک نوع جهاد و یک فعالیت سخت و پرفشار لازم است. یعنی این انسانی که حرف حق را نمیپذیرد و مدام مجادله میکند، با جهاد تبیین، نگهش دار!
یکی دیگر از ویژگیهای روانی انسان که در قرآن آمده، این است: «بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ * وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ» انسان کسی است که عذرتراشی میکند، یعنی برای توجیه اشتباه خودش، عذرِ بیهوده میآورد. این عذر را ذهن آدم درست میکند چون نمیخواهد اشتباه خودش را بپذیرد.
ابلیس میگوید: من وقتی انسان را وادار به یک گناه بکنم، دیگر او خودش دنبالم میآید، چون او بهطور طبیعی، آن گناهش را توجیه میکند... به همین دلیل، فرمودهاند که زود استغفار کنید تا به این دام ابلیس گرفتار نشوید.
چرا تبیین لازم است؟ چون انسان موجود مکّار، توجیهگر و مجادلهکنندهای است و از زیر حرف حق، در میرود. پس اگر دیدی طرف شما نمیپذیرد و زیر بار نمیرود، یکبار دیگر بگو، از یک زاویۀ دیگر بگو...
چرا جهاد تبیین لازم میشود؟ بهخاطر توجیهگری انسان. خدا نکند یک راه غلطی را یک کسی انتخاب بکند، دیگر نمیشود با او حرف زد؛ خیلی سخت میشود.
این ویژگیها دربارۀ یک انسان بود؛ دربارۀ جامعه هم همینطور است! حضرت زهرا(س) یک ویژگی روانشناختی از جامعۀ مدینه اعلام کرد و فرمود: «مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِینَ الْمُسْرِعَةَ إِلَى قِیلِ الْبَاطِلِ» ای مردمی که حرف غلط را زودتر میپذیرید.
الآن اگر یک شایعه علیه نظام جمهوری اسلامی و علیه آدمهای خوب درست بشود، هزار برابر پخش میشود تا یک حرف خوب! حرف خوب، زیاد پخش نمیشود و زیاد کسی آن را فوروارد نمیکند، باید خودت را بکُشی تا یک حرفِ درست، برود و بین مردم بچرخد. اما سخن باطل، راحت میچرخد و پخش میشود.
منظور از «قیل باطل» فقط حرف دروغ نیست، فقط شایعه و تهمت نیست، قیل باطل ممکن است سخن درستِ نابجا باشد؛ سخنی که باطل است بیشتر میچرخد.
اصلاً برخی روزنامهنگارها هنرشان تولید «قیل باطل» برای تیترها است. میگوید اینطوری بیشتر خوانده میشود. چرا؟ چون مردم دنبال حرف غلط هستند.
ما در زمانهای زندگی میکنیم که در جامعۀ بشری، بهطور طبیعی سخن باطل بیشتر به مردم میچسبد. در چنین شرایطی شما اگر بخواهی سخن حق بگویی، معلوم است که باید جهاد کنی! اما کسی که سخن باطل تولید میکند، لازم نیست زیاد زحمت بکشد و جهاد کند.
برای تبیین حق، جهاد لازم است، اما برای انداختن یک حرف مُفت، جهاد لازم نیست و زحمتی ندارد تازه پول هم گیرت میآید؛ راحت فالوورهایت زیاد میشوند! پس عامل دوم پیچیدگی انسان، بیماریهای روحی انسان و ضعفهای جامعه است که باعث میشود انسان به جهاد تبیین نیاز پیدا کند.
اگر یک جامعهای، زیر بار حرف حق نرفت چهکار باید کرد؟ اگر مردم اصلاً نپذیرفتند و دیگر نشد حرف بزنی، چه؟ اینجاست که فاطمۀ زهرا(س) و امامحسین(ع) فدا میشوند و روضهها شکل میگیرد. یعنی شما میتوانید سخن حق را قبول نکنید ولی نمیتوانید اثر خون ما را ضایع کنید، چون خدا قول داده که خون شهید ضایع نشود. «وَ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ»
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۳/۳
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7334
@Panahian_text
🔴 اگر جهانی نیندیشیم، هم در دین و هم در دنیای خود به انحراف خواهیم رفت
🔴 از جشنوارۀ عمار تقاضا میکنم به احترام آقای طالبزاده، سراغ فیلمهایی برود که دربارۀ مسائل جهان باشد
📌 بزرگداشت مرحوم نادر طالبزاده
🔻 ما اگر مسائل جهان را حل نکنیم، نمیتوانیم جامعۀ خودمان را نجات بدهیم
🔻 یکی از نوادر شخصیتهای جامعۀ ما که واقعاً دغدغههای جهانی دارند، آقای طالبزاده بود
🔻 در کمتر نیروی معتقد انقلابی میبینیم که برای جهان، فکری بکند و فیلمی بسازد
🔻 عالم و روشنفکری که برای مشکلات حیات بشر راه حل ندارد برای جامعۀ خود هم چندان گرهگشا نخواهد بود
🔻 مرگ بر آمریکا برای آقای طالبزاده صرفاً جملۀ دعایی نبود بلکه جملۀ خبری بود
____
🔘 یک عالم دینی یا روشنفکر دانشگاهی، اگر برای مسائل جهان و مشکلات حیات بشر، راه حل نداشته باشد، او برای جامعۀ خودش هم چندان گرهگشا نخواهد بود.
🔘 یکی از نوادر شخصیتهایی که در جامعۀ ما، واقعاً دغدغههای جهانی دارند، آقای نادر طالبزاده بود. بنده در جلساتی که دربارۀ افول آمریکا برگزار میشد، این دغدغهمند بودن و جهاناندیشیِ ایشان را میدیدم.
🔘 در آن جلسات، دربارۀ این موضوع گفتگو میشد که چرا خیلیها عظمت آنچه در کشور ما رخ داده است را درک نمیکنند؟ نه اینکه با اسلام یا ولایت مشکلی داشته باشند، بلکه مشکلشان این است که هیمنۀ ظاهری غرب را باور دارند. باور غرب مانع درک برتری و قدرتی است که ما داریم.
🔘 هنوز برای خیلیها سخت است که افول آمریکا را باور کنند یا حتی دربارۀ آن فکر کنند، اما آقای طالبزاده، خانۀ عنکبوتی امریکا و اسرائیل را درک کرده بود و گول گستردگی تارهای آن را نمیخورد.
🔘 بسیاری از کسانی که دین و ایمان هم دارند، قبول ندارند که آمریکا نمیتواند هیچ غلطی بکند، اینها وقتی میگویند «مرگ بر آمریکا» یعنی چرا این غلطها را میکند!
🔘 خیلی فرق هست که شما مرگ بر آمریکا بگویید با اعتقاد به اینکه آمریکا خیلی غلطها میتواند بکند، یا مرگ بر آمریکا بگویید، با اعتقاد به اینکه مرگ آمریکا فرا رسیده است و این صرفاً جملۀ دعایی نباشد بلکه خبری باشد. آقای طالبزاده، مرگ بر آمریکایش جملۀ خبری بود.
🔘 جهاناندیشیِ آقای طالبزاده خیلی موضوع جذاب و مهمی است. ما الان در کمتر نیروی معتقد انقلابی میبینیم دنبال این باشد که برای جهان، فکری بکند، تصمیمی بگیرد و فیلمی بسازد بهجای اینکه به مباحثات زائد در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی داخلی بپردازد.
🔘 بنده از جشنوارۀ عمار تقاضا میکنم، به احترام آقای طالبزاده، سال بعد سراغ تولید فیلمهایی بروند که دربارۀ مسائل جهان باشد و مخاطب خارجی داشته باشد؛ کوتاه یا بلند، مستند یا داستانی.
🔘 مثلاً اگر کسی دغدغۀ حجاب دارد، برود دربارۀ موضوع حجاب در فرانسه فیلم بسازد و نشان بدهد که بیحجابی در فرانسه چه مشکلاتی ایجاد کرده و دردهای آنها را در فیلم خودش بیان کند. آنوقت زنان جامعه خودمان هم اینها را ببینند.
🔘 هرکسی هر دغدغهای درباره مسایل داخلی دارد، میتواند دربارۀ آن دغدغه، محصول بینالمللی تولید کند. یعنی اول موضوع آن را در جهان، بررسی و حل کند و بعد سراغ داخل کشورمان بیاید.
🔘 ما اگر جهانی نیندیشیم، هم در دین خود و هم در دنیای خودمان به انحراف خواهیم رفت. ما اگر مسائل جهان را حل نکنیم، نمیتوانیم جامعۀ خودمان را نجات بدهیم.
👤علیرضا پناهیان
🚩بزرگداشت نادر طالبزاده - ۱۴۰۱/۳/۱۱
@Panahian_text
🔴 قیام زنان برای جهاد تبیین، مؤثرتر از قیام مردان است
🔴 اگر جهاد تبیین واجب فوری و عینی است بر زنان هم مثل مردان واجب است
📌 #جهاد_تبیین –حرم حضرت معصومه(س) - ج۴
🔻 در سه مقطع حساس که دست سه امام بسته بود، سه زن برای دفاع از دین قیام کردند
🔻 در جهاد تبیین ممکن است زنان بتوانند در جامعه کارهایی انجام بدهند که از دست مردان برنمیآید
🔻 قیام زنان علیه باطل یقیناً مؤثرتر از قیام مردان است و اثر اجتماعی آن هم بالاتر است
🔻 آفرین به مادرانی که در رژۀ فرهنگی «سلام فرمانده» بهخاطر امامزمان(ع) فرزندان خود را به میدان آوردند
____
در زمان ائمۀ هدی(ع) در سه مقطع زمانی حساس و بحرانی، دست سه امام معصوم بسته بود؛ علی بن ابیطالب، علی بنالحسین و علی بنموسیالرضا (علیهمالسلام) در هر سه مقطع، سه زن برای دفاع از دین قیام کردند و در تاریخ اثر گذاشتند.
وقتی دستان علی(ع) بسته بود، فاطمۀ زهرا(س) قیام کرد. وقتی دستان امام سجاد(ع) بسته بود، زینب کبری(س) قیام کرد. در زمان امامرضا(ع) و تبعید ناروای ایشان به مرو هم فاطمۀ معصومه(س) قیام کرد و از مدینه به سمت مرو حرکت کرد.
این اتفاقات تصادفی نیست و خیلی معنا دارد. وقتی آنچنان عرصه بر یک امام تنگ میشود که نمیگذارند اقدامی انجام بدهد، خداوند عَلَم را به دوش زنانی از اهلبیت(ع) قرار میدهد که قیام کنند و اثرگذار باشند.
اگر حرکت حضرت معصومه(س) از مدینه به مرو اثر نداشت، به کاروان ایشان حمله نمیکردند و بنا بر احتمالات تاریخی، ایشان را مسموم نمیکردند بلکه اجازه میدادند به امام رضا(ع) برسد. معلوم است این خواهر نقش ویژهای دارد و حرکتش معنای سیاسی دارد.
حضرت معصومه(س) که از نُه سالگی در فقه و علم و معرفت، شهرۀ آفاق شده بود، کاری صرفاً از سرِ عاطفه یا تفنن انجام نمیدهد؛ حتماً برای یاریِ امام زمانش احساس تکلیف کرده بود که به سمت مرو حرکت کرد. این حرکت اگر به سرانجام میرسید میتوانست برای امام رضا(ع) قدرتبخش بشود.
بعد از شهادت امام رضا(ع) وقتی حرکت زنان اتفاق افتاد، معلوم شد که اگر این خواهر به برادر میرسید و زینبوار کنار حسینِ زمان خود میایستاد، آثارش از نظر اجتماعی در زمان خودش چهبسا بیشتر از زمان حضرت زینب(س) میشد.
امروز هم در جهاد تبیین ممکن است زنان بتوانند در جامعه کارهایی انجام بدهند که از دست مردان برنمیآید. قیام زنها علیه باطل یقیناً مؤثرتر از قیام مردان است و اثر اجتماعیاش بالاتر است.
خانمها منتظر نمانند که ببینند آقایان در جهاد تبیین چه میکنند و دنبال آنها بروند. اگر جهاد تبیین واجب فوری و عینی است، پس بر زنان هم مثل مردان واجب است یعنی اگر همۀ مردان هم به جهاد تبیین عمل کنند تکلیف از زنان برداشته نمیشود.
بیتردید زنان در قیام برای جهاد تبیین مؤثرتر از مردان هستند، خصوصاً اگر در جهاد تبیین، زنان قیام اجتماعی بکنند. بر این اساس باید گفت جهاد تبیین بر زنان مؤمن واجبتر است و اولویتش بیشتر است.
همین الآن اگر زنان در جامعۀ ما علیه یک باطل، محکم قیام کنند، کسی جلودارشان نیست و تأثیرش جهانی است. در هر موضوعی اگر مردان تظاهرات چندهزار نفره کنند به اندازه اقدام زنان تأثیر ندارد. پس یکوقت زنان به حاشیه رانده نشوند.
در روایات آخرالزمان آمده است؛ زنانی که در خانه هستند میتوانند بر اساس قرآن و سنت پیامبر(ص) حکم شرع را بیان کنند چون دارای حکمت هستند و زنان حکیم، قدرت تشخیص تکلیف دارند «إِنَّ الْمَرْأَةَ لَتَقْضِي فِي بَيْتِهَا بِكِتَابِ اللَّهِ»
در قرآن بعد از توصیۀ به امر به معروف و نهی از منکر میفرماید تفرقه نکنید «وََ لَا تَكُونُواْ كاَلَّذِينَ تَفَرَّقُوا» معلوم میشود یکی از لوازم مؤثر بودن امر به معروف و نهی از منکر، کار جمعی و اتحاد کلمه است. اگر در امر به معروف و نهی از منکر یک جمع متحداً یک کلام را نگویند اثر چندانی ندارد.
در سرود «سلام فرمانده» اگر نوجوانها و خانوادههای گرامی هر کدام در خانه همنوایی میکردند و لذت میبردند و پای گیرندههای خودشان این سرود را میخواندند، این اثر جهانی را نداشت. باید دور هم جمع شد.
باید آفرین گفت به مادرانی که چنین فرزندانی تربیت کردند و به میدان محبت امام زمان(ع) و حضور در این رژۀ فرهنگی آوردند. اگر این مادران علاقه به امامزمان(ع) نداشتند کودکان از کجا متوجه حضرت ولیعصر(ع) میشدند؟
اگر زنان جامعۀ ما از الگوی حضرت زهراء(س) در تبلیغ چهره به چهره با همسایگان خود تأسی کنند، دیگر نقطهای از این سرزمین باقی نمیماند که در جهالت بهسر ببرد. مطمئن باشید جهاد تبیین مقدمۀ قیامهای بعدی است که انشاءالله در پیش خواهیم داشت بلکه امیدواریم پای رکاب خودِ حضرت ولیعصر باشد.
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۳/۱۰
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7338
@Panahian_text
🔴راهزنهای هویت اصیل ایرانی، غربزدههاییاند که ما را از شاهنامۀ فردوسی جدا میکنند؛ درحالیکه خون شاهنامه در وجودمان جاری است
🔴دین نرمافزاری است برای اینکه ما با فرهنگ شاهنامه باقی بمانیم؛ یعنی با همان فرهنگ قدرتمندی، سلحشوری، جوانمردی، گذشت و مبارزه با ظلم
📌 شرح سخنرانی ۱۴خرداد رهبری در گفتگوی زندۀ تلویزیونی شبکه یک
🔻یک دبیرستانی باید اینقدر به هویت اصیل ایرانیاش افتخار کند، که دلش برای هیچ کجای عالم، لَک نزند!
🔻کسی که به هویت ایرانی و انقلابی خود افتخار نمیکند، دچار ویروس غربزدگی شده
🔻روحیۀ غربزدگی روحیۀ هویتزداست؛ چه انسان انقلابی و نمازخوان باشد، چه نباشد!
🔻حتی مرعوبشدن نسبت به غربزدهها در لایهای از انقلابیها هم هست
____
یکی از مباحث محوری در بیانات ۱۴خرداد رهبر انقلاب، بحث هویت بود. اساساً «هویت» خاصیتش این است که معمولاً خیلی دیر درک میشود، یعنی ممکن است خیلی دیر برای افراد جا بیفتد که چه هویتی دارند؟ مثلاً هویت صنفی، هویت قومی و...
اما هویت فرّار است؛ همان هویتی که دیر شکل میگیرد، به آسانی میشود این هویت را شکست، یعنی دیگران میتوانند حمله کنند و هویت انسان را از او بگیرند و در ضمنِ آن، اعتماد بهنفس و عزتش را هم بگیرند.
رهبر انقلاب تأکید میفرماید که هویت انقلاب را درک کنید و مواظب باشید این هویت را از شما نگیرند... بخشی از جهاد تبیین و فعالیت تبیینی عمیق ما همین است که این هویت را درک کنیم.
در این ۴۰سال، تلاش عجیبی در داخل کشورمان صورت گرفت برای اینکه یک هویت وارداتی به ما داده شود، یعنی هویت اصیل ایرانی و انقلابی ما را انکار بشود و بهجای آن، یک هویت غربی به ما داده شود.
مثلاً مفهوم دموکراسی را گرفتند و کسانی در حد رئیسجمهور گفتند «ما بهسوی دموکراسی غربی پیش میرویم!» یعنی این مردمسالاری که در کشورمان هست، شبیه کردند به آنجا! درحالیکه رهبر انقلاب بارها فرمودند این دموکراسی که در ایران داریم، مردمسالاری دینی است؛ برآمده از دین و نشأتگرفته از تعلیمات انبیاء است و با دموکراسی غربی فرق میکند.
روح حاکم بر همۀ برنامهها و همۀ آموزشهای ما باید تقویت این هویت باشد، وقتی جوان ما از دبیرستان بیرون آمد، باید یک جوان ایرانیِ اصیل با یک تعریف مشخص باشد و اینقدر به ایرانی بودن خودش افتخار کند که دلش برای هیچ کجای عالم، لَک نزند!
این هویت اصیل ایرانی ما راهزنهایی دارد که همان غربزدهها هستند. اگر اسلام و انقلاب را هم کنار بگذارید، ما «ایرانی» هستیم، ما بهجای اینکه هویت خودمان را از شاهنامه بگیریم، نباید از غربیها بگیریم، راهزنهای هویت، غربزدههایی هستند که ما را از شاهنامۀ فردوسی جدا میکنند درحالیکه خون شاهنامۀ فردوسی در وجودمان جاری هست.
اگر بچههای ما روی شاهنامه، خوب کار کنند، وقتی شخصیت امام را ببینند، متوجه میشوند ایشان مثل رستمِ دستان است؛ البته در جلوههای دیگری. دین هم نرمافزاری است برای اینکه ما با فرهنگ شاهنامه باقی بمانیم، یعنی با همان فرهنگ قدرتمندی، سلحشوری، جوانمردی، گذشت، مبارزه با ظلم و...
اگر به شاهنامه برگردید، میبینید که این صفات خوب، در انقلاب ما هم جریان دارد، حتی برخی ضدانقلابها که نمیخواستند برای تقدیر از سردارسلیمانی، از ادبیات دینی و انقلابی استفاده کنند، مجبور شدند برای احترام به او، او را با شخصیتهای شاهنامه مقایسه کنند؛ این یعنی همه قبول دارند که انقلاب در جهت روحیه اصیل ایرانی است
غربزدهها تأمینکنندۀ ویژگیهای ایرانی ما هم نیستند، ما بالاخره بهعنوان یک ایرانی، برای خودمان یک تاریخی داریم، یک عقل و فهمی داریم، یک موقعیتی برای تأثیرگذاری در عالم داریم، چرا از این امکانات استفاده نکنیم؟!
غربزدهها اولاً خودشان آدمهای بیهویتی هستند و همانطور که میدانید عنصر اصلی هویت، عزت است. وقتی ایمان ضعیف میشود، انسان در یک جای دیگری دنبال عزت میگردد. قرآن میفرماید: «أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ» امام(ره) هم میفرمود: وقتی دشمنان از شما تعریف کردند، آنموقع آغاز بدبختی شما است.
غربزدگی را فقط در یک جریان سیاسی پر سر و صدا نباید ببینیم، بلکه این غربزدگی در بدنهای از عناصر فرهنگی جامعۀ ما جاری شده است. حتی مرعوب شدن نسبت به غربزدهها هم در لایهای از انقلابیون هست.
روحیۀ غربزدگی روحیۀ هویتزدا است. کسی که با افتخار و روشنبینی نسبت به آینده، و با دیدن وجوه مثبت قوی، از انقلاب و هویت ایرانی انقلابی دفاع نکند، دچار ویروس غربزدگی شده، حالا چه انقلابی و نمازخوان باشد چه نباشد!
🚩 گفتگوی تلویزیونی شبکه یک – ۱۴۰۱/۳/۱۴
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻متن کامل:
Panahian.ir/post/7347
@Panahian_text
🔴 هر اشکالی در ابزارهای رسانهای و تعلیم و تربیتی کشور در تبلیغ امور دینی هست، اولاً به ضعف بنیان تبلیغ در حوزه برمیگردد
📌ضرورت تحول در تبلیغ و تعلیم دین - قسمت اول
🔘 در کنار چندهزار مبلغ که محتوای تبلیغشان آثار نامطلوب در ذهن مخاطب دارد، وجود صد مبلغ خوب هم فایده چندانی نخواهد داشت
🔘امام(ره) قبل از انقلاب درست گفت که فرمود یکساعت رادیو را در اختیار ما قرار دهید؛ ولی ما راه و روش امام را در تبلیغ، بطور کامل ادامه ندادیم
🔘امروز نسبت به زمان پیامبر(ص)، شرایط جامعه و جهان از هر جهت برای موفقیت در تبلیغ بسیار بهتر است
🔘با توجه به زمینۀ بالای موفقیت در تبلیغ، تدبیر ما برای تبلیغ موفق، بسیار کم است
____
ممکن است حوزۀ علمیه، طلبههای مجاهد و فضلای اندیشمند، خودشان را در امر تبلیغ، دستتنها ببینند و بگویند «سینما، رسانهها و بسیاری از برنامهسازان تلویزیون و بقیۀ ابزار تبلیغی که پرمخاطبتر هستند در اختیار ما نیستند لذا ابزار تبلیغی ما محدود است»
هر اشکالی که در سینما، تلویزیون و سایر ابزار رسانهای و تعلیم و تربیتی کشور در تبلیغ امور دینی میبینید، این اشکال اولاً برمیگردد به ضعفها و نقایص بنیان تبلیغ در حوزه علمیه.
اگر فیلم و سریال قوی ساخته نمیشود، بهخاطر این است که مطالب قوی به فیلمساز منتقل نشده؛ مثلاً اگر فیلم خوبی دربارۀ حجاب ساخته نشده، اولین نقصش به حوزۀ علمیه برمیگردد، باید شما یک کتابی نوشته باشید که حقایق را باز کرده باشد تا استعداد آن کارگردان هم شکوفا بشود.
معنویت رو به پیشرفت موجود در جامعه تماما نتیجۀ موفقیت حوزه در تعلیم و تبلیغ دین نیست، بلکه بیشتر ناشی از فطرت پاک انسانها و کارهای غیر تبلیغی مثل تأثیر عمل آدمهای خوب مثل خوبان و شهدا است.
امروز نسبت به زمان رسول خدا(ص)، شرایط جامعه و جهان از هر جهت برای موفقیت در تبلیغ بسیار بهتر است.
با توجه به زمینۀ بالای موفقیت در تبلیغ، تدبیر ما برای تبلیغ موفق، بسیار کم است.
امام(ره) قبل از انقلاب سخن به گزافه نگفت که فرمود یکساعت رادیو را در اختیار ما قرار دهید. امام به ادبیات خودش و استادش مرحوم شاهآبادی نگاه میکرد؛ ولی ما در بدنه حوزه راه امام را در فعالیت تبلیغی چندان ادامه ندادیم.
فایدۀ چندانی ندارد که صد نفر مبلّغ خوب داشته باشیم که از حیث محتوا و روش خوب عمل کنند، اما در کنارش چندهزار مبلّغ داشته باشیم که به شیوهای که آثار نامطلوب در ذهن مخاطب دارد سخن بگویند.
آن چند هزار مبلغ ۲۴ ساعته دارند در این برکه آبی را جاری میکنند که آثار سوئی دارد، بعد در کنارش چند تا حرف خوب زده شود، چقدر فایده دارد؟ مهم آن برداشت درست یا غلطی است که مردم در مجموع از دین پیدا میکنند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 همایش تبلیغ نو در حوزه علمیه قم – ۱۴۰۱/۴/۲
📢صوت: @Panahian_mp3
@Panahian_text
🔻جوانان ما بیشتر خواستار «توصیف حقایق دینی» هستند نه اثبات حقانیت دین و رد شبهات
🔻قرآن و احادیث هم بیشتر به توصیف حقایق میپردازند نه اثبات؛ اما کتب درسیِ ما اکثرا دنبال اثباتاند که آثار سوء دارد
📌 ضرورت تحول در تبلیغ و تعلیم دین - قسمت دوم
🔘 برای ایجاد انگیزۀ دینداری «توصیف حقایق» مؤثرتر از استدلالآوردن است
🔘 در حوزۀ علمیه، دانشی که ما طلبهها را در توصیف توانمند کند نداریم
🔘 توصیف خیلی بیشتر از استدلال، نیاز به دانش و حکمت و عقلانیت دارد
🔘 مسخرهکنندگانِ دین، دشمن اصلیتری هستند تا شبههافکنان
🔘 در مقابل استهزاء و تمسخر دشمنان، این قدرتِ توصیف حقایق است که آنها را ساکت میکند
____
در قرآن کریم یکی از مسائل اساسی، تمسخر دشمنانِ دین است، نه شبههافکندنِ آنها. میفرماید: «يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُن» (یس،30) مستهزئین، دشمن اصلیتری هستند تا شبههافکنان. در مقابل استهزاءکنندگان هم قدرتِ توصیف حقایق است که آنها را ساکت و مغلوب میکند. این توانمندی در طول مدت تحصیل درسهای حوزۀ علمیه کجا بوده و هست؟
اغلب دانشجویان ما ذهنشان درگیرِ هیچ شبههای نیست و بیشتر از اینکه دنبال پاسخ شبهات غربیها یا ملحدین باشد، دنبال این هستند که ببینند حرف دین و خدا و قرآن حقیقتاً چیست و چه طرحی برای اداره زندگی انسان دارد؟ درحالیکه اکثر کتابهای آموزش دین ما مجموعهای از پاسخ به شبهات است.
جوانان بیش از اینکه محتاج به اثبات حقانیت حقایق دین و رد شبهات باشند، خواستار توصیف حقایق دینی هستند. اساساً توصیف حقایق در ایجاد انگیزۀ دینداری، مؤثرتر از استدلال آوردن است. قرآن و احادیث هم حقایق را بیشتر «توصیف» میکنند، اما کتابهای درسی ما اکثراً مباحث کلامی و به دنبال اثبات حقانیت است.
اما در حوزۀ علمیه دانشی که ما طلبهها را در توصیف توانمند کند نداریم. در حالیکه توصیف خیلی بیشتر از استدلال، نیاز به دانش و حکمت و عقلانیت دارد. ولی ما تلقیمان به اشتباه این است که توصیف یک امر هنرمندانه است، لذا توصیف را به ذوق افراد واگذار میکنیم. در حالیکه امیرالمؤمنین توصیفگر اول جهان اسلام برای حقایق معنوی هستند.
امام خمینی(ره) میفرماید: «فرهنگ دانشگاهها و مراكز غير حوزهای به صورتی است كه با "تجربه و لمس واقعيتها" بيشتر عادت كرده است، تا "فرهنگ نظری و فلسفی". بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و كم كردن فاصلهها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا ميدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسيعتر گردد.» آیا ما در این سی چهل سال، این کار را بهخوبی انجام دادهایم؟
اکثر متون دینی ما در قرآن و روایات به همین شیوهای است که اینجا امام(ره) میفرماید، طبیعتاً برای جذب دانشگاهیان باید از این شیوه استفاده کنیم. یعنی اکثراً با ادبیات واقعگرایانه آثار دینداری، عبادات و ولایت توصیف میشود. چیزی که ما در حوزۀ علمیه، دانش آن را تحصیل نمیکنیم.
👤علیرضا پناهیان
🚩 همایش تبلیغ نو در حوزه علمیه قم – ۱۴۰۱/۴/۲
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻متن کامل:
Panahian.ir/post/7361
@Panahian_text
🔻 برای موفقیت در تبلیغ، ۹۰% نیاز به محتوا داریم و ۱۰% به فنّ خطابه
🔻 مسئله اصلی در تبلیغ مؤثر، محتوای خوب است نه قدرت بیان و سخنوری
📌 ضرورت تحول در تبلیغ و تعلیم دین- قسمت سوم
🔘 هر موفقیتی در جذب مخاطب، شاخص و نشانۀ صحت تبلیغ نیست
🔘 فقیه لزوماً نباید اسلامشناس باشد، اما مبلغ اگر اسلامشناس نباشد، آنچنان که باید، موفق نمیشود
🔘 یک مبلغ بیشتر از فقیه به قدرت استنباط بالا، جامعیت و اشراف کامل به قرآن، تاریخ اسلام، روایات و زمانشناسی نیاز دارد
🔘 تبلیغ باید جزئی از فرآیند طلبگی باشد؛ یعنی برنامۀ درسی حوزه طوری تنظیم شود که در مسیر تحصیل، مبلغ موفق بهدست بیاید
____
کار تولید علم مانند تولید دارو برای بیماریها یا شبیه تولید مصالح برای ساختمان است. کار تبلیغ هم، شبیه کار معاینه و نسخهنوشتن است یا مثل کار معماری است که میداند هرکدام از مصالح را در کجای ساختمان باید بهکار بگیرد. بنابراین هر استاد مسلم تاریخ، یا کلام یا تفسیر، لزوماً نمیتواند برنامهریزی کند و بگوید که برای کدام مخاطب و در چه سنی، کدام مطلب تاریخی یا کدام آیۀ قرآن، به چه میزان باید باهم ترکیب شوند و ارائه شوند. کدام را اول بگوییم یا کدام را بیشتر تاکید و تکرار کنیم.
مسئلۀ اصلی برای تبلیغ موفق «محتوا» است. نیاز ما به محتوای خوب، نود درصد است و نیاز به فنّ خطابه و قدرت بیان و اموری که جنبۀ صوری و ذوقی دارند(مثل صدای خوب و...) ده درصد است. باید محتوای خوبی تهیه و تولید بشود، آنوقت اگر این محتوا با زبان الکن هم منتقل بشود مؤثر واقع میشود.
هر موفقیتی در اثر قدرت بیان و خطابه و جذب مخاطب، نشانه و شاخص صحت تبلیغ نیست. یک مبلغ خوشبیان چهبسا به زیبایی آن قسمتی از دین را که اولویت ندارد، در جان مخاطب قرار دهد و موجب یک سکولاریزم پنهان در جامعه بشود.
ما در ارزیابی موفقیت تبلیغ دچار ضعفهای اساسی هستیم. چه تبلیغی واقعا موفق است؟ آیا صرف اینکه جمعیت بیشتری دور کسی جمع شدند یا صرف وجود برخی آثار موقت و گذرای معنوی، نشانۀ موفقیت در تبلیغ است؟
ما نیاز داریم برنامۀ درسی حوزه را به گونهای تنظیم بکنیم که خودبهخود در مسیر تحصیل، مبلغان موفق بهدست بیایند و تبلیغ، جزئی از فرآیند تحصیل و طلبگی قرار بگیرد.
مبلغ نیازمند قدرت استنباط بالایی است. قدرت استباطی که یک مبلغ برای تبلیغ موفق نیاز دارد، بیش از قدرت استنباطی است که معمولا برای استخراج یک حکم شرعی مورد نیاز است.
یک فقیه وقتی میخواهد یک فتوا بدهد، معمولاً زیاد نیازی به اسلامشناس شدن ندارد. حضرت امام میفرمود یک فقیه که لزوماً اسلامشناس نیست، ولی یک مبلغ قطعاً باید اسلامشناس باشد وگرنه آن چیزی که باید از آب در نمیآورد.
امام به آیتالله حقشناس فرمودند طلبهای که تبلیغ میکند زودتر مجتهد میشود... توجه کنید که مراجع تقلید معاصر هر کدام قبل از مرجعیت ید طولایی در تبلیغ داشتند. لذا بیتردید تبلیغ موفق، در رسیدن به اجتهاد بسیار مؤثر است.
یک مبلغ نیازمند جامعیت و اشراف بالایی نسبت به کل قرآن و تاریخ اسلام و بسیاری از احادیث است. و در کنار اینها باید از اصول تبلیغ و تعلیم دین خبر داشته باشد. و همچنین زمانشناسی قویای داشته باشد و بتواند نبض زمانۀ خودش را بشناسد.
👤علیرضا پناهیان
🚩 همایش تبلیغ نو در حوزه علمیه قم – ۱۴۰۱/۴/۲
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻متن کامل:
Panahian.ir/post/7361
@Panahian_text
🔴 چرا تبیین لازم است؟ چون شیطان و دشمنان ما دائماً مشغول عملیات روانی علیه ما هستند
🔴 اثر وسوسۀ شیطان و تبلیغات منفی دشمن این است که آدمها ناامید و ناسپاس میشوند
📌 #جهاد_تبیین –حرم حضرت معصومه(س) –ج۵
🔻 مهمترین کار ابلیس علیه انسان «عملیات روانی» است و انسان در مقابل، نیاز به تبیین و روشنگری دارد
🔻 محور عملیات روانی دشمنان علیه ما «تمسخر، سرزنش و ترساندن» است
____
چرا لازم میشود ما به تبیین، تبلیغات و دفاع از دین در جامعه بپردازیم؟ چرا لازم است مدام روشنگری کنیم؟ اینهمه ابهام از کجا ایجاد میشود؟
در جلسات قبل دو دلیل از قرآن برای لزوم جهاد تبیین عرض کردیم. دلیل سومی که مکرراً در قرآن بیان شده، این است که خداوند قبل از اینکه ما را بیافریند دشمن ما» یعنی شیطان را آفرید و انسان در متن یک درگیری و دشمنی آفریده شد.
ما دشمنی مثل ابلیس داریم که مهمترین کارش «عملیات روانی» است. شیطان عملیاتهای روانی گوناگونی علیه انسان انجام میدهد لذا انسان دائماً به تبیین و روشنگری نیاز دارد.
شیطان چهکار میکند؟ مثلاً آنچه در زمین هست برای ما زینت میدهد تا از خدا غافل بشویم «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ» یا هر موقع کار خلافی کردیم، کارمان را برای ما زیبا جلوه میدهد «فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُم» ما را میترساند، یا ما را وسوسه میکند تا وعدههای خدا را پیش ما دروغ جلوه بدهد.
در مقابل این کارهای شیطان، انسان دائماً نیاز دارد که یک نفر به او حرفهای خوب و مثبت بزند و دروغهای شیطان را برایش برطرف کند.
یکی از اصول دین، همین است که «ای انسان، تو دشمنی داری به نام ابلیس!» و یکی از وجوه ایمان به غیب، ایمان به وجود همین دشمن قطعیِ انسان یعنی ابلیس است.
قرآن میخواهد دربارۀ شیطان این حس را به ما بدهد که همیشه مراقبِ این دشمن باشیم و ما هم باید به بچهها بگوییم که انسان در متن درگیری و مبارزه آفریده شده و دشمن او قبل از خودش آفریده شده... ولی ما بعضاً اشتباه میکنیم و میگوییم «به بچه نگو دشمن دارد، اضطراب میگیرد!»
ما غیر از ابلیس، دشمنان دیگری هم از کفار تا منافقین داریم. کار اینها هم عملیات روانی علیه ما است. مهمترین عملیاتهای روانیشان «تمسخر، سرزنش و ترساندن» است.
سرزنش هم یک نوع عملیات روانی است که روحیۀ آدم را خراب و تضعیف میکند. دشمنان ما سعی میکنند احساس ضعف را به ما القاء کنند و به ما بگویند که وعدههای خدا و پیغمبر دروغ است.
هر کسی دیندار شد باید بداند که او را مسخره میکنند، سرزنش میکنند، میترسانند و انواع عملیات روانی را علیه او به کار میگیرند.
فرزندت را متقاعد کن که باید در مقابل مسخرهکننده بایستد و الّا صدمه میخورد و زندگی خوبی نخواهد داشت.
خدا خواسته است که مسلمانیکردن و ایمان داشتن، در متن درگیری و عملیات روانی باشد. فکر نکنید تصادفاً چون آمریکا با ما دشمن است علیه ما مشغول عملیات روانی است و اگر با او رفیق بشویم یا کوتاه بیاییم یا انقلابی نباشیم از ما دست برمیدارند.
چرا ما به جهاد تبیین نیاز داریم؟ چون بیستوچهارساعته توسط دشمنانمان در حال بمباران هستیم. هم ابلیس و هم سایر دشمنان ما میخواهند ما را به اشتباه بیاندازد، پس مدام نیاز به روشنگری داریم.
لازمۀ قرار نگرفتن تحت تأثیر دشمن این است که آدم دائماً حقایق را برای خودش تبیین کند، مدام آیههای قرآن را بخواند، مدام زندگی اولیاء خدا را مرور کند! وعدههای خدا را یادآوری کند و دلِ خودش را به وعدههای الهی محکم کند تا تحت تأثیر تبلیغات دشمن قرار نگیرد.
قوم سبأ که باغها و نعمات فراوانی داشتند، بهخاطر اینکه کفران نعمت کردند، خداوند نعمتهایشان را از آنها گرفت و دربارۀ آنها فرمود: «هَلْ نُجازِي إِلَّا الْكَفُورَ»، آیا ما جز آدم ناسپاس را مجازات میکنیم؟ خدا خیلی از ناسپاسی بدش میآید.
نباید فرهنگ زبانیِ ما ناسپاسی باشد. اگر شما اخبار و صفحات بیگانگان و دشمنانتان را و حرفهای شیطان را که در دلتان وسوسه میکند گوش بدهید، قطعاً آدم ناسپاسی میشوید.
قرآن میفرماید: ابلیس از چهار طرف انسان را محاصره میکند تا شکر نکند و به یک موجود منفی تبدیل بشود «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرينَ» هر موقع منفی شدی بگو لعنت بر شیطان.
اگر رسانههایی مثل بیبیسی و صدای آمریکا را ببینید متوجه میشوید که اینها میخواهند تو را ناسپاس بار بیاورند. بعضی از سیاسیون هم کارشان این است که ملت را ناامید کنند، دائم حرف منفی میزنند و میگویند «نمیشود، نمیتوانیم، شدنی نیست و...»
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۳/۱۷
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7364
@Panahian_text
🔴 ضرورت آخرالزمانی برای جهاد تبیین چیست؟
🔴 اختلاف شدید بین شیعیان در آستانه ظهور، ناشی از برداشتهای متفاوت از دین است
📌 #جهاد_تبیین –حرم حضرت معصومه(س) – ج۶
🔻 در آخرالزمان اطلاعات دینی بین مردم گسترش مییابد، لذا برداشتهای غلط و تحریف مفاهیم دینی هم رخ میدهد
🔻 برای اینکه برداشت دینی صحیحی داشته باشیم نیاز به تببین داریم
🔻 یکی از علتهای اختلاف بین شیعیان، دعوا بر سرِ اولویتهاست
___
در جلسات قبل، سه ضرورت را برای جهاد تبیین عرض کردیم؛ یکی اینکه دین عمیق است و نیاز به تبیین دارد، دوم اینکه انسان موجود پیچیدهای است و برای فرار از فرمان خدا بهانه و توجیه میآورد، لذا باید مدام تبیین کرد تا راه فرار نفس، بسته شود، سوم اینکه شیطان و دشمنان هم مدام مشغول عملیات روانی، اغواگری و شبههافکنی هستند.
ضرورت چهارم برای جهاد تبیین، یک ضرورت آخرالزمانی است و بیشتر مربوط به زمان خودمان است. اگر به این ضرورت که در روایات هم اشاره شده، حواسمان نباشد، خودمان و جامعهمان صدمه خواهیم خورد.
در روایت هست که در آخرالزمان، شیعیان با هم اختلاف پیدا میکنند، به هم میگویند تو دروغگو هستی، همدیگر را تکذیب میکنند، آب دهان به صورت هم میاندازند، بین مساجدشان اختلاف میافتد. (کافی/ج۱/ص۳۴۰)
در روایات دیگری هم از اختلاف شدید بین شیعیان در آستانه ظهور سخن گفته شده. اما این اختلافات به چه دلیلی است؟ در قسمتی از روایت فوق آمده: «فَيَأْرِزُ اَلْعِلْمُ كَمَا تَأْرِزُ اَلْحَيَّةُ فِي جُحْرِهَا» همانطور که مار در لانۀ خود میخزد و پنهان میشود در آخرالزمان هم، علم پنهان میشود و شیعیان به جان هم میافتند. این جمله یعنی ریشۀ اختلافات شیعیان آخرالزمان، در نادانی است.
چطور چنین اتفاقی میافتد؟ درحالیکه در روایات دیگری فرمودهاند که در آخرالزمان، علم از قم به عالم منتقل میشود. درحالیکه حوزۀ علمیه قم، قوی شده و علم را به همۀ دنیا منتشر میکند، چگونه شیعیان جاهلانه به جان هم میافتند؟
این روایات چگونه باهم قابل جمع هستند؟ تنها تحلیلی که میشود کرد این است که اطلاعات دینی افزایش پیدا میکند اما برداشتها از دین متفاوت میشود و همین محلّ اختلاف میشود.
شما میبینید خیلی از کسانی که آیات قرآن و روایات را هم شنیدهاند، با هم اختلاف پیدا میکنند. حتی اختلاف بین اهل علم هم وجود دارد به حدی که در روایت هست: ریشۀ فتنههای آخرالزمان، خانۀ علماست (کافی/ج8/ص308)
آیا این نقص از دین است؟ نه، دین عمیق و گسترده است و برای اینکه برداشت دینی صحیح داشته باشیم نیاز به تببین داریم. چون در آخرالزمان هستیم اطلاعات دینی بین مردم گسترش پیدا کرده، لذا باید منتظر داوریهای غلط، تحریفِ مفاهیم دینی و درست منتقل نشدن مفاهیم دینی باشیم.
پس بخشی از اختلافها بهخاطر تحریف است و این تحریفها گاهی خودساخته یا ناخواسته است و گاهی از طرف دشمن انجام میگیرد. عامل دیگر اختلافات این است که دین را جدی گرفتهایم اما اطلاعات ما از دین جامع نیست، لذا با دین بر سرِ همدیگر میزنیم.
یکی دیگر از اختلافات، دعوا بر سر اولویتهاست. همه میدانیم که حجاب، نماز، روزه، مال حلال، محبت اهلبیت(ع) و عقاید مهم هستند، اما کدام اولویت دارد؟ اینجا اختلاف به وجود میآید. مثلاً اگر شما بگویید نماز از حجاب مهمتر است، یا حفظ نظام از حجاب مهمتر است، اختلافهای شدیدی رخ خواهد داد.
چه دعواهایی سرِ اولویت و تقدم مفاهیم میشود! مثلاً عدالت خیلی مهم است اما کافیست بگویید که تقوا مهمتر است. «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى» تقوا اصل است و عدالت، راه رسیدن به تقواست. این به معنای قبول نداشتن عدالت نیست بلکه به معنای اولیت داشتنِ تقواست.
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۳/۲۴
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7366
@Panahian_text
🔴 فرصتها برای ابلاغ دین و تحول در جامعه بیشتر از تهدیدهاست
📌 #جهاد_تبیین - حرم حضرت معصومه(س) - ج۷
🔘 امروز ضروت جهاد تبیین بهخاطر فرصتهای فراوانی است که وجود دارد
🔘 یکی از فرصتها این است که امروز اقبال مردم به معنویت بیش از گذشته است
__
چه ضرورتهایی امروز موجب میشود که ما به صورت مضاعت به تبیین نگاه کنیم؟ جهاد تبیین بر ما واجب شده است لذا باید دلایل و ضرورتهای آن فهمیده شود. خود فهمیده شدن این دلایل میتواند راه ما را برای جهاد تبیین باز کند.
یکی از دلایل این است که امروز اقبال مردم به معنویت در ایران، منطقه و جهان بیش از هر زمان دیگری است. در طول تاریخ هیچوقت اینقدر عطش و گرایش به معنویت وجود نداشته است.
وقتی به زمان رسول خدا(ص) و امیرالمومین(ع) نگاه میکنیم، میبینیم زمان ما مثل هیچ کدام از آن زمانها نیست. زمان ما چند ویژگی مهم پیدا کرده که موجب شده اقبال به دین و اقبال به معنویت فراوانتر از گذشته باشد.
کسانی که خیلی نگران وضع معنوی جامعه هستند و در اثر دلسوزی منفینگری میکنند، سخت در اشتباه هستند ما هیچ وقت شرایط امروز را نداشتهایم. در این ۴۰سال بعد از انقلاب و ۱۰سال اخیر، اگر ما باعث تغییر و تحول در عالم نشدیم مطمئنا مقصر هستیم.
یکی از ویژگیهای امروز جامعه ما رشد عقلی است. رشد عقلانی در اثر تجربۀ تاریخی. هیچوقت مثل امروز امکانات ثبت تاریخ وجود نداشته است. هیچوقت مثل امروز امکان انتقال تجربه وجود نداشته است. شما تجربۀ کشورهای غربی را میتوانید ببینید، دیگر هیچ شخص عاقلی غربیها را خوشبخت نمیداند.
هیچ روانشناسی نیست که دین و معنویت را مفید نداند و هیچ جامعهشناسی نیست که از نظر اجتماعی دین راقدرتمند نداند. در گذشته جامعهشناسان دین را افیون میدانستند. درحالیکه الان بحث بر سر این است که کدام دین را بپذیرند.
شرایط زمان ما نیز کاملا با زمان پیامبر(ص) متفاوت است. رسولخدا(ص) با قوم متعصبِ منفعتطلبِ مذهبی مواجه بود. مردم ما هیچ کدام از این ویژگیها را ندارند.
ما اگر یک فیلم بسیار ساده از خوشبختیهای مردم مؤمن میساختیم و به مردم جهان ارائه میدادیم تحولات گستردهای در دنیا به وجود میآورد. اگرچه اینها در هرزگی هستند اما اگر حرف تازهای بشنوند، تاثیرات خوبی در جهان میگذارد. چرا که مردم جهان به دنبال حرف تازه هستند. دیگر دنبال شهوت و هرزگی نیستند و هرزگی دیگر برایشان تازگی ندارد.
در شرایط امروز حرف باطل زیاد خریدار ندارد. و حتی آمار شبهات نیز کاهش پیدا کرده است. اگر شما در جایی بپرسید: میخواهید شبهه جواب بدهم یا تاریخ امیرالمومینن(ع) را بگویم؟ بیشتر افراد میگویند از حقایق زندگی امیرالمومنین(ع) با ما صحبت کنید.
بعضیها متاسفانه در تبلیغ یا در تلقیشان از فضای فرهنگی جامعه وضعیت انفعالی دارند. الآن رفتارهای منفعلانه در تبلیغ، مثل پاسخدادن به شبهه، نسبت به بیان حقایق دین، فایدۀ کمتری دارد.
ادارهکنندگان جهان با فکر منحط و فرهنگ غلط مبتنی بر اندیشه ناروای الحادی، در صدد این بودند که جهان را طبق هوای نفس اداره کنند. تمدن غرب تحلیلش در این آیه قرآن است «أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواه» (فرقان43) تمدن غرب در یک جمله تئوریزهکنندۀ هواپرستی است. مردم از هواپرستی خسته شدهاند و اندیشمندان جهان بدون دین با هوای نفس مقابله میکنند. جهان روز به روز به سمت معنویت پیش میرود.
چرا جهاد تبیین واجب است و چرا این وجوب برای همه است؟ چرا میفرمایند ما کماً و کیفاً در تبلیغیات ضعیفیم؟ رهبر انقلاب بیش از آنچه نگران تهدیدها باشند که البته باید نگران این تهدیدها بود، اما بیشتر نگران از دستدادن فرصتها هستند. امروز فرصتهای ما برای ابلاغ دین، برای تحول در جامعه، بسیار بیشتر از تهدیدهاست.
بعضیها با دیدن چند بیحجاب در خیابان میگویند «ایران اندلس شده است» اما اندلس کجا و ایران کجا؟ چرا اینهمه واقعیتهای مثبتی که وجود دارد را جمعبندی نمیکنند؟
ضروت جهاد تبیین امروز به خاطر فرصتهای فراوانی است که وجود دارد. اما بعضیها فقط نسبت به تهدیدها موضع میگیرند؛ این باعث میشود فضای ذهنی و روحی جبهۀ حق برای کار در جهت تببین، ناکارآمد شود. ما باید فعالانه به سمت مردۀ در حال احتضار تفکر الحادی در جهان یورش ببریم.
چرا جهاد تبیین ضرورت دارد؟ چون امروزه با کمترین تبیین، بیشترین سود و نتیجه حاصل میشود. نه فقط در ایران، بلکه در منطقه و جهان. ما اگر کار رسانهای تولید کنیم دشمن از ما عاجز خواهد شد. به عنوان نمونه سلام فرمانده را ببینید چه کار انجام داد؟ یک کار دقیق اما ساده و مردمی انجام شد و نتایج خوبی داشت. ما نباید فرصتهایمان را از دست بدهیم.
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۳/۳۱
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7371
@Panahian_text
🔻 مظلومیت اولیاء خدا تصادفی نیست؛ هرکسی درست دینداری کند مظلوم واقع میشود
🔻 وقتی بهخاطر اجرای دین و عقلانیت در ادارۀ جامعه، مظلومیت قطعی است؛ پس تبیین هم لازم است
📌 #جهاد_تبیین - حرم حضرت معصومه(س) - ج۸
🔘 برنامۀ دین طوری است که آدم برای دینداری باید از برخی حقوق خودش صرفنظر کند
🔘 هیچیک از اولیاء خدا به همۀ حقشان نرسیدند و در این میان امیرالمؤمنین(ع) مظلومترین است
🔘 رهبر جامعه نمیتواند همهچیز را شفاف توضیح بدهد و همین باعث مظلومیتش میشود
🔘 مظلومیت شهید بهشتی بهخاطر این بود که امام نمیتوانست همهچیز را علیه بنیصدر به مردم بگوید
🔘 چرا برخی افراد حقطلب یا عدالتطلب، منحرف میشوند؟ چون حاضر نیستند از حقشان چشمپوشی کنند؛ مثل زبیر
__
تا اینجای بحث چند دلیل برای ضرورت جهاد تبیین مطرح شد، یکی دیگر از ضرورتهای تبیین، بهخاطر مظلومیتی است که در اثر اجرای احکام دین و عقلانیت در ادارۀ جامعه، برای دینداران پدید میآید.
برنامۀ دین بهگونهای است که اگر کسی بخواهد دینداری کند مظلوم واقع میشود. انسان دیندار به همۀ حق خود نمیرسد. در مسیر دینداری و امتحانات الهی، شما مجبور میشوید داوطلبانه یا عاقلانه و گاهی عاشقانه، از بخشی از حقّ خودتان بگذرید برای اینکه به منفعت بالاتری برسید.
هیچیک از اولیاء خدا به همۀ حقشان نرسیدند. حقخوری دربارۀ اولیاء خدا بیش از همه بوده و در این میان امیرالمؤمنین(ع) مظلومترین است «أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَّه» این مظلومیت برای اولیاء خدا تصادفی نیست.
چهار دلیل برای مظلوم واقع شدن دینداران واقعی میتوان بیان کرد، که برخی جنبۀ فردی و برخی جنبۀ اجتماعی دارد:
دلیل اول به ارتباط ما با خدا برمیگردد و یک موضوع فردی است. اخلاص و دوری از ریا و پنهان کردن برخی از حسنات یک امر لازم است. وقتی شما کار خیری مثل کمک به فقرا انجام دادی و پنهانش کردی، طبیعتاً قدردانی نمیشوی و چهبسا مذمت بشوی که چرا کار خیر انجام نمیدهی؟ شما هم نمیتوانی از خودت دفاع کنی لذا مظلوم میمانی.
دلیل دوم این است که آدمهای بدی در جامعه هستند که حقت را میخورند و شما باید آنها را تحمل کنی، با آنها مدارا کنی و آنها را ببخشی. یک کسی حق تو را خورده ولی شما حتی نباید غیبتش را بکنی و آبرویش را ببری، لذا شما مظلوم واقع میشوی. البته شاید گاهی لازم باشد که آدم یک کسی را رسوا کند مثلاً برای اینکه او آبروی جامعۀ اسلامی را برده است. ولی غالباً اینطور نیست.
بسیاری از اوقات، شما با رعایت دستورهای اخلاقی اسلام، مظلوم واقع میشوید؛ شما باید آدمهای بد را در جامعه تحمل کنی، باید گنهکار را ببخشی، گناهش را ندیده بگیری و حتی غیبتش را هم نکنی. بسیاری از دستورهای اخلاقی به نفع گنهکارهاست؛ به نفع مؤمنها نیست.
ساخت دین یا نرمافزار دین اینطور است که آدم در مسیر دینداری باید از برخی حقوق خودش صرفنظر کند. بعضی از آدمها خیلی حقطلب و عدالتطلب هستند، اما بعداً منحرف میشوند. اینها کسانیاند که حاضر نیستند از حق و عدالت به نفع خودشان چشمپوشی کنند. زبیر یک نمونه از این افراد است.
دلیل سوم، نوع ارتباط تو با برادران دینی است که از تو ضعیفترند و تو باید پله بشوی تا آنها بالا بروند. در روایت هست که اشتباه یا تقصیر برادر دینیات را برعهده بگیر و کار خوبت را به او نسبت بده... به عهده گرفتن تقصیر دیگران، موجب میشود انسان مظلوم بماند اما خیلی زیباست.
دلیل چهارم برای مظلومیت، گذشتن از حق فردی بهخاطر مصلحت جامعه است اولیاء خدا خیلی وقتها به همین دلیل مظلوم واقع میشوند.
رهبر یک جامعه، فرماندار یک شهر، امام جماعت یک مسجد، مدیر یک مدرسه، یا حتی پدر و مادر، گاهی بهخاطر مصالحی نمیتوانند همهچیز را توضیح بدهند و از حق خودشان دفاع کنند و این موجب مظلومیت آنها میشود. باید طوری تربیت بشویم که برای مظلومیت و اجرا نشدن عدالت درباره خودمان باید آماده باشیم.
علت مظلومیت شهید بهشتی این بود که امام(ره) نمیتوانست از ایشان در مقابل بنیصدر طرفداری کند تا همهچیز روشن بشود. امام(ره) بعدها فرمود: «والله قسم، من رأی به ریاستجمهوری بنیصدر ندادم» چرا از اول نگفت؟ چون بهخاطر مصالح جامعه نمیشد گفت. الآن هم نمیشود بعضی از موارد را شفاف توضیح داد.
ربط این موضوع به جهاد تبیین چیست؟ وقتی بهخاطر احکام دینی و عقلانیت در ادارۀ جامعه، مظلومیت یک امر قطعی است حتماً باید تبیین صورت بگیرد، مثلاً باید گفت: رهبر جامعه بهخاطر مصالح کشور نمیتواند همهچیز را شفاف بگوید... مدام باید تبیین کنیم؛ چون چالشها و ابهامهایی پیش میآید که محلّ امتحان مردم است و چارهای جز تبیینکردن نیست.
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۴/۷
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7386
@Panahian_text
🔻 یک وجه جهاد تبیین، برای خودِ دیندارن و مذهبیها است
🔻خیلی از بچه حزباللهیها فکر میکنند دیگر ملّا شدهاند! حتی ما طلبهها اگر فکر کنیم نیاز به آموزش نداریم، اولِ فاجعه است
📌 #جهاد_تبیین - حرم حضرت معصومه(س) - ج۹
🔘 مذهبیها و انقلابیها نیاز فراوان به استمرار آموختن دارند اما بین آنها نوعی استغنا دیده میشود
🔘 رسولخدا(ص): اُف بر هر مسلمانی که هر هفته یک روز را به یادگیری دین اختصاص ندهد
🔘 جهاد تبیین اولاً برای همین بچههای مذهبی لازم است که میخواهند برای دیگران جهاد تبیین انجام بدهند
🔘 بعد از نماز جماعت، با هم گفتگو کنید، هیچ نیروی مذهبی و متدیّنی، مستغنی از مباحثه نیست
__
در جلسات قبل، برخی از دلایل ضرورت جهاد تبیین را بیان کردیم؛ یکی دیگر از ضرورتهای جهاد تبیین، این است که ما در بین نیروهای مذهبی و انقلابی نیاز فراوان به استمرار آموختن داریم درحالیکه یک استغنایی بین آدمهای مذهبی دیده میشود نسبت به آموختن معارف دینی.
خیلی از بچه حزباللهیها فکر میکنند دیگر ملّا شدهاند! حتی ما طلبهها اگر فکر کنیم که دیگر نیاز به آموزش نداریم، اولِ فاجعه است. هیچ مبلّغی نیست که نیازمند دریافت مطالب جدید از قرآن، روایات و تاریخ اسلام نباشد. برخی فکر میکنند که اگر متخصص یک رشته شدند، دیگر نیاز به تحصیل علم و فراوانتر کردن دانش خود ندارند.
اگر به بعضی از مذهبیها بگویید «در مورد تقوا، زهد یا صبر، مطالب جدیدی هست، میخواهی برای تو بیان کنم؟» میگوید نه! شاید خودش چند آیه و روایت هم برایت بخواند تا بگوید که همهچیز را میداند. این احساس استغناء خیلی بد است. امام صادق(ع) میفرماید: اگر من جوانی از جوانان شیعه را ببینم که در فهم دین تلاش نمیکند، او را ادب خواهم کرد.
جهاد تبیین یک وجهش برای خودِ ما مذهبیها است نه برای کسانی که اصلاً اهل معارف دینی و دینداری نیستند. فرمودهاند «اطلُبوا العِلمَ مِنَ المَهدِ إلَى اللَّحْدِ؛ ز گهواره تا گور دانش بجوی»، انسان بخشی از ریاضت و تهذیب نفسش با آموختن است و اگر آموختن در کار نباشد او دچار نوعی غرور و تکبر میشود. بعد همان آموختههای قبلیاش هم بهدرد نمیخورد بلکه خطرناک میشود.
خداوند برای حضرت موسی پیش حضرت خضر دورۀ آموزشی گذاشت. حضرت خضر به ایشان فرمود: اتفاقهایی را در تجربۀ عملی به تو نشان خواهم داد که تو نمیتوانی تحمل کنی و موسی نتوانست تحمل کند و در هر سه مورد، اعتراض کرد.
ما که موسی نیستیم و امامزمان(ع) هم بالاتر از خضر است. پس ببینید اگر حضرت تشریففرما بشود با ایشان چه خواهیم کرد! اگر بخواهیم مدام جلوی حضرت «إنقلت» بگذاریم و اعتراض کنیم، اصلاً نمیشود جامعه را پیش ببرند. الآن هم تحمل سختیهای وضعیت این جامعه جز با گفتگوی بین مؤمنان امکان ندارد.
گفتگو و مباحثۀ بین مؤمنین برای تبیین مسائل مختلف لازم است. بعد از نماز جماعت، با هم گفتگو کنید، هیچ نیروی مذهبی و متدیّنی، مستغنی از مباحثه نیست. متن مباحثات ما چه مطالبی باشد؟ غیر از آیات قرآن و روایات، بیانات رهبر انقلاب، یک متن عالی برای مباحثه است.
چرا امروز ضرورت جهاد تبیین پیش آمده؟ چون اکثر ما بلد نیستیم تبیین کنیم. پیشنهاد عاجزانۀ بنده به علمای محترم مساجد این است که در مساجد بحثها تخصصی بشود؛ یعنی اختصاص به مخاطب خاص پیدا کند. مثلاً یک روز برای نوجوانها، یک روز برای آقایان، یک روز برای خانمها.... مسجد محل گفتگوهای اختصاصی برای مخاطبان مختلف است.
هر حرفی برای هر سنی مناسب نیست. ما دانش دین را دستکم گرفتهایم. دین برای روح انسان است. در علم پزشکی، برای هر قطعهای از جسم انسان، تخصص و فوق تخصص وجود دارد اما وقتی نوبت به روح انسان میرسد، همینجوری یِلخی و بدون حساب برخورد میکنیم!
چرا جهاد تبیین لازم است؟ بهخاطر سطحی برخورد کردن با مفاهیم دینی. جهاد تبیین برای چه و برای چه اشخاصی ضرورت دارد؟ اولاً برای همین بچههای مذهبی که میخواهند برای دیگران جهاد تبیین انجام بدهند؛ یعنی خودشان اول باید در معرض جهاد تبیین قرار بگیرند.
سخنان رهبری را جدی بگیرید و دربارهاش باهم گفتگو و مباحثه کنید. ایشان دارای حکمت است و شما این حکمت عملی در عرصۀ اجتماعی را در هیچ کتابخانهای پیدا نمیکنید. همچنین بیانات امام(ره) را بخوانید که هنوز بعد از سی چهل سال، این سخنان بهروز است.
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۴/۱۴
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7396
@Panahian_text
🔻 اگر سخنوری بلد نباشید چطور میخواهید از دینتان دفاع کنید؟
🔻 اکثر دیپلمههای ما بلد نیستند سخنرانی کنند و این یک نقص است
📌 #جهاد_تبیین - حرم حضرت معصومه(س) - ج۱۰
🔘 مؤمن غریزتاً دلسوز دیگران است لذا وقتی حق را فهمید، باید آن را به دیگران بگوید
🔘 یکی از علائم و مراتب تشیع، شیعهگری با زبان است
🔘 یکی از نقائص مهمّ آموزش و پرورش ما این است که بهقدر کافی سخنوری به دانشآموزان تعلیم نمیدهد
__
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: غریزۀ مؤمن نصیحت است «الْمُؤْمِنُ غَرِيزَتُهُ النُّصْحُ » نصیحت یعنی دلسوزی و خیرخواهی؛ یک وجه دلسوزی، در تبلیغ و تبیین حق است.
مؤمن غریزتاً نمیتواند جلوی خودش را بگیرد و ساکت بنشیند؛ وقتی حق را بفهمد میخواهد آن را انتقال بدهد و حقایق را به دیگران بگوید. حتی باید به مؤمنین گفت «صبر کنید؛ هر چیزی را نگویید، زبانتان را در جایی بهکار بگیرید که مطمئن هستید بهترین تأثیر را دارد...»
یکی از علائم و مراتب تشیع، شیعهگری با زبان است. در روایات فرمودهاند که شیعیان به قلب و زبان و عمل، اهلبیت(ع) را دوست دارند. یکی از اعمال ما همین گفتگوکردن با دیگران و سخنگفتن از حق است.
یکی از نقائص بسیار مهمّ آموزش و پرورش ما این است که به اندازۀ کافی سخنوری، دکلمهکردن و گفتگو را به دانشآموزان تعلیم نمیدهد. اکثر دیپلمههای ما بلد نیستند سخنرانی کنند و این یک نقص است.
وقت بلد نباشی حرفی که داری بزنی، آن حرف نه تنها در جامعه منتشر نمیشود، بلکه در وجود خودت هم تکثیر نمیشود و تعمیق پیدا نمیکند. این حرف برای تو مثل چشمه نمیشود اما در یک آدمی که اهل سخن و بیان است و کمی هم منطق سخنگفتن را میداند، تکثیر میشود، خود این کار موجب تولید علم میشود.
بعضیها برای رشد دانشی بچۀشان به او ریاضی یاد میدهند. چه کسی گفته ریاضیات بیشتر از ادبیات، هوش آدم را بالا میبرد؟! ادبیات که عقل آدم را بیشتر بالا میبرد. ادبیات فقط یاد گرفتن و بهکاربردن چندتا جمله و لفظ نیست؛ با یاد گرفتن ادبیات به دریای عمیقی از معانی راه پیدا میکنید.
آیتالله بروجردی(ره) که افتخار حوزۀ علمیه قم است به کلّ گلستان سعدی حاشیه زدهاند. الآن چند نفر از طلبههای ما فقط یکبار گلستان سعدی را خواندهاند؟ همچنین دیوان حافظ، شاهنامه فردوسی، اشعار مولوی و... باید سخنوری در خون همۀ ما فارسزبانها باشد.
ما فکر میکنیم سخنرانی شغل عدّۀ خاصی از حوزه یا دانشگاه است، ولی این تصور اشتباه است. سخنرانی مخصوص به یک طیف نیست. کسی که مؤمن شد، باید سخنوری را یاد بگیرد.
سخنوری یکی از پایههای مدیریت است. یک وزیر یا مدیر، اگر خوب سخنرانی کند، میتواند به مردم، حقایق را خوب توضیح بدهد که آثار منفی هم نداشته باشد. اگر شما بلد نباشید خوب حرف بزنید یکوقت حرفی میزنید که اثر منفی خواهد داشت.
سخنوری و گفتگو، انواع و اقسام دارد؛ گاهی مذاکره است، گاهی مناظره است و گاهی مجادله. خدا به پیغمبرش دستور داد که شما باید بتوانی هم سخن حکمتآمیز بگویی و هم توانایی مجادله داشته باشید و جدال احسن کنی «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ»
شما وقتی بخواهی سخنرانیکردن را یاد بگیری، به مخاطبشناسی و انسانشناسی هم مجبور میشوی. مجبور هستی از حکمت هم برخوردار بشوی. اینکه چگونه این مطالب را پشتسرهم بگویم، کدام را اول بگویم؟ کدام را دوم بگویم؟ کاملاً اثرش در مخاطب متفاوت خواهد بود.
همه باید اهل تبیین باشند. بعضی از آدمها نمیتوانند نیازهای روزمرۀ خودشان را برای خانواده و رفیقشان تبیین کنند. خانم یا آقا بلد نیست با همسرش حرف بزند؛ لذا دعوایشان میشود. اینکه آدم همینطوری دهانش را باز کند و یک چیزی بگوید، مقصود حاصل نمیشود بلکه سوءتفاهم و حتی دعوا میشود.
جدای از ارتباطگرفتن با دیگران و جدای از مسائل شغلی، اگر سخنوری بلد نباشید، دین خود را چهکار میکنید؟! اگر یکجایی لازم بود از دینَت در یک جمله دفاع کنی و دفاع نکردی چه؟ آیا آدم میتواند راحت بگوید «چون اسلحه نداشتم نتوانستم جهاد بکنم؟» آنوقت اگرچه جزو قاتلین اهلبیت(ع) نیستی ولی ممکن است جزو خاذلین بشوی؛ خاذلین یعنی کسانی که از حق دفاع نکردند.
چرا یک نفر مذهبی و مسجدی، نباید بلد باشد که از دین دفاع کند و دین را تبیین کند؟ در مسجد، به بچهها و جوانها نوبت بدهید تا مثلاً پنج دقیقه صحبت کنند. همیشه که نباید منِ آخوند صحبت کنم. طبیعتاً موقع صحبت کردن، این جوان به زحمت میافتد، ممکن است خیلیها رویشان نشود و بگویند «ما بلد نیستیم» به آنها بگویید: ما هم روز اول بلد نبودیم. بگذارید نطق آدمها در دفاع از حق باز بشود.
👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۴/۲۱
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7408
@Panahian_text
🔻 بیایید برای جهانی کردن یاد امام زمان(ع)، مبدأ پیادهروی اربعین را مسجد سهله، یعنی خانۀ حضرت، قرار بدهیم
🔻 بزرگترین کارکرد امامحسین(ع) و فسلفۀ زیارت اربعین، احیای یاد امامزمان و زمینهسازی برای ظهور است
📌 #پویش آغاز پیادهروی اربعین از مسجد سهله
🔘 خیلی از هیئتیها و انقلابیها هنوز اهمیت اربعین را درک نکردهاند
🔘 خیلی از کسانی که اهمیت اربعین را درک کردند، هنوز اهمیت «یاد امامزمان در اربعین» را درک نکردهاند
🔘 اگر اربعینیها یاد امامزمان را بیش از پیش بر سر زبانها بیاورند؛ آنوقت اربعین جهان را تکان خواهد داد
🔘 بیشترین نوحههای امامزمانی باید در مسیر اربعین باشد؛ سلام فرمانده، نشان داد که یاد حضرت چه قدرتی دارد
__
در نشست جمعی از مدیران مواکب اربعینی:
خیلی از کسانی که اهل هیئت و عزاداری و زیارت امامحسین(ع) هستند هنوز اهمیت اربعین را درک نکردهاند و خیلی از کسانی که اهمیت اربعین را درک کردهاند، هنوز به اهمیت یاد امامزمان در اربعین توجه ندارند.
چرا در زیارت عاشورا چندبار از خدا میخواهیم که برای انتقام خون حسین(ع) و رفع ظلم، ما را به ظهور متصل کند؟
بزرگترین کارکرد امامحسین(ع) زمینهسازی برای ظهور است. اگر کسی در اربعین به امام زمان توجه نکند انگار فلسفۀ زیارت اربعین را متوجه نشده است. فلسفۀ زیارت اربعین مقدمهسازی برای ظهور است؛ در زیارت اربعین میخوانیم «وَ نُصرَتی لَکُم مُعَدَّة» آمدهام شما را کمک کنم.
در اربعین وقتی میگویید «نُصرَتی لَکُم مُعَدَّة» آیا میخواهید امامحسینِ 1400سال پیش را کمک کنید، یا میخواهید فرزندش مهدی(عج) را کمک کنید؟ امروز نصرت امامزمان، یعنی مقدمهسازی برای ظهور.
اگر میخواهید اربعین و زیارت امامحسین(ع) دچار سکولاریزم نشود و برخی عظمت اربعین را خنثی نکنند، اینقدر باید در اربعین یاد امام زمان را تقویت کنید تا همه متوجه بشوند که این اربعین باعظمت با همۀ موکبها و جمعیتی که دارد درواقع لشکرگاه حضرت است و دارد ما را به ظهور نزدیکتر میکند.
در مسیر اربعین، به دو عشق باید قدم بزنیم: یکی عشق زیارت امامحسین(ع) و دوم عشق همنفسی و همگامی با امام زمان در طول این راه. اربعینیها باید یاد امام زمان را در صدر نگه دارند. باید یاد امامزمان را در اربعین برجسته کنیم و الا قصد کسانی که دوست دارند اربعین را غیرانقلابی کنند محقَّق میشود.
بیشترین نوحههای امام زمانی باید در مسیر اربعین باشد، در اینباره بر دست ذاکرین اهلبیت(ع) و قدمهای سینهزنها و زائرین پیاده، بوسه میزنم و تمنا میکنم که یاد امام زمان را بیش از پیش بر سر زبانها و بر در و دیوار موکبها قرار بدهید؛ آنوقت اربعین جهان را تکان خواهد داد.
اگر به مردم جهان بگویید یک آقایی 1400سال پیش بود و اینها دارند برایش سوگواری میکنند جهان تکان نمیخورد، ولی اگر بگویید یک آقایی بود که اینها در مسیر زیارت او برای آینده هم نقشه دارند، جهان را تکان خواهد داد!
تمنا میکنم آثاری بیافرینید که خیلی از مردم بگویند «من در راه اربعین با امام زمان آشنا شدم، آنجا با حضرت ارتباط برقرار کردم» ببینید یاد امامزمان(ع) در سرود سلام فرمانده چه تجمعهایی را ایجاد کرد که نه مناسبت خاصی داشتند و نه مکان مقدسی. حالا شما ببینید اگر یاد حضرت در اربعین اتفاق بیفتد، در جهان چه کار میکند؟!
بیایید برای تقویت یاد امامزمان در اربعین، مسجد سهله را مبدأ پیادهروی اربعین قرار بدهیم. البته این حرکت، از سال قبل از کرونا، آغاز شد. ما باید این کار را برای خودمان یک فرصت، یک فضیلت و یک فرض بدانیم که برای تقویت یاد امامزمان، مسجد سهله، یعنی خانۀ امام زمان را مبدأ قرار بدهیم.
آنهایی که میخواهند پیادهروی از حرم أمیرالمؤمنین(ع) شروع کنند اگر بعدش بیایند و از مسجد سهله شروع کنند مسیرشان فقط پنج کیلومتر اضافه میشود و این پنج کیلومتر را همه به جان میخرند.
یک زمانی دعای ندبۀ هیئت رزمندگان در احیاء یاد امامزمان در این کشور کار بزرگی انجام داد. شما با همین توجه به مسجد سهله به عنوان مبدأ حرکت برای اربعین، غوغایی بسیار بزرگتر و اثری بسیار عمیقتر در جانها خواهید گذاشت. آنهایی که میتوانند موکبداری کنند در اطراف مسجد سهله کم نگذارند، این کار یکی از اولویتها است.
پیشنهاد میکنم کسانی که امسال قصد زیارت اربعین را دارند، از همین زمان که هنوز ثبتنام نکردهاند نیت امامزمان را در ذهن داشته باشند. خدا فرصت عجیبی برای عشقبازی دوستان و مریدان و شیعیان و انصار امام زمان فراهم کرده است.
👤علیرضا پناهیان - ۱۴۰۱/۵/۲
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7409
@Panahian_text
🔻 اولین عامل مهمِ اختلاف شدید شیعیان در آخرالزمان «زماننشناسی» است
🔻 بدون زمانشناسی اگر همۀ معارف دینی را هم داشته باشی، به احتمال 99% باز هم اشتباه خواهی کرد
📌 #مختصات_زمان_ما و آیندهای که تا ظهور در پیش داریم– ج۱
🔘 یکی از بیتوجهیهای بسیار رایج آموزش و پرورش و کتابهای درسی، بیتوجهی به زمانِ یادگیری یک معرفت است
🔘 ای کاش در مساجد برای افراد در سنین مختلف، کار تربیتی و آموزشیِ مجزا انجام میشد
________
در بین همۀ معارف دینی (اعم از خداشناسی، خودشناسی، احکام و...) یک معرفتی هست که اگر آن را حذف کنیم، تقریباً تمام معارف دیگر خنثی میشوند و گاهی به ضد خودشان تبدیل میشوند و آن معرفت به زمان است.
زمانشناسی یعنی اینکه آدم بداند در چه موقعیت و زمانهای به سر میبرد، خصلتها و ویژگیهای زمان او چیست و... در طول تاریخ، انسانها و بهویژه جوامع بشری بهخاطر عدم زمانشناسی، ضربهها خوردهاند.
زمانشناسی یعنی اینکه بفهمیم در این زمان و موقعیتی که هستیم، کدام تکلیف دارای اولویت است که حتی اگر لازم شد برخی از تکالیف دیگر به نفع این تکلیف باید کنار بروند.
زمانشناسی، هم دربارۀ انسان و هم دربارۀ جامعه اهمیت دارد. زمانشناسی دربارۀ فرد یک بخشِ ثابت دارد و یک بخش سیال یا متغیر. منظور از زمانهای ثابتِ عمر، تفاوت دوران کودکی، نوجوانی، بلوغ، جوانی، میانسالی و پیری است.
گاهی میبینیم برای نوجوانها کتاب درسی نوشتهاند اما سن این مطلب، مربوط به دوران چهل سالگی است! خُب این نوجوان بیدین میشود یا از دین، زده میشود. یکی از بیتوجهیهای بسیار رایج که امیدوارم روزی آموزش و پرورش از شرّ این بیتوجهی نجات پیدا بکند، بیتوجهی به زمانِ یک معرفت است.
در مسجد میشود برای افراد در سنین مختلف، کار تربیتی و آموزشیِ مجزا انجام داد؛ مثلاً بحث حسادت برای نوجوانها فرق دارد با بحث حسادت برای میانسالها و... یا اینکه طبق روایت، انسان در کهنسالی بیشتر خوب است نماز بخواند اما در جوانی بیشتر خوب است دعا بخواند...
همه باید بدانند در دورانهای مختلف زندگی بیشتر کدام وسوسهها و گناهها به سراغ انسان میآید؟ مثلاً اینکه ترک کردن خیلی از گناهها در دوران پیری اصلاً هنر نیست...
اینها مربوط به زمانشناسی ثابت بود. زمانشناسیِ سیال یا متغیر چیست؟ زمان متغیر در زندگی هرکسی، بستگی به امتحانهای فردی و اجتماعیاش دارد. مثلاً اینکه من الان در امتحانی قرار گرفتهام که پارسال این امتحان را نداشتم.
غیر از اینها، هرکدام از ما نیاز به زمانشناسی اجتماعی هم داریم؛ یعنی بدانیم در چه جامعهای و در چه زمانی زندگی میکنیم؟ با ولیّفقیه یا بدون ولیّفقیه؟ با 250هزار شهید یا بدون آن؟ با دشمن خبیثی مثل آمریکا یا بدون آن؟
ما در زمانی و در جامعهای زندگی میکنیم که خارج از مرزهایمان دهها میلیون نفر حاضرند برای این خطّ امامزمانی که در اینجا راه افتاده است جان بدهند و فداکاری کنند. این زمان خیلی فرق میکند با آن زمانی که همه علیه ما بودند؛ محاسبات خدا برای رفتار و گفتار و افکار آدمها در اینجا خیلی فرق میکند.
اگر شما این زمانشناسی فردی و اجتماعی را رها کنی و بعد، همۀ آن معارف دینی را هم بیاوری و اجرا کنی، به احتمال نود و نُه درصد، همهاش را اشتباه خواهی کرد! چون اصلاً دین یک چنین پیچیدگیای را در خودش دارد.
حضرت امام(ره) میفرمود: بسيارى از انحرافات كه براى انسان پيدا مىشود برای اين است كه موقعشناس نیست... موقعشناسى يكى از امورى است كه در رشد هر جامعهاى دخالت زياد دارد.
طبق روایات، شیعیان در آخرالزمان به شدت باهم در میافتند و اختلافهای وحشتناک بین آنها ایجاد میشود، به حدی که همدیگر را تکفیر میکنند، آب دهان به صورت هم میاندازند.
آیا اختلاف شیعۀ آخرالزمان از سر نادانی است؟ نه؛ اتفاقاً آگاهی دینی مردم در آخرالزمان افزایش پیدا خواهد کرد، پس دعوا سر چیست؟ یکی از عوامل بسیار مهم یا اولین عامل مهم برای اختلاف بین شیعیان، زماننشناسی است.
به هرکسی حرفی میزنی کلی حدیث و آیه برایت میآورد. حالا شما باید برایش ثابت کنی که «این روایت، الان زمانش نیست!» و این کار سخت است؛ چون آیه و روایتی نیست که بگوید «این زمانش نیست» بلکه این بستگی به فهم زمان دارد، لذا دعوا باقی میماند.
مثلاً شما آیه میآوری که الان «زندگیِ برادرانه مؤثرتر است» او هم یک آیه میآورد و میگوید «نه؛ الان مبارزه با ظلم مؤثرتر است!» بله؛ معلوم است که مبارزه با ظلم خیلی مهم است، ولی الان یک مسئلۀ مهمتر هست... دیگر بحث فایده ندارد، تکفیرت میکند.
🔻دانشگاه امام صادق(ع)
👤علیرضا پناهیان - ۱۴۰۱/۵/۷
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7412
@Panahian_text
🔻 مهمترین عاملی که وضعیت زمانه را تعیین میکند، قدرت است نه تکنولوژی
📌 #مختصات_زمان_ما و آیندهای که تا ظهور در پیش داریم – ج۲
🔘 قدرت، مسئلۀ اول حیات بشر است؛ اگر نگاه نکنیم به اینکه قدرت دست چه کسانی است، لطمه میخوریم
🔘 وقتی شنیدی دانشمندان چیزی گفتند، ببین آیا دانشمندان در زمان سلطۀ صهیونیستها این را گفتهاند یا نه؟
🔘 کسی که دربست تسلیمِ WHO شده تصور میکند هیچ قدرت فاسد فریبکاری بر عالم مسلط نیست!
________
یکی از مکائد نفس و فریبهای ابلیس و یکی از عواملی که موجب تحریف دین در جامعه میشود این است که زمان را از دین و احکام دینی جدا کنی و کنار بگذاری؛ آنوقت راه بدعت باز میشود.
کسی پیش امامصادق(ع) آمد و دید ایشان پیراهنی سفید از پارچهای لطیف به تن کرده. گفت: این لباس، لباس شما نیست رسولخدا(ص) چنین لباسی نمیپوشید! حضرت فرمود: این حرف من را گوش بده تا یکوقت بدعتگذار نمیری! پیامبر در زمانهای سرشار از فقر زندگی میکرد اما وقتی دنیا اقبال کرده و مردم در رفاه هستند، بهترین کسانی که خوب است خوب بپوشند، آدمخوبها هستند نه آدمهای فاجر. (کافی/5/65)
بله؛ وقتی مردم فقیر هستند، رئیس جامعه فقیرانهتر میپوشد، اما وقتی همه دستشان به دهنشان میرسد، اتفاقاً خوبها باید بهتر بپوشند. ببینید زمان چقدر قصه را تغییر داد!
بعضیها به «سنت پیامبر(ص)» گیر میدهند اما «زمان پیامبر(ص)» را در نظر نمیگیرد، این آغاز بدعت است! شما اگر زمان را حذف کنی، با کلمهای به نام «سنت رسولخدا» میتوانی بدعت بگذاری و سر ببُری!
رسول خدا(ص) به مردم زمان خود فرمود: شما در زمانی هستید که اگر یک دهم دستورات خدا را هم ترک کنید نابود میشوید. اما زمانی خواهد رسید که مردم اگر یکدهم دستورات خدا را هم گوش بدهند، نجات پیدا میکنند. (کنزالفواید/ج1/ص217)
بعضیها در زمان ما میخواهند سختگیریشان مثل زمان پیغمبر(ص) باشد! این اشتباه است. آقای بهجت حدود 25سال پیش به یکی از بزرگان میفرمود: بروید در دینداری به مردم سهل بگیرید... بعد از چند سال، بهخاطر عدم توجه به این توصیهها، یک عدهای به اسم تساهل، روی کار آمدند و سوءاستفادۀ سیاسی کردند.
چه چیزهایی ویژگیهای زمانه را تعیین میکنند؟ عوامل مختلفی میتوانند وضع زمان را تغییر بدهند، مثل افکار عمومی، فرهنگ، سبک زندگی، سطح اطلاعات و آگاهی مردم، وضع زندگی مادی مردم، وضع امنیت مردم و... اما اصلیترین عامل چیست؟
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «إِذَا تَغَيَّرَ السُّلْطَانُ تَغَيَّرَ الزَّمَانُ» مهمترین عامل تغییردهنده و تعیینکنندۀ وضع زمان، قدرت است. وقتی شنیدید که دانشمندان یک چیزی را گفتند، صبر کنید؛ ببینید که آیا دانشمندان در زمان سلطۀ صهیونیستها این را گفتهاند یا نه؟ ممکن است تحت تأثیر قدرتمندان، سخن بعضی از دانشمندها را برجسته کرده باشند.
برخی میگویند: «در جهان پزشکی اینطور گفته میشود...» ببین جهان پزشکی در زمان چه قدرتی اینطور گفته؟ کسی که دربست تسلیمِ WHO شده لابد تصور کرده است که هیچ قدرت فاسد فریبکاری بر عالم مسلط نیست!
قدرتها در جهان تعیینکننده هستند؛ تکنولوژی تعیینکننده نیست. الان بعضی از تکنولوژیها هستند که قدرتها اجازۀ عرضه و تولیدش را نمیدهند. مثلاً نمیگذارند برخی از ماشینها تولید بشود، چون همان ماشینهای قبلی، به نفع این قدرتها هستند.
قدرت، مسئلۀ اول حیات بشر است. بعضیها فکر میکنند هیچ قدرتی در جهان وجود ندارد و همهچیز را در یک فضای کاملاً آزاد میبینند. اگر ما نگاه نکنیم به اینکه قدرت دست چه کسانی قرار دارد، لطمه میخوریم.
امام هادی(ع) میفرماید: در زمانی که ظلم و جور در جهان غلبه دارد، حق نداری به کسی حسنظن داشته باشی «فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَظُنَّ بِأَحَدٍ خَيْراً» لذا الان که جور در عالم غلبه دارد، به تمام اتفاقات بینالمللی باید سوءظن داشت. هرچند بعضیها مسخرهات کنند و بگویند توهم توطئه! کسی که توطئههای بینالمللی را نمیبیند، خودش مشکل دارد. الان که قدرت قاهره در جهان صهیونیستها طبیعتاً اینها تعیینکنندۀ در وضع زمانه هستند.
یکی از ویژگیهای قدرت این است که خیلی منطقی جلوه میکند. روانشناسها میگویند: قدرت موجب میشود آدمها حرفی که از طرف صاحبقدرت میآید، منطقیتر ببینند. لذا وقتی اسم آمریکا میآید، خیلیها زود تسلیم میشوند. مثلاً اگر بگویید «در آمریکا دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند...» اینها خیلی راحت میپذیرند و بررسی نمیکنند که آیا واقعاً درست است یا غلط؟
🔻دانشگاه امام صادق(ع)
👤علیرضا پناهیان - ۱۴۰۱/۵/۸
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7416
@Panahian_text
🔻 چرا قدرت، تعیینکنندهترین عاملِ زمانه است؟
🔻 قدرتها وقتی مسلط شدند، همۀ عناصر تأثیرگذار در وضعیت زمانه را در اختیار میگیرند
📌 #مختصات_زمان_ما و آیندهای که تا ظهور در پیش داریم–ج۳
🔘 نمیشود که قدرت «متمرکز» نباشد؛ خاصیت قدرت این است که در جهان، متمرکز میشود
🔘 امروز، عامل تعیینکنندۀ وضعیت زمانۀ ما، قدرت فاسد صهیونیست جهانی است
🔘 طبق سنتهای الهی، بدون توجه به مشکلات جهان نمیتوانیم مشکلات خودمان را حل کنیم
🔘 اگر مسائل جامعۀ خود را جدای از مسائل جهان بررسی کنیم، دچار سادهلوحی یا فریب شدهایم
🔘 آنهایی که بدون توجه به معادلۀ قدرت، کار فرهنگی میکنند درواقع سرِ کار هستند!
________
سنتهای الهی و قوانین حیات بشر به ما اجازه نمیدهند مشکلات جامعۀ خود را حل کنیم؛ مگر اینکه این مشکلات را برای جهان هم حل کنیم. یعنی نمیتوانیم حساب خود را جدا کنیم و بگوییم «ما به بقیه کاری نداریم و فقط خودمان را نجات میدهیم!»
اگر مسائل جامعۀ خود را جدای از مسائل جهان بررسی کنیم، دچار سادهلوحی یا فریب شدهایم، امام(ره) میفرمود: در جهان امروز هیچ حادثهای در هر نقطهای که اتفاق میافتد، بدون تأثیر در نقاط دیگر نیست.
همانطور که در جلسه قبل بیان شد، قدرت مهمترین عاملی است که وضعیت زمانه را تعیین میکند و خاصیت قدرت این است که متمرکز میشود و نمیگذارند قدرت منتشر بشود.
هرکسی هرکجا قدرت پیدا بکند، یک تعارضی با قدرتهای دیگر پیدا میکند؛ حالا این قدرتها یا باید باهم بسازند، یا اینکه باهم دعوا کنند تا بالاخره یک قدرتی بر همه غلبه پیدا کند.
الان یک قدرت متمرکز و برتر در جهان وجود دارد که همان «صهیونیسم بینالملل» است یا به تعبیر فرانسویها «حلقۀ لندن، واشنگتن، تلاویو» است. لذا امروز، عامل تعیینکنندۀ وضعیت زمانه، قدرت فاسد صهیونیست جهانی است.
در قرآن آیهای هست که به موضوع تمرکز قدرت، اشاره دارد. خداوند به پیامبر میفرماید: «فَلا تُطِعِ الكافِرينَ وَجاهِدهُم بِهِ جِهادًا كَبيرًا» از کافران اطاعت نکن و جهاد کبیر انجام بده.
مگر کافران چه گفته بودند که پیامبر نباید از آنها اطاعت میکرد؟ آیا کافران به پیامبر گفتند که بتهای ما را بپرست؟ نه، آنها گفتند: شما پیغمبرِ مکه باش و به خدا بگو یک پیغمبر هم برای طائف و یک پیغمبر هم برای مدینه بفرستد! یعنی دعوا سرِ این بود که قدرت، تقسیم بشود.
جهاد کبیر، ایستادگی در مقابل همین حرف است، چون قدرت باید یکجایی متمرکز باشد و نمیشود که قدرت، متمرکز نباشد و الا قدرتها دعوایشان میشود. این خاصیت و طبیعت قدرت است، دین هم مطابق طبیعتِ حیات بشر است.
چرا قدرتها تعیینکنندهترین عامل در وضعیت زمان هستند؟ چون قدرتها وقتی در یک جایی مسلط شدند، همۀ عوامل زمان را بهکار میگیرند، تمام عناصر فعال و تأثیرگذار بر یک جامعه را تحت تأثیر قرار میدهند، لذا دین را هم قدرتها تحت تأثیر قرار میدهند.
أمیرالمؤمنین میفرماید: مردم به قدرتهای سیاسی شبیهترند تا به پدران خودشان «النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ» چرا به امراء شبیهترند؟ چون انسانها وقتی قدرت را دست کسی ببینند او را منطقی تلقی میکنند یا مرعوبش میشوند یا فریبش را میخورند، یا او بهزور یک چیزی را تحمیل میکند و افراد جامعه به شکل او در میآیند.
آنهایی که بدون توجه به معادلۀ قدرت، کار فرهنگی میکنند درواقع سرِ کار هستند! باید اول حساب قدرت را برسیم. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «اَلنّاسُ بِزَمانِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ» مردم به زمان خودشان شبیهترند تا به پدران خودشان. آنقدری که زمانه، ما را تربیت میکند، پدر و مادر نمیتوانند ما را تربیت کنند. بر این اساس، آیا کار تربیتی مقدم است یا کار سیاسی؟ معلوم است «کار سیاسی»
پس اول باید قدرت درست بشود؛ و الا قدرتها نمیگذارند بقیه عوامل مؤثر در زمانه، درست بشود. چرا ولایت، اصل دین است؟ چون ولایت سیستمی است برای تنظیم قدرت.
اصلاً فلسفۀ بعثت انبیاء جلوگیری از قدرتِ طغیانگر است؛ یعنی قدرتی که دارد زور میگوید، قدرتی که دارد از حد خودش فراتر میرود. باید تکلیف این قدرت را مشخص کنیم؛ تا تکلیف قدرت معلوم نشود، بقیه عوامل مؤثر در زمانه هم درست نمیشود.
امامصادق(ع) طواف مردم در حج را نگاه کردند و فرمودند: در جاهلیت هم همینطور طواف میکردند! پرسیدند: چطور؟ حضرت فرمود: حج برای این است مردم دور هم جمع بشوند و بعد از انجام مناسک حج، بیایند خدمت امام زمانشان و بگویند: ما برای کمک به شما آماده هستیم. بعد هم امام دستور بدهد و آنها انجام بدهند (کافی/ج1/ص392)
🔻دانشگاه امام صادق(ع)
👤علیرضا پناهیان - ۱۴۰۱/۵/۹
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7418
@Panahian_text
🔻 بعضیها وقتی قدرت پیدا کردند طغیان میکنند؛ مثل آن نمایندهای که اسم مردم را گذاشته «گروه فشار»
🔻 میگوید اگر شفافیت را در مجلس اجرا کنیم گروه فشار به ما فشار میآورند! این توهین به مردم است
📌 #مختصات_زمان_ما و آیندهای که تا ظهور در پیش داریم–ج۳
🔘 فلسفۀ بعثت انبیاء جلوگیری از قدرتِ طغیانگر است
🔘 برای اصلاح زمانه، کل هِرم قدرت باید صالح باشد نه فقط رأس هرم
________
قدرت، تعیینکنندهترین عامل برای صلاح و فساد یک ملت است. امام(ره) میفرمود که عامل اصلی بدبختی یک ملت، هیئت حاکمۀ آن است و همان است که فساد را به همهجا میزند!
البته در هیچ کشوری، قدرت در یک نقطه نیست، بلکه یک هِرمی دارد و کل این هِرم قدرت باید صالح باشد نه فقط رأس هرم. لذا کل هرم قدرت باید صالح باشد تا زمانه را به سوی صلاح و سداد پیش ببرد.
یک آیهای هست که پیامبر(ص) را پیر کرد و فرمود «شَیَّبَتی سورةُ هود» این آیه در مورد پاکیِ هرم قدرت است. میفرماید «فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ» این راه را ادامه بده، اما همانطوری که به تو دستور دادهام؛ نه هرجوری. آنهایی هم که همراه تو هستند باید استقامت بورزند
بعد میفرماید «وَ لا تَطْغَوْا» و طغیان نکنید. «قدرتِ فاسد» یک اصطلاحی در قرآن دارد به نام طاغوت، در این آیه هم به طغیان اشاره میفرماید. یعنی ای پیامبر، خودت و کسانی که همراه تو هستند، نباید طغیان کنید. به تعبیر ما، یعنی کلّ هرم قدرت نباید طغیان کند نه فقط رأس آن.
اصلاً فلسفۀ بعثت انبیاء جلوگیری از قدرت طغیانگر است؛ یعنی قدرتی که دارد زور میگوید، قدرتی که دارد از حد خودش فراتر میرود. ما باید تکلیف این قدرت را مشخص کنیم.
خدا به پیغمبر میفرماید: اطرافیان تو هم طغیان نکنند؛ یعنی حالا که قدرت پیدا کردهاند و کار دستشان افتاده، طغیان نکنند. مثل آن نمایندۀ مجلسی که مردم به او رأی دادهاند، اما حالا که به مجلس رفته، به مردم توهین میکند و اسم مردم را میگذارد گروه فشار!
میگوید: ما اگر شفافیت در مجلس اجرا کنیم گروه فشار، به ما فشار میآورند و دیگر به ما رأی نمیدهند. خُب همین گروه فشار به تو رأی دادهاند! حالا که بالا رفتی، طغیان میکنی و توهین میکنی!
شما نوکر این مردم هستی، حالا اربابت یک دادی هم سرت بزند! اصلاً میخواهد نوکر خودش را عوض کند. مگر مردم ارباب شما نیستند؟ مگر نمایندگان مجلس نوکر مردم نیستند؟ خُب مردم میخواهند نوکرشان را عوض کنند و یک نوکر دیگر بیاورند.
همۀ مسئولین نوکر مردم هستند. هرکسی نمیتواند نوکری بکند برود یک شغل دیگر، انتخاب کند؛ اینهمه شغل هست. اصراری هم نیست که شما حتماً باشید! مردم ولیّنعمت شما هستند، صدقۀ سر اینها شما داری حقوق میگیری. طغیان نکن!
🔻دانشگاه امام صادق(ع)
👤علیرضا پناهیان - ۱۴۰۱/۵/۹
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7418
@Panahian_text
🔻 یکی از راههای زمانشناس شدن، شناخت سنتهای حاکم بر حیات بشر است
🔻 طبق سنتهای الهی، وقتی خدا به جامعهای نعمت معنوی داد، بههمان نسبت از آنها امتحان میگیرد
📌 #مختصات_زمان_ما و آیندهای که تا ظهور در پیش داریم– ج۴
🔘 سه راه اساسی برای اینکه بتوانیم زمانشناس بشویم:
1️⃣ کلاننگری، جامعنگری و محصور نشدن در جزئیات
2️⃣ مطالعۀ تاریخ؛ خصوصاً قرآن و تحلیل تاریخ اسلام
3️⃣ شناخت سنتهای الهی حاکم بر حیات بشر
🔘 غرق شدن در جزئیات، مهمترین آسیب و مانع کلاننگر شدن است
🔘 آنهایی که میخواهند ما را به بردگی بکشند، سعی میکنند ما را محصور در جزئیات کنند
🔘 روش شبکههای ماهوارهای مثل بیبیسی این است که شما را درگیر جزئیات کرده و از کلاننگری باز میدارند
🔘 علامهطباطبایی: نگاه نکن غربیها در جزئیات رفتارشان یک مهربانی و اخلاقی هست، ببین با جهان چهکار کردند!
________
در این جلسه میخواهیم به این سؤال پاسخ بدهیم که ما برای زمانشناسشدن چهکار باید کنیم؟ چگونه ذهن و نگاه خودمان را پرورش بدهیم تا بتوانیم زمانشناس باشیم. سه راه اساسی را پیشنهاد میدهم:
راه اول این است که اساساً کلاننگر بشویم، جامعنگری کنیم و بتوانیم از بالا نگاه کنیم، روندها را مطالعه کنیم، همۀ اینها تحت عنوان «عقل» در دین آمده است. به یک معنا، تعقل یعنی کلاننگری. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: عاقلترین انسانها کسی است که به عاقبت، بیشتر بیندیشد و دوراندیش باشد.
مهمترین آسیب و مانع برای کلاننگر شدن و دیدنِ روندها، غرق شدن در جزئیات است. هرچند جزئیات هم واقعیت دارند مثلاً اینکه ببینیم الان ما در چه مقطع زمانیِ خاصی هستیم و چند حادثه، ما را درگیر کرده است؟
هیچ پدر و مادری نباید درگیر در جزئیات باشند و از کلیت زندگی فرزندشان و از آیندۀ فرزندشان غافل بشوند. اگر درگیر جزئیات بشوند نمیتوانند فرزندشان را تربیت کنند.
روش شبکههای ماهوارهای مثل بیبیسی این است که شما را درگیر جزئیات کرده و از کلاننگری باز میدارند. جزئیات مشکلات ما و جزئیات پیشرفتهای خودشان را به ما نشان میدهند و میخواهند ما را وادار به احساس بدبختی کنند. درحالیکه اگر کلاننگر باشیم میفهمیم که همین الان جامعه و کشور ما خوشبختتر و قدرتمندتر از آنها است.
علامۀ طباطبائی میگوید: اگر دیدی در یک کشور غربی یک لطفی به یک حیوان میکنند و در جزئیات رفتارشان بعضاً مهربانیها و اخلاقی هست نباید اینطور قضاوت کنی که آنها در رعایت اسلام از ما جلوترند! ببین با جهان چه میکنند و چه جنایتهایی در جاهای دیگر انجام میدهند.
راه دوم برای زمانشناس شدن این است که تاریخ را مطالعه کنیم. حدوداً چهل درصد قرآن، تاریخ انبیاء است. زمانها شبیه همدیگرند، تاریخ را مطالعه کنید تا زمان خودتان را بهدست بیاورید.
راه سوم برای زمانشناس شدن، شناخت سنتهای الهی حاکم بر حیات بشر است. حیات اجتماعی بشر بیقاعده و بیضابطه نیست. اینها را باید بشناسیم. مثلاً میفرماید «تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ» یعنی شکست و پیروزی را ما مدیریت میکنیم.
طبق سنتهای الهی وقتی که خداوند به یک جامعهای نعمت معنوی بدهد، به همان نسبت از آن جامعه انتظار دارد و امتحاناتی میگیرد که لبِ مرز توان آن جامعه باشد.
ما قبل از انقلاب، یکمقدار عزاداری و عرض ارادت به امامحسین(ع) داشتیم. خداوند امتحان انقلاب و بعد هم دفاع مقدس را سرِ راه ما قرار داد که معلوم شود چقدر حاضریم فدای امامحسین بشویم.
الآن که خدا به ما نعماتی مثل امنیت، اربعین و فرصت عشقبازی با امامحسین را داده ومیتوانیم معنویت در اوج داشته باشیم، باید دید خدا چه انتظاری از ما دارد و چه امتحان سختی در پیش خواهیم داشت؟ خدا الکی اینها را به هیچ امتی نمیدهد، لابد یک خبری در راه است. امتحانی که خدا از ما خواهد گرفت متناسب با اتمام حجتی است که کرده است. پس باید آماده باشیم.
🔻دانشگاه امام صادق(ع)
👤علیرضا پناهیان - ۱۴۰۱/۵/۱۰
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7419
@Panahian_text
🔻 ده سال بعد از سکوت در برابر اعدام مظلومانه شیخ فضلالله نوری، ده میلیون ایرانی از قحطی مُردند
📌 #مختصات_زمان_ما و آیندهای که تا ظهور در پیش داریم– ج۴
🔘 در یک جامعۀ محبّ اهلبیت(ع) یک فقیه را مظلومانه وسط شهر بهدار میکشند و همه سکوت میکنند
🔘 گاهی یک ملت به یک امر مهم بیاعتنایی میکند و ده سال بعد ضربهاش را میخورد
🔘 وقتی خدا نعمت معنویِ محبت اهلبیت(ع) به ما داده است متناسب با آن از ما امتحان خواهد گرفت
🔘 وقتی خدا نعمت اربعین و محبت امام حسین(ع) را در اوج به ما داده، چه انتظاری از ما دارد و چه امتحانی خواهد گرفت؟
________
وقتی خدا به یک ملت و یک جامعهای نعمت معنوی داد، بههمان نسبت از آن جامعه انتظار دارد و امتحان میگیرد. وقتی خدا نعمت محبت اهلبیت(ع) را به ما داده است متناسب با آن از ما امتحان هم خواهد گرفت.
الآن که خدا به ما نعمت اربعین و فرصت عشقبازی و ابراز ارادات به امام حسین(ع) در اوجش به ما داده است، باید ببینیم چه انتظاری از ما دارد؟ چه امتحان سختی در پیش خواهیم داشت؟ خدا الکی اینها را به هیچ امتی نمیدهد.
سنتهای الهی عجیب و غریب است. بعضی وقتها یک ملتی نسبت به یک امر مهم بیاعتنایی میکند و ممکن است بعد از ده سال، خداوند به آنها یک ضربۀ سختی بزند.
یک نمونهاش سکوت مردم در ماجرای شهادت شیخ فضل الله نوری بود. لااقل در تاریخ معاصر نداریم که در یک جامعۀ محبّ اهلبیت و مرید اهلبیت و شیعه و با حضور علماء، یک فقیه را در وسط میدان شهر به دار بشکند و خیلیها ساکت بمانند. بعد از شهادت شیخ فضلالله نوری، حدوداً دهسال نشد که نزدیک به ده میلیون ایرانی در یک بلای قحطی نابود شدند. آیا ربطی بین این دوتا هست؟ چه عرض کنم!
شهید شیخ فضلالله نوری خیلی مظلوم بود. واقعاً شهادتش مظلومانه بود و بعد از شهادت هم در تهران به پیکر ایشان هتک حرمت شد...
بدن این شهید را بعد از مدتها از خانهای که در آن مدفون بود، برداشتند و به قم بردند که دفن کنند؛ از ترس اینکه دشمنانش بدن را بیرون نیاورند و آتش نزنند...دیدند که بدن سالم است.
شیخ فضل الله نوری یک عالمِ زمانشناس بود. آقای بهجت(ره) توضیح میدهند که فرق شیخ فضل الله نوری در زمانشناسی با بقیه علما چه بوده است.
به شیخ فضلالله گفتند که شما فقط یک سر بیا سفارت انگلیس و برگرد؛ دیگر هیچکسی با شما کاری ندارد. ایشان فرمود: من هرگز این کار را نمیکنم و میدانم که من را قطعاً میکشند.
وقتی میخواستند طناب دار را دور گردن ایشان بیندازند، خودش عمامه را از سرش برداشت و انداخت و فریاد زد: عمامهها از سرها برخواهند داشت... این در شرایطی بود که مشروطهخواهان رفته بودند امضای علما را گرفته بودند که «شما علما تأیید کنید تا ما این مشروطه را راه بیندازیم» لذا وقتیکه ایشان گفت عمامهها از سرها برخواهند داشت، هیچکسی باور نمیکرد.
ایشان پیشبینی میکرد مشروطهای که با دست پنهان خبیث انگلیس ساخته و پرداخته بشود، بعداً هم یک کسی مثل رضاخان را میآورد که هم عمامهها را برمیدارد و هم «سرها بریده بینی بیجرم و بیجنایت» این نشانۀ زمانشناسی شیخ فضلالله بود.
🔻دانشگاه امام صادق(ع)
👤علیرضا پناهیان - ۱۴۰۱/۵/۱۰
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7419
@Panahian_text